#سرمقاله
🔻همهچیز را به گردن آسمان نیندازیم
✍️حنیف رضا گلزاری
کارشناس خاک و آب
🔹سالهای پایانی دبیرستان که بودم، سریال امام علی (ع) از تلویزیون پخش میشد. در یکی از بخشهای این مجموعه، «عمروعاص» با شور و هیجان، درباره یکی از ترفندهای پنهانی و راستیبرانداز خود برای «ابایزید» که سودای پادشاهی جهان اسلام را با هر بها و روشی در سر میپروراند میگفت: «برای جلوگیری از خشم مردم، به منبر برو و همهچیز را به گردن خدا بینداز…». بیگمان آسانترین روش برای جَستن و گریختن از پاسخگویی، پناه بردن به آسمانها یا از دید پسرِ عاص، به «گردن خدا انداختن» همه کوتاهیها، کاستیها و ناتوانیهاست.
🔹سدهها پیش از آنکه «نیکولو برناردو ماکیاولی» در همین اروپای سبز، اِنگاره خود درباره «توجیه ابزار بر مبنای هدف» را بیاراید و بپردازد، این نگرش در دستگاه سیاست مشرق زمین، بهکار بسته میشد و این «عمرو بن العاص بن وائل السهمی القرشی» نبود که نخستین بار برای دست یافتن به «هدف»، «ابزار» را توجیه کرد. تاریخ سرشار است از نمونههایی که بدون آنکه ماکیاول را بشناسند، مکتب و اندیشگاه او را به کار بستهاند.
🔹«تغییر اقلیم» هم از آن دست واژگانیست که در یکی دو دهه گذشته بر سر زبانها افتاده و دستاویزی شده تا کارگزاران بهویژه در بخشهای محیط زیست، منابعطبیعی و آب، تلاش کنند تا با این دستاویز، همه ناکارآمدیها در این بخشها را در سیاهه «طبیعتِ بیزبان» بنویسند. جدیدترین دادههای منتشر شده درباره دگرگونیهای آبوهوایی در اروپا بیانگر این است که اروپا، پرشتابتر از هر قاره دیگری در جهان در حال گرم شدن است و این قاره سال گذشته میلادی نزدیک به ۲.۳ درجه سانتیگراد گرمتر از دوران پیش از صنعتی شدن بوده است. همچنین دادهها بیانگر این است که این قاره از دهه ۱۹۸۰ میلادی دو برابر میانگین جهانی گرم شده و درجه حرارت در سراسر این قاره در ۳۰ سال گذشته (۱۹۹۱ تا ۲۰۲۱) ۱.۵ درجه سانتیگراد افزایش داشته است.
🔹همه این رخدادها و دگرگونیهای آبوهوایی در قاره سبز زمینهساز شده تا در سال گذشته میلادی بیش از ۱۶ هزار نفر در سراسر اروپا کشته شوند و سیل و توفان هم خسارت بیش از دو میلیارد دلاری روی دست این قاره سبز بگذارد. با این همه، «کارلو بوونتمپو»، مدیر بخش اقلیم در برنامه «کوپرنیک» اتحادیه اروپا میگوید: «نمیتوان آنچه روی داده را یک رخداد شگفتآور آبوهوایی دانست.» برداشت نگارنده از این فراز کوتاه، «مسولیتپذیری/پاسخگویی» در برابر آنچه خود کردهایم است. در اروپا، ناکارآمدیها، خرابکاریها و شکستها به حساب تغییر اقلیم و آسمانها نوشته نمیشود. اگرچه آسمان هم نقش آفرین است، ولی به اندازه خودش.
🔹در کشور ما ولی همچنان تلاش میشود تا همه رخدادهای در پیوند با پرسمان محیط زیست، منابعطبیعی و آب و خاک و همه خرابکاریها و ندانمکاریها و شکستها در سیاهه گزینهای به نام تغییر اقلیم یا همان «آسمان» نوشته شود. از پُر نشدن سدها تا خشکیدن رودها، از رکوردزنی در چپاول سفرههای آب زیرزمینی تا پیشگامی در فرسایش خاک، از طاعون نشخوارکنندگان در بلندیهای البرز و زاگرس تا کشتار دهها هزار پرنده در تالاب رو به خشکیدگی میانکاله، از کاهش پهنههای جنگلی کشور تا گسترش و شتاب پدیده بیابانزایی، از ریزگردهای تابستان تا آلودگی هوا در زمستان و…
🔹بیگمان هدف این یادداشت آن نیست که تلاش شود تغییر اقلیم و پیامدهای آن از ریشه و بنیان نادیده گرفته شود. تغییر اقلیم را اگرچه باید در جایگاه پدیدهای انسانساز به رسمیت شناخت، ولی این به رسمیت شناختن نباید دستاویزی برای گریز از پاسخگویی در برابر کارکردهای نادرست در ساختار کارگزاری اکولوژیک سرزمین شود. تغییر اقلیم به اندازه خودش زمینهساز پارهای دگرگونیها در ساختار اکوسیستم سرزمین ما شده است ولی اثرگذارتر و ویرانگرتر از آن، همچنان همان نگرشها و رویکردهای نادرست کارگزارانِ این بخش است.
🔹برای نمونه اگر دهها سد در بالادست دریاچه ارومیه ساخته نمیشد، آیا باز هم این دریاچه میخشکید؟ بیگمان پاسخ یک «نه» بزرگ و بلند است. بنابراین خشکیدن دریاچه ارومیه را نباید به گردن تغییر اقلیم و تنگ چشمی آسمان انداخت. در نمونهای دیگر، سالانه بیش از یک میلیارد نونهال جنگلی تنها در رویشگاههای هیرکانی و در پی چرای دام نابود میشود. آیا کاهش زادآوری گونههای جنگلی را باز هم باید به گرده تغییر اقلیم بار کرد؟ باز هم پاسخ یک «نه» بزرگ و بلند است./#پیام_ما
#اقلیم
@payamema
🔻همهچیز را به گردن آسمان نیندازیم
✍️حنیف رضا گلزاری
کارشناس خاک و آب
🔹سالهای پایانی دبیرستان که بودم، سریال امام علی (ع) از تلویزیون پخش میشد. در یکی از بخشهای این مجموعه، «عمروعاص» با شور و هیجان، درباره یکی از ترفندهای پنهانی و راستیبرانداز خود برای «ابایزید» که سودای پادشاهی جهان اسلام را با هر بها و روشی در سر میپروراند میگفت: «برای جلوگیری از خشم مردم، به منبر برو و همهچیز را به گردن خدا بینداز…». بیگمان آسانترین روش برای جَستن و گریختن از پاسخگویی، پناه بردن به آسمانها یا از دید پسرِ عاص، به «گردن خدا انداختن» همه کوتاهیها، کاستیها و ناتوانیهاست.
🔹سدهها پیش از آنکه «نیکولو برناردو ماکیاولی» در همین اروپای سبز، اِنگاره خود درباره «توجیه ابزار بر مبنای هدف» را بیاراید و بپردازد، این نگرش در دستگاه سیاست مشرق زمین، بهکار بسته میشد و این «عمرو بن العاص بن وائل السهمی القرشی» نبود که نخستین بار برای دست یافتن به «هدف»، «ابزار» را توجیه کرد. تاریخ سرشار است از نمونههایی که بدون آنکه ماکیاول را بشناسند، مکتب و اندیشگاه او را به کار بستهاند.
🔹«تغییر اقلیم» هم از آن دست واژگانیست که در یکی دو دهه گذشته بر سر زبانها افتاده و دستاویزی شده تا کارگزاران بهویژه در بخشهای محیط زیست، منابعطبیعی و آب، تلاش کنند تا با این دستاویز، همه ناکارآمدیها در این بخشها را در سیاهه «طبیعتِ بیزبان» بنویسند. جدیدترین دادههای منتشر شده درباره دگرگونیهای آبوهوایی در اروپا بیانگر این است که اروپا، پرشتابتر از هر قاره دیگری در جهان در حال گرم شدن است و این قاره سال گذشته میلادی نزدیک به ۲.۳ درجه سانتیگراد گرمتر از دوران پیش از صنعتی شدن بوده است. همچنین دادهها بیانگر این است که این قاره از دهه ۱۹۸۰ میلادی دو برابر میانگین جهانی گرم شده و درجه حرارت در سراسر این قاره در ۳۰ سال گذشته (۱۹۹۱ تا ۲۰۲۱) ۱.۵ درجه سانتیگراد افزایش داشته است.
🔹همه این رخدادها و دگرگونیهای آبوهوایی در قاره سبز زمینهساز شده تا در سال گذشته میلادی بیش از ۱۶ هزار نفر در سراسر اروپا کشته شوند و سیل و توفان هم خسارت بیش از دو میلیارد دلاری روی دست این قاره سبز بگذارد. با این همه، «کارلو بوونتمپو»، مدیر بخش اقلیم در برنامه «کوپرنیک» اتحادیه اروپا میگوید: «نمیتوان آنچه روی داده را یک رخداد شگفتآور آبوهوایی دانست.» برداشت نگارنده از این فراز کوتاه، «مسولیتپذیری/پاسخگویی» در برابر آنچه خود کردهایم است. در اروپا، ناکارآمدیها، خرابکاریها و شکستها به حساب تغییر اقلیم و آسمانها نوشته نمیشود. اگرچه آسمان هم نقش آفرین است، ولی به اندازه خودش.
🔹در کشور ما ولی همچنان تلاش میشود تا همه رخدادهای در پیوند با پرسمان محیط زیست، منابعطبیعی و آب و خاک و همه خرابکاریها و ندانمکاریها و شکستها در سیاهه گزینهای به نام تغییر اقلیم یا همان «آسمان» نوشته شود. از پُر نشدن سدها تا خشکیدن رودها، از رکوردزنی در چپاول سفرههای آب زیرزمینی تا پیشگامی در فرسایش خاک، از طاعون نشخوارکنندگان در بلندیهای البرز و زاگرس تا کشتار دهها هزار پرنده در تالاب رو به خشکیدگی میانکاله، از کاهش پهنههای جنگلی کشور تا گسترش و شتاب پدیده بیابانزایی، از ریزگردهای تابستان تا آلودگی هوا در زمستان و…
🔹بیگمان هدف این یادداشت آن نیست که تلاش شود تغییر اقلیم و پیامدهای آن از ریشه و بنیان نادیده گرفته شود. تغییر اقلیم را اگرچه باید در جایگاه پدیدهای انسانساز به رسمیت شناخت، ولی این به رسمیت شناختن نباید دستاویزی برای گریز از پاسخگویی در برابر کارکردهای نادرست در ساختار کارگزاری اکولوژیک سرزمین شود. تغییر اقلیم به اندازه خودش زمینهساز پارهای دگرگونیها در ساختار اکوسیستم سرزمین ما شده است ولی اثرگذارتر و ویرانگرتر از آن، همچنان همان نگرشها و رویکردهای نادرست کارگزارانِ این بخش است.
🔹برای نمونه اگر دهها سد در بالادست دریاچه ارومیه ساخته نمیشد، آیا باز هم این دریاچه میخشکید؟ بیگمان پاسخ یک «نه» بزرگ و بلند است. بنابراین خشکیدن دریاچه ارومیه را نباید به گردن تغییر اقلیم و تنگ چشمی آسمان انداخت. در نمونهای دیگر، سالانه بیش از یک میلیارد نونهال جنگلی تنها در رویشگاههای هیرکانی و در پی چرای دام نابود میشود. آیا کاهش زادآوری گونههای جنگلی را باز هم باید به گرده تغییر اقلیم بار کرد؟ باز هم پاسخ یک «نه» بزرگ و بلند است./#پیام_ما
#اقلیم
@payamema
#سرمقاله
🔻دیپلماسی انرژی برای مواجهه با تغییراقلیم
✍️سپیده رحمنپور
پژوهشگر حوزه تغییراقلیم
🔹دیپلماسی انرژی که از گذرگاه امنیت ملی به حوزۀ سیاست خارجی وارد شده است، بهعنوان زیرشاخهای از روابط بینالملل، ارتباط تنگاتنگی با امنیت ملی بهویژه امنیت انرژی دارد.
🔹دیپلماسی انرژی بهعنوان ابزار سیاست خارجی، سازوکاری برای دستیابی به اهداف در حوزۀ انرژی و تأثیرگذاری بر سیاستها، قطعنامهها و رفتار دولتها و مسائل بینالمللی از طریق مذاکرات اصولی، گفتوگوهای دیپلماتیک، لابیگری و روشهای صلحآمیز است.
🔹دیپلماسی انرژی حافظ روابط اقتصادی و تجاری کشورها و سازمانها در جهت صیانت از امنیت اقتصادی و انرژی در راستای در دسترس بودن، مقرونبهصرفه بودن و قابلیت اطمینان است.
🔹همچنین دیپلماسی انرژی درعینحال که بهطور خاص بر روابط خارجی مرتبط با انرژی متمرکز است، مسائلی مانند استقلال ملی و تمامیت ارضی و مقابله با مخاطرات امنیت ملی را نیز مد نظر دارد.
🔹این مفهوم طی بحرانهای نفتی بهعنوان ابزاری برای توصیف اقدامات اوپک و تلاشهای ایالات متحدۀ آمریکا با هدف تضمین استقلال انرژی ظهور کرد و تحت تسلط شرکتهای تولید و توزیع سوختهای فسیلی بود.
🔹بحرانهای نفتی، انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۹۷۹ و جنگ ایران و عراق در ۱۹۸۰، جنگ خلیج فارس، حمله به عراق در سال ۲۰۰۳ و جهش قیمت نفت طی سالهای ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ و در پی آنها، آشفتگی در بازار نفت و تأثیر آن بر اقتصاد و به بنبست رسیدن برخی اقتصادها، نگرانیها پیرامون امنیت انرژی را تشدید کرد.
🔹موارد مذکور و مخاطرات متعدد ملی و بینالمللی در ارتباط با انرژی و امنیت ملی و امنیتی شدن مفهوم انرژی، راه را برای گسترش و اهمیتبخشی به این مفهوم هموار ساخت و آن را به مسئلهای مهم در دستورکار امنیت ملی تبدیل کرد.
🔹سپس دیپلماسی انرژی به مجموعهفعالیتهای دیپلماتیک برای افزایش دسترسی به منابع و بازارهای انرژی نیز اطلاق شد.
🔹در عصر حاضر چالشهای محیط زیستی، گرمایش زمین و تغییراقلیم بهدلیل پیامدهایش و نقش سوختهای فسیلی در شکلگیری آن در کانون توجه به مسائل بینالمللی قرار گرفته است.
🔹مسائلی نظیر تولید انرژی از طریق سایر روشهای کمکربنتر، تحریمهای تدریجی علیه زغالسنگ و نفت و گاز و افزایش نقش انرژی هستهای در صحنۀ انرژی جهان، همگی بیانگر این نکته هستند که تغییراقلیم میتواند شبکههای انرژی گذشته را دچار اختلال کند.
🔹توجه به محیط زیست و ابرچالش تغییراقلیم میتواند زیرساختها را تحت فشار بگذارد، زیرا در حال حاضر بخش انرژی، بزرگترین تولیدکنندۀ گازهای گلخانهای در جو است.
🔹در چنین شرایطی از مجرای دیپلماسی انرژی و با مدنظر قرار دادن محیط زیست در سطح بینالملل و آگاهیبخشیهای جهانی میتوان قوانین و ضوابطی در راستای توسعۀ سایر روشهای تولید انرژی اعم از تجدیدپذیرها و انرژی هستهای (در همۀ مراحل از استخراج اورانیوم تا بازفرآوری) را با هدف کاهش درگیریهای بینالمللی تدوین کرد./#پیام_ما
#اقلیم
@payamema
🔻دیپلماسی انرژی برای مواجهه با تغییراقلیم
✍️سپیده رحمنپور
پژوهشگر حوزه تغییراقلیم
🔹دیپلماسی انرژی که از گذرگاه امنیت ملی به حوزۀ سیاست خارجی وارد شده است، بهعنوان زیرشاخهای از روابط بینالملل، ارتباط تنگاتنگی با امنیت ملی بهویژه امنیت انرژی دارد.
🔹دیپلماسی انرژی بهعنوان ابزار سیاست خارجی، سازوکاری برای دستیابی به اهداف در حوزۀ انرژی و تأثیرگذاری بر سیاستها، قطعنامهها و رفتار دولتها و مسائل بینالمللی از طریق مذاکرات اصولی، گفتوگوهای دیپلماتیک، لابیگری و روشهای صلحآمیز است.
🔹دیپلماسی انرژی حافظ روابط اقتصادی و تجاری کشورها و سازمانها در جهت صیانت از امنیت اقتصادی و انرژی در راستای در دسترس بودن، مقرونبهصرفه بودن و قابلیت اطمینان است.
🔹همچنین دیپلماسی انرژی درعینحال که بهطور خاص بر روابط خارجی مرتبط با انرژی متمرکز است، مسائلی مانند استقلال ملی و تمامیت ارضی و مقابله با مخاطرات امنیت ملی را نیز مد نظر دارد.
🔹این مفهوم طی بحرانهای نفتی بهعنوان ابزاری برای توصیف اقدامات اوپک و تلاشهای ایالات متحدۀ آمریکا با هدف تضمین استقلال انرژی ظهور کرد و تحت تسلط شرکتهای تولید و توزیع سوختهای فسیلی بود.
🔹بحرانهای نفتی، انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۹۷۹ و جنگ ایران و عراق در ۱۹۸۰، جنگ خلیج فارس، حمله به عراق در سال ۲۰۰۳ و جهش قیمت نفت طی سالهای ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ و در پی آنها، آشفتگی در بازار نفت و تأثیر آن بر اقتصاد و به بنبست رسیدن برخی اقتصادها، نگرانیها پیرامون امنیت انرژی را تشدید کرد.
🔹موارد مذکور و مخاطرات متعدد ملی و بینالمللی در ارتباط با انرژی و امنیت ملی و امنیتی شدن مفهوم انرژی، راه را برای گسترش و اهمیتبخشی به این مفهوم هموار ساخت و آن را به مسئلهای مهم در دستورکار امنیت ملی تبدیل کرد.
🔹سپس دیپلماسی انرژی به مجموعهفعالیتهای دیپلماتیک برای افزایش دسترسی به منابع و بازارهای انرژی نیز اطلاق شد.
🔹در عصر حاضر چالشهای محیط زیستی، گرمایش زمین و تغییراقلیم بهدلیل پیامدهایش و نقش سوختهای فسیلی در شکلگیری آن در کانون توجه به مسائل بینالمللی قرار گرفته است.
🔹مسائلی نظیر تولید انرژی از طریق سایر روشهای کمکربنتر، تحریمهای تدریجی علیه زغالسنگ و نفت و گاز و افزایش نقش انرژی هستهای در صحنۀ انرژی جهان، همگی بیانگر این نکته هستند که تغییراقلیم میتواند شبکههای انرژی گذشته را دچار اختلال کند.
🔹توجه به محیط زیست و ابرچالش تغییراقلیم میتواند زیرساختها را تحت فشار بگذارد، زیرا در حال حاضر بخش انرژی، بزرگترین تولیدکنندۀ گازهای گلخانهای در جو است.
🔹در چنین شرایطی از مجرای دیپلماسی انرژی و با مدنظر قرار دادن محیط زیست در سطح بینالملل و آگاهیبخشیهای جهانی میتوان قوانین و ضوابطی در راستای توسعۀ سایر روشهای تولید انرژی اعم از تجدیدپذیرها و انرژی هستهای (در همۀ مراحل از استخراج اورانیوم تا بازفرآوری) را با هدف کاهش درگیریهای بینالمللی تدوین کرد./#پیام_ما
#اقلیم
@payamema
#سرمقاله
🔻پرهیز از شتابزدگی در آبخیزداری
✍️ سید ابوالفضل میرقاسمی
کارشناس منابع طبیعی
🔹علاوهبر عواملی نظیر افزایش جمعیت، تغییر الگوی مصرف خانوارها، سوءمدیریتها در مدیریت منابع آب، توسعۀ بیرویۀ صنایع آببر در مناطق خشک داخل کشور، ضعف سرمایۀ اجتماعی و بیاعتمادی و درنتیجه بروز تراژدی منابع مشترک (Tragedy of Common) و حفر چاههای غیرمجاز، فساد و رانت، تعدد مراجع تصمیمگیری و اعمال نفوذها در زمینۀ تخصیص منابع آب، یکی از دلایل اصلی بروز و تشدید بحران آب (کاهش منابع آب سطحی و زیرزمینی)، تخریب پوشش گیاهی طبیعی (جنگلها و مراتع) است که باتوجهبه وسعتی که دارند (بیش از 100 میلیون هکتار) کاهش پوشش گیاهی سبب کاهش خدمات اکوسیستمی جنگلها و مراتع و بروز مشکلات زیادی میشود.
🔹باتوجهبه چندمنظوره بودن اقدامات آبخیزداری و احیای پوشش گیاهی (جنگلها و مراتع) که سبب حفظ آب و خاک، تقویت دبی پایۀ رودخانهها و چشمهها، تغذیۀ آبخوانها، ترسیب کربن، تلطیف هوا (تغییر میکرواقلیم و کاهش دما)، جذب گردوغبار، افزایش زیبایی منظر، افزایش خدمات اکوسیستمی اراضی جنگلی و مرتعی و بهبود معیشت جوامع محلی بهرهبردار از جنگلها و مراتع ، بنظر میرسد لازم است اقدامات آبخیزداری و احیا و تقویت پوشش گیاهی برای کاهش تبعات تغییراقلیم و همچنین حفظ منابع ذیقیمت آب و خاک در اولویت قرار گیرد و عزم ملی برای تحقق این مهم در سرتاسر کشور برانگیخته شود.
◻️اقدامات آبخیزداری تحت عنوان مهندسی حفاظت آب و خاک دارای چهار دستۀ مختلف است:
🔹اقدامات مدیریتی نظیر مدیریت «چرا» و کنترل چرا و پیشگیری از چرای بیرویۀ دام که یکی از دلایل اصلی تخریب سرزمین است، همچنین پیشگیری از چرای زودرس (یعنی قبل از اینکه گیاهان به مرحلۀ بذرافشانی برسند، ورود دام به عرصۀ مراتع سبب میشود که بذر لازم برای تجدید حیات و زادآوری گیاهان بهشکل طبیعی به وجود نیاید).
🔹اقدامات مدیریتی نظیر تغییر جهت شخم اراضی در دامنههای شیبدار (کشاورزان بهدلیل سهولت و بهمنظور جلوگیری از واژگونشدن تراکتور، شخم در جهت شیب را ترجیح می دهند. شخم در جهت شیب یعنی ایجاد شیارهایی در امتداد شیب، از بالادست بهسمت پایین که بهراحتی آب باران در درون آنها متمرکز و سبب بروز فرسایش شیاری میشود.
🔹حال آنکه اگر جهت شخم اراضی در جهت خطوط تراز باشد، یعنی عمود بر جهت شیب، چه بسا این شیارهای ایجادشده نقش حفظ آب را خواهد داشت و آب باران در درون این شیارها نفوذ میکند و بهسمت آب زیرسطحی جریان مییابد و سبب فرسایش خاک نمیشود).
🔹اقدامات آبخیزداری در دامنهها و عرصههای طبیعی (که با هدف کنترل رواناب و در نتیجه کنترل سیل در پاییندست و پیشگیری از فرسایش و جابهجایی خاک و ازدسترفتن و کاهش حاصلخیزی اراضی میشود) سبب میشود که هم رطوبت خاک افزایش یابد، درنتیجه گیاهان بهتر بتوانند رشد کنند و هم با رشد گیاهان، موضوع ترسیب کربن و مقابله با انتشار گازهای گلخانهای (که سبب گرمایش کره زمین میشود) و هم کمک میکند به سلامت و شادابی اکوسیستم و درنتیجه رشد و بقای حیوانات و جانوران که از این گیاهان استفاده میکنند (حفظ تنوع زیستی گیاهی و جانوری) و همچنین کمک به بهبود معیشت جوامع محلی که بخشی از درآمد ایشان از همین محصولات فرعی جنگلها و مراتع است.
🔹 اقدامات آبخیزداری، اقداماتی چندمنظوره است که در راستای اهداف توسعۀ پایدار و معاهدات و کنوانسیونهای بینالمللی نظیر حفاظت از تنوع زیستی (UNCBD)، مقابله با بیابانزایی (UNCCD) و تغییراقلیم (UNFCCC) نیز هستند.
🔹طی چند دهۀ گذشته، اقبال عمومی نسبت به آبخیزداری افزایش یافته و اعتبارات زیادی برای فعالیتهای آبخیزداری اختصاص یافته است. تلاش برای هزینهکرد بهموقع این اعتبارات، ممکن است سبب شتابزدگی در اجرای اقدامات آبخیزداری و کاهش کیفیت کارها شود و درنتیجه، اثربخشی آن اقدامات مهم را کاهش دهد.
🔹مدیریت حوزۀ آبخیز بهشکل اصولی و درست نیازمند همکاری و مشارکت همۀ دستاندرکاران کلیدی در آن است و بهدنبال تعامل بین بالادست و پاییندست حوضۀ آبخیز متناسب با چرخۀ هیدرولوژیک (چرخۀ آب که با نیروی ثقل حرکت می کند) است./#پیام_ما
#منابع_طبیعی
@payamema
🔻پرهیز از شتابزدگی در آبخیزداری
✍️ سید ابوالفضل میرقاسمی
کارشناس منابع طبیعی
🔹علاوهبر عواملی نظیر افزایش جمعیت، تغییر الگوی مصرف خانوارها، سوءمدیریتها در مدیریت منابع آب، توسعۀ بیرویۀ صنایع آببر در مناطق خشک داخل کشور، ضعف سرمایۀ اجتماعی و بیاعتمادی و درنتیجه بروز تراژدی منابع مشترک (Tragedy of Common) و حفر چاههای غیرمجاز، فساد و رانت، تعدد مراجع تصمیمگیری و اعمال نفوذها در زمینۀ تخصیص منابع آب، یکی از دلایل اصلی بروز و تشدید بحران آب (کاهش منابع آب سطحی و زیرزمینی)، تخریب پوشش گیاهی طبیعی (جنگلها و مراتع) است که باتوجهبه وسعتی که دارند (بیش از 100 میلیون هکتار) کاهش پوشش گیاهی سبب کاهش خدمات اکوسیستمی جنگلها و مراتع و بروز مشکلات زیادی میشود.
🔹باتوجهبه چندمنظوره بودن اقدامات آبخیزداری و احیای پوشش گیاهی (جنگلها و مراتع) که سبب حفظ آب و خاک، تقویت دبی پایۀ رودخانهها و چشمهها، تغذیۀ آبخوانها، ترسیب کربن، تلطیف هوا (تغییر میکرواقلیم و کاهش دما)، جذب گردوغبار، افزایش زیبایی منظر، افزایش خدمات اکوسیستمی اراضی جنگلی و مرتعی و بهبود معیشت جوامع محلی بهرهبردار از جنگلها و مراتع ، بنظر میرسد لازم است اقدامات آبخیزداری و احیا و تقویت پوشش گیاهی برای کاهش تبعات تغییراقلیم و همچنین حفظ منابع ذیقیمت آب و خاک در اولویت قرار گیرد و عزم ملی برای تحقق این مهم در سرتاسر کشور برانگیخته شود.
◻️اقدامات آبخیزداری تحت عنوان مهندسی حفاظت آب و خاک دارای چهار دستۀ مختلف است:
🔹اقدامات مدیریتی نظیر مدیریت «چرا» و کنترل چرا و پیشگیری از چرای بیرویۀ دام که یکی از دلایل اصلی تخریب سرزمین است، همچنین پیشگیری از چرای زودرس (یعنی قبل از اینکه گیاهان به مرحلۀ بذرافشانی برسند، ورود دام به عرصۀ مراتع سبب میشود که بذر لازم برای تجدید حیات و زادآوری گیاهان بهشکل طبیعی به وجود نیاید).
🔹اقدامات مدیریتی نظیر تغییر جهت شخم اراضی در دامنههای شیبدار (کشاورزان بهدلیل سهولت و بهمنظور جلوگیری از واژگونشدن تراکتور، شخم در جهت شیب را ترجیح می دهند. شخم در جهت شیب یعنی ایجاد شیارهایی در امتداد شیب، از بالادست بهسمت پایین که بهراحتی آب باران در درون آنها متمرکز و سبب بروز فرسایش شیاری میشود.
🔹حال آنکه اگر جهت شخم اراضی در جهت خطوط تراز باشد، یعنی عمود بر جهت شیب، چه بسا این شیارهای ایجادشده نقش حفظ آب را خواهد داشت و آب باران در درون این شیارها نفوذ میکند و بهسمت آب زیرسطحی جریان مییابد و سبب فرسایش خاک نمیشود).
🔹اقدامات آبخیزداری در دامنهها و عرصههای طبیعی (که با هدف کنترل رواناب و در نتیجه کنترل سیل در پاییندست و پیشگیری از فرسایش و جابهجایی خاک و ازدسترفتن و کاهش حاصلخیزی اراضی میشود) سبب میشود که هم رطوبت خاک افزایش یابد، درنتیجه گیاهان بهتر بتوانند رشد کنند و هم با رشد گیاهان، موضوع ترسیب کربن و مقابله با انتشار گازهای گلخانهای (که سبب گرمایش کره زمین میشود) و هم کمک میکند به سلامت و شادابی اکوسیستم و درنتیجه رشد و بقای حیوانات و جانوران که از این گیاهان استفاده میکنند (حفظ تنوع زیستی گیاهی و جانوری) و همچنین کمک به بهبود معیشت جوامع محلی که بخشی از درآمد ایشان از همین محصولات فرعی جنگلها و مراتع است.
🔹 اقدامات آبخیزداری، اقداماتی چندمنظوره است که در راستای اهداف توسعۀ پایدار و معاهدات و کنوانسیونهای بینالمللی نظیر حفاظت از تنوع زیستی (UNCBD)، مقابله با بیابانزایی (UNCCD) و تغییراقلیم (UNFCCC) نیز هستند.
🔹طی چند دهۀ گذشته، اقبال عمومی نسبت به آبخیزداری افزایش یافته و اعتبارات زیادی برای فعالیتهای آبخیزداری اختصاص یافته است. تلاش برای هزینهکرد بهموقع این اعتبارات، ممکن است سبب شتابزدگی در اجرای اقدامات آبخیزداری و کاهش کیفیت کارها شود و درنتیجه، اثربخشی آن اقدامات مهم را کاهش دهد.
🔹مدیریت حوزۀ آبخیز بهشکل اصولی و درست نیازمند همکاری و مشارکت همۀ دستاندرکاران کلیدی در آن است و بهدنبال تعامل بین بالادست و پاییندست حوضۀ آبخیز متناسب با چرخۀ هیدرولوژیک (چرخۀ آب که با نیروی ثقل حرکت می کند) است./#پیام_ما
#منابع_طبیعی
@payamema
#سرمقاله
🔻«دراز مدت» برای یوزپلنگ یعنی این!
✍️حمیدرضا میرزاده
🔹چندی پیش در جلسهای که برای ایمنسازی جادههای استان سمنان با هدف کاهش تلفات جادهای یوزپلنگ در فرمانداری شهرستان میامی برگزار شد، معاون عمرانی استاندار سمنان گفته بود که فنسکشی دو طرف مجور میامی-عباسآباد را که مطالبه اصلی فعالان محیط زیست است، در «درازمدت» به اجرا خواهند گذاشت.
🔹مطالبه اصلی فعالان محیط زیست، فنسکشی دو تکه ۲۰ و ۱۶.۵ کیلومتری (جمعا به طول ۳۶.۵ کیلومتر) در دو طرف جاده بود.
🔹طبق برآورد اولیه، هزینه هر کیلومتر فنسکشی، چیزی در حدود پنج میلیارد تومان است اما با توجه به گفتههای معاون استانداری سمنان، معلوم نیست آغاز و پایان این برنامه «درازمدت» چه زمانی است. با این حال یک چیز مشخص است، درازمدت در ابعاد وضعیتی که یوزپلنگ آسیایی گرفتار آن است، یعنی هیچ وقت!
🔹واقعیت این است که حفاظت از یوزپلنگ و جلوگیری از انقراض آن، تبدیل به مطالبهی ملی شده است. هرچه هم مدیران دولتی آن را مطالبهای فانتزی و پیش پا افتاده بدانند، هر اتفاق تلخ برای یوزها تبدیل به نمرهای منفی در کارنامه مدیران خواهد شد.
🔹فارغ از این، ایمنسازی جادهای ترانزیت که ماهانه، محل تردد دهها هزار نفر است، حتی اگر با هدفی «فانتزی» هم انجام شود، به نفع جامعه و مردمی است که از این جاده عبور میکنند.
🔹آنچه تاکنون از وزارت راه و سایر بخشهای دولتی دیدهایم، تعلل در انجام تعهدات و ملزوماتی است که برای یوز و حتی انسانهای متردد از جاده میامی-عباسآباد حیاتی محسوب میشوند.
🔹ظاهرا تنها اعدادی اهمیت دارند که در بیلان پایان کار مدیران ارشد ذکر میشوند، همان اعدادی که رسم است مدیران بعدی، آنها را نادرست و اغراق شده بدانند. اما نباید فراموش کرد، انقراض واقعیتی است که حتی اگر در آمارها نیاید، در ذهن افکار عمومی و نسلهای آینده میماند. شاید آنچه در درازمدت از ما به یادگار بماند، همین انقراض باشد!/#پیام_ما
#یوزپلنگ
@payamema
🔻«دراز مدت» برای یوزپلنگ یعنی این!
✍️حمیدرضا میرزاده
🔹چندی پیش در جلسهای که برای ایمنسازی جادههای استان سمنان با هدف کاهش تلفات جادهای یوزپلنگ در فرمانداری شهرستان میامی برگزار شد، معاون عمرانی استاندار سمنان گفته بود که فنسکشی دو طرف مجور میامی-عباسآباد را که مطالبه اصلی فعالان محیط زیست است، در «درازمدت» به اجرا خواهند گذاشت.
🔹مطالبه اصلی فعالان محیط زیست، فنسکشی دو تکه ۲۰ و ۱۶.۵ کیلومتری (جمعا به طول ۳۶.۵ کیلومتر) در دو طرف جاده بود.
🔹طبق برآورد اولیه، هزینه هر کیلومتر فنسکشی، چیزی در حدود پنج میلیارد تومان است اما با توجه به گفتههای معاون استانداری سمنان، معلوم نیست آغاز و پایان این برنامه «درازمدت» چه زمانی است. با این حال یک چیز مشخص است، درازمدت در ابعاد وضعیتی که یوزپلنگ آسیایی گرفتار آن است، یعنی هیچ وقت!
🔹واقعیت این است که حفاظت از یوزپلنگ و جلوگیری از انقراض آن، تبدیل به مطالبهی ملی شده است. هرچه هم مدیران دولتی آن را مطالبهای فانتزی و پیش پا افتاده بدانند، هر اتفاق تلخ برای یوزها تبدیل به نمرهای منفی در کارنامه مدیران خواهد شد.
🔹فارغ از این، ایمنسازی جادهای ترانزیت که ماهانه، محل تردد دهها هزار نفر است، حتی اگر با هدفی «فانتزی» هم انجام شود، به نفع جامعه و مردمی است که از این جاده عبور میکنند.
🔹آنچه تاکنون از وزارت راه و سایر بخشهای دولتی دیدهایم، تعلل در انجام تعهدات و ملزوماتی است که برای یوز و حتی انسانهای متردد از جاده میامی-عباسآباد حیاتی محسوب میشوند.
🔹ظاهرا تنها اعدادی اهمیت دارند که در بیلان پایان کار مدیران ارشد ذکر میشوند، همان اعدادی که رسم است مدیران بعدی، آنها را نادرست و اغراق شده بدانند. اما نباید فراموش کرد، انقراض واقعیتی است که حتی اگر در آمارها نیاید، در ذهن افکار عمومی و نسلهای آینده میماند. شاید آنچه در درازمدت از ما به یادگار بماند، همین انقراض باشد!/#پیام_ما
#یوزپلنگ
@payamema
#سرمقاله
🔻گامی برای رفع تبعیض
✍️طیبه سیاوشی
نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی، فعال حوزه زنان
🔹نکته مهم در خبر منتشر شده مبنی بر آزاد شدن ورود زنان به ورزشگاه، این است که مصوبه مربوط به شورای عالی امنیت ملی است.
🔹موضوع این است که طی سالهایی که بحث ورود زنان به ورزشگاهها مطرح بود و برخی آن را بیاهمیت و برخی دارای اهمیت زیاد میدانستند، تلاش بر این بود که ذیل این ورود به ورزشگاه، مشارکت زنان، برابری حقوقی و برداشتن تبعیض مطرح شود.
🔹 موضوعات زیادی مانند مناسب نبودن فضای ورزشگاه برای زنان مطرح و تلاش میشد در این غالب فرهنگی، ممنوعیت توجیه شود. در حالی که در بازی کامبوج و ایران، به عینه خلاف آن ثابت شد.
🔹با وجود اینکه ناهماهنگیهای زیادی انجام شده بود اما بازی بدون هیچ مشکلی برگزار و اهرمی شد تا کسانی که معتقد به رفع تبعیض در همه زمینهها از جمله ورود به ورزشگاه از زنان بودند؛ فشار بیشتری وارد کردند.
🔹در حقیقت خط قرمز تعیین شده دیگر مبنا نداشت و فقط نزاعی در رسانهها و فضای اجتماعی بود.
🔹در مورد بسیاری از ورزشهای دیگر هم ما شاهد این اتفاق بودیم که پس از انقلاب چنین خطوطی برایشان تعیین شد.
🔹در حقیقت با وجود همه تلاشهایی که میشود تا جامعه از تفریح سالم برخوردار باشد ما قشری را از تفریح سالم دور کردهایم.
🔹از سوی برخی این ایده دنبال میشد که اگر این محدودیتها برداشته شود هنجارشکنی اتفاق میافتد اما این یک تابو و برداشت اشتباه بود که باید شکسته شود.
🔹بعد از ایران، عربستان تنها کشوری بود که اجازه نمیداد زنان به ورزشگاه بروند؛ اما میبینیم که این کشور هم این خطوط را کنار زد. میبینیم سیاستی که عربستان در قبال زنان و مردانش در ورزش در پیش گرفته است، وجهه بینالمللی مثبتی را به رغم همه مسائل دیگری دارد، به وجود میآورد.
🔹اما ما همچنان اصرار داشتیم نیمی از جمعیت کشور را از تفریحی که سالم و حتی قابل نظارت است محروم میکردیم.
🔹مدتی این نگاه در مورد ورزشهایی مانند والیبال و بسکتبال که در محیطهای سربسته انجام میشد، وجود داشت.
🔹در بسیاری از شهرها و استانهای کشور موضوع سلیقهای دنبال میشد و تفکر غالب بر محرومیت زنان از حضور در ورزشگاهها بود جز برای مسابقات زنان.
🔹 در حال حاضر این مصوبه از عالیترین نهاد امنیتی کشور صادر شده است و به نظر میرسد محدود به یک بازی خاص یا صرفا یک مکان خاص نیست.
🔹باید امیدوار بود که این نگاه تسری و به همه ورزشها بسط پیدا کند. اگر چه به نظر ممکن است این اتفاق تحت فشارهای فیفا اتفاق افتاده باشد اما مهم این است که اینها زمینههای بسیار مهم رفع تبعیض از زنان است. گرچه باید در طول زمان، در انتظار چگونگی اجرای آن ماند، اما در مجموع باید به دیده مثبت به آن بنگریم./#پیام_ما
#ورود_زنان_به_ورزشگاه
@payamema
🔻گامی برای رفع تبعیض
✍️طیبه سیاوشی
نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی، فعال حوزه زنان
🔹نکته مهم در خبر منتشر شده مبنی بر آزاد شدن ورود زنان به ورزشگاه، این است که مصوبه مربوط به شورای عالی امنیت ملی است.
🔹موضوع این است که طی سالهایی که بحث ورود زنان به ورزشگاهها مطرح بود و برخی آن را بیاهمیت و برخی دارای اهمیت زیاد میدانستند، تلاش بر این بود که ذیل این ورود به ورزشگاه، مشارکت زنان، برابری حقوقی و برداشتن تبعیض مطرح شود.
🔹 موضوعات زیادی مانند مناسب نبودن فضای ورزشگاه برای زنان مطرح و تلاش میشد در این غالب فرهنگی، ممنوعیت توجیه شود. در حالی که در بازی کامبوج و ایران، به عینه خلاف آن ثابت شد.
🔹با وجود اینکه ناهماهنگیهای زیادی انجام شده بود اما بازی بدون هیچ مشکلی برگزار و اهرمی شد تا کسانی که معتقد به رفع تبعیض در همه زمینهها از جمله ورود به ورزشگاه از زنان بودند؛ فشار بیشتری وارد کردند.
🔹در حقیقت خط قرمز تعیین شده دیگر مبنا نداشت و فقط نزاعی در رسانهها و فضای اجتماعی بود.
🔹در مورد بسیاری از ورزشهای دیگر هم ما شاهد این اتفاق بودیم که پس از انقلاب چنین خطوطی برایشان تعیین شد.
🔹در حقیقت با وجود همه تلاشهایی که میشود تا جامعه از تفریح سالم برخوردار باشد ما قشری را از تفریح سالم دور کردهایم.
🔹از سوی برخی این ایده دنبال میشد که اگر این محدودیتها برداشته شود هنجارشکنی اتفاق میافتد اما این یک تابو و برداشت اشتباه بود که باید شکسته شود.
🔹بعد از ایران، عربستان تنها کشوری بود که اجازه نمیداد زنان به ورزشگاه بروند؛ اما میبینیم که این کشور هم این خطوط را کنار زد. میبینیم سیاستی که عربستان در قبال زنان و مردانش در ورزش در پیش گرفته است، وجهه بینالمللی مثبتی را به رغم همه مسائل دیگری دارد، به وجود میآورد.
🔹اما ما همچنان اصرار داشتیم نیمی از جمعیت کشور را از تفریحی که سالم و حتی قابل نظارت است محروم میکردیم.
🔹مدتی این نگاه در مورد ورزشهایی مانند والیبال و بسکتبال که در محیطهای سربسته انجام میشد، وجود داشت.
🔹در بسیاری از شهرها و استانهای کشور موضوع سلیقهای دنبال میشد و تفکر غالب بر محرومیت زنان از حضور در ورزشگاهها بود جز برای مسابقات زنان.
🔹 در حال حاضر این مصوبه از عالیترین نهاد امنیتی کشور صادر شده است و به نظر میرسد محدود به یک بازی خاص یا صرفا یک مکان خاص نیست.
🔹باید امیدوار بود که این نگاه تسری و به همه ورزشها بسط پیدا کند. اگر چه به نظر ممکن است این اتفاق تحت فشارهای فیفا اتفاق افتاده باشد اما مهم این است که اینها زمینههای بسیار مهم رفع تبعیض از زنان است. گرچه باید در طول زمان، در انتظار چگونگی اجرای آن ماند، اما در مجموع باید به دیده مثبت به آن بنگریم./#پیام_ما
#ورود_زنان_به_ورزشگاه
@payamema
#سرمقاله
🔻سدسازی ترکیه ضرورت توسعه یا نابودی محیط زیست
مهدی زارع✍️
زلزلهشناس و رئیس شاخه زمینشناسی فرهنگستان علوم
🔹ترکیه در یک منطقه اقلیمی نیمه خشک و دارای تنش آبی قصد دارد گامهای بیشتری برای استفاده موثر از منابع آبی محدود خود بردارد، زیرا بحران اقلیمی این کشور ۸۶ میلیون نفری را نیز تهدید میکند.
🔹 فصول خشک سال در کشور طولانیتر شده و مناطق وسیعتری را تحت اثر قرار داده است.
🔹 افزایش ذخایر آب و کاهش تقاضا در این دوره جدید ضروری است. اداره دولتی هیدرولیک (DSI) با سدهای جدید، نیروگاههای برق آبی و مخازن در خط مقدم تلاشها برای تقویت منابع قرار دارد.
🔹در سال 1931، مصطفی کمال آتاتورک، بنیانگذار جمهوری ترکیه، از دیاربکر، بزرگترین شهر با اکثریت کرد در جنوب شرقی آناتولی بازدید کرد.
ادامه سرمقاله را اینجا در سایت پیام ما
بخوانید
https://payamema.ir/payam/articlerelation/87545
@payamema
🔻سدسازی ترکیه ضرورت توسعه یا نابودی محیط زیست
مهدی زارع✍️
زلزلهشناس و رئیس شاخه زمینشناسی فرهنگستان علوم
🔹ترکیه در یک منطقه اقلیمی نیمه خشک و دارای تنش آبی قصد دارد گامهای بیشتری برای استفاده موثر از منابع آبی محدود خود بردارد، زیرا بحران اقلیمی این کشور ۸۶ میلیون نفری را نیز تهدید میکند.
🔹 فصول خشک سال در کشور طولانیتر شده و مناطق وسیعتری را تحت اثر قرار داده است.
🔹 افزایش ذخایر آب و کاهش تقاضا در این دوره جدید ضروری است. اداره دولتی هیدرولیک (DSI) با سدهای جدید، نیروگاههای برق آبی و مخازن در خط مقدم تلاشها برای تقویت منابع قرار دارد.
🔹در سال 1931، مصطفی کمال آتاتورک، بنیانگذار جمهوری ترکیه، از دیاربکر، بزرگترین شهر با اکثریت کرد در جنوب شرقی آناتولی بازدید کرد.
ادامه سرمقاله را اینجا در سایت پیام ما
بخوانید
https://payamema.ir/payam/articlerelation/87545
@payamema
#سرمقاله
🔻دماوند؛ اسطوره و فاجعه
فاطمه باباخانی✍️
🔹«زمانیکه یاقوت حموی جغرافیدان و نویسندۀ قرن هفتم هجری قمری در یکی از سفرهای فراوان خود به منطقۀ دماوند رسید، از مردم محلی شنید که گاهگاه صداهایی غریب از کوه میشنوند و ادعا میکردند که صدای زوزۀ ضحاک است.
🔹آنان به او گفتند فریدون در آن کوه ضحاک (بیوراسب) را به بند کشیده است و مقدر است که همیشه در آنجا بماند. در حدود ۸۰۰ سال بعد، روزی که من در یکی از روستاهای منطقۀ دماوند بر بام خانهای محقر ایستاده بودم…
🔹تا آن قلۀ شکوهمند پر از برف را نظاره کنم، زنی محلی که از آنجا میگذشت درست همان داستان را برایم بازگو کرد. او با چهرهای جدی پرسید: آیا تا بهحال صدای زوزۀ ضحاک را شنیدهای؟ ما گاهگاه ضجههای او را از آن بالا میشنویم؟» «ساقی گازرانی»، دانشآموختۀ دکترای تاریخ از دانشگاه ایالتی اوهایو و محقق در حوزۀ اسطوره، کتاب خود را باعنوان «ضحاک، تاریخ از دل اسطوره» اینچنین آغاز کرده و در ادامه به این افسانه و روایتهای پیرامون آن پرداخته است.
متن کامل این سرمقاله:
https://payamema.ir/payam/articlerelation/87623
@payamema
🔻دماوند؛ اسطوره و فاجعه
فاطمه باباخانی✍️
🔹«زمانیکه یاقوت حموی جغرافیدان و نویسندۀ قرن هفتم هجری قمری در یکی از سفرهای فراوان خود به منطقۀ دماوند رسید، از مردم محلی شنید که گاهگاه صداهایی غریب از کوه میشنوند و ادعا میکردند که صدای زوزۀ ضحاک است.
🔹آنان به او گفتند فریدون در آن کوه ضحاک (بیوراسب) را به بند کشیده است و مقدر است که همیشه در آنجا بماند. در حدود ۸۰۰ سال بعد، روزی که من در یکی از روستاهای منطقۀ دماوند بر بام خانهای محقر ایستاده بودم…
🔹تا آن قلۀ شکوهمند پر از برف را نظاره کنم، زنی محلی که از آنجا میگذشت درست همان داستان را برایم بازگو کرد. او با چهرهای جدی پرسید: آیا تا بهحال صدای زوزۀ ضحاک را شنیدهای؟ ما گاهگاه ضجههای او را از آن بالا میشنویم؟» «ساقی گازرانی»، دانشآموختۀ دکترای تاریخ از دانشگاه ایالتی اوهایو و محقق در حوزۀ اسطوره، کتاب خود را باعنوان «ضحاک، تاریخ از دل اسطوره» اینچنین آغاز کرده و در ادامه به این افسانه و روایتهای پیرامون آن پرداخته است.
متن کامل این سرمقاله:
https://payamema.ir/payam/articlerelation/87623
@payamema
#سرمقاله
🔻لزوم اصلاح فوری بخش «آب» در برنامه هفتم
✍️ محسن موسوی خوانساری
کارشناس آب
🔹لایحه برنامه هفتم توسعه برای سالهای ۱۴۰۲ تا ۱۴۰۶ پایان اردیبهشت رونمایی شد؛ به مجلس رفت و کلیات آن تصویب شد.
🔹گرچه طبق ادعای تهیهکنندگان این لایحه، متن لایحه غیرقابل استناد و مقدماتی است ولی همین لایحه تهیه شده و ظاهراً مقدماتی دارای اشکالات عدیده از منظر شآب و محیط زیست است.
🔹شرایط وخیم آب، هوا، خاک، تنوع زیستی و مواردی از این قبیل که محیط زیست کشور را به عنوان بستر توسعه فراهم میکند نباید در لایحه برنامه هفتم به ۲ ماده از ۳۰۰ ماده آن محدود شود بلکه میطلبد که ۷ بخش موجود این لایحه به ۸ بخش ارتقا یافته و بخش هشتم به طور خاص برنامههای آتی کشور در زمینه بهبود محیط زیست کشور و خصوصا احیای تالابها و اکوسیستمها را بیان کند.
متن کامل سرمقاله را اینجا بخوانید
@payamema
🔻لزوم اصلاح فوری بخش «آب» در برنامه هفتم
✍️ محسن موسوی خوانساری
کارشناس آب
🔹لایحه برنامه هفتم توسعه برای سالهای ۱۴۰۲ تا ۱۴۰۶ پایان اردیبهشت رونمایی شد؛ به مجلس رفت و کلیات آن تصویب شد.
🔹گرچه طبق ادعای تهیهکنندگان این لایحه، متن لایحه غیرقابل استناد و مقدماتی است ولی همین لایحه تهیه شده و ظاهراً مقدماتی دارای اشکالات عدیده از منظر شآب و محیط زیست است.
🔹شرایط وخیم آب، هوا، خاک، تنوع زیستی و مواردی از این قبیل که محیط زیست کشور را به عنوان بستر توسعه فراهم میکند نباید در لایحه برنامه هفتم به ۲ ماده از ۳۰۰ ماده آن محدود شود بلکه میطلبد که ۷ بخش موجود این لایحه به ۸ بخش ارتقا یافته و بخش هشتم به طور خاص برنامههای آتی کشور در زمینه بهبود محیط زیست کشور و خصوصا احیای تالابها و اکوسیستمها را بیان کند.
متن کامل سرمقاله را اینجا بخوانید
@payamema
#سرمقاله
🔻سیستان بدون آب، بدون هوا
✍️جواد میردار هریجانی
رئیس پژوهشکده تالاب بینالمللی هامون
🔹در حالی که تمام هم و غم مسئولان کشورمان وکارشناسان داخلی و خارجی مرتبط به آب معطوف به حقابه ایران از رود هیرمند و مفاد معاهده ۱۳۵۱ شده است، افغانستان با تمام توان در حال ساخت سد «بخشآباد» بر «فراهرود» بوده و تالاب هامون را با چالشی به مراتب وحشتناکتر از قطعی آب هیرمند مواجه میسازد.
🔹رودخانه فراه از کوههای غور و کوهساران سیاهکوه سرچشمه میگیرد و با طولی حدود ۵۶۰ کیلومتر از استانهای غور و فراه افغانستان گذشته و به تالاب هامون صابری میریزد. بعد از رودخانه هیرمند، فراه رود بهعنوان بزرگترین تأمینکننده آب تالاب بینالمللی هامون محسوب میشود.
🔹ارزش آب این رود برای احیا و نگهداری تالاب هامون وقتی بیش از پیش نمایان شد که افغانستان از دادن حقابه هیرمند سر باز زده و حیات در سیستان را با خطر جدی مواجه کرد. سیلابهای این رود با حدود یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون مترمکعب در سال، هامون صابری و گاه در مواقع پُرآبی تا هامون هیرمند را نیز سیراب میکرد.
#سیستان
متن کامل سرمقاله را اینجا بخوانید.
@payamema
🔻سیستان بدون آب، بدون هوا
✍️جواد میردار هریجانی
رئیس پژوهشکده تالاب بینالمللی هامون
🔹در حالی که تمام هم و غم مسئولان کشورمان وکارشناسان داخلی و خارجی مرتبط به آب معطوف به حقابه ایران از رود هیرمند و مفاد معاهده ۱۳۵۱ شده است، افغانستان با تمام توان در حال ساخت سد «بخشآباد» بر «فراهرود» بوده و تالاب هامون را با چالشی به مراتب وحشتناکتر از قطعی آب هیرمند مواجه میسازد.
🔹رودخانه فراه از کوههای غور و کوهساران سیاهکوه سرچشمه میگیرد و با طولی حدود ۵۶۰ کیلومتر از استانهای غور و فراه افغانستان گذشته و به تالاب هامون صابری میریزد. بعد از رودخانه هیرمند، فراه رود بهعنوان بزرگترین تأمینکننده آب تالاب بینالمللی هامون محسوب میشود.
🔹ارزش آب این رود برای احیا و نگهداری تالاب هامون وقتی بیش از پیش نمایان شد که افغانستان از دادن حقابه هیرمند سر باز زده و حیات در سیستان را با خطر جدی مواجه کرد. سیلابهای این رود با حدود یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون مترمکعب در سال، هامون صابری و گاه در مواقع پُرآبی تا هامون هیرمند را نیز سیراب میکرد.
#سیستان
متن کامل سرمقاله را اینجا بخوانید.
@payamema
#سرمقاله
🔻 شاعر دردمندِ اردیبهشتیِ ما
✍️ مجتبی احمدی
🔹 هنوز از پنجم مهرماه سال نودوهفت، صدای خاطرهانگیزش در خاطرم مانده؛ «من از ابتدا بهدنبال جهانی دیگر بودم. تسلیم مُدها و روشهای دیگران نشدم. بهتنهایی بهراه افتادم.
🔹 در تاریکی و سنگلاخ، با پای برهنه حرکت کردم. هیچوقت برنگشتم که جای پاهایم را در برف ببینم. من کنجکاو و یاغی بودم.
🔹 این یاغیگری، شعرم را در من ساخت… با اطمینان میگویم که شعرهای من متعلق به خودم است؛ متعلق به احمدرضا احمدی.»
🔹 حالا امروز بیستم تیرماه سال هزار و چهارصد و دو است و احمدرضای اردیبهشتیِ ما دیگر نیست. /#پیام_ما
متن کامل را اینجا بخوانید
@payamema
🔻 شاعر دردمندِ اردیبهشتیِ ما
✍️ مجتبی احمدی
🔹 هنوز از پنجم مهرماه سال نودوهفت، صدای خاطرهانگیزش در خاطرم مانده؛ «من از ابتدا بهدنبال جهانی دیگر بودم. تسلیم مُدها و روشهای دیگران نشدم. بهتنهایی بهراه افتادم.
🔹 در تاریکی و سنگلاخ، با پای برهنه حرکت کردم. هیچوقت برنگشتم که جای پاهایم را در برف ببینم. من کنجکاو و یاغی بودم.
🔹 این یاغیگری، شعرم را در من ساخت… با اطمینان میگویم که شعرهای من متعلق به خودم است؛ متعلق به احمدرضا احمدی.»
🔹 حالا امروز بیستم تیرماه سال هزار و چهارصد و دو است و احمدرضای اردیبهشتیِ ما دیگر نیست. /#پیام_ما
متن کامل را اینجا بخوانید
@payamema
#سرمقاله
🔻 خلأ دموکراسی محیط زیستی
✍️ حمیدرضا میرزاده
🔹 چند سال قبل، زمانی که آبگیری سد گتوند آغاز شده بود، پیرمردی از اهالی یکی از روستاهایی که در مخزن سد واقع شده بود، با نگاه غمبارش در چشمهایم نگاه کرد و گفت: «ما که عمرمان را کردهایم.»
🔹 نگاهی به بچههایی انداخت که آنطرفتر زیر سایۀ یک درخت کُنار نشسته بودند «اینها که دیگر نه کنار دارند و نه بَردِشیر، فردا چطور باید به بقیه بگویند که بختیاری هستند.»
🔹 عقب یک وانت، اسباب خانوادهای به چشم میخورد که داشتند به «لالی» میرفتند. همسایههایشان رفته بودند اهواز و آنها فقط در لالی آشنا و فامیل داشتند. بردشیرها، همان سنگهای تراشخورده به شکل شیر، را مجبور بودند زیر آفتاب رها کنند تا کمکم آب بالا بیاید و مزار دلیرمردی که با بردشیر مشخص میشد، در مخزن سد باقی بماند. /#پیام_ما
متن کامل یادداشت را اینجا بخوانید.
#محیط_زیست
@payamema
🔻 خلأ دموکراسی محیط زیستی
✍️ حمیدرضا میرزاده
🔹 چند سال قبل، زمانی که آبگیری سد گتوند آغاز شده بود، پیرمردی از اهالی یکی از روستاهایی که در مخزن سد واقع شده بود، با نگاه غمبارش در چشمهایم نگاه کرد و گفت: «ما که عمرمان را کردهایم.»
🔹 نگاهی به بچههایی انداخت که آنطرفتر زیر سایۀ یک درخت کُنار نشسته بودند «اینها که دیگر نه کنار دارند و نه بَردِشیر، فردا چطور باید به بقیه بگویند که بختیاری هستند.»
🔹 عقب یک وانت، اسباب خانوادهای به چشم میخورد که داشتند به «لالی» میرفتند. همسایههایشان رفته بودند اهواز و آنها فقط در لالی آشنا و فامیل داشتند. بردشیرها، همان سنگهای تراشخورده به شکل شیر، را مجبور بودند زیر آفتاب رها کنند تا کمکم آب بالا بیاید و مزار دلیرمردی که با بردشیر مشخص میشد، در مخزن سد باقی بماند. /#پیام_ما
متن کامل یادداشت را اینجا بخوانید.
#محیط_زیست
@payamema
#سرمقاله
🔻 ایران و بحران آب در سوریه
✍️مهدی زارع
زلزلهشناس و رئیس شاخه زمینشناسی فرهنگستان علوم
🔹 در نقاط مختلف سوریه، بحران آب تشدید شده است.
🔹 مثلا در شمال شرقی سوریه بر سر آب دعواست. قطع آب آشامیدنی در ایستگاه آب «آلوک» سوریه در مرز ترکیه از نمادهای بحران آب است.
🔹 در این ایستگاه آبهای زیرزمینی به سد «حسکه» منتقل میشوند. با پمپاژ نشدن آب در آلوک یک میلیون نفر بیآب ماندهاند و تامین آب با تانکر انجام میشود.
🔹 از سال ۲۰۱۹ که ترکیه همراه با شبهنظامیان متحد خود به شمال شرقی سوریه لشکر کشید تا نیروهای کرد «یپگ» یا یگانهای مدافع خلق را از آنجا بتاراند، این بحران تشدید شد.
🔹 آلوک از آن زمان به بعد به کنترل ترکیه درآمد اما برق این ایستگاه پمپاژ آب از منطقه مجاور تحت کنترل «یپگ» تأمین میشود. از آن پس کردها و ترکیه یکدیگر را متقابلا متهم به قطع برق این مرکز آبرسانی میکنند./ #پیام_ما
متن کامل این یادداشت را اینجا بخوانید.
#بحران_اب
@payamema
🔻 ایران و بحران آب در سوریه
✍️مهدی زارع
زلزلهشناس و رئیس شاخه زمینشناسی فرهنگستان علوم
🔹 در نقاط مختلف سوریه، بحران آب تشدید شده است.
🔹 مثلا در شمال شرقی سوریه بر سر آب دعواست. قطع آب آشامیدنی در ایستگاه آب «آلوک» سوریه در مرز ترکیه از نمادهای بحران آب است.
🔹 در این ایستگاه آبهای زیرزمینی به سد «حسکه» منتقل میشوند. با پمپاژ نشدن آب در آلوک یک میلیون نفر بیآب ماندهاند و تامین آب با تانکر انجام میشود.
🔹 از سال ۲۰۱۹ که ترکیه همراه با شبهنظامیان متحد خود به شمال شرقی سوریه لشکر کشید تا نیروهای کرد «یپگ» یا یگانهای مدافع خلق را از آنجا بتاراند، این بحران تشدید شد.
🔹 آلوک از آن زمان به بعد به کنترل ترکیه درآمد اما برق این ایستگاه پمپاژ آب از منطقه مجاور تحت کنترل «یپگ» تأمین میشود. از آن پس کردها و ترکیه یکدیگر را متقابلا متهم به قطع برق این مرکز آبرسانی میکنند./ #پیام_ما
متن کامل این یادداشت را اینجا بخوانید.
#بحران_اب
@payamema
🔻دریاچه ارومیه شبهعلم و بازی با اعداد
#سرمقاله
✍️امین شول سیرجانی
سردبیر
🔹یکی از مخاطبان روزنامه زیر پستی دربارهٔ وضعیت دریاچهٔ ارومیه در صفحهٔ اینستاگرام «پیام ما» پرسیده است: «چه شد که دریاچه به این روز افتاد؟»
🔹پاسخ این سؤال به ظاهر خیلی ساده است. اگر قرار باشد یکی از مدیران سازمان حفاظت محیط زیست یا وزارت نیرو یا وزارت جهاد کشاورزی به این سؤال پاسخ بدهند، احتمالاً چند مورد را به عنوان دلایل این بحران فهرست میکند.
🔹مواردی که فقط ترتیب آنها از زبان هر کدام از این مسئولان متفاوت خواهد بود.
برخی از این عوامل احتمالاً از این قرارند: «افزایش بیرویهٔ چاههای کشاورزی»، «سدسازی گسترده در بالادست دریاچه»، «شدت تبخیر آب»، «الگوی کشت پرآببر در کشاورزی»، «پیامدهای تغییر اقلیم» و در روزهای اخیر کسانی پیدا شدهاند که نقش چاههای کشاورزی و سدسازی را کمرنگ کردهاند و از اثر تغییر اقلیم بر وضع دریاچه سخن راندهاند و شدت گرما و تبخیر آب را هم نشانهٔ متقن آن فرض کردهاند.
متن کامل را اینجا بخوانید.
@payamema
#سرمقاله
✍️امین شول سیرجانی
سردبیر
🔹یکی از مخاطبان روزنامه زیر پستی دربارهٔ وضعیت دریاچهٔ ارومیه در صفحهٔ اینستاگرام «پیام ما» پرسیده است: «چه شد که دریاچه به این روز افتاد؟»
🔹پاسخ این سؤال به ظاهر خیلی ساده است. اگر قرار باشد یکی از مدیران سازمان حفاظت محیط زیست یا وزارت نیرو یا وزارت جهاد کشاورزی به این سؤال پاسخ بدهند، احتمالاً چند مورد را به عنوان دلایل این بحران فهرست میکند.
🔹مواردی که فقط ترتیب آنها از زبان هر کدام از این مسئولان متفاوت خواهد بود.
برخی از این عوامل احتمالاً از این قرارند: «افزایش بیرویهٔ چاههای کشاورزی»، «سدسازی گسترده در بالادست دریاچه»، «شدت تبخیر آب»، «الگوی کشت پرآببر در کشاورزی»، «پیامدهای تغییر اقلیم» و در روزهای اخیر کسانی پیدا شدهاند که نقش چاههای کشاورزی و سدسازی را کمرنگ کردهاند و از اثر تغییر اقلیم بر وضع دریاچه سخن راندهاند و شدت گرما و تبخیر آب را هم نشانهٔ متقن آن فرض کردهاند.
متن کامل را اینجا بخوانید.
@payamema
#سرمقاله
🔻آزمون قانونمداری
✍️ حمیدرضا میرزاده
◇ جلسه (امروز یکشنبه) کمیسیون زیربنایی دولت برای تصمیمگیری درباره مصوبه احداث واحد پتروشیمی در منطقه امیرآباد مازندران، یا همان پتروشیمی میانکاله را میتوان آزمونی مهم برای محک قانونمداری دولتمردان و تصمیمگیران دانست. اگرچه قانونمداری، فقط به یک تصمیم خلاصه نمیشود، اما همین تصمیم هم میتواند بهگونهای گرفته شود تا جامعه را به شک وادارد؛ شک از احترام و تمکین به قانون. آنچه تا اینجا در مورد واحد پتروشیمی میانکاله رخ داده، سلسله تصمیمها و اتفاقات سوال برانگیزی است که تا امروز ادامه دارد.
◇ شرکتی که فقط سه ماه از ثبت آن گذشته درخواست عرصهای ۹۰ هکتاری برای احداث یک مجتمع پتروشیمی در زمینی کرده که کاربری آن کشاورزی و دامداری بوده و طرح مرتعداری مصوب نیز داشته است. کارگروه امور زیربنایی توسعه استان مازندران با وجود مخالفت کمیته فنی، با واگذاری این عرصه موافقت کرده است و چندماه پس از این موافقت، هیئت دولت در اسفندماه ۱۳۹۹ مصوبهای را به تصویب میرساند که در آن درباره احداث واحدی پتروشیمی برای تولید پروپیلن و بهرهبرداری از متانول مازاد تولیدی کشور صحبت شده و در بندی از آن نام «پتروشیمی امیرآباد» آورده میشود. مطالعات ارزیابی اثرات محیط زیستی آن انجام میشود و سازمان حفاظت محیط زیست این گزارش را تأیید نمیکند.
◇ در نهایت با پادرمیانی یک نماینده مجلس، جلسهای در اتاق یکی از اعضای هیئت رئیسه مجلس برگزار میشود و دو نفر از معاونان وقت سازمان حفاظت محیط زیست پای صورتجلسهای را امضا میکنند که مجری طرح آن را به منزلهٔ مجوز محیطزیستی تلقی میکند. تا آنکه وزیر کشور در اسفندماه ۱۴۰۰ به منطقه میرود و کلنگ احداث واحد پتروشیمی را به زمین میزند. در حالی که سازمان حفاظت محیط زیست اعلام میکند هیچ مجوزی برای احداث این پتروشیمی صادر نشده است.
◇ با وجود کشوقوسهای فراوان و تشکیل سه کارزار مردمی برای توقف احداث پتروشیمی و خلع ید زمین از مجری پروژه، زمین ۹۰ هکتاری فنسکشی شد در حالی که هنوز چگونگی واگذاری این زمین، آنهم برای یک پتروشیمی با ظرفیت تولید ۲۷۰ هزار تن در سال محل ابهام بود.
◇ حالا دولت قرار است درباره این پتروشیمی و مصوبهای که دولت قبل در اسفندماه ۹۹ به تصویب رسانده بود تصمیمگیری کند. این یک گام مهم برای بازگرداندن مرتع للمرز و حسینآباد به وضعیت سابق و توقف اقداماتی است که فاقد مجوز هستند و زیستبوم منطقه را به کلی دگرگون خواهند کرد.
◇ نتیجه جلسه امروز، نشان خواهد داد که آیا کماکان در بر پاشنهٔ شعارهای توسعهای و البته توخالی میچرخد یا آنکه بازهم قرار است «فرش قرمز» برای «سرمایهگذار» پهن شود تا در منطقه «اشتغالزایی» کند. البته باز جای این سوال باقی میماند که سهم دستگاههای دیگر از اجرای قانون چه میشود؟ برای مثال نمایندهای که باید منافع عموم جامعه و حوزه انتخابیهاش را برای داشتن محیط سالم و آب و هوای پاک درنظر بگیرد و به روال قانونی تصویب طرحها احترام بگذارد؛ آیا دربرابر رفتارش پاسخگوست؟
@payamema
🔻آزمون قانونمداری
✍️ حمیدرضا میرزاده
◇ جلسه (امروز یکشنبه) کمیسیون زیربنایی دولت برای تصمیمگیری درباره مصوبه احداث واحد پتروشیمی در منطقه امیرآباد مازندران، یا همان پتروشیمی میانکاله را میتوان آزمونی مهم برای محک قانونمداری دولتمردان و تصمیمگیران دانست. اگرچه قانونمداری، فقط به یک تصمیم خلاصه نمیشود، اما همین تصمیم هم میتواند بهگونهای گرفته شود تا جامعه را به شک وادارد؛ شک از احترام و تمکین به قانون. آنچه تا اینجا در مورد واحد پتروشیمی میانکاله رخ داده، سلسله تصمیمها و اتفاقات سوال برانگیزی است که تا امروز ادامه دارد.
◇ شرکتی که فقط سه ماه از ثبت آن گذشته درخواست عرصهای ۹۰ هکتاری برای احداث یک مجتمع پتروشیمی در زمینی کرده که کاربری آن کشاورزی و دامداری بوده و طرح مرتعداری مصوب نیز داشته است. کارگروه امور زیربنایی توسعه استان مازندران با وجود مخالفت کمیته فنی، با واگذاری این عرصه موافقت کرده است و چندماه پس از این موافقت، هیئت دولت در اسفندماه ۱۳۹۹ مصوبهای را به تصویب میرساند که در آن درباره احداث واحدی پتروشیمی برای تولید پروپیلن و بهرهبرداری از متانول مازاد تولیدی کشور صحبت شده و در بندی از آن نام «پتروشیمی امیرآباد» آورده میشود. مطالعات ارزیابی اثرات محیط زیستی آن انجام میشود و سازمان حفاظت محیط زیست این گزارش را تأیید نمیکند.
◇ در نهایت با پادرمیانی یک نماینده مجلس، جلسهای در اتاق یکی از اعضای هیئت رئیسه مجلس برگزار میشود و دو نفر از معاونان وقت سازمان حفاظت محیط زیست پای صورتجلسهای را امضا میکنند که مجری طرح آن را به منزلهٔ مجوز محیطزیستی تلقی میکند. تا آنکه وزیر کشور در اسفندماه ۱۴۰۰ به منطقه میرود و کلنگ احداث واحد پتروشیمی را به زمین میزند. در حالی که سازمان حفاظت محیط زیست اعلام میکند هیچ مجوزی برای احداث این پتروشیمی صادر نشده است.
◇ با وجود کشوقوسهای فراوان و تشکیل سه کارزار مردمی برای توقف احداث پتروشیمی و خلع ید زمین از مجری پروژه، زمین ۹۰ هکتاری فنسکشی شد در حالی که هنوز چگونگی واگذاری این زمین، آنهم برای یک پتروشیمی با ظرفیت تولید ۲۷۰ هزار تن در سال محل ابهام بود.
◇ حالا دولت قرار است درباره این پتروشیمی و مصوبهای که دولت قبل در اسفندماه ۹۹ به تصویب رسانده بود تصمیمگیری کند. این یک گام مهم برای بازگرداندن مرتع للمرز و حسینآباد به وضعیت سابق و توقف اقداماتی است که فاقد مجوز هستند و زیستبوم منطقه را به کلی دگرگون خواهند کرد.
◇ نتیجه جلسه امروز، نشان خواهد داد که آیا کماکان در بر پاشنهٔ شعارهای توسعهای و البته توخالی میچرخد یا آنکه بازهم قرار است «فرش قرمز» برای «سرمایهگذار» پهن شود تا در منطقه «اشتغالزایی» کند. البته باز جای این سوال باقی میماند که سهم دستگاههای دیگر از اجرای قانون چه میشود؟ برای مثال نمایندهای که باید منافع عموم جامعه و حوزه انتخابیهاش را برای داشتن محیط سالم و آب و هوای پاک درنظر بگیرد و به روال قانونی تصویب طرحها احترام بگذارد؛ آیا دربرابر رفتارش پاسخگوست؟
@payamema
#سرمقاله
🔻اخراجکنندگان تاریخ بخوانند
✍️امین شول سیرجانی
سردبیر
◇ موج تازهای از اخراج و تعلیق و محرومیت از تدریس استادان دانشگاه در کشور آغاز شده است. ظاهر قانونی همه این اخراجها و محرومیتها البته رعایت شده و میشود و استادی نیست که در نامه اخراجش به مادهای از قانون ارجاع نداده باشند.
◇ برای افکار عمومی روشن است که این ارجاعات صرفاً برای رعایت صورت قانون است و در پشت ماجرا کسانی نشستهاند و احتمالاً به خیال خودشان دارند دانشگاه را از حضور استادان غیرارزشی، غیرمعتقد و غیرخودی پاک میکنند. تب اخراج چنان داغ شده که استادان جوانی که کنشگری سیاسیشان حداکثر به امضای یک نامه اعتراضی برای احقاق حقوق دانشجویان محدود بوده هم از گزند آن در امان نماندهاند. این رویهها البته تازگی ندارد.
◇ در دوره ریاست جمهوری «محمود احمدینژاد» هم استادان نامدار پرشماری به بهانه بازنشستگی و... از کلاسهای درس رانده شدند.
◇ پیش از آن هم در دوره انقلاب فرهنگی موج گستردهای از این اقدامات در دانشگاهها اتفاق افتاده بود. البته که آمران و عاملان اخراج استادان دانشگاه سرشان شلوغ و گوششان هم سنگین است. اما بد نیست در میان این سرشلوغیها کمی درباره وقایع مشابه در تاریخ معاصر بخوانند.
◇ همین کتابهای رسمی و مورد تایید وزارت ارشاد را هم بخوانند. ضرر ندارد اگر «اخراجکنندگان» خاطرات کسانی که در انقلاب فرهنگی نقش داشتند را بخوانند و ببینند که چطور افراط، تصمیمهای شتابزده و خطاهای سهمگین باعث شد که استادانی باسواد و میهندوست خلاف میل باطنیشان از دانشگاهها بروند.
◇ بعداً البته با فروکش کردن آن تندرویها برخی از همان استادان آزردهخاطر به برخی دانشگاهها بازگردانده شدند. آنهایی که اکنون بیپروا علیه استادان، حکمهای سنگین اخراج صادر میکنند و میکوشند استادان جوان و معتمد را جایگزینشان کنند به سرنوشت این نورسیدگان هم میاندیشند؟ به از دست رفتن انگیزه دانشجویانی که با امید و اشتیاق وارد دانشگاه شدهاند هم میاندیشند؟ آیا تضعیف نهاد علم آزارشان میدهد؟ درباره شکلگیری تصویر فضای بسته و اخته دانشگاه که مخرب سرمایه اجتماعی این نهاد است هم تامل کردهاند؟
◇ اخراجکنندگان که حتما خودشان را در انقلابیگری و ارزشی بودن شایسته میدانند؛ هشدار رهبری انقلاب درباره تولید «احساس بیآینده بودن برای نخبگان» را فراموش کردهاند؟ نشنیدن صدای این همه خیرخواه وطن و تولید «یاس و ناامیدی برای نخبگان» اگر سهوی باشد که محل تعجب است و اگر عامدانه باشد نشانه چیزی است که کشف آن وظیفه دیگران است. والله اعلم.
@payamema
🔻اخراجکنندگان تاریخ بخوانند
✍️امین شول سیرجانی
سردبیر
◇ موج تازهای از اخراج و تعلیق و محرومیت از تدریس استادان دانشگاه در کشور آغاز شده است. ظاهر قانونی همه این اخراجها و محرومیتها البته رعایت شده و میشود و استادی نیست که در نامه اخراجش به مادهای از قانون ارجاع نداده باشند.
◇ برای افکار عمومی روشن است که این ارجاعات صرفاً برای رعایت صورت قانون است و در پشت ماجرا کسانی نشستهاند و احتمالاً به خیال خودشان دارند دانشگاه را از حضور استادان غیرارزشی، غیرمعتقد و غیرخودی پاک میکنند. تب اخراج چنان داغ شده که استادان جوانی که کنشگری سیاسیشان حداکثر به امضای یک نامه اعتراضی برای احقاق حقوق دانشجویان محدود بوده هم از گزند آن در امان نماندهاند. این رویهها البته تازگی ندارد.
◇ در دوره ریاست جمهوری «محمود احمدینژاد» هم استادان نامدار پرشماری به بهانه بازنشستگی و... از کلاسهای درس رانده شدند.
◇ پیش از آن هم در دوره انقلاب فرهنگی موج گستردهای از این اقدامات در دانشگاهها اتفاق افتاده بود. البته که آمران و عاملان اخراج استادان دانشگاه سرشان شلوغ و گوششان هم سنگین است. اما بد نیست در میان این سرشلوغیها کمی درباره وقایع مشابه در تاریخ معاصر بخوانند.
◇ همین کتابهای رسمی و مورد تایید وزارت ارشاد را هم بخوانند. ضرر ندارد اگر «اخراجکنندگان» خاطرات کسانی که در انقلاب فرهنگی نقش داشتند را بخوانند و ببینند که چطور افراط، تصمیمهای شتابزده و خطاهای سهمگین باعث شد که استادانی باسواد و میهندوست خلاف میل باطنیشان از دانشگاهها بروند.
◇ بعداً البته با فروکش کردن آن تندرویها برخی از همان استادان آزردهخاطر به برخی دانشگاهها بازگردانده شدند. آنهایی که اکنون بیپروا علیه استادان، حکمهای سنگین اخراج صادر میکنند و میکوشند استادان جوان و معتمد را جایگزینشان کنند به سرنوشت این نورسیدگان هم میاندیشند؟ به از دست رفتن انگیزه دانشجویانی که با امید و اشتیاق وارد دانشگاه شدهاند هم میاندیشند؟ آیا تضعیف نهاد علم آزارشان میدهد؟ درباره شکلگیری تصویر فضای بسته و اخته دانشگاه که مخرب سرمایه اجتماعی این نهاد است هم تامل کردهاند؟
◇ اخراجکنندگان که حتما خودشان را در انقلابیگری و ارزشی بودن شایسته میدانند؛ هشدار رهبری انقلاب درباره تولید «احساس بیآینده بودن برای نخبگان» را فراموش کردهاند؟ نشنیدن صدای این همه خیرخواه وطن و تولید «یاس و ناامیدی برای نخبگان» اگر سهوی باشد که محل تعجب است و اگر عامدانه باشد نشانه چیزی است که کشف آن وظیفه دیگران است. والله اعلم.
@payamema
#سرمقاله
🔻تحقق «اصل ۲۷» چه شد؟
✍️حمیدرضا میرزاده
◇ یکسال از ماجرای جانباختن «مهسا امینی» و وقایع تلخ پس از آن گذشت. در یک سال گذشته، همزمان با ناآرامی خیابانها، اظهارنظرهای متعددی دربارهٔ «حق اعتراض جامعه» با استناد به «اصل ۲۷ قانون اساسی» از زبان مسئولان مختلف کشور منتشر شده است.
◇ بر اساس این اصل: «تشکیل اجتماعات و راهپیماییها بدون حمل سلاح، به شرط آن که مخل به مبانی اسلام نباشد، آزاد است.»
◇ در سالهای گذشته هر بار پس از ناآرامی در برخی شهرها، از لزوم فراهم شدن سازوکارهای اجرایی قانون سخن گفته شده است.
◇ ظاهراً هیچکس (دستکم در بیان) مخالف اصل ۲۷ قانون اساسی نیست. مثلاً «محمدباقر قالیباف»، رئیس مجلس شورای اسلامی مهرماه پارسال گفته بود: «مردم حق دارند اعتراض کنند و مسئولان بشنوند و به خواستههای قانونی آنها پاسخ دهند.
◇ هرکسی که مردم را با قلمی، فکری و هر وسیلهای، مقابل همدیگر قرار دهد اگر فکر کند که به نفع انقلاب کار کرده، اشتباه بزرگی کرده و این خواست دشمن است.» یا «ابراهیم رئیسی»، رئیس جمهوری، در نخستین روز مهرماه پارسال در جمع خبرنگاران رسانههای داخلی و خارجی گفته بود: «اعتراضات چه صنفی و چه اعتراضاتی که درباره مسائل مختلف مطرح است، همواره بوده و هست و شنیده میشود؛ ولی باید بین اعتراض و اغتشاش تفاوت گذاشت. هیچکس اغتشاش را قبول ندارد.»
◇ دوماه بعد از این گفتهها، «نصرالله پژمانفر»، رئیس کمیسیون اصل ۹۰ مجلس هم به خبرگزاری دانشجو گفته بود: «موضوع اعتراض جزء حقوق مسلم مردم محسوب میشود که براساس قانون اساسی، این حق باید به رسمیت شناخته شود. طبیعی است که بستر و مسیر درستی برای اعتراضات به حق مردم نداشته باشیم، امکان این وجود دارد که در برخی موارد، اعتراضات و مطالبات مردم تبدیل به اغتشاش شود.»
◇ اما با وجود این اظهارنظرها، لایحهای که قرار بود «نحوه برگزاری تجمعات و راهپیماییها» را مشخص کند به مجلس رفته ولی هنوز به تصویب نرسیده است. هفته گذشته «احمد وحیدی»، وزیر کشور گفته است که «دولت در خصوص موضوع برگزاری تجمعات قانونی طبق اصل 27 قانون اساسی پیشنهادهای خود را در قالب یک لایحه تهیه و به مجلس فرستاده است» و تأکید کرده که «نظر دولت بر ساماندهی و برگزاری تجمعات قانونی است.»
◇ حالا اگرچه لایحهٔ دولت در کمیسیون شوراهای مجلس درحال بررسی است، اما بهنظر میرسد این لایحه بیش از آنکه بهدنبال رسمیت بخشیدن اعتراضات مردم باشد، به دنبال تعیین مکان اعتراض و باز گذاشتن دست دولت برای انتخاب اعتراض مقبول یا نامقبول است.
◇ هنوز کسی دربارهٔ اینکه «ریشههای یک اعتراض چیست؟»، «با اقدامات و اظهارات غیرمسئولانه که به اعتراضات دامن میزنند چه برخوردی صورت بگیرد؟» و «برای رضایتمندی جامعه، چه از نظر سبک زندگی و چه از نظر صنفی و اقتصادی و... چه اقداماتی باید انجام شود؟» سخن نمیگوید.
◇ سوال اینجاست که وقتی اقدامات دولتها منشأ بخش مهمی از اعتراضات جامعه است، چگونه میتوان صدور مجوز اعتراض جامعه را به همان دولت واگذار کرد؟ یکسال پس از حوادث تلخ نیمه دوم سال ۱۴۰۱ کماکان با این سوال روبرو هستیم که «حق اعتراض چه شد؟» و اینکه آیا وقت تحقق اصل ۲۷ قانون اساسی نرسیده است؟
متن کامل را اینجا بخوانید.
@payamema
🔻تحقق «اصل ۲۷» چه شد؟
✍️حمیدرضا میرزاده
◇ یکسال از ماجرای جانباختن «مهسا امینی» و وقایع تلخ پس از آن گذشت. در یک سال گذشته، همزمان با ناآرامی خیابانها، اظهارنظرهای متعددی دربارهٔ «حق اعتراض جامعه» با استناد به «اصل ۲۷ قانون اساسی» از زبان مسئولان مختلف کشور منتشر شده است.
◇ بر اساس این اصل: «تشکیل اجتماعات و راهپیماییها بدون حمل سلاح، به شرط آن که مخل به مبانی اسلام نباشد، آزاد است.»
◇ در سالهای گذشته هر بار پس از ناآرامی در برخی شهرها، از لزوم فراهم شدن سازوکارهای اجرایی قانون سخن گفته شده است.
◇ ظاهراً هیچکس (دستکم در بیان) مخالف اصل ۲۷ قانون اساسی نیست. مثلاً «محمدباقر قالیباف»، رئیس مجلس شورای اسلامی مهرماه پارسال گفته بود: «مردم حق دارند اعتراض کنند و مسئولان بشنوند و به خواستههای قانونی آنها پاسخ دهند.
◇ هرکسی که مردم را با قلمی، فکری و هر وسیلهای، مقابل همدیگر قرار دهد اگر فکر کند که به نفع انقلاب کار کرده، اشتباه بزرگی کرده و این خواست دشمن است.» یا «ابراهیم رئیسی»، رئیس جمهوری، در نخستین روز مهرماه پارسال در جمع خبرنگاران رسانههای داخلی و خارجی گفته بود: «اعتراضات چه صنفی و چه اعتراضاتی که درباره مسائل مختلف مطرح است، همواره بوده و هست و شنیده میشود؛ ولی باید بین اعتراض و اغتشاش تفاوت گذاشت. هیچکس اغتشاش را قبول ندارد.»
◇ دوماه بعد از این گفتهها، «نصرالله پژمانفر»، رئیس کمیسیون اصل ۹۰ مجلس هم به خبرگزاری دانشجو گفته بود: «موضوع اعتراض جزء حقوق مسلم مردم محسوب میشود که براساس قانون اساسی، این حق باید به رسمیت شناخته شود. طبیعی است که بستر و مسیر درستی برای اعتراضات به حق مردم نداشته باشیم، امکان این وجود دارد که در برخی موارد، اعتراضات و مطالبات مردم تبدیل به اغتشاش شود.»
◇ اما با وجود این اظهارنظرها، لایحهای که قرار بود «نحوه برگزاری تجمعات و راهپیماییها» را مشخص کند به مجلس رفته ولی هنوز به تصویب نرسیده است. هفته گذشته «احمد وحیدی»، وزیر کشور گفته است که «دولت در خصوص موضوع برگزاری تجمعات قانونی طبق اصل 27 قانون اساسی پیشنهادهای خود را در قالب یک لایحه تهیه و به مجلس فرستاده است» و تأکید کرده که «نظر دولت بر ساماندهی و برگزاری تجمعات قانونی است.»
◇ حالا اگرچه لایحهٔ دولت در کمیسیون شوراهای مجلس درحال بررسی است، اما بهنظر میرسد این لایحه بیش از آنکه بهدنبال رسمیت بخشیدن اعتراضات مردم باشد، به دنبال تعیین مکان اعتراض و باز گذاشتن دست دولت برای انتخاب اعتراض مقبول یا نامقبول است.
◇ هنوز کسی دربارهٔ اینکه «ریشههای یک اعتراض چیست؟»، «با اقدامات و اظهارات غیرمسئولانه که به اعتراضات دامن میزنند چه برخوردی صورت بگیرد؟» و «برای رضایتمندی جامعه، چه از نظر سبک زندگی و چه از نظر صنفی و اقتصادی و... چه اقداماتی باید انجام شود؟» سخن نمیگوید.
◇ سوال اینجاست که وقتی اقدامات دولتها منشأ بخش مهمی از اعتراضات جامعه است، چگونه میتوان صدور مجوز اعتراض جامعه را به همان دولت واگذار کرد؟ یکسال پس از حوادث تلخ نیمه دوم سال ۱۴۰۱ کماکان با این سوال روبرو هستیم که «حق اعتراض چه شد؟» و اینکه آیا وقت تحقق اصل ۲۷ قانون اساسی نرسیده است؟
متن کامل را اینجا بخوانید.
@payamema
#سرمقاله
🔻بیاطلاعی یا خبردرمانی آقای سلاجقه؟
◇ طی ۱۳ سال گذشته، دریاچه ارومیه سه نوع ستاد احیاء به خود دیده است. از سال ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۲ ستاد اجرایی مدیریت حوضهٔ آبخیز دریاچه ارومیه با دبیرخانه مستقر در سازمان حفاظت محیطزیست، از سال ۱۳۹۲ تا ۱۴۰۰ ستاد احیای دریاچه ارومیه با دبیرخانه مستقر در دانشگاه صنعتی شریف و از سال ۱۴۰۰ تاکنون با دبیرخانه مستقر در استانداری آذربایجان غربی. تغییرات تراز دریاچه ارومیه در دوره مسئولیت هر یک از این دبیرخانهها مشخص است ولی مصوبات دولتهای مختلف در تشکیل این ستادها، هیچگاه نافی مسئولیت رئیس سازمان حفاظت محیطزیست در موقعیت مجری قانون حفاظت و بهسازی محیطزیست مصوب سال ۱۳۵۳ نبوده است. بنابراین همواره انتظار میرود رؤسای ادوار سازمان حفاظت محیطزیست پاسخگوی وضعیت دریاچه در دوره مسئولیت خود باشند. انتظاری که در دوسال اخیر برآورده نشده است. رئیس کنونی سازمان حفاظت محیطزیست سعی کرده یا در مقام پاسخگویی قرار نگیرد یا با دادن وعدههای جدید، زمان بخرد.
◇ در آخرین نمونه، رئیس محترم سازمان حفاظت محیطزیست در معدود اظهارنظرهای سالانهاش درباره وضعیت دریاچه ارومیه، در ۶ شهریور سال جاری و همزمان با اوج گرفتن انتقادها از عملکرد دولت سیزدهم درباره چرایی افت پیوسته تراز این دریاچه، در پاسخی تأملبرانگیز (که ایرنا منتشر کرد) نه تنها منکر خشکی دریاچه ارومیه شد، بلکه وضعیت دریاچه ارومیه را مناسب دانست. او گفت: «خبرهای خوشی از دریاچه ارومیه در مورد دریاچه ارومیه خواهیم شنید و در شهریور ماه آب چند سد در این دریاچه رهاسازی میشود.»
◇ توصیف ایشان درباره مناسب بودن وضعیت دریاچه ارومیه تعجبآور بود و بخش دوم اظهار نظر ایشان بهتآور هم بود. رئیس سازمان حفاظت محیطزیست و مستند به چه اطلاعاتی، ادعای رهاسازی آب از سدهای حوضه آبریز دریاچه ارومیه آنهم در شهریور ماه (پایان سال آبی) را مطرح میکند؟ فقط شش روز پیش از این گفته، استاندار آذربایجان غربی و دبیر کارگروه ملّی نجات دریاچه ارومیه، در مصاحبه با شبکه جهانی سحر، گفته بود مردم قضاوت کنند که در شرایط گرمای سال جاری، اولویت با رهاسازی به دریاچه ارومیه از سدها بوده یا ذخیرهسازی این آب برای تأمین آب شرب مردم. چهارم مردادماه هم مدیرعامل آب منطقهای آذربایجان غربی در گفتوگو با صداوسیمای مرکز آذربایجان غربی حجم آب موجود در مخازن سدهای حوضه آبریز دریاچه ارومیه را فقط جوابگوی تأمین نیاز شرب ماههای باقیمانده دانسته بود.
◇ کنار هم قرار دادن صحبتهای این سه مقام مسئول نشان میدهد قاعدتاً یا یک طرف ماجرا ادعای خلاف واقعی از نبود منابع آب کافی در سدها به رهاسازی داشته است، یا طرف دیگر ماجرا با وجود مسئولیت خود اطلاعی از چنین وضعیتی نداشته است. روی صحبت در حال حاضر با رئیس سازمان حفاظت محیطزیست در مقام مسئول مجری قانون حفاظت و بهسازی محیطزیست و قانون حفاظت و احیای تالابهای کشور است. آقای سلاجقه یا از سر بیاطلاعی چنین وعدهای دادهاند که باید برای محیطزیست ایران نگران شد که ریاست سازمانش از وضعیت منابع آب مهمترین دریاچهاش بیخبر است. یا اینکه در زمان انتقادهای شدید، با علم به عملی نبودن، وعده رهاسازی آب سدها را مطرح کرده که خبردرمانی کنند.
◇ این شیوه پاسخگویی رئیس سازمان حفاظت محیطزیست آجری دیگر روی دیوار بی اعتمادی عمومی به سخنان آنها خواهد گذاشت. آخرین اطلاعی که از شاخص تراز دریاچه ارومیه در دسترس است، مربوط به مصاحبه روز ۶ شهریور دبیر کارگروه ملّی نجات دریاچه ارومیه در برنامه «صبح بخیر ایران» مربوط میشود که ایشان عدد تراز ۱۲۶۹.۸۹ متر از سطح دریای آزاد را برای سطح آب موجود در دریاچه ارومیه اعلام کردند. گو اینکه خود اعلام چنین عددی به عنوان تراز آب در دریاچه ارومیه که هیچگاه پیش از این از سال ۱۳۴۵ سابقه نداشته است، اقرار به وقوع بدترین وضعیت ممکن برای دریاچه ارومیه است. مقایسه آن با دو سال پیش از آن و درست زمان روی کار آمدن دولت سیزدهم نیز حاکی از افت ۸۶ سانتیمتری تراز دریاچه ارومیه طی دوسال اخیر نسبت به تاریخ مشابه در سال ۱۴۰۰ است. کاهش ۸۶ سانتیمتری تراز دریاچه ارومیه ظرف دوسال اخیر، یعنی بیسابقهترین افت تراز تجمعی دوساله تراز دریاچه ارومیه از تاریخ تشکیل اولین ستاد برای احیای دریاچه ارومیه از سال ۱۳۸۹ تاکنون.
متن کامل را اینجا هم میتوانید بخوانید.
@payamema
🔻بیاطلاعی یا خبردرمانی آقای سلاجقه؟
◇ طی ۱۳ سال گذشته، دریاچه ارومیه سه نوع ستاد احیاء به خود دیده است. از سال ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۲ ستاد اجرایی مدیریت حوضهٔ آبخیز دریاچه ارومیه با دبیرخانه مستقر در سازمان حفاظت محیطزیست، از سال ۱۳۹۲ تا ۱۴۰۰ ستاد احیای دریاچه ارومیه با دبیرخانه مستقر در دانشگاه صنعتی شریف و از سال ۱۴۰۰ تاکنون با دبیرخانه مستقر در استانداری آذربایجان غربی. تغییرات تراز دریاچه ارومیه در دوره مسئولیت هر یک از این دبیرخانهها مشخص است ولی مصوبات دولتهای مختلف در تشکیل این ستادها، هیچگاه نافی مسئولیت رئیس سازمان حفاظت محیطزیست در موقعیت مجری قانون حفاظت و بهسازی محیطزیست مصوب سال ۱۳۵۳ نبوده است. بنابراین همواره انتظار میرود رؤسای ادوار سازمان حفاظت محیطزیست پاسخگوی وضعیت دریاچه در دوره مسئولیت خود باشند. انتظاری که در دوسال اخیر برآورده نشده است. رئیس کنونی سازمان حفاظت محیطزیست سعی کرده یا در مقام پاسخگویی قرار نگیرد یا با دادن وعدههای جدید، زمان بخرد.
◇ در آخرین نمونه، رئیس محترم سازمان حفاظت محیطزیست در معدود اظهارنظرهای سالانهاش درباره وضعیت دریاچه ارومیه، در ۶ شهریور سال جاری و همزمان با اوج گرفتن انتقادها از عملکرد دولت سیزدهم درباره چرایی افت پیوسته تراز این دریاچه، در پاسخی تأملبرانگیز (که ایرنا منتشر کرد) نه تنها منکر خشکی دریاچه ارومیه شد، بلکه وضعیت دریاچه ارومیه را مناسب دانست. او گفت: «خبرهای خوشی از دریاچه ارومیه در مورد دریاچه ارومیه خواهیم شنید و در شهریور ماه آب چند سد در این دریاچه رهاسازی میشود.»
◇ توصیف ایشان درباره مناسب بودن وضعیت دریاچه ارومیه تعجبآور بود و بخش دوم اظهار نظر ایشان بهتآور هم بود. رئیس سازمان حفاظت محیطزیست و مستند به چه اطلاعاتی، ادعای رهاسازی آب از سدهای حوضه آبریز دریاچه ارومیه آنهم در شهریور ماه (پایان سال آبی) را مطرح میکند؟ فقط شش روز پیش از این گفته، استاندار آذربایجان غربی و دبیر کارگروه ملّی نجات دریاچه ارومیه، در مصاحبه با شبکه جهانی سحر، گفته بود مردم قضاوت کنند که در شرایط گرمای سال جاری، اولویت با رهاسازی به دریاچه ارومیه از سدها بوده یا ذخیرهسازی این آب برای تأمین آب شرب مردم. چهارم مردادماه هم مدیرعامل آب منطقهای آذربایجان غربی در گفتوگو با صداوسیمای مرکز آذربایجان غربی حجم آب موجود در مخازن سدهای حوضه آبریز دریاچه ارومیه را فقط جوابگوی تأمین نیاز شرب ماههای باقیمانده دانسته بود.
◇ کنار هم قرار دادن صحبتهای این سه مقام مسئول نشان میدهد قاعدتاً یا یک طرف ماجرا ادعای خلاف واقعی از نبود منابع آب کافی در سدها به رهاسازی داشته است، یا طرف دیگر ماجرا با وجود مسئولیت خود اطلاعی از چنین وضعیتی نداشته است. روی صحبت در حال حاضر با رئیس سازمان حفاظت محیطزیست در مقام مسئول مجری قانون حفاظت و بهسازی محیطزیست و قانون حفاظت و احیای تالابهای کشور است. آقای سلاجقه یا از سر بیاطلاعی چنین وعدهای دادهاند که باید برای محیطزیست ایران نگران شد که ریاست سازمانش از وضعیت منابع آب مهمترین دریاچهاش بیخبر است. یا اینکه در زمان انتقادهای شدید، با علم به عملی نبودن، وعده رهاسازی آب سدها را مطرح کرده که خبردرمانی کنند.
◇ این شیوه پاسخگویی رئیس سازمان حفاظت محیطزیست آجری دیگر روی دیوار بی اعتمادی عمومی به سخنان آنها خواهد گذاشت. آخرین اطلاعی که از شاخص تراز دریاچه ارومیه در دسترس است، مربوط به مصاحبه روز ۶ شهریور دبیر کارگروه ملّی نجات دریاچه ارومیه در برنامه «صبح بخیر ایران» مربوط میشود که ایشان عدد تراز ۱۲۶۹.۸۹ متر از سطح دریای آزاد را برای سطح آب موجود در دریاچه ارومیه اعلام کردند. گو اینکه خود اعلام چنین عددی به عنوان تراز آب در دریاچه ارومیه که هیچگاه پیش از این از سال ۱۳۴۵ سابقه نداشته است، اقرار به وقوع بدترین وضعیت ممکن برای دریاچه ارومیه است. مقایسه آن با دو سال پیش از آن و درست زمان روی کار آمدن دولت سیزدهم نیز حاکی از افت ۸۶ سانتیمتری تراز دریاچه ارومیه طی دوسال اخیر نسبت به تاریخ مشابه در سال ۱۴۰۰ است. کاهش ۸۶ سانتیمتری تراز دریاچه ارومیه ظرف دوسال اخیر، یعنی بیسابقهترین افت تراز تجمعی دوساله تراز دریاچه ارومیه از تاریخ تشکیل اولین ستاد برای احیای دریاچه ارومیه از سال ۱۳۸۹ تاکنون.
متن کامل را اینجا هم میتوانید بخوانید.
@payamema
روزنامه پیام ما
بیاطلاعی یا خبردرمانی آقای سلاجقه؟ - روزنامه پیام ما
طی 13 سال گذشته، دریاچه ارومیه سه نوع ستاد احیاء به خود دیده است. از سال 1389 تا 1392 ستاد اجرایی مدیریت حوضهٔ آبخیز دریاچه ارومیه با دبیرخان
#سرمقاله
🔻بحران اعتماد و ماجرای «آرمیتا»
| حمیدرضا میرزاده |
پیش از هرچیز به عنوان یک شهروند، امیدوارم آرمیتا گراوند هرچه زودتر سلامتی خود را به دست آورد و به خانه برگردد. اما دربارهٔ حادثهای که برای او در مترو رخ داد با دو روایت متناقض روبروییم و ظاهراً قرار نیست هیچکس حرف دیگری را باور کند! چند نوجوان صبح روز نهم مهرماه، در یک صبح کاملا عادی برای رفتن به مدرسه سوار مترو میشوند اما دقایقی بعد یکی از آنها به نام «آرمیتا گراوند» به صورت بیهوش به مرکز درمانی منتقل میشود. خبر ابتدا در شبکههای اجتماعی منتشر میشود و برخی از منابع منتشر کننده، علت بیهوش شدن آرمیتا را درگیری با یک آمر به معروف بر سر حجاب اعلام میکنند.
کمی بعد، مدیرعامل متروی تهران در گفتوگو با خبرگزاریهای رسمی با انتشار تصایر دوربینهای امنیتی موجود در سکوی ایستگاه مترو، وجود هرگونه درگیری را تکذیب میکند و میگوید که احتمالا به زمین افتادن آرمیتا به دلیل ضعف جسمانی بوده است. چند روز بعد که بار دیگر گمانهزنیها درباره علت بهزمین افتادن و ضربه به سر آرمیتا بالا میگیرد، پدر و مادر این نوجوان جلوی دوربین تلویزیون قرار میگیرند و میگویند که دخترشان به دلیل ضعف جسمانی از حال رفته و سرش به زمین برخورد کرده است.
اما حتی همین توضیح خیلیها را قانع نکرد. این میان بازداشت چند ساعتهٔ خبرنگار روزنامه شرق هم موضوع را داغتر کرد و برخی کاربران شبکههای اجتماعی از تشدید فضای امنیتی در اطراف بیمارستان محل بستری آرمیتا نوشتند. برخی نیز نوشتند خانواده و نزدیکان آرمیتا از صحبت با رسانهها منع شدهاند. نیازی به توضیح نیست که افکار عمومی کشور دستکم از یک سال قبل تاکنون، حساسیتهای زیادی در مواجهه با وقایعی مرتبط با موضوع حجاب و برخوردها با بیحجابی دارد.
همانطور که اعتراضات سال گذشته نیز در پی حادثهای اینچنینی بود و حالا طبیعی است که حساسیتها بالا باشد. اما بهنظر میرسد آنچه احتمالاً به عنوان «مدیریت فضا» در حال انجام است، بیشتر به عدم اعتماد و بالابردن حساسیتها دامن میزد. جلوگیری از فعالیت رسانهای مستقل و محدودکردن فضای اطلاعرسانی و بسنده کردن به توضیحات چند مقام رسمی و نشان دادن چند ویدئو از دوربینهای مترو، اقدامی نیست که فضای حساسیتزدهٔ افکار عمومی کشور را اقناع کند.
هرچند در شرایط عادی چنین توضیحاتی باید دستکم نیم بیشتر جامعه را قانع کند اما بهنظر نمیرسد که چنین باشد. مخاطبان همانطور که به روایت رسمی از حادثه و علت وضعیت فعلی آرمیتا تشکیک وارد میکنند، حتی به آنچه که از رسانههای رسمی همچون صداوسیما پخش میشود نیز بیاعتمادند. کم نیستند آنها که ویدئوی منتشرشده از سکوی مترو را تقطیعشده میدانند و خواستار انتشار ویدئوی دوربینهای درون مترو هستند.
کافیست سری به شبکههای اجتماعی بزنید تا ببینید رویکرد دستکم بخشی از جامعه در برابر این حادثه و رواست رسمی از آن چیست. واقعیت این است که با محدود کردن رسانههای داخلی و از بینبردن اثرگذاری آنها در میان افراد جامعه، مرجعیت رسانهای از داخل کشور به رسانههای خارج از کشور منتقل شده است.
فارغ از رویکرد سیاسی و انگیزههای این رسانهها، سرعت و توانایی دسترسی سریع به منابع دستاول در اختیار رسانههای داخلی است (به همین دلیل است که بسیاری رسانهها سعی در تأسیس دفاتر محلی دارند). اما وقتی این مرجعیت هزاران کیلومتر از کشور فاصله گرفت، طبیعی است که هیچ روایت رسمی برای بخش زیادی از جامعه قابل پذیرش و قابل اعتماد نیست.
هرچند که بهنظر میرسد قرار نیست تلاشی برای بازگرداندن مرجعیت رسانه به داخل کشور انجام شود، اما دستکم بهنظر میرسد که در ماجرای آرمیتا، کمترین تلاش برای اقناع افکار عمومی، اجازه فعالیت خبرنگاران از رسانههای مختلف و نشان دادن ابعاد مختلف موضوع توسط آنها باشد. وگرنه آنچه تمامی ندارد، بحران اعتمادی است که در جامعه موج میزند و گریبان همه را گرفته است.
@payamema
🔻بحران اعتماد و ماجرای «آرمیتا»
| حمیدرضا میرزاده |
پیش از هرچیز به عنوان یک شهروند، امیدوارم آرمیتا گراوند هرچه زودتر سلامتی خود را به دست آورد و به خانه برگردد. اما دربارهٔ حادثهای که برای او در مترو رخ داد با دو روایت متناقض روبروییم و ظاهراً قرار نیست هیچکس حرف دیگری را باور کند! چند نوجوان صبح روز نهم مهرماه، در یک صبح کاملا عادی برای رفتن به مدرسه سوار مترو میشوند اما دقایقی بعد یکی از آنها به نام «آرمیتا گراوند» به صورت بیهوش به مرکز درمانی منتقل میشود. خبر ابتدا در شبکههای اجتماعی منتشر میشود و برخی از منابع منتشر کننده، علت بیهوش شدن آرمیتا را درگیری با یک آمر به معروف بر سر حجاب اعلام میکنند.
کمی بعد، مدیرعامل متروی تهران در گفتوگو با خبرگزاریهای رسمی با انتشار تصایر دوربینهای امنیتی موجود در سکوی ایستگاه مترو، وجود هرگونه درگیری را تکذیب میکند و میگوید که احتمالا به زمین افتادن آرمیتا به دلیل ضعف جسمانی بوده است. چند روز بعد که بار دیگر گمانهزنیها درباره علت بهزمین افتادن و ضربه به سر آرمیتا بالا میگیرد، پدر و مادر این نوجوان جلوی دوربین تلویزیون قرار میگیرند و میگویند که دخترشان به دلیل ضعف جسمانی از حال رفته و سرش به زمین برخورد کرده است.
اما حتی همین توضیح خیلیها را قانع نکرد. این میان بازداشت چند ساعتهٔ خبرنگار روزنامه شرق هم موضوع را داغتر کرد و برخی کاربران شبکههای اجتماعی از تشدید فضای امنیتی در اطراف بیمارستان محل بستری آرمیتا نوشتند. برخی نیز نوشتند خانواده و نزدیکان آرمیتا از صحبت با رسانهها منع شدهاند. نیازی به توضیح نیست که افکار عمومی کشور دستکم از یک سال قبل تاکنون، حساسیتهای زیادی در مواجهه با وقایعی مرتبط با موضوع حجاب و برخوردها با بیحجابی دارد.
همانطور که اعتراضات سال گذشته نیز در پی حادثهای اینچنینی بود و حالا طبیعی است که حساسیتها بالا باشد. اما بهنظر میرسد آنچه احتمالاً به عنوان «مدیریت فضا» در حال انجام است، بیشتر به عدم اعتماد و بالابردن حساسیتها دامن میزد. جلوگیری از فعالیت رسانهای مستقل و محدودکردن فضای اطلاعرسانی و بسنده کردن به توضیحات چند مقام رسمی و نشان دادن چند ویدئو از دوربینهای مترو، اقدامی نیست که فضای حساسیتزدهٔ افکار عمومی کشور را اقناع کند.
هرچند در شرایط عادی چنین توضیحاتی باید دستکم نیم بیشتر جامعه را قانع کند اما بهنظر نمیرسد که چنین باشد. مخاطبان همانطور که به روایت رسمی از حادثه و علت وضعیت فعلی آرمیتا تشکیک وارد میکنند، حتی به آنچه که از رسانههای رسمی همچون صداوسیما پخش میشود نیز بیاعتمادند. کم نیستند آنها که ویدئوی منتشرشده از سکوی مترو را تقطیعشده میدانند و خواستار انتشار ویدئوی دوربینهای درون مترو هستند.
کافیست سری به شبکههای اجتماعی بزنید تا ببینید رویکرد دستکم بخشی از جامعه در برابر این حادثه و رواست رسمی از آن چیست. واقعیت این است که با محدود کردن رسانههای داخلی و از بینبردن اثرگذاری آنها در میان افراد جامعه، مرجعیت رسانهای از داخل کشور به رسانههای خارج از کشور منتقل شده است.
فارغ از رویکرد سیاسی و انگیزههای این رسانهها، سرعت و توانایی دسترسی سریع به منابع دستاول در اختیار رسانههای داخلی است (به همین دلیل است که بسیاری رسانهها سعی در تأسیس دفاتر محلی دارند). اما وقتی این مرجعیت هزاران کیلومتر از کشور فاصله گرفت، طبیعی است که هیچ روایت رسمی برای بخش زیادی از جامعه قابل پذیرش و قابل اعتماد نیست.
هرچند که بهنظر میرسد قرار نیست تلاشی برای بازگرداندن مرجعیت رسانه به داخل کشور انجام شود، اما دستکم بهنظر میرسد که در ماجرای آرمیتا، کمترین تلاش برای اقناع افکار عمومی، اجازه فعالیت خبرنگاران از رسانههای مختلف و نشان دادن ابعاد مختلف موضوع توسط آنها باشد. وگرنه آنچه تمامی ندارد، بحران اعتمادی است که در جامعه موج میزند و گریبان همه را گرفته است.
@payamema
#سرمقاله
🔻هر جا را میدیدم خون بود
بیمهری دولت به نخستین میراث جهانی ایران حد ندارد
◇ «اونتاش ناپیریشا»، پادشاه بزرگ ایلامی، بر دشتی فراخ ایستاد و دستور داد معبدی بنا شود که همهٔ خدایان در آنجا گرد هم آیند. شهری بهنام دورانتاش که همهٔ مذاهب کوچک و بزرگ آن دوران میتوانستند در آن آزادانه خدای خود را پرستش کنند. از آنهمه آیینهای باشکوه که زمانی در این نیایشگاه برگزار میشد، اکنون تنها زیگوراتی برجای مانده که حدود ۵۰ سال پیش در چهارم آبان نخستین اثر تاریخی ایران شد که جهانیان آن را چنان ارزشمند خواندند که در فهرست یونسکو جای دادند. قرار است که این نیایشگاه تا جهان هست، پایدار بماند؛ اما بیمهری به این اثر سالهای دراز است که حد ندارد.
ماجرا بهگونهای است که وقتی «عزتالله ضرغامی»، وزیر میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی ایران، برای بازدید به خوزستان رفته بود، حتی پا به آن نگذاشت و به دیدار آن نرفت.
سرمقاله کامل را اینجا بخوانید.
@payamema
🔻هر جا را میدیدم خون بود
بیمهری دولت به نخستین میراث جهانی ایران حد ندارد
◇ «اونتاش ناپیریشا»، پادشاه بزرگ ایلامی، بر دشتی فراخ ایستاد و دستور داد معبدی بنا شود که همهٔ خدایان در آنجا گرد هم آیند. شهری بهنام دورانتاش که همهٔ مذاهب کوچک و بزرگ آن دوران میتوانستند در آن آزادانه خدای خود را پرستش کنند. از آنهمه آیینهای باشکوه که زمانی در این نیایشگاه برگزار میشد، اکنون تنها زیگوراتی برجای مانده که حدود ۵۰ سال پیش در چهارم آبان نخستین اثر تاریخی ایران شد که جهانیان آن را چنان ارزشمند خواندند که در فهرست یونسکو جای دادند. قرار است که این نیایشگاه تا جهان هست، پایدار بماند؛ اما بیمهری به این اثر سالهای دراز است که حد ندارد.
ماجرا بهگونهای است که وقتی «عزتالله ضرغامی»، وزیر میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی ایران، برای بازدید به خوزستان رفته بود، حتی پا به آن نگذاشت و به دیدار آن نرفت.
سرمقاله کامل را اینجا بخوانید.
@payamema
#سرمقاله
تأمین حقابه دریاچه ارومیه معطل سفر رئیسجمهور؟
◇ رئیس سازمان حفاظت محیطزیست در حاشیهٔ جلسهٔ ۳ آبان ۱۴۰۲ هیئت دولت گفته است: «قول داده بودیم تا پایان شهریورماه یک رهاسازی آب برای دریاچهٔ ارومیه انجام شود، خوشبختانه آبش موجود است، در حقیقت سد چپرآباد آب داره، بحث افتتاح سد هست، هر وقت انشاءالله رئیسجمهور سد را افتتاح کردند، رهاسازی حداقل ۳۰۰ میلیون مترمکعبی انجام بشه، تا دریاچه فعلا یک حقابهٔ حداقلی داشته باشد...»
سخنان مسئولان مرتبط با دریاچهٔ ارومیه و از جمله آقای سلاجقه، از ابعاد مختلف قابل تأمل است. اما آنچه رئیس سازمان حفاظت محیط زیست در مصاحبهٔ اخیر خود به آن اشاره میکنند در نوع خود بیسابقه است. سخنان ایشان به نوعی همسو با انتقادهای برخی منتقدان دولت است که مدعی معطل نگهداشتن بهرهبرداری پروژهها برای بهرهمندی تبلیغاتی دولت در افتتاح این پروژههاست.
سرمقاله کامل را اینجا بخوانید.
@payamema
تأمین حقابه دریاچه ارومیه معطل سفر رئیسجمهور؟
◇ رئیس سازمان حفاظت محیطزیست در حاشیهٔ جلسهٔ ۳ آبان ۱۴۰۲ هیئت دولت گفته است: «قول داده بودیم تا پایان شهریورماه یک رهاسازی آب برای دریاچهٔ ارومیه انجام شود، خوشبختانه آبش موجود است، در حقیقت سد چپرآباد آب داره، بحث افتتاح سد هست، هر وقت انشاءالله رئیسجمهور سد را افتتاح کردند، رهاسازی حداقل ۳۰۰ میلیون مترمکعبی انجام بشه، تا دریاچه فعلا یک حقابهٔ حداقلی داشته باشد...»
سخنان مسئولان مرتبط با دریاچهٔ ارومیه و از جمله آقای سلاجقه، از ابعاد مختلف قابل تأمل است. اما آنچه رئیس سازمان حفاظت محیط زیست در مصاحبهٔ اخیر خود به آن اشاره میکنند در نوع خود بیسابقه است. سخنان ایشان به نوعی همسو با انتقادهای برخی منتقدان دولت است که مدعی معطل نگهداشتن بهرهبرداری پروژهها برای بهرهمندی تبلیغاتی دولت در افتتاح این پروژههاست.
سرمقاله کامل را اینجا بخوانید.
@payamema