کانال رسمی مسعود کریم پور نطنزی
510 subscribers
9.64K photos
1.22K videos
60 files
819 links
Download Telegram
✍️ یادداشت واصله 👇

یادش بخیرقبل ترها نه قدیم ها ؛سرما که می خوردیم وآنفلوانزا می گرفتیم،زشت بود به کسی خبر بدیم.
صبح علی الطلوع صبحانه خورده نخورده می رفتیم سرِکار؛ ورِ دل همکارها می نشستیم و اگه می پرسیدند: امروز انگار بی حال هستی!
می گفتیم :فکر کنم این ویروس جدیده افتاده تو جونم.
هم تن و بدنم درد می کنه هم آبریزش و گلو درد امانم رو بریده،
همکار ودوست وفامیل هم وقتی این حرف رو می شنیدندچندتاجوشانده و قرص وشربت که خودشون استفاده کرده ونتیجه گرفته بودند رو تجویزمی کردند.
حالا اگر برای سلامتی خودمون ارزشی قائل بودیم، یه سلامی هم خدمت پزشک زحمتکشِ پیشنهادیِ دلسوزانی که نامشان رفت عرض می کردیم . او هم نگاهی به حلق و گلوی متورمان می کرد و کمی دارو و سفارش و گاهی مرخصی و والسلام.
بیش از این دیگه سوسول بازی بود؛ دست نده و ماچ نکن و بغل بی بغل و این حرفها نبود که،،،،
سالیان دراز این روال کار ما بود،
یه سال آنفلوانزای عراقی یه سال افغانستانی یه سال پاکستانی و گاهی هم آفریقایی تا سال می گذشت.
.....اما از زمستان پارسال قصه کاملا عوض شد.
کرونا آیه ی عذابی بود که یهو نازل شد با وحشت و استرسِ جهانگیرش قیامتی برپا کرد که بیا و ببین.
الان که بیش از شش ماه می گذرد؛ دیگه عطسه ها به دنبال خود دعای خیر ندارد که هیچ چشم غره و دهن کجی هم دارد.
سرفه ها علامت وحشتناکی از سایه ی شوم بیماریست که باید گالن گالن دم نوش بخوری تا مطمئن شوند و شَوی که هنوز سالمی.
کم اشتهایی را به حساب رژیم نمی گذارند و خلاصه ......
دیدن رخ کامل عزیزان زیر ماسکهای رنگ و وارنگ آرزویی شده محال.
دست کشها که از بس عرقِ رگ و ریشه ی دستها را در آورده اند خودشان شرمنده هستند،ژل و الکل هم که حکایتی دیگر است.
پدر بزرگها و مادر بزرگها لَه لَه می زنند برای در آغوش کشیدن نوه ها و نوه ها دلشان لک زده برای بوسیدن روی ماهِ چروک خورده ی ایشان*
........عذاب رو شنیده بودیم برای قوم های پیشین نازل می شد اما باورمون نمی شد یه عذابی تا این حد شیک و مجلسی همه ی دنیا را در هم بکوبد و کاسه ی چه کنم،چه کنم به دست همه ی آدمها بدهد.
این روزهادر اوج گرمای تابستان هنوز خوش باور به قولی که زمستان به ما داده بودند که ریشه ی این ویروس لعنتی با گرمی تابستان خشک خواهد،شد منتظر معجزه ی آفتاب نشسته بودیم که اعلام کردند : به گوش باشید به هوش باشید اوضاع از زمستان بدتر شده که بهتر نشده ؛
یعنی بزک نمیربهار میادهیچ شد رفت هوا؛؛؛؛؛
ماهنوز مبهوت این ویروس ریزترین که وزن هزاران آن به گِرَمی نمی رسداما‌ زمین و زمان را در هم پیچیده به اخبار گوش می کنیم و منتظر هستیم دستی از غیب برون آید و کاری بکند.
#زهره_عبداله_زاده_حسینی

@mkarimpour

@baarmaghan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
غدیر برکه ای بین مکه و مدینه نیست بلکه اقیانوس بیکرانی است که از دهه اول هجرت تا قیام قیامت وسعت دارد.
#زهره_عبداله_زاده_حسینی


@mkarimpour

@baarmaghan
ما حسین را در دسته های سینه زنی و هیات های عزاداری نیافتیم که با بسته شدن حسینیه ها سر در گم شویم.
ماحسین را از ازل درپیمانی که هنگامه ی الست از ما گرفتند بوسیدیم و به مِهرش قالوا بلی گفتیم و در زمین به مُهرش نماز خواندیم.
تکیه ها و دسته جات و هیات ها نمادین است و اگر مانعی رخ نمود جایگزینی خلق می کنیم تا همراه ملائک بر مصیبت آل الله بگرییم .
🏴امسال هرخانه حسینیه ای خواهد بود تا در آینده به غریبانه ترین عزاداری از آن یاد کنند.🏴
#زهره_عبداله_زاده_حسینی



@mkarimpour

@baarmaghan
💚پزشکان عزیزقدردان تلاش تان هستیم💚
تمام نُه ماه انتطار در بطن مادر،این پزشک بود که امید به آمدن و نوید سلامت جسم را به خانواده می داد.
زمان تولد بیشتر ما ؛قبل از دیدن روی ماهِ مادر صورت مهربان پزشک را دیدیم..
او همان سایه بان محبتی است که پا به پای خانواده برای سلامتی روح و جسم بیمار خود تلاش کرده و همچنان مهربانی هایش در تداوم سلامت و معالجه بیماری ها تا واپسین لحظات حضورمان در عالم خاکی ادامه دارد.
او فرشته ای است که از دیر باز هربار به نامی خوانده شده ،روزی حکیم ، وقتی طبیب، زمانی دکتر و پزشک خوانده شده است.
اما به هر نام ، محرم اسرار بیمارش بوده و همواره تلاشش ساختن جامعه ای سالم برای بشریت است .

درسالروز بزرگداشت شیخ الرییس ابو علی سینا خالصانه ترین درودهای خاص خود را تقدیم این عزیزان می کنیم.
روز پزشک گرامی باد.

به روح پرفتوح پزشکان بزرگی که از میان جمع زمینیان به آسمان ها رفته اند نیز سلام مخصوص و دعای خیر هدیه
می کنیم

#زهره_عبداله_زاده_حسینی

@mkarimpour

@baarmaghan
🌷السلام علی اهل لااله الاالله🌷
.......کلیدِبهشت را در جاکلیدی مزارِ سرد مسافران آسمان آویخته اند .
ما زمینیان هر #پنجشنبه با دعا و خیرات آنرا جلا
می دهیم تا عزیزانمان با دستهای پر از هدایای روحانی دربهای رحمت آسمان را آسانتر بگشایند .
#زهره_عبداله_زاده_حسینی
برای عزیز سفر کرده تان علو درجات را از ایزد پاک خواهانیم🙏
🌱🌷🌿🌺دوست داشتید برا بچه های روزه اولی تون بخونید🍀🏵🍃💮🌱🌸🌼
سی روز سی خاطره
اولین سالی که روزه گرفتم توی ماه شهریور بود.
بعد از خوردن سحری و نماز صبح کمی خوابیدم.
اما صدای مرغ و خروس های بیقرار خواب از سرم پراند.
اومدم توی باغچه تا خودم رو مشغول کنم اما چشم تون روز بد نبیند انگار عالم و آدم دست به دست هم داده بودند که روزه ی من باطل شود.
بوی میوه ها هوش از سرم می پراند . مگه میوه ی روی درخت قبلا این همه بو داشت؟؟؟
سیب های ترش بومی از درخت گوشه ی حیاط آویزان شده بودند و هی چشمک می زدند انگار می گفتند:
بیا من رو بخور بیا من رو بخور
دهنم آب افتاد و شیطان رو لعنت کردم؛ شیطان هم گفت :
به من چه خوب برو یه جا دیگه نزدیک درخت سیب ترش ایست نکن برو اونطرف تر کنار داربست کوتاه انگورهای شیرین کشمشی...
لعنت به شیطان آخه این چه پیشنهادی بود.
داشتم می دویدم توی خانه که محکم خوردم به مادربزرگ مهربان و همیشه در حال فعالیتم . بنده خدا گفت: مگه سر می بَری کجا با این عجله؟؟؟
گفتم : دارم می رم توی خونه تا شیطان و دار و دسته اش اولین روزه ی من رو خراب نکنند.
جعبه ی زولبیا و بشقاب خرما از سحر کنار سماور توی آشپزخانه مانده بود سعی کردم اصلا از فضای پرفریب خوردنی ها دور بشم .
اومدم توی اطاق کتاب داستانی برداشتم تا خودم رو سرگرم کنم به قول بزرگترها می خواستم روز زودتر بگذره ....
آخه چرا کتابها این همه کیک و شکلات رنگی رنگی تو صفحات خودشون جا کرده بودند؟ دیس پر از ماکارانی قرمز رنگ روی میز از کجا پیداش شد؛ کتاب را بستم وگوشه ای گذاشتم .
مامان‌رو صدا زدم و پرسیدم
چند ساعت دیگه تا افطار مونده؟
مامان گفت : حالا حالا مونده ...
بلند شو وضو بگیر و بساط سجاده ی خودت و من رو آماده کن تابریم مسجدبرای نماز جماعت .
توی مسجد دوستام هم بودند و برای راستی آزمایی داشتند زبان های سفید همدیگر رو چک می کردند ،
منم کنارشون نشستم و زبانم رو بیرون آوردم و به همه نشان دادم و با افتخار اعلام کردم روزه هستم.
#زهره_عبداله_زاده_حسینی
@abroonbook



@mkarimpour

@baarmaghan
🌱🌷🌿🌺دوست داشتید برا بچه های روزه اولی تون بخونید🍀🏵🍃💮🌱🌸🌼
سی روز سی خاطره
روز پنجشنبه بود
من و دوستانِ همراه و هم فکر طبق تمام پنجشنبه ها اما این بار با دهان روزه به نیت وقت گذرانی و از شما چه پنهان جمع کردن خیرات رنگ و وارنگ خودمون رو به مزار اموات رساندیم و طبق عادت گوشه ای نشستیم؛
بعضی هاخیرات ونذورات رو از اول تا آخر روی قبر اموات می گذاشتند و خودشون مثل نگهبان کنارش می نشستند‌
اما یه عده ی دیگه نیم ساعت نشده ظرف خیرات رو برمی داشتند و جلو تک تک حاضرین می آوردند و تعارف می کردند؛؛
خلاصه ما هم با تشکرخیرات رو بر می داشتیم و فاتحه می خواندیم و تازه به دوستی که عادت داشت فقط پیس پیس کنه تذکر می دادیم اگه این کار رو بکنی و به جا فاتحه پیس پیس کنی حرامه تازشم روزه ات باطل میشه .
بعله ماخودمون فتوا هم صادر می کردیم شوخی که نبود......!!😉😆
ما با جدیت تمام مشغول امر و نهی به همدیگه بودیم که یه دفعه باد شدیدی کلی گرد و خاک بلندکرد .
همه جلو دهان و بینی خودشون رو گرفتند ما هم مثل بقیه همین کار رو کردیم.
وقتی شدت گرد و خاک کمتر شد از پیرزن کنار دستی پرسیدم خاک قبرستان چون آلوده بود باید جلوی دهن و دماغمون رو می گرفتیم؟
پیرزن گفت: اون که آره .
گرد خاک همه جا کثیفه قبرستان و گلستان نداره اما گرد و غبار شدید اگه داخل حلق تون بشه روزتون رو باطل می کنه!!!!
باز یه چیز دیگه هم یاد گرفتیم برا روزه...

#زهره_عبداله_زاده_حسینی/ نشر آبرون


@mkarimpour

@baarmaghan
💠سلام صبح خردادی بخیر☀️

با حرکت بی تاب ابرها در طاق بلندِ آسمان که مانع نگاه خورشید به زمین بارورِ پا به ماه شده اند و چشمکهای ملیح خورشید به زمین،
این کوهها هستند که پابرجاایستاده اند و همه ی رهگذران زمینی و آسمانی از ابر و پرنده تا انسان و چرنده را به سخره گرفته اند زیرا می دانند همگی چون ابرهای در حال عبور از آسمان هستند و مانا نخواهند بود.
#زهره_عبداله_زاده_حسینی


@mkarimpour

@baarmaghan
ما حسین را در دسته های سینه زنی و هیات های عزاداری نیافتیم که با بسته شدن حسینیه ها سر در گم شویم.
ماحسین را از ازل درپیمانی که هنگامه ی الست از ما گرفتند بوسیدیم و به مِهرش قالوا بلی گفتیم و در زمین به مُهرش نماز خواندیم.
تکیه ها و دسته جات و هیات ها نمادین است و اگر مانعی رخ نمود جایگزینی خلق می کنیم تا همراه ملائک بر مصیبت آل الله بگرییم .
🏴امسال هرخانه حسینیه ای خواهد بود تا در آینده به غریبانه ترین عزاداری از آن یاد کنند.🏴
#زهره_عبداله_زاده_حسینی



@mkarimpour

@baarmaghan
💚پزشکان عزیزقدردان تلاش تان هستیم💚
تمام نُه ماه انتطار در بطن مادر،این پزشک بود که امید به آمدن و نوید سلامت جسم را به خانواده می داد.
زمان تولد بیشتر ما ؛قبل از دیدن روی ماهِ مادر صورت مهربان پزشک را دیدیم..
او همان سایه بان محبتی است که پا به پای خانواده برای سلامتی روح و جسم بیمار خود تلاش کرده و همچنان مهربانی هایش در تداوم سلامت و معالجه بیماری ها تا واپسین لحظات حضورمان در عالم خاکی ادامه دارد.
او فرشته ای است که از دیر باز هربار به نامی خوانده شده ،روزی حکیم ، وقتی طبیب، زمانی دکتر و پزشک خوانده شده است.
اما به هر نام ، محرم اسرار بیمارش بوده و همواره تلاشش ساختن جامعه ای سالم برای بشریت است .

درسالروز بزرگداشت شیخ الرییس ابو علی سینا خالصانه ترین درودهای خاص خود را تقدیم این عزیزان می کنیم.
روز پزشک گرامی باد.

به روح پرفتوح پزشکان بزرگی که از میان جمع زمینیان به آسمان ها رفته اند نیز سلام مخصوص و دعای خیر هدیه
می کنیم

#زهره_عبداله_زاده_حسینی

@mkarimpour

@baarmaghan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💠 غدیر برکه ای بین مکه و مدینه نیست بلکه اقیانوس بیکرانی است که از دهه اول هجرت تا قیام قیامت وسعت دارد.
#زهره_عبداله_زاده_حسینی


@mkarimpour

@mkarimpour1