💠 مسابقات فوتسال رمضان ۱۴۰۲ شهر نطنز کلید خورد
به گزارش روابط عمومی هیات فوتبال شهرستان نطنز قرعه کشی مسابقات با حضور ۱۰ تیم در رده بزرگسالان امروز از ساعت ۱۷ در محل دفتر هیات فوتبال شهرستان انجام شد
این مسابقات بنا به پیشنهاد تیم ها و تصویب کمیته مسابقات از ۱۴ فروردین و در دو گروه ۵ تیمی انجام میشود .
گروه A
1_ شاهین
2 _مروارید سیاه
3_ امید جوان
4_ دهياري اریسمان
5_خوشه طلایی
گروه B
1_ نگین کرکس
2 _شهاب اردستان
3_ تویو (کشه)
4_ فولاد یوتاب
5_ گزوار
روابط عمومی هیات فوتبال شهرستان نطنز
@mkarimpour
@mkarimpour1
به گزارش روابط عمومی هیات فوتبال شهرستان نطنز قرعه کشی مسابقات با حضور ۱۰ تیم در رده بزرگسالان امروز از ساعت ۱۷ در محل دفتر هیات فوتبال شهرستان انجام شد
این مسابقات بنا به پیشنهاد تیم ها و تصویب کمیته مسابقات از ۱۴ فروردین و در دو گروه ۵ تیمی انجام میشود .
گروه A
1_ شاهین
2 _مروارید سیاه
3_ امید جوان
4_ دهياري اریسمان
5_خوشه طلایی
گروه B
1_ نگین کرکس
2 _شهاب اردستان
3_ تویو (کشه)
4_ فولاد یوتاب
5_ گزوار
روابط عمومی هیات فوتبال شهرستان نطنز
@mkarimpour
@mkarimpour1
🧿 نطنز از نظر کرونایی قرمز اعلام شده و در لیست شهرهای بسیار پر خطر قرار گرفته ولی اغلب مسؤلین کماکان بدون رعایت فاصله اجتماعی و زدن ماسک ، مشغول دید و بازدید نوروزی هستند
❇️ ارمغان نطنز در واتس اپ
👇👇👇👇
chat.whatsapp.com/D2aaYYaqM1lKNd0SlLIq1A
❇️ ارمغان نطنز در واتس اپ
👇👇👇👇
chat.whatsapp.com/D2aaYYaqM1lKNd0SlLIq1A
💠 استخدام در امور برق شهرستان نطنز
🔹امور برق شهرستان نطنز برای برخی مشاغل خود اقدام به جذب نیرو می کند
🔹متقاضیان با مطالعه اطلاعیه بالا و با همراه داشتن مدارک به اداره برق نطنز مراجعه نمایند
🔹فرصت تا دهم فروردین ۱۴۰۲
@mkarimpour
@mkarimpour1
🔹امور برق شهرستان نطنز برای برخی مشاغل خود اقدام به جذب نیرو می کند
🔹متقاضیان با مطالعه اطلاعیه بالا و با همراه داشتن مدارک به اداره برق نطنز مراجعه نمایند
🔹فرصت تا دهم فروردین ۱۴۰۲
@mkarimpour
@mkarimpour1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
💠شهر ما همتا نداره ،اگه معدنا بذارن
🔹كارى زيبا و دل نشين در وصف
شهرستان نطنز
🔹 اثرى از شاعر و خواننده محبوب نطنزى، مجتبى شريف
@mkarimpour
@mkarimpour1
🔹كارى زيبا و دل نشين در وصف
شهرستان نطنز
🔹 اثرى از شاعر و خواننده محبوب نطنزى، مجتبى شريف
@mkarimpour
@mkarimpour1
🧿 ۹ فروردین سالروز درگذشت حسین توفیق
( زاده ۲۹ تیر ۱۳۰۸ تهران -- درگذشته ۹ فروردین ۱۳۹۶ تهران ) سردبیر مجله توفیق
او از خاندان سرشناس توفیق و از سردبیران هفته نامه توفیق بود که نزدیک به نیم قرن منتشر میشد.
وی همنام و نوه خواهری حسین توفیق شاعر، نویسنده، طنزپرداز و مؤسس مجله توفیق بود که بههمراه برادرانش حسن و عباس، از اواسط دهه ۱۳۳۰ تا سال ۱۳۵۰ گردانندگان و سردبیران دوره سوم مجله طنز توفیق بودند و او آخرین سردبیر «توفیق» بود.
خاندان توفیق برای انتقاد از حکومت، زبان طنز را انتخاب کرده بودند و این شعر شعار، همیشگی «توفیق» بود که: «چو حق تلخ است، با شیرین زبانی/ حکایت سرکنم، آنسان که دانی».
مجله توفیق، هفته نامه فکاهی و طنزآمیز انتقادی بود که از سال ۱۳۰۲ تا ۱۳۵۰ در ایران فعالیت داشت. آغاز انتشار این مجله توسط حسین توفیق (بزرگ خاندان توفیق) در سال ۱۳۰۲ بود. بعد از مرگ او در سال ۱۳۱۸ انتشار توفیق متوقف شد. سپس فرزندش محمدعلی توفیق برای یک دوره سردبیر آن شد ولی در امرداد ۱۳۳۲ و بسته شدن مجله و تبعید شدن محمدعلی توفیق به مدت ۵ سال، توفیق منتشر نشد.
بعد از آن نوههای خواهری حسین توفیق بزرگ خاندان، در آخرین روزهای سال ۱۳۳۶ اولین شماره دوره سوم توفیق را منتشر کردند. سرمقالههای نشریه با امضای «کاکاتوفیق» و دیگر مطالب انتقادی طنزآمیز آن به وضعیت اجتماعی همچون بیکاری و گرانی، فقر و بیعدالتی و مانند اینها اختصاص داشت و انتقادات آن، دولت و مجلس را نشانه میگرفت. تأثیرگذاری این نشریه واکنشهای حاکمیت را به دنبال داشت و توفیق زیر سانسور قرار گرفت و با توقیف همراه بود و فشارها همچنان ادامه داشت و سرانجام مجله توفیق در سال ۱۳۵۰ توقیف شد.
توفیق، پنجشنبهها منتشر میشد و هادی خرسندی، کیومرث صابری و عمران صلاحی از آخرین نویسندگان آن بودند.
حسین توفیق در ۸۸ سالگی درگذشت و در قطعه نام آوران بهخاک سپرده شد.
🆔 @bargi_az_tarikh
@mkarimpour
@mkarimpour1
( زاده ۲۹ تیر ۱۳۰۸ تهران -- درگذشته ۹ فروردین ۱۳۹۶ تهران ) سردبیر مجله توفیق
او از خاندان سرشناس توفیق و از سردبیران هفته نامه توفیق بود که نزدیک به نیم قرن منتشر میشد.
وی همنام و نوه خواهری حسین توفیق شاعر، نویسنده، طنزپرداز و مؤسس مجله توفیق بود که بههمراه برادرانش حسن و عباس، از اواسط دهه ۱۳۳۰ تا سال ۱۳۵۰ گردانندگان و سردبیران دوره سوم مجله طنز توفیق بودند و او آخرین سردبیر «توفیق» بود.
خاندان توفیق برای انتقاد از حکومت، زبان طنز را انتخاب کرده بودند و این شعر شعار، همیشگی «توفیق» بود که: «چو حق تلخ است، با شیرین زبانی/ حکایت سرکنم، آنسان که دانی».
مجله توفیق، هفته نامه فکاهی و طنزآمیز انتقادی بود که از سال ۱۳۰۲ تا ۱۳۵۰ در ایران فعالیت داشت. آغاز انتشار این مجله توسط حسین توفیق (بزرگ خاندان توفیق) در سال ۱۳۰۲ بود. بعد از مرگ او در سال ۱۳۱۸ انتشار توفیق متوقف شد. سپس فرزندش محمدعلی توفیق برای یک دوره سردبیر آن شد ولی در امرداد ۱۳۳۲ و بسته شدن مجله و تبعید شدن محمدعلی توفیق به مدت ۵ سال، توفیق منتشر نشد.
بعد از آن نوههای خواهری حسین توفیق بزرگ خاندان، در آخرین روزهای سال ۱۳۳۶ اولین شماره دوره سوم توفیق را منتشر کردند. سرمقالههای نشریه با امضای «کاکاتوفیق» و دیگر مطالب انتقادی طنزآمیز آن به وضعیت اجتماعی همچون بیکاری و گرانی، فقر و بیعدالتی و مانند اینها اختصاص داشت و انتقادات آن، دولت و مجلس را نشانه میگرفت. تأثیرگذاری این نشریه واکنشهای حاکمیت را به دنبال داشت و توفیق زیر سانسور قرار گرفت و با توقیف همراه بود و فشارها همچنان ادامه داشت و سرانجام مجله توفیق در سال ۱۳۵۰ توقیف شد.
توفیق، پنجشنبهها منتشر میشد و هادی خرسندی، کیومرث صابری و عمران صلاحی از آخرین نویسندگان آن بودند.
حسین توفیق در ۸۸ سالگی درگذشت و در قطعه نام آوران بهخاک سپرده شد.
🆔 @bargi_az_tarikh
@mkarimpour
@mkarimpour1
Telegram
attach 📎
🧿 رستم را کُشتم
چند روزی بود حکیم ابوالقاسم فردوسی اندوهگین به نظر
می رسید.
این حال او را قبل از همه، همسر همدل و غم خوارش احساس می کرد.چون اندوه استاد روزهای دیگر هم ادامه یافت،
دل به دریا زد:
💎 ابوالقاسم ، تو را چه پیش امده که این سان اندوهگینی؟ هرگز تو را این چنین ندیده بودم،حتی زمان مرگ پسرمان قاسم 🖤
حکیم گفت: تصمیم گرفته ام به زندگانی رستم خاتمه دهم !.
بانو بی اختیار فریاد کشید: چرا؟ تو که همیشه می گفتی ایران زمین، دشمنان فراوان دارد و رستم باید کارهای بزرگ بسیاری برای وطنش انجام دهد؟.
فردوسی اما همچنان ساکت .
🖤بانو بیش از آن پرسش نکرد،غم جانکاه شوهر
بی آنکه کم شود
به جان بانو افتاد.
اشک از چشمانش سرازیر شد.🖤 (فردوسی قبل از همه. اشعار شاهنامه را برای همسرش
می خواند و او با همه ی قهرمانان
بزرگ آن کتاب آشنا بود:رستم،اسفندیار،
بیژن،منیژه،سیاوش،
ایرج،سلم،تور و حتی اشکبوس و گرسیوز و...) به این سبب با انکه حکیم گفته بود این راز را با کسی در میان نگذارد،چند روز بعد همهء مردم شهرک پاژ و شهر طوس از آن آگاه شدند و هنوز یک هفته سپری نشده بود که عده ای از جوانان ایران دوست طوس به خانه ی استاد رفتند ، آنها ماهی یک یا دو بار در خانه ی حکیم ابوالقاسم فردوسی جمع میشدند؛استاد آخرین سروده های خود را می خواند و همگی با شور و اشتیاق دربارهء پهلوانان و حوادث شاهنامه بحث و گفتگو
می کردند.اینبار اما جوانان اندوهگین و ساکت نشستند.
مرگ رستم چیزی نبود که بتوان از آن آسان گذشت.
سرانجام یکی از آنها اجازه ی صحبت خواست: «استاد شنیده ایم قصد دارید جهان پهلوان رستم نامدار را از صحنه ی روزگار
محو کنید...»؟
امانتوانست کلامش را تمام کند.بغض گلویش را می فشرد.
استاد از آغاز با دیدن چهره ی جوانان به همه چیز پی برده بود،گفت: «برای اینکه فکر می کنم زمانش فرا رسیده است.»
جوانان التماس کردند: «نه استاد...رستم را نکشید،هنوز کارهای بسیار مانده که او باید برای ایران زمین انجام بدهد.این را خودتان گفتید و
بارها هم ان را
تکرار کرده اید.»
- آن روزها آنطور فکرمی کردم اما امروز به این نتیجه رسیده ام که بهتر است رستم هر چه زودتر جهان ما را ترک کند.
جوانان مغموم و دلشکسته خانه را ترک کردند.
دو سه هفته بیشتر از این دیدار نگذشته بود که چند تن از بزرگان خراسان از فردوسی رخصت دیدار طلبیدند و پرسیدند:
_حکیم ؛ این روزها خبری خراسانیان را سخت اندوهگین کرده،اگر به تمام ایران زمین برسد،همهء مردم را عزادار خواهد کرد.ایا راست است که می خواهید به زندگانی جهان پهلوان رستم زابلی پایان دهید؟
فردوسی با صدایی که گویی سنگینی غم هفت آسمان بر آن فشار می آورد.گفت" «درست می گویید،
مدتی است به این نتیجه رسیده ام که زمان مرگ تهمتن فرا رسیده است.»
چند ساعتی که مجلس ادامه داشت از یک سو تمنا بود و از سوی دیگر امتناع؛
بزرگان خراسان که می دانستند استاد در سالهای پایانی عمر دچار نابسامانی در کار معیشت شده با این اندیشه که فردوسی می خواهد کتاب بزرگش را زودتر تمام کند و با اهدای آن به پادشاه صله بگیرد پیشنهاد بذل مال کردند آن هم مال فراوان،اما فردوسی نپذیرفت.
مدتی از این ماجرا گذشت.از مرگ رستم خبری نشد،بسیاری از مردم امیدوار شدند که حکیم بزرگ از این کار منصرف شده است.
روزی فردوسی از «اتاق رزم»بیرون آمد.
اتاق رزم جایگاهی بود آراسته به سلاح های جنگی که فردوسی اشعارش را در انجا می سرود.
بانو بعد از مدتی دراز در چهرهء استاد آثاری از آرامش مشاهده کرد.می دانست حکیم در تمام این مدت،در اندیشهء سرنوشت رستم است،..
پرسید:چه شد؟رستم در چه حال است؟
فردوسی آرام و شمرده پاسخ داد:
رستم کشته شد.
- به دست پهلوانی دلاورتر از خودش؟
_نه، به دست یک بد اندیش زبون و حیله گر،به دست برادر ناتنی اش شغاد، در درون چاهی پر از نیزه و شمشیر.
- و رخش اسب وفادار رستم؟
- او هم در کنار تهمتن جان سپرد.
و برای آنکه بانو آرامش پیدا کند ، افزود : «اما رستم در اخرین لحظات زندگی،شغاد بد نهاد را با تیری که به سویش رها کرد به درخت دوخت.»
بانو آهی کشید و برای نخستین بار اعتراض خویش را از کار همسر بزرگش با این جملات بیان کرد: «نمی شد رستم کشته نشود؟او ششصد سال زیسته بود،می توانست سالهای دراز دیگر زنده بماند!»
فردوسی می دانست در وجود همسرش چه می گذرد.🖤
رستم سالیان دراز درکنار انها زیسته بود.
تصمیم گرفت راز مرگ رستم را فاش کند: «من پیر شده ام و پایان عمرم نزدیک است.
بیم آن دارم بعد از من سرنوشت رستم به دست شاعرانی درمانده یا چاپلوس بیفتد و آنها به طمع صله او را به خدمت فرمانروایان ظالم و ستمکاره در آورند.
🖤رستم راکشتم🖤
@mkarimpour
@mkarimpour1
چند روزی بود حکیم ابوالقاسم فردوسی اندوهگین به نظر
می رسید.
این حال او را قبل از همه، همسر همدل و غم خوارش احساس می کرد.چون اندوه استاد روزهای دیگر هم ادامه یافت،
دل به دریا زد:
💎 ابوالقاسم ، تو را چه پیش امده که این سان اندوهگینی؟ هرگز تو را این چنین ندیده بودم،حتی زمان مرگ پسرمان قاسم 🖤
حکیم گفت: تصمیم گرفته ام به زندگانی رستم خاتمه دهم !.
بانو بی اختیار فریاد کشید: چرا؟ تو که همیشه می گفتی ایران زمین، دشمنان فراوان دارد و رستم باید کارهای بزرگ بسیاری برای وطنش انجام دهد؟.
فردوسی اما همچنان ساکت .
🖤بانو بیش از آن پرسش نکرد،غم جانکاه شوهر
بی آنکه کم شود
به جان بانو افتاد.
اشک از چشمانش سرازیر شد.🖤 (فردوسی قبل از همه. اشعار شاهنامه را برای همسرش
می خواند و او با همه ی قهرمانان
بزرگ آن کتاب آشنا بود:رستم،اسفندیار،
بیژن،منیژه،سیاوش،
ایرج،سلم،تور و حتی اشکبوس و گرسیوز و...) به این سبب با انکه حکیم گفته بود این راز را با کسی در میان نگذارد،چند روز بعد همهء مردم شهرک پاژ و شهر طوس از آن آگاه شدند و هنوز یک هفته سپری نشده بود که عده ای از جوانان ایران دوست طوس به خانه ی استاد رفتند ، آنها ماهی یک یا دو بار در خانه ی حکیم ابوالقاسم فردوسی جمع میشدند؛استاد آخرین سروده های خود را می خواند و همگی با شور و اشتیاق دربارهء پهلوانان و حوادث شاهنامه بحث و گفتگو
می کردند.اینبار اما جوانان اندوهگین و ساکت نشستند.
مرگ رستم چیزی نبود که بتوان از آن آسان گذشت.
سرانجام یکی از آنها اجازه ی صحبت خواست: «استاد شنیده ایم قصد دارید جهان پهلوان رستم نامدار را از صحنه ی روزگار
محو کنید...»؟
امانتوانست کلامش را تمام کند.بغض گلویش را می فشرد.
استاد از آغاز با دیدن چهره ی جوانان به همه چیز پی برده بود،گفت: «برای اینکه فکر می کنم زمانش فرا رسیده است.»
جوانان التماس کردند: «نه استاد...رستم را نکشید،هنوز کارهای بسیار مانده که او باید برای ایران زمین انجام بدهد.این را خودتان گفتید و
بارها هم ان را
تکرار کرده اید.»
- آن روزها آنطور فکرمی کردم اما امروز به این نتیجه رسیده ام که بهتر است رستم هر چه زودتر جهان ما را ترک کند.
جوانان مغموم و دلشکسته خانه را ترک کردند.
دو سه هفته بیشتر از این دیدار نگذشته بود که چند تن از بزرگان خراسان از فردوسی رخصت دیدار طلبیدند و پرسیدند:
_حکیم ؛ این روزها خبری خراسانیان را سخت اندوهگین کرده،اگر به تمام ایران زمین برسد،همهء مردم را عزادار خواهد کرد.ایا راست است که می خواهید به زندگانی جهان پهلوان رستم زابلی پایان دهید؟
فردوسی با صدایی که گویی سنگینی غم هفت آسمان بر آن فشار می آورد.گفت" «درست می گویید،
مدتی است به این نتیجه رسیده ام که زمان مرگ تهمتن فرا رسیده است.»
چند ساعتی که مجلس ادامه داشت از یک سو تمنا بود و از سوی دیگر امتناع؛
بزرگان خراسان که می دانستند استاد در سالهای پایانی عمر دچار نابسامانی در کار معیشت شده با این اندیشه که فردوسی می خواهد کتاب بزرگش را زودتر تمام کند و با اهدای آن به پادشاه صله بگیرد پیشنهاد بذل مال کردند آن هم مال فراوان،اما فردوسی نپذیرفت.
مدتی از این ماجرا گذشت.از مرگ رستم خبری نشد،بسیاری از مردم امیدوار شدند که حکیم بزرگ از این کار منصرف شده است.
روزی فردوسی از «اتاق رزم»بیرون آمد.
اتاق رزم جایگاهی بود آراسته به سلاح های جنگی که فردوسی اشعارش را در انجا می سرود.
بانو بعد از مدتی دراز در چهرهء استاد آثاری از آرامش مشاهده کرد.می دانست حکیم در تمام این مدت،در اندیشهء سرنوشت رستم است،..
پرسید:چه شد؟رستم در چه حال است؟
فردوسی آرام و شمرده پاسخ داد:
رستم کشته شد.
- به دست پهلوانی دلاورتر از خودش؟
_نه، به دست یک بد اندیش زبون و حیله گر،به دست برادر ناتنی اش شغاد، در درون چاهی پر از نیزه و شمشیر.
- و رخش اسب وفادار رستم؟
- او هم در کنار تهمتن جان سپرد.
و برای آنکه بانو آرامش پیدا کند ، افزود : «اما رستم در اخرین لحظات زندگی،شغاد بد نهاد را با تیری که به سویش رها کرد به درخت دوخت.»
بانو آهی کشید و برای نخستین بار اعتراض خویش را از کار همسر بزرگش با این جملات بیان کرد: «نمی شد رستم کشته نشود؟او ششصد سال زیسته بود،می توانست سالهای دراز دیگر زنده بماند!»
فردوسی می دانست در وجود همسرش چه می گذرد.🖤
رستم سالیان دراز درکنار انها زیسته بود.
تصمیم گرفت راز مرگ رستم را فاش کند: «من پیر شده ام و پایان عمرم نزدیک است.
بیم آن دارم بعد از من سرنوشت رستم به دست شاعرانی درمانده یا چاپلوس بیفتد و آنها به طمع صله او را به خدمت فرمانروایان ظالم و ستمکاره در آورند.
🖤رستم راکشتم🖤
@mkarimpour
@mkarimpour1
💠 سلام بر نطنز
🌸 صبح همگى به خير و نيكى
🔹 تصويرى از خاستگاه تحفه نطنز، روستاى طامه
📷عكس از محمد مهدى سليمانى
@mkarimpour
@mkarimpour1
🌸 صبح همگى به خير و نيكى
🔹 تصويرى از خاستگاه تحفه نطنز، روستاى طامه
📷عكس از محمد مهدى سليمانى
@mkarimpour
@mkarimpour1
💠 اداره آموزش و پرورش شهرستان نطنز اعلام کرد : #پویش_نذر_رمضان
🔹با سلام و عرض ادب و تبریک به مناسبت ایام عید نوروز و ماه پرفضیلت رمضان به خانواده ها و اولیای گرامی
به اطلاع شما سروران می رساند این مدیریت در نظر دارد به مناسبت ایام مبارک ماه رمضان مراسم افطاری برای دانش آموزان پسر و دختر « روزه اولی» مقطع ابتدایی و متوسطه در سطح شهرستان تدارک ببیند.
لذا عزیزانی که نیّت به امر خیر یا نذر در این ماه مبارک را دارند فرصت مناسبی است برای ادا کردن نذورات خود.
شماره کارت جهت واریز نذورات :
۶۰۳۷۹۹۸۱۲۲۷۲۷۲۰۸
ابراهیمی
شماره تماس جهت هماهنگی برای دریافت نذورات :
۰۹۱۳۸۳۳۵۲۸۷
روابط عمومی مدیریت آموزش و پرورش شهرستان نطنز
@mkarimpour
@mkarimpour1
🔹با سلام و عرض ادب و تبریک به مناسبت ایام عید نوروز و ماه پرفضیلت رمضان به خانواده ها و اولیای گرامی
به اطلاع شما سروران می رساند این مدیریت در نظر دارد به مناسبت ایام مبارک ماه رمضان مراسم افطاری برای دانش آموزان پسر و دختر « روزه اولی» مقطع ابتدایی و متوسطه در سطح شهرستان تدارک ببیند.
لذا عزیزانی که نیّت به امر خیر یا نذر در این ماه مبارک را دارند فرصت مناسبی است برای ادا کردن نذورات خود.
شماره کارت جهت واریز نذورات :
۶۰۳۷۹۹۸۱۲۲۷۲۷۲۰۸
ابراهیمی
شماره تماس جهت هماهنگی برای دریافت نذورات :
۰۹۱۳۸۳۳۵۲۸۷
روابط عمومی مدیریت آموزش و پرورش شهرستان نطنز
@mkarimpour
@mkarimpour1
انالله و انا اليه راجعون
🔳 با كمال تأسف درگذشت مرحوم مغفور شادروان حاج حسن مرادى فسخودى ( پدر شهيد گرانقدر حسين مرادى ) را به اطلاع مى رساند
🔳 مراسم تشييع آن مرحوم ، امروز پنج شنبه ١٤٠٢/١/١٠ رأس ساعت ٣ بعدازظهر از مقابل منزل واقع در خيابان مالك اشتر روبروى مسجد جامع به سمت امامزاده رقيه خاتون برگزار مى گردد
🔳 مصيبت وارده را به حضور خانواده محترم مرادى فسخودى و كليه منسوبين و بازماندگان گرامى آن مرحوم تسليت عرض مى نمائيم
@mkarimpour
@mkarimpour1
🔳 با كمال تأسف درگذشت مرحوم مغفور شادروان حاج حسن مرادى فسخودى ( پدر شهيد گرانقدر حسين مرادى ) را به اطلاع مى رساند
🔳 مراسم تشييع آن مرحوم ، امروز پنج شنبه ١٤٠٢/١/١٠ رأس ساعت ٣ بعدازظهر از مقابل منزل واقع در خيابان مالك اشتر روبروى مسجد جامع به سمت امامزاده رقيه خاتون برگزار مى گردد
🔳 مصيبت وارده را به حضور خانواده محترم مرادى فسخودى و كليه منسوبين و بازماندگان گرامى آن مرحوم تسليت عرض مى نمائيم
@mkarimpour
@mkarimpour1
💠 سفره ساده افطارى در حرم حضرت رقیه خاتون (س)نطنز
🔹بر اساس برنامه اعلامی هر روز از ساعتی قبل از اذان مغرب و عشا ، مراسم روخوانی قرآن کریم در این آستان آغاز و با نماز جماعت و صرف افطار تا پایان ماه مبارک رمضان ادامه می یابد
@mkarimpour
@mkarimpour1
🔹بر اساس برنامه اعلامی هر روز از ساعتی قبل از اذان مغرب و عشا ، مراسم روخوانی قرآن کریم در این آستان آغاز و با نماز جماعت و صرف افطار تا پایان ماه مبارک رمضان ادامه می یابد
@mkarimpour
@mkarimpour1
💠 در کل کشور فقط ۱۳ شهرستان رنگ قرمز کرونایی به خود گرفته و متأسفانه شهرستان نطنز یکی از آنهاست
🔹 در دید و بازدید های عید و حضور در مکان های سربسته بیشترمراقب باشیم ، ماسک بزنیم و فاصله اجتماعی را رعایت کنیم
@mkarimpour
@mkarimpour1
🔹 در دید و بازدید های عید و حضور در مکان های سربسته بیشترمراقب باشیم ، ماسک بزنیم و فاصله اجتماعی را رعایت کنیم
@mkarimpour
@mkarimpour1
💠 دهم فروردين ١٤٠١ يادآور حماسه و حضور پرشور مدافعان محيط زيست و مخالفان معادن در دهستان برزرود نطنز است، اين روز را گرامى داشته و براى پاسداشت طبيعت و در اجراى اصل ٥٠ قانون اساسي ، مطالبه گرى مردم تا حصول نتيجه ادامه خواهد داشت
@mkarimpour
@mkarimpour1
@mkarimpour
@mkarimpour1
💠 دهم فروردين ١٤٠١ يادآور حماسه و حضور پرشور مدافعان محيط زيست و مخالفان معادن در دهستان برزرود نطنز است، اين روز را گرامى داشته و براى پاسداشت طبيعت و در اجراى اصل ٥٠ قانون اساسي ، مطالبه گرى مردم تا حصول نتيجه ادامه خواهد داشت
@mkarimpour
@mkarimpour1
@mkarimpour
@mkarimpour1
💠 سامانه شفافیت آرای نمایندگان بصورت آزمایشی در سایت trvotes.parliran.ir فعال شد.
🔹قانون شفافيت آرا را از خاصيت انداختند و به نتايج مورد نظر نرسيد
🔹 اما اين اقدام داوطلبانه مى تواند آزمايش خوبى باشد براى نمايندگانى كه با وعده شفافيت وارد مجلس يازدهم شدند
@mkarimpour
@mkarimpour1
🔹قانون شفافيت آرا را از خاصيت انداختند و به نتايج مورد نظر نرسيد
🔹 اما اين اقدام داوطلبانه مى تواند آزمايش خوبى باشد براى نمايندگانى كه با وعده شفافيت وارد مجلس يازدهم شدند
@mkarimpour
@mkarimpour1