⭕️درمانی برای درد مشترک #روستاهای_کلاردشت !
➖به بهانه ۱۵ مهرماه،روز ملی روستا➖
✍ #مهدی_معصومی
🔹روستاهای ۱۹ گانه کلاردشت که تعدادی شان در گرداگرد طبیعت کاسه ای شکل و در دامنه های جنگلی و تعدادی نیز در گستره ای از دشت و در حاشیه رود واقع شده اند، هریک با برخورداری از چشم اندازهایی منحصربفرد جاذبه های طبیعی بی بدیلی را در خود جای داده اند.
از سوی دیگر ریشه داشتن فعالیت هایی همچون تولید صنایع دستی، دامداری و باغداری نشان از این دارد که روستانشینان کلاردشتی در گذشته ای نه چندان دور مردمانی مولد و صاحبان کسب و کارهایی پایدار بوده اند.
در نظر گرفتن موارد فوق این نتیجه را به دست می دهد که روستاهای کلاردشت از پتانسیل های بالقوه فراوانی برای درون زا سازی اقتصاد خود برخوردار بوده اند.
اما این ظرفیت های بالقوه هرگز آنچنان که باید بالفعل نشده اند، چرا که متاسفانه طی دو دهه گذشته مجموعه ای از عوامل،از اعمال سیاست های غیرکارشناسی و مبتنی بر آزمون و خطا در سطوح کلان تصمیم گیری و تصمیم سازی کشور گرفته تا ناکارآمدی نظام شورایی در سطح محلی و ناآگاهی اقشار مختلف جامعه، باعث شده اند که علیرغم وجود ظرفیت های بسیار، روستاهای کلاردشت با تبدیل شدن به بنگاه هایی برای فروش تراکم ساختمانی، رفته رفته مزیت های رقابتی و جاذبه های استثنایی خود را در ورطه تحدید و نابودی ببینند!
به بیانی دیگر یعنی؛ روستاهایی که می توانستند با توسعه بومگردی،طبیعت گردی و جنبه های دیگری از صنعت گردشگری به نقاط هدف جذابی برای گردشگران داخلی و خارجی تبدیل شده و اقتصاد و توسعه ای پایدار را برای خود به ارمغان بیاورند، با قرار گرفتن در مسیر خرید و فروش اراضی و ساخت و سازهای بی رویه، به بهای ایجاد مشاغلی موقتی و کاذب، ناگهان با #اشتغال_زُدایی مواجه شدند! و اینک کار به جایی رسیده است که روستاهایی با آن همه ظرفیت و جاذبه از دردِ رُکودِ ناشی از توقف ساخت و سازها به "چه کنم،چه کنم" افتاده اند!
و این در حالی است که عده ای همچنان بر ادامه روال قبلی اصرار دارند و گمان شان بر این است که درمان این درد در رونق دوباره ساخت و سازهاست!
اما آیا تا کجا و تا کِی می توان ویلا ساخت و به درآمد و اشتغال حاصل از آن دلخوش بود؟
آیا غیر از این نیست که خلاصه روزی، نه به واسطه عدم تغییرکاربری و موانع قانونی بلکه به خاطر اشباع شدن دشت و دامنه ها از ساختمان، دیگر ساخت و سازی نیز در کار نخواهد بود؟
آیا بهتر نیست همین امروز که کمابیش جاذبه های طبیعی و فرهنگی در روستاهای کلاردشت یافت می شوند، به جای تهی سازی روستاها از این مزیت های رقابتی در اندیشه بهره گیری از این فرصت ها برای پایه ریزی اقتصادی پایدار و پویا بود؟
به نظر چاره ای هم غیر از این نیست؛
اگر می خواهیم اوضاع به روال عادی خود(همانگونه که در سال های نه چندان دور بود.) بازگردد، روستاهای کلاردشت باید دوباره روستا بشوند تا روستانشین به آینده امیدوار گردد.
منظور از اینکه گفته شد "روستاها باید دوباره روستا بشوند" به منزله بازگشت به عقب و کاهش سطح رفاه عمومی نیست، بلکه برعکس؛ مقصود این است که به موازات تلاش برای توسعه زیرساخت ها (با تاکید بر حفظ محیط زیست و بسترهای طبیعی) بایستی همت گمارد و کسب و کارهای فراموش شده بومی را از پستو خارج کرد و طراوت زندگی را دیگر بار در کوی و برزن به جریان انداخت.
بدین منظور باید برنامه ای فراگیر و البته عملیاتی را تدوین کرد که با شامل شدن مواردی همچون
۱.احیا و تحکیم فرهنگ و سبک زندگی روستایی
۲.توسعه زیرساخت ها با حفظ بافت و معماری بومی
۳.حفظ محیط زیست و منابع طبیعی
۴.تغییر الگوی کسب و کار و حمایت از تولیدات محلی
۵.شناسایی و ایجاد کانون های گردشگری با تکیه بر جاذبه های فرهنگی،طبیعی و صنایع دستی
و...
بتواند با رونق بومگردی در روستاهای کلاردشت، آن ها را به روستاهای هدف صنعت پاک و البته پردرآمد گردشگری تبدیل نماید.
با این اوصاف به نظر می رسد که درد مشترک روستاهای کلاردشت را هنوز هم درمانی هست؛
اگر که دستی جنبانده شود و صاحبنظران نظر بدهند،کارشنان ارائه طریق کنند،مجریان اجرا کنند، مردم یاری کنند و دلسوزان دل بسوزانند.
شاید فردا خیلی دیر باشد!
⚠️بازنشر این مطلب با ذکر نام #کلارنا بلامانع است.
🌐 kelarna.ir
🆔 @kelarna
➖به بهانه ۱۵ مهرماه،روز ملی روستا➖
✍ #مهدی_معصومی
🔹روستاهای ۱۹ گانه کلاردشت که تعدادی شان در گرداگرد طبیعت کاسه ای شکل و در دامنه های جنگلی و تعدادی نیز در گستره ای از دشت و در حاشیه رود واقع شده اند، هریک با برخورداری از چشم اندازهایی منحصربفرد جاذبه های طبیعی بی بدیلی را در خود جای داده اند.
از سوی دیگر ریشه داشتن فعالیت هایی همچون تولید صنایع دستی، دامداری و باغداری نشان از این دارد که روستانشینان کلاردشتی در گذشته ای نه چندان دور مردمانی مولد و صاحبان کسب و کارهایی پایدار بوده اند.
در نظر گرفتن موارد فوق این نتیجه را به دست می دهد که روستاهای کلاردشت از پتانسیل های بالقوه فراوانی برای درون زا سازی اقتصاد خود برخوردار بوده اند.
اما این ظرفیت های بالقوه هرگز آنچنان که باید بالفعل نشده اند، چرا که متاسفانه طی دو دهه گذشته مجموعه ای از عوامل،از اعمال سیاست های غیرکارشناسی و مبتنی بر آزمون و خطا در سطوح کلان تصمیم گیری و تصمیم سازی کشور گرفته تا ناکارآمدی نظام شورایی در سطح محلی و ناآگاهی اقشار مختلف جامعه، باعث شده اند که علیرغم وجود ظرفیت های بسیار، روستاهای کلاردشت با تبدیل شدن به بنگاه هایی برای فروش تراکم ساختمانی، رفته رفته مزیت های رقابتی و جاذبه های استثنایی خود را در ورطه تحدید و نابودی ببینند!
به بیانی دیگر یعنی؛ روستاهایی که می توانستند با توسعه بومگردی،طبیعت گردی و جنبه های دیگری از صنعت گردشگری به نقاط هدف جذابی برای گردشگران داخلی و خارجی تبدیل شده و اقتصاد و توسعه ای پایدار را برای خود به ارمغان بیاورند، با قرار گرفتن در مسیر خرید و فروش اراضی و ساخت و سازهای بی رویه، به بهای ایجاد مشاغلی موقتی و کاذب، ناگهان با #اشتغال_زُدایی مواجه شدند! و اینک کار به جایی رسیده است که روستاهایی با آن همه ظرفیت و جاذبه از دردِ رُکودِ ناشی از توقف ساخت و سازها به "چه کنم،چه کنم" افتاده اند!
و این در حالی است که عده ای همچنان بر ادامه روال قبلی اصرار دارند و گمان شان بر این است که درمان این درد در رونق دوباره ساخت و سازهاست!
اما آیا تا کجا و تا کِی می توان ویلا ساخت و به درآمد و اشتغال حاصل از آن دلخوش بود؟
آیا غیر از این نیست که خلاصه روزی، نه به واسطه عدم تغییرکاربری و موانع قانونی بلکه به خاطر اشباع شدن دشت و دامنه ها از ساختمان، دیگر ساخت و سازی نیز در کار نخواهد بود؟
آیا بهتر نیست همین امروز که کمابیش جاذبه های طبیعی و فرهنگی در روستاهای کلاردشت یافت می شوند، به جای تهی سازی روستاها از این مزیت های رقابتی در اندیشه بهره گیری از این فرصت ها برای پایه ریزی اقتصادی پایدار و پویا بود؟
به نظر چاره ای هم غیر از این نیست؛
اگر می خواهیم اوضاع به روال عادی خود(همانگونه که در سال های نه چندان دور بود.) بازگردد، روستاهای کلاردشت باید دوباره روستا بشوند تا روستانشین به آینده امیدوار گردد.
منظور از اینکه گفته شد "روستاها باید دوباره روستا بشوند" به منزله بازگشت به عقب و کاهش سطح رفاه عمومی نیست، بلکه برعکس؛ مقصود این است که به موازات تلاش برای توسعه زیرساخت ها (با تاکید بر حفظ محیط زیست و بسترهای طبیعی) بایستی همت گمارد و کسب و کارهای فراموش شده بومی را از پستو خارج کرد و طراوت زندگی را دیگر بار در کوی و برزن به جریان انداخت.
بدین منظور باید برنامه ای فراگیر و البته عملیاتی را تدوین کرد که با شامل شدن مواردی همچون
۱.احیا و تحکیم فرهنگ و سبک زندگی روستایی
۲.توسعه زیرساخت ها با حفظ بافت و معماری بومی
۳.حفظ محیط زیست و منابع طبیعی
۴.تغییر الگوی کسب و کار و حمایت از تولیدات محلی
۵.شناسایی و ایجاد کانون های گردشگری با تکیه بر جاذبه های فرهنگی،طبیعی و صنایع دستی
و...
بتواند با رونق بومگردی در روستاهای کلاردشت، آن ها را به روستاهای هدف صنعت پاک و البته پردرآمد گردشگری تبدیل نماید.
با این اوصاف به نظر می رسد که درد مشترک روستاهای کلاردشت را هنوز هم درمانی هست؛
اگر که دستی جنبانده شود و صاحبنظران نظر بدهند،کارشنان ارائه طریق کنند،مجریان اجرا کنند، مردم یاری کنند و دلسوزان دل بسوزانند.
شاید فردا خیلی دیر باشد!
⚠️بازنشر این مطلب با ذکر نام #کلارنا بلامانع است.
🌐 kelarna.ir
🆔 @kelarna
⭕️روستاهای کلاردشت نیازمند تغییر در الگوی توسعه
🔺لزوم خروج از دوران چه کنم؟ چه کنم؟
✍مهدی معصومی
🔹روستاهای ۱۹ گانه کلاردشت که تعدادی شان در گرداگرد طبیعت کاسه ای شکل و در دامنه های جنگلی و تعدادی نیز در گستره ای از دشت و در حاشیه رود واقع شده اند، هریک با برخورداری از چشم اندازهایی منحصربفرد جاذبه های طبیعی بی بدیلی را در خود جای داده اند.
از سوی دیگر ریشه داشتن فعالیت هایی همچون تولید صنایع دستی، دامداری و باغداری نشان از این دارد که روستانشینان کلاردشتی در گذشته ای نه چندان دور مردمانی مولد و صاحبان کسب و کارهایی پایدار بوده اند.
در نظر گرفتن موارد فوق این نتیجه را به دست می دهد که روستاهای کلاردشت از پتانسیل های بالقوه فراوانی برای درون زا سازی اقتصاد خود برخوردار بوده اند.
اما این ظرفیت های بالقوه هرگز آنچنان که باید بالفعل نشده اند، چرا که متاسفانه طی دو دهه گذشته مجموعه ای از عوامل،از اعمال سیاست های غیرکارشناسی و مبتنی بر آزمون و خطا در سطوح کلان تصمیم گیری و تصمیم سازی کشور گرفته تا ناکارآمدی نظام شورایی در سطح محلی و ناآگاهی اقشار مختلف جامعه، باعث شده اند که علیرغم وجود ظرفیت های بسیار، روستاهای کلاردشت با تبدیل شدن به بنگاه هایی برای فروش تراکم ساختمانی، رفته رفته مزیت های رقابتی و جاذبه های استثنایی خود را در ورطه تحدید و نابودی ببینند!
به بیانی دیگر یعنی؛ روستاهایی که می توانستند با توسعه بومگردی،طبیعت گردی و جنبه های دیگری از صنعت گردشگری به نقاط هدف جذابی برای گردشگران داخلی و خارجی تبدیل شده و اقتصاد و توسعه ای پایدار را برای خود به ارمغان بیاورند، با قرار گرفتن در مسیر خرید و فروش اراضی و ساخت و سازهای بی رویه، به بهای ایجاد مشاغلی موقتی و کاذب، ناگهان با #اشتغال_زُدایی مواجه شدند! و اینک کار به جایی رسیده است که روستاهایی با آن همه ظرفیت و جاذبه از دردِ رُکودِ ناشی از توقف ساخت و سازها به "چه کنم،چه کنم" افتاده اند!
و این در حالی است که عده ای همچنان بر ادامه روال قبلی اصرار دارند و گمان شان بر این است که درمان این درد در رونق دوباره ساخت و سازهاست!
اما آیا تا کجا و تا کِی می توان ویلا ساخت و به درآمد و اشتغال حاصل از آن دلخوش بود؟
آیا غیر از این نیست که خلاصه روزی، نه به واسطه عدم تغییرکاربری و موانع قانونی بلکه به خاطر اشباع شدن دشت و دامنه ها از ساختمان، دیگر ساخت و سازی نیز در کار نخواهد بود؟
آیا بهتر نیست همین امروز که کمابیش جاذبه های طبیعی و فرهنگی در روستاهای کلاردشت یافت می شوند، به جای تهی سازی روستاها از این مزیت های رقابتی در اندیشه بهره گیری از این فرصت ها برای پایه ریزی اقتصادی پایدار و پویا بود؟
به نظر چاره ای هم غیر از این نیست؛
اگر می خواهیم اوضاع به روال عادی خود(همانگونه که در سال های نه چندان دور بود.) بازگردد، روستاهای کلاردشت باید دوباره روستا بشوند تا روستانشین به آینده امیدوار گردد.
منظور از اینکه گفته شد "روستاها باید دوباره روستا بشوند" به منزله بازگشت به عقب و کاهش سطح رفاه عمومی نیست، بلکه برعکس؛ مقصود این است که به موازات تلاش برای توسعه زیرساخت ها (با تاکید بر حفظ محیط زیست و بسترهای طبیعی) بایستی همت گمارد و کسب و کارهای فراموش شده بومی را از پستو خارج کرد و طراوت زندگی را دیگر بار در کوی و برزن به جریان انداخت.
بدین منظور باید برنامه ای فراگیر و البته عملیاتی را تدوین کرد که با شامل شدن مواردی همچون
۱.احیا و تحکیم فرهنگ و سبک زندگی روستایی
۲.توسعه زیرساخت ها با حفظ بافت و معماری بومی
۳.حفظ محیط زیست و منابع طبیعی
۴.تغییر الگوی کسب و کار و حمایت از تولیدات محلی
۵.شناسایی و ایجاد کانون های گردشگری با تکیه بر جاذبه های فرهنگی،طبیعی و صنایع دستی
و...
بتواند با رونق بومگردی در روستاهای کلاردشت، آن ها را به روستاهای هدف صنعت پاک و البته پردرآمد گردشگری تبدیل نماید.
با این اوصاف به نظر می رسد که درد مشترک روستاهای کلاردشت را هنوز هم درمانی هست؛
اگر که دستی جنبانده شود و صاحبنظران نظر بدهند،کارشنان ارائه طریق کنند،مجریان اجرا کنند، مردم یاری کنند و دلسوزان دل بسوزانند.
شاید فردا خیلی دیر باشد!
👇
@kelarna
عضویت👆درکانال
🔺لزوم خروج از دوران چه کنم؟ چه کنم؟
✍مهدی معصومی
🔹روستاهای ۱۹ گانه کلاردشت که تعدادی شان در گرداگرد طبیعت کاسه ای شکل و در دامنه های جنگلی و تعدادی نیز در گستره ای از دشت و در حاشیه رود واقع شده اند، هریک با برخورداری از چشم اندازهایی منحصربفرد جاذبه های طبیعی بی بدیلی را در خود جای داده اند.
از سوی دیگر ریشه داشتن فعالیت هایی همچون تولید صنایع دستی، دامداری و باغداری نشان از این دارد که روستانشینان کلاردشتی در گذشته ای نه چندان دور مردمانی مولد و صاحبان کسب و کارهایی پایدار بوده اند.
در نظر گرفتن موارد فوق این نتیجه را به دست می دهد که روستاهای کلاردشت از پتانسیل های بالقوه فراوانی برای درون زا سازی اقتصاد خود برخوردار بوده اند.
اما این ظرفیت های بالقوه هرگز آنچنان که باید بالفعل نشده اند، چرا که متاسفانه طی دو دهه گذشته مجموعه ای از عوامل،از اعمال سیاست های غیرکارشناسی و مبتنی بر آزمون و خطا در سطوح کلان تصمیم گیری و تصمیم سازی کشور گرفته تا ناکارآمدی نظام شورایی در سطح محلی و ناآگاهی اقشار مختلف جامعه، باعث شده اند که علیرغم وجود ظرفیت های بسیار، روستاهای کلاردشت با تبدیل شدن به بنگاه هایی برای فروش تراکم ساختمانی، رفته رفته مزیت های رقابتی و جاذبه های استثنایی خود را در ورطه تحدید و نابودی ببینند!
به بیانی دیگر یعنی؛ روستاهایی که می توانستند با توسعه بومگردی،طبیعت گردی و جنبه های دیگری از صنعت گردشگری به نقاط هدف جذابی برای گردشگران داخلی و خارجی تبدیل شده و اقتصاد و توسعه ای پایدار را برای خود به ارمغان بیاورند، با قرار گرفتن در مسیر خرید و فروش اراضی و ساخت و سازهای بی رویه، به بهای ایجاد مشاغلی موقتی و کاذب، ناگهان با #اشتغال_زُدایی مواجه شدند! و اینک کار به جایی رسیده است که روستاهایی با آن همه ظرفیت و جاذبه از دردِ رُکودِ ناشی از توقف ساخت و سازها به "چه کنم،چه کنم" افتاده اند!
و این در حالی است که عده ای همچنان بر ادامه روال قبلی اصرار دارند و گمان شان بر این است که درمان این درد در رونق دوباره ساخت و سازهاست!
اما آیا تا کجا و تا کِی می توان ویلا ساخت و به درآمد و اشتغال حاصل از آن دلخوش بود؟
آیا غیر از این نیست که خلاصه روزی، نه به واسطه عدم تغییرکاربری و موانع قانونی بلکه به خاطر اشباع شدن دشت و دامنه ها از ساختمان، دیگر ساخت و سازی نیز در کار نخواهد بود؟
آیا بهتر نیست همین امروز که کمابیش جاذبه های طبیعی و فرهنگی در روستاهای کلاردشت یافت می شوند، به جای تهی سازی روستاها از این مزیت های رقابتی در اندیشه بهره گیری از این فرصت ها برای پایه ریزی اقتصادی پایدار و پویا بود؟
به نظر چاره ای هم غیر از این نیست؛
اگر می خواهیم اوضاع به روال عادی خود(همانگونه که در سال های نه چندان دور بود.) بازگردد، روستاهای کلاردشت باید دوباره روستا بشوند تا روستانشین به آینده امیدوار گردد.
منظور از اینکه گفته شد "روستاها باید دوباره روستا بشوند" به منزله بازگشت به عقب و کاهش سطح رفاه عمومی نیست، بلکه برعکس؛ مقصود این است که به موازات تلاش برای توسعه زیرساخت ها (با تاکید بر حفظ محیط زیست و بسترهای طبیعی) بایستی همت گمارد و کسب و کارهای فراموش شده بومی را از پستو خارج کرد و طراوت زندگی را دیگر بار در کوی و برزن به جریان انداخت.
بدین منظور باید برنامه ای فراگیر و البته عملیاتی را تدوین کرد که با شامل شدن مواردی همچون
۱.احیا و تحکیم فرهنگ و سبک زندگی روستایی
۲.توسعه زیرساخت ها با حفظ بافت و معماری بومی
۳.حفظ محیط زیست و منابع طبیعی
۴.تغییر الگوی کسب و کار و حمایت از تولیدات محلی
۵.شناسایی و ایجاد کانون های گردشگری با تکیه بر جاذبه های فرهنگی،طبیعی و صنایع دستی
و...
بتواند با رونق بومگردی در روستاهای کلاردشت، آن ها را به روستاهای هدف صنعت پاک و البته پردرآمد گردشگری تبدیل نماید.
با این اوصاف به نظر می رسد که درد مشترک روستاهای کلاردشت را هنوز هم درمانی هست؛
اگر که دستی جنبانده شود و صاحبنظران نظر بدهند،کارشنان ارائه طریق کنند،مجریان اجرا کنند، مردم یاری کنند و دلسوزان دل بسوزانند.
شاید فردا خیلی دیر باشد!
👇
@kelarna
عضویت👆درکانال
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥مصطفی حیدری، کشاورز برتر کشوری، در این ویدئو می گوید که چگونه در دهه ۷۰ و زمانی که سود خالص صنعت ساختمان ۷۰۰درصد بود، با به کارگیری روش های علمی و فنی و روی آوردن به باغداری متراکم در یکی از مناطق ابهر استان زنجان علاوه بر دستیابی به درآمدی بیشتر نه تنها موجب اشتغال فراگیر در آن منطقه شده است بلکه برای نسل های آینده نیز #اشتغال_پایدار ایجاد شده است.
⚠️با این اوصاف لازم به #شفاف_سازی است که چه عواملی دست اندرکار بوده و هستند تا اراضی حاصلخیز غرب مازندران به بدترین شکل ممکن مدیریت شده و به جای تضمین اشتغال همگانی و تامین منافع نسل آینده به بنگاهی برای کسب سود سرشار برای اقشار خاص بدل شده است؟! و جالب اینجاست که برخی تصمیم سازان این منطقه سعی دارند توپ #اشتغال_زدایی را به زمین منتقدان انداخته و خیانت صورت گرفته را توجیه کنند!!!
#منافع_عمومی
#اشتغال_پایدار
#حقوق_آیندگان
#آگاهی_حق_مردم_است 1⃣
👁🗨 #کلارنا | با ما همراه باشید
ⓙⓞⓘⓝ↷
📱 @kelarna
🖥 Kelarna.ir
⚠️با این اوصاف لازم به #شفاف_سازی است که چه عواملی دست اندرکار بوده و هستند تا اراضی حاصلخیز غرب مازندران به بدترین شکل ممکن مدیریت شده و به جای تضمین اشتغال همگانی و تامین منافع نسل آینده به بنگاهی برای کسب سود سرشار برای اقشار خاص بدل شده است؟! و جالب اینجاست که برخی تصمیم سازان این منطقه سعی دارند توپ #اشتغال_زدایی را به زمین منتقدان انداخته و خیانت صورت گرفته را توجیه کنند!!!
#منافع_عمومی
#اشتغال_پایدار
#حقوق_آیندگان
#آگاهی_حق_مردم_است 1⃣
👁🗨 #کلارنا | با ما همراه باشید
ⓙⓞⓘⓝ↷
📱 @kelarna
🖥 Kelarna.ir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥مصطفی حیدری، کشاورز برتر کشوری، در این ویدئو می گوید که چگونه در دهه ۷۰ و زمانی که سود خالص صنعت ساختمان ۷۰۰درصد بود، با به کارگیری روش های علمی و فنی و روی آوردن به باغداری متراکم در یکی از مناطق ابهر استان زنجان علاوه بر دستیابی به درآمدی بیشتر نه تنها موجب اشتغال فراگیر در آن منطقه شده است بلکه برای نسل های آینده نیز #اشتغال_پایدار ایجاد شده است.
⚠️با این اوصاف لازم به #شفاف_سازی است که چه عواملی دست اندرکار بوده و هستند تا اراضی حاصلخیز غرب مازندران به بدترین شکل ممکن مدیریت شده و به جای تضمین اشتغال همگانی و تامین منافع نسل آینده به بنگاهی برای کسب سود سرشار برای اقشار خاص بدل شده است؟! و جالب اینجاست که برخی تصمیم سازان این منطقه سعی دارند توپ #اشتغال_زدایی را به زمین منتقدان انداخته و خیانت صورت گرفته را توجیه کنند!!!
#حقوق_عامه
#منافع_عمومی
#حقوق_آیندگان
#اشتغال_پایدار
#فقر_زدایی
#آگاهی_حق_مردم_است 1⃣
👁🗨 #کلارنا | با ما همراه باشید
ⓙⓞⓘⓝ↷
📱 @kelarna
🖥 Kelarna.ir
⚠️با این اوصاف لازم به #شفاف_سازی است که چه عواملی دست اندرکار بوده و هستند تا اراضی حاصلخیز غرب مازندران به بدترین شکل ممکن مدیریت شده و به جای تضمین اشتغال همگانی و تامین منافع نسل آینده به بنگاهی برای کسب سود سرشار برای اقشار خاص بدل شده است؟! و جالب اینجاست که برخی تصمیم سازان این منطقه سعی دارند توپ #اشتغال_زدایی را به زمین منتقدان انداخته و خیانت صورت گرفته را توجیه کنند!!!
#حقوق_عامه
#منافع_عمومی
#حقوق_آیندگان
#اشتغال_پایدار
#فقر_زدایی
#آگاهی_حق_مردم_است 1⃣
👁🗨 #کلارنا | با ما همراه باشید
ⓙⓞⓘⓝ↷
📱 @kelarna
🖥 Kelarna.ir