#یادداشت
🔻وقتی ما زبان طبیعت را نمی فهمیم؛
🔹آنجا که خودش می دهد نمی گیریم، اما جای دیگر زخمی اش می کنیم تا به زور بگیریم!
✍ #مهدی_معصومی
طغیان سردآبرود در تیرماه سال ۱۳۹۰ اگرچه با وارد آمدن خسارت های چند ده میلیارد تومانی به زیرساخت های کلاردشت همراه بود، اما چندین برابر این خسارات برایمان سرمایه به ارمغان آورد!
مادرِ طبیعت هزاران هزار تُن سنگ مرغوب در ابعاد و اندازه های مختلف را در نهایت سخاوت و گشاده دستی به ما ارزانی داشت، تا بلکه ما تدبیری به خرج داده و با استفاده از همان مصالح خدادادی نخست خود رودخانه را ساماندهی کنیم و مابقی را ابتدا از همان رودبارک و سپس در سایر محلات و روستاها، سنگفرش کوچه و خیابان ها و پیاده راه هایمان کنیم، و مازاد بر آن را نیز سرمایه ای کنیم برای ترمیم و توسعه سایر زیرساخت هایمان.
امروز اما ۶ سال از آن روز گذشت و ما نه تنها تدبیری برای این سرمایه های خدادادی نکرده و سرِ خود را با تکرار مکاتبات بی نتیجه برای گرفتن خسارت سیل از دولت ! گرم کردیم، اما این توان را هم نداشتیم تا این سرمایه های عمومی را که مصداقی از بیت المال هستند را همانگونه که هست حفظ کنیم تا بلکه یکی بیاید و فکری کند تا همگان از قِبَل آن بهره مند گردند؛
در تمام ۷۲ ماه که از انباشت این سنگ ها در ونداربن و دشت های پایین دستش گذشت و همچنان هم دارد می گذرد، ترافیک تراکتورها و کامیونت ها و وانت بارها برای برداشت بی حساب و کتاب و غیرکارشناسی این سنگ ها و انتقال شان به آن جا که ما نمی دانیم! نشان از عدم وجود برنامه برای حفظ منافع عمومی و بهره گیری از سرمایه های بومی در جهت درون زا ساختن اقتصاد منطقه می باشد.
نمی دانم ما را چه شده است؟
آنجا که طبیعت خودش، با میل خودش و آنگونه که سازگار با محیط زیست و اکو سیستم است، به ما می دهد نمی گیریم، اما جای دیگر زخمی اش می کنیم تا به زور از آن بِکَنیم!
یک روز قله بیش از سه هزار متری لتی کمر را برای برداشت و صادرات سنگ نابود می کنیم!
یک روز اکوسیستم تنگه تیرکاگلی را به بهانه خودکفایی شن و ماسه از بین می بریم!
یک روز تپه سنگی (گرک حسنکیف) را به بهانه جاده سلامت حفاری می کنیم و عملا به معدن مخلوط تبدیلش می کنیم!
یک روز بالای جاذبه ای بی نظیر همچون آبشار اکاپل جاده می زنیم و طبیعتش را خراب می کنیم!
و اما امروز که طبیعت، دشتی از سنگ را پیشکش مان کرده هیچ برنامه ای برایش نداریم و صرفا شاهد زنده ای بر قاچاق آن هستیم!
این یعنی ما زبان طبیعت را نمی فهمیم.
📝پی نوشت: این یادداشت حقی را برای برداشت بی رویه و غیرکارشناسی مصالح(سنگ) های به دست آمده از سیل سال ۹۰ قایل نمی باشد و صرفا تاکیدی است بر استفاده بهینه و سازگار با محیط زیست از این سرمایه های عمومی.
👁🗨 #کلارنا |با ما همراه باشید
🆔 @kelarna
▫️▫️▫️▫️▫️
https://t.me/pickelarna/212
🔻وقتی ما زبان طبیعت را نمی فهمیم؛
🔹آنجا که خودش می دهد نمی گیریم، اما جای دیگر زخمی اش می کنیم تا به زور بگیریم!
✍ #مهدی_معصومی
طغیان سردآبرود در تیرماه سال ۱۳۹۰ اگرچه با وارد آمدن خسارت های چند ده میلیارد تومانی به زیرساخت های کلاردشت همراه بود، اما چندین برابر این خسارات برایمان سرمایه به ارمغان آورد!
مادرِ طبیعت هزاران هزار تُن سنگ مرغوب در ابعاد و اندازه های مختلف را در نهایت سخاوت و گشاده دستی به ما ارزانی داشت، تا بلکه ما تدبیری به خرج داده و با استفاده از همان مصالح خدادادی نخست خود رودخانه را ساماندهی کنیم و مابقی را ابتدا از همان رودبارک و سپس در سایر محلات و روستاها، سنگفرش کوچه و خیابان ها و پیاده راه هایمان کنیم، و مازاد بر آن را نیز سرمایه ای کنیم برای ترمیم و توسعه سایر زیرساخت هایمان.
امروز اما ۶ سال از آن روز گذشت و ما نه تنها تدبیری برای این سرمایه های خدادادی نکرده و سرِ خود را با تکرار مکاتبات بی نتیجه برای گرفتن خسارت سیل از دولت ! گرم کردیم، اما این توان را هم نداشتیم تا این سرمایه های عمومی را که مصداقی از بیت المال هستند را همانگونه که هست حفظ کنیم تا بلکه یکی بیاید و فکری کند تا همگان از قِبَل آن بهره مند گردند؛
در تمام ۷۲ ماه که از انباشت این سنگ ها در ونداربن و دشت های پایین دستش گذشت و همچنان هم دارد می گذرد، ترافیک تراکتورها و کامیونت ها و وانت بارها برای برداشت بی حساب و کتاب و غیرکارشناسی این سنگ ها و انتقال شان به آن جا که ما نمی دانیم! نشان از عدم وجود برنامه برای حفظ منافع عمومی و بهره گیری از سرمایه های بومی در جهت درون زا ساختن اقتصاد منطقه می باشد.
نمی دانم ما را چه شده است؟
آنجا که طبیعت خودش، با میل خودش و آنگونه که سازگار با محیط زیست و اکو سیستم است، به ما می دهد نمی گیریم، اما جای دیگر زخمی اش می کنیم تا به زور از آن بِکَنیم!
یک روز قله بیش از سه هزار متری لتی کمر را برای برداشت و صادرات سنگ نابود می کنیم!
یک روز اکوسیستم تنگه تیرکاگلی را به بهانه خودکفایی شن و ماسه از بین می بریم!
یک روز تپه سنگی (گرک حسنکیف) را به بهانه جاده سلامت حفاری می کنیم و عملا به معدن مخلوط تبدیلش می کنیم!
یک روز بالای جاذبه ای بی نظیر همچون آبشار اکاپل جاده می زنیم و طبیعتش را خراب می کنیم!
و اما امروز که طبیعت، دشتی از سنگ را پیشکش مان کرده هیچ برنامه ای برایش نداریم و صرفا شاهد زنده ای بر قاچاق آن هستیم!
این یعنی ما زبان طبیعت را نمی فهمیم.
📝پی نوشت: این یادداشت حقی را برای برداشت بی رویه و غیرکارشناسی مصالح(سنگ) های به دست آمده از سیل سال ۹۰ قایل نمی باشد و صرفا تاکیدی است بر استفاده بهینه و سازگار با محیط زیست از این سرمایه های عمومی.
👁🗨 #کلارنا |با ما همراه باشید
🆔 @kelarna
▫️▫️▫️▫️▫️
https://t.me/pickelarna/212
Telegram
.
⭕️آیا شهردار جدید کلاردشت فردا معرفی خواهد شد؟
کلارنا - #مهدی_معصومی: فعالیت پنجمین دوره شورای اسلامی شهر کلاردشت همزمان با سراسر کشور از فردا(۱شهریور۹۶) و پس از انجام مراسم تحلیف رسماً آغاز خواهد شد.
طبق تبصره ۱ بند ۱ ماده ۷۱ "قانون تشكيلات، وظايف و انتخابات شوراهاي اسلامي كشور و انتخاب شهرداران " این شورا موظف است بلافاصله پس از رسميت يافتن نسبت به انتخاب شهردار واجد شرايط اقدام نمايد، و این بدان معنی است که ساکنین جدید پارلمان شهری کلاردشت بایستی همان فردا و پس از تعیین هیات رییسه، شهردار جدید کلاردشت را معرفی نمایند.
وقتی قانون "انتخاب شهردار" را نخستین وظیفه شورای شهر می داند و برای این وظیفه از قید بلافاصله استفاده کرده است، یعنی اینکه ثبات مدیریت شهری برای قانونگذار از درجه اهمیت بالایی برخوردار بوده است.
بنابراین این سوال پیش می آید که آیا اعضای شورای پنجم شهر کلاردشت که از ۳۰ اردیبهشت گذشته تا به امروز تکلیف خود را با این بند از قانون می دانسته اند، طی ۳ ماه اخیر به جمعبندی رسیده و فردا در نخستین روز کاری خود شهردار جدید را نیز معرفی خواهند کرد؟
اگر اینگونه باشد که یعنی شورای پنجم شهر کلاردشت با غنیمت شمردن زمان و توجه به لزوم تسریع در تثبیت مدیریت شهری، منسجم عمل کرده و از همان ابتدا میخ خود را محکم کوبیده است. و اگر اینگونه نباشد یعنی اینکه در نخستین گام به سیاق ادوار گذشته شورای شهر عمل شده و حداقل در این باب نسبت به قبل توفیقی حاصل نشده است.
به هر حال بایستی تا فردا منتظر ماند و دید که نخستین صورتجلسه شورای پنجم شهر کلاردشت شامل چه مصوباتی خواهد بود.
👁🗨 #کلارنا |با ما همراه باشید
🆔 @kelarna
کلارنا - #مهدی_معصومی: فعالیت پنجمین دوره شورای اسلامی شهر کلاردشت همزمان با سراسر کشور از فردا(۱شهریور۹۶) و پس از انجام مراسم تحلیف رسماً آغاز خواهد شد.
طبق تبصره ۱ بند ۱ ماده ۷۱ "قانون تشكيلات، وظايف و انتخابات شوراهاي اسلامي كشور و انتخاب شهرداران " این شورا موظف است بلافاصله پس از رسميت يافتن نسبت به انتخاب شهردار واجد شرايط اقدام نمايد، و این بدان معنی است که ساکنین جدید پارلمان شهری کلاردشت بایستی همان فردا و پس از تعیین هیات رییسه، شهردار جدید کلاردشت را معرفی نمایند.
وقتی قانون "انتخاب شهردار" را نخستین وظیفه شورای شهر می داند و برای این وظیفه از قید بلافاصله استفاده کرده است، یعنی اینکه ثبات مدیریت شهری برای قانونگذار از درجه اهمیت بالایی برخوردار بوده است.
بنابراین این سوال پیش می آید که آیا اعضای شورای پنجم شهر کلاردشت که از ۳۰ اردیبهشت گذشته تا به امروز تکلیف خود را با این بند از قانون می دانسته اند، طی ۳ ماه اخیر به جمعبندی رسیده و فردا در نخستین روز کاری خود شهردار جدید را نیز معرفی خواهند کرد؟
اگر اینگونه باشد که یعنی شورای پنجم شهر کلاردشت با غنیمت شمردن زمان و توجه به لزوم تسریع در تثبیت مدیریت شهری، منسجم عمل کرده و از همان ابتدا میخ خود را محکم کوبیده است. و اگر اینگونه نباشد یعنی اینکه در نخستین گام به سیاق ادوار گذشته شورای شهر عمل شده و حداقل در این باب نسبت به قبل توفیقی حاصل نشده است.
به هر حال بایستی تا فردا منتظر ماند و دید که نخستین صورتجلسه شورای پنجم شهر کلاردشت شامل چه مصوباتی خواهد بود.
👁🗨 #کلارنا |با ما همراه باشید
🆔 @kelarna
Forwarded from خبرنامه کلارنا📡
#یادداشت
🔻وقتی ما زبان طبیعت را نمی فهمیم؛
🔹آنجا که خودش می دهد نمی گیریم، اما جای دیگر زخمی اش می کنیم تا به زور بگیریم!
✍ #مهدی_معصومی
طغیان سردآبرود در تیرماه سال ۱۳۹۰ اگرچه با وارد آمدن خسارت های چند ده میلیارد تومانی به زیرساخت های کلاردشت همراه بود، اما چندین برابر این خسارات برایمان سرمایه به ارمغان آورد!
مادرِ طبیعت هزاران هزار تُن سنگ مرغوب در ابعاد و اندازه های مختلف را در نهایت سخاوت و گشاده دستی به ما ارزانی داشت، تا بلکه ما تدبیری به خرج داده و با استفاده از همان مصالح خدادادی نخست خود رودخانه را ساماندهی کنیم و مابقی را ابتدا از همان رودبارک و سپس در سایر محلات و روستاها، سنگفرش کوچه و خیابان ها و پیاده راه هایمان کنیم، و مازاد بر آن را نیز سرمایه ای کنیم برای ترمیم و توسعه سایر زیرساخت هایمان.
امروز اما ۶ سال از آن روز گذشت و ما نه تنها تدبیری برای این سرمایه های خدادادی نکرده و سرِ خود را با تکرار مکاتبات بی نتیجه برای گرفتن خسارت سیل از دولت ! گرم کردیم، اما این توان را هم نداشتیم تا این سرمایه های عمومی را که مصداقی از بیت المال هستند را همانگونه که هست حفظ کنیم تا بلکه یکی بیاید و فکری کند تا همگان از قِبَل آن بهره مند گردند؛
در تمام ۷۲ ماه که از انباشت این سنگ ها در ونداربن و دشت های پایین دستش گذشت و همچنان هم دارد می گذرد، ترافیک تراکتورها و کامیونت ها و وانت بارها برای برداشت بی حساب و کتاب و غیرکارشناسی این سنگ ها و انتقال شان به آن جا که ما نمی دانیم! نشان از عدم وجود برنامه برای حفظ منافع عمومی و بهره گیری از سرمایه های بومی در جهت درون زا ساختن اقتصاد منطقه می باشد.
نمی دانم ما را چه شده است؟
آنجا که طبیعت خودش، با میل خودش و آنگونه که سازگار با محیط زیست و اکو سیستم است، به ما می دهد نمی گیریم، اما جای دیگر زخمی اش می کنیم تا به زور از آن بِکَنیم!
یک روز قله بیش از سه هزار متری لتی کمر را برای برداشت و صادرات سنگ نابود می کنیم!
یک روز اکوسیستم تنگه تیرکاگلی را به بهانه خودکفایی شن و ماسه از بین می بریم!
یک روز تپه سنگی (گرک حسنکیف) را به بهانه جاده سلامت حفاری می کنیم و عملا به معدن مخلوط تبدیلش می کنیم!
یک روز بالای جاذبه ای بی نظیر همچون آبشار اکاپل جاده می زنیم و طبیعتش را خراب می کنیم!
و اما امروز که طبیعت، دشتی از سنگ را پیشکش مان کرده هیچ برنامه ای برایش نداریم و صرفا شاهد زنده ای بر قاچاق آن هستیم!
این یعنی ما زبان طبیعت را نمی فهمیم.
📝پی نوشت: این یادداشت حقی را برای برداشت بی رویه و غیرکارشناسی مصالح(سنگ) های به دست آمده از سیل سال ۹۰ قایل نمی باشد و صرفا تاکیدی است بر استفاده بهینه و سازگار با محیط زیست از این سرمایه های عمومی.
👁🗨 #کلارنا |با ما همراه باشید
🆔 @kelarna
▫️▫️▫️▫️▫️
https://t.me/pickelarna/212
🔻وقتی ما زبان طبیعت را نمی فهمیم؛
🔹آنجا که خودش می دهد نمی گیریم، اما جای دیگر زخمی اش می کنیم تا به زور بگیریم!
✍ #مهدی_معصومی
طغیان سردآبرود در تیرماه سال ۱۳۹۰ اگرچه با وارد آمدن خسارت های چند ده میلیارد تومانی به زیرساخت های کلاردشت همراه بود، اما چندین برابر این خسارات برایمان سرمایه به ارمغان آورد!
مادرِ طبیعت هزاران هزار تُن سنگ مرغوب در ابعاد و اندازه های مختلف را در نهایت سخاوت و گشاده دستی به ما ارزانی داشت، تا بلکه ما تدبیری به خرج داده و با استفاده از همان مصالح خدادادی نخست خود رودخانه را ساماندهی کنیم و مابقی را ابتدا از همان رودبارک و سپس در سایر محلات و روستاها، سنگفرش کوچه و خیابان ها و پیاده راه هایمان کنیم، و مازاد بر آن را نیز سرمایه ای کنیم برای ترمیم و توسعه سایر زیرساخت هایمان.
امروز اما ۶ سال از آن روز گذشت و ما نه تنها تدبیری برای این سرمایه های خدادادی نکرده و سرِ خود را با تکرار مکاتبات بی نتیجه برای گرفتن خسارت سیل از دولت ! گرم کردیم، اما این توان را هم نداشتیم تا این سرمایه های عمومی را که مصداقی از بیت المال هستند را همانگونه که هست حفظ کنیم تا بلکه یکی بیاید و فکری کند تا همگان از قِبَل آن بهره مند گردند؛
در تمام ۷۲ ماه که از انباشت این سنگ ها در ونداربن و دشت های پایین دستش گذشت و همچنان هم دارد می گذرد، ترافیک تراکتورها و کامیونت ها و وانت بارها برای برداشت بی حساب و کتاب و غیرکارشناسی این سنگ ها و انتقال شان به آن جا که ما نمی دانیم! نشان از عدم وجود برنامه برای حفظ منافع عمومی و بهره گیری از سرمایه های بومی در جهت درون زا ساختن اقتصاد منطقه می باشد.
نمی دانم ما را چه شده است؟
آنجا که طبیعت خودش، با میل خودش و آنگونه که سازگار با محیط زیست و اکو سیستم است، به ما می دهد نمی گیریم، اما جای دیگر زخمی اش می کنیم تا به زور از آن بِکَنیم!
یک روز قله بیش از سه هزار متری لتی کمر را برای برداشت و صادرات سنگ نابود می کنیم!
یک روز اکوسیستم تنگه تیرکاگلی را به بهانه خودکفایی شن و ماسه از بین می بریم!
یک روز تپه سنگی (گرک حسنکیف) را به بهانه جاده سلامت حفاری می کنیم و عملا به معدن مخلوط تبدیلش می کنیم!
یک روز بالای جاذبه ای بی نظیر همچون آبشار اکاپل جاده می زنیم و طبیعتش را خراب می کنیم!
و اما امروز که طبیعت، دشتی از سنگ را پیشکش مان کرده هیچ برنامه ای برایش نداریم و صرفا شاهد زنده ای بر قاچاق آن هستیم!
این یعنی ما زبان طبیعت را نمی فهمیم.
📝پی نوشت: این یادداشت حقی را برای برداشت بی رویه و غیرکارشناسی مصالح(سنگ) های به دست آمده از سیل سال ۹۰ قایل نمی باشد و صرفا تاکیدی است بر استفاده بهینه و سازگار با محیط زیست از این سرمایه های عمومی.
👁🗨 #کلارنا |با ما همراه باشید
🆔 @kelarna
▫️▫️▫️▫️▫️
https://t.me/pickelarna/212
Telegram
.
⭕️درمانی برای درد مشترک #روستاهای_کلاردشت !
➖به بهانه ۱۵ مهرماه،روز ملی روستا➖
✍ #مهدی_معصومی
🔹روستاهای ۱۹ گانه کلاردشت که تعدادی شان در گرداگرد طبیعت کاسه ای شکل و در دامنه های جنگلی و تعدادی نیز در گستره ای از دشت و در حاشیه رود واقع شده اند، هریک با برخورداری از چشم اندازهایی منحصربفرد جاذبه های طبیعی بی بدیلی را در خود جای داده اند.
از سوی دیگر ریشه داشتن فعالیت هایی همچون تولید صنایع دستی، دامداری و باغداری نشان از این دارد که روستانشینان کلاردشتی در گذشته ای نه چندان دور مردمانی مولد و صاحبان کسب و کارهایی پایدار بوده اند.
در نظر گرفتن موارد فوق این نتیجه را به دست می دهد که روستاهای کلاردشت از پتانسیل های بالقوه فراوانی برای درون زا سازی اقتصاد خود برخوردار بوده اند.
اما این ظرفیت های بالقوه هرگز آنچنان که باید بالفعل نشده اند، چرا که متاسفانه طی دو دهه گذشته مجموعه ای از عوامل،از اعمال سیاست های غیرکارشناسی و مبتنی بر آزمون و خطا در سطوح کلان تصمیم گیری و تصمیم سازی کشور گرفته تا ناکارآمدی نظام شورایی در سطح محلی و ناآگاهی اقشار مختلف جامعه، باعث شده اند که علیرغم وجود ظرفیت های بسیار، روستاهای کلاردشت با تبدیل شدن به بنگاه هایی برای فروش تراکم ساختمانی، رفته رفته مزیت های رقابتی و جاذبه های استثنایی خود را در ورطه تحدید و نابودی ببینند!
به بیانی دیگر یعنی؛ روستاهایی که می توانستند با توسعه بومگردی،طبیعت گردی و جنبه های دیگری از صنعت گردشگری به نقاط هدف جذابی برای گردشگران داخلی و خارجی تبدیل شده و اقتصاد و توسعه ای پایدار را برای خود به ارمغان بیاورند، با قرار گرفتن در مسیر خرید و فروش اراضی و ساخت و سازهای بی رویه، به بهای ایجاد مشاغلی موقتی و کاذب، ناگهان با #اشتغال_زُدایی مواجه شدند! و اینک کار به جایی رسیده است که روستاهایی با آن همه ظرفیت و جاذبه از دردِ رُکودِ ناشی از توقف ساخت و سازها به "چه کنم،چه کنم" افتاده اند!
و این در حالی است که عده ای همچنان بر ادامه روال قبلی اصرار دارند و گمان شان بر این است که درمان این درد در رونق دوباره ساخت و سازهاست!
اما آیا تا کجا و تا کِی می توان ویلا ساخت و به درآمد و اشتغال حاصل از آن دلخوش بود؟
آیا غیر از این نیست که خلاصه روزی، نه به واسطه عدم تغییرکاربری و موانع قانونی بلکه به خاطر اشباع شدن دشت و دامنه ها از ساختمان، دیگر ساخت و سازی نیز در کار نخواهد بود؟
آیا بهتر نیست همین امروز که کمابیش جاذبه های طبیعی و فرهنگی در روستاهای کلاردشت یافت می شوند، به جای تهی سازی روستاها از این مزیت های رقابتی در اندیشه بهره گیری از این فرصت ها برای پایه ریزی اقتصادی پایدار و پویا بود؟
به نظر چاره ای هم غیر از این نیست؛
اگر می خواهیم اوضاع به روال عادی خود(همانگونه که در سال های نه چندان دور بود.) بازگردد، روستاهای کلاردشت باید دوباره روستا بشوند تا روستانشین به آینده امیدوار گردد.
منظور از اینکه گفته شد "روستاها باید دوباره روستا بشوند" به منزله بازگشت به عقب و کاهش سطح رفاه عمومی نیست، بلکه برعکس؛ مقصود این است که به موازات تلاش برای توسعه زیرساخت ها (با تاکید بر حفظ محیط زیست و بسترهای طبیعی) بایستی همت گمارد و کسب و کارهای فراموش شده بومی را از پستو خارج کرد و طراوت زندگی را دیگر بار در کوی و برزن به جریان انداخت.
بدین منظور باید برنامه ای فراگیر و البته عملیاتی را تدوین کرد که با شامل شدن مواردی همچون
۱.احیا و تحکیم فرهنگ و سبک زندگی روستایی
۲.توسعه زیرساخت ها با حفظ بافت و معماری بومی
۳.حفظ محیط زیست و منابع طبیعی
۴.تغییر الگوی کسب و کار و حمایت از تولیدات محلی
۵.شناسایی و ایجاد کانون های گردشگری با تکیه بر جاذبه های فرهنگی،طبیعی و صنایع دستی
و...
بتواند با رونق بومگردی در روستاهای کلاردشت، آن ها را به روستاهای هدف صنعت پاک و البته پردرآمد گردشگری تبدیل نماید.
با این اوصاف به نظر می رسد که درد مشترک روستاهای کلاردشت را هنوز هم درمانی هست؛
اگر که دستی جنبانده شود و صاحبنظران نظر بدهند،کارشنان ارائه طریق کنند،مجریان اجرا کنند، مردم یاری کنند و دلسوزان دل بسوزانند.
شاید فردا خیلی دیر باشد!
⚠️بازنشر این مطلب با ذکر نام #کلارنا بلامانع است.
🌐 kelarna.ir
🆔 @kelarna
➖به بهانه ۱۵ مهرماه،روز ملی روستا➖
✍ #مهدی_معصومی
🔹روستاهای ۱۹ گانه کلاردشت که تعدادی شان در گرداگرد طبیعت کاسه ای شکل و در دامنه های جنگلی و تعدادی نیز در گستره ای از دشت و در حاشیه رود واقع شده اند، هریک با برخورداری از چشم اندازهایی منحصربفرد جاذبه های طبیعی بی بدیلی را در خود جای داده اند.
از سوی دیگر ریشه داشتن فعالیت هایی همچون تولید صنایع دستی، دامداری و باغداری نشان از این دارد که روستانشینان کلاردشتی در گذشته ای نه چندان دور مردمانی مولد و صاحبان کسب و کارهایی پایدار بوده اند.
در نظر گرفتن موارد فوق این نتیجه را به دست می دهد که روستاهای کلاردشت از پتانسیل های بالقوه فراوانی برای درون زا سازی اقتصاد خود برخوردار بوده اند.
اما این ظرفیت های بالقوه هرگز آنچنان که باید بالفعل نشده اند، چرا که متاسفانه طی دو دهه گذشته مجموعه ای از عوامل،از اعمال سیاست های غیرکارشناسی و مبتنی بر آزمون و خطا در سطوح کلان تصمیم گیری و تصمیم سازی کشور گرفته تا ناکارآمدی نظام شورایی در سطح محلی و ناآگاهی اقشار مختلف جامعه، باعث شده اند که علیرغم وجود ظرفیت های بسیار، روستاهای کلاردشت با تبدیل شدن به بنگاه هایی برای فروش تراکم ساختمانی، رفته رفته مزیت های رقابتی و جاذبه های استثنایی خود را در ورطه تحدید و نابودی ببینند!
به بیانی دیگر یعنی؛ روستاهایی که می توانستند با توسعه بومگردی،طبیعت گردی و جنبه های دیگری از صنعت گردشگری به نقاط هدف جذابی برای گردشگران داخلی و خارجی تبدیل شده و اقتصاد و توسعه ای پایدار را برای خود به ارمغان بیاورند، با قرار گرفتن در مسیر خرید و فروش اراضی و ساخت و سازهای بی رویه، به بهای ایجاد مشاغلی موقتی و کاذب، ناگهان با #اشتغال_زُدایی مواجه شدند! و اینک کار به جایی رسیده است که روستاهایی با آن همه ظرفیت و جاذبه از دردِ رُکودِ ناشی از توقف ساخت و سازها به "چه کنم،چه کنم" افتاده اند!
و این در حالی است که عده ای همچنان بر ادامه روال قبلی اصرار دارند و گمان شان بر این است که درمان این درد در رونق دوباره ساخت و سازهاست!
اما آیا تا کجا و تا کِی می توان ویلا ساخت و به درآمد و اشتغال حاصل از آن دلخوش بود؟
آیا غیر از این نیست که خلاصه روزی، نه به واسطه عدم تغییرکاربری و موانع قانونی بلکه به خاطر اشباع شدن دشت و دامنه ها از ساختمان، دیگر ساخت و سازی نیز در کار نخواهد بود؟
آیا بهتر نیست همین امروز که کمابیش جاذبه های طبیعی و فرهنگی در روستاهای کلاردشت یافت می شوند، به جای تهی سازی روستاها از این مزیت های رقابتی در اندیشه بهره گیری از این فرصت ها برای پایه ریزی اقتصادی پایدار و پویا بود؟
به نظر چاره ای هم غیر از این نیست؛
اگر می خواهیم اوضاع به روال عادی خود(همانگونه که در سال های نه چندان دور بود.) بازگردد، روستاهای کلاردشت باید دوباره روستا بشوند تا روستانشین به آینده امیدوار گردد.
منظور از اینکه گفته شد "روستاها باید دوباره روستا بشوند" به منزله بازگشت به عقب و کاهش سطح رفاه عمومی نیست، بلکه برعکس؛ مقصود این است که به موازات تلاش برای توسعه زیرساخت ها (با تاکید بر حفظ محیط زیست و بسترهای طبیعی) بایستی همت گمارد و کسب و کارهای فراموش شده بومی را از پستو خارج کرد و طراوت زندگی را دیگر بار در کوی و برزن به جریان انداخت.
بدین منظور باید برنامه ای فراگیر و البته عملیاتی را تدوین کرد که با شامل شدن مواردی همچون
۱.احیا و تحکیم فرهنگ و سبک زندگی روستایی
۲.توسعه زیرساخت ها با حفظ بافت و معماری بومی
۳.حفظ محیط زیست و منابع طبیعی
۴.تغییر الگوی کسب و کار و حمایت از تولیدات محلی
۵.شناسایی و ایجاد کانون های گردشگری با تکیه بر جاذبه های فرهنگی،طبیعی و صنایع دستی
و...
بتواند با رونق بومگردی در روستاهای کلاردشت، آن ها را به روستاهای هدف صنعت پاک و البته پردرآمد گردشگری تبدیل نماید.
با این اوصاف به نظر می رسد که درد مشترک روستاهای کلاردشت را هنوز هم درمانی هست؛
اگر که دستی جنبانده شود و صاحبنظران نظر بدهند،کارشنان ارائه طریق کنند،مجریان اجرا کنند، مردم یاری کنند و دلسوزان دل بسوزانند.
شاید فردا خیلی دیر باشد!
⚠️بازنشر این مطلب با ذکر نام #کلارنا بلامانع است.
🌐 kelarna.ir
🆔 @kelarna
Forwarded from خبرنامه کلارنا📡
#یادداشت
🔻وقتی ما زبان طبیعت را نمی فهمیم؛
🔹آنجا که خودش می دهد نمی گیریم، اما جای دیگر زخمی اش می کنیم تا به زور بگیریم!
✍ #مهدی_معصومی
طغیان سردآبرود در تیرماه سال ۱۳۹۰ اگرچه با وارد آمدن خسارت های چند ده میلیارد تومانی به زیرساخت های کلاردشت همراه بود، اما چندین برابر این خسارات برایمان سرمایه به ارمغان آورد!
مادرِ طبیعت هزاران هزار تُن سنگ مرغوب در ابعاد و اندازه های مختلف را در نهایت سخاوت و گشاده دستی به ما ارزانی داشت، تا بلکه ما تدبیری به خرج داده و با استفاده از همان مصالح خدادادی نخست خود رودخانه را ساماندهی کنیم و مابقی را ابتدا از همان رودبارک و سپس در سایر محلات و روستاها، سنگفرش کوچه و خیابان ها و پیاده راه هایمان کنیم، و مازاد بر آن را نیز سرمایه ای کنیم برای ترمیم و توسعه سایر زیرساخت هایمان.
امروز اما ۶ سال از آن روز گذشت و ما نه تنها تدبیری برای این سرمایه های خدادادی نکرده و سرِ خود را با تکرار مکاتبات بی نتیجه برای گرفتن خسارت سیل از دولت ! گرم کردیم، اما این توان را هم نداشتیم تا این سرمایه های عمومی را که مصداقی از بیت المال هستند را همانگونه که هست حفظ کنیم تا بلکه یکی بیاید و فکری کند تا همگان از قِبَل آن بهره مند گردند؛
در تمام ۷۲ ماه که از انباشت این سنگ ها در ونداربن و دشت های پایین دستش گذشت و همچنان هم دارد می گذرد، ترافیک تراکتورها و کامیونت ها و وانت بارها برای برداشت بی حساب و کتاب و غیرکارشناسی این سنگ ها و انتقال شان به آن جا که ما نمی دانیم! نشان از عدم وجود برنامه برای حفظ منافع عمومی و بهره گیری از سرمایه های بومی در جهت درون زا ساختن اقتصاد منطقه می باشد.
نمی دانم ما را چه شده است؟
آنجا که طبیعت خودش، با میل خودش و آنگونه که سازگار با محیط زیست و اکو سیستم است، به ما می دهد نمی گیریم، اما جای دیگر زخمی اش می کنیم تا به زور از آن بِکَنیم!
یک روز قله بیش از سه هزار متری لتی کمر را برای برداشت و صادرات سنگ نابود می کنیم!
یک روز اکوسیستم تنگه تیرکاگلی را به بهانه خودکفایی شن و ماسه از بین می بریم!
یک روز تپه سنگی (گرک حسنکیف) را به بهانه جاده سلامت حفاری می کنیم و عملا به معدن مخلوط تبدیلش می کنیم!
یک روز بالای جاذبه ای بی نظیر همچون آبشار اکاپل جاده می زنیم و طبیعتش را خراب می کنیم!
و اما امروز که طبیعت، دشتی از سنگ را پیشکش مان کرده هیچ برنامه ای برایش نداریم و صرفا شاهد زنده ای بر قاچاق آن هستیم!
این یعنی ما زبان طبیعت را نمی فهمیم.
📝پی نوشت: این یادداشت حقی را برای برداشت بی رویه و غیرکارشناسی مصالح(سنگ) های به دست آمده از سیل سال ۹۰ قایل نمی باشد و صرفا تاکیدی است بر استفاده بهینه و سازگار با محیط زیست از این سرمایه های عمومی.
👁🗨 #کلارنا |با ما همراه باشید
🆔 @kelarna
▫️▫️▫️▫️▫️
https://t.me/pickelarna/212
🔻وقتی ما زبان طبیعت را نمی فهمیم؛
🔹آنجا که خودش می دهد نمی گیریم، اما جای دیگر زخمی اش می کنیم تا به زور بگیریم!
✍ #مهدی_معصومی
طغیان سردآبرود در تیرماه سال ۱۳۹۰ اگرچه با وارد آمدن خسارت های چند ده میلیارد تومانی به زیرساخت های کلاردشت همراه بود، اما چندین برابر این خسارات برایمان سرمایه به ارمغان آورد!
مادرِ طبیعت هزاران هزار تُن سنگ مرغوب در ابعاد و اندازه های مختلف را در نهایت سخاوت و گشاده دستی به ما ارزانی داشت، تا بلکه ما تدبیری به خرج داده و با استفاده از همان مصالح خدادادی نخست خود رودخانه را ساماندهی کنیم و مابقی را ابتدا از همان رودبارک و سپس در سایر محلات و روستاها، سنگفرش کوچه و خیابان ها و پیاده راه هایمان کنیم، و مازاد بر آن را نیز سرمایه ای کنیم برای ترمیم و توسعه سایر زیرساخت هایمان.
امروز اما ۶ سال از آن روز گذشت و ما نه تنها تدبیری برای این سرمایه های خدادادی نکرده و سرِ خود را با تکرار مکاتبات بی نتیجه برای گرفتن خسارت سیل از دولت ! گرم کردیم، اما این توان را هم نداشتیم تا این سرمایه های عمومی را که مصداقی از بیت المال هستند را همانگونه که هست حفظ کنیم تا بلکه یکی بیاید و فکری کند تا همگان از قِبَل آن بهره مند گردند؛
در تمام ۷۲ ماه که از انباشت این سنگ ها در ونداربن و دشت های پایین دستش گذشت و همچنان هم دارد می گذرد، ترافیک تراکتورها و کامیونت ها و وانت بارها برای برداشت بی حساب و کتاب و غیرکارشناسی این سنگ ها و انتقال شان به آن جا که ما نمی دانیم! نشان از عدم وجود برنامه برای حفظ منافع عمومی و بهره گیری از سرمایه های بومی در جهت درون زا ساختن اقتصاد منطقه می باشد.
نمی دانم ما را چه شده است؟
آنجا که طبیعت خودش، با میل خودش و آنگونه که سازگار با محیط زیست و اکو سیستم است، به ما می دهد نمی گیریم، اما جای دیگر زخمی اش می کنیم تا به زور از آن بِکَنیم!
یک روز قله بیش از سه هزار متری لتی کمر را برای برداشت و صادرات سنگ نابود می کنیم!
یک روز اکوسیستم تنگه تیرکاگلی را به بهانه خودکفایی شن و ماسه از بین می بریم!
یک روز تپه سنگی (گرک حسنکیف) را به بهانه جاده سلامت حفاری می کنیم و عملا به معدن مخلوط تبدیلش می کنیم!
یک روز بالای جاذبه ای بی نظیر همچون آبشار اکاپل جاده می زنیم و طبیعتش را خراب می کنیم!
و اما امروز که طبیعت، دشتی از سنگ را پیشکش مان کرده هیچ برنامه ای برایش نداریم و صرفا شاهد زنده ای بر قاچاق آن هستیم!
این یعنی ما زبان طبیعت را نمی فهمیم.
📝پی نوشت: این یادداشت حقی را برای برداشت بی رویه و غیرکارشناسی مصالح(سنگ) های به دست آمده از سیل سال ۹۰ قایل نمی باشد و صرفا تاکیدی است بر استفاده بهینه و سازگار با محیط زیست از این سرمایه های عمومی.
👁🗨 #کلارنا |با ما همراه باشید
🆔 @kelarna
▫️▫️▫️▫️▫️
https://t.me/pickelarna/212
Telegram
.
#بازنشر
🔻وقتی ما زبان طبیعت را نمی فهمیم؛
🔹آنجا که خودش می دهد نمی گیریم، اما جای دیگر زخمی اش می کنیم تا به زور بگیریم!
✍️ #مهدی_معصومی
طغیان سردآبرود در تیرماه سال ۱۳۹۰ اگرچه با وارد آمدن خسارت های چند ده میلیارد تومانی به زیرساخت های کلاردشت همراه بود، اما چندین برابر این خسارات برایمان سرمایه به ارمغان آورد!
مادرِ طبیعت هزاران هزار تُن سنگ مرغوب در ابعاد و اندازه های مختلف را در نهایت سخاوت و گشاده دستی به ما ارزانی داشت، تا بلکه ما تدبیری به خرج داده و با استفاده از همان مصالح خدادادی نخست خود رودخانه را ساماندهی کنیم و مابقی را ابتدا از همان رودبارک و سپس در سایر محلات و روستاها، سنگفرش کوچه و خیابان ها و پیاده راه هایمان کنیم، و مازاد بر آن را نیز سرمایه ای کنیم برای ترمیم و توسعه سایر زیرساخت هایمان.
امروز اما چندین سال از آن روز گذشت و ما نه تنها تدبیری برای این سرمایه های خدادادی نکرده و سرِ خود را با تکرار مکاتبات بی نتیجه برای گرفتن خسارت سیل از دولت ! گرم کردیم، اما این توان را هم نداشتیم تا این سرمایه های عمومی را که مصداقی از بیت المال هستند را همانگونه که هست حفظ کنیم تا بلکه یکی بیاید و فکری کند تا همگان از قِبَل آن بهره مند گردند؛
در تمام ماه هایی که از انباشت این سنگ ها در ونداربن و دشت های پایین دستش گذشت و همچنان هم دارد می گذرد، ترافیک تراکتورها و کامیونت ها و وانت بارها برای برداشت بی حساب و کتاب و غیرکارشناسی این سنگ ها و انتقال شان به آن جا که ما نمی دانیم! نشان از عدم وجود برنامه برای حفظ منافع عمومی و بهره گیری از سرمایه های بومی در جهت درون زا ساختن اقتصاد منطقه می باشد.
نمی دانم ما را چه شده است؟
آنجا که طبیعت خودش، با میل خودش و آنگونه که سازگار با محیط زیست و اکو سیستم است، به ما می دهد نمی گیریم، اما جای دیگر زخمی اش می کنیم تا به زور از آن بِکَنیم!
یک روز قله بیش از سه هزار متری لتی کمر را برای برداشت و صادرات سنگ نابود می کنیم!
یک روز اکوسیستم تنگه تیرکاگلی را به بهانه خودکفایی شن و ماسه از بین می بریم!
یک روز تپه سنگی (گرک حسنکیف) را به بهانه جاده سلامت حفاری می کنیم و عملا به معدن مخلوط تبدیلش می کنیم!
یک روز بالای جاذبه ای بی نظیر همچون آبشار اکاپل جاده می زنیم و طبیعتش را خراب می کنیم!
و اما امروز که طبیعت، دشتی از سنگ را پیشکش مان کرده هیچ برنامه ای برایش نداریم و صرفا شاهد زنده ای بر قاچاق آن هستیم!
این یعنی ما زبان طبیعت را نمی فهمیم.
📝پی نوشت: این یادداشت حقی را برای برداشت بی رویه و غیرکارشناسی مصالح(سنگ) های به دست آمده از سیل سال ۹۰ قایل نمی باشد و صرفا تاکیدی است بر استفاده بهینه و سازگار با محیط زیست از این سرمایه های عمومی.
👁🗨 #کلارنا | با ما همراه باشید
ⓙⓞⓘⓝ↷
📱 @kelarna
🖥 Kelarna.ir
▫️▫️▫️▫️▫️
🔻وقتی ما زبان طبیعت را نمی فهمیم؛
🔹آنجا که خودش می دهد نمی گیریم، اما جای دیگر زخمی اش می کنیم تا به زور بگیریم!
✍️ #مهدی_معصومی
طغیان سردآبرود در تیرماه سال ۱۳۹۰ اگرچه با وارد آمدن خسارت های چند ده میلیارد تومانی به زیرساخت های کلاردشت همراه بود، اما چندین برابر این خسارات برایمان سرمایه به ارمغان آورد!
مادرِ طبیعت هزاران هزار تُن سنگ مرغوب در ابعاد و اندازه های مختلف را در نهایت سخاوت و گشاده دستی به ما ارزانی داشت، تا بلکه ما تدبیری به خرج داده و با استفاده از همان مصالح خدادادی نخست خود رودخانه را ساماندهی کنیم و مابقی را ابتدا از همان رودبارک و سپس در سایر محلات و روستاها، سنگفرش کوچه و خیابان ها و پیاده راه هایمان کنیم، و مازاد بر آن را نیز سرمایه ای کنیم برای ترمیم و توسعه سایر زیرساخت هایمان.
امروز اما چندین سال از آن روز گذشت و ما نه تنها تدبیری برای این سرمایه های خدادادی نکرده و سرِ خود را با تکرار مکاتبات بی نتیجه برای گرفتن خسارت سیل از دولت ! گرم کردیم، اما این توان را هم نداشتیم تا این سرمایه های عمومی را که مصداقی از بیت المال هستند را همانگونه که هست حفظ کنیم تا بلکه یکی بیاید و فکری کند تا همگان از قِبَل آن بهره مند گردند؛
در تمام ماه هایی که از انباشت این سنگ ها در ونداربن و دشت های پایین دستش گذشت و همچنان هم دارد می گذرد، ترافیک تراکتورها و کامیونت ها و وانت بارها برای برداشت بی حساب و کتاب و غیرکارشناسی این سنگ ها و انتقال شان به آن جا که ما نمی دانیم! نشان از عدم وجود برنامه برای حفظ منافع عمومی و بهره گیری از سرمایه های بومی در جهت درون زا ساختن اقتصاد منطقه می باشد.
نمی دانم ما را چه شده است؟
آنجا که طبیعت خودش، با میل خودش و آنگونه که سازگار با محیط زیست و اکو سیستم است، به ما می دهد نمی گیریم، اما جای دیگر زخمی اش می کنیم تا به زور از آن بِکَنیم!
یک روز قله بیش از سه هزار متری لتی کمر را برای برداشت و صادرات سنگ نابود می کنیم!
یک روز اکوسیستم تنگه تیرکاگلی را به بهانه خودکفایی شن و ماسه از بین می بریم!
یک روز تپه سنگی (گرک حسنکیف) را به بهانه جاده سلامت حفاری می کنیم و عملا به معدن مخلوط تبدیلش می کنیم!
یک روز بالای جاذبه ای بی نظیر همچون آبشار اکاپل جاده می زنیم و طبیعتش را خراب می کنیم!
و اما امروز که طبیعت، دشتی از سنگ را پیشکش مان کرده هیچ برنامه ای برایش نداریم و صرفا شاهد زنده ای بر قاچاق آن هستیم!
این یعنی ما زبان طبیعت را نمی فهمیم.
📝پی نوشت: این یادداشت حقی را برای برداشت بی رویه و غیرکارشناسی مصالح(سنگ) های به دست آمده از سیل سال ۹۰ قایل نمی باشد و صرفا تاکیدی است بر استفاده بهینه و سازگار با محیط زیست از این سرمایه های عمومی.
👁🗨 #کلارنا | با ما همراه باشید
ⓙⓞⓘⓝ↷
📱 @kelarna
🖥 Kelarna.ir
▫️▫️▫️▫️▫️
Telegram
.
Forwarded from 😷اخبار چالوس
#انتخابات_مجلس
📲 #مهدی_معصومی فعال رسانهای، سیاسی و اجتماعی #کلاردشت جمع شدن بساط #انحصارطلبی که منجر به #عدم_توسعهیافتگی کلاردشت شده است را خواستار شد❗️
🔸معصومی در استوری اینستاگرام خود نوشت: انتخابات پیچیده ای پیشرو داریم...
هر کسی روز جمعه مُهر #اعتماد مردم پای اسمش خورد ، نقطه بزرگی در انتهای خط #گفتمانگریز و انحصارطلبی که با دامن زدن به روابط #سیاسی (بهتر است بگویم #محفلی) بر ضد #توسعه_اجتماعی کلاردشت عمل کرده و #نخبگان و #منابع_ارزشمند_انسانی رو به حاشیه برده، بزنه و از #سر_خط شروع کند.
🔴 اخبار چالوس
🔵 @Akhbarechalous
📲 #مهدی_معصومی فعال رسانهای، سیاسی و اجتماعی #کلاردشت جمع شدن بساط #انحصارطلبی که منجر به #عدم_توسعهیافتگی کلاردشت شده است را خواستار شد❗️
🔸معصومی در استوری اینستاگرام خود نوشت: انتخابات پیچیده ای پیشرو داریم...
هر کسی روز جمعه مُهر #اعتماد مردم پای اسمش خورد ، نقطه بزرگی در انتهای خط #گفتمانگریز و انحصارطلبی که با دامن زدن به روابط #سیاسی (بهتر است بگویم #محفلی) بر ضد #توسعه_اجتماعی کلاردشت عمل کرده و #نخبگان و #منابع_ارزشمند_انسانی رو به حاشیه برده، بزنه و از #سر_خط شروع کند.
🔴 اخبار چالوس
🔵 @Akhbarechalous
به نام خداوند قلم، اندیشه و عشق
هفده مردادی دیگر و افزوده شدن سالی دیگر بر تمام سالهایی که؛
▫️از رنج دیگران نوشتی اما نبود کسی تا رنجهای تو را سوژه کند!
▫️فریادهایت را به گلوی جامعه بخشیدی اما به خودت که رسید، سکوت سهمات بود!
▫️چشمهایت را باز نگهداشتی و اما چه جاها که دشواری بستن دهان را تحمل کردی!
▫️گوشهایت را هوشیار نگهداشتی و اما چه زمانها که درد ناشی از اجبار به کام گرفتن زبان را تنهایی کشیدی!
▫️ فریب بازی جریانات غوغاسالار را نخوردی و حق را ناحق نکردی و ننوشتی آنچه را که نباید!
▫️ هجمهها را به جان خریدی اما آنجا که باید نوشتی آنچه را که باید!
👋همکار عزیز خبرنگارم سلام؛ روزت مبارک 💐
🤝خسته نباشی برای تمام سالهایی که گذشت...
✍ #مهدی_معصومی
"یادداشت های آقای میم" ۱۷ / مرداد / ۱۴٠٠
〽️ @mehdimaasoumi
🗓 مرداد ١۴٠٠
🖥 kelarna.ir 📱@kelarna | کلارنا
instagram.com/kelarna
هفده مردادی دیگر و افزوده شدن سالی دیگر بر تمام سالهایی که؛
▫️از رنج دیگران نوشتی اما نبود کسی تا رنجهای تو را سوژه کند!
▫️فریادهایت را به گلوی جامعه بخشیدی اما به خودت که رسید، سکوت سهمات بود!
▫️چشمهایت را باز نگهداشتی و اما چه جاها که دشواری بستن دهان را تحمل کردی!
▫️گوشهایت را هوشیار نگهداشتی و اما چه زمانها که درد ناشی از اجبار به کام گرفتن زبان را تنهایی کشیدی!
▫️ فریب بازی جریانات غوغاسالار را نخوردی و حق را ناحق نکردی و ننوشتی آنچه را که نباید!
▫️ هجمهها را به جان خریدی اما آنجا که باید نوشتی آنچه را که باید!
👋همکار عزیز خبرنگارم سلام؛ روزت مبارک 💐
🤝خسته نباشی برای تمام سالهایی که گذشت...
✍ #مهدی_معصومی
"یادداشت های آقای میم" ۱۷ / مرداد / ۱۴٠٠
〽️ @mehdimaasoumi
🗓 مرداد ١۴٠٠
🖥 kelarna.ir 📱@kelarna | کلارنا
instagram.com/kelarna
سرباز؛ محکم می ایستد، تا پای جان، بلکه گزندی به ملت اش نرسد.
سربار اما محکم به میزش می چسبد، ولو اینکه به قیمت جان و نان مردم تمام شود!
فاصله بین سرباز بودن تا سربار شدن فقط یک نقطه است.
#سرباز
#وطن
#سرباز_وطن
◆●◆
#ایران #تهران #کلاردشت #مازندران
#یادداشتهای_آقای_میم #یادداشت
#مهدی_معصومی
✍ "یادداشت های آقای میم" ۸ / اسفند / ۱۴٠٠
〽️ @mehdimaasoumi
🔻➖🔺
https://www.instagram.com/p/CafMgd5MiiS/?utm_medium=copy_link
سربار اما محکم به میزش می چسبد، ولو اینکه به قیمت جان و نان مردم تمام شود!
فاصله بین سرباز بودن تا سربار شدن فقط یک نقطه است.
#سرباز
#وطن
#سرباز_وطن
◆●◆
#ایران #تهران #کلاردشت #مازندران
#یادداشتهای_آقای_میم #یادداشت
#مهدی_معصومی
✍ "یادداشت های آقای میم" ۸ / اسفند / ۱۴٠٠
〽️ @mehdimaasoumi
🔻➖🔺
https://www.instagram.com/p/CafMgd5MiiS/?utm_medium=copy_link