🔖 کاش اصولگرایان فرض کنند که یکی مخالف موضوعی مثل #حجاب_اجبارى است. به دلیل #نظارت_استصوابی امکان فرستادن نماینده دیدگاهش به حکومت را ندارد.
تلاش مدنی حتی در حد استفاده از پیکسل هم مثل #فرهاد_میثمی برخورد امنیتی در پی دارد. به نظرشان چه کند؟ اگر این مطالبات همینطور انباشت شود چی؟/ حسین نورانی نژاد
#توییت
✅ @kaleme
تلاش مدنی حتی در حد استفاده از پیکسل هم مثل #فرهاد_میثمی برخورد امنیتی در پی دارد. به نظرشان چه کند؟ اگر این مطالبات همینطور انباشت شود چی؟/ حسین نورانی نژاد
#توییت
✅ @kaleme
🔴 بازجوهای #فرهاد_میثمی در رفتاری غیرانسانی و غیرقانونی، در روزهای اخیر دستکم دوبار (در ساعت ۱۱ شب و ۴ صبح) صدای کتککاری و بازجویی از وی را تلفنی به اطلاع مادر پیرش رساندهاند!
✅@kaleme
✅@kaleme
🔴 اگر اتهام #فرهاد_میثمی مخالفت با حجاب اجباری است، که باید از او بابت متانت در مخالفت مدنی تقدیر کنید، چرا بازداشت است؟
وقتی از مخالفان باشرف قدردانی نشود یا دستکم از حق قانونی مخالفت آنها صیانت نشود به گونهی بیشرف و یواشکی دچار میشید./ پوریا آسترکی
#توییت
✅ @kaleme
وقتی از مخالفان باشرف قدردانی نشود یا دستکم از حق قانونی مخالفت آنها صیانت نشود به گونهی بیشرف و یواشکی دچار میشید./ پوریا آسترکی
#توییت
✅ @kaleme
🔴عدالتخانه میخواهیم
🔹کلمه – گروه خبر: بیش از دوماه از بازداشت فرهاد میثمی می گذرد. گفته میشود دلیل بازداشت این فعال مدنی مخالفت با قانون حجاب اجباری و فعالیت در این راستا بوده است.
🔹میثمی از فردای روز بازداشت خود توسط وزارت اطلاعات دست به اعتصاب غذا زد. با وجود درخواست های مکرر برای شکستن اعتصاب غذا اما این فعال مدنی در بند در سی و هفتمین روز اعتصاب غذا اعلام کرد که در آستانهی ورود به مرحلهی اعتصاب غذای خشک است.
🔹میثمی همچنین از دوستان خود در خارج از زندان خواسته است تا از او تقاضای شکستن اعتصاب غذا را نکنند، و در مقابل پیگیر بلکه خواسته های مطرح شده در نامهای که نگاشته است باشند.
🔹میثمی در نامه خویش دلایل اعتصاب غذا را "تن ندادن به رویه ی قضایی یکطرفه و ناعادلانه ، بدون امکان« دفاع معنادار » و بدون امکان انتخاب « وکیل مستقل» ذکر کرده است.
🔹این فعال مدنی در پایان نامهی خویش نوشته است: " امکان تغییر جز با عزم راسخ همگی ما و پایداری جمعی مدنی در طرح پیگیرانه ، مسالمت جویانه و البته گاه هزینه بردار مطالبات به حق مان فراهم نخواهد شد .نیک میدانم که در طی این تلاشها ،همگی ما گامی به یک پیروزی مرحله ای دیگر برای همه – حتی برای حریف مان – نزدیک تر خواهیم شد ( گفتم برای همه ، چرا که معتقدم به نظر اکثریتی از دستگاه امنیتی حاکمیتی نیز رویه ی قضایی مبتنی بر لیست « وکلای حکومتی » مقبول و عادلانه نیست همچنان که قاضی بازپرس پرونده ام ، خود ضمن گفت و گو با من اذعان داشت که خودش هم با وجود چنین لیستی موافق نیست ! ) پس جا دارد در کنار هم ، با صبوری و پایداری در این مسیر پیش آمده در مسیر غیر همگانی تلاش کنیم .اگر چه نیرویاراده ی جمعی ما خود به اند ازه ی کافی بزرگ خواهد بود ، اما ضمنا شک ندارم که در این میان حتی کسانی از اردوگاه حریف نیز – هر یک به شیوه ی خویش – در آینده به تحقق این هدف کمک خواهند کرد "
🔹از همین رو جمعی از فعالان مدنی و سیاسی شب گذشته در توییتر با استفاده از هشتک های #عدالتخانه_میخواهیم و #اعتصاب_میثمی تلاش کردند تا پیام میثمی را در فضای مجازی به گوش مسوولان برسانند.
🔹به گزارش کلمه تعدادی از این توییت ها را باهم میخوانیم:
🔹شهبانو امانی: عدالتخانه نخستین مطالبه تجدد خواهان ایرانی بود، به اجرای دقیق قانون بازگردیم، آستانه تحمل مقامات قضایی در شرایط حساس باید در بالاترین حد خود باشد عدالت و رأفت مهمترین شاخصه #قوه_قضاییه وحفظ جان زندانی وظیفه قوه قضاییه است
🔹ضیا نبوی: مسئولان محترم! باور کنید امثال #فرهاد_میثمی باری را به دوش کشیدهاند که شما می بایست از زمین بردارید! یاری به کنار، لطفاً مانع از آزارش شوید!
🔹مریم عبدی: بیش از ۱۰۰ سال پس از صدور فرمان مشروطه #فرهاد_میثمی اعتصاب غذا کرده که کو عدالتخانه؟ که اگر دادرسی عادلانهای بود امشب #زانیار_لقمان_رامین هم زنده بودند. اگر بود...
🔹ژیلا بنی یعقوب: از خواسته های #فرهاد_میثمی رویه ی قضایی عادلانه با تاکید بر « دفاع معنا دار » است. رویه قضایی عادلانه با دادگاههای علنی و منصفانه می خواهیم تا#لقمان_زانیار ها اعدام نشوند.
🔹مهدی قدیمی: جرمش چیه؟ با #حجاب_اجباری مخالفه و طرفدار #حجاب_اختیاری وکیلش کیه؟ هرکی قوه قضاییه صلاح بدونه. برای اینکه این سادهترین حقوق رو داشته باشه،اعتصاب غذا کرده.اینجا جزیره ثبات وبرج بلند دموکراسی است. هرچه فریاد دارید برسر آمریکا بکشید.
🔹مجید دری: صداى ما از پس صد و اندى سال پيش مى آيد. از زمان مشروطه. عدالتخانه ميخواستيم و گويى استبداد زورش بيشتر است.اما تا برآورده شدنش از پاى نخواهيم نشست.دكتر #فرهاد_میثمی دراعتصاب است و خواسته اش،عمومى و انسانيست بشنويد(با گوش ناشنوايى تان)
🔹عاطفه نبوی: فرهاد میثمی در 40مین روز اعتصابش«جانانه» در حال پیشبردن قطاری که شما برای رانندگی و تضمین به مقصد رسیدن آن انتخاب و منتصب شدید.رویه قضایی عادلانه،امکان دفاع معنادار،امکان انتخاب وکیل مستقل. پس دست بجنبانید تا دیر نشده .
🔹ریحانه طباطبایی: میثمی به مدنی ترین شکل ممکن مخالفت خود با یک قانون را بیان کرده بود،اما بازداشت شد،حال در زندان اعتصاب غذا کرده،این اعتصاب نه برای خود که برای حقوق تمام زندانی هاست،برای دادگاه های علنی و حقیقی،برای حق وکیل،برای اصلاح رویه قضایی و ...هست .
👈 متن کامل:
https://goo.gl/tffwkG
✅ @kaleme
🔹کلمه – گروه خبر: بیش از دوماه از بازداشت فرهاد میثمی می گذرد. گفته میشود دلیل بازداشت این فعال مدنی مخالفت با قانون حجاب اجباری و فعالیت در این راستا بوده است.
🔹میثمی از فردای روز بازداشت خود توسط وزارت اطلاعات دست به اعتصاب غذا زد. با وجود درخواست های مکرر برای شکستن اعتصاب غذا اما این فعال مدنی در بند در سی و هفتمین روز اعتصاب غذا اعلام کرد که در آستانهی ورود به مرحلهی اعتصاب غذای خشک است.
🔹میثمی همچنین از دوستان خود در خارج از زندان خواسته است تا از او تقاضای شکستن اعتصاب غذا را نکنند، و در مقابل پیگیر بلکه خواسته های مطرح شده در نامهای که نگاشته است باشند.
🔹میثمی در نامه خویش دلایل اعتصاب غذا را "تن ندادن به رویه ی قضایی یکطرفه و ناعادلانه ، بدون امکان« دفاع معنادار » و بدون امکان انتخاب « وکیل مستقل» ذکر کرده است.
🔹این فعال مدنی در پایان نامهی خویش نوشته است: " امکان تغییر جز با عزم راسخ همگی ما و پایداری جمعی مدنی در طرح پیگیرانه ، مسالمت جویانه و البته گاه هزینه بردار مطالبات به حق مان فراهم نخواهد شد .نیک میدانم که در طی این تلاشها ،همگی ما گامی به یک پیروزی مرحله ای دیگر برای همه – حتی برای حریف مان – نزدیک تر خواهیم شد ( گفتم برای همه ، چرا که معتقدم به نظر اکثریتی از دستگاه امنیتی حاکمیتی نیز رویه ی قضایی مبتنی بر لیست « وکلای حکومتی » مقبول و عادلانه نیست همچنان که قاضی بازپرس پرونده ام ، خود ضمن گفت و گو با من اذعان داشت که خودش هم با وجود چنین لیستی موافق نیست ! ) پس جا دارد در کنار هم ، با صبوری و پایداری در این مسیر پیش آمده در مسیر غیر همگانی تلاش کنیم .اگر چه نیرویاراده ی جمعی ما خود به اند ازه ی کافی بزرگ خواهد بود ، اما ضمنا شک ندارم که در این میان حتی کسانی از اردوگاه حریف نیز – هر یک به شیوه ی خویش – در آینده به تحقق این هدف کمک خواهند کرد "
🔹از همین رو جمعی از فعالان مدنی و سیاسی شب گذشته در توییتر با استفاده از هشتک های #عدالتخانه_میخواهیم و #اعتصاب_میثمی تلاش کردند تا پیام میثمی را در فضای مجازی به گوش مسوولان برسانند.
🔹به گزارش کلمه تعدادی از این توییت ها را باهم میخوانیم:
🔹شهبانو امانی: عدالتخانه نخستین مطالبه تجدد خواهان ایرانی بود، به اجرای دقیق قانون بازگردیم، آستانه تحمل مقامات قضایی در شرایط حساس باید در بالاترین حد خود باشد عدالت و رأفت مهمترین شاخصه #قوه_قضاییه وحفظ جان زندانی وظیفه قوه قضاییه است
🔹ضیا نبوی: مسئولان محترم! باور کنید امثال #فرهاد_میثمی باری را به دوش کشیدهاند که شما می بایست از زمین بردارید! یاری به کنار، لطفاً مانع از آزارش شوید!
🔹مریم عبدی: بیش از ۱۰۰ سال پس از صدور فرمان مشروطه #فرهاد_میثمی اعتصاب غذا کرده که کو عدالتخانه؟ که اگر دادرسی عادلانهای بود امشب #زانیار_لقمان_رامین هم زنده بودند. اگر بود...
🔹ژیلا بنی یعقوب: از خواسته های #فرهاد_میثمی رویه ی قضایی عادلانه با تاکید بر « دفاع معنا دار » است. رویه قضایی عادلانه با دادگاههای علنی و منصفانه می خواهیم تا#لقمان_زانیار ها اعدام نشوند.
🔹مهدی قدیمی: جرمش چیه؟ با #حجاب_اجباری مخالفه و طرفدار #حجاب_اختیاری وکیلش کیه؟ هرکی قوه قضاییه صلاح بدونه. برای اینکه این سادهترین حقوق رو داشته باشه،اعتصاب غذا کرده.اینجا جزیره ثبات وبرج بلند دموکراسی است. هرچه فریاد دارید برسر آمریکا بکشید.
🔹مجید دری: صداى ما از پس صد و اندى سال پيش مى آيد. از زمان مشروطه. عدالتخانه ميخواستيم و گويى استبداد زورش بيشتر است.اما تا برآورده شدنش از پاى نخواهيم نشست.دكتر #فرهاد_میثمی دراعتصاب است و خواسته اش،عمومى و انسانيست بشنويد(با گوش ناشنوايى تان)
🔹عاطفه نبوی: فرهاد میثمی در 40مین روز اعتصابش«جانانه» در حال پیشبردن قطاری که شما برای رانندگی و تضمین به مقصد رسیدن آن انتخاب و منتصب شدید.رویه قضایی عادلانه،امکان دفاع معنادار،امکان انتخاب وکیل مستقل. پس دست بجنبانید تا دیر نشده .
🔹ریحانه طباطبایی: میثمی به مدنی ترین شکل ممکن مخالفت خود با یک قانون را بیان کرده بود،اما بازداشت شد،حال در زندان اعتصاب غذا کرده،این اعتصاب نه برای خود که برای حقوق تمام زندانی هاست،برای دادگاه های علنی و حقیقی،برای حق وکیل،برای اصلاح رویه قضایی و ...هست .
👈 متن کامل:
https://goo.gl/tffwkG
✅ @kaleme
Telegraph
عدالتخانه میخواهیم
کلمه – گروه خبر: بیش از دوماه از بازداشت فرهاد میثمی می گذرد. گفته می شود دلیل بازداشت این فعال مدنی مخالفت با قانون حجاب اجباری و فعالیت در این راستا بوده است. میثمی از فردای روز بازداشت خود توسط وزارت اطلاعات دست به اعتصاب غذا زد. با وجود درخواست های مکرر…
🔹 اعتصاب غذا برای ابتدایی ترین حقوق
🔖دکتر #فرهاد_میثمی در آغاز کتاب هایش می نوشت: "هرکسی نغمه خود خواند و از صحنه رود."صحنه این ملک زخم دیده بیش از همیشه به نغمه فرهاد محتاج است.
دردآور آنکه او برای ابتدایی ترین حق خود یعنی #دادرسی_عادلانه اقدام به اعتصاب غذا کرده است./علی نیکجو
#توییت
#عدالتخانه_میخواهیم
✅ @kaleme
🔖دکتر #فرهاد_میثمی در آغاز کتاب هایش می نوشت: "هرکسی نغمه خود خواند و از صحنه رود."صحنه این ملک زخم دیده بیش از همیشه به نغمه فرهاد محتاج است.
دردآور آنکه او برای ابتدایی ترین حق خود یعنی #دادرسی_عادلانه اقدام به اعتصاب غذا کرده است./علی نیکجو
#توییت
#عدالتخانه_میخواهیم
✅ @kaleme
🔴فرهاد میثمی ، کنشگری خشونت پرهیز
🔹کلمه – گروه خبر: نزدیک به 4 ماه از بازداشت فرهاد میثمی میگذرد. این فعال مدنی که دلیل اعتراض به حجاب اجباری در بازداشت به سر می برد، از یک روز پس از بازداشت خود اعتصاب غذا کرد و کماکان در اعتصاب غذا به سر میبرد.
🔹به گزارش کلمه، #سیروس_شهبازی یکی از دوستان میثمی در رشته توییتی درباره این فعال مدنی دربند مینویسد:
🔹بعد از اینکه ۳۲سال پیش تو کنکور جزو ۱۰ نفر اول شد،رفت رشته پزشکی دانشگاه تهران، درساش خیلی خوب ازش امتحان نگرفتن و ۷سال بعد گفتن هررشته ای که دوست داری برو(مدتهاست این اتفاق تو ایران نیفتاده)، رفت پاتولوژی. اون زمانم خیلی رشته تو بورسی بود
🔹در همین حین، انتشارات اندیشهسازان رو درست کرد که بنا به صحبت کنکوریهای اون زمان،هم درس رو شیرفهم میکرد هم از استرس کنکور میزد، مقدمهها و موخرههاش هنوز بعد از ۱۵-۲۰سال پر از روحیه و انرژیه.
🔹یکی میگفت هرچی انتشاراتی کنکور بعدش اومد رو میراث اندیشهسازان سوار شد
چند وقتی رفت رشته پاتولوژی ولی دید وقتش بیشتر از اون ارزش داره که صرف یه موضوع محدود اونم تو یه رشته خاص بشه، با اینکه اگه اونجا میموند جتما کرسی استادی میگرفت و آیندهش تضمین میشد ولی انصراف داد و گفت گوهراصلی جای دیگهس،اندیشهسازان رو گسترش داد.
🔹اونجا اولین برنامههای رایگان آموزشی با بهترین معلمای کنکور رو تو رادیو پخش میکرد که بچههایی که دسترسی ندارن چیز یاد بگیرن، با کسایی که کتاباشو میخریدن قرار میذاشت همه میرفتن یه روز خاص خون اهدا میکردن یا روز درختکاری درخت میکاشتن.فقط درس کنکور نبود،درس زندگی بود.
🔹اندیشهسازان خیلی بزرگ شد، سود و درآمدش سربهفلک میزد ولی فرهاد گفت نه اینم اونجور که میخواد نیست، انتشاراتشو با اینکه رقمای بالا بهش پیشنهاد شد نفروخت، تعطیل کرد که از اسمش سواستفاده نشه. برای هیچکس قابل درک نبود که چطور میشه آدم به اینهمه پولی که دسترنج خودشه پشت کنه.
🔹رفت تو یه دفتر کوچیک، پر از کتاب. جلسه نقد کتاب گذاشت و کتاب معرفی کرد، مسافرت رفت با تازهدانشجوها و راه نشون داد، یه بار برای حمایت نسرین ستوده اعتصاب غذا کرد، یه مدت هر روز رفت دم در دادگستری یه پلاکارد دستش گرفت روش نوشته بود "حق کار دگر اندیشان".
🔹اما #فرهاد_میثمی تو کل این مدت داشت رو روشی که درست باشه فکر میکرد از شواهد برمیاد ظاهرا پیداش کرده، کنشگری خشونت پرهیز مستمر،۸۵ روزه این اسطورهی زنده، بخاطر اعتراض به حجاب اجباری، زندانی و تو اعتصاب غذاست. با امضای پتیشن،بگین میخواین آزاد شه .
🔹بی تریبون بودن #فرهاد_میثمی بخاطر عدم وابستگیش به جناحای سیاسیه، مثل خیلی از ماها، اما مردم عادی اگه تریبون همدیگه باشن، اگه صدای همدیگه رو بلند کنن، گوش زندانبانها کر میشه و دیوارای زندون میریزه.
✅@kaleme
🔹کلمه – گروه خبر: نزدیک به 4 ماه از بازداشت فرهاد میثمی میگذرد. این فعال مدنی که دلیل اعتراض به حجاب اجباری در بازداشت به سر می برد، از یک روز پس از بازداشت خود اعتصاب غذا کرد و کماکان در اعتصاب غذا به سر میبرد.
🔹به گزارش کلمه، #سیروس_شهبازی یکی از دوستان میثمی در رشته توییتی درباره این فعال مدنی دربند مینویسد:
🔹بعد از اینکه ۳۲سال پیش تو کنکور جزو ۱۰ نفر اول شد،رفت رشته پزشکی دانشگاه تهران، درساش خیلی خوب ازش امتحان نگرفتن و ۷سال بعد گفتن هررشته ای که دوست داری برو(مدتهاست این اتفاق تو ایران نیفتاده)، رفت پاتولوژی. اون زمانم خیلی رشته تو بورسی بود
🔹در همین حین، انتشارات اندیشهسازان رو درست کرد که بنا به صحبت کنکوریهای اون زمان،هم درس رو شیرفهم میکرد هم از استرس کنکور میزد، مقدمهها و موخرههاش هنوز بعد از ۱۵-۲۰سال پر از روحیه و انرژیه.
🔹یکی میگفت هرچی انتشاراتی کنکور بعدش اومد رو میراث اندیشهسازان سوار شد
چند وقتی رفت رشته پاتولوژی ولی دید وقتش بیشتر از اون ارزش داره که صرف یه موضوع محدود اونم تو یه رشته خاص بشه، با اینکه اگه اونجا میموند جتما کرسی استادی میگرفت و آیندهش تضمین میشد ولی انصراف داد و گفت گوهراصلی جای دیگهس،اندیشهسازان رو گسترش داد.
🔹اونجا اولین برنامههای رایگان آموزشی با بهترین معلمای کنکور رو تو رادیو پخش میکرد که بچههایی که دسترسی ندارن چیز یاد بگیرن، با کسایی که کتاباشو میخریدن قرار میذاشت همه میرفتن یه روز خاص خون اهدا میکردن یا روز درختکاری درخت میکاشتن.فقط درس کنکور نبود،درس زندگی بود.
🔹اندیشهسازان خیلی بزرگ شد، سود و درآمدش سربهفلک میزد ولی فرهاد گفت نه اینم اونجور که میخواد نیست، انتشاراتشو با اینکه رقمای بالا بهش پیشنهاد شد نفروخت، تعطیل کرد که از اسمش سواستفاده نشه. برای هیچکس قابل درک نبود که چطور میشه آدم به اینهمه پولی که دسترنج خودشه پشت کنه.
🔹رفت تو یه دفتر کوچیک، پر از کتاب. جلسه نقد کتاب گذاشت و کتاب معرفی کرد، مسافرت رفت با تازهدانشجوها و راه نشون داد، یه بار برای حمایت نسرین ستوده اعتصاب غذا کرد، یه مدت هر روز رفت دم در دادگستری یه پلاکارد دستش گرفت روش نوشته بود "حق کار دگر اندیشان".
🔹اما #فرهاد_میثمی تو کل این مدت داشت رو روشی که درست باشه فکر میکرد از شواهد برمیاد ظاهرا پیداش کرده، کنشگری خشونت پرهیز مستمر،۸۵ روزه این اسطورهی زنده، بخاطر اعتراض به حجاب اجباری، زندانی و تو اعتصاب غذاست. با امضای پتیشن،بگین میخواین آزاد شه .
🔹بی تریبون بودن #فرهاد_میثمی بخاطر عدم وابستگیش به جناحای سیاسیه، مثل خیلی از ماها، اما مردم عادی اگه تریبون همدیگه باشن، اگه صدای همدیگه رو بلند کنن، گوش زندانبانها کر میشه و دیوارای زندون میریزه.
✅@kaleme
🔴درباره اصلاحپذیری/ناپذیری نظام
✍🏻#فرهاد_میثمی
🔹سخن از اصلاح «پذیری» یا «ناپذیری» حاکمیت اساساً نابجا و در حکم طرح معکوس مسئله است چرا که اصلاحگری فعالانه محصول اراده تاریخی و تسخیرناپذیر ملتی است که تغییرات را با تلاش مقاومتناپذیر خود به کرسی مینشاند.
🔹«پذیری» یا «ناپذیری» صفت حاکمیت نیست بلکه این «پذیراندن» است که صفت فعالانه ماست. مگر دست حریف است که بخواهد «بپذیرد» یا «نپذیرد»؟ مگر اصلا میتواند که «نپذیرد»؟!
🔹البته که از حریف برمیآید که مقداری مقاومت تاخیری و سنگاندازیهایی جدی کند، همچنانکه هسته تندروی حاکمیت در برابر لغو قریب به چهاردههزار حکم اعدام که ذکر آن رفت، مقاومت بسیاری کرد و اثراتی هم گذاشت؛ اما نهایت امر به کجا ختم شد؟ به یک پیروزی بزرگ و جمعیِ دیگر برای تلاشگران و صلاحاندیشان ایرانی.
🔹پیروزیهای پیدرپی قطعا – به شرط تلاش و ایستادگی مستمر – از آن خواستِ ملت است. از این رو قرار دادن ناامیدانهی تعریف صورت مسئله در سمت حاکمیت و طرح قضیه در قالب اصلاح «ناپذیری» آن، بر دو تصور نادرست استوار است:
🔹از یک سو به خطا، قدرت در سمت حریف را تا بدان حد بزرگ و یکپارچه فرض میکند و چنان مقهور و مرعوبش میشوند که آن را در جایگاه مانع کامل در برابر ایجاد تغییر میبیند، و از سوی دیگر، قدرت اراده یک ملت برای تغییر را چنان کوچک میشمارد که ناتوان از اِعمال و تحمیل تغییر بر حریف در نظر آورده شود./ فردای بهتر
yon.ir/lsYft
✅@kaleme
✍🏻#فرهاد_میثمی
🔹سخن از اصلاح «پذیری» یا «ناپذیری» حاکمیت اساساً نابجا و در حکم طرح معکوس مسئله است چرا که اصلاحگری فعالانه محصول اراده تاریخی و تسخیرناپذیر ملتی است که تغییرات را با تلاش مقاومتناپذیر خود به کرسی مینشاند.
🔹«پذیری» یا «ناپذیری» صفت حاکمیت نیست بلکه این «پذیراندن» است که صفت فعالانه ماست. مگر دست حریف است که بخواهد «بپذیرد» یا «نپذیرد»؟ مگر اصلا میتواند که «نپذیرد»؟!
🔹البته که از حریف برمیآید که مقداری مقاومت تاخیری و سنگاندازیهایی جدی کند، همچنانکه هسته تندروی حاکمیت در برابر لغو قریب به چهاردههزار حکم اعدام که ذکر آن رفت، مقاومت بسیاری کرد و اثراتی هم گذاشت؛ اما نهایت امر به کجا ختم شد؟ به یک پیروزی بزرگ و جمعیِ دیگر برای تلاشگران و صلاحاندیشان ایرانی.
🔹پیروزیهای پیدرپی قطعا – به شرط تلاش و ایستادگی مستمر – از آن خواستِ ملت است. از این رو قرار دادن ناامیدانهی تعریف صورت مسئله در سمت حاکمیت و طرح قضیه در قالب اصلاح «ناپذیری» آن، بر دو تصور نادرست استوار است:
🔹از یک سو به خطا، قدرت در سمت حریف را تا بدان حد بزرگ و یکپارچه فرض میکند و چنان مقهور و مرعوبش میشوند که آن را در جایگاه مانع کامل در برابر ایجاد تغییر میبیند، و از سوی دیگر، قدرت اراده یک ملت برای تغییر را چنان کوچک میشمارد که ناتوان از اِعمال و تحمیل تغییر بر حریف در نظر آورده شود./ فردای بهتر
yon.ir/lsYft
✅@kaleme
🔴 قدرت بی قدرتان
✍️ #فرهاد_میثمی:
🔺وقتی واتسلاو هاول (نویسنده چک) در اکتبر ۱۹۷۸ ” قدرت بی قدرتان” را نوشت،تمام اروپای شرقی تحت سلطه حکومتهای به غایت اقتدارگرا بود که هاول آنهارا نظامهای ” پسا تمامیت خواه ” می نامد.
🔺هاول در این نوشتار، تفاوتهای مهم بین این نظامهای تمامیت خواه پیچیده را با نظامهای ساده دیکتاتوری سنتی شرح میدهد وتاکید میکند که شیوه مبارزه مسالمت آمیز با تمامیت خواهی این نظامهای پیچیده چه ویژگیهای منحصر بفردی باید داشته باشد. او معتقد است اگرچه در ظاهر امر چنین بنظر میرسد که این نظامها تمام منابع قدرت را قبضه کرده اند، اما به نظر میرسد که ماهیت وهویتشان کاملا از جامعه ومردم جداست ومردم در این میان مطلقا بی قدرتانند، اما در باطن امر ، تک تک افراد جامعه از پتانسیل هویتی دوگانه ای برخوردارند ومنبع قدرت عظیمی هستند که بسته به اینکه کدام وجه از این هویت دوگانه را تربیت کنند وبپرورانند، قدرتشان میتواند درجهت مواجهه با اقتدارگرایی نظام ویا برعکس، در جهت تحکیم آن بکار افتد.
🔺مفهوم “قدرت بی قدرتان” ریشه دراین چالش هویتی وتلاش برای گذر از آن دارد.
🔺هاول سبزی فروشی را مثال میزند که بین آنهمه پیاز و هویج و… ، شعارنوشته ای حکومتی را هم به دیوار مغازه اش چسبانده است ،درحالیکه نه هیچ به محتوای آن فکر کرده ونه اصلا با نصب آن به دنبال بیان عقاید واقعی خویش است. او اینکار را میکند فقط چون اداره مرکزی صنفشان شعارنوشته را برای سبزی فروشان فرستاده و او هم آنرا چسبانده، چون سالها روال کار به همین ترتیب بوده؛ همه همینکار را میکنند ؛ اصلا شاید اگر کسی اینکار رانکند برایش دردسر هم درست شود. اینچنین است که سبزی فروش با آنکه اعتقادی به محتوای آن شعار ندارد ، آداب وتشریفات تجویزی رژیم را میپذیرد واینگونه است که ” ظواهر دروغین ” بجای ” واقعیت ” مینشیند. مردمی هم که به آن سبزی فروش مراجعه میکنند ، اصلا این شعارنوشته را نمیخوانند وبیجا نیست اگر بگوییم حتا آنرا نمیبینند! اما شاید خود آنها هم با نصب چیزی شبیه به آن در محل کارشان ، به همین نحو در شکل دادن به چشم اندازی شرکت کرده باشند که عموما آنرا باور ندارند.
🔺زندگی در نظامهای پساتمامیت خواه اینچنین آکنده از دورویی ، ریا و دروغ است . رژیم نمیتواند کاری کند که مردم همه این دروغها را باور کنند ، اما دستکم انتظار دارد آنان چنان رفتار کنند که گویی به این دروغها باور دارند؛ کافیست بپذیرند که با این دروغها و در بطن آنها زندگی کنند ، زیرا بدین ترتیب برنظام صحه میگذارند، اطاعتشان را از نظام نشان میدهند، واصلا خود نظام میشوند. اینگونه است که ” زیستن در چنبره دروغ ” ستون اصلی نظام میشود از اینرو، جای شگفتی ندارد اگر مهمترین تهدید برای تمامیت خواهی آن، ” زیستن در دایره حقیقت ” باشد.
👈 متن کامل:
http://yon.ir/g3Fjw
✅@Kaleme
لازمه “زیستن در دایره حقیقت” بازگشت به هویت حقیقی خویش و زیستن برمبنای آن ، نه فقط در حیطه خصوصی بلکه در عرصه های عمومی است واین به معنای پس گرفتن هویت خویشتن است.
✍️ #فرهاد_میثمی:
🔺وقتی واتسلاو هاول (نویسنده چک) در اکتبر ۱۹۷۸ ” قدرت بی قدرتان” را نوشت،تمام اروپای شرقی تحت سلطه حکومتهای به غایت اقتدارگرا بود که هاول آنهارا نظامهای ” پسا تمامیت خواه ” می نامد.
🔺هاول در این نوشتار، تفاوتهای مهم بین این نظامهای تمامیت خواه پیچیده را با نظامهای ساده دیکتاتوری سنتی شرح میدهد وتاکید میکند که شیوه مبارزه مسالمت آمیز با تمامیت خواهی این نظامهای پیچیده چه ویژگیهای منحصر بفردی باید داشته باشد. او معتقد است اگرچه در ظاهر امر چنین بنظر میرسد که این نظامها تمام منابع قدرت را قبضه کرده اند، اما به نظر میرسد که ماهیت وهویتشان کاملا از جامعه ومردم جداست ومردم در این میان مطلقا بی قدرتانند، اما در باطن امر ، تک تک افراد جامعه از پتانسیل هویتی دوگانه ای برخوردارند ومنبع قدرت عظیمی هستند که بسته به اینکه کدام وجه از این هویت دوگانه را تربیت کنند وبپرورانند، قدرتشان میتواند درجهت مواجهه با اقتدارگرایی نظام ویا برعکس، در جهت تحکیم آن بکار افتد.
🔺مفهوم “قدرت بی قدرتان” ریشه دراین چالش هویتی وتلاش برای گذر از آن دارد.
🔺هاول سبزی فروشی را مثال میزند که بین آنهمه پیاز و هویج و… ، شعارنوشته ای حکومتی را هم به دیوار مغازه اش چسبانده است ،درحالیکه نه هیچ به محتوای آن فکر کرده ونه اصلا با نصب آن به دنبال بیان عقاید واقعی خویش است. او اینکار را میکند فقط چون اداره مرکزی صنفشان شعارنوشته را برای سبزی فروشان فرستاده و او هم آنرا چسبانده، چون سالها روال کار به همین ترتیب بوده؛ همه همینکار را میکنند ؛ اصلا شاید اگر کسی اینکار رانکند برایش دردسر هم درست شود. اینچنین است که سبزی فروش با آنکه اعتقادی به محتوای آن شعار ندارد ، آداب وتشریفات تجویزی رژیم را میپذیرد واینگونه است که ” ظواهر دروغین ” بجای ” واقعیت ” مینشیند. مردمی هم که به آن سبزی فروش مراجعه میکنند ، اصلا این شعارنوشته را نمیخوانند وبیجا نیست اگر بگوییم حتا آنرا نمیبینند! اما شاید خود آنها هم با نصب چیزی شبیه به آن در محل کارشان ، به همین نحو در شکل دادن به چشم اندازی شرکت کرده باشند که عموما آنرا باور ندارند.
🔺زندگی در نظامهای پساتمامیت خواه اینچنین آکنده از دورویی ، ریا و دروغ است . رژیم نمیتواند کاری کند که مردم همه این دروغها را باور کنند ، اما دستکم انتظار دارد آنان چنان رفتار کنند که گویی به این دروغها باور دارند؛ کافیست بپذیرند که با این دروغها و در بطن آنها زندگی کنند ، زیرا بدین ترتیب برنظام صحه میگذارند، اطاعتشان را از نظام نشان میدهند، واصلا خود نظام میشوند. اینگونه است که ” زیستن در چنبره دروغ ” ستون اصلی نظام میشود از اینرو، جای شگفتی ندارد اگر مهمترین تهدید برای تمامیت خواهی آن، ” زیستن در دایره حقیقت ” باشد.
👈 متن کامل:
http://yon.ir/g3Fjw
✅@Kaleme
لازمه “زیستن در دایره حقیقت” بازگشت به هویت حقیقی خویش و زیستن برمبنای آن ، نه فقط در حیطه خصوصی بلکه در عرصه های عمومی است واین به معنای پس گرفتن هویت خویشتن است.
🔴 بیانیه #کمیته_دفاعازمحمدحبیبی در اعتراض به صدور حکم انفصال از خدمت محمد حبیبی و حمایت از حرکت اعتراضی وی به همراه #فرهاد_میثمی و #امير_اميرقلی
📌در حالی بیش از 520 روز از بازداشت #محمدحبیبی به صورت غیرقانونی می گذرد که فشار بر این زندانی مقاوم همچنان ادامه دارد. دستگیری وحشیانه در دو مرحله ، انتقال غیرقانونی به زندان تهران بزرگ ، ممانعت از درمان در اوین ، اعمال محدودیت ملاقات، انتقال از بند 4 به بند 8 اوین و عدم دادن مرخصی بخشی از فشارها و محدودیت هایی است که در این ایام به محمد حبیبی وارد شده است.
📌در بیرون از زندان دولت همسو با قوه قضاییه با قطع حقوق وی و عدم موافقت با مرخصی بدون حقوق دنبال سرکوب و فشار مضاعف بر این معلم عدالتخواه است.
📌بیش از یک سال از درخواست مرخصی بدون حقوق این فعال دربند می گذرد اما وزارتخانه تحت امر روحانی، بعد از یک سال دروغ و فریبکاری حالا قصد صدور حکم انفصال از خدمت برای محمدحبیبی را دارد.
📌در یک چنین شرایطی محمد حبیبی در اعتراض به وضعیت اسفبار خود و سایر زندانیان بخصوص زندانیان سیاسی به همراه فرهاد میثمی دست به نافرمانی مدنی زده است و اعلام نموده اند :
📌دیگر در صف آمارگیریهای صبح و شب شما نمینشینیم و همزمان با کتابی در دست، گوشهای بیرون از صفها نشسته و به مطالعه میپردازیم. همچنین در مراسم صبحگاه اجباری شما شرکت نمیکنیم.
📌پانزده نفر از زندانیان سیاسی از این نافرمانی حمایت کرده اند و #امير_اميرقلي در این اعتراض آنان را همراهی می کند.
📌#کمیتهدفاعازمحمدحبیبی ضمن محکوم نمودن تضییع حقوق تمام زندانیان توسط سازمان زندان ها و اعلام حمایت از زندانیان معترض از شهروندان و معلمان عزیز می خواهد به هر نحو ممکن؛ از قبیل #گرفتن_عکس همراه با نوشته حمایتی، از طریق #پیام_صوتی یا ارسال #ویدیو_حمایتی از خواسته های بر حق این سه زندانی حمایت نمایند.
📌ما از تشکل های صنفی مستقل فرهنگیان می خواهیم در برابر صدور حکم انفصال محمد حبیبی سکوت نکنند و نسبت به وضعیت بد معلمان زندانی اعتراض نمایند همچنین از تشکل ها و فعالان مدنی ، کارگران، دانشجویان، زنان می خواهیم به هر نحو ممکن از حرکت اعتراضی این سه زندانی حمایت نمایند.
📌بی شک یگانه راه خروج از شرایط سرکوب، مقاومت است و از دل مقاومت است که در کور سوی ناامیدی می توان افق هایی به سوی روشنایی گشود.
✅@Kaleme
📌در حالی بیش از 520 روز از بازداشت #محمدحبیبی به صورت غیرقانونی می گذرد که فشار بر این زندانی مقاوم همچنان ادامه دارد. دستگیری وحشیانه در دو مرحله ، انتقال غیرقانونی به زندان تهران بزرگ ، ممانعت از درمان در اوین ، اعمال محدودیت ملاقات، انتقال از بند 4 به بند 8 اوین و عدم دادن مرخصی بخشی از فشارها و محدودیت هایی است که در این ایام به محمد حبیبی وارد شده است.
📌در بیرون از زندان دولت همسو با قوه قضاییه با قطع حقوق وی و عدم موافقت با مرخصی بدون حقوق دنبال سرکوب و فشار مضاعف بر این معلم عدالتخواه است.
📌بیش از یک سال از درخواست مرخصی بدون حقوق این فعال دربند می گذرد اما وزارتخانه تحت امر روحانی، بعد از یک سال دروغ و فریبکاری حالا قصد صدور حکم انفصال از خدمت برای محمدحبیبی را دارد.
📌در یک چنین شرایطی محمد حبیبی در اعتراض به وضعیت اسفبار خود و سایر زندانیان بخصوص زندانیان سیاسی به همراه فرهاد میثمی دست به نافرمانی مدنی زده است و اعلام نموده اند :
📌دیگر در صف آمارگیریهای صبح و شب شما نمینشینیم و همزمان با کتابی در دست، گوشهای بیرون از صفها نشسته و به مطالعه میپردازیم. همچنین در مراسم صبحگاه اجباری شما شرکت نمیکنیم.
📌پانزده نفر از زندانیان سیاسی از این نافرمانی حمایت کرده اند و #امير_اميرقلي در این اعتراض آنان را همراهی می کند.
📌#کمیتهدفاعازمحمدحبیبی ضمن محکوم نمودن تضییع حقوق تمام زندانیان توسط سازمان زندان ها و اعلام حمایت از زندانیان معترض از شهروندان و معلمان عزیز می خواهد به هر نحو ممکن؛ از قبیل #گرفتن_عکس همراه با نوشته حمایتی، از طریق #پیام_صوتی یا ارسال #ویدیو_حمایتی از خواسته های بر حق این سه زندانی حمایت نمایند.
📌ما از تشکل های صنفی مستقل فرهنگیان می خواهیم در برابر صدور حکم انفصال محمد حبیبی سکوت نکنند و نسبت به وضعیت بد معلمان زندانی اعتراض نمایند همچنین از تشکل ها و فعالان مدنی ، کارگران، دانشجویان، زنان می خواهیم به هر نحو ممکن از حرکت اعتراضی این سه زندانی حمایت نمایند.
📌بی شک یگانه راه خروج از شرایط سرکوب، مقاومت است و از دل مقاومت است که در کور سوی ناامیدی می توان افق هایی به سوی روشنایی گشود.
✅@Kaleme
🔴 کنشگران کاموایی
✍🏻 #فرهاد_میثمی
🔸نم ریزباران سحرگاه پائیزی، کف حیاط را خیسانده و چند لباس جامانده روی بند رختها به جا مانده از روز گذشته را هم به همچنین. در کوه پایه اوین، هوا کمی هم زودتر سرد میشود؛ و من به یاد آن میافتم که سال پیش- و شنیدهام سالهای پیشتر هم- کمی زودتر از این وقتها، خانوادههای زندانیان گلولههای کامواهای رنگی رنگی برای عزیزان محبوسشان در بند زنان میآوردند؛ حتی فروشگاه زندان هم کاموا میآورد؛ و یک دلخوشی برخی زندانیان زن آن بود که کلاهی، شالی، ژاکتی یا دستکشی برای عزیزانشان ببافند.
🔸رو به سرمای هوا که میرفتیم، یکی از زیباترین صحنههای سالن ملاقات، زمانی بود که مادری موهای بافته دخترکش را مرتب میکرد تا بعد، کلاه عشق بافتهاش را بر سر او بکشد؛ یا این که دستش را از سوراخ مچ آستین ژاکت تو میبرد تا از آن طرف دیگر، دست دخترک را بگیرد و از این سو به درآورد. ژاکت که به تن میشد، لبه آن را یکی دو بار کمی محکم به پائین میکشید تا توی تن جا بیافتد…سرشانهها را با دستش کمی جابجا و میزان میکرد…و بعد دو دست کودکش را میگرفت و او را کمی به عقب میداد تا جایی که دستان هر دوتاشان راست و کشیده شود؛ در آن حال، کمی به چپ میچرخاندش و کمی به راست، تا خوب حاصل کار را ورانداز کند؛ و بعد لبخندی از سر رضایت…و دخترک از ذوق چند بار ریزریز روی دو پنجهاش میشد و در حالی که دو دستش روی سینه ژاکت بود، سرش و نگاهش را به چپ و راست سالن ملاقات میگرداند به دنبال آینهای، و چون نمییافت، به سوی میز کناری که خانواده دیگر دور آن نشسته بودند میدوید؛ و از دختر جوان محبوسشان میپرسید:«خوگشل شدم خاله» و بعد بی آنکه منتظر پاسخ بماند ادامه میداد: «…مامانم برام بافته». باز میگشت و به هَروَله بدون ترمز خودش را در آغوش باز و منتظر مادر میانداخت و… .
🔸با خودم فکر میکنم که سالن ملاقات اوین، امسال از این نابترین لحظههای زندگی زندانیان خالی خواهد بود؛ از این امکان ساده و کوچکی که بندی عاطفی بود و پیوندی، بین زنان زندانی و عزیزانشان. دیگر از آن گلوله کامواهای رنگی رنگی، از آن کلاهها و ژاکتها، از آن وراندازها و «خوگشل شدم؟» ها خبری نخواهد بود. چرا؟ چون مسئولی «اشتباهی»، به احتمال زیاد نادانسته و با تصوری امنیت زده، دارد معبر هر نسیمی که رایحهای از «زندگی» انسانی را با خود بیاورد به کلی مسدود میکند؛ پس امر مقرّر میفرماید که: «کاموا هم ممنوع!»
🔸جناب آقای سازمان زندانها! بدین وسیله به اطلاع میرسانیم که: ما «بی قدرتان» تصمیم گرفتهایم حق «زندگی» را پس بگیریم؛ به کمک همه…حتی به کمک بسیاری از خود شما؛ و شاید تعجب کنید که بگویم حتی به کمک همکاران، اعضای خانواده و خود آن اقایی که «اشتباهی» است؛ چرا که «اشتباهی» بودن در یک سِمَت، به هیچ وجه به آن معنا نیست که آدم قابلیت درک نابترین صحنههای انسانی را که مقابل دیدگانش به دارند، نداشته باشد.
🔸روزی که گلولههای کاموایی رنگی رنگی را باز هم در اوین ببینیم، همه- ما و شما- لبخند خواهیم زد. هیچ کس در آن روز شکست خورده نیست… آخر، شکست خورده که لبخند نمیزند! معطلش نکنید! هوا دارد سردتر میشود./ زیتون
✅@Kaleme
✍🏻 #فرهاد_میثمی
🔸نم ریزباران سحرگاه پائیزی، کف حیاط را خیسانده و چند لباس جامانده روی بند رختها به جا مانده از روز گذشته را هم به همچنین. در کوه پایه اوین، هوا کمی هم زودتر سرد میشود؛ و من به یاد آن میافتم که سال پیش- و شنیدهام سالهای پیشتر هم- کمی زودتر از این وقتها، خانوادههای زندانیان گلولههای کامواهای رنگی رنگی برای عزیزان محبوسشان در بند زنان میآوردند؛ حتی فروشگاه زندان هم کاموا میآورد؛ و یک دلخوشی برخی زندانیان زن آن بود که کلاهی، شالی، ژاکتی یا دستکشی برای عزیزانشان ببافند.
🔸رو به سرمای هوا که میرفتیم، یکی از زیباترین صحنههای سالن ملاقات، زمانی بود که مادری موهای بافته دخترکش را مرتب میکرد تا بعد، کلاه عشق بافتهاش را بر سر او بکشد؛ یا این که دستش را از سوراخ مچ آستین ژاکت تو میبرد تا از آن طرف دیگر، دست دخترک را بگیرد و از این سو به درآورد. ژاکت که به تن میشد، لبه آن را یکی دو بار کمی محکم به پائین میکشید تا توی تن جا بیافتد…سرشانهها را با دستش کمی جابجا و میزان میکرد…و بعد دو دست کودکش را میگرفت و او را کمی به عقب میداد تا جایی که دستان هر دوتاشان راست و کشیده شود؛ در آن حال، کمی به چپ میچرخاندش و کمی به راست، تا خوب حاصل کار را ورانداز کند؛ و بعد لبخندی از سر رضایت…و دخترک از ذوق چند بار ریزریز روی دو پنجهاش میشد و در حالی که دو دستش روی سینه ژاکت بود، سرش و نگاهش را به چپ و راست سالن ملاقات میگرداند به دنبال آینهای، و چون نمییافت، به سوی میز کناری که خانواده دیگر دور آن نشسته بودند میدوید؛ و از دختر جوان محبوسشان میپرسید:«خوگشل شدم خاله» و بعد بی آنکه منتظر پاسخ بماند ادامه میداد: «…مامانم برام بافته». باز میگشت و به هَروَله بدون ترمز خودش را در آغوش باز و منتظر مادر میانداخت و… .
🔸با خودم فکر میکنم که سالن ملاقات اوین، امسال از این نابترین لحظههای زندگی زندانیان خالی خواهد بود؛ از این امکان ساده و کوچکی که بندی عاطفی بود و پیوندی، بین زنان زندانی و عزیزانشان. دیگر از آن گلوله کامواهای رنگی رنگی، از آن کلاهها و ژاکتها، از آن وراندازها و «خوگشل شدم؟» ها خبری نخواهد بود. چرا؟ چون مسئولی «اشتباهی»، به احتمال زیاد نادانسته و با تصوری امنیت زده، دارد معبر هر نسیمی که رایحهای از «زندگی» انسانی را با خود بیاورد به کلی مسدود میکند؛ پس امر مقرّر میفرماید که: «کاموا هم ممنوع!»
🔸جناب آقای سازمان زندانها! بدین وسیله به اطلاع میرسانیم که: ما «بی قدرتان» تصمیم گرفتهایم حق «زندگی» را پس بگیریم؛ به کمک همه…حتی به کمک بسیاری از خود شما؛ و شاید تعجب کنید که بگویم حتی به کمک همکاران، اعضای خانواده و خود آن اقایی که «اشتباهی» است؛ چرا که «اشتباهی» بودن در یک سِمَت، به هیچ وجه به آن معنا نیست که آدم قابلیت درک نابترین صحنههای انسانی را که مقابل دیدگانش به دارند، نداشته باشد.
🔸روزی که گلولههای کاموایی رنگی رنگی را باز هم در اوین ببینیم، همه- ما و شما- لبخند خواهیم زد. هیچ کس در آن روز شکست خورده نیست… آخر، شکست خورده که لبخند نمیزند! معطلش نکنید! هوا دارد سردتر میشود./ زیتون
✅@Kaleme
🔴 تداوم نافرمانی مدنی در اوین
✍️ #محمد_حبیبی، #فرهاد_میثمی:
🔸بیش از ۶۰ روز از اعتراض مدنی جمعی از زندانیان مدنی و سیاسی زندان اوین در اعتراض به آنچه آنها تضییع حقوق زندانیان نامیدهاند، گذشته است. محمدحبیبی معلم و فرهاد میثمی فعال مدنی در پی این اعتراض مدنی از تاریخ ۲۹ مهر تا ٢١آبان ممنوعالملاقات شدند. اعتراض آنها به شروع موج جدید فشار و زیر پاگذاشتن حقوق زندانیان در ماههای اخیر است. از کاهش ملاقاتهای حضوری زندانیان سیاسی تا ممنوعیت دریافت کتاب و نشریات مجاز و محدودیت تماس تلفنی و غیره باعث شد تا با توجه به آنچه نقض صریح مفاد آئیننامهی اجرایی سازمان زندانها و سایر قوانین جاری کشور در زمینهی حقوق زندانیان میدانند از پذیرش برخی قواعد زندان سرباز بزنند و به این شکل به رویه جاری اعتراض کنند. محمد حبیبی و فرهاد میثمی در نامهای که به جامعه نو رسیده با اشاره به اعتراضات آبان ماه از استمرار مطالبهگری و حقخواهی از طریق روشهای مدنی و مسالمتآمیز سخن گفتهاند.
مشروح این نامه در ادامه میآید:
🔹« بیش از دو ماه است که ما جمعی از زندانیان سیاسی (فرهاد میثمی، محمد حبیبی، برزان محمدی، مهدی مسکین نواز) در کنشی اعتراضی به سر میبریم. کنشی مدنی و مسالمتآمیز؛ در اعتراض به نحوه مدیریت زندان و نقض حقوق زندانیان. کنشی که تا به امروز با عدم شرکت در آمار جمعی همچنان ادامه دارد. در طول این دو ماه فشارهای زیادی از سوی مسئولان زندان وارد شد. ممنوع الملاقات شدیم، فرهاد میثمی به زندان گوهردشت تبعید شد و تهدیدهای زیادی صورت گرفت.
🔹همچنین در همین روزها در خارج از زندان شاهد اعتراضات مردمی به وضعیت اسفناک معیشتی و اقتصادی بودیم. اعتراضاتی که متاسفانه پاسخش سرکوب بود و گلوله.
🔹شاید این سوال پیش بیاید که در این شرایط که تعداد زیادی از مادران و پدران این سرزمین داغدار عزیزانشان هستند؛ ادامه این کنش چه ضرورتی دارد؟ پاسخ ما ساده است: امثال ما و بسیاری دیگر، نمونه روشنی از قربانیان اعتراضات مدنی هستیم؛ کسانی که فقط به جرم مطالبهگری و حقخواهی، سالهای عمرشان را گوشه زندان طی میکنند. نشانهای از این که در این سرزمین، خلاف آنچه که این روزها گفته میشود هیچگونهای از اعتراض از سوی حاکمیت به رسمیت شناخته نمیشود. آنهایی هم که در اعتراضات آبان ماه به خیابان آمدند مطالبهگر بودند و جانشان را بر سر این حقخواهی گذاشتند. آنها وظیفه خود را انجام دادند پس ما هم موظفیم بر این مطالبهگری تاکید کنیم. چارهای نیست، تنها راه پیش روی ما مطالبهگری و حقخواهی از روشهای مدنی و مسالمتآمیز است. این راه را ادامه میدهیم تا آدمهای اشتباهی همچون ضیایی ریاست زندان اوین را مجبور به تمکین به حقوق انسانی خود در زندان کنیم.
قدرت بیقدرتان و فریاد بیصدایان روزی به ثمر خواهد نشست و این باور عمیق ماست. »/ جامعه نو
✅@Kaleme
✍️ #محمد_حبیبی، #فرهاد_میثمی:
🔸بیش از ۶۰ روز از اعتراض مدنی جمعی از زندانیان مدنی و سیاسی زندان اوین در اعتراض به آنچه آنها تضییع حقوق زندانیان نامیدهاند، گذشته است. محمدحبیبی معلم و فرهاد میثمی فعال مدنی در پی این اعتراض مدنی از تاریخ ۲۹ مهر تا ٢١آبان ممنوعالملاقات شدند. اعتراض آنها به شروع موج جدید فشار و زیر پاگذاشتن حقوق زندانیان در ماههای اخیر است. از کاهش ملاقاتهای حضوری زندانیان سیاسی تا ممنوعیت دریافت کتاب و نشریات مجاز و محدودیت تماس تلفنی و غیره باعث شد تا با توجه به آنچه نقض صریح مفاد آئیننامهی اجرایی سازمان زندانها و سایر قوانین جاری کشور در زمینهی حقوق زندانیان میدانند از پذیرش برخی قواعد زندان سرباز بزنند و به این شکل به رویه جاری اعتراض کنند. محمد حبیبی و فرهاد میثمی در نامهای که به جامعه نو رسیده با اشاره به اعتراضات آبان ماه از استمرار مطالبهگری و حقخواهی از طریق روشهای مدنی و مسالمتآمیز سخن گفتهاند.
مشروح این نامه در ادامه میآید:
🔹« بیش از دو ماه است که ما جمعی از زندانیان سیاسی (فرهاد میثمی، محمد حبیبی، برزان محمدی، مهدی مسکین نواز) در کنشی اعتراضی به سر میبریم. کنشی مدنی و مسالمتآمیز؛ در اعتراض به نحوه مدیریت زندان و نقض حقوق زندانیان. کنشی که تا به امروز با عدم شرکت در آمار جمعی همچنان ادامه دارد. در طول این دو ماه فشارهای زیادی از سوی مسئولان زندان وارد شد. ممنوع الملاقات شدیم، فرهاد میثمی به زندان گوهردشت تبعید شد و تهدیدهای زیادی صورت گرفت.
🔹همچنین در همین روزها در خارج از زندان شاهد اعتراضات مردمی به وضعیت اسفناک معیشتی و اقتصادی بودیم. اعتراضاتی که متاسفانه پاسخش سرکوب بود و گلوله.
🔹شاید این سوال پیش بیاید که در این شرایط که تعداد زیادی از مادران و پدران این سرزمین داغدار عزیزانشان هستند؛ ادامه این کنش چه ضرورتی دارد؟ پاسخ ما ساده است: امثال ما و بسیاری دیگر، نمونه روشنی از قربانیان اعتراضات مدنی هستیم؛ کسانی که فقط به جرم مطالبهگری و حقخواهی، سالهای عمرشان را گوشه زندان طی میکنند. نشانهای از این که در این سرزمین، خلاف آنچه که این روزها گفته میشود هیچگونهای از اعتراض از سوی حاکمیت به رسمیت شناخته نمیشود. آنهایی هم که در اعتراضات آبان ماه به خیابان آمدند مطالبهگر بودند و جانشان را بر سر این حقخواهی گذاشتند. آنها وظیفه خود را انجام دادند پس ما هم موظفیم بر این مطالبهگری تاکید کنیم. چارهای نیست، تنها راه پیش روی ما مطالبهگری و حقخواهی از روشهای مدنی و مسالمتآمیز است. این راه را ادامه میدهیم تا آدمهای اشتباهی همچون ضیایی ریاست زندان اوین را مجبور به تمکین به حقوق انسانی خود در زندان کنیم.
قدرت بیقدرتان و فریاد بیصدایان روزی به ثمر خواهد نشست و این باور عمیق ماست. »/ جامعه نو
✅@Kaleme
🔴 امید در تاریکی
✍️ #فرهاد_میثمی:
🔹"من در طول عمرم آنقدر تغییر دیده ام که بدانم ناامیدی نه تنها محکوم به شکست، بلکه غیرواقع بینانه هم هست." / سوزان گریفین (ص۲۰)
🔸کتاب "امید درتاریکی" نوشته ربه کا سولنیت (ترجمه نرگس حسن لی، نشر مهرگان خرد) را از ضیاء نبوی هدیه گرفتم. میگویند هدیه را هدیه دادن روا نیست؛ اما این یکی طوریست که اهدای مجددش ، هدیه دهنده نخستین را خرسندتر هم میکند ؛ پدیدآورندگانش را هم به همچنین ( اعم از نویسنده ، مترجم و ناشری که در ابتدای کتاب آورده : " استفاده از مطالب این کتاب آزاد است ".)
🔸کسانی از این دست البته وجودشان خود "هدیه" ای است ؛ دنیا بدون این نوع نگرش آنان حتما معناهای سترگی را کمتر میداشت.
و اما روایت بخشهایی از متن کتاب:
🔸امید به معنای انکار واقعیتهای تلخ موجود نیست. امید یعنی مواجه شدن با اینها و تلاش برای حلشان از طریق به یاد داشتن جنبشها و تلاشهای اجتماعی موفقی در جای جای جهان که تغییرات مهمی را موجب شده اند (ص ۹).
🔸امید این باور نیست که هر چیزی رو به راه بوده ، هست یا خواهد شد. پیرامون ما شواهد زیادی از رنجهای عظیم و نابودیهای گسترده هست. امید راجع به چشم اندازهای وسیع و پیش آمدهای خاص است، از آن نوع که نیازمند عمل ماست. روایت تابناکی از "همه چیز بهتر خواهد شد" هم نیست، هرچند شاید در مقابل روایت" همه چیز بدتر خواهد شد" قرار بگیرد. پاتریس کالرز ماموریت جنبش مدنی " جان سیاهپوستان مهم است " را اینگونه توصیف کرده است : "فراهم کردن امید و انگیزه برای عمل جمعی به منظور کسب قدرت جمعی در رسیدن به دگرگونی جمعی که از اندوه و خشم پا گرفته، اما بینش و رویا را هدف گرفته است."
🔸این توصیف بیانگر آنست که اندوه و امید امکان همزیستی دارند( ص۱۱).
👈 متن کامل:
https://bit.ly/2WH45hp
✅@Kaleme
✍️ #فرهاد_میثمی:
🔹"من در طول عمرم آنقدر تغییر دیده ام که بدانم ناامیدی نه تنها محکوم به شکست، بلکه غیرواقع بینانه هم هست." / سوزان گریفین (ص۲۰)
🔸کتاب "امید درتاریکی" نوشته ربه کا سولنیت (ترجمه نرگس حسن لی، نشر مهرگان خرد) را از ضیاء نبوی هدیه گرفتم. میگویند هدیه را هدیه دادن روا نیست؛ اما این یکی طوریست که اهدای مجددش ، هدیه دهنده نخستین را خرسندتر هم میکند ؛ پدیدآورندگانش را هم به همچنین ( اعم از نویسنده ، مترجم و ناشری که در ابتدای کتاب آورده : " استفاده از مطالب این کتاب آزاد است ".)
🔸کسانی از این دست البته وجودشان خود "هدیه" ای است ؛ دنیا بدون این نوع نگرش آنان حتما معناهای سترگی را کمتر میداشت.
و اما روایت بخشهایی از متن کتاب:
🔸امید به معنای انکار واقعیتهای تلخ موجود نیست. امید یعنی مواجه شدن با اینها و تلاش برای حلشان از طریق به یاد داشتن جنبشها و تلاشهای اجتماعی موفقی در جای جای جهان که تغییرات مهمی را موجب شده اند (ص ۹).
🔸امید این باور نیست که هر چیزی رو به راه بوده ، هست یا خواهد شد. پیرامون ما شواهد زیادی از رنجهای عظیم و نابودیهای گسترده هست. امید راجع به چشم اندازهای وسیع و پیش آمدهای خاص است، از آن نوع که نیازمند عمل ماست. روایت تابناکی از "همه چیز بهتر خواهد شد" هم نیست، هرچند شاید در مقابل روایت" همه چیز بدتر خواهد شد" قرار بگیرد. پاتریس کالرز ماموریت جنبش مدنی " جان سیاهپوستان مهم است " را اینگونه توصیف کرده است : "فراهم کردن امید و انگیزه برای عمل جمعی به منظور کسب قدرت جمعی در رسیدن به دگرگونی جمعی که از اندوه و خشم پا گرفته، اما بینش و رویا را هدف گرفته است."
🔸این توصیف بیانگر آنست که اندوه و امید امکان همزیستی دارند( ص۱۱).
👈 متن کامل:
https://bit.ly/2WH45hp
✅@Kaleme
Telegraph
امید در تاریکی
فرهاد میثمی "من در طول عمرم آنقدر تغییر دیده ام که بدانم ناامیدی نه تنها محکوم به شکست، بلکه غیرواقع بینانه هم هست." / سوزان گریفین (ص۲۰) کتاب "امید درتاریکی" نوشته ربه کا سولنیت (ترجمه نرگس حسن لی، نشر مهرگان خرد) را از ضیاء نبوی هدیه گرفتم. میگویند هدیه…
هاول_در_قدرت_بیقدرتان_چه_میگوید؟.pdf
719.5 KB
🔴 هاول در (قدرت بیقدرتان) چه میگوید؟
(روایت خلاصه مباحث کتاب قدرت بیقدرتان به همراه توضیحاتی در قالب دو مقدمه)
✍️ کلمه - #فرهاد_میثمی:
✅@Kaleme
(روایت خلاصه مباحث کتاب قدرت بیقدرتان به همراه توضیحاتی در قالب دو مقدمه)
✍️ کلمه - #فرهاد_میثمی:
✅@Kaleme
🔴 هاول در (قدرت بیقدرتان) چه میگوید؟
✍️ کلمه - #فرهاد_میثمی:
پیش روایت:
چند لقمه نان و معنا!
🔹۱-به جرأت میتوانم بگویم «قدرت بیقدرتان» از مهمترین متنهایی است که هر فرد یا جریان اجتماعی ـ سیاسی که خود را علاقمند به تحول، تغییر و بهبود اوضاع ایران بپندارد، اعم از آنکه اصلاحطلب کلاسیک باشد یا تحولخواه و یا حتی خواهان تغییر نظام، بایستی به دقت حلاجیاش کند و تکلیفش را با مفاهیم اساسی مندرج در آن روشن سازد.
چندی پیش متنی در قالب «معرفی کتاب» در اینباره نوشتم. حال در ادامه، سعی کردهام همانند یک عضو حاضر در حلقههای کتابخوانی و گفتگو و مباحثه، اگرچه بهصورت مکاتبهای و از راه دور، خلاصهای از آنچه هاول در این کتاب میگوید را بهعنوان یک کار کارگاهی تهیه کنم.
🔹۲-استفادۀ بهینه از متن در صورت آشنایی مختصری با پیشینۀ اتحاد جماهیر شوروی و کشورهای تحت سیطرهاش در اروپای شرقی تحت عنوان بلوک شرق، تسهیل میشود. حجم دستنوشتۀ این روایت با مقدمههای آن حدود نیمی از یک دفتر چهل برگ معمولی است. خوانندۀ علاقمند حتماً توجه خواهد داشت که متونی از این دست به تأمل و حوصلهای بیش از میانگین متون عادی نیازمندند و شاید برای اشتراکگذاری در شبکههایی با علاقمندیهای عمومیتر متناسب نباشند.
🔹۳-در وضعیتی که تنگنای معیشتی مردمان تا بدانجا رسیده که دیگر مشکل اصلی نه حتی «بیفردایی» بلکه بسیار حادتر از آن، یعنی همین «بی امروزی» است و گروه بزرگی از مردم در تأمین نان روزانۀ سفرههاشان هم ماندهاند و صدای خرد شدن استخوانهایشان زیر فشارهای روزافزون اقتصادی و اجتماعی بهوضوح شنیده میشود، آیا در چنین شرایطی صحبت از متن و کتاب و گفتگو و مباحثه و ... زیادی شیک نیست؟!
من اتفاقاً معتقدم یکی از دلایل مهمی که موجب شده امروزمان چنین فاجعهبار باشد همان است که به وقتش مفاهیمی را که لازم بوده نپرداختهایم و نپروردهایم. نمونهاش همین که از نگارش متنی به این اهمیت و تا این حد مرتبط به مسائلمان حدود چهاردهه باید بگذرد تا بالاخره به همت کسانی ترجمه شود و رسماً انتشار یابد. اگر درگیریهای روزمره و خرابی اوضاع معیشت را دستمایه و بهانۀ تأخیر بیشتر قرار دهیم و همچنان مشارکت در پیشبرد جمعی آگاهی اجتماعیمان را عقب بیاندازیم، حاصلش چیزی جز همچنان بدتر و بدتر شدن مستمر اوضاع نخواهد بود. حتی اگر در وضعی قرار بگیریم که در میان سفرهها چندتکه نانی بیش باقی نمانده باشد هم، باز باید با هر آن تکۀ باقیمانده همین معناها را لقمه پیچ کنیم. از طریق افزایش همین نوع آگاهیها و عمل پیگیرانه و متعهدانه به آنها است که تغییر اوضاعمان ممکن میشود یا دستکم آن بخشی از قضیه که در حیطۀ ارادۀ ماست امکان تحقق مییابد؛ از خلال همین لقمههای نان و معنا !
👈 متن کامل
http://www.kaleme.com/1399/06/08/klm-281487/
✅@Kaleme
✍️ کلمه - #فرهاد_میثمی:
پیش روایت:
چند لقمه نان و معنا!
🔹۱-به جرأت میتوانم بگویم «قدرت بیقدرتان» از مهمترین متنهایی است که هر فرد یا جریان اجتماعی ـ سیاسی که خود را علاقمند به تحول، تغییر و بهبود اوضاع ایران بپندارد، اعم از آنکه اصلاحطلب کلاسیک باشد یا تحولخواه و یا حتی خواهان تغییر نظام، بایستی به دقت حلاجیاش کند و تکلیفش را با مفاهیم اساسی مندرج در آن روشن سازد.
چندی پیش متنی در قالب «معرفی کتاب» در اینباره نوشتم. حال در ادامه، سعی کردهام همانند یک عضو حاضر در حلقههای کتابخوانی و گفتگو و مباحثه، اگرچه بهصورت مکاتبهای و از راه دور، خلاصهای از آنچه هاول در این کتاب میگوید را بهعنوان یک کار کارگاهی تهیه کنم.
🔹۲-استفادۀ بهینه از متن در صورت آشنایی مختصری با پیشینۀ اتحاد جماهیر شوروی و کشورهای تحت سیطرهاش در اروپای شرقی تحت عنوان بلوک شرق، تسهیل میشود. حجم دستنوشتۀ این روایت با مقدمههای آن حدود نیمی از یک دفتر چهل برگ معمولی است. خوانندۀ علاقمند حتماً توجه خواهد داشت که متونی از این دست به تأمل و حوصلهای بیش از میانگین متون عادی نیازمندند و شاید برای اشتراکگذاری در شبکههایی با علاقمندیهای عمومیتر متناسب نباشند.
🔹۳-در وضعیتی که تنگنای معیشتی مردمان تا بدانجا رسیده که دیگر مشکل اصلی نه حتی «بیفردایی» بلکه بسیار حادتر از آن، یعنی همین «بی امروزی» است و گروه بزرگی از مردم در تأمین نان روزانۀ سفرههاشان هم ماندهاند و صدای خرد شدن استخوانهایشان زیر فشارهای روزافزون اقتصادی و اجتماعی بهوضوح شنیده میشود، آیا در چنین شرایطی صحبت از متن و کتاب و گفتگو و مباحثه و ... زیادی شیک نیست؟!
من اتفاقاً معتقدم یکی از دلایل مهمی که موجب شده امروزمان چنین فاجعهبار باشد همان است که به وقتش مفاهیمی را که لازم بوده نپرداختهایم و نپروردهایم. نمونهاش همین که از نگارش متنی به این اهمیت و تا این حد مرتبط به مسائلمان حدود چهاردهه باید بگذرد تا بالاخره به همت کسانی ترجمه شود و رسماً انتشار یابد. اگر درگیریهای روزمره و خرابی اوضاع معیشت را دستمایه و بهانۀ تأخیر بیشتر قرار دهیم و همچنان مشارکت در پیشبرد جمعی آگاهی اجتماعیمان را عقب بیاندازیم، حاصلش چیزی جز همچنان بدتر و بدتر شدن مستمر اوضاع نخواهد بود. حتی اگر در وضعی قرار بگیریم که در میان سفرهها چندتکه نانی بیش باقی نمانده باشد هم، باز باید با هر آن تکۀ باقیمانده همین معناها را لقمه پیچ کنیم. از طریق افزایش همین نوع آگاهیها و عمل پیگیرانه و متعهدانه به آنها است که تغییر اوضاعمان ممکن میشود یا دستکم آن بخشی از قضیه که در حیطۀ ارادۀ ماست امکان تحقق مییابد؛ از خلال همین لقمههای نان و معنا !
👈 متن کامل
http://www.kaleme.com/1399/06/08/klm-281487/
✅@Kaleme
🔴 ایران بدون نفرت
✍️ #فرهاد_میثمی:
قدیمها میگفتند اگر میخواهی کسی را بشناسی، با او برو سفر. امروز، با من باشد میگویم اگر میخواهی کسی را بشناسی، با او برو زندان! از تجربیات عدیدهی مثبتی که طی این دوره برایم حاصل شد، یکی هم تجربهی هماتاق بودن با دو هموطن عزیز بهائی در زندان رجاییشهر بوده است. بیست ماه تجربهی همزیستیِ مستمر با یکی از این عزیزان (و مدت کوتاهتری با آن عزیز دیگر) برایم چیزی نبوده جز تجربهی همزیستی با دو انسان نازنین و خیراندیش نظیر دیگر دوستان خیراندیشی که پیشتر داشتهام و دارم اعم از این که مسلمان بودهاند (غالباً) یا مسیحی یا زرتشتی یا دهری. از این هر دو عزیز نیز به لحاظ حساسیتهای انسانی و اخلاقی نکات ارزشمند بسیاری دیده و آموختهام. از زندانیان قدیمیتر شنیدم که پیشترها در بند سیاسی-عقیدتی این زندان تا بیش از ۳۵ زندانی بهائی نیز نگهداری میشدهاند (و همبندیان به شوخی به آنان میگفتند اینجا از معدود جاهایی در کشور است که شما «اکثریت» هستید!). نقل تجربهی قدیمیترها در بارهی آنان را نیز مشابه تجربهی خود یافتم.
👈 متن کامل
http://www.kaleme.com/1400/05/12/klm-288148/
✅@Kaleme
✍️ #فرهاد_میثمی:
قدیمها میگفتند اگر میخواهی کسی را بشناسی، با او برو سفر. امروز، با من باشد میگویم اگر میخواهی کسی را بشناسی، با او برو زندان! از تجربیات عدیدهی مثبتی که طی این دوره برایم حاصل شد، یکی هم تجربهی هماتاق بودن با دو هموطن عزیز بهائی در زندان رجاییشهر بوده است. بیست ماه تجربهی همزیستیِ مستمر با یکی از این عزیزان (و مدت کوتاهتری با آن عزیز دیگر) برایم چیزی نبوده جز تجربهی همزیستی با دو انسان نازنین و خیراندیش نظیر دیگر دوستان خیراندیشی که پیشتر داشتهام و دارم اعم از این که مسلمان بودهاند (غالباً) یا مسیحی یا زرتشتی یا دهری. از این هر دو عزیز نیز به لحاظ حساسیتهای انسانی و اخلاقی نکات ارزشمند بسیاری دیده و آموختهام. از زندانیان قدیمیتر شنیدم که پیشترها در بند سیاسی-عقیدتی این زندان تا بیش از ۳۵ زندانی بهائی نیز نگهداری میشدهاند (و همبندیان به شوخی به آنان میگفتند اینجا از معدود جاهایی در کشور است که شما «اکثریت» هستید!). نقل تجربهی قدیمیترها در بارهی آنان را نیز مشابه تجربهی خود یافتم.
👈 متن کامل
http://www.kaleme.com/1400/05/12/klm-288148/
✅@Kaleme
t.me
ایران بدون نفرت
چکیده :متأسفانه این در تاریخ جهان تکرار مکرر شده که حکومتهای تمامیتخواه برای انحرافِ توجه عمومی از بیکفایتیهاشان در تأمین حقوق و شرایط معیشت مردمان، یک گروه اقلیت را سیبل قرار دهند و سعی کنند با هیولینمایی دروغین و نفرتپراکنی در بارهی آنها، مسیری…