🔴اندکسالاری با دسترسی محدود
✍🏻 #علیرضا_علویتبار
🔹اقتصاد سیاسی الگویی برای تبیین «خط مشیگذاری عمومی» در یک جامعه در اختیار ما قرار میدهد. به ما میگوید چرا و چگونه دولتها تصمیم میگیرند در زمینههایی اقدام کنند و در زمینههایی دیگر اقدام نکنند. و بهعلاوه جهتگیری اقدامها و تصمیم ها را توضیح میدهد.
🔹پس از آن نیز مشخص میکند تصمیمها چگونه اجرا میشوند و در نهایت چگونه ارزشیابی میشوند.
🔹به همین دلیل داشتن نگاه اقتصاد سیاسی امکان آسیبشناسی را در عرصه عمومی و اداره آن افزایش میدهد. آسیبشناسی دقیق و موجه مبنای مستحکمی برای پیشنهاد و نیز برای دگرگونی و بهبود فراهم میآورد.
🔹دلیل توجه به اقتصاد سیاسی و تحلیلهای مبتنی بر آن در ایران امروز نیز همین مبانی است. در این نوشتار تلاش میشود تا طرحی از اقتصاد سیاسی ایران ارائه شود و این کار تا آنجا که امکان دارد به اختصار و بدون ارجاع به مباحث نظری انجام خواهد شد.
🔹اقتصاد سیاسی اجمالاً به حوزهای اطلاق میشود که از تعامل میان «ساختار سیاسی» و«فن آوری وسامان معیشتی» و «نیروهای اجتماعی» بهوجود میآید. از این رو باید نخست به تصوری از این عناصر دست یافت و آنگاه آنها را در یک «نظام» تعامل داد و ساختارمند کرد. به اختصار چنین میکنیم.
🔹نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران، از همان آغاز شکلگیری به دلیل آنکه بهطور همزمان ویژگیهای نظامهای سیاسی مختلفی را درون خود داشت، به نظام خاصی تبدیل گردید.
🔹اگر دهه نخست انقلاب را به دلیل ویژگیهای خاص موقعیتی (انقلاب، رهبری فرهمند، جنگ، درگیریهای داخلی و…) جدا کنیم، میبینیم ساختار قدرت در ایران، طی سالیان گذشته ویژگیهای دو نوع نظام سیاسی را از خود بروز داده است: مردمسالاری نمایشی (facad-democracy) و شبه مردمسالاری (quasi-democracy).
🔹همانطور که دکتر بشیریه بهخوبی توضیح میدهد، در جهانی که مردمسالاری شکل غالب بوده و مردمسالاریگرایی در اندیشه سیاسی نقش سرکردگی دارد، امکان تحقق یکهسالاریها و اندکسالاریهای سنتی و آشکار وجود ندارد.
🔹از این رو این نوع از حکومتها در پوششهای تازهای پیچیده شده و تحقق مییابند. به هر حال، چنانچه به نظام جمهوری اسلامی ایران به صورت جامع نگریسته شود، نظامی بیسابقه است و آن را بهراحتی نمیتوان در قالب نظامهای تاریخیِ شناخته شده قرار داد.
🔹اما کم و بیش باید الزامات ناشی از رعایت صورت مردمسالاری را در آن لحاظ کرد. ویژگی مشترک نظامهای مردمسالاری نمایشی و شبه مردمسالاری در ساختار «اندکسالار» (الیگارشیک) هر دو آنهاست.
🔹اما تفاوت این دو نخست در «ویژگیهای اجتماعی گروههای حاکم» و دوم در «نوع رابطه با جامعه» است. اندکسالاری در مردمسالاری نمایشی ترکیبی است از گروههای سنتی که در ایران، روحانیون و بازاریان سنتی نماد آن هستند.
🔹ولی در شبه مردمسالاری گروههایی جدید مانند سرمایهداران صنعتی و طبقه متوسط جدید در آن حضور قدرتمندی دارند. در مردمسالاری نمایشی کارکرد نهادهای مردمسالارانه مخدوش و مختل است و فعالیت سیاسی محدود به عملکرد گروههای نیمهرسمی و حامیپروری است که درون گروههای سنتی پدید میآیند .
👈 متن کامل:
https://goo.gl/XQU7i9
✅@kaleme
✍🏻 #علیرضا_علویتبار
🔹اقتصاد سیاسی الگویی برای تبیین «خط مشیگذاری عمومی» در یک جامعه در اختیار ما قرار میدهد. به ما میگوید چرا و چگونه دولتها تصمیم میگیرند در زمینههایی اقدام کنند و در زمینههایی دیگر اقدام نکنند. و بهعلاوه جهتگیری اقدامها و تصمیم ها را توضیح میدهد.
🔹پس از آن نیز مشخص میکند تصمیمها چگونه اجرا میشوند و در نهایت چگونه ارزشیابی میشوند.
🔹به همین دلیل داشتن نگاه اقتصاد سیاسی امکان آسیبشناسی را در عرصه عمومی و اداره آن افزایش میدهد. آسیبشناسی دقیق و موجه مبنای مستحکمی برای پیشنهاد و نیز برای دگرگونی و بهبود فراهم میآورد.
🔹دلیل توجه به اقتصاد سیاسی و تحلیلهای مبتنی بر آن در ایران امروز نیز همین مبانی است. در این نوشتار تلاش میشود تا طرحی از اقتصاد سیاسی ایران ارائه شود و این کار تا آنجا که امکان دارد به اختصار و بدون ارجاع به مباحث نظری انجام خواهد شد.
🔹اقتصاد سیاسی اجمالاً به حوزهای اطلاق میشود که از تعامل میان «ساختار سیاسی» و«فن آوری وسامان معیشتی» و «نیروهای اجتماعی» بهوجود میآید. از این رو باید نخست به تصوری از این عناصر دست یافت و آنگاه آنها را در یک «نظام» تعامل داد و ساختارمند کرد. به اختصار چنین میکنیم.
🔹نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران، از همان آغاز شکلگیری به دلیل آنکه بهطور همزمان ویژگیهای نظامهای سیاسی مختلفی را درون خود داشت، به نظام خاصی تبدیل گردید.
🔹اگر دهه نخست انقلاب را به دلیل ویژگیهای خاص موقعیتی (انقلاب، رهبری فرهمند، جنگ، درگیریهای داخلی و…) جدا کنیم، میبینیم ساختار قدرت در ایران، طی سالیان گذشته ویژگیهای دو نوع نظام سیاسی را از خود بروز داده است: مردمسالاری نمایشی (facad-democracy) و شبه مردمسالاری (quasi-democracy).
🔹همانطور که دکتر بشیریه بهخوبی توضیح میدهد، در جهانی که مردمسالاری شکل غالب بوده و مردمسالاریگرایی در اندیشه سیاسی نقش سرکردگی دارد، امکان تحقق یکهسالاریها و اندکسالاریهای سنتی و آشکار وجود ندارد.
🔹از این رو این نوع از حکومتها در پوششهای تازهای پیچیده شده و تحقق مییابند. به هر حال، چنانچه به نظام جمهوری اسلامی ایران به صورت جامع نگریسته شود، نظامی بیسابقه است و آن را بهراحتی نمیتوان در قالب نظامهای تاریخیِ شناخته شده قرار داد.
🔹اما کم و بیش باید الزامات ناشی از رعایت صورت مردمسالاری را در آن لحاظ کرد. ویژگی مشترک نظامهای مردمسالاری نمایشی و شبه مردمسالاری در ساختار «اندکسالار» (الیگارشیک) هر دو آنهاست.
🔹اما تفاوت این دو نخست در «ویژگیهای اجتماعی گروههای حاکم» و دوم در «نوع رابطه با جامعه» است. اندکسالاری در مردمسالاری نمایشی ترکیبی است از گروههای سنتی که در ایران، روحانیون و بازاریان سنتی نماد آن هستند.
🔹ولی در شبه مردمسالاری گروههایی جدید مانند سرمایهداران صنعتی و طبقه متوسط جدید در آن حضور قدرتمندی دارند. در مردمسالاری نمایشی کارکرد نهادهای مردمسالارانه مخدوش و مختل است و فعالیت سیاسی محدود به عملکرد گروههای نیمهرسمی و حامیپروری است که درون گروههای سنتی پدید میآیند .
👈 متن کامل:
https://goo.gl/XQU7i9
✅@kaleme
Telegraph
اندکسالاری با دسترسی محدود
علی رضا علویتبار اقتصاد سیاسی الگویی برای تبیین «خط مشیگذاری عمومی» در یک جامعه در اختیار ما قرار میدهد. به ما میگوید چرا و چگونه دولتها تصمیم میگیرند در زمینههایی اقدام کنند و در زمینههایی دیگر اقدام نکنند. و بهعلاوه جهتگیری اقدامها و تصمیم ها…
🔴نظامیگری یا اصلاح ساختاری؟
✍🏻#علیرضا_علویتبار
🔹در ماههای اخیر شاهد اتحادها و اقدامهایی در سطح منطقه و فراتر از آن هستیم که از تلاشی روزافزون در جهت تهدید امنیت ملی ایران حکایت میکنند. به همین دلیل، تأمین و تداوم امنیت ملی اولویت اصلی ما در سال ۱۳۹۸ خورشیدی خواهد بود. فراغت از تهدید اگر چه وجهی روانی دارد و نشاندهنده اعتماد به نفس و تواناییهای خویش است اما نیازمند طراحی و خطمشیگذاری نیز هست. بهمنظور شفاف کردن این موضوع ذکر چند نکته ضروری به نظر میرسد.
🔹یکم) در اختیار داشتن نیروی نظامی آموزش دیده، تخصصمحور و برخوردار از ابزارهای مناسب، و نیز محبوب و متکی به پشتیبانی مردم، شرط لازم تامین امنیت ملی است. اما، داشتن نیروی نظامی مناسب را نباید با «نظامیگری» خلط کرد. دخالت دادن نظامیان در تصمیمگیریهای غیرنظامی، سپردن اداره امور عمومی به نظامیان و تبدیل کردن نمادهای نظامی به یگانه نماد یک کشور، معادل نظامیگری است.
🔹نظامیگری میتواند به تصویر کشور در افکار عمومی جهان لطمه بزند، به کاهش محبوبیت نظامیان منجر گردد و با گسترش حیطه دخالت نظامیان، از کارایی نظامی آنها بکاهد. به هر میزان نظامیان کشور بر انجام وظایف نظامی خویش تمرکز کنند و بهطور خاص به امور نظامی بپردازند، کارآمدی و اثربخشی بیشتری خواهند داشت. امنیت ملی تنها از سوی نیروهای خارجی تهدید نمیشود؛ جریانهای خشونتگرا و دارای گرایشهای تمامتخواهانه نیز میتوانند امنیت ملی را تهدید کنند و نظامیگری، میتواند بستر رشد چنین نیروهایی را فراهم سازد. اشتباه بزرگی است اگر گمان کنیم از طریق نظامیگری میتوانیم امنیت ملی را تأمین کنیم.
🔹دوم) بزرگترین تهدید برای امنیت ملی، ساختار معیوب سیستم اداره عمومی ماست. سیستم اداره کننده امور عمومی کشور قادر نیست به موقع تصمیمگیری کند و از این گذشته، تصمیمهای دیرهنگام خود را نیز بهصورتی غیراثربخش به اجرا درمیآورد.
🔹دیرهنگام مشکلات را تشخیص میدهد، غلط ریشهیابی میکند، در خیال برای آنها راهحل تجویز میکند و راه حل خیالی را نیز کامل و بهنگام اجرا نمیکند. تمام عرصههای عمومی ما اعم از فرهنگ، اقتصاد، روابط خارجی، قضاوت و… در ناکارآمدترین شکل خود به اداره امور میپردازند. تامین امنیت ملی مستلزم تصمیمگیریهای بجا، واقعبینانه و مبتنی بر منافع ملی است. قویترین نیروهای نظامی نیز با چنین سیستم اداره عمومی قادر به تأمین امنیت ملی نیست. تامین امنیت ملی از همان مجرایی حاصل میشود که حل مشکلات ریز و درشت کشور ممکن میشود، یعنی اصلاح ساختاری «سیستم اداره امور عمومی».
👈🏻متن کامل
yon.ir/lZorG
✅@kaleme
✍🏻#علیرضا_علویتبار
🔹در ماههای اخیر شاهد اتحادها و اقدامهایی در سطح منطقه و فراتر از آن هستیم که از تلاشی روزافزون در جهت تهدید امنیت ملی ایران حکایت میکنند. به همین دلیل، تأمین و تداوم امنیت ملی اولویت اصلی ما در سال ۱۳۹۸ خورشیدی خواهد بود. فراغت از تهدید اگر چه وجهی روانی دارد و نشاندهنده اعتماد به نفس و تواناییهای خویش است اما نیازمند طراحی و خطمشیگذاری نیز هست. بهمنظور شفاف کردن این موضوع ذکر چند نکته ضروری به نظر میرسد.
🔹یکم) در اختیار داشتن نیروی نظامی آموزش دیده، تخصصمحور و برخوردار از ابزارهای مناسب، و نیز محبوب و متکی به پشتیبانی مردم، شرط لازم تامین امنیت ملی است. اما، داشتن نیروی نظامی مناسب را نباید با «نظامیگری» خلط کرد. دخالت دادن نظامیان در تصمیمگیریهای غیرنظامی، سپردن اداره امور عمومی به نظامیان و تبدیل کردن نمادهای نظامی به یگانه نماد یک کشور، معادل نظامیگری است.
🔹نظامیگری میتواند به تصویر کشور در افکار عمومی جهان لطمه بزند، به کاهش محبوبیت نظامیان منجر گردد و با گسترش حیطه دخالت نظامیان، از کارایی نظامی آنها بکاهد. به هر میزان نظامیان کشور بر انجام وظایف نظامی خویش تمرکز کنند و بهطور خاص به امور نظامی بپردازند، کارآمدی و اثربخشی بیشتری خواهند داشت. امنیت ملی تنها از سوی نیروهای خارجی تهدید نمیشود؛ جریانهای خشونتگرا و دارای گرایشهای تمامتخواهانه نیز میتوانند امنیت ملی را تهدید کنند و نظامیگری، میتواند بستر رشد چنین نیروهایی را فراهم سازد. اشتباه بزرگی است اگر گمان کنیم از طریق نظامیگری میتوانیم امنیت ملی را تأمین کنیم.
🔹دوم) بزرگترین تهدید برای امنیت ملی، ساختار معیوب سیستم اداره عمومی ماست. سیستم اداره کننده امور عمومی کشور قادر نیست به موقع تصمیمگیری کند و از این گذشته، تصمیمهای دیرهنگام خود را نیز بهصورتی غیراثربخش به اجرا درمیآورد.
🔹دیرهنگام مشکلات را تشخیص میدهد، غلط ریشهیابی میکند، در خیال برای آنها راهحل تجویز میکند و راه حل خیالی را نیز کامل و بهنگام اجرا نمیکند. تمام عرصههای عمومی ما اعم از فرهنگ، اقتصاد، روابط خارجی، قضاوت و… در ناکارآمدترین شکل خود به اداره امور میپردازند. تامین امنیت ملی مستلزم تصمیمگیریهای بجا، واقعبینانه و مبتنی بر منافع ملی است. قویترین نیروهای نظامی نیز با چنین سیستم اداره عمومی قادر به تأمین امنیت ملی نیست. تامین امنیت ملی از همان مجرایی حاصل میشود که حل مشکلات ریز و درشت کشور ممکن میشود، یعنی اصلاح ساختاری «سیستم اداره امور عمومی».
👈🏻متن کامل
yon.ir/lZorG
✅@kaleme
Telegraph
نظامیگری یا اصلاح ساختاری؟
در ماههای اخیر شاهد اتحادها و اقدامهایی در سطح منطقه و فراتر از آن هستیم که از تلاشی روزافزون در جهت تهدید امنیت ملی ایران حکایت میکنند. به همین دلیل، تأمین و تداوم امنیت ملی اولویت اصلی ما در سال ۱۳۹۸ خورشیدی خواهد بود. فراغت از تهدید اگر چه وجهی روانی…
🔴انتخابات؛ نمایش یا نشانه؟
✍🏻#علیرضا_علویتبار
🔹 هیچ کشور را در دنیا نمیشناسیم که از شکل و نوعی از انتخابات برای اداره امور عمومی خود بهره نگیرد. اما آنچه انتخابات را در کشور مختلف از هم متمایز میسازد، این است که در برخی از آنها انتخابات «نشانه مردمسالاری» است و در برخی دیگر «نمایش مردمسالاری».
🔹 علیرضا علویتبار در مشقنو نوشت: با نزدیک شدن موسم انتخابات شور و هیجان همراه با اضطراب، سیاسیون را فرامیگیرد، فارغ از اینکه اکثریت مردم آن را جدی تلقی کنند یا خیر! مواضع و دیدگاههایی که پیاپی در جامعه مطرح میشود، نشان میدهد سیاسیون ما هنوز در مورد برخی از مبناهای موضعگیری سیاسی ابهام دارند و مناسب میبینند متناسب با این ابهام مبنایی اعلام موضع کنند. ادعا نمیکنم من ابهام ندارم یا روشن و مشخص حرف میزنم، اما حداقل این است که به این ابهامها وقوف دارم و وجودشان ذهنم را آزار میدهد. در اینجا نیز تلاش میکنم تا بخشی از این ابهامها را مشخص کرده و در حد توان ناچیز خود برای ابهامزدایی از آنها بکوشم.
🔹یکم) هیچ کشور را در دنیا نمیشناسیم که از شکل و نوعی از انتخابات برای اداره امور عمومی خود بهره نگیرد. اما آنچه انتخابات را در کشور مختلف از هم متمایز میسازد، این است که در برخی از آنها انتخابات «نشانه مردمسالاری» است و در برخی دیگر «نمایش مردمسالاری». پرسش این است که چگونه میتوان دریافت، انتخابات در یک کشور «نشانه» است یا «نمایش»؟ به گمان من پاسخ این سوال برمیگردد به تصوری که ما از نظامهای سیاسی مردمسالار داریم. بهطور اجمالی نظام سیاسی را میتوان مردمسالاری تلقی کرد که در آن چهار ویژگی اصلی وجود داشته باشد. نخست، قدرت حکومت محدود و پاسخگو باشد. حدود قدرت حکومت را قانون و عرف تعیین میکند و حکومت باید علاوه بر وجدان حکومتگران و پاسخگویی به خدا در روز جزا، به مردم و نهادهای مختلف برآمده از رأی مردم پاسخگو باشد.
🔹دوم، رعایت حقوق اساسی مردم. در نظامهای مردمسالار مردم از حقوقی (مدنی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی) برخوردارند و این حقوق کمابیش رعایت میشود. نقض سیستماتیک حقوق شهروندی در نظامهای مردمسالار وجود ندارد.
🔹سوم، جامعه مدنی گسترده و اثربخش. در نظامهای مردمسالار تنوع و چندگونگی مردم به رسمیت شناخته شده و مردم در قالب انجمنهای داوطلبانه برای پیگیری خواستهها و دلبستگیهای خود، مستقل از حکومت، متشکل میشوند.
🔹چهارمین ویژگی نظامهای مردمسالار وجود انتخابات آزاد و منصفانه است. همه گرایشها و جریانهای اجتماعی حق دارند در انتخابات به رقابت مسالمتآمیز بپردازند و همه آنها به یک میزان از امکانات حکومتی برای ترویج خویش برخوردارند. با توجه به آنچه گفته شد، میتوان نتیجه گرفت اگر سه ویژگی یا شرط دیگر (حکومت محدود و مسئول، جامعه مدنی گسترده و اثربخش و رعایت حقوق اساسی مردم) وجود داشته باشد، انتخابات «نشانه» مردمسالاری است.
🔹انتخابات در چنین نظامی میتواند به بازتولید ابعاد دیگر مردمسالاری و احیاناً عمیقتر کردن مردمسالاری در جامعه بینجامد. اما اگر انتخابات در غیاب سایر ویژگیها برگزار شود، «نمایش» مردمسالاری محسوب میشود. بنابراین، این تصور که گمان کنیم انتخابات همیشه و همهجا نشانه و علامت وجود مردمسالاری است، خطایی است که میتواند به موضعگیری نادرست بینجامد.
👈🏻متن کامل:
yon.ir/5aWjE
✅@kaleme
✍🏻#علیرضا_علویتبار
🔹 هیچ کشور را در دنیا نمیشناسیم که از شکل و نوعی از انتخابات برای اداره امور عمومی خود بهره نگیرد. اما آنچه انتخابات را در کشور مختلف از هم متمایز میسازد، این است که در برخی از آنها انتخابات «نشانه مردمسالاری» است و در برخی دیگر «نمایش مردمسالاری».
🔹 علیرضا علویتبار در مشقنو نوشت: با نزدیک شدن موسم انتخابات شور و هیجان همراه با اضطراب، سیاسیون را فرامیگیرد، فارغ از اینکه اکثریت مردم آن را جدی تلقی کنند یا خیر! مواضع و دیدگاههایی که پیاپی در جامعه مطرح میشود، نشان میدهد سیاسیون ما هنوز در مورد برخی از مبناهای موضعگیری سیاسی ابهام دارند و مناسب میبینند متناسب با این ابهام مبنایی اعلام موضع کنند. ادعا نمیکنم من ابهام ندارم یا روشن و مشخص حرف میزنم، اما حداقل این است که به این ابهامها وقوف دارم و وجودشان ذهنم را آزار میدهد. در اینجا نیز تلاش میکنم تا بخشی از این ابهامها را مشخص کرده و در حد توان ناچیز خود برای ابهامزدایی از آنها بکوشم.
🔹یکم) هیچ کشور را در دنیا نمیشناسیم که از شکل و نوعی از انتخابات برای اداره امور عمومی خود بهره نگیرد. اما آنچه انتخابات را در کشور مختلف از هم متمایز میسازد، این است که در برخی از آنها انتخابات «نشانه مردمسالاری» است و در برخی دیگر «نمایش مردمسالاری». پرسش این است که چگونه میتوان دریافت، انتخابات در یک کشور «نشانه» است یا «نمایش»؟ به گمان من پاسخ این سوال برمیگردد به تصوری که ما از نظامهای سیاسی مردمسالار داریم. بهطور اجمالی نظام سیاسی را میتوان مردمسالاری تلقی کرد که در آن چهار ویژگی اصلی وجود داشته باشد. نخست، قدرت حکومت محدود و پاسخگو باشد. حدود قدرت حکومت را قانون و عرف تعیین میکند و حکومت باید علاوه بر وجدان حکومتگران و پاسخگویی به خدا در روز جزا، به مردم و نهادهای مختلف برآمده از رأی مردم پاسخگو باشد.
🔹دوم، رعایت حقوق اساسی مردم. در نظامهای مردمسالار مردم از حقوقی (مدنی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی) برخوردارند و این حقوق کمابیش رعایت میشود. نقض سیستماتیک حقوق شهروندی در نظامهای مردمسالار وجود ندارد.
🔹سوم، جامعه مدنی گسترده و اثربخش. در نظامهای مردمسالار تنوع و چندگونگی مردم به رسمیت شناخته شده و مردم در قالب انجمنهای داوطلبانه برای پیگیری خواستهها و دلبستگیهای خود، مستقل از حکومت، متشکل میشوند.
🔹چهارمین ویژگی نظامهای مردمسالار وجود انتخابات آزاد و منصفانه است. همه گرایشها و جریانهای اجتماعی حق دارند در انتخابات به رقابت مسالمتآمیز بپردازند و همه آنها به یک میزان از امکانات حکومتی برای ترویج خویش برخوردارند. با توجه به آنچه گفته شد، میتوان نتیجه گرفت اگر سه ویژگی یا شرط دیگر (حکومت محدود و مسئول، جامعه مدنی گسترده و اثربخش و رعایت حقوق اساسی مردم) وجود داشته باشد، انتخابات «نشانه» مردمسالاری است.
🔹انتخابات در چنین نظامی میتواند به بازتولید ابعاد دیگر مردمسالاری و احیاناً عمیقتر کردن مردمسالاری در جامعه بینجامد. اما اگر انتخابات در غیاب سایر ویژگیها برگزار شود، «نمایش» مردمسالاری محسوب میشود. بنابراین، این تصور که گمان کنیم انتخابات همیشه و همهجا نشانه و علامت وجود مردمسالاری است، خطایی است که میتواند به موضعگیری نادرست بینجامد.
👈🏻متن کامل:
yon.ir/5aWjE
✅@kaleme
Telegraph
انتخابات؛ نمایش یا نشانه؟
علیرضا علوی تبار هیچ کشور را در دنیا نمیشناسیم که از شکل و نوعی از انتخابات برای اداره امور عمومی خود بهره نگیرد. اما آنچه انتخابات را در کشور مختلف از هم متمایز میسازد، این است که در برخی از آنها انتخابات «نشانه مردمسالاری» است و در برخی دیگر «نمایش…
🔴فراز و فرود جنبش اصلاحات
✍🏻#علیرضا_علویتبار
🔹 از همان آغاز شروع حرکت اصلاح طلبی متاخر (از سال ۱۳۷۶) در ایران، پیوستار گسترده ای از نیروها درون آن قرار گرفتند که در مواقعی از جنبه یگانگیشان مورد مطالعه قرار میگرفتند و در مواقع دیگری از جنبه چندگونگی و تعددشان. وحدت آنها در چند محور قابل شمارش بوده است.
🔹نخست آنکه همه آنها وضع موجود را نامطلوب ارزیابی کرده و تداوم آن را نه مفید و نه ممکن میدانستهاند. دومین محور وحدت این بود که مانع اصلی حرکت به سوی حل مسائل و مشکلات را سیاسی میدانستند و امر سیاسی را در فهم وضعیت موجود اولویت میدادند. سومین تشابه به روش برمیگشت همگی روشهای قهرآمیز و خشونتآمیز را رد میکردند و به دنبال شیوههای مسالمت آمیز میگشتند.
🔹منبع تغذیه فکری اصلاح طلبان ترکیبی از مباحث توسعه، گذار به مردم سالاری، نواندیشی دینی و ارزشهای نخستین انقلاب بوده است. به همین دلیل به گمانم گفتمان غالب در دوره نخست اصلاحات (۷۶ تا ۸۴) را باید حول محور «توسعهی همه جانبه با اولویت توسعه سیاسی» درک و تفسیر کرد.
🔹از همان آغاز هم میشد تنوع و تمایز میان اصلاح طلبان را دید. یک محور چندگانگی به همان روش مسالمت آمیز بازمیگشت. اگر شما نقش نیروهای خارجی را آگاهانه نفی کنید و تکیه را بر نیروهای داخلی بگذارید و بهرهگیری از خشونت علیه اشخاص و اموال را هم کنار بگذارید، دو راهبرد مسالمت جویانه برای گذار به مردمسالاری خواهید داشت. نخست «بهبود خواهی حکومتی» و دوم «جنبش اجتماعی».
🔹بهبودخواهی حکومتی یعنی آغاز اصلاح توسط جریانهایی که در قدرت سهیماند. آنها انگیرههای گوناگونی برای اینکار خواهند داشت. اما به هر حال تداوم وضع موجود را ناممکن و نامطلوب تلقی میکنند و میخواهند آن را تغییر دهند. راه دوم راه «جنبش اجتماعی» است یعنی تلاش برای ایجاد شبکه غیر رسمی از تعامل پیرامون باورها و دلبستگیهای مشترک و استفاده از اشکال گوناگون اعتراض برای بسیج مردم در موارد تعارض اجتماعی. آنچه در اینجا مهم است «اقدام جمعی» و «بهرهگیری از اعتراض» است. در میان اصلاح طلبان از آغاز این دوگانگی وجود داشته که کدامیک از این راهبردها ما را با هزینه کمتر و سریعتر به هدف میرسد.
🔹بنابراین تلاش برای رفتن به درون ساختار قدرت چیزی بیرون از اصلاحات نیست بلکه جزو راهبردهای مطرح در مقابل آن است. اما به هر حال بهبودخواهی حکومتی لوازم خاص خود را نباید با جنبش اجتماعی اعتراضی یکسان تلقی شود. در پیوستار اصلاح طلبان و این تمایز، برمیگردد به تمایز در روش ها و راهبردها. آیا میخواهیم بهعنوان بهبودخواه حکومتی عمل کنیم؟ یا بهعنوان بخشی از جنبش اجتماعی؟ هر کدام را که بپذیریم لوازم خودش را دارد.
🔹شرکت در انتخابات و بعهده گرفتن مسئولیتهای حکومتی، گفتگو با جریانات قدرتمند داخل حکومتی، چانه زنی و سازش و همکاری، از لوازم بهبود خواهی حکومتی است. اما مشخصه بخشی از جنبش اجتماعی بودن، اعتراض است. میدانیم که روشهای اعتراض اولا غیرمتعارف هستند و ثانیا اغلب بطور غیر مستقیم بر مراکز قدرت و تصمیم گیری تاثیر میگذارند. هر دو گرایش از آغاز در میان اصلاح طلبان وجود داشته است.
🔹میتوان بین سه سطح از مخالفت در اصلاح طلبان تفکیک قائل شد. سطح نخست مخالفت با «مسئولان و کارگزاران سیاسی» است. سطح دوم مخالفت با «خطمشیها و راهبردها» است. در این سطح فقط بحث در مورد مجریان نیست بلکه سیاستها و راهبردهای به اجرا درآمده موضوع اختلاف هستند. سطح سوم مخالفت با ساختار است. به اصطلاح با مشکل «خطای سیستماتیک» مواجهیم. در این حالت شما اگر مجریان و خط و مشی ها را هم تغییر دهیم. باز خطاها تکرار میشود و نیاز دارید که ساختار را از نو طراحی کنید. در میان اصلاح طلبان از همان آغاز هم این تفاوت و تمایز وجود داشت.
🔹گروهی «کارگزاران سیاسی»، گروهی «خطمشیها و راهبردها» و گروهی «ساختارها» را علت اصلی مشکلات تلقی میکردند. روشن است که هرچقدر به سطح سوم مخالفت (ساختارها) نزدیکتر شوید نگاه شما «ریشهنگرتر» (رادیکالتر) میشود و راه حلهایتان با تغییرات بیشتری توام خواهد بود. هرچقدر حرکت اصلاحی با مشکلات بیشتری مواجه میشد، این تمایز آشکارتر میشد.
🔹امروز شاید گفتمان مسلطی وجود نداشته باشد، اما پرسشهای مسلطی وجود دارد. جستجو برای پایههای موجه و قابل دفاعی برای میهن دوستی، جستجو برای الگویی که ضمن تبیین نابرابری های موجود در جامعه بتواند مبنایی برای استخراج خط مشی های مناسب برابری طلبانه باشد و پیوند دادن حقانیت حکومت با جمهوریت سه پرسش اساسی مطرح هستند. بنابراین نمیتوان از پاسخ مسط سخن گفت اما میتوان از پرسشهای مسلط بحث کرد.
🔹به نظرم زمینه برای شکل گیری گفتمانی فراگیر و جهت دهنده مساعد است اما هنوز اقدام درخوری صورت نگرفته است./ایران فردا
✅@kaleme
✍🏻#علیرضا_علویتبار
🔹 از همان آغاز شروع حرکت اصلاح طلبی متاخر (از سال ۱۳۷۶) در ایران، پیوستار گسترده ای از نیروها درون آن قرار گرفتند که در مواقعی از جنبه یگانگیشان مورد مطالعه قرار میگرفتند و در مواقع دیگری از جنبه چندگونگی و تعددشان. وحدت آنها در چند محور قابل شمارش بوده است.
🔹نخست آنکه همه آنها وضع موجود را نامطلوب ارزیابی کرده و تداوم آن را نه مفید و نه ممکن میدانستهاند. دومین محور وحدت این بود که مانع اصلی حرکت به سوی حل مسائل و مشکلات را سیاسی میدانستند و امر سیاسی را در فهم وضعیت موجود اولویت میدادند. سومین تشابه به روش برمیگشت همگی روشهای قهرآمیز و خشونتآمیز را رد میکردند و به دنبال شیوههای مسالمت آمیز میگشتند.
🔹منبع تغذیه فکری اصلاح طلبان ترکیبی از مباحث توسعه، گذار به مردم سالاری، نواندیشی دینی و ارزشهای نخستین انقلاب بوده است. به همین دلیل به گمانم گفتمان غالب در دوره نخست اصلاحات (۷۶ تا ۸۴) را باید حول محور «توسعهی همه جانبه با اولویت توسعه سیاسی» درک و تفسیر کرد.
🔹از همان آغاز هم میشد تنوع و تمایز میان اصلاح طلبان را دید. یک محور چندگانگی به همان روش مسالمت آمیز بازمیگشت. اگر شما نقش نیروهای خارجی را آگاهانه نفی کنید و تکیه را بر نیروهای داخلی بگذارید و بهرهگیری از خشونت علیه اشخاص و اموال را هم کنار بگذارید، دو راهبرد مسالمت جویانه برای گذار به مردمسالاری خواهید داشت. نخست «بهبود خواهی حکومتی» و دوم «جنبش اجتماعی».
🔹بهبودخواهی حکومتی یعنی آغاز اصلاح توسط جریانهایی که در قدرت سهیماند. آنها انگیرههای گوناگونی برای اینکار خواهند داشت. اما به هر حال تداوم وضع موجود را ناممکن و نامطلوب تلقی میکنند و میخواهند آن را تغییر دهند. راه دوم راه «جنبش اجتماعی» است یعنی تلاش برای ایجاد شبکه غیر رسمی از تعامل پیرامون باورها و دلبستگیهای مشترک و استفاده از اشکال گوناگون اعتراض برای بسیج مردم در موارد تعارض اجتماعی. آنچه در اینجا مهم است «اقدام جمعی» و «بهرهگیری از اعتراض» است. در میان اصلاح طلبان از آغاز این دوگانگی وجود داشته که کدامیک از این راهبردها ما را با هزینه کمتر و سریعتر به هدف میرسد.
🔹بنابراین تلاش برای رفتن به درون ساختار قدرت چیزی بیرون از اصلاحات نیست بلکه جزو راهبردهای مطرح در مقابل آن است. اما به هر حال بهبودخواهی حکومتی لوازم خاص خود را نباید با جنبش اجتماعی اعتراضی یکسان تلقی شود. در پیوستار اصلاح طلبان و این تمایز، برمیگردد به تمایز در روش ها و راهبردها. آیا میخواهیم بهعنوان بهبودخواه حکومتی عمل کنیم؟ یا بهعنوان بخشی از جنبش اجتماعی؟ هر کدام را که بپذیریم لوازم خودش را دارد.
🔹شرکت در انتخابات و بعهده گرفتن مسئولیتهای حکومتی، گفتگو با جریانات قدرتمند داخل حکومتی، چانه زنی و سازش و همکاری، از لوازم بهبود خواهی حکومتی است. اما مشخصه بخشی از جنبش اجتماعی بودن، اعتراض است. میدانیم که روشهای اعتراض اولا غیرمتعارف هستند و ثانیا اغلب بطور غیر مستقیم بر مراکز قدرت و تصمیم گیری تاثیر میگذارند. هر دو گرایش از آغاز در میان اصلاح طلبان وجود داشته است.
🔹میتوان بین سه سطح از مخالفت در اصلاح طلبان تفکیک قائل شد. سطح نخست مخالفت با «مسئولان و کارگزاران سیاسی» است. سطح دوم مخالفت با «خطمشیها و راهبردها» است. در این سطح فقط بحث در مورد مجریان نیست بلکه سیاستها و راهبردهای به اجرا درآمده موضوع اختلاف هستند. سطح سوم مخالفت با ساختار است. به اصطلاح با مشکل «خطای سیستماتیک» مواجهیم. در این حالت شما اگر مجریان و خط و مشی ها را هم تغییر دهیم. باز خطاها تکرار میشود و نیاز دارید که ساختار را از نو طراحی کنید. در میان اصلاح طلبان از همان آغاز هم این تفاوت و تمایز وجود داشت.
🔹گروهی «کارگزاران سیاسی»، گروهی «خطمشیها و راهبردها» و گروهی «ساختارها» را علت اصلی مشکلات تلقی میکردند. روشن است که هرچقدر به سطح سوم مخالفت (ساختارها) نزدیکتر شوید نگاه شما «ریشهنگرتر» (رادیکالتر) میشود و راه حلهایتان با تغییرات بیشتری توام خواهد بود. هرچقدر حرکت اصلاحی با مشکلات بیشتری مواجه میشد، این تمایز آشکارتر میشد.
🔹امروز شاید گفتمان مسلطی وجود نداشته باشد، اما پرسشهای مسلطی وجود دارد. جستجو برای پایههای موجه و قابل دفاعی برای میهن دوستی، جستجو برای الگویی که ضمن تبیین نابرابری های موجود در جامعه بتواند مبنایی برای استخراج خط مشی های مناسب برابری طلبانه باشد و پیوند دادن حقانیت حکومت با جمهوریت سه پرسش اساسی مطرح هستند. بنابراین نمیتوان از پاسخ مسط سخن گفت اما میتوان از پرسشهای مسلط بحث کرد.
🔹به نظرم زمینه برای شکل گیری گفتمانی فراگیر و جهت دهنده مساعد است اما هنوز اقدام درخوری صورت نگرفته است./ایران فردا
✅@kaleme
🔵 میهندوستی شهروندمحور
✍️ #علیرضا_علویتبار:
🔸در فرصتهای مختلف تأکید شده است که گفتار و مواضع سیاسی ما نیازمند بازاندیشی است. یکی از محورهای این بازاندیشی توجه عمیقتر به آرمان «میهندوستی شهروندمحور» است. در این مقاله نسبت این ارزش را با سایر ارزشها مشخص کرده و از نسبت آن با واقعیت مینویسم...
👈 متن کامل:
https://bit.ly/2rwNpMc
✅@Kaleme
✍️ #علیرضا_علویتبار:
🔸در فرصتهای مختلف تأکید شده است که گفتار و مواضع سیاسی ما نیازمند بازاندیشی است. یکی از محورهای این بازاندیشی توجه عمیقتر به آرمان «میهندوستی شهروندمحور» است. در این مقاله نسبت این ارزش را با سایر ارزشها مشخص کرده و از نسبت آن با واقعیت مینویسم...
👈 متن کامل:
https://bit.ly/2rwNpMc
✅@Kaleme
Telegraph
میهندوستی شهروندمحور
علیرضا علویتبار سیاستورزی، بهویژه در دنیای جدید، پیوندی محتوایی و عمیق با «تصمیمگیری» دارد. تصمیمگیری مطابق با تعریف (فرآیند یافتن گزینههای مختلف، ارزیابی آنها و انتخاب یکی از میان آنها) اقدامی است آگاهانه و توأم با تأمل که مستلزم مقایسه و داوری ارزشی…
🔴 وضعیت ناگوار و غیرانقلابی
✍️ #علیرضا_علویتبار:
🔸شگفتزدگی که در اثر مشاهده حجم بسیار زیاد خشونت در طول یک بازه زمانی کوتاه، برای اغلب ما پیش آمده است، به مقدار زیادی اندیشیدن به آینده و نظم دادن به ذهن را دشوار ساخته است. اما همه بهخوبی میدانیم بدون تصوری روشن از وضعیتی که در آن قرار گرفتهایم و درسگیری از وقایعی که پیش آمد، نمیتوانیم راهی برای خروج از بنبستها و غلبه بر بحرانها بیابیم. برخی از واقعیتهایی که قبلاً هم کم و بیش از آنها آگاه بودیم، طی این وقایع تلخ بیشتر آشکار شد و خود را به ما نشان داد. بازخوانی این واقعیتها کمک بسیاری به درک امکانها و تنگناهایی میکند که با آنها مواجهیم. تلاش میکنم درباره این وضعیت نکاتی را بازگویم.
👈 متن کامل:
https://bit.ly/2rEQI4r
✅@Kaleme
✍️ #علیرضا_علویتبار:
🔸شگفتزدگی که در اثر مشاهده حجم بسیار زیاد خشونت در طول یک بازه زمانی کوتاه، برای اغلب ما پیش آمده است، به مقدار زیادی اندیشیدن به آینده و نظم دادن به ذهن را دشوار ساخته است. اما همه بهخوبی میدانیم بدون تصوری روشن از وضعیتی که در آن قرار گرفتهایم و درسگیری از وقایعی که پیش آمد، نمیتوانیم راهی برای خروج از بنبستها و غلبه بر بحرانها بیابیم. برخی از واقعیتهایی که قبلاً هم کم و بیش از آنها آگاه بودیم، طی این وقایع تلخ بیشتر آشکار شد و خود را به ما نشان داد. بازخوانی این واقعیتها کمک بسیاری به درک امکانها و تنگناهایی میکند که با آنها مواجهیم. تلاش میکنم درباره این وضعیت نکاتی را بازگویم.
👈 متن کامل:
https://bit.ly/2rEQI4r
✅@Kaleme
Telegraph
وضعیت ناگوار و غیرانقلابی
علیرضا علویتبار شگفتزدگی که در اثر مشاهده حجم بسیار زیاد خشونت در طول یک بازه زمانی کوتاه، برای اغلب ما پیش آمده است، به مقدار زیادی اندیشیدن به آینده و نظم دادن به ذهن را دشوار ساخته است. اما همه بهخوبی میدانیم بدون تصوری روشن از وضعیتی که در آن قرار…
🔴 آزادیخواهی در مسلخ برابریستیزی
✍️ #علیرضا_علویتبار:
🔸دکتر موسی غنینژاد، مقالهای نوشتهاند با عنوان «اصلاحطلبی در مسلخ سوسیالیسم» با این هدف که توضیح دهند «چرا روشنفکران دینی و اصلاحطلبان چپگرا در اصلاحات ناکام ماندند؟»
🔸ایشان در این مقاله ادعاهای گوناگونی را طرح کردهاند، که همگی در جای خود قابل بحث و گفتگو هستند. از میان این ادعاها برخی را که به نظر مهمتر هستند، بررسی و ملاحظاتی را در مورد آنها طرح میکنم
🔸مفهوم روشنفکری دینی، حتی در چارچوب دیدگاههای خود آقای غنینژاد، مفهومی متناقض نیست و پسوند دینی برای روشنفکری هم منطق دارد و هم روشنگر و متمایز کننده فعالیتهای این جریان است
🔸جوامعی که حقوق اقتصادی-اجتماعی شهروندان را به رسمیت شناخته و حکومت را مسئول تأمین این حقوق میدانند اما اختیارات حکومت را به قانون اساسی، رویههای قانونی و تفکیک قوا محدود میکنند، نمیتوانند طرفدار آزادی و حاکمیت مردم باشند؟ با منطق آقای غنینژاد خیر، چون از محدوده تعاریف سرمایهداری خارج میشوند
🔸هر نظام دموکراتیکی که بر رضایت و منافع عمومی بنا میشود، هم به نهادهای مالکیت خصوصی و آزادی مبادله احتیاج دارد و هم به تضمین حقوق اساسی اقتصادی-اجتماعی انسانها و محدودیتها و کنترلهای ضروری آن
🔸مشکل دکتر غنینژاد این است که برخی از باورهای خود را بدیهی تلقی کرده و دیگرانی را که این باورها را قبول ندارند، به ندانستن متهم میکنند
👈 متن کامل:
https://bit.ly/2tiFDGE
✅@Kaleme
✍️ #علیرضا_علویتبار:
🔸دکتر موسی غنینژاد، مقالهای نوشتهاند با عنوان «اصلاحطلبی در مسلخ سوسیالیسم» با این هدف که توضیح دهند «چرا روشنفکران دینی و اصلاحطلبان چپگرا در اصلاحات ناکام ماندند؟»
🔸ایشان در این مقاله ادعاهای گوناگونی را طرح کردهاند، که همگی در جای خود قابل بحث و گفتگو هستند. از میان این ادعاها برخی را که به نظر مهمتر هستند، بررسی و ملاحظاتی را در مورد آنها طرح میکنم
🔸مفهوم روشنفکری دینی، حتی در چارچوب دیدگاههای خود آقای غنینژاد، مفهومی متناقض نیست و پسوند دینی برای روشنفکری هم منطق دارد و هم روشنگر و متمایز کننده فعالیتهای این جریان است
🔸جوامعی که حقوق اقتصادی-اجتماعی شهروندان را به رسمیت شناخته و حکومت را مسئول تأمین این حقوق میدانند اما اختیارات حکومت را به قانون اساسی، رویههای قانونی و تفکیک قوا محدود میکنند، نمیتوانند طرفدار آزادی و حاکمیت مردم باشند؟ با منطق آقای غنینژاد خیر، چون از محدوده تعاریف سرمایهداری خارج میشوند
🔸هر نظام دموکراتیکی که بر رضایت و منافع عمومی بنا میشود، هم به نهادهای مالکیت خصوصی و آزادی مبادله احتیاج دارد و هم به تضمین حقوق اساسی اقتصادی-اجتماعی انسانها و محدودیتها و کنترلهای ضروری آن
🔸مشکل دکتر غنینژاد این است که برخی از باورهای خود را بدیهی تلقی کرده و دیگرانی را که این باورها را قبول ندارند، به ندانستن متهم میکنند
👈 متن کامل:
https://bit.ly/2tiFDGE
✅@Kaleme
Telegraph
آزادیخواهی در مسلخ برابریستیزی
علیرضا علویتبار دکتر موسی غنینژاد، مقالهای نوشتهاند با عنوان «اصلاحطلبی در مسلخ سوسیالیسم» با این هدف که توضیح دهند «چرا روشنفکران دینی و اصلاحطلبان چپگرا در اصلاحات ناکام ماندند؟». این مقاله در فصلنامه سیاستنامه (شماره ۱۲، سال سوم، پاییز ۱۳۹۸)…
🔴 نواندیشی دینی و پسادنیویگرایی
✍️ #علیرضا_علویتبار:
🔸هدف این نوشتار طرح بحثی است در مورد نسبت میان «نواندیشی دینی» و «پسادنیویگرایی» (post secularism) با قرائت یورگن هابرماس. گرچه هیچیک از این دو مفهوم بهطور تفصیلی مورد بحث و بررسی قرار نمیگیرند اما به ناگزیر با طرح نکاتی محدوده مفهومی هر دو مشخص میشود. پس از طرح درآمدی بر این دو به بحث از نسبت میان آنها میپردازیم. روشن است که به وضعیت ایران امروز نظر داشته و تاملی نظری برای درک بهتر آن خواهیم داشت.
🔸۱) آنچه در مورد نواندیشی دینی، طرح میشود بهطور مشخص به دین اسلام معطوف است. اما به گمان من میتوان آن را به همه ادیان (بهویژه ادیان ابراهیمی) تعمیم داد. برای طرح ادعاهای این نوشتار کافی است که بحث را به «دین اسلام» محدود کنیم.
۱.۱. دین باوران، کموبیش تصوری واحد از «دین» دارند. ازنظر آنها دین عبارت است از «مجموعهای از نمادها و نشانهها که دربرگیرنده پیام و دعوت خدا، خطاب به انسان است».
۱. ۲. همیشه و همهجا، موضوع دینباوری و دینداری، «درک و تفسیر» انسانها از نمادها و نشانههای دینی است. موضوع دینداری شناخت و درک ما از «دین» است و نه خود «دین». واقعگرایی حکم میکند میان «شیء» و «علم به شیء» تفاوت قائل شویم.
👈 متن کامل:
https://bit.ly/36LKw9o
✅@Kaleme
✍️ #علیرضا_علویتبار:
🔸هدف این نوشتار طرح بحثی است در مورد نسبت میان «نواندیشی دینی» و «پسادنیویگرایی» (post secularism) با قرائت یورگن هابرماس. گرچه هیچیک از این دو مفهوم بهطور تفصیلی مورد بحث و بررسی قرار نمیگیرند اما به ناگزیر با طرح نکاتی محدوده مفهومی هر دو مشخص میشود. پس از طرح درآمدی بر این دو به بحث از نسبت میان آنها میپردازیم. روشن است که به وضعیت ایران امروز نظر داشته و تاملی نظری برای درک بهتر آن خواهیم داشت.
🔸۱) آنچه در مورد نواندیشی دینی، طرح میشود بهطور مشخص به دین اسلام معطوف است. اما به گمان من میتوان آن را به همه ادیان (بهویژه ادیان ابراهیمی) تعمیم داد. برای طرح ادعاهای این نوشتار کافی است که بحث را به «دین اسلام» محدود کنیم.
۱.۱. دین باوران، کموبیش تصوری واحد از «دین» دارند. ازنظر آنها دین عبارت است از «مجموعهای از نمادها و نشانهها که دربرگیرنده پیام و دعوت خدا، خطاب به انسان است».
۱. ۲. همیشه و همهجا، موضوع دینباوری و دینداری، «درک و تفسیر» انسانها از نمادها و نشانههای دینی است. موضوع دینداری شناخت و درک ما از «دین» است و نه خود «دین». واقعگرایی حکم میکند میان «شیء» و «علم به شیء» تفاوت قائل شویم.
👈 متن کامل:
https://bit.ly/36LKw9o
✅@Kaleme
Telegraph
نواندیشی دینی و پسادنیویگرایی
علیرضا علویتبار هدف این نوشتار طرح بحثی است در مورد نسبت میان «نواندیشی دینی» و «پسادنیویگرایی» (post secularism) با قرائت یورگن هابرماس. گرچه هیچیک از این دو مفهوم بهطور تفصیلی مورد بحث و بررسی قرار نمیگیرند اما به ناگزیر با طرح نکاتی محدوده مفهومی…
🔴 علل ناکامی اصلاحطلبان
✍️ #علیرضا_علویتبار:
🔸اصلاحطلبان با مجموعهای از تشکلهای ریز و درشت و همگی با توانی کمتر از متوسط مواجه هستند، که فقط بر روی کاغذ و هنگام تعیین نامزدهای انتخاباتی در عرصههای مختلف حضور مییابند! احزابی که آنقدر شیفته و تشنه خدمت هستند، که از شرکت در هیچ انتخاباتی صرفنظر نمیکنند، حتی اگر مطمئن باشند که رأیی ندارند و بدتر از آن نامزدی هم برای معرفی ندارند!
🔹بسیاری از چهرههای مؤثر اصلاحطلب هنوز در پذیرش لوازم مردمسالاری با خویش در جدالاند و بهدنبال تعدیل مردمسالاری و سازگار کردن آن با باورهای خویشاند. برخی هنوز گمان میکنند با تغییر برخی از مسئولین و برخی از راهبردها و خطمشیها میتوان مشکلات را حل کرد
🔸نظام سیاسی ایران، تحت فشارهای خارجی تخریبکننده زیادی قرار دارد، فشارهایی که رو به افزایش و تشدید هم هستند. حکومتهای جاهطلب و رانتی جنوب خلیج فارس، حکومت اشغالگر اسرائیل و حکومت سلطهگر آمریکا مثلثی را برای فشار بر ایران و حکومت آن سامان دادهاند و این فشار را از طریق تحریم، تهدید نظامی و عملیات خرابکارانه دنبال میکنند. تأثیر این فشارهای خارجی، تقویت نگاهها و برخوردهای امنیتی از یکسو و وابستگی معیشتی مردم به مافیاهای ثروت و قدرت از سوی دیگر است.
👈 متن کامل
✅@Kaleme
✍️ #علیرضا_علویتبار:
🔸اصلاحطلبان با مجموعهای از تشکلهای ریز و درشت و همگی با توانی کمتر از متوسط مواجه هستند، که فقط بر روی کاغذ و هنگام تعیین نامزدهای انتخاباتی در عرصههای مختلف حضور مییابند! احزابی که آنقدر شیفته و تشنه خدمت هستند، که از شرکت در هیچ انتخاباتی صرفنظر نمیکنند، حتی اگر مطمئن باشند که رأیی ندارند و بدتر از آن نامزدی هم برای معرفی ندارند!
🔹بسیاری از چهرههای مؤثر اصلاحطلب هنوز در پذیرش لوازم مردمسالاری با خویش در جدالاند و بهدنبال تعدیل مردمسالاری و سازگار کردن آن با باورهای خویشاند. برخی هنوز گمان میکنند با تغییر برخی از مسئولین و برخی از راهبردها و خطمشیها میتوان مشکلات را حل کرد
🔸نظام سیاسی ایران، تحت فشارهای خارجی تخریبکننده زیادی قرار دارد، فشارهایی که رو به افزایش و تشدید هم هستند. حکومتهای جاهطلب و رانتی جنوب خلیج فارس، حکومت اشغالگر اسرائیل و حکومت سلطهگر آمریکا مثلثی را برای فشار بر ایران و حکومت آن سامان دادهاند و این فشار را از طریق تحریم، تهدید نظامی و عملیات خرابکارانه دنبال میکنند. تأثیر این فشارهای خارجی، تقویت نگاهها و برخوردهای امنیتی از یکسو و وابستگی معیشتی مردم به مافیاهای ثروت و قدرت از سوی دیگر است.
👈 متن کامل
✅@Kaleme
t.me
علل ناکامی اصلاحطلبان
چکیده :جمهوری اسلامی ایران بر مبنای گفتمان خاصی شکل گرفته و حقانیت و جهتگیری خود را از این گفتمان میگیرد. اینک با اطمینان میتوان گفت که عناصری در این گفتمان وجود دارند که با یکدیگر ناسازگار و غیر قابل جمعاند. برخلاف آنچه در گام نخست به ذهن میآید، این…
🔴 رادیکالیسم و تندروی
✍️ #علیرضا_علویتبار:
🔸هفتههای گذشته، اصطلاح «رادیکالیسم» موضوع گفتارها، تحلیلها و موضعگیریهای سیاسی مختلف شد. درکهای نادرست و تفسیرهای غیرمنصفانهای در مورد آن بهطور عمدی ترویج شد تا زمینهساز تخریبها و برخوردهای بعدی گردد. در واکنش به موجهای تخریبی به نظر میرسد که بازخوانی برخی نکات در مورد رادیکالیسم، ضروری و لازم باشد
🔹برای تغییر دادن بنیادی وضع موجود میتوان دست رد به سینه قواعد متعارف فعالیت و مبارزه سیاسی زد و از راههای غیرقانونی و خشونتآمیز اقدام کرد و یا برعکس با بهرهگیری از همین قواعد و نفی خشونت برای کسب قدرت و به کار بردن آن برای ساختن نظمی نو اقدام کرد
🔸اگر اصلاحطلبی خواهان خروج از اندکسالاری موجود باشد و بخواهد از دایره محدود مدیران و مقامهای سیاسی «همیشه در صحنه» سالهای پس از انقلاب خارج شود و دگرگونی اساسی در خطمشیها و راهبردهای عمومی کشور را دنبال کند و در نهایت نیز به اصطلاح ساختارها و سیستمهای نامناسب و نادرست اداره امور کشور بیاندیشد، از نظر آرمانی «رادیکال» است
🔹در تندروی عنصری از بیتوجهی به «عقل جمعی» و «تجربه تاریخی» دیده میشود که هیچ لزومی ندارد در رادیکالیسم وجود داشته باشد. میتوان خواهان دگرگونیهای ژرف در جامعه بود و در ریشهیابی مشکلات از سطح گذر کرد اما در باتلاق تندروی نیفتاد
👈 متن کامل
✅@Kaleme
✍️ #علیرضا_علویتبار:
🔸هفتههای گذشته، اصطلاح «رادیکالیسم» موضوع گفتارها، تحلیلها و موضعگیریهای سیاسی مختلف شد. درکهای نادرست و تفسیرهای غیرمنصفانهای در مورد آن بهطور عمدی ترویج شد تا زمینهساز تخریبها و برخوردهای بعدی گردد. در واکنش به موجهای تخریبی به نظر میرسد که بازخوانی برخی نکات در مورد رادیکالیسم، ضروری و لازم باشد
🔹برای تغییر دادن بنیادی وضع موجود میتوان دست رد به سینه قواعد متعارف فعالیت و مبارزه سیاسی زد و از راههای غیرقانونی و خشونتآمیز اقدام کرد و یا برعکس با بهرهگیری از همین قواعد و نفی خشونت برای کسب قدرت و به کار بردن آن برای ساختن نظمی نو اقدام کرد
🔸اگر اصلاحطلبی خواهان خروج از اندکسالاری موجود باشد و بخواهد از دایره محدود مدیران و مقامهای سیاسی «همیشه در صحنه» سالهای پس از انقلاب خارج شود و دگرگونی اساسی در خطمشیها و راهبردهای عمومی کشور را دنبال کند و در نهایت نیز به اصطلاح ساختارها و سیستمهای نامناسب و نادرست اداره امور کشور بیاندیشد، از نظر آرمانی «رادیکال» است
🔹در تندروی عنصری از بیتوجهی به «عقل جمعی» و «تجربه تاریخی» دیده میشود که هیچ لزومی ندارد در رادیکالیسم وجود داشته باشد. میتوان خواهان دگرگونیهای ژرف در جامعه بود و در ریشهیابی مشکلات از سطح گذر کرد اما در باتلاق تندروی نیفتاد
👈 متن کامل
✅@Kaleme
t.me
رادیکالیسم و تندروی
چکیده :اگر اصلاحطلبی خواهان خروج از اندکسالاری موجود باشد و بخواهد از دایره محدود مدیران و مقامهای سیاسی «همیشه در صحنه» سالهای پس از انقلاب خارج شود و دگرگونی اساسی در خطمشیها و راهبردهای عمومی کشور را دنبال کند و در نهایت نیز به اصطلاح ساختارها و…
🔴 اصلاحطلبانناتوان از نمایندگی طبقه متوسط؟
✍️ #علیرضا_علویتبار:
🔸اگر اصلاحطلبان بخواهند با بخشهایی از جامعه پیوند زنده برقرار و خواستههای آنها را نمایندگی کنند و متقابلاً از حمایت آنها برخوردار باشند، بهتدریج باید نوعی جدایی نیز در میان خودشان شکل بگیرد
🔸به گمان من بعد از یک دوره که باعث شد دوباره حکومت، چندگانگی را در درون خود بپذیرد، دوباره جهتگیری به سوی یکدستسازی قوای سهگانه رفت؛ از اینرو گمان میکنم آنچه در انتخابات مجلس یازدهم اتفاق افتاد، در ریاست ۱۴۰۰ رخ دهد: «مشارکت کمتر و نتیجه مطمئنتر»
🔸طبقه متوسط موجود، طبقهای است خسته از دستوپازدن مداوم برای حفظ وضع موجود خود و ناامید از آینده و حیرتزده از ثروتهای بادآورده و یکشبه دیگران
🔸اکثریت مردم از راههای مسالمتآمیز برای رسیدن به اهداف خود دفاع میکنند؛ ازاینرو ممکن است اصلاحطلبان کنونی را قبول نداشته باشند اما از روش اصلاحی دفاع خواهند کرد
👈 متن کامل
✅@Kaleme
✍️ #علیرضا_علویتبار:
🔸اگر اصلاحطلبان بخواهند با بخشهایی از جامعه پیوند زنده برقرار و خواستههای آنها را نمایندگی کنند و متقابلاً از حمایت آنها برخوردار باشند، بهتدریج باید نوعی جدایی نیز در میان خودشان شکل بگیرد
🔸به گمان من بعد از یک دوره که باعث شد دوباره حکومت، چندگانگی را در درون خود بپذیرد، دوباره جهتگیری به سوی یکدستسازی قوای سهگانه رفت؛ از اینرو گمان میکنم آنچه در انتخابات مجلس یازدهم اتفاق افتاد، در ریاست ۱۴۰۰ رخ دهد: «مشارکت کمتر و نتیجه مطمئنتر»
🔸طبقه متوسط موجود، طبقهای است خسته از دستوپازدن مداوم برای حفظ وضع موجود خود و ناامید از آینده و حیرتزده از ثروتهای بادآورده و یکشبه دیگران
🔸اکثریت مردم از راههای مسالمتآمیز برای رسیدن به اهداف خود دفاع میکنند؛ ازاینرو ممکن است اصلاحطلبان کنونی را قبول نداشته باشند اما از روش اصلاحی دفاع خواهند کرد
👈 متن کامل
✅@Kaleme
t.me
اصلاحطلبانناتوان از نمایندگی طبقه متوسط؟
چکیده :به گمان من بعد از یک دوره که باعث شد دوباره حکومت، چندگانگی را در درون خود بپذیرد، دوباره جهتگیری به سوی یکدستسازی قوای سهگانه رفت؛ از اینرو گمان میکنم آنچه در انتخابات مجلس یازدهم اتفاق افتاد، در ریاست ۱۴۰۰ رخ دهد: «مشارکت کمتر و نتیجه...
🔴 تصویر موجّه واقعه عاشورا
✍️ #علیرضا_علویتبار:
🔸دینباوران درجامعه ما، کم و بیش تصور واحدی از «دین» دارند. از نظر آنان دین عبارت است از «مجموعهای از نمادها و نشانهها که در برگیرنده پیام و دعوت خدا خطاب به انسان است». مهمترین نمادها و نشانههای دینی عبارتند از «متن وحیانی» و «الگوی گفتاری و رفتاری پیامبر»؛ همان چیزی که مسلمانان با عنوان قرآن و سنت از آن یاد میکنند. شیعیان نیز امامت و عترت را نه بهعنوان رقیب بلکه بهعنوان راه شناخت دقیقتر و عمیقتر این دو معرفی میکنند. دین باوران برای شناخت و درک آموزههای نظری و عملی دین میکوشند تا «متن وحیانی» را فهمیده و تفسیر کنند و به شناخت عمیقتر الگوی گفتاری و رفتاری پیامبر دست یابند. شناخت و تبیین الگوی رفتاری و گفتاری امامان نیز بهعنوان مجرایی معتبر برای این کار مورد استفاده قرار میگیرد. به همین دلیل است که زندگی امامان نزد شیعیان اهمیت یافته و برای شناخت آن اهتمام میکنند. توجه به «عاشورا» بهعنوان واقعهای تاریخی و درسآموز و بهعنوان واسطهای برای شناخت الگوی رفتاری و گفتاری امامان و از آن طریق شناخت پیامبر و قرآن به همین دلیل بوده است.
🔸چهره مذهبی حادثه عاشورا بسیار پر رنگ است اما به هر حال این واقعه، یک حادثه تاریخی است. قبل از هرگونه تفسیر و نتیجهگیری از این واقعه داشتن «تصویری موجّه» از آن ضروری است. موجّه بودن در توصیف وقایع تاریخی بستگی به «منابع» مورد استفاده در شناخت آن واقعه تاریخی دارد. به دلیل اهمیتی که عاشورا در فرهنگ و ذهنیت مردم ما دارد، به نظر میرسد گفتوگو در مورد منابعی که میتوان از طریق آنها به «تصویری متکی بر منابع معتبر» از این واقعه رسید، دارای اهمیت فرهنگی و دینی باشد. در ادامه بهعنوان گامی در راه فهم درست یکی از وقایع تاریخی و دینی، تلاش میشود تا دستهبندی از منابع مطرح در زمینه عاشورا ارائه و نکاتی در مورد آنها یادآوری شود.
👈 متن کامل
✅@Kaleme
✍️ #علیرضا_علویتبار:
🔸دینباوران درجامعه ما، کم و بیش تصور واحدی از «دین» دارند. از نظر آنان دین عبارت است از «مجموعهای از نمادها و نشانهها که در برگیرنده پیام و دعوت خدا خطاب به انسان است». مهمترین نمادها و نشانههای دینی عبارتند از «متن وحیانی» و «الگوی گفتاری و رفتاری پیامبر»؛ همان چیزی که مسلمانان با عنوان قرآن و سنت از آن یاد میکنند. شیعیان نیز امامت و عترت را نه بهعنوان رقیب بلکه بهعنوان راه شناخت دقیقتر و عمیقتر این دو معرفی میکنند. دین باوران برای شناخت و درک آموزههای نظری و عملی دین میکوشند تا «متن وحیانی» را فهمیده و تفسیر کنند و به شناخت عمیقتر الگوی گفتاری و رفتاری پیامبر دست یابند. شناخت و تبیین الگوی رفتاری و گفتاری امامان نیز بهعنوان مجرایی معتبر برای این کار مورد استفاده قرار میگیرد. به همین دلیل است که زندگی امامان نزد شیعیان اهمیت یافته و برای شناخت آن اهتمام میکنند. توجه به «عاشورا» بهعنوان واقعهای تاریخی و درسآموز و بهعنوان واسطهای برای شناخت الگوی رفتاری و گفتاری امامان و از آن طریق شناخت پیامبر و قرآن به همین دلیل بوده است.
🔸چهره مذهبی حادثه عاشورا بسیار پر رنگ است اما به هر حال این واقعه، یک حادثه تاریخی است. قبل از هرگونه تفسیر و نتیجهگیری از این واقعه داشتن «تصویری موجّه» از آن ضروری است. موجّه بودن در توصیف وقایع تاریخی بستگی به «منابع» مورد استفاده در شناخت آن واقعه تاریخی دارد. به دلیل اهمیتی که عاشورا در فرهنگ و ذهنیت مردم ما دارد، به نظر میرسد گفتوگو در مورد منابعی که میتوان از طریق آنها به «تصویری متکی بر منابع معتبر» از این واقعه رسید، دارای اهمیت فرهنگی و دینی باشد. در ادامه بهعنوان گامی در راه فهم درست یکی از وقایع تاریخی و دینی، تلاش میشود تا دستهبندی از منابع مطرح در زمینه عاشورا ارائه و نکاتی در مورد آنها یادآوری شود.
👈 متن کامل
✅@Kaleme
t.me
تصویر موجّه واقعه عاشورا
چکیده :چهره مذهبی حادثه عاشورا بسیار پر رنگ است اما به هر حال این واقعه، یک حادثه تاریخی است. قبل از هرگونه تفسیر و نتیجهگیری از این واقعه داشتن «تصویری موجّه» از آن ضروری است. موجّه بودن در توصیف وقایع تاریخی بستگی به «منابع» مورد استفاده در شناخت آن واقعه…
🔴 برآمدن یک اصلاحطلب
✍️ #علیرضا_علویتبار:
ماههای آخر جنگ بود. به دستور پزشک ناگزیر از ۴۵ روز استراحت مطلق بودم. داشتم از نظر روحی خودم را برای تحمل ۴۵ روز بدون غوغا آماده میکردم! دوستی با دو کتاب به سراغم آمد: «خشونت» (هانا آرنت، ترجمه عزتالله فولادوند، خوارزمی، ۱۳۵۹) و «انقلاب» (هانا آرنت، ترجمه عزتالله فولادوند، خوارزمی، ۱۳۶۱). با نام آرنت و دیدگاههایش کموبیش آشنا بودم و اندکی دربارهاش خوانده بودم. اما این نخستینبار بود که دو اثر او را بیواسطه میخواندم. تا پیش از این دو کتاب، ذهنیت من در مورد انقلاب و خشونت بیشتر در قالب گفتوگوی مطرح در کتاب «انقلاب و اصلاح» (هربرت مارکوزه و کارل پوپر، ترجمه هوشنگ وزیری، خوارزمی، ۱۳۵۱) نظم میگرفت.
کموبیش استدلال مارکوزه را در مورد ناگزیر بودن قهر و انقلاب برای ایجاد دگرگونی ژرف اجتماعی پذیرفته بودم. اما جنگ این فرصت را ایجاد کرده بود که خشونت را در عریانترین شکلاش تجربه کنم. تلخی آنچه در جنگ تجربه کرده بودم و آنچه از درگیریهای داخلی میان گروههای برانداز و حکومت شنیده بودم، زمینهای ذهنی در من فراهم کرده بود که به دنبال مفری برای توجیه پرهیز از خشونت میگشت. کتابهای آرنت همان امکانی بود که بهدنبال آن میگشتم! ادراک منفی از «خشونت به عنوان ابزار تغییر»، بعدتر با شکست آیتالله منتظری برای جلوگیری از وقوع خشونت حکومتی (اعدامهای ۱۳۶۷) و احساس ناتوانی که به عنوان یکی از مدافعان تلاش ایشان به من دست داده بود، تکمیل شد. دگرگونی اتفاق افتاده بود!
👈 متن کامل
http://www.kaleme.com/1399/06/23/klm-281994/
✅@Kaleme
✍️ #علیرضا_علویتبار:
ماههای آخر جنگ بود. به دستور پزشک ناگزیر از ۴۵ روز استراحت مطلق بودم. داشتم از نظر روحی خودم را برای تحمل ۴۵ روز بدون غوغا آماده میکردم! دوستی با دو کتاب به سراغم آمد: «خشونت» (هانا آرنت، ترجمه عزتالله فولادوند، خوارزمی، ۱۳۵۹) و «انقلاب» (هانا آرنت، ترجمه عزتالله فولادوند، خوارزمی، ۱۳۶۱). با نام آرنت و دیدگاههایش کموبیش آشنا بودم و اندکی دربارهاش خوانده بودم. اما این نخستینبار بود که دو اثر او را بیواسطه میخواندم. تا پیش از این دو کتاب، ذهنیت من در مورد انقلاب و خشونت بیشتر در قالب گفتوگوی مطرح در کتاب «انقلاب و اصلاح» (هربرت مارکوزه و کارل پوپر، ترجمه هوشنگ وزیری، خوارزمی، ۱۳۵۱) نظم میگرفت.
کموبیش استدلال مارکوزه را در مورد ناگزیر بودن قهر و انقلاب برای ایجاد دگرگونی ژرف اجتماعی پذیرفته بودم. اما جنگ این فرصت را ایجاد کرده بود که خشونت را در عریانترین شکلاش تجربه کنم. تلخی آنچه در جنگ تجربه کرده بودم و آنچه از درگیریهای داخلی میان گروههای برانداز و حکومت شنیده بودم، زمینهای ذهنی در من فراهم کرده بود که به دنبال مفری برای توجیه پرهیز از خشونت میگشت. کتابهای آرنت همان امکانی بود که بهدنبال آن میگشتم! ادراک منفی از «خشونت به عنوان ابزار تغییر»، بعدتر با شکست آیتالله منتظری برای جلوگیری از وقوع خشونت حکومتی (اعدامهای ۱۳۶۷) و احساس ناتوانی که به عنوان یکی از مدافعان تلاش ایشان به من دست داده بود، تکمیل شد. دگرگونی اتفاق افتاده بود!
👈 متن کامل
http://www.kaleme.com/1399/06/23/klm-281994/
✅@Kaleme
t.me
برآمدن یک اصلاحطلب
چکیده :گسست کامل از «خشونت بهعنوان ابزار دگرگونی» حاصل آن بود. ترس از اینکه استفاده از خشونت برای رسیدن به هر هدفی با خطر فائق آمدن ابزار بر هدف مواجه است من را از راهحل انقلابی نیز دور میکرد. پرهیز از خشونت و انقلاب، که حاصل تعامل تجربه و نظرورزی بود…
🔴 هیچکس از جنگ سالم بر نمیگردد!
✍️ #علیرضا_علویتبار:
شبها با حسن (حسن حقنگهدار، متولد ۱۳۳۶ و شهید در خردادماه ۱۳۶۷) اعلامیه پخش میکردیم. یک بار وقتی داشت اعلامیه به خانهای میانداخت، به شوخی گفتم «پاسبان»! بلند شد و سرش خورد به دستگیره در و شکست. یادش آوردم، با خنده گفت از قدیم نامرد بودی. پس از کمی استراحت گفت پاشو برویم خط اول را ببینیم. در راه که میرفتیم، شوخی و جدی گفت، اینجا آرتیستبازی درنیاری، بچهها هم یاد میگیرند و دردسر درست میکنند. مسئول محور عملیات شلمچه بود. توی مسیر با شک و تردید ازش پرسیدم، حسن با این وضعیت ما پیروز میشویم؟!
شروع کرد بهطور شرطی جوابم را دادن. بله اگر سلاح و تجهیزات تکمیل شود و اعزام نیروها کافی باشد و... گفتم اینها که خیلی «اگر» است! محکم به صورتم نگاه کرد، گفت اگر ما کارهایی را که به ما واگذار شده، خوب انجام بدیم، خدا هم کمک میکند و کار پیش میرود. چه آرامشی داشت، وقتی این حرفها را میزد. یادم آمد که در سوسنگرد چگونه با قهرمانی او و همراهانش شهر آزاد شده بود. حسن تجسم اراده و توانایی بود.
👈 متن کامل
http://www.kaleme.com/1399/07/17/klm-282578/
✅@Kaleme
✍️ #علیرضا_علویتبار:
شبها با حسن (حسن حقنگهدار، متولد ۱۳۳۶ و شهید در خردادماه ۱۳۶۷) اعلامیه پخش میکردیم. یک بار وقتی داشت اعلامیه به خانهای میانداخت، به شوخی گفتم «پاسبان»! بلند شد و سرش خورد به دستگیره در و شکست. یادش آوردم، با خنده گفت از قدیم نامرد بودی. پس از کمی استراحت گفت پاشو برویم خط اول را ببینیم. در راه که میرفتیم، شوخی و جدی گفت، اینجا آرتیستبازی درنیاری، بچهها هم یاد میگیرند و دردسر درست میکنند. مسئول محور عملیات شلمچه بود. توی مسیر با شک و تردید ازش پرسیدم، حسن با این وضعیت ما پیروز میشویم؟!
شروع کرد بهطور شرطی جوابم را دادن. بله اگر سلاح و تجهیزات تکمیل شود و اعزام نیروها کافی باشد و... گفتم اینها که خیلی «اگر» است! محکم به صورتم نگاه کرد، گفت اگر ما کارهایی را که به ما واگذار شده، خوب انجام بدیم، خدا هم کمک میکند و کار پیش میرود. چه آرامشی داشت، وقتی این حرفها را میزد. یادم آمد که در سوسنگرد چگونه با قهرمانی او و همراهانش شهر آزاد شده بود. حسن تجسم اراده و توانایی بود.
👈 متن کامل
http://www.kaleme.com/1399/07/17/klm-282578/
✅@Kaleme
t.me
هیچکس از جنگ سالم بر نمیگردد!
چکیده :شروع کرد بهطور شرطی جوابم را دادن. بله اگر سلاح و تجهیزات تکمیل شود و اعزام نیروها کافی باشد و... گفتم اینها که خیلی «اگر» است! محکم به صورتم نگاه کرد، گفت اگر ما کارهایی را که به ما واگذار شده، خوب انجام بدیم، خدا هم کمک میکند و کار پیش میرود.…
🔴 موسیقی، فقه یا سیاست؟
✍️ #علیرضا_علویتبار:
با درگذشت استاد بزرگ آواز (زندهیاد محمدرضا شجریان)، به همراه موج بزرگ عاطفی که در کشور پدید آمد، یک بار دیگر بحث از جایگاه هنر موسیقی، در نظام کنونی ایران نیز مطرح گردید. پرسشهای ایجاد شده در اذهان با پخش گفتارهایی از رهبر فقید انقلاب، به حوزه آموزهها و اندیشههای دینی نیز تسری یافت. من نه موسیقیدانم و نه به معنای متعارف فقیه هستم. اما به نظرم رسید که با یادآوری برخی از اطلاعات عمومی موجود در این زمینه، میتوانم به روشنتر شدن زمینه گفتوگو و داوری منصفانهتر یاری رسانم. حاصلش نوشتهای است که در برابر شما قرار دارد.
برخورد با موسیقی و اهالی موسیقی را باید در نظام تصمیمگیری ملوکالطوایفی کنونی درک کرد. کنسرت مجوز گرفته از مرکز نمیتواند به دلیل مخالفت در یکی از سلطاننشینهای کشور! به اجرا درآید. وزیری که در مقابل طرد یک هنرمند سکوت مصلحتی میکند ناگهان عزادار او میشود و پیراهن چاک میکند!
مشکل هنر و موسیقی و فرهنگ در ایران بیشتر از آنکه «فقه سنتی» باشد، نظام خطمشیگذاری فرهنگی است. دیدگاههای ما در جهتگیریهای ما تأثیر غیرقابل انکاری دارد، اما این قاعده برای کسانی درست است که در عمل پایبند اصولی هستند! نه آنها که هرگاه نیروی زیادی بر آنها وارد شود بهجای اعتراض و کنارهگیری و استعفا، تسلیم میشوند. ظاهرا خطمشیگذاران فرهنگی ما پذیرفتهاند که «دستی را که نمیتوان گاز گرفت، ببوس و روی سرت بگذار»!
👈 متن کامل
http://www.kaleme.com/1399/07/22/klm-282724/
✅@Kaleme
✍️ #علیرضا_علویتبار:
با درگذشت استاد بزرگ آواز (زندهیاد محمدرضا شجریان)، به همراه موج بزرگ عاطفی که در کشور پدید آمد، یک بار دیگر بحث از جایگاه هنر موسیقی، در نظام کنونی ایران نیز مطرح گردید. پرسشهای ایجاد شده در اذهان با پخش گفتارهایی از رهبر فقید انقلاب، به حوزه آموزهها و اندیشههای دینی نیز تسری یافت. من نه موسیقیدانم و نه به معنای متعارف فقیه هستم. اما به نظرم رسید که با یادآوری برخی از اطلاعات عمومی موجود در این زمینه، میتوانم به روشنتر شدن زمینه گفتوگو و داوری منصفانهتر یاری رسانم. حاصلش نوشتهای است که در برابر شما قرار دارد.
برخورد با موسیقی و اهالی موسیقی را باید در نظام تصمیمگیری ملوکالطوایفی کنونی درک کرد. کنسرت مجوز گرفته از مرکز نمیتواند به دلیل مخالفت در یکی از سلطاننشینهای کشور! به اجرا درآید. وزیری که در مقابل طرد یک هنرمند سکوت مصلحتی میکند ناگهان عزادار او میشود و پیراهن چاک میکند!
مشکل هنر و موسیقی و فرهنگ در ایران بیشتر از آنکه «فقه سنتی» باشد، نظام خطمشیگذاری فرهنگی است. دیدگاههای ما در جهتگیریهای ما تأثیر غیرقابل انکاری دارد، اما این قاعده برای کسانی درست است که در عمل پایبند اصولی هستند! نه آنها که هرگاه نیروی زیادی بر آنها وارد شود بهجای اعتراض و کنارهگیری و استعفا، تسلیم میشوند. ظاهرا خطمشیگذاران فرهنگی ما پذیرفتهاند که «دستی را که نمیتوان گاز گرفت، ببوس و روی سرت بگذار»!
👈 متن کامل
http://www.kaleme.com/1399/07/22/klm-282724/
✅@Kaleme
t.me
موسیقی، فقه یا سیاست؟
چکیده :بحث موسیقی در فقه سنتی ما، تحت تاثیر مباحث مربوط به غنا قرار دارد و کموبیش ذیل احکام آن مورد قضاوت و داوری قرار میگیرد. در حالی که به روشنی میدانیم که موسیقی و غنا هم از نظر «مفهوم» و هم از نظر «مصداق» با هم متفاوتند و باید، هر یک بهطور جداگانه…
🔴 دوران تاریک دیگری در حال شکل گیری است/ تفسیرهای شورای نگهبان به تدریج ماهیت جمهوریت را در نظام سیاسی ایران تغییر داد
✍️ #علیرضا_علویتبار:
🔸تضعیف جمهوریت نظام از زمانی آغاز شد که تفسیری از «حکومت ولایی» در میان مسئولان کشور حاکم گردید که در تقابل با «نظام جمهوری» قرار می گرفت. در این تفسیر حکومت وکیل مردم نبود بلکه قیم آنها محسوب میشد. در این تفسیر قدرت حکومت مقید به قانون نبود و حکومت می توانست مافوق قانون عمل کند.
🔸به تدریج با قدرت گرفتن گرایش به “اندک سالاری ” در جمهوری اسلامی، تفاسیر مورد نظر این گرایش به عنوان نظر قانون اساسی مبنای عمل قرار گرفت: “رجل سیاسی” به معنای مرد درک شد، نظارت شورای نگهبان به معنای “نظارت استصوابی” فرض شد، اصل ۱۱۰ قانون به عنوان کف اختیارات رهبری و نه سقف آن تفسیر شد، نظارت خبرگان بر رهبری بلاموضوع گردید، جایگاه رئیس جمهور به عنوان یک “تدارکاتچی” تنزل یافت، امکان نظارت رئیسجمهور بر اجرای قانون اساسی از میان رفت، خبرگان رهبری محدود به فقهای سنتی و وفادار به حکومت شد و… . هر چه اندک سالاری تثبیت تر شد، جمهوریت کم رنگ تر شد.
🔸در حال حاضر کمرنگ یا پررنگ بودن جمهوریت نظام در گروی توازن نیروهایی است که در عرصه سیاسی تاثیر می گذارند. اگر نیروهای طرفدار مردم سالاری و جمهوریت توانمندتر شوند، جمهوریت پررنگ تر می شود و برعکس. تصورم این است که در سال های پس از انقلاب بسته به قدرت گیری نیروها بایستی دورهبندی کرد؛ درخشان ترین دوره تجلی جمهوریت در فاصله سالهای ۸۴-۷۶ و بدترین دوره آن در فاصله سال های ۸۵ تا ۹۲ بوده است. دو دوره دیگر نیز در رتبه میانی قرار می گیرند.
👈 متن کامل
http://www.kaleme.com/1399/11/08/klm-285039/
✅@Kaleme
✍️ #علیرضا_علویتبار:
🔸تضعیف جمهوریت نظام از زمانی آغاز شد که تفسیری از «حکومت ولایی» در میان مسئولان کشور حاکم گردید که در تقابل با «نظام جمهوری» قرار می گرفت. در این تفسیر حکومت وکیل مردم نبود بلکه قیم آنها محسوب میشد. در این تفسیر قدرت حکومت مقید به قانون نبود و حکومت می توانست مافوق قانون عمل کند.
🔸به تدریج با قدرت گرفتن گرایش به “اندک سالاری ” در جمهوری اسلامی، تفاسیر مورد نظر این گرایش به عنوان نظر قانون اساسی مبنای عمل قرار گرفت: “رجل سیاسی” به معنای مرد درک شد، نظارت شورای نگهبان به معنای “نظارت استصوابی” فرض شد، اصل ۱۱۰ قانون به عنوان کف اختیارات رهبری و نه سقف آن تفسیر شد، نظارت خبرگان بر رهبری بلاموضوع گردید، جایگاه رئیس جمهور به عنوان یک “تدارکاتچی” تنزل یافت، امکان نظارت رئیسجمهور بر اجرای قانون اساسی از میان رفت، خبرگان رهبری محدود به فقهای سنتی و وفادار به حکومت شد و… . هر چه اندک سالاری تثبیت تر شد، جمهوریت کم رنگ تر شد.
🔸در حال حاضر کمرنگ یا پررنگ بودن جمهوریت نظام در گروی توازن نیروهایی است که در عرصه سیاسی تاثیر می گذارند. اگر نیروهای طرفدار مردم سالاری و جمهوریت توانمندتر شوند، جمهوریت پررنگ تر می شود و برعکس. تصورم این است که در سال های پس از انقلاب بسته به قدرت گیری نیروها بایستی دورهبندی کرد؛ درخشان ترین دوره تجلی جمهوریت در فاصله سالهای ۸۴-۷۶ و بدترین دوره آن در فاصله سال های ۸۵ تا ۹۲ بوده است. دو دوره دیگر نیز در رتبه میانی قرار می گیرند.
👈 متن کامل
http://www.kaleme.com/1399/11/08/klm-285039/
✅@Kaleme
🔴 حمله به رئیسجمهور
✍️ #علیرضا_علویتبار:
مدتی است که در فضای رسانهای، شاهد حملات تند و تؤام با توهین به رئیسجمهور (آقای روحانی) هستیم. شک نداریم که نقد رئیسجمهور و اعتراض به دیدگاهها و عملکرد ایشان، حق نیروهای سیاسی و فکری است. من هم بارها از این حق استفاده کردهام. اما، جریانی که بهطور سازمانیافته تهاجم به ایشان را آغاز کرده (یعنی جریان راست تندرو)، آنقدر عجله دارد که به پیامدهای اقدامات خود نمیاندیشد. لازم است، به آنها هشدار داد که لزوماً به اهدافی که از اقدامات خود دنبال میکنید، نخواهید رسید. گاهی وقتها بد نیست بلندمدت فکر کنید! چند نکته را یادآوری میکنم تا شاید، کمکی به آیندهاندیشی هیجانزدگان تصرف قدرت بنماید.
یکم) هر مسئولی به اندازه اختیاری که برای تصمیمگیری دارد، باید پاسخگو باشد. اگر از وضع موجود ناراضی هستید، افراد و نهادها را به ترتیب میزان اختیاری که در تصمیمگیری دارند، فهرست کنید و از آنها پاسخ طلب کنید. رئیسجمهوری که در تنظیم روابط خارجی، چه در سطح منطقه و چه در سطح قدرتهای بزرگ، اختیاری ندارد، در تنظیم بودجه سالانه دارای اختیاری نیست و اخیراً حتی در تعیین نوع واکسن کرونای وارداتی هم نمیتواند تصمیم بگیرد! تا چه حد میتواند پاسخگوی مشکلات کشور باشد؟ البته بقیه جامعه متوجه هستند که شما به رئیسجمهور حمله میکنید تا به دیگر مسئولان انتقاد و حمله نشود، و خدای ناکرده تمرکز کار از میان برود!
👈 متن کامل
http://www.kaleme.com/1399/11/25/klm-285382/
✅@Kaleme
✍️ #علیرضا_علویتبار:
مدتی است که در فضای رسانهای، شاهد حملات تند و تؤام با توهین به رئیسجمهور (آقای روحانی) هستیم. شک نداریم که نقد رئیسجمهور و اعتراض به دیدگاهها و عملکرد ایشان، حق نیروهای سیاسی و فکری است. من هم بارها از این حق استفاده کردهام. اما، جریانی که بهطور سازمانیافته تهاجم به ایشان را آغاز کرده (یعنی جریان راست تندرو)، آنقدر عجله دارد که به پیامدهای اقدامات خود نمیاندیشد. لازم است، به آنها هشدار داد که لزوماً به اهدافی که از اقدامات خود دنبال میکنید، نخواهید رسید. گاهی وقتها بد نیست بلندمدت فکر کنید! چند نکته را یادآوری میکنم تا شاید، کمکی به آیندهاندیشی هیجانزدگان تصرف قدرت بنماید.
یکم) هر مسئولی به اندازه اختیاری که برای تصمیمگیری دارد، باید پاسخگو باشد. اگر از وضع موجود ناراضی هستید، افراد و نهادها را به ترتیب میزان اختیاری که در تصمیمگیری دارند، فهرست کنید و از آنها پاسخ طلب کنید. رئیسجمهوری که در تنظیم روابط خارجی، چه در سطح منطقه و چه در سطح قدرتهای بزرگ، اختیاری ندارد، در تنظیم بودجه سالانه دارای اختیاری نیست و اخیراً حتی در تعیین نوع واکسن کرونای وارداتی هم نمیتواند تصمیم بگیرد! تا چه حد میتواند پاسخگوی مشکلات کشور باشد؟ البته بقیه جامعه متوجه هستند که شما به رئیسجمهور حمله میکنید تا به دیگر مسئولان انتقاد و حمله نشود، و خدای ناکرده تمرکز کار از میان برود!
👈 متن کامل
http://www.kaleme.com/1399/11/25/klm-285382/
✅@Kaleme
t.me
حمله به رئیسجمهور
چکیده :آقایان «تشنه خدمت»! اگر شعار «مرگ بر» را رواج بدهید و از اتهامهای اخلاقی بهره بگیرید، بعداً اگر همینها برای سایر مسئولان هم بهکار رفت، عصبانی و ناراحت نشوید. فردا تعجب نکنید اگر در یک تجمع، مردم «مرگ بر» را برای مسئول دیگری به کار بردند و از منقلی…
🔴 جمهوریِ مردمسالارِ فرادینی
✍️ #علیرضا_علویتبار:
در روزهای اخیر، مدیرمسئول رسانهای که وابسته به یکی از نهادهای نظامی و امنیتی است، در قالب هشدار به یکی از شخصیتهای دینی و سیاسی، اشارهای داشته است به مواضع فکری و سیاسی اینجانب. اگرچه نوشته او ظرفیت شروع بحثی عمیق و نظری را ندارد، اما باید از این فرصت بهره گرفت. به بهانه این نوشته، بهطور اشارهوار به برخی از مبانی نظریات سیاسی که طرح کردهام اشاره میکنم؛ این موارد بهخوبی تمایز میان جریانهای سیاسی-فکری ایران امروز را نشان میدهد. تصویری که در زیر ارائه میشود، لزوماً وضعیت کنونی ایران را نشان نمیدهد، بلکه جهتگیریهای ارزشی را منعکس مینماید و آنچه را که باید باشد، باز مینمایاند و نه آنچه را که هست!
۱) ایرانیان یک «ملت»اند، نه یک قوم، نه یک امت و نه یک طبقه اجتماعی. ایرانیان یک واحد بزرگ انسانی هستند که به دلیل داشتن سه ویژگی مشترک به یک ملت تبدیل شدهاند. اول اینکه همه آنها دارای حق «مالکیت مشاع» بر یک محدوده جغرافیایی خاص (کشور) هستند؛ هر ایرانی نسبت به همه سرزمین ایران از حق مساوی با دیگران (بهعنوان مالک مشاع) برخوردار است. دوم اینکه «حکومت مشترک» دارند (حکومت ملی)؛ حکومتی که به نمایندگی از آنها این ملک مشاع را اداره میکند و بهطور برابر در مقابل همه این مالکین مسئول و پاسخگوست. سوم اینکه مردم ایران به تعلق خود به این ملت آگاهی دارند و به عناصری که بنیادهای هویت این ملت را شکل میدهد (سرزمین، تاریخ، میراث سیاسی و میراث فرهنگی) دلبسته و علاقهمند هستند.
👈 متن کامل
http://www.kaleme.com/1400/01/27/klm-286379/
✅@Kaleme
✍️ #علیرضا_علویتبار:
در روزهای اخیر، مدیرمسئول رسانهای که وابسته به یکی از نهادهای نظامی و امنیتی است، در قالب هشدار به یکی از شخصیتهای دینی و سیاسی، اشارهای داشته است به مواضع فکری و سیاسی اینجانب. اگرچه نوشته او ظرفیت شروع بحثی عمیق و نظری را ندارد، اما باید از این فرصت بهره گرفت. به بهانه این نوشته، بهطور اشارهوار به برخی از مبانی نظریات سیاسی که طرح کردهام اشاره میکنم؛ این موارد بهخوبی تمایز میان جریانهای سیاسی-فکری ایران امروز را نشان میدهد. تصویری که در زیر ارائه میشود، لزوماً وضعیت کنونی ایران را نشان نمیدهد، بلکه جهتگیریهای ارزشی را منعکس مینماید و آنچه را که باید باشد، باز مینمایاند و نه آنچه را که هست!
۱) ایرانیان یک «ملت»اند، نه یک قوم، نه یک امت و نه یک طبقه اجتماعی. ایرانیان یک واحد بزرگ انسانی هستند که به دلیل داشتن سه ویژگی مشترک به یک ملت تبدیل شدهاند. اول اینکه همه آنها دارای حق «مالکیت مشاع» بر یک محدوده جغرافیایی خاص (کشور) هستند؛ هر ایرانی نسبت به همه سرزمین ایران از حق مساوی با دیگران (بهعنوان مالک مشاع) برخوردار است. دوم اینکه «حکومت مشترک» دارند (حکومت ملی)؛ حکومتی که به نمایندگی از آنها این ملک مشاع را اداره میکند و بهطور برابر در مقابل همه این مالکین مسئول و پاسخگوست. سوم اینکه مردم ایران به تعلق خود به این ملت آگاهی دارند و به عناصری که بنیادهای هویت این ملت را شکل میدهد (سرزمین، تاریخ، میراث سیاسی و میراث فرهنگی) دلبسته و علاقهمند هستند.
👈 متن کامل
http://www.kaleme.com/1400/01/27/klm-286379/
✅@Kaleme
t.me
جمهوریِ مردمسالارِ فرادینی
چکیده :هنگام تصویب قانون اساسی و اصلاح آن، ولایت فقیه تنها یک نظریه بود، اما اینک با گذشت بیش از چهل سال از عملکرد آن، یک «آزمون تاریخی» نیز وجود دارد که ابعاد گوناگون و ظرفیتهای نهفته در این نظریه را آشکار ساخته است. بحث و گفتوگو در مورد این دیدگاه سیاسی…