🔺حسين رونقى: یک پزشک گفته بود برای تشخیص باید بره بیرون از زندان! نذاشتند! مجوز ندادند و آخرش شد سرطان و چشمی که از دست رفت.
#علیرضارجایی
✅ @kaleme
#علیرضارجایی
✅ @kaleme
Forwarded from Vahid Online وحید آنلاین
mohebiran: t.co/gwd0X7R2as
خلوت گُزیده:
نصف صورت و یک چشم #علیرضارجایی بعد ١۴ ساعت عمل برداشته شد! خدایا ب کی پناه ببریم از این همه ظلم؟چرای زلزله نمیفرستی همه بمیریم راحت شیم؟
twitter.com/aamahmoo/status/902819258161385472
امیر سیدین:
تصویر علیرضا رجایی دوستداشتنی از جلوی چشام کنار نمیره.
اونهمه شرف و نجابت رو چجوری میخوای از این به بعد توی یه چشم جا بدی آقای رجایی عزیز؟
twitter.com/amirseyedin/status/902786520461045760
یکتا بی نیاز:
چشم و گونه ی راست #علیرضا_رجایی را درآوردند. خدا ریشه ی سرطانی که از ظلم ریشه گرفته، بسوزاند.
twitter.com/yektabiniyaz/status/902789269521141760
alireza khoshbakht:
صورت پانسمان شده #علیرضا_رجایی که به دلیل اهمال پزشکان زندان سرطان صورتش دیر شناسایی شد، مصداق ظلم استخوانسوز است... پناه بر خدا از بانیانش!
twitter.com/khoshbakht_a/status/902796544205877248
Amir:
این تصویر با اختلاف یکی از تلخ ترین تصاویری است که تو تمام این سال ها از جلوی چشمانم رژه رفته.
مظلومیت #علیرضا_رجایی
twitter.com/amirfs/status/902788618414120960
ParNassus:
از سحر که چهره درهم کوبیده علیرضا رجایی رو بر تخت بیمارستان دیدم،دگرگونم. رنج عمیق و دردهای پایان ناپذیر تن،تنها گوشه ای از تبعات زندان است.
💬
در زندان به سرطان سینوس مبتلا شده و خب میدانید که وضعیت مداوای زندانیان در سیاهچال برج بلند دمکراسی چنانست که مرضی ساده به فاجعه بدل میشود.
twitter.com/Parnassus1871/status/902822905628827648
Hossein Ronaghi:
تو زندان بارها می گفت صورت و فکش درد می کنه می بردندش بهداری اوین و می گفتند دندونشه و با مسکن راهی بند می کردنش!
twitter.com/HosseinRonaghi/status/902817692620611584
💬
یک پزشک گفته بود برای تشخیص باید بره بیرون از زندان! نذاشتند! مجوز نداند و آخرش شد سرطان و چشمی که از دست رفت.
twitter.com/HosseinRonaghi/status/902817985605324801
Morteza Naemeh:
از دیدن تصویر چشم تخلیه شده علیرضا رجایی، این مرد شریف و نجیب همه علما و مدعیان دینداری دق کنند به والله کم است.
twitter.com/MNaemeh/status/902788005785632769
حسین ترکاشوند:
از دیروز بغض مظلومیت #علیرضارجایی تو گلوم گیر کرده. این روزنامهنگار حقش این نبود...
twitter.com/HosseinTd/status/902890496078598145
Masoumeh Naseri:
علیرضا رجایی نمونهای است که حکومتها در برجهای بلند دموکراسی چطور یک روزنامهنگار را منهدم میکنند.بله منهدم را درباره آدم به کار نمیبرند.
twitter.com/mimnoon/status/902868230011850752
مرتضیٰ کازرانی:
سالهاپیش وقتی فیلم مرحوم احمدقابل که روی تخت بیمارستان بودند را دیدم
بغض کردم
ایندفعه امابغضم ترکید واشک لامصب هم امونم وبرید
#علیرضا_رجایی
twitter.com/Eshkene/status/902678372823728128
mathlover:
عکس رجایی رو دیدم. چششمشو تخلیه کردن. هزاران درد ناشی از زندان داره. کی جواب این ستمها رو میده.دلم آدم کباب میشه. لعنت بر قوم ظالمین
twitter.com/EKeshavarzi/status/902704301671301120
Shirin nezafati:
#علیرضا_رجایی ،از شریفترینهای #روزنامهنگار یست. انسانیت و شرافتش بیمثلست این مرد آزاده.
صبح میشه این شب،صبح میشه.
twitter.com/Shirinnezafati/status/902666704379150336
نابخشودنی:
این همون علیرضا رجایی منتخب مجلس ششمه که جنتی با نامردی جلوی ورودش به مجلس رو گرفت و حداد عادل رو فرستاد. بعد از ۸۸ زندان شد و الان هم سرطان
twitter.com/ardalanmousavi/status/902788151265001472
Saeide Eslamie:
خدا لعنت کند کسانی که تو را به زندان انداختند، از درمانت خودداری کردند تا کار به جایی رسید که مجبور شدی چشم راستت رو تخلیه کنی، لعنت
twitter.com/SEslamie/status/902756897106919424
malihe riazi:
دیدن عکسهای علیرضا رجایی شرمندهات نمیکنه؟
کِی سیر میشی؟ کِی رها میکنی؟ کِی قراره سرِعقل بیای؟
چندتا عمر و خونواده و جوون و چشم دیگه؟
twitter.com/MaliheRiazi/status/902785367949979648
کیوان:
درست روزی که ٢٠٢ نماینده مجلس از قالیباف تجلیل میکنن و عارف از آقازاده دفاع میکنه عکس علیرضا رجایی درمیاد تا معیار شرافت پایین نیاد
twitter.com/K1sadri/status/902988945151188993
Hamed Shojaie:
آقای #حدادعادل!
#علیرضا_رجایی، همان کسی است که تو و #احمد_جنتی حقش را در انتخابات #مجلس_ششم ضایع کردید. قبل از خواب حتما به عکسش نگاه کن!
twitter.com/HamedShojaie/status/902908828274102272
علیرضا نامورحقیقی:
#علیرضارجایی .برای چشمان خندانت که خوشبینی انسانیش به همه چیز،همیشه برق زندگی بدان بخشیده بودواین هزینه ای بودکه برای دیدن آگاهانه ماپرداختی
twitter.com/namvarha/status/902730617397358593
📡 @VahidOnline
خلوت گُزیده:
نصف صورت و یک چشم #علیرضارجایی بعد ١۴ ساعت عمل برداشته شد! خدایا ب کی پناه ببریم از این همه ظلم؟چرای زلزله نمیفرستی همه بمیریم راحت شیم؟
twitter.com/aamahmoo/status/902819258161385472
امیر سیدین:
تصویر علیرضا رجایی دوستداشتنی از جلوی چشام کنار نمیره.
اونهمه شرف و نجابت رو چجوری میخوای از این به بعد توی یه چشم جا بدی آقای رجایی عزیز؟
twitter.com/amirseyedin/status/902786520461045760
یکتا بی نیاز:
چشم و گونه ی راست #علیرضا_رجایی را درآوردند. خدا ریشه ی سرطانی که از ظلم ریشه گرفته، بسوزاند.
twitter.com/yektabiniyaz/status/902789269521141760
alireza khoshbakht:
صورت پانسمان شده #علیرضا_رجایی که به دلیل اهمال پزشکان زندان سرطان صورتش دیر شناسایی شد، مصداق ظلم استخوانسوز است... پناه بر خدا از بانیانش!
twitter.com/khoshbakht_a/status/902796544205877248
Amir:
این تصویر با اختلاف یکی از تلخ ترین تصاویری است که تو تمام این سال ها از جلوی چشمانم رژه رفته.
مظلومیت #علیرضا_رجایی
twitter.com/amirfs/status/902788618414120960
ParNassus:
از سحر که چهره درهم کوبیده علیرضا رجایی رو بر تخت بیمارستان دیدم،دگرگونم. رنج عمیق و دردهای پایان ناپذیر تن،تنها گوشه ای از تبعات زندان است.
💬
در زندان به سرطان سینوس مبتلا شده و خب میدانید که وضعیت مداوای زندانیان در سیاهچال برج بلند دمکراسی چنانست که مرضی ساده به فاجعه بدل میشود.
twitter.com/Parnassus1871/status/902822905628827648
Hossein Ronaghi:
تو زندان بارها می گفت صورت و فکش درد می کنه می بردندش بهداری اوین و می گفتند دندونشه و با مسکن راهی بند می کردنش!
twitter.com/HosseinRonaghi/status/902817692620611584
💬
یک پزشک گفته بود برای تشخیص باید بره بیرون از زندان! نذاشتند! مجوز نداند و آخرش شد سرطان و چشمی که از دست رفت.
twitter.com/HosseinRonaghi/status/902817985605324801
Morteza Naemeh:
از دیدن تصویر چشم تخلیه شده علیرضا رجایی، این مرد شریف و نجیب همه علما و مدعیان دینداری دق کنند به والله کم است.
twitter.com/MNaemeh/status/902788005785632769
حسین ترکاشوند:
از دیروز بغض مظلومیت #علیرضارجایی تو گلوم گیر کرده. این روزنامهنگار حقش این نبود...
twitter.com/HosseinTd/status/902890496078598145
Masoumeh Naseri:
علیرضا رجایی نمونهای است که حکومتها در برجهای بلند دموکراسی چطور یک روزنامهنگار را منهدم میکنند.بله منهدم را درباره آدم به کار نمیبرند.
twitter.com/mimnoon/status/902868230011850752
مرتضیٰ کازرانی:
سالهاپیش وقتی فیلم مرحوم احمدقابل که روی تخت بیمارستان بودند را دیدم
بغض کردم
ایندفعه امابغضم ترکید واشک لامصب هم امونم وبرید
#علیرضا_رجایی
twitter.com/Eshkene/status/902678372823728128
mathlover:
عکس رجایی رو دیدم. چششمشو تخلیه کردن. هزاران درد ناشی از زندان داره. کی جواب این ستمها رو میده.دلم آدم کباب میشه. لعنت بر قوم ظالمین
twitter.com/EKeshavarzi/status/902704301671301120
Shirin nezafati:
#علیرضا_رجایی ،از شریفترینهای #روزنامهنگار یست. انسانیت و شرافتش بیمثلست این مرد آزاده.
صبح میشه این شب،صبح میشه.
twitter.com/Shirinnezafati/status/902666704379150336
نابخشودنی:
این همون علیرضا رجایی منتخب مجلس ششمه که جنتی با نامردی جلوی ورودش به مجلس رو گرفت و حداد عادل رو فرستاد. بعد از ۸۸ زندان شد و الان هم سرطان
twitter.com/ardalanmousavi/status/902788151265001472
Saeide Eslamie:
خدا لعنت کند کسانی که تو را به زندان انداختند، از درمانت خودداری کردند تا کار به جایی رسید که مجبور شدی چشم راستت رو تخلیه کنی، لعنت
twitter.com/SEslamie/status/902756897106919424
malihe riazi:
دیدن عکسهای علیرضا رجایی شرمندهات نمیکنه؟
کِی سیر میشی؟ کِی رها میکنی؟ کِی قراره سرِعقل بیای؟
چندتا عمر و خونواده و جوون و چشم دیگه؟
twitter.com/MaliheRiazi/status/902785367949979648
کیوان:
درست روزی که ٢٠٢ نماینده مجلس از قالیباف تجلیل میکنن و عارف از آقازاده دفاع میکنه عکس علیرضا رجایی درمیاد تا معیار شرافت پایین نیاد
twitter.com/K1sadri/status/902988945151188993
Hamed Shojaie:
آقای #حدادعادل!
#علیرضا_رجایی، همان کسی است که تو و #احمد_جنتی حقش را در انتخابات #مجلس_ششم ضایع کردید. قبل از خواب حتما به عکسش نگاه کن!
twitter.com/HamedShojaie/status/902908828274102272
علیرضا نامورحقیقی:
#علیرضارجایی .برای چشمان خندانت که خوشبینی انسانیش به همه چیز،همیشه برق زندگی بدان بخشیده بودواین هزینه ای بودکه برای دیدن آگاهانه ماپرداختی
twitter.com/namvarha/status/902730617397358593
📡 @VahidOnline
🔴 با چند #علیرضارجاییِ دیگر راضی میشوید؟!
🔸نگرانی همسر #رضاشهابی از پیامدهای #اعتصاب_غذا : مسئولان از اعزامش به بیمارستان خودداری میکنند.
✅ @kaleme
🔸نگرانی همسر #رضاشهابی از پیامدهای #اعتصاب_غذا : مسئولان از اعزامش به بیمارستان خودداری میکنند.
✅ @kaleme
🔵ایران و آمریکا
✍ #علیرضارجایی
(منتشر شده در شمارهی ۴۲ ایران فردا)
🔴 بر خلاف برخی تصورات اولیه، روی کار آمدن دولت ترامپ برای جمهوری اسلامی بحرانزا بود. تغییر رویهی دولت آمریکا با انتخاب ترامپ تنها به زمینههای کلی سیاست و اقتصاد بینالملل محدود نشد و تمامی سیاستهای منطقهای و زیستمحیطی را نیز دربر گرفت. عمدهترین سیاست خاورمیانهای دولت جدید آمریکا بهوضوح مهار نظام اسلامی و در همپیمانی وسیع با اسراییل و عربستان است. بازتاب وسیع فشارهای آمریکا بر جمهوری اسلامی پیام روشنی دارد و آن بی اثر کردن دو برنامهی عمدهی دولت روحانی یعنی تعدیل مناسبات بینالمللی و بهبود اقتصاد داخلی است. هر چند روحانی در طول فعالیتهای انتخاباتی چنان سخن میگفت که گویا رای به دولت او دستاوردهای سیاسی وسیعی را نیز در پی خواهد داشت اما ارزیابی واقعبینانه چنین حکم میکرد که حدود دستاوردهای روحانی را به تناسب بحرانها تعریف کنیم. مهمترین این بحرانها در دو حوزهی مشخص اقتصادی و روابط بینالملل تعریف میشد و فراتر از آن، مانند هر کجای دیگر در دنیا وعدههای سیاسی مبهم و نامشخص، تنها به کار ترمیم موقت بحرانهایی از جنس بحران مشروعیت میآید.
🔴 هرچند بحرانهای آمریکا، اثرات اجتناب ناپذیری بر پیکرهی کلی نظام گذاشته و نارضایتی عمومی گستردهای را نیز در پی داشته، در عین حال و لااقل به طور موقت، فرصتی را برای جناح راست فراهم کرده تا به مدعاهای همیشگی خود بازگردد و دولتهای میانهرو یا اصلاحطلب را بی کفایت و مذاکره با آمریکا و همپیمانانش را در جهت رسیدن به هر گونه سازش بی حاصل عنوان کند. کالبدشکافی مجموعهی مؤلفههای سیاست خارجی فعلی نشان میدهد که مسئله اصلی سیاستگذاران جمهوری اسلامی نفس انجام مذاکره نیست بلکه چشماندازهای این مذاکره است. چنانکه پیش از این نیز گفته شده سیاستهای منطقهای عمیقاً با سیاستهای امنیتی آن گره خورده است، بنابراین هرگونه چرخش در این سیاستها، تابعی از چرخش در برنامههای امنیتی خواهد بود.
🔴 چنین گفته میشود که حکومت ایران پیوسته خواستار گونهای تضمین مبتنی بر عدم براندازی بوده و دولتهای آمریکا تا کنون از ارائه چنین تضمینی خودداری کردهاند. درست یا غلط، جمهوری اسلامی همیشه پیشفرض برانداز بودن دولت آمریکا را در سیاستهای امنیتی خود مدنظر داشته است و گسترش حوزهی نفوذ منطقهای و در محاصره قراردادن پایگاههای آمریکا را در منطقه، یکی از راههای خنثیسازی این تهدید میداند. تضاد منافع شدید این سیاست با مهمترین رقیب منطقهای یعنی عربستان و دیگر کشورهای عرب منطقه، اکنون آمریکا را نیز پیش از گذشته وارد این کارزار کرده است و بازگشت تحریمهایی شدیدتر از پیش، ممکن است حکومت را وادار کند تا در تاکتیکهای خود در چارچوب همان سیاستهای گذشته تجدیدنظر کند. یافتن تاکتیکهای جدید اما چندان هم آسان نیست.
🔴 اگر بهراستی سیاستگذاران حکومتی که بهطور حتم صرفاً از دیپلماتهای حرفهای نخواهند بود، بخواهند این خطمشی را دنبال کنند، یک انتخاب بازگشت به رویکردهای دهه شصتی است؛ یعنی تاکید بیشتر بر روی لبنان و حزبالله و برقراری مراودات دوستانه و بیشتر سیاسی و اقتصادی با برخی دولتهای منطقه. چنین رویکردی در کنار تلاش دیپلماتهای وزارت امور خارجه برای گسترش روابط با اتحادیهی اروپا و چین و روسیه، فشارهای بینالمللی را بهطور کامل منتفی نخواهد کرد اما احتمالاً از شدت و عمق آن تا حدودی خواهد کاست.
✅ @kaleme
✍ #علیرضارجایی
(منتشر شده در شمارهی ۴۲ ایران فردا)
🔴 بر خلاف برخی تصورات اولیه، روی کار آمدن دولت ترامپ برای جمهوری اسلامی بحرانزا بود. تغییر رویهی دولت آمریکا با انتخاب ترامپ تنها به زمینههای کلی سیاست و اقتصاد بینالملل محدود نشد و تمامی سیاستهای منطقهای و زیستمحیطی را نیز دربر گرفت. عمدهترین سیاست خاورمیانهای دولت جدید آمریکا بهوضوح مهار نظام اسلامی و در همپیمانی وسیع با اسراییل و عربستان است. بازتاب وسیع فشارهای آمریکا بر جمهوری اسلامی پیام روشنی دارد و آن بی اثر کردن دو برنامهی عمدهی دولت روحانی یعنی تعدیل مناسبات بینالمللی و بهبود اقتصاد داخلی است. هر چند روحانی در طول فعالیتهای انتخاباتی چنان سخن میگفت که گویا رای به دولت او دستاوردهای سیاسی وسیعی را نیز در پی خواهد داشت اما ارزیابی واقعبینانه چنین حکم میکرد که حدود دستاوردهای روحانی را به تناسب بحرانها تعریف کنیم. مهمترین این بحرانها در دو حوزهی مشخص اقتصادی و روابط بینالملل تعریف میشد و فراتر از آن، مانند هر کجای دیگر در دنیا وعدههای سیاسی مبهم و نامشخص، تنها به کار ترمیم موقت بحرانهایی از جنس بحران مشروعیت میآید.
🔴 هرچند بحرانهای آمریکا، اثرات اجتناب ناپذیری بر پیکرهی کلی نظام گذاشته و نارضایتی عمومی گستردهای را نیز در پی داشته، در عین حال و لااقل به طور موقت، فرصتی را برای جناح راست فراهم کرده تا به مدعاهای همیشگی خود بازگردد و دولتهای میانهرو یا اصلاحطلب را بی کفایت و مذاکره با آمریکا و همپیمانانش را در جهت رسیدن به هر گونه سازش بی حاصل عنوان کند. کالبدشکافی مجموعهی مؤلفههای سیاست خارجی فعلی نشان میدهد که مسئله اصلی سیاستگذاران جمهوری اسلامی نفس انجام مذاکره نیست بلکه چشماندازهای این مذاکره است. چنانکه پیش از این نیز گفته شده سیاستهای منطقهای عمیقاً با سیاستهای امنیتی آن گره خورده است، بنابراین هرگونه چرخش در این سیاستها، تابعی از چرخش در برنامههای امنیتی خواهد بود.
🔴 چنین گفته میشود که حکومت ایران پیوسته خواستار گونهای تضمین مبتنی بر عدم براندازی بوده و دولتهای آمریکا تا کنون از ارائه چنین تضمینی خودداری کردهاند. درست یا غلط، جمهوری اسلامی همیشه پیشفرض برانداز بودن دولت آمریکا را در سیاستهای امنیتی خود مدنظر داشته است و گسترش حوزهی نفوذ منطقهای و در محاصره قراردادن پایگاههای آمریکا را در منطقه، یکی از راههای خنثیسازی این تهدید میداند. تضاد منافع شدید این سیاست با مهمترین رقیب منطقهای یعنی عربستان و دیگر کشورهای عرب منطقه، اکنون آمریکا را نیز پیش از گذشته وارد این کارزار کرده است و بازگشت تحریمهایی شدیدتر از پیش، ممکن است حکومت را وادار کند تا در تاکتیکهای خود در چارچوب همان سیاستهای گذشته تجدیدنظر کند. یافتن تاکتیکهای جدید اما چندان هم آسان نیست.
🔴 اگر بهراستی سیاستگذاران حکومتی که بهطور حتم صرفاً از دیپلماتهای حرفهای نخواهند بود، بخواهند این خطمشی را دنبال کنند، یک انتخاب بازگشت به رویکردهای دهه شصتی است؛ یعنی تاکید بیشتر بر روی لبنان و حزبالله و برقراری مراودات دوستانه و بیشتر سیاسی و اقتصادی با برخی دولتهای منطقه. چنین رویکردی در کنار تلاش دیپلماتهای وزارت امور خارجه برای گسترش روابط با اتحادیهی اروپا و چین و روسیه، فشارهای بینالمللی را بهطور کامل منتفی نخواهد کرد اما احتمالاً از شدت و عمق آن تا حدودی خواهد کاست.
✅ @kaleme
📄مهدی حاجتی و زمانهی ما
✍️#علیرضارجایی
🔹مهدی حاجتی اکنون شهرتی درخورِ شرافتش یافته است بیآنکه خود ذرهای در جستجوی نام و نان باشد. همه میدانند که او ضد فساد است؛ و شجاع و بیباک؛ و بدون مرزبندی میان شهروندان با هر عقیدهای. او بسیار زود و در جوانی به این همه رسیده است.
🔹به یک دلیل ساده: او نمایندۀ یک جنبش اجتماعیِ دراز دامنِ ایران است و از انگشتشمار نمایندگان این جنبش که شاید از روی تصادف یا از بلنداقبالیِ مردمی که به او رأی دادند، توانست به یک نهاد مدیریتی راه یابد.
🔹 کم نبودند کسانی که با حضور او از روی خشم دندان ساییدند و وجودش را مزاحم دیدند. حق با آنها بود. فسادناپذیری در دوره ای که «فاجعۀ پلید مصلحتپرستی» چنان همهگیر شده که قبح و عارش فرو ریخته است، مزاحمتی است افشاگر.
🔹نه فقط افشاگر آنانی که دستی دراز به تجاوز و تطاول دارند. افشاگر آنانی که بیصدا و آرام نظارهگر این همه هستند و سر به سلامت از زندگیِ پرآسیب میبرند نیز هست.
🔹مهدی حاجتی اکنون حجت موجه پاکدستی و راستآیینی است و اثباتِ بیهرگونه مجاملهی این واقعیت که مشی و مرام او ً"بر خلاف موج، زیستن و رفتن" است و لاجرم در خور مجازات حبس و زندان.
🔹حاجتی در زمرۀ صد امضاکنندۀ بیانیۀ «اصلاحِ اصلاحات» بود و میدانست به راست آوردن این مدار کج و بیسامان به لقلقۀ زبان و ترجیعبند بیرمقِ «اصلاحات اصلاحات»، در اشعار ناموزون و بیقافیۀ سیاستمداران بوروکراسیزده و خوشنشین، حاصل نخواهد شد.
🔹از این رو چشماندازی داشت و دارد، فراتر از محدودهای که سبکبارانِ "ساحلهای سیاستِ معاملهگر و دلال" ترسیم میکنند.
🔹حبس و زندانِ ناموجه مهدی حاجتی بنا به سابقۀ تمامی این سالها، جز بر مقام و شأن این جوانِ آزاده نخواهد افزود. او زاده و برخاسته از شهری است که پیرمعان و راهنمای بزرگِ معنوی آن قرنها پیش سرود:
ناصح به طعن گفت که رو ترک عشق کن/ محتاج جنگ نیست برادر نمیکنم.
✅@kaleme
✍️#علیرضارجایی
🔹مهدی حاجتی اکنون شهرتی درخورِ شرافتش یافته است بیآنکه خود ذرهای در جستجوی نام و نان باشد. همه میدانند که او ضد فساد است؛ و شجاع و بیباک؛ و بدون مرزبندی میان شهروندان با هر عقیدهای. او بسیار زود و در جوانی به این همه رسیده است.
🔹به یک دلیل ساده: او نمایندۀ یک جنبش اجتماعیِ دراز دامنِ ایران است و از انگشتشمار نمایندگان این جنبش که شاید از روی تصادف یا از بلنداقبالیِ مردمی که به او رأی دادند، توانست به یک نهاد مدیریتی راه یابد.
🔹 کم نبودند کسانی که با حضور او از روی خشم دندان ساییدند و وجودش را مزاحم دیدند. حق با آنها بود. فسادناپذیری در دوره ای که «فاجعۀ پلید مصلحتپرستی» چنان همهگیر شده که قبح و عارش فرو ریخته است، مزاحمتی است افشاگر.
🔹نه فقط افشاگر آنانی که دستی دراز به تجاوز و تطاول دارند. افشاگر آنانی که بیصدا و آرام نظارهگر این همه هستند و سر به سلامت از زندگیِ پرآسیب میبرند نیز هست.
🔹مهدی حاجتی اکنون حجت موجه پاکدستی و راستآیینی است و اثباتِ بیهرگونه مجاملهی این واقعیت که مشی و مرام او ً"بر خلاف موج، زیستن و رفتن" است و لاجرم در خور مجازات حبس و زندان.
🔹حاجتی در زمرۀ صد امضاکنندۀ بیانیۀ «اصلاحِ اصلاحات» بود و میدانست به راست آوردن این مدار کج و بیسامان به لقلقۀ زبان و ترجیعبند بیرمقِ «اصلاحات اصلاحات»، در اشعار ناموزون و بیقافیۀ سیاستمداران بوروکراسیزده و خوشنشین، حاصل نخواهد شد.
🔹از این رو چشماندازی داشت و دارد، فراتر از محدودهای که سبکبارانِ "ساحلهای سیاستِ معاملهگر و دلال" ترسیم میکنند.
🔹حبس و زندانِ ناموجه مهدی حاجتی بنا به سابقۀ تمامی این سالها، جز بر مقام و شأن این جوانِ آزاده نخواهد افزود. او زاده و برخاسته از شهری است که پیرمعان و راهنمای بزرگِ معنوی آن قرنها پیش سرود:
ناصح به طعن گفت که رو ترک عشق کن/ محتاج جنگ نیست برادر نمیکنم.
✅@kaleme
🔴«محاصره بودگی» جنبش دانشجویی
✍🏻 #علیرضارجایی
🔹 زندگی سیاسی در ایران مانند هر جای دیگری ابعاد پیچیده و چند لایهای دارد و هرگونه نقدِ نظریِ آن لاجرم سویهای مبارزاتی نیز پیدا میکند و این که گفته شدهاست تاکنون «به شیوههای مختلفی جهان را تفسیر کردهاند اما مساله بر سر تغییر جهان است» نیز به معنای بر زمین گذاشتن تلاش نظری نیست بلکه برعکس، نقد نظری بخشی اساسی از اقدام برای تغییر جهان است.
🔹اما تغییر جهان نیاز به چشماندازی اخلاقی دارد که توضیح دهد چرا جهان کنونی پرنقیصه است و چرا جهان آینده امکاناً جهان بهتری خواهد بود. بنابراین نقد اخلاقی بخش لاینفکی از نقد نظری است.
🔹 اما با هذیانگویی و پریشاناحوالی قرار نیست هیچ جهان بهتری برپا شود و نقد نظری نسبتی با تفنّن و فراغبال و بیدردی ندارد. در سیاست ایران خطوط متقاطعِ وسیعی به چشم میخورد که فاقد مابهازاهای نهادیِ متناسب با خود هستند؛ این است که کلیّت فضای سیاسیِ ایران مجموعهای از جنبشهای پراکنده و ازهمگسسته است و تا زمانی که قدرت سرکوب در نظم سیاسی تا بدین حد نیرومند باشد که مانع از تکوینِ تشکلهای متنوعِ صنفی، سیاسی و مدنی شود، این فضای جنبشی ادامه خواهد داشت.
🔹بنابراین ما شاهد دو سطح از سرکوب بودهایم. سرکوب تشکلهایی از هر نوع و سرکوب جنبشها. این حاصل موازنهی قوای طبیعی جامعه ایران نیست بلکه بیان نوعی از بیدولتی است که رژیم قدرتِ جانشین آن، استراتژیهای بقای خود را طراحی میکند اما امکان و صلاحیت ساماندهی عقلانی و اخلاقی خود و جامعه را از کف دادهاست.
🔹 این، وضعی پیچیده و نه چندان نادر است که بنبستِ دگرگونی و تحول را دامنهدار و بلند مدت میکند. در چنین چارچوبی از زندگی سیاسی، جنبش دانشجویی اهمیت مشخصی خواهد داشت زیرا اولاً از ابزارهای نقد نظری بیش از دیگران برخوردار است ثانیاً امکان سر زدن به تمامی جنبشهای دیگر -از کارگران تا طبقه متوسط، از جوانان تا زنان- را برخوردار است و ثالثاً میتواند دامنهی نفوذ خود را تا احزاب رسمی و غیررسمی گسترش دهد و طراحیهای دگرگونهای از تئوری تشکیلات، نظم جایگزین و در یک کلام زندگی سیاسی ارائه دهد.
🔹بدین اعتبار جنبش دانشجویی قادر است تئوری و نقد نظری را تا اندازهای به نیروی مادی تبدیل کند.
🔹 پتانسیل جنبش دانشجویی تاریخاً به اثبات رسیده است و واقعهی سیاسی مهمّی نیز در ایران نبودهاست که یک سر آن جنبش دانشجویی نبوده و در مرحلهای از مراحل آن در معرض سرکوب قرار نگرفته باشد. اکنون دانشگاه به معنای واقعی در محاصره است و از این «محاصره بودگی» میتوان نتایج تحلیلی روشنی، هم از نظم سیاسی و هم از اَشکالِ مقاومتِ سیاسی و ضدِ نظم در ایران به دست آورد.
🔹سیاست بوروکراتیک نیز علیرغم قلمفرسایی دربارهی جنبش دانشجویی، از آنجا که در زمرهی بازتولیدکنندگان نهاییِ نظم موجود است، با عقیمسازیِ جنبش دانشجویی، تلاش دارد ویژگی اصلیِ این جنبش را که سیاست رادیکال است، از آن سلب کند و عملاً به بخشی از کارگزارانِ پروژهی حصارکشی به دور دانشگاه تبدیل شدهاست.
🔹جنبش دانشجویی هر چقدر هم که توان داشته باشد اما باز هم نمیتواند به تنهایی بار تاریخ ایران را بر دوش بکشد. به همین یک دلیل روشن، این جنبش باید هشیاری خود را حفظ کند زیرا «هنوز بسیاری هستند که خطر نبرد را نمیپذیرند» و تنها برای وقتی که «باید سنگر به پا کرد وجنگید» به جنبش نیاز دارند.
🔹ولی ارتجاع نیز هرچقدر که نهادهای مصنوعی به دانشگاه تزریق کند و هر چقدر که بر نیروهای نگهبان خویش در دانشگاه بیفراید و هر چقدر که تلاش کند دانشگاه را از قوارهی واقعیش فروافکند، باز هم نخواهد توانست عنصر اصلی جنبش دانشجویی را از آن سلب کند. عنصر اصلی جنبش دانشجویی یعنی سیاست رادیکال و این دیالکتیکی است که پیوسته از دل ارتجاع برخواهدخاست./ایران فردا
✅@kaleme
✍🏻 #علیرضارجایی
🔹 زندگی سیاسی در ایران مانند هر جای دیگری ابعاد پیچیده و چند لایهای دارد و هرگونه نقدِ نظریِ آن لاجرم سویهای مبارزاتی نیز پیدا میکند و این که گفته شدهاست تاکنون «به شیوههای مختلفی جهان را تفسیر کردهاند اما مساله بر سر تغییر جهان است» نیز به معنای بر زمین گذاشتن تلاش نظری نیست بلکه برعکس، نقد نظری بخشی اساسی از اقدام برای تغییر جهان است.
🔹اما تغییر جهان نیاز به چشماندازی اخلاقی دارد که توضیح دهد چرا جهان کنونی پرنقیصه است و چرا جهان آینده امکاناً جهان بهتری خواهد بود. بنابراین نقد اخلاقی بخش لاینفکی از نقد نظری است.
🔹 اما با هذیانگویی و پریشاناحوالی قرار نیست هیچ جهان بهتری برپا شود و نقد نظری نسبتی با تفنّن و فراغبال و بیدردی ندارد. در سیاست ایران خطوط متقاطعِ وسیعی به چشم میخورد که فاقد مابهازاهای نهادیِ متناسب با خود هستند؛ این است که کلیّت فضای سیاسیِ ایران مجموعهای از جنبشهای پراکنده و ازهمگسسته است و تا زمانی که قدرت سرکوب در نظم سیاسی تا بدین حد نیرومند باشد که مانع از تکوینِ تشکلهای متنوعِ صنفی، سیاسی و مدنی شود، این فضای جنبشی ادامه خواهد داشت.
🔹بنابراین ما شاهد دو سطح از سرکوب بودهایم. سرکوب تشکلهایی از هر نوع و سرکوب جنبشها. این حاصل موازنهی قوای طبیعی جامعه ایران نیست بلکه بیان نوعی از بیدولتی است که رژیم قدرتِ جانشین آن، استراتژیهای بقای خود را طراحی میکند اما امکان و صلاحیت ساماندهی عقلانی و اخلاقی خود و جامعه را از کف دادهاست.
🔹 این، وضعی پیچیده و نه چندان نادر است که بنبستِ دگرگونی و تحول را دامنهدار و بلند مدت میکند. در چنین چارچوبی از زندگی سیاسی، جنبش دانشجویی اهمیت مشخصی خواهد داشت زیرا اولاً از ابزارهای نقد نظری بیش از دیگران برخوردار است ثانیاً امکان سر زدن به تمامی جنبشهای دیگر -از کارگران تا طبقه متوسط، از جوانان تا زنان- را برخوردار است و ثالثاً میتواند دامنهی نفوذ خود را تا احزاب رسمی و غیررسمی گسترش دهد و طراحیهای دگرگونهای از تئوری تشکیلات، نظم جایگزین و در یک کلام زندگی سیاسی ارائه دهد.
🔹بدین اعتبار جنبش دانشجویی قادر است تئوری و نقد نظری را تا اندازهای به نیروی مادی تبدیل کند.
🔹 پتانسیل جنبش دانشجویی تاریخاً به اثبات رسیده است و واقعهی سیاسی مهمّی نیز در ایران نبودهاست که یک سر آن جنبش دانشجویی نبوده و در مرحلهای از مراحل آن در معرض سرکوب قرار نگرفته باشد. اکنون دانشگاه به معنای واقعی در محاصره است و از این «محاصره بودگی» میتوان نتایج تحلیلی روشنی، هم از نظم سیاسی و هم از اَشکالِ مقاومتِ سیاسی و ضدِ نظم در ایران به دست آورد.
🔹سیاست بوروکراتیک نیز علیرغم قلمفرسایی دربارهی جنبش دانشجویی، از آنجا که در زمرهی بازتولیدکنندگان نهاییِ نظم موجود است، با عقیمسازیِ جنبش دانشجویی، تلاش دارد ویژگی اصلیِ این جنبش را که سیاست رادیکال است، از آن سلب کند و عملاً به بخشی از کارگزارانِ پروژهی حصارکشی به دور دانشگاه تبدیل شدهاست.
🔹جنبش دانشجویی هر چقدر هم که توان داشته باشد اما باز هم نمیتواند به تنهایی بار تاریخ ایران را بر دوش بکشد. به همین یک دلیل روشن، این جنبش باید هشیاری خود را حفظ کند زیرا «هنوز بسیاری هستند که خطر نبرد را نمیپذیرند» و تنها برای وقتی که «باید سنگر به پا کرد وجنگید» به جنبش نیاز دارند.
🔹ولی ارتجاع نیز هرچقدر که نهادهای مصنوعی به دانشگاه تزریق کند و هر چقدر که بر نیروهای نگهبان خویش در دانشگاه بیفراید و هر چقدر که تلاش کند دانشگاه را از قوارهی واقعیش فروافکند، باز هم نخواهد توانست عنصر اصلی جنبش دانشجویی را از آن سلب کند. عنصر اصلی جنبش دانشجویی یعنی سیاست رادیکال و این دیالکتیکی است که پیوسته از دل ارتجاع برخواهدخاست./ایران فردا
✅@kaleme
📷زاکانی در مناظره با تاجزاده؛ در زندان لپ هایتان گل انداخته است!!
🔻یک نمونه از گل انداختن لپ های زندانیان سیاسی مورد نظر آقای زاکانی.
#علیرضارجایی
✅ @kaleme
🔻یک نمونه از گل انداختن لپ های زندانیان سیاسی مورد نظر آقای زاکانی.
#علیرضارجایی
✅ @kaleme
🔴قدیانی و تاریخ یک نسل
✍️ #علیرضارجایی
🔹ابوالفضل قدیانی، زندانیِ سیاسی پیش و پس از انقلاب، در دادگاهی که از حضور در آن سرباز زد و صلاحیت آن را به رسمیت نشناخت به سه سال زندان و مطالعه و رونویسی از سه کتاب محکوم شدهاست.
🔹معلوم نیست صادرکننده این حکم، در زمانی که قدیانی در زندانهای پیش از انقلاب شکنجه میشده اصلاً پا به این جهان گذاشته بودهاست یا نه؛ اما به پشتوانهی قدرتی که پشت سر اوست، در لابهلای حکم خود، وارد بحث سیاسی و ازجمله تحلیل کم و کیف جنبش سبز شدهاست. سر تا پای حکم قدیانی، چیزی جز بیانیه سیاسی نیست، آنهم در مقامی که جهتگیری سیاسی، ابطالکننده بیطرفی قضاوتکننده و عدالت اوست.
🔹حکم یادشده درست برخلاف قانون مادر، یعنی قانون اساسی، بدون حضور هیات منصفه صادر شدهاست و این موید نظر درست قدیانی مبنی بر فقدان صلاحیت این قبیل محکمههاست.
🔹تقریرکننده این حکم آنجا که قدیانی را به رونویسی از سه کتاب محکوم کرده نیز بهوضوح نشان دادهاست که مخاطب خویش را بهدرستی نمیشناسد و از دانش و تجربه وسیع سیاسی و فرهنگی او بیاطلاع است.
🔹ابوالفضل قدیانی در بیشتر عمر ۷۳ ساله خود درگیر مساله سیاسی بودهاست؛ با وجود این، او سیاستمداری از نوع مرسوم نیست. بیش از هرچیز انسانی ایمانی و مواضع سیاسی وی ناشی از تعهد اخلاقی و اعتقادی اوست، و همین به او شهامت میدهد که «حقیقت را در پای مصلحت قربانی نکند» و بیم زندان یا حتی فراتر از آن برایش بیمعنی باشد و این همه را به سخره گیرد، و عملاً و آنچنان که نشان دادهاست، سخنگوی راستین «جنبش جان به لب رسیدگان» و مظلومان باشد.
🔹قدیانی عمده عمر سیاسی خود را همانند اغلب همنسلانش در جبهه سیاست انقلابی و رادیکال گذراندهاست و اتفاقاً نقدهای صریح و بدون پردهپوشی او نسبت به وضع موجود و از موضع آزادیخواهانه و رفع تبعیض و استیلا نشان میدهد که بسیاری از انقلابیان ۵۷ چه تصوری از آینده رژیم جایگزین داشتند.
🔹مطالبه اساسی آن قیام و خیزش در بهمن۵۷ نفی هرگونه پیشواسالاری و تقدیسسیاسی بود و چه وعدههایی که از برابری مطلق حاکم و مردم داده نمیشد.
🔹کجا گمانمیرفت که دارنده مقام سیاسی از آنچنان شانی برخوردار خواهد شد که نقد سیاسی وی به عنوان یک اتهام در قانون درج شود تا کسی جرات نکند از گل نازکتر به صاحبمنصبان از هر قوم و گروه بگوید یا بنویسد.
🔹کجا تصور میشد دفاع از جنبشی که سه میلیون نفر در دفاع از آن به خیابان آمدند و جان باختند و به حبس و حصر رفتند، اتهامی تلقی شود که چون به مذاق محکمه خوش نیامدهاست شایستهی مجازات باشد. کجا قرار بود یک انسان ۷۳ ساله پاک و دانشور را که عمرش در مبارزه با استبداد و در زندان و شکنجه گذشتهاست، به رونویسی از کتاب محکوم کنند تا پیشگامی و حرمت و شرافت مبارزه سیاسی اینگونه نادیده گرفته شود و کار به آنجا برسد که صدای نویسنده اصولگرای یکی از کتابها هم در اعتراض به چنین احکامی بلند شود.
🔹اما همه میدانیم که کار در همینجا به پایان نخواهد رسید. ابوالفضل قدیانی شان و منزلتی بسی فراتر از این قبیل محکمهها و احکام آن دارد. ایمانِ او راهگشاست و میزانی است برای ما که بدانیم تلفیق سلاح و کسوت و ملغمه کاهنمنشی و دشنه شحنه و داروغه به رخکشیدن، چیزی بیش از احترام و حرمت دروغین و پوک درپی ندارد.
🔹قدیانی قلبش به نیروی همان تقوای ستیزی میتپد که خداوند به مومنانی همچون او آموختهاست: «واصبِر و ماصبرُک الّا بِالله و لا تحزَن علیهم و لا تَکُ فی ضَیقً ممّا یمکرون؛ انّاللهَ مع الّذیناتّقوا والّذین هم محسنون.»
✅@kaleme
✍️ #علیرضارجایی
🔹ابوالفضل قدیانی، زندانیِ سیاسی پیش و پس از انقلاب، در دادگاهی که از حضور در آن سرباز زد و صلاحیت آن را به رسمیت نشناخت به سه سال زندان و مطالعه و رونویسی از سه کتاب محکوم شدهاست.
🔹معلوم نیست صادرکننده این حکم، در زمانی که قدیانی در زندانهای پیش از انقلاب شکنجه میشده اصلاً پا به این جهان گذاشته بودهاست یا نه؛ اما به پشتوانهی قدرتی که پشت سر اوست، در لابهلای حکم خود، وارد بحث سیاسی و ازجمله تحلیل کم و کیف جنبش سبز شدهاست. سر تا پای حکم قدیانی، چیزی جز بیانیه سیاسی نیست، آنهم در مقامی که جهتگیری سیاسی، ابطالکننده بیطرفی قضاوتکننده و عدالت اوست.
🔹حکم یادشده درست برخلاف قانون مادر، یعنی قانون اساسی، بدون حضور هیات منصفه صادر شدهاست و این موید نظر درست قدیانی مبنی بر فقدان صلاحیت این قبیل محکمههاست.
🔹تقریرکننده این حکم آنجا که قدیانی را به رونویسی از سه کتاب محکوم کرده نیز بهوضوح نشان دادهاست که مخاطب خویش را بهدرستی نمیشناسد و از دانش و تجربه وسیع سیاسی و فرهنگی او بیاطلاع است.
🔹ابوالفضل قدیانی در بیشتر عمر ۷۳ ساله خود درگیر مساله سیاسی بودهاست؛ با وجود این، او سیاستمداری از نوع مرسوم نیست. بیش از هرچیز انسانی ایمانی و مواضع سیاسی وی ناشی از تعهد اخلاقی و اعتقادی اوست، و همین به او شهامت میدهد که «حقیقت را در پای مصلحت قربانی نکند» و بیم زندان یا حتی فراتر از آن برایش بیمعنی باشد و این همه را به سخره گیرد، و عملاً و آنچنان که نشان دادهاست، سخنگوی راستین «جنبش جان به لب رسیدگان» و مظلومان باشد.
🔹قدیانی عمده عمر سیاسی خود را همانند اغلب همنسلانش در جبهه سیاست انقلابی و رادیکال گذراندهاست و اتفاقاً نقدهای صریح و بدون پردهپوشی او نسبت به وضع موجود و از موضع آزادیخواهانه و رفع تبعیض و استیلا نشان میدهد که بسیاری از انقلابیان ۵۷ چه تصوری از آینده رژیم جایگزین داشتند.
🔹مطالبه اساسی آن قیام و خیزش در بهمن۵۷ نفی هرگونه پیشواسالاری و تقدیسسیاسی بود و چه وعدههایی که از برابری مطلق حاکم و مردم داده نمیشد.
🔹کجا گمانمیرفت که دارنده مقام سیاسی از آنچنان شانی برخوردار خواهد شد که نقد سیاسی وی به عنوان یک اتهام در قانون درج شود تا کسی جرات نکند از گل نازکتر به صاحبمنصبان از هر قوم و گروه بگوید یا بنویسد.
🔹کجا تصور میشد دفاع از جنبشی که سه میلیون نفر در دفاع از آن به خیابان آمدند و جان باختند و به حبس و حصر رفتند، اتهامی تلقی شود که چون به مذاق محکمه خوش نیامدهاست شایستهی مجازات باشد. کجا قرار بود یک انسان ۷۳ ساله پاک و دانشور را که عمرش در مبارزه با استبداد و در زندان و شکنجه گذشتهاست، به رونویسی از کتاب محکوم کنند تا پیشگامی و حرمت و شرافت مبارزه سیاسی اینگونه نادیده گرفته شود و کار به آنجا برسد که صدای نویسنده اصولگرای یکی از کتابها هم در اعتراض به چنین احکامی بلند شود.
🔹اما همه میدانیم که کار در همینجا به پایان نخواهد رسید. ابوالفضل قدیانی شان و منزلتی بسی فراتر از این قبیل محکمهها و احکام آن دارد. ایمانِ او راهگشاست و میزانی است برای ما که بدانیم تلفیق سلاح و کسوت و ملغمه کاهنمنشی و دشنه شحنه و داروغه به رخکشیدن، چیزی بیش از احترام و حرمت دروغین و پوک درپی ندارد.
🔹قدیانی قلبش به نیروی همان تقوای ستیزی میتپد که خداوند به مومنانی همچون او آموختهاست: «واصبِر و ماصبرُک الّا بِالله و لا تحزَن علیهم و لا تَکُ فی ضَیقً ممّا یمکرون؛ انّاللهَ مع الّذیناتّقوا والّذین هم محسنون.»
✅@kaleme