🔴 بیمار خر خورده؛ اعدام نوید افکاری و مغالطهی علت جعلی
✍️ #طاها_پارسا:
اگر شما هم مانند من و بسیاری دیگر که این توییت را منشن کردهاند، حالتان بعد خواندنش بههم میخورد، خراب میشود، خشمگین میشوید و یا نفرت وجودتان را فرامیگیرد، این یادداشت کوتاه را بخوانید تا به مغالطهی پنهان شده در آن و علتِ خشمتان بهتر پی ببرید. حتی اگر از کسانی هستید که این توییت را لایک کردهاید، و یا برای لحظاتی فکر میکنید که حرفِ نویسندهی توییت چندان بیربط هم نیست و شاید هم درست میگوید، این یادداشت میتواند برایتان مفیدتر باشد.
علی نصری، ۲۴ ساعت پس از اعدام نوید افکاری، علت اعدام او را پوکر (قمار) میان اپوزیسیون و حکومت و یا به تعبیری قمار میان ترامپ و خامنهای، معرفی میکند و مینویسد:« #نوید_افکاری را مثل ژتون پوکر گذاشتند وسط میز. از آن طرف به اشاره گفتند «اگر مردی اعدامش کن». این طرف زیر لب گفت «اعدام میکنم تا چشت درآد». امروز آنطرفیها با ولع میز را جمع میکنند و اشک شادی میریزند. اینطرفیها لم دادند و پز اقتدار میدهند. تا دست بعدی.»
👈 متن کامل
http://www.kaleme.com/1399/06/23/klm-281954/
✅@Kaleme
✍️ #طاها_پارسا:
اگر شما هم مانند من و بسیاری دیگر که این توییت را منشن کردهاند، حالتان بعد خواندنش بههم میخورد، خراب میشود، خشمگین میشوید و یا نفرت وجودتان را فرامیگیرد، این یادداشت کوتاه را بخوانید تا به مغالطهی پنهان شده در آن و علتِ خشمتان بهتر پی ببرید. حتی اگر از کسانی هستید که این توییت را لایک کردهاید، و یا برای لحظاتی فکر میکنید که حرفِ نویسندهی توییت چندان بیربط هم نیست و شاید هم درست میگوید، این یادداشت میتواند برایتان مفیدتر باشد.
علی نصری، ۲۴ ساعت پس از اعدام نوید افکاری، علت اعدام او را پوکر (قمار) میان اپوزیسیون و حکومت و یا به تعبیری قمار میان ترامپ و خامنهای، معرفی میکند و مینویسد:« #نوید_افکاری را مثل ژتون پوکر گذاشتند وسط میز. از آن طرف به اشاره گفتند «اگر مردی اعدامش کن». این طرف زیر لب گفت «اعدام میکنم تا چشت درآد». امروز آنطرفیها با ولع میز را جمع میکنند و اشک شادی میریزند. اینطرفیها لم دادند و پز اقتدار میدهند. تا دست بعدی.»
👈 متن کامل
http://www.kaleme.com/1399/06/23/klm-281954/
✅@Kaleme
t.me
بیمار خر خورده؛ اعدام نوید افکاری و مغالطهی علت جعلی
چکیده :هرگاه در مسیر یک استدلال، چیزی بهعنوان «علت» وانمود میشود که در واقع «علت» نیست، میگوییم مغالطهی «علتِ جعلی» رخ داده است. حتی اگر بخشی از علت بهعنوان کلِ علت معرفی شود، باز هم در مسیر استدلال مغالطهی علت جعلی رخ داده است و استدلال از بنیاد نادرست…
🔴 دردِ بیاعتمادی و واکسنِ ایرانی کرونا
✍️ #طاها_پارسا:
مینو محرز، محقق اصلی پروژه تولید واکسن کرونای ایرانی و عضو کمیته علمی ستاد ملی مقابله با کرونا، به خبرگزاری ایسنا گفته است که «واکسن کرونای ایرانی وارد فاز مطالعات انسانی شده و اگر نتایج مطالعات انسانی این واکسن هم مانند فاز حیوانی آن خوب و موفقیتآمیز باشد، امیدواریم تا اواخر تیر ماه به تولید برسد.»
ایران در سالیان اخیر مشابه بسیاری از داروهای گرانقیمت و نسبتا کمیاب خارجی را در داخل تولید کرده است. اگرچه این داروها معمولا به تایید مراجع بینالمللی یا مستقل خارجی نمیرسند و هر ازگاهی تردیدهایی بر تاثیر و عملکرد آنها وارد میشود، اما هرچه هست از سوی پزشکان تجویز میشوند و سالیانه از سوی هزاران بیمار هم مورد استفاده قرار میگیرند. مثلا در مورد داروهای گران قیمت بیماری اماس از نورابکس مشابه ایرانی داروی فینگولیمود، سینووکس مشابه آوانکس و رسیژن معادل ربیف میتوان نام برد. نکته مهم اینکه هر کدام از این سه دارو دارای فرمولهای متفاوت و ساختهی شرکتها و کشورهای مختلفی هستند و نمونه ایرانی آنها در مقایسه با نسخه خارجی تقریبا بهایی ندارد و یا بسیار ناچیز است.
حال احتمال اینکه ایران برای تولید واکسن کرونا هم از این روش بهره بگیرد زیاد است، مخصوصا که خانم مینو محرز در ادامهی گفتوگوی خود به ایسنا گفته «واکسن کرونایی که تولید شده، درواقع ویروس ضعیف شده است که مانند واکسنهایی است که در کشورهایی مانند چین و روسیه ساخته شده». او درباره تعداد داوطلبان برای آزمایش انسانی هم افزوده «این موارد به تدریج اعلام میشود. افراد داوطلب باید واکسن را در دو دوز تزریق کنند و مطالعه انسانی آن باید در سه مرحله انجام شود […]داوطلبان باید بین ۱۸ تا ۵۰ سال بوده، سالم باشند، بیماری خاصی نداشته باشند، قبلا به کرونا مبتلا نشده باشند و تست کووید-۱۹ آنها هم منفی باشد.»
👈 متن کامل
http://www.kaleme.com/1399/09/18/klm-283995/
✅@Kaleme
✍️ #طاها_پارسا:
مینو محرز، محقق اصلی پروژه تولید واکسن کرونای ایرانی و عضو کمیته علمی ستاد ملی مقابله با کرونا، به خبرگزاری ایسنا گفته است که «واکسن کرونای ایرانی وارد فاز مطالعات انسانی شده و اگر نتایج مطالعات انسانی این واکسن هم مانند فاز حیوانی آن خوب و موفقیتآمیز باشد، امیدواریم تا اواخر تیر ماه به تولید برسد.»
ایران در سالیان اخیر مشابه بسیاری از داروهای گرانقیمت و نسبتا کمیاب خارجی را در داخل تولید کرده است. اگرچه این داروها معمولا به تایید مراجع بینالمللی یا مستقل خارجی نمیرسند و هر ازگاهی تردیدهایی بر تاثیر و عملکرد آنها وارد میشود، اما هرچه هست از سوی پزشکان تجویز میشوند و سالیانه از سوی هزاران بیمار هم مورد استفاده قرار میگیرند. مثلا در مورد داروهای گران قیمت بیماری اماس از نورابکس مشابه ایرانی داروی فینگولیمود، سینووکس مشابه آوانکس و رسیژن معادل ربیف میتوان نام برد. نکته مهم اینکه هر کدام از این سه دارو دارای فرمولهای متفاوت و ساختهی شرکتها و کشورهای مختلفی هستند و نمونه ایرانی آنها در مقایسه با نسخه خارجی تقریبا بهایی ندارد و یا بسیار ناچیز است.
حال احتمال اینکه ایران برای تولید واکسن کرونا هم از این روش بهره بگیرد زیاد است، مخصوصا که خانم مینو محرز در ادامهی گفتوگوی خود به ایسنا گفته «واکسن کرونایی که تولید شده، درواقع ویروس ضعیف شده است که مانند واکسنهایی است که در کشورهایی مانند چین و روسیه ساخته شده». او درباره تعداد داوطلبان برای آزمایش انسانی هم افزوده «این موارد به تدریج اعلام میشود. افراد داوطلب باید واکسن را در دو دوز تزریق کنند و مطالعه انسانی آن باید در سه مرحله انجام شود […]داوطلبان باید بین ۱۸ تا ۵۰ سال بوده، سالم باشند، بیماری خاصی نداشته باشند، قبلا به کرونا مبتلا نشده باشند و تست کووید-۱۹ آنها هم منفی باشد.»
👈 متن کامل
http://www.kaleme.com/1399/09/18/klm-283995/
✅@Kaleme
t.me
دردِ بیاعتمادی و واکسنِ ایرانی کرونا
چکیده :کرونا حکایتهای دیگری هم دارد. این ویروس خیلی سریع در دنیا گسترش یافت و در موارد عدیدهای «مرگبار»است؛ یعنی تقریبا همه به استفاده از آن نیاز خواهند داشت. واکسنهای تولید شده علیه این ویروس هم در شرایطی غیرعادی و با سرعتی استثنائی تهیه شدهاند و نگرانیهای…
🔴 «اصل چاریتی» و نواندیشان دینی
✍️ #طاها_پارسا:
نهاد کاریتاس، در بسیاری از کشورهای جهان یک نهاد شناخته شده است. این نهاد(کاریتاس اینترنشنال) یک شبکهی گستردهی تامین اجتماعی است که به کلیسای کاتولیک وابسته است. این شبکهی سازمانی به بیپناهان پناه میدهد، گرسنگان را سیر میکند، برهنگان را لباس میپوشاند، بیماران را درمان میکند، به ملاقات زندانیان بیکس و کار میرود، مردهها را دفن میکند و خلاصه اینکه میکوشد در حد توان، واسطهای برای رساندن کمکهای خیریه به دست نیازمندان باشد.
کاریتاس یک کلمهی لاتین است. معادل فارسی آن «محبت» یا «عشق» است. عبارت لاتینی « DEUS CARITAS EST» یعنی «خدا محبت است». این عبارت هم به شکل «خدا همان محبت است» و یا «خدا محبتِ خالص است»، میتواند تعبیر شود. محبت در الهیات مسیحی، در کنار ایمان و امید، یکی از سه فضیلت بزرگ شمرده میشود.
«کاریتاس Caritas» در زبان انگلیسی به «چاریتی Charity» تغییر شکل میدهد. چاریتی اگرچه یک اصطلاح دینیست اما در فلسفه، کلام و علوم انسانی هم اصلی به نام «اصل چاریتی» وجود دارد. فلاسفهی تحلیلی مشهوری دربارهی شرح و بسط این اصل کارهایی جدی کردهاند؛ از جمله ویلسن، کواین و دیویدسون.
👈 متن کامل
http://www.kaleme.com/1399/11/01/klm-284952/
✅@Kaleme
✍️ #طاها_پارسا:
نهاد کاریتاس، در بسیاری از کشورهای جهان یک نهاد شناخته شده است. این نهاد(کاریتاس اینترنشنال) یک شبکهی گستردهی تامین اجتماعی است که به کلیسای کاتولیک وابسته است. این شبکهی سازمانی به بیپناهان پناه میدهد، گرسنگان را سیر میکند، برهنگان را لباس میپوشاند، بیماران را درمان میکند، به ملاقات زندانیان بیکس و کار میرود، مردهها را دفن میکند و خلاصه اینکه میکوشد در حد توان، واسطهای برای رساندن کمکهای خیریه به دست نیازمندان باشد.
کاریتاس یک کلمهی لاتین است. معادل فارسی آن «محبت» یا «عشق» است. عبارت لاتینی « DEUS CARITAS EST» یعنی «خدا محبت است». این عبارت هم به شکل «خدا همان محبت است» و یا «خدا محبتِ خالص است»، میتواند تعبیر شود. محبت در الهیات مسیحی، در کنار ایمان و امید، یکی از سه فضیلت بزرگ شمرده میشود.
«کاریتاس Caritas» در زبان انگلیسی به «چاریتی Charity» تغییر شکل میدهد. چاریتی اگرچه یک اصطلاح دینیست اما در فلسفه، کلام و علوم انسانی هم اصلی به نام «اصل چاریتی» وجود دارد. فلاسفهی تحلیلی مشهوری دربارهی شرح و بسط این اصل کارهایی جدی کردهاند؛ از جمله ویلسن، کواین و دیویدسون.
👈 متن کامل
http://www.kaleme.com/1399/11/01/klm-284952/
✅@Kaleme
t.me
«اصل چاریتی» و نواندیشان دینی
چکیده :اصلِ چاریتی یا همان اصل احسان و همدلی، اگرچه اخلاقی هم مینماید، اما برخورداری و رعایتِ آن پسینیتر از اخلاق است. یعنی اگر اصل احسان در فهم و نقدِ گزارهها و مخصوصا نظریهها رعایت نشود، فهم نظریه چهبسا ناممکن میشود و نقد احتمالی هم از عقلانیتِ چندانی…
🔴 ایثار؛ برای دهسالگی حصر
✍️ #طاها_پارسا:
در دوران دانشجویی، بههمراه یکی از دوستان-که از قضا همنام و همرشتهی خودم بود و هر کجا هست خدایا به سلامت دارش- مدتی را به مرور و دیدن آثار برتر سینمای جهان مشغول شدیم، با سختیهای آن روزها. در این میان شانس هم کمی بهما رو کرد و سینما عصرجدید در چند نوبت در سالن کوچک شماره ۳، برخی از آثار معناگرای سینمای جهان را نمایش داد. ابلوموف، سولاریس و ایثار را آنجا دیدیم.
ابلوموف برایم زیادی کشدار و خستهکننده بود و فضای تخیلی سولاریس را هم نپسندیدم، اما «ایثار» برایم هنوز هم یکی از ده فیلم برتر تمام دورانهاست. آرمانم را در آن میدیدم.
ایثار، اثر تارکوفسکی، را همان یکبار دیدم. بهدلایلی نمیخواهم دوباره ببینمش. «معنا» تکرار نمیشود. شاید هم میترسم طعمی را که آنروزها در وجودم کاشت تکرار نکند و یا کمرنگ سازد. حتی امروز هم که میخواستم این یادداشت را بنویسم و به آن نیاز داشتم، در برابر دوبارهدیدنش مقاومت کردم، بههمین خاطر سناریو و لحظهها و صحنههایش را بهدقت به یاد نمیآورم.
«ایثار» داستان مرد ژورنالیست و مومنِ شکاکی است بهنام الکساندر در جزیرهای دنج و آرام و خلوت. در نخستین سکانسهای فیلم، الکساندر بهکمک فرزند چندسالهاش درخت خشکی را در ساحل میکارد و دورش را سنگ میچیند و آنرا آبیاری میکند؛ نمادی از بحران معنا یا معنویت در آن دوران (شاید هم زوال طبیعت به دست بشر).
👈 متن کامل
http://www.kaleme.com/1399/11/26/klm-285398/
✅@Kaleme
✍️ #طاها_پارسا:
در دوران دانشجویی، بههمراه یکی از دوستان-که از قضا همنام و همرشتهی خودم بود و هر کجا هست خدایا به سلامت دارش- مدتی را به مرور و دیدن آثار برتر سینمای جهان مشغول شدیم، با سختیهای آن روزها. در این میان شانس هم کمی بهما رو کرد و سینما عصرجدید در چند نوبت در سالن کوچک شماره ۳، برخی از آثار معناگرای سینمای جهان را نمایش داد. ابلوموف، سولاریس و ایثار را آنجا دیدیم.
ابلوموف برایم زیادی کشدار و خستهکننده بود و فضای تخیلی سولاریس را هم نپسندیدم، اما «ایثار» برایم هنوز هم یکی از ده فیلم برتر تمام دورانهاست. آرمانم را در آن میدیدم.
ایثار، اثر تارکوفسکی، را همان یکبار دیدم. بهدلایلی نمیخواهم دوباره ببینمش. «معنا» تکرار نمیشود. شاید هم میترسم طعمی را که آنروزها در وجودم کاشت تکرار نکند و یا کمرنگ سازد. حتی امروز هم که میخواستم این یادداشت را بنویسم و به آن نیاز داشتم، در برابر دوبارهدیدنش مقاومت کردم، بههمین خاطر سناریو و لحظهها و صحنههایش را بهدقت به یاد نمیآورم.
«ایثار» داستان مرد ژورنالیست و مومنِ شکاکی است بهنام الکساندر در جزیرهای دنج و آرام و خلوت. در نخستین سکانسهای فیلم، الکساندر بهکمک فرزند چندسالهاش درخت خشکی را در ساحل میکارد و دورش را سنگ میچیند و آنرا آبیاری میکند؛ نمادی از بحران معنا یا معنویت در آن دوران (شاید هم زوال طبیعت به دست بشر).
👈 متن کامل
http://www.kaleme.com/1399/11/26/klm-285398/
✅@Kaleme
t.me
ایثار؛ برای دهسالگی حصر
چکیده :میرحسین، در آنسالهای سیاهِ نامحمود، برای نجات مردم ایران، ایمانش را مرور کرد و خلوتش را رها کرد و سکوتش را شکست. همخوابگی با قدرت، آنهم در جمهوری اسلامی را پذیرفت. شاید هم نذر کرد! سرانجام برای عاقبتبهخیری و نجات خودش -از گذشته و آینده-هم حصر…
🔴 علیاکبر صالحی در کلابهاوس چهچیزی را پنهان کرد؟
✍️ #طاها_پارسا:
به دوم خرداد نرسیده بودیم. خفقان سیاسی و تورم در دورانِ سردار سازندگی بیداد میکرد. هاشمی رفسنجانی در اوج قدرت بود و خدا را هم بنده نبود. انجمنهای اسلامی سرمشقهای سرکوب را برای انصار حزبالله مینوشتند. نخستین جلسهی معارفهی تعدادی از دانشجویان جدید دانشگاه شریف با ریاست دانشگاه، دکتر علیاکبر صالحی، دیرتر از همیشه برگزار شد. چند ماه از آغاز سال گذشته بود و جلسه با نشستِ پرسشوپاسخ با دانشجویان همزمان شد.
دکتر صالحی، در سخنرانی پیش از پرسش و پاسخ، سخنان غرایی در گلوبلبل بودن وضعیت مملکت و شرایط دانشگاهی کشور بیان کرد و در میانه سخنانش به دانشگاه محل تحصیلش، امایتی، رویای دانشجویان شریف، اشاره کرد و وعدهی امآیتی شدن را داد و از جمله گفت:«ما با یک روال منطقی بهسوی پیشرفت و هستهای شدن پیش میرویم».
👈 متن کامل
http://www.kaleme.com/1400/01/16/klm-286157/
✅@Kaleme
✍️ #طاها_پارسا:
به دوم خرداد نرسیده بودیم. خفقان سیاسی و تورم در دورانِ سردار سازندگی بیداد میکرد. هاشمی رفسنجانی در اوج قدرت بود و خدا را هم بنده نبود. انجمنهای اسلامی سرمشقهای سرکوب را برای انصار حزبالله مینوشتند. نخستین جلسهی معارفهی تعدادی از دانشجویان جدید دانشگاه شریف با ریاست دانشگاه، دکتر علیاکبر صالحی، دیرتر از همیشه برگزار شد. چند ماه از آغاز سال گذشته بود و جلسه با نشستِ پرسشوپاسخ با دانشجویان همزمان شد.
دکتر صالحی، در سخنرانی پیش از پرسش و پاسخ، سخنان غرایی در گلوبلبل بودن وضعیت مملکت و شرایط دانشگاهی کشور بیان کرد و در میانه سخنانش به دانشگاه محل تحصیلش، امایتی، رویای دانشجویان شریف، اشاره کرد و وعدهی امآیتی شدن را داد و از جمله گفت:«ما با یک روال منطقی بهسوی پیشرفت و هستهای شدن پیش میرویم».
👈 متن کامل
http://www.kaleme.com/1400/01/16/klm-286157/
✅@Kaleme
t.me
علیاکبر صالحی در کلابهاوس چهچیزی را پنهان کرد؟
چکیده :دکتر صالحی، در سخنرانی پیش از پرسش و پاسخ، سخنان غرایی در گلوبلبل بودن وضعیت مملکت و شرایط دانشگاهی کشور بیان کرد و در میانه سخنانش به دانشگاه محل تحصیلش، امایتی، رویای دانشجویان شریف، اشاره کرد و وعدهی امآیتی شدن را داد و از جمله گفت:«ما…
🔴 در ستایش یک «زن»؛ رای نمیدهم، پس هستم
✍️ #طاها_پارسا:
پرده اول؛
روزگاری سعید حجاریان، برای آنکه تنوع اصلاحطلبی و اصلاحطلبان را نشان دهد، نوشت که حزب مشارکت «بینالعباسین» است؛ یعنی از عباس عبدی تا عباس دوزدوزانی را میتوان در آن یافت.
سالها گذشته است و اصلاحطلبان هنوز متنوعاند. حالا درست در همان روزی که حسن خمینی، خواه با تشری از بیت و یا غمزهای از مولایش، علیرغم میل باطنی، بندهوار به حکم ولایت سرمینهد؛ فائزه هاشمی، در میان دهها هزار نفر، ساعتها سرافرازی میکند و دفاع از باورش «خدا را هم بنده نیست».
سقفِ اعتراض و سیاستورزی حسن خمینی، علنی کردنِ حکمِ مولاست آنهم به کمکِ «اخوی» و کفِ اعتراض فائزه اعتراض به بیسیاستی برادر بزرگتراست که «حالا علی مانده است و حوضش».
وقتی رأی دادن، اثری معنادار بر جای نگذارد، «رأیندادن» نشانهی بودگی و زیستن بامعناست. این لب استدلال فائزه هاشمی است برای تحریم انتخابات۱۴۰۰. هیچکدام از منتقدان او و طرفداران رأیدادن تا کنون نتوانستهاند–یا من ندیدهام– با این استدلال در بیفتند. تنها به حواشی آن چنگ میکشند و پهلوانپنبهای از آنرا بر زمین میزنند.
👈 متن کامل
http://www.kaleme.com/1400/01/26/klm-286363/
✅@Kaleme
✍️ #طاها_پارسا:
پرده اول؛
روزگاری سعید حجاریان، برای آنکه تنوع اصلاحطلبی و اصلاحطلبان را نشان دهد، نوشت که حزب مشارکت «بینالعباسین» است؛ یعنی از عباس عبدی تا عباس دوزدوزانی را میتوان در آن یافت.
سالها گذشته است و اصلاحطلبان هنوز متنوعاند. حالا درست در همان روزی که حسن خمینی، خواه با تشری از بیت و یا غمزهای از مولایش، علیرغم میل باطنی، بندهوار به حکم ولایت سرمینهد؛ فائزه هاشمی، در میان دهها هزار نفر، ساعتها سرافرازی میکند و دفاع از باورش «خدا را هم بنده نیست».
سقفِ اعتراض و سیاستورزی حسن خمینی، علنی کردنِ حکمِ مولاست آنهم به کمکِ «اخوی» و کفِ اعتراض فائزه اعتراض به بیسیاستی برادر بزرگتراست که «حالا علی مانده است و حوضش».
وقتی رأی دادن، اثری معنادار بر جای نگذارد، «رأیندادن» نشانهی بودگی و زیستن بامعناست. این لب استدلال فائزه هاشمی است برای تحریم انتخابات۱۴۰۰. هیچکدام از منتقدان او و طرفداران رأیدادن تا کنون نتوانستهاند–یا من ندیدهام– با این استدلال در بیفتند. تنها به حواشی آن چنگ میکشند و پهلوانپنبهای از آنرا بر زمین میزنند.
👈 متن کامل
http://www.kaleme.com/1400/01/26/klm-286363/
✅@Kaleme
t.me
در ستایش یک «زن»؛ رای نمیدهم، پس هستم
چکیده :وقتی رأی دادن، اثری معنادار بر جای نگذارد، «رأیندادن» نشانهی بودگی و زیستن بامعناست. این لب استدلال فائزه هاشمی است برای تحریم انتخابات۱۴۰۰. هیچکدام از منتقدان او و طرفداران رأیدادن تا کنون نتوانستهاند–یا من ندیدهام– با این استدلال در بیفتند.…
🔴 زندگی در خیابان؛ از جنبش دوم خرداد تا جنبش سبز
✍️ #طاها_پارسا:
از امروز، دوم خرداد ۱۴۰۰، تا روز موعود، «روز مردم»، بیستوپنجم خرداد ۱۴۰۰، روزنوشتهایی را در زیتون با موضوع و محور جنبشهای اجتماعی منتشر خواهم کرد. در این سلسله نوشته، مفاهیم و مقدمات علمی جنبشهای اجتماعی معرفی میشوند و جنبشهای معاصر و نزدیک از جمله جنبش تنباکو، جنبش ۵۷، جنبش دوم خرداد، جنبش اصلاحات، جنبش سبز و… در مقام مثال و نمونه به صورت موردی مطالعه خواهند شد.
رویکرد این نوشتهها به جنبشهای اجتماعی جامعهشناسانه است و بخش اول و دوم که بهناچار اندکی طولانیتر از معمول خواهد بود، بهسان درآمدی است که بهمعرفی زبان و اصطلاحهای رایج در متن میپردازد. این زبان اختصاصی نیست و برگرفته از دانش و منابع پایه جامعهشناسی است اما تأکید بر آنها ضروری مینماید تا خواننده در ادامه سادهتر و دقیقتر به «خوانشِ متن» دست یابد.
عنوان اصلی این مجموعه «زندگی در خیابان» است اما عنوان فرعی هر روز متفاوت خواهد بود.
👈 متن کامل
http://www.kaleme.com/1400/03/03/klm-287095/
✅@Kaleme
✍️ #طاها_پارسا:
از امروز، دوم خرداد ۱۴۰۰، تا روز موعود، «روز مردم»، بیستوپنجم خرداد ۱۴۰۰، روزنوشتهایی را در زیتون با موضوع و محور جنبشهای اجتماعی منتشر خواهم کرد. در این سلسله نوشته، مفاهیم و مقدمات علمی جنبشهای اجتماعی معرفی میشوند و جنبشهای معاصر و نزدیک از جمله جنبش تنباکو، جنبش ۵۷، جنبش دوم خرداد، جنبش اصلاحات، جنبش سبز و… در مقام مثال و نمونه به صورت موردی مطالعه خواهند شد.
رویکرد این نوشتهها به جنبشهای اجتماعی جامعهشناسانه است و بخش اول و دوم که بهناچار اندکی طولانیتر از معمول خواهد بود، بهسان درآمدی است که بهمعرفی زبان و اصطلاحهای رایج در متن میپردازد. این زبان اختصاصی نیست و برگرفته از دانش و منابع پایه جامعهشناسی است اما تأکید بر آنها ضروری مینماید تا خواننده در ادامه سادهتر و دقیقتر به «خوانشِ متن» دست یابد.
عنوان اصلی این مجموعه «زندگی در خیابان» است اما عنوان فرعی هر روز متفاوت خواهد بود.
👈 متن کامل
http://www.kaleme.com/1400/03/03/klm-287095/
✅@Kaleme
t.me
زندگی در خیابان؛ از جنبش دوم خرداد تا جنبش سبز
چکیده :دو نفر در پیادهرو از کنار هم میگذرند. یکی از این دو نفر، به هر دلیل، بیتوجهی را کنار میگذارد و با دیگری ارتباط برقرار میکند. در این حالت یک «برخورد» آغاز شده است. برخورد بهانهای برای آغاز ارتباط بیشتر است. سرآغاز این «برخوردِ اجتماعی» ممکن است…
🔴 زندگی در خیابان | ۲
🔵 ساختارهای پایه و جنبش اجتماعی
✍️ #طاها_پارسا:
در این روزنوشتها، مفاهیم و مقدمات علمی جنبشهای اجتماعی معرفی میشوند و جنبشهای معاصر و نزدیک از جمله جنبش تنباکو، جنبش ۵۷، جنبش دوم خرداد، جنبش اصلاحات، جنبش سبز و… در مقام مثال و نمونه به صورت موردی مطالعه خواهند شد.
رویکرد این نوشتهها به جنبشهای اجتماعی جامعهشناسانه است و قسمت اول و دوم که بهناچار اندکی طولانیتر از معمول خواهد بود، بهسان درآمدی است که بهمعرفی زبان و اصطلاحهای رایج در متن میپردازد. این زبان اختصاصی نیست و برگرفته از دانش و منابع پایه جامعهشناسی است اما تأکید بر آنها ضروری مینماید تا خواننده در ادامه سادهتر و دقیقتر به «خوانشِ متن» دست یابد.
عنوان اصلی این مجموعه «زندگی در خیابان» است اما عنوان فرعی هر روز متفاوت خواهد بود.
👈 متن کامل
http://www.kaleme.com/1400/03/06/klm-287109/
✅@Kaleme
🔵 ساختارهای پایه و جنبش اجتماعی
✍️ #طاها_پارسا:
در این روزنوشتها، مفاهیم و مقدمات علمی جنبشهای اجتماعی معرفی میشوند و جنبشهای معاصر و نزدیک از جمله جنبش تنباکو، جنبش ۵۷، جنبش دوم خرداد، جنبش اصلاحات، جنبش سبز و… در مقام مثال و نمونه به صورت موردی مطالعه خواهند شد.
رویکرد این نوشتهها به جنبشهای اجتماعی جامعهشناسانه است و قسمت اول و دوم که بهناچار اندکی طولانیتر از معمول خواهد بود، بهسان درآمدی است که بهمعرفی زبان و اصطلاحهای رایج در متن میپردازد. این زبان اختصاصی نیست و برگرفته از دانش و منابع پایه جامعهشناسی است اما تأکید بر آنها ضروری مینماید تا خواننده در ادامه سادهتر و دقیقتر به «خوانشِ متن» دست یابد.
عنوان اصلی این مجموعه «زندگی در خیابان» است اما عنوان فرعی هر روز متفاوت خواهد بود.
👈 متن کامل
http://www.kaleme.com/1400/03/06/klm-287109/
✅@Kaleme
t.me
زندگی در خیابان ۲؛ ساختارهای پایه و جنبش اجتماعی
چکیده :تشخیصِ مرز میان جنبشهای اجتماعی و گروههای ذینفع و سازمانهای رسمی دشوار است و گاهی این مرز، اصلاً روشن تشخیصِ مرز میان جنبشهای اجتماعی و گروههای ذینفع و سازمانهای رسمی دشوار است و گاهی این مرز، اصلاً روشن نیست. در واقع اغلب جنبشهایی که تداوم…
🔴 زندگی در خیابان ۶؛ دولتِ بیوجدان و حقِ اعتراض
✍️ #طاها_پارسا:
در این روزنوشتها، مفاهیم و مقدمات علمی جنبشهای اجتماعی معرفی میشوند و جنبشهای معاصر و نزدیک از جمله جنبش تنباکو، جنبش ۵۷، جنبش دوم خرداد، جنبش اصلاحات، جنبش سبز و… در مقام مثال و نمونه به صورت موردی مطالعه خواهند شد. رویکرد این نوشتهها به جنبشهای اجتماعی جامعهشناسانه است، عنوان اصلی این مجموعه «زندگی در خیابان» است اما عنوان فرعی هر بخش متفاوت خواهد بود. زبان و مفاهیم پایه در قسمت اول و دوم آمدهاند. در قسمت سوم جنبش اجتماعی به مثابه «رفتار جمعی» و در قسمت چهارم جنبش اجتماعی بهمثابه «بسیج منابع» معرفی شدهاند و قسمت پنجم به جنش اجتماعی بهمانند «ساختار فرصت سیاسی» پرداخته است.
اما جنبشهای اجتماعی اعتبار بنیادین خود را از فلسفهی سیاسی میگیرند. «فلسفهی سیاست»، صرفاً با اتکا به دلایل عقلی ، به سیاست مینگرد و با رویکردی فلسفی به سرشت و ماهیت قدرت، حکومت و جامعه میپردازد. چند قسمتی را با این رویکرد به اعتبار فلسفی/عقلی حقِ اعتراض (عملِ مستقیم) و جنبشهای اجتماعی اختصاص میدهیم و سپس به رویکرد مدرن به جنبشهای اجتماعی بر میگردیم.
👈 متن کامل
http://www.kaleme.com/1400/03/09/klm-287184/
✅@Kaleme
✍️ #طاها_پارسا:
در این روزنوشتها، مفاهیم و مقدمات علمی جنبشهای اجتماعی معرفی میشوند و جنبشهای معاصر و نزدیک از جمله جنبش تنباکو، جنبش ۵۷، جنبش دوم خرداد، جنبش اصلاحات، جنبش سبز و… در مقام مثال و نمونه به صورت موردی مطالعه خواهند شد. رویکرد این نوشتهها به جنبشهای اجتماعی جامعهشناسانه است، عنوان اصلی این مجموعه «زندگی در خیابان» است اما عنوان فرعی هر بخش متفاوت خواهد بود. زبان و مفاهیم پایه در قسمت اول و دوم آمدهاند. در قسمت سوم جنبش اجتماعی به مثابه «رفتار جمعی» و در قسمت چهارم جنبش اجتماعی بهمثابه «بسیج منابع» معرفی شدهاند و قسمت پنجم به جنش اجتماعی بهمانند «ساختار فرصت سیاسی» پرداخته است.
اما جنبشهای اجتماعی اعتبار بنیادین خود را از فلسفهی سیاسی میگیرند. «فلسفهی سیاست»، صرفاً با اتکا به دلایل عقلی ، به سیاست مینگرد و با رویکردی فلسفی به سرشت و ماهیت قدرت، حکومت و جامعه میپردازد. چند قسمتی را با این رویکرد به اعتبار فلسفی/عقلی حقِ اعتراض (عملِ مستقیم) و جنبشهای اجتماعی اختصاص میدهیم و سپس به رویکرد مدرن به جنبشهای اجتماعی بر میگردیم.
👈 متن کامل
http://www.kaleme.com/1400/03/09/klm-287184/
✅@Kaleme
t.me
زندگی در خیابان ۶؛ دولتِ بیوجدان و حقِ اعتراض
چکیده :هر جا که قانون وجود دارد، رفتار قانونشکنانه هم وجود دارد. این رفتار همزاد قانون است. «قانون»ها هنجارهایی هستند که توسط حکومتها وضع میشوند تا رفتار مدنی افراد بر اساس آن صورت گیرد. قانونهایی که توسط حکومتها وضع میشوند «قوانین موضوعه» هستند و…
🔴 زندگی در خیابان ۹؛ جنبشهای اجتماعی و حکومت
✍️ #طاها_پارسا:
جنبشهای اجتماعی همواره در حال «منازعه» با حکومتها هستند. حل مسالمتآمیز این منازعه نیازمند زبانِ مشترک، گفتوگو و مذاکره است. در آغاز این زبان مشترک وجود ندارد. حکومتْ جنبش را آشوب و اغتشاش و خواستههای جنبش را غیرقانونی و رفتار آن را قانونشکنی مینامد و برخورد با آن را حق خود و اجرای قانون میداند. جنبشها نیز حکومت را در موضوعِ منازعهْ نامشروع و رفتار او را غیراخلاقی و غیردموکراتیک میخوانند و به اجرای قانون (و گاه رفتار غیرقانونی حکومت) سرکوبِ جنبش میگویند.
در حکومتهایی که توانایی پردازش خواستههای جنبش را دارند، این زبان و ادبیاتِ متفاوتِ در تفسیرِ منازعه، به تدریج اصلاح میشود و نوبت به گفتوگو میرسد. گفتوگوی میان جنبشها و حکومتها، نه به اختیار که با اجبار، و نه از شنیدن که با فریادزدن آغاز میشود. (به یاد بیاورید که جنبش همان عملِ مستقیم و فریاد بلندی است که شما به اعتراض در صف سینما برای رعایت نوبت سردادید)
مذاکره و حل منازعهی جنبشها و حکومتها از عهدهی هیچکدام به تنهایی ساخته نیست، زیرا موضوع منازعه، منشاء اصلی جنبش، و طرف منازعه حکومت است. حکومتها ابتدا موضوع منازعه را باور ندارند و در انکار و اقناع و یا تحریف خواستههای جنبش میکوشند. جنبشها هم با رفتارهای اعتراضی درصدد اثبات منازعه و تثبیت خواستههای خود برمیآیند و البته هر کدام در این راه ممکن است با اقناع، شکست، یا انحراف متوقف شوند.
👈 متن کامل
http://www.kaleme.com/1400/03/13/klm-287235/
✅@Kaleme
✍️ #طاها_پارسا:
جنبشهای اجتماعی همواره در حال «منازعه» با حکومتها هستند. حل مسالمتآمیز این منازعه نیازمند زبانِ مشترک، گفتوگو و مذاکره است. در آغاز این زبان مشترک وجود ندارد. حکومتْ جنبش را آشوب و اغتشاش و خواستههای جنبش را غیرقانونی و رفتار آن را قانونشکنی مینامد و برخورد با آن را حق خود و اجرای قانون میداند. جنبشها نیز حکومت را در موضوعِ منازعهْ نامشروع و رفتار او را غیراخلاقی و غیردموکراتیک میخوانند و به اجرای قانون (و گاه رفتار غیرقانونی حکومت) سرکوبِ جنبش میگویند.
در حکومتهایی که توانایی پردازش خواستههای جنبش را دارند، این زبان و ادبیاتِ متفاوتِ در تفسیرِ منازعه، به تدریج اصلاح میشود و نوبت به گفتوگو میرسد. گفتوگوی میان جنبشها و حکومتها، نه به اختیار که با اجبار، و نه از شنیدن که با فریادزدن آغاز میشود. (به یاد بیاورید که جنبش همان عملِ مستقیم و فریاد بلندی است که شما به اعتراض در صف سینما برای رعایت نوبت سردادید)
مذاکره و حل منازعهی جنبشها و حکومتها از عهدهی هیچکدام به تنهایی ساخته نیست، زیرا موضوع منازعه، منشاء اصلی جنبش، و طرف منازعه حکومت است. حکومتها ابتدا موضوع منازعه را باور ندارند و در انکار و اقناع و یا تحریف خواستههای جنبش میکوشند. جنبشها هم با رفتارهای اعتراضی درصدد اثبات منازعه و تثبیت خواستههای خود برمیآیند و البته هر کدام در این راه ممکن است با اقناع، شکست، یا انحراف متوقف شوند.
👈 متن کامل
http://www.kaleme.com/1400/03/13/klm-287235/
✅@Kaleme
t.me
زندگی در خیابان ۹؛ جنبشهای اجتماعی و حکومت
چکیده :جنبشهای اجتماعی همواره در حال «منازعه» با حکومتها هستند. حل مسالمتآمیز این منازعه نیازمند زبانِ مشترک، گفتوگو و مذاکره است. در آغاز این زبان مشترک وجود ندارد. حکومتْ جنبش را آشوب و اغتشاش و خواستههای جنبش را غیرقانونی و رفتار آن را قانونشکنی…
🔴 زندگی در خیابان ۱۱؛ جنبش اجتماعی، فرهنگ، پادجنبشها
✍️ #طاها_پارسا:
ارزش، هنجار، فرهنگ، جامعه
جنبشهای اجتماعی ریشه در فرهنگ جامعه دارند.«فرهنگ» بهمعنای عام عبارت است از ارزشهایی که اعضای یک گروه معین دارند، هنجارهایی که از آن پیروی میکنند و کالاهایی که تولید میکنند. «ارزش»ها آرمان و باورهای انتزاعیاند؛ «هنجار»ها اصول و قواعد معینی هستند که از مردم انتظار میرود آنها را رعایت کنند و کالاها محصولات تولیدی اعم از تکنولوژی، علم و هنر به حساب میآیند. در این تعبیرِ عام، فرهنگ به شیوهی زندگی اعضای یک جامعه معین مربوط میشود و «جامعه» به نظام روابط متقابلی اطلاق میگردد که افرادی را که دارای فرهنگ مشترکاند به همدیگر مربوط می سازد .
جنبشهای اجتماعی و فرهنگ
هرگاه ارزشها و هنجارهای یک جامعه وارد منازعه شوند یا هنجارها کارکرد مناسبی نداشته باشند و یا جامعه مجبور به استفاده از یک کالای جدید شود، امکان ظهور جنبشهای اجتماعی وجود دارد و شدت و وسعت آنها به ظرفیت و گشودگی نهادهای رسمی بستگی دارد. گاهی نیز در جامعه ارزشهای جدیدی شکل میگیرد و یا تفسیرهای جدیدی از ارزشها تولید میشوند که درصدد ایجاد نظامهای ارزشی جدید و همگرایی مجدد اجتماعی بر اساس آنها هستند. در این وضعیت هم جنبشهای اجتماعی با تکیه به معارف تازه و محصولات جدید فعال میشوند.
👈 متن کامل
http://www.kaleme.com/1400/03/16/klm-287305/
✅@Kaleme
✍️ #طاها_پارسا:
ارزش، هنجار، فرهنگ، جامعه
جنبشهای اجتماعی ریشه در فرهنگ جامعه دارند.«فرهنگ» بهمعنای عام عبارت است از ارزشهایی که اعضای یک گروه معین دارند، هنجارهایی که از آن پیروی میکنند و کالاهایی که تولید میکنند. «ارزش»ها آرمان و باورهای انتزاعیاند؛ «هنجار»ها اصول و قواعد معینی هستند که از مردم انتظار میرود آنها را رعایت کنند و کالاها محصولات تولیدی اعم از تکنولوژی، علم و هنر به حساب میآیند. در این تعبیرِ عام، فرهنگ به شیوهی زندگی اعضای یک جامعه معین مربوط میشود و «جامعه» به نظام روابط متقابلی اطلاق میگردد که افرادی را که دارای فرهنگ مشترکاند به همدیگر مربوط می سازد .
جنبشهای اجتماعی و فرهنگ
هرگاه ارزشها و هنجارهای یک جامعه وارد منازعه شوند یا هنجارها کارکرد مناسبی نداشته باشند و یا جامعه مجبور به استفاده از یک کالای جدید شود، امکان ظهور جنبشهای اجتماعی وجود دارد و شدت و وسعت آنها به ظرفیت و گشودگی نهادهای رسمی بستگی دارد. گاهی نیز در جامعه ارزشهای جدیدی شکل میگیرد و یا تفسیرهای جدیدی از ارزشها تولید میشوند که درصدد ایجاد نظامهای ارزشی جدید و همگرایی مجدد اجتماعی بر اساس آنها هستند. در این وضعیت هم جنبشهای اجتماعی با تکیه به معارف تازه و محصولات جدید فعال میشوند.
👈 متن کامل
http://www.kaleme.com/1400/03/16/klm-287305/
✅@Kaleme
t.me
زندگی در خیابان ۱۱؛ جنبش اجتماعی، فرهنگ، پادجنبشها
چکیده :جنبش اجتماعی را نباید با پدیدههای نامتعارف دیگری که گاه از عمل مستقیم بهره میبرند، یکسان دانست. پدیدههای نامتعارف اجتماعی چون انقلاب، اغتشاش، آشوب، گروههای فشار و اصلاحات نه تنها در ماهیت و ساختار با جنبش تفاوت دارند، بلکه پدیدههای ضدِجنبش (پادجنبش)…
🔴 زندگی در خیابان ۱۲؛ برسازی هویت در منازعه
✍️ #طاها_پارسا:
زمان، مکان، اجتماع
در اتاقی از کلابهاوس در حال گوش دادن به تحلیلهای سیاسی هستید؛ پنجره کوچکی بر صفحه نمایشگر کامپیوتر شما باز است و در حال چت با همسرتان در خانه هستید در حالیکه یکساعتی است که به دفتر کارتان در مرکز شهر رسیدهاید. شما همزمان در اجتماعهای مختلفی حضور دارید و در نقاط مختلفی آنلاین هستید و همین نشان میدهد که گونههای متنوعی از اجتماع و حضور داشتن وجود دارد.اگر کسی بپرسد هم اکنون شما کجا هستید، برای پاسخدادن به این سوالش باید تعریف خود را از مکان و زمان و اجتماع تغییر دهید. پیشنهاد یکی از نظریهپردازان شبکههای اجتماعی این است: مکان تکیهگاه کنشهای اجتماعی است که در یک زمان انجام میگیرند .
ما، دیگری، هویتسازی، هویت
شما نام و فامیلی خود را مدیون خانواده هستید و اینْ قسمتی از هویت شماست، پس خانواده یک نهاد ِ هویتساز است. هویتِ دروازهبانی و کارمندی را نیز از باشگاه فوتبال و سازمان محل کارتان دارید. باشگاه و محلِ کار هم نهادهای هویتسازند. هر چیزی که در یک مکان یا زمان معین، «ما» را از «دیگران» تفکیک کند، هویتساز است. دروازهبان تیم باشگاه محلهاید، در محلِکار مسئول روابط عمومی هستید و در خانه همسر، پدر یا مادرید. شما کیستید؟ به این سوال چگونه پاسخ میدهید؟ بازهم یکی از جامعهشناسان جواب مناسبی برای این سوال دارد: شما همانی هستید که میدانید! هویتِ شخصی خصلت متمایزی نیست که فرد صاحب آن باشد، بلکه بازتاب خود اوست که شخص هر لحظه در آئینهی زندگینامهاش می بیند .
👈 متن کامل
http://www.kaleme.com/1400/03/18/klm-287353/
✅@Kaleme
✍️ #طاها_پارسا:
زمان، مکان، اجتماع
در اتاقی از کلابهاوس در حال گوش دادن به تحلیلهای سیاسی هستید؛ پنجره کوچکی بر صفحه نمایشگر کامپیوتر شما باز است و در حال چت با همسرتان در خانه هستید در حالیکه یکساعتی است که به دفتر کارتان در مرکز شهر رسیدهاید. شما همزمان در اجتماعهای مختلفی حضور دارید و در نقاط مختلفی آنلاین هستید و همین نشان میدهد که گونههای متنوعی از اجتماع و حضور داشتن وجود دارد.اگر کسی بپرسد هم اکنون شما کجا هستید، برای پاسخدادن به این سوالش باید تعریف خود را از مکان و زمان و اجتماع تغییر دهید. پیشنهاد یکی از نظریهپردازان شبکههای اجتماعی این است: مکان تکیهگاه کنشهای اجتماعی است که در یک زمان انجام میگیرند .
ما، دیگری، هویتسازی، هویت
شما نام و فامیلی خود را مدیون خانواده هستید و اینْ قسمتی از هویت شماست، پس خانواده یک نهاد ِ هویتساز است. هویتِ دروازهبانی و کارمندی را نیز از باشگاه فوتبال و سازمان محل کارتان دارید. باشگاه و محلِ کار هم نهادهای هویتسازند. هر چیزی که در یک مکان یا زمان معین، «ما» را از «دیگران» تفکیک کند، هویتساز است. دروازهبان تیم باشگاه محلهاید، در محلِکار مسئول روابط عمومی هستید و در خانه همسر، پدر یا مادرید. شما کیستید؟ به این سوال چگونه پاسخ میدهید؟ بازهم یکی از جامعهشناسان جواب مناسبی برای این سوال دارد: شما همانی هستید که میدانید! هویتِ شخصی خصلت متمایزی نیست که فرد صاحب آن باشد، بلکه بازتاب خود اوست که شخص هر لحظه در آئینهی زندگینامهاش می بیند .
👈 متن کامل
http://www.kaleme.com/1400/03/18/klm-287353/
✅@Kaleme
t.me
زندگی در خیابان ۱۲؛ برسازی هویت در منازعه
چکیده :در اتاقی از کلابهاوس در حال گوش دادن به تحلیلهای سیاسی هستید؛ پنجره کوچکی بر صفحه نمایشگر کامپیوتر شما باز است و در حال چت با همسرتان در خانه هستید در حالیکه یکساعتی است که به دفتر کارتان در مرکز شهر رسیدهاید. شما همزمان در اجتماعهای مختلفی…
🔴 زندگی در خیابان ۱۳؛ هدف هیچ و «جنبش» همهچیز است…
✍️ #طاها_پارسا:
هویتها و کنشها تاثیر متقابلی بر یکدیگر دارند. یعنی هویت به رفتار جهت میدهد و رفتار هم هویتساز است. بر این اساس، هویتِ جمعی فرآیندی است که در حین ِ عمل توسط کنشگران اجتماعی برساخته میشود. تکامل عمل جمعی موجبِ تداوم، تقویت، تضعیف و یا باز تعریفِ یک هویت جمعی میشود .از اینرو هنگامی که از هویتِ یک جنبش سخن میگوئیم، نه به یک موضوع مستقل اشاره داریم و نه به یک ویژگیِ بازیگران؛ بلکه منظور فرایندی است که در حین منازعه شکل میگیرد و تابع ِ تعامل میان ِ باورها و رفتارهایِ جمعی است. به عبارتی دیگر هویت یک جنبش، یک هویت ِ مقاومت است که از طریق ِ مرز میان بازیگران درگیر در یک منازعه برساختـه میشود .
یکی از جدیدترین رویکردها به جنبشهای اجتماعی و بهخصوص جنبش های مدرن، رویکرد «هویتمحور» است . در این رویکرد، جنبش اجتماعی منازعهی میان هویتهای مقاومت در برابر هویتهای مشروعیتبخش است و هویتِ مقاومت برساختهای است که از ابتدا تا انتهای جنبش شکل میگیرد.
به عبارتی دیگر، هرگاه تلاش نهادهای رسمی برای ایجاد هنجارها و ارزشهای جدید در جامعه با واکنش افراد یا مقاومت هنجارها و یا ارزشهایاجتماعی روبرو شود و این واکنش منجر به یک منازعهی جمعی گردد ، جنبشهای اجتماعی ظهور میکنند .
👈 متن کامل
http://www.kaleme.com/1400/03/19/klm-287377/
✅@Kaleme
✍️ #طاها_پارسا:
هویتها و کنشها تاثیر متقابلی بر یکدیگر دارند. یعنی هویت به رفتار جهت میدهد و رفتار هم هویتساز است. بر این اساس، هویتِ جمعی فرآیندی است که در حین ِ عمل توسط کنشگران اجتماعی برساخته میشود. تکامل عمل جمعی موجبِ تداوم، تقویت، تضعیف و یا باز تعریفِ یک هویت جمعی میشود .از اینرو هنگامی که از هویتِ یک جنبش سخن میگوئیم، نه به یک موضوع مستقل اشاره داریم و نه به یک ویژگیِ بازیگران؛ بلکه منظور فرایندی است که در حین منازعه شکل میگیرد و تابع ِ تعامل میان ِ باورها و رفتارهایِ جمعی است. به عبارتی دیگر هویت یک جنبش، یک هویت ِ مقاومت است که از طریق ِ مرز میان بازیگران درگیر در یک منازعه برساختـه میشود .
یکی از جدیدترین رویکردها به جنبشهای اجتماعی و بهخصوص جنبش های مدرن، رویکرد «هویتمحور» است . در این رویکرد، جنبش اجتماعی منازعهی میان هویتهای مقاومت در برابر هویتهای مشروعیتبخش است و هویتِ مقاومت برساختهای است که از ابتدا تا انتهای جنبش شکل میگیرد.
به عبارتی دیگر، هرگاه تلاش نهادهای رسمی برای ایجاد هنجارها و ارزشهای جدید در جامعه با واکنش افراد یا مقاومت هنجارها و یا ارزشهایاجتماعی روبرو شود و این واکنش منجر به یک منازعهی جمعی گردد ، جنبشهای اجتماعی ظهور میکنند .
👈 متن کامل
http://www.kaleme.com/1400/03/19/klm-287377/
✅@Kaleme
t.me
زندگی در خیابان ۱۳؛ هدف هیچ و «جنبش» همهچیز است…
چکیده :هویتها و کنشها تاثیر متقابلی بر یکدیگر دارند. یعنی هویت به رفتار جهت میدهد و رفتار هم هویتساز است. بر این اساس، هویتِ جمعی فرآیندی است که در حین ِ عمل توسط کنشگران اجتماعی برساخته میشود. تکامل عمل جمعی موجبِ تداوم، تقویت، تضعیف و یا باز تعریفِ…
🔴 زندگی در خیابان ۱۴؛ جنبش سبز ایران بهمثابه «یک شبکه»
✍️ #طاها_پارسا:
«شبکهی اجتماعی» یک نظام اجتماعی است که دارای ساختار شبکهای باشد؛ ساختار شبکهای یا «شبکه»، مجموعهای از نقاط اتصال یا گرههای بههمپیوسته است که با هم ارتباط دارند. شبکههای گوناگونی بر اساس نوع گره و الگویِ اتصال وجود دارند.
شبکهها به سبب نوع معماری، ساختارهای «باز» دارند، میتوانند با سهولت و با سرعت بیشتری گسترش یابند و محدودیتهای مکانی، زمانی و بوروکراتیک حاکم بر سایر نظامهای اجتماعی بر آنها غالب نیست. هر گروه، سازمان و یا شبکهای، کافی است که از کدهای ارتباطی مشترک(پروتکل) یک شبکه را استفاده کند و قواعد اتصال به آنرا بپذیرد تا به همراه ساختارهای مرتبط،به آن بپیوندد.
مثلا: شبکه کامپیوتری، نوعی شبکه است که نقاط اتصال آن کامپیوترها و منابع اطلاعاتیاند و روش ارتباط در آنها مبتنی بر رسانههای الکترونیکی و نرمافزارهای کامپیوتری است. شبکهی قاچاق مواد مخدر هم، شبکهای است که نقاط اتصال آن مزارع کوکا و خشخاش و بازارهای فروش و الگوی اتصال آن شیوههای توزیع و قواعد قاچاقِ مواد مخدراند. یک خانواده، شامل پدر و مادر و فرزندان، یک گروه اجتماعی است، اما نسبتها و روابط فامیلی یک شبکهی اجتماعی را تشکیل میدهد. هنگامی که یکی از اعضای یک خانواده با عضوی از یک خانوادهی دیگر وصلت میکند ، این دو خانواده در یک شبکهی فامیلی جدید قرار میگیرند و به همین ترتیب شبکههای فامیلی به سرعت و بدون محدودیت به هم میپیوندند و گسترش مییابند. در این شبکهی اجتماعی، خانواده به عنوان یک گروه با همان محدودیتها و ساخت اجتماعی خود، گرهای از شبکه محسوب میشود.
👈 متن کامل
http://www.kaleme.com/1400/03/21/klm-287431/
✅@Kaleme
✍️ #طاها_پارسا:
«شبکهی اجتماعی» یک نظام اجتماعی است که دارای ساختار شبکهای باشد؛ ساختار شبکهای یا «شبکه»، مجموعهای از نقاط اتصال یا گرههای بههمپیوسته است که با هم ارتباط دارند. شبکههای گوناگونی بر اساس نوع گره و الگویِ اتصال وجود دارند.
شبکهها به سبب نوع معماری، ساختارهای «باز» دارند، میتوانند با سهولت و با سرعت بیشتری گسترش یابند و محدودیتهای مکانی، زمانی و بوروکراتیک حاکم بر سایر نظامهای اجتماعی بر آنها غالب نیست. هر گروه، سازمان و یا شبکهای، کافی است که از کدهای ارتباطی مشترک(پروتکل) یک شبکه را استفاده کند و قواعد اتصال به آنرا بپذیرد تا به همراه ساختارهای مرتبط،به آن بپیوندد.
مثلا: شبکه کامپیوتری، نوعی شبکه است که نقاط اتصال آن کامپیوترها و منابع اطلاعاتیاند و روش ارتباط در آنها مبتنی بر رسانههای الکترونیکی و نرمافزارهای کامپیوتری است. شبکهی قاچاق مواد مخدر هم، شبکهای است که نقاط اتصال آن مزارع کوکا و خشخاش و بازارهای فروش و الگوی اتصال آن شیوههای توزیع و قواعد قاچاقِ مواد مخدراند. یک خانواده، شامل پدر و مادر و فرزندان، یک گروه اجتماعی است، اما نسبتها و روابط فامیلی یک شبکهی اجتماعی را تشکیل میدهد. هنگامی که یکی از اعضای یک خانواده با عضوی از یک خانوادهی دیگر وصلت میکند ، این دو خانواده در یک شبکهی فامیلی جدید قرار میگیرند و به همین ترتیب شبکههای فامیلی به سرعت و بدون محدودیت به هم میپیوندند و گسترش مییابند. در این شبکهی اجتماعی، خانواده به عنوان یک گروه با همان محدودیتها و ساخت اجتماعی خود، گرهای از شبکه محسوب میشود.
👈 متن کامل
http://www.kaleme.com/1400/03/21/klm-287431/
✅@Kaleme
t.me
زندگی در خیابان ۱۴؛ جنبش سبز ایران بهمثابه «یک شبکه»
چکیده :شبکهها به سبب نوع معماری، ساختارهای «باز» دارند، میتوانند با سهولت و با سرعت بیشتری گسترش یابند و محدودیتهای مکانی، زمانی و بوروکراتیک حاکم بر سایر نظامهای اجتماعی بر آنها غالب نیست. هر گروه، سازمان و یا شبکهای، کافی است که از کدهای ارتباطی مشترک(پروتکل)…
🔴 زندگی در خیابان ۱۵؛ یک بیانیه، یک آیه
✍️ #طاها_پارسا:
مانوئل کاستلز، صاحب سهگانهی مشهور«عصر اطلاعات» و یکی از صاحبنظران جنبشهای اجتماعی مدرن، میگوید «رهبران جنبشها، پیامبران جدیداند». هویتسازی و امتپروری دو ویژگی فعالیت اجتماعی پیامبران بود و «امت» شبیهترین تعبیر دینی به مفهوم «جامعه شبکهای» است.
جنبشهای اجتماعی، دارای نوع خاصی از رهبریاند؛ رهبریْ کاریزماتیک، که بتواند نمادی برای تجسم جنبش باشد و به هویت جمعی کمک کند؛ رهبری که چهرهای برای قیام نمادین بشود و از جانب قیامکنندگان سخن بگوید و تریبونِ معترضان بیصدا باشد. در جنبشهای اجتماعی، یک رهبرِ موفق اگرچه یک رهبر کاریزماتیک است، اما نقش او مانند رهبران کاریزماتیک نیست و تواناییهای او در تصرف ذهن مردم در خدمت جنبش قرار میگیرد.
[…]
رهبران جنبش، در راه خود با مشکلات مختلفی روبرو هستند. در عمل، تضادهای درونی جنبش در کنار هویت مشروعیتساز(رقیب) قرار میگیرند و رهبران جنبش را با دشواریهایی در همبستگی میان نیروها مواجهه میکنند.
[…]
نمونه: رفتار و بیانیههای میرحسین موسوی، رهبر جنبش سبز را میتوان نمونهای مدرن و امروزی از رفتار یک رهبر کاریزماتیک دانست که علائم و نشانههایی را برای جنبش فراهم میکنند. بیانیهی کوتاه او (بیانیهی بیستم) در ۲۲ خرداد ۱۴۰۰ حاوی نشانههای کافی برای طرح این ادعاست:
۲۲ خرداد ۱۴۰۰، دوازده سال پس از انتخاباتی که منجر به ظهور جنبش سبز شد، پیامی از میرحسین موسوی، رهبر جنبشِ سبز منتشر شد تا نشان دهد که این رهبرِ کاریزماتیک، انتخاباتِ ریاستجمهوری سیزدهم را بهمانند یک «ساختار آماده»، فرصتی سیاسی برای یادآوری نمادها و تحکیم ارزشهای جنبش میبیند. محصور بودن این رهبر جنبش و مقاومتش در این سالها به او این امکان را داده است که «خود جزئی از پیامهایش» باشد و «چهرهای برای قیام نمادین» بشود.
👈 متن کامل
http://www.kaleme.com/1400/03/24/klm-287459/
✅@Kaleme
✍️ #طاها_پارسا:
مانوئل کاستلز، صاحب سهگانهی مشهور«عصر اطلاعات» و یکی از صاحبنظران جنبشهای اجتماعی مدرن، میگوید «رهبران جنبشها، پیامبران جدیداند». هویتسازی و امتپروری دو ویژگی فعالیت اجتماعی پیامبران بود و «امت» شبیهترین تعبیر دینی به مفهوم «جامعه شبکهای» است.
جنبشهای اجتماعی، دارای نوع خاصی از رهبریاند؛ رهبریْ کاریزماتیک، که بتواند نمادی برای تجسم جنبش باشد و به هویت جمعی کمک کند؛ رهبری که چهرهای برای قیام نمادین بشود و از جانب قیامکنندگان سخن بگوید و تریبونِ معترضان بیصدا باشد. در جنبشهای اجتماعی، یک رهبرِ موفق اگرچه یک رهبر کاریزماتیک است، اما نقش او مانند رهبران کاریزماتیک نیست و تواناییهای او در تصرف ذهن مردم در خدمت جنبش قرار میگیرد.
[…]
رهبران جنبش، در راه خود با مشکلات مختلفی روبرو هستند. در عمل، تضادهای درونی جنبش در کنار هویت مشروعیتساز(رقیب) قرار میگیرند و رهبران جنبش را با دشواریهایی در همبستگی میان نیروها مواجهه میکنند.
[…]
نمونه: رفتار و بیانیههای میرحسین موسوی، رهبر جنبش سبز را میتوان نمونهای مدرن و امروزی از رفتار یک رهبر کاریزماتیک دانست که علائم و نشانههایی را برای جنبش فراهم میکنند. بیانیهی کوتاه او (بیانیهی بیستم) در ۲۲ خرداد ۱۴۰۰ حاوی نشانههای کافی برای طرح این ادعاست:
۲۲ خرداد ۱۴۰۰، دوازده سال پس از انتخاباتی که منجر به ظهور جنبش سبز شد، پیامی از میرحسین موسوی، رهبر جنبشِ سبز منتشر شد تا نشان دهد که این رهبرِ کاریزماتیک، انتخاباتِ ریاستجمهوری سیزدهم را بهمانند یک «ساختار آماده»، فرصتی سیاسی برای یادآوری نمادها و تحکیم ارزشهای جنبش میبیند. محصور بودن این رهبر جنبش و مقاومتش در این سالها به او این امکان را داده است که «خود جزئی از پیامهایش» باشد و «چهرهای برای قیام نمادین» بشود.
👈 متن کامل
http://www.kaleme.com/1400/03/24/klm-287459/
✅@Kaleme
t.me
زندگی در خیابان ۱۵؛ یک بیانیه، یک آیه
چکیده :جنبشهای اجتماعی، دارای نوع خاصی از رهبریاند؛ رهبریْ کاریزماتیک، که بتواند نمادی برای تجسم جنبش باشد و به هویت جمعی کمک کند؛ رهبری که چهرهای برای قیام نمادین بشود و از جانب قیامکنندگان سخن بگوید و تریبونِ معترضان بیصدا باشد. در جنبشهای اجتماعی،…
🔴 زندگی در خیابان ۱۶؛ جنبشهای اجتماعی؛ مدل سازمانی، شکست و پیروزی
✍️ #طاها_پارسا:
مروری تاریخی بر جنبشهای اجتماعی، نشان میدهد که جنبشهای اجتماعی با همه تفاوتها، از مراحل تکوینی نسبتاً مشابهی برخوردارند:
✓ در مرحلهی اول، جنبشها اغلب با یک هیجان اجتماعی و اعتراضِ سازماننیافته ظاهر میشوند که در آن معترضان محورِ اصلی توجهاند.
✓ در مرحلهی دوم، علتهای اعتراض و دلایل نارضایتی تببین شده و موضوع منازعه و اهداف روشنتر میشوند .
✓ در مرحلهی سوم، سازمان ِ جنبش شکل میگیرد و فعالیتها منسجمتر میشود.
✓ در مرحلهی نهایی و در صورت موفقیتِ جنبش، خواستهای جنبش نهادینه میشود و جنبشهای به اندامهای نهادی جامعه برمیگردند.
تفکیک و تشخیص این مراحل به روشنی امکانپذیر نیست اما همین روندِ طبیعیِ شکلگیری، تفاوت سازمانی جنبشهای اجتماعی را با سازمانهای رسمی آشکار میکند. یعنی، بر خلاف سازمانهای رسمی که بر اساس یک طرح پیشینی طراحی میشوند و در همان مرحلهی اول ساختار سازمانی آنها بر اساس یک الگوی بوروکراتیک اجرا میشود؛ مدلهای سازمانی جنبشها در حینِ عمل، ابداع میشوند و بهتدریج خود را بر محیط انطباق میدهند. به عبارتی دیگر، ساختار سازمانی یک جنبش، یک انتخاب طبیعی و یک گزینش استراتژیک است و اساس این استراتژی در جنبشهای وسیع توان جذب منابع و قابلیت بسیج عمومی است.
👈 متن کامل
http://www.kaleme.com/1400/03/26/klm-287507/
✅@Kaleme
✍️ #طاها_پارسا:
مروری تاریخی بر جنبشهای اجتماعی، نشان میدهد که جنبشهای اجتماعی با همه تفاوتها، از مراحل تکوینی نسبتاً مشابهی برخوردارند:
✓ در مرحلهی اول، جنبشها اغلب با یک هیجان اجتماعی و اعتراضِ سازماننیافته ظاهر میشوند که در آن معترضان محورِ اصلی توجهاند.
✓ در مرحلهی دوم، علتهای اعتراض و دلایل نارضایتی تببین شده و موضوع منازعه و اهداف روشنتر میشوند .
✓ در مرحلهی سوم، سازمان ِ جنبش شکل میگیرد و فعالیتها منسجمتر میشود.
✓ در مرحلهی نهایی و در صورت موفقیتِ جنبش، خواستهای جنبش نهادینه میشود و جنبشهای به اندامهای نهادی جامعه برمیگردند.
تفکیک و تشخیص این مراحل به روشنی امکانپذیر نیست اما همین روندِ طبیعیِ شکلگیری، تفاوت سازمانی جنبشهای اجتماعی را با سازمانهای رسمی آشکار میکند. یعنی، بر خلاف سازمانهای رسمی که بر اساس یک طرح پیشینی طراحی میشوند و در همان مرحلهی اول ساختار سازمانی آنها بر اساس یک الگوی بوروکراتیک اجرا میشود؛ مدلهای سازمانی جنبشها در حینِ عمل، ابداع میشوند و بهتدریج خود را بر محیط انطباق میدهند. به عبارتی دیگر، ساختار سازمانی یک جنبش، یک انتخاب طبیعی و یک گزینش استراتژیک است و اساس این استراتژی در جنبشهای وسیع توان جذب منابع و قابلیت بسیج عمومی است.
👈 متن کامل
http://www.kaleme.com/1400/03/26/klm-287507/
✅@Kaleme
t.me
زندگی در خیابان ۱۶؛ جنبشهای اجتماعی؛ مدل سازمانی، شکست و پیروزی
چکیده :سازمانِ جنبشهای اجتماعی با هر گزینشی که شکل گیرد، از یک مدلِ سازمانی سست، ضعیف و غیر رسمی بر خوردارند. شکلگیری سازمانِ یک جنبش، تابع حیات طبیعی آن است و به پارامترهای محیطی و بستر سیاسی آن وابسته است. جنبشی که تنها در یک محیط خاص فعالیت میکند با…
🔴 انتخابات و مغالطات؛ رأیندادن و رأیدادن
✍️ #طاها_پارسا:
در فضای انتخاباتی ۱۴۰۰، دوگانهی رأیدادن و رأی ندادن، پررنگ از همیشه میان معترضان به جمهوری اسلامی و سیاستهای او شکل گرفته است. معترضان تلاش میکنند دلایلی برای تصمیم خود ارائه دهند و یا پیدا کنند. از آنجا که غالبا این نوع تصمیمها به یک «علت» استوار است و نه یک «دلیل»، بازار مغالطات هم بهشدت داغ و پر رونق میشود. در این یادداشت به برخی از رایجترین این مغالطات میپردازم و البته برخلاف خلاف نمونههای قبلی از بسط و توضیح جزئیات خودداری میکنم تا از طاقت خواننده خارج نشود.
مغالطه البته.. اما
این مغالطه وقتی شکل میگیرد که گوینده هنگام سخنگفتن خطایی را مرتکب میشود و گمان میکند اشاره کردن به آن خطا میتواند آن را بهعنوان مقدمه توجیه کند و بهپشتوانه آن استدلال بورزد. فرد مغالطهکار سعی میکند با عبارت «البته… اما…» پیشاپیش نقدهای احتمالی را دفع کند و یا پس از شنیدن نقدها، آنها را نپذیرد و بگوید «البته خودم هم که به این نکته اشاره کردم اما …». حالآنکه اقرار به یک سخن نادرست آنرا موجه نمیکند و چیزی را تغییر نمیدهد. مثلا گاهی میشنویم: «شاید بگویی غیبت میشود، نمیخواهم غیبت کنم اما فلانی آدم تنبلی است» و یا «ببینید، البته حق با شماست و من اشکالتان را قبول دارم اما توجه داشته باشید که ما حق داریم که این موضع را بگیریم».
👈 متن کامل
http://www.kaleme.com/1400/03/26/klm-287537/
✅@Kaleme
✍️ #طاها_پارسا:
در فضای انتخاباتی ۱۴۰۰، دوگانهی رأیدادن و رأی ندادن، پررنگ از همیشه میان معترضان به جمهوری اسلامی و سیاستهای او شکل گرفته است. معترضان تلاش میکنند دلایلی برای تصمیم خود ارائه دهند و یا پیدا کنند. از آنجا که غالبا این نوع تصمیمها به یک «علت» استوار است و نه یک «دلیل»، بازار مغالطات هم بهشدت داغ و پر رونق میشود. در این یادداشت به برخی از رایجترین این مغالطات میپردازم و البته برخلاف خلاف نمونههای قبلی از بسط و توضیح جزئیات خودداری میکنم تا از طاقت خواننده خارج نشود.
مغالطه البته.. اما
این مغالطه وقتی شکل میگیرد که گوینده هنگام سخنگفتن خطایی را مرتکب میشود و گمان میکند اشاره کردن به آن خطا میتواند آن را بهعنوان مقدمه توجیه کند و بهپشتوانه آن استدلال بورزد. فرد مغالطهکار سعی میکند با عبارت «البته… اما…» پیشاپیش نقدهای احتمالی را دفع کند و یا پس از شنیدن نقدها، آنها را نپذیرد و بگوید «البته خودم هم که به این نکته اشاره کردم اما …». حالآنکه اقرار به یک سخن نادرست آنرا موجه نمیکند و چیزی را تغییر نمیدهد. مثلا گاهی میشنویم: «شاید بگویی غیبت میشود، نمیخواهم غیبت کنم اما فلانی آدم تنبلی است» و یا «ببینید، البته حق با شماست و من اشکالتان را قبول دارم اما توجه داشته باشید که ما حق داریم که این موضع را بگیریم».
👈 متن کامل
http://www.kaleme.com/1400/03/26/klm-287537/
✅@Kaleme
t.me
انتخابات و مغالطات؛ رأیندادن و رأیدادن
چکیده :در انتخابات ۱۴۰۰، وقتی غلامعلی کرباسچی در مقام دفاع از رأیدادن (به همتی) مورد انتقاد قرار گرفت که «همتی کارنامهی قابل دفاعی ندارد و در دوران ریاست او بر بانک مرکزی، قیمت دلار چند برابر شده» گفت:«اگر کسی غیر از همتی رئیس بانک مرکزی بود، قیمت دلار…
سایت خبری-تحلیلی کلمه
🔴 انتخابات و مغالطات؛ رأیندادن و رأیدادن ✍️ #طاها_پارسا: در فضای انتخاباتی ۱۴۰۰، دوگانهی رأیدادن و رأی ندادن، پررنگ از همیشه میان معترضان به جمهوری اسلامی و سیاستهای او شکل گرفته است. معترضان تلاش میکنند دلایلی برای تصمیم خود ارائه دهند و یا پیدا کنند.…
🔴 زندگی در خیابان بخش آخر؛ آیا میتوان جنبش سبز را سازماندهی کرد؟
✍️ #طاها_پارسا:
چارچوب های موجود در یک جنبش وسیع را میتوان ذیل ۴ عنوانِ کلی دستهبندی کرد و امکان شناسایی آنها را فراهم کرد:
چارچوب ضدِ نظام: این چارچوب همزمان مشروعیت و کارآمدیِ نظام و هویت مشروعیتبخش را به چالش میکشد. کسانی که به کارکرد نظام اعتمادی ندارند و با ایدئولوژی غالبِ نظام مخالفاند به این چارچوب میپیوندند.
چارچوب آرایش مجدد: این چارچوب به تجدید ساختار سیاسی نظام بر مبنای هویتهای جدید میاندیشد، اما این تجدید ساختار بهمعنی مشروعیتزدایی کامل از اعضا و نهادها و رویههای موجود نیست. کسانی که به فرصتهایی که توسط نظام ایجاد میشود اطمینان دارند و این فرصتها را برای عمل مستقیم مناسب میبینند، به تقویت این چارچوب میاندیشند.
چارچوب شمول و فراگیری: این چارچوب شکافهای اصلی و ساختاری نظام را به چالش نمیکشد و بر این باور است که ورود بازیگران جدید به ترکیب نظام سیاسی تاثیر میگذارد. کسانی که با رویکردی جدلی و انتقادی، به لزوم رسمیت یافتن بازیگران جدید و کسب مشروعیت برای آنها تاکید دارند، در این چارچوب جای میگیرند.
چارچوب احیاء: این چارچوب یک چارچوب حداقلی است و اعتقاد دارد که شکافهای درون نظام محدود و قابل ترمیماند. در این بستر منطقیترین گزینه ورود به سازمانهای سیاسی موجود به منظور جهت دادن به آنها و احیای ساختار آنها از درون است. کسانی که به بازی در چارچوب فعلی نظام و فرصتهای محدود آن راضیاند، در این چارچوب محصور میشوند.
👈 متن کامل
http://www.kaleme.com/1400/03/26/klm-287506/
✅@Kaleme
✍️ #طاها_پارسا:
چارچوب های موجود در یک جنبش وسیع را میتوان ذیل ۴ عنوانِ کلی دستهبندی کرد و امکان شناسایی آنها را فراهم کرد:
چارچوب ضدِ نظام: این چارچوب همزمان مشروعیت و کارآمدیِ نظام و هویت مشروعیتبخش را به چالش میکشد. کسانی که به کارکرد نظام اعتمادی ندارند و با ایدئولوژی غالبِ نظام مخالفاند به این چارچوب میپیوندند.
چارچوب آرایش مجدد: این چارچوب به تجدید ساختار سیاسی نظام بر مبنای هویتهای جدید میاندیشد، اما این تجدید ساختار بهمعنی مشروعیتزدایی کامل از اعضا و نهادها و رویههای موجود نیست. کسانی که به فرصتهایی که توسط نظام ایجاد میشود اطمینان دارند و این فرصتها را برای عمل مستقیم مناسب میبینند، به تقویت این چارچوب میاندیشند.
چارچوب شمول و فراگیری: این چارچوب شکافهای اصلی و ساختاری نظام را به چالش نمیکشد و بر این باور است که ورود بازیگران جدید به ترکیب نظام سیاسی تاثیر میگذارد. کسانی که با رویکردی جدلی و انتقادی، به لزوم رسمیت یافتن بازیگران جدید و کسب مشروعیت برای آنها تاکید دارند، در این چارچوب جای میگیرند.
چارچوب احیاء: این چارچوب یک چارچوب حداقلی است و اعتقاد دارد که شکافهای درون نظام محدود و قابل ترمیماند. در این بستر منطقیترین گزینه ورود به سازمانهای سیاسی موجود به منظور جهت دادن به آنها و احیای ساختار آنها از درون است. کسانی که به بازی در چارچوب فعلی نظام و فرصتهای محدود آن راضیاند، در این چارچوب محصور میشوند.
👈 متن کامل
http://www.kaleme.com/1400/03/26/klm-287506/
✅@Kaleme
t.me
زندگی در خیابان بخش آخر؛ آیا میتوان جنبش سبز را سازماندهی کرد؟
چکیده :یکی از شرایط لازم برای موفقیت ِ سازمان یک جنبش، «اتحاد چارچوب» است. یعنی در یک جنبش مدرنِ گسترده، علیرغم هویت سیال و ساختار شبکهای و برخورداری از تفسیرها و چارچوبهای متنوع و متکثر ، «بایستی» اتحاد چارچوب وجود داشته باشد. موثرترین عاملی که میتواند…
🔴 کردیم و نکردیم
✍️ #طاها_پارسا:
۱.
چهار سال پیش، همینروزها، فردای پیروزی حسن روحانی نوشتم: «شاید در این روزهای سرشار از پیروزی و شادی، ساز مخالف شنیدنی نیست اما زودتر از آنچه که فکرش را بشود کرد، ریاستجمهوری «سیزدهم» فرا میرسد. ۱۳ در نزد ایرانیان عدد نحسی است. ابراهیم رئیسی ۱۶ میلیون رای دارد. رقیب او در ۱۴۰۰، دیگر رئیسجمهور مستقر نیست. مهندسی کاندیداها سهم شورای نگهبان است و معلوم نیست هیچ نام آشنایی در میان آنها قرار گیرد. پیشبینی نتیجه کار سختی نیست؛ خطر در همین نزدیکی است![…] آنروز تنها راه نجات، گفتمانی است که فراگیر و نافذ باشد. حزبی که واقعی و سراسری و سرشار از نیروهای آماده به خدمت باشد. شبکهای که گرههای آن محکم و پیامهای آن خواستهی مردم باشد. جامعهای مدنی که نهادهای آن به آسانی فرو نپاشد. ۴ سال تا ۱۴۰۰ فرصت است که جامعهای مبتنی بر نهادهای مدنی بسازیم و به یاری آن نحسی «سیزده» را بدر کنیم… پستچی سهبار زنگ نمیزند»
۲.
نکردیم و بد کردیم. حالا نحسی ۱۳ ما را گرفته است. ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ روز «تحقیر ملی» بود. پایان انتخابات ۱۴۰۰ آغاز یک تهدید مشترک است. کردیم و نکردیم. باید کمربندها محکمتر از همیشه بست. در ۸۸ رأیمان را دزدیدند و امروز ، در ۱۴۰۰، رأیمان را پیش چشممان مچاله کردند. «…مردمی به تنی یا افرادی از همراهان عادی خود امتیازات بیدلیل قائل شدند سرانجام تشخیص عقلانی خود را در مقابل خواست آنان واگذار کردند و به جاه طلبان مجال دادند که در آنان طمع کنند.»
👈 متن کامل
http://www.kaleme.com/1400/03/29/klm-287605/
✅@Kaleme
✍️ #طاها_پارسا:
۱.
چهار سال پیش، همینروزها، فردای پیروزی حسن روحانی نوشتم: «شاید در این روزهای سرشار از پیروزی و شادی، ساز مخالف شنیدنی نیست اما زودتر از آنچه که فکرش را بشود کرد، ریاستجمهوری «سیزدهم» فرا میرسد. ۱۳ در نزد ایرانیان عدد نحسی است. ابراهیم رئیسی ۱۶ میلیون رای دارد. رقیب او در ۱۴۰۰، دیگر رئیسجمهور مستقر نیست. مهندسی کاندیداها سهم شورای نگهبان است و معلوم نیست هیچ نام آشنایی در میان آنها قرار گیرد. پیشبینی نتیجه کار سختی نیست؛ خطر در همین نزدیکی است![…] آنروز تنها راه نجات، گفتمانی است که فراگیر و نافذ باشد. حزبی که واقعی و سراسری و سرشار از نیروهای آماده به خدمت باشد. شبکهای که گرههای آن محکم و پیامهای آن خواستهی مردم باشد. جامعهای مدنی که نهادهای آن به آسانی فرو نپاشد. ۴ سال تا ۱۴۰۰ فرصت است که جامعهای مبتنی بر نهادهای مدنی بسازیم و به یاری آن نحسی «سیزده» را بدر کنیم… پستچی سهبار زنگ نمیزند»
۲.
نکردیم و بد کردیم. حالا نحسی ۱۳ ما را گرفته است. ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ روز «تحقیر ملی» بود. پایان انتخابات ۱۴۰۰ آغاز یک تهدید مشترک است. کردیم و نکردیم. باید کمربندها محکمتر از همیشه بست. در ۸۸ رأیمان را دزدیدند و امروز ، در ۱۴۰۰، رأیمان را پیش چشممان مچاله کردند. «…مردمی به تنی یا افرادی از همراهان عادی خود امتیازات بیدلیل قائل شدند سرانجام تشخیص عقلانی خود را در مقابل خواست آنان واگذار کردند و به جاه طلبان مجال دادند که در آنان طمع کنند.»
👈 متن کامل
http://www.kaleme.com/1400/03/29/klm-287605/
✅@Kaleme
t.me
کردیم و نکردیم
چکیده : امروز روز بههم رسیدن است. ۲۵ خرداد دیگری است. همدیگر را پیدا کنیم. شعاری ندهیم. سکوت کنیم و بیاندیشم به کردهها و نکردههایمان. حالا که نتوانستیم در چهار و هشت سال گذشته یکی دو حزب سراسری و موثر بسازیم و جامعه را تنها گذاشتیم، باید به زیر همان چتر…
🔴 علتِ شکست در انتخابات و مغالطه «علتِ جعلی»
✍️ #طاها_پارسا:
استر طلحک را بدزدیدند. یکی میگفت: گناه توست که از پاس آن اهمال ورزیدی. دیگری گفت: گناه آن کس مهتر است که درِ طویله باز گذاشته است. طلحک گفت: در این صورت دزد را گناهی نباشد!(عبید زاکانی)
طنزی که در این حکایت است، ناشی از رسوا شدنِ مغالطهی «علت جعلی» است.
▫️مغالطهی علت جعلی ( False Cause)
هرگاه در مسیر یک استدلال، چیزی بهعنوان «علت» وانمود میشود که در واقع «علت» نیست، میگوییم مغالطهی «علتِ جعلی» رخ داده است. حتی اگر بخشی از علت بهعنوان کلِ علت معرفی شود، باز هم در مسیر استدلال مغالطهی علتِ جعلی رخ داده است و استدلال از بنیاد نادرست است و به نتیجهی غلط منجر میشود. مغالطهی علتِ جعلی مانند بسیاری از مغالطاتِ دیگر یا از سر جهل و ندانستن صورت میگیرد و یا بهمنظور غرضورزی و پوشاندنِ علتِ اصلی. این مغالطه یکی از رایجترین مغالطلات روزمره است و مغالطهگر معمولا در مقام دفاع میکوشد مخاطب را منحرف کند. مثلا در این نمونهی رایج و مشهور:
«آقا اجازه! علت اینکه در این امتحان نمرهی بد گرفتهام این است که در شب امتحان میهمان داشتیم و نتوانستم برای امتحان درس بخوانم.»
👈 متن کامل
http://www.kaleme.com/1400/04/01/klm-287678/
✅@Kaleme
✍️ #طاها_پارسا:
استر طلحک را بدزدیدند. یکی میگفت: گناه توست که از پاس آن اهمال ورزیدی. دیگری گفت: گناه آن کس مهتر است که درِ طویله باز گذاشته است. طلحک گفت: در این صورت دزد را گناهی نباشد!(عبید زاکانی)
طنزی که در این حکایت است، ناشی از رسوا شدنِ مغالطهی «علت جعلی» است.
▫️مغالطهی علت جعلی ( False Cause)
هرگاه در مسیر یک استدلال، چیزی بهعنوان «علت» وانمود میشود که در واقع «علت» نیست، میگوییم مغالطهی «علتِ جعلی» رخ داده است. حتی اگر بخشی از علت بهعنوان کلِ علت معرفی شود، باز هم در مسیر استدلال مغالطهی علتِ جعلی رخ داده است و استدلال از بنیاد نادرست است و به نتیجهی غلط منجر میشود. مغالطهی علتِ جعلی مانند بسیاری از مغالطاتِ دیگر یا از سر جهل و ندانستن صورت میگیرد و یا بهمنظور غرضورزی و پوشاندنِ علتِ اصلی. این مغالطه یکی از رایجترین مغالطلات روزمره است و مغالطهگر معمولا در مقام دفاع میکوشد مخاطب را منحرف کند. مثلا در این نمونهی رایج و مشهور:
«آقا اجازه! علت اینکه در این امتحان نمرهی بد گرفتهام این است که در شب امتحان میهمان داشتیم و نتوانستم برای امتحان درس بخوانم.»
👈 متن کامل
http://www.kaleme.com/1400/04/01/klm-287678/
✅@Kaleme
t.me
علتِ شکست در انتخابات و مغالطه «علتِ جعلی»
چکیده :در این ساختار استدلالی، مغالطه علت جعلی وجود دارد. علتِ پیروزی یک نامزد انتخاباتی مردمی هستند که در انتخابات به او رأی دادهاند. کسانی که رأی ندادهاند، نقشی در رقابتهای انتخابات ندارند. آنها در یک رقابت/بازی دیگر با حکومت حضور دارند و نه در بازی…