🔴مراسم نوروزی و تغییرات اجتماعی
✍🏻#سعید_مدنی
🔹در شرایط کنونی جامعه ایران هر مناسبت، جشن یا رسمی که تظاهر هویت ایرانی باشد باید تقویت و ترویج شود زیرا ارتقای هویت ملی و تعمیق آن یکی از مولفههای مهم خروج جامعه ایران از بحرانهای کنونی است. در حال حاضر بزرگترین سرمایهای که میتواند انسجام جامعه ایران را حفظ کند و به آن انگیزه کافی بدهد تا وضعیت بحرانی موجود را پشت سر بگذارد و زمینه و انگیزه لازم برای یک مشارکت همگانی ایجاد کند همین هویت ملی است.
🔹آداب و رسومی مثل نوروز، چهارشنبهسوری و سایر اعیاد و مناسبتها مثل مهرگان که با هویت ملی ارتباط دارد، میتواند به تقویت روح و انسجام ملی کمک کند و این تفرق و تعارضات، شکافها و کشمکشهایی که تقریبا تمامی ابعاد جامعه ایران را گرفته تا حدی ترمیم کند و از متلاشی شدن جامعه ایران جلوگیری کند.
🔹مدرنیته تقریبا تمامی ابعاد زندگی جامعه ایرانی را تحت تاثیر قرار داده و نوروز و سایر اعیاد و رسومات و رفتارهای ایرانیان را هم طبیعتا متاثر کرده است. این تغییرات اجتنابناپذیر است و نمی توان در همان ظواهر و تظاهرات زندگی سنتی ماند و تحت تاثیر تحولات ناشی از مدرنیته قرار نگرفت. این مسئله به خودی خود نباید امر منفیای قلمداد شود و باید به عنوان یک واقعیت آن را بپذیریم.
🔹با وجود تاثیر پذیری رسوم ملی از مدرنیته روح و متن آیینهایی مثل نوروز هچنان کارکردهای خودشان را دارند.
🔹سیاستهای غلط در دهههای گذشته تلاش داشته یکی از دوبعد ملی و مذهبی جامعه ایران را به نفع دیگری حذف یا تضعیف کند که موفق هم نبوده و به همین خاطر هم میبینیم که وقتی در گذشته جریاناتی اصرار داشتند نوروز را به عنوان رسمی به جا مانده از ایران باستان در مقابل اعیاد مذهبی کمرنگ کنند، کمترین موفقیتی حتی در میان اقشار مذهبی به دست نیاوردند. این نشان میدهد که جامعه ایران در مقابل چنین گرایشاتی مقاومت مدنی میکند.
🔹هنوز به میزان کافی توصیههایی مثل نخریدن ماهی قرمز و استفاده نکردن از حبوبات برای کاشت سبزه سفره هفتسین چندان مورد توجه قرار نگرفته است. منتها واقعیت این است که این مسئله ناشی از کمکاری فعالان محیطزیست و کسانی است که باید در این زمنیه آموزش دهند، کار ترویجی کنند و به نوعی جامعه را با روشهای مناسبتتر برگزاری آیینهای نوروز آشنا کنند. برای به نتیجه رسیدن این تلاش ها باید الگوهای جایگزین ارائه کرد. حذف سبزه یا ماهی از سفره هفتسین معمولا با مقاومت مواجه میشود. آنچه کمک میکند ارائه مدلها و الگوهای بدیلی است.
🔹همه ابعاد زندگی جامعه ایران درگیر مناسبات فعلی شده است . هیچ چیزی در خلاء رخ نمیدهد و آداب و رسوم نوروز هم در بستر اجتماعی امروز باید مورد توجه قرار گیرند که کالاییشدن بخش و سهم قابل توجهی از فرهنگ و زندگی را تحت تاثیر قرار داده است. اگر کسی با کالاییشدن مشکل دارد باید سیاستهای لیبرال و نئولیبرالی را نقد کندکه دراقتصاد، فرهنگ و اجتماع ترویج و تشویق میشود. کالاییشدن بخشی از رفتارها و مناسک نوروز تحت تاثیر سیاستهای نئولیبرالی است که متاسفانه در اقتصاد ایران ساری و جاری است.
🔹اینکه مناسک و آدابی آن هم در سطح ملی و مرتبط با هویت ملی مورد سوءاستفاده قرار میگیرد طبیعتا جای نقد و ارزیابی مجدد و روشن کردن موارد سوءاستفاده را دارد. درست همانطور که در مناسک مذهبی مثلا ایام تاسوعا و عاشورا خشونت ترویج یا شکافهای مذهبی و حتی قومی فعال میشود. درواقع از این مناسک و روحیات ملی و مذهبی سوءاستفاده میشود. درحالیکه تاکید بر مناسک ملی و مذهبی باید مبنایی برای انسجام هویت ملی شود.
🔹تمایل دولتها و کلا نظام سیاسی به مداخله در تمامی جوانب زندگی جامعه پس از انقلاب آثار به شدت منفی بر زندگی و رفتار ایرانیان گذاشته است. در گذشته ساز و کارهای اجتماعی و نظارت جمعی رفتارها را متعادل میکرد. شبکهای از ارتباطات وجود داشت که نوعی از کنترل جمعی و همگانی را محقق میکرد. دولت و نظام این شبکه روابط را از بین برده و خواسته خودش جای آن بشیند. سال به سال نشان داده شده که جامعه مدنی مرجعیتی برای دولت و نظام در رسوم و مناسک ملی قائل نیست. یعنی جامعه مدنی اساسا از ورود نظام سیاسی به این مسائل ناراضی است و به هیچوجه این هژمونی را قبول ندارد و نمیپذیرد. به همین دلیل هم مداخلات نظام سیاسی در این امور فقط تبعات و آثار منفی داشته است.
👈 متن کامل:
yon.ir/4uAdj
✅@kaleme
✍🏻#سعید_مدنی
🔹در شرایط کنونی جامعه ایران هر مناسبت، جشن یا رسمی که تظاهر هویت ایرانی باشد باید تقویت و ترویج شود زیرا ارتقای هویت ملی و تعمیق آن یکی از مولفههای مهم خروج جامعه ایران از بحرانهای کنونی است. در حال حاضر بزرگترین سرمایهای که میتواند انسجام جامعه ایران را حفظ کند و به آن انگیزه کافی بدهد تا وضعیت بحرانی موجود را پشت سر بگذارد و زمینه و انگیزه لازم برای یک مشارکت همگانی ایجاد کند همین هویت ملی است.
🔹آداب و رسومی مثل نوروز، چهارشنبهسوری و سایر اعیاد و مناسبتها مثل مهرگان که با هویت ملی ارتباط دارد، میتواند به تقویت روح و انسجام ملی کمک کند و این تفرق و تعارضات، شکافها و کشمکشهایی که تقریبا تمامی ابعاد جامعه ایران را گرفته تا حدی ترمیم کند و از متلاشی شدن جامعه ایران جلوگیری کند.
🔹مدرنیته تقریبا تمامی ابعاد زندگی جامعه ایرانی را تحت تاثیر قرار داده و نوروز و سایر اعیاد و رسومات و رفتارهای ایرانیان را هم طبیعتا متاثر کرده است. این تغییرات اجتنابناپذیر است و نمی توان در همان ظواهر و تظاهرات زندگی سنتی ماند و تحت تاثیر تحولات ناشی از مدرنیته قرار نگرفت. این مسئله به خودی خود نباید امر منفیای قلمداد شود و باید به عنوان یک واقعیت آن را بپذیریم.
🔹با وجود تاثیر پذیری رسوم ملی از مدرنیته روح و متن آیینهایی مثل نوروز هچنان کارکردهای خودشان را دارند.
🔹سیاستهای غلط در دهههای گذشته تلاش داشته یکی از دوبعد ملی و مذهبی جامعه ایران را به نفع دیگری حذف یا تضعیف کند که موفق هم نبوده و به همین خاطر هم میبینیم که وقتی در گذشته جریاناتی اصرار داشتند نوروز را به عنوان رسمی به جا مانده از ایران باستان در مقابل اعیاد مذهبی کمرنگ کنند، کمترین موفقیتی حتی در میان اقشار مذهبی به دست نیاوردند. این نشان میدهد که جامعه ایران در مقابل چنین گرایشاتی مقاومت مدنی میکند.
🔹هنوز به میزان کافی توصیههایی مثل نخریدن ماهی قرمز و استفاده نکردن از حبوبات برای کاشت سبزه سفره هفتسین چندان مورد توجه قرار نگرفته است. منتها واقعیت این است که این مسئله ناشی از کمکاری فعالان محیطزیست و کسانی است که باید در این زمنیه آموزش دهند، کار ترویجی کنند و به نوعی جامعه را با روشهای مناسبتتر برگزاری آیینهای نوروز آشنا کنند. برای به نتیجه رسیدن این تلاش ها باید الگوهای جایگزین ارائه کرد. حذف سبزه یا ماهی از سفره هفتسین معمولا با مقاومت مواجه میشود. آنچه کمک میکند ارائه مدلها و الگوهای بدیلی است.
🔹همه ابعاد زندگی جامعه ایران درگیر مناسبات فعلی شده است . هیچ چیزی در خلاء رخ نمیدهد و آداب و رسوم نوروز هم در بستر اجتماعی امروز باید مورد توجه قرار گیرند که کالاییشدن بخش و سهم قابل توجهی از فرهنگ و زندگی را تحت تاثیر قرار داده است. اگر کسی با کالاییشدن مشکل دارد باید سیاستهای لیبرال و نئولیبرالی را نقد کندکه دراقتصاد، فرهنگ و اجتماع ترویج و تشویق میشود. کالاییشدن بخشی از رفتارها و مناسک نوروز تحت تاثیر سیاستهای نئولیبرالی است که متاسفانه در اقتصاد ایران ساری و جاری است.
🔹اینکه مناسک و آدابی آن هم در سطح ملی و مرتبط با هویت ملی مورد سوءاستفاده قرار میگیرد طبیعتا جای نقد و ارزیابی مجدد و روشن کردن موارد سوءاستفاده را دارد. درست همانطور که در مناسک مذهبی مثلا ایام تاسوعا و عاشورا خشونت ترویج یا شکافهای مذهبی و حتی قومی فعال میشود. درواقع از این مناسک و روحیات ملی و مذهبی سوءاستفاده میشود. درحالیکه تاکید بر مناسک ملی و مذهبی باید مبنایی برای انسجام هویت ملی شود.
🔹تمایل دولتها و کلا نظام سیاسی به مداخله در تمامی جوانب زندگی جامعه پس از انقلاب آثار به شدت منفی بر زندگی و رفتار ایرانیان گذاشته است. در گذشته ساز و کارهای اجتماعی و نظارت جمعی رفتارها را متعادل میکرد. شبکهای از ارتباطات وجود داشت که نوعی از کنترل جمعی و همگانی را محقق میکرد. دولت و نظام این شبکه روابط را از بین برده و خواسته خودش جای آن بشیند. سال به سال نشان داده شده که جامعه مدنی مرجعیتی برای دولت و نظام در رسوم و مناسک ملی قائل نیست. یعنی جامعه مدنی اساسا از ورود نظام سیاسی به این مسائل ناراضی است و به هیچوجه این هژمونی را قبول ندارد و نمیپذیرد. به همین دلیل هم مداخلات نظام سیاسی در این امور فقط تبعات و آثار منفی داشته است.
👈 متن کامل:
yon.ir/4uAdj
✅@kaleme
Telegraph
مراسم نوروزی و تغییرات اجتماعی
سعید مدنی در شرایط کنونی جامعه ایران هر مناسبت، جشن یا رسمی که تظاهر هویت ایرانی باشد باید تقویت و ترویج شود زیرا ارتقای هویت ملی و تعمیق آن یکی از مولفههای مهم خروج جامعه ایران از بحرانهای کنونی است. در حال حاضر بزرگترین سرمایهای که میتواند انسجام…
🔴بازسازی و تعمیق هویت جنبش سبز
#30اقتراح
#دهسالگیجنبشسبز
#نوشتهبیستوهفتم
🔹کلمه: مسائل مربوط به جنبش سبز و شرایط امروز کشور را در قالب یک اقتراح با مخاطبان خود در میان گذارده و پاسخ نویسندگان و فعالان و صاحبنظران را در روزهای آتی که جملگی ایام موسوم به شکل گیری و ریشه دوانی جنبش سبز ملت ایران است، منتشر می کند. همچنین این باب گشوده است تا تمامی نویسندگانی که خود را مخاطب این پرسش ها می یابند و برای آن دغدغه یا مسئله ای دارند پاسخ خود را برای ما ارسال کنند تا رنگین کمان ملت که در خرداد 88 برآمد و آن جنبش بیافرید، سهم خود و حق خود را در نقش آفرینی در تولید متون و ادبیات دهمین سالگرد جنبش سبز ادا کند.
🔹متونی که در ایام آتی ذیل مسئله فوق در کلمه منتشر می شوند حاوی نکاتی سرنوشت ساز و تذکراتی بنیادین اند؛ برخی از نویسندگان بر شکل گیری مجمعی ملی برای نجات ایران از قید و بند استبداد سیاه حاکم بر آن تاکید کرده اند. دسته ای خواهان مشارکت زنده و موثر رهبران جنبش، بویژه مهندس میرحسین موسوی در قبال مسائل و رخدادهای حیاتی پیشاروی کشور و ملت شده اند و جمعی از اصلاح بنیادین قانون اساسی سخن رانده اند. در تمامی متون فوق آنچه به چشم می خورد دغدغه منافع کشور و حقوق ملت و رهایی ایران در کنار انتقادات اساسی به جنبش و نحوه پیش برد و سرکوب آن نهفته است و کلمه بی کم و کاست و ذره ای قضاوت یا دخالت به انتشار آنهمه دست می یازد.
✍🏻#سعید_مدنی
🔹هر روز و به بهانه ای خاطره جمعی جنبش تجدید میشود. در هر انتخاباتی ، در هر 16آذری، در هر خردادی نام محصور شدگان و جنبش سبز بار دیگر بر زبانها نقل میشود. در این صورت چگونه میتوان از مرگ جنبش سخن گفت؟ کابوس سبز برای مخالفان جنبش و سرکوب کنندگان پایانی ندارد. مطمئن باشید اگر جنبش زنده نبود بلافاصله ماجرای حصر هم خاتمه پیدا میکرد. در شرایطی که نظام دچار بحران های جدی شده و موقعیت هژمونیک خود را از دست داده ، هر روز بر حجم نارضایتی عمومی به دلیل اشتباهات در محاسبه، خطاهای استراتژیک، سیاست های نادرست و ناکار آمدی نظام افزوده میشود، وجود نیروی آلترناتیو بسیار اهمیت دارد.
🔹و در میان طبف گسترده استراتژی ها و نیروها با هویت متفاوت به نظر من جنبش سبز حرف های جدی تری دارد و راهی را که برای پیشبرد تغییر پیشنهاد میکند برای ملت ایران کم هزینه تر است
🔹اکنون، به سال ۱۳۹۸ تاریخ جنبش سبز ملت ایران ده سال را پشت سر میگذارد. تاریخ سرکوب آزادی و اراده ملت و حبس آزادیخواهان و بیش از هشت سال حصر سه همراه بزرگ و نستوه آن جنبش، میرحسین موسوی، مهدی کروبی و زهرا رهنورد. در این ده سال بر جنبش سبز چه رفته است؟
🔹در متن سئوال شما آنچه بر جنبش سبز رفته آمده است. از خرداد 88 تا امروز این جنبش سبز بوده که با جان سختی به حیات خود ادامه داده و هنوز هم یکی از مهمترین نگرانی ها و دغدغه های اقتدارگرایان، پوپولبستها ، فرصت طلب ها و مفسدین است. جنبش در هر فرصتی به خیابان آمده و هر زمان امکان بروز و ظهور نداشته به ترویج و تعمیق هویت سبزش پرداخته و به این ترتیب به حیات خود ادامه داده است. گفته میشود مرگ جنبش ها موکول به دست یابی آنها به اهداف شان است. پس هنوز دلابل زیادی برای بقا و حیات جنبش سبز وجود دارد.
🔹از آن چه باقی است و اکنون واجد چه معنایی در اذهان ملت ایران است؟ معنای متبادر از جنبش ها حاصل تداوم هویت آنها است. هویت حاصل پیوند گذشته، حال و آینده است. معنایی که امروز از جنبش در اذهان وجود دارد از آنچه در سال های 88 و 89 میرحسین و بیانیه های 17 گانه اش و بالاخره منشور جنبش سبز در ذهن ها نشاند متفاوت نیست. البته آن معنا باز تولبد ، ترویج و تعمیق شده است.
👈🏻متن کامل:
yon.ir/RuLIp
✅@kaleme
#30اقتراح
#دهسالگیجنبشسبز
#نوشتهبیستوهفتم
🔹کلمه: مسائل مربوط به جنبش سبز و شرایط امروز کشور را در قالب یک اقتراح با مخاطبان خود در میان گذارده و پاسخ نویسندگان و فعالان و صاحبنظران را در روزهای آتی که جملگی ایام موسوم به شکل گیری و ریشه دوانی جنبش سبز ملت ایران است، منتشر می کند. همچنین این باب گشوده است تا تمامی نویسندگانی که خود را مخاطب این پرسش ها می یابند و برای آن دغدغه یا مسئله ای دارند پاسخ خود را برای ما ارسال کنند تا رنگین کمان ملت که در خرداد 88 برآمد و آن جنبش بیافرید، سهم خود و حق خود را در نقش آفرینی در تولید متون و ادبیات دهمین سالگرد جنبش سبز ادا کند.
🔹متونی که در ایام آتی ذیل مسئله فوق در کلمه منتشر می شوند حاوی نکاتی سرنوشت ساز و تذکراتی بنیادین اند؛ برخی از نویسندگان بر شکل گیری مجمعی ملی برای نجات ایران از قید و بند استبداد سیاه حاکم بر آن تاکید کرده اند. دسته ای خواهان مشارکت زنده و موثر رهبران جنبش، بویژه مهندس میرحسین موسوی در قبال مسائل و رخدادهای حیاتی پیشاروی کشور و ملت شده اند و جمعی از اصلاح بنیادین قانون اساسی سخن رانده اند. در تمامی متون فوق آنچه به چشم می خورد دغدغه منافع کشور و حقوق ملت و رهایی ایران در کنار انتقادات اساسی به جنبش و نحوه پیش برد و سرکوب آن نهفته است و کلمه بی کم و کاست و ذره ای قضاوت یا دخالت به انتشار آنهمه دست می یازد.
✍🏻#سعید_مدنی
🔹هر روز و به بهانه ای خاطره جمعی جنبش تجدید میشود. در هر انتخاباتی ، در هر 16آذری، در هر خردادی نام محصور شدگان و جنبش سبز بار دیگر بر زبانها نقل میشود. در این صورت چگونه میتوان از مرگ جنبش سخن گفت؟ کابوس سبز برای مخالفان جنبش و سرکوب کنندگان پایانی ندارد. مطمئن باشید اگر جنبش زنده نبود بلافاصله ماجرای حصر هم خاتمه پیدا میکرد. در شرایطی که نظام دچار بحران های جدی شده و موقعیت هژمونیک خود را از دست داده ، هر روز بر حجم نارضایتی عمومی به دلیل اشتباهات در محاسبه، خطاهای استراتژیک، سیاست های نادرست و ناکار آمدی نظام افزوده میشود، وجود نیروی آلترناتیو بسیار اهمیت دارد.
🔹و در میان طبف گسترده استراتژی ها و نیروها با هویت متفاوت به نظر من جنبش سبز حرف های جدی تری دارد و راهی را که برای پیشبرد تغییر پیشنهاد میکند برای ملت ایران کم هزینه تر است
🔹اکنون، به سال ۱۳۹۸ تاریخ جنبش سبز ملت ایران ده سال را پشت سر میگذارد. تاریخ سرکوب آزادی و اراده ملت و حبس آزادیخواهان و بیش از هشت سال حصر سه همراه بزرگ و نستوه آن جنبش، میرحسین موسوی، مهدی کروبی و زهرا رهنورد. در این ده سال بر جنبش سبز چه رفته است؟
🔹در متن سئوال شما آنچه بر جنبش سبز رفته آمده است. از خرداد 88 تا امروز این جنبش سبز بوده که با جان سختی به حیات خود ادامه داده و هنوز هم یکی از مهمترین نگرانی ها و دغدغه های اقتدارگرایان، پوپولبستها ، فرصت طلب ها و مفسدین است. جنبش در هر فرصتی به خیابان آمده و هر زمان امکان بروز و ظهور نداشته به ترویج و تعمیق هویت سبزش پرداخته و به این ترتیب به حیات خود ادامه داده است. گفته میشود مرگ جنبش ها موکول به دست یابی آنها به اهداف شان است. پس هنوز دلابل زیادی برای بقا و حیات جنبش سبز وجود دارد.
🔹از آن چه باقی است و اکنون واجد چه معنایی در اذهان ملت ایران است؟ معنای متبادر از جنبش ها حاصل تداوم هویت آنها است. هویت حاصل پیوند گذشته، حال و آینده است. معنایی که امروز از جنبش در اذهان وجود دارد از آنچه در سال های 88 و 89 میرحسین و بیانیه های 17 گانه اش و بالاخره منشور جنبش سبز در ذهن ها نشاند متفاوت نیست. البته آن معنا باز تولبد ، ترویج و تعمیق شده است.
👈🏻متن کامل:
yon.ir/RuLIp
✅@kaleme
Telegraph
بازسازی و تعمیق هویت جنبش سبز
#30اقتراح #دهسالگیجنبشسبز #نوشتهبیستوهفتم کلمه:چرا سالیان گذار از جنبشی سرکوب شده و رهبرانی همچنان محصور، در سرنوشت و روزگار ما موثر است و چرا باید به آن اندیشید و از اندیشیدن بدان چه مقصودی در پی است؟ این پرسش ها، مسائل اساسی نسل امروز در قبال پدیده…
🔴فراز و فرود جنبش اصلاحات
#سعید_مدنی
🔹برخی معتقدند جنبش اصلاحات دیگر وجود ندارد و چیزی که باقی مانده اصلاح طلبان هستند و اصلاح طلبان هم کارکردشان تلاش در چارچوب قواعد رسمی نظام مستقر است. سقف این تحرک هم رفرم در ساختار موجود است. در مقابل کسانی معتقدند چون هنوز ضرورت تغییر و اصلاح وجود دارد، بنابراین تمایل به تفکیک جنبش اصلاحات از اصلاحطلبان دارند. بنابراین معتقدند هنوز هم امکان بسیج اجتماعی و فعالسازی بدنه اجتماعی وجود دارد و در چارچوب آن میتوان انتظار داشت جنبش اصلاحات به موقعیت سابق خود برگردد.
🔹در بحث پیرامون جنبش های اجتماعی گفته شده در دو حالت جنبشهای اجتماعی افول میکنند. یکی این که به هدفشان برسند. در واقع موفقیت جنبشها موجب مرگشان میشود. در حالت بعدی جنبشی که کنش جمعی غیررسمی دارد، وادار به کنش رسمی شود. یعنی فعالیت و تلاشش در چارچوب قواعد رسمی محدود شود. از این جهت فکر میکنم چیزی که امروز وجود دارد مجموعهای از جریانات اصلاحطلب با دیدگاههای متفاوت است که نمیتوان به آنها عنوان جنبش داد. اما به هرحال آنها همچنان سویه تغییرطلبی دارند و چون قالب رسمی پیدا کرده اند میزان تحرکشان و منابعشان محدودتر از گذشته شده است.
🔹در آن دوره در دستگاه ایدئولوژیک اصلاح طلبان از نقد حکومت دینی و یا نقد ولایت فقیه خبری نبود. اتفاقاً با دیدگاههایی که منتقد حکومت دینی بودند مرزبندی داشتند. البته همان موقع برخی از اصلاحطلبان در گفتگوهای خصوصی قائل به نقد ولایت فقیه بودنداما در بیان عمومی زبان جنبش این نبود.
🔹کسانی که نقش تعیینکننده در درون جنبش اصلاحات داشتند مثل آقای خاتمی، تصورشان از مشکل نظام، ساختاری نبود. تردید دارم آن موقع اصلاحطلبان حتی رادیکالترینشان به لحاظ نظری به این جمعبندی رسیده بودند که ساختار موجود مشکل دارد و درنهایت باید روند اصلاحات به تغییرات ساختاری منجر شود. مثلا در آن مقطع اصلاح طلبان به آقای خاتمی توصیه کردند از سازوکار حکم حکومتی برای گرفتن تایید آقای دکتر معین استفاده کند. مورد دیگر مجلس ششم بود که نهایتاً در چارچوب سازوکارهای موجود کارش را پیش میبرد. اما در پایان دوره به این نتیجه رسید که از طریق ساز و کارهای موجود نمیتوان اصلاحات را به پیش برد.
🔹تاکید میکنم آن خواست اجتماعی متمایل به تغییرات در سال ۷۶ اساسی و بنیادین بود اما زبانی که در راس جنبش اصلاحات بود سمت دیگری رفت. برای همین در پایان دوره اصلاحات یک بیاعتمادی ایجاد شد یعنی بدنه اجتماعی حس کرد پاسخ کافی دریافت نکرده و به مطالباتش بیتوجهی شده است. برای همین در پایان مجلس ششم رادیکالترین اقدام اصلاحطلبان یعنی تحصن هم پاسخ اجتماعی دریافت نمیکند!
🔹اصلاح طلبان بیان خواست عمومی را در قالب مفهوم توسعه سیاسی معنا کردند. خواست عمومی در مفهوم توسعه سیاسی خلاصه شد.اما از یک جهت خواست عمومی همهجانبهتر بود و عدالت اجتماعی را هم طلب میکرد. گفتمان غالب در توسعه سیاسی اصلاح طلبان، لیبرال بود که در نهایت موجب بیتوجهی اصلاح طلبان به نابرابری و عدالت اقتصادی شد و به همین دلیل احمدینژاد با شعار عدالت و مبارزه با فساد توانست سوار موج نارضایتی شود. در واقع در تبیین رابطه عدالت و آزادی یک برداشت لیبرال بود که بر آزادسازی اجتماعی و سیاسی و اقتصادی تاکید داشت و اجرای سیاستهای تعدیل اقتصادی را تجویز میکرد. رویکرد دیگر، توسعه سیاسی را سوسیالیزه میکرد و میگفت ما نیاز به آزادی سیاسی داریم تا صدای فقرا و طبقه متوسط و مخالفین فساد شنیده شود و از این طریق به عدالت اجتماعی مطلوب دست بیابیم.
🔹در دوره اصلاحات، با هژمونی اصلاح طلبی همه گفتمانها به حاشیه رفتند. اما امروز به نظر میرسد این هژمونی به سرعت در حال ذایل شدن است. هژمونی اصلاحطلبی افول پیدا کرد اما چند وجه از آن هنوز در گفتمانهای جاری باقی است. مثلاً نفی مشی خشونتطلبانه در جامعه باقی مانده که میتواند گفتمان هژمونیک در آینده را تحت تاثیر قرار دهد. وجه بعدی بر هم خوردن تعادل نسبی بین دو سویه لیبرال – سوسیال جنبش است. به نظر میرسد سویه عدالت طلبانه تقویت شده و رسوب کرده؛ خصوصاً در اتفاقات اخیر و بعد از ماجرای اعتراضات دی ماه ۹۶ این وجه پر رنگ تر شده. از این دو مهمتر، وجه استراتژیک است. یعنی برای پیش برد تغییر، وزن اتکا به منابع قدرت درون ساختارهای موجود کاهش یافته و وزن اتکا به جامعه مدنی بیشتر شده است. بنا براین به نظر میرسد هژمونی آینده از مختصاتی مثل ضدخشونت بودن، عدالت طلبانه بودن و متکی به جامعه مدنی بودن و سکولار بودن برخوردار خواهد بود.
🔹ظرفیت وقوع یک جنبش اجتماعی در ایران از اواسط دهه ۷۰ همیشه وجود داشته و این ظرفیت در جنبش سبز و انتخابات ۸۸ سرریز شد. به نوعی جنبش سبز ارتقا یافته جنبش اصلاحات بود./ایران فردا
✅@kaleme
#سعید_مدنی
🔹برخی معتقدند جنبش اصلاحات دیگر وجود ندارد و چیزی که باقی مانده اصلاح طلبان هستند و اصلاح طلبان هم کارکردشان تلاش در چارچوب قواعد رسمی نظام مستقر است. سقف این تحرک هم رفرم در ساختار موجود است. در مقابل کسانی معتقدند چون هنوز ضرورت تغییر و اصلاح وجود دارد، بنابراین تمایل به تفکیک جنبش اصلاحات از اصلاحطلبان دارند. بنابراین معتقدند هنوز هم امکان بسیج اجتماعی و فعالسازی بدنه اجتماعی وجود دارد و در چارچوب آن میتوان انتظار داشت جنبش اصلاحات به موقعیت سابق خود برگردد.
🔹در بحث پیرامون جنبش های اجتماعی گفته شده در دو حالت جنبشهای اجتماعی افول میکنند. یکی این که به هدفشان برسند. در واقع موفقیت جنبشها موجب مرگشان میشود. در حالت بعدی جنبشی که کنش جمعی غیررسمی دارد، وادار به کنش رسمی شود. یعنی فعالیت و تلاشش در چارچوب قواعد رسمی محدود شود. از این جهت فکر میکنم چیزی که امروز وجود دارد مجموعهای از جریانات اصلاحطلب با دیدگاههای متفاوت است که نمیتوان به آنها عنوان جنبش داد. اما به هرحال آنها همچنان سویه تغییرطلبی دارند و چون قالب رسمی پیدا کرده اند میزان تحرکشان و منابعشان محدودتر از گذشته شده است.
🔹در آن دوره در دستگاه ایدئولوژیک اصلاح طلبان از نقد حکومت دینی و یا نقد ولایت فقیه خبری نبود. اتفاقاً با دیدگاههایی که منتقد حکومت دینی بودند مرزبندی داشتند. البته همان موقع برخی از اصلاحطلبان در گفتگوهای خصوصی قائل به نقد ولایت فقیه بودنداما در بیان عمومی زبان جنبش این نبود.
🔹کسانی که نقش تعیینکننده در درون جنبش اصلاحات داشتند مثل آقای خاتمی، تصورشان از مشکل نظام، ساختاری نبود. تردید دارم آن موقع اصلاحطلبان حتی رادیکالترینشان به لحاظ نظری به این جمعبندی رسیده بودند که ساختار موجود مشکل دارد و درنهایت باید روند اصلاحات به تغییرات ساختاری منجر شود. مثلا در آن مقطع اصلاح طلبان به آقای خاتمی توصیه کردند از سازوکار حکم حکومتی برای گرفتن تایید آقای دکتر معین استفاده کند. مورد دیگر مجلس ششم بود که نهایتاً در چارچوب سازوکارهای موجود کارش را پیش میبرد. اما در پایان دوره به این نتیجه رسید که از طریق ساز و کارهای موجود نمیتوان اصلاحات را به پیش برد.
🔹تاکید میکنم آن خواست اجتماعی متمایل به تغییرات در سال ۷۶ اساسی و بنیادین بود اما زبانی که در راس جنبش اصلاحات بود سمت دیگری رفت. برای همین در پایان دوره اصلاحات یک بیاعتمادی ایجاد شد یعنی بدنه اجتماعی حس کرد پاسخ کافی دریافت نکرده و به مطالباتش بیتوجهی شده است. برای همین در پایان مجلس ششم رادیکالترین اقدام اصلاحطلبان یعنی تحصن هم پاسخ اجتماعی دریافت نمیکند!
🔹اصلاح طلبان بیان خواست عمومی را در قالب مفهوم توسعه سیاسی معنا کردند. خواست عمومی در مفهوم توسعه سیاسی خلاصه شد.اما از یک جهت خواست عمومی همهجانبهتر بود و عدالت اجتماعی را هم طلب میکرد. گفتمان غالب در توسعه سیاسی اصلاح طلبان، لیبرال بود که در نهایت موجب بیتوجهی اصلاح طلبان به نابرابری و عدالت اقتصادی شد و به همین دلیل احمدینژاد با شعار عدالت و مبارزه با فساد توانست سوار موج نارضایتی شود. در واقع در تبیین رابطه عدالت و آزادی یک برداشت لیبرال بود که بر آزادسازی اجتماعی و سیاسی و اقتصادی تاکید داشت و اجرای سیاستهای تعدیل اقتصادی را تجویز میکرد. رویکرد دیگر، توسعه سیاسی را سوسیالیزه میکرد و میگفت ما نیاز به آزادی سیاسی داریم تا صدای فقرا و طبقه متوسط و مخالفین فساد شنیده شود و از این طریق به عدالت اجتماعی مطلوب دست بیابیم.
🔹در دوره اصلاحات، با هژمونی اصلاح طلبی همه گفتمانها به حاشیه رفتند. اما امروز به نظر میرسد این هژمونی به سرعت در حال ذایل شدن است. هژمونی اصلاحطلبی افول پیدا کرد اما چند وجه از آن هنوز در گفتمانهای جاری باقی است. مثلاً نفی مشی خشونتطلبانه در جامعه باقی مانده که میتواند گفتمان هژمونیک در آینده را تحت تاثیر قرار دهد. وجه بعدی بر هم خوردن تعادل نسبی بین دو سویه لیبرال – سوسیال جنبش است. به نظر میرسد سویه عدالت طلبانه تقویت شده و رسوب کرده؛ خصوصاً در اتفاقات اخیر و بعد از ماجرای اعتراضات دی ماه ۹۶ این وجه پر رنگ تر شده. از این دو مهمتر، وجه استراتژیک است. یعنی برای پیش برد تغییر، وزن اتکا به منابع قدرت درون ساختارهای موجود کاهش یافته و وزن اتکا به جامعه مدنی بیشتر شده است. بنا براین به نظر میرسد هژمونی آینده از مختصاتی مثل ضدخشونت بودن، عدالت طلبانه بودن و متکی به جامعه مدنی بودن و سکولار بودن برخوردار خواهد بود.
🔹ظرفیت وقوع یک جنبش اجتماعی در ایران از اواسط دهه ۷۰ همیشه وجود داشته و این ظرفیت در جنبش سبز و انتخابات ۸۸ سرریز شد. به نوعی جنبش سبز ارتقا یافته جنبش اصلاحات بود./ایران فردا
✅@kaleme
🔴 فشار حداکثری علیه فعالان
✍️ #سعید_مدنی:
🔸عدالت قضایی از ارکان سلامت جامعه و ثبات و حاکمیت قانون است که نمود آن را در احکام دادگاهها میجوییم؛ از این رو صدور احکام ناعادلانه اعتماد عمومی درباره سلامت و صلاحیت قضات و قوه قضا را به سرعت کاهش میدهد. تنها راه بازگشت این اعتماد، اقناع وجدان عمومی است.
🔸طی هفتههای اخیر، صدور احکام سنگین قضایی برای فعالین کارگری، رسانهای، دانشجویی، سیاسی و اجتماعی کشور، اعتراض گروه کثیری از فعالان مدنی را به دنبال داشت. احکام قضایی بدوی سنگین برای هفت نفر از فعالین صنفی و رسانهای مرتبط با اعتراضات کارگری نیشکر هفت تپه خوزستان، شامل اسماعیل بخشی، محمد خنیفر، سپیده قلیان، امیر امیرقلی، امیرحسین محمدیفرد، ساناز الهیاری و عسل محمدی بهتآور بود. این فعالان از اعتراض قانونی، شرعی و انسانی کارگران «نیشکر هفت تپه» به پرداخت نشدن دستمزد معوقه خود حمایت کرده بودند. بر اساس رأی شعبه ۳۶ دادگاه تجدید نظر استان تهران ۱۸ ماه حبس تعزیری فرشته طوسی که به تازگی از دانشگاه علامه طباطبایی تهران فارغالتحصیل شده است عینا تأیید شد. مرضیه امیری روزنامهنگار «شرق» به دنبال بازداشت مقابل مجلس شورای اسلامی در روز کارگر به ۱۰ سال و ۶ ماه حبس تعزیری و تحمل ۱۴۸ ضربه شلاق محکوم شده است. سیدرسول طالبمقدم، راننده شرکت واحد و از اعضای سندیکای کارگران شرکت واحد، از جمله دیگر بازداشت شدگان روز کارگر، بابت اتهام «فعالیت تبلیغی علیه نظام» و «اخلال در نظم عمومی» به ۲ سال زندان، ۷۴ ضربه شلاق و ۲ سال تبعید به منطقه آفرایز از توابع بخش سده خراسان جنوبی محکوم شده است. او علاوه بر این مجازات به ۲ سال محرومیت از استفاده از تلفن همراه هوشمند و منع عضویت در دستهها، احزاب، گروهای سیاسی و اجتماعی نیز محکوم شد. سید رسول طالب مقدم در مراسم روز جهانی کارگر در مقابل مجلس شورای اسلامی توسط عوامل امنیتی بازداشت شد. اینها فقط بخش محدودی از احکام متعدد و سنگین دادگاهها علیه متهمان سیاسی یا اجتماعی است. شدت این احکام و عدم تناسب اتهامات و مجازاتها به نحوی بود که رئیس قوه قضاییه دستور داد در مورد «آرای صادره از سوی یکی از شعب دادگاه انقلاب در برخی از پروندههای اخیر» بهسرعت و تحت نظارت رئیس کل دادگستری تهران «تجدید نظر و رسیدگی منصفانه» صورت گیرد.
🔸بنا بر اظهار وکلای این فعالان، در فرآیند دادرسی و صدور احکام آنها موازین و معیارهای حقوقی و قضایی عادلانه رعایت نشده است. در این پروندهها، چندین اتهام مختلف به متهمان وارد شده و تقریبا در تمام موارد اتهامی، سنگینترین مجازات صادر شده است. اغلب متهمان جوان و تعداد زیادی از آنان دختر و زن هستند. زندانهای طولانی مدت برای زنان جوان و صدور بالاترین مجازات برای اتهامات منتسبه، در کنار صدور احکام ارفاقی و حداقلی برای جانیان و مفسدان بزرگ نزد افکار عمومی غیرقابل توجیه است. این همه سختگیری کمسابقه و احکامی چنین سنگین برای چیست؟ چرا دفاع از حقوق قانونی عموم مردم به ویژه کارگران، معلمان و... این چنین مورد حب و بغض قرار میگیرد؟ چرا تلاش برای دفاع از آزادیهای مدنی و اعتراضات برحق شهروندان در چارچوب قانون به صدور احکام سنگین منتهی میشود؟ مگر این فعالان کارگری و رسانهای جرم و جنایت یا فساد و چپاولی مرتکب شدهاند که با بیرحمانهترین احکام قضایی روبرو شدهاند؟
🔸در بیانیههای متعدد گروههای سیاسی، اجتماعی، هنرمندان و سایر نخبگان کشور در اعتراض به صدور این احکام، مکررا بر حقوق مندرج در قانون اساسی تاکید شده است. آنها خاطر نشان کردهاند که برگزاری تجمعات در کشور، از جمله حقوق قانونی و مسلم ملت است که در اصل بیست و هفتم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به رسمیت شناخته شده است. معترضان تاکید کردهاند نفس برگزاری تجمع اعتراضی، آن هم از جانب کارگران زحمتکشی که ماهها از دریافت حقوق اندک خود محروم شدهاند و یا اطلاعرسانی در این زمینه، نباید مبنای محکومیت قضایی، آن هم با این شدت باشد.
🔸نکته مغفولی که باید مورد توجه نظام قضایی قرار بگیرد بیاعتباری و کاهش مشروعیت عمومی این نظام در پی صدور احکام توجیهناپذیر است. یکی از علل وجودی مجازات، بازدارندگی است. ترس از اعمال مجازات همواره میتواند مانع از گرایش به ارتکاب جرم شود؛ اما وقتی مجازات فاقد منطق استوار باشد و در واقع از منطق سیاسی و نه قضایی پیروی کند، زمانی که نظام قضا قادر به اقناع افکار عمومی درباره اتهام منتسبه و پس از آن مجازات نباشد، مجازات بازدارنده نخواهد بود. دراین صورت، انتظار این که صدور احکام سنگین، تکرار آن چه جرم پنداشته شده را مانع شود بیهوده است. اسراف و بی مسئولیتی در وارد آوردن اتهام به حامیان حقوق مردم و ظلم آشکار در مجازات آنان، محرک و انگیزانندهی جدی تلاش برای احقاق حقوق فرودستان و سایر مردم خواهد بود./ ایران فردا
✅@Kaleme
✍️ #سعید_مدنی:
🔸عدالت قضایی از ارکان سلامت جامعه و ثبات و حاکمیت قانون است که نمود آن را در احکام دادگاهها میجوییم؛ از این رو صدور احکام ناعادلانه اعتماد عمومی درباره سلامت و صلاحیت قضات و قوه قضا را به سرعت کاهش میدهد. تنها راه بازگشت این اعتماد، اقناع وجدان عمومی است.
🔸طی هفتههای اخیر، صدور احکام سنگین قضایی برای فعالین کارگری، رسانهای، دانشجویی، سیاسی و اجتماعی کشور، اعتراض گروه کثیری از فعالان مدنی را به دنبال داشت. احکام قضایی بدوی سنگین برای هفت نفر از فعالین صنفی و رسانهای مرتبط با اعتراضات کارگری نیشکر هفت تپه خوزستان، شامل اسماعیل بخشی، محمد خنیفر، سپیده قلیان، امیر امیرقلی، امیرحسین محمدیفرد، ساناز الهیاری و عسل محمدی بهتآور بود. این فعالان از اعتراض قانونی، شرعی و انسانی کارگران «نیشکر هفت تپه» به پرداخت نشدن دستمزد معوقه خود حمایت کرده بودند. بر اساس رأی شعبه ۳۶ دادگاه تجدید نظر استان تهران ۱۸ ماه حبس تعزیری فرشته طوسی که به تازگی از دانشگاه علامه طباطبایی تهران فارغالتحصیل شده است عینا تأیید شد. مرضیه امیری روزنامهنگار «شرق» به دنبال بازداشت مقابل مجلس شورای اسلامی در روز کارگر به ۱۰ سال و ۶ ماه حبس تعزیری و تحمل ۱۴۸ ضربه شلاق محکوم شده است. سیدرسول طالبمقدم، راننده شرکت واحد و از اعضای سندیکای کارگران شرکت واحد، از جمله دیگر بازداشت شدگان روز کارگر، بابت اتهام «فعالیت تبلیغی علیه نظام» و «اخلال در نظم عمومی» به ۲ سال زندان، ۷۴ ضربه شلاق و ۲ سال تبعید به منطقه آفرایز از توابع بخش سده خراسان جنوبی محکوم شده است. او علاوه بر این مجازات به ۲ سال محرومیت از استفاده از تلفن همراه هوشمند و منع عضویت در دستهها، احزاب، گروهای سیاسی و اجتماعی نیز محکوم شد. سید رسول طالب مقدم در مراسم روز جهانی کارگر در مقابل مجلس شورای اسلامی توسط عوامل امنیتی بازداشت شد. اینها فقط بخش محدودی از احکام متعدد و سنگین دادگاهها علیه متهمان سیاسی یا اجتماعی است. شدت این احکام و عدم تناسب اتهامات و مجازاتها به نحوی بود که رئیس قوه قضاییه دستور داد در مورد «آرای صادره از سوی یکی از شعب دادگاه انقلاب در برخی از پروندههای اخیر» بهسرعت و تحت نظارت رئیس کل دادگستری تهران «تجدید نظر و رسیدگی منصفانه» صورت گیرد.
🔸بنا بر اظهار وکلای این فعالان، در فرآیند دادرسی و صدور احکام آنها موازین و معیارهای حقوقی و قضایی عادلانه رعایت نشده است. در این پروندهها، چندین اتهام مختلف به متهمان وارد شده و تقریبا در تمام موارد اتهامی، سنگینترین مجازات صادر شده است. اغلب متهمان جوان و تعداد زیادی از آنان دختر و زن هستند. زندانهای طولانی مدت برای زنان جوان و صدور بالاترین مجازات برای اتهامات منتسبه، در کنار صدور احکام ارفاقی و حداقلی برای جانیان و مفسدان بزرگ نزد افکار عمومی غیرقابل توجیه است. این همه سختگیری کمسابقه و احکامی چنین سنگین برای چیست؟ چرا دفاع از حقوق قانونی عموم مردم به ویژه کارگران، معلمان و... این چنین مورد حب و بغض قرار میگیرد؟ چرا تلاش برای دفاع از آزادیهای مدنی و اعتراضات برحق شهروندان در چارچوب قانون به صدور احکام سنگین منتهی میشود؟ مگر این فعالان کارگری و رسانهای جرم و جنایت یا فساد و چپاولی مرتکب شدهاند که با بیرحمانهترین احکام قضایی روبرو شدهاند؟
🔸در بیانیههای متعدد گروههای سیاسی، اجتماعی، هنرمندان و سایر نخبگان کشور در اعتراض به صدور این احکام، مکررا بر حقوق مندرج در قانون اساسی تاکید شده است. آنها خاطر نشان کردهاند که برگزاری تجمعات در کشور، از جمله حقوق قانونی و مسلم ملت است که در اصل بیست و هفتم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به رسمیت شناخته شده است. معترضان تاکید کردهاند نفس برگزاری تجمع اعتراضی، آن هم از جانب کارگران زحمتکشی که ماهها از دریافت حقوق اندک خود محروم شدهاند و یا اطلاعرسانی در این زمینه، نباید مبنای محکومیت قضایی، آن هم با این شدت باشد.
🔸نکته مغفولی که باید مورد توجه نظام قضایی قرار بگیرد بیاعتباری و کاهش مشروعیت عمومی این نظام در پی صدور احکام توجیهناپذیر است. یکی از علل وجودی مجازات، بازدارندگی است. ترس از اعمال مجازات همواره میتواند مانع از گرایش به ارتکاب جرم شود؛ اما وقتی مجازات فاقد منطق استوار باشد و در واقع از منطق سیاسی و نه قضایی پیروی کند، زمانی که نظام قضا قادر به اقناع افکار عمومی درباره اتهام منتسبه و پس از آن مجازات نباشد، مجازات بازدارنده نخواهد بود. دراین صورت، انتظار این که صدور احکام سنگین، تکرار آن چه جرم پنداشته شده را مانع شود بیهوده است. اسراف و بی مسئولیتی در وارد آوردن اتهام به حامیان حقوق مردم و ظلم آشکار در مجازات آنان، محرک و انگیزانندهی جدی تلاش برای احقاق حقوق فرودستان و سایر مردم خواهد بود./ ایران فردا
✅@Kaleme
🔴 «گذار دموکراتیک» در بوته نقد
✍️ #سعید_مدنی:
🔸اَشکالِ گذار را به سه دسته گذار توافقی، تفویضی و تحمیلی تقسیم کردهاند که حداقل در نوع گذار تحمیلی (dictated transition) که میتوان گفت رایجتر از دو نوع دیگر است نوعی چالش را شاهد هستیم. باید به این نکته توجه دهم که بهرغم آنکه با در نظر گرفتن تحولات جدید سیاسی، اجتماعی و اقتصادی امکان واگذاری غیر خشونتآمیز قدرت محتمل است اما این امکان تنها موکول به فعالیت نهادهای اجتماعی و مدنی در قالب جنبش اجتماعی و اصرار بر انتقال قدرت دموکراتیک است که واکنش نظامها نسبت به آن اغلب خشونتآمیز است.
🔸وقتی نیروهای اجتماعی و نهادهای مدنی خواستار تغییرات سیاسی و توزیع قدرت هستند اولین گزینه در برابر نظامهای مستقر، سرکوب و اعمال خشونت است. نظامهای مستقر در اغلب مناطق دنیا تا آخرین نفر و آخرین گلوله برای حفظ قدرت مقاومت کردهاند؛ بنابراین چرا در مواجهه با یک جنبش اجتماعی یا اعتراضات جامعه مدنی باید به فکر تقسیم قدرت باشند؟
🔸گذار دموکراتیک اساساً یک تحول سیاسی است و یکی از انواع تغییرات سیاسی، تغییرات انقلابی است که بههیچوجه تناسبی با انتقال داوطلبانه قدرت ندارد و در واقع حاصل این عمل جنگی است که حاصل آن فروپاشی و از بین رفتن کامل یک حکومت و جایگزین شدن رژیم جدید خواهد بود. در نقطه مقابل راهبرد دیگر برای تغییر سیاسی رفرمیسم است که اساساً در این مقوله جابجایی قدرت وجود ندارد و ساختار قدرت بهطور کامل حفظ میشود و صرفاً در سطح کارگزاران قدرت است برای بهبود وضعیت و خروج از بحران. تفکیک گذار دموکراتیک بهعنوان یک راهبرد از دو راهبرد انقلاب و رفرمیسم برخی مواقع بسیار دشوار است.
👈 متن کامل:
https://bit.ly/2Z05rTC
✅@Kaleme
✍️ #سعید_مدنی:
🔸اَشکالِ گذار را به سه دسته گذار توافقی، تفویضی و تحمیلی تقسیم کردهاند که حداقل در نوع گذار تحمیلی (dictated transition) که میتوان گفت رایجتر از دو نوع دیگر است نوعی چالش را شاهد هستیم. باید به این نکته توجه دهم که بهرغم آنکه با در نظر گرفتن تحولات جدید سیاسی، اجتماعی و اقتصادی امکان واگذاری غیر خشونتآمیز قدرت محتمل است اما این امکان تنها موکول به فعالیت نهادهای اجتماعی و مدنی در قالب جنبش اجتماعی و اصرار بر انتقال قدرت دموکراتیک است که واکنش نظامها نسبت به آن اغلب خشونتآمیز است.
🔸وقتی نیروهای اجتماعی و نهادهای مدنی خواستار تغییرات سیاسی و توزیع قدرت هستند اولین گزینه در برابر نظامهای مستقر، سرکوب و اعمال خشونت است. نظامهای مستقر در اغلب مناطق دنیا تا آخرین نفر و آخرین گلوله برای حفظ قدرت مقاومت کردهاند؛ بنابراین چرا در مواجهه با یک جنبش اجتماعی یا اعتراضات جامعه مدنی باید به فکر تقسیم قدرت باشند؟
🔸گذار دموکراتیک اساساً یک تحول سیاسی است و یکی از انواع تغییرات سیاسی، تغییرات انقلابی است که بههیچوجه تناسبی با انتقال داوطلبانه قدرت ندارد و در واقع حاصل این عمل جنگی است که حاصل آن فروپاشی و از بین رفتن کامل یک حکومت و جایگزین شدن رژیم جدید خواهد بود. در نقطه مقابل راهبرد دیگر برای تغییر سیاسی رفرمیسم است که اساساً در این مقوله جابجایی قدرت وجود ندارد و ساختار قدرت بهطور کامل حفظ میشود و صرفاً در سطح کارگزاران قدرت است برای بهبود وضعیت و خروج از بحران. تفکیک گذار دموکراتیک بهعنوان یک راهبرد از دو راهبرد انقلاب و رفرمیسم برخی مواقع بسیار دشوار است.
👈 متن کامل:
https://bit.ly/2Z05rTC
✅@Kaleme
Telegraph
«گذار دموکراتیک» در بوته نقد
سعید مدنی 🔴 اَشکالِ گذار را به سه دسته گذار توافقی، تفویضی و تحمیلی تقسیم کردهاند که حداقل در نوع گذار تحمیلی (dictated transition) که میتوان گفت رایجتر از دو نوع دیگر است نوعی چالش را شاهد هستیم. باید به این نکته توجه دهم که بهرغم آنکه با در نظر گرفتن…
🔴 شلیک به خود از پشت؛ انتخابات و بحران اصلاحطلبان
✍️ #سعید_مدنی:
🔸تا سال ۱۳۸۸، اصلاحطلبان در ادوار مختلف انتخاباتی بدون کمترین تردید، درفرایند انتخابات شرکت فعال داشتند و فارغ از برخی کشمکشهای درونی درباره فهرست نامزدها، از اجماع بر سر شرکت فعال در انتخابات و تشویق عموم مردم به رفتن پای صندوق رای، تردیدی به خود راه نمیدادند؛ اما وقایع و رخدادها در انتخابات ۱۳۸۸ از یک سو و رویکرد متفاوت مهندس میرحسین موسوی و فعالان سبز به انتخابات و استراتژی تغییر از سوی دیگر، بنیان سست پیش فرضهای آن اجماع و توافق پیشین را به سرعت تخریب کرد به طوی که پس از آن هیچگاه امکان ترمیم و بازگشت به گذشته فراهم نشد. اساس پیش فرضهای مورد اشاره به قرار زیر بود:
🔸به جز دو گانه اصلاحطلب – برانداز راه سومی برای پیشبرد تغییر در ایران وجود ندارد و حامیان تغییر ناچارند یکی از این دو اردوگاه را انتخاب کنند.
🔸اصلاحطلبی بدون انتخابات معنا و مفهوم ندارد و بنابراین اصلاحطلبان با وجود انتقاداتی که به عملکرد شورای نگهبان و نظارت استصوابی دارند، در هر شرایطی چارهای جز شرکت در انتخابات ندارند.
🔸مجلس در راس امور است و به این ترتیب میتواند سهم زیادی در حل بحرانها و مسایل و مشکلات کنونی ایفا کند.
🔸هنوز نهاد انتخابات در ایران از سلامت بالایی برخوردار است و اساسا در ساختار کنونی، امکان تقلب یا دستکاری آرای مردم ممکن نیست.
🔸حضور نمایندگان اصلاحطلب در قوه مقننه و حتی تصاحب ریاست این قوه، نقش غیر قابل انکاری در بهبود شرایط و حل مشکلات و بحرانهای کشور دارد.
🔸مردم ایران اگرچه از وضعیت کنونی کشور به طور نسبی ناراضیاند اما پس از تجربه انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷، مایل نیستند بار دیگر هزینههای تحول انقلابی را دهند و بنابراین از دعوت اصلاحطلبان برای شرکت در انتخابات و رای دادن به نامزدهای آنان استقبال میکنند.
🔸همچنان که توضیح داده شد، پس از حوادث سال ۱۳۸۸، بسیاری از این پیش فرضها نقض شد و به همین دلیل در ادوار انتخابات از سال ۱۳۹۰ تا امروز این تناقضات و ابهامات نه تنها مانع از وحدت نظری و عملی اصلاحطلبان شد بلکه به کاهش اعتبار عمومی و سرمایه اجتماعی آنها انجامید تا آنجا که در کمپینهای انتخاباتی از وزن احزاب و افراد اصلاحطلب کاسته و تمامی بار متقاعد سازی عموم مردم برای شرکت در انتخابات بر دوش جناب آقای محمد خاتمی قرار داده شد. اما تجربه انتخابات دوره دهم مجلس شورای اسلامی و همین طور دوره یازدهم ریاست جمهوری، ابعاد بحران در میان اصلاحطلبان را بسیار گسترش داد زیرا با وجود انتخاب فهرست ۳۰ نفری امید در انتخابات مجلس و همچنین انتخاب آقای روحانی نامزد ریاست جمهوری مورد حمایت اصلاحطلبان، دستاوردها و نتایج برای هیچکس از جمله اصلاحطلبان قابل دفاع نبوده و نیست. فراکسیون امید که در آغاز تعداد اعضای آن به حدود ۱۰۰ نفر رسیده بود پس از مدتی به تدریج ریزش کرد و کمترین نقش را حتی به عنوان یک فراکسیون اقلیت در مجلس ایفا نکرد. از این گذشته، فرایند غیر دمکراتیک بسته شدن فهرست امید در دو انتخابات مجلس و شورا -به خصوص در تهران- نیز بحران درونی اصلاحطلبان را تشدید کرد، تا آنجا که گروهی از جوانان اصلاحطلب در نامهای به آقای محمد خاتمی از این روند غیر دمکراتیک انتقاد کرده و خواهان اصلاحاتی در ساختار اصلاحات شدند که البته جز همدردی پاسخ شایستهای دریافت نکرد./ ایران فردا
✅@Kaleme
✍️ #سعید_مدنی:
🔸تا سال ۱۳۸۸، اصلاحطلبان در ادوار مختلف انتخاباتی بدون کمترین تردید، درفرایند انتخابات شرکت فعال داشتند و فارغ از برخی کشمکشهای درونی درباره فهرست نامزدها، از اجماع بر سر شرکت فعال در انتخابات و تشویق عموم مردم به رفتن پای صندوق رای، تردیدی به خود راه نمیدادند؛ اما وقایع و رخدادها در انتخابات ۱۳۸۸ از یک سو و رویکرد متفاوت مهندس میرحسین موسوی و فعالان سبز به انتخابات و استراتژی تغییر از سوی دیگر، بنیان سست پیش فرضهای آن اجماع و توافق پیشین را به سرعت تخریب کرد به طوی که پس از آن هیچگاه امکان ترمیم و بازگشت به گذشته فراهم نشد. اساس پیش فرضهای مورد اشاره به قرار زیر بود:
🔸به جز دو گانه اصلاحطلب – برانداز راه سومی برای پیشبرد تغییر در ایران وجود ندارد و حامیان تغییر ناچارند یکی از این دو اردوگاه را انتخاب کنند.
🔸اصلاحطلبی بدون انتخابات معنا و مفهوم ندارد و بنابراین اصلاحطلبان با وجود انتقاداتی که به عملکرد شورای نگهبان و نظارت استصوابی دارند، در هر شرایطی چارهای جز شرکت در انتخابات ندارند.
🔸مجلس در راس امور است و به این ترتیب میتواند سهم زیادی در حل بحرانها و مسایل و مشکلات کنونی ایفا کند.
🔸هنوز نهاد انتخابات در ایران از سلامت بالایی برخوردار است و اساسا در ساختار کنونی، امکان تقلب یا دستکاری آرای مردم ممکن نیست.
🔸حضور نمایندگان اصلاحطلب در قوه مقننه و حتی تصاحب ریاست این قوه، نقش غیر قابل انکاری در بهبود شرایط و حل مشکلات و بحرانهای کشور دارد.
🔸مردم ایران اگرچه از وضعیت کنونی کشور به طور نسبی ناراضیاند اما پس از تجربه انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷، مایل نیستند بار دیگر هزینههای تحول انقلابی را دهند و بنابراین از دعوت اصلاحطلبان برای شرکت در انتخابات و رای دادن به نامزدهای آنان استقبال میکنند.
🔸همچنان که توضیح داده شد، پس از حوادث سال ۱۳۸۸، بسیاری از این پیش فرضها نقض شد و به همین دلیل در ادوار انتخابات از سال ۱۳۹۰ تا امروز این تناقضات و ابهامات نه تنها مانع از وحدت نظری و عملی اصلاحطلبان شد بلکه به کاهش اعتبار عمومی و سرمایه اجتماعی آنها انجامید تا آنجا که در کمپینهای انتخاباتی از وزن احزاب و افراد اصلاحطلب کاسته و تمامی بار متقاعد سازی عموم مردم برای شرکت در انتخابات بر دوش جناب آقای محمد خاتمی قرار داده شد. اما تجربه انتخابات دوره دهم مجلس شورای اسلامی و همین طور دوره یازدهم ریاست جمهوری، ابعاد بحران در میان اصلاحطلبان را بسیار گسترش داد زیرا با وجود انتخاب فهرست ۳۰ نفری امید در انتخابات مجلس و همچنین انتخاب آقای روحانی نامزد ریاست جمهوری مورد حمایت اصلاحطلبان، دستاوردها و نتایج برای هیچکس از جمله اصلاحطلبان قابل دفاع نبوده و نیست. فراکسیون امید که در آغاز تعداد اعضای آن به حدود ۱۰۰ نفر رسیده بود پس از مدتی به تدریج ریزش کرد و کمترین نقش را حتی به عنوان یک فراکسیون اقلیت در مجلس ایفا نکرد. از این گذشته، فرایند غیر دمکراتیک بسته شدن فهرست امید در دو انتخابات مجلس و شورا -به خصوص در تهران- نیز بحران درونی اصلاحطلبان را تشدید کرد، تا آنجا که گروهی از جوانان اصلاحطلب در نامهای به آقای محمد خاتمی از این روند غیر دمکراتیک انتقاد کرده و خواهان اصلاحاتی در ساختار اصلاحات شدند که البته جز همدردی پاسخ شایستهای دریافت نکرد./ ایران فردا
✅@Kaleme
🔴 ساختار چیست؟ اصلاح ساختار کدام است؟/ ۱
✍️ #سعید_مدنی:
🔸ما عینیتی به مفوم ساختار نداریم بلکه مجموعهای از اجزا نظیر نهادها، سازمانها، مؤسسات، روابط و قواعد درون اینهاست که یک کلیت یعنی ساختار را به ذهن متبادر میکند. یک ساختارگرا پیشفرضهایی دارد؛ مثلاً معتقد است بر مجموعهای که به آن عنوان ساختار میدهد قواعدی حاکم است. این ساختار ماهیت خاص خودش را دارد. ساختارها بهسرعت از یکدیگر تفکیک میشوند. بهخصوص ساختارهای سیاسی. ساختارها متصلبند یعنی سخت تغییرپذیرند و در مقابل تغییر مقاومت میکنند. مخصوصاً در مقابل تغییر خودشان. برای تحلیل ساختارها ما نیاز به یک تحلیل کلان داریم تا تحلیل اجزای یک مجموعه.
🔸آلتوسر میگوید هر ساختار سه جزء دارد: فرهنگی یا ایدئولوژیک، ساختار سیاسی و ساختار اقتصادی. ظاهراً در وضعیت کنونی، در قانون اساسی هر سه جزء اینها را میبینیم. در رویهها نیز به صورتی این را میبینیم. اما انگار ساختار فرهنگی یا اندیشه پشتیبان، هم یک جایگاه متفاوت از این دو دارد. کما اینکه در طول این چهل سال هم دائم دچار تغییر و دگرگونی شده. تفسیر از اصل ۴۴ یکی از مصادیق نقش اندیشه پشتیبان در ساختار است. این درواقع محصول نوعی تغییر اندیشه پشتیبان بوده. یا مثلاً در تبیین و توضیح و تفسیر مستضعف در قرآن هم شاهد این چرخش هستیم. بنابراین میتوان مؤلفه سوم ساختار را اندیشه پشتیبان یا ایدئولوژی قرار داد.
🔸در این بحثِ ما انگار پیشفرضی وجود دارد: «ساختار موجود دچار بحران است». پس از اعتراضات آبان هم مکرر گفته میشود، مشکل بحران ساختاری است. راهحلها هم معطوف به این پیشفرض است یعنی اینکه راهحل بحران ساختار، اصلاح ساختار است. مثلاً در حوزه اقتصاد یا در حوزه کل ساختار موجود گفته میشود اقتصاد دچار بحران ساختاری است. گفته شده بحران ساختار وضعیتی است که در آن سازوکارهای پیشبینی شده در ساختار از حل مشکلات و مسائل ناتوانند.بهعبارتدیگر، امکان برونرفت از بحران بدون اصلاح ساختار و در نظر گرفتن سازوکارهای و مناسبات جدید وجود ندارد. بهعبارتدیگر ساختار دچار تعارضاتی است که این تعارضات از راهها و رویههای معمولی که درون ساختار تعبیه شده قابل حل نیست./ ایران فردا
✅@Kaleme
✍️ #سعید_مدنی:
🔸ما عینیتی به مفوم ساختار نداریم بلکه مجموعهای از اجزا نظیر نهادها، سازمانها، مؤسسات، روابط و قواعد درون اینهاست که یک کلیت یعنی ساختار را به ذهن متبادر میکند. یک ساختارگرا پیشفرضهایی دارد؛ مثلاً معتقد است بر مجموعهای که به آن عنوان ساختار میدهد قواعدی حاکم است. این ساختار ماهیت خاص خودش را دارد. ساختارها بهسرعت از یکدیگر تفکیک میشوند. بهخصوص ساختارهای سیاسی. ساختارها متصلبند یعنی سخت تغییرپذیرند و در مقابل تغییر مقاومت میکنند. مخصوصاً در مقابل تغییر خودشان. برای تحلیل ساختارها ما نیاز به یک تحلیل کلان داریم تا تحلیل اجزای یک مجموعه.
🔸آلتوسر میگوید هر ساختار سه جزء دارد: فرهنگی یا ایدئولوژیک، ساختار سیاسی و ساختار اقتصادی. ظاهراً در وضعیت کنونی، در قانون اساسی هر سه جزء اینها را میبینیم. در رویهها نیز به صورتی این را میبینیم. اما انگار ساختار فرهنگی یا اندیشه پشتیبان، هم یک جایگاه متفاوت از این دو دارد. کما اینکه در طول این چهل سال هم دائم دچار تغییر و دگرگونی شده. تفسیر از اصل ۴۴ یکی از مصادیق نقش اندیشه پشتیبان در ساختار است. این درواقع محصول نوعی تغییر اندیشه پشتیبان بوده. یا مثلاً در تبیین و توضیح و تفسیر مستضعف در قرآن هم شاهد این چرخش هستیم. بنابراین میتوان مؤلفه سوم ساختار را اندیشه پشتیبان یا ایدئولوژی قرار داد.
🔸در این بحثِ ما انگار پیشفرضی وجود دارد: «ساختار موجود دچار بحران است». پس از اعتراضات آبان هم مکرر گفته میشود، مشکل بحران ساختاری است. راهحلها هم معطوف به این پیشفرض است یعنی اینکه راهحل بحران ساختار، اصلاح ساختار است. مثلاً در حوزه اقتصاد یا در حوزه کل ساختار موجود گفته میشود اقتصاد دچار بحران ساختاری است. گفته شده بحران ساختار وضعیتی است که در آن سازوکارهای پیشبینی شده در ساختار از حل مشکلات و مسائل ناتوانند.بهعبارتدیگر، امکان برونرفت از بحران بدون اصلاح ساختار و در نظر گرفتن سازوکارهای و مناسبات جدید وجود ندارد. بهعبارتدیگر ساختار دچار تعارضاتی است که این تعارضات از راهها و رویههای معمولی که درون ساختار تعبیه شده قابل حل نیست./ ایران فردا
✅@Kaleme
🔴 کرونا و فرودستانی که مرگشان را انتخاب میکنند
✍️ #سعید_مدنی:
🔸شواهد متعدد و گزارشهای رسمی نشان از بخش قابل توجهی از جامعه ایران از سیاست دولت در زمینه فاصله گذاری اجتماعی تبعیت نکرده، در روزهای اخیر در سطح عمومی فاصله گذاری فیزیکی کمتر توجه می کنند علت کلان این مساله با سیاستهای مقابله با بحران کرونا مرتبط است. سیاستگذاری برای تغییر رفتار عمومی و ترغیب جامعه به در پیش گرفتن رفتاری خاص در شرایطی ویژه و غیرعادی، مستلزم توجه به تمام جنبههای زندگی از جانب سیاستگذار است.
🔹از موانع جدی عدم تبعیت بخش قابل توجهی از جامعه از فاصلهگذاری اجتماعی به مساله معیشت باز میگردد. وقتی از معیشت و دشواریهای آن صحبت میکنیم منظور گروههای کم برخوردار و کسانی که تابآوری لازم برای پشت سر گذاشتن ایام کرونا و حفظ کیفیت زندگی خود در شرایط بحران را ندارند، زیرا کار خود را ازدست داده و حمایتی دریافت نمیکنند.
🔸توصیههای بهداشتی و فاصله گذاری اجتماعی بدون در نظر گرفتن وضعیت معیشت برای بخشی قابل توجهی از جامعه باد هوا است. مردم نیازمند، بین مرگ به دلیل فقر و مرگ به خاطر کرونا، دومی را انتخاب میکنند. دولت به تبعات و آثار سیاستهای خود بر وضعیت گروههای نابرخوردار بی توجه است. گروههای آسیبپذیر اقتصادی به توصیههای بهداشتی ویژه این ایام، بیتوجه هستند،که البته تعدادشان کم نیست، گروهی در بخش رسمی کار میکنند مانند کسانی که قراردادهای پاره وقت و نیمه وقت دارند یا در فعالیتهای معمول روزمره مشغولند، اما بخش قابل توجه از آنها در بخش غیر رسمی شاغلاند، پایگاه اطلاع رسانی ایرانیان وزارت رفاه، ۴ ونیم میلیون خانوار یعنی حدود ۱۸ میلیون نفر در پنج دهک پایین درآمدی قرار دارند و در بازار غیر رسمی کار میکنند و تحت پوشش بهزیستی و کمیته امداد نیز نیستند، این جمعیت قابل توجه اساسا تاب و توان متوقف کردن کسب و کار خود را ندارد، زیرا تحت پوشش هیچ خدمات اجتماعی و بیمهای نیست. اینها فقط بخش کوچکی از خانوارهای آسیب پذیر را تشکیل میدهند که به نان شب محتاجاند و دولت ترجیح میدهد چشم بر هم گذارد و آنها را نیبند.
🔹زنان تنفروش بخشی از جامعه هستند که انگیزهشان برای کسب درآمد از طریق فروش تن، تامین معیشت خود و خانوادهشان است. اغلب تنفروشان کسانی هستند که برای تامین نیازهای اولیه مانند حداقلِ خوراک، پوشاک و مسکن مجبورند تنفروشی کنند، به این اعتبار، آنان ناچارند علی رغم خطراتی که کرونا برایشان دارد کارشان را ادامه دهند.
🔸بخش قابل توجهی از جمعیت زنان تنفروش در گروههای فقیر یا متوسط نزدیک به خط فقر قرار دارند که هم فاقد پساندازاند و نمیتوانند با تکیه بر آن برای مدتی کارشان را متوقف کنند و شرایط به گونهایست که اگرفعالیت روزمرهشان را انجام ندهند خود و خانوادشان در معرض فقر شدید و گرسنگی قرار میگیرند؛ بنابراین آنها برای بقای خود ریسک میکنند و سلامتیشان را به خطر میاندازند. البته زنان تن فروش در شرایط عادی هم این ریسک را کرده و میکنند و کار در شرایط کرونا برایشان تفاوت چندانی با پیش از آن ندارد، زیرا آنها پیش از کرونا نیز در زمره گروههای پر خطر قرار داشتند، این خطر میتواند ایدز، هپاتیت یا کرونا باشد. برای زن تنفروش کرونا خطرناکتر از هپاتیت و ایدز نیست؛ نمیتوان از آنها انتظار داشت به خاطر رعایت اصول بهداشتی پیشگیری از کرونا رفتار خود را تغییر دهند. برای اغلب آنها تن فروشی راهی برای بقا است.
🔹اجرای تنفروشی، خریداران و مشتریان و در واقع مجرمان اصلیاند، از نیاز زنان تنفروش سو استفاده کرده و در قبال پول شخصیت و عزت آنها را مخدوش میکنند، اغلب علیرغم تعلق زنان تنفروش به گروههای کم درآمد، مشتریان در گروههای پر درآمد قرار دارند و میتوانند حتی با وجود بحرانهای ناشی از کرونا منابع مالیشان را هزینه راههای غیر متعارف رفع نیازهای جنسیشان کنند.
✅@Kaleme
✍️ #سعید_مدنی:
🔸شواهد متعدد و گزارشهای رسمی نشان از بخش قابل توجهی از جامعه ایران از سیاست دولت در زمینه فاصله گذاری اجتماعی تبعیت نکرده، در روزهای اخیر در سطح عمومی فاصله گذاری فیزیکی کمتر توجه می کنند علت کلان این مساله با سیاستهای مقابله با بحران کرونا مرتبط است. سیاستگذاری برای تغییر رفتار عمومی و ترغیب جامعه به در پیش گرفتن رفتاری خاص در شرایطی ویژه و غیرعادی، مستلزم توجه به تمام جنبههای زندگی از جانب سیاستگذار است.
🔹از موانع جدی عدم تبعیت بخش قابل توجهی از جامعه از فاصلهگذاری اجتماعی به مساله معیشت باز میگردد. وقتی از معیشت و دشواریهای آن صحبت میکنیم منظور گروههای کم برخوردار و کسانی که تابآوری لازم برای پشت سر گذاشتن ایام کرونا و حفظ کیفیت زندگی خود در شرایط بحران را ندارند، زیرا کار خود را ازدست داده و حمایتی دریافت نمیکنند.
🔸توصیههای بهداشتی و فاصله گذاری اجتماعی بدون در نظر گرفتن وضعیت معیشت برای بخشی قابل توجهی از جامعه باد هوا است. مردم نیازمند، بین مرگ به دلیل فقر و مرگ به خاطر کرونا، دومی را انتخاب میکنند. دولت به تبعات و آثار سیاستهای خود بر وضعیت گروههای نابرخوردار بی توجه است. گروههای آسیبپذیر اقتصادی به توصیههای بهداشتی ویژه این ایام، بیتوجه هستند،که البته تعدادشان کم نیست، گروهی در بخش رسمی کار میکنند مانند کسانی که قراردادهای پاره وقت و نیمه وقت دارند یا در فعالیتهای معمول روزمره مشغولند، اما بخش قابل توجه از آنها در بخش غیر رسمی شاغلاند، پایگاه اطلاع رسانی ایرانیان وزارت رفاه، ۴ ونیم میلیون خانوار یعنی حدود ۱۸ میلیون نفر در پنج دهک پایین درآمدی قرار دارند و در بازار غیر رسمی کار میکنند و تحت پوشش بهزیستی و کمیته امداد نیز نیستند، این جمعیت قابل توجه اساسا تاب و توان متوقف کردن کسب و کار خود را ندارد، زیرا تحت پوشش هیچ خدمات اجتماعی و بیمهای نیست. اینها فقط بخش کوچکی از خانوارهای آسیب پذیر را تشکیل میدهند که به نان شب محتاجاند و دولت ترجیح میدهد چشم بر هم گذارد و آنها را نیبند.
🔹زنان تنفروش بخشی از جامعه هستند که انگیزهشان برای کسب درآمد از طریق فروش تن، تامین معیشت خود و خانوادهشان است. اغلب تنفروشان کسانی هستند که برای تامین نیازهای اولیه مانند حداقلِ خوراک، پوشاک و مسکن مجبورند تنفروشی کنند، به این اعتبار، آنان ناچارند علی رغم خطراتی که کرونا برایشان دارد کارشان را ادامه دهند.
🔸بخش قابل توجهی از جمعیت زنان تنفروش در گروههای فقیر یا متوسط نزدیک به خط فقر قرار دارند که هم فاقد پساندازاند و نمیتوانند با تکیه بر آن برای مدتی کارشان را متوقف کنند و شرایط به گونهایست که اگرفعالیت روزمرهشان را انجام ندهند خود و خانوادشان در معرض فقر شدید و گرسنگی قرار میگیرند؛ بنابراین آنها برای بقای خود ریسک میکنند و سلامتیشان را به خطر میاندازند. البته زنان تن فروش در شرایط عادی هم این ریسک را کرده و میکنند و کار در شرایط کرونا برایشان تفاوت چندانی با پیش از آن ندارد، زیرا آنها پیش از کرونا نیز در زمره گروههای پر خطر قرار داشتند، این خطر میتواند ایدز، هپاتیت یا کرونا باشد. برای زن تنفروش کرونا خطرناکتر از هپاتیت و ایدز نیست؛ نمیتوان از آنها انتظار داشت به خاطر رعایت اصول بهداشتی پیشگیری از کرونا رفتار خود را تغییر دهند. برای اغلب آنها تن فروشی راهی برای بقا است.
🔹اجرای تنفروشی، خریداران و مشتریان و در واقع مجرمان اصلیاند، از نیاز زنان تنفروش سو استفاده کرده و در قبال پول شخصیت و عزت آنها را مخدوش میکنند، اغلب علیرغم تعلق زنان تنفروش به گروههای کم درآمد، مشتریان در گروههای پر درآمد قرار دارند و میتوانند حتی با وجود بحرانهای ناشی از کرونا منابع مالیشان را هزینه راههای غیر متعارف رفع نیازهای جنسیشان کنند.
✅@Kaleme
🔴 صدای یک جنبش
✍️ #سعید_مدنی:
سهم و نقش استاد آواز ایران، محمدرضا شجریان، در فرهنگ و جامعه ایران محدود به زمانِ مشخصی نیست، اما شاید در هیچ دورهای همچون دو مقطع انقلاب ۱۳۵۷و اعتراضات سال ۱۳۸۸ شاهد عمق پیوند او با خواست و ارادۀ مردم و اثرگذاریاش بر روند تحولات جامعه ایران نبودیم.
فرهنگ حامل حقیقتی است و از طریق موسیقی به زیبایی عرضه میشود، بر باورهای ما دربارۀ جهان و بر احساساتمان نسبت به آنچه پسندیده و ممکن میدانیم اثر میگذارد. موسیقی بر حافظۀ جمعی و سنتهای یک جامعه اثر میگذارد و حسی مشترک نسبت به جهان ایجاد یا بیان میکند. وقتی نوای بیداد شجریان طنین انداخت که «شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار/ مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد» مگر غیر از این است که روح ناراضی ملتی را فریاد زد و بر دلها نشاند؟
با این اوصاف، پیوند هنرمندان به ویژه اهل موسیقی با جنبشهای اجتماعی موجب ارتقای نقش آنان در تحولات اجتماعی میشود. یکی از جدیترین و پایدارترین دستاورد جنبشهای اجتماعی آثار فرهنگی آنهاست. در جریان جنبشها همیشه روشهای جدید تفکر و احساسات تازهای نسبت به جهان عرضه میشود. جنبشهای زیستمحیطی احترام به طبیعت و نیاز انسانها به آن را ترویج میکنند و جنبشهای دمکراتیک خشونت پرهیزی و صلح را آموزش میدهند. بنا بر این حتی کسانی که با چشمانداز یک جنبش همراه نیستند، ارزشها و نگرشهایشان در مواجهه با جنبشها دگرگون و عمیقتر میشود. آیا هیچ خطابه یا مقاله و متنی بود که در مقایسه با طنین صدای شجریان که خواند «تفنگت را زمین بگذار» در انعکاس صلح و خشونتپرهیزی برای ایرانیان مؤثرتر باشد؟
موسیقی در انتقال بیننسلی پیامها و آرمانهای جنبشهای اجتماعی و انباشت آنها برای جنبشهای آینده نیز اثرگذار است. جنبشها با موسیقی شناخت سیاسی خلق میکنند تا معترضان آینده از آنها بهرهبرداری کنند و موسیقی و هنر در جنبشها پیوندهایی پایدار پدید میآورند که تلاشها و جنبشهای آینده را شعلهور میکند.
جنبشها از طریق موسیقی صدای وجدان مردم میشوند و به آنها کمک میکنند تا درکشان از ارزشها و الهاماتی روشنتر شود که در زندگی روزمره فرصتی برای فکر کردن دربارۀ آنها ندارند. جنبشها به مدد هنر و موسیقی با روشهای مهیج مردم را درگیر سیاست به مثابۀ زندگی میکنند و محمدرضا شجریان هربار «مرغ سحر» خواند، چنین کرد.
✅@Kaleme
✍️ #سعید_مدنی:
سهم و نقش استاد آواز ایران، محمدرضا شجریان، در فرهنگ و جامعه ایران محدود به زمانِ مشخصی نیست، اما شاید در هیچ دورهای همچون دو مقطع انقلاب ۱۳۵۷و اعتراضات سال ۱۳۸۸ شاهد عمق پیوند او با خواست و ارادۀ مردم و اثرگذاریاش بر روند تحولات جامعه ایران نبودیم.
فرهنگ حامل حقیقتی است و از طریق موسیقی به زیبایی عرضه میشود، بر باورهای ما دربارۀ جهان و بر احساساتمان نسبت به آنچه پسندیده و ممکن میدانیم اثر میگذارد. موسیقی بر حافظۀ جمعی و سنتهای یک جامعه اثر میگذارد و حسی مشترک نسبت به جهان ایجاد یا بیان میکند. وقتی نوای بیداد شجریان طنین انداخت که «شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار/ مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد» مگر غیر از این است که روح ناراضی ملتی را فریاد زد و بر دلها نشاند؟
با این اوصاف، پیوند هنرمندان به ویژه اهل موسیقی با جنبشهای اجتماعی موجب ارتقای نقش آنان در تحولات اجتماعی میشود. یکی از جدیترین و پایدارترین دستاورد جنبشهای اجتماعی آثار فرهنگی آنهاست. در جریان جنبشها همیشه روشهای جدید تفکر و احساسات تازهای نسبت به جهان عرضه میشود. جنبشهای زیستمحیطی احترام به طبیعت و نیاز انسانها به آن را ترویج میکنند و جنبشهای دمکراتیک خشونت پرهیزی و صلح را آموزش میدهند. بنا بر این حتی کسانی که با چشمانداز یک جنبش همراه نیستند، ارزشها و نگرشهایشان در مواجهه با جنبشها دگرگون و عمیقتر میشود. آیا هیچ خطابه یا مقاله و متنی بود که در مقایسه با طنین صدای شجریان که خواند «تفنگت را زمین بگذار» در انعکاس صلح و خشونتپرهیزی برای ایرانیان مؤثرتر باشد؟
موسیقی در انتقال بیننسلی پیامها و آرمانهای جنبشهای اجتماعی و انباشت آنها برای جنبشهای آینده نیز اثرگذار است. جنبشها با موسیقی شناخت سیاسی خلق میکنند تا معترضان آینده از آنها بهرهبرداری کنند و موسیقی و هنر در جنبشها پیوندهایی پایدار پدید میآورند که تلاشها و جنبشهای آینده را شعلهور میکند.
جنبشها از طریق موسیقی صدای وجدان مردم میشوند و به آنها کمک میکنند تا درکشان از ارزشها و الهاماتی روشنتر شود که در زندگی روزمره فرصتی برای فکر کردن دربارۀ آنها ندارند. جنبشها به مدد هنر و موسیقی با روشهای مهیج مردم را درگیر سیاست به مثابۀ زندگی میکنند و محمدرضا شجریان هربار «مرغ سحر» خواند، چنین کرد.
✅@Kaleme
🔴 سیاست خیابانی!
✍️ #سعید_مدنی:
آقای مصطفی تاجزاده در مصاحبه اخیر خود با نشریه صدا با اشاره به استراتژی های پیشرو برای خروج از بحران و در نقد کنش اعتراضی جمعی( اعتراضات خیابانی ) گفته:
«تجربه نشان داده راهبرد اعتراضات خیابانی، در ایران کنونی جواب نمیدهد. معنای حرف من، این نیست که سیاست خیابانی غیردموکراتیک است یا قانونی نیست یا در خیلی از کشورها تاثیر مثبت نداشته است. بلکه در ایران امروز جواب نمیدهد. بهدلیل اینکه یا با آن برخورد سریع و خشن میشود یا کشور دچار هرجومرج خواهد شد و همین آزادیها و فرصتهایی را هم که امروز داریم، از بین میرود.»
نکته اول در مورد گزاره آقای تاجزاده این است که با توجه به سیاست مشت آهنین در برابر هر گونه اعتراض خیابانی این تاکتیک تا اطلاع ثانوی و چرخش شرایط، موفق نخواهد بود.
پاسخ به این سئوال به ارزیابی ما از علل اعتراضات و ماهیت معترضان برمیگردد. برای مثال نارضایتی حاصل از محرومیت نسبی میتواند تا آستانه تحریک معترضان افزایش یابد و در آن صورت انگیزه اعتراض بر ریسک حضور در خیابان غلیه پیدا کند. اعتراضاتی که در دی ماه ۹۶ و آبان ۹۸ شاهد آن بودیم مگر جز این بود.
👈 متن کامل
http://www.kaleme.com/1399/08/05/klm-282993/
✅@Kaleme
✍️ #سعید_مدنی:
آقای مصطفی تاجزاده در مصاحبه اخیر خود با نشریه صدا با اشاره به استراتژی های پیشرو برای خروج از بحران و در نقد کنش اعتراضی جمعی( اعتراضات خیابانی ) گفته:
«تجربه نشان داده راهبرد اعتراضات خیابانی، در ایران کنونی جواب نمیدهد. معنای حرف من، این نیست که سیاست خیابانی غیردموکراتیک است یا قانونی نیست یا در خیلی از کشورها تاثیر مثبت نداشته است. بلکه در ایران امروز جواب نمیدهد. بهدلیل اینکه یا با آن برخورد سریع و خشن میشود یا کشور دچار هرجومرج خواهد شد و همین آزادیها و فرصتهایی را هم که امروز داریم، از بین میرود.»
نکته اول در مورد گزاره آقای تاجزاده این است که با توجه به سیاست مشت آهنین در برابر هر گونه اعتراض خیابانی این تاکتیک تا اطلاع ثانوی و چرخش شرایط، موفق نخواهد بود.
پاسخ به این سئوال به ارزیابی ما از علل اعتراضات و ماهیت معترضان برمیگردد. برای مثال نارضایتی حاصل از محرومیت نسبی میتواند تا آستانه تحریک معترضان افزایش یابد و در آن صورت انگیزه اعتراض بر ریسک حضور در خیابان غلیه پیدا کند. اعتراضاتی که در دی ماه ۹۶ و آبان ۹۸ شاهد آن بودیم مگر جز این بود.
👈 متن کامل
http://www.kaleme.com/1399/08/05/klm-282993/
✅@Kaleme
t.me
سیاست خیابانی!
چکیده :اعتراض کردن یک پدیدهی غیرعادی نیست. اعتراض نکردن غیرعادی است. جامعهای که هزار مسئله دارد، اساسا اگر کنش اعتراضی نداشته باشد ، موجودیتی ندارد. واکنش سرکوبگرانه نسبت به اعتراض امر غیرعادی و ناهنجار است. اگر شما را در یک اتاق گرسنه نگه دارند و شما داد…
🔴 گذار از دولت عمیق به دولت نظامی
✍️ #سعید_مدنی:
️حضور نظامیان در ساختار قدرت و تلاش آنها برای تصاحب قوای سه گانه به ویژه قوای مجریه و مقننه امری بدیع و جدید نیست. در اغلب دوره های انتخاباتی مجلس کم نبودند ژنرال هایی که با تعویض لباس و فرم وارد مجلس شدند. اساسا از زمان فعالیت کمیته های انقلاب تا امروز همیشه نقش و جایگاه نهاد های نظامی به ویژه سپاه در انتخابات مجالس شورا و خبرگان به طور جدی مطرح بوده است. در ادوار انتخابات ریاست جمهوری هم ژنرال های نظامی از جمله رضایی، شمخانی و قالیباف بدون یونیفورم وارد رقابت ها شدند.
فراتر از این، حضور نظامیان در مناصب رسمی از وزیر تا معاون وزیر و مدیرکل و از سفیر تا کاردار فرهنگی و امثال آن امری پوشیده و پنهان نیست. پس در صورت حضور نامزدهای نظامی در انتخابات آینده چه وضعیت متفاوت و جدیدی قرار است رخ دهد که اینچنین برخی را نگران کرده است؟
شاید آنچه احتمالا باید در انتخابات پیش رو انتظار آن را داشته باشیم به سطح آمدن دولت عمیق است.
مفهوم دولت عمیق از اواسط دهه ۱۹۹۰ پس از یک حادثه رانندگی در ترکیه وارد ادبیات سیاسی شد. در این حادثه رانندگی یک دستگاه خودرو بنز به حفاظ های حاشیه بزرگراهی در استانبول برخورد کرد و تمامی سرنشینان آن کشته شدند. تا اینجا ماجرا واقعه ای معمول محسوب میشد اما پس از فاش شدن هویت کشته شدگان معلوم شد یکی از مقامات ارشد پلیس، مقام ارشد قضایی استانبول و رئیس یک گروه شبه نظامی جنایتکار با عنوان «گرگ های خاکستری» که همان مقامات امنیتی ظاهرا در تعقیب وی بودند، همگی سر نشین این خودرو بودند. البته پیش از این حادثه نیز برای تبیین نقش سیاسی ارتش پاکستان در نظام حکمرانی آن از این مفهوم بهره گرفته شده بود.
حتی پیش از این نیز اصطلاحاتی مثل «حکومت سایه»، «دولت موازی»، «دولت نامرئی» و « دولت در دولت» نیز برای اشاره به نیروهای نامرئی تاثیر گذار در تحولات سیاسی کشورها به کار میرفتند که به نقش نیروهای امنیتی و نظامی در نظام حکمرانی کشورها اشاره داشتند.
👈 متن کامل
http://www.kaleme.com/1399/10/26/klm-284810/
✅@Kaleme
✍️ #سعید_مدنی:
️حضور نظامیان در ساختار قدرت و تلاش آنها برای تصاحب قوای سه گانه به ویژه قوای مجریه و مقننه امری بدیع و جدید نیست. در اغلب دوره های انتخاباتی مجلس کم نبودند ژنرال هایی که با تعویض لباس و فرم وارد مجلس شدند. اساسا از زمان فعالیت کمیته های انقلاب تا امروز همیشه نقش و جایگاه نهاد های نظامی به ویژه سپاه در انتخابات مجالس شورا و خبرگان به طور جدی مطرح بوده است. در ادوار انتخابات ریاست جمهوری هم ژنرال های نظامی از جمله رضایی، شمخانی و قالیباف بدون یونیفورم وارد رقابت ها شدند.
فراتر از این، حضور نظامیان در مناصب رسمی از وزیر تا معاون وزیر و مدیرکل و از سفیر تا کاردار فرهنگی و امثال آن امری پوشیده و پنهان نیست. پس در صورت حضور نامزدهای نظامی در انتخابات آینده چه وضعیت متفاوت و جدیدی قرار است رخ دهد که اینچنین برخی را نگران کرده است؟
شاید آنچه احتمالا باید در انتخابات پیش رو انتظار آن را داشته باشیم به سطح آمدن دولت عمیق است.
مفهوم دولت عمیق از اواسط دهه ۱۹۹۰ پس از یک حادثه رانندگی در ترکیه وارد ادبیات سیاسی شد. در این حادثه رانندگی یک دستگاه خودرو بنز به حفاظ های حاشیه بزرگراهی در استانبول برخورد کرد و تمامی سرنشینان آن کشته شدند. تا اینجا ماجرا واقعه ای معمول محسوب میشد اما پس از فاش شدن هویت کشته شدگان معلوم شد یکی از مقامات ارشد پلیس، مقام ارشد قضایی استانبول و رئیس یک گروه شبه نظامی جنایتکار با عنوان «گرگ های خاکستری» که همان مقامات امنیتی ظاهرا در تعقیب وی بودند، همگی سر نشین این خودرو بودند. البته پیش از این حادثه نیز برای تبیین نقش سیاسی ارتش پاکستان در نظام حکمرانی آن از این مفهوم بهره گرفته شده بود.
حتی پیش از این نیز اصطلاحاتی مثل «حکومت سایه»، «دولت موازی»، «دولت نامرئی» و « دولت در دولت» نیز برای اشاره به نیروهای نامرئی تاثیر گذار در تحولات سیاسی کشورها به کار میرفتند که به نقش نیروهای امنیتی و نظامی در نظام حکمرانی کشورها اشاره داشتند.
👈 متن کامل
http://www.kaleme.com/1399/10/26/klm-284810/
✅@Kaleme
t.me
گذار از دولت عمیق به دولت نظامی
چکیده :حضور نظامیان در مناصب رسمی از وزیر تا معاون وزیر و مدیرکل و از سفیر تا کاردار فرهنگی و امثال آن امری پوشیده و پنهان نیست. پس در صورت حضور نامزدهای نظامی در انتخابات آینده چه وضعیت متفاوت و جدیدی قرار است رخ دهد که اینچنین برخی را نگران کرده...
🔴 درباره اصلاحات جامعه محور!
✍️ #سعید_مدنی:
اصلاحات جامعه محور عبارت مبهم و احتمالاً بههمان اندازه مهمّی است که اخیراً در ادبیات سیاسی و نیز درمیان گروههای سیاسی ایران مورد استفاده قرار میگیرد. در واقع هم اصلاح و اصلاحات و هم جامعه محوری متضمن مفاهیم متنوعی هستند که بر ابهام " اصلاحات جامعه محور" میافزایند. با توجه به تاکید نیروهای سیاسی بر کاربرد چنین عبارت مبهمی شایسته است تا این مفهوم از سوی آنان تبیین و تدقیق شود.
در اینجا برخی از این ابهامات توضیح داده میشود:
۱- به کارگیری یک مفهوم مستلزم تعیین جایگاه آن به عنوان سیاست، برنامه ، استراتژی یا تاکتیک است. در ادبیاتِ به کار گرفته شده در این زمینه، روشن نیست ترکیب"اصلاحات جامعه محور" کجا قرار دارد. تعیین جایگاه در قالب سیاست جدید ، برنامه یا استراتژی بلافاصله سئوالات جدیدی را مطرح میکند که در ادامه توضیح داده خواهد شد.
۲- اتخاذ "اصلاحات جامعه محور" به مثابه سیاست، برنامه یا استراتژیِ جدید، محتملاً به معنای چرخش در مواضع پیشین نیز خواهدبود، در اینصورت لازمخواهدبود، واضعان این ترکیب با روشن کردن نقد خود نسبت به مواضع پیشین،نشان دهند براساس چه ارزیابی و سنجشی، مفهوم جدیدی را جایگزین سیاست، استراتژی یا برنامه گذشته کردهاند.
👈 متن کامل
http://www.kaleme.com/1399/11/04/klm-284979/
✅@Kaleme
✍️ #سعید_مدنی:
اصلاحات جامعه محور عبارت مبهم و احتمالاً بههمان اندازه مهمّی است که اخیراً در ادبیات سیاسی و نیز درمیان گروههای سیاسی ایران مورد استفاده قرار میگیرد. در واقع هم اصلاح و اصلاحات و هم جامعه محوری متضمن مفاهیم متنوعی هستند که بر ابهام " اصلاحات جامعه محور" میافزایند. با توجه به تاکید نیروهای سیاسی بر کاربرد چنین عبارت مبهمی شایسته است تا این مفهوم از سوی آنان تبیین و تدقیق شود.
در اینجا برخی از این ابهامات توضیح داده میشود:
۱- به کارگیری یک مفهوم مستلزم تعیین جایگاه آن به عنوان سیاست، برنامه ، استراتژی یا تاکتیک است. در ادبیاتِ به کار گرفته شده در این زمینه، روشن نیست ترکیب"اصلاحات جامعه محور" کجا قرار دارد. تعیین جایگاه در قالب سیاست جدید ، برنامه یا استراتژی بلافاصله سئوالات جدیدی را مطرح میکند که در ادامه توضیح داده خواهد شد.
۲- اتخاذ "اصلاحات جامعه محور" به مثابه سیاست، برنامه یا استراتژیِ جدید، محتملاً به معنای چرخش در مواضع پیشین نیز خواهدبود، در اینصورت لازمخواهدبود، واضعان این ترکیب با روشن کردن نقد خود نسبت به مواضع پیشین،نشان دهند براساس چه ارزیابی و سنجشی، مفهوم جدیدی را جایگزین سیاست، استراتژی یا برنامه گذشته کردهاند.
👈 متن کامل
http://www.kaleme.com/1399/11/04/klm-284979/
✅@Kaleme
t.me
درباره اصلاحات جامعه محور!
چکیده :سعید مدنی اصلاحات جامعه محور عبارت مبهم و احتمالاً بههمان اندازه مهمّی است که اخیراً در ادبیات سیاسی و نیز درمیان گروههای سیاسی ایران مورد استفاده قرار میگیرد. در واقع هم اصلاح و اصلاحات و هم جامعه محوری متضمن مفاهیم متنوعی هستند که بر ابهام ” اصلاحات…
🔴 در بارهی اصلاح ساختار؛ ساختار چیست؟
✍️ #سعید_مدنی:
اگرچه قرار نیست در این سلسله مباحث مسایل جاری روز را مورد بحث قرار دهیم اما از آن جهت که به تدریج از بحث درباره مفهوم ساختار فاصله میگیریم و وارد مفهوم اصلاح ساختار میشویم، برای روشن تر شدن مفهوم ساختار و ابعاد آن اشاره ای خواهیم داشت به مدیریت خرید واکسن. تقریبا هیچ نظام حکمرانی در سطح جهان تردید ندارد که باید امکان دسترسی به واکسن را برای مردم تحت مدیریت خود فراهم کند. اگر چه میزان تلاش این نظام های حکمرانی برای دسترسی به واکسن وابسته به امکانات و منابع مادی و میزان تعلق و دلبستگی شان به منافع ملی و رفاه مردم بوده اما دراغلب موارد نظام های سلامت تلاش کرده اند با در نظر گرفتن منابع هرچه سریع تر واکسیناسیون را آغاز کنند. اما همان طورکه شاهد هستیم نظام حکمرانی در ایران دهها اگر و اما در مورد نوع واکسن ، محل تولید آن، روش تامین منابع و امثال آن مطرح کرده و در حالی که همه کشورهای منطقه - که بعضا منابعی به مراتب کمتر از ایران دارند- واکسیناسیون را آغاز کرده اند هنوز چشم اندازی از زمان آغاز واکسیناسیون در ایران وجود ندارد. علت چیست؟
👈 متن کامل
http://www.kaleme.com/1399/11/08/klm-285027/
✅@Kaleme
✍️ #سعید_مدنی:
اگرچه قرار نیست در این سلسله مباحث مسایل جاری روز را مورد بحث قرار دهیم اما از آن جهت که به تدریج از بحث درباره مفهوم ساختار فاصله میگیریم و وارد مفهوم اصلاح ساختار میشویم، برای روشن تر شدن مفهوم ساختار و ابعاد آن اشاره ای خواهیم داشت به مدیریت خرید واکسن. تقریبا هیچ نظام حکمرانی در سطح جهان تردید ندارد که باید امکان دسترسی به واکسن را برای مردم تحت مدیریت خود فراهم کند. اگر چه میزان تلاش این نظام های حکمرانی برای دسترسی به واکسن وابسته به امکانات و منابع مادی و میزان تعلق و دلبستگی شان به منافع ملی و رفاه مردم بوده اما دراغلب موارد نظام های سلامت تلاش کرده اند با در نظر گرفتن منابع هرچه سریع تر واکسیناسیون را آغاز کنند. اما همان طورکه شاهد هستیم نظام حکمرانی در ایران دهها اگر و اما در مورد نوع واکسن ، محل تولید آن، روش تامین منابع و امثال آن مطرح کرده و در حالی که همه کشورهای منطقه - که بعضا منابعی به مراتب کمتر از ایران دارند- واکسیناسیون را آغاز کرده اند هنوز چشم اندازی از زمان آغاز واکسیناسیون در ایران وجود ندارد. علت چیست؟
👈 متن کامل
http://www.kaleme.com/1399/11/08/klm-285027/
✅@Kaleme
t.me
در بارهی اصلاح ساختار؛ ساختار چیست؟
چکیده :این روزها نظریه های نرمالیزاسیون و گرایشات مبتنی بر عادی سازی دستمایه فرار از تحلیل ساختاری بحران ها و مشکلات جاری شده است. بر این اساس گروهی که در میان آنها بیشتر اقتصاددانان قرار دارند مدعی میشوند مسایل ایران تفاوتی با هیچ کجای عالم ندارد....
🔴 زیر پا گذاردن اصول اساسی
✍️ #سعید_مدنی:
سخنان هفته گذشته احمد توکلی از کارگزاران مطلع و معتمد نظام و عضو مجمع تشخیص مصلحت از اهمیت بسیار برخوردار بود زیرا وی که مدتها است از درگیریهای جناحی درون نظام فاصله گرفته همواره موضع قاطعی در تایید وضع موجود و عادی سازی وضعیت داشته است، لذا بیان این سخنان در فضای عمومی نشان از عمق نگرانی وی از آینده پیش رو دارد. به گفته او : «در این ۴۰سال وضع مملکت اینقدر بد نبود».
احمد توکلی در نشست انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل از میزان فقر در کشور آماری تکاندهنده داده و گفته که «متاسفانه گرسنگی و فقر در ایران معنادار شده و تعداد کسانی که زیر خط فقر فرضی هستند ۶۰ درصد جمعیت کشور است». توکلی افزوده: «مجلس وقتی تصمیم گرفت یارانه بدهد اعلام کرد به ۶۰ میلیون نفر تعلق میگیرد که این میزان حدود ۷۲ درصد جمعیت کشور را شامل میشود، یعنی ما میپذیریم ۷۲ درصد مردم ایران مستحق اعانه هستند».
او گفته: «ما نباید خود را فریب دهیم، در ۴۰ سال گذشته اعتماد مردم به حکومت ما هیچگاه از این میزان فعلی پایینتر نبوده.» در جمع بندی نهایی توکلی ادعا میکند در صورت ادامه ممکن است آن اتفاقی رقم بخورد که نباید شود».
👈 متن کامل
http://www.kaleme.com/1400/02/01/klm-286460/
✅@Kaleme
✍️ #سعید_مدنی:
سخنان هفته گذشته احمد توکلی از کارگزاران مطلع و معتمد نظام و عضو مجمع تشخیص مصلحت از اهمیت بسیار برخوردار بود زیرا وی که مدتها است از درگیریهای جناحی درون نظام فاصله گرفته همواره موضع قاطعی در تایید وضع موجود و عادی سازی وضعیت داشته است، لذا بیان این سخنان در فضای عمومی نشان از عمق نگرانی وی از آینده پیش رو دارد. به گفته او : «در این ۴۰سال وضع مملکت اینقدر بد نبود».
احمد توکلی در نشست انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل از میزان فقر در کشور آماری تکاندهنده داده و گفته که «متاسفانه گرسنگی و فقر در ایران معنادار شده و تعداد کسانی که زیر خط فقر فرضی هستند ۶۰ درصد جمعیت کشور است». توکلی افزوده: «مجلس وقتی تصمیم گرفت یارانه بدهد اعلام کرد به ۶۰ میلیون نفر تعلق میگیرد که این میزان حدود ۷۲ درصد جمعیت کشور را شامل میشود، یعنی ما میپذیریم ۷۲ درصد مردم ایران مستحق اعانه هستند».
او گفته: «ما نباید خود را فریب دهیم، در ۴۰ سال گذشته اعتماد مردم به حکومت ما هیچگاه از این میزان فعلی پایینتر نبوده.» در جمع بندی نهایی توکلی ادعا میکند در صورت ادامه ممکن است آن اتفاقی رقم بخورد که نباید شود».
👈 متن کامل
http://www.kaleme.com/1400/02/01/klm-286460/
✅@Kaleme
t.me
زیر پا گذاردن اصول اساسی
چکیده :اگر چه ناظران مستقل و محققان اقتصادی و اجتماعی مدتها پیش از توکلی نسبت به روند فزاینده فقر و نابرابری در ایران هشدار داده و با تاکید بر وضعیت جنبشی جامعه ایران وقوع ناآرامی ها و اعتراضات را در آینده نزدیک پبش بینی کرده اند، اما شنیدن چنین اظهاراتی…
🔴 این همه هیاهو برای چیست؟ سیزده گزاره بحث برانگیز در ارزیابی انتخابات
✍️ #سعید_مدنی:
۱- گفته میشود: حضور یا عدم حضور یک رییس جمهور متمایل به اصلاح طلبان به معنای یکپارچه شدن با نشدن قدرت در جمهوری اسلامی است.
این گزاره فقط نشان دهنده خود بزرگ بینی اصلاح طلبان و نداشتن ارزیابی واقع بینانه از نقش و جایگاه رییس جمهور در ساخت قدرت است. نه اصول ۱۲۲ تا ۱۲۹ قانون اساسی و نه تجربه رییس جمهوری در ادوار گذشته وجود چنین جایگاهی را برای رییس جمهور تایید نمی کند.
۲- گفته میشود: به رییس جمهور اصلاح طلب رای دهید تا ساختار کنونی را اصلاح کند.
نهاد دولت بخشی از ساختار در نظام جمهوری اسلامی است. در این ساختار از جمله اصل ۱۷۷ قانون اساسی کمترین امکانی برای تغییر و اصلاح توسط این نهاد پیش بینی نشده است. بنا براین اصلاح ساختار توسط رییس قوه مجریه نا ممکن است.
👈 متن کامل
http://www.kaleme.com/1400/03/30/klm-287619/
✅@Kaleme
✍️ #سعید_مدنی:
۱- گفته میشود: حضور یا عدم حضور یک رییس جمهور متمایل به اصلاح طلبان به معنای یکپارچه شدن با نشدن قدرت در جمهوری اسلامی است.
این گزاره فقط نشان دهنده خود بزرگ بینی اصلاح طلبان و نداشتن ارزیابی واقع بینانه از نقش و جایگاه رییس جمهور در ساخت قدرت است. نه اصول ۱۲۲ تا ۱۲۹ قانون اساسی و نه تجربه رییس جمهوری در ادوار گذشته وجود چنین جایگاهی را برای رییس جمهور تایید نمی کند.
۲- گفته میشود: به رییس جمهور اصلاح طلب رای دهید تا ساختار کنونی را اصلاح کند.
نهاد دولت بخشی از ساختار در نظام جمهوری اسلامی است. در این ساختار از جمله اصل ۱۷۷ قانون اساسی کمترین امکانی برای تغییر و اصلاح توسط این نهاد پیش بینی نشده است. بنا براین اصلاح ساختار توسط رییس قوه مجریه نا ممکن است.
👈 متن کامل
http://www.kaleme.com/1400/03/30/klm-287619/
✅@Kaleme
t.me
این همه هیاهو برای چیست؟ سیزده گزاره بحث برانگیز در ارزیابی انتخابات
چکیده :تجربه جنبش سبز و راهپیمایی سکوت نشان داد میتوان سیاست های خیابانی را دنبال کرد و بر مشی خشونت پرهیز اصرار ورزید. تجربه شورش های دی ماه ۱۳۹۶ و آبان ۱۳۹۸ نیز نشان داد حتی در اعتراضات خود انگیخته نیز میزان خشونت اعمال شده توسط مردم ناراضی در مقایسه با…