♦️اندوه مرگ یک هموطن
✍️ #احمدزیدآبادی:
🔸سینا قنبری به هر دلیلی که دستگیر شده باشد و به هر علتی که جان باخته باشد؛ سرنوشت اش اندوهی ژرف بر دل آدمی می نشاند. اصولاً مرگ در زندان تراژیکترین رُویۀ حیات انسانی است. روحیۀ هم بندیان را برای مدتی طولانی به هم می ریزد؛ داغ خانواده را مضاعف می کند و اگر از آن سوی ماجرا نیز به آن نظر شود؛ در صورت رسانهای شدن فراگیر قضیه، طیفی از نیروهای دخیل در امور زندانبانی را از سربازان وظیفه گرفته تا مأموران عادی و کارمندان دون پایه و مدیران میانی را مدتها به دردسر میاندازد و افزون بر مختل کردن زندگی خانوادگی آنان، بعضاً بد نامی اجتماعی نیز در پی دارد.
🔹اینکه علت مرگ سینا “خودکشی” اعلام شده است؛ نه فقط مسئولیتی را از کسی رفع نمی کند بلکه موضوع را بغرنج تر میکند. میدانیم که آدمها معمولاً در دو حالت دست به خودکشی میزنند. حالت نخست اینکه از افسردگی عمیقی رنج ببرند و حالت دوم هم اینکه شرایط ذهنی یا عینی آنها چنان دشوار و سخت شود که مرگ را بر تحمل آن شرایط ترجیح دهند.
🔸در مورد نخست؛ این پرسش پیش میآید که انسانی عمیقاً افسرده اصولاً چرا باید دستگیر و روانۀ بازداشت شود؟ مورد دوم هم که خود به روشنی گویاست.
🔹گفته میشود مرگ در قرنطینۀ زندان اتفاق افتاده است. قرنطینه معمولاً جای راحتی نیست. امور جاری قرنطینه عموماً توسط آن دسته از زندانیانی اداره می شود که برای کسب امتیازات کوچکی مانند استفادۀ بیشتر از تلفن و یا به دست آوردن جای خواب راحتتر با زندان همکاری میکنند. این دسته از زندانیان معمولاً تواناییهای فکری و عملی بیشتری نسبت به هم بندیان خود دارند و بعضاً در برخورد با متهمان سیاسی آدم های بی معرفتی هم نیستند. با این حال، برخی از آنان نیز به منظور خودشیرینی و یا علاقه به اعمال قدرت، رفتار خشن و توهین آمیزی دارند و بخصوص از موقعیت حقیر خود کمال سوء استفاده را میکنند.
🔸این شرایط البته در حالی است که آمار زندانیان پایین و تراکم قرنطینه عادی باشد. اما به محض اینکه ورودی های زندان افزایشی پر حجم و ناگهانی یابد و تراکم محیط طاقت فرسا شود؛ اوضاع به کلی به هم میریزد. دیگر کسی به کسی نیست. اعصابها خرد و برخوردها ویرانگر میشود.
🔹در حقیقت، میزان تراکم جمعیت هر محیطی، تعیین کنندۀ اصلی کیفیت زندگی در آن است. هر گاه تراکم قرنطینه یا بندی به حدی بالا رود که زندانیان از شدت تنگی جا، شبانه روز در هم بلولاند و امکان لحظهای استراحت یا خواب یا حتی استقرار در نقطهای را هر چند که در راهرو یا ورودی دستشویی باشد؛ پیدا نکنند؛ زندگی به واقع به جهنم تبدیل میشود. تصور آنکه آدمی بخواهد چنینن شرایطی را تا مدتی نامعلوم تحمل کند؛ به قدری نومید کننده و خفقان آور است که مرگ امر مطبوعی در برابر آن جلوه می کند.
✅ @kaleme
✍️ #احمدزیدآبادی:
🔸سینا قنبری به هر دلیلی که دستگیر شده باشد و به هر علتی که جان باخته باشد؛ سرنوشت اش اندوهی ژرف بر دل آدمی می نشاند. اصولاً مرگ در زندان تراژیکترین رُویۀ حیات انسانی است. روحیۀ هم بندیان را برای مدتی طولانی به هم می ریزد؛ داغ خانواده را مضاعف می کند و اگر از آن سوی ماجرا نیز به آن نظر شود؛ در صورت رسانهای شدن فراگیر قضیه، طیفی از نیروهای دخیل در امور زندانبانی را از سربازان وظیفه گرفته تا مأموران عادی و کارمندان دون پایه و مدیران میانی را مدتها به دردسر میاندازد و افزون بر مختل کردن زندگی خانوادگی آنان، بعضاً بد نامی اجتماعی نیز در پی دارد.
🔹اینکه علت مرگ سینا “خودکشی” اعلام شده است؛ نه فقط مسئولیتی را از کسی رفع نمی کند بلکه موضوع را بغرنج تر میکند. میدانیم که آدمها معمولاً در دو حالت دست به خودکشی میزنند. حالت نخست اینکه از افسردگی عمیقی رنج ببرند و حالت دوم هم اینکه شرایط ذهنی یا عینی آنها چنان دشوار و سخت شود که مرگ را بر تحمل آن شرایط ترجیح دهند.
🔸در مورد نخست؛ این پرسش پیش میآید که انسانی عمیقاً افسرده اصولاً چرا باید دستگیر و روانۀ بازداشت شود؟ مورد دوم هم که خود به روشنی گویاست.
🔹گفته میشود مرگ در قرنطینۀ زندان اتفاق افتاده است. قرنطینه معمولاً جای راحتی نیست. امور جاری قرنطینه عموماً توسط آن دسته از زندانیانی اداره می شود که برای کسب امتیازات کوچکی مانند استفادۀ بیشتر از تلفن و یا به دست آوردن جای خواب راحتتر با زندان همکاری میکنند. این دسته از زندانیان معمولاً تواناییهای فکری و عملی بیشتری نسبت به هم بندیان خود دارند و بعضاً در برخورد با متهمان سیاسی آدم های بی معرفتی هم نیستند. با این حال، برخی از آنان نیز به منظور خودشیرینی و یا علاقه به اعمال قدرت، رفتار خشن و توهین آمیزی دارند و بخصوص از موقعیت حقیر خود کمال سوء استفاده را میکنند.
🔸این شرایط البته در حالی است که آمار زندانیان پایین و تراکم قرنطینه عادی باشد. اما به محض اینکه ورودی های زندان افزایشی پر حجم و ناگهانی یابد و تراکم محیط طاقت فرسا شود؛ اوضاع به کلی به هم میریزد. دیگر کسی به کسی نیست. اعصابها خرد و برخوردها ویرانگر میشود.
🔹در حقیقت، میزان تراکم جمعیت هر محیطی، تعیین کنندۀ اصلی کیفیت زندگی در آن است. هر گاه تراکم قرنطینه یا بندی به حدی بالا رود که زندانیان از شدت تنگی جا، شبانه روز در هم بلولاند و امکان لحظهای استراحت یا خواب یا حتی استقرار در نقطهای را هر چند که در راهرو یا ورودی دستشویی باشد؛ پیدا نکنند؛ زندگی به واقع به جهنم تبدیل میشود. تصور آنکه آدمی بخواهد چنینن شرایطی را تا مدتی نامعلوم تحمل کند؛ به قدری نومید کننده و خفقان آور است که مرگ امر مطبوعی در برابر آن جلوه می کند.
✅ @kaleme
🔶 فاجعۀ دلخراش نفتکش سانچی
✍️ #احمدزیدآبادی:
🔹مرگ دلخراش سرنشینان نفت کش سانچی قلب همۀ ایرانیان را مالامال درد کرده است و در این میان، هر فردی می کوشد تا به نحوی همدردی خود را با خانوادۀ قربانیان این فاجعه ابراز کند.
🔹حوادثی از این دست، اگر ناشی از تقصیر یا قصورِ فرد یا دستگاهی نباشد؛ صرفاً یک تراژدی انسانی است که جز شکیبایی و همدردی، راهی برای تحمل آن باقی نمیگذارد.
🔹واکنش بسیاری از ایرانیان به این فاجعه چنان بود که گویی همۀ این قبیل حوادث، قابل کنترل و پیشگیری است و به صرف اینکه اتفاق افتاده، حتماً مقصری دارد.
متأسفانه در حیات بشری، امور خارج از کنترل انسان ها بسیار است و هیچ اجتماعی هم با هر میزان از پیشرفت مادی و مدیریت عالی، از آن مصون نیست.
از این رو، معمولاً در همۀ جای دنیا فجایع قابل پیشگیری و کنترل را از فجایع خارج از کنترل بشر تفکیک می کنند به طوری که در مورد فجایع نوع نخست، خواستار پاسخگویی یا استعفای مسئولان مربوطه می شوند و در مورد فجایع نوع دوام، با شکیبایی و همدلی و همبستگی، در جهت کاهش آلام خانوادههای قربانیان میکوشند.
🔹ظاهراً در کشور ما به علت فشارهای روزانه و نارضایتی از نحوۀ ادارۀ کشور، بسیاری از افراد بین این دو نوع فاجعه، تفکیکی قائل نمیشوند و به صرف وقوع حادثهای، به جای تحقیق در بارۀ امکان یا عدم امکان پیشگیری آن، افراد و دستگاههای مرتبط با حوزۀ وقوع فاجعه را با زبانی تند و گزنده هدف حمله قرار میدهند.
🔹این نوع واکنش، البته قابل فهم است، اما موجه نیست. اگر ما به این نوع واکنشها عادت کنیم؛ نه فقط روزی دامن خودمان را خواهد گرفت بلکه بنیان اخلاقی جامعه را بیش از پیش در هم خواهد شکست.
🔹از نگاه من، داوری و رفتار ناعادلانه و غیر منصفانه از طرف هر بشری – حتی با سفیدترین کارنامه -علیه بشر دیگری – حتی با سیاهترین کارنامه – پذیرفتنی نیست و اگر ما به این نوع اصول بیاعتنا بمانیم؛ به فرض تحولات سیاسی بزرگ نیز فقط از چاله به چاه سقوط می کنیم.
🔹خداوند قربانیان نفتکش سانچی را غرق رحمت لایزال و مهربانی بی انتهای خود گرداند و به خانواده های داغدار آنها شکیبایی دهد و دل پر دردشان را آرام گرداند. آمین
✅ @kaleme
✍️ #احمدزیدآبادی:
🔹مرگ دلخراش سرنشینان نفت کش سانچی قلب همۀ ایرانیان را مالامال درد کرده است و در این میان، هر فردی می کوشد تا به نحوی همدردی خود را با خانوادۀ قربانیان این فاجعه ابراز کند.
🔹حوادثی از این دست، اگر ناشی از تقصیر یا قصورِ فرد یا دستگاهی نباشد؛ صرفاً یک تراژدی انسانی است که جز شکیبایی و همدردی، راهی برای تحمل آن باقی نمیگذارد.
🔹واکنش بسیاری از ایرانیان به این فاجعه چنان بود که گویی همۀ این قبیل حوادث، قابل کنترل و پیشگیری است و به صرف اینکه اتفاق افتاده، حتماً مقصری دارد.
متأسفانه در حیات بشری، امور خارج از کنترل انسان ها بسیار است و هیچ اجتماعی هم با هر میزان از پیشرفت مادی و مدیریت عالی، از آن مصون نیست.
از این رو، معمولاً در همۀ جای دنیا فجایع قابل پیشگیری و کنترل را از فجایع خارج از کنترل بشر تفکیک می کنند به طوری که در مورد فجایع نوع نخست، خواستار پاسخگویی یا استعفای مسئولان مربوطه می شوند و در مورد فجایع نوع دوام، با شکیبایی و همدلی و همبستگی، در جهت کاهش آلام خانوادههای قربانیان میکوشند.
🔹ظاهراً در کشور ما به علت فشارهای روزانه و نارضایتی از نحوۀ ادارۀ کشور، بسیاری از افراد بین این دو نوع فاجعه، تفکیکی قائل نمیشوند و به صرف وقوع حادثهای، به جای تحقیق در بارۀ امکان یا عدم امکان پیشگیری آن، افراد و دستگاههای مرتبط با حوزۀ وقوع فاجعه را با زبانی تند و گزنده هدف حمله قرار میدهند.
🔹این نوع واکنش، البته قابل فهم است، اما موجه نیست. اگر ما به این نوع واکنشها عادت کنیم؛ نه فقط روزی دامن خودمان را خواهد گرفت بلکه بنیان اخلاقی جامعه را بیش از پیش در هم خواهد شکست.
🔹از نگاه من، داوری و رفتار ناعادلانه و غیر منصفانه از طرف هر بشری – حتی با سفیدترین کارنامه -علیه بشر دیگری – حتی با سیاهترین کارنامه – پذیرفتنی نیست و اگر ما به این نوع اصول بیاعتنا بمانیم؛ به فرض تحولات سیاسی بزرگ نیز فقط از چاله به چاه سقوط می کنیم.
🔹خداوند قربانیان نفتکش سانچی را غرق رحمت لایزال و مهربانی بی انتهای خود گرداند و به خانواده های داغدار آنها شکیبایی دهد و دل پر دردشان را آرام گرداند. آمین
✅ @kaleme
🔵چرا اهانت؟
✍️#احمدزیدآبادی
🔺پس از رویدادهای تآسف انگیز اخیر در خیابان پاسداران، عدهای از مقامهای رسمی و غیررسمی، در حملات لفظی خود علیه جمعیت درویشان گنابادی، خواستار برخورد شدید و قاطع با آنان شدند.
🔺در این میان، سید احمد علم الهدی، امام جمعۀ مشهد پا را فراتر از دیگران گذاشت و در وصف ملاسلطان علی، یکی از رهبران سلسلۀ صوفیان شاه نعمت اللهی، تعابیری به کار برد که در نرمترین قرائت، اهانتی آشکار به این صوفی قرن چهاردهم به شمار می رود.
🔺از قضا ملاسلطان علی، همان شخصیتی است که آیت الله خمینی در تفسیر سورۀ حمد خود، از او در کنار محی الدین عربی و ملا عبدالرزاق کاشانی نام برده و تفسیر بیان السعادۀ وی را به عنوان تفسیری عرفانی معرفی کرده است.
🔺روشن است که اهانت به رهبران فرقههای مذهبی و تحقیر و تخفیف آنها، از یک طرف جمعی از هموطنان ما را به خشم و غضب وارد میدارد و از طرف دیگر، جمعی متفاوت را تحریک میکند و عملاً کار را به کینه و نفرت و نزاع فرقهای میکشاند.
🔺آیا افرادی در سطح امام جمعۀ یک شهر بزرگ به واقع این نکتۀ بدیهی را نمی دانند و یا اینکه می دانند و به عمد در پی راه انداختن جنگ و نزاع مذهبی هستند؟
🔺اروپائیان نزدیک ۴۰۰سال است که به نزاعهای فرقهای و مذهبی و درون دینی پایان دادهاند؛ آیا ما تازه میخواهیم آن را آغاز کنیم؟ آخر این چه وضعی است؟ یک جو دوراندیشی و دلسوزی برای این کشور باید حکم کیمیا پیدا کند؟
✅ @kaleme
✍️#احمدزیدآبادی
🔺پس از رویدادهای تآسف انگیز اخیر در خیابان پاسداران، عدهای از مقامهای رسمی و غیررسمی، در حملات لفظی خود علیه جمعیت درویشان گنابادی، خواستار برخورد شدید و قاطع با آنان شدند.
🔺در این میان، سید احمد علم الهدی، امام جمعۀ مشهد پا را فراتر از دیگران گذاشت و در وصف ملاسلطان علی، یکی از رهبران سلسلۀ صوفیان شاه نعمت اللهی، تعابیری به کار برد که در نرمترین قرائت، اهانتی آشکار به این صوفی قرن چهاردهم به شمار می رود.
🔺از قضا ملاسلطان علی، همان شخصیتی است که آیت الله خمینی در تفسیر سورۀ حمد خود، از او در کنار محی الدین عربی و ملا عبدالرزاق کاشانی نام برده و تفسیر بیان السعادۀ وی را به عنوان تفسیری عرفانی معرفی کرده است.
🔺روشن است که اهانت به رهبران فرقههای مذهبی و تحقیر و تخفیف آنها، از یک طرف جمعی از هموطنان ما را به خشم و غضب وارد میدارد و از طرف دیگر، جمعی متفاوت را تحریک میکند و عملاً کار را به کینه و نفرت و نزاع فرقهای میکشاند.
🔺آیا افرادی در سطح امام جمعۀ یک شهر بزرگ به واقع این نکتۀ بدیهی را نمی دانند و یا اینکه می دانند و به عمد در پی راه انداختن جنگ و نزاع مذهبی هستند؟
🔺اروپائیان نزدیک ۴۰۰سال است که به نزاعهای فرقهای و مذهبی و درون دینی پایان دادهاند؛ آیا ما تازه میخواهیم آن را آغاز کنیم؟ آخر این چه وضعی است؟ یک جو دوراندیشی و دلسوزی برای این کشور باید حکم کیمیا پیدا کند؟
✅ @kaleme
🔵سرنوشت سعید مرتضوی در زندان
✍️ #احمدزیدآبادی:
🔺از اجرای حکم دو سال زندان سعید مرتضوی خیلی از افراد خوشحال شدند؛ من اما دلیلی برای خوشحالی ندیدم.
🔺مرتضوی در سال ۷۹ به عنوان رئیس شعبۀ ۱۴۱۰ مجتمع قضایی کارکنان دولت، خیلی رفتار بی ادبانه و پرخاشجویانه ای نسبت به من و خانواده ام داشت و البته تا می توانست دروغ گفت و سخت گرفت و آزار داد. با این همه احساس می کنم از او کینه ای به دل ندارم. صرف این احساس اما، دلیل نارضایتی ام از زندانی شدن او نیست.
🔺ما انسان ها عموماً به درجاتی خطاکاریم و مهمتر از آن وقتی به موقعیتی دست پیدا می کنیم بعضاً خدا را هم بنده نیستیم. از این رو، چنان بی پروا می تازیم تا اینکه زمین می خوریم. پس از زمین خوردن، از نظر من دیگر سرنوشت فرد اهمیتی ندارد. مهم این است که رسیدگی به بزه یا جنایت یا تخلف او به گونه ای صورت گیرد که مانع تکرار آن رفتار شود. از این رو به نظر من، کشف حقیقت و اجرای عدالت بالاتر از کیفر و انتقام می نشیند.
🔺طبعاً اجرای عدالت اقتضاء می کند که هر جنایت، کیفری به دنبال داشته باشد؛ اما به نظرم روح آدمی باید بزرگتر از آن باشد که کیفر را صرفاً در آزار جسمی و یا روحی - با منشأ بیرونی - مجرم و یا در انتقامجویی جستجو کند. همین که مجرمی در ملأ عام به جرمش اعتراف کند و در نگاه عموم سرافکندۀ بی وجدانی خود شود و امکان ادامۀ جنایت نیز پیدا نکند؛ به نظرم هم نوعی اجرای عدالت است و هم برای دیگران آموزنده و عبرت آمیز.
🔺در مورد سعید مرتضوی به نظرم کشف حقیقت صورت نگرفت. در واقع، نقش واقعی او در حوادث هولناک پس از انتخابات سال ۸۸ بخصوص تشکیل دادگاههای کذایی و فشار بر متهمان، همچنان در هاله ای از ابهام است. از این رو، به راستی نمی دانم که دقیقاً به چه دلیل راهی زندان شد و سهم هر یک از اتهاماتش از جمله دخالتش در فاجعۀ کهریزک و طرح اتحاد و دوستی توطئه آمیزش با محمود احمدی نژاد، در صدور حکم زندان برای او تا چه اندازه تأثیرگذار بوده است.
🔺به جای حکم زندان برای مرتضوی به نظرم شایسته تر این بود که از عموم قربانیان و محکومان زیر دست او خواسته شود تا در دادگاهی علنی از او طرح شکایت کنند و او هم به دفاع از خود بر خیزد. همین دادگاه به خودی خود مجازات مرتضوی بود و نیازی به فرستادنش به زندان هم نبود.
🔺البته مطمئنم که در بند عمومی به سعید مرتضوی بد نخواهد گذشت. اینگونه افراد در روزهای نخست وردشان به بند، بعضاً مورد متلک پرانی و تمسخر و حتی تهدید برخی از زندانیان قرار می گیرند؛ اما آنها به سرعت از طریق نقل شیرین کاری های خود در دورۀ خدمتشان و بازگویی خاطرات خود از افراد مشهور، جمع بسیاری را دور خود گرد می آورند و به نُقل محفل آنان تبدیل می شوند! با گذشت زمان، آنها از ادامۀ نفوذ خود در دستگاهها و نهادهای مختلف سخن به میان می آورند و بدینوسیله، جمعی زندانی مستأصل را به گشودن گره پرونده شان از طریق اعمال نفوذ خود امیدوار می کنند و به طمع می اندازد و از این طریق آنان را مرید خود می کنند.
🔺این مریدان در خوش خدمتی و حتی چاپلوسی آنان تا بدانجا پیش می روند که مبلغ بیگناهی و جوانمردی آنها در بین دیگر زندانیان می شوند و از دوره ای به بعد، انجام کارهای شخصی آنها را نیز به دوش می گیرند به طوری که اجازه نمی دهند حتی دست به سیاه و سفید بزنند! بدین ترتیب، امثال مرتضوی به سرعت امپراتوری کوچک خود را در بند بنا می کنند و خودشان هم باورشان می شود که هم بیگناه و قربانی اند و هم در بین "مردم" از محبوبیت بالایی برخوردارند!
🔺این درست اتفاقی است که برای قاتلان داریوش و پروانۀ فروهر در سالن سه بند هفت زندان اوین اتفاق افتاد. روزی که کاظمی و عالیخانی وارد بند شدند؛ بیشتر زندانیان با انزجار از آنها فاصله گرفتند اما روزی که از بند منتقل می شدند؛ جماعت بسیاری ضمن بدرقۀ آنها برای سلامتی و آزادی شان صلوات می فرستادند!
✅ @kaleme
✍️ #احمدزیدآبادی:
🔺از اجرای حکم دو سال زندان سعید مرتضوی خیلی از افراد خوشحال شدند؛ من اما دلیلی برای خوشحالی ندیدم.
🔺مرتضوی در سال ۷۹ به عنوان رئیس شعبۀ ۱۴۱۰ مجتمع قضایی کارکنان دولت، خیلی رفتار بی ادبانه و پرخاشجویانه ای نسبت به من و خانواده ام داشت و البته تا می توانست دروغ گفت و سخت گرفت و آزار داد. با این همه احساس می کنم از او کینه ای به دل ندارم. صرف این احساس اما، دلیل نارضایتی ام از زندانی شدن او نیست.
🔺ما انسان ها عموماً به درجاتی خطاکاریم و مهمتر از آن وقتی به موقعیتی دست پیدا می کنیم بعضاً خدا را هم بنده نیستیم. از این رو، چنان بی پروا می تازیم تا اینکه زمین می خوریم. پس از زمین خوردن، از نظر من دیگر سرنوشت فرد اهمیتی ندارد. مهم این است که رسیدگی به بزه یا جنایت یا تخلف او به گونه ای صورت گیرد که مانع تکرار آن رفتار شود. از این رو به نظر من، کشف حقیقت و اجرای عدالت بالاتر از کیفر و انتقام می نشیند.
🔺طبعاً اجرای عدالت اقتضاء می کند که هر جنایت، کیفری به دنبال داشته باشد؛ اما به نظرم روح آدمی باید بزرگتر از آن باشد که کیفر را صرفاً در آزار جسمی و یا روحی - با منشأ بیرونی - مجرم و یا در انتقامجویی جستجو کند. همین که مجرمی در ملأ عام به جرمش اعتراف کند و در نگاه عموم سرافکندۀ بی وجدانی خود شود و امکان ادامۀ جنایت نیز پیدا نکند؛ به نظرم هم نوعی اجرای عدالت است و هم برای دیگران آموزنده و عبرت آمیز.
🔺در مورد سعید مرتضوی به نظرم کشف حقیقت صورت نگرفت. در واقع، نقش واقعی او در حوادث هولناک پس از انتخابات سال ۸۸ بخصوص تشکیل دادگاههای کذایی و فشار بر متهمان، همچنان در هاله ای از ابهام است. از این رو، به راستی نمی دانم که دقیقاً به چه دلیل راهی زندان شد و سهم هر یک از اتهاماتش از جمله دخالتش در فاجعۀ کهریزک و طرح اتحاد و دوستی توطئه آمیزش با محمود احمدی نژاد، در صدور حکم زندان برای او تا چه اندازه تأثیرگذار بوده است.
🔺به جای حکم زندان برای مرتضوی به نظرم شایسته تر این بود که از عموم قربانیان و محکومان زیر دست او خواسته شود تا در دادگاهی علنی از او طرح شکایت کنند و او هم به دفاع از خود بر خیزد. همین دادگاه به خودی خود مجازات مرتضوی بود و نیازی به فرستادنش به زندان هم نبود.
🔺البته مطمئنم که در بند عمومی به سعید مرتضوی بد نخواهد گذشت. اینگونه افراد در روزهای نخست وردشان به بند، بعضاً مورد متلک پرانی و تمسخر و حتی تهدید برخی از زندانیان قرار می گیرند؛ اما آنها به سرعت از طریق نقل شیرین کاری های خود در دورۀ خدمتشان و بازگویی خاطرات خود از افراد مشهور، جمع بسیاری را دور خود گرد می آورند و به نُقل محفل آنان تبدیل می شوند! با گذشت زمان، آنها از ادامۀ نفوذ خود در دستگاهها و نهادهای مختلف سخن به میان می آورند و بدینوسیله، جمعی زندانی مستأصل را به گشودن گره پرونده شان از طریق اعمال نفوذ خود امیدوار می کنند و به طمع می اندازد و از این طریق آنان را مرید خود می کنند.
🔺این مریدان در خوش خدمتی و حتی چاپلوسی آنان تا بدانجا پیش می روند که مبلغ بیگناهی و جوانمردی آنها در بین دیگر زندانیان می شوند و از دوره ای به بعد، انجام کارهای شخصی آنها را نیز به دوش می گیرند به طوری که اجازه نمی دهند حتی دست به سیاه و سفید بزنند! بدین ترتیب، امثال مرتضوی به سرعت امپراتوری کوچک خود را در بند بنا می کنند و خودشان هم باورشان می شود که هم بیگناه و قربانی اند و هم در بین "مردم" از محبوبیت بالایی برخوردارند!
🔺این درست اتفاقی است که برای قاتلان داریوش و پروانۀ فروهر در سالن سه بند هفت زندان اوین اتفاق افتاد. روزی که کاظمی و عالیخانی وارد بند شدند؛ بیشتر زندانیان با انزجار از آنها فاصله گرفتند اما روزی که از بند منتقل می شدند؛ جماعت بسیاری ضمن بدرقۀ آنها برای سلامتی و آزادی شان صلوات می فرستادند!
✅ @kaleme
🔵چرا نگرانی؟
✍️ #احمدزیدآبادی
🔺برخی محافل سیاسی در ایران که تا همین ماههای اخیر برجام را فاقد هرگونه دستاورد مثبتی میدانستند و بعضاً امضای آن را تا حد "وطن فروشی" به استهزاء میگرفتند؛ اینک که ترامپ قصد خروج آمریکا از این پیمان را دارد؛ موضعی توأم با نگرانی در پیش گرفتهاند!
🔺خب، اگر برجام دستاوردی نداشته و یکسره هم به زیان ایران بوده است؛ خروج آمریکا از آن چه جای نگرانی دارد؟ این محافل اگر در ادعای خود صادق بودند؛ باید ترامپ را تشویق میکردند که هر چه زودتر برجام را پاره کند نه اینکه به انحاء مختلف از تصمیم احتمالی او ابراز ناراحتی و خشم و انزجار کنند!
✅ @kaleme
✍️ #احمدزیدآبادی
🔺برخی محافل سیاسی در ایران که تا همین ماههای اخیر برجام را فاقد هرگونه دستاورد مثبتی میدانستند و بعضاً امضای آن را تا حد "وطن فروشی" به استهزاء میگرفتند؛ اینک که ترامپ قصد خروج آمریکا از این پیمان را دارد؛ موضعی توأم با نگرانی در پیش گرفتهاند!
🔺خب، اگر برجام دستاوردی نداشته و یکسره هم به زیان ایران بوده است؛ خروج آمریکا از آن چه جای نگرانی دارد؟ این محافل اگر در ادعای خود صادق بودند؛ باید ترامپ را تشویق میکردند که هر چه زودتر برجام را پاره کند نه اینکه به انحاء مختلف از تصمیم احتمالی او ابراز ناراحتی و خشم و انزجار کنند!
✅ @kaleme
📄رفع حصر و فرصتهای از دست رفته!
✍🏻#احمدزیدآبادی
🔹حسین کروبی از تصویب رفع حصر سران "جنبش سبز" در شورای عالی امنیت ملی خبر داده است. اگر این خبر تکذیب نشود؛ قاعدتاً نشانۀ مثبتی از ایجاد فضای سیاسی تازهای در کشور است، اما دریغ که این کار دیرهنگام صورت میگیرد و نتایج حاصل از آن محدود خواهد بود.
🔹اگر رفع حصر سال پیش در همین ایام صورت میگرفت؛ صرف انتشار خبر آن، موجی از نشاط سیاسی و امید به تغییر و پیشرفت در اقشار مختلف اجتماعی ایجاد میکرد و جامعه را از فرو غلتیدن به یأس و سرخوردگی نجات میداد؛ اما یک سال تأخیر، متأسفانه اثر خود را گذاشته و بسیاری چیزها را دستخوش دگرگونی کرده است.
🔹از نگاه من، افکار عمومی در مجموع، پدیده ای لغزنده و ناپایدار است. در زمانهای مناسب از طریق تصمیمهای مناسب، میتوان آن را شکل و جهت داد و به مسیر دلخواه هدایت کرد؛ اما اگر آن زمان مناسب از دست برود و تصمیم مناسب گرفته نشود؛ مهار افکار عمومی از دست تصمیمگیران سیاسی رها میشود و به مسیری متفاوت میرود.
🔹تجربۀ تاریخی نشان میدهد که افکار عمومی هنگامی که به مسیر معکوس افتد؛ چنان عجول و پرشتاب به پیش میتازد که گویی سیلی است که سالها در پشت سدی اسیر بوده است.
🔹هنرِ سیاست، تصمیم گیری درست در زمان درست است و اگر هر کدام از این دو رعایت نشود؛ به معنی از دست دادن فرصت است. از همین روست که امام علی فرصتها را چون ابر بهار، زودگذر می داند و برای دریافتن آنها هشدار و انذار می دهد. در کشور ما اما گویی از دست دادن فرصتها خود به هنر تبدیل شده است!
🔹روند وقایع گذشته نشان میدهد که همۀ آنچه که قرار نیست انجام شود؛ در نهایت روزی انجام می شود؛ اما بسیار دیرهنگام!
🔹مردمان طالب میوههای رسیدهاند. اگر در هنگام رسیدن میوهها، مردم از چیدن آنها منع شوند؛ کار از کار میگذرد. در مورد رفع حصر البته شاید هنوز به کلی کار از کار نگذشته باشد؛ بستگی به این دارد که به چه منظوری صورت میگیرد: اقدامی مصلحت جویانه از سر ناچاری؟ یا تصمیمی برای ترمیم پارهای جراحات اجتماعی و ایجاد فضایی متفاوت در کشور؟
✅ @kaleme
✍🏻#احمدزیدآبادی
🔹حسین کروبی از تصویب رفع حصر سران "جنبش سبز" در شورای عالی امنیت ملی خبر داده است. اگر این خبر تکذیب نشود؛ قاعدتاً نشانۀ مثبتی از ایجاد فضای سیاسی تازهای در کشور است، اما دریغ که این کار دیرهنگام صورت میگیرد و نتایج حاصل از آن محدود خواهد بود.
🔹اگر رفع حصر سال پیش در همین ایام صورت میگرفت؛ صرف انتشار خبر آن، موجی از نشاط سیاسی و امید به تغییر و پیشرفت در اقشار مختلف اجتماعی ایجاد میکرد و جامعه را از فرو غلتیدن به یأس و سرخوردگی نجات میداد؛ اما یک سال تأخیر، متأسفانه اثر خود را گذاشته و بسیاری چیزها را دستخوش دگرگونی کرده است.
🔹از نگاه من، افکار عمومی در مجموع، پدیده ای لغزنده و ناپایدار است. در زمانهای مناسب از طریق تصمیمهای مناسب، میتوان آن را شکل و جهت داد و به مسیر دلخواه هدایت کرد؛ اما اگر آن زمان مناسب از دست برود و تصمیم مناسب گرفته نشود؛ مهار افکار عمومی از دست تصمیمگیران سیاسی رها میشود و به مسیری متفاوت میرود.
🔹تجربۀ تاریخی نشان میدهد که افکار عمومی هنگامی که به مسیر معکوس افتد؛ چنان عجول و پرشتاب به پیش میتازد که گویی سیلی است که سالها در پشت سدی اسیر بوده است.
🔹هنرِ سیاست، تصمیم گیری درست در زمان درست است و اگر هر کدام از این دو رعایت نشود؛ به معنی از دست دادن فرصت است. از همین روست که امام علی فرصتها را چون ابر بهار، زودگذر می داند و برای دریافتن آنها هشدار و انذار می دهد. در کشور ما اما گویی از دست دادن فرصتها خود به هنر تبدیل شده است!
🔹روند وقایع گذشته نشان میدهد که همۀ آنچه که قرار نیست انجام شود؛ در نهایت روزی انجام می شود؛ اما بسیار دیرهنگام!
🔹مردمان طالب میوههای رسیدهاند. اگر در هنگام رسیدن میوهها، مردم از چیدن آنها منع شوند؛ کار از کار میگذرد. در مورد رفع حصر البته شاید هنوز به کلی کار از کار نگذشته باشد؛ بستگی به این دارد که به چه منظوری صورت میگیرد: اقدامی مصلحت جویانه از سر ناچاری؟ یا تصمیمی برای ترمیم پارهای جراحات اجتماعی و ایجاد فضایی متفاوت در کشور؟
✅ @kaleme
🔵 حیثیتی کردن مسائلی که ذاتا حیثیتی نیست
✍ #احمدزیدآبادی
🔻اعلام آمادگی دونالد ترامپ برای مذاکرۀ بدون پیششرط با ایران، بیش از آنکه حرکتی در جهت ترغیب مقامهای جمهوری اسلامی به مذاکره باشد؛ اقدامی برای تحت فشار گذاشتن آنهاست!
🔻واقعیت این است که موضع "گریز از مذاکره" در عالم دیپلماسی و افکار عمومی بینالمللی طرفداری ندارد؛ اما اگر یک طرف مناقشه، قید و شرطهای متعددی برای آغاز مذاکره بگذارد؛ آنگاه طرف دیگر میتواند با رد آن پیششرطها، نفی مذاکره را منطقاً توجیه کند.
🔻موضع جمهوری اسلامی برای رد مذاکره با آمریکا تاکنون بر مبنای فوق استوار بود؛ اما ترامپ با طرح مذاکرات بدون پیششرط، معادله را به هم زد و دیپلماتهای ایرانی را در موقعیت دشوارتری قرار داد.
🔻از این پس، در هر مذاکرۀ دیپلماتهای ایرانی با رهبران کشورهای دیگر، این جمله بسیار تکرار خواهد شد که چرا ایران وارد مذاکره با آمریکا نمیشود؟
🔻طبعاً محمد جواد ظریف و همکارانش در وزارت خارجه نمیتوانند با تکیه بر شرط و شروط 12 گانۀ پمپئو، درخواست مذاکره با آمریکا را به راحتی رد کنند؛ چرا که از طرف خارجی خواهند شنید که با توجه به اعلام آمادگی ترامپ برای مذاکرۀ بدون پیششرط، شروط 12 گانۀ پمپئو در واقع چیزی جز دستور کار مذاکرۀ احتمالی نیست و ایران هم میتواند دستور کار خاص خود را داشته باشد!
🔻من بعید میدانم که دیپلماتهای ایرانی برای رد این منطق، استدلال مورد پسندی داشته باشند؛ و لابد در این وضعیت، بحث "پیمان شکنی" ترامپ در لغو برجام را پیش میکشند. پیش کشیدن این بحث هم اما کمک شایانی به دیپلماتهای ایرانی نخواهد کرد چرا که طرفشان خواهد گفت؛ مگر امضای کنندۀ برجام بوده که با لغو آن، پیمان خود را شکسته باشد؟ در اینجا قاعدتاً دیپلماتهای ایرانی موضوع استمرار تعهدات بینالمللی کشورها را به میان میآورند؛ اما طرف مقابل هم با مطرح کردن لغو معاهدات امنیتی بین ایران و آمریکا توسط جمهوری اسلامی پس از پیروزی انقلاب و اشغال سفارت آنها در تهران، بحث را به مسیری بی انتها خواهد کشاند که سرانجام چیزی از آن عاید نخواهد شد.
🔻در مجموع چنین به نظر میرسد که ترامپ با طرح مذاکرۀ بدون پیش شرط با ایران، انگشت بر نقطهای گذاشته است که از یک سو جمهوری اسلامی، آن را برای خود مسئلهای حیثیتی کرده و از این رو به آسانی نمیتواند از آن عبور کند؛ اما از سوی دیگر این موضع حیثیتی در مجامع دیپلماتیک و بینالمللی قابل دفاع نیست!
🔻نتیجه گیری: 1- ترامپ رهبر متعارفی نیست؛ اما گویا برای بهرهگیری از تناقضات حریفانش استاد است! 2- حیثیتی کردن مسائلی که در ذات خود ارزش حیثیتی ندارند؛ گرفتاری مخصوص به خود را دارد!
✅ @kaleme
✍ #احمدزیدآبادی
🔻اعلام آمادگی دونالد ترامپ برای مذاکرۀ بدون پیششرط با ایران، بیش از آنکه حرکتی در جهت ترغیب مقامهای جمهوری اسلامی به مذاکره باشد؛ اقدامی برای تحت فشار گذاشتن آنهاست!
🔻واقعیت این است که موضع "گریز از مذاکره" در عالم دیپلماسی و افکار عمومی بینالمللی طرفداری ندارد؛ اما اگر یک طرف مناقشه، قید و شرطهای متعددی برای آغاز مذاکره بگذارد؛ آنگاه طرف دیگر میتواند با رد آن پیششرطها، نفی مذاکره را منطقاً توجیه کند.
🔻موضع جمهوری اسلامی برای رد مذاکره با آمریکا تاکنون بر مبنای فوق استوار بود؛ اما ترامپ با طرح مذاکرات بدون پیششرط، معادله را به هم زد و دیپلماتهای ایرانی را در موقعیت دشوارتری قرار داد.
🔻از این پس، در هر مذاکرۀ دیپلماتهای ایرانی با رهبران کشورهای دیگر، این جمله بسیار تکرار خواهد شد که چرا ایران وارد مذاکره با آمریکا نمیشود؟
🔻طبعاً محمد جواد ظریف و همکارانش در وزارت خارجه نمیتوانند با تکیه بر شرط و شروط 12 گانۀ پمپئو، درخواست مذاکره با آمریکا را به راحتی رد کنند؛ چرا که از طرف خارجی خواهند شنید که با توجه به اعلام آمادگی ترامپ برای مذاکرۀ بدون پیششرط، شروط 12 گانۀ پمپئو در واقع چیزی جز دستور کار مذاکرۀ احتمالی نیست و ایران هم میتواند دستور کار خاص خود را داشته باشد!
🔻من بعید میدانم که دیپلماتهای ایرانی برای رد این منطق، استدلال مورد پسندی داشته باشند؛ و لابد در این وضعیت، بحث "پیمان شکنی" ترامپ در لغو برجام را پیش میکشند. پیش کشیدن این بحث هم اما کمک شایانی به دیپلماتهای ایرانی نخواهد کرد چرا که طرفشان خواهد گفت؛ مگر امضای کنندۀ برجام بوده که با لغو آن، پیمان خود را شکسته باشد؟ در اینجا قاعدتاً دیپلماتهای ایرانی موضوع استمرار تعهدات بینالمللی کشورها را به میان میآورند؛ اما طرف مقابل هم با مطرح کردن لغو معاهدات امنیتی بین ایران و آمریکا توسط جمهوری اسلامی پس از پیروزی انقلاب و اشغال سفارت آنها در تهران، بحث را به مسیری بی انتها خواهد کشاند که سرانجام چیزی از آن عاید نخواهد شد.
🔻در مجموع چنین به نظر میرسد که ترامپ با طرح مذاکرۀ بدون پیش شرط با ایران، انگشت بر نقطهای گذاشته است که از یک سو جمهوری اسلامی، آن را برای خود مسئلهای حیثیتی کرده و از این رو به آسانی نمیتواند از آن عبور کند؛ اما از سوی دیگر این موضع حیثیتی در مجامع دیپلماتیک و بینالمللی قابل دفاع نیست!
🔻نتیجه گیری: 1- ترامپ رهبر متعارفی نیست؛ اما گویا برای بهرهگیری از تناقضات حریفانش استاد است! 2- حیثیتی کردن مسائلی که در ذات خود ارزش حیثیتی ندارند؛ گرفتاری مخصوص به خود را دارد!
✅ @kaleme
🔴 در این مملکت چه خبر است؟
✍ #احمدزیدآبادی
همزمان با نطق نتانیاهو در سازمان ملل که مدعی شد اسرائیل به خلاف تمام کشورهای خاورمیانه، حقوق برابر تمام شهروندان خود را تضمین میکند؛ مهدی حاجتی عضو شواری شهر شیراز به اتهام اینکه در فضای مجازی نوشته است: "پیگیر بازداشت دو دوست بهایی" است؛ بازداشت شد!
🔹من واقعاً نمیدانم در این مملکت چه خبر است؟ فقط میتوان به حسن روحانی گفت؛ حالا که تو بر هیچ یک از این نوع امور کنترل نداری و تنها حوزۀ مسئولیتات یعنی اقتصاد نیز که وضعاش بی نیاز از توصیف است؛ بی زحمت استعفاء بده و دنبال کار خود برو تا دستکم وضع از این همه پیچیدگی و دربرهمی قدری سادهتر و قابل فهمتر شود!
به خدا این به نفع خودت، کشور و همۀ چیزهای دیگر است!
✅ @kaleme
✍ #احمدزیدآبادی
همزمان با نطق نتانیاهو در سازمان ملل که مدعی شد اسرائیل به خلاف تمام کشورهای خاورمیانه، حقوق برابر تمام شهروندان خود را تضمین میکند؛ مهدی حاجتی عضو شواری شهر شیراز به اتهام اینکه در فضای مجازی نوشته است: "پیگیر بازداشت دو دوست بهایی" است؛ بازداشت شد!
🔹من واقعاً نمیدانم در این مملکت چه خبر است؟ فقط میتوان به حسن روحانی گفت؛ حالا که تو بر هیچ یک از این نوع امور کنترل نداری و تنها حوزۀ مسئولیتات یعنی اقتصاد نیز که وضعاش بی نیاز از توصیف است؛ بی زحمت استعفاء بده و دنبال کار خود برو تا دستکم وضع از این همه پیچیدگی و دربرهمی قدری سادهتر و قابل فهمتر شود!
به خدا این به نفع خودت، کشور و همۀ چیزهای دیگر است!
✅ @kaleme
🔴اعتصاب کامیونداران
✍ #احمدزیدآبادی
چند روزی است که کامیونداران در شهرهای مختلف ایران اعتصاب کردهاند. طبق گزارشهای رسانهای تعدادی از آنها دستگیر و تهدید به تحمل حکمهای سنگین شدهاند. همچنین گفته میشود که برخی از اعتصابیها، مانع کار برخی از همکاران خود که به اعتصاب نپیوستهاند؛ میشوند و برای آنها مزاحمتهایی ایجاد میکنند.
🔹اعتصاب در بیشتر کشورهای جهان بخصوص در دمکراسیها امری عادی و حقی طبیعی است. روال کار در آن کشورها معمولاً بدین گونه است که گروههای مختلف شغلی به دلیل پایین بودن دستمزد یا شرایط دشوار محیط کار ، دست از فعالیت م کشند تا کارفرمایان یا دولت را به افزایش دستمزدها و یا بهبود شرایط کار مجبور سازند.
🔹هر یک از گروههای شغلی در این جوامع، یک تشکل صنفی سراسری تحت عنوان اتحادیه یا سندیکا دارند که تصمیم به اعتصاب و ورود به مذاکره با طرف مقابل به عهدۀ آن است. این در واقع سندیکاست که تصمیم به اعتصاب یا لغو آن میگیرد و همۀ اعضای صنف هم موظف به اطاعت هستند.
🔻در کشور ما اما اتحادیههای صنفی سراسری یا امکان تشکیل نیافتهاند یا اینکه جنبۀ صوری داشته و نمایندۀ اعضای صنف خودبه شمار نمیروند و یا اینکه از طرف حکومت به رسمیت شناخته نشده و اغلب تحت فشار قرار دارند.
🔻طبعاً در چنین شرایطی، اعتصاب، هم برای اعضای صنوف و هم برای کارفرمایان و دولت به عنوان طرف مقابل آنها، به امر بغرنجی تبدیل میشود چرا که به دلیل نامشخص بودن طرف تصمیمگیرنده و مذاکرهکننده، وضعیتی از هرج و مرج پدید میآید.
🔻طبعاً هیچ دولتی از اعتصاب کارکنان بخش خصوصی یا عمومی خوشحال نمیشود و علاقۀ قلبی هم به قدرتگیری سندیکاها و اتحادیهها ندارد؛ اما اینکه در جوامع دمکراتیک، هم تشکیل اتحادیههای صنفی و هم حق اعتصاب تا حد فلج شدن روال طبیعی بخشی از امور جامعه به رسمیت شناخته شده، بر این مبنای عقلی استوار است که وجود سندیکاها و اتحادیهها نظم پایدارتر و ثبات بیشتر و سازوکار کمهزینهتری برای رفع تنشهای اجتماعی و نارضایتیهای شغلی ایجاد میکند تا جلوگیری از تشکیل آنها چرا که در صورت فقدان آنها، آشوب و بینظمی و اختلال از یک سو و بگیر و ببند و سرکوب و خفقان از سوی دیگر اجتناب ناپذیر میشود و حیات جامعه را به خطر میاندازد.
🔻در این میان، هر کس که پای درد دل کامیونداران ایرانی بنشیند؛ تصدیق میکند که آنان واقعاً تحت فشارند. اغلب آنها کامیونی را به طور قسطی خریدهاند اما به دلیل کمبود بار و معطلی طولانی در صف بارگیری و فساد موجود در صنعت حمل و نقل و مشکلات دیگر، درآمد آنها به رغم حضور دائم در جادهها و دوری از خانواده، کفاف مخارجشان را نمیدهد به طوری که بعضاً به نقطۀ استیصال میرسند.
🔻بازداشت و تهدید چنین مردمی جز آنکه بر خشمشان بیافزاید و خانوادههای آنها را به دلیل قطع درآمد به فلاکت و فقر دچار کند؛ چه سودی برای دستگاه حاکم دارد که وارد این مرحله از برخورد شده است؟
اگر دولت واقعاً در صدد رفع اینگونه مشکلات و کاهش هزینههای اعتصاب برای خود و جامعه است؛ ابتدا باید وجود سندیکاهای کارگری و صنفی را به رسمیت بشناسد تا اولاً اعتصاب صورت منظم و قانونی و کمهزینه ای برای هر دو طرف پیدا کند و ثانیاً از طریق تعامل منطقی با رهبران اتحادیهها و سندیکاها، مطالبات آنان را تعدیل و نسبت به محدودیت منابع و امکانات اقناع سازد؛ در غیر این صورت، مطالبات صنفی و شغلی حد یقف پیدا نمیکند و به صورتی آشوبناک بروز و ظهور مییابد.
✅ @kaleme
✍ #احمدزیدآبادی
چند روزی است که کامیونداران در شهرهای مختلف ایران اعتصاب کردهاند. طبق گزارشهای رسانهای تعدادی از آنها دستگیر و تهدید به تحمل حکمهای سنگین شدهاند. همچنین گفته میشود که برخی از اعتصابیها، مانع کار برخی از همکاران خود که به اعتصاب نپیوستهاند؛ میشوند و برای آنها مزاحمتهایی ایجاد میکنند.
🔹اعتصاب در بیشتر کشورهای جهان بخصوص در دمکراسیها امری عادی و حقی طبیعی است. روال کار در آن کشورها معمولاً بدین گونه است که گروههای مختلف شغلی به دلیل پایین بودن دستمزد یا شرایط دشوار محیط کار ، دست از فعالیت م کشند تا کارفرمایان یا دولت را به افزایش دستمزدها و یا بهبود شرایط کار مجبور سازند.
🔹هر یک از گروههای شغلی در این جوامع، یک تشکل صنفی سراسری تحت عنوان اتحادیه یا سندیکا دارند که تصمیم به اعتصاب و ورود به مذاکره با طرف مقابل به عهدۀ آن است. این در واقع سندیکاست که تصمیم به اعتصاب یا لغو آن میگیرد و همۀ اعضای صنف هم موظف به اطاعت هستند.
🔻در کشور ما اما اتحادیههای صنفی سراسری یا امکان تشکیل نیافتهاند یا اینکه جنبۀ صوری داشته و نمایندۀ اعضای صنف خودبه شمار نمیروند و یا اینکه از طرف حکومت به رسمیت شناخته نشده و اغلب تحت فشار قرار دارند.
🔻طبعاً در چنین شرایطی، اعتصاب، هم برای اعضای صنوف و هم برای کارفرمایان و دولت به عنوان طرف مقابل آنها، به امر بغرنجی تبدیل میشود چرا که به دلیل نامشخص بودن طرف تصمیمگیرنده و مذاکرهکننده، وضعیتی از هرج و مرج پدید میآید.
🔻طبعاً هیچ دولتی از اعتصاب کارکنان بخش خصوصی یا عمومی خوشحال نمیشود و علاقۀ قلبی هم به قدرتگیری سندیکاها و اتحادیهها ندارد؛ اما اینکه در جوامع دمکراتیک، هم تشکیل اتحادیههای صنفی و هم حق اعتصاب تا حد فلج شدن روال طبیعی بخشی از امور جامعه به رسمیت شناخته شده، بر این مبنای عقلی استوار است که وجود سندیکاها و اتحادیهها نظم پایدارتر و ثبات بیشتر و سازوکار کمهزینهتری برای رفع تنشهای اجتماعی و نارضایتیهای شغلی ایجاد میکند تا جلوگیری از تشکیل آنها چرا که در صورت فقدان آنها، آشوب و بینظمی و اختلال از یک سو و بگیر و ببند و سرکوب و خفقان از سوی دیگر اجتناب ناپذیر میشود و حیات جامعه را به خطر میاندازد.
🔻در این میان، هر کس که پای درد دل کامیونداران ایرانی بنشیند؛ تصدیق میکند که آنان واقعاً تحت فشارند. اغلب آنها کامیونی را به طور قسطی خریدهاند اما به دلیل کمبود بار و معطلی طولانی در صف بارگیری و فساد موجود در صنعت حمل و نقل و مشکلات دیگر، درآمد آنها به رغم حضور دائم در جادهها و دوری از خانواده، کفاف مخارجشان را نمیدهد به طوری که بعضاً به نقطۀ استیصال میرسند.
🔻بازداشت و تهدید چنین مردمی جز آنکه بر خشمشان بیافزاید و خانوادههای آنها را به دلیل قطع درآمد به فلاکت و فقر دچار کند؛ چه سودی برای دستگاه حاکم دارد که وارد این مرحله از برخورد شده است؟
اگر دولت واقعاً در صدد رفع اینگونه مشکلات و کاهش هزینههای اعتصاب برای خود و جامعه است؛ ابتدا باید وجود سندیکاهای کارگری و صنفی را به رسمیت بشناسد تا اولاً اعتصاب صورت منظم و قانونی و کمهزینه ای برای هر دو طرف پیدا کند و ثانیاً از طریق تعامل منطقی با رهبران اتحادیهها و سندیکاها، مطالبات آنان را تعدیل و نسبت به محدودیت منابع و امکانات اقناع سازد؛ در غیر این صورت، مطالبات صنفی و شغلی حد یقف پیدا نمیکند و به صورتی آشوبناک بروز و ظهور مییابد.
✅ @kaleme
🔵شاهکار کیهانی!
✍🏻#احمدزیدآبادی
🔹روزنامۀ کیهان امروز تیتر زده است: سقوط نرخ دلار پس از شلیک موشک، حکم اعدام و تعویق Fatf
🔹خب، اگر با این کارها نرخ دلار سقوط میکند؛ پس یکباره جنگ راه بیاندازید؛ میدانهای شهر را به صحنۀ اعدام تبدیل کنید و از همۀ سازمانهای بینالمللی خارج شوید تا دلار به همان هفت تومان دورۀ شاه برگردد!
#روزنامه_کیهان
#نرخ_دلار
https://goo.gl/nzgrDK
✅@kaleme
✍🏻#احمدزیدآبادی
🔹روزنامۀ کیهان امروز تیتر زده است: سقوط نرخ دلار پس از شلیک موشک، حکم اعدام و تعویق Fatf
🔹خب، اگر با این کارها نرخ دلار سقوط میکند؛ پس یکباره جنگ راه بیاندازید؛ میدانهای شهر را به صحنۀ اعدام تبدیل کنید و از همۀ سازمانهای بینالمللی خارج شوید تا دلار به همان هفت تومان دورۀ شاه برگردد!
#روزنامه_کیهان
#نرخ_دلار
https://goo.gl/nzgrDK
✅@kaleme
🔴راهی که کشف شده است!
✍🏻#احمدزیدآبادی
🔹اظهارات اسماعیل بخشی در مورد بدرفتاری با وی در زندان، بار دیگر موضوع شکنجه در نظام جمهوری اسلامی را در رأس اخبار شبکههای فارسی زبان خارج از کشور قرار داده است.
🔹طبیعتاً در چنین شرایطی، بازار اصرار و انکار از سوی دو طرفِ ماجرا داغ میشود. دلیلاش هم این است که شکنجه در هر گوشهای از دنیا، معمولاً در برابر چشم غیر و در محیطی عمومی اتفاق نمیافتد و بنابراین به جز موارد منجر به جرح شدید و یا فوت، شاهد یا شاهدانی برای اثبات آن در میان نیست.
🔹این در حالی است که بسیاری از قضات نیز در برابر ادعای هرگونه بدرفتاری یا شکنجه، ابتدا به ساکن از درِ انکار در میآیند و در نرمترین برخورد، خواهان اثبات آن میشوند. 🔹اما از آنجا که این پدیده اغلب از راههای مورد نظر قضات قابل اثبات نیست، آن را به مثابۀ نشر اکاذیب تلقی کرده و حکم تازهای علیه مدعی صادر میکنند.
🔹از نقطه نظر عقلانی، قاعدتاً نه میتوان هر ادعای شکنجهای را پذیرفت و نه رد کرد. پس راه چاره برای احراز صحت و سقم ادعای شکنجه چیست؟ به نظرم اگر واقعاً حسن نیتی برای پایان دادن به این ماجراها در میان باشد؛ سالیان درازی است که بشر راه آن را کشف کرده است: دسترسی بیقید و شرط متهم به وکیل انتخابی در تمام مراحل تحقیق و بازجویی یعنی از همان لحظۀ بازداشت تا مختومه شدن پرونده. بدون این دسترسی، وسوسۀ شکنجه دادن از یک طرف و ادعای شکنجه شدن از طرف دیگر همواره پا برجا خواهد بود.
🔹در چنین شرایطی از قضا طرف بازنده، حکومتهایند چرا که ای بسا شکنجههای موردی در نزد افکار عمومی به عنوان روشی فراگیر و سیستماتیک معرفی شود و مبانی مشروعیت حکومت را به چالش کشد.
به نظرم مورد اسماعیل بخشی فرصت مناسبی است تا در بارۀ قانون دسترسی به وکیل تعیینی در بازداشتهای سیاسی یا اصطلاحاً امنیتی تجدید نظر شود.
✅@kaleme
✍🏻#احمدزیدآبادی
🔹اظهارات اسماعیل بخشی در مورد بدرفتاری با وی در زندان، بار دیگر موضوع شکنجه در نظام جمهوری اسلامی را در رأس اخبار شبکههای فارسی زبان خارج از کشور قرار داده است.
🔹طبیعتاً در چنین شرایطی، بازار اصرار و انکار از سوی دو طرفِ ماجرا داغ میشود. دلیلاش هم این است که شکنجه در هر گوشهای از دنیا، معمولاً در برابر چشم غیر و در محیطی عمومی اتفاق نمیافتد و بنابراین به جز موارد منجر به جرح شدید و یا فوت، شاهد یا شاهدانی برای اثبات آن در میان نیست.
🔹این در حالی است که بسیاری از قضات نیز در برابر ادعای هرگونه بدرفتاری یا شکنجه، ابتدا به ساکن از درِ انکار در میآیند و در نرمترین برخورد، خواهان اثبات آن میشوند. 🔹اما از آنجا که این پدیده اغلب از راههای مورد نظر قضات قابل اثبات نیست، آن را به مثابۀ نشر اکاذیب تلقی کرده و حکم تازهای علیه مدعی صادر میکنند.
🔹از نقطه نظر عقلانی، قاعدتاً نه میتوان هر ادعای شکنجهای را پذیرفت و نه رد کرد. پس راه چاره برای احراز صحت و سقم ادعای شکنجه چیست؟ به نظرم اگر واقعاً حسن نیتی برای پایان دادن به این ماجراها در میان باشد؛ سالیان درازی است که بشر راه آن را کشف کرده است: دسترسی بیقید و شرط متهم به وکیل انتخابی در تمام مراحل تحقیق و بازجویی یعنی از همان لحظۀ بازداشت تا مختومه شدن پرونده. بدون این دسترسی، وسوسۀ شکنجه دادن از یک طرف و ادعای شکنجه شدن از طرف دیگر همواره پا برجا خواهد بود.
🔹در چنین شرایطی از قضا طرف بازنده، حکومتهایند چرا که ای بسا شکنجههای موردی در نزد افکار عمومی به عنوان روشی فراگیر و سیستماتیک معرفی شود و مبانی مشروعیت حکومت را به چالش کشد.
به نظرم مورد اسماعیل بخشی فرصت مناسبی است تا در بارۀ قانون دسترسی به وکیل تعیینی در بازداشتهای سیاسی یا اصطلاحاً امنیتی تجدید نظر شود.
✅@kaleme
🔵 لااقل حرف تازه تری !
✍️ #احمدزیدآبادی
🔹شیخ محمد یزدی در مورد کروبی و موسوی گفته است :"نظام اسلامی بیشترین ترحم و مهربانی را نسبت به عناصر فتنه 88 انجام داده است، اگر پروندههای این دو فرد به جریان بیفتد سنگینترین احکام ممکن برای آنها صادر میشود."
🔹این جمله در طول این 9 سال به اندازهای تکرار شده است که نه فقط جامعه بلکه مدعیان تند و تیز آن را هم خسته و کسل کرده است! اگر آشیخ محمد اصرار دارد در این باره اظهارنظری بکند، لااقل نکتۀ تازهتری بگوید تا ارزش خواندن داشته باشد!
🔹مگر کروبی و میرحسین چند بار باید بگویند که "پرونده را به جریان اندازید و سنگینترین احکام ممکن را هم صادر کنید!" پاسخی از این صریحتر و قاطعتر به این نوع ادعاها میتوان داد؟
🔹اگر قرار به محاکمه است بفرمایید! و اگر نیست پس چرا دائم آن را به رخ میکشید؟ یعنی فقط میخواهید اعصاب حامیان محصوران را خراش دهید؟
✅@kaleme
✍️ #احمدزیدآبادی
🔹شیخ محمد یزدی در مورد کروبی و موسوی گفته است :"نظام اسلامی بیشترین ترحم و مهربانی را نسبت به عناصر فتنه 88 انجام داده است، اگر پروندههای این دو فرد به جریان بیفتد سنگینترین احکام ممکن برای آنها صادر میشود."
🔹این جمله در طول این 9 سال به اندازهای تکرار شده است که نه فقط جامعه بلکه مدعیان تند و تیز آن را هم خسته و کسل کرده است! اگر آشیخ محمد اصرار دارد در این باره اظهارنظری بکند، لااقل نکتۀ تازهتری بگوید تا ارزش خواندن داشته باشد!
🔹مگر کروبی و میرحسین چند بار باید بگویند که "پرونده را به جریان اندازید و سنگینترین احکام ممکن را هم صادر کنید!" پاسخی از این صریحتر و قاطعتر به این نوع ادعاها میتوان داد؟
🔹اگر قرار به محاکمه است بفرمایید! و اگر نیست پس چرا دائم آن را به رخ میکشید؟ یعنی فقط میخواهید اعصاب حامیان محصوران را خراش دهید؟
✅@kaleme
🔴 مادورو هم خط قرمز است؟
✍🏻 #احمدزیدآبادی
🔹رسانههای طیف تندروتر جناح "اصولگرا" منتقدان نیکولاس مادورو حاکم ونزوئلا را به باد ناسزا و حمله گرفته و آنها را به همراهی با آمریکا متهم کردهاند.
🔹با این حساب، گویی مادورو در داخل کشور ما وارد دایرهای شده که اصطلاحاً به آن "خط قرمز" میگویند! یعنی انتقاد از یک رهبر خارجی در آن گوشۀ دنیا نیزظاهراً نوعی اتهام محسوب میشود.
🔹به نظر من، مادورو هر ماهیت و عملکردی که داشته باشد، به دلیل همین نوع حامیان، تکلیفاش روشن است!
✅@kaleme
✍🏻 #احمدزیدآبادی
🔹رسانههای طیف تندروتر جناح "اصولگرا" منتقدان نیکولاس مادورو حاکم ونزوئلا را به باد ناسزا و حمله گرفته و آنها را به همراهی با آمریکا متهم کردهاند.
🔹با این حساب، گویی مادورو در داخل کشور ما وارد دایرهای شده که اصطلاحاً به آن "خط قرمز" میگویند! یعنی انتقاد از یک رهبر خارجی در آن گوشۀ دنیا نیزظاهراً نوعی اتهام محسوب میشود.
🔹به نظر من، مادورو هر ماهیت و عملکردی که داشته باشد، به دلیل همین نوع حامیان، تکلیفاش روشن است!
✅@kaleme