سایت خبری-تحلیلی کلمه
49.9K subscribers
5.5K photos
2.06K videos
157 files
7.96K links
کانال رسمی سایت خبری-تحلیلی کلمه در تلگرام.
www.kaleme.com

ارتباط با کانال کلمه
@kaleme_admin

📷 اینستاگرام:
instagram.com/kalemeh/
Download Telegram
🔴 ایده‌هایی برای جبهه دموکراسی‌خواهی

✍️ #آرمان_امیری:

مصطفی تاجزاده، در مصاحبه اخیر خود، چهارچوبی از رویکرد تنش‌زدایی و صلح‌طلبی در عرصه روابط بین‌الملل عرضه کرده است که هرچند در دوران اصلاحات طرحی کاملا شناخته شده و مورد اجماع بود، اما طی یک دهه گذشته به کلی از دستور کار حکومت و حتی اصلاح‌طلبان کنار گذاشته شده و جای خود را به یک ماجراجویی تقابل‌گرا و نظامی داده بود. جوانه زدن صدایی مخالف در برابر سیاست خارجی یک دهه گذشته حکومت اتفاق میمونی است که باید آن را به فال نیک گرفت.

از سوی دیگر، صراحت آقای تاجزاده، در طرح بدیهی‌ترین انتقاداتی که عموم جامعه نسبت به حاکمیت دارند، همان تصویری است که از یک نیروی دموکراسی‌خواه توقع می‌رود. تصویری متفاوت با عملکرد یک دهه گذشته جریان اصلاحات به عنوان یک جریان محافظه‌کار، ترس‌خورده، توجیه‌گر و غیرمردمی که بیش از آنکه دغدغه اصلاح امور را داشته باشد، انرژی خود را صرف توجیه حکومت و مشروعیت‌تراشی برای نامشروع‌ترین نهادها و تصمیمات آن کند.

👈 متن کامل

http://www.kaleme.com/1399/11/08/klm-285041/

@Kaleme
🔴 چه چیز تغییر کرد؟

✍️ #آرمان_امیری:

وقتی ایالات متحده تصمیم قطعی برای حمله به طالبان گرفت، مقامات ایرانی (هرچند بدون اعلام عمومی) همه گونه همکاری با آمریکایی‌ها انجام دادند. این مساله اگر در زمان خودش مخفی ماند، در طول این سال‌ها بارها به صورت مستقیم و غیرمستقیم مورد اشاره قرار گرفته است. تصمیم درستی هم بود. طالبان خطری جدی بود؛ احتمالا مسوول قتل‌عام دیپلمات‌های ما و قطعا عامل ناامنی مرزهای شرقی که حتی ارتش را به حالت آماده‌باش درآورده بود. حمله آمریکا به طالبان، در واقع نابودی یک دشمن بزرگ در همسایگی ایران بود به خرج و هزینه دولت واشنگتن.

سال‌ها گذشت و ورق برگشت. مذاکرات پیدا و پنهان با طالبان گسترش یافت و رفت و آمد هیات‌های نمایندگی چنان بالا گرفت که حالا کشور ما از مقامات گروهک تروریستی طالبان به شکل مقامات بلندپایه یک کشور متمدن استقبال می‌کند. دلیل را نماینده مجلس به صراحت توضیح داده است: «ما و طالبان دشمن مشترک داریم»!

👈 متن کامل

http://www.kaleme.com/1399/11/09/klm-285070/

@Kaleme
🔴 چه کسی انقلاب کرد؟

✍️ #آرمان_امیری:

در میان نظریات متفاوتی که در باب انقلاب ۵۷ ارائه شده است، دو روایت خاص وجود دارد که طی ۴۰ سال گذشته بیشتر مورد تاکید و حمایت دستگاه حاکم قرار گرفته‌اند. یکی ادعای وجود «شبکه مساجد» و نقش‌آفرینی روحانیون به عنوان گسترده‌ترین سازمان و نهاد اجتماعی/سیاسی است که تلاش می‌کند دلایل قدرت گرفتن این صنف را در نظام برآمده از دل انقلاب توضیح دهد. روایت دیگر، شکاف‌های اقتصادی و در نتیجه نقش فرودستان اقتصادی (مستضعفان) است که در برابر اشرافی‌گری یا فساد دستگاه پهلوی به انقلاب روی آوردند و بعدها نیز به پیاده‌نظام حامی حکومت جمهوری اسلامی بدل شدند.

در نقد و سنجش هر دوی این نظرات، پژوهش‌های فراوانی انجام شده و از مسیرهای متفاوت چنین ادعاهایی به چالش کشیده شده است. برای مثال، آصف بیات، در کتاب «سیاست‌های خیابانی / جنبش تهی‌دستان در ایران» نشان می‌دهد که فرودستان اقتصادی در میان تمامی اقشار جامعه، کمترین نقش و مشارکت را در جریان مبارزات انقلابی بر عهده داشته‌اند؛ هرچند از فردای پیروزی انقلاب، به صورت گسترده از جانب برخی نیروهای پیروز به کار گرفته می‌شوند تا رقبای سیاسی را حذف کنند. او برای سنجش ادعای خود به آمارهایی از شمار شهدای انقلاب استناد می‌کند و می‌نویسد: «از میان ۶۴۶ نفر کشته شدگان تظاهرات‌ خیابانی، (در سال‌های ۵۶ و ۵۷) فقط ۹ نفر، یا به عبارت بهتر، نزدیک به یک درصد از میان آلونک‌نشین‌های تهران بودند. بالاترین نسبت‌ها از میان صنعت‌گران و مغازه‌داران (۱۸۹ نفر)، دانشجویان (۱۴۹ نفر)، کارگران کارخانه‌ها و کارگاه‌ها (۹۶ نفر) و کارمندان دولت (۷۰ نفر) بوده است».

👈 متن کامل

http://www.kaleme.com/1399/11/14/klm-285162/

@Kaleme
🔴 نظریه‌ای برای تاریخ: ایران فرهنگی در مقابل ایران نظامی

✍️ #آرمان_امیری:

در بخشی از نظریه تاریخی خود، همایون کاتوزیان به دور باطل «استبداد، هرج و مرج، استبداد» می‌رسد. یعنی مردم یک مستبد ظالم را سرنگون می‌کنند؛ کشور دچار هرج و مرج می‌شود و برای رهایی از این بحران به ناچار به مستبد بعدی پناه می‌برند. فارغ از دیگر نقدهایی که می‌توان به نظریه کاتوزیان وارد کرد، اساس این دور باطل زیر سوال است.

یک شیوه برای آزمون این ادعا، بر شمردن نقاط اوج تاریخ تمدنی ایران زمین است. یعنی بررسی کنیم که قله‌های فرهنگی تاریخ ایران در کدام دوره‌ها متجلی شده‌اند؟ برجسته‌ترین شعرا و اصحاب اندیشه چون سعدی و مولانا، تمام عمر خود را در دوران آغاز تا فرجام حمله مغول‌ها به ایران زندگی کرده‌اند. حافظ شیرازی و عبید زاکانی در عصر جدال‌های ایلخانان مغول با بقایای تیموریان زندگی می‌کردند و در نتیجه در آثارشان بجز نام چند حاکم گمنام محلی، به هیچ پادشاه شناخته شده‌ای اشاره نشده است.

فردوسی را بسیاری شاعر دوران محمود غزنوی تصور می‌کنند در حالی که سرودن شاهنامه ۳۰ سال به طول انجامید و پادشاهی محمود تنها ۴ سال بود. فردوسی در زمانه‌ای زندگی کرد که مملکت به دست سامانیان و آل‌بویه و زیاریان و غزنویان تکه‌تکه شده بود و در جدال‌های داخلی مدام دست به دست می‌شد. عطار و نظامی در اوج زوال خوارزمشاهیان و بقایای سلجوغیان زندگی می‌کردند که پادشاهی ایران به چنان فسادی کشیده شد که طومارش را حمله مغول در هم پیچید.

👈 متن کامل

http://www.kaleme.com/1399/11/20/klm-285250/

@Kaleme
🔴 حصر در حصر

✍️ #آرمان_امیری:

در دهمین سالگرد حصر رهبران جنبش سبز، متن‌های فراوانی در ستایش و تمجید از پایمردی رهبران جنش بر سر راهی که آغاز کرده بودند منتشر شده است. متن‌هایی که در ظاهر کارکرد گرامی‌داشت و زنده نگه داشتن نام و راه جنبش سبز را هدف قرار داده‌اند، اما متاسفانه من گمان می‌کنم بخشی بزرگی از آن‌ها، در یک کج‌کارکردی آشکار، عملا به قفل‌هایی بیشتر بر در زندان‌های حصر بدل شده‌اند.

انسان آزاده، وقتی قدم در راهی می‌گذارد، گاه برای حفظ آرمان‌اش از جان خود نیز می‌گذرد. حبس و حصر و زندان و شکنجه نیز همه هزینه‌هایی هستند که فرد می‌پذیرد تا باور خود را و آزادگی خود را حفظ کند. یعنی با انتخاب‌ش نشان می‌دهد که ایستادگی بر سر هدف‌اش را از حفظ و بقای جان و زندگی هم ارزشمندتر می‌داند.

در چنین شرایطی، دژخیمان مستبد، نهایت ظلمی که می‌تواند بر انسان آزاده روا دارد، همان بند و زنجیر است و ای بسا داغ و درفش و مرگ؛ می‌تواند کالبد جسمانی را مورد تهاجم قرار دهد، اما هیچ راهی برای تصرف و سرکوب پیام انسان و آرمان او ندارد. پس چه بسیار بزرگان و نامداران راه آزادی که جان‌شان را در این راه داده‌اند اما در نهایت راه‌شان به ثمر نشسته و فارغ از آنکه جسم فانی‌شان قربانی جنایت جلاد شده، در نهایت پیروز جدال با استبداد شده‌اند.

👈 متن کامل

http://www.kaleme.com/1399/11/27/klm-285440/

@Kaleme
🔴 ببخشید، یک لحظه هم نوبت ما باشد؟

✍️ #آرمان_امیری:

سال ۱۳۷۳، محسن مخملباف ایده آن فیلم «سلام سینما» را زد. داستان‌ش را می‌دانید که آگهی داد و خلایقی را به عشق بازیگری فرا خواند. در نهایت هم البته آن خلایق یک جورهایی بازیگران شدند. حالا گیریم بازیگرِ بازیگر هم نه، بیشتر سیاهی لشکر بودند؛ اما به هر حال اندک فرصتی داشتند که جایی بجز زیر سایه سنگین ستاره‌ها روی سن بروند. لحظه‌ای هم خودشان بشوند کانون زوم دوربین‌ها.

پانزده سال بعد، عباس کیارستمی، ایده فیلم «شیرین» را زد. یک جماعتی از این بازیگران شناخته شده که حالا به اسم «سلبریتی» می‌شناسیم را جمع کرد. یک فیلمی گویا برای‌شان پخش کرد و تمام مدت دوربین را گرفت روی صورت این ستارگان دست‌چین شده. همان‌ها که یک عمر بر پرده سینما دیده بودیم. به قول معروف خدمت استاد «جسارت نتوان کرد» اما من هیچ وقت نفهمیدم آن همه کلوزآپ از قیافه حضراتی که با طرح و داستان و سناریو هم گاهی به دل نمی‌نشینند را چطور می‌شد تحمل کرد؟ یعنی جدی جدی حضرت استاد اعتقاد داشت اشک و آه این سلبریتی‌ها هم با خلق خدا توفیر می‌کند؟

این فیلم‌ها را از زوایای دیگری هم قطعا می‌شود دید. شاید کارگردان‌هایشان اساسا ایده‌های متفاوتی داشتند. شاید هم بعضی از مخاطبان، اتفاقا در ایده «سلام سینما» نوعی تحقیر ضمنی خلایق را ببینند. من اما از این زاویه‌ای که اینجا دارم می‌بینم، به نظرم ایده مخملباف خیلی مدرن‌تر بود. ایده اینکه انحصار صحنه از دست یک مشت آدم محدود خارج شود خیلی بیشتر از زمان خودش. نمی‌خواهم زیادی اغراق کنم، اما یک جورهایی انگار ایده‌ای بود که فقط سال‌های سال بعد امکان تحقق داشت؛ مثلا در عصر شبکه‌های اجتماعی، یا در عصر جنبش‌های بدون رهبر و کشته شده‌های گمنام و زندانیان بی‌نام و نشان!

👈 متن کامل

http://www.kaleme.com/1399/12/18/klm-285833/

@Kaleme
🔴 مشکل «اخلاق بدون سیاست» است یا «سیاست بدون اخلاق»؟

✍️ #آرمان_امیری:

آقای عباس عبدی، در یادداشتی به نقد آنچه «مقاومت» خوانده‌اند و در نقطه مقابل «سیاست» قرارداده‌اند پرداخته است. (از اینجا بخوانید) کلیدواژه‌های «مقاومت، صداقت، مردم‌داری و اخلاق» مواردی است که آقای عبدی تقریبا هم‌خانواده قرار داده و همگی را مستقل یا متنافر از مفهوم «سیاست» طبقه‌بندی کرده‌اند بدین معنا که در جای خود صفات قابل احترام انسانی هستند، اما ربطی به جهان سیاست ندارند. در نقطه مقابل، وظیفه سیاست‌مدار از نظر ایشان «پیشبرد برنامه و راهبردی است که انتخاب کرده است». این عبارت اخیر، دقیقا محل پرسش من است.

چالش نسبت اخلاق با سیاست، مساله جدیدی نیست. به ویژه از زمان ماکیاولی به بعد، رئالیست‌ها، تمامی همتایان اخلاق‌گرای را اندیشه‌های احساسی، غیرعلمی و البته غیرسیاسی می‌خوانند و غالبا هم در توجیه خود به ماکیاولی ارجاع می‌دهند. من نمی‌خواهم در اینجا به نقد تئوریک آرای ماکیاولی بپردازم، اما قلب مفهوم «واقع‌گرایی» به حذف مساله «اخلاق» بیشتر از آنکه محصول آرای ماکیاولی باشد، یا نوعی بدفهمی است یا نوعی سوءاستفاده و توجیه.

یک روایت از آرای ماکیاولی آن است که او سیاست را از قید اخلاق رها کرد. روایت دقیق‌تر اما به نظر من آن است که ماکیاولی، تعریف اخلاق را از قید و بند یک «اخلاق تنگ و تقلیل‌گرای زهد مذهبی» رها کرد. در واقع او نقطه آغازی بود برای پیدایش این فهم مدرن که اخلاقیات اجتماعی، اتفاقا معطوف به خیر عمومی است. این بحث نظری را همینجا متوقف می‌کنم و باز می‌گردم به سخنان آقای عبدی.

👈 متن کامل

http://www.kaleme.com/1399/12/23/klm-285920/

@Kaleme
🔴 دشمن دانا بلندت می‌کند

✍️#آرمان_امیری:

چندی پیش برای یک پژوهشی در مورد شاهنامه، به دنبال تصاویری از نسخ قدیمی و مصور شاهنامه فردوسی می‌گشتم. یکی از ارزشمندترین این نسخه‌ها «شاهنامه طهماسبی» است. نسخه‌ای که به دستور شاه طهماسب تهیه شده و حدود ۵ قرن پیش به سلطان وقت عثمانی (سلطان سلیم دوم) تقدیم شده است. متاسفانه ارزش بی‌نظیر این اثر به بلای جان خودش بدل شد، به نحوی که قیمت کل مجموعه آنقدر بالا بوده که دلال‌های آثار هنری نمی‌توانسته‌اند آن را یکجا به فروش برسانند. در نتیجه برگ‌های آن را جدا می‌کنند و هر برگ را به بهای گزافی به فروش می‌رسانند. کافی است بدانیم فقط یک برگ از این شاهنامه در فروردین ماه سال ۹۰ به قیمت ۷.۴ میلیون دلار در یک حراجی آمریکایی به فروش رسید. در حال حاضر برگ‌هایی از این اثر در موزه‌های آمریکا، کانادا و حتی قطر نگهداری می‌شود، هرچند بخش اعظم آن به موزه هنرهای معاصر ایران بازگشته است؛ اما برای ابراز خرسندی از این خبر اجازه بدهید کمی صبر و تردید کنیم.

👈 متن کامل

http://www.kaleme.com/1400/01/25/klm-286337/

@Kaleme
🔴 تفاخر به توحش!

✍️ #آرمان_امیری:

در خبرها آمده که فدراسیون فوتبال کشور هندوستان از باشگاه پرسپولیس ایران شکایت کرده است. دلیل شکایت، یک پست اینستاگرامی از جانب باشگاه پرسپولیس است که در آستانه سفر به هندوستان نوشته بود: «۲۸۳ سال پس از فتح هند توسط لشکر ایرانیان، حالا نوبت به جوانان ایرانی رسیده تا یک بار دیگر و این بار در آوردگاه دیگری دست به فتح‌الفتوح بزنند».

اینکه چرا مسوولین رسانه‌ای نهادهای ما، از یک باشگاه ورزشی گرفته تا ارشدترین نهادهای سیاسی با ادبیات دیپلماتیک جهانی آشنا نیستند بحث مفصل و جداگانه‌ای است. اساسا عادت کرده‌ایم که بخش بزرگی از مسوولان ما در هنگام حضور در مجامع بین‌المللی، به مصداق «جعفر خان به فرنگ می‌رود»، مثل انسان‌های ماقبل تاریخ رفتار می‌کنند که به ناگاه و بی‌هیچ مقدمه‌ای سوار بر ماشین زمان به جهان مدرن پرتاب شده‌اند. در این بحث من کلا مواجهه با جهان بیرونی را می‌خواهم کنار بگذارم و فقط به ابعاد داخلی مساله بپردازم. جایی که خودمان بهتر می‌دانیم چه اسراری در پس پرده نهفته داریم.

👈 متن کامل

http://www.kaleme.com/1400/01/27/klm-286380/

@Kaleme
🔴 سیاست‌زدایی از امر سیاسی

✍️ #آرمان_امیری:

مساله‌ای اتفاقی یا صرفا محدود به حوزه زبان‌شناسی نیست که ریشه واژه سیاست (Politics) از واژه یونانی «پولیس» در معنای «شهر» گرفته شده. در واقع نیز سیاست، علم تدبیر امور شهری یا همان امور اجتماعی است. یعنی دانش و خلقیات و اخلاقیات و قواعد و ضوابطی که مربوط به زیست مشترک انسان‌ها در عرصه مشترک و عمومی است. حال می‌خواهد این روابط مربوط به حوزه اقتصادی، یا فرهنگی یا اجتماعی باشد، یا حتی به حوزه‌های مشخص‌تری از روابط اخلاقی یا ساز و کارهای اعمال سلطه و اقتدار مربوط شوند. به زبان ساده‌تر، تمامی وجوه و شئون یک زیست اجتماعی شهری بی‌شک در معنای اصیل خود «سیاسی» یا «پولتیکال» هستند و اندیشمندان ایرانی و اسلامی نیز به درستی از جایگزین «مدنی» برای این تعبیر استفاده کرده‌اند که باز هم ریشه در واژه «مدن» (به عربی یعنی شهر) دارد.

با چنین مقدمه و سابقه‌ای، شنیدن تعبیر پر بسامد «سیاسی نبودن» به چه معنا است؟ چرا ما به وفور شنیده‌ایم و یا ای بسا خود نیز بیان کرده‌ایم که «من سیاسی نیستم». یا اینکه «مساله را سیاسی نکنید». چطور می‌شود انسان اجتماعی و انسانی که در بستر شهر (به معنای جامعه) زندگی کند اما سیاسی، یا همان پولتیکال و «مدنی‌الطبع» نباشد؟ یا چطور می‌توان روابط و مسائلی و چالش‌هایی را در نظر گرفت که مربوط به جوامع انسانی هستند اما یا سیاسی نیستند یا می‌توان آن‌ها را به صورت غیرسیاسی درآورد؟

👈 متن کامل

http://www.kaleme.com/1400/02/07/klm-286567/

@Kaleme
🔴 در باب تقلیل «مطالبه» به «نیاز»

✍️ #آرمان_امیری:

با افزایش فشارهای اقتصادی بر جامعه، این روزها بیشتر از هر زمانی می‌شنویم که «بزرگترین مطالبات مردم اقتصادی و معیشتی است». صحبت به ظاهر معقولی است اما از نگاه من بخش «مطالبه» قلمداد کردن دغدغه‌های حاضر محل تردید است. آیا مشکلات معیشتی در حال حاضر وضعیت «مطالبه» به خود گرفته‌اند؟

بسیاری از نیازهای آدمی، حتی پیش از پیوستن او به یک جامعه انسانی نیز وجود داشته‌اند. نیازهای معیشتی طبیعتاً از بارزترین این موارد هستند. تشکیل اجتماعات انسانی نیز هرچند برخی نیازهای معطوف به زیست «گروهی» را به دنبال دارد، اما به خودی خود نمی‌تواند «نیازهای مدنی» (پولتیکال) را پدید آورد. «مدنی‌الطبع» بودن انسان، نیازمند نوعی بلوغ و خودآگاهی جمعی است. همان بلوغی که نیاز است که انسان را از سطح یک موجود حیوانی، تا سر حد یک «فردیت خودآگاه» ارتقا دهد، در ابعادی کلان‌تر باید به شکل «خودآگاهی جمعی» پدیدار شود تا اجتماعی از انسان‌های منفرد را به یکدیگر پیوند داده و یک جامعه/شهر/پولیس یا حتی ملت/دولت را تشکیل دهد.

👈 متن کامل

http://www.kaleme.com/1400/02/13/klm-286697/

@Kaleme
🔴 چرا همتی را بزرگترین خطر برای دموکراسی‌خواهی می‌دانم؟

✍️ #آرمان_امیری:

در آستانه انتخابات ۹۲، تحلیل من و برخی دوستان این بود که جنبش سبز، بلوغ نهایی جنبش اصلاحات است، جایی که جنبش به صورتی اجتماعی درآمده و اصلاحات را در فرم جامعه‌محور خود دنبال می‌کند؛ اما با توجه به تحریم‌های بین‌المللی و فشاری که بر جامعه وارد شده بود، گمان می‌کردیم شرکت در انتخابات و جلوگیری از انتخاب جلیلی یک اولویت کوتاه مدت است. امید ما این بود که هرکسی بجز جلیلی رییس جمهور شود تا در توافق با غرب فشار تحریم‌ها را از دوش جامعه کم کند؛ ما هم در فضای مساعدتری جنبش خود را پی بگیریم. هر دو وجه این تحلیل اما در عمل شکست خورد!

خوش‌بینی ما در توقف رویکرد تقابلی با غرب فقط یک توهم بود. تمام ماجرای «نرمش قهرمانانه» در یک تغییر تاکتیک از سیستم تدافعی هسته‌ای به سیستم تهاجمی «عمق استراتژیک» خلاصه می‌شد. روزی که حضرت‌ لازم می‌دید، حتی به موازات دولت احمدی‌نژاد هم مذاکرات را کلید می‌زد و روز دیگر که اراده ‌کرد، دولت حسن روحانی هم نتوانست جلوی «غلبه میدان بر دیپلماسی» را بگیرد؛ اما شکست بزرگتر برای ما در وجه سقوط گفتمان دموکراسی‌خواهی بود.

👈 متن کامل

http://www.kaleme.com/1400/03/20/klm-287400/

@Kaleme
🔴 «رییسی‌هراسی» هم مشروعیت می‌خواهد

✍️ #آرمان_امیری:

در یکی از اتاق‌های «کلاب‌هاوس» که آقای تاجزاده در حضور چندین هزار نفر به پرسش‌ها پاسخ می‌دادند، فرصت سوال به یکی از هوادارن آقای رییسی رسید. استدلالی که کرد مربوط به اعدام‌های سال ۶۷ بود و توضیحی داد که شاید بارها شنیده‌اید. اینکه آن افراد محارب بودند و دست‌شان به خون هزاران ایرانی آلوده بود و با دشمن خارجی متحد شده بودند و چه و چه. یعنی یک استدلال شخصی نبود؛ منطقی بود که حامیان آن اعدام‌ها در تمام این سال‌ها به عنوان مانیفست دفاعی از عملکرد خود اقامه کرده‌اند.

در آن مورد خاص، خوشبختانه من شاهد بودم که آقای تاجزاده خیلی صریح و قاطع واکنش نشان داد و بدون هیچ لکنتی توضیح داد که این دست رفتارهای سیستماتیک چطور «جنایت‌ محض» محسوب می‌شوند و ابدا نمی‌شود آن‌ها را در قالب توجیهاتی از جنس «برخی تندروی‌ها» یا «رعایت نشدن برخی ترتیبات اداری» تخفیف داد. قطعا نزدیکان آقای تاجزاده فایل صوتی آن جلسه را دارند و اگر خودشان بخواهند این بخش را می‌توانند منتشر کنند. بحث من چیز دیگری است.

👈 متن کامل

http://www.kaleme.com/1400/03/22/klm-287433/

@Kaleme
🔴 در تقدم «هدم سیاست» به «هدم جمهوریت»

✍️ #آرمان_امیری:

تصور کنید که مثلا تونی بلر در انگلستان پس از شکست حزب کارگر در انتخابات بگوید: «دلیل شکست حزب ما این بود که مردم اشتباه کردند»! این صحبت ممکن است از روشنفکر نقادی چون «نوام چامسکی» در نقد رفتارهای اجتماعی پذیرفته باشد، اما اینکه یک جریان سیاسی مدعی شود دلیل شکست انتخاباتی من «اشتباه مردم» بوده، با دو اصل در تناقض است:

اصل نخست، خود مفهوم دموکراسی که سیاست‌مداران را نه «ولی» و «قیم» مردم، بلکه نمایندگان آن‌ها قلمداد می‌کند. اندیشه اصلاح‌طلبان انتخاباتی، نسخه تضعیف شده راس حکومت هستند که مردم را «رعیت» قلمداد می‌کنند و به جای اینکه جایگاه خودشان را در نسبت با مردم بسنجد، مردم را با معیار نزدیکی و دوری به خود گمراه یا با بصیرت می‌خوانند.

اصل دوم، مفهوم خود سیاست است؛ جایی که وظیفه فعال سیاسی کسب حمایت برای راهکارهای خودش است. عجیب است کسانی از این تنها وظیفه سیاسی‌شان عاجز باشند و همچنان احساس کنند باید در جایگاه طلب‌کار و حتی آموزگار عمومی قرار داشته باشند.

👈 متن کامل

http://www.kaleme.com/1400/03/25/klm-287487/

@Kaleme
🔴 در باب آداب و ملزومات گفتگو

✍️ #آرمان_امیری:

با اضافه شدن شبکه «کلاب‌هاوس» به فهرست شبکه‌های اجتماعی، بحث بر سر «گفتگو» و مزایای آن بار دیگر اوج گرفته است. بی‌تردید گسترش فرهنگ «گفتگو» همواره جای خرسندی دارد، اما من گمان می‌کنم تکرار بی‌حساب و کتاب این تعبیر اتفاقا خودش بزرگترین آفت گفتگو و عامل نوعی کژفهمی است. هر ارتباط کلامی میان انسان‌ها را نمی‌توان «گفتگو» نامید؛ مناظره، مباحثه، مذاکره، جدل، بحث، هم‌اندیشی و حتی گپ‌وگفت همگی شیوه‌های مواجهه کلامی هستند که به خوبی با تمایزات آن‌ها آشنا هستیم. از این بین، بسیاری نه تنها کارکرد مثبت ندارند که ای بسا مخرب و ویرانگر هم باشند.

در تعریف گفتگو شاید بتوان گفت که مواجهه‌ای است نقادانه و متقابل (دیالکتیک) که در جریان آن هر یک از طرفین به فهمی جدید و نگرشی تازه دست می‌یابند که بر خلاف «مذاکره» و «تفاهم» قرار نیست این نتیجه نهایی لزوما مشابه و مشترک باشد. در تشخیص چنین مواجهه‌ای، شاید باید از اینجا شروع کنیم که «گفتگو» چه چیزی «نیست؟»

👈 متن کامل

http://www.kaleme.com/1400/04/30/klm-287993/

@Kaleme
🔴 نمکِ «تجاهل‌العارفین» بر زخم‌های جامعه

✍️ #آرمان_امیری:

خانم الاهه هیکس، به اسم فعال و گزارشگر حقوق بشر، به زبان انگلیسی و خطاب به مخاطبان خارجی مدعی شده‌اند: «نیروهای مسلح سازمان مجاهدین خلق، پس از دریافت پول و آموزش از اسرائیل به خوزستان نفوذ کرده‌اند». (اینجا) آقای عمادالدین باقی، دیگر فعال با سابقه حقوق بشر، در حمایت از ایشان مدعی شدند که منتقدان خانم هیکس، کلام او را «واژگون» کرده‌اند و قصد ایشان فقط «هشدار» بوده است.

ادعای آقای باقی اگر یک دروغ محض نباشد، یک «تجاهل» آشکار است چون تنها کسی که کلام خانم هیکس را واژگون کرده خود ایشان هستند. توییتی که به زبان «انگلیسی» و خطاب به مخاطبان خارجی نوشته شده، با هیچ عقل سلیمی نمی‌تواند یک هشدار دلسوزانه به مردم خوزستان قلمداد شود. در ثانی، اگر ایشان نگران بدل شدن «حقوق بشر» برای «پوشش مبارزات سیاسی» بودند، می‌توانستند خطاب به همکار خود تذکر بدهند: فارغ از اینکه برای این ادعا هیچ سندی ارائه نشده، اساسا حیطه کاری حقوق بشر دخالت در این جدال‌های سیاسی نیست، ما حتی در وسط یک جنگ تمام عیار هم فقط مسوول نظارت بر رعایت حقوق انسان‌ها هستیم و نه قضاوت در مورد جناح‌های درگیر.

همین کذب یا همین سطح از «تجاهل» دست‌مایه آقای زیدآبادی هم شده تا باز هم چماقی بسازند برای حمله به معترضان و تحقیر آن‌ها و ترسیم یک سیمای وحشی و مدنیت ستیز از بخش خشم‌گین جامعه.

👈 متن کامل

http://www.kaleme.com/1400/05/07/klm-288072/

@Kaleme
🔴 مسخ می‌شویم و سقوط می‌کنیم

✍️ #آرمان_امیری:

زنده‌یاد سعیدی سیرجانی، یک داستانی تعریف کرده در کتاب «ای کوته آستینان». داستان مردی به نام «مشتی غلوم لعنتی» که کارش این بوده در مراسم محرم نام اشقیا را به زبان بیاورد و لعنت بفرستد و خلایق هم تکرار کنند: «های مردم بر یزید لعنت»، «بیش باد و کم مباد». «های مردم بر شمر لعنت»، «بیش باد و کم مباد». بعد سیرجانی می‌گوید ظهر عاشورا که شور حسینی خیلی بالا می‌گرفته مشتی غلوم چنان از خود بی‌خود می‌شده که ادامه می‌داده: «های مردم بر پدرتان لعنت» و عزاداران شورگرفته هم تکرار می‌کرده‌اند «بیش باد و کم مباد» و «های مردم بر جد و آبادتان لعنت»، و خلایق «بیش باد و کم مباد»!

یادداشت اخیر محمدجواد ظریف (اینجا+) را که خواندم بدجوری به یاد داستان قدیمی جناب سیرجانی افتادم. سطر به سطر یادداشت برای من تکان دهنده بود؛ اینکه به این سادگی و به این صراحت کسی مرور کند در تمام این مدت چه اقداماتی در جریان بوده و چطور حضرات دور هم می‌نشستند و در جدل‌های حزبی و جناحی و گاهی منافع اقتصادی‌شان بر سر جان ۸۵ میلیون انسان قمار می‌کرده‌اند تا کار به این وضعیت کشتار رسیده است؛ و البته، نه اینکه با دیدن این سطح از قتل عام مردم وجدان جناب ظریف به درد آمده باشد و سینه چاک داده باشد و فریاد بزند که «آی خلایق، من دیگر نمی‌توانم تحمل کنم، این‌ها دارند شما را قتل عام می‌کنند».

نه. حتی خود ظریف هم ضرورتی ندیده که چنین ژستی بگیرد و ادعایی کند. خیلی ساده و صریح خطاب به آن یکی گفته «اخوی، پا روی دم من نگذارد، همه با هم مشغول بودیم و حالا ما را این وسط دست‌مال چرک نکنید» و به قول معروف ته ماجرا را هم باز گذاشته که یعنی هنوز هم چیزهایی هست ولی خب «ول کن تا ول کنم»!

👈 متن کامل

http://www.kaleme.com/1400/05/22/klm-288313/

@Kaleme
🔴 اندر دستاوردهای رای ندادن!

✍️ #آرمان_امیری:

آقای رییسی دستور صریح و قاطعی بر واردات هرچه سریع‌تر چندین میلیون دوز واکسن کرونا صادر کرده است. گویا سناریوی متوهمانه تولید واکسن ملی به کلی از دستور کار خارج شده است و بالاخره همان کاری که همه می‌دانستند از اول باید انجام می‌شد، با بیش از یک سال تاخیر در دستور کار قرار گرفت. هرچند هزاران هم وطن ما در این مدت جان‌شان را از دست داده‌اند و معلوم نیست چند هزار نفر دیگر تا اجرایی شدن این تصمیم دیرهنگام قربانی شوند؛ بحث این یادداشت اما بیشتر مربوط به انتخابات است و نکته‌اش از اینجا آغاز می‌شود: «یک لحظه تصور کنید اگر برنده انتخابات آقای همتی بود و همین دستور را به جای رییسی، همتی صادر کرده بود، الآن اصلاح طلبان صندوق‌محور چه غوغایی به پا می‌کردند!»

البته که من نمی‌خواهم برای صدور چنین فرمان دیرهنگامی مدال افتخاری به سینه جناب رییسی بزنم؛ چرا که برای من هم به مانند اکثر قریب به اتفاق مردم مسجل است که این تصمیم نه به آقای رییسی ربط دارد، نه به همتی، نه به روحانی، نه به وزیر بهداشت یا وزیر خارجه. شخص اول کشور، تنها مسوول قطعی جلوگیری از واردات واکسن غربی و در افتادن کشور در این وضعیت بود و حالا هم، به هر دلیلی، از جمله گسترش فاجعه انسانی، تصمیم‌اش تغییر کرده است؛ اما «ثبت رسمی» این باور بدیهی، به همین اندازه که به نظر می‌رسد ساده و بدیهی نبوده و نیست؛ چرا که اصلاح‌طلبان دقیقا مترصد یک همچین وضعیتی بودند که دوباره علت‌العلل تمامی مسائل کشور را منحرف کرده و ویرانی بنیادین ساختار را در سطح ترمیم نقش ایوان تقلیل بدهند.

👈 متن کامل

http://www.kaleme.com/1400/05/25/klm-288391/

@Kaleme
🔴 داستان‌نویسی ایرانی و کودتای ۲۸ مرداد
🔵 نیم قرن مقاومت در آخرین سنگر

✍️ #آرمان_امیری:

سناریوی داستان انگلیسی/آمریکایی بود اما اجرایی تماما ایرانی داشت. نتیجه این محصول مشترک، داغِ کودتایی بود که بر پیکر نحیف جریان دموکراسی‌خواهی ایران زده شد. هرچند کودتای ۲۸مرداد نه نخستین کودتای معاصر ایران بود و نه آخرین آن، اما چرا در زمانه‌ای که بسیاری از مردم حتی نام کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ را هم نشنیده‌اند، ۲۸مرداد هنوز اینقدر خبرساز و حسیاسیت‌برانگیز است؟ به باورم، بخشی از ریشه این مساله را می‌توان در جریان‌شناسی نیروهای درگیر در کودتای ۳۲ جستجو کرد.

در یک خوانش نسبتا ساده، نیروهای اجتماعی دهه ۳۰ را می‌توان به سه جریان اصلی تقسیم کرد. نخست، جریان دربار که از پشتیبانی ارتش و مجموعه‌ای از زمین‌داران سنتی بهره‌مند بود. این نیروها بزرگترین زخم‌خوردگان انقلاب مشروطه بودند. گرایش‌های دموکراتیک مشروطه قدرت شاه و دربار را محدود کرده بود. رویکرد مدنی تجددگرایان، با خوی اقتدارگرای نظامیان سر ستیز داشت و می‌خواست آن‌ها را بار دیگر به پادگان‌هایشان بازگرداند. در نهایت، اندیشه برابری‌طلبی برآمده از انقلاب، خوانین و زمین‌داران سنتی را در سطحی برابر با شهروندان و حتی زارعینی می‌نشاند که برای قرن‌ها در جایگاه «رعایا»ی خود دیده بودند. بازگشت یک پادشاهی مستبد، متکی بر اقتدار ارتش و نظام طبقاتی خوان‌سالار، رویای مشترک نیروهای حاضر در این جریان بود.

👈 متن کامل

http://www.kaleme.com/1400/05/30/klm-288456/

@Kaleme
🔴 توتالیتاریسمِ شکست خورده

✍️ #آرمان_امیری:

در داستان «فقط یک طاعون ساده»، (که گویا بر اساس یک ماجرای واقعی در شوروی کمونیستی نوشته شده) ماموران امنیتی به خانه یکی از مقامات ارشد حکومتی یورش می‌برند و او را بدون توضیح بازداشت می‌کنند. همسر مقام ارشد، در برابر چنین یورشی، ابدا به این فکر نمی‌کند که مگر شوهرش چه گناهی مرتکب شده؟ ابدا اعتراضی نمی‌کند. حتی سعی نمی‌کند تماسی بگیرد و از دوستان با نفوذ شوهرش کمکی بخواهد. او چنان وحشت زده شده که بلافاصله دست به قلم می‌برد و علیه شوهر خودش شروع به افشاگری می‌کند. راست و دروغ «افکار انحرافی» و «خیانت‌آمیز» به او نسبت می‌دهد و برای تبرئه خودش به مقامات حزبی تحویل می‌دهد.

خواننده داستان البته این را می‌داند که دلیل بازداشت مقام ارشد فقط خطر شیوع طاعون بوده. یعنی او با یک فرد مبتلا برخورد داشته و دستگاه امنیتی برای جلوگیری سریع از همه‌گیری بیماری افراد مظنون به ابتلا را قرنطینه می‌کنند. طبیعتاً بدون هیچ توضیحی و مساله همینجاست: وضعیتی که شما حتی حاضر نباشی به اینکه اصلا گناهت چیست فکر کنی! دفاع کردن و مقاومت که جای خود دارد. شما به محض متهم شدن حتما مجرم هستی و اگر خودت هم در دادگاه‌های استالینی خودت را به خیانت متهم نکنی، قطعا هیچ یک از نزدیکانت، ولو صمیمی‌ترین آن‌ها به مخیله‌اش خطور نمی‌کند که بخواهد از تو دفاع کند.

👈 متن کامل

http://www.kaleme.com/1400/06/09/klm-288646/

@Kaleme