🔴 ما و موسوی؛ معناشناسیِ یک هشدار!
✍️ مجتبی علوی
🔺اگر با دقت به بیانیهی اخیر موسوی نگاه کنیم و آن را با بیانیه نجات ایران مقایسه کنیم، متوجه تغییراتی میشویم که به گمان نگارنده این تغییرات محصول شرایط بحرانیاند. تا پیش از این، اگرچه موسوی پیشنهاد حرکت به سمت رفراندوم را به پیشگاه مردم ارائه کرد، اما بلافاصله با آوردن ویژگیهایی مخاطبان ویژهاش را مشخص کرد: موسوی در بیانیه نجات نوشت: «اینجانب به عنوان یکی از آحاد ملت ایران با استناد به حق مستمر و غیرقابل سلب انسانها برای تعیین سرنوشت خود، پیشنهاد زیر را به پیشگاه مردم ارائه و با تمامی نیروها و شخصیتهای آزادیخواه، مدافع استقلال و یکپارچگی سرزمینی، خشونتپرهیز و توسعهگرا درمیان میگذارم»
🔺گویی در بیانیه نجات ایران، کسانیکه آن چهار ویژگی را به طور همزمان داشتند مخاطب قرار گرفتند تا آن ایده (رفراندوم قانون اساسی و تشکیل مجلس موسسان) را در سطح جامعه عمومی کنند. اما در بیانیه اخیر موسوی دیگر خبری از این جامعه مخاطب ویژه برای پیشبرد ایدهی رفراندوم برای گذار نیست. چرا؟ چون شرایط بحرانیتر از چیزی است که بتوان برای عمومی شدن این پیشنهاد صبر کرد.
🔺به نظر میرسد این بار دایرهی مخاطبان موسوی همه را در برمیگیرد و از قضا در این بیانیه کسانی نقش ویژهتری دارند که با توجه به موقعیتشان بتوانند تاثیرات سریعتری (تا پیش از حملهی مجدد اسرائیل و افتادن ایران در چاه بیدولتی) در جهت تحقق نسخههای درمانی مدنظر موسوی بگذارند. از جملهی آنان، تمامی بدنهی نظامی کشور، تمامی بدنهی مدیران و شخصیتهای سیاسی، تمامی بدنهی دستگاه قضا و در نهایت تمامی کسانیکه به هر دلیلی تریبونی دارد و میتوانند این صدا را در جامعه بلند کنند. متن بیانیهی جدید با چنین نگاهی سازگارتر است.
🔺گویی موسوی به گونهای این متن را نوشته که هرکس هرکجا هست (ولو در بدنه نظامیان) بتواند با خیال راحت از آن پشتیبانی کند. نکتهی مهم این است که حالا دیگر بازگشت به منطق قرار و قرارداد در راس حکومت، از جنس پیشنهادات و هشدارهایی نیست که مدتی طول بکشد تا آثار مثبت و منفی عملکردها هویدا شود. بلکه در شرایط کنونی ثانیهها در حکم طلا هستند. برای همین موسوی آن حدیث را در پایان بیانیهاش آورده است. گذر نسیم و فرصتهای پیرامونش، چند ثانیه بیشتر به طول نمیانجامد. نظام مانند آن بیماری بوده که به توصیههای پزشک عمل نکرده و سال به سال ویرانی بر ویرانی تلنبار کرده است تا به چنین بحران وحشتناکی رسیده است. حالا اگر فورا چیزی مانند شوک الکتریکی بر تمام این دستگاه وارد نشود، همان ضربان قلب نیمبند ایران و ایرانی هم از دست خواهد رفت.
📎متن کامل
@kaleme
✍️ مجتبی علوی
🔺اگر با دقت به بیانیهی اخیر موسوی نگاه کنیم و آن را با بیانیه نجات ایران مقایسه کنیم، متوجه تغییراتی میشویم که به گمان نگارنده این تغییرات محصول شرایط بحرانیاند. تا پیش از این، اگرچه موسوی پیشنهاد حرکت به سمت رفراندوم را به پیشگاه مردم ارائه کرد، اما بلافاصله با آوردن ویژگیهایی مخاطبان ویژهاش را مشخص کرد: موسوی در بیانیه نجات نوشت: «اینجانب به عنوان یکی از آحاد ملت ایران با استناد به حق مستمر و غیرقابل سلب انسانها برای تعیین سرنوشت خود، پیشنهاد زیر را به پیشگاه مردم ارائه و با تمامی نیروها و شخصیتهای آزادیخواه، مدافع استقلال و یکپارچگی سرزمینی، خشونتپرهیز و توسعهگرا درمیان میگذارم»
🔺گویی در بیانیه نجات ایران، کسانیکه آن چهار ویژگی را به طور همزمان داشتند مخاطب قرار گرفتند تا آن ایده (رفراندوم قانون اساسی و تشکیل مجلس موسسان) را در سطح جامعه عمومی کنند. اما در بیانیه اخیر موسوی دیگر خبری از این جامعه مخاطب ویژه برای پیشبرد ایدهی رفراندوم برای گذار نیست. چرا؟ چون شرایط بحرانیتر از چیزی است که بتوان برای عمومی شدن این پیشنهاد صبر کرد.
🔺به نظر میرسد این بار دایرهی مخاطبان موسوی همه را در برمیگیرد و از قضا در این بیانیه کسانی نقش ویژهتری دارند که با توجه به موقعیتشان بتوانند تاثیرات سریعتری (تا پیش از حملهی مجدد اسرائیل و افتادن ایران در چاه بیدولتی) در جهت تحقق نسخههای درمانی مدنظر موسوی بگذارند. از جملهی آنان، تمامی بدنهی نظامی کشور، تمامی بدنهی مدیران و شخصیتهای سیاسی، تمامی بدنهی دستگاه قضا و در نهایت تمامی کسانیکه به هر دلیلی تریبونی دارد و میتوانند این صدا را در جامعه بلند کنند. متن بیانیهی جدید با چنین نگاهی سازگارتر است.
🔺گویی موسوی به گونهای این متن را نوشته که هرکس هرکجا هست (ولو در بدنه نظامیان) بتواند با خیال راحت از آن پشتیبانی کند. نکتهی مهم این است که حالا دیگر بازگشت به منطق قرار و قرارداد در راس حکومت، از جنس پیشنهادات و هشدارهایی نیست که مدتی طول بکشد تا آثار مثبت و منفی عملکردها هویدا شود. بلکه در شرایط کنونی ثانیهها در حکم طلا هستند. برای همین موسوی آن حدیث را در پایان بیانیهاش آورده است. گذر نسیم و فرصتهای پیرامونش، چند ثانیه بیشتر به طول نمیانجامد. نظام مانند آن بیماری بوده که به توصیههای پزشک عمل نکرده و سال به سال ویرانی بر ویرانی تلنبار کرده است تا به چنین بحران وحشتناکی رسیده است. حالا اگر فورا چیزی مانند شوک الکتریکی بر تمام این دستگاه وارد نشود، همان ضربان قلب نیمبند ایران و ایرانی هم از دست خواهد رفت.
📎متن کامل
@kaleme
Telegraph
ما و موسوی؛ معناشناسیِ یک هشدار!
این یادداشت حاشیهای تحلیلی_تجویزی بر بیانیهی اخیر میرحسین موسوی است. اگرچه ممکن است بخشهای مختلف آن پراکنده به نظر برسند، اما نگارنده امید دارد که در نهایت مانند قطعات یک پازل به هم متصل شوند و تصویری هماهنگ و منسجم برای خواننده بسازند. مقدمهی نسبتا طولانی…
🔴 ترس از تغییر
✍️ جواد کاشی
▫️جمهوری اسلامی نه از اسرائیل میترسد نه آمریکا. از منطق تحول مقتضی زمان میهراسد. از تغییر احساس ویرانی در ساختار میکند.
خود را همان مینماید که از اول انقلاب منعقد شد. میداند اینکه هست همان نیست که چهل و پنج سال پیش بود. اما از اعلام صریح آن میهراسد. اگر به صراحت اعلام کند این که هست آن نیست، و نمیتوانست باشد، آنگاه به فکر میافتاد منطق و تئوری و روایت تازهای از موجودیت خود فراهم کند. هنگامی که منطقی تازه برای موجودیتی که دیگر آن نیست، فراهم نکنی، خود را از دست خواهی داد. تسخیر خواهی شد. البته بازتعریف خویشتن حتی برای فرد هم دشوار است، هنگامی که سخن از نهادهای اجتماعی و سیاسی است کار بسیار دشوار خواهد شد. وارثان به ندرت شجاعت نیروی موسس را دارند.
▫️زمان گسست ایجاد میکند. حتی برای پیوند با آنچه در سرآغاز بود، باید شجاعت پذیرش گسست را داشته باشی. با پذیرش گسست، گذشته هم در معرض بازتعریف و نقد واقع میشود. بت سرآغاز هم شکسته خواهد شد. آنگاه زایشی به اقتضاء زمانه روی خواهد نمود. و الا بیتعریف و بیبنیاد و معنا رها خواهی شد و نم فساد در ارکان هستی نهادهای سیاسی رسوخ و همه چیز را فرسوده و لزران خواهد کرد.
▫️آمریکا و اسرائیل نه تنها ترس ایجاد نمیکنند گاه محملی میشوند برای انکار ضرورت تحول. آنها با شرایط فوقالعادهای که ایجاد میکنند، اصل تحول و بازتعریف را به تعویق میاندازند. کمک میکنند تا فروریزی تدریجی در درون متوقف نشود شتاب پیدا کند.
*کانال نویسنده
@kaleme
✍️ جواد کاشی
▫️جمهوری اسلامی نه از اسرائیل میترسد نه آمریکا. از منطق تحول مقتضی زمان میهراسد. از تغییر احساس ویرانی در ساختار میکند.
خود را همان مینماید که از اول انقلاب منعقد شد. میداند اینکه هست همان نیست که چهل و پنج سال پیش بود. اما از اعلام صریح آن میهراسد. اگر به صراحت اعلام کند این که هست آن نیست، و نمیتوانست باشد، آنگاه به فکر میافتاد منطق و تئوری و روایت تازهای از موجودیت خود فراهم کند. هنگامی که منطقی تازه برای موجودیتی که دیگر آن نیست، فراهم نکنی، خود را از دست خواهی داد. تسخیر خواهی شد. البته بازتعریف خویشتن حتی برای فرد هم دشوار است، هنگامی که سخن از نهادهای اجتماعی و سیاسی است کار بسیار دشوار خواهد شد. وارثان به ندرت شجاعت نیروی موسس را دارند.
▫️زمان گسست ایجاد میکند. حتی برای پیوند با آنچه در سرآغاز بود، باید شجاعت پذیرش گسست را داشته باشی. با پذیرش گسست، گذشته هم در معرض بازتعریف و نقد واقع میشود. بت سرآغاز هم شکسته خواهد شد. آنگاه زایشی به اقتضاء زمانه روی خواهد نمود. و الا بیتعریف و بیبنیاد و معنا رها خواهی شد و نم فساد در ارکان هستی نهادهای سیاسی رسوخ و همه چیز را فرسوده و لزران خواهد کرد.
▫️آمریکا و اسرائیل نه تنها ترس ایجاد نمیکنند گاه محملی میشوند برای انکار ضرورت تحول. آنها با شرایط فوقالعادهای که ایجاد میکنند، اصل تحول و بازتعریف را به تعویق میاندازند. کمک میکنند تا فروریزی تدریجی در درون متوقف نشود شتاب پیدا کند.
*کانال نویسنده
@kaleme
🔴 همبستگی شهروندی، آخرین و مهمترین سنگر
✍️ مجتبی نجفی
آنچه که در «اوین» رخ داد، نهتنها افشاگر نمادین زشتسیرتی جنگطلبان بود، بلکه صحنهٔ رویتپذیری یکی از زیباترین همبستگیهای ملی شد. آن بهاصطلاح حملهٔ نمادین که در نظر اپوزیسیون وابسته ضربه به دژ استبداد بود، بیش از همه ضربه به شهروندان تحت ستم ایران شد؛ آن هم زندانیانی که بسیاری از آنها به جرم انتقاد از دیکتاتوری، حبس میکشند.
جمهوری اسلامی یک نظام عقبمانده است که «جنگ روایت» نمیداند. آنها گمان میکنند جنگ روایت یعنی دروغگویی و رجزخوانی؛ یعنی خلبان زن خیالیِ دستگیرشده و جنگندههای خیالیِ سرنگونشدهٔ متجاوز بیگانه و آخر هم دروغ خود را به دشمن نسبت دادن.
ما که به دروغ، توهم و رجزخوانی سیستم عادت کردهایم، میدانیم با یک کانال تلگرامی هم میشود دستگاه بزرگ صداوسیماییِ درون و برونمرز را با بودجههای هنگفت شکست داد؛ از بس این ماشین عظیمالجثه، یک لگن بیمقدار شده. اما در همین عقبماندگیِ روایی بود که جمهوری اسلامی اجازه نداد خبرنگاران بیدرنگ، رخداد بزرگ اوین را روایت کنند. تا مدتی بوقهای فارسیزبان متجاوز تبلیغ میکردند که دژ استبداد بهصورت نمادین تخریب شد، اما آنچه که تخریب شد، جان چند شهروند و سرباز وظیفهٔ بیگناه بود. در این حین، یکی از زیباترین صحنههای انسانی رخ داد: زندانیان به کمک دکتر سعیده مکارم، که بهصورت داوطلبانه زندانیان را مداوا میکرد، شتافتند. آنها فرار نکردند تا جان دکتر خود را از زیر آوار زخمها نجات دهند؛ و موفق شدند.
شگفتا، در دل رخداد چه صحنهٔ زیبایی از همبستگی رخ داد و یکبار دیگر نشان داد این روح همبستگی ایرانی در قلب بحران بزرگ تا چه اندازه «مای» ایرانی را در اوج تهاجم و تجاوز حفظ کرده. و این همبستگی شهروندی که زیر ضرب جنگ و استبداد، بسان ریسمان وحدتبخش زخمیها، گاهی در جنبش اعتراضی، زمانی در جنگ تحمیلی رویتپذیر میشود، بزرگترین سرمایهٔ ملی است که «زخمی اما ایستاده» را روایت میکند. و چه زیباست که زندانی حتی به جان زندانبانش هم حساس بوده. این همبستگی شهروندی که در رخداد جنگ، با میزبانی شهرستانیها از مرکزنشینها، تعمیر رایگان خانه، مهمانسراهای رایگان، سرودها و آهنگهای تسلیبخش رویتپذیر شد؛ از خلال زشتیهای جنگ، از خلال آن رنجیدگیهای بزرگ، یکبار دیگر نشان داد ما یک سرمایهٔ اجتماعی بزرگ داریم که در گفتمان «نه جنگ، نه دیکتاتوری» تبلور یافته و این همبستگی شهروندی، مهمترین سنگر ما در طوفان تهاجمهای داخلی و خارجی است. به این نشانهٔ نمادینِ مهم، کمک زندانی به پزشک داوطلب، مباهات کنیم که طلیعهدار ساخت دوبارهٔ وطن زیر ضرب استبداد و جنگ است.
*کانال نویسنده
@Kaleme
✍️ مجتبی نجفی
آنچه که در «اوین» رخ داد، نهتنها افشاگر نمادین زشتسیرتی جنگطلبان بود، بلکه صحنهٔ رویتپذیری یکی از زیباترین همبستگیهای ملی شد. آن بهاصطلاح حملهٔ نمادین که در نظر اپوزیسیون وابسته ضربه به دژ استبداد بود، بیش از همه ضربه به شهروندان تحت ستم ایران شد؛ آن هم زندانیانی که بسیاری از آنها به جرم انتقاد از دیکتاتوری، حبس میکشند.
جمهوری اسلامی یک نظام عقبمانده است که «جنگ روایت» نمیداند. آنها گمان میکنند جنگ روایت یعنی دروغگویی و رجزخوانی؛ یعنی خلبان زن خیالیِ دستگیرشده و جنگندههای خیالیِ سرنگونشدهٔ متجاوز بیگانه و آخر هم دروغ خود را به دشمن نسبت دادن.
ما که به دروغ، توهم و رجزخوانی سیستم عادت کردهایم، میدانیم با یک کانال تلگرامی هم میشود دستگاه بزرگ صداوسیماییِ درون و برونمرز را با بودجههای هنگفت شکست داد؛ از بس این ماشین عظیمالجثه، یک لگن بیمقدار شده. اما در همین عقبماندگیِ روایی بود که جمهوری اسلامی اجازه نداد خبرنگاران بیدرنگ، رخداد بزرگ اوین را روایت کنند. تا مدتی بوقهای فارسیزبان متجاوز تبلیغ میکردند که دژ استبداد بهصورت نمادین تخریب شد، اما آنچه که تخریب شد، جان چند شهروند و سرباز وظیفهٔ بیگناه بود. در این حین، یکی از زیباترین صحنههای انسانی رخ داد: زندانیان به کمک دکتر سعیده مکارم، که بهصورت داوطلبانه زندانیان را مداوا میکرد، شتافتند. آنها فرار نکردند تا جان دکتر خود را از زیر آوار زخمها نجات دهند؛ و موفق شدند.
شگفتا، در دل رخداد چه صحنهٔ زیبایی از همبستگی رخ داد و یکبار دیگر نشان داد این روح همبستگی ایرانی در قلب بحران بزرگ تا چه اندازه «مای» ایرانی را در اوج تهاجم و تجاوز حفظ کرده. و این همبستگی شهروندی که زیر ضرب جنگ و استبداد، بسان ریسمان وحدتبخش زخمیها، گاهی در جنبش اعتراضی، زمانی در جنگ تحمیلی رویتپذیر میشود، بزرگترین سرمایهٔ ملی است که «زخمی اما ایستاده» را روایت میکند. و چه زیباست که زندانی حتی به جان زندانبانش هم حساس بوده. این همبستگی شهروندی که در رخداد جنگ، با میزبانی شهرستانیها از مرکزنشینها، تعمیر رایگان خانه، مهمانسراهای رایگان، سرودها و آهنگهای تسلیبخش رویتپذیر شد؛ از خلال زشتیهای جنگ، از خلال آن رنجیدگیهای بزرگ، یکبار دیگر نشان داد ما یک سرمایهٔ اجتماعی بزرگ داریم که در گفتمان «نه جنگ، نه دیکتاتوری» تبلور یافته و این همبستگی شهروندی، مهمترین سنگر ما در طوفان تهاجمهای داخلی و خارجی است. به این نشانهٔ نمادینِ مهم، کمک زندانی به پزشک داوطلب، مباهات کنیم که طلیعهدار ساخت دوبارهٔ وطن زیر ضرب استبداد و جنگ است.
*کانال نویسنده
@Kaleme
🔴 سوءمدیریت و حمله نظامی
اگر باز هم تصمیم نگیرید!
✍ رحیم قمیشی
▫️ما حق نداریم به دلیل وجود سوءمدیریت در داخل کشور، به استقبال دخالت بیگانگان برویم، آنهم بیگانگانی که در شرور بودن و جنایتکار بودنشان، شکی نداریم. اما حاکمان هم باید بدانند وقتی که از دادن "وعده" بهبود شرایط هم، ابا میکنند، وقتی یک زندانی سیاسی را برای دلخوشی آزاد نمیکنند، وقتی حاضر نیستند به یکی از ضعفها و یا کوتاهیهایشان اعتراف کنند، بپذیرند استفاده نکردن آنها از اندیشمندان دلسوز کشور در مدیریت، منجر به فجایع فعلی شده، و حتی برپا شدن جنگ ۱۲ روزه هم درصد زیادی از آن، ناشی از بلوفها و سخنرانیهایی بوده که میتوانست وجود نداشته باشد، آدمی به فکر میرود؛ نکند تهدید خارجی رفع شود و باز برگردیم به همان شرایطی که با چشمان خودمان از بین رفتن ایران را میدیدیدم!
▫️آنها که در شرایط بحران و نیازمندی به حمایت مردم، یک کلمه وعده تغییر سیاستها و بهتر شدن وضعیت مردم را نمیدهند. آنها که حاضر نیستند بپذیرند معضلات مهمی در کشور بهوجود آمده، آنها که نمیفهمند "تغییر" یعنی نفس کشیدن جامعه، "نقد" یعنی نجات کشور از انحراف، جای منتقد زندان و حصر و دادگاه نیست، نمیدانند دست مخالف دلسوز را باید بوسید که امکان پیدا کردن نقاط ضعف را میدهد. آنها که حاضر نیستند به اندکی تغییر در سیاستهایشان داده، نصایح دلسوزان را بشنوند، آیا در مصیبهای گریبانگیر کشور، واقعاً بیتقصیرند؟ آیا شایسته حمایتهای بی قید و شرطند؟
▫️همین امروز کارهایی "میشود" انجام بشود. که چهار ماه دیگر خواهیم گفت "میشد" انجام بشود. و کاش انجام شده بود! همان وقتی که دیگر خیلی دیر شده. چه در ابتکاراتی برای مذاکره. چه در تغییرات مهمی در داخل. ما دلمان میسوزد از بیعملی مطلق مقامات، در این شرایط حساس. ما دلمان میسوزد از اینکه نشستهایم و فرو رفتن ایران در باتلاق تهدید تحریمهای گسترده و تهدید حمله و تهدید خرابکاری نفوذیها و تهدید مهاجرت نخبگان و تهدید دودستگی و تهدید ناکارآمدیها را میبینیم. و کاری از دستمان برنمیآید. جز نگاه کردن!
▫️ما با دخالت اسرائیل و آمریکا در تعیین سرنوشتمان مخالفیم. اما مردمی که امید به بهبود نداشته باشند، به سرعت تبدیل میشوند به تماشاچیانی که ترجیح میدهند تماشا کنند؛ کدام پیروز میشود، کدام شکست میخورد! راهحلها سادهاند. فقط اندکی شجاعت نیاز دارند، اندکی واقع بینی و پذیرش اشتباهات گذشته! وقتی دلسوزان میگویند از مردم همهپرسی کنید آیا خواهان ادامه غنی سازی هستند یا نه، از مردم بپرسید چه نوع سیستمی را دوست دارند. از اندیشمندان بپرسید راه برون رفت از بحرانها چیست... این، خدمت است به کشور، نه خیانت! خیانت را آنها میکنند که توصیه میکنند، همین راه را همچنان بروید! در حالی که میدانند ادامه این راه فقط نابودی در پی دارد. هم نابودی کشور زیبایمان، هم نابودی امیدهای مردم
▫️اگر تصمیم نگیرید، اگر تغییر ندهید، اگر شجاعت پذیرش واقعیتها را نداشته باشید و بخواهید فکر کنید هیچ خبری نیست، فقط ایران نابود میشود و امیدهای مردمی که نجیبانه صبوری میکنند.
*کانال نویسنده
@kaleme
اگر باز هم تصمیم نگیرید!
✍ رحیم قمیشی
▫️ما حق نداریم به دلیل وجود سوءمدیریت در داخل کشور، به استقبال دخالت بیگانگان برویم، آنهم بیگانگانی که در شرور بودن و جنایتکار بودنشان، شکی نداریم. اما حاکمان هم باید بدانند وقتی که از دادن "وعده" بهبود شرایط هم، ابا میکنند، وقتی یک زندانی سیاسی را برای دلخوشی آزاد نمیکنند، وقتی حاضر نیستند به یکی از ضعفها و یا کوتاهیهایشان اعتراف کنند، بپذیرند استفاده نکردن آنها از اندیشمندان دلسوز کشور در مدیریت، منجر به فجایع فعلی شده، و حتی برپا شدن جنگ ۱۲ روزه هم درصد زیادی از آن، ناشی از بلوفها و سخنرانیهایی بوده که میتوانست وجود نداشته باشد، آدمی به فکر میرود؛ نکند تهدید خارجی رفع شود و باز برگردیم به همان شرایطی که با چشمان خودمان از بین رفتن ایران را میدیدیدم!
▫️آنها که در شرایط بحران و نیازمندی به حمایت مردم، یک کلمه وعده تغییر سیاستها و بهتر شدن وضعیت مردم را نمیدهند. آنها که حاضر نیستند بپذیرند معضلات مهمی در کشور بهوجود آمده، آنها که نمیفهمند "تغییر" یعنی نفس کشیدن جامعه، "نقد" یعنی نجات کشور از انحراف، جای منتقد زندان و حصر و دادگاه نیست، نمیدانند دست مخالف دلسوز را باید بوسید که امکان پیدا کردن نقاط ضعف را میدهد. آنها که حاضر نیستند به اندکی تغییر در سیاستهایشان داده، نصایح دلسوزان را بشنوند، آیا در مصیبهای گریبانگیر کشور، واقعاً بیتقصیرند؟ آیا شایسته حمایتهای بی قید و شرطند؟
▫️همین امروز کارهایی "میشود" انجام بشود. که چهار ماه دیگر خواهیم گفت "میشد" انجام بشود. و کاش انجام شده بود! همان وقتی که دیگر خیلی دیر شده. چه در ابتکاراتی برای مذاکره. چه در تغییرات مهمی در داخل. ما دلمان میسوزد از بیعملی مطلق مقامات، در این شرایط حساس. ما دلمان میسوزد از اینکه نشستهایم و فرو رفتن ایران در باتلاق تهدید تحریمهای گسترده و تهدید حمله و تهدید خرابکاری نفوذیها و تهدید مهاجرت نخبگان و تهدید دودستگی و تهدید ناکارآمدیها را میبینیم. و کاری از دستمان برنمیآید. جز نگاه کردن!
▫️ما با دخالت اسرائیل و آمریکا در تعیین سرنوشتمان مخالفیم. اما مردمی که امید به بهبود نداشته باشند، به سرعت تبدیل میشوند به تماشاچیانی که ترجیح میدهند تماشا کنند؛ کدام پیروز میشود، کدام شکست میخورد! راهحلها سادهاند. فقط اندکی شجاعت نیاز دارند، اندکی واقع بینی و پذیرش اشتباهات گذشته! وقتی دلسوزان میگویند از مردم همهپرسی کنید آیا خواهان ادامه غنی سازی هستند یا نه، از مردم بپرسید چه نوع سیستمی را دوست دارند. از اندیشمندان بپرسید راه برون رفت از بحرانها چیست... این، خدمت است به کشور، نه خیانت! خیانت را آنها میکنند که توصیه میکنند، همین راه را همچنان بروید! در حالی که میدانند ادامه این راه فقط نابودی در پی دارد. هم نابودی کشور زیبایمان، هم نابودی امیدهای مردم
▫️اگر تصمیم نگیرید، اگر تغییر ندهید، اگر شجاعت پذیرش واقعیتها را نداشته باشید و بخواهید فکر کنید هیچ خبری نیست، فقط ایران نابود میشود و امیدهای مردمی که نجیبانه صبوری میکنند.
*کانال نویسنده
@kaleme
🔴 «فارس»نیوز یا «موساد»نیوز؟
✍️ علی افشاری
▫️خبرگزاری امنیتی «فارس» که سیاهه بلندبالایی از پروندهسازی امنیتی برای فعالان سیاسی و مدنی و انتشار اخبار جعلی دارد، در یکی از جدیدترین مطالب تحلیلی خود تقاضای مهندس موسوی برای برگزاری «رفراندوم» و «انتخابات مجلس موسسان قانوناساسی» را به نقشه دولت اسرائیل بعد از شکست جنگ دوازدهروزه نسبت داده است!
▫️این خبرگزاری امنیتی در ادامه رطب و یابس را به هم بافته تا این طرح را—در کنار برنامههای سلطنتطلبان و غیره— در ادامهی برنامهی اسرائیل در «جنگ دوازدهروزه» بخشی از یک طرح چند لایه معرفی کند. در حالی که تفاوت اساسی بیانیه و مشی مهندس موسوی با مواضع رضا پهلوی، سازمان مجاهدین خلق و گروههای مسلح کرد بینیاز از توضیح است. اما چرا فارسنیوز به این مغالطهی خطرناک دست زده است؟
▫️در پرتو نفوذ گستردهی موساد و سازمانهای اطلاعاتی غربی در نهادهای نظامی، امنیتی و دفاعی جمهوری اسلامی بخصوص در «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» میتوان نگاه دیگری به عملکرد «فارسنیوز» و تلاش آن برای تخطئه یکی از جریانهای اصلی مخالف جنگ داشت.
▫️در سطح گفتمانی شکاف بزرگی بین رویکرد مهندس موسوی با سپاه و فارسنیوز هست: این طور میتوان تبیین کرد که جریان مردمی مستقل مخالف جنگ هم استبداد و هم استعمار را مشکل میداند. به تغییر مهندس موسوی، «اتحاد در برابر تجاوز خارجی تنها در صورتی پایدار و موثر خواهد بود که ساکنان ایران زمین در سرزمین خود احساس امنیت، کرامت و مشارکت واقعی در تعیین سرنوشتشان داشته باشند.» در واقع، جمهوری اسلامی به دلیل ساخت قدرت استبداد و ساختار تصمیمگیری خردستیز و افراطبنیاد امنیت ملی را به خطر انداخته و جان و مال مردم با نبود بازدارندگی در برابر تهاجم نظامی خارجی بیدفاع رها شده است.
▫️اما ماجرا حداقل در رویکرد ژرفگرایانه صرفا اختلاف دیدگاه گفتمانی و سیاسی نیست. واکاوی ژرفگرایانه فرضیه دیگری را برجسته میسازد که فارسنیوز و اساسا مجموعهای که در سالهای اخیر با خالصسازی سررشته امور امنیتی و نظامی را در دست گرفته یا آلوده به نفوذ است و یا اساست خود بخشی از شبکه نفوذ خارجی است. در واقع اکنون نفوذ اسرائیل و آمریکا نه یک پدیدهی حاشیهای در سیاست ایران، بلکه بخشی از جریان قدرت است.
▫️در تلقی خوشبینانه دامن زدن به منازعات ساختگی توسط «فارس» و حمله به جریان اصیل و صادق مخالف جنگ که سد اصلی در برابر نقشههای سازمانهای اطلاعاتی خارجی و کلا دولتهای بیگانه برای دستاندازی به ایران و اخلال در شاکله ملت است، میتواند در امتداد عملکرد تاریخی بخش مسلط قدرت باشد. جمهوری اسلامی در چهار دهه گذشته تمرکز دستگاه اطلاعاتی را بر سرکوب، اختتاق و مهار فعالان سیاسی و مدنی منتقد و مخالف و حفظ حاکمیت تکصدایی قرار داده بدینترتیب منابع امنیتی عمدتا صرف حفظ یکهسالاری ولیفقیه، ارزشهای فرهنگی رسمی و ساخت مطلقه قدرت شده است.
▫️تلاش مجموعههای فعال در امنیت خارجی داخلی این بوده که با شکنجه و انواع و اقسام فشارهای روانی و جسمانی متهمان را وادار به اعترافاتی کنند تا ادعاهای خامنهای که در عالم واقع شواهد تاییدکننده ندارند، تصدیق شوند! واقعیت، برخورد علمی، حقیقتیابی موضوعیت ندارند بلکه باید پروندهها و دادهها بگونهای پردازش شدند تا تکههای پازل سناریوهای از پیش تعیین شده را پر کنند! این امر باعث شده که از تهدیدات اصلی امنیتی کشور غفلت شود. در ۲۰ سال گذشته کیفیت نیروهای امنیتی و نظامی فعال افت چشمگیری داشته است. فضاسازیها، رفتارها و تحلیلها آنقدر سطحی، لافزنانه و متوهمانه است که گوی سبقت از دنکیشوت ربوده است. اطلاعات درست و دقیق در کشور جمعآوری نمیشود. بازار جعل، ضداطلاعات، فیکنیوز و توهم داغ است.
▫️اما در تلقی بدبینانه—که به نظر میرسد که به واقعیت نزدیکتر باشد—خود «فارس» بخشی از جریان نفوذ است و دارد آدرس غلط میدهد. نهادهای اطلاعاتی جمهوریاسلانی بهخصوص اطلاعات سپاه و رسانههای آنها در دهه گذشته در ترویج و تبلیغ غیرمستقیم جریان پهلویطلب فعال بودهاند. نیروهایی که در داخل کشور با مداخله خارجی مخالف هستند شدیدتر از نیروهای موافق مداخله خارجی زیر ضربه بودهاند. این تصور که برجسته شدن پهلوی باعث واگرایی و دعواهای پایانناپذیر در اپوزیسیون میشود دیگر نادرستیاش عیان شده است. اما «فارس» کماکان به شیوه پیچیده برای رضا پهلوی تبلیغ میکند و پیرامون جایگاه وی در عرصه سیاسی تصویر اغراقآمیز ارائه میدهد. این روند و همسویی آشکار با موساد در تبلیغ برای یک جریان سیاسی خاص طبیعی نیست. اگر کشور حساب و کتاب داشت و عدالتی در کار بود، انجام تحقیق درست از مسئولان خبرگزاری «فارس» میتوانست سرنخهایی برای کشف شبکه نفوذ خارجی را آشکار کند.
*کانال نویسنده
@kaleme
✍️ علی افشاری
▫️خبرگزاری امنیتی «فارس» که سیاهه بلندبالایی از پروندهسازی امنیتی برای فعالان سیاسی و مدنی و انتشار اخبار جعلی دارد، در یکی از جدیدترین مطالب تحلیلی خود تقاضای مهندس موسوی برای برگزاری «رفراندوم» و «انتخابات مجلس موسسان قانوناساسی» را به نقشه دولت اسرائیل بعد از شکست جنگ دوازدهروزه نسبت داده است!
▫️این خبرگزاری امنیتی در ادامه رطب و یابس را به هم بافته تا این طرح را—در کنار برنامههای سلطنتطلبان و غیره— در ادامهی برنامهی اسرائیل در «جنگ دوازدهروزه» بخشی از یک طرح چند لایه معرفی کند. در حالی که تفاوت اساسی بیانیه و مشی مهندس موسوی با مواضع رضا پهلوی، سازمان مجاهدین خلق و گروههای مسلح کرد بینیاز از توضیح است. اما چرا فارسنیوز به این مغالطهی خطرناک دست زده است؟
▫️در پرتو نفوذ گستردهی موساد و سازمانهای اطلاعاتی غربی در نهادهای نظامی، امنیتی و دفاعی جمهوری اسلامی بخصوص در «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» میتوان نگاه دیگری به عملکرد «فارسنیوز» و تلاش آن برای تخطئه یکی از جریانهای اصلی مخالف جنگ داشت.
▫️در سطح گفتمانی شکاف بزرگی بین رویکرد مهندس موسوی با سپاه و فارسنیوز هست: این طور میتوان تبیین کرد که جریان مردمی مستقل مخالف جنگ هم استبداد و هم استعمار را مشکل میداند. به تغییر مهندس موسوی، «اتحاد در برابر تجاوز خارجی تنها در صورتی پایدار و موثر خواهد بود که ساکنان ایران زمین در سرزمین خود احساس امنیت، کرامت و مشارکت واقعی در تعیین سرنوشتشان داشته باشند.» در واقع، جمهوری اسلامی به دلیل ساخت قدرت استبداد و ساختار تصمیمگیری خردستیز و افراطبنیاد امنیت ملی را به خطر انداخته و جان و مال مردم با نبود بازدارندگی در برابر تهاجم نظامی خارجی بیدفاع رها شده است.
▫️اما ماجرا حداقل در رویکرد ژرفگرایانه صرفا اختلاف دیدگاه گفتمانی و سیاسی نیست. واکاوی ژرفگرایانه فرضیه دیگری را برجسته میسازد که فارسنیوز و اساسا مجموعهای که در سالهای اخیر با خالصسازی سررشته امور امنیتی و نظامی را در دست گرفته یا آلوده به نفوذ است و یا اساست خود بخشی از شبکه نفوذ خارجی است. در واقع اکنون نفوذ اسرائیل و آمریکا نه یک پدیدهی حاشیهای در سیاست ایران، بلکه بخشی از جریان قدرت است.
▫️در تلقی خوشبینانه دامن زدن به منازعات ساختگی توسط «فارس» و حمله به جریان اصیل و صادق مخالف جنگ که سد اصلی در برابر نقشههای سازمانهای اطلاعاتی خارجی و کلا دولتهای بیگانه برای دستاندازی به ایران و اخلال در شاکله ملت است، میتواند در امتداد عملکرد تاریخی بخش مسلط قدرت باشد. جمهوری اسلامی در چهار دهه گذشته تمرکز دستگاه اطلاعاتی را بر سرکوب، اختتاق و مهار فعالان سیاسی و مدنی منتقد و مخالف و حفظ حاکمیت تکصدایی قرار داده بدینترتیب منابع امنیتی عمدتا صرف حفظ یکهسالاری ولیفقیه، ارزشهای فرهنگی رسمی و ساخت مطلقه قدرت شده است.
▫️تلاش مجموعههای فعال در امنیت خارجی داخلی این بوده که با شکنجه و انواع و اقسام فشارهای روانی و جسمانی متهمان را وادار به اعترافاتی کنند تا ادعاهای خامنهای که در عالم واقع شواهد تاییدکننده ندارند، تصدیق شوند! واقعیت، برخورد علمی، حقیقتیابی موضوعیت ندارند بلکه باید پروندهها و دادهها بگونهای پردازش شدند تا تکههای پازل سناریوهای از پیش تعیین شده را پر کنند! این امر باعث شده که از تهدیدات اصلی امنیتی کشور غفلت شود. در ۲۰ سال گذشته کیفیت نیروهای امنیتی و نظامی فعال افت چشمگیری داشته است. فضاسازیها، رفتارها و تحلیلها آنقدر سطحی، لافزنانه و متوهمانه است که گوی سبقت از دنکیشوت ربوده است. اطلاعات درست و دقیق در کشور جمعآوری نمیشود. بازار جعل، ضداطلاعات، فیکنیوز و توهم داغ است.
▫️اما در تلقی بدبینانه—که به نظر میرسد که به واقعیت نزدیکتر باشد—خود «فارس» بخشی از جریان نفوذ است و دارد آدرس غلط میدهد. نهادهای اطلاعاتی جمهوریاسلانی بهخصوص اطلاعات سپاه و رسانههای آنها در دهه گذشته در ترویج و تبلیغ غیرمستقیم جریان پهلویطلب فعال بودهاند. نیروهایی که در داخل کشور با مداخله خارجی مخالف هستند شدیدتر از نیروهای موافق مداخله خارجی زیر ضربه بودهاند. این تصور که برجسته شدن پهلوی باعث واگرایی و دعواهای پایانناپذیر در اپوزیسیون میشود دیگر نادرستیاش عیان شده است. اما «فارس» کماکان به شیوه پیچیده برای رضا پهلوی تبلیغ میکند و پیرامون جایگاه وی در عرصه سیاسی تصویر اغراقآمیز ارائه میدهد. این روند و همسویی آشکار با موساد در تبلیغ برای یک جریان سیاسی خاص طبیعی نیست. اگر کشور حساب و کتاب داشت و عدالتی در کار بود، انجام تحقیق درست از مسئولان خبرگزاری «فارس» میتوانست سرنخهایی برای کشف شبکه نفوذ خارجی را آشکار کند.
*کانال نویسنده
@kaleme
🔴 بیانیهٔ ۸۵۲ تن از کنشگران سیاسی، مدنی و فرهنگی در حمایت از طرح سیاسی میرحسین موسوی
▫️در روزهایی که گذشت ایران "این سرزمین دیرین با مردمانی نجیب و سربلند" مورد تجاوز نظامی آمریکا و اسراییل قرار گرفت و متاسفانه سیاست خارجی نادرست، فساد گسترده و خطاهای محاسباتی پیدرپی حکمرانان راه چنین تهاجم رذیلانهای را هموارتر کرد. جان و مال ایرانیان در آتش جنگی سوخت که دلسوزان ملک و ملت سالها نسبت به وقوع آن هشدار داده بودند. امّا خرد جمعی ملّت سرافراز ایران بار دیگر ثابت کرد که در عین تنّوع قومی و مذهبی، ریشههای همبستگی ملّی را هنوز در بطن خود زنده نگه داشته است. ما با تکیه بر خرد جمعی مردم شریف ایران هنوز به ساختن آیندهای روشن برای ایرانی آزاد، متکثّر و مستقل امیدواریم و برای تحقّق چنین امیدیست که یکصدا و متّحد شدهایم.
▫️ما جمعی از فعّالان سیاسی، مدنی و فرهنگی که از درون یا بیرون زندانهای جمهوری اسلامی پیوسته شاهد دردها و رنجهای این مردم بودهایم، از مواضع اخیر میرحسین موسوی که در بیانیهای مسئولانه و تاریخی از دل حصر خانگی در خیابان اختر منتشر شد، پشتیبانی میکنیم. تأکید او بر لزوم احترام به حق تعیین سرنوشت مردم ایران و ضرورت بازنگری بنیادین در ساختار سیاسی کشور، نه از سر ستیز بلکه برای نجات ایران از تکرار خطاهای مهلک تاریخی است.
▫️همانگونه که میرحسین هشدار میدهد، دفاع ملّی در برابر تجاوز بیرونی نمیتواند بهانهای برای تداوم سیاستهای غلط داخلی باشد. اتّحاد در برابر تجاوز خارجی تنها در صورتی پایدار و مؤثر خواهد بود که ساکنان ایرانزمین در سرزمین خود احساس امنیت، کرامت و مشارکت واقعی در تعیین سرنوشتشان را داشته باشند.
▫️ما نیز بر این باوریم که گام نخستین و ضروری برای عبور از شرایط بحرانی کنونی، برگزاری همهپرسی آزاد جهت تشکیل مجلس مؤسسان برای تدوین قانون اساسی جدید است؛ قانونی که بر مبنای دموکراسی، حاکمیت ملی و موازین حقوق بشری تنظیم شده باشد.
▫️بر مبنای چنین قانونی و در هنگامهی همهپرسی آزاد، همهٔ ایرانیان — با هر عقیده، گرایش سیاسی، و سبک زندگی — باید خود را دارای نماینده و شریک در تنظیم امور حاکمیت جدید بدانند.
▫️ما همچنین خواهان رفع فوری حصر از میرحسین موسوی و زهرا رهنورد، آزادی فوری و بیقیدوشرط همهٔ زندانیان سیاسی و عقیدتی، پایان سانسور و انحصار رسانهای، و به رسمیت شناختن سیاستورزی و جامعه مدنی مستقل هستیم.
در دفاع از ایران، هیچچیز ضروریتر و اخلاقیتر از بازگرداندن قدرت به مردم نیست.
تیرماه ۱۴۰۴
🔗 فهرست امضاها
@kaleme
▫️در روزهایی که گذشت ایران "این سرزمین دیرین با مردمانی نجیب و سربلند" مورد تجاوز نظامی آمریکا و اسراییل قرار گرفت و متاسفانه سیاست خارجی نادرست، فساد گسترده و خطاهای محاسباتی پیدرپی حکمرانان راه چنین تهاجم رذیلانهای را هموارتر کرد. جان و مال ایرانیان در آتش جنگی سوخت که دلسوزان ملک و ملت سالها نسبت به وقوع آن هشدار داده بودند. امّا خرد جمعی ملّت سرافراز ایران بار دیگر ثابت کرد که در عین تنّوع قومی و مذهبی، ریشههای همبستگی ملّی را هنوز در بطن خود زنده نگه داشته است. ما با تکیه بر خرد جمعی مردم شریف ایران هنوز به ساختن آیندهای روشن برای ایرانی آزاد، متکثّر و مستقل امیدواریم و برای تحقّق چنین امیدیست که یکصدا و متّحد شدهایم.
▫️ما جمعی از فعّالان سیاسی، مدنی و فرهنگی که از درون یا بیرون زندانهای جمهوری اسلامی پیوسته شاهد دردها و رنجهای این مردم بودهایم، از مواضع اخیر میرحسین موسوی که در بیانیهای مسئولانه و تاریخی از دل حصر خانگی در خیابان اختر منتشر شد، پشتیبانی میکنیم. تأکید او بر لزوم احترام به حق تعیین سرنوشت مردم ایران و ضرورت بازنگری بنیادین در ساختار سیاسی کشور، نه از سر ستیز بلکه برای نجات ایران از تکرار خطاهای مهلک تاریخی است.
▫️همانگونه که میرحسین هشدار میدهد، دفاع ملّی در برابر تجاوز بیرونی نمیتواند بهانهای برای تداوم سیاستهای غلط داخلی باشد. اتّحاد در برابر تجاوز خارجی تنها در صورتی پایدار و مؤثر خواهد بود که ساکنان ایرانزمین در سرزمین خود احساس امنیت، کرامت و مشارکت واقعی در تعیین سرنوشتشان را داشته باشند.
▫️ما نیز بر این باوریم که گام نخستین و ضروری برای عبور از شرایط بحرانی کنونی، برگزاری همهپرسی آزاد جهت تشکیل مجلس مؤسسان برای تدوین قانون اساسی جدید است؛ قانونی که بر مبنای دموکراسی، حاکمیت ملی و موازین حقوق بشری تنظیم شده باشد.
▫️بر مبنای چنین قانونی و در هنگامهی همهپرسی آزاد، همهٔ ایرانیان — با هر عقیده، گرایش سیاسی، و سبک زندگی — باید خود را دارای نماینده و شریک در تنظیم امور حاکمیت جدید بدانند.
▫️ما همچنین خواهان رفع فوری حصر از میرحسین موسوی و زهرا رهنورد، آزادی فوری و بیقیدوشرط همهٔ زندانیان سیاسی و عقیدتی، پایان سانسور و انحصار رسانهای، و به رسمیت شناختن سیاستورزی و جامعه مدنی مستقل هستیم.
در دفاع از ایران، هیچچیز ضروریتر و اخلاقیتر از بازگرداندن قدرت به مردم نیست.
تیرماه ۱۴۰۴
🔗 فهرست امضاها
@kaleme
Mirhossein moosavi 33.pdf
248.6 KB
🔴 بیانیههای موسوی؛ بازتابی از یک روند تحول فکری، گفتمانی و استراتژیک
✍️ مریم پاییزی
میرحسین موسوی، بهعنوان چهرهی برجستهی جریان اپوزیسیون داخلیِ منتقد، بیانیههایی صادر کرده است که نهفقط واکنشهای مقطعی، بلکه بازتابی از یک روند تحول فکری، گفتمانی و استراتژیکاند…
در بیانیهای که در پی حملهٔ اسرائیل و آمریکا به خاک ایران منتشر شد، نوعی مواضع معنایی و راهبردی بهوضوح قابل ردیابی است: از ستایش مقاومت مردم تا نقد نظام ناکارآمد؛ از هشدار به مصادرهی معنویِ فداکاریها تا طرح رفراندوم برای تدوینِ مجدد قانون اساسی…
در این مقاله، تلاش میشود ابتدا نقاط مهم آن بیان شود… سپس با روشی نظاممند، این بیانیه در سه سطح مورد تحلیل قرار گیرد:
۱. تحلیل محتوایی (استخراج مضامین کلیدی و پیامهای اصلی)،
۲. تحلیل گفتمانی (واکاوی زبان، لحن، ساختار و واژگان)،
۳. تحلیل استراتژیک (بررسی اهداف سیاسی، نوع مخاطب، و جایگاه کنشیِ موسوی در نسبت با حاکمیت).
📎متن کامل در پیوست
@kaleme
✍️ مریم پاییزی
میرحسین موسوی، بهعنوان چهرهی برجستهی جریان اپوزیسیون داخلیِ منتقد، بیانیههایی صادر کرده است که نهفقط واکنشهای مقطعی، بلکه بازتابی از یک روند تحول فکری، گفتمانی و استراتژیکاند…
در بیانیهای که در پی حملهٔ اسرائیل و آمریکا به خاک ایران منتشر شد، نوعی مواضع معنایی و راهبردی بهوضوح قابل ردیابی است: از ستایش مقاومت مردم تا نقد نظام ناکارآمد؛ از هشدار به مصادرهی معنویِ فداکاریها تا طرح رفراندوم برای تدوینِ مجدد قانون اساسی…
در این مقاله، تلاش میشود ابتدا نقاط مهم آن بیان شود… سپس با روشی نظاممند، این بیانیه در سه سطح مورد تحلیل قرار گیرد:
۱. تحلیل محتوایی (استخراج مضامین کلیدی و پیامهای اصلی)،
۲. تحلیل گفتمانی (واکاوی زبان، لحن، ساختار و واژگان)،
۳. تحلیل استراتژیک (بررسی اهداف سیاسی، نوع مخاطب، و جایگاه کنشیِ موسوی در نسبت با حاکمیت).
📎متن کامل در پیوست
@kaleme
🔴 میرحسین موسوی را فراموش کنید!
✍️ امید بینیاز
🔺اگر مشکلتان با پیشنهاددهنده است، که هرچه میخواهید درباره او بگویید. او نشان داده است که آنقدر به کارنامه زندگی خویش باور دارد که در تمامی این سالها و با تمامی مضایق حیرتآوری که تحمل کرده است، نه مطلقا با کسی بر سر جنگ است و نه از تهمت و کینه و تهدید هراس و اضطرابی دارد. او حتی در سال ٨٨ هم همواره تاکید داشت که صرفا «همراهی» در میان سیل مردمی است که «تغییر» میطلبند. پس چه هراسی از پیشگامی او در طرح این پیشنهاد خردمندانه دارید که با آن به ستیز برمیآیید؟
🔺میرحسین را کنار بگذارید. هرچه حقد و حسد و کینه از او دارید، هرجا که خواستید طرح کنید. اما بیایید برای رهایی از این وضعیت هشدارآمیز برای مردم، و برای نجات ایران، به صراحت و روشنی، بگویید مراجعه به خرد عمومی و استعانت از آن برای تغییر (در هر حدی که این خرد فراگیر تشخیص دهد) چه اشکالی دارد و چه راهکار بهتری برای ایجاد تحول در جامعهای چنین متکثر میتوان طرح کرد که آنچه بهعینه میبینیم و مطلقا امکانی برای دفاع ندارد را تغییر دهیم.
🔺اگر بهراستی، راه خردمندانه دیگری برای گام برداشتن در مسیر تغییرات مطلوب برای ایرانیان نمیشناسید؛ نام میرحسین موسوی را کنار بگذارید و با تعهد و وجدانی نگران برای ایرانیان، بر مطالبه و پیگیری ایده روشن رفراندوم و تشکیل مجلس موسسانی که وظیفه تاسیس یک نظام سیاسی برآمده از وجدان و خرد عمومی همه شهروندان ایرانی را بر عهده دارد، اصرار بورزید و با وحدت حول همین دغدغه محوری، امکان اجماع نیروهای تغییرخواه و شکلگیری یک جریان سیاسی و مدنی کارآمد و فراگیر در مبارزه با نکبت موجود را فراهم آوریم.
📎متن کامل
@kaleme
✍️ امید بینیاز
🔺اگر مشکلتان با پیشنهاددهنده است، که هرچه میخواهید درباره او بگویید. او نشان داده است که آنقدر به کارنامه زندگی خویش باور دارد که در تمامی این سالها و با تمامی مضایق حیرتآوری که تحمل کرده است، نه مطلقا با کسی بر سر جنگ است و نه از تهمت و کینه و تهدید هراس و اضطرابی دارد. او حتی در سال ٨٨ هم همواره تاکید داشت که صرفا «همراهی» در میان سیل مردمی است که «تغییر» میطلبند. پس چه هراسی از پیشگامی او در طرح این پیشنهاد خردمندانه دارید که با آن به ستیز برمیآیید؟
🔺میرحسین را کنار بگذارید. هرچه حقد و حسد و کینه از او دارید، هرجا که خواستید طرح کنید. اما بیایید برای رهایی از این وضعیت هشدارآمیز برای مردم، و برای نجات ایران، به صراحت و روشنی، بگویید مراجعه به خرد عمومی و استعانت از آن برای تغییر (در هر حدی که این خرد فراگیر تشخیص دهد) چه اشکالی دارد و چه راهکار بهتری برای ایجاد تحول در جامعهای چنین متکثر میتوان طرح کرد که آنچه بهعینه میبینیم و مطلقا امکانی برای دفاع ندارد را تغییر دهیم.
🔺اگر بهراستی، راه خردمندانه دیگری برای گام برداشتن در مسیر تغییرات مطلوب برای ایرانیان نمیشناسید؛ نام میرحسین موسوی را کنار بگذارید و با تعهد و وجدانی نگران برای ایرانیان، بر مطالبه و پیگیری ایده روشن رفراندوم و تشکیل مجلس موسسانی که وظیفه تاسیس یک نظام سیاسی برآمده از وجدان و خرد عمومی همه شهروندان ایرانی را بر عهده دارد، اصرار بورزید و با وحدت حول همین دغدغه محوری، امکان اجماع نیروهای تغییرخواه و شکلگیری یک جریان سیاسی و مدنی کارآمد و فراگیر در مبارزه با نکبت موجود را فراهم آوریم.
📎متن کامل
@kaleme
Telegraph
میرحسین موسوی را فراموش کنید!
متن کوتاه تحلیلی-راهبردی مهندس میرحسین موسوی درباره وقایع پیشآمده و راهحل خروج از بحرانی که دامنگیر کیان ایران است، بازتاب قابلتوجهی در محافل سیاسی و مردم داشت. از اعلام حمایت بسیاری از فعالان (که کماکان بر تعداد آنها افزوده میشود) تا حملات برخی جریانهای…
🔴 آغاز پایان نظم سیاسی؛ افق تازه در سیاست ایران
✍️ نادر کرمی
بیانیه اخیر میرحسین موسوی، پس از سالها سکوت نسبی در حصر، به نقطهعطفی در تحولات سیاسی ایران بدل شده است. او صراحتاً ساختار فعلی جمهوری اسلامی را ناکارآمد و فاقد نمایندگی عمومی توصیف کرده و خواهان برگزاری رفراندومی برای تشکیل مجلس مؤسسان قانون اساسی شده است. آنچه این بیانیه را از مواضع پیشین جدا میکند، نه صرفاً جسارت آن، بلکه هماهنگیاش با موجی تازه از حمایتهای گسترده فعالان سیاسی و مدنی داخل کشور است.
در بیانیهای که امروز منتشر شد، صدها چهرهی شناختهشده جامعه مدنی، ضمن تأکید بر حق تعیین سرنوشت مردم، از موسوی حمایت کردند. این اجماع کمسابقه نشاندهندهی شکلگیری گفتمانی نو در درون جامعه است؛ گفتمانی که دیگر در پی اصلاح تدریجی نیست، بلکه خواهان بازسازی بنیادین نظم سیاسی است.
واکنش تند جریانهای اصولگرا، از جمله حمله رسانههای رسمی به موسوی، نشان میدهد که اقتدار سیاسی موجود خطر این گفتمان را جدی گرفته است. اما همین واکنشها نشاندهندهی شکاف عمیق میان ساختار قدرت و افکار عمومی در حال رشد است.
این تحولات، در مجموع، نشان از افقی تازه در سیاست ایران دارند. بیانیه موسوی و حمایتهای پس از آن، یک نقطه شکست در نظم مستقر را نشان میدهند؛ نظمی که سالها با سرکوب، انکار و توجیه به حیات خود ادامه داده است. اما امروز، جامعه نه از بیرون، که از درون، به نقد آن برخاسته است.
میتوان گفت این بیانیه، صرفاً یک فراخوان سیاسی نیست؛ بلکه طلیعهی پایان یک نظم و آغاز یک دوران نوین در سیاست ایران است.
*رسانه تحکیم ملت
@kaleme
✍️ نادر کرمی
بیانیه اخیر میرحسین موسوی، پس از سالها سکوت نسبی در حصر، به نقطهعطفی در تحولات سیاسی ایران بدل شده است. او صراحتاً ساختار فعلی جمهوری اسلامی را ناکارآمد و فاقد نمایندگی عمومی توصیف کرده و خواهان برگزاری رفراندومی برای تشکیل مجلس مؤسسان قانون اساسی شده است. آنچه این بیانیه را از مواضع پیشین جدا میکند، نه صرفاً جسارت آن، بلکه هماهنگیاش با موجی تازه از حمایتهای گسترده فعالان سیاسی و مدنی داخل کشور است.
در بیانیهای که امروز منتشر شد، صدها چهرهی شناختهشده جامعه مدنی، ضمن تأکید بر حق تعیین سرنوشت مردم، از موسوی حمایت کردند. این اجماع کمسابقه نشاندهندهی شکلگیری گفتمانی نو در درون جامعه است؛ گفتمانی که دیگر در پی اصلاح تدریجی نیست، بلکه خواهان بازسازی بنیادین نظم سیاسی است.
واکنش تند جریانهای اصولگرا، از جمله حمله رسانههای رسمی به موسوی، نشان میدهد که اقتدار سیاسی موجود خطر این گفتمان را جدی گرفته است. اما همین واکنشها نشاندهندهی شکاف عمیق میان ساختار قدرت و افکار عمومی در حال رشد است.
این تحولات، در مجموع، نشان از افقی تازه در سیاست ایران دارند. بیانیه موسوی و حمایتهای پس از آن، یک نقطه شکست در نظم مستقر را نشان میدهند؛ نظمی که سالها با سرکوب، انکار و توجیه به حیات خود ادامه داده است. اما امروز، جامعه نه از بیرون، که از درون، به نقد آن برخاسته است.
میتوان گفت این بیانیه، صرفاً یک فراخوان سیاسی نیست؛ بلکه طلیعهی پایان یک نظم و آغاز یک دوران نوین در سیاست ایران است.
*رسانه تحکیم ملت
@kaleme
Forwarded from پارَند - Paarand
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
رخداد، تنبیه میکند
گفتار و شنیدار ۸
@paarandiran
https://www.instagram.com/reel/DMN4u_utW9h/?igsh=YWRzNWxrbnlvMDZ0
گفتار و شنیدار ۸
@paarandiran
https://www.instagram.com/reel/DMN4u_utW9h/?igsh=YWRzNWxrbnlvMDZ0
🔴 نه این زندان تازه است و نه این ظلم؛
این ماییم که تازه آمدهایم
✍ مهدی محمودیان
زندان فشافویه
▫️امروز، یکی از مدیران سازمان زندانها به فشافویه آمد. چهرهای متین، نگران و با چاشنی عذرخواهی. آمده بود بگوید: «ما غافلگیر شدیم. باید کمی تحمل کنید تا امکانات فراهم شود.» گفتند که ما را بیخبر آوردند، زندان آماده نبود، قول دادند شرایط بهتر شود.
▫️اما حقیقت این است: ما را به زندانی تازهتأسیس نیاوردهاند. اینجا سالهاست که آدمهایی با هر جرمی، هر گذشتهای، هر طبقه و قشری، در همین وضعیت زندگی کردهاند؛ بدون امکانات، بدون صدا، و بدون امکان اعتراض. اینجا زندانی نیست که «آماده» نباشد. اینجا زندانی است که سالهاست آماده ظلم کردن است. آمادهی خرد کردن انسانها، با خُردترین امکانات ممکن. آنها که پیش از ما اینجا بودند، فریاد نزدند یا فریادشان شنیده نشد و کسی نبود صدایشان را منعکس کند. و ما، جامعهی مدنی، فعالان سیاسی، روشنفکران، نویسندگان، کسانی که دغدغه آزادی داریم، ما هم ــ اغلب ــ صدای آنها نبودیم. سالیان سال، هزاران زندانی ــ صرفنظر از جرمشان ــ در سلولهای نمور، بدون تخت، بدون دسترسی به آب شرب، بدون پزشک، با بدرفتاری مأموران و در شرایطی غیرانسانی زندگی کردند. نه فقط «زندگی»، بلکه تحقیر شدند، فراموش شدند، له شدند. اما چون «سیاسی» نبودند، چون عنوانی برای دفاع از حقوقشان نبود، چون هویت جمعی و مدنی نداشتند، در اولویت دفاع ما هم نبودند.
▫️حالا که ما را ــ با پابند و دستبند ــ به همین زندان کشاندهاند، فریاد میزنیم. فریادمان به حق است. اما اگر راستش را بخواهیم، این فریاد دیر است. ما دیر فریاد زدیم. ما، که خود را دلسوز مردم میدانستیم، اغلب در برابر این سطح از تحقیر زندانیان عادی، ساکت بودیم. سالیان پیش از ما، انسانهایی با نام «اراذل»، «قاچاقچی»، «سارق» و برچسبهای بیرحمانه دیگر، در همین سلولها و راهروها، در همان صفهای کثیف هواخوری، زیر همان سقفهای کوتاه، زیستهاند و خمیده شدهاند.
▫️جمهوری اسلامی با آنها آزمایش انسانزدایی کرده و ما بیشترِ وقتها فقط نظاره کردیم. یا از کنارش گذشتیم. بیعدالتی را طبقهبندی کردیم. حقوق بشر را طبقاتی دیدیم.
آدمها را بر اساس جنس اتهامشان، درجهبندی کردیم. و حالا، وقتی خودمان به همان سرنوشت دچار شدیم، تازه داریم میفهمیم که ظلم، هیچگاه صرفاً سیاسی نیست.
▫️ظلم، تمرین میشود. اول بر ضعیفترینها، بیصداها، فراموش شدهها. و وقتی خوب تمرین شد، به سراغ ما میآید. ما ــ فعالان سیاسی و مدنی ــ بهجای آنکه صدا باشیم، گاهی شریک سکوت شدیم و این خودِ ما بودیم که با این سکوت، ظلم را مشروعتر کردیم. سالهاست که جمهوری اسلامی و ساختار امنیتیقضایی مسلط بر آن، زندان را به مرکزی برای شکستن کرامت انسان تبدیل کردهاند.
▫️در این ساختار، زندان ابزار سلطه است، نه اصلاح. شکنجه فیزیکی، بیخوابی، فشار روانی، سلول انفرادی، قطع ارتباط با خانواده، انتقالهای ناگهانی، محرومیت از درمان، توهین، دستبند، پابند، و محرومیت از ابتداییترین نیازها، نه استثناء بلکه قاعدهی این سیستم است. و این سیستم را نه صرفاً قاضی میسازد، نه زندانبان. این یک سازوکار تمامعیار برای له کردن انسان است، که از بالاترین سطوح قدرت طراحی و پشتیبانی میشود.
▫️امروز که ما از فشافویه مینویسیم، نه از سر نازکدلی است، نه ضعف، نه تازهکار بودن در زندان. مینویسیم چون نمیخواهیم بار دیگر، صدای کسی را نشنویم. مینویسیم تا ثبت شود که اینجا «زندان تازهای» نیست؛ اینجا قتلگاه خاموش هزاران انسان بوده. و اگر ما تا امروز صدایشان نبودیم، از امروز به بعد وظیفهای دو چندان داریم که باشیم.
@kaleme
این ماییم که تازه آمدهایم
✍ مهدی محمودیان
زندان فشافویه
▫️امروز، یکی از مدیران سازمان زندانها به فشافویه آمد. چهرهای متین، نگران و با چاشنی عذرخواهی. آمده بود بگوید: «ما غافلگیر شدیم. باید کمی تحمل کنید تا امکانات فراهم شود.» گفتند که ما را بیخبر آوردند، زندان آماده نبود، قول دادند شرایط بهتر شود.
▫️اما حقیقت این است: ما را به زندانی تازهتأسیس نیاوردهاند. اینجا سالهاست که آدمهایی با هر جرمی، هر گذشتهای، هر طبقه و قشری، در همین وضعیت زندگی کردهاند؛ بدون امکانات، بدون صدا، و بدون امکان اعتراض. اینجا زندانی نیست که «آماده» نباشد. اینجا زندانی است که سالهاست آماده ظلم کردن است. آمادهی خرد کردن انسانها، با خُردترین امکانات ممکن. آنها که پیش از ما اینجا بودند، فریاد نزدند یا فریادشان شنیده نشد و کسی نبود صدایشان را منعکس کند. و ما، جامعهی مدنی، فعالان سیاسی، روشنفکران، نویسندگان، کسانی که دغدغه آزادی داریم، ما هم ــ اغلب ــ صدای آنها نبودیم. سالیان سال، هزاران زندانی ــ صرفنظر از جرمشان ــ در سلولهای نمور، بدون تخت، بدون دسترسی به آب شرب، بدون پزشک، با بدرفتاری مأموران و در شرایطی غیرانسانی زندگی کردند. نه فقط «زندگی»، بلکه تحقیر شدند، فراموش شدند، له شدند. اما چون «سیاسی» نبودند، چون عنوانی برای دفاع از حقوقشان نبود، چون هویت جمعی و مدنی نداشتند، در اولویت دفاع ما هم نبودند.
▫️حالا که ما را ــ با پابند و دستبند ــ به همین زندان کشاندهاند، فریاد میزنیم. فریادمان به حق است. اما اگر راستش را بخواهیم، این فریاد دیر است. ما دیر فریاد زدیم. ما، که خود را دلسوز مردم میدانستیم، اغلب در برابر این سطح از تحقیر زندانیان عادی، ساکت بودیم. سالیان پیش از ما، انسانهایی با نام «اراذل»، «قاچاقچی»، «سارق» و برچسبهای بیرحمانه دیگر، در همین سلولها و راهروها، در همان صفهای کثیف هواخوری، زیر همان سقفهای کوتاه، زیستهاند و خمیده شدهاند.
▫️جمهوری اسلامی با آنها آزمایش انسانزدایی کرده و ما بیشترِ وقتها فقط نظاره کردیم. یا از کنارش گذشتیم. بیعدالتی را طبقهبندی کردیم. حقوق بشر را طبقاتی دیدیم.
آدمها را بر اساس جنس اتهامشان، درجهبندی کردیم. و حالا، وقتی خودمان به همان سرنوشت دچار شدیم، تازه داریم میفهمیم که ظلم، هیچگاه صرفاً سیاسی نیست.
▫️ظلم، تمرین میشود. اول بر ضعیفترینها، بیصداها، فراموش شدهها. و وقتی خوب تمرین شد، به سراغ ما میآید. ما ــ فعالان سیاسی و مدنی ــ بهجای آنکه صدا باشیم، گاهی شریک سکوت شدیم و این خودِ ما بودیم که با این سکوت، ظلم را مشروعتر کردیم. سالهاست که جمهوری اسلامی و ساختار امنیتیقضایی مسلط بر آن، زندان را به مرکزی برای شکستن کرامت انسان تبدیل کردهاند.
▫️در این ساختار، زندان ابزار سلطه است، نه اصلاح. شکنجه فیزیکی، بیخوابی، فشار روانی، سلول انفرادی، قطع ارتباط با خانواده، انتقالهای ناگهانی، محرومیت از درمان، توهین، دستبند، پابند، و محرومیت از ابتداییترین نیازها، نه استثناء بلکه قاعدهی این سیستم است. و این سیستم را نه صرفاً قاضی میسازد، نه زندانبان. این یک سازوکار تمامعیار برای له کردن انسان است، که از بالاترین سطوح قدرت طراحی و پشتیبانی میشود.
▫️امروز که ما از فشافویه مینویسیم، نه از سر نازکدلی است، نه ضعف، نه تازهکار بودن در زندان. مینویسیم چون نمیخواهیم بار دیگر، صدای کسی را نشنویم. مینویسیم تا ثبت شود که اینجا «زندان تازهای» نیست؛ اینجا قتلگاه خاموش هزاران انسان بوده. و اگر ما تا امروز صدایشان نبودیم، از امروز به بعد وظیفهای دو چندان داریم که باشیم.
@kaleme
🔴صدور حکم ۱۰ ماه حبس دیگر برای ابوالفضل قدیانی و تشکیل پرونده جدید علیه این زندانی سیاسی
▫️قوه قضاییه جمهوری اسلامی در ادامه فشارهای امنیتی علیه فعالان سیاسی محبوس، حکم جدیدی علیه ابوالفضل قدیانی، فعال برجستهی سیاسی و از منتقدان سرسخت ولایتفقیه و جمهوری اسلامی صادر کرده است.
▫️آقای قدیانی که هماکنون دوران محکومیت پیشین خود را در زندان اوین میگذراند، به اتهام «فعالیت تبلیغی علیه نظام» به ۱۰ ماه زندان دیگر محکوم شده است. همچنین پروندهی تازهای نیز علیه او گشوده شده که در مرحلهی رسیدگی قضایی قرار دارد.
▫️این اقدام در حالی صورت میگیرد که مسئولان جمهوری اسلامی در هفتههای اخیر، با استناد به شرایط جنگی و تهدیدات منطقهای، دم از ضرورت «انسجام و اتحاد ملی» میزنند. با این حال، همانزمان که از همبستگی سخن گفته میشود، صدور چنین احکام سیاسیای علیه چهرههای منتقد، نشاندهندهی تداوم سیاست حذف، سرکوب و انسداد فضای سیاسی کشور است.
▫️ابوالفضل قدیانی، از اعضای پیشین سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، در سالهای اخیر به دلیل مواضع صریح و بیپروایش علیه استبداد دینی، بارها مورد پیگرد قضایی قرار گرفته و چندین دوره حبس را پشت سر گذاشته است. او سالهاست خواستار گذار کامل از نظام ولایتفقیه و استقرار یک جمهوری سکولار دموکراتیک در ایران شده بود.
▫️صدور احکام پیاپی علیه این زندانی سیاسی کهنسال، در شرایطی که در زندان به سر میبرد، مصداق آشکار سرکوب آزادی بیان و ارعاب منتقدان در لباس قانون است.
*کانال خبرانهها
@kaleme
▫️قوه قضاییه جمهوری اسلامی در ادامه فشارهای امنیتی علیه فعالان سیاسی محبوس، حکم جدیدی علیه ابوالفضل قدیانی، فعال برجستهی سیاسی و از منتقدان سرسخت ولایتفقیه و جمهوری اسلامی صادر کرده است.
▫️آقای قدیانی که هماکنون دوران محکومیت پیشین خود را در زندان اوین میگذراند، به اتهام «فعالیت تبلیغی علیه نظام» به ۱۰ ماه زندان دیگر محکوم شده است. همچنین پروندهی تازهای نیز علیه او گشوده شده که در مرحلهی رسیدگی قضایی قرار دارد.
▫️این اقدام در حالی صورت میگیرد که مسئولان جمهوری اسلامی در هفتههای اخیر، با استناد به شرایط جنگی و تهدیدات منطقهای، دم از ضرورت «انسجام و اتحاد ملی» میزنند. با این حال، همانزمان که از همبستگی سخن گفته میشود، صدور چنین احکام سیاسیای علیه چهرههای منتقد، نشاندهندهی تداوم سیاست حذف، سرکوب و انسداد فضای سیاسی کشور است.
▫️ابوالفضل قدیانی، از اعضای پیشین سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، در سالهای اخیر به دلیل مواضع صریح و بیپروایش علیه استبداد دینی، بارها مورد پیگرد قضایی قرار گرفته و چندین دوره حبس را پشت سر گذاشته است. او سالهاست خواستار گذار کامل از نظام ولایتفقیه و استقرار یک جمهوری سکولار دموکراتیک در ایران شده بود.
▫️صدور احکام پیاپی علیه این زندانی سیاسی کهنسال، در شرایطی که در زندان به سر میبرد، مصداق آشکار سرکوب آزادی بیان و ارعاب منتقدان در لباس قانون است.
*کانال خبرانهها
@kaleme
🔴 نگران سرنوشت ایرانیم
▫️ اینروزها مردم و میهن ما در تقاطع بحرانیترین لحظات تاریخ معاصر خود ایستاده است. ورطهای خطیر و پیچیده که برآمده از مجموعهای از عوامل زمینهدار در ایران، منطقه و نظم ناعادلانۀ جهانی است. وطن ما مبتلای هنگامهای سخت شده که یگانه راه رهایی از آن تأکید بر عاملیت و کنشگری مردم و حق آنان در تعیین سرنوشت خویش است و وظیفۀ تاریخی و ملی ماست که راهی بهسوی این رهایی بگشاییم برای نجات ایران.
▫️راهی که نه سازش و همراهی با حاکمان داخلی است و نه از مسیر جنگ و اتکا به قدرتهای خارجی میگذرد. بلکه راه سومی که راه مردم است و مسیری مستقل را سامان میدهد تا با همبستگی و پیگیری اهداف مشترک، سرکوب و استبداد داخلی و جنگ و تجاوز خارجی را عقب براند.
▫️اقدام دو دولت اسراییل و آمریکا -که طبق مندرجات منشور مللمتحد و موازین شناختهشدۀ حقوق بینالملل یک تجاوز آشکار محسوب میشود- متأسفانه امکان تکرار دوباره دارد و هنوز سایۀ شوم جنگ بر سر کشور و ملت ماست. از سوی دیگر بر کسی پوشیده نیست که بیش از دو دهه است تمام ابعاد زندگی مردم ایران تحتتأثیر سیاست هستهای نظام قرار گرفته و حاکمان بر این سرزمین با تبدیل آن به اصلیترین موضوع حکمرانی خود و با ماجراجوییهای مدام در عرصۀ جهانی و تخاصم مستمر در عرصۀ داخلی، هزینههای جبرانناپذیر اقتصادی، امنیتی، اجتماعی و روانی را بر مردم ایران تحمیل کردهاند که بهرغم تمام هشدارها، کشور را عاقبت در مهلکۀ جنگی ویرانگر افکند. دریغ از آنکه تمام سرسختی و خودکامگی نظام حاکم بر این مسیر، کمترین فایده و اثر ملموسی در پی داشته باشد که منتج به خیر همگانی برای ایران و ایرانیان شود.
▫️ما به شدت نسبت به سرنوشت ایران نگرانیم و معتقدیم:
- اصرار حاکمیت بر سیاستهای ماجراجویانه و خسارتبار آمریکاستیزی و شعار محو اسرائیل؛
- اصرار بر تداوم سیاستهای غیرشفاف هستهای و گرهزدن امنیت ملی و سرنوشت ایران با حد نامتعارف غنیسازی بدون کسب نظر مردم؛
- اصرار بر بهرهکشی از ذخایر طبیعی و منابع انسانی ایرانزمین در راستای اهداف ستیزهجویانه؛
- اصرار بر امنیتیسازی جامعه و سرکوب مداوم زنان، دانشگاهیان، کارگران، معلمان، هنرمندان، بازنشستگان و دیگر اصناف، اقلیتهای دینی و تمام اقوام ایرانی؛
- اصرار بر تداوم حبس زندانیان سیاسی و عقیدتی و دستگیریهای گسترده؛
- اصرار بر اجرای احکام غیرانسانی اعدام که اینروزها برای ارعاب و نمایش اقتدار ازدسترفته و لاپوشانی شکستهای نظامی/امنیتی شدت گرفته؛
- اصرار بر سلب آزادی بیان، نقض حق اعتراض علنی فردی و جمعی، سانسور رسانهای و فیلترینگ اینترنت؛
بزرگترین سیاستهای خطا و وطنبربادده نظام حکمرانی کنونی است که جامعۀ ایران را با مخاطرات جدی مواجه کرده و روزبهروز با تهدید و محدودیت، مردم را از بدیهیترین شمول یک زندگی عادی و بنیادیترین حق خود، «حق تعیین سرنوشت»، محرومتر میکند. ما هشدار میدهیم تداوم شرایط کنونی عاقبتی هولناک را پیش روی ایران عزیز قرار خواهد داد که آیندگان و فردای وطن را هم از تأثیرات مخرب خطاهای نابخشودنی امروز بینصیب نخواهد گذاشت.
▫️ما خواهان برگزاری رفراندوم آزاد، شفاف و با نظارت نهادهای مستقل بینالمللی هستیم برای احقاق حق تعیین سرنوشت خود و تشکیل مجلس مؤسسان، در راستای یک دولت ملی و فراگیر، برای گذار دموکراتیک.
▫️ما نیک میدانیم که هیچ نظام استبدادی، داوطلبانه تن به برگزاری رفراندوم نمیدهد. پس از تمامی تشکلهای، گروهها و کنشگران مستقل سیاسی، مدنی و فرهنگی دعوت میکنیم تلاش برای تغییر شرایط کنونی کشور را به اولویت فوری فعالیتهای خود بدل کرده و با هماندیشی و همبستگی و پیوستگی در مبارزه، از هر طریق ممکن مانند صدور بیانیه، ایراد سخنرانی، تشکیل اتاقهای تبادل فکر جمعی و گفتوگوهای مردمی، و بکارگیری تمام امکانات فردی و جمعی و استفاده از تمام ظرفیتهای نافرمانی مدنی، برای تداوم جنبش مقاومت مدنی خشونتپرهیز اهتمام ورزیده و زمینه را برای احقاق حق تعیین سرنوشت با برگزاری رفراندوم و تشکیل مجلس مؤسسان قانوناساسی در راستای شکلگیری یک دولت ملی و فراگیر، برای گذار دموکراتیک فراهم کنند.
باشد که روزگاری نیک آتیۀ ایران و ایرانی شود و آفتاب رهایی بر وطن بتابد.
همه برای ایرانی متفاوت.
📎متن کامل
@kaleme
✍️ ابوالفضل قدیانی/ پرستو فروهر/ حاتم قادری/ حسین رزاق/ سعید مدنی/ صدیقه وسمقی/ فریبا هشترودی/ عباس صادقی/ عبدالله مومنی/ عبدالفتاح سلطانی/ عطاءالله شیرازی/ محمدرضا فقیهی/ محمد سیفزاده/ منظر ضرابی/ مهدی محمودیان/ نرگس محمدی/ نسرین ستوده
▫️ اینروزها مردم و میهن ما در تقاطع بحرانیترین لحظات تاریخ معاصر خود ایستاده است. ورطهای خطیر و پیچیده که برآمده از مجموعهای از عوامل زمینهدار در ایران، منطقه و نظم ناعادلانۀ جهانی است. وطن ما مبتلای هنگامهای سخت شده که یگانه راه رهایی از آن تأکید بر عاملیت و کنشگری مردم و حق آنان در تعیین سرنوشت خویش است و وظیفۀ تاریخی و ملی ماست که راهی بهسوی این رهایی بگشاییم برای نجات ایران.
▫️راهی که نه سازش و همراهی با حاکمان داخلی است و نه از مسیر جنگ و اتکا به قدرتهای خارجی میگذرد. بلکه راه سومی که راه مردم است و مسیری مستقل را سامان میدهد تا با همبستگی و پیگیری اهداف مشترک، سرکوب و استبداد داخلی و جنگ و تجاوز خارجی را عقب براند.
▫️اقدام دو دولت اسراییل و آمریکا -که طبق مندرجات منشور مللمتحد و موازین شناختهشدۀ حقوق بینالملل یک تجاوز آشکار محسوب میشود- متأسفانه امکان تکرار دوباره دارد و هنوز سایۀ شوم جنگ بر سر کشور و ملت ماست. از سوی دیگر بر کسی پوشیده نیست که بیش از دو دهه است تمام ابعاد زندگی مردم ایران تحتتأثیر سیاست هستهای نظام قرار گرفته و حاکمان بر این سرزمین با تبدیل آن به اصلیترین موضوع حکمرانی خود و با ماجراجوییهای مدام در عرصۀ جهانی و تخاصم مستمر در عرصۀ داخلی، هزینههای جبرانناپذیر اقتصادی، امنیتی، اجتماعی و روانی را بر مردم ایران تحمیل کردهاند که بهرغم تمام هشدارها، کشور را عاقبت در مهلکۀ جنگی ویرانگر افکند. دریغ از آنکه تمام سرسختی و خودکامگی نظام حاکم بر این مسیر، کمترین فایده و اثر ملموسی در پی داشته باشد که منتج به خیر همگانی برای ایران و ایرانیان شود.
▫️ما به شدت نسبت به سرنوشت ایران نگرانیم و معتقدیم:
- اصرار حاکمیت بر سیاستهای ماجراجویانه و خسارتبار آمریکاستیزی و شعار محو اسرائیل؛
- اصرار بر تداوم سیاستهای غیرشفاف هستهای و گرهزدن امنیت ملی و سرنوشت ایران با حد نامتعارف غنیسازی بدون کسب نظر مردم؛
- اصرار بر بهرهکشی از ذخایر طبیعی و منابع انسانی ایرانزمین در راستای اهداف ستیزهجویانه؛
- اصرار بر امنیتیسازی جامعه و سرکوب مداوم زنان، دانشگاهیان، کارگران، معلمان، هنرمندان، بازنشستگان و دیگر اصناف، اقلیتهای دینی و تمام اقوام ایرانی؛
- اصرار بر تداوم حبس زندانیان سیاسی و عقیدتی و دستگیریهای گسترده؛
- اصرار بر اجرای احکام غیرانسانی اعدام که اینروزها برای ارعاب و نمایش اقتدار ازدسترفته و لاپوشانی شکستهای نظامی/امنیتی شدت گرفته؛
- اصرار بر سلب آزادی بیان، نقض حق اعتراض علنی فردی و جمعی، سانسور رسانهای و فیلترینگ اینترنت؛
بزرگترین سیاستهای خطا و وطنبربادده نظام حکمرانی کنونی است که جامعۀ ایران را با مخاطرات جدی مواجه کرده و روزبهروز با تهدید و محدودیت، مردم را از بدیهیترین شمول یک زندگی عادی و بنیادیترین حق خود، «حق تعیین سرنوشت»، محرومتر میکند. ما هشدار میدهیم تداوم شرایط کنونی عاقبتی هولناک را پیش روی ایران عزیز قرار خواهد داد که آیندگان و فردای وطن را هم از تأثیرات مخرب خطاهای نابخشودنی امروز بینصیب نخواهد گذاشت.
▫️ما خواهان برگزاری رفراندوم آزاد، شفاف و با نظارت نهادهای مستقل بینالمللی هستیم برای احقاق حق تعیین سرنوشت خود و تشکیل مجلس مؤسسان، در راستای یک دولت ملی و فراگیر، برای گذار دموکراتیک.
▫️ما نیک میدانیم که هیچ نظام استبدادی، داوطلبانه تن به برگزاری رفراندوم نمیدهد. پس از تمامی تشکلهای، گروهها و کنشگران مستقل سیاسی، مدنی و فرهنگی دعوت میکنیم تلاش برای تغییر شرایط کنونی کشور را به اولویت فوری فعالیتهای خود بدل کرده و با هماندیشی و همبستگی و پیوستگی در مبارزه، از هر طریق ممکن مانند صدور بیانیه، ایراد سخنرانی، تشکیل اتاقهای تبادل فکر جمعی و گفتوگوهای مردمی، و بکارگیری تمام امکانات فردی و جمعی و استفاده از تمام ظرفیتهای نافرمانی مدنی، برای تداوم جنبش مقاومت مدنی خشونتپرهیز اهتمام ورزیده و زمینه را برای احقاق حق تعیین سرنوشت با برگزاری رفراندوم و تشکیل مجلس مؤسسان قانوناساسی در راستای شکلگیری یک دولت ملی و فراگیر، برای گذار دموکراتیک فراهم کنند.
باشد که روزگاری نیک آتیۀ ایران و ایرانی شود و آفتاب رهایی بر وطن بتابد.
همه برای ایرانی متفاوت.
📎متن کامل
@kaleme
🔴 پاسخ به برخی ابهامات درباره طرح مجلس مؤسسان میرحسین موسوی
✍️ رسانه تحکیم ملت
▫️آیا طرح موسوی، ادامه اصلاحطلبی است؟
خیر. برعکس، پیشنهاد میرحسین موسوی برای برگزاری رفراندوم و تشکیل مجلس مؤسسان نه تکرار تجربههای پیشین اصلاحطلبی است و نه نوعی درخواست از حاکمیت. این طرح تلاشی است برای گشودن افق آینده ملت ایران، نه گفتوگو با ساختاری که دیگر توان شنیدن، تغییر یا اصلاح ندارد.
▫️آیا حکومت خود، داوطلبانه رفراندوم برگزار خواهد کرد؟
خیر. هیچ حکومت اقتدارگرایی تاکنون بهطور داوطلبانه قدرت را واگذار نکرده است. اما باید تأکید کرد که این طرح، مطالبهای از حکومت نیست، بلکه فراخوانی است به جامعه. وقتی مردم دریابند مسیر گذار چیست و آینده چگونه میتواند باشد، آمادگی بیشتری برای همراهی و حرکت خواهند داشت. در غیر این صورت، ذهن محافظهکار جامعه ــ که از تغییر و ناشناختهها بیم دارد ــ ناخودآگاه به حفظ وضع موجود گرایش خواهد یافت.
▫️چرا ترسیم این افق آینده اهمیت دارد؟
در سه دهه گذشته، اصلاحطلبان با تکیه بر همین ترس عمومی، وعده دادند که حفظ وضع موجود به تدریج به دموکراسی خواهد انجامید. اما این وعدهها محقق نشد و ذهن جامعه همچنان در ابهام باقی مانده است. پیشنهاد موسوی به مردم میگوید: «قرار نیست چشمبسته پیش بروید؛ این چارچوب کلی مسیر است. درباره جزئیات آن باید به گفتوگوی عمومی پرداخت.»
📎متن کامل
@kaleme
✍️ رسانه تحکیم ملت
▫️آیا طرح موسوی، ادامه اصلاحطلبی است؟
خیر. برعکس، پیشنهاد میرحسین موسوی برای برگزاری رفراندوم و تشکیل مجلس مؤسسان نه تکرار تجربههای پیشین اصلاحطلبی است و نه نوعی درخواست از حاکمیت. این طرح تلاشی است برای گشودن افق آینده ملت ایران، نه گفتوگو با ساختاری که دیگر توان شنیدن، تغییر یا اصلاح ندارد.
▫️آیا حکومت خود، داوطلبانه رفراندوم برگزار خواهد کرد؟
خیر. هیچ حکومت اقتدارگرایی تاکنون بهطور داوطلبانه قدرت را واگذار نکرده است. اما باید تأکید کرد که این طرح، مطالبهای از حکومت نیست، بلکه فراخوانی است به جامعه. وقتی مردم دریابند مسیر گذار چیست و آینده چگونه میتواند باشد، آمادگی بیشتری برای همراهی و حرکت خواهند داشت. در غیر این صورت، ذهن محافظهکار جامعه ــ که از تغییر و ناشناختهها بیم دارد ــ ناخودآگاه به حفظ وضع موجود گرایش خواهد یافت.
▫️چرا ترسیم این افق آینده اهمیت دارد؟
در سه دهه گذشته، اصلاحطلبان با تکیه بر همین ترس عمومی، وعده دادند که حفظ وضع موجود به تدریج به دموکراسی خواهد انجامید. اما این وعدهها محقق نشد و ذهن جامعه همچنان در ابهام باقی مانده است. پیشنهاد موسوی به مردم میگوید: «قرار نیست چشمبسته پیش بروید؛ این چارچوب کلی مسیر است. درباره جزئیات آن باید به گفتوگوی عمومی پرداخت.»
📎متن کامل
@kaleme
Telegraph
پاسخ به برخی ابهامات درباره طرح مجلس مؤسسان میرحسین موسوی
▫️آیا طرح موسوی، ادامه اصلاحطلبی است؟ خیر. برعکس، پیشنهاد میرحسین موسوی برای برگزاری رفراندوم و تشکیل مجلس مؤسسان نه تکرار تجربههای پیشین اصلاحطلبی است و نه نوعی درخواست از حاکمیت. این طرح تلاشی است برای گشودن افق آینده ملت ایران، نه گفتوگو با ساختاری…
🔴 بیانیهای برای مشارکت بیقید و شرط در تعیین سرنوشت
✍️ حسن ماکیانی
🔺بیانیه شرایطی را اعلام میکند که درآن اعمال و رفتار اعضای حکومت زیر نظارت و کنترل مستقیم اکثریت مردم باشد یعنی نظارت همهجانبه بر تصمیمات سیاسی،اجتماعی و اقتصادی حاکمان توسط مردم و نیز فراهم کردن شرایط برای رشد، تکامل، شکوفایی آزاد و تمام و کمال قابلیتها و استعدادهای ذاتی تکتک اعضای جامعه، برخلاف حکومت استبدادی مقدسنما که در آن حاکم و منسوبان حاکم به هیچ کس پاسخگو نیستند، تمام کارگزاران حاکمیت در برابر مردم پاسخگو و مسئول هستند. بیانیه این ایده را رد میکند که یک نفر دارای حق مطلقی برای فرمانروایی بر دیگران باشد و از این حیث که همه اعضاء جامعه دارای قوای عقلانی هستند، حق قضاوت درباره حکومت را هم دارند. پس به طور منطقی میتوانند نتیجه بگیرند، که آزادانه ابراز بیان عقیده نمایند…
📎متن کامل
@kaleme
✍️ حسن ماکیانی
🔺بیانیه شرایطی را اعلام میکند که درآن اعمال و رفتار اعضای حکومت زیر نظارت و کنترل مستقیم اکثریت مردم باشد یعنی نظارت همهجانبه بر تصمیمات سیاسی،اجتماعی و اقتصادی حاکمان توسط مردم و نیز فراهم کردن شرایط برای رشد، تکامل، شکوفایی آزاد و تمام و کمال قابلیتها و استعدادهای ذاتی تکتک اعضای جامعه، برخلاف حکومت استبدادی مقدسنما که در آن حاکم و منسوبان حاکم به هیچ کس پاسخگو نیستند، تمام کارگزاران حاکمیت در برابر مردم پاسخگو و مسئول هستند. بیانیه این ایده را رد میکند که یک نفر دارای حق مطلقی برای فرمانروایی بر دیگران باشد و از این حیث که همه اعضاء جامعه دارای قوای عقلانی هستند، حق قضاوت درباره حکومت را هم دارند. پس به طور منطقی میتوانند نتیجه بگیرند، که آزادانه ابراز بیان عقیده نمایند…
📎متن کامل
@kaleme
Telegraph
بیانیهای برای مشارکت بیقید و شرط در تعیین سرنوشت
بیانیه میرحسین در معنای عام و کلی یعنی: «فرصت های برابر برای همه مردم»، مشارکت بیقید و شرط همه شهروندان در تعیین سرنوشت خود و بالاتر از همه، رهایی انسان از قید و بندهایی که فشارهای ناشی از آن موجب «ناانسانی شدن» انسانها میگردد. بیانیه میرحسین شرایطی را…