سایت خبری-تحلیلی کلمه
50.6K subscribers
5.56K photos
2.09K videos
160 files
8.08K links
کانال رسمی سایت خبری-تحلیلی کلمه در تلگرام.
www.kaleme.com

ارتباط با کانال کلمه
@kaleme_admin

📷 اینستاگرام:
instagram.com/kalemeh/
Download Telegram
🔴 همچنان بر طبل جنگ می‌کوبند!

نامه وزیران ومعاونان واستانداران دوره اصلاحات به مسعود پزشکیان


🔺مستحضرید که رخدادهای دوازده روزه اخیر، از جهات متعدد با تجربه دفاع مقدس هشت ساله ملت ایران متفاوت است. این رویداد، علاوه بر مبتنی بودن بر فناوری‌های نوین، جنگ‌های الکترونیکی و استفاده از هوش مصنوعی، از نظر تولید تنش‌های روانی، بحران ناامن شدن زندگی، بلاتکلیفی کسب‌وکار و خدشه به اعتماد عمومی به دولت و جامعه جهانی، سویه کاملاً متفاوتی را به نمایش گذاشت.

🔺از این رو، دوران پسا آتش‌بس و آرامش کنونی، از نظر ذهنی نیازمند ابهام‌زدایی، خروج از اضطراب و نگرانی و ایجاد امیدواری به آینده‌ای روشن از سوی مسئولین نظام و دولت است. این در حالی است که متأسفانه گروهی تندرو، با تبیین وارونه از پاسخ مشروع و منطبق بر موازین حقوقی و بین‌المللی ایران، با استفاده از رسانه ملی، تریبون‌های عمومی و مناسبت‌های گوناگون، همچنان بر شیپورجنگ دمیده و برطبل آن می‌کوبند.

🔺۱۲ توصیه به دولت

١. گفتگوی اعتمادآفرین، صریح و شفاف حضرتعالی با مردم در خصوص آینده پسا جنگ و آتش‌بس.
۲. ظهور و حضور مقتدرانه دولت به عنوان نهاد مسئول در اداره کارآمد کشور و حفاظت از استقلال عمل آن در برابر مداخلات افراد، نهادها و سازمان‌های غیرمسئول و خارج از حیطه.
۳. اتخاذ سیاست خارجی فعال و کارآمد، با تکیه بر راه‌حل‌های دیپلماتیک از طریق تعامل با کشورهای منطقه و جهانی و مجامع بین‌المللی.
۴. تلاش مؤثر برای جلوگیری از روند امنیتی‌سازی جامعه و گسترش آزادی‌های سیاسی و اجتماعی، ایجاد فضای باز رسانه‌ای و تسهیل دسترسی و مبادله آزاد اطلاعات، در چارچوب قانون اساسی.
۵. شکل‌دهی گفتگوی ملی حول محور ایران و اهتمام به حفظ سرمایه اجتماعی پدید آمده از طریق تسهیل حضور و مشارکت دادن همه سلایق و عقاید در ساختن ایران آباد و آزاد.
۶. پایان دادن به دوگانه‌سازی‌های کاذب، به‌ویژه پرهیز از گرفتار شدن در دام تقابل مصنوعی میان دیپلماسی و توان نظامی به عنوان دو بال اقتدار ملی.
۷- تهیه و تدوین لوایح لازم به‌منظور اصلاح قوانین سخت‌اندود و ناسازگار با مصالح ملّی و خیر عمومی، از جمله مسائل گزینش، استعلامات، تابعیت‌های مضاعف و امثال آن.  
۸- اعطای عفو عمومی و احقاق آزادی برای کلیه‌ی محبوسین به صرف عقیده و نیز رفع حصر از محصورین
۹- اعمال نظارت و کنترل مستمر بر برنامه‌های تفرقه‌انگیز و تنش‌ آفرین رسانه‌ی رسمی، به‌واسطه‌ی نهادهای ناظرِ منتخبِ جنابعالی و نمایندگان قوای ثلاثه به‌قصد تحقق رسانه‌ای در تراز ملّت و منزلت جمهوری اسلامی ایران.
۱۰- تجهیز و نوسازی بنیادین توان دفاعی نیروهای مسلح، بر پایه‌ی فناوری‌های روزآمد و راهبردی جهان.
۱۱- ساماندهی سیاست‌های اقتصادی خردمندانه با بهره‌گیری از خرد جمعی صاحب‌نظران در عرصه‌های پولی، ارزی، بازرگانی و تأمین ضروریات اولیه نظیر دارو و اقلام غذایی.  
۱۲- اصلاح و ارتقای ساختار اجرایی دولت از رهگذر بهسازی و ترمیم وزیران، استانداران و معاونینِ شایسته‌تر و کارآمد در پست‌های کلیدی.

📎متن کامل و امضاها
@kaleme
🔴 ایران در متن بیانیه‌ها؛ روایتی از ایستادگی میرحسین موسوی و زهرا رهنورد

✍️ مرتضی لرزاده

🔺آنچه میرحسین را امروز از بسیاری چهره‌ها متمایز می‌سازد، تنها گذشته‌ی شجاعانه و پاک‌دستانه‌اش یا سال‌ها استقامت در حصر خانگی نیست؛ بلکه تحول بنیادینی است که در اندیشه‌ی سیاسی او رخ داده است. از دل تجربه‌ی اصلاحات درون‌ساختاری و بعد از گذشت ۱۵ سال از مطرح کردن ایده «اجرای بدون تنازل قانون اساسی»، او به این نتیجه رسیده که امروزه بدون رفراندوم و بدون مراجعه‌ی مستقیم به اراده‌ی مردم و تغییر در بنیان‌های ساختار قدرت، خروج از بن‌بست مبتلابه کنونی ممکن نیست. از همین‌رو، طی سال‌های اخیر، ایده‌ی «برگزاری رفراندوم و تشکیل مجلس موسسان قانون اساسی» را به‌عنوان راه‌حلی ملی مطرح کرده و با بیانیه‌هایی کوتاه اما سنجیده، مسیر رهایی را در بازگشت به اراده‌ی عمومی ترسیم می‌کند.

🔺در تمام این مسیر، زهرا رهنورد نیز هم‌پای او ایستاده است؛ دو صدای هم‌دل و هم‌افق که ایستادگی‌شان، نه فقط یک مقاومت سیاسی، که روایتی از پیوند آگاهی، وجدان و وفاداری به مردم شده است. رهنورد هم مثل موسوی اهل هنر و نقاشی است و در اصل همین وجه مشترک زمینه ساز زندگی مشترک آنان شده است. امروز، آنان اسطوره‌های خاموش نیستند؛ صداهایی زنده‌اند که هنوز می‌توان از آنان آموخت.

🔺میرحسین از سال ۸۸ تا امروز، در برابر هر وسوسه برای عبور از رأی مردم ایستاد. نه به سازش تن داد، نه به قدرت پناه برد، نه طلبِ موقعیت یا امتیاز کرد. هیچ‌گاه خود را محور قرار نداد و هرچه نوشت، از رنج ایران و برای فردای ایران بود. او نه سیاست‌پیشه‌ای فرصت‌طلب، بلکه وجدانِ معترضِ یک ملت بود؛ ایستاده، بی‌ادعا و همچنان متعهد به آن رأیِ مصادره‌شده.

📎متن کامل
@kaleme
🔖در دفاع از ایران، هیچ‌چیز ضروری‌تر و اخلاقی‌تر از بازگرداندن قدرت به مردم نیست

به‌روزرسانی امضاهای بیانیه فعالان سیاسی، فرهنگی و مدنی در حمایت از طرح برگزاری همه‌پرسی و انتخابات مجلس موسسان مهندس میرحسین موسوی


📎متن کامل و امضاها


@kaleme
🔴 مردی که حذف نمی‌شود

✍️ امیر حاجی

🔺هر بار که میرحسین چیزی می‌گوید و آب در خوابگهِ مورچگان می‌ریزد و خوابِ دیکتاتور را می‌آشوبد، جماعتی می‌روند و می‌گردند تا از پسِ دهه‌ها چیزی بیرون بکشند مناسبِ احوالاتِ این‌روزها تا بلکه بُردِ او را کم کنند؛ در این‌قصه ازقضا سلطنت‌طلب‌ها و مجاهدینِ خلق هم با آن‌ها همداستان می‌شوند…

🔺رهنورد در مصاحبه‌‌ای در ۲۸تیرماه ۱۳۵۹ صریحا می‌گوید: «من نمی‌دانم نتیجه این روش(حجاب اجباری) چه می‌شود ولی می‌دانم کاری که با اجبار انجام شود عمرِ زیادی نخواهد داشت و هیچ وقت پیروز نخواهد شد.» ولی جماعتی سال‌ها متنِ این‌مصاحبه را تحریف کردند و با سوء‌استفاده از ساده‌انگاری مخاطب در پی‌جویی‌نکردنِ متن‌های منتسب، او را به‌ناحق عاملِ حجابِ اجباری معرفی کردند.

🔺عزت اما خدادادی است و با دست‌وپازدن‌های بی‌خود نمی‌توان از نفوذِ کلام و تاثیرگذاری او در سپهرِ عمومیِ ایرانِ امروز کاست. این‌روزها تنها اوست که علی‌رَغمِ زندانِ ناجوانمردانه‌ی ۱۵‌ساله‌ و با همه‌ی تهمت‌های ناروا بیانه‌ی کوتاهش بارها و بارها تحلیل و نقد می‌شود و گفتمانِ تغییر را شکل می‌دهد، حتا اگر سه ارتشِ سایبری جمهوری اسلامی، سلطنت‌طلب‌ها و مجاهدینِ خلق در زدنِ او با هم همداستان باشند...

📎متن کامل
@kaleme
🔴 نسبت میان میرحسین متاخر و میرحسین متقدم، عبوری برآمده از تجربه و تحول

✍️ عزیز قاسم زاده

🔺موسوی ایده مجلس مؤسسان را نه برای بازگشت شخصی به قدرت، بلکه به عنوان راهی برای مشارکت آزادانه مردم در تعیین سرنوشت سیاسیشان مطرح کرده‌ است. او شرط دستیابی به این ایده را حضور شخصی خود در قدرت ندانسته و بر اصل مشارکت همگانی، بازنگری ملی و عقلانیت جمعی تأکید کرده است. این خود یکی از ویژگی‌های متمایز و قابل احترام در رهبرانی است که دغدغه مردم را بر منافع فردی ترجیح می‌دهند.

🔺در روزگاری که بسیاری از سیاست‌ورزان در پی حفظ وضع موجود و منافع خود در قالب گفتمان های سیاسی به ظاهر متعارض اصولگرایی و اصلاح طلبی و یا روزنه گشایی هستند و یا گروهی که به نام دفاع از ایران و ایرانگرایی از تجاوز و حمله خارجی، آشکارا دفاع می کنند و می گویند باید قبح حمله خارجی را از سر بیرون کنیم، میر حسین موسوی نگاهی ریشه‌ای، اخلاقی و دموکراتیک به آینده ایران دارد. نقد او نه از سر انتقام، بلکه دعوتی برای گفت‌وگوی ملی، تاسیس یک قانون اساسی جدید و همه جانبه نگر برای احیای مشارکت واقعی مردم است...

📎متن کامل
@kaleme
🔖عبدالله مومنی، فعال سیاسی و زندانی سیاسی سابق، از سوی دادسرای امنیت تهران به اتهام «تبلیغ علیه نظام» و «نشر اکاذیب» احضار شده است.

این احضار در شرایطی صورت گرفته که تنها چند ماه از آزادی او از زندان می‌گذرد. گفتنی‌ست پرونده جدید علیه مومنی، هم‌زمان با انتشار گزارشی از خبرگزاری فارس تشکیل شده که یک روز پیش از صدور بیانیه حمایت از طرح مجلس مؤسسان میرحسین موسوی منتشر شد؛ گزارشی که در آن، اتهاماتی متوجه عبدالله مومنی شده بود.

عبدالله مومنی در گفتگو با تحکیم ملت ضمن تأیید دریافت ابلاغیه، توضیح داد: «خوشبختانه برغم مزاحمت و حضور در مقابل منزل، امروز ابلاغیه آمد. نمی‌دانم این آزارها تا چه زمانی قرار است ادامه داشته باشد. هنوز چند ماهی نیست که من را به اتهام تبلیغ علیه نظام زندان کردند و آزاد شده‌ام، که دوباره با همان اتهام پرونده ساخته‌اند. ما را به حاشیه می‌رانید، محدود می‌کنید، ممنوع‌الصدا می‌کنید، اما گمان نبرید که با این ابزارها می‌توانید حقیقت را مهار کنید.»

📎منبع و متن کامل
@kaleme
🔴 وجدان‌های زنده را نمی‌توان خاموش کرد

✍️ حمید آصفی

در سرزمینی که دروغ پاداش می‌گیرد و صداقت، کیفر؛ در ساختاری که مشتی امنیتی‌کار، عدالت را گروگان گرفته‌اند، عبدالله مومنی نه مجرم است، نه خطاکار؛ او یکی از هزاران وجدان بیدار این خاک است که هنوز باور دارد «می‌توان انسانی بود، حتی اگر هزینه‌اش سنگین باشد.»
عبدالله مومنی را می‌خواهند دوباره محاکمه کنند، به اتهام «تبلیغ علیه نظام»؛ اما مگر تبلیغی بالاتر از حقیقت گفته؟ مگر جز این است که خواستار رجوع به رأی مردم شده؟ مگر همان رفراندومی را حمایت کرده که سال‌ها پیش، رهبر جنبش سبز، میرحسین موسوی، در اوج انزوا و حصر، آن را به‌عنوان راه‌حل سیاسی طرح کرد؟

امروز، دستگاه امنیتی با همان ترفند کهنه‌ی «اتهام تکراری»، بار دیگر بر در خانه عبدالله مومنی کوبیده؛ در حالی‌که هنوز زخم‌های زندان قبلی‌اش تازه‌اند، هنوز هوای آزادی‌اش بوی پرونده می‌دهد، و باز او را به همان جرم قدیمی می‌خوانند: جرم انسان ماندن.
عبدالله مومنی، صدایی است از دل نسلی که در کوچه‌های «تحکیم وحدت»، با آرمان‌های دموکراسی و حق انتخاب بزرگ شد. صدایی که سکوت نکرد، نه در سال ۸۸، نه در سلول انفرادی، و نه امروز که کشور به تنگنای سیاستِ بن‌بست رسیده.
این احضار، فقط احضار یک فعال سیاسی نیست؛ هشداری‌ست به تمام کسانی که هنوز می‌پرسند: آیا راهی مسالمت‌آمیز هست؟ آری، راه هست، اما با این دستگاه سرکوب، حتی پرسیدن از «راه»، جرم است.

ما در کنار عبدالله مومنی می‌ایستیم، نه از سر دلسوزی، بلکه از سر احترام. زیرا او نه‌فقط نماینده یک جریان، که صدای خاموش‌شدگانی‌ست که دیگر نمی‌توانند فریاد بزنند.
و این را بدانند: تا زمانی که کسانی چون عبدالله مومنی ایستاده‌اند، ایران هنوز امید دارد.
با صدای بلند می‌گوییم: حمایت از رفراندوم، جرم نیست؛ مماشات با استبداد، جرم است.

کانال نویسنده
@kaleme
🔴 با این مردم نجیب دشمنی نکنید!

✍️ فخرالسادات محتشمی‌پور

هنوز چیزی از جنگ ۱۲ روزه
نگذشته حکومت تیرها را به سوی مردم نشانه رفته است. عجبا مگر همین چند روز پیش زبان به تقدیر و تشکر از مردم و مقاومت و پایداری و همراهی‌شان در برابر دشمن نگشودید؟!

چه خوب پاداش می‌دهید! مردم را به گرانی های تدریجی عادت دادید. دیگر وقتی جان درخطر است بالارفتن قیمت گوشت و مرغ و روغن و برنج و دیگر کالاهای ضروری به چشم‌ نمی‌آید. حق‌کشی‌های ریز و درشت هم خوب دیده نمی‌شود. فشار بر مظلومان بی‌پناه را هم می‌شود افزایش داد.

گویی جنگ خیلی هم برایتان بد نیست! در این شرایط کسی هم صدایش درآمد و‌لب به اعتراض گشود، متهم به تبلیغ علیه نظام و دادن بهانه به دست دشمن می‌شود. سیاه کاری‌ها سیاه‌نمایی خوانده می‌شود. تبهکاران رها و حق‌گویان عدالت‌طلب اسیر می‌شوند. کاسبان تحریم تبدیل به کاسبان جنگ می‌شوند و سور و سایتشان به راه.

اوین هم که بر اثر تهاجمی سبعانه ویران شده پس می‌شود زندانی سیاسی را از معنی تهی کرد و آن‌ها را لابلای مجرمین خطرناک و‌غیرخطرناک جا داد. در زندان غیر استانداردی که زندانیانش سال‌ها به هم‌زیستی با انواع جانوران موذی عادت کرده‌اند.

باری هردم از این باغ بری می‌رسد؛
هنوز انتقال بهت‌آور عزیزانمان به زندان فشافویه را خوب هضم‌نکرده وضعیت فاجعه‌بار زندان جدید مثل پتک می‌خورد به روح و روان‌مان. انواع محرومیت‌هایی که خدا نکند آزادگان دربندمان به آن عادت کنند.

هنوز از حیرت وضعیت ملاقات‌های ده دقیقه‌ای کابینی درنیامده فضاحت برهنه کردن شرم‌بار زنان و دختران ملاقات کننده با زندانیان سیاسی بر سرمان آوار می‌شود. و احضاریه‌های پیاپی برای منتقدین.

انگار هنوز روزنه‌های نفوذ را در زبان و قلم خودی‌های وطن‌پرست جستجو می‌کنند و خوش رقصی نفوذی‌ها حالشان را به هم نمی‌زند.

این ماییم که از این وضعیت تعلیق و کشمکش میان صاحبان قدرت در حالت دل‌آشوبه‌ قرار داریم. از یک طرف با تمام وجود ضدیت‌مان با جنگ را فریاد می‌کنیم و از سوی دیگر علیرغم همه فشارها از گفتگو دم می‌زنیم. چه کنیم جنگ ویران‌گر در چند قدمی ماست و دشمنان این آب و خاک کمی آن‌سوتر دندان طمع تیز کرده‌اند.

اما با این‌همه ما نمی‌توانیم نسبت به ستم بی‌حد و‌حصری که به عزیزانمان می‌شود ساکت بمانیم. ما انسانیم با ظرفیت محدود. پیمانه که سرآید آتشفشان درون موجب آثار و‌تبعات غیرقابل جبرانی خواهد شد.

بیش از این اسباب خشم و غصب ما را فراهم نیاورید . عزیزانمان را آزاد کنید و بیش از این نسبت به خانواده‌های محترم زندانیان سیاسی حرمت شکنی نکنید. محرم است و هنوز پیام حسین(ع) درگوش‌هایمان طنین انداز است: «اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید»

*کانال فردای بهتر
@kaleme
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔖صدای ابوالفضل قدیانی در تجمع اعتراضی زندانیان سیاسی زندان تهران بزرگ برای اعتراض به تسریع در صدور و اجرای احکام اعدام.

@kaleme
🔴 چگونه حاکمان را مجبور به پذیرش رفراندوم کنیم؟

✍️ امید بی‌نیاز

 ▫️طرح ایده مطالبه رفراندوم از سوی مهندس میرحسین موسوی، واکنش‌های مختلفی را در جامعه پدید آورده است. اعلام حمایت گروه کثیری از کنش‌گران سیاسی و مدنی و صدور بیانیه‌ای با درخواست مشابه از سوی برخی دیکر از یک سو، و از سوی دیگر، مخالفت‌های حامیان تداوم وضعیت موجود در کنار مدعیان براندازی و احیای نظام سلطنتی، طیفی از این واکنش‌ها را در بر می‌گیرد.

▫️در میان مخالفان، عده‌ای در ترس از دست دادن موقعیت خود در میان مخالفان (نا)نظم کنونی، به‌جای پرداختن به اصل ایده، حمله به شخص میرحسین موسوی را به‌عنوان سازکار اعلام مخالفت برگزیدند و تلاش کردند با بیرون کشیدن بایگانی‌های تاریخی و البته طرح اتهاماتی که کذب بودن آنها پیشتر نیز آشکار شده بود، موسوی را فردی نامطلوب معرفی کنندو البته معلوم نیست که با فرض صحت دعاوی آنها درباره بیش از 40 سال پیش، چرا مواضع صریح 16 سال اخیر را پنهان می‌کنند و حاضر نیستند در این امر تامل کنند که انسان آزاده و جان رها از تمنیات، از حوادث روزگار درس می‌گیرد و با تامل انتقادی در خویشتن، هرگاه که نیاز باشد، اندیشه و کنش خود را تغییر می‌دهد. حامیان حکومت نیز با تکرار اتهام نخ‌نما و اینک کاملا به‌مضحکه‌رسیده فتنه، ادعاهایی را بازطرح کردند که مجموعه رخدادهای این سال‌ها (از بصیرت‌شناسی حامیان دلقک انحرافی گرفته تا بی‌اعتباری دعوی حائل‌بودن گروه‌های شبه‌نظامی منطقه‌ای در برابر اسرائیل و در نهایت کشاندن پای کشور به جنگی ویرانگر) به اندازی کافی و به‌صراحت بی‌اعتباری آنها را به نمایش گذاشته است.

▫️این چند خط نه پاسخی به این دعاوی، که صرفا طرحی خلاصه از میزان بی‌اصالتی و بی‌اعتباری آنهاست. در این میان اما یک دغدغه جدی نیز مطرح است که بسیاری از دغدغه‌مندان ایران به آن دلمشغولند. آنها می‌پرسند نظامی که برای گران کردن قیمت یک کالا حاضر است حمام خون به‌راه اندازد، چگونه ممکن است حاضر به برگزاری چنین رفراندومی شود که به‌احتمال قریب به یقین ماحصل آن چیزی جز تغییر اساسی به یک نظم سیاسی جدید نخواهد بود؟ این پرسشی اساسی است و کم نیستند کسانی که با همین سوال، ایده رفراندوم را غیرواقعی می‌بینند. اما آیا چنین پرسشی به‌راستی بی‌پاسخ است؟…

📎متن کامل

@kaleme
🔴 عارضه «بلاتکلیفی راهبردی»

✍️ حسین باستانی

از زمان صدور قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت برای پایان جنگ ایران و عراق تا زمان پذیرش رسمی این قطعنامه از سوی جمهوری اسلامی، ۱۲ ماه طول کشید. در این مدت، ایران تقریبا تمام متصرفات خود در خاک عراق و بخش‌هایی جدید از خاک خود را از دست داد. نهایتا هم مقامات حکومت ایران، به دنبال از دست دادن تمام کارت‌های برنده خود در ۱۲ ماه پایان جنگ، به قبول دقیقا «همان» قطعنامه‌ای پرداختند که یک سال در مقابل پذیرش آن، سرسختانه مقاومت کرده بودند.

در ارتباط با پدیده «بلاتکلیفی راهبردی» جمهوری اسلامی ایران در پرونده‌های حساس، لینک زیر را ملاحظه بفرمایید…

*کانال نویسنده
@kaleme
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔖پیشنهاد میرحسین موسوی برای برگزاری رفراندوم و تشکیل مجلس مؤسسان نه تکرار تجربه‌های پیشین اصلاح‌طلبی است و نه نوعی درخواست از حاکمیت. این طرح تلاشی است برای گشودن افق آینده ملت ایران، نه گفت‌وگو با ساختاری که دیگر توان شنیدن، تغییر یا اصلاح ندارد.

*رسانه تحکیم ملت
@kaleme
🔴 گفتگو نه گفتار درمانی

✍️ مجتبی نجفی

گفتگو به حرف نیست، به عمل است. در حالی که رئیس دولت، خواهان گفتگو با اپوزیسیون شده، هنوز درهای زندان، پذیرای منتقدان است. تا درهای زندان باز نشوند، مخالفان سیاسی به جامعه باز نگردند و شهروند منتقد به رسمیت شناخته نشود، شعار گفتگو، بازی با کلمات است.

دیروز ولایتی مشاور رهبر جمهوری اسلامی و امروز پزشکیان از گشایش و گفتگو حرف زده اند، اما گفتگو نه گفتار درمانی که به کنشگری است. گام‌های ملموس بردارید: پایتان را از گلوی اپوزیسیون ملی بردارید…اپوزیسیون اصلی داخل است. در بند است. در حبس یا تحت فشار است.

به اپوزیسیون مدنی میدان دهید. کم آبی امروز محصول طرد کارشناسان است. حکومت بدون اپوزیسیون کارشناس که با عدد و رقم حرف بزند تضعیف خواهد شد. کشور را تهی از سرمایه های اجتماعی نکنید. میدان را به شهروندان و تشکل های مردمی دهید و نظامیان را به پادگان‌ها تا به جای سرکوب مخالفان، مشق نظامی کنند.

به جای گیر دادن به موی زنان، به آنها احترام بگذارید. حق آزادی پوشش و سبک زندگی بدیهی ترین حق شهروندی است. از آزار شهروندان دست بردارید. انسجام ملی در گرو پذیرش تکثر ایرانی است.

اینها حداقل‌های لازم آغاز گفتگوست. باقی حرف است و گفتاردرمانی. مشکل سیاست خارجی بدون باز کردن گره سیاست داخلی حل نخواهد شد. و گره سیاست داخلی جز با به رسمیت شناختن شهروند منتقد ایرانی بسته خواهد ماند. "کلمات" را قربانی نکنید. دیروز "وفاق" بود و امروز "گفتگو".

*کانال نویسنده
@kaleme
🔖قیام ۳۰ تیر ۱۳۳۱ نقطه عطفی در مبارزات مردم ایران و الگوی تاریخی همبستگی جامعه در مقابل استبداد سلطنتی و استیلای بیگانگان است که منجر به پیروزی دولت ملی دکتر مصدق شد. بر اساس تحولات قریب نیم‌قرن گذشته و تجربه جنگ دوازده‌روزه‌ی اخیر که طی آن با همبستگی و انسجام ملی، توطئه بیگانگان با شکست روبرو شد، راهکار برای آینده ایران همچون تجربه ۳۰ تیر، تقویت همبستگی و انسجام ملی برای گذار از استبداد دینی و تحقق آزادی و حاکمیت ملت در راستای منافع ملی است.

✍🏻 محمد توسلی
نهضت آزادی ایران
شبکه ایکس
@kaleme
🔴 احضار از زندان به دادگاه؛
پرونده جدید مهدی محمودیان

مهدی محمودیان، روزنامه‌نگار و کنش‌گر سیاسی زندانی، به شعبه ۵ دادسرای عمومی و انقلاب تهران احضار شد. بنابر این احضاریه که به خانواده‌ی او ابلاغ شده، اتهامش «نشر اکاذیب از طریق رایانه» است! این در حالیست که مهدی محمودیان نزدیک به ۶ ماه است در حال گذراندن دوران محکومیت پیشین خود است و پس از حمله اسرائیل به زندان اوین به زندان‌ تهران بزرگ منتقل شده ‌است.

به گزارش "خبرانه‌ها" نهادهای امنیتی با استناد به گزارش‌های منتشرشده از سوی محمودیان درباره رفتارهای سرکوبگرانه در حین انتقال زندانیان و شرایط ناگوار زندان تهران بزرگ پس از حمله اسرائیل به اوین، برای او پرونده جدیدی گشوده‌اند.

@kaleme
🔴 نان خشک، زندگی سوخته؛
تصویری از فرودستان ایران پس از «جنگ ۱۲ روزه»


✍️ حمید آصفی

▫️در ایران امروز، آن‌چه بر سر سفره خانواده‌های کارگری می‌آید، دیگر غذا نیست؛ مجموعه‌ای‌ست از هشدارها، فریادهای خاموش، و طعم تلخ تحقیر. عددها و درصدها و بریده‌های روزنامه‌ها ممکن است برای دیوان‌سالاران کافی باشد، اما واقعیت در دستان پینه‌بسته‌ی کارگری است که نان را سهمیه‌بندی می‌کند، کودکش را سیر نمی‌خواباند و نیمی از شب را با فکر اجاره‌خانه بیدار می‌ماند.

▫️طبق گزارش رسمی «ایران‌آنلاین»، هزینه‌ی سه وعده غذای ساده برای یک خانواده‌ی چهارنفره به بیش از یک میلیون تومان در روز رسیده است. اما این تازه اول ماجراست. آن‌چه بیرون از آمار نشسته، واقعیاتی‌ست که بر پوست مردم حک می‌شود: گرانی افسارگسیخته، قطع آب و برق، تعطیلی کارخانه‌ها، عدم پرداخت دستمزد، و بی‌تفاوتی هولناک دولت.

▫️نان، این ساده‌ترین عنصر بقا، حالا در لیست کالاهای «لوکس» برای طبقه کارگر جا خوش کرده. افزایش ۵۲ درصدی قیمت نان نه‌فقط یک عدد، که یک سیلی سیاسی‌ست به صورت میلیون‌ها انسان. کارگری که ۱۳ تا ۱۴ میلیون تومان دستمزد می‌گیرد (اگر مشمول قانون کار باشد، و اگر حقوقش به موقع پرداخت شود) در پایان ماه چیزی برای زنده ماندن ندارد، چه رسد به زندگی کردن. در این معادله مرگ‌آور، بازنشستگان، زنان سرپرست خانوار و کارگران غیررسمی، حتی جایی در محاسبات دولت ندارند.

▫️هیچ‌یک از این بحران‌ها پنهان نیستند. آن‌ها روی بیلبوردهای تهران نمی‌روند، اما در صف‌های نانوایی، در چهره‌های زردشده از سوءتغذیه، در فروش کودکان و اندام، در پناه آوردن مردم به نسیه و قرض، با صدای بلند فریاد زده می‌شوند. پیش از «جنگ ۱۲ روزه»، واحدهای صنعتی یکی پس از دیگری از قطع آب و برق ناله می‌کردند. بعد از جنگ، ناله‌ها به سکوت بدل شد، چون بسیاری از کارخانه‌ها حالا به‌کلی خاموش شده‌اند. لاستیک‌سازی خوزستان تعطیل شد، خودروسازی «شاتا» درهایش را بست، و این فقط دو نام از فهرستی بلندبالاست. کارگرانی که در این واحدها شاغل بودند، حالا نه فقط حقوق ندارند، که حتی امنیت شغلی‌شان نیز به باد رفته. کارگرانی که دستمزدشان به اندازه زنده ماندن نبود، اکنون باید بدون آن هم زنده بمانند. کارگرانی که هنوز زنده‌اند، فقط چون مُردن خرج دارد.

▫️دولت ساکت است. نه از افزایش دستمزد حرفی می‌زند، نه از سیاست حمایتی. سال گذشته هم، وقتی حتی نهادهای رسمی وابسته به حاکمیت برای افزایش حداقل مزد درخواست کردند، دولت زیر بار نرفت. حالا نیز هیچ نشانه‌ای از عزم یا اراده برای نجات دهک‌های پایین وجود ندارد. دولت، اگر نگوییم شریک جرم، دست‌کم تماشاگر مرگ است.

▫️«جنگ ۱۲ روزه» برای حاکمیت یک بهانه شد؛ اما برای مردم، آغاز موجی تازه از فروپاشی بود. این جنگ اگرچه بیرون از مرزهای ایران رخ داد، اما آوارش روی سر سفره کارگر ایرانی فرود آمد. سکوت حکومت در برابر افزایش قیمت‌ها، به‌نوعی رضایت و مشارکت است. انگار توافقی نانوشته با گرانی‌ها بسته شده: بگذار تورم کار خودش را بکند، تا صدای معترضان در نطفه خفه شود.

▫️اقتصاد فروپاشیده، جامعه را می‌بلعد. وقتی دستمزد وجود ندارد، یا آن‌قدر ناچیز است که توان زنده‌مانی را هم نمی‌دهد، ما وارد مرحله‌ای تازه از فقر می‌شویم: فقر ساختاریافته، همراه با انحطاط اخلاقی، فروپاشی خانواده‌ها، و گسترش بی‌سابقه آسیب‌های اجتماعی، نمی‌توان پیش‌بینی نکرد که بیکاری افسارگسیخته، منجر به نارضایتی‌های عمیق‌تر خواهد شد. مردم گرسته، مردم تحقیرشده، مردم خسته، آماده هیچ گفت‌وگوی ملی نیستند. آن‌ها برای زنده‌ماندن می‌جنگند؛ بی‌هیچ سلاحی جز تن‌هایشان.

▫️حکومت امروز ایران، ستون‌های خود را نه بر منافع ملی، نه بر خواست مردم، که بر ویرانه‌های طبقه کارگر و تهیدستان شهری استوار کرده است. آن‌چه امروز به‌نام «اقتصاد مقاومتی» تبلیغ می‌شود، در عمل چیزی نیست جز نظم سرمایه‌داری رانت‌محور اسلامی؛ نظمی که در آن تولید قربانی می‌شود، نیروی کار تحقیر، و فقر، تبدیل به ابزار کنترل اجتماعی می‌گردد.

▫️این ساختار نه به‌دنبال عدالت است، نه توسعه، و نه بقا. بقای خود را در نابودی معاش مردم جست‌وجو می‌کند. همگرایی مرگبار فساد ساختاری، اقتصاد پادگانی، و ناکارآمدی مطلق، اکنون به مرحله‌ای رسیده که حتی حداقل‌های بقاء را از میلیون‌ها خانواده ایرانی دریغ می‌کند. در چنین شرایطی، فرودستان دیگر فقط یک طبقه نیستند؛ آن‌ها نیرویی در حال فوران‌اند. اگر دیده نشوند، اگر شنیده نشوند، اگر جدی گرفته نشوند، دیر یا زود همان ساختاری را که نان و امید را از آن‌ها گرفته، با تمام ستون‌های لرزانش، فرو خواهند ریخت. این سکوتِ کوچه‌ها، آتش در زیر خاکستر است. و این‌که امروز در خیابان‌ها فریادی نیست، فقط به‌معنای یکی از دو چیز است: یا خستگی کامل؛ یا طوفانی در راه.

*کانال نویسنده
@kaleme
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
⚫️ ابقای احمد جنتی در ۹۷ سالگی در شورای نگهبان، فراتر از یک انتصاب ساده است. این تصمیم حامل پیامی سیاسی از رأس هرم قدرت در ایران است؛ پیامی که نه به درون نظام، بلکه به کل جامعه و جهان مخابره می‌شود...
🎥 در ویدئو ببینید.
مدت زمان: سه دقیقه و چهل و پنج ثانیه
@Cheshmanews
لینک یوتیوب
🔴 لجاجت بر نابودی ملی؛ نه غرور ملی

مرضیه حاجی‌هاشمی

▫️ «عباس عراقچی» وزیر امور خارجه در مصاحبه با «فاکس نیوز» علت پافشاری و اصرار «جمهوری اسلامی» بر غنی‌سازی اورانیوم در داخل کشور را چنین عنوان می‌کند که این یک دستاورد ملی است و تبدیل به غرور ملی شده است. قابل توجه است که غرور ملی شامل عوامل متعددی می باشد که یکی از آنها شامل دستاوردهایی است که نیروی محرکه توسعه و پیشرفت یک ملت است. سوال این جاست، آیا سرمایه‌گذاری و هزینه کرد فوق تصور برای یک دانش و فن آوریِ حداقل ۷۰ سال پیش که کشور را به کانون بحران، تبدیل کرده و در آستانه تبدیل شدن به تهدید برای صلح و امنیت جهانی قرار داده است، به واقع عامل غرور ملی است یا تحقیر ملی؟

▫️ پیش از این در یادداشتی بدین اشاره شد که از حیث جامعه شناختی، غرور ملی ارتباط معناداری با متغیرهای «رضایت از اوضاع اقتصادی و اجتماعی، احساس محرومیت، احساس مشروعیت نظام سیاسی و احساس تبعیض بین افراد» دارد. آیا بهتر نبود با نگاهی علمی و رویکردی تخصصی با تمرکز بر این متغیرها غرور ملی را تقویت می‌کردیم؟

▫️ آیا اینکه در رسانه‌های جهان، تصاویر تحقیرآمیزی از توزیع آب با تانکر در ایران منتشر می‌شود و پرداختن به بحران آب و برق در ایران این روزها سوژه این رسانه‌هاست، غرور ملی ایرانیان را علاوه بر رنج این روزهای بحرانی له نمی‌کند؟ مگر هر امکان تولیدی در داخل یک کشور و تحت هر شرایطی دستاوردی منجر به غرور ملی است!؟

▫️ به طور مثال تولید هندوانه و بسیاری از محصولات کشاورزی که برای تولید، نیاز به آب زیادی دارند، در کشوری با شرایط آب و هوایی ایران، یک حماقت ملی است؛ نه غرور ملی؛ چرا که به جای وارد کردن آب مجازی از طریق واردات این محصولات به کشور؛ حتی این محصولات را صادر هم می‌کنیم و در این شرایط بحرانی آب که چندین سال است، متخصصین امر، آن را فریاد می‌زنند، آب مجازی را صادر نیز می‌کنیم!!!

▫️ توهم و بی‌تدبیری را به جای غرور ملی نفروشیم. آیا غرور ملی آن نبود که بر روی فناوری روز دنیا در تامین انرژی پاک، سرمایه‌گذاری می‌شد، انرژی خورشیدی که حمایت های دانشی و فنی؛ حتی مالی و حقوقی بین المللی مثل حمایت معاهده آب و هوایی پاریس از آن را شامل می‌شد؟ و در حالی که یکی از بهترین پهنه‌های سرزمینی انرژی خورشیدی طبیعی در جهان را دارا هستیم، امروز یکی از اصلی‌ترین صادر کننده های برق در جهان نیز قلمداد می‌شدیم.

▫️ با توجه به متغیرهایی که در زمینه غرور ملی بدان توجه داده شد، سال‌هاست، غرور ملی ایرانیان را خراشیدیم و هزینه‌های جبران ناپذیر و غیرقابل برگشت برای نسل‌های مختلف ایرانیان تراشیدیم و امروز وزیر امور خارجه از غرور ملی سخن می‌گوید. یک خطای راهبردی با نفوذ بی‌حد و حصر نظامیان در سیاستگذاری‌ها، تصمیم سازی‌ها و مدیریت‌های کلان علم و فناوری و حتی جزئی‌ترین امور اجرایی و اقتصادی، کشور را به نقطه‌ای بی‌ بازگشت رساند و اکنون آن را غرور ملی می‌نامیم، این اصرار بر خطا، لجاجت بر نابودی ملی؛ نه غرور ملی و با انگیزه‌ای غیر ملی است.

*کانال نویسنده
@kaleme
🔴 نترسید، نترسید
ما همه با هم هستیم!

دومین شب اعتراضات گسترده‌ی مردم در سبزوار


در دومین شب پیاپی، مردم سبزوار مقابل ساختمان فرمانداری تجمع کردند. در حالی که شهر با خاموشی و بی‌آبی دست و پنجه نرم می‌کند، فریاد مردم بلندتر از همیشه است: «نترسید، نترسید، ما همه با هم هستیم!» و «نه برق داریم، نه آبی-فرماندار تو خوابی!»

صداها از چند خیابان آن‌طرف‌تر به گوش می‌رسد. گاز اشک‌آور و سرکوب، نتوانسته اراده‌ی مردم را بشکند. این فقط اعتراض به قطع برق و آب نیست —این فریاد یک شهر است، فریاد خشم از سال‌ها بی‌عدالتی، ناتوانی و بی‌پاسخی».

وضعیت فعلی کشور، ساحت تمام‌نمای سقوط و انباشت سال‌ها چپاول و بی‌کفایتی است. هر روز گوشه‌ای از هر شهر و استانی با انفجارهای نامعلوم و سیاست‌های مسکوت‌گذاری حکومت مبنی بر چیستی و چرایی این فجایع، نابود می‌شود. در کنار قطعی منظم و برنامه‌ریزی شده‌ی برق، حالا روزانه در دو بازه ۴ و ۶ ساعته، آب مناطق تهران و سایر شهرها قطع می‌شود. در این میان، آنچه عاید مردم شده است، تمسخر شرایط از سوی مسئولین و فرمان ترک تهران بوده است. گویا شوک ویرانه‌های جنگ ۱۲ روزه، اقتصاد تماما ورشکسته و گرانی‌های جان‌فرساتر کافی نبود و می‌بایست قطعی آب و برق به‌صورت شبانه‌روزی نیز به آن اضافه می‌شد.

*گزیده از کانال بیدارزنی
@kaleme