تفاوتهای Just و Only
در خیلی از موارد این دو کلمه قابل استفاده به جای همدیگه هستند!
و همین موضوع باعث سردرگم شدن زبان آموزان میشه
Just
در اکثر موارد Just به معنی به تازگی/چند لحظه پیش استفاده میشود و در این حالت نباید با Only جایگزین شود
در محاوره، Just بیشتر استفاده میشه.
مثال:
He has just arrived.
او همین الان/ به تازگی رسید
I’ve just spoken to Mori about the proposals.
من همین الان/ چند لحظه پیش داشتم با" موری" در مورد پروپوزالها صحبت میکردم.
کلمه Only خیلی کلمه پرکاربرد است و به عنوان صفت / قید یا حرف ربط ممکنه استفاده بشه.
مثال برای Only در حالت قید:
Mozart was only five when he started composing.
موتزارت تنها/فقط پنج سالش بود وقتی که شروع به ساخت موزیک کرد
I only expect you to listen to what I have to say.
من تنها انتظار دارم به چیزهایی که من باید بگم گوش بدی
It's only an idea.
اون تنها یک ایده است
نکتـــه:
وقتی که Only در نقش قید استفاده بشود، فقط قابل تعویض با Just است
از مثالهای بالا داریم:
Mozart was Just five when he started composing.
موتزارت تنها/فقط پنج سالش بود وقتی که شروع به ساخت موزیک کرد.
وقتی که Only به عنوان صفت به کار برود، به این معنی است که تنها یک گونه از چیزی وجود دارد
مثال برای Only در حالت صفت:
This is the only photograph I have of my great grandfather.
این تنها عکسی است که از پدر بزرگم دارم
Only you can understand me.
تنها تو میتوانی من را بفهمی/ درک کنی
I think it is an advantage to be an only child.
فکر کنم این یک مزیت است که تک فرزند باشی
نکته
در حالت صفت، بهتر است که Only را با Just عوض نکنیم.
وقتی که Only به عنوان حرف ربط به کار برود، به معنی اما استفاده میشود
مثال برای Only در حالت حرف ربط:
We both live in the same city only I live closer to the sea.
ما هر دو در یک شهر زندگی میکنیم اما خانه من به دریا نزدیکتر است
We both want to learn English only I have to try more than you.
ما هر دو میخواهیم انگلیسی یاد بگیریم اما من باید بیشتر تلاش کنم
He's got a great sense of humor only when he drinks too much.
او خیلی شوخ طبع است اما فقط وقتی که زیاد مشروب بنوشد
در جملات زیر Just و Only با هم قابل تعویض اند:
It is only/just a few minutes away from the station.
فقط/تنها چند دقیقه تا ایستگاه راه/فاصله است
It was only/just a silly comment. I didn’t mean to offend him.
اون فقط/تنها یک نظر احمقانه بود، نمیخواستم بهش توهین کنم
نکته
بعضی وقتها Just به معنی دقیقا" هم به کار میره
مثال:
This is just (exactly) what I wanted to do.
این دقیقا" چیزی/کاری است که من میخواستم انجام بدهم
This is just (exactly) the reason I am so proud of you
این دقیقا" دلیلی است که من به تو اینقدر افتخار میکنم
❤️❤️
@irlanguages
در خیلی از موارد این دو کلمه قابل استفاده به جای همدیگه هستند!
و همین موضوع باعث سردرگم شدن زبان آموزان میشه
Just
در اکثر موارد Just به معنی به تازگی/چند لحظه پیش استفاده میشود و در این حالت نباید با Only جایگزین شود
در محاوره، Just بیشتر استفاده میشه.
مثال:
He has just arrived.
او همین الان/ به تازگی رسید
I’ve just spoken to Mori about the proposals.
من همین الان/ چند لحظه پیش داشتم با" موری" در مورد پروپوزالها صحبت میکردم.
کلمه Only خیلی کلمه پرکاربرد است و به عنوان صفت / قید یا حرف ربط ممکنه استفاده بشه.
مثال برای Only در حالت قید:
Mozart was only five when he started composing.
موتزارت تنها/فقط پنج سالش بود وقتی که شروع به ساخت موزیک کرد
I only expect you to listen to what I have to say.
من تنها انتظار دارم به چیزهایی که من باید بگم گوش بدی
It's only an idea.
اون تنها یک ایده است
نکتـــه:
وقتی که Only در نقش قید استفاده بشود، فقط قابل تعویض با Just است
از مثالهای بالا داریم:
Mozart was Just five when he started composing.
موتزارت تنها/فقط پنج سالش بود وقتی که شروع به ساخت موزیک کرد.
وقتی که Only به عنوان صفت به کار برود، به این معنی است که تنها یک گونه از چیزی وجود دارد
مثال برای Only در حالت صفت:
This is the only photograph I have of my great grandfather.
این تنها عکسی است که از پدر بزرگم دارم
Only you can understand me.
تنها تو میتوانی من را بفهمی/ درک کنی
I think it is an advantage to be an only child.
فکر کنم این یک مزیت است که تک فرزند باشی
نکته
در حالت صفت، بهتر است که Only را با Just عوض نکنیم.
وقتی که Only به عنوان حرف ربط به کار برود، به معنی اما استفاده میشود
مثال برای Only در حالت حرف ربط:
We both live in the same city only I live closer to the sea.
ما هر دو در یک شهر زندگی میکنیم اما خانه من به دریا نزدیکتر است
We both want to learn English only I have to try more than you.
ما هر دو میخواهیم انگلیسی یاد بگیریم اما من باید بیشتر تلاش کنم
He's got a great sense of humor only when he drinks too much.
او خیلی شوخ طبع است اما فقط وقتی که زیاد مشروب بنوشد
در جملات زیر Just و Only با هم قابل تعویض اند:
It is only/just a few minutes away from the station.
فقط/تنها چند دقیقه تا ایستگاه راه/فاصله است
It was only/just a silly comment. I didn’t mean to offend him.
اون فقط/تنها یک نظر احمقانه بود، نمیخواستم بهش توهین کنم
نکته
بعضی وقتها Just به معنی دقیقا" هم به کار میره
مثال:
This is just (exactly) what I wanted to do.
این دقیقا" چیزی/کاری است که من میخواستم انجام بدهم
This is just (exactly) the reason I am so proud of you
این دقیقا" دلیلی است که من به تو اینقدر افتخار میکنم
❤️❤️
@irlanguages
🟢چطور جملات انگلیسی خودمان را با هدف متقاعد کردن آغاز کنیم
I am certain. . .
من مطمئنم که ....
I’m sure that you can see that . . .
مطمئنم که می تونی ببینی که …
What needs to be done/what we need to do. . .
کاری که باید انجام بشه/ کاری که ما باید انجام بدیم …
I ask you to think about . . .
ازت می خوام که راجع به … فکر کنی.
I am writing in order to . . .
من دارم می نویسم برای اینکه …
Nevertheless . . .
با این اوصاف …
On the other hand . . .
از طرف دیگه …
It has come to my attention that . . .
من متوجه شدم که …
If you move forward with . . .
اگه تو هم با پیش بری …
Obviously. . .
به طور مشخص …
Surely . . .
مطمئنا …
Regardless . . .
بدون در نظر گرفتن …
If [ ] were to happen¸ then . . .
اگر [ ] قرار بود بشه اونوقت …
This can be fixed by . . .
این رو با میشه درستش کرد با …
Although it may seem…
اگر چه به نظر میرسه که …
@irlanguages
I am certain. . .
من مطمئنم که ....
I’m sure that you can see that . . .
مطمئنم که می تونی ببینی که …
What needs to be done/what we need to do. . .
کاری که باید انجام بشه/ کاری که ما باید انجام بدیم …
I ask you to think about . . .
ازت می خوام که راجع به … فکر کنی.
I am writing in order to . . .
من دارم می نویسم برای اینکه …
Nevertheless . . .
با این اوصاف …
On the other hand . . .
از طرف دیگه …
It has come to my attention that . . .
من متوجه شدم که …
If you move forward with . . .
اگه تو هم با پیش بری …
Obviously. . .
به طور مشخص …
Surely . . .
مطمئنا …
Regardless . . .
بدون در نظر گرفتن …
If [ ] were to happen¸ then . . .
اگر [ ] قرار بود بشه اونوقت …
This can be fixed by . . .
این رو با میشه درستش کرد با …
Although it may seem…
اگر چه به نظر میرسه که …
@irlanguages
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🆔 @irlanguages
🅾 The Ant and the Grasshopper
🅾 The Ant and the Grasshopper
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🆔 @irlanguages
🅾 A little Mouse who was a princess
🅾 A little Mouse who was a princess
🅾 Help! #help کمک 🅾
Did you ever have to call for help?
Were you ever in a situation that was an emergency? It is good to know what to do in case of an emergency. You should always know how to get in touch with the police and fire departments. I have heard stories where very young boys or girls have called the police and saved their friends or family members lives. Because they knew just who to get a hold of.
If you see a fire, you should call the fire department. A lot of tragedies have been prevented because the calls have been made quickly. It is important that emergency vehicles arrive very quickly. That is why those vehicles have sirens.
When their sirens go, it means to get out of the way.
Policemen, firemen and ambulance attendance are trained to handle very difficult situations. They often save people's lives. They go through a lot of training to become good at what they do. They never panic in emergencies.
For your part, you should keep emergency numbers near the phone or know what the emergency numbers are. Where I live, there is a special number that you call for any emergency. We teach that number to everyone, even very tiny children.
It is important to remain calm if you need help. If you call an emergency number, you have to be able to speak clearly and tell the person you are talking to, exactly what the problem is.
I hope you are never in an emergency situation, but it is a good idea to be prepared.
🅾 کمک! 🅾
🛑 آیا تا به حال مجبور شده اید برای کمک تماس بگیرید
آیا تا بحال در موقعیتی قرار داشته اید که اضطراری و اورژانسی باشد؟
خوب است که بدانیم در مواقع اضطراری چه باید کرد.
همیشه باید بدانید که چطور با ادارات پلیس و آتش نشانی تماس بگیرید.
من داستان هایی شنیده ام که در آنها پسران یا دختران خیلی جوان با پلیس تماس گرفته اند و جان دوستان یا اعضای خانواده شان را نجات داده اند.
برای اینکه میدانستند دقیقا به چه کسی باید مراجعه کنند.
اگر یک آتش سوزی ببینید باید با اداره ی آتش نشانی تماس بگیرید.
از خیلی از اتفاقات ناگوار بخاطر اینکه تماس ها سریعا برقرار شده، جلوگیری شده است.
این مهم است که ماشین های اورژانس (ماشین های مربوط به نهادهای مرتبط) خیلی سریع برسند.
بخاطر همین است که آن ماشین ها آژیر دارند. وقتی آژیر آنها روشن میشود به این معناست که باید از سر راه کنار رفت. نیروهای پلیس، آتش نشان و آمبولانس به گونه ای آموزش دیده اند که از پس موقعیت های خیلی سخت برآیند. آنها اغلب جان افراد را نجات می دهند.
آنها تمرین های بسیاری را پشت سر می گذارند که در کار خود خبره شوند. آنها هرگز در مواقع اورژانسی دچار هول و وحشت نمی شوند.
نقش شما این است که شماره های اضطراری را نزدیک تلفن نگه دارید یا آنها را بلد باشید.
در جایی که من زندگی می کنم شماره خاصی وجود دارد که شما برای هر موقعیت اضطراری با آن تماس میگیرید.
ما آن شماره را به همه آموزش میدهیم حتی بچههای خیلی کوچک.
اگر به کمک نیاز دارید مهم است که آرامش خود را حفظ کنید.
اگر با یک شماره ی اضطراری تماس گرفتید باید قادر باشید که واضح صحبت کنید و به کسی که با او صحبت می کنید دقیقا مشکل را بگویید.
امیدوارم که هیچوقت در موقعیت اضطراری نباشید اما آماده بودن ایده ی خوبی است.
Did you ever have to call for help?
Were you ever in a situation that was an emergency? It is good to know what to do in case of an emergency. You should always know how to get in touch with the police and fire departments. I have heard stories where very young boys or girls have called the police and saved their friends or family members lives. Because they knew just who to get a hold of.
If you see a fire, you should call the fire department. A lot of tragedies have been prevented because the calls have been made quickly. It is important that emergency vehicles arrive very quickly. That is why those vehicles have sirens.
When their sirens go, it means to get out of the way.
Policemen, firemen and ambulance attendance are trained to handle very difficult situations. They often save people's lives. They go through a lot of training to become good at what they do. They never panic in emergencies.
For your part, you should keep emergency numbers near the phone or know what the emergency numbers are. Where I live, there is a special number that you call for any emergency. We teach that number to everyone, even very tiny children.
It is important to remain calm if you need help. If you call an emergency number, you have to be able to speak clearly and tell the person you are talking to, exactly what the problem is.
I hope you are never in an emergency situation, but it is a good idea to be prepared.
🅾 کمک! 🅾
🛑 آیا تا به حال مجبور شده اید برای کمک تماس بگیرید
آیا تا بحال در موقعیتی قرار داشته اید که اضطراری و اورژانسی باشد؟
خوب است که بدانیم در مواقع اضطراری چه باید کرد.
همیشه باید بدانید که چطور با ادارات پلیس و آتش نشانی تماس بگیرید.
من داستان هایی شنیده ام که در آنها پسران یا دختران خیلی جوان با پلیس تماس گرفته اند و جان دوستان یا اعضای خانواده شان را نجات داده اند.
برای اینکه میدانستند دقیقا به چه کسی باید مراجعه کنند.
اگر یک آتش سوزی ببینید باید با اداره ی آتش نشانی تماس بگیرید.
از خیلی از اتفاقات ناگوار بخاطر اینکه تماس ها سریعا برقرار شده، جلوگیری شده است.
این مهم است که ماشین های اورژانس (ماشین های مربوط به نهادهای مرتبط) خیلی سریع برسند.
بخاطر همین است که آن ماشین ها آژیر دارند. وقتی آژیر آنها روشن میشود به این معناست که باید از سر راه کنار رفت. نیروهای پلیس، آتش نشان و آمبولانس به گونه ای آموزش دیده اند که از پس موقعیت های خیلی سخت برآیند. آنها اغلب جان افراد را نجات می دهند.
آنها تمرین های بسیاری را پشت سر می گذارند که در کار خود خبره شوند. آنها هرگز در مواقع اورژانسی دچار هول و وحشت نمی شوند.
نقش شما این است که شماره های اضطراری را نزدیک تلفن نگه دارید یا آنها را بلد باشید.
در جایی که من زندگی می کنم شماره خاصی وجود دارد که شما برای هر موقعیت اضطراری با آن تماس میگیرید.
ما آن شماره را به همه آموزش میدهیم حتی بچههای خیلی کوچک.
اگر به کمک نیاز دارید مهم است که آرامش خود را حفظ کنید.
اگر با یک شماره ی اضطراری تماس گرفتید باید قادر باشید که واضح صحبت کنید و به کسی که با او صحبت می کنید دقیقا مشکل را بگویید.
امیدوارم که هیچوقت در موقعیت اضطراری نباشید اما آماده بودن ایده ی خوبی است.
🅾 The race 🅾
🛑 It's 5 o'clock and Allen is riding his motorcycle in San Francisco. He is riding down Van Ness street and comes to a stop light.
A red Ferrari pulls up next to him. The driver's wearing dark sun glasses. He looks over at Allen.
Allen looks at him and realizes that the driver is Tom Cruise!
Tom sneers at Allen. He says, "When the light turns green, let's race".
Allen says, "Allright, you're on!"
Tom says, "I'm gonna smoke you, sucka!"
Allen says, "You wish. I'm gonna beat you and your sorry-ass car".
Allen and Tom wait at the light. They rev their engines.
Suddenly, the light turns green. Allen and Tom take off! They zoom down Van Ness at top speed.
Tom is winning.
But suddenly, blue and red lights appear behind Tom— its the police. They pull him over.
Allen zooms past Tom, laughing. He yells, "Better luck next time!"
Allen is the winner!
🅾 مسابقه 🅾
🛑 ساعت 5 است و آلن در سانفرانسيسكو موتور سيكلتش را مي راند. او به سمت پايين خيابان نس مي رود و به چراغ راهنما مي رسد.
يك ماشين فراري كنار او مي ايستد. راننده آن يك عينك آفتابي تيره بر چشم دارد. او با نگاهش آلن را بررسي كرد. آلن او را نگاه كرد و متوجه شد كه راننده تام كروز است!
تام به آلن پوزخند مي زند. او مي گويد،" وقتي چراغ سبز شد ، بيا مسابقه دهيم".
آلن مي گويد، باشه من هستم!
تام می گوید : " من به آساني تو را شکست میدهم!"
آلن مي گوید،" فكر كردي . من از تو و ماشين قراضه ات جلو مي زنم."
آلن و تام منتظر چراغ شدند ، دور موتورهايشان را زياد كردند.
ناگهان ، چراغ سبز شد. آلن و تام شروع به حركت كردند! آنها با تمام سرعت به سمت پايين "و_نس" رفتند.
تام برنده مي شود .
اما ناگهان، چراغ هاي آبي و قرمز پشت تام ظاهر مي شوند –
پليسه! . آنها اتومبيل او را به كنار جاده مي رانند. آلن با سرعت، در حالي كه مي خندد، از تام جلو مي زند. او فرياد مي زند،"
دفعه ديگه شانس مي آوري!"
آلن برنده است!
🛑 It's 5 o'clock and Allen is riding his motorcycle in San Francisco. He is riding down Van Ness street and comes to a stop light.
A red Ferrari pulls up next to him. The driver's wearing dark sun glasses. He looks over at Allen.
Allen looks at him and realizes that the driver is Tom Cruise!
Tom sneers at Allen. He says, "When the light turns green, let's race".
Allen says, "Allright, you're on!"
Tom says, "I'm gonna smoke you, sucka!"
Allen says, "You wish. I'm gonna beat you and your sorry-ass car".
Allen and Tom wait at the light. They rev their engines.
Suddenly, the light turns green. Allen and Tom take off! They zoom down Van Ness at top speed.
Tom is winning.
But suddenly, blue and red lights appear behind Tom— its the police. They pull him over.
Allen zooms past Tom, laughing. He yells, "Better luck next time!"
Allen is the winner!
🅾 مسابقه 🅾
🛑 ساعت 5 است و آلن در سانفرانسيسكو موتور سيكلتش را مي راند. او به سمت پايين خيابان نس مي رود و به چراغ راهنما مي رسد.
يك ماشين فراري كنار او مي ايستد. راننده آن يك عينك آفتابي تيره بر چشم دارد. او با نگاهش آلن را بررسي كرد. آلن او را نگاه كرد و متوجه شد كه راننده تام كروز است!
تام به آلن پوزخند مي زند. او مي گويد،" وقتي چراغ سبز شد ، بيا مسابقه دهيم".
آلن مي گويد، باشه من هستم!
تام می گوید : " من به آساني تو را شکست میدهم!"
آلن مي گوید،" فكر كردي . من از تو و ماشين قراضه ات جلو مي زنم."
آلن و تام منتظر چراغ شدند ، دور موتورهايشان را زياد كردند.
ناگهان ، چراغ سبز شد. آلن و تام شروع به حركت كردند! آنها با تمام سرعت به سمت پايين "و_نس" رفتند.
تام برنده مي شود .
اما ناگهان، چراغ هاي آبي و قرمز پشت تام ظاهر مي شوند –
پليسه! . آنها اتومبيل او را به كنار جاده مي رانند. آلن با سرعت، در حالي كه مي خندد، از تام جلو مي زند. او فرياد مي زند،"
دفعه ديگه شانس مي آوري!"
آلن برنده است!
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🆔 @irlanguages
🅾 The Steadfast Tin Soldier
🅾 The Steadfast Tin Soldier
🅾 Day of the Dead 🅾
🛑 I arrive in Guatemala on The Day of the Dead, November 1st. I’m curious about this holiday, so I go to the cemetery to see what’s happening. What I find is quite interesting.
The atmosphere is like a party. There are people everywhere. Families are sitting around the graves of their dead ancestors. They clean the graves and add fresh flowers. I walk through the cemetery and admire the beauty of all the colorful flowers.
There is also color in the sky, because many kids are flying kites. Some families are having a picnic
next to the graves. They eat, drink, and chat together. People laugh and smile.
In the Unites States, cemeteries are always somber. We certainly never have festivals or parties next to graves. We don’t laugh or play music or fly kites in cemeteries either.
I find that I prefer the Guatemalan approach. I like the way they remember and celebrate those
who have passed away. I like that they acknowledge death, instead of denying it the way Americans do. I like that there is life, as well as death, in their cemeteries.
Guatemalans call it “The Day of the Dead”, but it is also a day to appreciate life.
🅾 روز مردگان 🅾
من در روز مردگان ، 21 نوامبر، به گواتمالا رسيدم . در مورد اين روز تعطيل كنجكاو هستم، از اين رو به گورستان رفتم تا ببينم چه اتفاقي در حال وقوع است. چيزي كه دريافتم بسيار جالب است.
فضاي آنجا همچون يك ميهماني است. انسان ها همه جا هستند. خانواده ها كنار مقبره اجداد خود نشسته اند. آنها قبر ها را تميز مي كنند و گلهاي تازه روي آنها مي گذارند. من در طول گورستان راه مي رفتم در حالي كه زيبايي گلهاي رنگارنگ را تحسين مي كردم.
آسمان نيز رنگي بود، زيرا بسياري از كودكان كايت هاي خود را هوا مي كردند. برخي از خانواده هاي كنار قبرها پيك نيك دارند. غذا مي خورند و مي نوشند و با هم گپ مي زنند. آن ها بلند مي خندند و لبخند بر لب دارند.
در ايالات متحده آمريكا، گورستان ها هميشه تاريك و غم انگيز است. ما قطعاً هرگز كنار قبرها جشن و مهماني برگزار نمي كنيم. نمي خنديم يا موسيقي نمي نوازيم يا در گورستان كايت هوا نمي كنيم.
من احساس كردم كه ديدگاه گواتمالايي ها را ترجيح مي دهم. من شيوه ي ياد بود و جشن گرفتن آنها را براي از دست رفتگانشان دوست دارم. من اين را دوست دارم كه آنها مرگ را تصديق مي كنند ، به جاي آمريكايي ها كه آن را انكار مي كنند. من مي پسندم كه در گورستان هاي آنها در كنار مرگ ، زندگي هم هست.
گواتمالايي ها اين را "روز مردگان" مي نامند، اما اين همچنين روزي براي بزرگداشت و قدرداني از زندگي هم هست.
🛑 I arrive in Guatemala on The Day of the Dead, November 1st. I’m curious about this holiday, so I go to the cemetery to see what’s happening. What I find is quite interesting.
The atmosphere is like a party. There are people everywhere. Families are sitting around the graves of their dead ancestors. They clean the graves and add fresh flowers. I walk through the cemetery and admire the beauty of all the colorful flowers.
There is also color in the sky, because many kids are flying kites. Some families are having a picnic
next to the graves. They eat, drink, and chat together. People laugh and smile.
In the Unites States, cemeteries are always somber. We certainly never have festivals or parties next to graves. We don’t laugh or play music or fly kites in cemeteries either.
I find that I prefer the Guatemalan approach. I like the way they remember and celebrate those
who have passed away. I like that they acknowledge death, instead of denying it the way Americans do. I like that there is life, as well as death, in their cemeteries.
Guatemalans call it “The Day of the Dead”, but it is also a day to appreciate life.
🅾 روز مردگان 🅾
من در روز مردگان ، 21 نوامبر، به گواتمالا رسيدم . در مورد اين روز تعطيل كنجكاو هستم، از اين رو به گورستان رفتم تا ببينم چه اتفاقي در حال وقوع است. چيزي كه دريافتم بسيار جالب است.
فضاي آنجا همچون يك ميهماني است. انسان ها همه جا هستند. خانواده ها كنار مقبره اجداد خود نشسته اند. آنها قبر ها را تميز مي كنند و گلهاي تازه روي آنها مي گذارند. من در طول گورستان راه مي رفتم در حالي كه زيبايي گلهاي رنگارنگ را تحسين مي كردم.
آسمان نيز رنگي بود، زيرا بسياري از كودكان كايت هاي خود را هوا مي كردند. برخي از خانواده هاي كنار قبرها پيك نيك دارند. غذا مي خورند و مي نوشند و با هم گپ مي زنند. آن ها بلند مي خندند و لبخند بر لب دارند.
در ايالات متحده آمريكا، گورستان ها هميشه تاريك و غم انگيز است. ما قطعاً هرگز كنار قبرها جشن و مهماني برگزار نمي كنيم. نمي خنديم يا موسيقي نمي نوازيم يا در گورستان كايت هوا نمي كنيم.
من احساس كردم كه ديدگاه گواتمالايي ها را ترجيح مي دهم. من شيوه ي ياد بود و جشن گرفتن آنها را براي از دست رفتگانشان دوست دارم. من اين را دوست دارم كه آنها مرگ را تصديق مي كنند ، به جاي آمريكايي ها كه آن را انكار مي كنند. من مي پسندم كه در گورستان هاي آنها در كنار مرگ ، زندگي هم هست.
گواتمالايي ها اين را "روز مردگان" مي نامند، اما اين همچنين روزي براي بزرگداشت و قدرداني از زندگي هم هست.
🅾 ICELANDERS ACCUSE NATO OF THREATENING ELVES 🅾
🛑 In Iceland, elves are a part of the national #culture. Many of the country’s 230,000 citizens believe they actually exist. This belief is what led a mob of 150 men and women to protest a NATO #military base in Keflavik in 1982. They believed the military was #disrespecting the elves and their jets were #desecrating the holy ground of the hidden people
ایسلندیها ناتو را به آزار جن و پری ها متهم می کنند
🛑 جن و پری ها جزعی از #فرهنگ و باور ملی در ایسلند است. بسیاری از ۲۳۰ هزار شهروند ایسلند باور دارند که آنها وجود دارند. این اعتقاد دلیلی بود که ۱۵۰ نفر از مردان و زنان ایسلند رابه تظاهرات علیه پایگاه نظامی ناتو در کِفلاويک سال ۱۹۸۲ هدایت کرد. آنها معتقد بودند #نظامیان موجب #آزار و اذیت جن و پری ها میشوند و جِت های آنها #حرمت سرزمینِ مقدسِ مردمانِ نامرئی را میشکند
🔵 NATO respected the #protesters’ feelings and invited them to #inspect their base. Satisfied no elves were being harmed, the group left in peace. It may sound like fantasy, but in Iceland, elves are a fact of life
🔵 ناتو به این احساسات احترام گذاشته و از #معترضین خواست تا پایگاه آنها را #بررسی کنند. گروه بعد از اینکه قانع شدند که هیچ جن و پری آسیب ندیده، بدون درگیری پایگاه را ترک کردند. شاید به نظر شما خیالی بیش نباشد اما در ایسلند جن و پری ها جزعی از حقیقت زندگی هستند
🔴 According to a 2006 #survey, 32 percent of Icelanders believe in the possibility of elves. Another 26 percent believe their #existence is a cast iron certainty. They’re considered a peaceful #breed of small creatures who look a lot like humans
🔴 بر طبق یک #نظرسنجی که در سال ۲۰۰۶ انجام گرفت ۳۲ درصد ایسلندی ها به امکان #وجود جن و پری ها اعتقاد دارند. ۲۶ درصد هم اعتقاد دارند وجود جن و پری ها به اندازه ی قابل اطمینان بودن چُدن است. آنها #نژادی صلح طلب از موجودات کوچک اند که بسیار شبیه انسانها هستند
🛑 University of Iceland professor, Valdimar Hafstein, advises to leave elves alone. Treat them with respect, do not upset their #dwelling places and they’ll be quite harmless. Cross them at your peril
🛑 پروفسور هافستاین استاد دانشگاه ایسلند توصیه میکند جن و پری ها را به حال خود رها کنید. با آنها محترمانه رفتار کنید #محل_زندگی آنها را بر هم نزنید بدین ترتیب آنها ایمن خواهند بود. آنها را از خطرات احتمالی خود آگاه کنید
🔵 Iceland is #rife with tales of elves #sabotaging construction projects. Why?Because they do not take kindly to having their rock houses and churches #blown_up with construction dynamite. The Icelandic Road and Coastal #Administration has created a five-page document on elves
🔵 در ایسلند داستان های #خرابکاری جن و پری ها در پروژه های ساخت و ساز بسیار #شایع است. چرا؟ چون آنها در مقابل #انفجار خانه های سنگی و کلیساهای خود برای ساخت و ساز اصلا خوش برخورد نیستند #اداره راه و سواحل دریایی در ایسلند یک سند پنج صفحه ای در مورد جن و پری ها ایجاد کرده است
🔴 It reads, “We value the #heritage of our #ancestors. #Oral tradition might suggest supernatural beings inhabit a certain rock. The rock is then considered a cultural treasure. Our reaction to these concerns has varied. In some cases, we have delayed the construction project. This allows the elves to supposedly move on
🔴 در آن میخوانیم: ما #میراث #اجدادی را ارزیابی می کنیم. روایات #شفاهی ممکن است محل دقیق زندگی موجودات فراطبیعی را نشان دهد این صخره ها به عنوان میراث فرهنگی قلمداد خواهند شد. طرز برخورد ما با این محل های پر اهمیت فرق داشته و در برخی موارد ما ساخت و ساز را به تعویق انداخته ایم این کار به جن و پری ها اجازه خواهد داد طبق انتظار ما نقل مکان کنند
🛑 In 2010, #former Icelandic member of Parliament Árni Johnsen’s car went off a small cliff. He swears a group of elves living in a nearby rock saved his life. When a road was planned over the rock, he begged the developers to save it. They granted his wish and moved the 30-ton rock to a safe place
🛑 در سال ۲۰۱۰ ماشین یکی از اعضای ایسلندی #سابق پارلمان(Árni Johnsen) بر روی صخره کوچکی گیر کرد او سوگند می خورد گروهی از جن و پری ها که در آن نزدیکی زندگی میکردند جان او را نجات دادند وقتی قرار بود جاده ای در آن مسیر ساخته شود او تقاضا کرد تا صخره ها سالم بمانند آنها در خواست او را قبول کردند و ۳۰ تُن صخره را به محل امن منتقل کردند
🛑 In Iceland, elves are a part of the national #culture. Many of the country’s 230,000 citizens believe they actually exist. This belief is what led a mob of 150 men and women to protest a NATO #military base in Keflavik in 1982. They believed the military was #disrespecting the elves and their jets were #desecrating the holy ground of the hidden people
ایسلندیها ناتو را به آزار جن و پری ها متهم می کنند
🛑 جن و پری ها جزعی از #فرهنگ و باور ملی در ایسلند است. بسیاری از ۲۳۰ هزار شهروند ایسلند باور دارند که آنها وجود دارند. این اعتقاد دلیلی بود که ۱۵۰ نفر از مردان و زنان ایسلند رابه تظاهرات علیه پایگاه نظامی ناتو در کِفلاويک سال ۱۹۸۲ هدایت کرد. آنها معتقد بودند #نظامیان موجب #آزار و اذیت جن و پری ها میشوند و جِت های آنها #حرمت سرزمینِ مقدسِ مردمانِ نامرئی را میشکند
🔵 NATO respected the #protesters’ feelings and invited them to #inspect their base. Satisfied no elves were being harmed, the group left in peace. It may sound like fantasy, but in Iceland, elves are a fact of life
🔵 ناتو به این احساسات احترام گذاشته و از #معترضین خواست تا پایگاه آنها را #بررسی کنند. گروه بعد از اینکه قانع شدند که هیچ جن و پری آسیب ندیده، بدون درگیری پایگاه را ترک کردند. شاید به نظر شما خیالی بیش نباشد اما در ایسلند جن و پری ها جزعی از حقیقت زندگی هستند
🔴 According to a 2006 #survey, 32 percent of Icelanders believe in the possibility of elves. Another 26 percent believe their #existence is a cast iron certainty. They’re considered a peaceful #breed of small creatures who look a lot like humans
🔴 بر طبق یک #نظرسنجی که در سال ۲۰۰۶ انجام گرفت ۳۲ درصد ایسلندی ها به امکان #وجود جن و پری ها اعتقاد دارند. ۲۶ درصد هم اعتقاد دارند وجود جن و پری ها به اندازه ی قابل اطمینان بودن چُدن است. آنها #نژادی صلح طلب از موجودات کوچک اند که بسیار شبیه انسانها هستند
🛑 University of Iceland professor, Valdimar Hafstein, advises to leave elves alone. Treat them with respect, do not upset their #dwelling places and they’ll be quite harmless. Cross them at your peril
🛑 پروفسور هافستاین استاد دانشگاه ایسلند توصیه میکند جن و پری ها را به حال خود رها کنید. با آنها محترمانه رفتار کنید #محل_زندگی آنها را بر هم نزنید بدین ترتیب آنها ایمن خواهند بود. آنها را از خطرات احتمالی خود آگاه کنید
🔵 Iceland is #rife with tales of elves #sabotaging construction projects. Why?Because they do not take kindly to having their rock houses and churches #blown_up with construction dynamite. The Icelandic Road and Coastal #Administration has created a five-page document on elves
🔵 در ایسلند داستان های #خرابکاری جن و پری ها در پروژه های ساخت و ساز بسیار #شایع است. چرا؟ چون آنها در مقابل #انفجار خانه های سنگی و کلیساهای خود برای ساخت و ساز اصلا خوش برخورد نیستند #اداره راه و سواحل دریایی در ایسلند یک سند پنج صفحه ای در مورد جن و پری ها ایجاد کرده است
🔴 It reads, “We value the #heritage of our #ancestors. #Oral tradition might suggest supernatural beings inhabit a certain rock. The rock is then considered a cultural treasure. Our reaction to these concerns has varied. In some cases, we have delayed the construction project. This allows the elves to supposedly move on
🔴 در آن میخوانیم: ما #میراث #اجدادی را ارزیابی می کنیم. روایات #شفاهی ممکن است محل دقیق زندگی موجودات فراطبیعی را نشان دهد این صخره ها به عنوان میراث فرهنگی قلمداد خواهند شد. طرز برخورد ما با این محل های پر اهمیت فرق داشته و در برخی موارد ما ساخت و ساز را به تعویق انداخته ایم این کار به جن و پری ها اجازه خواهد داد طبق انتظار ما نقل مکان کنند
🛑 In 2010, #former Icelandic member of Parliament Árni Johnsen’s car went off a small cliff. He swears a group of elves living in a nearby rock saved his life. When a road was planned over the rock, he begged the developers to save it. They granted his wish and moved the 30-ton rock to a safe place
🛑 در سال ۲۰۱۰ ماشین یکی از اعضای ایسلندی #سابق پارلمان(Árni Johnsen) بر روی صخره کوچکی گیر کرد او سوگند می خورد گروهی از جن و پری ها که در آن نزدیکی زندگی میکردند جان او را نجات دادند وقتی قرار بود جاده ای در آن مسیر ساخته شود او تقاضا کرد تا صخره ها سالم بمانند آنها در خواست او را قبول کردند و ۳۰ تُن صخره را به محل امن منتقل کردند
🛑 It Should be #stressed that not Everyone in Iceland believers in elves. One theory suggests Icelanders created the #superstition, so they didn’t feel so alone in such a #majestic, but unpredictable landscape.
🛑 البته باید #خاطرنشان کرد تمامی مردم ایسلند به جن و پری ها اعتقاد ندارند. یکی از تئوری ها این است که ایسلندی ها #خرافات را ایجاد کرده اند تا در این مناطق #عظیم و غیر قابل پیش بینی احساس تنهایی نکنند.
🔵 Professor of Folklore, Adalheidur Gudmundsdottir, says, “You can’t live in this landscape and not believe in a force greater than you. Icelanders are not uneducated peasants who believe in fairies. But if you live here you’ll understand why the power of folklore is so strong.”
🔵 پروفسور فولکلور
( Adalheidur Gudmundsdottir)
میگوید: شما نمیتوانید در این مناظر طبیعی زیبا زندگی کنید و به نیرویی قوی تر از خودتان باور نداشته باشید. ایسلندی ها کشاورزان تحصیل نکرده ای که به جن و پری اعتقاد داشته باشند نیستند اما اگر شما در این جا زندگی کنید قدرت فولکلور را درک خواهید کرد .
🛑 البته باید #خاطرنشان کرد تمامی مردم ایسلند به جن و پری ها اعتقاد ندارند. یکی از تئوری ها این است که ایسلندی ها #خرافات را ایجاد کرده اند تا در این مناطق #عظیم و غیر قابل پیش بینی احساس تنهایی نکنند.
🔵 Professor of Folklore, Adalheidur Gudmundsdottir, says, “You can’t live in this landscape and not believe in a force greater than you. Icelanders are not uneducated peasants who believe in fairies. But if you live here you’ll understand why the power of folklore is so strong.”
🔵 پروفسور فولکلور
( Adalheidur Gudmundsdottir)
میگوید: شما نمیتوانید در این مناظر طبیعی زیبا زندگی کنید و به نیرویی قوی تر از خودتان باور نداشته باشید. ایسلندی ها کشاورزان تحصیل نکرده ای که به جن و پری اعتقاد داشته باشند نیستند اما اگر شما در این جا زندگی کنید قدرت فولکلور را درک خواهید کرد .
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🆔 @irlanguages
🅾 The Emperor's New Clothes
🅾 The Emperor's New Clothes
🔺اگه توی ذهنت بازنده باشی،
نمیتونی تو زندگی برنده بشی!
🦋 #quote
🌿 @irlanguages
🎓 کانون زبان ایرانیان
نمیتونی تو زندگی برنده بشی!
🦋 #quote
🌿 @irlanguages
🎓 کانون زبان ایرانیان