Hossein Abdoh Tabrizi
12.4K subscribers
371 photos
98 videos
228 files
383 links
یادداشت‌های حسین عبده تبریزی

لینک کانال
https://t.me/HosseinAbdohTabrizi
Download Telegram
چهره‌ها؛ داستان زندگی عبده تبریزی
نسخه صوتی؛ چهره‌ها/ داستان زندگی عبده تبریزی

💢سیر زندگی شخصی، آکادمیک و حرفه‌ای حسین عبده تبریزی به روایت خود او، محور قسمت جدید برنامه «چهره‌ها» است.

📌در این گفت‌وگو حسین عبده تبریزی به عنوان یکی از چهره‌های فکری ایران معاصر و پیشکسوت صنعت مالی که در نیمه اول دهه ۸۰ چند سالی دبیرکل بورس هم بود روایت‌های جالبی را از زندگی شخصی و حرفه‌ای خود نقل می‌کند: از تحصیل در شعبه هاروارد ایران (که بعد از انقلاب به دانشگاه امام صادق تبدیل شد) و دلباختگی به دکتر شریعتی و شخصیت‌هایی که با گذشت روزگار نظرش نسبت به آنان تغییر می‌کند تا ماجراهای توسعه بورس و روزنامه‌داری و بیزنس شخصی. این برنامه در چارچوب برنامه چهره‌ها (گفت‌وگو با چهره‌های شاخص فکری، کارآفرینی و سیاستگذاری) در اواخر بهمن ماه سال گذشته ضبط شده است.

🔻موسی غنی‌نژاد، مسعود نیلی، محمدمهدی بهکیش، علی‌نقی مشایخی، حسین عبده تبریزی، محسن جلال‌پور، محسن خلیلی، سیدحسین سلیمی، مهدی کرباسیان، مصطفی هاشمی‌طبا و سیدمهدی حسینی مهمانان فصل اول ‌برنامه «چهره‌ها» بودند.

برای مشاهده برنامه کلیک کنید


#نسخه_صوتی
#چهره‌ها

@Feghtesad
Forwarded from پارسا پورقاسم
بازتاب ویرایش چهارم «فرهنگ اصطلاحات مالی و سرمایه‌گذاری» در روزنامه‌ی شرق
https://shorturl.at/pzFN6

اولین نسخه‌ی کتاب در سال ۱۳۹۰ چاپ شده است و هم‌اکنون نسخه‌ی چهارم آن از طریق وب‌سایت و اپلیکیشن آن در دسترس است.
http://www.investopedia.ir

نه‌تنها تعداد مدخل‌ها در این نسخه نسبت به نسخه‌‌ی پیشین حدود ۴۰ درصد افزایش یافته است، بلکه معادل واژه‌های نُسخ قبلی نیز مورد بازنگری قرارگرفته شده است. 

ذکر این نکته لازم است که جناب آقای دکتر رضا نظربلند در تهیه‌ی این فرهنگ اصطلاحات نقشی اساسی داشته‌اند.
چشم‌انداز اقتصاد ایران در سال ۱۴۰۲
دکتر تیمور رحمانی، استاد اقتصاد دانشگاه تهران
انتشار از آکادمی دانایان، گروه مالی دانایان
در صورتی که نسخه‌ی چاپی متن را برای کلاس‌ها، همایش‌ها، یا گروه مدیریت شرکت خود نیاز دارید، با آکادمی دانایان تماس بگیرید. به هزینه‌ی دانایان برایتان ارسال می‌شود.

#گزارش _دانایان
دوستانی که نسخه کاغذی از نشریات آکادمی دانایان را نیاز دارند، لطف کرده اطلاعات زیر را به آدرس ای میل آقای پارسا پورقاسم ارسال کنند:

نام و نام خانوادگی:
نام شرکت:
آدرس:
کد پستی:
Parsa.pourghasem@gmail.com
لیبرالیسم در اقتصاد.pdf
530.1 KB
از آنجا که بحث «لیبرالیسم در حوزه‌ی اقتصاد» این روزها مطرح است، با مجوز استاد محترم جناب آقای دکتر بهروز هادی زنوز، فصل‌های سوم و ششم از ترجمه‌ی ایشان (اقتصاد سیاسی، نوشته‌ی بری کلارک) در اختیار دوستان قرار می‌گیرد.

#دیگران
ویراست قبلی متن نوشتاری سخنرانی جناب آقای دکتر محمد طبیبیان با عنوان «اقتصاد سیاسی» در کلاس دانشگاه شریف را حدود دو ماه پیش خدمت شما تقدیم کرده‌ام. استاد طبیبیان لطف کرده و به پیشنهاد برخی دوستان، متن کامل‌تری از همان سخنرانی را تهیه کرده‌اند. در اینجا متن کامل این جُستار بسیار جذاب و خواندنی را خدمت شما تقدیم می‌کنم. بعید می‌دانم در مورد نرم‌سازی بودجه در کشور ما متن فارسی مشابه‌ای در دسترس باشد. مطالعه‌ی این ویراست را به همه‌ی دوستان علاقه‌مند به اقتصاد ایران توصیه می‌کنم. حسین عبده تبریزی

#دیگران
مجادلاتش ادامه ندارد، دردهایش اما هنوز هم...
حسین عبده تبریزی
خبر درگذشت دکتر عباس هشی، استاد حسابداری دانشگاه و حسابرس فهیم و تأثیرگذار برای همه‌ی آنانی که با نام او آشنا بودند، خبری بس نامنتظر، شگفت و ناگهانی بود. به نظر میرسد چندان مایل نبود خبر بیماریش شایع شود، نه این‌که به بهبودی امید چندانی داشت که کاملاً از بیماری خود آگاه بود، بلکه شاید نفعی در آزردن خاطر دوستان نمی‌یافت. هشی در نبردی شجاعانه با بیماری خود، صبح امروز ۲۳ خردادماه ۱۴۰۲ در محاصره‌ی عزیزانش و پس از رنج بسیار از سرطان و دیالیز کلیه در ۷۵ سالگی ما را ترک گفت.
عباس هشی در اصفهان و تهران حسابداری خوانده بود، و پس از کسب تجربه‌ی کار با حسابرسان خارجی فعال در ایران، موفق به مشارکت با آنها شده بود. عمدتاً به دلیل تجربه‌ی کار با مؤسسات حسابرسی خارجی، در فضای حرفه‌ای دهه‌ی ۶۰ به سرعت شهرت یافت. با تضعیف سطح روابط خارجی ایران، تحریم‌ها و خروج حسابرسان خارجی از ایران، بناچار مؤسسات حسابرسی خود را تأسیس کرد و غیر از مشارکت با مرحوم اصغر هشی تا اوایل دهه‌ی هشتاد، تا روزهای پایانی عمر با حسابرسان دیگری در مؤسسه‌ی خود مشارکت و همکاری داشت. تدریس را از مدرسه‌ی عالی بازرگانی شروع کرد، جایی که در اوایل دهه‌ی ۵۰ آنجا با وی آشنا شدم؛ اما بعد از انقلاب، بیشتر در دانشگاه بهشتی تدریس می‌کرد.
زندگی هشی وقف رشته‌ی حسابداری بود، و با ساختن مؤسسات حسابرسی حرفه ای کوشا و موفق در این حوزه،‌‌ جدیت خود را نشان داد؛ او حسابرسی حرفه‌ای بود که به جزئیات کار خود مسلط بود، و در مسیر توسعه‌ی آن همواره با حرکت بی‌زیگزاگ و مقاوم حرکت می‌کرد. در عرصه‌ی اقتصاد، فعالان بازیچه‌ی نیروهای عظیم بی تشخص نیستند، بلکه تک‌تک آدمیان هر یک توان گزینش اخلاقی دارند، و عباس هشی نیز مدعی رویکرد اخلاقی به مسائل حرفه‌‌ی خود بود.
اشتیاق او به پیشبرد فعالیت حسابرسی در ایران و تعهدش به کار حسابرسی، هم در امر راهنمایی حسابداران جوان و هم از طریق کلاس‌های خود در طی بیش از پنج دهه تجربه، فرد حرفه ای متعهدی از او ساخت که تأثیر قابل توجهی بر زندگی اطرافیانش می‌گذاشت. رغبت عباس هشی به اعداد و رویکرد دقیق به کارش، او را به فردی طرف توجه عامه‌ی حسابداران تبدیل کرد. مانند آهنگسازی دقیق، سمفونی اعداد را با دقتی شایسته اجرا می‌کرد، و طی سالیان سفری مادام العمر برای کشف ملودی های پیچیده‌ی صورت‌های مالی طی کرد. نه تنها بر صورت‌های مالی، بلکه تسلط قابل‌ملاحظه بر قوانین و مقررات مالیاتی داشت.
هر جا نَقل حسابرسی در میان بود، هشی بسیار جدی و مؤثر یک پای بحث بود. همیشه آماده‌ی ورود به هر بحثی درباره وضعیت حسابرسی و حسابداری در ایران بود؛ دست به مقاله و سخنرانی، سرسخت و مصّر، در هر موضوعی مرتبط با تشکل‌های حسابداری و حسابرسی، آماده‌ی مناظره و مجادله بود.
در طول عمر حسابرسی خود، هشی ترکیبی نادر از جدیتی تزلزل‌ناپذیر و اثربخشی قابل توجه در حوزه‌ی حسابداری را به نمایش گذاشت. به عنوان مدافع سرسختِ طرح مباحث و رویه‌های جدید حسابداری و حسابرسی در ایران، بدون ترس با چالش‌هایی مواجه می‌شد که دانش حسابرسی و حسابداری کشور ایران را آزار می‌داد، و هرگز از گفتگوهای دشوار با دیگران کنار نمی‌ماند. با روحیه ای تسلیم ناپذیر، ساعتهای بیشمار به بحث در مورد کاستیهای حرفه‌ی حسابداری و حسابرسی می‌پرداخت و مشتاقانه به روش خود برای ارتقای استانداردهای حسابداری و حسابرسی تلاش می‌کرد. هر موضوعی که سیاست گذار مسلم می پنداشت و از کنار آن می‌‌گذشت را رها نمی‌کرد، بلکه اگر آن موضوع را نیازمند وارسی بیشتر می‌دانست، بدآن می‌پرداخت.
در دهه‌ی ۷۰ و در جریان تشکیل جامعه‌ی حسابداران رسمی ایران، با استدلال‌های سخت‌گیرانه و عزم بی‌وقفه در بحث‌ها شرکت می‌کرد و عضو مؤسس جامعه‌ی حسابداران رسمی بود. از زمان تأسیس جامعه تا پایان عمر هم دائماً وضعیت موجود را به چالش می‌کشید و بحث‌هایی را برمی‌انگیخت که در مواردی به اصلاحات در جامعه‌ی حسابداران انجامید.
عباس هشی توانایی بی‌نظیری در طرح موضوعات و پیچیدگی‌های حسابرسی داشت، و البته همواره استدلال‌های وی منطقی و قانع‌کننده نبود، اما بسیار تأثیرگذار بود. از فرصت همایش‌ها و کنفرانس ها برای نشان‌دادن عزم راسخش جهت بهبود چشم انداز‌های حسابرسی استفاده می‌کرد، و با سخنرانی های شیوا و در عین حال استوار به مخالفان می‌تاخت. وقتی به جمعبندی می‌رسید، بی‌ملاحظه‌ی دوستی‌ها، بی‌پروا نظر حرفه‌ای خود را، آن هم بیشتر در مجامع عمومی سهامداران، ابراز می‌کرد؛ یعنی محافظه‌کاری معمول حسابرسان را نداشت. در جریان مباحثه‌ها و جدل‌های بی‌پایانش در حوزه‌ی حرفه‌ای خود، بسیاری و حتی دوستان خود را آزرده خاطر می‌کرد. در مواردی قضاوت‌هایی می‌کرد و بر آنها پامی‌فشرد که دقیق و عادلانه نبود، و گاه به موضوعات از دریچه‌ی ویژه‌ای می‌پرداخت
#یادداشت
که جامعیت نداشت؛ با این همه، عباس هشی طنز و طیبتی داشت که هر چقدر هم که با او مخالف بودی، حرف‌هایش را تحمل می‌کردی، و سعی می‌کردی که به دوستی خود ادامه دهی.
شرکت‌های طرف قراردادش هر چند ممکن بود از اظهار نظر حسابرس خود کاملاً ناراضی باشند، اما نمی‌توانستند تخصص، دقت و تعهد او به اصول را نادیده بگیرند. تعهد تسلیم ناپذیر عباس هشی به اعتقاداتش نهایتاً مورد احترام و قبول آنان قرار می‌گرفت، هر چند به‌زعم آنان، زیان کوتاه‌‌مدت بنگاه‌هایشان را در پی داشت. علاقه‌ی پابرجای او به حرفه‌اش را هیچ کس نمی‌توانست کتمان کند.
گرچه هشی به خاطر فعالیت‌های حرفه‌ایش معروف و در آنها غوطه‌ور بود، اما لذت‌های ساده‌ی زندگی را هم گرامی می‌داشت. خنده‌هایش در میان جمع طنین‌انداز می‌شد، و روحیه‌ی کسانی را که به اندازه‌ی کافی خوش شانس بودند تا در معرض نقدهای مستقیم هشی قرار نگیرند، بالا می‌برد. به شوخ طبعی معروف بود، و این زندگی اطرافیانش را در محیط کاری اندکی سبک می‌کرد. به‌رغم سخت‌گیری‌های حرفه‌ای، در عین حال طبیعتی صمیمی و دلسوز داشت، و برای کمک‌دادن، دست یاری درازکردن، و حتی نصیحت‌کردن با سخاوتمندی و ابتکار پیش می‌رفت.
چند هفته قبل، به اتفاق دو تن از دوستانش به ملاقات ایشان در بیمارستان مهراد رفتم. همسر مهربانش آنجا بود، و همه گونه با او همراهی می‌کرد. چهار نفری سعی ‌کردیم ذهنش را از بیماری دور کرده و به بحث‌های روز بکشانیم. به‌سرعت گفت که در پی نوشتن نامه‌ای به مقامات ارشد کشور است تا از وضعیت چند ماه اخیر گلایه کند. مثل همیشه چند رویداد جاری از حرفة حسابداری را بازگو کرده و شکایت‌ها ‌کرد. وقتی بحث گرم شد، همان عباس هشی همیشگی بود: جنگنده، کم‌ملاحظه، شوخ‌طبع و مصّر به دفاع از نظریات خود، اما روی تخت بیمارستان و ناتوان از جروبحث‌های پرحرارت و چالشی مداوم.
درگذشت دکتر عباس هشی را به همسر، دختران، دکتر ایرج هشی (برادر ایشان و استاد بازنشسته‌ی اقتصاد در دانشگاه کیل انگلستان) و دیگر اعضای محترم خانواده‌ی ایشان تسلیت عرض می‌کنم. بی‌شک یاد و خاطره‌ی ایشان برای سال‌های طولانی نزد دوستان، آشنایان، دانشجویان، اعضای حرفه‌ی حسابداری و حسابرسی، مدیران شرکت‌های طرف قرارداد، و علاقه‌مندان عمومی مباحث حسابداری و مالیات زنده خواهد ماند.

@HosseinAbdohTabrizi

#یادداشت
دکتر عباس هشی، حسابرسی تأثیرگذار و متعهد به حرفه‌ی خود
@HosseinAbdohTabrizi

#یادداشت
اقتصادِ بهروز هادی زنوز
حسین عبده‌ تبریزی
بررسی آثار قلمی دکتر بهروز هادی زنوز نشانگر آن است که وی به حوزه‌های مختلف اقتصاد سر زده، و به‌ویژه طیف گسترده‌ای از مسائل اقتصاد ایران، بالاخص موضوعات «اقتصاد سیاسی ایران،» را بررسی کرده است. عمده‌ي آثار فکری او تحقیقی است، و این پژوهش‌ها را با همکاری و همراهی مشترک چندین اقتصاددان ایرانی انجام داده است. با آن که همکاران دکتر زنوز در کارهای پژوهشی، همه از مکتب اقتصادی واحدی پیروی نمی‌کنند، و در کشور ما با عناوین مختلف شناخته می‌شوند، اما دکتر زنوز مکتب فکری مشخص خود را داشته، و این مطالعات مشترک همگی بیانگر اصولی است که به آنها متکی بوده است.
نگاهی به کتاب‌های اقتصاد سیاسی ایران، مجموعه مقالات دهه‌ی ۹۰، سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی در ایران، و کتاب تحلیل علل و پی‌آمدهای تحریم‌های بین‌المللی علیه ایران، و تصمیم او به ترجمه‌ی کتاب اقتصاد سیاسی، بَری استوارت کلارک مدافع این نظر است که دکتر زنوز اقتصاددان «جریان اصلی» است.
اقتصاد جریان اصلی دربرگیرنده‌ی مفاهیم، نظریّه‌ها‌ و مدل‌های اقتصادیی است که اکثریت اقتصاددانان جهان آنها را پذیرفته‌اند و در دانشگاه‌های سراسر جهان تدریس می‌شود، و به کتاب‌های درسی در دانشگاه‌های اصلی و عمده‌ی جهان راه یافته است. هر چند در مراجعه به این کتاب‌های درسی بیشتر نام دانشگاه‌هایی چون استنفورد، ‌هاروارد، ام‌آی‌تی، و شیکاگو به میان می‌آید، اما دانشگاه‌های معتبر آلمان، ژاپن یا حتی مسکو و پکن نیز همان مطالب را درس می‌دهند. به علاوه، این جریان اصلی در محافل سیاست‌گذاری تأثیرگذار است.
دیدگاه‌های اقتصاددانان جریان اصلی می‌تواند در مورد موضوعات خاص متفاوت باشد، اما معمولاً بر نقش بازارهای آزادِ رقابتی در تخصیص منابع و تعیین قیمت‌ها، تصمیم‌گیری منطقی افراد و شرکت‌ها، کارایی، ثبات اقتصادی و اهمیت رشد اقتصادی تأکید دارند.
جریان اصلی اقتصاد مکاتب فکری مختلفی را دربر می‌گیرد، مانند اقتصاد نئوکلاسیک و اقتصاد نئوکینزی. در اطراف این جریان اصلی، انوع پروژه‌های مطالعاتی و پژوهشی در جریان است؛ اگر این مطالعات با موفقیّت مورد پذیرش اکثریت اقتصاددانان قرار گیرند، جذب اقتصاد جریان اصلی شده و بخشی از آن را شکل می‌دهند. مثلاً اقتصاد کینزی در مقطعی از زمان مورد پذیرش وسیع اقتصاددانان قرار گرفته و دیدگاه‌های او در این جریان اصلی ادغام شده است. بسیاری از نظریات کنیز هنوز در «جریان اصلی اقتصاد» زنده است. بدیهی است که در طول زمان، مثل برخوردی که با هر علمی می‌شود، برخی از این نظریات ابطال شده، و برخی که هنوز معتبر است، در کتاب‌های درسی گنجانده می‌شود. تعدیلات، اصلاحات و پیشرفت‌هایی که در نظریات کینز پدید آمد، نحله‌ی نئوکینزین‌ها را شکل داد.
پل کروگمن، اقتصاددان برجسته‌ی نئوکینزی که در مورد نابرابری درآمد و سیاست مالی زیاد نوشته؛ جوزف استیگلیتز که از جنبه‌های خاصی از نظریه‌ی اقتصادی جریان اصلی انتقاد کرده، و در مورد اطلاعات نامتقارن و ترویج توسعه‌ی پایدار بسیار تحقیق کرده؛ اولیویه بلانچارد فرانسوی، اقتصاددان ارشد سابق صندوق بین‌المللی پول که به‌ویژه در زمینه‌ی سیاست پولی و مطالعه چرخه‌های تجاری کار کرده؛ جانت یلن، اولین زنی که به عنوان رئیس فدرال رزرو ایالات متحده خدمت کرده و مطالعات گسترده‌ای بر روی بیکاری و بازار کار داشته؛ و رابرت شیلر که به دلیل تحقیقاتش در مورد بازارهای مالی و اقتصاد رفتاری شهرت دارد، همگان مهم‌ترین اقتصاددانان جریان اصلی معاصرند.
اقتصاد همیشه دارای چندین مکتب فکری - اقتصادی بوده و در طول دوره‌ی بلند تدریس و تحقیق، دکتر زنوز با همه‌ی این مکاتب آشنا بوده است. اما به گمانم می‌دانسته که «موقعیت اقتصاد جریان اصلی» در هر زمان کدام است، و تحقیقات خود را در آن چارچوب انجام داده است. نگاه دکتر زنوز به علم، طبعاً آن است که همه‌ی علوم حدس‌ها یا فرض‌هایی است که تلاش اقتصاددانان مثل هر دانشمند دیگری رد و ابطال آن حدس‌هاست و شرط اصلی همانا ابطال‌پذیری نظریه‌های ارائه‌شده است. هر کس که در حوزه‌ی اقتصاد نظر خود را ابدی و آزمون‌ناپذیر تلقی کند، و نگوید که شرایط ردشدن نظریاتش کدام است، عملاً در قلمرو علم قرار ندارد. اقتصادهای ایدئولوژیک از این جنس‌اند. اول نتیجه را پیدا می‌کنند و بعد می‌خواهند علم را با آن تطبق دهند.
دکتر زنوز از این دست اقتصاددانان نیست. اقتصاد ایدئولوژیک دچار این خطا می‌شود که فکر می‌کند زنان و مردان می‌توانند زندگیشان را هماهنگ با اصول انتزاعی، ارزش‌های فراجهانی و آموزه‌های بسیار محدودکننده بگذرانند. روشن است که آقای زنوز تاب تحمل ابهام پرنخوت سنّت اقتصاددانان ایدئولوژیک را ندارد. وی معتقد است که انتخاب در عرصه‌ی عمومی و خصوصی هر دو می‌باید مبرّا از حتمیّت‌ها باشد.
#سخنرانی_غیراقتصادی
او مستقیم و البته با تدبیر به دژ مفروضات اقتصاددانان دولتی می‌تازد، مفهوم حاکم بر تفکر ایشان را تصرف می‌کند، و خاکریز تعدیل، شرح و تفصیل را نادیده می‌انگارد.
برخی از اختلافات بین اقتصاددانان ربطی به علم اقتصاد ندارد. مثلاً این که دولت تصمیم بگیرد هزینه‌ی بیشتری صرف یارانه‌ی مسکن کند یا نکند، اقتصاددان را طرفدار «اقتصاد آزاد،» «اقتصاد رفاه» یا «نهادگرا» نمی‌کند. اقتصاد فرانسه با ۵۰ درصد هزینه‌های دولتی نسبت به GDP و اقتصاد امریکا با نسبت ۳۱ درصد، هر دو توسط اقتصاددانان جریان اصلی هدایت می‌شوند. این که مردم سطحی از مصرف دولتی را دموکراتیک انتخاب می‌کنند، به سیاست مربوط است و نه به اقتصاد. در انگلستان شاهد بودیم که وقتی دولت کارگری در سیاست‌های معطوف به چپ خود زیاده‌روی کرد، و مشکلات اقتصادی پیش آمد، مردم رأی به خانم تاچر دادند. وقتی برعکس، خانم تاچر در انتخاب سیاست‌های خصوصی‌سازی و معطوف به راست، حد را گذراند؛ مردم رأی به کناررفتن حزب محافظه‌کار دادند. بازار فرآیند آزمون و خطاست که می‌خواهد به سمت تعادل برود. دولت رفاه انگلستان از دل نوعی سوسیالیسم اتوپیایی سربرآورد، و نه از بطن اقتصاد جریان اصلی. اینها «سیاست» یا Policy است و ربطی به اقتصاد ندارد.
در عین حال، موضع زنوز به معنای حمایت از نئولیبرالیسم در اقتصاد نیست که امروز در ایران به دشنام تبدیل شده است. در واقع، چنین سرفصلی در اقتصاد نداریم؛ این اصطلاحی است که در پایان قرن بیستم در ارتباط با سرمایه‌داری، بازارهای آزاد، خصوصی‌سازی، مقررات‌زدایی، جهانی‌شدن، تجارت آزاد، پولی‌شدن اقتصاد، عُسرت اقتصادی، کاهش مصرف دولت‌ها، نقش بیشتر برای بخش خصوصی و کاهش دخالت‌های دولت باب شد. سوءاستفاده از علم همیشه وجود داشته است. دروغ و کلاه‌برداری صدها هزار سال پیش کشف شده است. اگر عده‌ای از اقتصاد ایران سوءاستفاده کرده و با انحصار و رانت رشد می‌کنند، این ربطی به اقتصاد جریان اصلی، نظام بازار و آزادی کسب‌وکار ندارد. نباید اجازه داد این را به ریش اقتصاد بازار ببندند. اما بی‌شک تعادل در بازار حاصل آزمون و خطاست. با فرآیند آزمایش و خطاست که در امریکا، اروپا، چین و سایر جاها شرایط اقتصادی را بهبود بخشیده‌اند. تمدن بشری افتان و خیزان جلو رفته است، و البته متأسفانه تمدن‌هایی داریم که حتی به خاطر خطاهای کوچک منتفی شده‌اند. به‌رغم ناملایماتی‌ که در فضای اقتصاد سیاسی ایران مشاهده کرده است، هرگز ندیده‌ایم که آقای هادی زنوز سیاست‌های اقتصادی غرب را به مثابه‌ی ابزار مقاومت در برابر تحقیر افراطی غرب از زبان سیاست‌گذاران ایران به کار بندد.
موضوعات حوزه‌های اقتصاد بسیار متنوع است، و اقتصاددانانی با دیدگاه‌های متفاوت به تحقیق مشغول‌اند که ممکن است در طبقه‌بندی اقتصاددانان جریان اصلی قرار نگیرند. دکتر زنوز خود را از همکاری با آنان و برخورداری از دانش آنان محروم نکرده است. اما در نهایت محصولات علمی مشترک وی با سایر محققان و اقتصاددانان جهت جریان اصلیِ گفتمان اقتصادی را نشان می‌دهد. برخلاف عده‌ای که داروندارشان مهارتی عجیب در خراب‌کردن موضع دیگران است، مهارت اصلی هادی زنوز همکاری و همراهی با سایر محققان است، حتی زمانی که از نظر دیدگاه اقتصادی با وی زاویه دارند. وی به دنبال گزاره‌های معنی‌داری در اقتصاد ایران می‌گردد تا زندگی مردم را بهبود بخشد، و این همکاری‌ها را مغایر با خواست خود نمی‌یابد.
با مطالعه‌ی کتابِ اقتصاد سیاسی، مجموعه مقالات دهه‌ی 90 در‌می‌یابیم که دکتر زنوز از سیاست‌های دولت آقای روحانی بسیار ناخرسند است؛ اما زمانی که چپ و راست دولت را می‌سوزانند، وی معتقد می‌شود که شجاعانه‌ترین کار عالم این نیست که با آتش‌افروزان اعلام وفاداری کند، به‌خصوص که نیت خیر ندارند، یا از آگاهی کافی برخوردار نیستند. از لابلای همین مقالات است که می‌یابیم آقای زنوز بیزار است که مخالفت اساسی بر سر اهداف سیاسی و اخلاقی، جایش را به مخالفت بر سر وسیله بدهد.
آدمی بدین سبب که توان گزینش اخلاقی دارد، در میان انواع موجودات بی‌همتاست. دکتر زنوز می‌داند که اقتصاددان عروسک نیست که بازیچه‌ی نیروهای عظیم بی‌تشخص باشد. خیّرهای بزرگ لزوماً نمی‌توانند در کنار هم زندگی کنند. ما محکوم به انتخاب هستیم، و هر انتخابی ممکن است خُسرانی جبران‌ناپذیر در پی داشته باشد. تک‌تک اقتصاددانان هر یک توانِ گزینش اخلاقی دارند. بنابراین، آنان به خاطر رفتار تاریخی‌شان ستایش یا سرزنش می‌شوند.
چیزی که دکتر زنوز آن را مهم‌تر می‌داند، آزادی فرد در انتخاب خیر یا شر است، نه چشم‌انداز غایی مصلحت آدمی. قطعاً دکتر زنوز برای آزادی اولویت قائل است، و می‌داند که بدون حداقل آزادی، «انتخابی» در کار نخواهد بود. در عین حال به‌خوبی می‌داند که تعارض ارزش‌ها پدیده‌ی ذاتی زندگی سیاسی مدرن است. نظام‌های ارزش‌ها، هیچ‌گاه انسجام درونی نداشته‌اند.

#سخنرانی_غیراقتصادی
تعارض ارزش‌ها گاه آزادی را در مقابل برابری و عدالت قرار می‌دهد. به گمانم، دکتر زنوز معتقد است که باید حتی آزادی را به نفع عدالت اجتماعی محدود کرد. برای این استاد محترم سلامتی، طول عمر و امکان ارائه‌ی خدمات بیشتر به اقتصاد و مردم ایران آرزومندم.

#سخنرانی_غیراقتصادی
همان‌طور که می‌دانید، نرخ تورم در فروردین امسال طبق اعلام مرکز آمار به رقم بی‌سابقه‌ای رسید و مرکز آمار ایران نرخ تورم نقطه به نقطه در فروردین‌ماه ۱۴۰۲ را ۵/۵۵ درصد اعلام کرد که بالاترین رقم در دستکم ۱۰ سال اخیر است. به همین دلیل، با توجه به این‌که جنابعالی همواره در دهه‌های اخیر بر متغیرهای اقتصاد ایران اشراف داشته‌اید، و به‌خصوص درباره‌ی مسئله‌ی تورم در اقتصاد ایران پژوهش کرده، آمار داده‌ و سخن گفته‌اید، این چند سؤال را با شما طرح می‌کنیم.
برای شروع بحث، اگر سیر تاریخی تورم در اقتصاد ایران را در نظر بگیریم، چه دسته‌بندی تاریخی می‌توان ارائه داد؟ و از چه تاریخی الگوی تورم در اقتصاد ایران تغییر شکل اساسی داده است؟
ایران در چند دهه‌ی گذشته فشارهای تورمی قابل توجهی را تجربه کرده است. عوامل مختلفی از جمله سوء مدیریت اقتصادی، تحریمهای بین المللی، سیاستهای دولت، وضعیت بانک‌ها و رویدادهای ژئوپلیتیکی در این امر نقش داشته اند. اقتصاد ایران پنج دهه است که تورم دو رقمی را تجربه می کند و به جز در معدود سالهایی، همواره بحران تورم و افزایش قیمتها دغدغۀ اصلی مـردم و سیاست-گذاران بوده است. چنین نرخ‌های تورمی را تورم مزمن می‌خوانند. تورم، نرخ ارز، و سیاسـتهای خـارجی و تجـاری در اقتصـاد ایـران تـأثیرات همزمـان بر یکدیگر داشته‌اند و پاسخهای سیاستگذار به هر یک، بر روی سایر متغیرها تأثیرگذار بوده است.
میانگین تورم بلند مدت ایران بعد از سال ۱۳۵۷ تا سال ۱۳۹۷حدود ۲۳ درصد بوده اسـت. در طول دوره‌ی انقلاب و جنگ شاهد تمرکز کامل مدیریت دولت بر اقتصـاد، کـاهش قابل¬توجـه تولیـد نفـت خـام و افـزایش کسری بودجه‌ی پایدار دولت بوده‌ایم. میانگین تورم در این دوره ۲۰ درصد است. در طول ۸ سال دولت آقای هاشمی و قبل از شروع برنامه‌ی سـوم توسعه، یعنی در سال¬های ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۶ تورم ایران همچنان صعودی است و میانگین آن¬ ۲۳ درصد اسـت. تـورم ۴۹ درصـدی سـال ۱۳۷۴ اوج تورم تاریخی ایران تا آن تاریخ است. با شروع برنامه‌ی سوم توسعه و ممنوعیت استقراض مستقیم از بانک مرکزی و ثبات درآمـدهای نفتی در دولت اصلاحات، تورم اندکی آرام می‌گیرد و متوسط آن به زیر ۲۰ درصد می‌رسد. با افزایش درآمدهای نفتی (اواخر دهۀ هشتاد)، شیوع بیماری هلندی، و به دنبال آن برقراری تحریم¬هـای بین¬المللـی در نیمـۀ اول دهـۀ نـود، تورم اوج می‌گیرد. با امضای برنامه‌ی اقدام جامع مشترک (برجام) تورم کمی آرام می‌گیرد. به دلیل اثرات تحریم¬های ابتـدای دهه‌ی نود، با تشدید ساختارهای معیوب اقتصاد، و نهایتاً خروج امریکا از توافق‌نامه‌ی برجام، وضعیت بسیار نامناسبی از اقتصاد و تورم در دهه‌ی ۹۰ شکل می‌گیرد و نرخ تورم ۳۰ درصدی در اقتصاد ایران عادی می‌شود. تغییر الگوی تورم از سال ۱۳۹۷ بسیار محسوس است و نرخ تورم فزاینده تجربه می‌‍‌شود، و تجربه‌ی نرخ تورم ۵۰ درصد دیگر کسی را شگفت‌زده نمی‌کند. این بدان معناست که در نتیجه‌ی عدم‌تعادل‌های موجود، نرخ‌های تورم‌ِ به مراتب بالاتری تجربه می‌شود.
خلاصه این‌که اقتصاد ایران همواره با تورمی دو رقمی، مزمن و با نوسانات بالا در طول سال‌های انقلاب مواجه بوده، و کاهش گاه‌گاه، ناپایدار و یک ساله‌ی نرخ تورم به سطح تک¬رقمی استثناء بوده است. اما تغییر روند نگران‌کننده‌ی محسوسی در این نرخ از سال ۱۳۹۷ مشاهده می‌شود که در صورت تداوم به ابرتورم بدل خواهد شد. این بدبینانه¬ترین سناریو، سناریویی است که در یک سال گذشته احتمال وقوع آن تقویت شده است. اگر در سال آتی تغییر روندی صورت نگیرد، تمامی شواهد حاکی از آن است که ایران به سمت ابرتورم خواهد رفت. بررسی داده¬هـای تـورم در برخی کشورها که ابرتورم را تجربه کرده¬اند، نشان می¬دهد که چرخۀ ابرتورم چرخه-ای فزاینده است و ظرف مدتی کوتاه، تورم¬های پایین ناگهان به نرخ‌های بالای ۱۰۰ درصد افزایش می¬یابند.
اگر علل تورم در اقتصاد ایران را به دو دسته علل بلندمدت و هم‌چنین دلایل کوتاه¬مدت تقسیم کنیم، به نظر شما دلایل بلندمدت تورم در اقتصاد ایران کدام است؟
همان چیزهایی است که در هر اقتصادی می‌توان آنها را نام برد. علم اقتصاد به ما می‌‌‌گوید که نقدینگی مهم‌ترین متغیر اقتصادی مرتبط با تورم است؛ این نظریه که کسری بودجه نقدینگی را بالا می‌برد و نقدینگی تورم درست می‌کند، مربوط به یک نحله‌ي فکری خاص در اقتصاد نیست. در هر کشوری و از جمله ایران، وقتی خلق نقدینگی شتاب بیشتری از تولید کالاها و خدمات می‌گیرد، تورم ایجاد می‌شود. گرچه هر افزایشی در تقاضای کل و در هزینه¬های تولید سبب افزایش سطح عمومی قیمت‌ها و تورم می¬شود، اما تمام عوامل مؤثر بر تورم از گذر رشد نقدینگی عبور می‌کنند. نقدینگی متغیری است که می¬تواند بدون محدودیت و مداوماً رشد کند. از این رو، اقتصاددانان هنگام بحث راجع به تورم بلندمدت، عمدتاً تورم را به رشد نقدینگی پیوند می¬زنند.
کسری بودجه‌ی دولت یکی از دلایل بلندمدت تورم در ایران است. بیش از دو دهه ناترازی بانک‌ها دلیل دیگر است. آقای دکتر طبیبیان به عقب‌تر برمی‌گردد و معتقد است تصویب قانون عملیات بانکی بدون ربا مصّوب شهریور ۱۳۶۲ که برای حذف ربا از عملیات بانکی تصویب شد، نظام پولی و بانکی کشور را به صورت زیر‌مجموعه‌ای از نظام بودجه قرار داد، در حالی که اولین اصل برای سلامت عملیات بانکی کشور جدایی این دو حیطه است. به تعبیر ایشان، نرم¬سازی محدودیت بودجه و دورکردن سیستم پولی کشور از نظم و انظباط در ایران، نظام بانکی و اعتباری را به میدان بکر سوء¬استفاده و رانت خواری تبدیل کرده است. تا زمانی که تمام جریان-های مالی دولت در چارچوب منسجم تصمیم¬گیری و نظارت قانونی نباشند، جریان¬های مالی خارج از بودجه‌ی قانونی وجود داشته باشد، و خزانه¬های مختلف کسب درآمد و انجام هزینه تحت کنترل بخش¬های مختلف قدرت تعریف شده باشد، امکان کنترل تورم و ایجاد ثبات در ارزش پول کشور و به¬کارگیری سیاست ارزی دور از تصور است.
تحریم‌ها هم دیگر در اقتصاد ایران به پدیده‌ی بلندمدت تبدیل شده که کسری بودجه را تشدید کرده و تورم و جهش‌های ارزی را باعث شده است. در چند سال هم رشد نقدینگی عمدتاً به دلیل انباشت ذخایر ارزی بانک مرکزی بوده است. وقتی خالص دارایی‌‌‌های خارجی بانک مرکزی افزایش می‌یابد، و بانک مرکزی مابه‌ازای ریالی آن را به داخل اقتصاد می‌ریزد، نقدینگی ایجاد شده و در نتیجه به دلیل تورم حاصل از آن، اقتصاد بی‌‌‌ثباتی زیادی را تجربه می‌کند.
برای پی¬بردن به منشاء شوک¬ها و جهش¬های تورمیِ اقتصاد ایران، باید به این موضوع هم توجه کنیم که تمامی جهش¬های تورمیِ با اهمیت اقتصاد ایران با محدودیت¬های ارزی و جهش¬های نرخ ارز هم مرتبط بوده است. از بررسی رابطه‌ی بین تورم و نقدینگی متوجه می‌‌‌شویم که هرچند رشد نقدینگی همواره محرک اصلی تورم بوده، اما درصد ثابتی رشد نقدینگی در دوره‌ی فراوانی ارزی با دوره‌ی عسرت و تنگنای ارزی تورم یکسانی ایجاد نمی‌کند. در برخی سال‌هایی که تورم بالا تجربه شده، دوران تحریم و تنگنای ارزی بوده است. در شرایط فراوانی ارزی مثل سال‌های افزایش قیمت نفت و افزایش درآمدهای ارزی در دولت آقای احمدی‌نژاد، در نتیجه‌ی پایین ‌نگاه‌داشتن نرخ ارز، بخشی از فشار تقاضای حاصل از نقدینگی، از طریق واردات به خارج منتقل شده است؛ نرخ پایین‌تر تورم در شرایطی پدید آمد که به دلیل درآمدهای ارزی بالا، نرخ ارز ثابت ¬مانده و با واردات گسترده، بخشی از آثار تورمی سیاست‌های انبساطی به خارجِ اقتصاد ایران منتقل شد. یعنی بخشی از فشار حاصل از رشد نقدینگی در آن سال‌ها به تورم تبدیل نشد و به سال‌های آینده موکول شد. اما وقتی دولت ارز نداشت، بودجه‌ی دولت با کسری بیشتری مواجه می‌شد، چرا‌ که دولت به سراغ بانک مرکزی رفته، و خلق نقدینگی و بروز تورم ناگزیر اتفاق می‌افتاد.
آثار تورم هم در همه‌ی کشورها کم‌وبیش مشابه است: آثار تورم مختل‌شدن یکی از مهم‌ترین مبتدیات اقتصاد یعنی رقابت و کارکرد بازارها، و بی‌ثباتی بازارهاست؛ نه تنها تولید که تجارت هم مختل می‌شود؛ برنامه‌ریزی اقتصادی ناممکن می‌شود؛ انگیزه‌های سفته‌بازی تقویت می‌شود؛ انگیزه‌های سرمایه‌گذاری بلندمدت کاهش می‌یابد. بی‌ثبات¬شدن قیمت‌ها زمینه‌ی دخالت مستقیم دولت در اقتصاد و اخلال و در نتیجه کاهش انگیزه‌ی سرمایه‌گذاری را دامن می‌زند، و وقتی تورم مزمن چندین ساله به ابرتورم بینجامد، این موضوع محوری به مسئله‌ی امنیت ملی هم مربوط می‌شود. این آثار در همه‌ی کشورها با شباهت حیرت‌انگیز مشاهده شده است.
به طور مشخص چه اتفاقی رخ داد که تورم در سال ۱۴۰۱ به این شکل لجام¬گسیخته افزایش یافت، با این‌که شعار و وعده‌ی دولت از ابتدای تشکیل، کنترل تورم بوده است؟
همان‌طور که گفته شد، فروردین ۱۳۹۷ نقطۀ چرخش وضعیت تورم در ایران است. این تاریخ، با خروج امریکا از برنامۀ جامع اقدام مشترک (برجام) همزمان است. از این ماه به بعد نرخ تورم نقطه به نقطه روند صعودی پیـدا کـرده اسـت. در حال حاضر تورم نقطه به نقطه و تـورم سـالانه به بالای ۵۰ درصد رسیده است. این اولین بار است که اقتصاد ایران طـی پنج سـال متـوالی تـورم ۴۰ و ۵۰ درصد را تجربـه می¬کنـد. ایـن شـواهد ِآماری در کنار نبود دورنمایی روشن از بهبود وضعیت اقتصادی کشور، نشان می¬دهد که تهدید خطر ابرتورم برای اقتصاد ایران جدی¬تر شده است. شرایط ابرتـورمی، چرخـه¬ای اسـت کـه بـا افـزایش سـریع، بـیش از حـد و خـارج از کنتـرل سـطح عمـومی قیمت¬هـا شـروع شـده و هـر نـوع رفتـاری از سـوی سیاست¬گذار با افزایش قیمت¬ها پاسخ داده می¬شود.
تورم تا حد بسیاری هم تابع انتظارات مردم از تحولات آتی است، و این انتظارات روی عملکرد اقتصاد در زمان حال تأثیر بسیار دارد. در این چند سال اخیر که تورم با نرخ‌های بالای ۴۰ ‌درصد رشد کرده، چه انتظاری از مردم باید داشت؟ در چنین شرایطی نقش انتظارات خیلی مهم‌ می‌شود. مردم منتظرِ نرخ‌های تورم بالا از سرمایه‌گذاری بلندمدت صرف نظر کرده و همه معامله‌گر می‌شوند. کسی دیگر سپرده‌ی بلندمدت نگاه نمی‌دارد. رشد شدید پول نسبت به شبه‌پول در سال‌های اخیر بیانگر نحوه‌ی مواجهه‌ی عامه‌ی مردم و بازیگران اقتصادی با تجربه‌ی تحمل نرخ‌های تورم بالا در سال‌های اخیر است. با حسابگری محاسبه می‌کنند که باید منابع نقدی تبدیل‌پذیر در اختیار داشته باشند تا آزادی عمل خود را حفظ کنند و هر روزی بتوانند پول خود را به حواله‌ی خودرو، سکه، ارز یا ... تبدیل کنند. با انتظارات تورمی افزایشی، مردم انگیزه می‌یابند برای حفظ قدرت خرید پول خود، نقدینگی خود را به بازارهای مختلف ببرند تا از تورم در امان باشند. ملموس‌تر از نرخ تورم برای دارندگان منابع مالی، نرخ ارز است. وقتی نرخ ارز برق‌آسا بالا می‌رود، انتظارات در مورد آینده هم شکل می‌گیرد. ظرفیت‌های اقتصادی در چند روز طبعاً زیرورو نمی‌شود، اما محاسبات ذهنی مردم در مورد آینده بلافاصله انتظارات جدیدی را شکل می‌دهد. این انتظارات دلیل اصلی اوج‌گیری تورم در سال‌های اخیر بوده است.
برخی کارشناسان معتقد هستند دولت تا حدی توانسته است رشد نقدینگی را مهار کند، اما همان طور که شما هم گفتید «انتظارات تورمی» به دلیل نبود چشم‌انداز مثبت آینده در میان مردم و فعالان اقتصادی، نرخ تورم را بالا می‌برد. دیدگاه شما چیست؟ آیا دولت در ماه‌های اخیر در کنترل نقدینگی توفیق داشته است؟
ما کشوری هستیم که عوامل بنیادین رشد بالای نقدینگی (کلیت‌های پولی) همچنان در آن فعال است، و دولت ابزار تغییر سریع این وضعیت را ندارد. مصرف کالاها و خدمات ما بیش از توان اقتصاد است و دولت کماکان با خلق پول می‌خواهد این نیاز را برطرف کند. در پرانتز عرض کنم که طی این سال‌ها گسست بین بازده‌های بخش واقعی اقتصاد با بخش مالی در اقتصاد ایران باعث شده که بخش قابل¬ملاحظه‌ای از نقدینگی در این دهه صرف گردش در بخش مالی اقتصاد شود و بخش واقعی همچنان تشنه‌ی نقدینگی باقی بماند.
اگر به جدول ارقام نقدینگی نگاه کنیم، می‌بینیم که از حدود سال ۱۳۸۶، میزان نقدینگی در ایران رشد نمایی داشته است. افزایش سالانه‌ی نقدینگی در دولت آقای احمدی¬نژاد قابل¬ملاحظه بوده، متوسط نقدینگی در دولت اول آقای روحانی زیر هزار همت و در دولت دوم ایشان زیر ۲۲۰۰ همت، و امروز در دولت آقای رئیسی به بالای ۶۵۰۰ همت رسیده است. به علاوه تغییرات نقدینگی نیز منظم نبوده است؛ اگر از ارقام نقدینگی مشتق بگیریم، خواهیم دید که تغییرات درجه‌ دو نقدینگی هم پرنوسان بوده است. متوسط رشد نقدینگی در دو دهه‌ی قبل از سال ۱۳۹۷ بالای ۲۰ درصد در سال بوده، اما به ناگهان رشد نقدینگی در فاصله‌ی سال‌های ۹۷ تا ۱۴۰۰ برابر ۱۰ درصد افزایش یافته و به ۳۵ درصد در سال می‌رسد. مقامات ارشد هم البته به‌شدت نگران رشد نقدینگی هستند، و آن را حتی موضوعی امنیتی تلقی می‌کنند، و در یک سال و نیم اخیر نرخ رشد نقدینگی را کاهش هم داده‌اند. اما اولاً این اقدامات باید مداومت یابد، و ثانیاً در این اواخر در کنار مشکل رشد نقدینگی، ترکیب پول و شبه‌پول هم تغییر یافته که مشکل به مراتب جدی‌تری شده است.
متغیر مرتبط‌تری را که در شرایط رشد تورم امروز باید با دقت دنبال کنیم، رشد حجم پول است. وقتی تورم در دامنه‌های بالا (مثلا بالاتر از ۴۰ درصد) قرار گرفت، و واکنش مناسبی از سوی نظام بانکی ملاحظه نشد، ‌جذابیت پس‌اندازهای بلندمدت بانکی کاهش یافت و مردم در جستجوی دارایی¬هایی که تورم را مهار کند به خرید ارز و طلا و حتی کالاهای بادوامی مانند مسکن و خودرو رو آوردند. این باعث افزایش پس‌اندازها در حساب‌های جاری (پول) در بانک‌ها شد تا دارندگان آنها بتوانند به¬سرعت و باراحتی آن وجوه را به‌کار گیرند، و از حجم پس‌اندازها در سپرده‌های بلندمدت (شبه‌پول) در بانک‌ها ¬کاست. شکل‌گیری چنین چرخه‌هایی ریسک دارایی‌ها را در چشم مردم می‌کاهد، و با اقبال عمومی قیمت ارز و طلا و سایر دارایی‌ها اوج می‌گیرد، و بحران‌های ارزی امکان بروز می‌یابند. وقتی انتظارات تورمی بالاست، پول در ترکیب نقدینگی به¬تدریج وزن بیشتری می‌یابد. در چنین شرایطی که حجم بیشتری از نقدینگی به‌صورت پول نگهداری می‌شود، تورم بیشتر افزایش می‌یابد. درصد پول در سبد نقدینگی خود شاخصی از اعتماد مردم به سیاست‌گذاران اقتصادی کشور است. حال که رشد پول به نرخ‌های ۵۰ و ۶۰ درصد در سال رسیده است، بی‌اعتمادی نسبت به سیاست‌های اقتصادی مشهود است، و متأسفانه انتظارات تورمی بیشتری شکل می‌گیرد.
فکر می‌کنید عاجل‌ترین تصمیمی که برای مهار تورم باید گرفته شود چه تصمیمی است و آیا چشم‌اندازی برای اتخاذ چنین تصمیمی می‌بینید؟
وقتی عامل اصلی شکل‌دهنده‌ی تورم، انتظارات مردم است؛ یعنی نرخ رشد تورم از نرخ رشد نقدینگی پیشی گرفته، دیگر تنها کنترل رشد نقدینگی کفایت نمی‌کند. یعنی دیگر اعمال سیاست‌های پولی توسط بانک مرکزی کارساز نیست. باید انتظارات را تغییر داد، و این دیگر لزوماً در عرصه‌ی اقتصاد و با استفاده از ابزارهای اقتصاد اتفاق نمی‌افتد. مردم بسادگی درمی‌‌‌یابند که اگر مثلاً نفت فروش نرود و دلار کسب نشود؛ کسری بودجه، نقدینگی و تورم افزایش خواهند یافت. بر اساس چنین انتظاری از آینده، امروز تصمیم می‌گیرند که با پولشان چه کنند. ممکن است، به عنوان مثال، قیمت‌های جاری ارز را برای خرید مناسب ‌یابند. این خود باعث افزایش نرخ ارز و تورم بیشتر می‌شود. این همان نقش مهم انتظارات در اقتصاد است. در چنین شرایطی، خبر خوب سیاسی به بازارها آرامش بسیار می‌دهد. اگر مردم چشم‌انداز مناسبی از سیاست‌های آتی دولت در زمینه‌ی تنش‌زدایی بین‌المللی و اِعمال سیاست‌های اصلاحی در اقتصاد داشته باشند، انتظارات آنان هم تعدیل می‌شود.
رئیس کل بانک مرکزی اخیراً پیش‌بینی کرد که نرخ تورم ۱۴۰۲ به ۳۰٪ محدود خواهد شد. با توجه به آنچه گفته شد، روشن است که وی باید توجه داشته باشد که نقدینگی عمدتاً به چگونگی تأمین کسری بودجه‌ی دولت مربوط است. کنترل کسری بودجه هم به معنای بهبود شرایط و حل تنگناهای ارزی است. برای همین هم آقای فرزین از آزادسازی ارزهای ایران سخن می‌گوید. پس، در شرایط امروز کنترل نقدینگی فقط با ابزارهای پولی بانک مرکزی محقق نمی‌شود. دولت باید شرایط ارزی را اصلاح کند و این به امکان فروش بیشتر نفت برمی‌گردد. امکان اخیر هم به بهبود شرایط بین‌المللی ایران و رفع نسبی تحریم‌ها مربوط است. آیا حاکمیت و دولت چنین چشم‌انداز مثبتی از اقتصاد ایران عرضه می‌کند تا انتظارات مردم را نسبت به آینده اصلاح کند؟ در شرایطی که برخی اعضای کابینه برای کنترل تورم هنوز دل به تشکیل گروه‌های کنترل قیمت، برخورد با صنوف، و فعالیت بیشتر ستاد تنظیم بازار بسته‌اند، کار رئیس کل بانک مرکزی با دشواری بسیار روبه¬رو است. ایشان و وزیر اقتصاد بی‌شک می‌دانند که که همان کسری بودجه است که به تورم منجر شده است؛ مشکل این است که باید بتوانند این بدیهیات اقتصاد را به همکاران خود در کابینه بفروشند. در پاسخ به سؤال شما، مشخصاً باید بگویم که متأسفانه فکر نمی‌کنم بانک مرکزی حداقل امسال بتواند نرخ تورم را به ۳۰ درصد کاهش دهد، حتی اگر در همین امسال توافقات بین‌المللی مثبتی بین ایران و کشورهای غربی صورت بگیرد.
پیش‌بینی شما از نرخ تورم در سال ۱۴۰۲ و همچنین نرخ تورم در دو بخش مسکن و نرخ ارز چیست؟
ماندگاری شرایط موجود یعنی تورم بین ۴۰ تا ۵۰ درصد بـه عنـوان محتمـل¬ترین سـناریو ارزیـابی می¬شـود. این سطح از تورم در اقتصاد ایران بیش از دو برابر متوسط تاریخی ۵۰ سال گذشته است. نظر به رشد مداوم و بدون وقفۀ نقدینگی، هر زمان امکان سرکوب نرخ ارز توسط دولت وجود داشته، یعنی دولت ارزی در بساط داشته، نقدینگی و پول دلاری (حجم نقدینگی و پول بر حسب قیمت دلار روز) روندی صعودی داشته است. اما در بحران¬های اقتصادی که دولت امکان این سرکوب نرخ ارز را نداشته، نقـدینگی دلاری و پول دلاری روند نزولی به خود گرفته است. در پنج سال اخیر، نقدینگی و پـول دلاری مقـدار ثابتی دارند؛ این بدان معناست که دولت بر خلاف خواست خود، توان مداخلۀ زیادی در بازار ارز نداشته است. امروز نیز به نظر نمی‌رسد که دولت برای کنترل قیمت ارز، موجودی ارزی قابل‌ملاحظه‌ای در اختیار داشته باشد. از این رو، قیمت ارز به احتمال زیاد پا به پای متغیرهای پولی حرکت خواهد کرد. بهبود مناسبات بین‌المللی جمهوری اسلامی ایران قطعاً سیگنال مثبتی برای کنترل قیمت ارز مخابره می‌کند، اما بعید است که با چشم‌انداز جاری اقتصاد و سیاست در ایران، قیمت ارز در پایان سال ۱۴۰۲، خیلی کمتر از تورم ۴۰ تا ۵۰ درصدی امسال تعدیل شود. در مورد مسکن هم پیش‌بینی آن است که قیمت مسکن در سطحی پایین‌تر از نرخ تورم سال ۱۴۰۲ افزایش یابد.