املاک_و_مستغلات_در_کشورهای_نوظهور.pdf
9.9 MB
املاک و مستغلات در اقتصادهای نوظهور
این اسلاید مربوط به آخرین جلسهی کلاس املاک و مستغلات این جانب است و شاید به کار دوستانی که تدریس میکنند بیاید. اگر فایل ppt برای تغییر میخواهند نیز از طریق حساب شخصی بفرمایند تا به حساب شخصی آنان ارسال شود. فایل حاوی سه قسمت است. شرحی کلی از موقعیت بخش مسکن در چند کشور با اقتصاد نوظهور؛ نمودارها و جدولهای مقایسهای از بخش مسکن این کشورها و در پایان برخی ویژگیهای مسکن که اقتصاد آن را شکل میدهد
این اسلاید مربوط به آخرین جلسهی کلاس املاک و مستغلات این جانب است و شاید به کار دوستانی که تدریس میکنند بیاید. اگر فایل ppt برای تغییر میخواهند نیز از طریق حساب شخصی بفرمایند تا به حساب شخصی آنان ارسال شود. فایل حاوی سه قسمت است. شرحی کلی از موقعیت بخش مسکن در چند کشور با اقتصاد نوظهور؛ نمودارها و جدولهای مقایسهای از بخش مسکن این کشورها و در پایان برخی ویژگیهای مسکن که اقتصاد آن را شکل میدهد
تاریکی ۱۴۰۴؛ فقط بیبرقی نیست
نوشتنم نیمهکاره میماند؛ خاموشی آمده. نه در کوهستانی دورافتاده، بلکه در قلب پایتخت. لابد در حاشیهها، در خانههایی که همیشه سهمشان اندک بوده، تاریکی سنگینتر است.آن هم در بهار؛ پیش از گرمای خرداد. چه خفتبار است که از دل بزرگترین منابع انرژی جهان، باید به شمع پناه ببرم. در سکوت حاصل از خاموشی، حتی زمزمهی همیشگی یخچالها و کولرها نیز به خاموشی فرو میرود. زندگی فرومیریزد در گرما و تاریکی.
گریهام میگیرد از این همه ذلت. نه از خاموشی، از معنای آن. از این پسرفتِ بیپایان. کشوری با ثروت طبیعی، اما تهی از مدیریت، تهی از صداقت، تهی از تدبیر. قرار بود صادرکنندهی برق باشیم، نه پناهبرنده به نور زرد شمع. این خاموشیها فقط خاموشی نیست. علامت است؛ نشانهایست از فروپاشی تدریجی. تاریکیای در جان حکمرانی، در ذهن تصمیمگیران. خود بیبرقی نیست که ذلهام میکند؛ معنای این بیبرقی است که دیوانهام میکند. چه تصویری مضحکتر از آنکه در سال ۱۴۰۴ ــ همان سالی که قرار بود بر اساس «سند چشمانداز» اول منطقه باشیم ــ برق در پایتخت کشور قطع میشود؟
۱۴۰۴؛ سالی که قرار بود «اول منطقه» باشیم! چه شوخی تلخیست که درست در سال موعود، برق تهران به وقت تقویم خاموش میشود! سند چشمانداز، رویای ملی، حالا به تمسخر ایستاده؛ سند چشمانداز را برعکس خواندهایم. پایتخت بیبرق شده. چه هجویهی ناخواستهای بر آن رویاها: اولشدن در علم، اقتصاد، زیرساخت، فناوری، و در رفاه. چهل سال گذشت؛ اما گویی نه برای ساختن، بلکه برای دورزدن مشکلات، عقبانداختن بحرانها، و فراموشکردن چشماندازها. آینده را نه ساختیم که سوزاندیم. نه پیشرفت که واگشت؛ نه اقتدار که سرگردانی.
و میگویند بعد از برق، نوبت آب است. شاید اینبار کولرها که کار نمیکنند هیچ، شیرها هم دیگر نچکند. شاید گاز هم در زمستان نباشد. سقوطی بیصدا در راه است. فروریختنی آرام، بیهیاهو. همانند خاموشیهای برنامهریزیشده.
حس آشنایی است؛ یادآور دههی شصت. شبهایی با شمع و چراغنفتی، با بوی نفت و سکوت کودکان خوابآلود، با کابوس حملهی هوایی و خبرهای جبهه. اما آن روزها جنگ بود، دشمن بود، تحریمهای تازهنفس، و هنوز امیدی به ساختن داشتیم. حالا اما… چهار دههی گذشته. امروز، ما وارث بزرگترین منابع انرژی جهان؛ نفت، گاز، آفتاب، باد، و هنوز نمیتوانیم خانههایمان را روشن نگه داریم. اینبار فقط یک واژه میماند: شرم.
این یک خاموشی ساده نیست. این یک هشدار است. یک علامت سرافکندگیست. این خاموشیها فقط قطع برق نیست. نشانهی تاریکی عمیقتری است. تاریکی در مدیریت، در برنامهریزی، در امید، در صداقت با مردم. نشانی از تاریکیای که در تاروپود ساختار نفوذ کرده. و این همه، گریه دارد. نه از درد فیزیکی، بلکه از زخمی که بر امید این مردم نشسته است. برای کشوری با اینهمه ثروت طبیعی، برای مردمی با اینهمه صبر، این وضعیت فقط نشانهی شکست فنی نیست. نشانهی یک انحطاط حکمرانیست. تاریکیای که نه با شمع روشن میشود، نه با وعده.
نوشتنم نیمهکاره میماند؛ خاموشی آمده. نه در کوهستانی دورافتاده، بلکه در قلب پایتخت. لابد در حاشیهها، در خانههایی که همیشه سهمشان اندک بوده، تاریکی سنگینتر است.آن هم در بهار؛ پیش از گرمای خرداد. چه خفتبار است که از دل بزرگترین منابع انرژی جهان، باید به شمع پناه ببرم. در سکوت حاصل از خاموشی، حتی زمزمهی همیشگی یخچالها و کولرها نیز به خاموشی فرو میرود. زندگی فرومیریزد در گرما و تاریکی.
گریهام میگیرد از این همه ذلت. نه از خاموشی، از معنای آن. از این پسرفتِ بیپایان. کشوری با ثروت طبیعی، اما تهی از مدیریت، تهی از صداقت، تهی از تدبیر. قرار بود صادرکنندهی برق باشیم، نه پناهبرنده به نور زرد شمع. این خاموشیها فقط خاموشی نیست. علامت است؛ نشانهایست از فروپاشی تدریجی. تاریکیای در جان حکمرانی، در ذهن تصمیمگیران. خود بیبرقی نیست که ذلهام میکند؛ معنای این بیبرقی است که دیوانهام میکند. چه تصویری مضحکتر از آنکه در سال ۱۴۰۴ ــ همان سالی که قرار بود بر اساس «سند چشمانداز» اول منطقه باشیم ــ برق در پایتخت کشور قطع میشود؟
۱۴۰۴؛ سالی که قرار بود «اول منطقه» باشیم! چه شوخی تلخیست که درست در سال موعود، برق تهران به وقت تقویم خاموش میشود! سند چشمانداز، رویای ملی، حالا به تمسخر ایستاده؛ سند چشمانداز را برعکس خواندهایم. پایتخت بیبرق شده. چه هجویهی ناخواستهای بر آن رویاها: اولشدن در علم، اقتصاد، زیرساخت، فناوری، و در رفاه. چهل سال گذشت؛ اما گویی نه برای ساختن، بلکه برای دورزدن مشکلات، عقبانداختن بحرانها، و فراموشکردن چشماندازها. آینده را نه ساختیم که سوزاندیم. نه پیشرفت که واگشت؛ نه اقتدار که سرگردانی.
و میگویند بعد از برق، نوبت آب است. شاید اینبار کولرها که کار نمیکنند هیچ، شیرها هم دیگر نچکند. شاید گاز هم در زمستان نباشد. سقوطی بیصدا در راه است. فروریختنی آرام، بیهیاهو. همانند خاموشیهای برنامهریزیشده.
حس آشنایی است؛ یادآور دههی شصت. شبهایی با شمع و چراغنفتی، با بوی نفت و سکوت کودکان خوابآلود، با کابوس حملهی هوایی و خبرهای جبهه. اما آن روزها جنگ بود، دشمن بود، تحریمهای تازهنفس، و هنوز امیدی به ساختن داشتیم. حالا اما… چهار دههی گذشته. امروز، ما وارث بزرگترین منابع انرژی جهان؛ نفت، گاز، آفتاب، باد، و هنوز نمیتوانیم خانههایمان را روشن نگه داریم. اینبار فقط یک واژه میماند: شرم.
این یک خاموشی ساده نیست. این یک هشدار است. یک علامت سرافکندگیست. این خاموشیها فقط قطع برق نیست. نشانهی تاریکی عمیقتری است. تاریکی در مدیریت، در برنامهریزی، در امید، در صداقت با مردم. نشانی از تاریکیای که در تاروپود ساختار نفوذ کرده. و این همه، گریه دارد. نه از درد فیزیکی، بلکه از زخمی که بر امید این مردم نشسته است. برای کشوری با اینهمه ثروت طبیعی، برای مردمی با اینهمه صبر، این وضعیت فقط نشانهی شکست فنی نیست. نشانهی یک انحطاط حکمرانیست. تاریکیای که نه با شمع روشن میشود، نه با وعده.
Forwarded from آکادمی دانایان
✅ دور جدید مناظرات آکادمی دانایان
عنوان مناظره: پیشبینی نتایج مذاکرات ایران - آمریکا، FATF و بازار سرمایه
🗣 طرفهای مناظره:
عباس آخوندی، وزیر اسبق راهوشهرسازی
احمد عزیزی، معاون اسبق ارزی بانک مرکزی
حسین عبدهتبریزی، اقتصاددان
📍نحوهی برگزاری: آنلاین
🔗 ثبتنام رایگان
➖➖➖➖➖
@danayan_academy
عنوان مناظره: پیشبینی نتایج مذاکرات ایران - آمریکا، FATF و بازار سرمایه
🗣 طرفهای مناظره:
عباس آخوندی، وزیر اسبق راهوشهرسازی
احمد عزیزی، معاون اسبق ارزی بانک مرکزی
حسین عبدهتبریزی، اقتصاددان
📆 زمان برگزاری: دوشنبه ۵ خردادماه، از ساعت ۱۸
📍نحوهی برگزاری: آنلاین
🔗 ثبتنام رایگان
➖➖➖➖➖
@danayan_academy
Forwarded from آکادمی دانایان
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 تأثیر مذاکرات ایران–آمریکا و FATF بر بازار سرمایه
🔸 دو متغیر مهم در آیندهی بازار سرمایه ایران، مذاکرات سیاسی و تحولات مرتبط با FATF هستند. نتایج این دو حوزه میتوانند نقش تعیینکنندهای در جهتگیری بازار، ورود سرمایه و ارزیابی ریسکهای کلان ایفا کنند.
✅ بر همین اساس، نخستین مناظرهی آکادمی دانایان در سال جدید با عنوان «پیشبینی نتایج مذاکرات ایران-آمریکا، FATF و بازار سرمایه»، برگزار خواهد شد.
⏰ زمان: دوشنبه ۵ خردادماه، از ساعت ۱۸
👤 طرفهای مناظره:
▪️عباس آخوندی – وزیر اسبق راه و شهرسازی
▪️احمد عزیزی – معاون اسبق ارزی بانک مرکزی
▪️حسین عبدهتبریزی – اقتصاددان
💻 نحوهی برگزاری: آنلاین
🔗 ثبتنام رایگان در مناظره
➖➖➖➖➖
@danayan_academy
🔸 دو متغیر مهم در آیندهی بازار سرمایه ایران، مذاکرات سیاسی و تحولات مرتبط با FATF هستند. نتایج این دو حوزه میتوانند نقش تعیینکنندهای در جهتگیری بازار، ورود سرمایه و ارزیابی ریسکهای کلان ایفا کنند.
✅ بر همین اساس، نخستین مناظرهی آکادمی دانایان در سال جدید با عنوان «پیشبینی نتایج مذاکرات ایران-آمریکا، FATF و بازار سرمایه»، برگزار خواهد شد.
⏰ زمان: دوشنبه ۵ خردادماه، از ساعت ۱۸
👤 طرفهای مناظره:
▪️عباس آخوندی – وزیر اسبق راه و شهرسازی
▪️احمد عزیزی – معاون اسبق ارزی بانک مرکزی
▪️حسین عبدهتبریزی – اقتصاددان
💻 نحوهی برگزاری: آنلاین
🔗 ثبتنام رایگان در مناظره
➖➖➖➖➖
@danayan_academy
در کلاس «املاک و مستغلات» حسین عبده تبریزی در دانشگاه صنعتی شریف، در هفتهی پایانی اردیبهشت ۱۴۰۴، دو اقتصاددان برجستهی ایرانی، دکتر امیر کرمانی و دکتر حامد قدوسی، لطف کرده و بهصورت آنلاین حضور یافتند و با دانشجویان این درس به گفتوگو پرداختند. حضور و مشارکت این دو اندیشمند، که در فضای دانشگاهی بینالمللی جایگاه ممتازی دارند، فرصتی ارزشمند برای تعمیق درک دانشجویان از پیچیدگیهای بازار املاک و مسکن در ایران فراهم کرد.
دکتر امیر کرمانی، استاد اقتصاد در دانشگاه کالیفرنیا در برکلی و پژوهشگر ارشد در مؤسسات مالی معتبر بینالمللی، نخستین سخنران این جلسه بود. او به بررسی نقش سیاستهای پولی در بازار املاک و مستغلات پرداخت و بهویژه بر پیامدهای نرخ بهره، نقدینگی و تغییرات ساختاری در سیاستهای بانک مرکزی بر رفتار سرمایهگذاران ملکی تأکید کرد. او توضیح داد که چگونه در محیطهای با تورم بالا و نرخ بهرهی واقعی منفی، داراییهای غیرنقد، بهویژه املاک، تبدیل به پناهگاه سرمایه میشوند و موجب افزایش شدید قیمتها میگردند، بیآنکه لزوماً توسعهی واقعی در عرضهی مسکن رخ دهد.
دکتر کرمانی همچنین به تفاوت اثرگذاری سیاست پولی در اقتصادهای توسعهیافته و اقتصادهایی چون ایران اشاره کرد؛ او بر این نکته تأکید داشت که در اقتصاد ایران، اثرگذاری سیاستهای پولی بهواسطهی بیثباتیهای ساختاری، محدودتر و در عین حال نوسانآفرینتر است. بهزعم او، این ویژگی موجب میشود که املاک بهجای ایفای نقش بلندمدت در تأمین مسکن خانوار، به ابزاری برای سفتهبازی بدل شوند.
سخنران دوم، دکتر حامد قدوسی، استاد امور مالی در مدرسهی مدیریت استیونز در آمریکا و پژوهشگر حوزهی سیاستگذاری عمومی، به بررسی موضوع مسکن در استطاعت (affordable housing) پرداخت. او با بهرهگیری از تجربههای بینالمللی، چهارچوبی مفهومی برای تحلیل این مسئله در ایران ترسیم کرد. وی توضیح داد که «مسکن در استطاعت» صرفاً به معنای کاهش قیمت مسکن نیست، بلکه مجموعهای از مداخلات سیاستگذاری در سمت تقاضا (مانند یارانههای هدفمند، ابزارهای اعتباری برای اقشار خاص) و در سمت عرضه (از جمله تشویق ساختوساز توسط بخش خصوصی و توسعهی زمینهای شهری) را شامل میشود.
در بخش دوم سخنان خود، دکتر حامد قدوسی به معرفی یکی از موفقترین الگوهای بینالمللی در زمینهی حمایت از مسکن در استطاعت، یعنی برنامهی LIHTC (Low-Income Housing Tax Credit) در ایالات متحده پرداخت. وی توضیح داد که این طرح از طریق اعطای اعتبار مالیاتی به سرمایهگذاران خصوصی، آنها را تشویق میکند تا در پروژههای ساخت یا نوسازی مسکن برای اقشار کمدرآمد سرمایهگذاری کنند. در واقع، دولت به جای مداخلهی مستقیم در ساخت مسکن، از ابزار مالیاتی برای جهتدهی منابع بخش خصوصی بهره میگیرد. دکتر قدوسی تأکید کرد که LIHTC الگویی هوشمندانه از ترکیب سیاست اجتماعی و سازوکار بازار است که ممکن است الهامبخش سیاستگذاران ایرانی نیز باشد، بهویژه در شرایطی که منابع عمومی محدود و نیاز به راهکارهای پایدار در حوزهی مسکن گسترده است.
در پایان این نشست علمی، حسین عبده تبریزی ضمن قدردانی از این دو استاد فرهیخته، بر اهمیت اتصال تجربهی سیاستگذاری و تحلیل نظری تأکید کرد.
دکتر امیر کرمانی، استاد اقتصاد در دانشگاه کالیفرنیا در برکلی و پژوهشگر ارشد در مؤسسات مالی معتبر بینالمللی، نخستین سخنران این جلسه بود. او به بررسی نقش سیاستهای پولی در بازار املاک و مستغلات پرداخت و بهویژه بر پیامدهای نرخ بهره، نقدینگی و تغییرات ساختاری در سیاستهای بانک مرکزی بر رفتار سرمایهگذاران ملکی تأکید کرد. او توضیح داد که چگونه در محیطهای با تورم بالا و نرخ بهرهی واقعی منفی، داراییهای غیرنقد، بهویژه املاک، تبدیل به پناهگاه سرمایه میشوند و موجب افزایش شدید قیمتها میگردند، بیآنکه لزوماً توسعهی واقعی در عرضهی مسکن رخ دهد.
دکتر کرمانی همچنین به تفاوت اثرگذاری سیاست پولی در اقتصادهای توسعهیافته و اقتصادهایی چون ایران اشاره کرد؛ او بر این نکته تأکید داشت که در اقتصاد ایران، اثرگذاری سیاستهای پولی بهواسطهی بیثباتیهای ساختاری، محدودتر و در عین حال نوسانآفرینتر است. بهزعم او، این ویژگی موجب میشود که املاک بهجای ایفای نقش بلندمدت در تأمین مسکن خانوار، به ابزاری برای سفتهبازی بدل شوند.
سخنران دوم، دکتر حامد قدوسی، استاد امور مالی در مدرسهی مدیریت استیونز در آمریکا و پژوهشگر حوزهی سیاستگذاری عمومی، به بررسی موضوع مسکن در استطاعت (affordable housing) پرداخت. او با بهرهگیری از تجربههای بینالمللی، چهارچوبی مفهومی برای تحلیل این مسئله در ایران ترسیم کرد. وی توضیح داد که «مسکن در استطاعت» صرفاً به معنای کاهش قیمت مسکن نیست، بلکه مجموعهای از مداخلات سیاستگذاری در سمت تقاضا (مانند یارانههای هدفمند، ابزارهای اعتباری برای اقشار خاص) و در سمت عرضه (از جمله تشویق ساختوساز توسط بخش خصوصی و توسعهی زمینهای شهری) را شامل میشود.
در بخش دوم سخنان خود، دکتر حامد قدوسی به معرفی یکی از موفقترین الگوهای بینالمللی در زمینهی حمایت از مسکن در استطاعت، یعنی برنامهی LIHTC (Low-Income Housing Tax Credit) در ایالات متحده پرداخت. وی توضیح داد که این طرح از طریق اعطای اعتبار مالیاتی به سرمایهگذاران خصوصی، آنها را تشویق میکند تا در پروژههای ساخت یا نوسازی مسکن برای اقشار کمدرآمد سرمایهگذاری کنند. در واقع، دولت به جای مداخلهی مستقیم در ساخت مسکن، از ابزار مالیاتی برای جهتدهی منابع بخش خصوصی بهره میگیرد. دکتر قدوسی تأکید کرد که LIHTC الگویی هوشمندانه از ترکیب سیاست اجتماعی و سازوکار بازار است که ممکن است الهامبخش سیاستگذاران ایرانی نیز باشد، بهویژه در شرایطی که منابع عمومی محدود و نیاز به راهکارهای پایدار در حوزهی مسکن گسترده است.
در پایان این نشست علمی، حسین عبده تبریزی ضمن قدردانی از این دو استاد فرهیخته، بر اهمیت اتصال تجربهی سیاستگذاری و تحلیل نظری تأکید کرد.
رویداد موفق «Mashhad Invex + Mashhad Finex»
رویداد موفق «Mashhad Invex + Mashhad Finex» که از تاریخ ۳۱ اردیبهشت تا ۴ خرداد ۱۴۰۳ در شهر مشهد برگزار شد، صحنهای بود از دهها نشست و ارائهی تحلیلی دربارهی سناریوهای آیندهی بازار سرمایه و به طور کلی اقتصاد ایران و جهان. در روز پایانی این نمایشگاه، نشست ویژهای به همت آکادمی سامان و با مدیریت آقای علی میرزاخانی برگزار شد. متأسفانه من فقط ارائههای صاحبنظران و استادان آقایان دکتر فرهاد نیلی، دکتر داود سوری، دکتر بهزاد بهمننژاد و آقای میرزاخانی را گوش کردم و متأسفانه پس از ارائهی خود ناچار بودم جلسه را ترک کنم. آنچه در ادامه میآید، خلاصهای از نکات اصلی مطرحشده توسط این سخنرانان است؛ چند پارگراف نیز در مورد ارائهی خودم آوردهام. اسلاید سایر سخنرانان این روز هم تقدیم میشود. توصیه میکنم ویدیوی نشستهای این روز را حتماً ببینید.
یکی از سخنرانان با رویکردی ساختارمند، چارچوبی برای تحلیل اقتصاد سیاسی ایران ترسیم کرد و نشان داد چگونه شرایط داخلی و بینالمللی، سناریوهای ممکن برای آیندهی اقتصاد کشور را تعریف میکنند. او با دستهبندی چهارگانهی «تقابل سخت»، «نه جنگ و نه مذاکره»، «توافق محدود» و «توافق پایدار،» پیامدهای هر سناریو را بر متغیرهایی مانند رشد اقتصادی، نرخ ارز، تورم و نرخ بهره تحلیل کرد و نقش محدودیتهای داخلی در شکست اصلاحات اقتصادی را مورد تأکید قرار داد.
دیگری تمرکز خود را بر تحولات بازارهای داخلی، از جمله بازار مسکن و خودرو گذاشت. او نشان داد که چگونه بازدهی دیگر داراییها، نقدشوندگی پایین، رشد قیمت زمین و کاهش جذابیت ساختوساز منجر به رکود عمیق در بازار مسکن شده است. وی همچنین از تغییر الگوی تقاضا از واحدهای نوساز به واحدهای قدیمی سخن گفت و بازار خودرو را بهعنوان پناهگاه جدید سرمایه در فضای انتظاری معرفی کرد.
سخنران سوم با تحلیل تاریخی نرخ ارز و رفتارهای پولی، سه پارادایم ارزی در اقتصاد ایران را معرفی کرد و نشان داد که چگونه نرخ ارز در کوتاهمدت از تورم تبعیت کرده و در بلندمدت تابعی از درآمد نفتی واقعی کشور است. او تأکید کرد که سیاستهای ارزی و مالی دولت در مواجهه با شوکهای بیرونی، از جمله تحریم و پاندمی، نقش اصلی در وقوع جهشهای ارزی و کاهش فاصله بین آنها داشتهاند.
و سخنران چهارم با نگاهی بینالمللی، پیامدهای سیاستهای اقتصادی آمریکا، بازگشت احتمالی ترامپ، جنگ تعرفهای و بیثباتی ژئوپلیتیک را بر اقتصاد جهانی تحلیل کرد. او هشدار داد که در صورت تکرار سیاستهای دولت ترامپ، سناریوی «فروش آمریکا» میتواند به افت ارزش دلار و بروز رکود تورمی در ایالات متحده منجر شود. وی همچنین به ارتباط بین ریسکهای جهانی و آسیبپذیری اقتصاد ایران اشاره کرد.
این نشست با تمرکز بر تحلیل دادهمحور، سناریوهای محتمل و توصیههای سیاستگذاری، نقش مهمی در شکلدهی به درک فعالان اقتصادی از مسیرهای آینده ایفا کرد. توصیه میشود برای مشاهدهی کامل ویدیوهای این نشستها به وبسایت آکادمی سامان مراجعه فرمایید.
در این نشستِ صبح آخرین روز نمایشگاه «Mashhad Invex + Finex» که خرداد ۱۴۰۴ در مشهد برگزار شد، من (حسین عبده تبریزی) صحبتهای متفاوتی داشتم که امیدوارم توجه بنگاههای تولیدی و مقام تنظیمگر کشور را برانگیزد. در سخنان خود تلاش کردم تا مرز روشن و دقیقی میان «حوزهی مالی شرکتهای غیرمالی» و «فعالیتهای بازار سرمایه» ترسیم کنم؛ مفهومی که در عمل و سیاستگذاری اقتصادی کشور اغلب نادیده گرفته شده و انحرافهایی پرهزینه به دنبال داشته است.
عنوان کردم که وظیفهی هر بنگاه اقتصادی غیربانکی یا غیرمالی، متمرکزماندن بر مأموریت اصلی خود، یعنی تولید کالا و خدمات، است. این بنگاهها باید بکوشند تا بهینهترین شیوههای تأمین مالی را برای تحقق اهداف تولیدیشان بیابند، اما این به معنای ورود به صنعت مالی و تبدیلشدن به بازیگر بازار سرمایه نیست. برای نمونه، شرکتی که در حوزهی فولاد یا پتروشیمی فعالیت میکند، به جای آنکه منابع و ظرفیتهای خود را صرف تأسیس نهادهایی چون شرکت تأمین سرمایه، کارگزاری بورس یا صندوق سرمایهگذاری کند، بهتر است با نهادهای تخصصی مالی همکاری کرده و از ظرفیت آنها بهرهمند شود.
رویداد موفق «Mashhad Invex + Mashhad Finex» که از تاریخ ۳۱ اردیبهشت تا ۴ خرداد ۱۴۰۳ در شهر مشهد برگزار شد، صحنهای بود از دهها نشست و ارائهی تحلیلی دربارهی سناریوهای آیندهی بازار سرمایه و به طور کلی اقتصاد ایران و جهان. در روز پایانی این نمایشگاه، نشست ویژهای به همت آکادمی سامان و با مدیریت آقای علی میرزاخانی برگزار شد. متأسفانه من فقط ارائههای صاحبنظران و استادان آقایان دکتر فرهاد نیلی، دکتر داود سوری، دکتر بهزاد بهمننژاد و آقای میرزاخانی را گوش کردم و متأسفانه پس از ارائهی خود ناچار بودم جلسه را ترک کنم. آنچه در ادامه میآید، خلاصهای از نکات اصلی مطرحشده توسط این سخنرانان است؛ چند پارگراف نیز در مورد ارائهی خودم آوردهام. اسلاید سایر سخنرانان این روز هم تقدیم میشود. توصیه میکنم ویدیوی نشستهای این روز را حتماً ببینید.
یکی از سخنرانان با رویکردی ساختارمند، چارچوبی برای تحلیل اقتصاد سیاسی ایران ترسیم کرد و نشان داد چگونه شرایط داخلی و بینالمللی، سناریوهای ممکن برای آیندهی اقتصاد کشور را تعریف میکنند. او با دستهبندی چهارگانهی «تقابل سخت»، «نه جنگ و نه مذاکره»، «توافق محدود» و «توافق پایدار،» پیامدهای هر سناریو را بر متغیرهایی مانند رشد اقتصادی، نرخ ارز، تورم و نرخ بهره تحلیل کرد و نقش محدودیتهای داخلی در شکست اصلاحات اقتصادی را مورد تأکید قرار داد.
دیگری تمرکز خود را بر تحولات بازارهای داخلی، از جمله بازار مسکن و خودرو گذاشت. او نشان داد که چگونه بازدهی دیگر داراییها، نقدشوندگی پایین، رشد قیمت زمین و کاهش جذابیت ساختوساز منجر به رکود عمیق در بازار مسکن شده است. وی همچنین از تغییر الگوی تقاضا از واحدهای نوساز به واحدهای قدیمی سخن گفت و بازار خودرو را بهعنوان پناهگاه جدید سرمایه در فضای انتظاری معرفی کرد.
سخنران سوم با تحلیل تاریخی نرخ ارز و رفتارهای پولی، سه پارادایم ارزی در اقتصاد ایران را معرفی کرد و نشان داد که چگونه نرخ ارز در کوتاهمدت از تورم تبعیت کرده و در بلندمدت تابعی از درآمد نفتی واقعی کشور است. او تأکید کرد که سیاستهای ارزی و مالی دولت در مواجهه با شوکهای بیرونی، از جمله تحریم و پاندمی، نقش اصلی در وقوع جهشهای ارزی و کاهش فاصله بین آنها داشتهاند.
و سخنران چهارم با نگاهی بینالمللی، پیامدهای سیاستهای اقتصادی آمریکا، بازگشت احتمالی ترامپ، جنگ تعرفهای و بیثباتی ژئوپلیتیک را بر اقتصاد جهانی تحلیل کرد. او هشدار داد که در صورت تکرار سیاستهای دولت ترامپ، سناریوی «فروش آمریکا» میتواند به افت ارزش دلار و بروز رکود تورمی در ایالات متحده منجر شود. وی همچنین به ارتباط بین ریسکهای جهانی و آسیبپذیری اقتصاد ایران اشاره کرد.
این نشست با تمرکز بر تحلیل دادهمحور، سناریوهای محتمل و توصیههای سیاستگذاری، نقش مهمی در شکلدهی به درک فعالان اقتصادی از مسیرهای آینده ایفا کرد. توصیه میشود برای مشاهدهی کامل ویدیوهای این نشستها به وبسایت آکادمی سامان مراجعه فرمایید.
در این نشستِ صبح آخرین روز نمایشگاه «Mashhad Invex + Finex» که خرداد ۱۴۰۴ در مشهد برگزار شد، من (حسین عبده تبریزی) صحبتهای متفاوتی داشتم که امیدوارم توجه بنگاههای تولیدی و مقام تنظیمگر کشور را برانگیزد. در سخنان خود تلاش کردم تا مرز روشن و دقیقی میان «حوزهی مالی شرکتهای غیرمالی» و «فعالیتهای بازار سرمایه» ترسیم کنم؛ مفهومی که در عمل و سیاستگذاری اقتصادی کشور اغلب نادیده گرفته شده و انحرافهایی پرهزینه به دنبال داشته است.
عنوان کردم که وظیفهی هر بنگاه اقتصادی غیربانکی یا غیرمالی، متمرکزماندن بر مأموریت اصلی خود، یعنی تولید کالا و خدمات، است. این بنگاهها باید بکوشند تا بهینهترین شیوههای تأمین مالی را برای تحقق اهداف تولیدیشان بیابند، اما این به معنای ورود به صنعت مالی و تبدیلشدن به بازیگر بازار سرمایه نیست. برای نمونه، شرکتی که در حوزهی فولاد یا پتروشیمی فعالیت میکند، به جای آنکه منابع و ظرفیتهای خود را صرف تأسیس نهادهایی چون شرکت تأمین سرمایه، کارگزاری بورس یا صندوق سرمایهگذاری کند، بهتر است با نهادهای تخصصی مالی همکاری کرده و از ظرفیت آنها بهرهمند شود.
معتقدم بنگاههای تولیدی با تعقیب این روند، «ورود به رشتهای جدید» را دنبال میکنند و آن را تکرار تجربهای میدانم که کشور در دههی ۱۳۸۰ پشت سر گذاشت. در آن زمان، بنگاههای تولیدی بسیاری به امید دسترسی آسانتر به منابع مالی، میخواستند اقدام به تأسیس بانک کنند و برخی تأسیس کردند. اما این روند نه تنها مشکلات تأمین مالی را حل نکرد، بلکه موجب سردرگمی راهبردی بنگاهها، تخصیص غلط منابع و تعارض منافع شد. امروز نیز شاهد آنیم که بسیاری از بنگاههای صنعتی به جای تمرکز بر افزایش بهرهوری، توسعهی محصول یا گسترش بازارهای صادراتی، در حال گرفتن مجوز برای تأسیس شرکتهای تأمین سرمایه یا ورود به صنعت مدیریت دارایی هستند.
این رویه، مصداق بارز «مالیگرایی» (Financialization) در اقتصاد است؛ مفهومی که در مورد آن در ارائهی خود اندکی توضیح دادم و گفتم: مالیگرایی به وضعیتی اطلاق میشود که در آن نقش انگیزهها، نهادها، و فعالیتهای مالی در اقتصاد چنان پررنگ میشود که بر فعالیتهای واقعی ــ یعنی کشاورزی، صنعت، خدمات ــ غلبه مییابد. به عبارت دیگر، به جای آنکه فعالیت مالی در خدمت بخش واقعی باشد، بخش واقعی به حاشیه رفته و فعالیت مالی به خودی خود به هدف تبدیل میشود. این پدیده در اقتصادهای غربی از دههی ۱۹۸۰ به بعد بهویژه در ایالات متحده و بریتانیا مورد مطالعه و انتقاد قرار گرفته است. در ایران نیز نشانههای مشابهی پدید آمده و ناچارم در این مورد هشدار دهم، و توجه سیاستگذاران و فعالان اقتصادی را به مضراتش جلب کنم.
از نگاه من، مالیگرایی در شکل افراطیاش پیامدهای متعددی دارد: کاهش سرمایهگذاری در بخش واقعی اقتصاد، تمرکز بیش از حد بر بازدهی کوتاهمدت مالی، تضعیف زیرساختهای تولیدی، افزایش نابرابریهای اقتصادی، و وابستگی بیشتر به نوسانات بازارهای مالی. بهویژه در کشورهایی چون ایران که ساختار اقتصاد هنوز تولیدمحور است و بازار مالی در حال توسعه است، چنین روندی میتواند مسیر اصلاحات اقتصادی را منحرف کند.
به گمان من، سازمان بورس و اوراق بهادار را باید مخاطب قرار داد؛ و تأکید کرد که این نهاد نباید با صدور بیرویهی مجوز تأسیس نهاد مالی به شرکتهای تولیدی، این روند انحرافی را تقویت کند. به بیان دیگر، سیاستگذار نباید با تسهیل بیش از حد مقررات، امکان عبور آسان بنگاهها از مرز میان بخش واقعی و مالی را فراهم سازد، چرا که نتیجهاش چیزی جز تضعیف بهرهوری و بیثباتی مالی نخواهد بود.
من به دلیل فشردگی وقت جلسات و عجله برای رسیدن به نشستی دیگر، فرصت نیافتم که در آن روز درک خودم از تحولات نهادی اقتصاد ایران را بهتفصیل شرح دهم. اما در آینده باید تلاش کنم تا ذهن تصمیمگیران را متوجه این خطر کنم که «راه رشد اقتصادی»، از مسیر توسعهی بازار سرمایه نمیگذرد، مگر آنکه این بازار در خدمت بخش واقعی اقتصاد قرار گیرد. تأمین مالی از طریق ابزارهای بازار سرمایه (نظیر اوراق بدهی، صندوق پروژه، شرکتهای سهامی عام پروژهمحور) باید کارآمد و توسعهگرا باشد، اما تنها به شرط آنکه بنگاههای تولیدی به سراغ تأسیس نهادهای مالی نروند، بلکه از ظرفیت نهادهای مالی تخصصی موجود بهره بگیرند. اگر سازمان فکر میکند که ظرفیت بیشتر لازم است، البته میتواند مجوزهای تأسیس نهادهای مالی بیشتر بدهد، اما نه به بنگاهای تولید خدمات و کالا در بخش واقعی اقتصاد.
در نهایت، پیام بنده به مدیران بنگاههای اقتصادی روشن است: «به جای آنکه بخواهید برای دیگران سرمایه تأمین کنید، به فکر تأمین سرمایه برای رشد محصولات و خدمات خودتان از انبوه نهادهای مالی باشید. نقش شما تولید کالاها و خدمات در بخش واقعی اقتصاد است، نه تأسیس شرکتهای مالی.»
این رویه، مصداق بارز «مالیگرایی» (Financialization) در اقتصاد است؛ مفهومی که در مورد آن در ارائهی خود اندکی توضیح دادم و گفتم: مالیگرایی به وضعیتی اطلاق میشود که در آن نقش انگیزهها، نهادها، و فعالیتهای مالی در اقتصاد چنان پررنگ میشود که بر فعالیتهای واقعی ــ یعنی کشاورزی، صنعت، خدمات ــ غلبه مییابد. به عبارت دیگر، به جای آنکه فعالیت مالی در خدمت بخش واقعی باشد، بخش واقعی به حاشیه رفته و فعالیت مالی به خودی خود به هدف تبدیل میشود. این پدیده در اقتصادهای غربی از دههی ۱۹۸۰ به بعد بهویژه در ایالات متحده و بریتانیا مورد مطالعه و انتقاد قرار گرفته است. در ایران نیز نشانههای مشابهی پدید آمده و ناچارم در این مورد هشدار دهم، و توجه سیاستگذاران و فعالان اقتصادی را به مضراتش جلب کنم.
از نگاه من، مالیگرایی در شکل افراطیاش پیامدهای متعددی دارد: کاهش سرمایهگذاری در بخش واقعی اقتصاد، تمرکز بیش از حد بر بازدهی کوتاهمدت مالی، تضعیف زیرساختهای تولیدی، افزایش نابرابریهای اقتصادی، و وابستگی بیشتر به نوسانات بازارهای مالی. بهویژه در کشورهایی چون ایران که ساختار اقتصاد هنوز تولیدمحور است و بازار مالی در حال توسعه است، چنین روندی میتواند مسیر اصلاحات اقتصادی را منحرف کند.
به گمان من، سازمان بورس و اوراق بهادار را باید مخاطب قرار داد؛ و تأکید کرد که این نهاد نباید با صدور بیرویهی مجوز تأسیس نهاد مالی به شرکتهای تولیدی، این روند انحرافی را تقویت کند. به بیان دیگر، سیاستگذار نباید با تسهیل بیش از حد مقررات، امکان عبور آسان بنگاهها از مرز میان بخش واقعی و مالی را فراهم سازد، چرا که نتیجهاش چیزی جز تضعیف بهرهوری و بیثباتی مالی نخواهد بود.
من به دلیل فشردگی وقت جلسات و عجله برای رسیدن به نشستی دیگر، فرصت نیافتم که در آن روز درک خودم از تحولات نهادی اقتصاد ایران را بهتفصیل شرح دهم. اما در آینده باید تلاش کنم تا ذهن تصمیمگیران را متوجه این خطر کنم که «راه رشد اقتصادی»، از مسیر توسعهی بازار سرمایه نمیگذرد، مگر آنکه این بازار در خدمت بخش واقعی اقتصاد قرار گیرد. تأمین مالی از طریق ابزارهای بازار سرمایه (نظیر اوراق بدهی، صندوق پروژه، شرکتهای سهامی عام پروژهمحور) باید کارآمد و توسعهگرا باشد، اما تنها به شرط آنکه بنگاههای تولیدی به سراغ تأسیس نهادهای مالی نروند، بلکه از ظرفیت نهادهای مالی تخصصی موجود بهره بگیرند. اگر سازمان فکر میکند که ظرفیت بیشتر لازم است، البته میتواند مجوزهای تأسیس نهادهای مالی بیشتر بدهد، اما نه به بنگاهای تولید خدمات و کالا در بخش واقعی اقتصاد.
در نهایت، پیام بنده به مدیران بنگاههای اقتصادی روشن است: «به جای آنکه بخواهید برای دیگران سرمایه تأمین کنید، به فکر تأمین سرمایه برای رشد محصولات و خدمات خودتان از انبوه نهادهای مالی باشید. نقش شما تولید کالاها و خدمات در بخش واقعی اقتصاد است، نه تأسیس شرکتهای مالی.»
مشهد. آیندهی بازار سرمایه.pptx
2.3 MB
اسلایدهای خود من (حسین عبده تبریزی) که ppt تقدیم میشود و کسانی که در کار تدریس هستند، میتوانند آن را کامل کرده و در کلاسهای خود استفاده کنند.
Forwarded from آکادمی دانایان
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🛎 مناظرهی اقتصادی «پیشبینی نتایج مذاکرات ایران - آمریکا، FATF و بازار سرمایه» هماکنون در حال برگزاری است.
👇 از طریق لینک زیر همراه شوید:
🔗 https://danayan.academy/iran-us-negotiations-fatf/
➖➖➖ ➖
@danayan_academy
👇 از طریق لینک زیر همراه شوید:
🔗 https://danayan.academy/iran-us-negotiations-fatf/
➖➖➖ ➖
@danayan_academy
Forwarded from آکادمی دانایان
🔔 ویدیوی مناظرهی اقتصادی «پیشبینی نتایج مذاکرات ایران - آمریکا، FATF و بازار سرمایه» در سایت آکادمی دانایان قابل مشاهده است.
🌐 لینک ویدیو
➖➖➖➖➖
@danayan_academy
🌐 لینک ویدیو
➖➖➖➖➖
@danayan_academy
Forwarded from آکادمی دانایان
📣 مناظرهی اقتصادی «ظرفیتهای بازار رمزارز در شرایط اقتصادی کشور در سال ۱۴۰۴»
🗣 طرفهای مناظره:
محمدرضا مانی یکتا، مدیر نظارت بر نظامهای پرداخت بانک مرکزی
محمدرضا یکهفلاح، مدیرکل تحلیل اطلاعات و مبارزه با تأمین مالی تروریسم
فرهود صابری، مدیرعامل شرکت سرمایهگذاری دانایان
📆 زمان برگزاری: دوشنبه ۱۹ خردادماه، ساعت ۱۸ الی ۱۹:۳۰
📍نحوهی برگزاری: آنلاین
👇ثبتنام رایگان:
🌐 https://zaya.io/cryptomarket
➖➖➖➖➖
@danayan_academy
🗣 طرفهای مناظره:
محمدرضا مانی یکتا، مدیر نظارت بر نظامهای پرداخت بانک مرکزی
محمدرضا یکهفلاح، مدیرکل تحلیل اطلاعات و مبارزه با تأمین مالی تروریسم
فرهود صابری، مدیرعامل شرکت سرمایهگذاری دانایان
📆 زمان برگزاری: دوشنبه ۱۹ خردادماه، ساعت ۱۸ الی ۱۹:۳۰
📍نحوهی برگزاری: آنلاین
👇ثبتنام رایگان:
🌐 https://zaya.io/cryptomarket
➖➖➖➖➖
@danayan_academy
Forwarded from سبدگردان دانایان
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#سبقت_با_دانایان
۱۰ صنعت برتر بورس ایران در گذر زمان
(یک سال در ۶ دقیقه)
سبدگردان دانایان، نقشهراه موفقیت سرمایهگذاری شما🌿
@danayan_portfolio_management
۱۰ صنعت برتر بورس ایران در گذر زمان
(یک سال در ۶ دقیقه)
سبدگردان دانایان، نقشهراه موفقیت سرمایهگذاری شما
@danayan_portfolio_management
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
من در این صفحه کمتر این نوع پیامها را منتقل کردهام. اما این نوع تلخیص اطلاعات را بسیار ابتکاری یافتم. امیدوارم که محتوای مفیدی داشته باشد.