گاه‌ فرست غلامعلی کشانی
1.47K subscribers
1.02K photos
327 videos
194 files
1.67K links
این‌جا گاهی مطالبی می بینید که شاید در زندگیِ عملی‌تانْ مفید باشند.


در صورت مفید دیدن، لطفا کانال را معرفی کنید.


کتاب ها در سایت عدم خشونت:
ghkeshani.com
و
t.me/ahestegisadegi

t.me/ghkesh : تماس
Download Telegram
✳️ادامه‌ی فرسته‌ی قبلی 👆👆👆


از طرفی، شخصیتی دیگر، واسلاو هاول همْ به احزابِ حرفه‌ای اعتمادی ندارد و راهِ تغییر ریشه‌ای را در جایی دیگر (جامعه‌ی مدنی و “دولت‌شهرِ موازی”) و عملِ پیشاسیاسی می‌بیند. او احزاب را مُخلِ زندگیِ مردم می‌داند.

باز هم متفکر دیگری، سیمون وی، مشهور به عَذرای سرخ، کتابی می‌نویسد به اسم “برچیدن همه‌ احزاب” (غلامعلی کشانی، نگاه معاصر) او به‌عنوان یکی از برجستگان تفکر سیاسی قرن بیستم (و به قولِ آلبر کامو، برجسته‌ترین متفکر سیاسیِ پس از مارکس)، به عنوان یک کنش‌گرِ مبارزه برای مِحنت‌کِشان به این نتیجه می‌رسد که وجود و فعالیتِ احزاب نه مفید است و نه اخلاقی، و برعکس، به شدت فسادآور و ویران‌کننده است.

تقارنِ اندیشه‌ی این سه کنش‌گر در مورد احزابْ با نقطه‌‌های‌شروعِ متفاوت، اما با نیت‌ها و اهداف یکسان، نکته‌‌ای است شگفت‌آور که به ما اطمینان می‌دهد که این بحث (برچیدنِ احزاب) خیلی هم بی‌ربط و بی‌معنا نیست. هر سه‌ی این‌ها، قبل از هر چیز، کار اصلی‌شان عمل بوده و نه نظریه‌پردازی. این نتیجه‌گیری در درجه‌ی اول حاصل تجربه و عمل و سپس دانشِ آنان بوده است.



و نکته‌ای دیگر:

نظریه‌های گاندی و واسلاو هاول، برای اجرا شدن نیاز به وضعیت و عملی ریزوم‌وار[۲] دارند.

این روزها، علاوه بر خودِ اینترنت، شبکه‌‌های مجازی‌ای مثل تلگرام، به‌خوبی می‌توانند به ظهور جنبش‌های مقاوم ریزومی کمک کنند. نک: در ویکی پدیای فارسی، مدخلِ “ریزوم (فلسفه)” و سایت عدم خشونت، “گروه تلگرامی، ابزار معجزه گر…”.


[۱] – atomized: اتمیزه شدن یعنی محروم شدن فرد و افراد یک جامعه از رابطه‌ی بامعنا با دیگری و دیگران و دولت. این وضعیت از بیرون تحمیل می‌‌شود. اتمیزه شدن یا “ذره‌‌‌ای شدن” یعنی وضعیتی که هرکس بدون توجه به سرنوشت مشترک ( یا به قول شاملو: درد مشترک ) به هر روش می کوشد هرچه بیشتر “لحاف را بکشد سمت خودش”. در شرایط استیصال و درماندگیِ فرد در برابر نیروهای فرادست (مخصوصا دولت یا قدرت‌های اقتصادی) با یک جامعه اتمیزه مواجه می‌شویم، به این معنا که هرکس بدون توجه به سرنوشت مشترک به فکر خود و منافع کوتاه مدت و کسب سود است و به تعبیری می‌خواهد گلیم خود را از آب بیرون بکشد و به کنامِ (آشیانه‌ی) خود ببرد. فضیلت‌های اخلاقی به سمت صفر میل می‌کند و فرد به موجودی تنها و دورافتاده تبدیل می‌شود که این خود پیامد‌های روحی، روانی و شخصیتیِ شدیدی هم خواهد داشت. . اتمیسم در معنایی دیگر، یعنی فردگراییِ مطلقِ خودخواسته و نه تحمیل‌شده از بیرون.

[۲] – زمین‌ساقه یا ریزوم (rhizome/rhizoma) در گیاه‌شناسی، به ساقه‌های زیر زمینی در برخی از گیاهان گفته می‌شود. این ساقه‌های زیرزمینی دارای رشد افقی هستند و به‌عنوان اندام تکثیرِ رویشی عمل می‌کنند. در بسیاری از گیاهان اگر قطعه‌ای از زمین‌ساقه را جدا کنیم و بکاریم قابلیت رشد و ریشه زدن خواهد داشت، مانند زنبق، زردچوبه، زنجبیل و … (ویکی‌پدیای فارسی).

وضعیت ریزوم‌وار: این وضعیت به گیاهانِ ریزومی (زمین ساقه‌ها در برابر درخت‌سان‌ها) تشبیه می‌شود که سازمان‌شان به شکلی است که اولا ساقه‌شان در خاک است و نه در هوا، به‌صورت شبکه‌ی جدول‌مانندی به‌طور وسیعی به هم وصل اند و در عرضِ هم اند، و اگر قطع شود، از همان نقطه یک یا چند ریزوم دیگر می‌روید. به این ترتیب، بی‌مرکز است و نابودنشدنی. جنبش‌های اجتماعی هم اگر به این شکل باشند و دارای یک مرکز معین نباشند و از گوشه‌گوشه‌‌ی یک سرزمین و همزمان سر بزنند، می‌توانند خصوصیات ریزوم را داشته باشند و آسیب‌پذیری‌شان به سمت صفر میل کند.


دولت شهر موازی هاول ، برنامه سازنده گاندی
اردیبهشت 1401

دولت‌شهرِ موازی و برنامه‌ی سازنده (فرهاد میثمی)

دانلود فایل در زیر: 👇👇👇
👍2
Forwarded from Gholamali Keshani
دولت‌‌شهر موازی - برنامه سازنده.pdf
973.2 KB
دولت‌شهر موازی هاول- برنامه‌ی سازنده‌ی گاندی
غلامعلی کشانی -۱۴۰۱
👍6
دولت‌شهرِ موازی و برنامه‌ی سازنده‌ 👆 دو راه‌حلِ مکمل برای تخفیف یا خاموش‌کردن زبانه‌ی آتش انفجاری اند که این روزها معلوم شده که هر لحظه در انتظار ما است. (فرهاد میثمی)


این آتش هیچ کس، از جمله خودِ شما را در امان نخواهد گذاشت. بنیان‌برافکن است. هیچ حرکتی رو به جلو نخواهد داشت.
فقط ویرانی است و ویرانی.


فرهاد میثمی با عملِ باورنکردنیِ ایثارگرانه‌ای که هم‌اکنون (هفته‌ی آخر اردیبهشت 1401) ازو شاهدیم (این‌جا، این‌جا و این‌جا) ، در پیشنهادش به ما راه‌حلی برای برون‌رفت از این دوزخ نشان می‌دهد. باید تلاش او را ارج بگذاریم.


باید در معرفیِ این پیام پیگیرانه بکوشیم و این گفتمان را به بحث گروهی جمع‌های‌مان تبدیل کنیم:
لطفا متن پی دی اف بالا (اینجا) را بخوانید.
=========ه
دیدگاه یک کارشناس و مترجم زبده‌ و برجسته‌ی بحث عدم خشونت‌:
«هرچند من مخالف اعتصاب غذای فرهاد میثمی هستم ولی در مقابل چنین روح های بزرگی به سختی میشه تعظیم نکرد.»
‌‌‌‌‌‌‌========ه
توضیح بیشتر نویسنده‌ی نظر بالا:
با سلام خدمت شما جناب کشانی.

نسبت هایی رو که به بنده دادید صرفا به عنوان لطف شما به خودم تلقی می کنم و نه بیشتر.
از من خواسته بودید درباره اظهارنظرم راجع به اعتصاب غذای فرهاد میثمی توضیح بیشتری بدم.

الان که من در حال نوشتن این سطور هستم قلبم توان پمپاژ مناسب خون رو از دست نداده، و بدنم ذخایر پروتئین و چربی و کربوهیدرات و مواد معدنی موجود در خودش رو به منظور ادامه بقا مصرف نکرده، و روده هام در اثر عدم مصرف آب کافی دچار چسبندگی نشده، و ماهیچه ها و قدرت بیناییم تحلیل نرفته و مغزم تمرکزشو در اثر نرسیدن قند از دست نداده ، و سطح هوشیاریم پایین نیومده و حس ضعف و ناتوانی بر من غالب نشده و امانم رو نبریده.

اما فرهاد میثمی، بعد از بیشتر از دوهفته موندن بر سر عزم خودش مبنی بر امتناع از خوردن و آشامیدن، در اثر ابتلا به همه عوارض بالا از زندان به بیمارستان منتقل شد. نظریه پردازی درباره درست یا نادرست بودن چنین اقدامی، اون هم با شکمی سیر و با لب و کامی سیراب و در شرایطی امن، شرط دردآشنا بودن نیست.

با این حال - صرفا به منظور بردن نامی از او و گزاردن یادی از او - گمانم اینه که میشه جسارت ورزید و، در محافل دوستانه ای نظیر این کانال، اظهارنظری در حد فهم خود کرد.

من به طور خلاصه می تونم عرض کنم که یکی از ویژگی های مقاومت عاری از خشونت، کم هزینه تر بودن این شیوه نسبت به شیوه های جایگزین هست. تا جایی که من می فهمم توسل به اعتصاب غذا، با توجه به عواقبی که دربر داره، باید به عنوان آخرین حربه و راه چاره مدنظر قرار بگیره و اون هم در شرایطی که میزان احتمال تحت تاثیر قرار دادن حریف، میزان قابل توجهی باشه.

با انتقال فرهاد میثمی به بیمارستان، اولین چیزی که به ذهن خطور می کنه و دل رو می لرزونه، یاد هدی صابر هست که یازده سال پیش درست در چنین روزهایی مثل فرهاد بر سر عزم خودش موند و جان شیرین رو گذاشت و رفت.

و این، هزینه هنگفتی بود.
دولت شهر موازی و برنامه سازنده
👍6
گاه‌ فرست غلامعلی کشانی
“دولت‌شهرِ موازیِ” واسلاو هاول و “برنامه‌ی سازنده”‌‌‌  ماهاتما گاندی دو نظریه‌ی مکمل برای تحول درونی، اجتماعی و سیاسی در نوشته‌ی حاضر با دو پیشنهاد روبرو می‌شویم که انگار گم‌گشته‌‌های مایند. مایی که درمانده‌‌ مانده‌ایم و، دوره‌ می‌کنیم شب‌ را و روز را،…
نوشته‌ی زیر در باره‌ی فرهاد میثمی است که در بالا👆، راه‌حل کلیدیِ خود را ارائه داده است‌:


نکاتی در خصوص فرهاد میثمی که از خود او نخواهید شنید:

اول، کودکی تا دوره دانشگاه (تحصیل و ورزش):

• دبیرستان را با یک سال جهش تمام کرد و در سال ۱۳۶۵ در هفده سالگی با کسب رتبه‌ای عالی در کنکور وارد دانشگاه پزشکی تهران شد.
• از قهرمانان تیم شطرنج دانشگاه تهران و همزمان عضو تیم دو و میدانی این دانشگاه بود و در مسابقات کشوری مدال‌ها را درو کرد.
• در مدت تحصیل پزشکی، برای تامین هزینه زندگی و تحصیل تدریس زیست‌شناسی می‌کرد و ویدیوهای آموزش زیست‌شناسی او بسیار محبوب بودند.
• با نتایج عالی در امتحانات ورودی پزشکی تخصصی وارد رزیدنتی پاتولوژی شد، اما بعد از مدت کوتاهی انصراف داد و موسسه اندیشه‌سازان را بدون هیچ سرمایه‌ای تاسیس کرد.

دوم، دوره اندیشه‌سازان (کارآفرینی، تولید ثروت و فعالیت به عنوان ناشر):

• بعد از چند سال، اندیشه‌سازان با انتشار میلیونی تبدیل به نامی برتر در کتاب‌های آموزش کنکور شد و این مدیون کیفیت بالای محتوا و نشر، و در عین حال قیمت مناسب بود.
• بخشی از درآمد اندیشه‌سازان را صرف امور خیر اجتماعی مانند درخت‌کاری، اهدای خون و اهدای جوایزی مانند جایزه ادبی یلدا می‌کرد.
• در سال ۱۳۸۴ با وجود درآمد فوق‌العاده بالا و در حال رشد، بدون هیچ فشار بیرونی تصمیم به انحلال اندیشه‌سازان گرفت، زیرا می‌گفت می‌خواهم به کاری که فایده بیشتری به جامعه برساند بپردازم.
• در زمان انحلال، حدود دویست کارمند اندیشه‎سازان با دریافت حقوقی سخاوتمندانه و بسیار بالاتر از آن چه قرارداد و قانون ملزم می‌کرد، مرخص شدند.
• او حتی حاضر نشد حق امتیاز اندیشه‌سازان را در ازای دریافت مبلغ پیشنهادی که معادل قیمت خرید چندین واحد مسکونی بود به یکی از رقبای سابق واگذار کند. می‌گفت نباید خاطره خوب از این نام تبدیل به یک بنگاه صرفا ‌تجاری شود.

سوم، دوره خلوت، مطالعه و معاشرت با گروه‌های مختلف برای یادگیری و ترویج علوم اجتماعی:

• بعد از تعطیلی اندیشه‌سازان، در دفترش که شب‌ها هم همان‌جا می‌خوابید، بدون هیچ چشم‌داشتی جلسات کتاب‌خوانی در حوزه‌های جامعه‌شناسی، روانشناسی، تاریخ، علوم سیاسی، علوم شناختی و … برگزار می‌کرد. در این مدت افراد اندیشمند زیادی در آن دفتر تبادل اطلاعات و آراء می‌کردند که بعدها بسیاری از آنها به مدارج علمی عالی رسیدند.
• به دلیل علاقه به «مبارزات خشونت‌پرهیز» و رهبرانی چون گاندی، لوترکینگ، ماندلا، توتو، و هاول به مطالعه‌‌ی جدی در این زمینه پرداخت. علاوه‌بر‌این، در این زمینه جلساتی را در دانشگاه اصفهان برگزار کرد که فیلم‌های آن‌ها در یوتیوب موجود است.

چهارم، دوره کنش مدنی و سیاسی:

• کمی بعد از جلسات دانشگاه اصفهان، با اتهام تولید و توزیع پیکسل‌های «من با حجاب اجباری موافق نیستم» بازداشت شد.
• تاکنون چهار سال در زندان بوده ولی حتی یک روز به مرخصی (حتی در زمان ابتلا به کرونا) نیامده است.
• در طول سالیان زندان، او تا کنون چندین مقاله نگاشته و منتشر کرده است. از جمله می‌توان به «قدرت بی‌قدرتان (معرفی کوتاه)»، «روایتی از مباحث کتاب قدرت بی‌قدرتان»، «اعتراضات مردمی و دوران فاصله‌گذاری‌های کرونایی»، «دیالکتیک حضور و حجاب»، «بهشت رفتنی نیست، بهشت ساختنی است»، «حالا دیگر وقت شمردن جوجه‌هاست» (درباره‌ی بهار عربی)، و «امید در تاریکی» اشاره کرد.
• تاکنون حداقل دو بار در زندان اعتصاب غذا کرده ‌است، یکبار در اعتراض به رویه‌های ناعادلانه قضایی و برای آزادی رضا خندان، و این بار برای دفاع از احمدرضا جلالی.

منبع: کانال اخبار در باره‌ی فرهاد میثمی و حال و احوال جسمی و فکری او
https://t.me/farhadmeysami_news
👍2
پادکست پرسه (PARSEH) در اینستاگرام و اپلیکیشین‌های مختلفِ پادکستی مثل
castbox

مطالبی را برای شما عرضه می‌کند که به کارِ همین امروزمان می‌آید. انگار که خیلی با ما آشنا هستند. از این میان،

سه اپیزودِ "از تحریر تا آزادی" در باره‌ی بهار عربیِ مصر
و
چهار اپیزودِ "ظهورِ تزار نو" در باره‌ی برآمدنِ پوتین از خرابه‌های شوروی

برای همه‌ی ملتِ ما درس‌آموز اند.
پرسه را عباس سیدین تهیه می‌کند.

https://www.instagram.com/parsehpodcast/

آدرس اپیزودهای پادکست پرسه:

https://castbox.fm/va/3147344



کافی است در اَپ‌های پادکست‌گیر کلمه‌ی پرسه (یا PARSEH) را جستجو کنید.
اَپ پادکست گیر را در گوگل پلی یا گوگل استور می‌توانید با جستجوی کلمه‌ی CASTBOX روی موبایل خود سوار کنید.
👍1
‏صاحب یکی از کتاب‌فروشی‌ها در ساوتمپتون انگلستان، در حالی که کتابخانه‌اش را به دلیل اجاره بها به چند فروشگاه بالاتر می‌بُرد و می‌خواست کتاب‌ها را جابه‌جا کند، درخواست کمک کرد. این مرد از حضور بیش از ۲۵۰ جوان، سالخورده و افراد با نیازهای ویژه متعجب شد که زنجیره انسانی تشکیل دادند تا هزاران کتاب را دست به دستِ هم، از مکان قدیمی به مکان جدید منتقل کردند. مسافت 150 متر در یک ساعت.
(دقت کنید که نفر چهارم عکس بزرگ، بانویی است محجبه، در بین این همه افراد متفاوت و نفر چهارم بعد از او کسی است که همراه با کالسکه‌ی کودک آمده)
===========ه

در زیر "ارزیابیِ جهانیِ رایگان‌بخشی" را در جهان و ایران می‌بینید که بر اساس سه ملاک انجام می‌گیرد:
- کمک به آدمِ غریبه یا کسی که نمی‌شناسیم؛
- پرداخت پول به خیریه؛
- کار داوطلبانه برای یک سازمان:
https://en.wikipedia.org/wiki/World_Giving_Index


به نظر شما اگر در شهرتان یا در تهران کتابفروشی‌ای همین تقاضا را به‌صورت مناسبی اعلام کند، چقدر داوطلب ممکن است به کمک‌اش بیایند؟
نظر شما چیست ؟
============ه
یک نکته!: لطفا نظر‌های‌تون رو مفصل تر بفرمایید تا همه استفاده‌ی بیشتری بکنند.
👍2
گاه‌ فرست غلامعلی کشانی
‏صاحب یکی از کتاب‌فروشی‌ها در ساوتمپتون انگلستان، در حالی که کتابخانه‌اش را به دلیل اجاره بها به چند فروشگاه بالاتر می‌بُرد و می‌خواست کتاب‌ها را جابه‌جا کند، درخواست کمک کرد. این مرد از حضور بیش از ۲۵۰ جوان، سالخورده و افراد با نیازهای ویژه متعجب شد که زنجیره…
دوستان!
پاسخ شما به پرسش بالا در این فرسته گذاشته می‌شود. امیدوارم دوستان زیادی نظر بدهند، مخصوصا نظر مشروح و مفصل:
==================ه
- "بعید میدونم در تهران این تعداد افراد جمع بشن."
- "اگر هم تشکیل بشه، چند تا کتاب غیب می شود!"
- "فکر نکنم اینجوری استقبال کنن!
- "اینجا مردم مشکلاتشون زیاده. همین‌که میپردازن به مشکل خودشون، دیگران رو فراموش میکنن!"
- "مطلقا نمی‌دونم چی میشه."

- «بنظر من این توی ایران اصلا عجیب نیست چه بسا پر شورتر اتفاق بیفته
خصوصا که گفتید به صورت مناسبی اعلام کنن چرا که نه!

مردم ما خیلی شریفن»

- "سلام و درود
دیدن این تصویر انرژی بخش، شوق کمک به هم نوع را در انسان زنده می کند.
در خصوص اینکه آیا در شهر ما در صورت درخواست مشابه، چقدر داوطلب ممکن است به کمکش بیایند؛ بنظر بنده کمی بعید بنظر میرسه جمعیت گسترده ای برای کمک حاضر بشوند. در یک کشوری که مشکلات اقتصادی اکثریت مردم رو به افزایشه و تامین نیاز فیزیولوژیک از قبیل غذا، پوشاک و سرپناه، با سختی ها و رنج های زیاد همراه هست، تبعات آن می تواند افزایش بیماری جسمی، روحی، اعتیاد، فقر مالی، استیصال، و عدم امنیت روانی باشد....همین مساله افراد را به سمت خودخواهی و عدم گرایش به کمک به دیگران (بخصوص کمک رایگان بخشی) سوق می دهد. در ضمن برآیند کاری سالم که از افراد در کسب و کار مستقل و خصوصی تا سازمان های دولتی می بینیم، معمولا رضایتبخش نیست و ممکنه بشه نتیجه گرفت که حس مشارکت دوستانه در کارها ممکنه بالا نباشه.

همچنین نقش تبلیغات هم می تواند پررنگ باشد، در جامعه ای که کتاب ارزشمند شمرده شود، ممکن است حس همیاری افراد در این مورد افزایش پیدا کند. مساله اعتماد دو طرفه هم مساله مهمیه، بعید بنظر میرسه در شهر ما فروشنده برای کمک و جابجایی اعتماد کند و اموالش را در اختیار افراد ناشناس بگذارد.‌"

- "باسلام
همیشه چندتا بانی برای اینچنین فعالیتهای مردمی لازم هست،واین بستگی داره به روابط گسترده وخوب کتابفروش"

- «باری. می‌دانستید دزدی کتاب در فرانسه جرم نیست؟! معمولا کتاب را برای خواندن می‌دزدند. حداقل بگمان من!»

- «با درود خدمت همگی، در درجه اول ، بنظرم کتابفروش در اینجا، چنین تقاضایی نمی‌کند.
و اما، خوش بینی صاحب مغازه در انگلیس و اعتماد به دیگران و هم شهری هایش، برایم بسیار حیرت آور است . با اینکه انگلیس از مهاجران و پناه جویان مختلفی تشکیل شده است. این حسِ اعتمادِ اجتماعی قابل ستایش است و آنهم از جانب به احتمال زیاد یک صاحب مغازه حتما میانه سال و بومی آنجا.
مردمِ اینگونه کشورها مبنا را بر اساس صداقت، راستگویی و درست‌کرداری
دیگران قرار می دهند و این حس، مسلما برگرفته از حاکمیت و تربیتی ست که به انسانها با دید انسانی می نگرد.»

- پاسخ به «دزدی کتاب در فرانسه»

«اما در ایران لزوما برای خواندن کتاب دزدیده نمی شود. شاید جامعه شناسان باید نظر دهند اما تجربه خودم را می گویم. کسانی را دیده ام که دوست دارند، کش بروند. صرفا جهت تفریح و هیجان. دوست مرفهی _ساکن در خ. فرشته تهران- تعریف می کرد که در حین مصاحبه با روژه گارودی در هتل استقلال، یواشکی ادکلن او را کش رفته است!
دیگرانی هم شنیده ام هر چیزی دستشان برسد، می دزدند تا به قیمت بسیار ناچیز، به اصطلاح آبش کنند.»


- «سلام و تشکر جناب کشانی بزرگوار بابت اشتراک گذاری این اثر زیبا
اظهار نظر در خصوص اینکه در کشور ما چنین تقاضایی چه عکس العملی خواهد داشت ساده نیست. چرا که با وجود اینکه حس نوع دوستی و مسوولیت اجتماعی و همکاری در کشور ما به دلایل مختلف متاسفانه کم رنگ شده است. اما هنوز افراد قابل توجهی با خصوصیات مذکور قابل مشاهده اند.
به امید افزایش عشق و آگاهی در میان افراد جامعه 🙏»


- چرا که نه! بنده همیشه حاضر به کمک به همنوع هستم.
(مهناز خانم در تاریخ ۲۳ مهر ۱۴۰۳)
باز هم گنجی دیگر به گنجینه‌ی کوچک کتاب‌های آلبرت شوایتزر اضافه شد و مایه‌ی خوش‌حالیِ اهلِ عرفانِ عملی شد. این کار به همت والا و ارزنده‌ی شهرام‌ نقش‌تبریزی، مترجمی که کارهای ارزشمندی در باره‌ی گاندی و بی‌خشونتی ترجمه کرده‌اند و نیز نشر شور انجام گرفته است.
از این بابت باید بسیار خوشحال بود، چرا که ما را با عارفی اهل عمل آشنا می‌کند، کسی که به‌جای حرف زدن در باره‌ی کار درست، خودِ کار درست را انجام می‌داد!
دست‌ هر دوی‌شان مریزاد!
برای تهیه:
@SHOORBOOKS
و
88747641 | 88747642
👍5
Forwarded from هزار خط ناتمام
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
با زندگی خود چکار می‌کنید؟ واپسین زمان‌ها
#زندگی، #Kurzgesagt

▪️مترجم: حمیدرضا بیدار
▫️آرشیو ویدئوها در آپارات
🌱
👍1
Forwarded from هزار خط ناتمام
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چرا مدیتیشن دقیقاً مثلِ دوچرخه‌سواری است؟
#مدیتیشن، #تکرار، #headspace

▪️مترجم: حسین محمدی‌زاده
▫️آرشیو ویدئوها در آپارات
🌱
Forwarded from Book_tips (Azar)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
گاهی بردن عین باخت
و باخت عین برد


🍃🌺🍃
📌همراهان عزیز
جمعه‌ها در کانال به جز #داستان_کوتاه پستی منتشر نمی‌شود.
هر پیشنهاد و انتقادی دارید برای ما بنویسید.

#جمعه یک روز بدون شبکه های اجتماعی

۱۴۰۱/۳/۲۰
با سپاس
@book_tips 🐞
👍2
Book_tips
گاهی بردن عین باخت و باخت عین برد 🍃🌺🍃 📌همراهان عزیز جمعه‌ها در کانال به جز #داستان_کوتاه پستی منتشر نمی‌شود. هر پیشنهاد و انتقادی دارید برای ما بنویسید. #جمعه یک روز بدون شبکه های اجتماعی ۱۴۰۱/۳/۲۰ با سپاس @book_tips 🐞
روان‌شناسیِ زرد
========ه
نظر گاه‌ فرستاده:
به نظر شما مشتریان و مخاطبان روان‌شناسیِ زرد (بحث ویدئوی بالا) بیشتر چه گروه یا گروه های اجتماعی اند؟

==========ه
فوروارد کردن از یک منبع به معنای تایید یا ردّ یک یا همه‌ی مطالب آن منبع نیست، مثلا منبع بالا.
https://t.me/GahFerestGhKeshani/5324

هیچ کس، هیچ چک سفیدی را نباید به دست هیچ تنابنده‌ای و هیچ عقیده و ایدئولوژی‌ای بدهد.
========ه
پاسخ یک خواننده گرامی:

این ویدیو در مورد کشورهای جهان سوم و فقیر زیاد صدق نمیکنه یعنی من ایرانی که بزرگترین دغدغه م غم نانه و پرکردن سفره ی روزانه ی خونواده م نمیتونم حتی اگر بخوام به تفریح و سفر و تجربه های جدید فکر کنم.
گاه‌ فرست غلامعلی کشانی
دولت‌شهرِ موازی و برنامه‌ی سازنده‌ 👆 دو راه‌حلِ مکمل برای تخفیف یا خاموش‌کردن زبانه‌ی آتش انفجاری اند که این روزها معلوم شده که هر لحظه در انتظار ما است. (فرهاد میثمی) این آتش هیچ کس، از جمله خودِ شما را در امان نخواهد گذاشت. بنیان‌برافکن است. هیچ حرکتی…
نوشته‌ای بسیار راهبردی و حیاتی به‌قلمِ فرهاد میثمی

خلاصه کتاب بومی‌شده‌ی

قدرت بی‌قدرتان، اثر واسلاو هاول


لطفا به لینک پیوست‌شده‌ی بالا و فرسته‌ی زیر آن در گاه‌ فرست هم توجه کنید.
===========ه

چه باید کرد؟

این سوالی است که خیلی مردم از خودشان می‌پرسند. سوالی سخت و حیاتی!

در تلاش برای پیدا کردن جوابی به این سوال، یا حداقل بازکردن بحثی پیرامون آن، فرهاد میثمی از زندان رجائی‌شهر خلاصه‌ای از کتاب «قدرت بی‌قدرتان» فراهم کرده است.

میثمی در مقدمه این متن می‌نویسد: «در وضعیتی که تنگنای معیشتی مردمان تا بدانجا رسیده که دیگر مشکل اصلی نه حتی «بی‌فردایی» بلکه بسیار حادتر از آن، یعنی همین «بی‌امروزی» است و گروه بزرگی از مردم در تأمین نان روزانه‌ی سفره‌هاشان هم مانده‌اند و صدای خرد شدن استخوان‌هایشان زیر فشارهای روزافزون اقتصادی و اجتماعی به وضوح شنیده می‌شود، آیا در چنین شرایطی صحبت از متن و کتاب و گفتگو و مباحثه و ... زیادی شیک نیست؟!»

برای پاسخ او به این پرسش، و بحث درباره قدرت بی‌قدرتان به فایل این متن رجوع کنید که به صورت پی‌دی‌اف در زیر ضمیمه شده است:

کتاب قدرت بی‌قدرتان،‌ به روایت فرهاد میثمی👇:

https://t.me/farhadmeysami_news/229

برای اطلاع بیشتر نک: https://t.me/GahFerestGhKeshani/5314
Forwarded from خرد منتقد
🔵 سقوط به عصر قبیله‌گرایی

جامعه‌ی ایران، برای شکل‌گیری انقلاب، همه‌ی تفاوت‌های دینی و مذهبی و سایر تفاوت‌ها را نادیده گرفت. همگی (بدون در نظر گرفتن تفاوت در ارزش‌ها، باورها و اعتقادات و ...) در کنار یک‌دیگر دست به انقلاب بردند و نظام مستقر را به زیر کشیدند. در آن زمان دین‌دار و بی‌دین، با حجاب و بی‌حجاب (در معنای مصطلح آن)، زن و مرد، شهری و روستایی، روحانی و غیرروحانی، شیعه و سنی و... مطرح نبود. همگی شهروندانی بودند که در کنار یک‌دیگر مسئولیت اجتماعی ظهور یک انقلاب را بر دوش می‌کشیدند. به سخن دیگر، انسجام و هماهنگی ناشی از کنار نهادن همه‌ی تفاوت‌هایی بود که در جامعه وجود داشت و اجتناب‌ناپذیر هم بود. چنین شد که انقلاب با حضور همگان و با حضور اکثری اهالی کشور رخ داد و فصل جدیدی در سرنوشت این مرز و بوم آغاز گردید.

وقتی انقلاب به سرانجام رسید و نظام جدید مستقر گردید، به سرعت و کاملا به نحو عجیب، تفاوت‌هایی که تا آن زمان نادیده انگاشته می‌شدند، پررنگ گردید و تا جایی که به عنوان معیار و قاعده‌‌ای برای تصمیم‌گیری سیاسی، حقوقی و ساختاری قرار گرفت. در همان ابتدا، موضوع زنان و سپس مذهبی و غیرمذهبی بودن و آن‌گاه با حجاب و بی‌حجاب مطرح گردید. شهروندان متحد، گروه گروه شدند. انشقاق اجتماعی از اختلاف بر سر تفاوت‌ها شروع شد. با طرح تعهد در برابر تخصص، دانشگاه‌ها و بعد سایر دستگاه‌ها، پاکسازی گردید. این فرایند تا جایی پیش رفت که حتی پوشش ظاهری، داشتن ریش و یا آن چه حجاب اسلامی نام‌گذاری شده بود، ضرورتی برای شغل و ارتقا در درجات بالای پست‌ها و مقام‌ها گردید.

دستگاه مدیریت سیاسی در یک عمل تناقض‌آمیز، از یک سو شعار امت اسلامی و وحدت امت را سر می‌داد و از سوی دیگر، شهروندان خود را در فرماسیون‌های متفاوت با برچسب‌هایی مختلف صور‌بندی کرده و نظام تنبیه و پاداش و یا نظام توزیع امتیازات،منافع، و فرصت‌های اجتماعی را مبتنی بر این تقسیم‌بندی طراحی می‌کرد. بعد از این بود که برای مشارکت اجتماعی و بهره‌بردن از امتیازات و فرصت‌ها و سرمایه‌ها، ایرانی بودن، فقط شرط لازم بود و اما شرط کافی محسوب نمی‌شد. دستگاه مدیریت کشور، تصمیم گرفته بود که با مرزگذاری میان شهروندان، برخی‌ها را خودی و دیگران را بیرون از دایره‌ی خودی قرار دهد. تشکیل امت واحده‌ی جهانی، صریحا با انشقاق داخلی در تعارض بود. تعارض در جایی بود که نظام مرزگذاری را درونی کرده و نیروهای خود را با آن معیارها به اردوگاه‌های مختلف تقسیم می‌کرد. و این روند تا جایی پیش رفت که در میان اردوگاه "خودی"‌ها نیز شکاف‌ها و گسست‌های متعددی رخ داد و هر بار نیروهایی از متن به حاشیه پرتاب شدند. در نتیجه، قبیله‌هایی با این نام‌ها شکل گرفت: لیبرال/مذهبی، حزب‌الهی/غیرحزب‌الهی، انقلابی/غیرانقلابی، ولایی/غیرولایی، باحجاب/بدحجاب، ارزشی/غیر ارزشی و از این قرار نمونه‌های دیگر.

چنین شد که "شهروند"، جای خود را به عضو قبیله بودن تنزل دادند. از آن پس، مهم این بود که عضو کدام قبیله باشی. زیرا نظام ارزش‌گذاری، توزیع مناصب و فرصت‌ها، اعطای پست و مقام‌های سیاسی، و حتی نظام دادگری و قضاوت، عموما (و نه مطلقا)، به قبیله‌ی افراد نگاه می‌کرد. این شیوه از فرماسیون سیاسی در بدنه‌ی اجتماع و گروه‌های اجتماعی تسری پیدا کرد و بتدریج، ساکنان جامعه نیز با تاسیس اردوگاه‌ها و کولونی‌ها متعدد، به همان کاری مشغول شدند که نظام مدیریت کشور پرداخته بود. وقتی یک روحانی عادی و غیرسیاسی نمی‌تواند به آسانی و با برخورداری از امنیت در سطح شهر تردد کند، این، یعنی حالا که از قبیله‌ی روحانیت هستی، پس عضو قبیله‌ی ما نیستی و از این رو مستحق هر گونه رفتار خشن و ناشایست هم می‌شوی. کما این که بانویی که تصمیم می‌گیرد حجاب از سر بردارد، گروه دیگری از جامعه، او را از قبیله‌ی خود نمی‌دانند و با او رفتاری ناشایست و گاه خشونت‌بار انجام می‌دهند.

هر گروه و قبیله، قبیله‌ی دیگر را عامل و مسبب بدبختی و سیه روزی خود معرفی می‌کند. با احیا قبیله‌گرایی، نفرت و کم‌حوصلگی در روابط و مناسبات اجتماعی رواج یافت. تنفر، لبه‌های شکاف‌های اجتماعی را تیز‌تر می‌شود. کاهش همکاری، انسجام، و از سوی دیگر، رشد بی تفاوتی نسبت به سرنوشت کشور و کاهش تعلق سرزمینی، افزایش خشونت‌های اجتماعی و رشد بالای ناهنجاری‌ها و به ویژه فساد مالی، نشانه‌های روشن روح قبیله‌گرایی است.

ادامه 👇👇
Forwarded from خرد منتقد
بدین صورت، انقلاب، اکثر تفاوت‌های اجتماعیِ اجتناب‌ناپذیر را به "مسئله‌ی بعضا حاد اجتماعی"، تبدیل کرد. تفاوت‌هایی که در میان همه‌ی ساکنان روی زمین به نحو طبیعی وجود دارد و نظام‌های سیاسی تلاش می‌کنند آن‌ها را ترمیم نمایند و یا دست کم از تبدیل شدن‌‌شان به مسئله‌ی اجتماعی و سیاسی جلو‌گیری کنند. اما در این جا بر همین شکاف‌ها و گسست‌ها و تفاوت‌ها سرمایه‌گذاری شد و در دفاع از خود، مورد بهره‌برداری قرار گرفت. در انتها به جایی رسیده‌ایم که هم برای نظام سیاسی و هم برای اغلب ساکنان این مرز و بوم، عضو کدام نحله و قبیله بودن اهمیت بالا و در برخی مواقع تنها معیار سنجش و رابطه شده است.

به صورت کلی دو گونه قبیله‌گرایی را می‌توان از یک‌دیگر تفکیک کرد:

الف) "قبیله‌گرایی سیاسی"
ب) "قبیله‌گرایی اجتماعی"

قبیله‌گرایی سیاسی، حیات سیاسی جامعه را تحت تاثیر قرار داده و نسبت و رابطه‌ی شهروند و نظام سیاسی را تغییر می‌دهد. اما در قبیله‌گرایی اجتماعی، روابط و مناسبت اجتماعی میان شهروندان دچار فرسایش می‌گردد. از میان این دو، به نظر می‌رسد قبیله‌گرایی اجتماعی آثار و تبعات منفی‌تری به دنبال داشته باشد. زیرا "جامعه" را به "اجتماع" و شهروند را به وضعیت پیشامدرن عقب می‌راند. در نتیجه، ساختار اجتماعی از بنیان تخریب گشته و حس پیوند و تعلق به دیگران و احساس هم‌سرنوشتی میان افراد را از آنان می‌ستاند. یکی از نشانه‌های جدی و آشکار فرسایش ساختار اجتماعی و وجود بحران، این است که افراد، پیش از آن که خود را یک "شهروند"(به معنای موسع و دقیق آن)، بیابند، خود را عضو یک گروه و قبیله‌ی خاص احساس می‌کنند.

🔻 " جاشوا گرین"(در کتاب قبیله‌های اخلاقی)، بر این باور است که با رشد قبیله‌گرایی، شش اتفاق رخ می‌دهد.

۱. ترجیح قبیله‌ی خود بر دیگری. (ترجیح "ما" بر "آن‌ها")
۲. اختلاف نظر عمیق در باره‌ی این که جامعه باید چگونه سامان‌دهی شود.
۳. تعهدات اخلاقی متمایز در برابر دیگران. به ویژه از نوع مذهبی آن، رشد می‌کند.
۴. اعضا قبیله‌ها مستعد سوگیری در انصاف می‌شوند.
۵. اعتقادات قبیله‌ای به آسانی دچار سوگیری می‌گردد.
۶. روشی که با استفاده از آن، وقایع اجتماعی را تحلیل می‌کنند، ممکن است باعث شود آسیبی را که به دیگران می‌زنند، دست کم بگیرند.
به نظر می‌رسد بر این فهرست می‌توان افزود. مانند: کاهش حس همدلی، کاهش حس اعتماد تعمیم‌یافته، گسترش فضای سوءتفاهم، جنگ منافع، افزایش خشونت، و برخی دیگر از تبعات دیگر.

✔️ برای خروج از وضعیت نابسامان کنونی، راهی نیست جز این که قبیله‌گرایی را کنار نهیم و به عصر امروزین دولت - ملت بازگردیم. و این البته ابتدای راه ولی شرط لازم است.

✍️ علی زمانیان.........۱۴۰۱/۰۳/۱۴
@kherade_montaghed
👍2
Forwarded from هزار خط ناتمام
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
زندگی خود را تغییر دهید – یک قدم کوچک در هر نوبت
#زندگی، #Kurzgesagt

▪️مترجم: حمیدرضا بیدار
▫️آرشیو ویدئوها در آپارات
🌱
Forwarded from Gholamali Keshani
معرفی گروه " مدرسه محوری / مدرسه زدایی "
=================ه
گروهی فقط برای طرح صورت مسئله‌ی راه‌های
- آموزش‌‌ِ آزادانه‌ی نسل‌های امروز و فردا؛
- مدرسه محوری؛
- مدرسه زدایی،
- آموزش در خانه؛
- آموزشِ آزاد؛
- آموزش در طبیعت، و انواعِ دیگرِ آموزش‌های نوینِ مَدرِسی و غیر مدرسی ... .

در این گروه نیازی به چت‌کردنِ فوری نیست.اعضا یا منابع، مقالات و نوشته‌هایی را معرفی می‌کنند یا نظرِ تخصصی یا شخصیِ خود را می‌دهند یا نقدِ نظر می‌کنند و یا فقط می‌خوانند و از بحث‌ها، نظرات و منابعِ معرفی‌شده‌ استفاده می‌کنند.
========================ه
برای شروع آشنایی با هر یک از آموزش‌های بالا می‌توانید به ویکی پدیا و سایت‌های معتبرِ معرفی شده در آیت‌العلمِ گوگل (ترجیحا انگلیسی) پناه ببرید.

https://t.me/joinchat/SIHQUM1DO8I2Tx4X
👍1
📍آیا مدرسه زنده خواهد ماند؟

گفت‌وگو پیرامون چالش کارآمدی و رضایت‌آفرینی نظام آموزشی

زمان: سه‌شنبه ۱۹:۳۰

با حضور؛

▫️مرتضی نظری
عضو انجمن فلسفه تعلیم و تربیت
و
▫️صدرا علیبک
کارگردان و مستندساز

▫️نشانی لایو👇
https://instagram.com/mortezanazari_edu

🌏تربیت و توسعه| چالش رضایت‌آفرینی
@IranHumanDevelopment2
✳️ مشاوره همچون پیامبریِ دوران مدرن!

جامعه‌ی از هر نظر مصیبت‌زده‌ی ما نیاز شدیدی به مشاور خوب هم دارد.

مشاوره چیست؟

برای چه به مشاوره احتیاج داریم؟

مشاور خوب کیست؟

نتیجه‌ی مشاوره چه باید باشد؟

نسل جدید (کودک و نوجوان) از مشاوره‌ چه سودی می‌برد؟

نقش مشاوره در آموزش چیست؟

والدین چه نقشی در سلامتیِ کودک با استفاده از مشاوره دارند؟


✳️ در نوشته‌ی زیر تلاش می‌شود به بخشی از این پرسش‌ها پاسخی کوتاه داده شود:


https://ghkeshani.com/counseling-as-a-modern-prophecy/
👍1