KasbOkareKoochak.pdf
496.8 KB
کسب و کار کوچک
مرکز کارآفرینی دانشگاه شریف
مرکز کارآفرینی دانشگاه شریف
maktab-dar-farayand-takamol 2 .pdf
1.6 MB
مکتب در فرایند تکامل
نظری بر تطور مبانی فکری تشیع
در سه قرن نخستین
نوشتهی دکتر حسین مدرسی طباطبایی
نظری بر تطور مبانی فکری تشیع
در سه قرن نخستین
نوشتهی دکتر حسین مدرسی طباطبایی
سه کتاب زیر برای علاقهمندان این سه بحث مختلف قابل تامل اند:
چگونه دنیا را تغییر دهیم
کارآفرینان اجتماعی و قدرت ایدههای نو
نوشتهی دیوید بورنستین
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4851
کسب و کار کوچک
مرکز کارآفرینی دانشگاه شریف
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4852
مکتب در فرایند تکامل
نظری بر تطور مبانی فکری تشیع
در سه قرن نخستین
نوشتهی دکتر حسین مدرسی طباطبایی
این کتاب، در ایران چاپ و نشر شده و خواسته که تحولات تدریجیِ اعتقاد شیعی را از صدر اسلام تا سه قرن بعد دنبال کند. به این ترتیب خواننده می تواند شکل گیری تدریجی و تکاملی یک مکتب را ببیند.
نویسنده هم در حوزه ی علمیه شیعه ی قم صاحب آوازه است، و هم در دانشگاه های آکسفورد و پرینستون.
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4853
چگونه دنیا را تغییر دهیم
کارآفرینان اجتماعی و قدرت ایدههای نو
نوشتهی دیوید بورنستین
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4851
کسب و کار کوچک
مرکز کارآفرینی دانشگاه شریف
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4852
مکتب در فرایند تکامل
نظری بر تطور مبانی فکری تشیع
در سه قرن نخستین
نوشتهی دکتر حسین مدرسی طباطبایی
این کتاب، در ایران چاپ و نشر شده و خواسته که تحولات تدریجیِ اعتقاد شیعی را از صدر اسلام تا سه قرن بعد دنبال کند. به این ترتیب خواننده می تواند شکل گیری تدریجی و تکاملی یک مکتب را ببیند.
نویسنده هم در حوزه ی علمیه شیعه ی قم صاحب آوازه است، و هم در دانشگاه های آکسفورد و پرینستون.
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4853
Telegram
گاه فرست غلامعلی کشانی
چگونه دنیا را تغییر دهیم
کارآفرینان اجتماعی و قدرت ایدههای نو
نوشتهی دیوید بورنستین
کارآفرینان اجتماعی و قدرت ایدههای نو
نوشتهی دیوید بورنستین
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
انقراض مهارتهای بومی
===============ه
ماشینیسم، سلطهی بازار آزاد، شهرنشینی، اسطورهی دولت-ملت و آنان که رسالت دارند توسعه ی غربی را به زور به دنیای قبلا متوازن ترِ بومیان و محلیها فرو کنند، همهی توانمندیهای اعجابآورِ بومیان را شخم میزنند و چیزی که باقی میگذارند، بشرِ حقیری است که در حاشیهی مرکزِ تمدن به گدایی مشغول میشود، نمونهاش همهی حاشیهنشینان ایران که آمارشان وحشتناک است.
رسالتِ دولت-ملتها و کارشناسانِ بوروکرات و تکنوکرات این است که تمدن را به این بیتمدنها یاد بدهند.
این چنین یاددادهاند که تمام هنرِ کنار آمدن با سختیهای زندگی را که پدران و مادرانشان بلد بودهاند، حالا کنار گذاشتهاند و به گدایی به درِ شهر درآمده اند.
پس چاره چیست؟
باید مهاجرت معکوس با هدف بهسازیِ شرایط اشتغال و خودکفایی نسبی روستایی، به دست خود روستاییان و با یاریِ دستان داوطلبِانِ مددکاری انجام بگیرد که فقط تسهیلگر اند و ضمن یادگیری از روستایی، روشهای علمیِ بهسازی را هم آزمایش و تجربه کرده و خواهند کرد تا با رضایت و همکاری و خودآستینبالازنیِ روستاییان با آنان یاد بگیرند و تحول بیافرینند.
===============ه
ماشینیسم، سلطهی بازار آزاد، شهرنشینی، اسطورهی دولت-ملت و آنان که رسالت دارند توسعه ی غربی را به زور به دنیای قبلا متوازن ترِ بومیان و محلیها فرو کنند، همهی توانمندیهای اعجابآورِ بومیان را شخم میزنند و چیزی که باقی میگذارند، بشرِ حقیری است که در حاشیهی مرکزِ تمدن به گدایی مشغول میشود، نمونهاش همهی حاشیهنشینان ایران که آمارشان وحشتناک است.
رسالتِ دولت-ملتها و کارشناسانِ بوروکرات و تکنوکرات این است که تمدن را به این بیتمدنها یاد بدهند.
این چنین یاددادهاند که تمام هنرِ کنار آمدن با سختیهای زندگی را که پدران و مادرانشان بلد بودهاند، حالا کنار گذاشتهاند و به گدایی به درِ شهر درآمده اند.
پس چاره چیست؟
باید مهاجرت معکوس با هدف بهسازیِ شرایط اشتغال و خودکفایی نسبی روستایی، به دست خود روستاییان و با یاریِ دستان داوطلبِانِ مددکاری انجام بگیرد که فقط تسهیلگر اند و ضمن یادگیری از روستایی، روشهای علمیِ بهسازی را هم آزمایش و تجربه کرده و خواهند کرد تا با رضایت و همکاری و خودآستینبالازنیِ روستاییان با آنان یاد بگیرند و تحول بیافرینند.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آیا مدرک ماورای سوپر ارشدِ فوقِ دکترا، یا مدرکهای پایینتر یا بالاتر ربطی به باسوادی دارد؟
سازمان یونسکو در تعریفاش از سواد، به این پرسش پاسخ میدهد.
================ه
گاه فرست:
t.me/gahferestghkeshani
سازمان یونسکو در تعریفاش از سواد، به این پرسش پاسخ میدهد.
================ه
گاه فرست:
t.me/gahferestghkeshani
دنیا خیلی کم میداند که چقدر عظمت و بزرگیِ کذاییِ من وابستهاست به تقلای بیوقفه و جانکندنِ کنشگرانِ ساکت، متعهد، توانمند و خالص، چه مرد و چه زن! (گاندی)
===========ه
این کلامی است واقعبینانه و در عینحال فروتنانه از
عارفِ عامل، قدیس ناخواسته، سیاستمردِ ناخواسته، و کنشگرِ اجتماعیِ خودخواسته: گاندی
===========ه
این کلامی است واقعبینانه و در عینحال فروتنانه از
عارفِ عامل، قدیس ناخواسته، سیاستمردِ ناخواسته، و کنشگرِ اجتماعیِ خودخواسته: گاندی
"اعتماد" انواع گوناگون دارد.
نخستین نوع آن اعتماد ساده لوحانه است. این اعتمادی است که ما همه با آن به دنیا میآییم. بدون چنین اعتمادی به پدر و مادرمان و دیگران، هرگز نمیتوانیم زنده بمانیم و این دقیقا همان اعتماد کودکانه است...
نوع دیگر اعتماد احمقانه است که شخص علیرغم اینکه میداند چه خطری با این اعتماد، تهدیدش میکند باز این خطر را نادیده میگیرد و اعتماد میکند. مثال این نوع اعتماد احمقانه، اعتماد مطلقا بی چون و چرای اعضای یک فرقه به رهبرانشان است.
در این میان اعتمادی که باید پرورانده شود، اعتماد با تامل است که همیشه به آگاهی از خطر پیوند خورده است،
اعتمادی که همیشه ردی از بی اعتمادی در آن هست.
اعتماد با تاملْ همیشه محدود و مشروط است. این اعتماد زمانی مقدور و ممکن است که شخصی که اعتماد میکند نیک نگرانه از ته دل بپذیرد که در این اعتماد خطری هم هست، با این فرض که این خطر جامه عمل نخواهد پوشید و طرف مقابل ما را به دام بلا گرفتار نخواهد کرد.
(لارس اسوندسن، نویسندهی فلسفهی ترس، فلسفهی تنهایی، فلسفه ملال، کتاب کار؛ همه ترجمهشده به فارسی)
==========ه
گاه فرست:
t.me/gahferestghkeshani
نخستین نوع آن اعتماد ساده لوحانه است. این اعتمادی است که ما همه با آن به دنیا میآییم. بدون چنین اعتمادی به پدر و مادرمان و دیگران، هرگز نمیتوانیم زنده بمانیم و این دقیقا همان اعتماد کودکانه است...
نوع دیگر اعتماد احمقانه است که شخص علیرغم اینکه میداند چه خطری با این اعتماد، تهدیدش میکند باز این خطر را نادیده میگیرد و اعتماد میکند. مثال این نوع اعتماد احمقانه، اعتماد مطلقا بی چون و چرای اعضای یک فرقه به رهبرانشان است.
در این میان اعتمادی که باید پرورانده شود، اعتماد با تامل است که همیشه به آگاهی از خطر پیوند خورده است،
اعتمادی که همیشه ردی از بی اعتمادی در آن هست.
اعتماد با تاملْ همیشه محدود و مشروط است. این اعتماد زمانی مقدور و ممکن است که شخصی که اعتماد میکند نیک نگرانه از ته دل بپذیرد که در این اعتماد خطری هم هست، با این فرض که این خطر جامه عمل نخواهد پوشید و طرف مقابل ما را به دام بلا گرفتار نخواهد کرد.
(لارس اسوندسن، نویسندهی فلسفهی ترس، فلسفهی تنهایی، فلسفه ملال، کتاب کار؛ همه ترجمهشده به فارسی)
==========ه
گاه فرست:
t.me/gahferestghkeshani
در یک جامعهی مصرفی خواهناخواه دو نوع برده وجود دارد
- زندانیانِ اعتیاد به مصرف
- زندانیانِ حسرتِ مصرف
(ایوان ایلیچ)
ایوان ایلیچ و دوستاش مجید رهنما منتقد توسعه به سبک کشورهای شمالی-غربی بر ضد کشورهای جنوبی-شرقی بود.
برای آشنایی کمی بیشتر با نظرات هر دو، لطفا کلمهی ایلیچ و رهنما را جستجو کنید در همین کانال و سایت کمترین (عدم خشونت) و سایت وزین و کانال مجله یوتوپیا:
http://t.me/utopiamag
- زندانیانِ اعتیاد به مصرف
- زندانیانِ حسرتِ مصرف
(ایوان ایلیچ)
ایوان ایلیچ و دوستاش مجید رهنما منتقد توسعه به سبک کشورهای شمالی-غربی بر ضد کشورهای جنوبی-شرقی بود.
برای آشنایی کمی بیشتر با نظرات هر دو، لطفا کلمهی ایلیچ و رهنما را جستجو کنید در همین کانال و سایت کمترین (عدم خشونت) و سایت وزین و کانال مجله یوتوپیا:
http://t.me/utopiamag
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اندر مصائب پیاز و ...
==========ه
دریای پیازِ سلطانِ پیاز یا یکی از سلطانهای آن را شاهدیم که منتظر است قیمتها از این هم بالاتر برود.
تعجب میکنیم، وحشتمان میگیرد و لعنت میفرستیم و نفرین؛ یا خدای ناکرده! فحشهایی چارواداری نثار آدمهایی میکنیم که یا میشناسیمشان در بازار سیاست، یا اصلا نمیشناسیمشان در بازار اقتصاد.
اما بیشترِ این حرفها بیپایه است و انتظاری تا حدّی بیجا. بنا به قاعدهی اقتصادِ باز یا همان بازارِ آزاد، همین سلطان را هم نمیتوان منع کرد از انبار کردن این همه پیاز.
طبیعتِ بازرگان و کاسب حبیبالله همین است:
" در اینجا بُزخری کن و در آنجا به مردم قالب کن. هر چند در اینجا یا آنجا قحطی راه بیفتد"
پس چاره در چیست؟
شاید در تمرکززدایی از بازار، از تولید، از توزیع، از کلِ اقتصاد، از سیاست، از فرهنگ، از شهرنشینی و در تصمیمسازی و ... باشد.
و شاید در نفی حاکمیت اسطورهی دولت-ملتها هم باشد.
شاید در نگاهی به کلی متفاوت به همهی شئون زندگیِ بشر از منظرِ شکوفاییِ او باشد؛ نوعی شستنِ چشمها.
نک: کتاب سارودایا (پیشسخن مترجم و فصل آخر جلد اول، سایت عدم خشونت و نشر کرگدن)
==========ه
دریای پیازِ سلطانِ پیاز یا یکی از سلطانهای آن را شاهدیم که منتظر است قیمتها از این هم بالاتر برود.
تعجب میکنیم، وحشتمان میگیرد و لعنت میفرستیم و نفرین؛ یا خدای ناکرده! فحشهایی چارواداری نثار آدمهایی میکنیم که یا میشناسیمشان در بازار سیاست، یا اصلا نمیشناسیمشان در بازار اقتصاد.
اما بیشترِ این حرفها بیپایه است و انتظاری تا حدّی بیجا. بنا به قاعدهی اقتصادِ باز یا همان بازارِ آزاد، همین سلطان را هم نمیتوان منع کرد از انبار کردن این همه پیاز.
طبیعتِ بازرگان و کاسب حبیبالله همین است:
" در اینجا بُزخری کن و در آنجا به مردم قالب کن. هر چند در اینجا یا آنجا قحطی راه بیفتد"
پس چاره در چیست؟
شاید در تمرکززدایی از بازار، از تولید، از توزیع، از کلِ اقتصاد، از سیاست، از فرهنگ، از شهرنشینی و در تصمیمسازی و ... باشد.
و شاید در نفی حاکمیت اسطورهی دولت-ملتها هم باشد.
شاید در نگاهی به کلی متفاوت به همهی شئون زندگیِ بشر از منظرِ شکوفاییِ او باشد؛ نوعی شستنِ چشمها.
نک: کتاب سارودایا (پیشسخن مترجم و فصل آخر جلد اول، سایت عدم خشونت و نشر کرگدن)
Forwarded from هزار خط ناتمام
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
آنچه دربارهٔ امپراطوری بریتانیا میدانید دروغ است - جورج مُنبیُت
#اندیشه_سیاسی، #تاریخ، #تبعیض_نژادی
▪️مترجم: حسین محمدیزاده
▫️لینک ویدئو در آپارات
🍂
#اندیشه_سیاسی، #تاریخ، #تبعیض_نژادی
▪️مترجم: حسین محمدیزاده
▫️لینک ویدئو در آپارات
🍂
✳️ تاملات مارکوس اورلیوس (۱۰)
به زندگی کسانی بیندیش که برای امیالِ خود حد و مرزی قائل نشدهاند، کسانی که به اوج افتخار، سیهروزی، کینهتوزی، یا به اوج هر چیزِ تصادفیِ دیگری رسیدهاند؛ و سپس از خود بپرس:
"اکنون آنها کجایند؟"
✅ از آنها چیزی جز دود و خاکستر و افسانه بر جای نمانده؛ شاید حتی افسانهای هم بر جای نمانده باشد.
به نمونههای بیشمار بیندیش: فابیوس کاتولینوس در املاکاش، لوسیوس لوپوس در باغهایش، استرتینیوس در بایا، تیریوس در کاپری، ولیوس روفوس، و هر چیز دیگری که میتواند موجبِ غرور شود.
چقدر تلاش و کوششِ آنها حقارتبار بوده است!
✅ آنچه در خورِ فیلسوف است آن است که در پیِ عدالت، اعتدال و اطاعت از خدایان باشد –ولی همیشه با سادگی و یکرنگی، زیرا تحملناپذیرترین چیز غروری است که در زیرِ لباس فروتنی نمایان باشد.
(تاملات، مارکوس اورلیوس، عرفان ثابتی، نشر ققنوس، کتاب ۱۲، بند۲۷. توضیح لازم: روایتها و ترجمههای مختلفی از این کتاب شده است که با هم انطباق ندارند. اما ما با خود کلام کار داریم و همهی نقلها را منسوب به او فرض میکنیم.)
✳️ برای توضیح بیشتر، نک:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4863
به زندگی کسانی بیندیش که برای امیالِ خود حد و مرزی قائل نشدهاند، کسانی که به اوج افتخار، سیهروزی، کینهتوزی، یا به اوج هر چیزِ تصادفیِ دیگری رسیدهاند؛ و سپس از خود بپرس:
"اکنون آنها کجایند؟"
✅ از آنها چیزی جز دود و خاکستر و افسانه بر جای نمانده؛ شاید حتی افسانهای هم بر جای نمانده باشد.
به نمونههای بیشمار بیندیش: فابیوس کاتولینوس در املاکاش، لوسیوس لوپوس در باغهایش، استرتینیوس در بایا، تیریوس در کاپری، ولیوس روفوس، و هر چیز دیگری که میتواند موجبِ غرور شود.
چقدر تلاش و کوششِ آنها حقارتبار بوده است!
✅ آنچه در خورِ فیلسوف است آن است که در پیِ عدالت، اعتدال و اطاعت از خدایان باشد –ولی همیشه با سادگی و یکرنگی، زیرا تحملناپذیرترین چیز غروری است که در زیرِ لباس فروتنی نمایان باشد.
(تاملات، مارکوس اورلیوس، عرفان ثابتی، نشر ققنوس، کتاب ۱۲، بند۲۷. توضیح لازم: روایتها و ترجمههای مختلفی از این کتاب شده است که با هم انطباق ندارند. اما ما با خود کلام کار داریم و همهی نقلها را منسوب به او فرض میکنیم.)
✳️ برای توضیح بیشتر، نک:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4863
✳️ تاملات مارکوس اورلیوس (۱۰)
به زندگی کسانی بیندیش که برای امیالِ خود حد و مرزی قائل نشدهاند، کسانی که به اوج افتخار، سیهروزی، کینهتوزی، یا به اوج هر چیزِ تصادفیِ دیگری رسیدهاند؛ و سپس از خود بپرس:
"اکنون آنها کجایند؟"
✅ از آنها چیزی جز دود و خاکستر و افسانه بر جای نمانده؛ شاید حتی افسانهای هم بر جای نمانده باشد.
✅ به نمونههای بیشمار بیندیش: فابیوس کاتولینوس در املاکاش، لوسیوس لوپوس در باغهایش، استرتینیوس در بایا، تیریوس در کاپری، ولیوس روفوس، و هر چیز دیگری که میتواند موجبِ غرور شود.
چقدر تلاش و کوششِ آنها حقارتبار بوده است!
✅ آنچه در خورِ فیلسوف است آن است که در پیِ عدالت، اعتدال و اطاعت از خدایان باشد –ولی همیشه با سادگی و یکرنگی، زیرا تحملناپذیرترین چیز غروری است که در زیرِ لباس فروتنی نمایان باشد.
(تاملات، مارکوس اورلیوس، عرفان ثابتی، نشر ققنوس، کتاب ۱۲، بند۲۷.
✳️ توضیح لازم: روایتها و ترجمههای مختلفی از این کتاب شده است که با هم انطباق ندارند. اما ما با خود کلام کار داریم و همهی نقلها را منسوب به او فرض میکنیم.)
========================ه
✳️پسنوشت گاه فرست:
✅ سالها پیش فکر میکردم این یا آن کتابْ، این یا آن شخص، این یا آن گروهْ ترازوی ارزیابیِ کل کیهان، طبیعتِ زمین و نحوهی رفتارِ مردماناش است، مثل خیلی از خیلهای دیگر. کمکم که چشمها باز تر شد، کمی از این ادعا پایین آمدم و دیدم نگاههای متفاوتی هم وجود دارند که شایستهی تامل اند و من قرنها از آنها بیخبر بودهام و بیخبر خواهم ماند.
✅ باز هم گذشت تا دو سه سال پیش. کسی بانیِ خیر شد و گفت "فلان کتاب را بگیر، اما آهستهآهسته اش بخوان. عجله نکن. روزی یک صفحه. این کتاب برای تمام کردن نیست، برای عمل کردن است، برای بارها مراجعه کردنِ هر روزه است."
✅ باورم نمیشد. کتاب را گرفتم. همانطور که بایدْ خواندم. دیدم الحق که درست میگفته، این کتاب برای همهی طاقچهها و همهی جیبهاست، منتها امروز دیگر نمیگویم که حتما رازِ اسرارِ کیهان و طبیعت و انسان را بازگو میکند. فقط میگویم که با تو از اساسیترین دلایلِ بیخردی و کوتهبینی و بیرحمی و بیعدالتی، هم در سطح فردی و هم اجتماعی حرف میزند و تو را به جایی میرساند که زندگیِ سالم را حداقل بدانی که چیست و اگر هم خواستی آن را عملی کنی.
✅ تاملات مارکوس اورلیوس (۱۲۱-۱۸۰ میلادی)، که واگویههای یک امپراتور برای شخصِ خودش بوده و برای خواننده نوشته نشده، در طی سفر او از رومِ باستان برای دفع حملهای در آلمان نوشته شده و خوشبختانه تا امروز دست نخورده به دست ما رسیده. مثل کتابهای افلاطون و سایر فیلسوفانِ باستان. بنابراین بحثی برای ردّ انتساب به او مطرح نشده است. او یکی از چهار رواقیِ مشهور تاریخ فلسفهی عملی است که اتفاقا امپراتور هم بوده و صاحب مُکنت و ثروت، در کنار زنون، سنکا و البته اپیکتِتوسِ کارتُن خواب!
بگذریم ...،
بعد از این که کتاب را یک بار تمام کردم، این یادداشت را در اول کتاب نوشتم:
✅ "کتابی برای تمام فصول،
در تعجبام که این همه حرافی در باره ی حَرفها، حُکمها، حِکمتها و عرفانهای مثلا بزرگِ (اما در بیشترِ مواقع کم مایه و کم عمق) انجام میگیرد، ولی کتابی این چنین ساده و فروتن و بیادعا، اما پُرمایه نادیده گرفته میشود، کتابی ساده، و مثلا باستانی، ولی "روزآمد"، و کاملا رو به هدف!"
✅ از این کتاب حداقل سه ترجمه دیدهام.اولی در بالا، دومی ترجمهی نشر نی، یک ناشر معتبر دیگر است، سومی مربوط به بیش از ۱۰۰ سال پیش است از زنده یاد طالبوف: تفکرات مارکوس اورلیوس، انتشارات معتبرِ نگاه معاصر.
#رواقی مارکوس اورلیوس
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4862
به زندگی کسانی بیندیش که برای امیالِ خود حد و مرزی قائل نشدهاند، کسانی که به اوج افتخار، سیهروزی، کینهتوزی، یا به اوج هر چیزِ تصادفیِ دیگری رسیدهاند؛ و سپس از خود بپرس:
"اکنون آنها کجایند؟"
✅ از آنها چیزی جز دود و خاکستر و افسانه بر جای نمانده؛ شاید حتی افسانهای هم بر جای نمانده باشد.
✅ به نمونههای بیشمار بیندیش: فابیوس کاتولینوس در املاکاش، لوسیوس لوپوس در باغهایش، استرتینیوس در بایا، تیریوس در کاپری، ولیوس روفوس، و هر چیز دیگری که میتواند موجبِ غرور شود.
چقدر تلاش و کوششِ آنها حقارتبار بوده است!
✅ آنچه در خورِ فیلسوف است آن است که در پیِ عدالت، اعتدال و اطاعت از خدایان باشد –ولی همیشه با سادگی و یکرنگی، زیرا تحملناپذیرترین چیز غروری است که در زیرِ لباس فروتنی نمایان باشد.
(تاملات، مارکوس اورلیوس، عرفان ثابتی، نشر ققنوس، کتاب ۱۲، بند۲۷.
✳️ توضیح لازم: روایتها و ترجمههای مختلفی از این کتاب شده است که با هم انطباق ندارند. اما ما با خود کلام کار داریم و همهی نقلها را منسوب به او فرض میکنیم.)
========================ه
✳️پسنوشت گاه فرست:
✅ سالها پیش فکر میکردم این یا آن کتابْ، این یا آن شخص، این یا آن گروهْ ترازوی ارزیابیِ کل کیهان، طبیعتِ زمین و نحوهی رفتارِ مردماناش است، مثل خیلی از خیلهای دیگر. کمکم که چشمها باز تر شد، کمی از این ادعا پایین آمدم و دیدم نگاههای متفاوتی هم وجود دارند که شایستهی تامل اند و من قرنها از آنها بیخبر بودهام و بیخبر خواهم ماند.
✅ باز هم گذشت تا دو سه سال پیش. کسی بانیِ خیر شد و گفت "فلان کتاب را بگیر، اما آهستهآهسته اش بخوان. عجله نکن. روزی یک صفحه. این کتاب برای تمام کردن نیست، برای عمل کردن است، برای بارها مراجعه کردنِ هر روزه است."
✅ باورم نمیشد. کتاب را گرفتم. همانطور که بایدْ خواندم. دیدم الحق که درست میگفته، این کتاب برای همهی طاقچهها و همهی جیبهاست، منتها امروز دیگر نمیگویم که حتما رازِ اسرارِ کیهان و طبیعت و انسان را بازگو میکند. فقط میگویم که با تو از اساسیترین دلایلِ بیخردی و کوتهبینی و بیرحمی و بیعدالتی، هم در سطح فردی و هم اجتماعی حرف میزند و تو را به جایی میرساند که زندگیِ سالم را حداقل بدانی که چیست و اگر هم خواستی آن را عملی کنی.
✅ تاملات مارکوس اورلیوس (۱۲۱-۱۸۰ میلادی)، که واگویههای یک امپراتور برای شخصِ خودش بوده و برای خواننده نوشته نشده، در طی سفر او از رومِ باستان برای دفع حملهای در آلمان نوشته شده و خوشبختانه تا امروز دست نخورده به دست ما رسیده. مثل کتابهای افلاطون و سایر فیلسوفانِ باستان. بنابراین بحثی برای ردّ انتساب به او مطرح نشده است. او یکی از چهار رواقیِ مشهور تاریخ فلسفهی عملی است که اتفاقا امپراتور هم بوده و صاحب مُکنت و ثروت، در کنار زنون، سنکا و البته اپیکتِتوسِ کارتُن خواب!
بگذریم ...،
بعد از این که کتاب را یک بار تمام کردم، این یادداشت را در اول کتاب نوشتم:
✅ "کتابی برای تمام فصول،
در تعجبام که این همه حرافی در باره ی حَرفها، حُکمها، حِکمتها و عرفانهای مثلا بزرگِ (اما در بیشترِ مواقع کم مایه و کم عمق) انجام میگیرد، ولی کتابی این چنین ساده و فروتن و بیادعا، اما پُرمایه نادیده گرفته میشود، کتابی ساده، و مثلا باستانی، ولی "روزآمد"، و کاملا رو به هدف!"
✅ از این کتاب حداقل سه ترجمه دیدهام.اولی در بالا، دومی ترجمهی نشر نی، یک ناشر معتبر دیگر است، سومی مربوط به بیش از ۱۰۰ سال پیش است از زنده یاد طالبوف: تفکرات مارکوس اورلیوس، انتشارات معتبرِ نگاه معاصر.
#رواقی مارکوس اورلیوس
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4862
Telegram
گاه فرست غلامعلی کشانی
✳️ تاملات مارکوس اورلیوس (۱۰)
به زندگی کسانی بیندیش که برای امیالِ خود حد و مرزی قائل نشدهاند، کسانی که به اوج افتخار، سیهروزی، کینهتوزی، یا به اوج هر چیزِ تصادفیِ دیگری رسیدهاند؛ و سپس از خود بپرس:
"اکنون آنها کجایند؟"
✅ از آنها چیزی جز دود و خاکستر…
به زندگی کسانی بیندیش که برای امیالِ خود حد و مرزی قائل نشدهاند، کسانی که به اوج افتخار، سیهروزی، کینهتوزی، یا به اوج هر چیزِ تصادفیِ دیگری رسیدهاند؛ و سپس از خود بپرس:
"اکنون آنها کجایند؟"
✅ از آنها چیزی جز دود و خاکستر…
Forwarded from ترجمان علوم انسانى
🎯 در دنیای امروز لذتگرایی اخلاقیتر از مصرفگرایی است
— خوشبختی حسی گذراست، اپیکور به ما میآموزد چگونه بیشتر آن را بچشیم
📍خوشبختی چیست؟ هر کسی پاسخ خاص خودش را دارد. بعضی آن را در ثروت و قدرت میجویند و برخی میگویند تنها از مسیر زندگی اخلاقی است که میتوان به آن رسید. در میان مکتبهای فلسفی باستانی، جنجالیترین پاسخ را اپیکور و پیروان او داشتند. پاسخی که در نگاه عموم مردم به لذتپرستی و خوشباشی معروف شده است، اما اگر سراغ متنهای اصلی این فیلسوف برویم، خواهیم دید که آموزههای او میتواند راهی برای نجاتیافتن از دنیای حریص و رقابتجوی امروزی به ما نشان دهد.
🔖 ۳۷۰۰ کلمه
⏰ زمان مطالعه: ۲۳ دقيقه
📌 ادامۀ مطلب را در لینک زیر بخوانید:
http://tarjomaan.com/neveshtar/9626/
🔻خرید اشتراک چهار شمارۀ فصلنامۀ ترجمان
🔗 @tarjomaanweb
— خوشبختی حسی گذراست، اپیکور به ما میآموزد چگونه بیشتر آن را بچشیم
📍خوشبختی چیست؟ هر کسی پاسخ خاص خودش را دارد. بعضی آن را در ثروت و قدرت میجویند و برخی میگویند تنها از مسیر زندگی اخلاقی است که میتوان به آن رسید. در میان مکتبهای فلسفی باستانی، جنجالیترین پاسخ را اپیکور و پیروان او داشتند. پاسخی که در نگاه عموم مردم به لذتپرستی و خوشباشی معروف شده است، اما اگر سراغ متنهای اصلی این فیلسوف برویم، خواهیم دید که آموزههای او میتواند راهی برای نجاتیافتن از دنیای حریص و رقابتجوی امروزی به ما نشان دهد.
🔖 ۳۷۰۰ کلمه
⏰ زمان مطالعه: ۲۳ دقيقه
📌 ادامۀ مطلب را در لینک زیر بخوانید:
http://tarjomaan.com/neveshtar/9626/
🔻خرید اشتراک چهار شمارۀ فصلنامۀ ترجمان
🔗 @tarjomaanweb
Forwarded from رجاوندان شهر امید
🔔🔔لطفا" زنگ گوشیتون رو فعال بفرمایید :
یکشنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۹
ساعت ۱۹ تا ۲۱:۰۵
📖 " توسعه به مثابه آزادی "
دو جلسه قبل، در ارائه کتاب "پساتوسعه" تا پاسی از شب، بحثی جدی بین حاضرین درگرفته بود که انگیزه ای شد برای علیرضای عزیز ما برای ارائه این کتاب 🤓👏👏👏
"آمارتیا سن"، اقتصاددانی هندی (درواقع همشهری محمد یونس که قبلا" کتاب کسب و کار اجتماعی او را ارائه کردیم) ، برنده نوبل اقتصاد ۱۹۹۸ و استاد فلسفه و اقتصاد دانشگاه هاروارد است.
اندیشه های او در این کتاب که از ابعاد مختلف مشارکت زنان، انواع آزادی و عدالت اجتماعی با ما سخن می گوید، دریچه های جدیدی را به روی مخاطب باز می کند؛ به خصوص وقتی از "آزادی به مثابه تعهد اجتماعی" و از "فقر به مثابه محرومیت از قابلیت ها" سخن می گوید...
ارائه از طریق نرم افزار GoToMeeting خواهد بود که لینک دانلود و نحوه استفاده از آن در کانال قرارداده شده
لینک خود جلسه، روز جلسه، زیر همین آگهی در کانال قرار خواهد گرفت.
#31
@rajavandan
یکشنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۹
ساعت ۱۹ تا ۲۱:۰۵
📖 " توسعه به مثابه آزادی "
دو جلسه قبل، در ارائه کتاب "پساتوسعه" تا پاسی از شب، بحثی جدی بین حاضرین درگرفته بود که انگیزه ای شد برای علیرضای عزیز ما برای ارائه این کتاب 🤓👏👏👏
"آمارتیا سن"، اقتصاددانی هندی (درواقع همشهری محمد یونس که قبلا" کتاب کسب و کار اجتماعی او را ارائه کردیم) ، برنده نوبل اقتصاد ۱۹۹۸ و استاد فلسفه و اقتصاد دانشگاه هاروارد است.
اندیشه های او در این کتاب که از ابعاد مختلف مشارکت زنان، انواع آزادی و عدالت اجتماعی با ما سخن می گوید، دریچه های جدیدی را به روی مخاطب باز می کند؛ به خصوص وقتی از "آزادی به مثابه تعهد اجتماعی" و از "فقر به مثابه محرومیت از قابلیت ها" سخن می گوید...
ارائه از طریق نرم افزار GoToMeeting خواهد بود که لینک دانلود و نحوه استفاده از آن در کانال قرارداده شده
لینک خود جلسه، روز جلسه، زیر همین آگهی در کانال قرار خواهد گرفت.
#31
@rajavandan
نشست بالا قبلا برگزار شد. برای نشست های بعدی لطفا به خود کانال نگاه کنید.
در این نشست ها یک کتاب یا موضوع در خور تامل بحث می شود. 👆👆👆
در این نشست ها یک کتاب یا موضوع در خور تامل بحث می شود. 👆👆👆
جخ امروز ...
احمد شاملو
=========ه
جخ امروز
از مادر نزادهام
نه
عمرِ جهان بر من گذشته است.
نزدیکترین خاطرهام خاطرهی قرنهاست.
بارها به خونِمان کشیدند
به یاد آر،
و تنها دستآوردِ کشتار
نانپارهی بیقاتقِ سفرهی بیبرکتِ ما بود.
اعراب فریبم دادند
بُرجِ موریانه را به دستانِ پُرپینهی خویش بر ایشان در گشودم،
مرا و همگان را بر نطعِ سیاه نشاندند و
گردن زدند.
نماز گزاردم و قتلِ عام شدم
که رافضیام دانستند.
نماز گزاردم و قتلِ عام شدم
که قِرمَطیام دانستند.
آنگاه قرار نهادند که ما و برادرانِمان یکدیگر را بکشیم و
این
کوتاهترین طریقِ وصولِ به بهشت بود!
به یاد آر
که تنها دستآوردِ کشتار
جُلپارهی بیقدرِ عورتِ ما بود.
خوشبینیِ برادرت تُرکان را آواز داد
تو را و مرا گردن زدند.
سفاهتِ من چنگیزیان را آواز داد
تو را و همگان را گردن زدند.
یوغِ ورزاو بر گردنِمان نهادند.
به گاوآهنمان بستند
بر گُردهمان نشستند
و گورستانی چندان بیمرز شیار کردند
که بازماندگان را
هنوز از چشم
خونابه روان است.
کوچِ غریب را به یاد آر
از غُربتی به غُربتِ دیگر،
تا جُستجوی ایمان
تنها فضیلتِ ما باشد.
به یاد آر:
تاریخِ ما بیقراری بود
نه باوری
نه وطنی.
===========ه
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4867
برگرفته از کانال "شعرخوانی: t.me/Reading_poem
احمد شاملو
=========ه
جخ امروز
از مادر نزادهام
نه
عمرِ جهان بر من گذشته است.
نزدیکترین خاطرهام خاطرهی قرنهاست.
بارها به خونِمان کشیدند
به یاد آر،
و تنها دستآوردِ کشتار
نانپارهی بیقاتقِ سفرهی بیبرکتِ ما بود.
اعراب فریبم دادند
بُرجِ موریانه را به دستانِ پُرپینهی خویش بر ایشان در گشودم،
مرا و همگان را بر نطعِ سیاه نشاندند و
گردن زدند.
نماز گزاردم و قتلِ عام شدم
که رافضیام دانستند.
نماز گزاردم و قتلِ عام شدم
که قِرمَطیام دانستند.
آنگاه قرار نهادند که ما و برادرانِمان یکدیگر را بکشیم و
این
کوتاهترین طریقِ وصولِ به بهشت بود!
به یاد آر
که تنها دستآوردِ کشتار
جُلپارهی بیقدرِ عورتِ ما بود.
خوشبینیِ برادرت تُرکان را آواز داد
تو را و مرا گردن زدند.
سفاهتِ من چنگیزیان را آواز داد
تو را و همگان را گردن زدند.
یوغِ ورزاو بر گردنِمان نهادند.
به گاوآهنمان بستند
بر گُردهمان نشستند
و گورستانی چندان بیمرز شیار کردند
که بازماندگان را
هنوز از چشم
خونابه روان است.
کوچِ غریب را به یاد آر
از غُربتی به غُربتِ دیگر،
تا جُستجوی ایمان
تنها فضیلتِ ما باشد.
به یاد آر:
تاریخِ ما بیقراری بود
نه باوری
نه وطنی.
===========ه
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4867
برگرفته از کانال "شعرخوانی: t.me/Reading_poem
Telegram
گاه فرست غلامعلی کشانی
صنعتِ پزشکیِ کاسبکارانهی فاسد
========================ه
این نوشته به صنعت پزشکی در ایران و جهان میپردازد تا نشان بدهد که امر درمانهای رایج مدتهاست که در کنار حمایت یا سکوت دولتها از موضوع کاهش نسبی درد و درمان بیمار فراتر رفته و بهکلی تبدیل به یکی از عرصههای تولید ثروت در سیستم بازار آزاد شده است.
اما در هر صورت راههای نجاتی باید جُست :
این روزها عجیب نیست که در معابر عمومی با بیلبوردهای سراسری یا کوچکتری برخورد کنید که خدمات پزشکی یا خدمات دندانپزشکی را تبلیغ میکنند. این تبلیغات حرفهای است و از مدلهای عکاسی در آنها استفاده میشود. از قدیم، نظامپزشکی فقط اجازه میداد دو تابلوی استاندارد نیممتریِ عمود بر هم روی دیوار مطب، وجود دکتر را نشان بدهد.
- روزنامهی شرق در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۷، گزارشی را با عنوان "تبانی در اتاقِ عمل" منتشر میکند. عنوانهای فرعی به این شرح اند: "همه می دانند حتی وزیر بهداشت"، "کالای چینی به جای جنس مرغوب"، "قیمت های غیرواقعی به دلیل رشوه به پزشکان"، "رشوه به پزشکان از چه زمانی شروع شد"، "رزیدنت ها هم رشوه می گیرند". گزارش بسیار تکاندهنده است. اصل مطلب به دنبال رشوهای است که شرکتهای تجهیزات پزشکی به جراح میدهند، بهطوری که در سال به حداکثر ۲۰۰ میلیون تومان میرسد یا اینکه جراح را رایگان به خارج میفرستند. یکی دو نمونه روایت گزارش را میخوانیم:
[چند سال پیش این پزشک برای خرید استنت دارویی به من مراجعه کرد که به او گفتم تاریخ مصرفشان تمام شده است. در کمال ناباوری به من گفت اشکال ندارد؛ نصف قیمت آنها را به من بفروش با مسئولیت خودم آنها را در بدن بیماران کار می گذارم. استنت وسیله ای برای بازنگه داشتن شریان های کرونر قلبی یا سایر عروق بدن مثل عروق کاروتید مغزی است که تنگ یا بسته شده اند. فنر های دارویی به تدریج از خود موادی آزاد می کنند که جلوی بسته شدن مجدد استنت را تا حدی می گیرند؛ بنابراین باعث افزایش میزان بروز تنگی مجدد عروق کرونر و افزایش نیاز به انجام مجدد آنژیوپلاستی یا جراحی قلبِ باز در ماه های پس از آنژیوگرافی می شوند.]
[یکی از جراحان هست که هر وقت یاد کارش می افتم، حالم از شغلی که دارم به هم می خورد. صحبت از چهار سال پیش است. این پزشک بیماران را برای خرید وسیله نزد من می فرستاد؛ از من وسیله ای خریداری می کردند که وقتی شخصی ای سی ال زانویش پاره می شود با آن داخل زانوی بیمار را شیو می کنند. همه بیمارانی که برای خرید می آمدند، شرایط مالی خوبی نداشتند. یادم هست یکی از بیمارانش کارگر بود و برای ۲۰۰ هزار تومان شناسنامه اش را گرو گذاشت. بعد از مدتی وقتی برای مذاکرات کاری به دفتر کارش رفتم، در کمدش را باز کرد؛ حدود ۶۰ عدد از آن دستگاه ها به صورت آکبند داخل کمدش بود. به من گفت اینها را چند تومان از من می خری؟ هرکدام از وسیله های قبلی که بیماران خریداری می کردند را برای چند نفر استفاده کردم و اینها به صورت آکبند و دست نخورده باقی مانده؛ اگر بخواهی با نصف قیمت به خودت می فروشم.]
[مدتی پیش یکی از رزیدنت ها با من تماس گرفت و می گفت برای یکی از بیماران که نیاز به پیچ گذاری نداشته است، چند پیچ در کمرش کار گذاشته است. با حالتی این جملات را می گفت که خوشحال باشم که بدون اینکه بیمار نیاز به عمل داشته باشد، برای خرید تجهیزات به من سود رسانده است.]
[یک جراح ایرانی شاغل در آمریکا میگوید که در آنجا ضرورتِ هر عمل جراحی را حداقل باید سه جراح دیگر تایید کنند.]
- یک پزشک عمومی بعد از مدتی کار مرتبط، مطبی باز میکند و خدمات زیر را هم در مطب و هم در درمانگاه خصوصی ارائه میکند (به نقل از یک بیلبورد):
لیزر موهای زائد بدن، درمان جوش، اسکار و لک، با جدید ترین متد پی آر پی، میکرو نیدلینگ جهت جوانسازی ، درمان قطعیِ چین و چروک، اسکار، استریای بارداری، لک، و ... با جدید ترین دستکاه دِرماپِنِ ۳، لیفتینگ و آر افِ صورت، میکرودرمی، هیدرودرمی و ویتامینه، برداشتن خال، زگیل و انواع ضایعاتِ پوستی، تزریق بوتاکس، تزریق انواعِ ژل و فیلر، انجام کویتیشن جهت رفع چاقی موضعی و سلولیت، رژیم درمانی، ماساژ صورت و ... ادامه در آدرس زیر:👇👇👇
https://ghkeshani.com/medicalcorruptindustry/
نک:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4870
========================ه
این نوشته به صنعت پزشکی در ایران و جهان میپردازد تا نشان بدهد که امر درمانهای رایج مدتهاست که در کنار حمایت یا سکوت دولتها از موضوع کاهش نسبی درد و درمان بیمار فراتر رفته و بهکلی تبدیل به یکی از عرصههای تولید ثروت در سیستم بازار آزاد شده است.
اما در هر صورت راههای نجاتی باید جُست :
این روزها عجیب نیست که در معابر عمومی با بیلبوردهای سراسری یا کوچکتری برخورد کنید که خدمات پزشکی یا خدمات دندانپزشکی را تبلیغ میکنند. این تبلیغات حرفهای است و از مدلهای عکاسی در آنها استفاده میشود. از قدیم، نظامپزشکی فقط اجازه میداد دو تابلوی استاندارد نیممتریِ عمود بر هم روی دیوار مطب، وجود دکتر را نشان بدهد.
- روزنامهی شرق در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۷، گزارشی را با عنوان "تبانی در اتاقِ عمل" منتشر میکند. عنوانهای فرعی به این شرح اند: "همه می دانند حتی وزیر بهداشت"، "کالای چینی به جای جنس مرغوب"، "قیمت های غیرواقعی به دلیل رشوه به پزشکان"، "رشوه به پزشکان از چه زمانی شروع شد"، "رزیدنت ها هم رشوه می گیرند". گزارش بسیار تکاندهنده است. اصل مطلب به دنبال رشوهای است که شرکتهای تجهیزات پزشکی به جراح میدهند، بهطوری که در سال به حداکثر ۲۰۰ میلیون تومان میرسد یا اینکه جراح را رایگان به خارج میفرستند. یکی دو نمونه روایت گزارش را میخوانیم:
[چند سال پیش این پزشک برای خرید استنت دارویی به من مراجعه کرد که به او گفتم تاریخ مصرفشان تمام شده است. در کمال ناباوری به من گفت اشکال ندارد؛ نصف قیمت آنها را به من بفروش با مسئولیت خودم آنها را در بدن بیماران کار می گذارم. استنت وسیله ای برای بازنگه داشتن شریان های کرونر قلبی یا سایر عروق بدن مثل عروق کاروتید مغزی است که تنگ یا بسته شده اند. فنر های دارویی به تدریج از خود موادی آزاد می کنند که جلوی بسته شدن مجدد استنت را تا حدی می گیرند؛ بنابراین باعث افزایش میزان بروز تنگی مجدد عروق کرونر و افزایش نیاز به انجام مجدد آنژیوپلاستی یا جراحی قلبِ باز در ماه های پس از آنژیوگرافی می شوند.]
[یکی از جراحان هست که هر وقت یاد کارش می افتم، حالم از شغلی که دارم به هم می خورد. صحبت از چهار سال پیش است. این پزشک بیماران را برای خرید وسیله نزد من می فرستاد؛ از من وسیله ای خریداری می کردند که وقتی شخصی ای سی ال زانویش پاره می شود با آن داخل زانوی بیمار را شیو می کنند. همه بیمارانی که برای خرید می آمدند، شرایط مالی خوبی نداشتند. یادم هست یکی از بیمارانش کارگر بود و برای ۲۰۰ هزار تومان شناسنامه اش را گرو گذاشت. بعد از مدتی وقتی برای مذاکرات کاری به دفتر کارش رفتم، در کمدش را باز کرد؛ حدود ۶۰ عدد از آن دستگاه ها به صورت آکبند داخل کمدش بود. به من گفت اینها را چند تومان از من می خری؟ هرکدام از وسیله های قبلی که بیماران خریداری می کردند را برای چند نفر استفاده کردم و اینها به صورت آکبند و دست نخورده باقی مانده؛ اگر بخواهی با نصف قیمت به خودت می فروشم.]
[مدتی پیش یکی از رزیدنت ها با من تماس گرفت و می گفت برای یکی از بیماران که نیاز به پیچ گذاری نداشته است، چند پیچ در کمرش کار گذاشته است. با حالتی این جملات را می گفت که خوشحال باشم که بدون اینکه بیمار نیاز به عمل داشته باشد، برای خرید تجهیزات به من سود رسانده است.]
[یک جراح ایرانی شاغل در آمریکا میگوید که در آنجا ضرورتِ هر عمل جراحی را حداقل باید سه جراح دیگر تایید کنند.]
- یک پزشک عمومی بعد از مدتی کار مرتبط، مطبی باز میکند و خدمات زیر را هم در مطب و هم در درمانگاه خصوصی ارائه میکند (به نقل از یک بیلبورد):
لیزر موهای زائد بدن، درمان جوش، اسکار و لک، با جدید ترین متد پی آر پی، میکرو نیدلینگ جهت جوانسازی ، درمان قطعیِ چین و چروک، اسکار، استریای بارداری، لک، و ... با جدید ترین دستکاه دِرماپِنِ ۳، لیفتینگ و آر افِ صورت، میکرودرمی، هیدرودرمی و ویتامینه، برداشتن خال، زگیل و انواع ضایعاتِ پوستی، تزریق بوتاکس، تزریق انواعِ ژل و فیلر، انجام کویتیشن جهت رفع چاقی موضعی و سلولیت، رژیم درمانی، ماساژ صورت و ... ادامه در آدرس زیر:👇👇👇
https://ghkeshani.com/medicalcorruptindustry/
نک:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4870
عدم خشونت
صنعتِ پزشکیِ کاسبکارانهی فاسد - عدم خشونت
برای اشتراک در همین سایت، کانال گاه فرست و کانال آهستگیْ لطفا کلیک کنیدبرای دانلود کتابها لطفا همینجا را کلیک کنید برای اطلاعِ بیشتر در بارهی بحث زیر میتوانید به اینجا و اینجا و اینجا و اینجا نگاه کنید. – این روزها عجیب نیست که در معابر عمومی با…
گاه فرست غلامعلی کشانی
صنعتِ پزشکیِ کاسبکارانهی فاسد ========================ه این نوشته به صنعت پزشکی در ایران و جهان میپردازد تا نشان بدهد که امر درمانهای رایج مدتهاست که در کنار حمایت یا سکوت دولتها از موضوع کاهش نسبی درد و درمان بیمار فراتر رفته و بهکلی تبدیل به یکی…
نوشته ی روزبه فیض هم به مسئله ی درمان، به مثابه امری صنعتی-اقتصادی-حرفه ای می پردازد:
http://notes.feizonline.com/2020/03/medical-treatment-first-or-last-measure/
نک:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4869
http://notes.feizonline.com/2020/03/medical-treatment-first-or-last-measure/
نک:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4869
روزبه فیض
خدمات درمانی: اولین یا آخرین راهِ حل؟ - روزبه فیض
نگاه ما به خدمات درمانی یا پزشکی چگونه باید باشد؟ در صورت ناخوشی، آیا مراجعه به این نوع خدمات که ماهیتی صنعتی-اقتصادی-حرفهای دارند را جزوِ گزینههای اولیه در نظر میگیریم یا آخرینها؟ حرف من در این یادداشت این است که خدمات درمانی را باید به عنوان نوع نوعی…
Forwarded from هزار خط ناتمام
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM