گاه‌ فرست غلامعلی کشانی
1.54K subscribers
994 photos
316 videos
185 files
1.58K links
این‌جا گاهی مطالبی می بینید که شاید در زندگیِ عملی‌تانْ مفید باشند.


در صورت مفید دیدن، لطفا کانال را معرفی کنید.


کتاب ها در سایت عدم خشونت:
ghkeshani.com
و
t.me/ahestegisadegi

t.me/ghkesh : تماس
Download Telegram
Forwarded from هزار خط ناتمام
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
چرا مکتب رواقی اهمیت دارد؟
#رواقی_گری، #مدرسه_زندگی، #سنکا

▪️مترجم: حسین محمدی‌زاده
▫️لینک ویدئو با کیفیت بالا در آپارات
🍂
Forwarded from هزار خط ناتمام
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
بوئتیوس و کتاب تسلای فلسفه
#رواقی_گری، #مدرسه_زندگی، #بوئتیوس، #تسلای_فلسفه

▪️مترجم: حسین محمدی‌زاده
▫️لینک ویدئو با کیفیت بالا در آپارات
🍂
رواقی گری👆 فرقه نیست و مراد و مریدِ (هر دو متوهم) نمی خواهد، حتما هم انزوا گرایی نیست، اما قطعا از توهمات ابلهانه ی سیاست بازان کوته بین هم به دور است،
و در عین حال به «عمل خیرِ» دیگر گزینانه - هر چه که باشد- به عنوان تعالی بخش فرد و اجتماع نگاه می کند.

خیام، حکیم بزرگ ما، تا حدی رونده ی همین راه است و
مصطفی ملکیان، اندیشه ورز مطرح این سرزمین، تحسین کننده ی نسبیِ این روال زندگی.

لطفا تامل و بررسیِ جدی تان را از کلیپِ «چرا مکتب رواقی اهمیت دارد؟» شروع کنید. (پنج کلیپ بالا👆)


کارهایی ارزنده از «مدرسه ی زندگی و تد»، و به همت زحمتکشانِ بی اَجر و مِنّت👇:

t.me/gahferestghkeshani/3994

t.me/gahferestghkeshani/3995

t.me/gahferestghkeshani/3996

t.me/gahferestghkeshani/3997

t.me/gahferestghkeshani/3998
✳️ تاملات مارکوس اورلیوس و نگاه رواقی به زندگی (۷)
===============================
انسان‌ها در پی جلبِ خشنودیِ چه موجودات اسفباری هستند!
چه اهداف تاسف‌انگیزی را، با چه وسایل اسفباری، تعقیب می‌کنند!
روزگار با چه سرعتی همه چیز را از میان خواهد برد.
چه بسیار چیزها را که تاکنون از میان برده است!

===============================
وقتی می‌خواهی شادمان شوی، به صفات خوب دوستانت بیندیش: قابلیتِ این، فروتنیِ آن، سخاوتِ دیگری و نظایرِ آن‌ها. در واقع بهترین درمان افسردگی این است که در اطرافیانِ خود شاهد نمونه‌‌های فراوانی از فضایل مختلف باشیم. پس همیشه آن‌ها را در برابر دیدگان‌ات داشته باش.

#رواقی مارکوس اورلیوس

=====================
ادامه در :
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4673
و در:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4671
✳️ تاملات مارکوس اورلیوس و اندیشه‌ی رواقی (۸)

فلانی مرا مسخره می‌کند؟ به خودش مربوط است. آن‌چه به من ربط دارد این است که هرگز حرفی نزنم یا کاری نکنم که در خور تمسخر باشد.
فلانی از من نفرت دارد؟ باز هم به خودش مربوط است.

آن‌چه به من ربط دارد این است که نسبت به همه مهربان و نیکوکار باشم و بدون بدگویی متقابل یا شکیباییِ متظاهرانه، به شیوه‌ای مثل فوکیونِ معروف با صراحت و بزرگواری او را به اشتباه خود واقف کنم [فوکیون، فرمانده و دولت‌مرد آتنی که مردم او را متهم به خیانت و محکوم به مرگ کردند. وقتی از او پرسیدند آخرین حرف‌ات چیست در پاسخ گفت: "از آتنی‌ها هیچ کینه‌ای ندارم."]. انسان باید چنین روحی داشته باشد؛ هرگز نباید خدایان او را در حال کینه و نفرت یا گله و شکایت از دردهایش ببینند.

اگر از قوانین مناسب وجودت پیروی کنی و فرمان طبیعت را بپذیری و به هر وسیله‌ای در پی سعادت و بهروزیِ همگان باشی، دیگر چه چیزی می‌تواند به تو زیان برساند؟
(تاملات مارکوس اورلیوس، فصل ۱۱، بند ۱۳، عرفان ثابتی، نشر ققنوس)
=====================================
✳️ پس‌نوشت گاه فرست:

سال‌ها پیش فکر می‌کردم این یا آن کتابْ، این یا آن شخص، این یا آن گروهْ ترازوی ارزیابیِ کل کیهان، طبیعتِ زمین و نحوه‌ی رفتارِ مردمان‌اش است، مثل خیلی از خیل‌های دیگر. کم‌کم که چشم‌ها باز تر شد، کمی از این ادعا پایین آمدم و دیدم نگاه‌های متفاوتی هم وجود دارند که شایسته‌ی تامل اند و من قرن‌ها از آن‌ها بی‌خبر بوده‌ام و بی‌خبر خواهم ماند.

باز هم گذشت تا دو سه سال پیش. کسی بانیِ خیر شد و گفت "فلان کتاب را بگیر، اما آهسته‌آهسته اش بخوان. عجله نکن. روزی یک صفحه. این کتاب برای تمام کردن نیست، برای عمل کردن است، برای بارها مراجعه کردنِ هر روزه است."

باورم نمی‌شد. کتاب را گرفتم. همان‌طور که بایدْ خواندم. دیدم الحق که درست می‌گفته، این کتاب برای همه‌ی طاقچه‌ها و همه‌ی جیب‌هاست، منتها امروز دیگر نمی‌گویم که حتما رازِ اسرارِ کیهان و طبیعت و انسان را بازگو می‌کند. فقط می‌گویم که با تو از اساسی‌ترین دلایلِ بی‌خردی و کوته‌بینی و بی‌رحمی و بی‌عدالتی، هم در سطح فردی و هم اجتماعی حرف می‌زند و تو را به جایی می‌رساند که زندگیِ سالم را حداقل بدانی که چیست و اگر هم خواستی آن را عملی کنی.

تاملات مارکوس اورلیوس (۱۲۱-۱۸۰ میلادی)، که واگویه‌های یک امپراتور برای شخصِ خودش بوده و برای خواننده نوشته نشده، در طی سفر او از رومِ باستان برای دفع حمله‌ای در آلمان نوشته شده و خوشبختانه تا امروز دست نخورده به دست ما رسیده. مثل کتاب‌های افلاطون و سایر فیلسوفانِ باستان. بنابراین بحثی برای ردّ انتساب به او مطرح نشده است. او یکی از چهار رواقیِ مشهور تاریخ فلسفه‌ی عملی است که اتفاقا امپراتور هم بوده و صاحب مُکنت و ثروت، در کنار زنون، سنکا و البته اپیکتِتوسِ کارتُن خواب!
بگذریم ...،
بعد از این که کتاب را یک بار تمام کردم، این یادداشت را در اول کتاب نوشتم:
"کتابی برای تمام فصول،
در تعجب‌ام که این همه حرافی در باره ی حَرف‌ها، حُکم‌ها، حِکمت‌ها و عرفان‌های مثلا بزرگِ (اما در بیشترِ مواقع کم مایه و کم عمق) انجام می‌گیرد، ولی کتابی این چنین ساده و فروتن و بی‌ادعا، اما پُرمایه نادیده گرفته می‌شود، کتابی ساده‌، و مثلا باستانی، ولی "روزآمد"، و کاملا رو به هدف!"

از این کتاب حداقل سه ترجمه دیده‌ام.اولی در بالا، دومی ترجمه‌ی نشر نی، یک ناشر معتبر دیگر است، سومی مربوط به بیش از ۱۰۰ سال پیش است از زنده یاد طالبوف: تفکرات مارکوس اورلیوس، انتشارات معتبرِ نگاه معاصر.

#رواقی مارکوس اورلیوس

✳️ سیاست = آموزش

https://t.me/GahFerestGhKeshani/4697
✳️ تاملات مارکوس اورلیوس و اندیشه‌ی رواقی (۸)

فلانی مرا مسخره می‌کند؟ به خودش مربوط است. آن‌چه به من ربط دارد این است که هرگز حرفی نزنم یا کاری نکنم که در خور تمسخر باشد.
فلانی از من نفرت دارد؟ باز هم به خودش مربوط است.

آن‌چه به من ربط دارد این است که نسبت به همه مهربان و نیکوکار باشم و بدون بدگویی متقابل یا شکیباییِ متظاهرانه، به شیوه‌ای مثل فوکیونِ معروف با صراحت و بزرگواری او را به اشتباه خود واقف کنم [فوکیون، فرمانده و دولت‌مرد آتنی که مردم او را متهم به خیانت و محکوم به مرگ کردند. وقتی از او پرسیدند آخرین حرف‌ات چیست در پاسخ گفت: "از آتنی‌ها هیچ کینه‌ای ندارم."]. انسان باید چنین روحی داشته باشد؛ هرگز نباید خدایان او را در حال کینه و نفرت یا گله و شکایت از دردهایش ببینند.

اگر از قوانین مناسب وجودت پیروی کنی و فرمان طبیعت را بپذیری و به هر وسیله‌ای در پی سعادت و بهروزیِ همگان باشی، دیگر چه چیزی می‌تواند به تو زیان برساند؟
(تاملات مارکوس اورلیوس، فصل ۱۱، بند ۱۳، عرفان ثابتی، نشر ققنوس)

#رواقی مارکوس اورلیوس
ادامه در

https://t.me/GahFerestGhKeshani/4696
گاه‌ فرست غلامعلی کشانی
✳️ تاملات مارکوس اورلیوس و اندیشه‌ی رواقی (۸) فلانی مرا مسخره می‌کند؟ به خودش مربوط است. آن‌چه به من ربط دارد این است که هرگز حرفی نزنم یا کاری نکنم که در خور تمسخر باشد. فلانی از من نفرت دارد؟ باز هم به خودش مربوط است. آن‌چه به من ربط دارد این است…
خواننده‌ای گرامی پیام زیر را فرستاده‌اند:
با سلام و احترام
این مقاله‌ی زیر هم برای عاشقان رواقی گری به نظرم مفید باشد.
مدتی است از رواقی گری بسیار می گویید، از نظر من اهل رواقی گری برای خود غاری می سازند که از جامعه به دور باشند.

این نظر منه که خاصیتِ عرفان منفعل کردنه، یعنی نسبت به جامعه و پیرامون بی تفاوت بودن و در یک خلسه فرو رفتن، که باتوجه به تنیدگی زندگی انسانها در این جوامع کنونی، پذیرفتنِ این بی تفاوتی برای من بسیار سخته.
ممنونم.
======================
از لطف و حساسیت این خواننده‌ی بزرگوار خیلی خیلی متشکرم.
حالا یادداشتی را می‌خوانیم که در نقدِ "رواقی‌گریِ افراطی" (به‌تعبیر نویسنده) نوشته شده است.

اما قبل از خواندن این نقد، یکی دو نکته:

- این کمترین عاشق هیچ طرز فکری نیست و دادن چک سفید به هر مجموعه‌ی فکری (با هر ادعایی) را عین بلاهت می‌داند؛اما معرفی و استفاده از نکات مثبتِ یک اندیشه یا مجموعه‌ی اندیشه را عین عقلانیت می‌داند.

- این کمترین، رواقی‌گری را به‌‌عنوان راه‌حلِ بسته‌بندی‌شده‌ی مطلقِ معضلاتِ فردی یا فردی-اجتماعی نمی‌داند. اما نکاتِ مثبت آن را از نظر دور نمی‌دارد. پس معرفیِ سخنان رواقیون، الزاما مترادف با عاشقِ آن‌ها بودن نمی‌تواند باشد.

- دو تن از شاخص‌ترین رواقیون باستان و دوران مدرن‌ (مارکوس اورلیوس و هنری دیوید ثورو) به شدت درگیرِ اجتماعیاتِ دور و بر خود بودند و این درگیری را عینِ رواقی‌گری‌شان می‌دانسته‌اند.

اما دو تن از رواقیون مشهورِ معاصر:
- زنده یاد همایون صنعتی زاده‌ که کارآفرین اجتماعی بزرگی بوده و رواقیِ عامل در زندگی بوده و نه رواقی فلسفی و نظری.

- خوسه موخیکا ، رئیس‌جمهور اوروگوئه (۲۰۰۹-۲۰۱۴) ، انسانی ساده زیست و معمولی. یشون خوشبختانه هنوز زنده اند.

که بهتر است خودتان در کانال گاه فرست و سایت عدم خشونت اسم این دو را سرچ کنید تا با آنان بیشتر آشنا بشوید.

- مستنداتِ مفهومی به نامِ "رواقی‌گریِ افراطی" برای من معلوم نیست. آن چیز که تا حدودی معلوم است، مفهومِ رواقی‌گری است که یکی از نمونه‌های رهروان‌اش همین مارکوسِ امپراتور روم بوده است و بعضی سخنان او در این کانال آمده.

- نویسنده‌ی محترمِ یادداشت بینش‌هایی را به رواقیون نسبت داده‌اند که من به هیچ‌وجه در سخنانِ چهار رواقیِ نامدارِ باستان ندیده‌ام.

- نویسنده‌ی محترمِ یادداشت، بینش‌هایی را به‌عنوان رواقی معرفی کرده‌اند که به‌نظرم بیشتر به نگاه‌های عرفانی شباهت دارند و نه رواقی. می‌پذیریم که رواقیون کاملا با عرفا و عرفانیون فرق دارند. عرفانیون باید خود جوابگوی نظرات خود باشند.

- و در آخر، بنده به عنوان یک خواننده‌ی متن ایشان، نظراتی دارم در ایضاح و طرح مساله، که وارد آن نمی‌شوم و فقط با نشر متن نویسنده‌ی ‌گرامی، قضاوت را به عهده‌ی خرد آگاهِ خوانندگان عزیز می‌گذارم، به شرطی که تلاش کنند رواقی‌گری را بیشتر بشناسند تا بتوانند اولا نکات بدرد‌خور اش را در زندگی به کار ببندند، و ثانیا، تا بتوانند در باره‌ی ایراد‌های نویسنده‌ی محترم قضاوت درستی داشته باشند.

#رواقی مارکوس اورلیوس

✳️ یادداشتی در باب نقد "رواقی‌گری افراطی":👇👇👇

https://t.me/GahFerestGhKeshani/4712
تاملات مارکوس اورلیوس (۹)



به‌زودی خواهی مرد؛ ولی هنوز نه ثابت‌قدمی و نه آرام و قرار داری؛ هنوز فکر می‌کنی که اموز ِ بیرونی می‌توانند به تو آسیب رسانند؛ هنوز نسبت به همه بخشنده نیستی و هنوز قانع نشده‌ای که خردمندی چیزی نیست جز عادلانه رفتار کردن.
(بند ۳۷ از کتاب چهارم تاملات مارکوس اورلیوس، نشر ققنوس)

#رواقی مارکوس اورلیوس
ادامه در:

https://t.me/GahFerestGhKeshani/4772
تاملات مارکوس اورلیوس (۹)


✳️ به‌زودی خواهی مرد؛ ولی هنوز نه ثابت‌قدمی و نه آرام و قرار داری؛ هنوز فکر می‌کنی که امور ِ بیرونی می‌توانند به تو آسیب رسانند؛ هنوز نسبت به همه بخشنده نیستی و هنوز قانع نشده‌ای که خردمندی چیزی نیست جز عادلانه رفتار کردن.
(بند ۳۷ از کتاب چهارم تاملات مارکوس اورلیوس، نشر ققنوس)
======================

✳️پس‌نوشت گاه فرست:

سال‌ها پیش فکر می‌کردم این یا آن کتابْ، این یا آن شخص، این یا آن گروهْ ترازوی ارزیابیِ کل کیهان، طبیعتِ زمین و نحوه‌ی رفتارِ مردمان‌اش است، مثل خیلی از خیل‌های دیگر. کم‌کم که چشم‌ها باز تر شد، کمی از این ادعا پایین آمدم و دیدم نگاه‌های متفاوتی هم وجود دارند که شایسته‌ی تامل اند و من قرن‌ها از آن‌ها بی‌خبر بوده‌ام و بی‌خبر خواهم ماند.

باز هم گذشت تا دو سه سال پیش. کسی بانیِ خیر شد و گفت "فلان کتاب را بگیر، اما آهسته‌آهسته اش بخوان. عجله نکن. روزی یک صفحه. این کتاب برای تمام کردن نیست، برای عمل کردن است، برای بارها مراجعه کردنِ هر روزه است."

باورم نمی‌شد. کتاب را گرفتم. همان‌طور که بایدْ خواندم. دیدم الحق که درست می‌گفته، این کتاب برای همه‌ی طاقچه‌ها و همه‌ی جیب‌هاست، منتها امروز دیگر نمی‌گویم که حتما رازِ اسرارِ کیهان و طبیعت و انسان را بازگو می‌کند. فقط می‌گویم که با تو از اساسی‌ترین دلایلِ بی‌خردی و کوته‌بینی و بی‌رحمی و بی‌عدالتی، هم در سطح فردی و هم اجتماعی حرف می‌زند و تو را به جایی می‌رساند که زندگیِ سالم را حداقل بدانی که چیست و اگر هم خواستی آن را عملی کنی.

تاملات مارکوس اورلیوس (۱۲۱-۱۸۰ میلادی)، که واگویه‌های یک امپراتور برای شخصِ خودش بوده و برای خواننده نوشته نشده، در طی سفر او از رومِ باستان برای دفع حمله‌ای در آلمان نوشته شده و خوشبختانه تا امروز دست نخورده به دست ما رسیده. مثل کتاب‌های افلاطون و سایر فیلسوفانِ باستان. بنابراین بحثی برای ردّ انتساب به او مطرح نشده است. او یکی از چهار رواقیِ مشهور تاریخ فلسفه‌ی عملی است که اتفاقا امپراتور هم بوده و صاحب مُکنت و ثروت، در کنار زنون، سنکا و البته اپیکتِتوسِ کارتُن خواب!
بگذریم ...،
بعد از این که کتاب را یک بار تمام کردم، این یادداشت را در اول کتاب نوشتم:
"کتابی برای تمام فصول،
در تعجب‌ام که این همه حرافی در باره ی حَرف‌ها، حُکم‌ها، حِکمت‌ها و عرفان‌های مثلا بزرگِ (اما در بیشترِ مواقع کم مایه و کم عمق) انجام می‌گیرد، ولی کتابی این چنین ساده و فروتن و بی‌ادعا، اما پُرمایه نادیده گرفته می‌شود، کتابی ساده‌، و مثلا باستانی، ولی "روزآمد"، و کاملا رو به هدف!"

از این کتاب حداقل سه ترجمه دیده‌ام.اولی در بالا، دومی ترجمه‌ی نشر نی، یک ناشر معتبر دیگر است، سومی مربوط به بیش از ۱۰۰ سال پیش است از زنده یاد طالبوف: تفکرات مارکوس اورلیوس، انتشارات معتبرِ نگاه معاصر.

#رواقی مارکوس اورلیوس

https://t.me/GahFerestGhKeshani/4771
✳️ تاملات مارکوس اورلیوس (۱۰)
به زندگی کسانی بیندیش که برای امیالِ خود حد و مرزی قائل نشده‌اند، کسانی که به اوج افتخار، سیه‌روزی، کینه‌توزی، یا به اوج هر چیزِ تصادفیِ دیگری رسیده‌اند؛ و سپس از خود بپرس:
"اکنون آن‌ها کجایند؟"

از آن‌ها چیزی جز دود و خاکستر و افسانه بر جای نمانده؛ شاید حتی افسانه‌ای هم بر جای نمانده باشد.

به نمونه‌های بی‌شمار بیندیش: فابیوس کاتولینوس در املاک‌اش، لوسیوس لوپوس در باغ‌هایش، استرتینیوس در بایا، تیریوس در کاپری، ولیوس روفوس، و هر چیز دیگری که می‌تواند موجبِ غرور شود.

چقدر تلاش و کوششِ آن‌ها حقارت‌بار بوده است!

آن‌چه در خورِ فیلسوف است آن است که در پیِ عدالت، اعتدال و اطاعت از خدایان باشد –‌ولی همیشه با سادگی و یک‌رنگی، زیرا تحمل‌ناپذیرترین چیز غروری است که در زیرِ لباس فروتنی نمایان باشد.
(تاملات، مارکوس اورلیوس، عرفان ثابتی، نشر ققنوس، کتاب ۱۲، بند۲۷.

✳️ توضیح لازم: روایت‌ها و ترجمه‌های مختلفی از این کتاب شده است که با هم انطباق ندارند. اما ما با خود کلام کار داریم و همه‌ی نقل‌ها را منسوب به او فرض می‌کنیم.)




========================ه
✳️پس‌نوشت گاه فرست:

سال‌ها پیش فکر می‌کردم این یا آن کتابْ، این یا آن شخص، این یا آن گروهْ ترازوی ارزیابیِ کل کیهان، طبیعتِ زمین و نحوه‌ی رفتارِ مردمان‌اش است، مثل خیلی از خیل‌های دیگر. کم‌کم که چشم‌ها باز تر شد، کمی از این ادعا پایین آمدم و دیدم نگاه‌های متفاوتی هم وجود دارند که شایسته‌ی تامل اند و من قرن‌ها از آن‌ها بی‌خبر بوده‌ام و بی‌خبر خواهم ماند.

باز هم گذشت تا دو سه سال پیش. کسی بانیِ خیر شد و گفت "فلان کتاب را بگیر، اما آهسته‌آهسته اش بخوان. عجله نکن. روزی یک صفحه. این کتاب برای تمام کردن نیست، برای عمل کردن است، برای بارها مراجعه کردنِ هر روزه است."

باورم نمی‌شد. کتاب را گرفتم. همان‌طور که بایدْ خواندم. دیدم الحق که درست می‌گفته، این کتاب برای همه‌ی طاقچه‌ها و همه‌ی جیب‌هاست، منتها امروز دیگر نمی‌گویم که حتما رازِ اسرارِ کیهان و طبیعت و انسان را بازگو می‌کند. فقط می‌گویم که با تو از اساسی‌ترین دلایلِ بی‌خردی و کوته‌بینی و بی‌رحمی و بی‌عدالتی، هم در سطح فردی و هم اجتماعی حرف می‌زند و تو را به جایی می‌رساند که زندگیِ سالم را حداقل بدانی که چیست و اگر هم خواستی آن را عملی کنی.

تاملات مارکوس اورلیوس (۱۲۱-۱۸۰ میلادی)، که واگویه‌های یک امپراتور برای شخصِ خودش بوده و برای خواننده نوشته نشده، در طی سفر او از رومِ باستان برای دفع حمله‌ای در آلمان نوشته شده و خوشبختانه تا امروز دست نخورده به دست ما رسیده. مثل کتاب‌های افلاطون و سایر فیلسوفانِ باستان. بنابراین بحثی برای ردّ انتساب به او مطرح نشده است. او یکی از چهار رواقیِ مشهور تاریخ فلسفه‌ی عملی است که اتفاقا امپراتور هم بوده و صاحب مُکنت و ثروت، در کنار زنون، سنکا و البته اپیکتِتوسِ کارتُن خواب!
بگذریم ...،
بعد از این که کتاب را یک بار تمام کردم، این یادداشت را در اول کتاب نوشتم:
"کتابی برای تمام فصول،
در تعجب‌ام که این همه حرافی در باره ی حَرف‌ها، حُکم‌ها، حِکمت‌ها و عرفان‌های مثلا بزرگِ (اما در بیشترِ مواقع کم مایه و کم عمق) انجام می‌گیرد، ولی کتابی این چنین ساده و فروتن و بی‌ادعا، اما پُرمایه نادیده گرفته می‌شود، کتابی ساده‌، و مثلا باستانی، ولی "روزآمد"، و کاملا رو به هدف!"

از این کتاب حداقل سه ترجمه دیده‌ام.اولی در بالا، دومی ترجمه‌ی نشر نی، یک ناشر معتبر دیگر است، سومی مربوط به بیش از ۱۰۰ سال پیش است از زنده یاد طالبوف: تفکرات مارکوس اورلیوس، انتشارات معتبرِ نگاه معاصر.

#رواقی مارکوس اورلیوس


https://t.me/GahFerestGhKeshani/4862