Gholamali Keshani
Train Radio
#غلامعلی_کشانی
مدت زمان: ۷ دقیقه ۵۱ ثانیه
گوینده: #معصومه_فروزش
نویسنده: #عبدالله_کریمی
آهنگساز: #مهدی_اکبری
#رادیو_قطار:
Telegram: @Train_Radio
Instagram: train.radio
مدت زمان: ۷ دقیقه ۵۱ ثانیه
گوینده: #معصومه_فروزش
نویسنده: #عبدالله_کریمی
آهنگساز: #مهدی_اکبری
#رادیو_قطار:
Telegram: @Train_Radio
Instagram: train.radio
Forwarded from هزار خط ناتمام
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
فلسفه - میشل دو مونتنی
#مدرسه_زندگی، #فلسفه، #مونتنی، #عزت_نفس، #بدن، #هوش
▪️مترجم: حسین محمدیزاده
▫️لینک ویدئو با کیفیت بالا در آپارات
🍂
#مدرسه_زندگی، #فلسفه، #مونتنی، #عزت_نفس، #بدن، #هوش
▪️مترجم: حسین محمدیزاده
▫️لینک ویدئو با کیفیت بالا در آپارات
🍂
هزار خط ناتمام
فلسفه - میشل دو مونتنی #مدرسه_زندگی، #فلسفه، #مونتنی، #عزت_نفس، #بدن، #هوش ▪️مترجم: حسین محمدیزاده ▫️لینک ویدئو با کیفیت بالا در آپارات 🍂
✳️ مونتنی و آموزش
====================
✅ مونتنی در جُستاری که در باب تربیتِ کودکان نوشته است، برخلاف سنتِ انسانگرایان که بر اهمیت یادگیریِ زبان لاتین تاکید میکردند، بر اهمیتِ عمل و فعالیتهای بازیگوشانه تاکید میکند و پرورشِ قوهی داوری را اصل و محور کارِ آموزش میداند.
✅ او مسئولیتِ اصلیِ آموزش را نه در مدرسه بلکه در زندگیِ روزمره میشمارد. این پافشاری بر قوهی داوری و شخصیت، دقیقا در مقابل تاکید معلمان زمانِ او بر داشتن حافظهای نیرومند بود.
(مونتنی و فضیلتِ فروتنی، حسینِ حسینی، دکتری فلسفه، ۱۳۹۸)
بیشتر بخوانید و ببینید:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4497
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4423
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4648
====================
✅ مونتنی در جُستاری که در باب تربیتِ کودکان نوشته است، برخلاف سنتِ انسانگرایان که بر اهمیت یادگیریِ زبان لاتین تاکید میکردند، بر اهمیتِ عمل و فعالیتهای بازیگوشانه تاکید میکند و پرورشِ قوهی داوری را اصل و محور کارِ آموزش میداند.
✅ او مسئولیتِ اصلیِ آموزش را نه در مدرسه بلکه در زندگیِ روزمره میشمارد. این پافشاری بر قوهی داوری و شخصیت، دقیقا در مقابل تاکید معلمان زمانِ او بر داشتن حافظهای نیرومند بود.
(مونتنی و فضیلتِ فروتنی، حسینِ حسینی، دکتری فلسفه، ۱۳۹۸)
بیشتر بخوانید و ببینید:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4497
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4423
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4648
✳️ شادمانیِ انسان، تمرکززدایی و بیخشونتی
=======================
✅ هدفی که باید در پیاش بود شادمانیِ انسان در ترکیب با رشد کاملِ ذهنی و اخلاقیِ او است. صفتِ اخلاقی را مترادفِ معنوی بهکار میبرم. این هدف میتواند با تمرکززدایی بهدست بیاید.
✅ نظامِ تمرکزگرا با یک ساختارِ بیخشونتِ اجتماعی ناسازگار است. (کتابِ در حال ترجمهی خودگردانیِ روستایی)
✅ برای اطلاع بیشتر، نک سارودایا، بهروزی برای همه: https://bit.ly/2XZ8LOG
=======================
✅ هدفی که باید در پیاش بود شادمانیِ انسان در ترکیب با رشد کاملِ ذهنی و اخلاقیِ او است. صفتِ اخلاقی را مترادفِ معنوی بهکار میبرم. این هدف میتواند با تمرکززدایی بهدست بیاید.
✅ نظامِ تمرکزگرا با یک ساختارِ بیخشونتِ اجتماعی ناسازگار است. (کتابِ در حال ترجمهی خودگردانیِ روستایی)
✅ برای اطلاع بیشتر، نک سارودایا، بهروزی برای همه: https://bit.ly/2XZ8LOG
Forwarded from گاه فرست غلامعلی کشانی (Gholamali Keshani)
منشور ۷۷ و تاریخچۀ .pdf
378.3 KB
تاریخچهی منشور ۷۷ واسلاو هاول و یارانش
======================
این منشور در شرایط ترس و وحشتِ پلیسی حاکم بر جامعهی چکسلواکی منتشر شد و مصداق خوب شجاعتِ مدنی در تاریخ معاصر به حساب میآید.
======================
این منشور در شرایط ترس و وحشتِ پلیسی حاکم بر جامعهی چکسلواکی منتشر شد و مصداق خوب شجاعتِ مدنی در تاریخ معاصر به حساب میآید.
Forwarded from گاه فرست غلامعلی کشانی (Gholamali Keshani)
گفتمان
مقاله های واسلاو هاول – گفتمان
نوشتهها درباره مقاله های واسلاو هاول نوشته شده توسط goftman
Forwarded from گاه فرست غلامعلی کشانی (Gholamali Keshani)
ایندیپندنت فارسی
قدرت بیقدرتان: زندگی در دایره حقیقت
رساله بلند واسلاو هاول، «قدرت بیقدرتان»، شاید یکی از مصداقهای کمنظیر تاثیرگذاری روشنفکران در مبارزه با دولت مستبد توتالیتر بهشمار آید. او این رساله را در اکتبر ۱۹۷۸ میلادی نوشت، در زمانی که اتحاد
Forwarded from گاه فرست غلامعلی کشانی (Gholamali Keshani)
پادکست اپیتومی بوکس
قسمت بیست و نهم: قدرت بیقدرتان - پادکست اپیتومی بوکس
نظام پساتوتالیتر در حقیقت یکی از صورتهای شکست انسان مدرن در مسلط شدن به اوضاع خودش است. در حقیقت ما نه با پادآرمانشهر"1984"طرفیم و نه با "دنیای قشنگ نو"، بلکه در طیفی از 1984 تا دنیای قشنگ نو گرفتاریم و این ضرورت مبارزه را بیشتر میکند
Forwarded from گاه فرست غلامعلی کشانی (Gholamali Keshani)
Forwarded from گاه فرست غلامعلی کشانی (Gholamali Keshani)
آسو
زیستن در دایرهی حقیقت، شیوهی مبارزهی مداوم | آسو
در بحرانیترین شرایط در ماههای اخیر پرسشی مدام تکرار میشد: چرا کاری از دستمان برنمیآید؟ وقتی این سؤال را میپرسیم دلمان میخواهد در مبارزهای صریح، و مهمتر از همه نتیجهبخش حاضر باشیم و از قید
Forwarded from گاه فرست غلامعلی کشانی (Gholamali Keshani)
PowerOfPowerless.pdf
953.3 KB
"قدرتِ بیقدرتان" رسالهی کوتاه، اما سِتُرگِ واسلاو هاول، یکی از کسانی که مصداق معنا در حیاتِ بشری بود.
او رئیس جمهورِ خاکیِ چکاسلواکی شد، اما قبل و بعد از آن یک انسان بود و باقی ماند.
او و دوستانش با جسارتِ تمام منشور ۷۷ را در شرایط سخت پلیسیِ رژیمِ کمونیستیِ تابع شوروی منتشر کردند.
او رئیس جمهورِ خاکیِ چکاسلواکی شد، اما قبل و بعد از آن یک انسان بود و باقی ماند.
او و دوستانش با جسارتِ تمام منشور ۷۷ را در شرایط سخت پلیسیِ رژیمِ کمونیستیِ تابع شوروی منتشر کردند.
Forwarded from گاه فرست غلامعلی کشانی (Gholamali Keshani)
"قدرتِ بیقدرتان" رسالهی کوتاه، اما سِتُرگِ واسلاو هاول، یکی از کسانی که مصداق معنا در حیاتِ بشری بود.
او رئیس جمهورِ خاکیِ چکاسلواکی شد، اما قبل و بعد از آن یک انسان بود و باقی ماند.
او و دوستانش با جسارتِ تمام منشور ۷۷ را در شرایط سخت پلیسیِ رژیمِ کمونیستیِ تابع شوروی منتشر کردند.
===========
این کتاب در نشر نو منتشر شده است و از مجموعهی ارزشمندِ"تجربه و هنر زندگی" به ویراستاریِ مترجم نامدار خشایار دیهیمی است.
تلفن: ۸۸۷۴۵۰۰۲ - ۰۲۱
او رئیس جمهورِ خاکیِ چکاسلواکی شد، اما قبل و بعد از آن یک انسان بود و باقی ماند.
او و دوستانش با جسارتِ تمام منشور ۷۷ را در شرایط سخت پلیسیِ رژیمِ کمونیستیِ تابع شوروی منتشر کردند.
===========
این کتاب در نشر نو منتشر شده است و از مجموعهی ارزشمندِ"تجربه و هنر زندگی" به ویراستاریِ مترجم نامدار خشایار دیهیمی است.
تلفن: ۸۸۷۴۵۰۰۲ - ۰۲۱
خوانندگان بزرگوار،
۸ فرستهی بالا در بارهی واسلاو هاول است، روشنفکرِ معترضی که در دوران ترس و وحشتِ پلیسی، نمونهی شجاعتِ مدنی بود و بعدا هم رئیس جمهورِ خاکیِ چکاسلواکی شد، اما قبل و بعد از آن یک انسان بود و انسان هم باقی ماند.
او نمونهای از کسانی است که به بودن ما بر روی این زمین معنی میدهند.
اگر دنیا بخواهد معنایی داشته باشد، یکی از موارد تجلی آن معنا در امثال این افراد است:
https://www.aasoo.org/fa/books/2851
۸ فرستهی بالا در بارهی واسلاو هاول است، روشنفکرِ معترضی که در دوران ترس و وحشتِ پلیسی، نمونهی شجاعتِ مدنی بود و بعدا هم رئیس جمهورِ خاکیِ چکاسلواکی شد، اما قبل و بعد از آن یک انسان بود و انسان هم باقی ماند.
او نمونهای از کسانی است که به بودن ما بر روی این زمین معنی میدهند.
اگر دنیا بخواهد معنایی داشته باشد، یکی از موارد تجلی آن معنا در امثال این افراد است:
https://www.aasoo.org/fa/books/2851
آسو
«هاول: انقلاب ناتمام»، سفر درونی آخرین رئیس جمهور چکسلواکی
دیوید گیلبرت بارتون، روزنامهنگار و رواندرمانگر برجستهی آمریکایی نخستین بار در اواسط دههی ۱۹۸۰ به چکسلواکی سفر کرد، «دلباختهی این کشور شد» و کمتر از یک سال پس از انقلاب مخملی در نخستین روزهای پرشور ریاست جمهوری واتسلاو هاول به پراگ نقل مکان کرد. کتاب…
Forwarded from Aasoo - آسو
«امپراتور رومی مارکوس اورلیوس آنتونینوس، واپسین فیلسوف رواقیِ نامدارِ دوران باستان بود. او در ۱۴ سال آخرِ زندگیاش با یکی از وخیمترین بیماریهای همهگیر در تاریخ اروپا مواجه بود. بیماریِ همهگیرِ آنتونین، که نامش منسوب به اورلیوس است، احتمالاً ناشی از گونهای از ویروس آبله بود. تخمین میزنند که حدود ۵ میلیون نفر، از جمله احتمالاً خود مارکوس، بر اثر ابتلا به این ویروس جان باختند.»
aasoo.org/fa/articles/2856
@NashrAasoo 🔻
aasoo.org/fa/articles/2856
@NashrAasoo 🔻
خوانندگان گرامی،
لطفا متن کامل نوشتهی بالا در بارهی برخورد ما با بیماری و مرگ را از زبان مارکوس اورلیوس در لینک زیر صفحه بخوانید:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4660
لطفا متن کامل نوشتهی بالا در بارهی برخورد ما با بیماری و مرگ را از زبان مارکوس اورلیوس در لینک زیر صفحه بخوانید:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4660
Telegram
گاه فرست غلامعلی کشانی
«امپراتور رومی مارکوس اورلیوس آنتونینوس، واپسین فیلسوف رواقیِ نامدارِ دوران باستان بود. او در ۱۴ سال آخرِ زندگیاش با یکی از وخیمترین بیماریهای همهگیر در تاریخ اروپا مواجه بود. بیماریِ همهگیرِ آنتونین، که نامش منسوب به اورلیوس است، احتمالاً ناشی از گونهای…
✳️ بخشی از حقوق شهروندی در آمریکا
========================
✅ پلیس حق ندارد که:
- دستور بدهد ضبط صحنه را از فاصلهی امن قطع کنید.
- بدون حکم جستجو، هر گونه رسانهای را از شما بگیرد، مصادره کند یا پاک کند.
- از حق شما برای اعتراض مراقبت نکند.
✅ در صورت دستگیر شدن:
- همه چیز را مستند کنید: نام و نشانیِ سینه، ماشینهای گشت، سازمان.
- اطلاعات تماس با شاهدان را از شاهدان بگیرید.
- شکایتِ کتبیِ رسمی بکنید.
- قبل از این که امضایی بدهید یا چیزی را قبول کنید، وکیل بخواهید.
✅ حقوقِ شما:
- اصلاحیهی یکم قانونِ اساسی: حق اعتراض و تظاهرات.
- حق ضبط و عکسبرداری.
- حق یک تماس تلفنی در صورت دستگیری.
================
✅ نظر گاه فرست:
بنا به گفتهها، این برگهای است که بینِ معترضینِ جنبشِ "جان سیاهپوستان ارزش دارد" در آمریکا پخش شده است. از این برگه، نکات مهمی از میزان حقوقِ مدنیِ شهروندانِ آمریکایی میتوان فهمید. البته برای کسبِ این حقوق حداقل چهار قرن تلاش شده است.
✅ (بیتفاوت نمانیم، به بحث بگذاریم)
🆔 t.me/gahferestghkeshani
========================
✅ پلیس حق ندارد که:
- دستور بدهد ضبط صحنه را از فاصلهی امن قطع کنید.
- بدون حکم جستجو، هر گونه رسانهای را از شما بگیرد، مصادره کند یا پاک کند.
- از حق شما برای اعتراض مراقبت نکند.
✅ در صورت دستگیر شدن:
- همه چیز را مستند کنید: نام و نشانیِ سینه، ماشینهای گشت، سازمان.
- اطلاعات تماس با شاهدان را از شاهدان بگیرید.
- شکایتِ کتبیِ رسمی بکنید.
- قبل از این که امضایی بدهید یا چیزی را قبول کنید، وکیل بخواهید.
✅ حقوقِ شما:
- اصلاحیهی یکم قانونِ اساسی: حق اعتراض و تظاهرات.
- حق ضبط و عکسبرداری.
- حق یک تماس تلفنی در صورت دستگیری.
================
✅ نظر گاه فرست:
بنا به گفتهها، این برگهای است که بینِ معترضینِ جنبشِ "جان سیاهپوستان ارزش دارد" در آمریکا پخش شده است. از این برگه، نکات مهمی از میزان حقوقِ مدنیِ شهروندانِ آمریکایی میتوان فهمید. البته برای کسبِ این حقوق حداقل چهار قرن تلاش شده است.
✅ (بیتفاوت نمانیم، به بحث بگذاریم)
🆔 t.me/gahferestghkeshani
✳️ با آنها که بالای ديوار نشستهاند
=============================
✅ نان از سفره و کلمه از کتاب،
چراغ از خانه و شکوفه از انار،
آب از پياله و پروانه از پسين،
ترانه از کودک و تبسم از لبانمان گرفتهايد،
با روياهامان چه میکنيد!
✅ ما رويا میبينيم و شما دروغ میگوييد ...
دروغ میگوييد که اين کوچه، بُنبست و
آن کبوترِ پَربسته، بیآسمان و
صبوریِ ستاره بیسرانجام است.
✅ ما گهواره به دوش از خوفِ خندق و
از رودِ زمهرير خواهيم گذشت.
✅ ما میدانيم آن سوی سايهسارِ اين همه ديوار
هنوز علائمی عريان از عطر علاقه و
آواز نور و کرانهی ارغوان باقیست.
✅ سرانجام روزی از همين روزها برمیگرديم
پردههای پوسيدهی پرسوال را کنار میزنيم
پنجره تا پنجره ... مردمان را خبر میدهيم
که آن سوی سايهسارِ اين همه ديوار
باغی بزرگ از بلوغ بلبل و فهم آفتاب و
نمنمِ روشنِ باران باقیست.
✅ ستاره از آسمان و باران از ابر،
ديده از دريا و زمزمه از خيال،
کبوتر از کوچه و ماه از مغازله،
رود از رفتن و آب از آوازِ آينه گرفتهايد،
با روياهامان چه میکنيد؟
✅ ما رويا میبينيم و شما دروغ میگوييد ...
دروغ میگوييد که فانوسِ خانه شکسته و
کبريتِ حادثه خاموش و
مردمان در خوابِ گريهاند،
✅ ما میدانيم آن سوی سايهسارِ اين همه ديوار،
روزنی روشن از رويای شبتاب و ستاره روييده است
سرانجام روزی از همين روزها
ديدهبانانِ بوسه و رازدارانِ دريا میآيند
خبر از کشفِ کرانهی ارغوان و
آواز نور و عطر علاقه میآورند.
✅ حالا بگو که فرض
سايه از درخت و ریرا از من،
خواب از مسافر و ریرا از تو،
بوسه از باران و ریرا از ما،
ريشه از خاک و غنچه از چراغِ نرگس گرفتهايد،
با روياهامان چه میکنيد!؟
✳️ (سید علی صالحی)
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4664
=============================
✅ نان از سفره و کلمه از کتاب،
چراغ از خانه و شکوفه از انار،
آب از پياله و پروانه از پسين،
ترانه از کودک و تبسم از لبانمان گرفتهايد،
با روياهامان چه میکنيد!
✅ ما رويا میبينيم و شما دروغ میگوييد ...
دروغ میگوييد که اين کوچه، بُنبست و
آن کبوترِ پَربسته، بیآسمان و
صبوریِ ستاره بیسرانجام است.
✅ ما گهواره به دوش از خوفِ خندق و
از رودِ زمهرير خواهيم گذشت.
✅ ما میدانيم آن سوی سايهسارِ اين همه ديوار
هنوز علائمی عريان از عطر علاقه و
آواز نور و کرانهی ارغوان باقیست.
✅ سرانجام روزی از همين روزها برمیگرديم
پردههای پوسيدهی پرسوال را کنار میزنيم
پنجره تا پنجره ... مردمان را خبر میدهيم
که آن سوی سايهسارِ اين همه ديوار
باغی بزرگ از بلوغ بلبل و فهم آفتاب و
نمنمِ روشنِ باران باقیست.
✅ ستاره از آسمان و باران از ابر،
ديده از دريا و زمزمه از خيال،
کبوتر از کوچه و ماه از مغازله،
رود از رفتن و آب از آوازِ آينه گرفتهايد،
با روياهامان چه میکنيد؟
✅ ما رويا میبينيم و شما دروغ میگوييد ...
دروغ میگوييد که فانوسِ خانه شکسته و
کبريتِ حادثه خاموش و
مردمان در خوابِ گريهاند،
✅ ما میدانيم آن سوی سايهسارِ اين همه ديوار،
روزنی روشن از رويای شبتاب و ستاره روييده است
سرانجام روزی از همين روزها
ديدهبانانِ بوسه و رازدارانِ دريا میآيند
خبر از کشفِ کرانهی ارغوان و
آواز نور و عطر علاقه میآورند.
✅ حالا بگو که فرض
سايه از درخت و ریرا از من،
خواب از مسافر و ریرا از تو،
بوسه از باران و ریرا از ما،
ريشه از خاک و غنچه از چراغِ نرگس گرفتهايد،
با روياهامان چه میکنيد!؟
✳️ (سید علی صالحی)
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4664
Telegram
گاه فرست غلامعلی کشانی
✳️ سید علی صالحی "با آنها که بالای ديوار نشستهاند" صحبت میکند:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4663
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4663
✳️ سید علی صالحی "با آنها که بالای ديوار نشستهاند" صحبت میکند:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4663
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4663
✳️ مهارتهای تهی و عبث برای انسانِ صنعتزده و تُهیدستانِ شهری
=========================
✅ اول از همه این کلیپ را ببینیم: https://bit.ly/2MsqfPW
محل و زمانِ دقیق نامشخص است. اما دو بانوی مسلمان، احتمالا در هندوچین، در یکی از صدها هزار کارگاهِ جهانِ سوم و حتی در جهانِ اول مشغول فعالیتِ فیزیکیای هستند که امیدوارند در یک مدت معین به تعدادی سکه ترجمه شود _البته اگر مثلِ کارگاههای وطنی نباشند که خود را ورشکست معرفی میکنند. این سکهها به مصرفِ اولین نیازهای بشریِ این دو و خانوارشان خواهد رسید، اگر که فنونِ جهانی و پیچیدهی بازاریابیِ همهی فاعلانِ بازارِ آزاد بگذارند که خرج همینها بشوند. چون بازاریابی در صدد است که به اسکیمو یخچال بفروشد. پس، همان نانِ خالی را هم بازاریابان دارند تهدید میکنند. مثلا بخشی از پولِ تغذیهی کافیتر و کمی بهداشتیتر، ممکن است خرجِ خریدِ موبایلی هوشمند شود، یا خرج شامپویی که در کانالی ماهوارهای تبلیغ میشود و دختر این خانم آرزویش را دارد.
✅ اما این فعالیت، به هیچ وجه "کار" نیست. تقلا است، اما بهتر بگوییم، بدتر از تقلاست. نه اصلا، فلاکت است! "تقلا" به قولِ هانا آرنت، فعلی است فقط برای کسبِ درآمد که آدمِ پولدار هم انجام میدهد، آدمِ بیپول هم انجام میدهد، فعالیتی که بیشتر برای تامینِ حداقلِ ضروریاتِ است یا برای بیشتر از آن، همراه با شرایطی نسبتا انسانی؛ مثلا تاجری در پنج قرن پیشتر، در حجرهای در بغداد یا ونیز یا کشاورزی در دشتهای بغل دستِ ونیز. و این جدای از تقلای بیشازحدی است که حرص و طمع به پولدار تحمیل میکند.
✅ آرنت، "کار" را تولیدِ خلاقهای برای دلِ خود معرفی میکند، بیتوجه به پول یا خوشآمدِ دیگران (سیاحت، کوه نوردی، هنرها، آفرینش با دست، نوشتن، ...). این فعلها ممکن است درآمدی هم داشته باشند، اما درآمد هدف اولیه نیست، بلکه هدف ثانویه و تبعی است. گاهی هم ترکیبی از تامین "خواستِ دل" و کسبِ درامدْ هدفِ "کار" است به نظر او.
اما مهمترین رفتارِ انسان که او را تعالی میدهد اقدامِ اجتماعی است. آرنت به آن اقدام یا عمل میگوید. اقدام او را از همهی حیوانات متمایز میکند.
✅ برگردیم به وضع آن دو بانوی زحمتکش. وقتی که دقت کنیم به کارشان، متوجه میشویم که نقش این دو فقط مثلِ قطعهماشینی است که کمی هوشمندتر از ماشینِ فلزی است، خودمان را اگر جایشان بگذاریم، میبینیم بعد از شیفتِ کاری طبیعی است که باز هم همان حرکات کاری را در مغزمان تکرار کنیم. در عرض یک روز ما بخشی از ماشین شدهایم.
حالا این وضع را مقایسه کنیم با وضعیتِ نجار یا بانویی که فامیل همین خانم هاست و در روستایی دور یا نزدیک زندگی میکند. کار روزانهی آنان با وجود سختیهای احتمالی، تنوع حرکتی و فکریِ زیادی دارد، تحرک بدنیِ متفاوتی لازم دارد، فضای باز دارد، و دقت، خلاقیتِ هنرمندانه و مهارت قطعا میتواند در بهترکردن نتیجهی کار تاثیر داشته باشد.
✅ گفته شده که کار در شهر و خط تولیدِ کارخانهی شهر، انسان را از خودبیگانه میکند. انسان را تبدیل به ماشین و کالا میکند. انسان احساس میکند هیچ نقش مثبتی ندارد. او نتیجهی کارش را مستقلا نمیبیند و با آن هیچ ارتباطی برقرار نمیکند یا اگر ببیند، حس میکند از اساس بیمعنا و بیفایده است. روسو، کارل مارکس، پیتر کروپوتکین، گاندی، سیمون وِی، سارتر و ... (فارغ از همهی نقدهای اساسیای که به افکارشان میتواند وارد باشد) به درستی به مسخ و ازخودبیگانگی انسانِ مدرن و صنعتزده و شهرزده پرداختهاند.
راه حل برای دختران و پسران این زنان و مردان در کجاست؟
آیا فرزندان اینان در چارچوبِ سیستمِ موجود وضعیتِ بهتری خواهند داشت؟
✅ به نظر میآید یک زندگیِ غیر از خودبیگانه، نوعی از زندگی است که "تقلا"یش کم باشد، "کار"ش زیاد باشد و امکان "اقدام و عمل" هم برای فرد باقی بگذارد.
این زندگی در چه شرایطی میتواند عملی شود؟
طبعا اولین پاسخ این است که بهجای "تقلا"ی متعارفِ حداقلی یا "کار" مطلوب، همهی وقت فرد را فلاکت پر نکند. یعنی برای رزقِ زندگی، حداقل وقتِ لازم را صرفِ تولیدِ خلاقانه و ماهرانهی چیزی کند که بتواند در نزدیکیِ خود آن را ببیند (و در نتیجه، نفی تقسیمِ شدیدا افراطیِ کارِ کارخانهای). چند پاسخ دیگری که بعضیها مطرح میکنند، رو کردن به صنایع دستی، اقتصاد محلی و بنگاههایِ کوچک-مقیاسِ محلی است.
✳️ راههای بسیار دیگری ممکن است به نظر برسد، اما همهی آنها باید در خدمتِ بالابردنِ امکان "کار"کردن و "اقدام کردن" به تعبیر آرنت باشند. هر راه دیگری "از خودبیگانگی" را ادامه میدهد.
=========================
بیتفاوت نمانیم، به بحث بگذاریم:
🆔 t.me/gahferestghkeshani
=========================
✅ اول از همه این کلیپ را ببینیم: https://bit.ly/2MsqfPW
محل و زمانِ دقیق نامشخص است. اما دو بانوی مسلمان، احتمالا در هندوچین، در یکی از صدها هزار کارگاهِ جهانِ سوم و حتی در جهانِ اول مشغول فعالیتِ فیزیکیای هستند که امیدوارند در یک مدت معین به تعدادی سکه ترجمه شود _البته اگر مثلِ کارگاههای وطنی نباشند که خود را ورشکست معرفی میکنند. این سکهها به مصرفِ اولین نیازهای بشریِ این دو و خانوارشان خواهد رسید، اگر که فنونِ جهانی و پیچیدهی بازاریابیِ همهی فاعلانِ بازارِ آزاد بگذارند که خرج همینها بشوند. چون بازاریابی در صدد است که به اسکیمو یخچال بفروشد. پس، همان نانِ خالی را هم بازاریابان دارند تهدید میکنند. مثلا بخشی از پولِ تغذیهی کافیتر و کمی بهداشتیتر، ممکن است خرجِ خریدِ موبایلی هوشمند شود، یا خرج شامپویی که در کانالی ماهوارهای تبلیغ میشود و دختر این خانم آرزویش را دارد.
✅ اما این فعالیت، به هیچ وجه "کار" نیست. تقلا است، اما بهتر بگوییم، بدتر از تقلاست. نه اصلا، فلاکت است! "تقلا" به قولِ هانا آرنت، فعلی است فقط برای کسبِ درآمد که آدمِ پولدار هم انجام میدهد، آدمِ بیپول هم انجام میدهد، فعالیتی که بیشتر برای تامینِ حداقلِ ضروریاتِ است یا برای بیشتر از آن، همراه با شرایطی نسبتا انسانی؛ مثلا تاجری در پنج قرن پیشتر، در حجرهای در بغداد یا ونیز یا کشاورزی در دشتهای بغل دستِ ونیز. و این جدای از تقلای بیشازحدی است که حرص و طمع به پولدار تحمیل میکند.
✅ آرنت، "کار" را تولیدِ خلاقهای برای دلِ خود معرفی میکند، بیتوجه به پول یا خوشآمدِ دیگران (سیاحت، کوه نوردی، هنرها، آفرینش با دست، نوشتن، ...). این فعلها ممکن است درآمدی هم داشته باشند، اما درآمد هدف اولیه نیست، بلکه هدف ثانویه و تبعی است. گاهی هم ترکیبی از تامین "خواستِ دل" و کسبِ درامدْ هدفِ "کار" است به نظر او.
اما مهمترین رفتارِ انسان که او را تعالی میدهد اقدامِ اجتماعی است. آرنت به آن اقدام یا عمل میگوید. اقدام او را از همهی حیوانات متمایز میکند.
✅ برگردیم به وضع آن دو بانوی زحمتکش. وقتی که دقت کنیم به کارشان، متوجه میشویم که نقش این دو فقط مثلِ قطعهماشینی است که کمی هوشمندتر از ماشینِ فلزی است، خودمان را اگر جایشان بگذاریم، میبینیم بعد از شیفتِ کاری طبیعی است که باز هم همان حرکات کاری را در مغزمان تکرار کنیم. در عرض یک روز ما بخشی از ماشین شدهایم.
حالا این وضع را مقایسه کنیم با وضعیتِ نجار یا بانویی که فامیل همین خانم هاست و در روستایی دور یا نزدیک زندگی میکند. کار روزانهی آنان با وجود سختیهای احتمالی، تنوع حرکتی و فکریِ زیادی دارد، تحرک بدنیِ متفاوتی لازم دارد، فضای باز دارد، و دقت، خلاقیتِ هنرمندانه و مهارت قطعا میتواند در بهترکردن نتیجهی کار تاثیر داشته باشد.
✅ گفته شده که کار در شهر و خط تولیدِ کارخانهی شهر، انسان را از خودبیگانه میکند. انسان را تبدیل به ماشین و کالا میکند. انسان احساس میکند هیچ نقش مثبتی ندارد. او نتیجهی کارش را مستقلا نمیبیند و با آن هیچ ارتباطی برقرار نمیکند یا اگر ببیند، حس میکند از اساس بیمعنا و بیفایده است. روسو، کارل مارکس، پیتر کروپوتکین، گاندی، سیمون وِی، سارتر و ... (فارغ از همهی نقدهای اساسیای که به افکارشان میتواند وارد باشد) به درستی به مسخ و ازخودبیگانگی انسانِ مدرن و صنعتزده و شهرزده پرداختهاند.
راه حل برای دختران و پسران این زنان و مردان در کجاست؟
آیا فرزندان اینان در چارچوبِ سیستمِ موجود وضعیتِ بهتری خواهند داشت؟
✅ به نظر میآید یک زندگیِ غیر از خودبیگانه، نوعی از زندگی است که "تقلا"یش کم باشد، "کار"ش زیاد باشد و امکان "اقدام و عمل" هم برای فرد باقی بگذارد.
این زندگی در چه شرایطی میتواند عملی شود؟
طبعا اولین پاسخ این است که بهجای "تقلا"ی متعارفِ حداقلی یا "کار" مطلوب، همهی وقت فرد را فلاکت پر نکند. یعنی برای رزقِ زندگی، حداقل وقتِ لازم را صرفِ تولیدِ خلاقانه و ماهرانهی چیزی کند که بتواند در نزدیکیِ خود آن را ببیند (و در نتیجه، نفی تقسیمِ شدیدا افراطیِ کارِ کارخانهای). چند پاسخ دیگری که بعضیها مطرح میکنند، رو کردن به صنایع دستی، اقتصاد محلی و بنگاههایِ کوچک-مقیاسِ محلی است.
✳️ راههای بسیار دیگری ممکن است به نظر برسد، اما همهی آنها باید در خدمتِ بالابردنِ امکان "کار"کردن و "اقدام کردن" به تعبیر آرنت باشند. هر راه دیگری "از خودبیگانگی" را ادامه میدهد.
=========================
بیتفاوت نمانیم، به بحث بگذاریم:
🆔 t.me/gahferestghkeshani
Dropbox
SkillsInVoid.mp4
Shared with Dropbox