Forwarded from MEHDI
نتیجۀ منطقی به نظر من اینه که سیستم سیاسی و ساختار قوانین آمریکا مقصر نیست، و کار خودش رو به نحو احسن انجام داده. مشکل در آمریکا برمیگرده به جامعه مدنی و فعالان فرهنگی و ابعاد تاریخی و اجتماعی اون کشور.
نتیجۀ درست اینه که قوانین آمریکا خیلی خوبه و جلوی خیلی از تبعیضهای نژادی رو گرفته. نه این که بگیم کشکه! تعجب میکنم چطور به چنین نتیجهای رسیدین!
نتیجۀ درست اینه که قوانین آمریکا خیلی خوبه و جلوی خیلی از تبعیضهای نژادی رو گرفته. نه این که بگیم کشکه! تعجب میکنم چطور به چنین نتیجهای رسیدین!
گاه فرست غلامعلی کشانی
سلام جناب کشانی. وقت به خیر به نظر این تحلیل شما تحلیل درستی نیست. از این که قوانین عادلانه و نظام سیاسی عادلانه منجر به عدالت نشده، نتیجه گرفتین که «این مشکل، دقیقا مشکلی است فرهنگی و اخلاقی. این جاست که متوجه میشویم پارلمانتاریسم و قانونهایش همه "کشک"…
دوستان بزرگوارِ خواننده!
آقای مهدیِ گرامی لطف کردند و بعد از خواندن فرستهی بالاتر، در بارهی نابرابری، نظر مشروحشان را در ردّ نظر کمترین در بارهی بیفایدهگیِ قوانینِ کاغذی مطرح کردهاند.
امیدوارم شما هم به این بحث بسیار بسیار مهم وارد بشوید، با استواریِ باز هم بیشتر استدلالها و مثالهایتان.
از مهدی گرامی خیلی متشکرم.
آقای مهدیِ گرامی لطف کردند و بعد از خواندن فرستهی بالاتر، در بارهی نابرابری، نظر مشروحشان را در ردّ نظر کمترین در بارهی بیفایدهگیِ قوانینِ کاغذی مطرح کردهاند.
امیدوارم شما هم به این بحث بسیار بسیار مهم وارد بشوید، با استواریِ باز هم بیشتر استدلالها و مثالهایتان.
از مهدی گرامی خیلی متشکرم.
Forwarded from 👩🌾 زنان روستایی و عشایری (Mahta)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📌 اغلب ما در سفرهامون همیشه مشکل خنک نگه داشتن آب داریم، مجبور به خریدن بطری های متعدد آب معدنی هستیم و محیط زیست مون رو هم آلوده می کنیم. اونم در حالی که در فرهنگ متنوع ما راه حلهای پایداری برای حل این معضل وجود دارد که در حال از بین رفتن هستند.
مثل ساختن «دولچه» 👇
کازرون، یک نماد معروف داره که همین دولچه است، یک ظرف آب قدیمی یا در واقع نوعی کلمن سنتی که از چرم پوست بز درست میشده, همون اول با بلوط کوبیده شده داخلش رو پوشش می دادند و چند روز می گذاشتند تا پودر بلوط به خورد چرم بره که باعث میشده آب خنک می مونده و طعم هم نمی گرفته، حالا دیگه از سازنده های دولچه کسی نمونده جز همین استاد پایدار که تنها سازنده دولچه شهر کازرون است./ صفحه اینستاگرام دور نیست
📌 قطعا چند جوان خلاق می توانند نزد این استاد پرتلاش آموزش ساخت دولچه ببیند و با نوآوری دولچه را تبدیل به یک ظرف آب سفر کنند و مشکل تهیه اب خنک برای سفر رو حل کنند. 💪✌️
#ایده
#فرصت_اشتغال
🆔 @RuralWomenIssues 👩🌾
مثل ساختن «دولچه» 👇
کازرون، یک نماد معروف داره که همین دولچه است، یک ظرف آب قدیمی یا در واقع نوعی کلمن سنتی که از چرم پوست بز درست میشده, همون اول با بلوط کوبیده شده داخلش رو پوشش می دادند و چند روز می گذاشتند تا پودر بلوط به خورد چرم بره که باعث میشده آب خنک می مونده و طعم هم نمی گرفته، حالا دیگه از سازنده های دولچه کسی نمونده جز همین استاد پایدار که تنها سازنده دولچه شهر کازرون است./ صفحه اینستاگرام دور نیست
📌 قطعا چند جوان خلاق می توانند نزد این استاد پرتلاش آموزش ساخت دولچه ببیند و با نوآوری دولچه را تبدیل به یک ظرف آب سفر کنند و مشکل تهیه اب خنک برای سفر رو حل کنند. 💪✌️
#ایده
#فرصت_اشتغال
🆔 @RuralWomenIssues 👩🌾
یادداشتی برای خوانندگان بزرگواری که با این کانال، تازه آشنا میشوند:
http://t.me/gahferestghkeshani/4563
(بی تفاوت نمانیم، به بحث بگذاریم)
http://t.me/gahferestghkeshani/4563
(بی تفاوت نمانیم، به بحث بگذاریم)
Telegram
گاه فرست غلامعلی کشانی
کلامی با شما خواننده ی گرامی،
==========================================
معمولا از رسانه های مجازی انتظار می رود که فعال باشند.
معنای "فعالْ" با توجه به هر رسانه کمی فرق می کند. در مورد تلگرام، فعال بودن لابد انتشار روزانه یک یا چند فرسته است.
کانال گاه…
==========================================
معمولا از رسانه های مجازی انتظار می رود که فعال باشند.
معنای "فعالْ" با توجه به هر رسانه کمی فرق می کند. در مورد تلگرام، فعال بودن لابد انتشار روزانه یک یا چند فرسته است.
کانال گاه…
گروه تلگرامی، ابزار معجزهگرِ آموزشِ همگانی بر روی زمین
==============================
تلگرام امروزه رایجترین وسیلهی عمومیِ فراغت ایرانیان است. ابزار رسانهایِ خبریِ خیلی مهمی هم هست و البته وسیلهی ارتباطیِ کارِ درآمدزا هم.
اما کارکردی دارد بسیار مهمتر از اینها که به آن بیتوجه بودهایم، یعنی:
کارکردِ آموزشی!
ادامه در :👇 👇 👇
www.ghkeshani.com/educationthroughtelegram
==============================
تلگرام امروزه رایجترین وسیلهی عمومیِ فراغت ایرانیان است. ابزار رسانهایِ خبریِ خیلی مهمی هم هست و البته وسیلهی ارتباطیِ کارِ درآمدزا هم.
اما کارکردی دارد بسیار مهمتر از اینها که به آن بیتوجه بودهایم، یعنی:
کارکردِ آموزشی!
ادامه در :👇 👇 👇
www.ghkeshani.com/educationthroughtelegram
عدم خشونت
گروه تلگرامی، ابزار معجزهگرِ آموزشِ همگانی بر روی زمین - عدم خشونت
برای اشتراک در همین سایت، کانال گاه فرست و کانال آهستگیْ لطفا کلیک کنیدبرای دانلود کتابها لطفا همینجا را کلیک کنید برای اطلاع بیشتر از کارکردِ آموزشیِ سایت کاوچسرفینگ لطفا نگاه کنید به اینجا و اینجا و اینجا. تلگرام امروزه رایجترین وسیلهی عمومیِ…
Forwarded from هزار خط ناتمام
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چگونه میتوانم ارزشهایم را شناسایی کنم؟ - راس هریس
#رواندرمانی، #پذیرش_و_تعهد، #اکت، #راس_هریس، #ارزشها
▪️مترجم: حسین محمدیزاده
▫️لینک ویدئو در آپارات
🍂
#رواندرمانی، #پذیرش_و_تعهد، #اکت، #راس_هریس، #ارزشها
▪️مترجم: حسین محمدیزاده
▫️لینک ویدئو در آپارات
🍂
BPlus Podcast Episode 39
Ali Bandari
✔️معرفی و خلاصه کتاب «چگونه کتاب بخوانیم؟» توسط علی بندری (پادکست بی پلاس)
@podcastbplus
🔻
@mostafamalekian
@podcastbplus
🔻
@mostafamalekian
تاریخ بی خردی - بارباراتاکمن.pdf
10.9 MB
تاریخ بیخردی - باربارا تاکمن، حسن کامشاد، نشر کارنامه.
لطفا پس از مرور، نسخهی کاغذی کتاب را از ناشر بخرید: تلفن: 88962792 - 88956482
لطفا پس از مرور، نسخهی کاغذی کتاب را از ناشر بخرید: تلفن: 88962792 - 88956482
تاریخ بشر، پر از بیخردی هاست، تقریبا شبیه هر آنچه که امروزه میبینیم و انگشت حیرت به دندان میگزیم. از تروا تا ویتنام سرگذشت بیخردی های ماست، البته در بازیهای بزرگان!
اما بیخردی در بازیهای کوچکتران هم که ما ها باشیم، رایج است.
آنها را دیگر باید خودمان بگردیم و بخوانیم و تامل کنیم و ترک کنیم!
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4620
بیتفاوت نمانیم، به اشتراک و بحث بگذاریم.
اما بیخردی در بازیهای کوچکتران هم که ما ها باشیم، رایج است.
آنها را دیگر باید خودمان بگردیم و بخوانیم و تامل کنیم و ترک کنیم!
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4620
بیتفاوت نمانیم، به اشتراک و بحث بگذاریم.
Forwarded from نشر افکار
هر سال، میلیونها صرف حقوق مأموران دولتی میشود که کارکردشان، حفظ «حقوق» یک اقلیت - اقلیت پولدار - در دستکاری فعالیتهای اقتصادی یک ملت است. میلیونها خرج قاضیها، زندانها، نیروهای پلیس و دیگر ابزارها و ادوات آن چیزی میشود که به آن «عدالت» میگویند. هرچند بهواقع بیهوده خرج شده؛ چرا که ما میدانیم حتی کوچکترین تسکینی در فلاکت زندگی مفلوکان شهرهایمان، همواره به کاهشی چشمگیر در میزان جرم و جنایت خواهد انجامید.
تسخیر نان: رساله در دفاع علمی از اتوپیای آنارشیستی
پیتر کروپتکین
ترجمه رضا اسکندری
@nashrafkar
تسخیر نان: رساله در دفاع علمی از اتوپیای آنارشیستی
پیتر کروپتکین
ترجمه رضا اسکندری
@nashrafkar
✳️ ۲۳ خردادِ هر سال، روز جهانیِ اقدام بر ضدّ کار کودکان
✅ میلیونها کودک-برده و کودک کار در پاکستان و هند هنوز دارند جان میکنند. هزاران کودک کار و کودکِ خیابان از جمعیت ۱۹ میلیونی تا ۳۸ میلیونیِ حاشیهنشین و بد مسکن ایران دارند هر ساعت جان میکنند.
✅ دولتها وقتشان خیلی ارزشمندتر از آن است که صرف ریشهیابی و ریشهکنیِ سرچشمههای تولید این فلاکتها کنند.
این مشکلی است که در برزیل و آمریکای لاتین هم به شدت به چشم میخورد.
✅ پس چاره چیست با این دولتهای ناکارکردی؟
چاره شاید در آستین بالا زدن تو است، برای ریشه یابی و ریشهکنیِ عمیقِ این رنجها.
اما ریشهها در کجاست؟
باید گشت و پیدا کرد. این وظیفهی من و توست.
اما هر چه هست، این دولتها اولویتشان چیزهای دیگر است، باید خودآستینبالازنی را رواج بدهیم.
دولتها فقط در این یکی نیست که بیکفایتاند، در دهها مورد دیگر هم سنگها را جلوی پا میگذارند به جای برداشتنشان.
✳️ خودتوانبخشی و خودآستینبالازنی تنها راه چاره است!
✅ میلیونها کودک-برده و کودک کار در پاکستان و هند هنوز دارند جان میکنند. هزاران کودک کار و کودکِ خیابان از جمعیت ۱۹ میلیونی تا ۳۸ میلیونیِ حاشیهنشین و بد مسکن ایران دارند هر ساعت جان میکنند.
✅ دولتها وقتشان خیلی ارزشمندتر از آن است که صرف ریشهیابی و ریشهکنیِ سرچشمههای تولید این فلاکتها کنند.
این مشکلی است که در برزیل و آمریکای لاتین هم به شدت به چشم میخورد.
✅ پس چاره چیست با این دولتهای ناکارکردی؟
چاره شاید در آستین بالا زدن تو است، برای ریشه یابی و ریشهکنیِ عمیقِ این رنجها.
اما ریشهها در کجاست؟
باید گشت و پیدا کرد. این وظیفهی من و توست.
اما هر چه هست، این دولتها اولویتشان چیزهای دیگر است، باید خودآستینبالازنی را رواج بدهیم.
دولتها فقط در این یکی نیست که بیکفایتاند، در دهها مورد دیگر هم سنگها را جلوی پا میگذارند به جای برداشتنشان.
✳️ خودتوانبخشی و خودآستینبالازنی تنها راه چاره است!
✳️ ۲۳ خردادِ هر سال، روز جهانیِ اقدام بر ضدّ کار کودکان
✅ میلیونها کودک-برده و کودک کار در پاکستان و هند هنوز دارند جان میکنند. هزاران کودک کار و کودکِ خیابان از جمعیت ۱۹ میلیونی تا ۳۸ میلیونیِ حاشیهنشین و بد مسکن ایران دارند هر ساعت جان میکنند.
✅ دولتها وقتشان خیلی ارزشمندتر از آن است که صرف ریشهیابی و ریشهکنیِ سرچشمههای تولید این فلاکتها کنند.
این مشکلی است که در برزیل و آمریکای لاتین و آسیای جنوبی و جنوب شرقی هم به شدت به چشم میخورد.
✅ پس چاره چیست با این دولتهای ناکارکردی؟
چاره شاید در آستین بالا زدن تو است، برای ریشه یابی و ریشهکنیِ عمیقِ این رنجها.
اما ریشهها در کجاست؟
باید گشت و پیدا کرد. این وظیفهی من و توست.
اما هر چه هست، این دولتها اولویتشان چیزهای دیگر است، باید خودآستینبالازنی را رواج بدهیم.
دولتها فقط در این یکی نیست که بیکفایتاند، در دهها مورد دیگر هم سنگها را جلوی پا میگذارند به جای برداشتنشان.
✳️ خودتوانبخشی و خودآستینبالازنی تنها راه چاره است!
✅ میلیونها کودک-برده و کودک کار در پاکستان و هند هنوز دارند جان میکنند. هزاران کودک کار و کودکِ خیابان از جمعیت ۱۹ میلیونی تا ۳۸ میلیونیِ حاشیهنشین و بد مسکن ایران دارند هر ساعت جان میکنند.
✅ دولتها وقتشان خیلی ارزشمندتر از آن است که صرف ریشهیابی و ریشهکنیِ سرچشمههای تولید این فلاکتها کنند.
این مشکلی است که در برزیل و آمریکای لاتین و آسیای جنوبی و جنوب شرقی هم به شدت به چشم میخورد.
✅ پس چاره چیست با این دولتهای ناکارکردی؟
چاره شاید در آستین بالا زدن تو است، برای ریشه یابی و ریشهکنیِ عمیقِ این رنجها.
اما ریشهها در کجاست؟
باید گشت و پیدا کرد. این وظیفهی من و توست.
اما هر چه هست، این دولتها اولویتشان چیزهای دیگر است، باید خودآستینبالازنی را رواج بدهیم.
دولتها فقط در این یکی نیست که بیکفایتاند، در دهها مورد دیگر هم سنگها را جلوی پا میگذارند به جای برداشتنشان.
✳️ خودتوانبخشی و خودآستینبالازنی تنها راه چاره است!
گاه فرست غلامعلی کشانی
✳️ ۲۳ خردادِ هر سال، روز جهانیِ اقدام بر ضدّ کار کودکان ✅ میلیونها کودک-برده و کودک کار در پاکستان و هند هنوز دارند جان میکنند. هزاران کودک کار و کودکِ خیابان از جمعیت ۱۹ میلیونی تا ۳۸ میلیونیِ حاشیهنشین و بد مسکن ایران دارند هر ساعت جان میکنند. ✅ دولتها…
نظر خوانندهی گرامی، جناب آقای دکتر مرتضی کاظمی، دانشآموختهی اقتصاد
پیرو این پست 👈 👈 👈 👇
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4623
======================
✳️ "من فکر میکنم دولتها معمولاً اگر مزاحم مردم و کسبوکار هاشان نباشند و دست از دخالت در زندگی مردم بردارند؛ فقر و تعداد کودکان کار کمتر میشه"
پیرو این پست 👈 👈 👈 👇
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4623
======================
✳️ "من فکر میکنم دولتها معمولاً اگر مزاحم مردم و کسبوکار هاشان نباشند و دست از دخالت در زندگی مردم بردارند؛ فقر و تعداد کودکان کار کمتر میشه"
Telegram
گاه فرست غلامعلی کشانی
✳️ ۲۳ خردادِ هر سال، روز جهانیِ اقدام بر ضدّ کار کودکان
✅ میلیونها کودک-برده و کودک کار در پاکستان و هند هنوز دارند جان میکنند. هزاران کودک کار و کودکِ خیابان از جمعیت ۱۹ میلیونی تا ۳۸ میلیونیِ حاشیهنشین و بد مسکن ایران دارند هر ساعت جان میکنند.
✅ دولتها…
✅ میلیونها کودک-برده و کودک کار در پاکستان و هند هنوز دارند جان میکنند. هزاران کودک کار و کودکِ خیابان از جمعیت ۱۹ میلیونی تا ۳۸ میلیونیِ حاشیهنشین و بد مسکن ایران دارند هر ساعت جان میکنند.
✅ دولتها…
گاه فرست غلامعلی کشانی
نظر خوانندهی گرامی، جناب آقای دکتر مرتضی کاظمی، دانشآموختهی اقتصاد پیرو این پست 👈 👈 👈 👇 https://t.me/GahFerestGhKeshani/4623 ====================== ✳️ "من فکر میکنم دولتها معمولاً اگر مزاحم مردم و کسبوکار هاشان نباشند و…
✳️ از جناب آقای کاظمی خیلی متشکرم به خاطر واکنش به این مطلب و ارسال آن.
✳️ بهنظر من هم، نکتهای که ایشان دست بر روی آن گذاشتهاند نکتهای درست است.
اما اگر در متن آن فرسته اشارهای به بیتوجهیِ دولت شده، بهدلیل انتظارِ همگانیِ بیجایی است که همهی ناظران و مردم از دولتهای فعلی دارند؛ یعنی اینکه به هر صورت برای این مشکلات بزرگ کاری بکند، یا اینکه اصلا همهی کار را او انجام بدهد و مردم فقط منتظر بنشینند.
✳️ من در یادداشتام نخواسته بودم وارد بحثِ نامطلوب بودن هم بشوم.
ولی به سنگ جلوی پا اشارهای گذرا کرده بودم.
متنِ نوشتهی من به بیهودگیِ این انتظار اشاره میکند. یعنی به ناممکن بودن.
و آقای کاظمی هم به نامطلوب بودن این انتظار میپردازد.
پس این انتظار نه ممکن است و نه مطلوب!
=============================
✳️ از شما خوانندهی گرامی هم دعوت میکنم که به این بحث مهم بپیوندید:
آیا دخالت دولتها و انتظار از دولتها برای تغییر شرایط زندگی فردی-جمعی ملت ممکن و مطلوب است یا چیز دیگری است؟
✳️ بهنظر من هم، نکتهای که ایشان دست بر روی آن گذاشتهاند نکتهای درست است.
اما اگر در متن آن فرسته اشارهای به بیتوجهیِ دولت شده، بهدلیل انتظارِ همگانیِ بیجایی است که همهی ناظران و مردم از دولتهای فعلی دارند؛ یعنی اینکه به هر صورت برای این مشکلات بزرگ کاری بکند، یا اینکه اصلا همهی کار را او انجام بدهد و مردم فقط منتظر بنشینند.
✳️ من در یادداشتام نخواسته بودم وارد بحثِ نامطلوب بودن هم بشوم.
ولی به سنگ جلوی پا اشارهای گذرا کرده بودم.
متنِ نوشتهی من به بیهودگیِ این انتظار اشاره میکند. یعنی به ناممکن بودن.
و آقای کاظمی هم به نامطلوب بودن این انتظار میپردازد.
پس این انتظار نه ممکن است و نه مطلوب!
=============================
✳️ از شما خوانندهی گرامی هم دعوت میکنم که به این بحث مهم بپیوندید:
آیا دخالت دولتها و انتظار از دولتها برای تغییر شرایط زندگی فردی-جمعی ملت ممکن و مطلوب است یا چیز دیگری است؟
SCHWITZER.pdf
1.7 MB
✳️ کتاب "حماسهی آلبرت شوایتزر"، کتابی است کوچک، خواندنی و ظاهرا برای نوجوانان. اما باطنا پر است از نکاتی که برای خوانندهی اهل تامل تکاندهندهاند، بهخصوص در فصلهای ۱۶ و ۱۷.
✳️ کتاب به زبانی ساده اساس معجزهی شوایتزر را به ما معرفی میکند. معجزه میگوییم، چرا که شوایتزر خود بهتنهایی معجزهای بزرگ در قرن بیستم بوده است.
✳️ مطالب بیشتر در بارهی شوایتزر در چندین فرسته:👇
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4568
========================
نسخهی کاغذی کتاب نایاب است.
حماسهی آلبرت شوایتزر، آنیتا دانیل، ترجمهی حبیبه فیوضات، انتشارات علمی و فرهنگی، تلفن: ۸۸۷۷۴۵۶۹ (۰۲۱)
✳️ (بیتفاوت نمانیم، به اشتراک و بحث بگذاریم.)
✳️ کتاب به زبانی ساده اساس معجزهی شوایتزر را به ما معرفی میکند. معجزه میگوییم، چرا که شوایتزر خود بهتنهایی معجزهای بزرگ در قرن بیستم بوده است.
✳️ مطالب بیشتر در بارهی شوایتزر در چندین فرسته:👇
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4568
========================
نسخهی کاغذی کتاب نایاب است.
حماسهی آلبرت شوایتزر، آنیتا دانیل، ترجمهی حبیبه فیوضات، انتشارات علمی و فرهنگی، تلفن: ۸۸۷۷۴۵۶۹ (۰۲۱)
✳️ (بیتفاوت نمانیم، به اشتراک و بحث بگذاریم.)
گاه فرست غلامعلی کشانی
✳️ از جناب آقای کاظمی خیلی متشکرم به خاطر واکنش به این مطلب و ارسال آن. ✳️ بهنظر من هم، نکتهای که ایشان دست بر روی آن گذاشتهاند نکتهای درست است. اما اگر در متن آن فرسته اشارهای به بیتوجهیِ دولت شده، بهدلیل انتظارِ همگانیِ بیجایی است که همهی ناظران…
⛏ دیرینشناسیِ آنارشی (بیدولتی)، دولت و امپراتوری و کار و صناعت ملازمِ آنها (1)
✍️ علی رضا سیفی
🧩 مقدمه
این یادداشت، گامی کوچک، خام و آغازین برای پاسخ به دعوتِ دوست و استاد گرامیام، غلامعلی کشانی، برای مشارکت در اندیشیدن و پاسخگفتن به این پرسش حیاتی است:
📎 "آیا دخالت دولتها و انتظار از دولتها برای تغییر شرایط زندگی فردی-جمعی ملت ممکن و مطلوب است یا چیز دیگری است؟"
یادداشتی دربردارندهی تأملات نگارنده و تلخیص و تدوینی از اندیشههای مورخ فرهنگی، ریان ایزلر و دیرینشناس، حمید عسکرپور.
باری، براستی آیا زندگی بدون دولت امکانپذیر است؟ یا ما نیازی گریزناپذیر به نهاد دولت داریم؟ اگر آری، این نیاز به چه میزان و در کدام حوزههاست؟
اینها پرسشهایی بس اساسی و دشوار است که در این روزگار ناکارآمدی دولتها در تأمین شایستهی زندگی و حلّ مسائل اجتماعی، گریبان ما را میگیرد و پیش از ما هم اندیشمندان آنارشیستی نظیرِ پرودُن، کروپتکین و ... به آنها اندیشیده و هریک به نوبهی خود، پاسخها و ایدههایی طرح کردهاند.
اما پیش از مراجعه به آثار و اندیشههای آنها، بد نیست نیم نگاهی عبرت نگرانه به دیرینشناسیِ آنارشی (بیدولتی)، دولت و امپراتوری و کار و صناعت ملازمِ آنها، در درازنای پیش از تاریخ و تاریخ بیافکنیم تا برای پیمودن ادامهی راه و شکلدادن به آیندهای مطلوبتر، عادلانهتر و انسانیتر توشهای برگیریم.
البته برای پیمودن بهتر و درستترِ این راه ما باید شهر، مدنیت، تمدن، فرهنگ، دولت و ... را بازپنداری، بازاندیشی، بازآمایی و بازسازی کنیم.
🧩 عصر جوامع مشارکتی (یاریگرانه)ی بیدولت
مطابق نظر مورّخ فرهنگی، ریان ایزلر، یکی از رموز تاریخیِ مسکوتمانده (و بسیار رهگشا برای یافتن پاسخ پرسشهای طرحشدهی بالا) این است که به لحاظ عملی تمام مصالح و فناوریهای اجتماعی (و کار و صناعتهای) لازم برای (زندگی و سپس) برپایی تمدّن، پیش از شکلگیریِ جوامعِ اقتدارگرا، توسط جوامعِ مشارکتیِ بزرگ توسعه یافته بودند:
اهلیکردنِ گیاهان و حیوانات، تولید و ذخیرهسازیِ غذا، معماری و ساخت سکونتگاهها، پارچهبافی و تولید پوشاک، سفالگری، سبدسازی، چرمدوزی، فلزکاری، قایقسازی، راهسازی، رقص و نمایشهای آیینی، ادبیات ِشفاهی (سنّتهای شفاهی مشتمل بر گونههایی چون حماسه، شعر، نمایشنامه، داستانهای قومی، ترانه، افسانه، لطیفه و...).
به باور ایزلر، انسانهای ابتدایی در چهارچوبِ فرهنگی و نهادییی که پرورشدهندهی حسّ عمیقِ تعلّق به یکدیگر و به زمین بود، تکامل یافتند؛ همانانی که تشریک مساعی را به جای سلطه بر یکدیگر برگزیدند.
اینکه چگونه و در جریانِ چه روند و تطوّری، این جوامع مشارکتی، قانون و دولت -که زیربنای سازمانهای اجتماعیِ پیچیدهی «آتی» بودند- را توسعه بخشیدند و اینکه «سپس تر» چگونه با اتکا بر دستاوردها، مصالح و فناوریهای ذکرشده، امپراتوریها طرحریزی شدند و تحکیم قدرت یافتند، حکایت تلخی است که در ادامه می آید.
🧩 تمدن، امپراتوری و «کار و صناعت و سرمایه»
حدود شش هزار سال پیش (هم زمان با دوره دیرینشناسیکِ مس و سنگ میانی) در انسان نگرشی خاص درباره جایگاهاش در جهان و نسبتاش با سایر موجودات شکل گرفت که سابقهای نداشت. در این زمان نیرویی گرانشی و مرکزگرا به وجود آمد که در انسان تصورِ در کانون، مرکز و رأس کیهانبودن را ایجاد کرد. این تصور، ساختاری هرمی را در پی داشت که ساختارهای سلسلهمراتبی و طبقهبندی را در برداشت. و این همان عصرِ خاستگاه حکومتهای نخستین بود. با این تحوّلات، اسطورهها و روایات شفاهی، زنده و پویا جای خود را به روایاتِ ثابت و بیجانِ افسانهها و تواریخ حماسیِ معطوف به خوانین، پادشاهان و پهلوانان بخشیده و درک اجداد زنده و همهجاحاضر نیز جای خود را به تبارشناسیِ زنجیرهوارِ آن خانها و پادشاهان بخشید. این معماریِ مدنیّت با شکلگیری دولت- شهرهای نخستین بسیار تقویت شد و پیکر حکومت را برافراشت. اَبَرانسانِ حکومت شکل گرفت که پادشاهْ به منزلهی سر، خانها و گماشتگانْ به مثابه شانه و سینه، کاهنانْ دست راست، وزیرانْ دست چپ، نظامیانْ پای راست و کشاورزان و دهقانانْ پای چپِ آن اَبَرانسان بودند، که تبدیل به نقطهی ثقل اجتماعات انسانی شده و شهر حول محورِ پیکر آن شکل گرفت. این ساختار هرمی، کار و صناعتی متفاوت با اعصار پیشین، در جهت تحکیمِ خود و تمدّنِ حاصل از آن میطلبید که به دلیل مرکزگرا و هرمیبودناش کار و صناعت را تا بدانجا پیش برد که توازن و تعادلِ دیرینِ موجود میان انسان و دیگر عناصر زنده و نازندهی زیستجهان از میان رفت.
(ادامه در فرسته ی بعدی)
T.me/ecosophia
✍️ علی رضا سیفی
🧩 مقدمه
این یادداشت، گامی کوچک، خام و آغازین برای پاسخ به دعوتِ دوست و استاد گرامیام، غلامعلی کشانی، برای مشارکت در اندیشیدن و پاسخگفتن به این پرسش حیاتی است:
📎 "آیا دخالت دولتها و انتظار از دولتها برای تغییر شرایط زندگی فردی-جمعی ملت ممکن و مطلوب است یا چیز دیگری است؟"
یادداشتی دربردارندهی تأملات نگارنده و تلخیص و تدوینی از اندیشههای مورخ فرهنگی، ریان ایزلر و دیرینشناس، حمید عسکرپور.
باری، براستی آیا زندگی بدون دولت امکانپذیر است؟ یا ما نیازی گریزناپذیر به نهاد دولت داریم؟ اگر آری، این نیاز به چه میزان و در کدام حوزههاست؟
اینها پرسشهایی بس اساسی و دشوار است که در این روزگار ناکارآمدی دولتها در تأمین شایستهی زندگی و حلّ مسائل اجتماعی، گریبان ما را میگیرد و پیش از ما هم اندیشمندان آنارشیستی نظیرِ پرودُن، کروپتکین و ... به آنها اندیشیده و هریک به نوبهی خود، پاسخها و ایدههایی طرح کردهاند.
اما پیش از مراجعه به آثار و اندیشههای آنها، بد نیست نیم نگاهی عبرت نگرانه به دیرینشناسیِ آنارشی (بیدولتی)، دولت و امپراتوری و کار و صناعت ملازمِ آنها، در درازنای پیش از تاریخ و تاریخ بیافکنیم تا برای پیمودن ادامهی راه و شکلدادن به آیندهای مطلوبتر، عادلانهتر و انسانیتر توشهای برگیریم.
البته برای پیمودن بهتر و درستترِ این راه ما باید شهر، مدنیت، تمدن، فرهنگ، دولت و ... را بازپنداری، بازاندیشی، بازآمایی و بازسازی کنیم.
🧩 عصر جوامع مشارکتی (یاریگرانه)ی بیدولت
مطابق نظر مورّخ فرهنگی، ریان ایزلر، یکی از رموز تاریخیِ مسکوتمانده (و بسیار رهگشا برای یافتن پاسخ پرسشهای طرحشدهی بالا) این است که به لحاظ عملی تمام مصالح و فناوریهای اجتماعی (و کار و صناعتهای) لازم برای (زندگی و سپس) برپایی تمدّن، پیش از شکلگیریِ جوامعِ اقتدارگرا، توسط جوامعِ مشارکتیِ بزرگ توسعه یافته بودند:
اهلیکردنِ گیاهان و حیوانات، تولید و ذخیرهسازیِ غذا، معماری و ساخت سکونتگاهها، پارچهبافی و تولید پوشاک، سفالگری، سبدسازی، چرمدوزی، فلزکاری، قایقسازی، راهسازی، رقص و نمایشهای آیینی، ادبیات ِشفاهی (سنّتهای شفاهی مشتمل بر گونههایی چون حماسه، شعر، نمایشنامه، داستانهای قومی، ترانه، افسانه، لطیفه و...).
به باور ایزلر، انسانهای ابتدایی در چهارچوبِ فرهنگی و نهادییی که پرورشدهندهی حسّ عمیقِ تعلّق به یکدیگر و به زمین بود، تکامل یافتند؛ همانانی که تشریک مساعی را به جای سلطه بر یکدیگر برگزیدند.
اینکه چگونه و در جریانِ چه روند و تطوّری، این جوامع مشارکتی، قانون و دولت -که زیربنای سازمانهای اجتماعیِ پیچیدهی «آتی» بودند- را توسعه بخشیدند و اینکه «سپس تر» چگونه با اتکا بر دستاوردها، مصالح و فناوریهای ذکرشده، امپراتوریها طرحریزی شدند و تحکیم قدرت یافتند، حکایت تلخی است که در ادامه می آید.
🧩 تمدن، امپراتوری و «کار و صناعت و سرمایه»
حدود شش هزار سال پیش (هم زمان با دوره دیرینشناسیکِ مس و سنگ میانی) در انسان نگرشی خاص درباره جایگاهاش در جهان و نسبتاش با سایر موجودات شکل گرفت که سابقهای نداشت. در این زمان نیرویی گرانشی و مرکزگرا به وجود آمد که در انسان تصورِ در کانون، مرکز و رأس کیهانبودن را ایجاد کرد. این تصور، ساختاری هرمی را در پی داشت که ساختارهای سلسلهمراتبی و طبقهبندی را در برداشت. و این همان عصرِ خاستگاه حکومتهای نخستین بود. با این تحوّلات، اسطورهها و روایات شفاهی، زنده و پویا جای خود را به روایاتِ ثابت و بیجانِ افسانهها و تواریخ حماسیِ معطوف به خوانین، پادشاهان و پهلوانان بخشیده و درک اجداد زنده و همهجاحاضر نیز جای خود را به تبارشناسیِ زنجیرهوارِ آن خانها و پادشاهان بخشید. این معماریِ مدنیّت با شکلگیری دولت- شهرهای نخستین بسیار تقویت شد و پیکر حکومت را برافراشت. اَبَرانسانِ حکومت شکل گرفت که پادشاهْ به منزلهی سر، خانها و گماشتگانْ به مثابه شانه و سینه، کاهنانْ دست راست، وزیرانْ دست چپ، نظامیانْ پای راست و کشاورزان و دهقانانْ پای چپِ آن اَبَرانسان بودند، که تبدیل به نقطهی ثقل اجتماعات انسانی شده و شهر حول محورِ پیکر آن شکل گرفت. این ساختار هرمی، کار و صناعتی متفاوت با اعصار پیشین، در جهت تحکیمِ خود و تمدّنِ حاصل از آن میطلبید که به دلیل مرکزگرا و هرمیبودناش کار و صناعت را تا بدانجا پیش برد که توازن و تعادلِ دیرینِ موجود میان انسان و دیگر عناصر زنده و نازندهی زیستجهان از میان رفت.
(ادامه در فرسته ی بعدی)
T.me/ecosophia
Telegram
اکوسوفیا
«اکوسوفیا یعنی بومْ خِرَد»
تئوفراستوس:
«خودت را بشناس و سرزمینت را»
نقدونظر: t.me/seifi_ucm
تئوفراستوس:
«خودت را بشناس و سرزمینت را»
نقدونظر: t.me/seifi_ucm
Forwarded from اکوسوفیا
⛏ دیرینشناسیِ آنارشی (بیدولتی)، دولت و امپراتوری و کار و صناعت ملازمِ آنها(2)
تمدّن از یکسو، کار و صناعت را به قیمت افزایش و انباشتِ سرمایه و ثروت- و نه هماهنگی و حرکتِ متعادل انسان در جریانِ زندگی در کنار سایر آفریدگانِ پروردگار- به بالاترین حدِ آن ارتقا بخشید و از سوی دیگر، انسان و مرتبه او را براساس میزان نزدیکی یا دوریِ وی از مرکزِ منابع و ثروتهای صناعی سنجید و معین ساخت. ساختار هرمی، تنها بخش اندکی از افراد جامعه را جذبکنندهی بیشترین انرژی ها و نیروها و قدرتها ساخته و مانع از نزدیکیِ دیگر بخشهای جامعه به آنها میشود. این ساختار در فضاهای ادراکی و شناختیِ مردمان نیز رسوخ کرده و با نهادینهشدن، آنها را از میل به نیروهای افزونتری که در اختیار نجبا قرار داشت باز میداشت.
دنیای متمدنِ معاصر نیز به لحاظ بنمایهها و شالودهها، اختلاف چندانی با آنچه در بدو پیدایش تمدن روی داد، ندارد؛ هر چند صناعتِ سنتی و دستی جای خود را به صنعت و فناوری ماشینی بخشید و کارخانههای بزرگِ ماشینی جایگزینِ کارگاههای کوچکِ پیشهوری و سنّتی شدند و شهرهای کارخانهمحور نمایان شدند و طبقه کارخانهدار در کنار طبقه پیشینِ سوداگر، شکافِ طبقاتیِ موجود در جوامع انسانی و بیگانگی انسان از خویش – و به تعبیرِ مارکس، کالاشدگی انسان- را پیش از پیش افزودند.
تمدنی که در این مدتِ ششهزارساله بنیان یافته، از اساس بر نظامی «سرمایهدارانه» بنیان داشته و دارد یعنی بر انباشتِ تولیدات کشاورزی و کالاهای صناعیِ شأنزا در کاخ-معابد و رشدِ گونهای اقتصادِ سیاسی که بیش از آن که متوجه رفع نیازهای اساسی همهی ابنای بشر باشد، معطوف است به حفاظت، افزایش و بازتولیدِ قدرتها و انرژیهای حداکثری نزدِ نجبای رأس جامعه.
هرچند، امروز دیگر تنها «تولید» کالاهای شأنزا مطرح نیست بلکه «مصرف» آنها به مثابه عرصهای برای منزلتبخشی و برسازیِ «سبک زندگی» و «هویت متمایز» جلوه میکند.
پس روشن است که کار و صناعت متمدّنانه، همراه و همگامِ رتبهبندی و طبقهبندی اجتماعی پیش میروند و غایتشان نه رفع نیازها و احتیاجات و رسیدن به آرامش روحی و جسمیِ همه ابنای انسانی، که تورّم و انباشتِ خود و منزلتِ همراه با افزایش سرمایه نزد عدهای است که نیروی گرانشیِ قدرت را جذب کردهاند.
تمدّن آتشی افروخت در جهان که بسوخت
ز عشق و مهر و وفا هرچه یادگاری بود
بنـای این مدنیّت به بـاد مـی دادم
اگر به دست من از چرخ اختیاری بود
(ملک الشعرا بهار)
📖 منابع:
- عسکرپور، وحید (1393) "صناعت و بنمایههای تمدّن"، مجله سوره اندیشه، شماره 78 و79، مهر و آبان 1393.
- کورتن، دیوید (1392) "سرمایهداری فردا؟؛ ثروت خیالی یا ثروت واقعی: طرحی برای یک اقتصاد نوین"، ترجمهی کامران سپهری، نشر پژواک، تهران.
- Riane Eisler (1987) "The Chalice and The Blade: Our History, Our Future", Harper Collins, New York.
@ecosophia
تمدّن از یکسو، کار و صناعت را به قیمت افزایش و انباشتِ سرمایه و ثروت- و نه هماهنگی و حرکتِ متعادل انسان در جریانِ زندگی در کنار سایر آفریدگانِ پروردگار- به بالاترین حدِ آن ارتقا بخشید و از سوی دیگر، انسان و مرتبه او را براساس میزان نزدیکی یا دوریِ وی از مرکزِ منابع و ثروتهای صناعی سنجید و معین ساخت. ساختار هرمی، تنها بخش اندکی از افراد جامعه را جذبکنندهی بیشترین انرژی ها و نیروها و قدرتها ساخته و مانع از نزدیکیِ دیگر بخشهای جامعه به آنها میشود. این ساختار در فضاهای ادراکی و شناختیِ مردمان نیز رسوخ کرده و با نهادینهشدن، آنها را از میل به نیروهای افزونتری که در اختیار نجبا قرار داشت باز میداشت.
دنیای متمدنِ معاصر نیز به لحاظ بنمایهها و شالودهها، اختلاف چندانی با آنچه در بدو پیدایش تمدن روی داد، ندارد؛ هر چند صناعتِ سنتی و دستی جای خود را به صنعت و فناوری ماشینی بخشید و کارخانههای بزرگِ ماشینی جایگزینِ کارگاههای کوچکِ پیشهوری و سنّتی شدند و شهرهای کارخانهمحور نمایان شدند و طبقه کارخانهدار در کنار طبقه پیشینِ سوداگر، شکافِ طبقاتیِ موجود در جوامع انسانی و بیگانگی انسان از خویش – و به تعبیرِ مارکس، کالاشدگی انسان- را پیش از پیش افزودند.
تمدنی که در این مدتِ ششهزارساله بنیان یافته، از اساس بر نظامی «سرمایهدارانه» بنیان داشته و دارد یعنی بر انباشتِ تولیدات کشاورزی و کالاهای صناعیِ شأنزا در کاخ-معابد و رشدِ گونهای اقتصادِ سیاسی که بیش از آن که متوجه رفع نیازهای اساسی همهی ابنای بشر باشد، معطوف است به حفاظت، افزایش و بازتولیدِ قدرتها و انرژیهای حداکثری نزدِ نجبای رأس جامعه.
هرچند، امروز دیگر تنها «تولید» کالاهای شأنزا مطرح نیست بلکه «مصرف» آنها به مثابه عرصهای برای منزلتبخشی و برسازیِ «سبک زندگی» و «هویت متمایز» جلوه میکند.
پس روشن است که کار و صناعت متمدّنانه، همراه و همگامِ رتبهبندی و طبقهبندی اجتماعی پیش میروند و غایتشان نه رفع نیازها و احتیاجات و رسیدن به آرامش روحی و جسمیِ همه ابنای انسانی، که تورّم و انباشتِ خود و منزلتِ همراه با افزایش سرمایه نزد عدهای است که نیروی گرانشیِ قدرت را جذب کردهاند.
تمدّن آتشی افروخت در جهان که بسوخت
ز عشق و مهر و وفا هرچه یادگاری بود
بنـای این مدنیّت به بـاد مـی دادم
اگر به دست من از چرخ اختیاری بود
(ملک الشعرا بهار)
📖 منابع:
- عسکرپور، وحید (1393) "صناعت و بنمایههای تمدّن"، مجله سوره اندیشه، شماره 78 و79، مهر و آبان 1393.
- کورتن، دیوید (1392) "سرمایهداری فردا؟؛ ثروت خیالی یا ثروت واقعی: طرحی برای یک اقتصاد نوین"، ترجمهی کامران سپهری، نشر پژواک، تهران.
- Riane Eisler (1987) "The Chalice and The Blade: Our History, Our Future", Harper Collins, New York.
@ecosophia
دو فرستهی بالا در کانالِ ارزشمند و وزینِ اکوسوفیا به قلمِ پژوهشگرانهی آقای سیفی در پاسخ به فراخوانِ پرسشِ زیر منتشر شده است.
"آیا دخالت دولتها و انتظار از دولتها برای تغییر شرایط زندگی فردی-جمعی ملت ممکن و مطلوب است یا چیز دیگری است؟"
از شما خوانندهی گرامی هم درخواست میشود که نظرتان را از این بحث دریغ نکنید.
(بیتفاوت نمانیم، به اشتراک و بحث بگذاریم)
t.me/ecosophia
"آیا دخالت دولتها و انتظار از دولتها برای تغییر شرایط زندگی فردی-جمعی ملت ممکن و مطلوب است یا چیز دیگری است؟"
از شما خوانندهی گرامی هم درخواست میشود که نظرتان را از این بحث دریغ نکنید.
(بیتفاوت نمانیم، به اشتراک و بحث بگذاریم)
t.me/ecosophia
Telegram
اکوسوفیا
«اکوسوفیا یعنی بومْ خِرَد»
تئوفراستوس:
«خودت را بشناس و سرزمینت را»
نقدونظر: t.me/seifi_ucm
تئوفراستوس:
«خودت را بشناس و سرزمینت را»
نقدونظر: t.me/seifi_ucm
Twenty Seven Cafe - S01 E02
Train Radio
تاخیرِ چندروزهای داشتیم که امیدوارم بر ما ببخشید و آرزومندیم این تحفه را از ما پذیرا باشید.
مجموعهیِ #رادیو_قطار
ایستگاهِ دوم | #کافه_بیست_و_هفت
۲۰ خرداد ۱۳۹۹
مدت زمان: ۱ ساعت و ۸ دقیقه و ۲۵ ثانیه
این قسمت بدونِ حمایتِ هیچ مجموعه، ارگان و یا شخصی منتشر میشود.
برایِ حمایت از مجموعهیِ #رادیو_قطار، ما را در پلتفرمهای پادکستخوان، پیجِ اینستاگرام و کانالِ تلگراممان با شناسههایِ موجود دنبال کنید.
#فرانسواز_ساگان #غلامعلی_کشانی
#کن_لوچ #عاشقانهای_در_پس_کافه
#رادیو_قطار :
Telegram: @Train_Radio
Instagram: train.radio
مجموعهیِ #رادیو_قطار
ایستگاهِ دوم | #کافه_بیست_و_هفت
۲۰ خرداد ۱۳۹۹
مدت زمان: ۱ ساعت و ۸ دقیقه و ۲۵ ثانیه
این قسمت بدونِ حمایتِ هیچ مجموعه، ارگان و یا شخصی منتشر میشود.
برایِ حمایت از مجموعهیِ #رادیو_قطار، ما را در پلتفرمهای پادکستخوان، پیجِ اینستاگرام و کانالِ تلگراممان با شناسههایِ موجود دنبال کنید.
#فرانسواز_ساگان #غلامعلی_کشانی
#کن_لوچ #عاشقانهای_در_پس_کافه
#رادیو_قطار :
Telegram: @Train_Radio
Instagram: train.radio