Forwarded from در امتداد راه مهآلود
🔹 پرونده مطالعاتی: #داستایفسکی
🔸 #آشنایی_با_داستایفسکی، پل استراترن، ترجمهٔ سیدرضا نوحی، نشر مرکز
1️⃣ کتاب به ترتیب زمانی به زندگی، شخصیت و بعضی از آثار داستایفسکی میپردازد. از اینرو نگاهی به خانواده و قتل پدر، علاقه به گوگول، فعالیتهای سیاسی و اجتماعی، بازداشت و محکوم شدن به اعدام و تجربهی نزدیک به مرگ، تبعید به سیبری با اعمال شاقه و ازدواجهای داستایفسکی میاندازد. و در خلال آنها، رمانهای همزاد، خانهی اموات، یادداشتهای زیرزمینی، جنایت و مکافات، شیاطین و سرانجام برادران کارامازوف را تحلیلی مختصر میکند تا آشنایی مقدماتیای از این نویسنده بزرگ روسی قرن نوزدهم به خواننده بدهد. پل استراترن اگرچه بر این باور است که «داستایفسکی از اعماق تاریکتر و دورتر ذهن انسان در حوزههایی نور انداخت که از زمان تراژدیهای یونان باستان و شکسپیر به این طرف کمتر کسی با چنین شدتی آن را روشن کرده است» اما بیان میدارد که تجربهی خواندن آثار وی «ممکن است بهترین نتیجه را در کسانی بدهد که در اواخر نوجوانی یا اوایل دوران مردی – یا زنانگی معادلش – هستند» و «موفقیت داستایفسکی ممکن است همهشمول نباشد».
🍃
🔸 #آشنایی_با_داستایفسکی، پل استراترن، ترجمهٔ سیدرضا نوحی، نشر مرکز
1️⃣ کتاب به ترتیب زمانی به زندگی، شخصیت و بعضی از آثار داستایفسکی میپردازد. از اینرو نگاهی به خانواده و قتل پدر، علاقه به گوگول، فعالیتهای سیاسی و اجتماعی، بازداشت و محکوم شدن به اعدام و تجربهی نزدیک به مرگ، تبعید به سیبری با اعمال شاقه و ازدواجهای داستایفسکی میاندازد. و در خلال آنها، رمانهای همزاد، خانهی اموات، یادداشتهای زیرزمینی، جنایت و مکافات، شیاطین و سرانجام برادران کارامازوف را تحلیلی مختصر میکند تا آشنایی مقدماتیای از این نویسنده بزرگ روسی قرن نوزدهم به خواننده بدهد. پل استراترن اگرچه بر این باور است که «داستایفسکی از اعماق تاریکتر و دورتر ذهن انسان در حوزههایی نور انداخت که از زمان تراژدیهای یونان باستان و شکسپیر به این طرف کمتر کسی با چنین شدتی آن را روشن کرده است» اما بیان میدارد که تجربهی خواندن آثار وی «ممکن است بهترین نتیجه را در کسانی بدهد که در اواخر نوجوانی یا اوایل دوران مردی – یا زنانگی معادلش – هستند» و «موفقیت داستایفسکی ممکن است همهشمول نباشد».
🍃
Forwarded from در امتداد راه مهآلود
🔹 پرونده مطالعاتی: #داستایفسکی
🔸 #آشنایی_با_داستایفسکی، پل استراترن، ترجمهٔ سیدرضا نوحی، نشر مرکز
2️⃣ ترجمهٔ سیدرضا نوحی در فضای مجازی قابل دسترسی است.
▪️موسسه School of Life متن و ویدئویی در معرفی داستایفسکی تهیه کرده است که میتواند نمایی کلی از زندگی و آثار مهم داستایفسکی به خواننده بدهد.
ویدئو با زیرنویس فارسی را میتوانید از اینجا ببینید و با دوبلهٔ فارسی را نیز از اینجا.
🍃
🔸 #آشنایی_با_داستایفسکی، پل استراترن، ترجمهٔ سیدرضا نوحی، نشر مرکز
2️⃣ ترجمهٔ سیدرضا نوحی در فضای مجازی قابل دسترسی است.
▪️موسسه School of Life متن و ویدئویی در معرفی داستایفسکی تهیه کرده است که میتواند نمایی کلی از زندگی و آثار مهم داستایفسکی به خواننده بدهد.
ویدئو با زیرنویس فارسی را میتوانید از اینجا ببینید و با دوبلهٔ فارسی را نیز از اینجا.
🍃
Forwarded from در امتداد راه مهآلود
🔸 #یادداشتهای_زیرزمینی، فیودار داستایفسکی
🔸 ترجمهٔ حمیدرضا آتشبرآب، علمیوفرهنگی
🔹 پرونده مطالعاتی: #داستایفسکی
🔻
🔸 ترجمهٔ حمیدرضا آتشبرآب، علمیوفرهنگی
🔹 پرونده مطالعاتی: #داستایفسکی
🔻
Forwarded from در امتداد راه مهآلود
🔹 پرونده مطالعاتی: #داستایفسکی
🔸 #یادداشتهای_زیرزمینی، فیودار داستایفسکی، ترجمهٔ حمیدرضا آتشبرآب، نشر علمی و فرهنگی
1️⃣ یادداشتهای زیرزمینی در سال 1864 یعنی زمانی که داستایفسکی 43 سال داشت، منتشر شد. این رمان متشکل از دو بخش است: زیرزمین و بهمناسبت برف نمناک. در بخش اول، ضدقهرمان رمان به معرفی خود و نظراتش میپردازد و در بخش دوم سه خاطره از گذشتهاش میخوانیم. اگرچه ضدقهرمان شخصیتی پیچیده است و حتی میتوان گفت کپسولی از عناصر متناقض است اما بهگمانم مفهوم کلیدی که شخصیت وی را تعریف میکند حس حقارت و ضد آن عزت نفس است؛ احساساتی که نهتنها به خود ما بلکه به نحوهٔ برخورد دیگران با ما نیز وابسته است.
نویسنده در بخش نخست با تمام نظریاتی که رفتار انسان را در چارچوب نظام علّی قرار میدهند، مخالفت میکند خصوصاً با دیدگاه «خودخواهی روانشناختی». از نظر ضدقهرمان و البته داستایفسکی، فردیت و شخصیت هر فرد است که نزد وی از هر چیزی عزیزتر است و همین نکته است که مانع میشود بتوان رفتار انسانی را در چارچوبی نهاد.
اولین خاطرهای که شرحش در بخش دوم کتاب آمده است کَلکَل وی با افسری است تا به خود ثابت کند از او هیچ کمتر نیست و در همین اثباتهاست که سقوط او را شاهدیم. در خاطرهٔ دوم او از فشار احساس تنهایی، خودش خودش را به مهمانی سه همکلاسی قدیمی دعوت میکند و در دنبالهٔ همین مهمانی است که با تازهفاحشهٔ جوانی به نام لیزا روبرو میشود و مهمترین و آخرین خاطرهٔ او شکل میگیرد ....
«... از درون، خودم را میخوردم و میجویدم و گاز میگرفتم و روی خودم تف میانداختم و شیرهٔ جانم را میمکیدم. آنقدر این کار را ادامه دادم که سرانجام اندوه در نظرم شیرینی شرمآور و نفرینشدهای به خود گرفت و بالاخره هم تبدیل شد به یک لذتِ روشن و آشکار و جدی! ....»
🍃
🔸 #یادداشتهای_زیرزمینی، فیودار داستایفسکی، ترجمهٔ حمیدرضا آتشبرآب، نشر علمی و فرهنگی
1️⃣ یادداشتهای زیرزمینی در سال 1864 یعنی زمانی که داستایفسکی 43 سال داشت، منتشر شد. این رمان متشکل از دو بخش است: زیرزمین و بهمناسبت برف نمناک. در بخش اول، ضدقهرمان رمان به معرفی خود و نظراتش میپردازد و در بخش دوم سه خاطره از گذشتهاش میخوانیم. اگرچه ضدقهرمان شخصیتی پیچیده است و حتی میتوان گفت کپسولی از عناصر متناقض است اما بهگمانم مفهوم کلیدی که شخصیت وی را تعریف میکند حس حقارت و ضد آن عزت نفس است؛ احساساتی که نهتنها به خود ما بلکه به نحوهٔ برخورد دیگران با ما نیز وابسته است.
نویسنده در بخش نخست با تمام نظریاتی که رفتار انسان را در چارچوب نظام علّی قرار میدهند، مخالفت میکند خصوصاً با دیدگاه «خودخواهی روانشناختی». از نظر ضدقهرمان و البته داستایفسکی، فردیت و شخصیت هر فرد است که نزد وی از هر چیزی عزیزتر است و همین نکته است که مانع میشود بتوان رفتار انسانی را در چارچوبی نهاد.
اولین خاطرهای که شرحش در بخش دوم کتاب آمده است کَلکَل وی با افسری است تا به خود ثابت کند از او هیچ کمتر نیست و در همین اثباتهاست که سقوط او را شاهدیم. در خاطرهٔ دوم او از فشار احساس تنهایی، خودش خودش را به مهمانی سه همکلاسی قدیمی دعوت میکند و در دنبالهٔ همین مهمانی است که با تازهفاحشهٔ جوانی به نام لیزا روبرو میشود و مهمترین و آخرین خاطرهٔ او شکل میگیرد ....
«... از درون، خودم را میخوردم و میجویدم و گاز میگرفتم و روی خودم تف میانداختم و شیرهٔ جانم را میمکیدم. آنقدر این کار را ادامه دادم که سرانجام اندوه در نظرم شیرینی شرمآور و نفرینشدهای به خود گرفت و بالاخره هم تبدیل شد به یک لذتِ روشن و آشکار و جدی! ....»
🍃
Forwarded from در امتداد راه مهآلود
🔹 پرونده مطالعاتی: #داستایفسکی
🔸 #یادداشتهای_زیرزمینی، فیودار داستایفسکی، ترجمهٔ حمیدرضا آتشبرآب، نشر علمی و فرهنگی
2️⃣ در فضای مجازی ترجمهٔ دیگری از این کتاب با مشخصات "یادداشتهای زیرزمینی، داستایوسکی، ترجمهٔ رحمت الهی، نشر علمی و فرهنگی" یافت میشود.
▪️میتوانید معرفی مفصل کتاب را در سایت کافه بوک بخوانید.
🍃
🔸 #یادداشتهای_زیرزمینی، فیودار داستایفسکی، ترجمهٔ حمیدرضا آتشبرآب، نشر علمی و فرهنگی
2️⃣ در فضای مجازی ترجمهٔ دیگری از این کتاب با مشخصات "یادداشتهای زیرزمینی، داستایوسکی، ترجمهٔ رحمت الهی، نشر علمی و فرهنگی" یافت میشود.
▪️میتوانید معرفی مفصل کتاب را در سایت کافه بوک بخوانید.
🍃
Forwarded from در امتداد راه مهآلود
🔹 پرونده مطالعاتی: #داستایفسکی
🔸 #قمارباز، فیودور داستایوسکی، ترجمهٔ سروش حبیبی، نشر چشمه
1️⃣ قمارباز در سال 1866 یعنی زمانی که داستایفسکی 45 سال داشت، منتشر شد. روندی که برای قمارباز اتفاق میافتد و او را به ورطهٔ فلاکت میکشاند، روندی است که خیلی از ما تجربه کردهایم اگرچه هرگز قمار نکرده باشیم! قمارباز پس از چند دور بُرد حس خوبی را تجربه میکند و دوباره و دوباره داو میگذارد تا دوباره آن حس خوب را تجربه کند و تنها استدلالش این میشود که باید ببرد چون میخواهد که ببرد. و از آنجا که گردونهٔ میز رولت از خواست دل کسی پیروی نمیکند، درست مثل گردش روزگار، قمارباز تا آخرین موجودیاش را میبازد و با جیبی پاک و جانی تا حد مرگ پریشان از قمارخانه بیرون میرود.
قماربازان میدانند که لحظهای هست که دیگر باید دست کشید، باید از تلاش برای تکرار حسِ خوبِ بردن دست کشید تا بُردههای قبلی را حفظ کرد و چیزی برای شروعی دیگر باقی گذاشت. افسوس و صد افسوس که کار به دانش پیش نرود و کجاست قماربازی که وقتی بخت از او برمیگردد میز قمار را ترک کند.
«... بهتر بود که همان وقت دست از بازی بکشم و کازینو رو ترک کنم. اما احساس عجیبی در دلم پیدا شده بود. انگاری که میخواستم تقدیر را به عرصه بخوانم، سربهسرش بگذارم. تلنگری به آن بزنم یا به آن دهنکجی کنم. بالاترین مبلغ مجاز را داو گذاشتم ... و همه را یکجا باختم. بعد، چون به شور آمده بودم ته جیبهایم را هم پاک کردم و همان بازی گذشته را با تمام داراییام تکرار کردم، باز باختم، و مبهوت، مثل منگها از میز رولت دور شدم.»
🍃
🔸 #قمارباز، فیودور داستایوسکی، ترجمهٔ سروش حبیبی، نشر چشمه
1️⃣ قمارباز در سال 1866 یعنی زمانی که داستایفسکی 45 سال داشت، منتشر شد. روندی که برای قمارباز اتفاق میافتد و او را به ورطهٔ فلاکت میکشاند، روندی است که خیلی از ما تجربه کردهایم اگرچه هرگز قمار نکرده باشیم! قمارباز پس از چند دور بُرد حس خوبی را تجربه میکند و دوباره و دوباره داو میگذارد تا دوباره آن حس خوب را تجربه کند و تنها استدلالش این میشود که باید ببرد چون میخواهد که ببرد. و از آنجا که گردونهٔ میز رولت از خواست دل کسی پیروی نمیکند، درست مثل گردش روزگار، قمارباز تا آخرین موجودیاش را میبازد و با جیبی پاک و جانی تا حد مرگ پریشان از قمارخانه بیرون میرود.
قماربازان میدانند که لحظهای هست که دیگر باید دست کشید، باید از تلاش برای تکرار حسِ خوبِ بردن دست کشید تا بُردههای قبلی را حفظ کرد و چیزی برای شروعی دیگر باقی گذاشت. افسوس و صد افسوس که کار به دانش پیش نرود و کجاست قماربازی که وقتی بخت از او برمیگردد میز قمار را ترک کند.
«... بهتر بود که همان وقت دست از بازی بکشم و کازینو رو ترک کنم. اما احساس عجیبی در دلم پیدا شده بود. انگاری که میخواستم تقدیر را به عرصه بخوانم، سربهسرش بگذارم. تلنگری به آن بزنم یا به آن دهنکجی کنم. بالاترین مبلغ مجاز را داو گذاشتم ... و همه را یکجا باختم. بعد، چون به شور آمده بودم ته جیبهایم را هم پاک کردم و همان بازی گذشته را با تمام داراییام تکرار کردم، باز باختم، و مبهوت، مثل منگها از میز رولت دور شدم.»
🍃
Forwarded from در امتداد راه مهآلود
🔹 پرونده مطالعاتی: #داستایفسکی
🔸 #قمارباز، فیودور داستایوسکی، ترجمهٔ سروش حبیبی، نشر چشمه
2️⃣ در فضای مجازی دو ترجمهٔ دیگر از این کتاب با مشخصات "قمارباز، فئودور داستایفسکی، ترجمهٔ صالح حسینی" و "قمارباز، فئودور داستایوسکی، ترجمهٔ جلال آلاحمد" یافت میشود.
▪️ترجمهٔ سروش حبیبی صوتی نیز شده است.
▪️معرفی این کتاب را در سایت "کافه بوک" میتوانید بخوانید.
🍃
🔸 #قمارباز، فیودور داستایوسکی، ترجمهٔ سروش حبیبی، نشر چشمه
2️⃣ در فضای مجازی دو ترجمهٔ دیگر از این کتاب با مشخصات "قمارباز، فئودور داستایفسکی، ترجمهٔ صالح حسینی" و "قمارباز، فئودور داستایوسکی، ترجمهٔ جلال آلاحمد" یافت میشود.
▪️ترجمهٔ سروش حبیبی صوتی نیز شده است.
▪️معرفی این کتاب را در سایت "کافه بوک" میتوانید بخوانید.
🍃