Forwarded from در امتداد راه مهآلود
🔸 #یادداشتهای_زیرزمینی، فیودار داستایفسکی
🔸 ترجمهٔ حمیدرضا آتشبرآب، علمیوفرهنگی
🔹 پرونده مطالعاتی: #داستایفسکی
🔻
🔸 ترجمهٔ حمیدرضا آتشبرآب، علمیوفرهنگی
🔹 پرونده مطالعاتی: #داستایفسکی
🔻
Forwarded from در امتداد راه مهآلود
🔹 پرونده مطالعاتی: #داستایفسکی
🔸 #یادداشتهای_زیرزمینی، فیودار داستایفسکی، ترجمهٔ حمیدرضا آتشبرآب، نشر علمی و فرهنگی
1️⃣ یادداشتهای زیرزمینی در سال 1864 یعنی زمانی که داستایفسکی 43 سال داشت، منتشر شد. این رمان متشکل از دو بخش است: زیرزمین و بهمناسبت برف نمناک. در بخش اول، ضدقهرمان رمان به معرفی خود و نظراتش میپردازد و در بخش دوم سه خاطره از گذشتهاش میخوانیم. اگرچه ضدقهرمان شخصیتی پیچیده است و حتی میتوان گفت کپسولی از عناصر متناقض است اما بهگمانم مفهوم کلیدی که شخصیت وی را تعریف میکند حس حقارت و ضد آن عزت نفس است؛ احساساتی که نهتنها به خود ما بلکه به نحوهٔ برخورد دیگران با ما نیز وابسته است.
نویسنده در بخش نخست با تمام نظریاتی که رفتار انسان را در چارچوب نظام علّی قرار میدهند، مخالفت میکند خصوصاً با دیدگاه «خودخواهی روانشناختی». از نظر ضدقهرمان و البته داستایفسکی، فردیت و شخصیت هر فرد است که نزد وی از هر چیزی عزیزتر است و همین نکته است که مانع میشود بتوان رفتار انسانی را در چارچوبی نهاد.
اولین خاطرهای که شرحش در بخش دوم کتاب آمده است کَلکَل وی با افسری است تا به خود ثابت کند از او هیچ کمتر نیست و در همین اثباتهاست که سقوط او را شاهدیم. در خاطرهٔ دوم او از فشار احساس تنهایی، خودش خودش را به مهمانی سه همکلاسی قدیمی دعوت میکند و در دنبالهٔ همین مهمانی است که با تازهفاحشهٔ جوانی به نام لیزا روبرو میشود و مهمترین و آخرین خاطرهٔ او شکل میگیرد ....
«... از درون، خودم را میخوردم و میجویدم و گاز میگرفتم و روی خودم تف میانداختم و شیرهٔ جانم را میمکیدم. آنقدر این کار را ادامه دادم که سرانجام اندوه در نظرم شیرینی شرمآور و نفرینشدهای به خود گرفت و بالاخره هم تبدیل شد به یک لذتِ روشن و آشکار و جدی! ....»
🍃
🔸 #یادداشتهای_زیرزمینی، فیودار داستایفسکی، ترجمهٔ حمیدرضا آتشبرآب، نشر علمی و فرهنگی
1️⃣ یادداشتهای زیرزمینی در سال 1864 یعنی زمانی که داستایفسکی 43 سال داشت، منتشر شد. این رمان متشکل از دو بخش است: زیرزمین و بهمناسبت برف نمناک. در بخش اول، ضدقهرمان رمان به معرفی خود و نظراتش میپردازد و در بخش دوم سه خاطره از گذشتهاش میخوانیم. اگرچه ضدقهرمان شخصیتی پیچیده است و حتی میتوان گفت کپسولی از عناصر متناقض است اما بهگمانم مفهوم کلیدی که شخصیت وی را تعریف میکند حس حقارت و ضد آن عزت نفس است؛ احساساتی که نهتنها به خود ما بلکه به نحوهٔ برخورد دیگران با ما نیز وابسته است.
نویسنده در بخش نخست با تمام نظریاتی که رفتار انسان را در چارچوب نظام علّی قرار میدهند، مخالفت میکند خصوصاً با دیدگاه «خودخواهی روانشناختی». از نظر ضدقهرمان و البته داستایفسکی، فردیت و شخصیت هر فرد است که نزد وی از هر چیزی عزیزتر است و همین نکته است که مانع میشود بتوان رفتار انسانی را در چارچوبی نهاد.
اولین خاطرهای که شرحش در بخش دوم کتاب آمده است کَلکَل وی با افسری است تا به خود ثابت کند از او هیچ کمتر نیست و در همین اثباتهاست که سقوط او را شاهدیم. در خاطرهٔ دوم او از فشار احساس تنهایی، خودش خودش را به مهمانی سه همکلاسی قدیمی دعوت میکند و در دنبالهٔ همین مهمانی است که با تازهفاحشهٔ جوانی به نام لیزا روبرو میشود و مهمترین و آخرین خاطرهٔ او شکل میگیرد ....
«... از درون، خودم را میخوردم و میجویدم و گاز میگرفتم و روی خودم تف میانداختم و شیرهٔ جانم را میمکیدم. آنقدر این کار را ادامه دادم که سرانجام اندوه در نظرم شیرینی شرمآور و نفرینشدهای به خود گرفت و بالاخره هم تبدیل شد به یک لذتِ روشن و آشکار و جدی! ....»
🍃
Forwarded from در امتداد راه مهآلود
🔹 پرونده مطالعاتی: #داستایفسکی
🔸 #یادداشتهای_زیرزمینی، فیودار داستایفسکی، ترجمهٔ حمیدرضا آتشبرآب، نشر علمی و فرهنگی
2️⃣ در فضای مجازی ترجمهٔ دیگری از این کتاب با مشخصات "یادداشتهای زیرزمینی، داستایوسکی، ترجمهٔ رحمت الهی، نشر علمی و فرهنگی" یافت میشود.
▪️میتوانید معرفی مفصل کتاب را در سایت کافه بوک بخوانید.
🍃
🔸 #یادداشتهای_زیرزمینی، فیودار داستایفسکی، ترجمهٔ حمیدرضا آتشبرآب، نشر علمی و فرهنگی
2️⃣ در فضای مجازی ترجمهٔ دیگری از این کتاب با مشخصات "یادداشتهای زیرزمینی، داستایوسکی، ترجمهٔ رحمت الهی، نشر علمی و فرهنگی" یافت میشود.
▪️میتوانید معرفی مفصل کتاب را در سایت کافه بوک بخوانید.
🍃