Forwarded from در امتداد راه مهآلود
🔹 پرونده مطالعاتی: #داستایفسکی
🔸 #قمارباز، فیودور داستایوسکی، ترجمهٔ سروش حبیبی، نشر چشمه
1️⃣ قمارباز در سال 1866 یعنی زمانی که داستایفسکی 45 سال داشت، منتشر شد. روندی که برای قمارباز اتفاق میافتد و او را به ورطهٔ فلاکت میکشاند، روندی است که خیلی از ما تجربه کردهایم اگرچه هرگز قمار نکرده باشیم! قمارباز پس از چند دور بُرد حس خوبی را تجربه میکند و دوباره و دوباره داو میگذارد تا دوباره آن حس خوب را تجربه کند و تنها استدلالش این میشود که باید ببرد چون میخواهد که ببرد. و از آنجا که گردونهٔ میز رولت از خواست دل کسی پیروی نمیکند، درست مثل گردش روزگار، قمارباز تا آخرین موجودیاش را میبازد و با جیبی پاک و جانی تا حد مرگ پریشان از قمارخانه بیرون میرود.
قماربازان میدانند که لحظهای هست که دیگر باید دست کشید، باید از تلاش برای تکرار حسِ خوبِ بردن دست کشید تا بُردههای قبلی را حفظ کرد و چیزی برای شروعی دیگر باقی گذاشت. افسوس و صد افسوس که کار به دانش پیش نرود و کجاست قماربازی که وقتی بخت از او برمیگردد میز قمار را ترک کند.
«... بهتر بود که همان وقت دست از بازی بکشم و کازینو رو ترک کنم. اما احساس عجیبی در دلم پیدا شده بود. انگاری که میخواستم تقدیر را به عرصه بخوانم، سربهسرش بگذارم. تلنگری به آن بزنم یا به آن دهنکجی کنم. بالاترین مبلغ مجاز را داو گذاشتم ... و همه را یکجا باختم. بعد، چون به شور آمده بودم ته جیبهایم را هم پاک کردم و همان بازی گذشته را با تمام داراییام تکرار کردم، باز باختم، و مبهوت، مثل منگها از میز رولت دور شدم.»
🍃
🔸 #قمارباز، فیودور داستایوسکی، ترجمهٔ سروش حبیبی، نشر چشمه
1️⃣ قمارباز در سال 1866 یعنی زمانی که داستایفسکی 45 سال داشت، منتشر شد. روندی که برای قمارباز اتفاق میافتد و او را به ورطهٔ فلاکت میکشاند، روندی است که خیلی از ما تجربه کردهایم اگرچه هرگز قمار نکرده باشیم! قمارباز پس از چند دور بُرد حس خوبی را تجربه میکند و دوباره و دوباره داو میگذارد تا دوباره آن حس خوب را تجربه کند و تنها استدلالش این میشود که باید ببرد چون میخواهد که ببرد. و از آنجا که گردونهٔ میز رولت از خواست دل کسی پیروی نمیکند، درست مثل گردش روزگار، قمارباز تا آخرین موجودیاش را میبازد و با جیبی پاک و جانی تا حد مرگ پریشان از قمارخانه بیرون میرود.
قماربازان میدانند که لحظهای هست که دیگر باید دست کشید، باید از تلاش برای تکرار حسِ خوبِ بردن دست کشید تا بُردههای قبلی را حفظ کرد و چیزی برای شروعی دیگر باقی گذاشت. افسوس و صد افسوس که کار به دانش پیش نرود و کجاست قماربازی که وقتی بخت از او برمیگردد میز قمار را ترک کند.
«... بهتر بود که همان وقت دست از بازی بکشم و کازینو رو ترک کنم. اما احساس عجیبی در دلم پیدا شده بود. انگاری که میخواستم تقدیر را به عرصه بخوانم، سربهسرش بگذارم. تلنگری به آن بزنم یا به آن دهنکجی کنم. بالاترین مبلغ مجاز را داو گذاشتم ... و همه را یکجا باختم. بعد، چون به شور آمده بودم ته جیبهایم را هم پاک کردم و همان بازی گذشته را با تمام داراییام تکرار کردم، باز باختم، و مبهوت، مثل منگها از میز رولت دور شدم.»
🍃
Forwarded from در امتداد راه مهآلود
🔹 پرونده مطالعاتی: #داستایفسکی
🔸 #قمارباز، فیودور داستایوسکی، ترجمهٔ سروش حبیبی، نشر چشمه
2️⃣ در فضای مجازی دو ترجمهٔ دیگر از این کتاب با مشخصات "قمارباز، فئودور داستایفسکی، ترجمهٔ صالح حسینی" و "قمارباز، فئودور داستایوسکی، ترجمهٔ جلال آلاحمد" یافت میشود.
▪️ترجمهٔ سروش حبیبی صوتی نیز شده است.
▪️معرفی این کتاب را در سایت "کافه بوک" میتوانید بخوانید.
🍃
🔸 #قمارباز، فیودور داستایوسکی، ترجمهٔ سروش حبیبی، نشر چشمه
2️⃣ در فضای مجازی دو ترجمهٔ دیگر از این کتاب با مشخصات "قمارباز، فئودور داستایفسکی، ترجمهٔ صالح حسینی" و "قمارباز، فئودور داستایوسکی، ترجمهٔ جلال آلاحمد" یافت میشود.
▪️ترجمهٔ سروش حبیبی صوتی نیز شده است.
▪️معرفی این کتاب را در سایت "کافه بوک" میتوانید بخوانید.
🍃