گاه‌ فرست غلامعلی کشانی
1.47K subscribers
1.02K photos
327 videos
194 files
1.67K links
این‌جا گاهی مطالبی می بینید که شاید در زندگیِ عملی‌تانْ مفید باشند.


در صورت مفید دیدن، لطفا کانال را معرفی کنید.


کتاب ها در سایت عدم خشونت:
ghkeshani.com
و
t.me/ahestegisadegi

t.me/ghkesh : تماس
Download Telegram
گاه‌ فرست غلامعلی کشانی
خواننده‌‌ی گرامی سرکار خانم ترابی، لطف کردند و به دنبالِ معرفی کتاب خودزندگی‌نامه‌ی باغچه‌بانِ فرزانه، منابعی را در صفحه‌ی بحث این کانال معرفی کردند که در بالا می‌بینیدشان. یکی‌شان همان گزیده‌ای از خاطراتِ «چهره‌هایی از پدرم» است که شما می‌توانید در جمع‌های…
باغچه بان شیراز.pdf
1.6 MB
گوشه‌ای از:

وصف خوبانِ شیراز و
نگاهِ هوشمندانه‌ به حکیم سعدی


از زبانِ جبار باغچه‌بان،
عارفِ بی‌مرید، معلمِ پاک‌دست و عاشقِ خدمت به خلق!

این فرسته در پیِ چندین فرسته‌ی پیوست در باره‌ی جبار باغچه‌بان می‌آید.
فرسته‌ی دوم بالا هم در مورد ایشان هستندکه چند پادکست مفید را از کانالِ "چگونه یک معلم زنده بماند" معرفی می‌کند.

#باغچه‌بان
#آموزش
#شیراز
👍2
برگی و درسی و عبرتی مهم از تاریخ برای ما:
========ه
نطق معروف محمدرضا شاه پهلوی، ۱۵ آبان ۱۳۵۷
(من نیز پیام انقلاب شما ملت ایران را شنیدم.)
==================ه
اما چه دیر!
خودکرده را تدبیر نیست!

نگاه کنید به ناآمادگی، سراسیمگی و حالِ ایشان، در حالی‌که فرصت نبوده متن نوشته‌شده‌ی رضا قطبی و احسان نراقی، و تایید‌شده‌ی سیدحسین نصر را بازخوانی کند و با لحن درست‌تر بخواند.
برای درک بهترِ این حال، به فرسته‌ی بعدی هم نگاه کنید.

========================ه

https://bit.ly/36RXbNS
روایت هوشنگ نهاوندی از آخرین دیدارهایش با شاه پیش از خروج او از کشور

آخرین روزهای کابینه ازهاری با اولین روزهای کابینه بختیار بود. ولی هنوز ۱۶ ژانویه [روز خروج شاه] نشده بود و بختیار کابینه‌اش را معرفی نکرده بود. [البته] بختیار مأمور غیررسمی تشکیل کابینه شده بود.

[قرار شد با گروهی از استادهای دانشگاه و اشخاص مختلف] برویم در کاخ و به اعلی‌حضرت بگوییم که ما می‌خواهیم اینجا متحصن بشویم که شما از ایران نروید. و برنامه ما این بود که اگر ممکن است شب آنجا اطراق بکنیم همان سیستم قدیمی، و کم‌کم یک عده‌ای به ما ملحق بشوند... خلاصه یک قالی راه بیندازیم که جلوی رفتن شاه را از ایران بگیریم.

گروهی رفتیم به‌‌هرحال به دربار که عبارت بودند از افرادی که تا جایی که بنده الان خاطرم هست. دکتر باهری، دکتر قاسم معتمدی، بنده دکتر حمید اعتبار استاد جراحی دانشکده پزشکی، دکتر رستم میرسپاسی استاد جراحی دانشکده پزشکی، دکتر مظاهر مصفا، خانم دکتر مصفا، دختر [کریم] امیری فیروزکوهی که استاد دانشکده ادبیات بود. دکتر جمال رضایی معاون سابق دانشگاه تهران. سیزده چهارده نفر بودیم. بنده صحبت نکردم. قرار بر این شد که من و باهری و معتمدی چون سابق متصدی مقاماتی بودیم صحبت نکنیم، اعتبار و مصفا سخنگوی جمعیت، مصفا هم اصولاً خیلی موافق اعلی‌حضرت نبود مصدقی بود به‌اصطلاح، ولی به‌هرحال معتقد بود به اینکه الان باید جلوی [رفتن شاه را گرفت] و خیلی هم با [دکتر غلامحسین] صدیقی نزدیک بود.

مصفا شعر خواند و که پدر بچه‌اش را نمی‌گذارد و فلان و فلان. دکتر اعتبار خیلی قشنگ صحبت کرد. علیاحضرت شروع کردند به گریه کردن که بنده معنای گریه ایشان را نفهمیدم، و اعلی‌حضرت عصبانی شدند گفتند «شما به ما دارید درس سیاست می‌دهید که ما نرویم یا برویم؟» ما هم راستش را بخواهید هنوز از ایشان می‌ترسیدیم. جا زدیم و مثل سگ دم‌مان را گذاشتیم روی کولمان و برگشتیم آمدیم بیرون و خلاصه هیچی.

بنده مع‌ذلک گفتم که چه کنیم؟ چه نکنیم؟ فردا با دکتر باهری باز هم تلفنی مشاوره کردیم. دکتر باهری گفت «خوب هر کدام‌مان جداگانه برویم دوباره.» بنده وقت خواستم رفتم پهلوی اعلی‌حضرت. شبانگاهی بود، سه‌شنبه قبل از حرکت ایشان بود از ایران. شش هفت روز بود قبل از رفتن. آخرین، گفتم، «بنده والله»، شب بود خیلی هم وضع خراب. شهر تاریک. آخر شبی رفتم و دیدیم اتومبیل سفیر انگلیس و اتومبیل سفیر آمریکا در جلوی کاخ ایستاده. اتفاقاً پرچم هم زده بودند هر دوتای‌شان.

شاه مدتی با تأخیر مرا پذیرفت. خیلی خسته بود. گفتم «قربان می‌دانم اعلی‌حضرت خسته هستید و حرف بنده را هم می‌دانید. من از روی صمیمیت آمدم با شما صحبت کنم. [از ایران] نروید.» گفتند که «اگر نروم کشتار می‌شود.» گفتم که «اگر هم تشریف ببرید باز هم کشتار می‌شود منتها ماها کشته می‌شویم. ولی اگر تشریف ببرید ارتش متلاشی می‌شود و اجازه بفرمایید که دیگر این دفعه ارتش اصلاً نه به صورت حکومت ازهاری سابق، [بلکه] به صورت کودتای قانونی کارها را در دست بگیرد بزند وگرنه مملکت از بین می‌رود. از ایران تشریف نبرید.» گفتند که «بله دکتر صدیقی هم همین را می‌گفت. محض همین ما قبولش نکردیم. خارجی‌ها هم دلشان می‌خواهد ما از ایران برویم.» گفتم، «این دو نفر [سفیر انگلیس و امریکا] همین را خواسته بودند؟» گفتند که «بله، شما از کجا می‌دانید؟» گفتم، «خوب اتومبیل‌شان پایین بود.» گفت «عجب! با اتومبیل رسمی آمده بودند؟» گفتم، «بله.» گفت، «خجالت نمی‌کشند؟» «نه خیر.» سؤال جواب‌ها اصلاً خیلی پراکنده بود.

بعد گفتند، «خوب، من اگر بخواهم»، باز هم یک چیزی که اصلاً معلوم بود ایشان دیگر قاطی کرده. «من اگر بخواهم از اینجا بروم به کیش یا بروم به خارک مراسم نظامی در فرودگاه چه می‌شود؟» هر چه فکر کردم دیدم اصلاً [سوال بی‌ربطی است]. گفتم، «قربان نمی‌دانم. بنده مراسم نظامی را نمی‌دانم چطور می‌شود؟» گفتم، «بنده تمام این مطالب را از روی صمیمیت به شما می‌گویم و حضور مبارکتان عرض می‌کنم به‌هرحال. از بین می‌رویم همه‌مان. دیگر حالا مسئله بود و نبود خودمان است.» یک مرتبه شاه با نهایت عصبانیت از پشت میزش بلند شد دستش را این‌جوری کرد به کله‌اش، گفت، «آقای نهاوندی»، وقتی یک کسی را آقای نهاوندی خطاب می‌کرد یعنی دیگر خیلی عصبانی است. «آقای نهاوندی؛ این کله را می‌بینید؟ این دیگر کار نمی‌کند. ولم کنید. می‌خواهم بروم. ارتش هم هر غلطی می‌خواهد بکند خودش بکند از دست من دیگر کاری برنمی‌آید.» دست دراز کرد به طرف من و من هم ادب کردم به ایشان و از اتاق خارج شدم. و شب بدی را گذراندم.


بخشی از مصاحبه هوشنگ نهاوندی (۱۳۱۲) با پروژه تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد، نوار سیزدهم
تاریخ مصاحبه: ۷ فروردین ۱۳۶۵
مصاحبه‌کننده: شاهرخ مسکوب

#تکه_مصاحبه

https://t.me/tarikh_shafahi_iran_project
👍5
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
فلسفه مراسم چای در ژاپن

فایل کم حجم

@dr_iman_fani
👍1
Forwarded from هزار خط ناتمام
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
دَرمۀ الهام‌بخش – تیک نات هان
#حکمت_شرق، #ذهن‌آگاهی، #عشق

▪️مترجم: علی بنی‌اسد
▫️آرشیو ویدئوها در آپارات
🌱
🗳 مخالفید یا موافق؟

با احترام و آرزوی قبولی طاعات؛
از همه علاقه‌مندان مسائل آموزش و پرورش به ویژه مربیان، معلمان، مدرسان، دانشجویان و والدین دانش‌آموزان برای شرکت در نظرسنجی پیرامون گزاره مطرح شده که همینک در صفحه اینستاگرام بنده به نشانی زیر درج شده، دعوت به مشارکت می‌کنم.

لینک نظرسنجی در استوری👇
https://instagram.com/mortezanazari_edu

🌏 تربیت و توسعه | کیفیت برای همه
@IranHumanDevelopment2
https://farsiland.com/movies/khate-barike-ghermez/

✳️"خط باریک قرمز" مستندی است ایرانی، بسیار راهبردی و آموزشی که ما را درگیر می‌کند. از ما پرسش می‌کند، راجع به:
تاثیر آموزشِ درست و واقعی،
تاثیر تاتر درمانی،
افزایشِ عمدیِ جمعیت و در پیِ آن، افزایش جمعیتِ رانده شده به اعماق،
فقر،
مسئولیت ما در قبال فرزندان‌مان،
نقش ما در بهبود وضعِ کلِ این وضعیت از طریق "کار در مقیاسِ کوچک"!

این فیلم را بهتر است اول بزرگسالان ببینند و در صورت صلاح‌دید دسته جمعی با کودکان و جم نزدیکان ببینند.
Forwarded from WatchDocs
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
Radiographie d'une famille (2020)
فیلم جذاب "رادیو‌گرافی یک خانواده"👆
================ه
دیدنی و درس آموز!
بهترین فیلم جشنواره فیلم مستند آمستردام، شرح خیلی زیبای تحول یک خانواده‌ی ایرانی در ایران.
👍3
Forwarded from Maryam R. Eghbal
#معرفی_فیلم بابوشکاهای چرنوبیل
نگاهی به یک تاریخ زنده


بعضی از فیلم‌ها چراغند و جایشان آن بالاها در چراغ‌دان است که نور بدهند.
مستند بی‌همتای "بابوشکاهای چرنوبیل" محصول ۲۰۱۵ آمریکا، در بیش از سی فستیوال جهانی به نمایش درآمد و دل و نگاه‌ها را خیره کرد. هشت بُرد نهایی و یک نامزدی را در کارنامه‌ دارد و توانست به دوست‌داشتنی‌ترین مستند درباره‌ی یک فاجعه‌ی هراس‌افزا تبدیل شود.

بیست‌وهفت سال پس از فاجعه‌ی اتمی چرنوبیل و پرتوافکنیِ بی‌وقفه‌ی تشعشُعات هسته‌ای، مادربزرگ‌هایی در زندان بهشتی‌شان با کیلومترها زمین و درخت، شاداب مانده‌اند. بابا یا بابوشکا به روسی و اوکراینی، به معنای «مادربزرگ» است.

به دنبال انفجار هسته‌ای آوریل ۱۹۸۶، مصیبتی زاده شد که تا امروز ادامه دارد: آب و هوا و خاکِ «۲,۶۰۰ کیلومتر مربّع» از زمین، رسماً ممنوع است و اگر هم مادربزرگ‌های ماورایی(!) در آنجا زندگی می‌کنند، فقط بخاطر اجازه‌ی نیمه‌رسمی مقامات است که معتقدند سنّ بالا بسیار زودتر از تشعشُعات، آنها را خواهد کُشت.

#بابوشکاهای_چرنوبیل
#the_babushkas_of_chernobyl
#documentary #holly_morris #anne_bogart
ادامه👇🏻
.
👍2
Forwarded from Maryam R. Eghbal
ادامه درباره‌ی یک «تاریخ زنده»👇🏻

📎 میراث چرنوبیل برای بشر آینده، یک تابوت غول‌آسای سنگ‌آهکی‌ست که با پوشاندن ۲۰۰ تُن کوریوم، ۳۰ تن غُبار هسته‌ای و ۱۶ تن اورانیوم و پلوتونیومِ بازمانده از حادثه، خطر تشعشعات همیشگی منطقه را به نوآمده‌ها هشدار می‌دهد. این یک علمی‌تخیّلی نیست! یک مسئولیت و واقعیتِ پساآخرالزّمانی‌ست که باید خواب را از چشمانمان برباید. صدها سال، بلکه چند هزاره پس از ما، تازه‌واردها "باید" بدانند که چه گذشت _تا مبادا با ماندن در آنجا، نادانسته به انواع مسمومیت‌ها و سرطان دچار شوند و بمیرند؛ بنابراین بقای آن تابوت، لزوماً باید بسیار بیشتر از اهرام مصر باشد.

📎 پس از انفجار هسته‌ای چرنوبیل، ۱۱۶,۰۰۰ نفر و بنا به روایتی ۱۳۰,۰۰۰ نفر خانه‌هایشان را در روستاهای محدوده‌ی سی‌کیلومتری حادثه(معروف به منطقه‌ی مرگ) ترک کردند. (کمی بعد، مجموع مهاجرت‌کنندگانِ ناشی از حادثه در روستاها و همچنین شهرهای اطراف نیروگاه، به حدود ۳۵۰,۰۰۰ نفر رسید.)
از آن میان "۱,۲۰۰ نفر" بازگشتند. آنها به «خانه» رفتند که زندگی کنند، امّا آنها همچنین به خانه رفتند که بمیرند. از بازماندگان، اغلب‌شان زن و در سال‌های پایانی عمر هستند. آنها مرگ در ابدیتی آرام و چهارفصل، با دریاچه‌ی پُرماهی و بوته‌های توت‌وحشی را برگزیدند _و باریک‌راههایی از میان جنگل که در آن به دنبال قارچ بگردند... مرگی که عین زندگی بود و آنها را خوش مُهلت داد.
هنگامی که هالی موریس به همراه گروهش کار ساخت فیلم در منطقه‌ی ممنوعه را آغاز کرد، از آن ۱,۲۰۰ نفر بازگشته، ۲۳۰ بابوشکا زنده بودند و تا پایان کار که پنج سال زمان برد، جمعیت مادربزرگ‌ها به صد نفر رسید. این زنان، تنها و واپسین گونه‌ی انسانیِ زنده و مُقیم در منطقه‌ی مرگ هستند (یعنی واپسین چهار نفر، واپسین هشت نفر یا واپسین ده نفرِ بازمانده در روستاهای محلّ سکونت خود).

📎 آنها قحطی تحمیلی استالین را در دهه‌ی ۱۹۳۰ که حین آن میلیون‌ها اوکراینی از گرسنگی تلف شدند پشت‌سر گذاشتند؛ سپس حمله‌ی نازی‌ها را در دهه‌ی ۱۹۴۰ به چشم دیدند و پس از گذران این دشواری‌های "مرئی"، نوبت به «دشمن نامرئی» رسید: تشعشُع هسته‌ای.
امّا بسیاری از ساکنان، این‌بار عزم آسایش داشتند و در قیاس با تمام آنچه گذشت، تصمیم گرفتند بمانند و دمی در سرزمین مادری بیاسایند. قلب‌ این مردم، محلّ تلاقی ترکش‌های تاریخ است. هالی موریسِ کارگردان می‌گوید بی‌گمان هم‌جواری‌ با تشعشعات هسته‌ای برای ساخت فیلم ارزشش را داشته، زیرا که بابوشکاها در سالهای پایانی‌شان هستند و سه فُرود از مجموعه‌ی ننگ‌آوردهای بشر را زیسته‌اند. حالا با این فیلم، اطمینان داریم که نجوایشان در هزارتوی تاریخ محو نمی‌شود.

📎 چرنوبیل، آتشی‌ست که ده روز ادامه یافت و چهارصد برابر بیش از بمب اتمی هیروشیما تشعشع داد. پرتوافکنی تشعشعات بازمانده از آن اتّفاق، همچنان ادامه دارد؛ بنابراین حادثه‌ی چرنوبیل،
«یک تاریخ زنده و در حال تنفّس» است.
سازمان بهداشت جهانی پیش‌بینی می‌کند بیش از ۴,۰۰۰ مرگ، به فاجعه‌ی اتمی چرنوبیل مرتبط خواهد بود امّا سازمان‌هایی مانند گرین‌پیس(صلح سبز)، این تعداد را بیش از ده‌ها هزار نفر برآورد می‌کنند. تقریباً همگی بر سر وجود ارتباطی بین سرطان تیروئید و تشعشعات چرنوبیل، اتّفاق‌نظر دارند؛ هرچند که اندوه و آسیب‌ روانی ناشی از ترک خانه هم از دیگر گزندهای کوتاه‌کننده‌ی عُمر هستند. آمار درگذشتگان چرنوبیل نشان می‌دهد افرادی که خانه‌هایشان را در منطقه‌ی ممنوعه رها کردند و به شهرها و کشورهای دیگر کوچانده شدند، نسبت به افرادی که کمی‌بعد پنهانی به خانه بازگشتند، عمر کوتاهتری داشتند. یکی از فرضیه‌های محبوب این است که خشنودی حاصل از هم‌زیستی با خانه و سرزمین مادری، قدرت التیام‌بخشی دارد و کیفیت زیست را بهبود می‌دهد. همچنین متّکی بودن به خود برای زنده ماندن، در کنار احساس خشنودی اجتماعی، بر سالهای عمر آدمی می‌افزاید. شاید بتوان گفت بابوشکاهای چرنوبیل، نمونه‌های زنده‌ی این ادّعا هستند.
بنا بر گزارش سازمان ملل، خطر تشعشع، یگانه‌معضلِ آسیب‌دیدگان چرنوبیل نیست و دلایل ثانویه‌ای مانند "فروپاشی اجتماعی" و "دشواری اقتصادی"، بسی بیش از رادیواکتیو، آنها را می‌آزارد.

#بابوشکاهای_چرنوبیل #معرفی_فیلم
#the_babushkas_of_chernobyl
👍1
Forwarded from Maryam R. Eghbal
ادامه درباره‌ی یک «تاریخ زنده»👇🏻

📎💡 این فیلم، بر دو «درد نوپدیدِ» دنیای ما انگشت می‌گذارد: آسیب مُزمنِ ترک خانه(مهاجرت اجباری) و خطر بالقوّه‌ی فروپاشی ناگهانی نیروگاههای اتمی در اثر حادثه یا جنگ در سراسر دنیا. همان‌گونه که روشن است، این جهان بطور بالقوّه بیمار است و خبر از افعال ویرانگر آینده می‌دهد!

🕯 این نوشتار برای بابوشکاهاست که معلوم نیست اکنون زنده باشند. اگر زنده‌اند، پس از قحطی استالین، حمله‌ی نازی‌ها و انفجار هسته‌ای، حالا در نخستین ماههای سال ۲۰۲۲ با حمله‌ی روسیه به اوکراین،
چهارمین ننگ‌آورد بشری در دوران حیات‌شان را مشاهده می‌کنند.
به راستی که انسان چقدر سخت‌زی و سازگارشونده است.


_توضیح درباره‌ی کارگردان: هالی موریس از زندگی پرخطر زنان معاصر در گوشه‌وکنار دنیا فیلم می‌سازد؛ اثری هم در باب زنان ایران با عنوان "زیر چادرهای بسته" دارد.
_تصویر نخست: کارگردان، هالی موریس
تصویر دو: تابوت سنگ‌آهکی غول‌آسا در محلّ فاجعه‌ی اتمی چرنوبیل که پناهگاهی دست‌کم صد ساله برای زندانی کردن آثار حادثه است.

#بابوشکاهای_چرنوبیل #معرفی_فیلم
#the_babushkas_of_chernobyl
👍3
Forwarded from Maryam R. Eghbal
The_Babushkas_of_Chernobyl_2015.zip
1.3 GB
دانلود فیلم
The Babushkas of Chernobyl 2015
«بابوشکاهای چرنوبیل»

ساخته‌ی هالی موریس و اَن بوگِرت
(بابوشکا در روسی و اوکراینی به معنای "مادربزرگ" است.)

[این فیلم در ۷۰ دقیقه _به سادگی_ یک تاریخ زنده را در ذهن‌ می‌نشاند.]

#بابوشکاهای_چرنوبیل
#the_babushkas_of_chernobyl
The_Babushkas_of_Chernobyl_2015.zip
31.8 KB
دانلود زیرنویس فارسی فیلم
The Babushkas of Chernobyl 2015
«بابوشکاهای چرنوبیل»

#بابوشکاهای_چرنوبیل
#the_babushkas_of_chernobyl
👍5