گفت و شنود اقتصادی، و 174 نشست اش!



این گفت و گوها، بی نیاز از پول ملت، بی کاغذ بازی، بی سلسله مراتب، بی طرحِ کلان (جز کلان-طرح گفتگو) و البته مستقل، تا حالا 174 بار انجام شده
و این دستاورد کمی نیست در سرزمینی که کمتر بوته ای در کویرهای اجتماعی اش ریشه ی عمیق می دواند!

و این بار، در باره ی

زندگی مینیمال و آهستگی!
====================
منِ کمترین هم شرکت می کنم، چون به موضوع علاقه مندم، و
ساده زیستن و آهستگی را راه حلی چند جانبه،

در مقیاس خُرد و کلان، برای اقتصاد معیشت و اقتصاد جماعت و جوامع،

و همین طور ابزاری قطعی برای معنویتِ خودبنیاد هم می بینم:
@ahestegisadegi
=====================
باید محله به محله‌ی این سرزمین، از این نوع فضا‌های کوچکِ گفتگو و همین‌طور فضاهای کوچکِ کار و عمل مستقل و پیش‌رونده آکنده شود؛
"چرا که کوچک هم زیباست، هم تکرار شدنی و هم نازدودنی!"
##################
جستجوی این موضوع در این کانال: ساده‌زیستی، سادگی ، آهستگی ، مینیمال ،

کارزار ۱۰۰ چیز و نه بیشتر:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4018
سخنرانی دِیو برونو:
https://www.youtube.com/watch?v=Q7VUpYpTwI8


لینک دورهمی گفت و شنود اقتصادی:
در فرسته‌ی بعدی👇
👇👇👇👇
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4112

✅ گفت‌و‌گو درباره #زندگی_به_سبک_مینیمال
و #زندگی_آهسته
و مدیریت شخصی در امور مالی و اقتصادی
در
#گفت_و_شنود_اقتصادی ۱۷۴
🗓 سه‌شنبه هفتم اسفند ۹۷
⏰ ۶ تا ۹ شب
اطلاعات بیشتر👇
https://t.me/KafehDialog/134

🎥 استعارهٔ نوارنقالهٔ سوشی - راس هریس
▪️ مترجم: حسین محمدی‌زاده
https://www.aparat.com/v/srhAi

⭕️ توجّه: برای باز شدن زیرنویس، با لمسِ لینکِ بالا، آن را در یکی از مرورگرها باز کنید. با کلیک مستقیم روی خود فیلم، زیرنویس آن ممکن است اجرا نشود.

🔹 در ارتباط با رویکرد روان‌درمانی مبتنی بر ٬پذیرش و تعهد٬ تا کنون ویدئوهای زیر در هزار خط ناتمام منتشر شده است:
1️⃣ تشکر از ذهن - راس هریس
2️⃣ نقطهٔ انتخاب – راس هریس
3️⃣ مهمان ناخوانده (ترجمه از گروه شادکامی)
4️⃣ انگیزه چیست؟ - راس هریس
5️⃣ زندگی ارزش‌محور در مقابلِ زندگی هدف‌محور - راس هریس
6️⃣ پنج باور غلط دربارهٔ ذهن‌آگاهی - راس هریس (ترجمه از گروه شادکامی)
7️⃣ استعارهٔ نوارنقالهٔ سوشی - راس هریس
================

اسنابیسم👆 یا «از دماغ فیل افتادگی»

ناهنجاری یا بیماری ای است که آدم مبتلا را آزار می دهد، دیگران را هم خفت!

و خبر این که:
همه ی ما کم یا بیش رگه های کم رنگ تا پر رنگ اسنابیسم را داریم!

نتیجه ی حداکثری:
انسانی پر دست انداز در رفتار و روح و جان، که پر هزینه هم هست.
ممکن است نصف یا تمام زندگی اش را بدهد تا به دیگران اثبات کند با همه فرق دارد و در خانه، مثلا دست اش به قلیانی می خورد که نوه ی کلفتِ خانه زادِ ناصرالدین شاه یک عمر از آن استفاده کرده.


اسنابیسم، در کنارِ تبعات مستقیم روانی، پیامدهای اقتصادی و معیشتی زیادی هم دارد که به اقتصاد شخصیِ خود فرد و به سر جمع عملکرد اقتصاد ملی هم لطمه می زند.

این ساده زیستیِ جامع است که آبی است خنک و نجات دهنده، بر آتش تبِ آزارنده ی وسوسه ی «از دماغ فیل افتادگی»!


همه ی آدم ها، با هر ادعایی، از درویشی و فروتنی تا جلال و جبروت و شکوه مندی، مقادیر کم یا زیادی اسنوبیسم دارند.

ممکن است ادعایت درویشی و حکمت باشد، اما اسنابیسم ات از هر پادشاه نادانی بیشتر!

راستی ما خودمان کجای کاریم؟!

=================
واکاوی این پدیده ی شایع به قلم پُرتوانِ «سعدی وارِ» و تیز بینی کمیابِ «م. قائد»، این نویسنده و روزنامه نگار شاخص، خواندن نوشته ی بالا را شیرین تر می کند.
منتها، کمی باید با آهستگی خواند و با قلم اش آشنا شد که پر است از مطایبه و ملاحت و ایهام.


این هم سایتِ مستطابِ او، برای آشنایی با سایر کاوش هایش، که درستی و نادرستی شان را با چشمان باز و منتقد باید ارزیابی کرد. 👇
MGHAED.COM


آموزش=سیاست
بی تفاوت نباشيم، به اشتراک بگذاریم

🔊فایل صوتی سخنرانی «اعتماد از منظر اخلاقی»
#مصطفی_ملکیان
4 اسفند ماه 97
@mostafamalekian
@dialoguecenter
======================
نگاهِ گاه فرست:
سخنانی درخشان در بابِ اعتمادِ فردی، جمعی، ملی؛
و
واکاویِ ریشه ی بسیاری از چرا های ملی!
#######
امید که سخنران تیز بین، خود اولْ عامل، و خیل شنوندگان هم، عاملان و درس آموزانی جدی برای مسئله آموزی از مدرسِ نکته سنج میهن باشند.

(نکته: هر سخنی آنگاه نافذتر و شنوده تر خواهد شد که گوینده، اولْ عامل اش باشد)



آموزش=سیاست
بی تفاوت نباشيم، به اشتراک بگذاریم.

@GAHFERESTGHKESHANI

"💡فهرست بایگانی قسمتهای ناوکست💡

"
"قسمت یک - حیوانی بی اهمیت
@NavCast #ناوکست۱" ▶️https://t.me/NavCast/128
"قسمت دو - انسان آشپز
@NavCast #ناوکست۲" 🎧https://t.me/NavCast/130
"قسمت سه - درخت ممنوعه
@NavCast #ناوکست۳" ▶️https://t.me/NavCast/131
"قسمت چهار - اسطوره پژو
@NavCast #ناوکست۴" 🎧https://t.me/NavCast/132
"قسمت پنج - دور زدن ژنوم انسان
@NavCast #ناوکست۵" ▶️https://t.me/NavCast/133
"قسمت شش ـ یک روز از زندگی آدم و حوا
@NavCast #ناوکست۶" 🎧https://t.me/NavCast/134
"قسمت هفت - جامعه پیشرفته واقعی
@NavCast #ناوکست۷" ▶️https://t.me/NavCast/135
"قسمت هشت - ارواح سخنگو
@NavCast #ناوکست۸" 🎧https://t.me/NavCast/136
"قسمت نُه - طوفان بزرگ
@NavCast #ناوکست۹" ▶️https://t.me/NavCast/137
"قسمت دَه - کشتی نوح
@NavCast #ناوکست۱۰" 🎧https://t.me/NavCast/138
"قسمت یازده - بزرگترین فریب طول تاریخ
@NavCast #ناوکست۱۱" ▶️https://t.me/NavCast/139
"قسمت دوازده - تلۀ مجلل
@NavCast #ناوکست۱۲" 🎧https://t.me/NavCast/140
"قسمت سیزده - دخالت الهی
@NavCast #ناوکست۱۳" ▶️https://t.me/NavCast/141
"قسمت چهارده - آینده در راه است
@NavCast #ناوکست۱۴" 🎧https://t.me/NavCast/142
"قسمت پانزده - یک نظام خیالی
@NavCast #ناوکست۱۵" ▶️https://t.me/NavCast/143
"قسمت شانزده - معتقدین واقعی
@NavCast #ناوکست۱۶" 🎧https://t.me/NavCast/144
"قسمت هفده - حافظۀ لبریز
@NavCast #ناوکست۱۷" ▶️https://t.me/NavCast/145
"قسمت هجده - عجایبِ دیوان سالاری
@NavCast #ناوکست۱۸" 🎧https://t.me/NavCast/146
"قسمت نوزده - عدالت جایی در تاریخ ندارد
@NavCast #ناوکست۱۹" ▶️https://t.me/NavCast/147
"قسمت بیست - خلوص نژادی در آمریکا
@NavCast #ناوکست۲۰" 🎧https://t.me/NavCast/148
"قسمت بیست و یک - جنس و جنسیت
@NavCast #ناوکست۲۱" ▶️https://t.me/NavCast/149
"قسمت بیست و دو - خوبی مرد بودن چیه؟
@NavCast #ناوکست۲۲" 🎧https://t.me/NavCast/150
"قسمت بیست و سه - سمت و سوی تاریخ
@NavCast #ناوکست۲۳" ▶️https://t.me/NavCast/157

شاهکار روایت👆، نقالیِ لذت‌بخش همراه با خردورزی! 👆


روایتی از متن انگلیسیِ کتاب "انسان خردمند"، اثر تاثیرگذارِ یووال هَراری که به همت و ترجمه‌ی"نیک گرگین" و "نشر نو" و دو ویراستار محترم به فارسی هم در دست است(شخصا هنوز کیفیت ترجمه را هنوز چک نکرده‌ام، اما دست‌زدن به ترجمه‌ی این کار بزرگ، همتی ویژه می‌خواهد.).

"روشن" در فایل‌های ناوکست با کمک یووال هراری، تلاش می‌کند تا ما را به مهمانیِ خودِ خودِمان و تاریخ‌مان ببرد، به ۱/۱/۱ ببرد و به مابگوید که همگی‌مان چه جانورانی هستیم.


باشد تا همه‌ی توهم‌های برتریِ نژادپرستانه، آریستوکراتیک، فیلسوف-شاهی ، اولیگارشیک، طبقاتی، توهم‌های صنفی، ملت برگزیده‌، دین برگزیده، و ده‌ها توهم جمعی و فردی دیگر را کم‌کم، به‌کنار بگذاریم،


باشد و شاید!


آموزش=سیاست
بی‌تفاوت نمانیم، به اشتراک بگذاریم

چاپ دوم- هنر ظریف بی خیالی


▪️آیین بودا می‌گوید ایدۀ «خود» یک برساختۀ ذهنی من‌درآوردی است و شما باید این فکر را که اساساً «خودی» وجود دارد، رها کنید. این معیار ذهنی که با آن خود را تعریف می‌کنید، در واقع شما را به دام می‌اندازد و در نتیجه به نفع شماست که همه‌چیز را رها کنید. به عبارت دیگر آیین بودا شما را تشویق می‌کنید که بی‌خیال باشید.

▪️شاید این سخن سستی به نظر برسد، اما چنین رویکردی به زندگی منافع روان‌شناسانه‌ای دارد. وقتی از گفتن داستا‌ن‌هایی دربارۀ خودمان، به خودمان، دست بکشیم، خودمان را آزاد می‌کنیم تا بتوانیم واقعاً عمل کنیم (و شکست بخوریم) و رشد کنیم.

▪️وقتی فردی پیش خودش می‌پذیرد: «شاید من در روابط عاطفی استعدادی ندارم.» آن‌گاه ناگهان آزاد می‌شود، که به اقدام و عمل روی بیاورد و به ازدواج ناموفقش خاتمه دهد. زیرا هیچ هویتی ندارد که بخواهد با ماندن در یک ازدواج مزخرف و فلاکت‌بار از آن محافظت کند و چیزی را به خودش ثابت کند.

▪️وقتی آن دانشجو با خودش می‌گوید: «شاید من آدم متمرّدی نیستم و فقط ترسیده‌ام»، آن‌گاه او آزاد خواهد بود تا دوباره بزرگ فکر کند. او دیگر واهمه‌ای نخواهد داشت از این‌که رؤیاهای آکادمیکش را دنبال کند یا حتی شکست بخورد.

▪️من برای‌ شما هم خبر‌های خوب دارم و هم خبرهای بد: از مشکلاتی که شما دارید تعداد خیلی کمی هست که خاص یا منحصربه‌فرد باشد. به همین دلیل است که بی‌خیال شدن این‌قدر رهایی‌بخش است.

▪️ترسی که مبنایش اطمینانی نامعقول است با خودش نوعی خودبینی می‌آورد. وقتی فرض کنید این هواپیمای شماست که قرار است سقوط کند، یا این ایدۀ کسب‌و‌کار شماست که دیگران به آن خواهند خندید، یا این شما هستید که دیگران مسخره‌اش خواهند کرد، تلویحاً به خودتان می‌گویید: «من استثنا هستم. من با دیگران فرق دارم. من متفاوت و خاص هستم.»

▪️این خودشیفتگیِ محض است. احساس می‌کنید مشکلات شما سزاوار برخورد متفاوتی هستند. احساس می‌کنید حل مشکلات شما فرمول خاصی دارد که از قوانین جهان مادی پیروی نمی‌کند.

▪️توصیۀ من: خاص نباشید، منحصر به‌فرد نباشید. معیارهایتان را به شیوه‌ای آزاد و معمولی از نو تعریف کنید. تصمیم بگیرید خودتان را به عنوان ستاره‌ای در حال طلوع یا نابغه‌ای کشف‌نشده نسنجید. تصمیم بگیرید خودتان را به عنوان یک قربانی بدبخت یا بازنده‌ای غمگین نسنجید. به جایش خودتان را بر مبنای هویت‌های معمولی بسنجید: یک دانشجو، یک یار و همدم، یک دوست یا یک آفریننده.

▪️هویتی که برای خودتان انتخاب می‌کنید هر چه خاص‌تر و نامعمول‌تر باشد، تهدید بیشتری احساس خواهید کرد. به همین دلیل، خودتان را در ساده‌ترین و معمولی‌ترین شکل ممکن تعریف کنید.
===============
نگاهِ گاه فرست:
کتابی با اقبالی خوب در مدتی بسیار کوتاه!


امتحان کنید و ببینید آیا راه نجاتی هست برای سبک بار تر کردن هستی ای که به قولِ «بیدلِ دهلوی» این چنین بر گردن افتاده است!؟ :

زندگی بر گردن افتاده است،
یاران چاره چیست؟
چند روزی هر چه باداباد باید زیستن!


شاید هم بتوان با همین «هنرِ ظریفِ بی خیالی» آن سو تر از نظر بیدل، به رضایتی رسید که در آن، خلقِ معنا و معنویت، و درک و لمسِ زیبایی ها به کمکِ کنشِ دیگرخواهانه و «تماشا» ممکن باشد، «کنش و تماشایی» که به بهبودِ حالِ خود و جهان بیرون راه می بَرد؟!

شاید!
######
آموزش=سیاست
بی تفاوت نباشيم، به اشتراک بگذاریم.


@eudemonia

https://t.me/kargadanpub/707

پسا توسعه و نقد توسعه👆👆👆
و ضرورت باخبریِ کنش‌گران و اندیشه‌ورزان ایرانی از این دو
============================

در این زمستانِ سردیِ نان‌های ته‌کشیده‌ی سفره‌ی مردم و کم‌سوییِ چراغ‌هایی برای برون‌رفت از هاویه‌ی فکری- -اقتصادی- اجتماعیِ دردناک فعلی، وقتی نوازشِ نسیمِ بهاریِ اندیشه‌هایی نو را برگونه‌ات حس‌ می‌کنی؛ کمی و فقط کمی دلگرم می‌شوی که بله، هنوز هم کسانی هستند که کاری بکنند، کاری کارستان، در حد و اندازه‌ی یک آدمِ تنهای کنش‌گر!

این بار محمدعلی موحد و نازی عظیما را می‌‌گویم که قرار است دو ترجمه‌شان به دست خوانندگان برسند.

محمدعلی موحد را به‌عنوان مولوی‌شناس و عرفان‌شناس می‌نامند، اهل نفت و درگیری‌هایش هم هست، اهل حقوق و قضاوت هم بوده، اما این که کاری به کار نقدِ توسعه‌ داشته باشد، این‌که کاری به آرتور کویستلر (خَزَران) و مباحث آزادی در دنیای معاصر با گوشه‌ی چشمی حساب‌شده به وضعیت آن در وطن خود داشته باشد، از غرائب است! چرا که معمولا آن‌گونه دانشوران، به سراغ موضوعاتی این‌ چنین نمی‌روند. اما موحد می‌رود و چه خوب هم!

"انرژی و عدالت"، اثر ایوان ایلیچ از پیشگامان نقد توسعه و اقتصادِ توسعه، به ترجمه‌ی موحد در سال ۱۳۵۶، در انتشارات دانشگاه شریف (آریامهرِ سابق) منتشر شده. امیدوارم مترجم این بار ویرایشی تازه از کتاب به دست خواننده داده باشند. ترجمه‌ی دیگری از این کار وجود داشته که حاصل کار مترجم بزرگوار و صاحب‌اندیشه‌ی آن، متاسفانه برای من قابل درک و استفاده نبود. در واقع، کلام ایوان ایلیچ بعد از ۴۵ سال دوباره به گوش ما می‌رسد. (نشر نو، ۸۸۷۴۰۹۹۲)


" آبروی فقر: چگونه فلاکت جانشین فقر می‌شود؟"، کاری است از مجید رهنما،‌ یارِ غار همین ایوان ایلیچ، منتقد توسعه، اما از سرآمدان پسا‌توسعه، منتشره‌ در سال ۲۰۰۳، که بعد از ۱۶ سال به همت نازی عظیما (https://shahrvand.com/archives/78725 ) ، مترجم منضبط و بعد از چندسال خاک‌خوردنِ بعد از ترجمه، قرار است به دست‌مان برسد (هنوز منتشر نشده. نشر ققنوس،۶۶۴۱۳۷۲۲). این کتاب عصاره‌ی زندگی مجید رهنماست.

رهنما به‌طورِ جدی تا آخر عمر (۱۳۹۴-۱۳۰۳) به این بحث فکر می‌کرد و می‌نوشت. هم‌کلامیِ او با ایوان‌ ایلیچ را می‌توانید به همراه یک‌‌رشته منابع برای شناخت اندیشه‌ی او و ایلیچ در باره‌ی پساتوسعه و نقد توسعه می‌توان در سایت عدم خشونت (https://ghkeshani.com/illichandranemadialogue/) مطالعه کرد.


https://t.me/AhestegiSadegi/363

🎥 نوار مغزیِ مدیتیشن‌کننده‌های برجسته – دانیل گُلمَن
▪️ مترجم: حسین محمدی‌زاده
https://www.aparat.com/v/aiAKO

⭕️ توجّه: برای باز شدن زیرنویس، با لمسِ لینکِ بالا، آن را در یکی از مرورگرها باز کنید. با کلیک مستقیم روی خود فیلم، زیرنویس آن ممکن است اجرا نشود.

🔹 در مورد تأثیر مراقبه (مدیتیشن) و ذهن‌آگاهی بر مغز و ساختار عصبی آدمی تا کنون ویدئوهای زیر در هزار خط ناتمام منتشر شده است:
1️⃣ تأثیر ذهن آگاهی بر مغز و بدن ما - راس هریس (ترجمه از گروه شادکامی)
2️⃣ نوار مغزیِ مدیتیشن‌کننده‌های برجسته – دانیل گُلمَن
============ه

نگاه گاه فرست:
============ه
مغز، ذهن، روان و روح (اگر روحی وجود داشته‌باشد، خدا عالم است)، از نامعلوم ترین پدیده‌های هستی هستند، در کنارِ کیهانِ تقریبا بی‌نهایت. هر دو مقوله، بی‌نهایت ناشناخته‌اند.

ادعاهایی که در مورد چهار تای اولی می‌شود، همگی باید از ویژگی سنجش‌پذیریِ قابل تکرار در آزمون‌های کنترل‌شده‌ی علمی و قابل ثبت برخوردار باشند تا منِ نوعی کمی باور کنم امکان کشفِ درستی یا نادرستی‌شان را. وگرنه، دنیای ما پر است از ادعاهای ملانصرالدینی که میخی به زمینی بکوبند و بگویند:
"اینک! مرکز عالم! خودتون هم برید راه‌های اثبات‌اش رو توجیه کنید."

و بعد بر اساس همان ادعا مردم را قرن‌ها به صلابه بکشند، بر صلیب چهار میخ کنند و به آتش بیندازند.

شارلاتان‌ها و معرکه‌گیران شبه‌علمی و ضد علمی و علمی و عرفانی و دینی، در همین دور و بر هر کدام مان،‌ ادعاهایی می‌کنند بر خواص این یا آن راه حل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی یا روانی و ذهنی و ... .

این شنونده است که باید از آنان دلیل بخواهد، دلیلی که آزمون‌پذیر باشد، آن‌هم آزمون بی‌طرفانه‌ی قابل تکرار.

ویدئوی بالا،‌ قرار است این کار را در یک مورد مشخص انجام بدهد. ممکن است ( با تاکید دوباره بر : ممکن است) در جریان همین کار، پژوهشگر دچار جانبداری خواسته یا ناخواسته شده باشد، ممکن است در شواهد و آمار و ارقام دستکاری عمدی یا سهوی کرده باشد (چنان‌که در قرن بیستم، این کار ها به دفعات،‌ مخصوصا از طرف بزرگان بازار آزاد و تولیدکننده‌های مواد خوراکی و دارو و ... به پژوهشگرانی مزدور و بی‌وجدان دستور داده شده‌است)، ممکن است اصلا اشتباه در جمع آوری شواهد داشته باشد، و ...

اما این ماییم که خودمان باید هشیار باشیم،
این ماییم که خودمان باید هر خوانده و شنیده‌ای را به هیچ وجه قطعیت نبخشیم.
این ماییم که خودمان باید جای تایید از منابع معتبر دیگر را باز بگذاریم و بر مبنای آن
اعتمادمان را به آن یافته‌، کمی بالاتر ببریم، اما نه هرگز اعتماد قطعی و ابدی و ازلی.

به هیچ چیز و هیچ کس و هیچ ایده‌ای، مخصوصا ایده‌های جهان‌گیر و جهان‌شمول،‌ نباید چک سفید اعتماد و ارادت و تسلیم داد!
همیشه لای پنجره را باید باز گذاشت تا هواهای تازه‌ای به گونه‌های‌مان بخورد!

========================
یادمان باشد که حتی آهسته خوردن آب یا یک دانه سیب، آهسته بوییدن گل یا گوش کردن به صدای باد می‌تواند مثل مراقبه برای ما عمل کند. مراقبه،‌ فقط چهار زانو نشستن و ... نیست.

برای اطلاع بیشتر از خودِ مراقبه (مدیتیشن)، نحوه‌ی مراقبه، سایر پژوهش‌ها در مورد آن، کلمه‌ی مراقبه را می‌توانید در همین کانال جستجو کنید.
=========================
t.me/gahferestghkeshani

کانال فلسفه ورزی
چنان که از اسم اش پیداست، می خواهد تلاش کند تا فلسفه را بورزد، نه این که انبار کند!

«فلسفه» کمی تا خیلی زیاد، «ما آدم های معمولی» را فراری می دهد.

- خیلی ها آن را حرافیِ بشر شکم سیر می دانند؛
- خیلی ها وسیله ای برای «نمایش خود»؛
- خیلی ها آن را پیچیده می بینند؛
- خیلی ها آن را ابزار توجیه دستگاه های قدرت، ثروت، منزلت و اطلاعات متمرکز شده می دانند؛


اما فلسفه ورزی چیز دیگری است! چیزی که قرار است «خودِ من» را به مهارت و ابزاری مجهز کند تا بهتر فکر کنم، تا کلاه سرم نرود؛ اسیر معرکه گیران و شعبده های بازار و سیاست نشوم، عمل درست را در زمان درست و در جای درست تشخیص بدهم، و...


خلاصه این که:
فلسفه ورزی مقدمه ی حکمت است، کاربرد خِرَد در همه ی عرصه های زندگیِ روزانه است.
در باور ها، در عقاید، در خوردن و پوشیدن و کسب و کار و مبارزه با ناخواسته های فردی و جمعی.


کانال فلسفه ورزی را مثل هر مرجع دیگری، خردمندانه امتحان کنید.
امید داشته باشیم که مطالب اش، دردی از درد های من و شما را دوا کند.


t.me/DoingPhilosophy

«مغلطه ی مرجعیت» در خبرهایی که به خوردمان می رود!

برگرفته از کانال فلسفه ورزی👇

t.me/DoingPhilosophy

بی‌تفاوت نگذریم، به اشتراک بگذاریم.
سیاست=آموزش
t.me/gahferestghkeshani

هشت مارس، روز جهانی زن،
داستان زنان خاموش را بشنویم.

روز زن بر همه‌ی زنان خجسته‌باد، بخصوص بر زنان بی‌صدای رنجبر،‌ که همه‌ی درآمدهای‌ عمرشان، به رقمی نمی‌رسد که مثلا در یک روز بعضی از ما خرج می کنیم.

تبعیض و ستم مشترک از طرف مردان، در همه‌ی سرزمین‌ها وجود دارد، اما در سرزمین‌های بسته‌تر، بیشتر .

زنان خود باید این زنجیره‌ی شر را قطع کنند و به شکل ارث به نسل بعد منتقل نکنند.

هزاران قانون (ساخت حقوقی) نمی‌تواند عرف و عادت و فرهنگ (ساخت حقیقی) را به عقب براند. هیچ قانونی جلودارِ مادر شوهری هندی نخواهد بود که همان ستمی را که دیده،‌ بر روی عروس‌اش تکرار می‌کند.

زنان باید خود بیدار شوند و به شکلی عمقی و نه تقلیدی،‌ و نه به شکل "هم خدا و هم خرما" (پیتزای مدرنیته با آبگوشت سنت)، زن‌روایی را معنی ببخشند.

نکته‌ این‌‌که:
هیچ تحول عمیق و برگشت‌ناپذیری، در هیچ حوزه‌ای در ایران رخ نخواهد داد،
مگر در روندِ
- آگاهی زنان به حقوقِ انسانیِ برابرِ خود و اِعمال آن
- آگاهی عموم به حق شادی و عمل به آن. (محمدرضا نیکفر)
==========ه
عکس بالا، کار نصرالله کسراییان (فیسبوک)


بنگرید:
پادکست رادیو مرز
#زن کُشی

📚 عیدی: کتاب، مجله، آلبوم 🎵
عیدی: کتاب، مجله، آلبوم

ارسال پیشنهاد و نظر:
https://goo.gl/forms/ws9d3FNn8aHb10Fm2
https://t.me/eydiketab

================

نگاه گاه فرست:
کانال عیدی: کتاب، مجله، ... تلاش می کند تا در این وانفسای هاویه ی نان و فرهنگ و اخلاق، از فرصت عید استفاده کنیم و کمی هم به فرهنگ و شاید اخلاق برسیم، البته آنقدر که از دست مان می آید.
شاید به جای بساط هله هوله های گران قیمت، بساط کتاب و تنقلات ارزان قیمت تر گرم بشود.

خودِ کانال، پیشنهادات خوانندگان را به شما خبر می دهد.
شما هم می توانید پیشنهاد بدهید.

سر بزنید، امتحان کنید و معرفی کنید:

T.ME/EYDIKETAB


کانال گاه فرست

به خاک احترام بگذارید!


احترام به خاک با تعیین سرنوشت فردی و ملی ما چه ربطی می‌تواند داشته‌باشد؟:

https://t.me/GahFerestGhKeshani/4135

احترام به خاک!

باغچه‌ای به ارتفاع یک متر و به طول پنج و عرض یک متر کنار این عابر بانک هست. چسبیده به عابر بانک، زباله‌دان کاغذ هم هست؛ درست در آخرِ باغچه هم یک سطل بزرگ مرتب.

«ملتِ اهورایی-اسلامی»، «ملتِ شهید پرورِ همیشه‌ی خدا در صحنه»، «ملتِ کورش و داریوشْ‌نژادِ آریایی»، «ملتِ اصفهانْ نصفِ جهان!»، «ملتِ هنر نزد ایرانیان است و بس!»، «ملتِ رضاشاه دوست» باغچه‌ی سبز و خرم را (سرمایه ملی را، همدار را، دارایی مشاع را) با ته‌سیگارها و رسیدِ عابر بانک، به بیابان تبدیل کرده اند.

آدمِ دلسوز و شهروندی مسئول هم، انفجارِ آتش‌فشانِ خشم‌اش را که کاملا از بینشِ «حرمت به حیات و طبیعت» مایه می‌گرفته، این چنین با نفرینِ آسمان و زمین نثار «ملتِ زباله ساز» کرده،

نکته این که آن قدر حساب شده هم نوشته که از کیسه ی خدا و پیغمبر خرج نکرده.

این هنر و مهارت را موقعِ لاف‌زنی‌های‌مان باید در کنارِ موارد بالا حتما یادمان باشد: هنر و مهارتِ بیابان‌آفرینیِ ملی را می‌‌گویم.
می‌توانی ۳۰۰ هزار چاه غیرمجاز* را هم بگذاری کنار همین هنر و مهارت.


خُب! چه نیرویی یا چه‌ کسی یا چه ‌ساختاری می‌تواند این درد را و ده‌ها‌ هزار درد بزرگ‌ترِ دیگر را درمان کند؟

- آن نهادی که بیشترمان به اشتباه، قادرِ متعال می‌دانیم‌اش و ازو انتظارِ همه کاری داریم؟ نهادی که همه‌ی جراحانِ عالَم، حتی جراحانِ اعزامیِ عرشِ الهی هم نمی‌توانند غده‌‌های سرطانی‌اش را درمان کنند؟!

‌آن نهادْ که از اولْ هم، معیشت، شکوفایی (توسعه) و رفاهِ آدم و طبیعتْ جزوِ اولویت‌هایش نبوده و اولویت‌های بسیار والاتر دیگری داشته.

- دستی از غیب، از آستینی پاک؟ این دست مگر می‌تواند در همه جا و همه وقت بالای سرتک‌تکِ‌مان باشد؟

- به نیروی آگاهی و عزم ملیِ و انسانیِ خودمان و خلقِ میلیون‌ها شهروند-هم‌نوعِ مسئولِ شجاع در جای جای این سرزمین که فقط به فکر کُنام** خویش نباشند؟***

پاسخ با تک‌تکِ ما و شماست!

* - نقل از معاون آب وزارت نیرو. ضمنا از سال ۱۳۴۷ همْ قانونِ چاهِ غیرِ مجاز داشته‌ایم.

** کنام: لانه، مخصوصا لانه‌ی شیر و گرگ

*** نک: بخش ریزوم و ژیل دلوز در کتاب سارودایا (سایت عدم خشونت)

===============
آموزش=سیاست

===============

https://t.me/GahFerestGhKeshani/4134

چشمْ روشنیِ صبح:
در منزلِ خجسته‌ی اسفند،
همسایه‌ی سراچه‌ی فروردین،
با شاخه های تُردِ بلوغ جوانه‌ها،
باران به چشمْ روشنیِ صبح آمده‌ست
زشت است اگر که ...
(شفیعی کدکنی)
متن کامل: 👇
@gahferestghkeshani