Forwarded from جریان: یادداشتهای یک استاد دانشگاه
.
۱. معترضان خشمگین این روزها، فقط به خاطر مهسا، یا گشت ارشاد، یا حجاب اجباری به خیابان نمیآیند. مجموعهای از درد و خشم و احساس بیعدالتی نظاممندی است که سالها در سینه آنها، پدران و مادران و یا فرزندانشان تلنبار شده است. علیرغم توصیههای فراوان بیطرفان که با دادن هزینههای پیدا و پنهان همراه بوده، حاکمیت توجهی به درخواست آنها نکرده و با وعدههای خالی، مورد به مورد خواستهها را نادیده گرفته است.
۲. هسته سخت تصمیمگیرنده نظام، یا از این خواستهها مطلع بوده و با بیتوجهی به آنها، نه سیرت رسولالله را رعایت کرده و نه آیندهنگری روزهای اینچنین را. و یا اطلاع نداشته و در جمع بسته خود، با خواستهای مردم، بیگانه بوده است. در هر دو صورت، نتیجه طبیعی، اما غلط آن، اعتراضات خونآلود و پرهزینه این روزها و شبهاست.
۳. تلقی تاریخی نظام از منتقدین و معترضین که دیگر به مخالفین تبدیل شدهاند، «عده قلیل» است. اما باید به این نکته مهم توجه کرد که حتی اگر این عده، قلیل هم باشند - که نیستند - درخواست آنها به شدت هرچه تمامتر جدی و حیاتی است. تاجایی که حتی از سلامتی، شغل و ایدئولوژی خودشان عبور میکنند و درخواستشان را با همان سطح از خشمی که سالها دریافت کردهاند، مطرح میکنند.
۴. تجربه تاریخی نشان میدهد اعتراضات هر بار نسبت به قبل، با خشونت و کمیت بیشتر معترضین همراه میشود که علت آن هم بطور بدیهی، خشونت قدرت نسبت به معترضین و عدم حل مسئله است. در راهپیماییهای اخیر، فریاد و تهدید مسلح شدن داده میشود. در شرایطی که معترضین با سنگ و چوب، با گلوله و باتوم و خشونت حداکثری کنترل شدند، در صورت مسلح شدن آنها، قطعا کشتار گسترده بوقوع خواهد پیوست و مظلومان و بیگناهان زیادی در دو سمت، آسیب خواهند دید.
۵. تاریخ و تحولات اجتماعی، بطور دقیق پیشبینی پذیر نیست، اما مطالعه تاریخ و تحلیل رفتارهای تاریخی میتواند تاحدودی راهگشا باشد. به توصیههای دانشگاهیان اعتماد کنید و از اتاق فکر فعلی خارج شوید. در یکدستترین قوای سهگانه بعد از انقلاب، به این مسئله ساده فکر کنید که اگر تا امروز، از همه گروهها در اراده کشور نقش داشتند، معترضین این روزها و شبها، به این سطح از تنفر نسبت با حاکمیت و ایدئولوژی میرسیدند؟
۶. برای یک سیستم بسته که بطور دومینو وار اشتباهات منجر به اشتباهات بزرگتر انجام میدهد میتوان سه علت اصلی متصور شد. نقص سیستم، عدم تخصص اپراتورها و یا خرابکاری عامدانه اپراتورها. این یک هشدار خیرخواهانه و صادقانه است برای آنکه خون کمتری ریخته شود.
علی اصغر کلانتر
۳۱ شهریور ۱۴۰۱
جایی نزدیک ساری
#یادداشت_های_علی_اصغر_کلانتر
#مهسا_امینی
۱. معترضان خشمگین این روزها، فقط به خاطر مهسا، یا گشت ارشاد، یا حجاب اجباری به خیابان نمیآیند. مجموعهای از درد و خشم و احساس بیعدالتی نظاممندی است که سالها در سینه آنها، پدران و مادران و یا فرزندانشان تلنبار شده است. علیرغم توصیههای فراوان بیطرفان که با دادن هزینههای پیدا و پنهان همراه بوده، حاکمیت توجهی به درخواست آنها نکرده و با وعدههای خالی، مورد به مورد خواستهها را نادیده گرفته است.
۲. هسته سخت تصمیمگیرنده نظام، یا از این خواستهها مطلع بوده و با بیتوجهی به آنها، نه سیرت رسولالله را رعایت کرده و نه آیندهنگری روزهای اینچنین را. و یا اطلاع نداشته و در جمع بسته خود، با خواستهای مردم، بیگانه بوده است. در هر دو صورت، نتیجه طبیعی، اما غلط آن، اعتراضات خونآلود و پرهزینه این روزها و شبهاست.
۳. تلقی تاریخی نظام از منتقدین و معترضین که دیگر به مخالفین تبدیل شدهاند، «عده قلیل» است. اما باید به این نکته مهم توجه کرد که حتی اگر این عده، قلیل هم باشند - که نیستند - درخواست آنها به شدت هرچه تمامتر جدی و حیاتی است. تاجایی که حتی از سلامتی، شغل و ایدئولوژی خودشان عبور میکنند و درخواستشان را با همان سطح از خشمی که سالها دریافت کردهاند، مطرح میکنند.
۴. تجربه تاریخی نشان میدهد اعتراضات هر بار نسبت به قبل، با خشونت و کمیت بیشتر معترضین همراه میشود که علت آن هم بطور بدیهی، خشونت قدرت نسبت به معترضین و عدم حل مسئله است. در راهپیماییهای اخیر، فریاد و تهدید مسلح شدن داده میشود. در شرایطی که معترضین با سنگ و چوب، با گلوله و باتوم و خشونت حداکثری کنترل شدند، در صورت مسلح شدن آنها، قطعا کشتار گسترده بوقوع خواهد پیوست و مظلومان و بیگناهان زیادی در دو سمت، آسیب خواهند دید.
۵. تاریخ و تحولات اجتماعی، بطور دقیق پیشبینی پذیر نیست، اما مطالعه تاریخ و تحلیل رفتارهای تاریخی میتواند تاحدودی راهگشا باشد. به توصیههای دانشگاهیان اعتماد کنید و از اتاق فکر فعلی خارج شوید. در یکدستترین قوای سهگانه بعد از انقلاب، به این مسئله ساده فکر کنید که اگر تا امروز، از همه گروهها در اراده کشور نقش داشتند، معترضین این روزها و شبها، به این سطح از تنفر نسبت با حاکمیت و ایدئولوژی میرسیدند؟
۶. برای یک سیستم بسته که بطور دومینو وار اشتباهات منجر به اشتباهات بزرگتر انجام میدهد میتوان سه علت اصلی متصور شد. نقص سیستم، عدم تخصص اپراتورها و یا خرابکاری عامدانه اپراتورها. این یک هشدار خیرخواهانه و صادقانه است برای آنکه خون کمتری ریخته شود.
علی اصغر کلانتر
۳۱ شهریور ۱۴۰۱
جایی نزدیک ساری
#یادداشت_های_علی_اصغر_کلانتر
#مهسا_امینی
Forwarded from جریان: یادداشتهای یک استاد دانشگاه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
۱. توی یه کلیپ دیدم یه فرمانده نظامی برای چند نفر داشت توضیح میداد که اگه ده نفر مخالف داشته باشن، دو نفرشون رو بکشن تعداد مخالفانشون هشت تا نمیشه. اون دو نفر، اگر هر کدوم حداقل ۵ نفر عضو خانواده و دوست و فامیل داشته باشن، با هم میشن ۱۸ تا. اما حالا مخالفان بیشتر و سرسختتری دارن. بدیهی، اما غیر منتظره و آموزنده بود. کاش توی کلاسهای دانشکدههای نظامی و امنیتی ما هم مطرح میشد. (بروزرسانی: بخشی از فیلم War Machine بوده)
۲. همیشه این جمله رو میگید که این نظام، کشتی نجاته. اما حساب اینو نمیکنید اقیانوسش، مردم هستن. نباشن، به گل میشینه، طوفان کنن، غرق میشه.
۳. حکایت این گل، حکایت ایرانه. بدجایی دراومده. اما قویه. زنده میمونه. به هر قیمتی. وضعیتش توی همه تاریخ، همین بوده.
۴. پیغام پسغام نفرستید ننویسم. روزی دست خداست. کاری که فکر کنم درسته رو انجام میدم.
علی اصغر کلانتر
۹ مهر ۱۴۰۱
جایی نزدیک ساری
#یادداشت_های_علی_اصغر_کلانتر
#مهسا_امینی
۱. توی یه کلیپ دیدم یه فرمانده نظامی برای چند نفر داشت توضیح میداد که اگه ده نفر مخالف داشته باشن، دو نفرشون رو بکشن تعداد مخالفانشون هشت تا نمیشه. اون دو نفر، اگر هر کدوم حداقل ۵ نفر عضو خانواده و دوست و فامیل داشته باشن، با هم میشن ۱۸ تا. اما حالا مخالفان بیشتر و سرسختتری دارن. بدیهی، اما غیر منتظره و آموزنده بود. کاش توی کلاسهای دانشکدههای نظامی و امنیتی ما هم مطرح میشد. (بروزرسانی: بخشی از فیلم War Machine بوده)
۲. همیشه این جمله رو میگید که این نظام، کشتی نجاته. اما حساب اینو نمیکنید اقیانوسش، مردم هستن. نباشن، به گل میشینه، طوفان کنن، غرق میشه.
۳. حکایت این گل، حکایت ایرانه. بدجایی دراومده. اما قویه. زنده میمونه. به هر قیمتی. وضعیتش توی همه تاریخ، همین بوده.
۴. پیغام پسغام نفرستید ننویسم. روزی دست خداست. کاری که فکر کنم درسته رو انجام میدم.
علی اصغر کلانتر
۹ مهر ۱۴۰۱
جایی نزدیک ساری
#یادداشت_های_علی_اصغر_کلانتر
#مهسا_امینی
وزیر محترم علوم؛ تحقیقات و فن آوری
جناب آقای دکتر محمدعلی زلفیگل
با سلام و تقدیم احترام؛ همانگونه که مستحضر هستید، بعد از واقعه کوی دانشگاه تهران در سال ۱۳۸۷، فجایع صورت گرفته مورد مذمت رهبر جمهوری اسلامی قرار گرفت و به صراحت ذکر گردید شعارهای دانشجویان مجوزی برای ورود به دانشگاه نبوده و حمله به دانشگاه، ولو به اسم دفاع از دین و ولایت، محکوم است. از طرفی، بر اساس تصویب طرح ممنوعيت ورود نيروهاي مسلح به دانشگاهها و مراكز آموزش عالی در مجلس شورای اسلامی، ورود به دانشگاه جرم محسوب می شود. بر اساس این موارد، اینجانب بعنوان عضو کوچکی از جامعه دانشگاهی، از جنابعالی بعنوان عالیترین رکن تصمیم گیرنده آموزش عالی و حامی رسمی نهاد دانشگاه، خواستار پیگیری و شکایت از عوامل این اقدام و هتک حرمت صورت گرفته به دانشجویان و اساتید میباشم. همانطور که مستحضر هستید، اعضای هیئت علمی، در سال های اخیر بواسطه سیاستهای اقتصادی دولت و عدم اجرای قانون، تحت فشار مضاعف و دچار بحرانهای شدید میباشند و با این وجود به تمام تعهدات خود وفا نمودهاند. فشار نهادهای امنیتی برای عدم نوشتن و نقش آفرینی در رویدادهای اخیر از یک سو و درخواست به جای دانشجویان از ما برای حمایت و همراهی با آنها، شرایط را بسیار سخت کردهاست. اگر نهاد دانشگاه در شرایط کنونی که قانون اجازه آن را میدهد، نسبت به رویدادهای جامعه بیتفاوت بوده و بصورت انتزاعی عمل کند، نه تنها توسط دانشجویان و جامعه به بیشرفی متهم میشود، بلکه همچون حوزه علمیه که در دو دهه اخیر کارکرد اجتماعی خود را از دست داده و هیچ نقشی نه بعنوان حامی حقوق معترضان، نه بعنوان مرجع مرضیالطرفین بین دو سوی اختلاف، و نه بعنوان ارائه کننده راه حل برای عبور از بحران بعهده داشته، از طریق جامعه بطور کامل طرد خواهد شد. اگر نهاد دانشگاه نیز به این آسیب مرگبار دچار شود، در چنین روزهای سختی، هیچ پایگاه و مرجعی برای اصلاح عقلانی امور باقی نمی ماند. این تصمیم، می تواند گامی بزرگ در جهت خروج از انفعال اجتماعی و حرکت به سوی دانشگاههای نسل چهارم باشد. این درخواست را با خیرخواهی کامل در این شرایط بحرانی برای انجام وظیفه انسانی، ادای دین به دانشجویان و جلوگیری از اشتباهات مهلک مطرح میکنم.
با تقدیم احترام؛
علی اصغر کلانتر
عضو هیئت علمی دانشگاه مازندران
#یادداشت_های_علی_اصغر_کلانتر
#مهسا_امینی
جناب آقای دکتر محمدعلی زلفیگل
با سلام و تقدیم احترام؛ همانگونه که مستحضر هستید، بعد از واقعه کوی دانشگاه تهران در سال ۱۳۸۷، فجایع صورت گرفته مورد مذمت رهبر جمهوری اسلامی قرار گرفت و به صراحت ذکر گردید شعارهای دانشجویان مجوزی برای ورود به دانشگاه نبوده و حمله به دانشگاه، ولو به اسم دفاع از دین و ولایت، محکوم است. از طرفی، بر اساس تصویب طرح ممنوعيت ورود نيروهاي مسلح به دانشگاهها و مراكز آموزش عالی در مجلس شورای اسلامی، ورود به دانشگاه جرم محسوب می شود. بر اساس این موارد، اینجانب بعنوان عضو کوچکی از جامعه دانشگاهی، از جنابعالی بعنوان عالیترین رکن تصمیم گیرنده آموزش عالی و حامی رسمی نهاد دانشگاه، خواستار پیگیری و شکایت از عوامل این اقدام و هتک حرمت صورت گرفته به دانشجویان و اساتید میباشم. همانطور که مستحضر هستید، اعضای هیئت علمی، در سال های اخیر بواسطه سیاستهای اقتصادی دولت و عدم اجرای قانون، تحت فشار مضاعف و دچار بحرانهای شدید میباشند و با این وجود به تمام تعهدات خود وفا نمودهاند. فشار نهادهای امنیتی برای عدم نوشتن و نقش آفرینی در رویدادهای اخیر از یک سو و درخواست به جای دانشجویان از ما برای حمایت و همراهی با آنها، شرایط را بسیار سخت کردهاست. اگر نهاد دانشگاه در شرایط کنونی که قانون اجازه آن را میدهد، نسبت به رویدادهای جامعه بیتفاوت بوده و بصورت انتزاعی عمل کند، نه تنها توسط دانشجویان و جامعه به بیشرفی متهم میشود، بلکه همچون حوزه علمیه که در دو دهه اخیر کارکرد اجتماعی خود را از دست داده و هیچ نقشی نه بعنوان حامی حقوق معترضان، نه بعنوان مرجع مرضیالطرفین بین دو سوی اختلاف، و نه بعنوان ارائه کننده راه حل برای عبور از بحران بعهده داشته، از طریق جامعه بطور کامل طرد خواهد شد. اگر نهاد دانشگاه نیز به این آسیب مرگبار دچار شود، در چنین روزهای سختی، هیچ پایگاه و مرجعی برای اصلاح عقلانی امور باقی نمی ماند. این تصمیم، می تواند گامی بزرگ در جهت خروج از انفعال اجتماعی و حرکت به سوی دانشگاههای نسل چهارم باشد. این درخواست را با خیرخواهی کامل در این شرایط بحرانی برای انجام وظیفه انسانی، ادای دین به دانشجویان و جلوگیری از اشتباهات مهلک مطرح میکنم.
با تقدیم احترام؛
علی اصغر کلانتر
عضو هیئت علمی دانشگاه مازندران
#یادداشت_های_علی_اصغر_کلانتر
#مهسا_امینی
#یادداشت (منتقل شده از اینستاگرام)
سلام. وقت شما بخیر.
۱. توی وبسایت فستیوارت، یک صفحه برای حمایت مالی درست کردم. از سالها قبل بوده. توی لینکهای بایوی اینستاگرام هم هست. دوست عزیز ناشناسی از طریق اون اقدام به پرداخت مبلغی کرده و در بخش یادداشت فقط سه تا حرف «ااا» نوشته. ازت متشکرم. متاسفانه اسم، ایمیل یا راه ارتباطی خودت رو نگذاشتی. به شدت تحت تأثیر قرار گرفتم. برای من خیلی معنی داشت. ازت ممنونم. و همینطور از همه کسانی که با پیام دادن، اعلام کردن میخوان نذارن فستیوارت توی الگوریتم اینستاگرام افت کنه. ممنونم. خیلی ممنونم.
۲. قرار بود فعالیت فستیوارت رو ادامه بدم و اخبار جشنوارهها رو دوباره بگذارم. این کار نباید متوقف میشد. هنرمند و نویسنده باید در هر شرایطی کار کنه و بنویسه و کارهاش دیده بشه. اما مترجم به اینترنت دسترسی نداشت و من هم به شدت هم درگیر بودم و هم مثل همه شما متاثر. به من پیام هم دادید برای ادامه کار. عذرخواهی میکنم که نشد. یادداشتهام رو ادامه میدم. برای یادداشتهای مرتبط با اتفاقات اخیر، هشتگ #مهسا_امینی می.زنم، زیر خبر فستیوالها، نه. میدونم تعدادی از شما مخالفت میکنید. درکتون میکنم. اما با نظرتون مخالفم. اعتصاب، و اعتراض، اگه «صرفا» بیکار نشستن توی خونه و توئیت کردن، کامنت نوشتن یا توی خیابون رفتن باشه، خیلی زود تهی میشه. باعث افسردگی میشه. خالی میشه. تعامل با دنیا رو از دست ندید. حذفش نکنید.
۳. حالا که همه برای استفاده از اینترنت، از فیلترشکن استفاده میکنیم، حتما عضو کانال تلگرام فستیوارت بشید. اونجا خبرها لینک دارن به سایت. جستجو هم داره. متن خبر رو میتونید کپی کنید. اینستاگرام در برابر تلگرام مثل شوخیه برای کار اطلاعرسانی. لینک کانال تلگرام توی بایو هست. استوری هم کردم.
مراقب خودتون باشید. ادامه میدیم. هر طور باشه. حرف درست رو باید از بچهها شنید. جوجهها رو آخر پاییز میشمرن.
علی اصغر کلانتر
۱۳ مهر ۱۴۰۱
جایی نزدیک ساری
_ _ _ _ _ _ _
تکمیلی: اون دوست بزرگوار که حمایت کرده بودند، آقای «آرش رزازیان» بودند. توی مشخصات کارت واریز کننده، اسمشون درج شده بود. مجددا صمیمانه تشکر میکنم.
_ _ _ _ _ _ _
پانوشت:
اگر دوست داشتید، میتونید از فستیوارت حمایت مالی کنید. با هر مبلغی. حتی اندازه خریدن یه استکان چای. این لینک شما رو به صفحه حمایت از فستیوارت میبره:
festivart.ir/donate
.
سلام. وقت شما بخیر.
۱. توی وبسایت فستیوارت، یک صفحه برای حمایت مالی درست کردم. از سالها قبل بوده. توی لینکهای بایوی اینستاگرام هم هست. دوست عزیز ناشناسی از طریق اون اقدام به پرداخت مبلغی کرده و در بخش یادداشت فقط سه تا حرف «ااا» نوشته. ازت متشکرم. متاسفانه اسم، ایمیل یا راه ارتباطی خودت رو نگذاشتی. به شدت تحت تأثیر قرار گرفتم. برای من خیلی معنی داشت. ازت ممنونم. و همینطور از همه کسانی که با پیام دادن، اعلام کردن میخوان نذارن فستیوارت توی الگوریتم اینستاگرام افت کنه. ممنونم. خیلی ممنونم.
۲. قرار بود فعالیت فستیوارت رو ادامه بدم و اخبار جشنوارهها رو دوباره بگذارم. این کار نباید متوقف میشد. هنرمند و نویسنده باید در هر شرایطی کار کنه و بنویسه و کارهاش دیده بشه. اما مترجم به اینترنت دسترسی نداشت و من هم به شدت هم درگیر بودم و هم مثل همه شما متاثر. به من پیام هم دادید برای ادامه کار. عذرخواهی میکنم که نشد. یادداشتهام رو ادامه میدم. برای یادداشتهای مرتبط با اتفاقات اخیر، هشتگ #مهسا_امینی می.زنم، زیر خبر فستیوالها، نه. میدونم تعدادی از شما مخالفت میکنید. درکتون میکنم. اما با نظرتون مخالفم. اعتصاب، و اعتراض، اگه «صرفا» بیکار نشستن توی خونه و توئیت کردن، کامنت نوشتن یا توی خیابون رفتن باشه، خیلی زود تهی میشه. باعث افسردگی میشه. خالی میشه. تعامل با دنیا رو از دست ندید. حذفش نکنید.
۳. حالا که همه برای استفاده از اینترنت، از فیلترشکن استفاده میکنیم، حتما عضو کانال تلگرام فستیوارت بشید. اونجا خبرها لینک دارن به سایت. جستجو هم داره. متن خبر رو میتونید کپی کنید. اینستاگرام در برابر تلگرام مثل شوخیه برای کار اطلاعرسانی. لینک کانال تلگرام توی بایو هست. استوری هم کردم.
مراقب خودتون باشید. ادامه میدیم. هر طور باشه. حرف درست رو باید از بچهها شنید. جوجهها رو آخر پاییز میشمرن.
علی اصغر کلانتر
۱۳ مهر ۱۴۰۱
جایی نزدیک ساری
_ _ _ _ _ _ _
تکمیلی: اون دوست بزرگوار که حمایت کرده بودند، آقای «آرش رزازیان» بودند. توی مشخصات کارت واریز کننده، اسمشون درج شده بود. مجددا صمیمانه تشکر میکنم.
_ _ _ _ _ _ _
پانوشت:
اگر دوست داشتید، میتونید از فستیوارت حمایت مالی کنید. با هر مبلغی. حتی اندازه خریدن یه استکان چای. این لینک شما رو به صفحه حمایت از فستیوارت میبره:
festivart.ir/donate
.
.
در جلسه اخیر شورای انقلاب فرهنگی، طرح تاسیس خانههای گفتگوی آزاد در دانشگاهها و مراکز آموزش عالی تصویب شده و توسط معاونت فرهنگی دانشگاه هم طی یک نامه دارای اولویت، برای اعضای هیأت علمی ارسال شده است. این طرح از اول پوک و شکست خورده است. به دلایل زیادی از جمله موارد زیر:
۱. وقتی هیچ ضمانت اجرایی حتی برای بازخواست نشدن و از دست ندادن شغل و هزینه و آزادی به سبب ارائه نظرات انتقادی وجود ندارد، چه دلیلی برای شرکت در چنین جلساتی وجود دارد؟ بسیاری در حال دلسوزی و نوشتن و گفتن بودند. شما تماس گرفتید و تهدید و منع کردید. اگر شما نه، نهاد دیگری موازی شما.
۲. سالهای سال، به دلایل و مناسبتهای مختلف، نظرات اصلاحی در جلسات، کلاسها، رسانهها و ... مطرح شده است. به هیچ کدام از آنها که نقد اساسی و اصولی داشتهاند یا راهکاری متفاوت با نظر حاکمیت داشتهاند، توجهی نشدهاست. چه دلیلی وجود دارد در شرایط فعلی که به سبب بیتوجهی به همان نظرات، اعتراضات به حق مردم، به خشن ترین شکل پاسخ داده شده و در حال گسترش است، دوباره دور همان میز باطل بنشینیم؟
۳. نظام پاسخگویی حکومت همیشه ورودیهای خودش(چشم و گوش) را بسته و همیشه هم از رویدادها و تحولات عقب بودهاست. نهادهای امنیتی، همیشه بعد از رخ دادن بحرانها، اعلام کردند آنها را پیشبینی کرده بودند. فقط همین؟ فقط پیشبینی؟ قبل از آن هم اگر جایی و کسی اصراری برای نظری داشته، تهدید و طرد شده است. بزرگواران! مردم، حالا نیاز به شنیده شدن ندارند؛ جانبهلبرسیدهایشان در خیابانها فریاد میزنند و درحال جنگیدن برای گرفتن حقوقی هستند که از آنها دریغ شده است و دیگران هم منتظر روز داوری. همهی حرفها بارها و بارها و به زبانها و بیانهای مختلف زده شدهاست. الان، به جای خانههای گفتگو، باید عدالتخانههای عذرخواهی، مجازات ظالمان به مردم، و عمل به وعدهها برپاکنید. ویدئوی وحشتناک شکنجه آن نوجوان را در پارکینگ و ضربات ممتد باطوم نیروی ویژه را بر سر و صورتش دیدهاید؟ استقامتش را دیدید؟ یا آن بانوی محترمی که صرفا به خاطر پسگرفتن موبایلش مورد حمله دهها نفر قرار گرفت و کشان، کشان بر روی زمین بازداشت شد؟ نفرتش را دیدید؟ «روزی که ستمدیده از ستمکار انتقام بگیرد، سختتر از روزی خواهد بود که ستمکار به او ستم میکردهاست (نهجالبلاغه-حکمت ۲۴۱)». بترسید. شروع کنید به جبران. شاید خیلی دیر نباشد.
این یادداشت، تلاشی است ناامیدانه برای جلوگیری از هر ضربه باطوم و گلوله بیشتر.
علی اصغر کلانتر
۱۹ مهر ۱۴۰۱
#یادداشت_های_علی_اصغر_کلانتر
#مهسا_امینی
در جلسه اخیر شورای انقلاب فرهنگی، طرح تاسیس خانههای گفتگوی آزاد در دانشگاهها و مراکز آموزش عالی تصویب شده و توسط معاونت فرهنگی دانشگاه هم طی یک نامه دارای اولویت، برای اعضای هیأت علمی ارسال شده است. این طرح از اول پوک و شکست خورده است. به دلایل زیادی از جمله موارد زیر:
۱. وقتی هیچ ضمانت اجرایی حتی برای بازخواست نشدن و از دست ندادن شغل و هزینه و آزادی به سبب ارائه نظرات انتقادی وجود ندارد، چه دلیلی برای شرکت در چنین جلساتی وجود دارد؟ بسیاری در حال دلسوزی و نوشتن و گفتن بودند. شما تماس گرفتید و تهدید و منع کردید. اگر شما نه، نهاد دیگری موازی شما.
۲. سالهای سال، به دلایل و مناسبتهای مختلف، نظرات اصلاحی در جلسات، کلاسها، رسانهها و ... مطرح شده است. به هیچ کدام از آنها که نقد اساسی و اصولی داشتهاند یا راهکاری متفاوت با نظر حاکمیت داشتهاند، توجهی نشدهاست. چه دلیلی وجود دارد در شرایط فعلی که به سبب بیتوجهی به همان نظرات، اعتراضات به حق مردم، به خشن ترین شکل پاسخ داده شده و در حال گسترش است، دوباره دور همان میز باطل بنشینیم؟
۳. نظام پاسخگویی حکومت همیشه ورودیهای خودش(چشم و گوش) را بسته و همیشه هم از رویدادها و تحولات عقب بودهاست. نهادهای امنیتی، همیشه بعد از رخ دادن بحرانها، اعلام کردند آنها را پیشبینی کرده بودند. فقط همین؟ فقط پیشبینی؟ قبل از آن هم اگر جایی و کسی اصراری برای نظری داشته، تهدید و طرد شده است. بزرگواران! مردم، حالا نیاز به شنیده شدن ندارند؛ جانبهلبرسیدهایشان در خیابانها فریاد میزنند و درحال جنگیدن برای گرفتن حقوقی هستند که از آنها دریغ شده است و دیگران هم منتظر روز داوری. همهی حرفها بارها و بارها و به زبانها و بیانهای مختلف زده شدهاست. الان، به جای خانههای گفتگو، باید عدالتخانههای عذرخواهی، مجازات ظالمان به مردم، و عمل به وعدهها برپاکنید. ویدئوی وحشتناک شکنجه آن نوجوان را در پارکینگ و ضربات ممتد باطوم نیروی ویژه را بر سر و صورتش دیدهاید؟ استقامتش را دیدید؟ یا آن بانوی محترمی که صرفا به خاطر پسگرفتن موبایلش مورد حمله دهها نفر قرار گرفت و کشان، کشان بر روی زمین بازداشت شد؟ نفرتش را دیدید؟ «روزی که ستمدیده از ستمکار انتقام بگیرد، سختتر از روزی خواهد بود که ستمکار به او ستم میکردهاست (نهجالبلاغه-حکمت ۲۴۱)». بترسید. شروع کنید به جبران. شاید خیلی دیر نباشد.
این یادداشت، تلاشی است ناامیدانه برای جلوگیری از هر ضربه باطوم و گلوله بیشتر.
علی اصغر کلانتر
۱۹ مهر ۱۴۰۱
#یادداشت_های_علی_اصغر_کلانتر
#مهسا_امینی
.
سلام. وقت شما بخیر.
۱. انقلاب ۱۳۵۷، گنج بزرگی از نخبگان و توده مردم بدست زمامداران قدرت و سیاست و دین داد. اما سرمستی از قدرت و تمامیتخواهی رادیکال، گام به گام، ابتدا نخبگان و بعد از آن، توده مردم رو از هسته تصمیمگیری خارج کرد. اصولگرایان و اصلاحطلبان، مردم رو با خمره مزخرف قدرت، ثروت و زمامداری، معامله کردند. خدا، تاریخ، روزگار یا هرچیزی که نامش را بگذاریم، هدیه بینظیری به حلقه قدرت مدام تنگتر شونده داد، اما ثابت کردند لیاقتش را ندارند، قدرش را ندانستند و به پول سیاه فروختند. مردم، یوسف بودند، اما چه حیف فهم این رو نداشتند که:
یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد
آنکه یوسف به زر ناسره بفروخته بود
۲. این جمعیت شگفتانگیز که از گوشه و کنار این کره خاکی در برلین و در کنار هم جمع شدهاند، اگرچه بسیاریشان با بلاهت و خودخواهی بدخواهان از ایران رانده شدهاند، اما هنوز دل در گرو اینجا دارند. این، جادوی خانه، جادوی خانواده است. جادوی عشق و صداقت پدری که قهرمان است، جادوی #حامد_اسماعیلیون .
۳. قرار بود کار فستیوارت، کار ترجمه و انتشار فراخوانها رو ادامه بدم. اما نتونستم. این حجم از اندوه و خشم همزمان، هیچ وقت توی من نبوده. تمام انرژی خودم رو جمع میکنم و توی کلاسها به دانشجوها منتقل میکنم تا مثبت بمونن و ادامه بدن. و شب که میرسم خونه، خالی خالیام.
۴. به هر سختی بود یه مقاله مشترک رو تموم کردم که درباره پوشش زنان صفوی و قاجاره. فرستادم برای داوری. تحلیلهاش نتایج جالبی داره که به درد این روزها میخوره. درباره سلیقهسازی دستوری پوشاک زنانه و نتایج معکوسش در طول زمان. امیدوارم پذیرفته بشه.
۵. لطفا مثبت بمونید و ادامه بدید. از کسانی که پیام دادن و ندیدم، عذرخواهی میکنم. اگر خواستید، همینجا حالتون رو بنویسید. تصدق شما. به امید روزهای بهتر.
علی اصغر کلانتر
۳۰ مهر ۱۴۰۱
جایی نزدیک ساری
#یادداشت_های_علی_اصغر_کلانتر
#مهسا_امینی
#حامد_اسماعیلیون
سلام. وقت شما بخیر.
۱. انقلاب ۱۳۵۷، گنج بزرگی از نخبگان و توده مردم بدست زمامداران قدرت و سیاست و دین داد. اما سرمستی از قدرت و تمامیتخواهی رادیکال، گام به گام، ابتدا نخبگان و بعد از آن، توده مردم رو از هسته تصمیمگیری خارج کرد. اصولگرایان و اصلاحطلبان، مردم رو با خمره مزخرف قدرت، ثروت و زمامداری، معامله کردند. خدا، تاریخ، روزگار یا هرچیزی که نامش را بگذاریم، هدیه بینظیری به حلقه قدرت مدام تنگتر شونده داد، اما ثابت کردند لیاقتش را ندارند، قدرش را ندانستند و به پول سیاه فروختند. مردم، یوسف بودند، اما چه حیف فهم این رو نداشتند که:
یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد
آنکه یوسف به زر ناسره بفروخته بود
۲. این جمعیت شگفتانگیز که از گوشه و کنار این کره خاکی در برلین و در کنار هم جمع شدهاند، اگرچه بسیاریشان با بلاهت و خودخواهی بدخواهان از ایران رانده شدهاند، اما هنوز دل در گرو اینجا دارند. این، جادوی خانه، جادوی خانواده است. جادوی عشق و صداقت پدری که قهرمان است، جادوی #حامد_اسماعیلیون .
۳. قرار بود کار فستیوارت، کار ترجمه و انتشار فراخوانها رو ادامه بدم. اما نتونستم. این حجم از اندوه و خشم همزمان، هیچ وقت توی من نبوده. تمام انرژی خودم رو جمع میکنم و توی کلاسها به دانشجوها منتقل میکنم تا مثبت بمونن و ادامه بدن. و شب که میرسم خونه، خالی خالیام.
۴. به هر سختی بود یه مقاله مشترک رو تموم کردم که درباره پوشش زنان صفوی و قاجاره. فرستادم برای داوری. تحلیلهاش نتایج جالبی داره که به درد این روزها میخوره. درباره سلیقهسازی دستوری پوشاک زنانه و نتایج معکوسش در طول زمان. امیدوارم پذیرفته بشه.
۵. لطفا مثبت بمونید و ادامه بدید. از کسانی که پیام دادن و ندیدم، عذرخواهی میکنم. اگر خواستید، همینجا حالتون رو بنویسید. تصدق شما. به امید روزهای بهتر.
علی اصغر کلانتر
۳۰ مهر ۱۴۰۱
جایی نزدیک ساری
#یادداشت_های_علی_اصغر_کلانتر
#مهسا_امینی
#حامد_اسماعیلیون
.
۱. «شهر خدا»، کتابی است از آگوستین. درباره شهر/کشور آرمانی. آنگونه که یک شهر/کشور باید باشد؛ با زیستی متناسب انسان. جمهوری اسلامی قرار بود شهر خدا باشد. «خدانور لجعی» را به میله پرچم جمهوری اسلامی ایران بسته بودند. برای مجازات روحی و جسمی. طوری که تحقیر بشود. پیغمبر گفته با اسرای جنگی، به زیبایی رفتار کنید. اما آنها همیشه تحقیر میکنند. مورد «خدانور» تنها یک نمونه از بیشمار است که دیدهایم. با همین چشمهای غمگین.
۲. کمیته انضباطی، یکی از دانشجوهای دختر کارشناسی دانشکده را خواسته بود. از بهترین دانشجویان ما. برایش توصیهنامه نوشتم مبنی بر اینکه انسان محترم و تأثیرگذاری است. با آیه و حدیث و منطق نوشتم به انصاف نزدیکتر است با او مدارا کنند.
۳. چند نفر از اعضای هیأت علمی دانشگاه مازندران، طی نامهای، درخواستی کرده بودند به این مضمون که دانشگاه با دانشجویان ملاطفت کند و بطور عمومی منتشر کرده بودند. من امضا نکردم. چون معتقد بودم خطایی از آنها در اعتراضات سرنزده و حق با آنها بوده است. تعدادی از امضاکنندگان، جلسهای با نماینده کمیته انظباطی و نماینده ولی فقیه در دانشگاه مازندران برگزار کردند. من هم رفتم. هم مخالفت خودم را با محتوای نامه و دلیل امضا نکردن آن گفتم. و هم با صراحت گفتم تنبیه دانشجویان، مقابله با خواست خداست. و چیزهای دیگری که با نظر سایر همکاران، منجر به نتایج مطلوب شد و قرار شد با دانشجوها رئوفانه برخورد کنند. دکتر شارعپور گفت تابحال چنین جلسهای در دانشگاه برگزار نشده.
۴. روز بعد بابلسر نبودم. دانشجوی من، تماس گرفت و تشکر کرد و گفت برخوردها در دانشگاه خیلی فرق کرده. اما یک مشکل بزرگتر وجود داشت. توسط یک نهاد امنیتی احضار شده بود. برای مشورت، با تنظیم کننده نامه اساتید تماس گرفتم. متوجه شدم ایشان هم احضار و بازجویی شده بود. میگفت خیلی محترمانه رفتار کردهاند. موضوع دانشجویم را گفتم. گفت دانشجوهایی که ضرب و شتم شدند، کسانی بودند که با احضاریه، خودشان را معرفی نکرده بودند و در خیابان، بازداشت شده بودند. دلگرمی داد. چند دقیقه بعد، خودش تماس گرفت و از طرف بازجو قسم جلاله نقل کرد که دانشجویم را بازداشت نمیکنند. و بلافاصله از طرف همان نهاد با دانشجو تماس گرفتند و تاکید کردند همان بعدازظهر خودش را معرفی کند. معرفی کرد. وقتی برگشت، هماتاقش گفت با قبل خیلی فرق کرده. برخورد فیزیکی نکرده بودند. اما نگفت چطور گذشته. نپرسیدم. تلفنش را گرفتهاند. روزهای سختی دارد. برایش زیاد گریه میکنم. سزاوار این محنت نیست.
برای فراموش نکردن.
۲۰ آبان ۱۴۰۱
#یادداشت
#مهسا_امینی
۱. «شهر خدا»، کتابی است از آگوستین. درباره شهر/کشور آرمانی. آنگونه که یک شهر/کشور باید باشد؛ با زیستی متناسب انسان. جمهوری اسلامی قرار بود شهر خدا باشد. «خدانور لجعی» را به میله پرچم جمهوری اسلامی ایران بسته بودند. برای مجازات روحی و جسمی. طوری که تحقیر بشود. پیغمبر گفته با اسرای جنگی، به زیبایی رفتار کنید. اما آنها همیشه تحقیر میکنند. مورد «خدانور» تنها یک نمونه از بیشمار است که دیدهایم. با همین چشمهای غمگین.
۲. کمیته انضباطی، یکی از دانشجوهای دختر کارشناسی دانشکده را خواسته بود. از بهترین دانشجویان ما. برایش توصیهنامه نوشتم مبنی بر اینکه انسان محترم و تأثیرگذاری است. با آیه و حدیث و منطق نوشتم به انصاف نزدیکتر است با او مدارا کنند.
۳. چند نفر از اعضای هیأت علمی دانشگاه مازندران، طی نامهای، درخواستی کرده بودند به این مضمون که دانشگاه با دانشجویان ملاطفت کند و بطور عمومی منتشر کرده بودند. من امضا نکردم. چون معتقد بودم خطایی از آنها در اعتراضات سرنزده و حق با آنها بوده است. تعدادی از امضاکنندگان، جلسهای با نماینده کمیته انظباطی و نماینده ولی فقیه در دانشگاه مازندران برگزار کردند. من هم رفتم. هم مخالفت خودم را با محتوای نامه و دلیل امضا نکردن آن گفتم. و هم با صراحت گفتم تنبیه دانشجویان، مقابله با خواست خداست. و چیزهای دیگری که با نظر سایر همکاران، منجر به نتایج مطلوب شد و قرار شد با دانشجوها رئوفانه برخورد کنند. دکتر شارعپور گفت تابحال چنین جلسهای در دانشگاه برگزار نشده.
۴. روز بعد بابلسر نبودم. دانشجوی من، تماس گرفت و تشکر کرد و گفت برخوردها در دانشگاه خیلی فرق کرده. اما یک مشکل بزرگتر وجود داشت. توسط یک نهاد امنیتی احضار شده بود. برای مشورت، با تنظیم کننده نامه اساتید تماس گرفتم. متوجه شدم ایشان هم احضار و بازجویی شده بود. میگفت خیلی محترمانه رفتار کردهاند. موضوع دانشجویم را گفتم. گفت دانشجوهایی که ضرب و شتم شدند، کسانی بودند که با احضاریه، خودشان را معرفی نکرده بودند و در خیابان، بازداشت شده بودند. دلگرمی داد. چند دقیقه بعد، خودش تماس گرفت و از طرف بازجو قسم جلاله نقل کرد که دانشجویم را بازداشت نمیکنند. و بلافاصله از طرف همان نهاد با دانشجو تماس گرفتند و تاکید کردند همان بعدازظهر خودش را معرفی کند. معرفی کرد. وقتی برگشت، هماتاقش گفت با قبل خیلی فرق کرده. برخورد فیزیکی نکرده بودند. اما نگفت چطور گذشته. نپرسیدم. تلفنش را گرفتهاند. روزهای سختی دارد. برایش زیاد گریه میکنم. سزاوار این محنت نیست.
برای فراموش نکردن.
۲۰ آبان ۱۴۰۱
#یادداشت
#مهسا_امینی
.
۱. جنبش دانشجویی این روزها، پاکترین و صادقانهترین بیان حقخواهی فرزندان ایران است که متاسفانه بسیاری از آنها را به محنت و رنج مبتلا کرده است. در جلسه پیگیری کاهش تنبیهات دانشجویان دانشگاه مازندران که با امضایی توسط اعضای هیأت علمی آماده شده بود _ و به خاطر آن برخی از اساتید بازجویی هم شدند _ من مخالف نامه بودم. نامه بسیار ارزشمندی بود، اما معتقد بودم و هستم دانشجویان بازداشتی و تعلیق شده، جرمی مرتکب نشده بودند تا برای آنها تنبیهی درنظر گرفته شود و بعد از آن موضوع تخفیف در تنبیهات هم مطرح شود. به استناد عقل و تاریخ و قرآن، گفتم خدا دوست دارد صدای حقخواهی ستمدیده را بشنود، حتی اگر به بدی سخن بگوید. و گفتم و معتقدم مخالفت و تنبیه دانشجویان، مقابله با خواست خداست.
۲. اعتراضات و اعتصابات این روزها، ۲۴ و ۲۵ و ۲۶ آبان هم صدای خدا و مطلوب اوست که در سینه مردم خانه دارد. حکومت باید بشنود و بپذیرد. خیلیها هنوز از حکومت میترسند، اما در سینه انزجار دارند. در گفتگوهای غیر رسمی میتوانید بشنوید و ببینید. مظلوم بیصدا هستند.
۳. این بخش از یادداشت، خطاب به ارتش سایبری کامنتگذاری است که محتوای آزاردهنده تولید میکنند. در فایل صوتی اخیری که از سخنرانی آقایی به نام شکوهی، از مدیران بلندپایه امنیتی کشور منتشر شده، از شما که مردم را تحقیر میکنید و انزجار ایجاد میکنید، به نام «غضنفر» و مخل امور نام برده میشود. همینطور ادامه بدهید، هیچ کس شما را گردن نمیگیرد.
۴. و باز هم شما باید بدانید پاسخ کامنتها و پیامهای بیادبانه شما، باید مثل خودتان باشد. حتی اگر در لفافه تحقیر و سفسطه، سعی کنید ادیبانه «باهِتوهُم» کنید. جزوههای شما را دلسوزان دین و مملکت و مردم ننوشتهاند. به نظر میرسد ترجمههای بدی از نظریات تئوریسینهای سازمانهای امنیتی خارجی باشد. همان را هم خوب نخواندهاید. متنوع کتاب بخوانید. تاثیر خوب دارد. به نظر خدا هم نزدیکتر است. «فبشر عبادالذین یستمعون القول و یتبعون احسنه».
علی اصغر کلانتر
۲۴ آبان ۱۴۰۱
جایی نزدیک ساری
#مهسا_امینی
#یادداشت_های_علی_اصغر_کلانتر
۱. جنبش دانشجویی این روزها، پاکترین و صادقانهترین بیان حقخواهی فرزندان ایران است که متاسفانه بسیاری از آنها را به محنت و رنج مبتلا کرده است. در جلسه پیگیری کاهش تنبیهات دانشجویان دانشگاه مازندران که با امضایی توسط اعضای هیأت علمی آماده شده بود _ و به خاطر آن برخی از اساتید بازجویی هم شدند _ من مخالف نامه بودم. نامه بسیار ارزشمندی بود، اما معتقد بودم و هستم دانشجویان بازداشتی و تعلیق شده، جرمی مرتکب نشده بودند تا برای آنها تنبیهی درنظر گرفته شود و بعد از آن موضوع تخفیف در تنبیهات هم مطرح شود. به استناد عقل و تاریخ و قرآن، گفتم خدا دوست دارد صدای حقخواهی ستمدیده را بشنود، حتی اگر به بدی سخن بگوید. و گفتم و معتقدم مخالفت و تنبیه دانشجویان، مقابله با خواست خداست.
۲. اعتراضات و اعتصابات این روزها، ۲۴ و ۲۵ و ۲۶ آبان هم صدای خدا و مطلوب اوست که در سینه مردم خانه دارد. حکومت باید بشنود و بپذیرد. خیلیها هنوز از حکومت میترسند، اما در سینه انزجار دارند. در گفتگوهای غیر رسمی میتوانید بشنوید و ببینید. مظلوم بیصدا هستند.
۳. این بخش از یادداشت، خطاب به ارتش سایبری کامنتگذاری است که محتوای آزاردهنده تولید میکنند. در فایل صوتی اخیری که از سخنرانی آقایی به نام شکوهی، از مدیران بلندپایه امنیتی کشور منتشر شده، از شما که مردم را تحقیر میکنید و انزجار ایجاد میکنید، به نام «غضنفر» و مخل امور نام برده میشود. همینطور ادامه بدهید، هیچ کس شما را گردن نمیگیرد.
۴. و باز هم شما باید بدانید پاسخ کامنتها و پیامهای بیادبانه شما، باید مثل خودتان باشد. حتی اگر در لفافه تحقیر و سفسطه، سعی کنید ادیبانه «باهِتوهُم» کنید. جزوههای شما را دلسوزان دین و مملکت و مردم ننوشتهاند. به نظر میرسد ترجمههای بدی از نظریات تئوریسینهای سازمانهای امنیتی خارجی باشد. همان را هم خوب نخواندهاید. متنوع کتاب بخوانید. تاثیر خوب دارد. به نظر خدا هم نزدیکتر است. «فبشر عبادالذین یستمعون القول و یتبعون احسنه».
علی اصغر کلانتر
۲۴ آبان ۱۴۰۱
جایی نزدیک ساری
#مهسا_امینی
#یادداشت_های_علی_اصغر_کلانتر
#به_نام_خدای_رنگین_کمان
۱. یکی از اشتباهات راهبردی متداول در کشورداری جمهوری اسلامی، عدم تفکیک بین دوگانه «مخالف و دشمن» است. از فعالیتهای اصلی نهادهای گزینشی، ارزیابی و تفکیک «موافقین از مخالفین» بوده و همین موضوع، سبب شکلگیری دروغگویی سیستماتیک متقاضیان ورود به بخش اداری کشور از کارمند ساده خدماتی تا عضو هیئتعلمی (تفکیکشده بر اساس میزان تأثیرگزاری اجتماعی و نه اهمیت شغل) شدهاست. با این وجود، گزینشهای عمومی، تخصصی و امنیتی چندگانه برای ورود به بخشهای کلیدی نظام هم هرگز نتوانسته تضمین کننده صحت نتایج باشد. مصداق بارز این موضوع، جایگاه و نقش روسای جمهور در دوران بعد از ریاست آنها و یا فساد اقتصادی درون هسته اداری کشور است که ورود به آن جایگاهها هرگز آسان نیست و موارد آن بطور متمادی در سالهای اخیر وبه لطف فضای مجازی منتشر شده است.
۲. در ساحت عمل، تفاوت معناداری میان مخالف و دشمن وجود دارد که مهمترین آن، میل به حذف طرف مقابل است. در عرصه سیاسی جامعه متلاطم امروز ایران که با از دست رفتن عمیق سرمایههای اجتماعی نظام روبرو هستیم، مشخصا «دلبستگی به حفظ تمامیت ارضی و اصلاح امور برای زندگی بهتر همه افراد جامعه»، مهمترین خواسته مخالفان و مشخصه تفکیک از دشمن است. هر زمان که حاکمیت جمهوری اسلامی به این تفکیک ساده اما کلیدی رسمیت قائل بشود، مهمترین گام پذیرش مخالفان و حل بحران برداشته شده و چگونگی توجه و پذیرش درخواستهای مخالفان، معنادار میشود. عدالت، مبازره با فساد و آزادی انتخاب و عقیده توسط هر نظام حکومتی که برای مردم فراهم شود، رضایت و همراهی و حمایت را به همراه خواهد داشت. نکتهای که شهید بهشتی هم به آن اشاره کرده بود و در سایه تمامیتخواهی، دشمنانگاری و عدم شناخت درست انقلابیون هیجان زده نسبت به مملکتداری، نادیده ماند و به روزهای سخت امروز منتهی شد.
۳. منتقدین مخالف شده، به حق، خواستههایی دارند که مشخص است و برای رسیدن به آنها، حاضر به پذیرفتن خطر سخت مقابله با حکومت شدهاند. در این شرایط، حکومت میتواند دو راه در پیش بگیرد. تفکیک مخالف از دشمن و حرکت در مسیر تأمین خواستههای آنها در فاصله هردم کوتاهتر شونده بین موجهای اعتراضی سخت؛ و یا دشمنانگاری مخاطبان و قراردادن آنها در دامن دشمن. حالت اول، حکمرانی مطلوب و حالت دوم، زوال حکمرانی را به همراه خواهد داشت.
یک خاطره: مسئول گزینش از یک همکار خواسته بود در همان جلسه التزام «عملی» خود به ولایت فقیه را ثابت کند.
علی اصغر کلانتر
۲۶ آبان ۱۴۰۱
جایی نزدیک ساری
#مهسا_امینی
#یادداشت_های_علی_اصغر_کلانتر
۱. یکی از اشتباهات راهبردی متداول در کشورداری جمهوری اسلامی، عدم تفکیک بین دوگانه «مخالف و دشمن» است. از فعالیتهای اصلی نهادهای گزینشی، ارزیابی و تفکیک «موافقین از مخالفین» بوده و همین موضوع، سبب شکلگیری دروغگویی سیستماتیک متقاضیان ورود به بخش اداری کشور از کارمند ساده خدماتی تا عضو هیئتعلمی (تفکیکشده بر اساس میزان تأثیرگزاری اجتماعی و نه اهمیت شغل) شدهاست. با این وجود، گزینشهای عمومی، تخصصی و امنیتی چندگانه برای ورود به بخشهای کلیدی نظام هم هرگز نتوانسته تضمین کننده صحت نتایج باشد. مصداق بارز این موضوع، جایگاه و نقش روسای جمهور در دوران بعد از ریاست آنها و یا فساد اقتصادی درون هسته اداری کشور است که ورود به آن جایگاهها هرگز آسان نیست و موارد آن بطور متمادی در سالهای اخیر وبه لطف فضای مجازی منتشر شده است.
۲. در ساحت عمل، تفاوت معناداری میان مخالف و دشمن وجود دارد که مهمترین آن، میل به حذف طرف مقابل است. در عرصه سیاسی جامعه متلاطم امروز ایران که با از دست رفتن عمیق سرمایههای اجتماعی نظام روبرو هستیم، مشخصا «دلبستگی به حفظ تمامیت ارضی و اصلاح امور برای زندگی بهتر همه افراد جامعه»، مهمترین خواسته مخالفان و مشخصه تفکیک از دشمن است. هر زمان که حاکمیت جمهوری اسلامی به این تفکیک ساده اما کلیدی رسمیت قائل بشود، مهمترین گام پذیرش مخالفان و حل بحران برداشته شده و چگونگی توجه و پذیرش درخواستهای مخالفان، معنادار میشود. عدالت، مبازره با فساد و آزادی انتخاب و عقیده توسط هر نظام حکومتی که برای مردم فراهم شود، رضایت و همراهی و حمایت را به همراه خواهد داشت. نکتهای که شهید بهشتی هم به آن اشاره کرده بود و در سایه تمامیتخواهی، دشمنانگاری و عدم شناخت درست انقلابیون هیجان زده نسبت به مملکتداری، نادیده ماند و به روزهای سخت امروز منتهی شد.
۳. منتقدین مخالف شده، به حق، خواستههایی دارند که مشخص است و برای رسیدن به آنها، حاضر به پذیرفتن خطر سخت مقابله با حکومت شدهاند. در این شرایط، حکومت میتواند دو راه در پیش بگیرد. تفکیک مخالف از دشمن و حرکت در مسیر تأمین خواستههای آنها در فاصله هردم کوتاهتر شونده بین موجهای اعتراضی سخت؛ و یا دشمنانگاری مخاطبان و قراردادن آنها در دامن دشمن. حالت اول، حکمرانی مطلوب و حالت دوم، زوال حکمرانی را به همراه خواهد داشت.
یک خاطره: مسئول گزینش از یک همکار خواسته بود در همان جلسه التزام «عملی» خود به ولایت فقیه را ثابت کند.
علی اصغر کلانتر
۲۶ آبان ۱۴۰۱
جایی نزدیک ساری
#مهسا_امینی
#یادداشت_های_علی_اصغر_کلانتر
.
۱. امام علی در جنگ خندق، بعد از آنکه عمروبن عبدود روی صورتش آب دهان انداخت، چند لحظه برای کشتن او درنگ کرد تا عملش از روی خشم شخصی، تلقی نشود. احتمالا برای همین بود پیامبر ضربه شمشیر او را در این جنگ، بالاتر از عبادت جن و انس دانست. وگرنه پیروزیهای پیشر از آن هم کم نبودند. برای کشتن، وقت هست، اما برای بدست آوردن اجماع عمومی مردم، خیر.
۲. نظام در اجرای مجازات سریع و غیرقابل بازگشت اعدام، تعجیل میکند. محمدمهدی کرمی و محمد حسینی حتی وکیل هم نداشتهاند. بخش قابل توجهی از جامعه درباره کلیت مراحل بازداشت، بازجویی، دادرسی و قضاوت در پروندههای معترضان اقناع نشدهاند و بدین ترتیب بعد از این هم نخواهند شد.
۳. اگر آن روزهایی که مهمانها و مجریان صدا و سیما، آقایان رسایی و علمالهدی و احمدینژاد و ...، مخالفان را در تریبونهای رسمی تحقیر میکردند و فریب خورده، جاسوس، فاحشه، خس و خاشاک، سست عنصر، مزدور، پیادهنظام دشمن، بیبصیرت، مادر به خطا و ... خطاب میکردند، اگر آن روز یکی توی دهنشان میزد و رفتار پیامبر را یادآوری میکرد، به جز بسیاری دیگر از کشتهشدگان اعتراضات، امروز جامعه با درد مرگ سه جوان روبرو نبود. یکی کشته شده بدست چندین معترض به خشم آمده از فقر و رنج تبعیض حاصل مملکت داری پر اشتباه خود شما، و دو دیگری اعدام شده بدست شما به جرم کشتن آن دیگری. همانقدر که این دو جوان مقصر هستند، خود شما هم مقصرید. و بخش زیادی از جامعه شما را مقصر اصلی میداند.
۴. مولوی از زبان امام علی در پاسخ به عمروبن عبدود درباره چرایی این کارش میگوید «فعل من بر دین من باشد گوا{ه}». شما میخواهید فعلتان بر کدام دین گواه باشد؟
علی اصغر کلانتر
۱۷ دی ۱۴۰۱
جایی نزدیک ساری
#یادداشت_های_علی_اصغر_کلانتر
#محمدمهدی_کرمی
#محمد_حسینی
#مهسا_امینی
۱. امام علی در جنگ خندق، بعد از آنکه عمروبن عبدود روی صورتش آب دهان انداخت، چند لحظه برای کشتن او درنگ کرد تا عملش از روی خشم شخصی، تلقی نشود. احتمالا برای همین بود پیامبر ضربه شمشیر او را در این جنگ، بالاتر از عبادت جن و انس دانست. وگرنه پیروزیهای پیشر از آن هم کم نبودند. برای کشتن، وقت هست، اما برای بدست آوردن اجماع عمومی مردم، خیر.
۲. نظام در اجرای مجازات سریع و غیرقابل بازگشت اعدام، تعجیل میکند. محمدمهدی کرمی و محمد حسینی حتی وکیل هم نداشتهاند. بخش قابل توجهی از جامعه درباره کلیت مراحل بازداشت، بازجویی، دادرسی و قضاوت در پروندههای معترضان اقناع نشدهاند و بدین ترتیب بعد از این هم نخواهند شد.
۳. اگر آن روزهایی که مهمانها و مجریان صدا و سیما، آقایان رسایی و علمالهدی و احمدینژاد و ...، مخالفان را در تریبونهای رسمی تحقیر میکردند و فریب خورده، جاسوس، فاحشه، خس و خاشاک، سست عنصر، مزدور، پیادهنظام دشمن، بیبصیرت، مادر به خطا و ... خطاب میکردند، اگر آن روز یکی توی دهنشان میزد و رفتار پیامبر را یادآوری میکرد، به جز بسیاری دیگر از کشتهشدگان اعتراضات، امروز جامعه با درد مرگ سه جوان روبرو نبود. یکی کشته شده بدست چندین معترض به خشم آمده از فقر و رنج تبعیض حاصل مملکت داری پر اشتباه خود شما، و دو دیگری اعدام شده بدست شما به جرم کشتن آن دیگری. همانقدر که این دو جوان مقصر هستند، خود شما هم مقصرید. و بخش زیادی از جامعه شما را مقصر اصلی میداند.
۴. مولوی از زبان امام علی در پاسخ به عمروبن عبدود درباره چرایی این کارش میگوید «فعل من بر دین من باشد گوا{ه}». شما میخواهید فعلتان بر کدام دین گواه باشد؟
علی اصغر کلانتر
۱۷ دی ۱۴۰۱
جایی نزدیک ساری
#یادداشت_های_علی_اصغر_کلانتر
#محمدمهدی_کرمی
#محمد_حسینی
#مهسا_امینی