فستیوارت
22.3K subscribers
343 photos
46 videos
12 files
781 links
■ کانال مستقل اطلاع رسانی رویدادهای ملی و بین المللی هنر و ادبیات
■ ارتباط: @honarpazhouh
Download Telegram
#یادداشت #بین_خودمان_بماند

سلام. وقت شما بخیر. از دیشب و ماجرای فیلتر شدن دوباره سایت دارم به این فکر میکنم که وقتی پرستوهای به اون کوچکی و بی آزاری، کوچ می کنند، چرا آدمیزاد باید پابسته جایی باشه که آزارش می ده؟ من عاشق ایرانم. دلبسته سنگفرش هر خیابان و بوته رسته در گدار هر صخره اش. اما منطق می گه آدمی که در شرایط سخت و زجرآور می تونه مفید باشه، قطعا با ذهن باز و همون دلبستگی عمیق به جای اول، می تونه جایی دیگه، خیلی مفید تر باشه.

اگر خدا روز حساب، از من پرسید «توی زمینی که گرد آفریدم، چرا تلخ زندگی کردی؟»، جز شرم و سرافکندگی چه چیزی خواهد دید؟ نمی دونم. شاید بهتر باشه به سفر فکر کنم؛ سفری بی مقصد. جایی که راحت بتونم فستیوآرت رو قوی تر و مفید تر کنم. دشت های وسیع تبت، جای خوبی به نظر می رسه. یا کنار رود نیل. شاید دورتر، شاید نزدیک تر.

پانوشت ۱: از طرف مسابقه بین المللی desall.com در ایتالیا برای من ایمیل فرستادند و تشکر کردند و پیشنهاد دادند که برای معرفی هنرمندان و رقابت ها، همکاری کنیم.
پانوشت ۲: دیروز سومین وجه حمایت مالی از فستیوآرت به مبلغ ۵ هزار تومان واریز شد. با یک پیام واضح: «ادامه بده!». و ادامه خواهم داد.
پانوشت ۳: شاید «کوه ها با هم اند و تنهایند ...... همچو ما با همان تنهایان (احمد شاملو)».

علی اصغر کلانتر
نیمه شبی سرد
جایی نزدیک ساری
@honarpazhouh
#یادداشت #بین_خودمان_بماند #مطایبه

■ خدای عزیزم! سلام.

■ من یک مرد سی و هفت ساله هستم که توی ایران زندگی می کنم. نزدیک شهر ساری که احتمالا اونجا رو هم بلدی. و توی روستایی که فکر نمی کنم حتی اسمش رو هم شنیده باشی. چربی خون و قلب و قند و چند تا کوفت و زهر مار دیگه دارم که جاش نیست درباره ش صحبت کنم. چند روزی هست که مصرف قرص اعصاب رو گذاشتم کنار و به حالت عادی برگشتم. مقداری گیج و ملول و اسلوموشن هستم و تپش قلب دارم که الحمدلله این یکی آخری با یکی دو تا پروپانول درست می شه. از تو چه پنهون الان یک وبسایت و کانال تلگرام و صفحه اینستاگرام دارم که بیست و یکی دو هزار نفر عضوشون هستن و اگه فیلتر نباشه، خیرشون به بنده های تو، می رسه. چندتایی هم شاگرد دارم و چهارتا بچه گربه یتیم و دو تا هم سگ خیابونی که جسارتا اگه گردن بگیری، قاعدتا باید جنابعالی همه ما رو خلق کرده باشی.

■ دیشب همسرم با یه پزشک تماس گرفت و اوضاع و احوال من رو شرح داد و ایشون هم گفتند که اگر مصرف قرص رو ادامه ندم، به احتمال زیاد تشنج می کنم و باید بستری بشم و شاید هم درگذشتم و اومدم پیش خود خودت و بابام و داداشم. اما خوب همسرم تمایلی نداره و بهش پیامک دادم توی مسیر برگشت به خونه، چندتا قرص بخره. با خودم گفتم تا وقت هست و برنگشته و حواسم سر جاشه و دوباره به دنیای قبلی بر نگشتم، این نامه رو بنویسم که بعدا فکر نمی کنم امکانش پیش بیاد.

■ صغری کبرای نامه طولانی شد، اما سعی می کنم بقیه اش رو کوتاه بنویسم که اذیت نشی. موضوع از این قراره که از نوجوانی عادت داشتم نزدیک هر سال نو، یک یادداشتی، چیزی برای خودم، و بعدترها، برای مخاطبام بنویسم. امسال اما قسمت شد یک نامه به جنابعالی بنویسم. چون فکر می کنم اوضاع و احوالت از من بدتر نباشه، بهتر هم نیست.

■ حکمن الان نشستی یه گوشه و داری به این بلبشوی عالم نگاه می کنی و تتمه ناخون هات رو می جویی. به زمین ناگرد و آدم هایی نگاه می کنی که هیج جوره نمی تونن باعث افتخارت باشن. قطعا حساب این اینجا رو نکرده بودی که به اسم تو این همه بدبختی و زجر و کوفت و زهرمار تو دنیا بوجود بیاد و اخلاقا هم نتونی کاری انجام بدی. حتما شکر میکنی که یه دونه هستی و خدای دیگه ای نیست که بخواد بندگان خوش بختش رو به رُخِت بکشه و افاده بفروشه. اما به نظر من ناقص العقل، اگه دو تا بودی، خیلی بهتر بود. چون هم برای خودت رقابت و هیجان ایجاد می شد و سرگرم می شدی و افسردگی نمی گرفتی؛ و هم توی اون شرایط رقابت، یه چیزی هم عاید ما مشتری ها می شد.

■ راستش رو بخوای من تا بیست و هشت سالگی سیگار می کشیدم. بعضی وقتا چاره است. متأسفم که تو، با اینکه برات ضرر نداره، نمی تونی سیگار بکشی. آرام بخش هم که نمی تونی مصرف کنی. حتما باید این جور مواقع، شرایط سختی داشته باشی و اصلا خوشنود نباشی. چند روز پیش یکی از شاگردام به من گفت یه بار که خیلی داشته اذیت می شده و از همه و جنابعالی هم بریده بوده، گل کشیده، بر خلاف بقیه که خوب می شن، حالش خراب شده و تو همون وضعیت با دوستش کات کرده بود. اما بعدش همه چیز براش خیلی بهتر شده بود. چون زمان خالی بدست آورده بود و به درست و غلط ها فکر کرده بود و دوباره شروع کرده بود. کاش می شد تو هم گل می کشیدی و حالت بد می شد و یه مدت از ما صرفنظر می کردی، تا شاید یه تغییراتی بوجود میومد که سرانجام کار، تو خوشنود می شدی و ما رستگار.

■ می دونی! همه چیز فرق کرده. مثل قدیما نیست که حل مشکلات راحت انجام بشه و خیلی ساده، برای خودت خدایی کنی و برات شعر و داستان و متن ادبی بنویسن. دیگه مثل اون زمان نیست که وقتی می دیدی یکی داره خیلی اذیت می شه و آه و ناله می کنه، یه سکه ای، اسکناسی، همیانی از جیب یکی که دارا تر بود بندازی پایین، جلوی پای اون یکی که نیاز داره تا برداردش و بزنه به زخم زندگیش. نه! دیگه مسائل به این سادگی حل نمی شه. درکت می کنم که عابر بانک ها، کار رو خراب کردن. اما چاره چیه؟

■ بذار تمومش کنم. فرهادی رو که می شناسی؟ اصغرشون رو می گم. یه دیالوگ داره توی یکی از فیلماش که خداست. می گه «یک پایان تلخ، بهتر از تلخی بی پایانه». بهش فکر کن. می خوام بگم اگه مردّدی که تمومش کنی، شک نکن. مث این مسئول فیلترینگ اینترنت ما، وضو بگیر، یه استکان چای واسه خودت بریز و برو پشت میزت. اونجا دو تا دکمه می بینی. یکی ریست می کنه، اون یکی که گنده تره، کلا خاموش می کنه. انگشتت رو بمال روی اون دکمه گنده هه و فشار بده. تا هفت بشمر و تمام! قال قضیه رو بکن. نگران حرف فرشته ها هم نباش. ما که اشرف مخلوقاتت بودیم، چیزی از تو و زندگی و عالم نفهمیدیم. اون بندگانت که سرشتشون چیز دیگه است. خدای عزیز! اینجا، هنوز برای خیلی ها مهمی. مراقب خودت باش.

■ تصدّقت، علی اصغر کلانتر
■ یکی از آفریده ها که تونسته چند روز قرص هاش رو نخوره.
■ عصر دلگیر ۸ اسفند ۱۳۹۷
■ جایی نزدیک ساری
@honarpazhouh
#یادداشت_موقت

سلام. وقت شما بخیر. پیام پایین را آقای «سعید حسنی» برای من ارسال کرده اند و درخواست کرده اند در کانال منتشر شود.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

🌹🌹سلام به همه هنردوستان و طراحان عزیز 🌹🌹

من سعید حسنی هستم و از شما درخواست دارم در حمایت از طرح و ایده من مشارکت کنید .
🔶طرح من در مسابقه shapl design که در کشور کره جنوبی برگزار میشه جزو طرح های فینالیست انتخاب شده که در انتخاب برندگان نهایی ۵۰ درصد امتیازات مربوط به داوران و ۵۰ درصد هم لایک ها و حمایت بازدید کنندگان لحاظ خواهد شد .
🔶لینک زیر مربوط به طرح من هست که وقتی میخواهید لایک کنید گزینه ثبت نام میاد که باید در سایت ثبت نام کنید(sign up) و اجازه لایک به شما داده بشه.
از حمایت و پشتیبانی شما ممنونم.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
https://en.shapl.com/design-detail/ario-ear-dryer

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

@FESTIVART
.
#بین_خودمان_بماند #یک_داستان_واقعی

۱. سلام. من توی یک روستا نزدیک ساری زندگی میکنم و محل کار من بابلسر هست. پنج روز در هفته، صبح زود و هر روز عصر، این مسیر رو طی میکنم؛ ۱۲۰ کیلومترجاده روستایی، بدون نور کافی، پرترافیک، پر پیچ و خم، با آسفالت نامناسب و بسیار خسته کننده. بارها از خطر تصادف، نجات پیدا کردم و بارها شاهد تصادف بودم.
۲. مهر سال قبل تصمیم گرفتم یک خونه کوچیک توی بابلسر بخرم تا بتونم این مشکل آزار دهنده رو رفع و رجوع کنم. شروع کردم به گرفتن همه وام های ممکن. نهایت مبلغی که تا مهر امسال به من پرداخت شد، ده میلیون کمتر از قیمت یک واحد آپارتمان مسکن مهر بود. تصمیم گرفتم پس انداز کنم تا ده میلیون بقیه رو تامین کنم.
۳. دو هفته قبل، برای خریدن آپارتمان مراجعه کردم. قیمتش دو برابر شده بود. دیگه توی بابلسر نمی تونستم خونه بخرم. شروع کردم به جستجو توی روستاهای اطراف. به همه جا سپردم. قیمت ها خیلی بالا بود. امیدی نبود.
۴. سه شب قبل، توی بِهنَمیر، یه خونه دیدم. ازش خوشم اومد و با تخفیف، به مبلغ سرمایه من نزدیک می شد. دیروز کلاس داشتم و تصمیم گرفتم امروز برم.
۵. امروز بعد از کلاس، متوجه شدم یکی از دانشجوها گرفته است و نیاز به حرف زدن داره. حالش رو پرسیدم. نیم ساعتی حرف زد. حالش بهتر شد. حرفش که تموم شد، به سرعت رفتم بنگاه «دبیر».
۶. به آقای دبیر گفتم اومدم درباره اون خونه حرف بزنم. گفت نیم ساعت دیر اومدی. یه بنگاهی، خریدش. الان قیمتش، بیست میلیون بالاتره.
۷. پارسال، برای اینکه بتونم خونه بخرم، دوربین مورد علاقه خودم رو نخریدم. امسال، نه می تونم خونه رو بخرم، و نه اون دوربین رو.
۸. «ما را به سخت جانی خود، این گمان نبود» (شکیبی اصفهانی)
۹. واقعا خستم. پول حلال معلمی دیگه برکت نداره. اما خدایا! کمک کن من یک معلم بمونم.

در اینستاگرام من بخوانید.

علی اصغر کلانتر
قائمشهر
۱۳ اسفند ۱۳۹۷



@honarpazhouh
👍1
  ≡ فراخوان رزیدنسی (اقامت هنری) گالری Kriti هند ≡

■ مهلت: بطور سالانه درخواست ها دریافت و بررسی می شود.
■ به گزارش فستیوارت بر اساس خبر منتشر شده در گالری آنلاین، گالری Kriti در هند از هنرمندان تمام رشته های تجسمی برای شرکت در برنامه رزیدنسی خود دعوت کرده است.
≡ هزینه حضور در برنامه رزیدنسی
■ هنرمندان میتوانند به انتخاب خود در استودیوی یک خوابه و دو خوابه اقامت داشته باشند.
■ ۱۳۴۰ دلار هزینه محل دو اتاق خوابه و ۱۰۴۰ دلار هزینه محل یک اتاق خوابه است.

ــــــــــــــــــــــ

≡ جزئیات کامل خبر را در این لینک بخوانید.
≡ زمینه ها: #بین_المللی #غیر_رایگان #فراخوان_رزیدنسی

ــــــــــــــــــــــ
.
≡ فراخوان های منتخب:
■ شما معرفی کنید.
.
ــــــــــــــــــــــ
Festivart.ir
Festivart.ir/Festivart.apk
Instagram.com/Festivart.ir
.
#یادداشت

سلام. وقت شما بخیر. در این لحظه، بزرگترین چیزی که دلم میخواد اینه که پدرم زنده بود و بهش تلفن می کردم و روز پدر رو بهش تبریک می گفتم و اگه پیش هم بودیم، دستش رو می بوسیدم.
قدر پدرهاتون رو بدونید. اگه روزی حلال در میارن، احتمالا این روزها اونها خیلی تنها و خسته هستن.

شرح عکس:
این عکس رو سال ها قبل، در یک روز بهاری، در حال خوردن چای عصرانه با پدرم توی یه پارک گرفتم. دانشجوی دکتری بودم و تهران، توی خوابگاه زندگی می کردم. سه، چهار سال بعد، در اوج بیماری و در حالیکه در اثر سکته مغزی، قدرت تکلم رو از دست داده بود و سمت راست بدنش حرکت نمی کرد، به سختی، با زبان اشاره و با اصواتی نامفهوم، پدرم اون انگشتر رو به من داد. سعی کردم فرزند خوبی براش باشم. امیدوارم از من راضی باشه.

علی اصغر کلانتر
کافه کتاب بهاری-قائمشهر

@honarpazhouh
#یادداشت #بین_خودمان_بماند

■ زمستان، کلاه لبه دارش را روی سرش جابجا کرد. دستهایش را توی جیبهای سردش گذاشت و سرش را توی یقه بالاکشیده بارانی بلندش فرو برد. بخار دهانش، مهی غلیظ شد و شیشه عینک ته استکانی اش را پوشاند. با لبه کلاهش، خطی جلوی چشمانش در افق کشید و آسمان را حذف کرد.

اسفند گفت: «آقای زمستان! ما هرچه داریم از صدقه سری شماست. برف و باران، بذل و بخشش ملوکانه است. اولین شکوفه ها رو شما روی شاخه آلوچه های خواب گذاشتید. پامچال ها و نرگس های وحشی، دسترنج شما هستند. بهار و تابستان و پاییز، ریزه خواری سفره بیدریغ شما رو می کنند. فروردین اگه رنگ و رویی داره، از آینه داری اسفند شماست. اردیبهشت اگه عطر و بویی داره، از غبار سم اسب های کهر بهمن شماست. یا همین خرداد ملون الحال، عکس دی ماه شما رو کوبونده تن دیوار اتاقش».

■ زمستان پا به پا شد. نگاهی به میوه های کوچک انجیر، روی شاخه های بی برگ درخت انداخت. چشمانش را به سمت شکوفه های گیلاس، نیمه باز کرد تا بهتر ببیند. بخار شیشه عینکش را پاک کرد. آسمان خاکستری بود. با نوک کفش ورنی اش، چیزهایی را روی زمین جابجا کرد. آرام بود. .
اسفند گفت: «بمانید آقای زمستان. شما سرد و گرم روزگار رو چشیدید. حرف و حدیث مردم، برفه و آفتاب. همه چیز روشن می شه و روسیاهی به ذغال می مونه. شما روسفید هستید. بریز و بپاش بهار، مدیون دست و دلبازی های شماست. گندم زار های تابستان از ابرهای خاکستری شما سبز و طلایی می شن. خون دل های شماست که دونه دونه انار های پاییز رو سرخ می کنه. اگه این سیاهی شب های بلند شما نبود، روزهای گرم تابستون هم نبود».

■ آقای زمستان همانطور ساکت ماند. به ساعت جیبی اش نگاه کرد و لبخندی زد. نسیم، عطر یاس با خودش آورد. زمستان سرش را به سمت انتهای کوچه چرخاند. از انتهای کوچه، دختری به داخل پیچید. سبزه بود و موهای بلندی داشت که با هر گام، در باد پراکنده می شدند. موزون راه می رفت و سر به هوا. دامنی گل گلی داشت با پاهایی کشیده و کفش های سرخ و جوراب های سفید. لاابالی، زنگ خانه ها را می زد و آواز می خواند. آقای زمستان دستانش را گذاشت توی جیبهایش. سرش را توی یقه بارانی بلندش فرو برد و آرام، از کنار دختر گذشت.

■ اسفند، نمیتوانست چشم از دخترک بردارد. در یک نگاه، دلباخت. به سمت دختر رفت و نامش را پرسید. دختر به غمزه جواب داد: «فروردین هستم؛ دختر بهار خانم».

■ علی اصغر کلانتر
■ ۲۳ اسفند ۱۳۹۷
■ کافه بهاری قائمشهر

#یادداشت
#اسمت_را_به_من_بگو
#زمستان
#بهار
#دلتنگیهای_یک_شاعر_روستانشین
#فروردین_باش
ــــــــــــــــــــــ

■ اگر دوست داشتید، اینجا کلیک کنید و در اینستاگرام من پیام بگذارید. متشکرم.

ــــــــــــــــــــــ
@honarpazhouh
  ≡ فراخوان بین المللی رزیدنسی (اقامت هنری) Arteventura در اسپانیا ≡

■ مهلت: درخواست ها بصورت سالانه بررسی می شوند.
■ به گزارش فستیوارت بر اساس خبر منتشر شده در گالری آنلاین، برنامه اقامتی arteventura در اسپانیا از ۱ ژوئن تا ۲۱ سپتامبر ۲۰۱۹ میزبان هنرمندان خواهد بود.
≡ تسهیلات برنامه اقامت
■ کارگاه با تجهیزات اولیه در اختیار هنرمندان خواهد بود ولیکن تهیه متریال های کار هنرمندان به عهده خودشان است.
≡ هزینه ها محل اقامت:
■ ۱ اتاق برای ۲ نفر: ۵۶۰ یورو * + هزینه تمیز کردن ۴۰ یورو
■ ۱ اتاق برای ۱ نفر: ۳۹۰ یورو * + هزینه تمیز کردن ۴۰ یورو
■ ۱ آپارتمان برای ۲ نفر: ۶۲۰ یورو * + هزینه تمیز کردن ۵۰ یورو
■ ۱ آپارتمان برای ۱ نفر: ۵۶۰ یورو * + هزینه تمیز کردن ۵۰ یورو
■ ۱ اتاق در بالای کوه برای ۲ نفر: ۵۶۰ یورو * + هزینه تمیز کردن ۴۰ یورو
■ ۱ اتاق در بالای کوه برای ۱ نفر: ۴۸۰ یورو * + هزینه تمیز کردن ۴۰ یورو

ــــــــــــــــــــــ

≡ جزئیات کامل خبر را در این لینک بخوانید.
≡ زمینه ها: #اقامت_هنری #بین_المللی #رزیدنسی #فراخوان

ــــــــــــــــــــــ
.
≡ فراخوان های منتخب:
■ شما معرفی کنید.
.
ــــــــــــــــــــــ
Festivart.ir
Festivart.ir/Festivart.apk
Instagram.com/Festivart.ir
.
■ @ALIASGHARKALANTAR ■
■ علی اصغر کلانتر | «زمستان»■
■ زمستان

■ علی اصغر کلانتر
■ ۲۳ اسفند ۱۳۹۷
■ کافه بهاری قائمشهر
@Aliasgharkalantar
#یادداشت : سال تلخ ۱۳۹۷

سلام. وقت شما بخیر. این ششمین بار است که نوشتن یادداشت پایان سال را شروع می کنم. هربار تلخ تر از قبل می شد و راضی نمی شدم. چیزی به تحویل سال نمانده، امیدوارم این بار به خوبی تمام شود.

۱. سال ۱۳۹۷ برای من سال شکست های تلخ بود. سخت و تلخ. و موفقیت های امیدوارکننده. ۱۳۹۷ تلخ شروع شد و برای من، گس به پایان رسید. زمستان سال ۱۳۹۶، از تعدادی از اولویت های مهم شخصی چشمپوشی کردم تا به هدف مهمتری برسم. سال ۱۳۹۷ اما آن هدف بارها از دسترس من دور تر شد و هزینه آن اولویت های کوچک، بقدری افزایش پیدا کرد که حالا دیگر برای من معقول نیستند.

۲. سال ۱۳۹۷، سال کار تیمی در فستیوارت بود. یک تجربه خوب که ان شاالله سال آینده موفق تر خواهد بود. اگرچه مشکلات بی دلیل و آزاردهنده، پیشرفت کار را کند کردند، اما به مسیری که برای فستیوارت تعیین کرده بودم، پایبند ماندم. ۳۶۵ شب و روز، کار مداوم، صادقانه، و با اشتیاق به بهتر شدن شرایط برای همه ما. برای لذت بردن از موفقیت و شادی یکدیگر.

۳. گرچه هر ساعت و هر سال، چشم کبوتر آرزو از سیلی دست چموش روزگار، کبودتر می شود، اما چاره ای جز پریدن و رفتن و خیره سری با زمانه نیست. قطعا سال ۱۳۹۸، سال سخت تری خواهد بود. اما باید امیدوار ماند. به بذر صداقتی که کاشتیم و جوانه خواهد زد. سال جدید،‌تلاش می کنیم هنرمندان بیشتری در عرصه های بین المللی دیده شوند و بدرخشند و خوشحال شوند و خوشال شویم و افتخار کنیم.

۴. فستیوارت عام المنفعه فعالیت می کند و بطور عمومی، کالایی هم برای فروش ندارد تا از آن طریق، کسب درآمد کند. تبلیغات غیر مرتبط هم در آن انجام نمی شود تا در شأن مخاطبانش باقی بماند. اگر فستیوارت را دوست دارید و خدمات آن برای شما مفید بوده، می توانید با حمایت مالی از طریق لینک «festivart.ir/donate» به تداوم کیفی کار فستیوارت کمک کنید. هر مبلغی که دوست دارید، مفید است؛ فستیوارت به حمایت همه شما نیاز دارد.

۵. برای من و تیم فستیوارت دعا کنید. برای شما دعا می کنیم و قدم بر می داریم.

۶. در طول تعطیلات، سعی می کنم قبای تازه ای برای فستیوارت بسازم. طوری که کاربردی تر باشد. آرزویی که در سال ۱۳۹۷ محقق نشد.

۷. عیدی برای شما یک ویدئو ارسال میکنم. درباره رفتن زمستان است. شعر و ویدئویی از خودم با یک موسیقی زمینه. برگ سبزی است،‌ پیشکش به شما.

۸. فستیوارت را به دوستانتان معرفی کنید. هنرمندان مستعد بسیاری از وجود آن بی اطلاع هستند.

۹. دوستتان دارم و منتظر پیام های شما هستم؛ مثل گلبرگی که هر بامداد، تشنه شبنم است. سال تحویل شد، مبارک باشد.

@honarpazhouh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
≡ علی اصغر کلانتر ≡
■ دستان تو ■
■ سال نو مبارک. ■

@honarpazhouh
#موفقیت_اعضای_کانال

سلام. وقت شما بخیر. امیدوارم حال شما خوب باشد و حوادث تلخ سیل و توفان این روزها، بیشتر از این به تلخی و سختی های ما نیفزاید. در اولین روز کاری فستیوارت در سال جدید، خبر خوبی برای شما دارم. دوست عزیز، جناب آقای «امیر کرمکار» پیام زیر را برای من ارسال کردند که با اجازه ایشان برای شما منتشر می کنم:

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سلام وقتتون بخير
به واسطه ي كانال شما من از فراخوان جشنواره بین المللی 100 عکس برتر BlankWallGallery "بخش پرتره" مطلع شدم و این عکس را برایشان ارسال كردم كه خوشبختانه جزو برندگان جشنواره شدم. سهمي از اين موفقيت رو به خاطر شما ميدونم و از اين بابت ممنون هستم. اميدوارم هميشه سلامت و سرزنده باشيد و زحمات ارزشمندتون هميشه پر ثمر باشه.
ارادتمند امیر کرمکار از شهرستان آستارا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

به آقای «امیر کرمکار»، تبریک می گویم و برای ایشان آرزوی موفقیت های بزرگتر و بیشتر را دارم. حالا نوبت شماست. منتظر دریافت خبر موفقیت شما هم هستم.

@honarpazhouh
فستیوارت pinned Deleted message
فستیوارت pinned Deleted message
#یادداشت #گزارش #بین_خودمان_بماند

سلام. وقت شما بخیر. گرچه شاید به خاطر حوادث این روزها، امید و انتظار به جایی نباشد، اما امیدوارم هر طوری هست، حال شما خوب باشد. اگر از همراهان قدیمی فستیوارت باشید، مطلع هستید که عادت و رسم مألوف این است که هر از چندگاهی گزارشی درباره موضوعات مرتبط با فستیوارت برای شما می نویسم. این بار هم با توجه به پیام آخر سال ۱۳۹۷ (اینجا کلیک کنید) و درخواست حمایت از فستیوارت، بهتر دیدم از ۵ نفر دوست بزرگواری که لطف کردند و حمایت کردند، تشکر کنم. شما انسان های ارزشمندی هستید که در موفقیت تمامی کسانی که فستیوارت برای آنها راه را باز کرده است، سهیم هستید.

کل ملبغ دریافت شده، نود هزار تومان است که می توانید گزارش دقیق آن را در صفحه حمایت از فستیوارت (اینجا کلیک کنید) مطالعه کنید.

با کمال احترام و ادب
کمینه؛علی اصغر کلانتر
۹ فروردین ۱۳۹۸
جایی نزدیک ساری
@honarpazhouh
#یادداشت #موفقیت_اعضای_کانال

سلام. وقت شما بخیر. امیدوارم حال شما خوب باشد. پیام زیر را یکی از اعضای محترم فستیوارت برای من ارسال کردند که با اجازه ایشان با شما به اشتراک میگذارم:

ــــــــــــــــــــــ
دریچه ی سبز
سلام..خسته نباشید... استاد بزرگوار کانال شما (فستیوآرت)چون دریچه ی سبزی بر کارگاه کوچک نقاشی ام باز شد...وباعث شد تعدادی نمایشگاه های گروهی را شرکت کنم و کارهایم پذیرفته شوند و بهار امسال برایم سبزتر از همیشه باشد...امیدوارم همیشه سبز باشین و این کانال دریچه های رنگارنگی برای دیگران هم بیافریند..
با احترام دانشجوی شما فرشته احمدی..
ــــــــــــــــــــــ

از سرکار خانم فرشته احمدی صمیمانه تشکر می کنم و امیدوارم خبر موفقیت های بیشتر و بزرگتر ایشان را با شما به اشتراک بگذارم.
منتظر دریافت پیام موفقیت شما هم هستم. شما که در حال خواندن این واژه ها هستید.
با تشکر.

علی اصغر کلانتر
۱۱ فروردین ۱۳۹۸
جایی نزدیک ساری

@honarpazhouh
#یادداشت | در مسیر جهانی شدن

≡ فستیوارت، همکار جشنواره بین المللی عکس «CINE-BOOK» روسیه و پلتفرم «DESALL» ایتالیا ≡

■ چند روز قبل، از طرف جشنواره CINE-BOOK به من پیام دادند که به علت پوشش خبری موثر فستیوارت، لوگوی و لینک آن را در بخش همکاران جشنواره درج کرده اند. حتما خاطرتان هست که نفر اول جشنواره سال قبل یک هنرمند ایرانی بود. لینک جشنواره:
Cene-books.com
امروز هم از طرف سایت desall ایتالیا به من اطلاع دادند که لینک فستیوارت را در سایت خودشان بعنوان همکار قرار داده اند. لینک سایت:
desall.com/en/About_us/Partners

این اتفاقات، قطعا باعث بیشتر و بهتر دیده شدن هنرمندان ایرانی خواهد شد و باعث خوشحالی است.

و اما دیروز، در پاسخ به درخواست من مبنی بر انتشار خبر فراخوان نمایشگاه «بهار در مودیکا»، یک وبسایت ایرانی تقاضای مبلغ یک میلیون و هفتصد هزار تومان کرد.

در دنیای عجیبی زندگی می کنیم. یک پلتفرم معتبر اروپایی و یک جشنواره مهم روسی، تلاش های من را می بینند و تشکر می کنند، اما در داخل، دریغ از یک سلام گرم و خسته نباشید.

≡ ما هم مردمانی هستیم ...

علی اصغر کلانتر
۳۰ فروردین ۱۳۹۸
جایی نزدیک ساری
@honarpazhouh
■ @ALIASGHARKALANTAR ■
■ علی اصغر کلانتر | «ریشه های تشنه افرا»■
≡ ریشه های تشنه افرا ≡
■ علی اصغر کلانتر ■
■ شب بارانی ۳۱ فروردین ۱۳۹۸ ■
■ جایی نزدیک ساری ■

@aliasgharkalantar
#یادداشت #داستانک

■ نشست روی تپه مشرف به آبادی و با نوک یک تکه سنگ تیز، شروع کرد به تمیز کردن گل و لای زیر ناخن هایش. موهایش جوگندمی و ژولیده بود و بادی نمناک، تکانشان می داد. انگار توی دلش رخت می شستند. چیزی می آمد توی گلویش و قورت می داد. انگار با نوک یک چاقوی شکسه توی حلقش خط می کشیدند. انگار روی ذغال های آخته درون یک اجاق سنگی می سوخت. حساب همه چیز دستش بود، اما کتاب کارهایش را جایی جاگذاشته بود. دقیقا می دانست چند نفر بودند، چند ساله و چه کاره. یا کجا و چه وقت. اما نمی دانست چرا.

■ باز این فکر لعنتی توی ذهنش افتاده بود که کاش به حرف شیطان گوش داده بود. کاش آن عصر برزخی، پیشانی بلندش را به خاک بهشت نمالیده بود و خاصعانه سجده نکرده بود. حالا شیطان همیشه زمان شادی کنار انسانهاست. تماشای خنده های مستانه حتما خیلی شیرین تر از دیدن ضجه و نفرین و درد و اندوه است. اگر سجده نکرده بود، قطعا حالا ملک الموت نبود. بدون تردید شیطان موفق تری میشد. چون رازهای مهم تری از خدا و آفرینش و انسان میدانست. چون اسم اعظم را هم بلد بود. اگر شیطان بود، حتما فریاد می زد و خدا را به اسم اعظمش صدا میزد و میخواست این بازی ترحم انگیز را تمام کند.

■ با خودش فکر میکرد از بین بلاها، سیل را ترجیح میداد. چون زمانی که انسانها در حال بلعیدن گل و لای هستند، فریاد نمی زنند و خون هم جاری نمی شود. نوعی تسلیم مهیب در آب و گل و خار و خاشاک موج می زند که در زلزله و رعد و بهمن و کولاک نیست.

■ باد قوی تر شده بود و ابرهای سیاهی از آسمان مشرق نزدیک می شدند. هنوز آماده نبود. گل و لای زیادی زیر ناخن هایش باقی مانده بود.

■ علی اصغر کلانتر
■ ۲۱ فروردین ۱۳۹۸
■ جایی نزدیک ساری
@honarpazhouh
#یادداشت #بین_خودمان_بماند

۱. سلام. وقت شما بخیر. امیدوارم خوب باشید. این روزها، تمام وقت درگیر نمایشگاه عکس «بهار در مودیکا» هستم. همه چیز، با کیفیت و اعتبار عالی در حال انجام شدن است، و همانقدر هم به سختی و دغدغه. بعد از برگزاری، شاید درباره آن نوشتم. اگر خانم ارشدی و آقای طبایی نبودند، قطعا انجام این کار ممکن نبود. انسانهایی شریف و هنرمند و بلدِ راه.

۲. «حسین امین زاده»، یک پسر دوست داشتنی و هنرمند است. یک آرتیست آدم حسابی که موسیقی را خیلی خوب میشناسد و می نوازد. لطف کرده و برای یکی از شعرهای من، موسیقی ساخته. یک کار عالی. بعد از این یادداشت برای شما می فرستم.

۳. زندگی ساده است. آنقدر ساده که درک آن گاهی به غایت مشکل می شود و گاهی زجر آور. کاش بر گنبد آسمان قندیلی نبود تا برای پنهان کردن اشک هایمان غم نخوریم. کاش شب بود و تلخی کوکوی مغموم و گاه به گاه مرغی بیدار، تا سلام غوک ها را پاسخی مؤکد باشد.

علی اصغر کلانتر
جایی نزدیک ساری
بامداد ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۸