وزیر رفاه: در مورد آسیبهای #اجتماعی 20سال تأخیر داریم. اولین علت #طلاق برهم خوردن ساختارهای طلاق در درون خانواده، سوءظن، عدم یادگیری رابطه جنسی و مسائل اقتصادی است.
#امتداد
@emtedadnet
#امتداد
@emtedadnet
🗒 گزارش همدلی از برگزاری آیینهای عجیب و غریب در کشور/رواج جشنهای مندرآوردی
✍ ستاره لطفی
📌فاصله طبقاتی هر روز در ایران بیشتر و عمیقتر میشود.در یک سو بسیاری از مردم زیر فشار مشکلات اقتصادی و معیشتی کمر خم کرده و از تامین ابتداییترین نیازهای زندگی ناتوان هستند. از سویی دیگر عدهای از سر سیری و بینیازی تمام فکر و ذکرشان حول محور برگزاری جشنهای نوین و خاص میچرخد تا این گونه بتوانند با اشتراک گذاشتن فیلم و عکسهایی از آن مراسمها در شبکههای اجتماعی، به خیال خود «خاص» و «لاکچری» بودنشان را به رخ بکشند.
📌در برگزاری جشنهای عجیب و من درآوردی آن چنان عدهای خلاقیت به خرج میدهند که گویی در بین اقشاری از جامعه برای معرفی و برگزاری جشنهای نوین و عمدتا عجیب و غریب رقابتی بیپایان شکل گرفته است.
📌بعد از رواج جشنهای عجیبی مانند: جشن #طلاق، جشن #تعیین_جنسیت ، جشن #گودبای_پمپرز یا همان خداحافظی با پوشک، جشن #تاتی یا همان اولین گام برداشتن بچه، اکنون جشن اولین اصلاح #ابرو دختران نیز به لیست جشنهای عجیب و غریب اضافه شده است. این جشن که در میان دختران نوجوانان باب شده است مانند جشنهای نوین از این دست سعی میشود به صورت لاکچری برگزار شود.
📌 برگزاری این گونه جشنها که به ابزاری برای #خود_نمایی و #شوآف نیز تبدیل شده است، معمولا پوششی اینستاگرامی دارد و به لطف لایوهای اینستاگرامی، با جزییات هر چه تمامتر با دیگر کاربران در سراسر دنیا به صورت زنده به اشتراک گذاشته میشوند. در صورتی که در کشور ما هر روز از یک جشن جدید رونمایی میشود که این گونه جشنها در کشورهای اروپایی و آمریکایی که به تجملگرایی معروف هستند با این شدت و غلظت وچود ندارد.
📌 جشنهای من درآوردی و نوین #اینستاگرامی که ریشه مشخصی هم ندارند و رسم و رسومی هم پشت آن قرار ندارد و فقط تفاوت سطح زندگی را به نمایش میگذارد را میتوان نشانهای از شکاف طبقاتی موجود در جامعه دانست. شکافی که به سطح آمده و نمود ظاهری پیدا کرده، واقعیت این است شکاف طبقاتی در کشور هر روز عمیقتر از دیروز میشود و ریشه آن را نیز میتوان در توزیع نابرابری ثروت، درآمد و فرصتهای شغلی دانست نابرابریها که باعث شده برخی نام شب نداشته باشند و در مقابل برخی دیگر در برگزاری جشنهای عجیب و غریب بر یکدیگر پیشی بگیرند.
📌شکاف طبقاتی و نمایش آن باعث غیرواقعی شدن سطح توقع و مطالبات شده است. به این ترتیب که با بروز و ظهور تجمل در زندگی طبقه مرفه همه افراد جامعه سطح توقعات و خواستههای خود را بدون توجه به موقعیت خود و ظرفیت اقتصادی موجود براساس معیارهای ظاهری تعیین میکنند و وقتی در جوابگویی و برآورده کردن توقع و مطالباتشان ناتوان هستند، از لحاظ روانی فشار مضاعفی را تحمل میکنند یا این موضوع زمینه لغزش را برایشان فراهم میکند.جشنهای خاص بهانهای برای شادی یا شوآفالبته نگاه دیگری به برگزاری این گونه جشنها وجود دارد، برخی این جشنها را فرصتی برای شادی میدانند و معتقدند هدف از برگزاری این جشنها شوآف و خودنمایی نیست و این مراسمها تنها مختص به قشر مرفه جامعه نیست و هم در خانههای پایین شهر برگزار میشود و هم بالا شهر، چرا که مردم به شادی نیاز دارند و نیاز به وجود شادی است که بسترهای نوین شادی را خلق میکند.
📌این دسته از افراد میگویند چون در کشور ما بستری برای ابراز شادی وجود ندارد و در زمینه شادی اینقدر تابلوی ایست و تابلوهای ورود ممنوع زیاد است که برخی از مردم به دنبال خلق فرصتی برای چند ساعت شاد گذراندن هستند. بنابراین دست به خلاقیت در شکلگیری مناسبتهای شاد میزنند، تا این گونه بتوانند احساس نیاز خود به شادی را پاسخ دهند و هیجانات سرکوب شده خود را تخلیه کنند. آنها معتقدند جشنهای نوپدید و اشتراک گذاشتن آن در شبکههای اجتماعی با هدف نمایش آنچه که همه ندارند، من تنها دارم نیست و فقط موضوع دسترسی و نیاز به شادی است که بهانه شادیهای جدیدی را خلق میکند. آنها میگویند چون با شادی غریبهایم به همین خاطر است که انگ بدعت به این جشنهای نوین میزنیم.
📌در واقع این جشنها فقط مختص به قشر مرفه نیست، در قشر متوسط هم باب شده است، چرا که برگزاری آن به کسی آسیب نمیرساند پس چرا از هر بهانهای برای شادی و دورهمی استفاده نکنیم؟ بدیهی است بدعت در برگزاری این جشنهای نوین ابعاد مختلف دارد، و این موضوع که دارد به هنجاری فرهنگی تبدیل میشود، نیازمند بررسی از زوایای مختلف است. بدیهی است صرف توجه به یک بعد آن و نادیده گرفتن بقیه ابعاد نمیتوان تحلیل درستی از آن ارائه کرد.ممکن است تا چند سال بعد مردم از انجام و برگزاری آن ناگزیر و ناگریز باشند و این جشنهایی که اکنون برای برخی از مردم شگفتی خلق کرده و به قشر خاصی نسبت میدهند، سالها بعد به صورتی عرفی پذیرفته شده خارج از توان مالی برگزار شود.
#امتداد
@emtedadnet
✍ ستاره لطفی
📌فاصله طبقاتی هر روز در ایران بیشتر و عمیقتر میشود.در یک سو بسیاری از مردم زیر فشار مشکلات اقتصادی و معیشتی کمر خم کرده و از تامین ابتداییترین نیازهای زندگی ناتوان هستند. از سویی دیگر عدهای از سر سیری و بینیازی تمام فکر و ذکرشان حول محور برگزاری جشنهای نوین و خاص میچرخد تا این گونه بتوانند با اشتراک گذاشتن فیلم و عکسهایی از آن مراسمها در شبکههای اجتماعی، به خیال خود «خاص» و «لاکچری» بودنشان را به رخ بکشند.
📌در برگزاری جشنهای عجیب و من درآوردی آن چنان عدهای خلاقیت به خرج میدهند که گویی در بین اقشاری از جامعه برای معرفی و برگزاری جشنهای نوین و عمدتا عجیب و غریب رقابتی بیپایان شکل گرفته است.
📌بعد از رواج جشنهای عجیبی مانند: جشن #طلاق، جشن #تعیین_جنسیت ، جشن #گودبای_پمپرز یا همان خداحافظی با پوشک، جشن #تاتی یا همان اولین گام برداشتن بچه، اکنون جشن اولین اصلاح #ابرو دختران نیز به لیست جشنهای عجیب و غریب اضافه شده است. این جشن که در میان دختران نوجوانان باب شده است مانند جشنهای نوین از این دست سعی میشود به صورت لاکچری برگزار شود.
📌 برگزاری این گونه جشنها که به ابزاری برای #خود_نمایی و #شوآف نیز تبدیل شده است، معمولا پوششی اینستاگرامی دارد و به لطف لایوهای اینستاگرامی، با جزییات هر چه تمامتر با دیگر کاربران در سراسر دنیا به صورت زنده به اشتراک گذاشته میشوند. در صورتی که در کشور ما هر روز از یک جشن جدید رونمایی میشود که این گونه جشنها در کشورهای اروپایی و آمریکایی که به تجملگرایی معروف هستند با این شدت و غلظت وچود ندارد.
📌 جشنهای من درآوردی و نوین #اینستاگرامی که ریشه مشخصی هم ندارند و رسم و رسومی هم پشت آن قرار ندارد و فقط تفاوت سطح زندگی را به نمایش میگذارد را میتوان نشانهای از شکاف طبقاتی موجود در جامعه دانست. شکافی که به سطح آمده و نمود ظاهری پیدا کرده، واقعیت این است شکاف طبقاتی در کشور هر روز عمیقتر از دیروز میشود و ریشه آن را نیز میتوان در توزیع نابرابری ثروت، درآمد و فرصتهای شغلی دانست نابرابریها که باعث شده برخی نام شب نداشته باشند و در مقابل برخی دیگر در برگزاری جشنهای عجیب و غریب بر یکدیگر پیشی بگیرند.
📌شکاف طبقاتی و نمایش آن باعث غیرواقعی شدن سطح توقع و مطالبات شده است. به این ترتیب که با بروز و ظهور تجمل در زندگی طبقه مرفه همه افراد جامعه سطح توقعات و خواستههای خود را بدون توجه به موقعیت خود و ظرفیت اقتصادی موجود براساس معیارهای ظاهری تعیین میکنند و وقتی در جوابگویی و برآورده کردن توقع و مطالباتشان ناتوان هستند، از لحاظ روانی فشار مضاعفی را تحمل میکنند یا این موضوع زمینه لغزش را برایشان فراهم میکند.جشنهای خاص بهانهای برای شادی یا شوآفالبته نگاه دیگری به برگزاری این گونه جشنها وجود دارد، برخی این جشنها را فرصتی برای شادی میدانند و معتقدند هدف از برگزاری این جشنها شوآف و خودنمایی نیست و این مراسمها تنها مختص به قشر مرفه جامعه نیست و هم در خانههای پایین شهر برگزار میشود و هم بالا شهر، چرا که مردم به شادی نیاز دارند و نیاز به وجود شادی است که بسترهای نوین شادی را خلق میکند.
📌این دسته از افراد میگویند چون در کشور ما بستری برای ابراز شادی وجود ندارد و در زمینه شادی اینقدر تابلوی ایست و تابلوهای ورود ممنوع زیاد است که برخی از مردم به دنبال خلق فرصتی برای چند ساعت شاد گذراندن هستند. بنابراین دست به خلاقیت در شکلگیری مناسبتهای شاد میزنند، تا این گونه بتوانند احساس نیاز خود به شادی را پاسخ دهند و هیجانات سرکوب شده خود را تخلیه کنند. آنها معتقدند جشنهای نوپدید و اشتراک گذاشتن آن در شبکههای اجتماعی با هدف نمایش آنچه که همه ندارند، من تنها دارم نیست و فقط موضوع دسترسی و نیاز به شادی است که بهانه شادیهای جدیدی را خلق میکند. آنها میگویند چون با شادی غریبهایم به همین خاطر است که انگ بدعت به این جشنهای نوین میزنیم.
📌در واقع این جشنها فقط مختص به قشر مرفه نیست، در قشر متوسط هم باب شده است، چرا که برگزاری آن به کسی آسیب نمیرساند پس چرا از هر بهانهای برای شادی و دورهمی استفاده نکنیم؟ بدیهی است بدعت در برگزاری این جشنهای نوین ابعاد مختلف دارد، و این موضوع که دارد به هنجاری فرهنگی تبدیل میشود، نیازمند بررسی از زوایای مختلف است. بدیهی است صرف توجه به یک بعد آن و نادیده گرفتن بقیه ابعاد نمیتوان تحلیل درستی از آن ارائه کرد.ممکن است تا چند سال بعد مردم از انجام و برگزاری آن ناگزیر و ناگریز باشند و این جشنهایی که اکنون برای برخی از مردم شگفتی خلق کرده و به قشر خاصی نسبت میدهند، سالها بعد به صورتی عرفی پذیرفته شده خارج از توان مالی برگزار شود.
#امتداد
@emtedadnet
🗒 سرگشتگی زنان مهاجر در تهران
✍️ احمد بخارایی
📌پانسیونها میزبان سه گروه از زنان و دختران هستند. معمولاً یک گروه زنانی که در شهر خودشان به آنها برچسبی زده شده است. مانند آنهایی که #طلاق گرفتهاند یا که برچسب #«بیوه» خوردهاند یا دیگرانی که به لحاظ اخلاقی یا #هنجارشکنی با برچسبهایی مواجه شدهاند. در چنین شرایطی یک زن در آن خردهفرهنگ ادامهی حیات برایش غیرممکن میشود. در این موارد همان دافعهی شهر محل سکونت است که یک زن را مجبور به مهاجرت به شهرهای دیگر میکند.
📌گروه دوم کسانی هستند که جاذبهی تهران و شهرهای بزرگ باعث میشود از محل اولیهی زندگیشان مهاجرت کنند که عمدتاً تحصیلکردهها در این گروه قرار میگیرند. آنها به امید دستیابی به #شغل مناسب مهاجرت میکنند.
📌گروه سوم هم کسانیاند که نه آنچنان گرفتار دافعهی شهرستان و نه مجذوب جاذبهی تهران هستند، آنها وضعیتی بینابینی دارند. یعنی تصمیم میگیرند مهاجرت کنند تا شاید اتفاق تازهای در زندگیشان بیافتد. به عبارتی خودشان را به باد میسپارند و تصوری از آیندهی خودشان ندارند.
📌این سه گروه از زنان دست به مهاجرت میزنند، اما همهی آنها وقتی به شهرهای بزرگی مانند تهران میآیند به دلیل وضعیت آشفته و شکنندهای که به لحاظ اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی وجود دارد نهایتاً گرفتار یک ناامیدی و سرکوب در این شهرها میشوند. چرا که مثال فردی که تحصیل کرده است شغل خودش را همسو با تخصصی که دارد پیدا نمیکند، بهویژه که آنها زن هستند و در فرهنگ #مردسالار ما نگاه ویژهای مانند نگاه تملکی و سودجویانه نسبت به جنس زن وجود دارد. اما آن دو گروه دیگری که تحصیلات کمتری دارند با سرگشتگی و حیرانی بیشتری در این شهرها که فاقد یک نظم مشخصی است، روبهرو میشوند.
📌در این شرایط که ناامیدی و سرگشتگی ایجاد میشود و زنهای مهاجر به اهداف خود نمیرسند، افراد را میتوان به پنج گروه تقسیم کرد. عدهای از آنها که با بیکاری یا حقوق کم روبهرو هستند ممکن است پس از گذشت مدتی به شهرشان بازگردند، این برگشت با سرخوردگی همراه است و شخصیت آنها احتمالاً بیش از پیش منکوب شده است. گروه دومی هستند که در روبهروشدن با مشکلات بهواسطهی آشنایی که با زنهای دیگر پیدا میکنند به راههای ناصواب کشیده میشوند، مانند مصرف #مواد_مخدر یا متأسفانه در شرایط بد گاهی هم #تنفروشی.
📌گروه سوم که از جمله گروههای خوششانس هستند ممکن است اینجا #ازدواج کنند یا میتوانند ارتباط بهتری را با جنس مخالف برقرار کنند. اینکه سرنوشت این شکل از ازدواجها و رابطهها چهقدر میتواند موفقیتآمیز باشد باز هم جای بحث دارد.
📌گروه چهارم کسانی هستند که نه راه پس و نه راه پیش دارند. آنها راه بازگشت به شهرستانشان را ندارند، چرا که احتمالاً پلهای پشت سر خودشان را به هر دلیلی خراب شده میبینند. راه پیش هم ندارند چرا که از حقوق و درآمد و موقعیت کافی برخوردار نیستند. آنها خوشبینانه ماهانه دو میلیون تومان حقوق میگیرند که بیش از ۶۰درصد آن را خرج اجارهی ماهانه در #پانسیون میکنند و با یک زندگی فلاکتبار و با تقریباً حداقلها دست و پنجه نرم میکنند.
📌گروه پنجم و آخر گروه خاصی هستند، متخصصهایی که ممکن است به شغل مورد علاقهیشان دست پیدا کنند که این گروه انگشتشمارند. بنابراین وقتی زنانی که نیاز عاطفی دارند، میل به شکوفایی و امید به رشد اقتصادی دارند به شهرهای بزرگی که بیسامان و آشفته هستند مهاجرت میکنند بهویژه آنهایی که ضعیف هستند به اشکال مختلف در این شهرها مورد هجمه قرار میگیرند و حذف میشوند.
📌این زنان گاهی به حاشیهی شهرها کشیده میشوند و مشکلاتشان به واسطهی آشنایی با خردهفرهنگهای جدید بیشتر و بیشتر میشوند. متأسفانه این افراد بعد از مدتی به واسطهی همنشینیها و ارتباطاتی که پیدا کردهاند و به دلیل تغییر سطح توقع، دیگر نه آن فرد سابق هستند و نه فردی که بشود نامشان را فرد شهری توسعهیافته گذاشت، بنابراین بیشتر از قبل مورد آزار روحی قرار میگیرند. این تأسفبار است که افراد به دلیل نبود امکانات مناسب یا وجود فرهنگ انگزدن در محل زندگی خودشان، مجبور به مهاجرت میشوند، آنها میان بد و بدتر، مهاجرت را انتخاب میکنند که گاهی شرایط بدتر برایشان اتفاق میافتد./ کانال نویسنده
#امتداد
@emtedadnet
✍️ احمد بخارایی
📌پانسیونها میزبان سه گروه از زنان و دختران هستند. معمولاً یک گروه زنانی که در شهر خودشان به آنها برچسبی زده شده است. مانند آنهایی که #طلاق گرفتهاند یا که برچسب #«بیوه» خوردهاند یا دیگرانی که به لحاظ اخلاقی یا #هنجارشکنی با برچسبهایی مواجه شدهاند. در چنین شرایطی یک زن در آن خردهفرهنگ ادامهی حیات برایش غیرممکن میشود. در این موارد همان دافعهی شهر محل سکونت است که یک زن را مجبور به مهاجرت به شهرهای دیگر میکند.
📌گروه دوم کسانی هستند که جاذبهی تهران و شهرهای بزرگ باعث میشود از محل اولیهی زندگیشان مهاجرت کنند که عمدتاً تحصیلکردهها در این گروه قرار میگیرند. آنها به امید دستیابی به #شغل مناسب مهاجرت میکنند.
📌گروه سوم هم کسانیاند که نه آنچنان گرفتار دافعهی شهرستان و نه مجذوب جاذبهی تهران هستند، آنها وضعیتی بینابینی دارند. یعنی تصمیم میگیرند مهاجرت کنند تا شاید اتفاق تازهای در زندگیشان بیافتد. به عبارتی خودشان را به باد میسپارند و تصوری از آیندهی خودشان ندارند.
📌این سه گروه از زنان دست به مهاجرت میزنند، اما همهی آنها وقتی به شهرهای بزرگی مانند تهران میآیند به دلیل وضعیت آشفته و شکنندهای که به لحاظ اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی وجود دارد نهایتاً گرفتار یک ناامیدی و سرکوب در این شهرها میشوند. چرا که مثال فردی که تحصیل کرده است شغل خودش را همسو با تخصصی که دارد پیدا نمیکند، بهویژه که آنها زن هستند و در فرهنگ #مردسالار ما نگاه ویژهای مانند نگاه تملکی و سودجویانه نسبت به جنس زن وجود دارد. اما آن دو گروه دیگری که تحصیلات کمتری دارند با سرگشتگی و حیرانی بیشتری در این شهرها که فاقد یک نظم مشخصی است، روبهرو میشوند.
📌در این شرایط که ناامیدی و سرگشتگی ایجاد میشود و زنهای مهاجر به اهداف خود نمیرسند، افراد را میتوان به پنج گروه تقسیم کرد. عدهای از آنها که با بیکاری یا حقوق کم روبهرو هستند ممکن است پس از گذشت مدتی به شهرشان بازگردند، این برگشت با سرخوردگی همراه است و شخصیت آنها احتمالاً بیش از پیش منکوب شده است. گروه دومی هستند که در روبهروشدن با مشکلات بهواسطهی آشنایی که با زنهای دیگر پیدا میکنند به راههای ناصواب کشیده میشوند، مانند مصرف #مواد_مخدر یا متأسفانه در شرایط بد گاهی هم #تنفروشی.
📌گروه سوم که از جمله گروههای خوششانس هستند ممکن است اینجا #ازدواج کنند یا میتوانند ارتباط بهتری را با جنس مخالف برقرار کنند. اینکه سرنوشت این شکل از ازدواجها و رابطهها چهقدر میتواند موفقیتآمیز باشد باز هم جای بحث دارد.
📌گروه چهارم کسانی هستند که نه راه پس و نه راه پیش دارند. آنها راه بازگشت به شهرستانشان را ندارند، چرا که احتمالاً پلهای پشت سر خودشان را به هر دلیلی خراب شده میبینند. راه پیش هم ندارند چرا که از حقوق و درآمد و موقعیت کافی برخوردار نیستند. آنها خوشبینانه ماهانه دو میلیون تومان حقوق میگیرند که بیش از ۶۰درصد آن را خرج اجارهی ماهانه در #پانسیون میکنند و با یک زندگی فلاکتبار و با تقریباً حداقلها دست و پنجه نرم میکنند.
📌گروه پنجم و آخر گروه خاصی هستند، متخصصهایی که ممکن است به شغل مورد علاقهیشان دست پیدا کنند که این گروه انگشتشمارند. بنابراین وقتی زنانی که نیاز عاطفی دارند، میل به شکوفایی و امید به رشد اقتصادی دارند به شهرهای بزرگی که بیسامان و آشفته هستند مهاجرت میکنند بهویژه آنهایی که ضعیف هستند به اشکال مختلف در این شهرها مورد هجمه قرار میگیرند و حذف میشوند.
📌این زنان گاهی به حاشیهی شهرها کشیده میشوند و مشکلاتشان به واسطهی آشنایی با خردهفرهنگهای جدید بیشتر و بیشتر میشوند. متأسفانه این افراد بعد از مدتی به واسطهی همنشینیها و ارتباطاتی که پیدا کردهاند و به دلیل تغییر سطح توقع، دیگر نه آن فرد سابق هستند و نه فردی که بشود نامشان را فرد شهری توسعهیافته گذاشت، بنابراین بیشتر از قبل مورد آزار روحی قرار میگیرند. این تأسفبار است که افراد به دلیل نبود امکانات مناسب یا وجود فرهنگ انگزدن در محل زندگی خودشان، مجبور به مهاجرت میشوند، آنها میان بد و بدتر، مهاجرت را انتخاب میکنند که گاهی شرایط بدتر برایشان اتفاق میافتد./ کانال نویسنده
#امتداد
@emtedadnet
Telegram
attach 📎