مقدمات #هوش_مصنوعی
توضیح اینکه این سه جلسه مقدماتی هست در مباحث فلسفی-تاریخی، فنی، و کاربردی هوش مصنوعی.
این فایل های صوتی از روی فایل تصویری که فقط به صورت آنلاین قابل دسترسی بوده مجددا ضبط شده بنابراین جاهایی ممکنه به علت نبود آنتن قطع و وصل یا تکرار بشه.
فایل پاورپوینت ضمیمه هست.
به علت نبود فرصت کافی دو بخش پایانی خیلی خلاصه عنوان شده و بنابراین بهتره پاورپوینت هاش بیشتر خوندن بشه.
برای فهم مخاطب بعضی از مباحث فنی زیادی ساده سازی شده و ممکنه دقیق نباشه اما از نظر مفهومی و کاربردی درسته.
برای گوش دادن به این سه جلسه نیاز به پیش نیاز ندارید و مبنا بر این بوده که دانشجویان فنی نیستند.
👇👇👇
توضیح اینکه این سه جلسه مقدماتی هست در مباحث فلسفی-تاریخی، فنی، و کاربردی هوش مصنوعی.
این فایل های صوتی از روی فایل تصویری که فقط به صورت آنلاین قابل دسترسی بوده مجددا ضبط شده بنابراین جاهایی ممکنه به علت نبود آنتن قطع و وصل یا تکرار بشه.
فایل پاورپوینت ضمیمه هست.
به علت نبود فرصت کافی دو بخش پایانی خیلی خلاصه عنوان شده و بنابراین بهتره پاورپوینت هاش بیشتر خوندن بشه.
برای فهم مخاطب بعضی از مباحث فنی زیادی ساده سازی شده و ممکنه دقیق نباشه اما از نظر مفهومی و کاربردی درسته.
برای گوش دادن به این سه جلسه نیاز به پیش نیاز ندارید و مبنا بر این بوده که دانشجویان فنی نیستند.
👇👇👇
AI Applications Class.pdf
3 MB
فایل پاورپوینت سه جلسه درس هوش مصنوعی
فایل زیر درس «توسعه و نابرابری» در یک جلسه دو ساعت و نیمه هست که سعی کردم رابطه ی بین رشد اقتصادی، توسعه و جنبه های مختلف نابرابری رو توضیح بدم.
باز فرض بر این هست که شرکت کنندگان دانش آموخته اقتصاد نیستند و مباحث کلی و از جنبه های مختلف با مثال های کاربردی بیان شده.
فایل صوتی و پاورپوینت رو میتونید ملاحظه کنید.
👇
باز فرض بر این هست که شرکت کنندگان دانش آموخته اقتصاد نیستند و مباحث کلی و از جنبه های مختلف با مثال های کاربردی بیان شده.
فایل صوتی و پاورپوینت رو میتونید ملاحظه کنید.
👇
Forwarded from اکوایران
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📹 اولویت نابرابری در علم اقتصاد معاصر
نسخه صوتی
▫️عضو هیئت علمی دانشکده حکمرانی دانشگاه تهران، به نقد نظریات اقتصادی و تأثیرات نابرابری بر جامعه و اقتصاد میپردازد.
▫️محمد حبیبپور با بررسی مسئله نابرابری اقتصادی و اجتماعی، تأکید میکند که این مسئله در تمامی جوامع، از نیویورک و لندن تا تهران، وجود دارد.
▫️او توضیح میدهد که نابرابری معمولاً به نابرابری درآمد، دستمزد و ثروت تقسیم میشود و نابرابریای که ناشی از تلاش و کار بیشتر است، مشکلی ندارد. اما نابرابریای که به دلیل عدم فرصت برابر یا عوامل ساختاری ایجاد میشود، نگرانکننده است.
▫️او در ادامه، به بررسی تأثیرات نابرابری بر جامعه و اقتصاد میپردازد و به این نکته اشاره میکند که نابرابری میتواند به کاهش رشد اقتصادی منجر شود. او به شواهدی از اقتصاددانان نوبلیستی اشاره میکند که نشان میدهند نابرابری میتواند به آسیبهای اجتماعی و اقتصادی منجر شود و بر لزوم مداخله دولت در این زمینه تأکید میکند.
▫️به اعتقاد حبیبپور، نابرابری میتواند به کاهش کیفیت زندگی، ضعف در نظام آموزشی و افزایش مشکلات اجتماعی منجر شود.
📺 @ecoiran_webtv
نسخه صوتی
▫️عضو هیئت علمی دانشکده حکمرانی دانشگاه تهران، به نقد نظریات اقتصادی و تأثیرات نابرابری بر جامعه و اقتصاد میپردازد.
▫️محمد حبیبپور با بررسی مسئله نابرابری اقتصادی و اجتماعی، تأکید میکند که این مسئله در تمامی جوامع، از نیویورک و لندن تا تهران، وجود دارد.
▫️او توضیح میدهد که نابرابری معمولاً به نابرابری درآمد، دستمزد و ثروت تقسیم میشود و نابرابریای که ناشی از تلاش و کار بیشتر است، مشکلی ندارد. اما نابرابریای که به دلیل عدم فرصت برابر یا عوامل ساختاری ایجاد میشود، نگرانکننده است.
▫️او در ادامه، به بررسی تأثیرات نابرابری بر جامعه و اقتصاد میپردازد و به این نکته اشاره میکند که نابرابری میتواند به کاهش رشد اقتصادی منجر شود. او به شواهدی از اقتصاددانان نوبلیستی اشاره میکند که نشان میدهند نابرابری میتواند به آسیبهای اجتماعی و اقتصادی منجر شود و بر لزوم مداخله دولت در این زمینه تأکید میکند.
▫️به اعتقاد حبیبپور، نابرابری میتواند به کاهش کیفیت زندگی، ضعف در نظام آموزشی و افزایش مشکلات اجتماعی منجر شود.
📺 @ecoiran_webtv
راحتترین کار ظالم بودن یا مظلوم بودنه اما هنر در اینه که مصلح باشیم. مظلوم فقط درد رو میبینه و میگه و نقد میکنه اما مصلح باید پیشنهاد داشته باشه. همه میدونن کشور در فقر و نابرابری به سر میبره، مثل خیلی جاهای دیگه. ولی دادن یک راه حل واقعی، کاربردی و علمی سخته. خیلی از اقتصاددانان راه حلی برای ایران نمیدن بلکه صرفا از عقاید اقتصادی مکتبی که بهش علاقه دارند صحبت و دفاع میکنند که این یک راه حل واقعی نیست.
راست ها فکر میکنند همه چیز باید خصوصی بشه. این راه حل دادن بر اساس واقعیت نیست بلکه بر اساس دفاع مکتبی هست. بقیه مکاتب هم همینطور. خصوصی شدن بانک ها و پتروشیمی ها رو دیدیم و به زودی همین رو در خودروسازی میبینیم. آیا مسئله رشد و نابرابری حل شد؟!
راست ها فکر میکنند همه چیز باید خصوصی بشه. این راه حل دادن بر اساس واقعیت نیست بلکه بر اساس دفاع مکتبی هست. بقیه مکاتب هم همینطور. خصوصی شدن بانک ها و پتروشیمی ها رو دیدیم و به زودی همین رو در خودروسازی میبینیم. آیا مسئله رشد و نابرابری حل شد؟!
اینکه من از نابرابری میگم چون از دو جهت به طبقات کمتر برخوردار آسیب میزنه. اولا نابرابری جلوی رشد و توسعه رو میگیره که شواهدش رو قبلا نشون دادم و دوما دسترنج طبقات پایین رو به نفع طبقات بالا تصرف میکنه. تورم نمونه بارز برخورداری دهک های بالا از جیب دهک های پایینه. از بین بردن نابرابری و بهبود دسترسی به فرصت ها خودش فقر رو از بین میبره. کاهش نابرابری خودش راه حلی برای توسعه هست و این در مکاتب اقتصادی ما نیست و در دانشگاه ها تدریس نمیشه. توسعه زمانی ارزشمنده که برای همه باشه نه یک اقلیت.
واقعیت پنهان و مخرب نئولیبرالیسم در اقتصاد ایران که نهادهای زیر سلطه ی شبهه علمیِ غرب به شما نمیگویند!
به طور سنتی و با یک نگاه «غرب گرایانه» یا «شمالِ جهانی» از لیبرالیسم و نئولیبرالیسم،
لیبرالیسم، فلسفه آزادی فردی در برابر استبداد است؛ نئولیبرالیسم، سیاست تقویت بازار در برابر دولت رفاه.
لیبرالیسم یک مکتب فکری سیاسی و اقتصادی است که ریشه در دوران روشنگری دارد و بر آزادیهای فردی، حاکمیت قانون، مالکیت خصوصی، دولت محدود و عقلانیت انسانی تأکید میکند. در حوزه اقتصاد، لیبرالیسم کلاسیک به بازار آزاد بهعنوان سازوکار طبیعی و کارآمد تخصیص منابع اعتقاد دارد. چهرههایی چون آدام اسمیت و جان لاک از نظریهپردازان کلیدی آن هستند. در این نگاه، دولت باید تنها بهعنوان «نگهبان شب» عمل کند: محافظ امنیت، مالکیت و حقوق قانونی.
اما نئولیبرالیسم نوعی بازسازی مدرن از توابع لیبرالیسم اقتصادی است که در دهه ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰، بهویژه در واکنش به بحرانهای اقتصادی و نقد دولت رفاه، شکل گرفت. این مکتب بر کاهش مداخله دولت در اقتصاد، خصوصیسازی، تجارت آزاد، مقررات زدایی و رقابتپذیری جهانی تأکید دارد. برخلاف لیبرالیسم کلاسیک که بیشتر در بستر نظریههای سیاسی شکل گرفت، نئولیبرالیسم یک برنامه سیاسی و اقتصادی جهانی شد که با پشتیبانی نهادهایی مانند صندوق بینالمللی پول، بانک جهانی، و سازمان تجارت جهانی به کشورهای مختلف تحمیل یا توصیه شد.
در واقع هرچند لیبرالیسم یک مکتب علمی بود اما نئولیبرالیسم که در دولت و دانشگاه های ایران طرفداران زیادی دارد نه صرفا یک مکتب علمی بلکه یک برنامه اقتصادی سیاسی بود. بنابراین وقتی از نئولیبرالیسم و آثار افرادی چون فردریش هایک، میلتون فریدمن، و مکتب شیکاگو صحبت میکنیم باید بدانیم که خوانش آن برای کشورهای توسعه یافته یا «شمالِ جهانی» و کشورهای زیر سلطه اقتصادی، کمتر توسعه یافته یا «جنوبِ جهانی» اساسا متفاوت است. نئولیبرالیسم نه صرفا از دل دانشگاه ها بلکه از دل سیاست های غالب مارگارت تاچر در انگلستان و رونالد ریگان در آمریکای دهه ۸۰ میلادی بیرون آمده است. بنابراین نمیتوان نئولیبرالیسم را صرفا با ترجمه کتاب های هایک یا مناظرات رسانه های غالب در ایران تفسیر کرد درحالیکه این تفسیر از نگاهِ غالب شمال جهانی بیرون می آید.
در شمال جهانی، نئولیبرالیسم واکنشی به بحران رفاه و سودآوری سرمایه بود. در جنوب جهانی، نئولیبرالیسم بیشتر تحمیل شده از بیرون (نهادهای جهانی، بانک جهانی، صندوق بینالمللی پول) و ابزار وابستگی نوین بود. پیامدهای آن در جنوب جهانی شدیدتر، نابرابرتر و ویرانگرتر بوده است.
مقالات متعدد و دستاوردها و تحلیل های علمی بسیاری در این تفاوت نگاه به نئولیبرالیسم و آثار مخرب آن توسط اقتصاددان جنوب جهانی نوشته شده است. نگاه اقتصاددانان جنوب جهانی به نئولیبرالیسم عمدتاً انتقادی، ساختارگرا و پسااستعماری است. آنان نئولیبرالیسم را نه صرفاً یک نظریه اقتصادی، بلکه یک ابزار سلطه جهانی میدانند که از طریق آن ساختارهای قدرت اقتصادی و سیاسی نابرابریهای جهانی را بازتولید میکنند.
نئولیبرالیسم بهمثابه ابزار سلطه و وابستگی
اقتصاددانان جنوب جهانی نئولیبرالیسم را ادامهی استعمار اقتصادی میدانند، اما در شکلی مدرن و "نرم". نهادهایی مانند بانک جهانی، صندوق بینالمللی پول، و توافقات تجاری جهانی را ابزارهای تحمیل سیاستهای نئولیبرال به کشورهای ضعیف میدانند. این سیاستها معمولاً با «وام» همراهاند و کشورها را در چرخهی وابستگی و بدهی نگه میدارند.
تضعیف دولت و تشدید نابرابری
در جنوب، نئولیبرالیسم اغلب با تعدیل ساختاری همراه بوده است: خصوصیسازی آموزش و سلامت، و حذف یارانهها. این سیاستها باعث کاهش دسترسی اقشار فقیر به خدمات پایه و افزایش شدید نابرابری طبقاتی، منطقهای و جنسیتی شده است. برخلاف وعدههای رشد و کارایی، نئولیبرالیسم اغلب به تثبیت الیگارشی اقتصادی و فساد منجر شده است.
تخریب اقتصاد بومی و کشاورزی معیشتی
سیاستهای بازارمحور باعث وابستگی کشاورزان به بازارهای جهانی و محصولات صنعتی شدهاند. در نتیجه، بسیاری از اقتصادهای بومی، غیررسمی، و خودکفا نابود شدهاند. تجارت آزاد به ضرر تولیدکنندگان محلی تمام شده، چون نمیتوانند با واردات ارزان رقابت کنند.
بیتوجهی به بافت تاریخی، اجتماعی و فرهنگی جوامع جنوب
نئولیبرالیسم نسخهای «جهانشمول» و بیریشه ارائه میدهد، در حالی که جنوب جهانی ساختارهای خاص استعماری، قومی، و طبقاتی دارد. تلاش برای پیادهسازی یک الگوی یکسان در همه کشورها، به بحرانهای اجتماعی و مشروعیتزدایی از دولتها منجر شده است.
بنابراین از دید اقتصاددانان جنوب جهانی، نئولیبرالیسم نه نسخهای علمی یا بیطرف، بلکه پروژهای سیاسی و ایدئولوژیک است که نابرابری جهانی را تداوم میبخشد و نیازمند جایگزینهای مردمی، بومی و عادلانه است.
به طور سنتی و با یک نگاه «غرب گرایانه» یا «شمالِ جهانی» از لیبرالیسم و نئولیبرالیسم،
لیبرالیسم، فلسفه آزادی فردی در برابر استبداد است؛ نئولیبرالیسم، سیاست تقویت بازار در برابر دولت رفاه.
لیبرالیسم یک مکتب فکری سیاسی و اقتصادی است که ریشه در دوران روشنگری دارد و بر آزادیهای فردی، حاکمیت قانون، مالکیت خصوصی، دولت محدود و عقلانیت انسانی تأکید میکند. در حوزه اقتصاد، لیبرالیسم کلاسیک به بازار آزاد بهعنوان سازوکار طبیعی و کارآمد تخصیص منابع اعتقاد دارد. چهرههایی چون آدام اسمیت و جان لاک از نظریهپردازان کلیدی آن هستند. در این نگاه، دولت باید تنها بهعنوان «نگهبان شب» عمل کند: محافظ امنیت، مالکیت و حقوق قانونی.
اما نئولیبرالیسم نوعی بازسازی مدرن از توابع لیبرالیسم اقتصادی است که در دهه ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰، بهویژه در واکنش به بحرانهای اقتصادی و نقد دولت رفاه، شکل گرفت. این مکتب بر کاهش مداخله دولت در اقتصاد، خصوصیسازی، تجارت آزاد، مقررات زدایی و رقابتپذیری جهانی تأکید دارد. برخلاف لیبرالیسم کلاسیک که بیشتر در بستر نظریههای سیاسی شکل گرفت، نئولیبرالیسم یک برنامه سیاسی و اقتصادی جهانی شد که با پشتیبانی نهادهایی مانند صندوق بینالمللی پول، بانک جهانی، و سازمان تجارت جهانی به کشورهای مختلف تحمیل یا توصیه شد.
در واقع هرچند لیبرالیسم یک مکتب علمی بود اما نئولیبرالیسم که در دولت و دانشگاه های ایران طرفداران زیادی دارد نه صرفا یک مکتب علمی بلکه یک برنامه اقتصادی سیاسی بود. بنابراین وقتی از نئولیبرالیسم و آثار افرادی چون فردریش هایک، میلتون فریدمن، و مکتب شیکاگو صحبت میکنیم باید بدانیم که خوانش آن برای کشورهای توسعه یافته یا «شمالِ جهانی» و کشورهای زیر سلطه اقتصادی، کمتر توسعه یافته یا «جنوبِ جهانی» اساسا متفاوت است. نئولیبرالیسم نه صرفا از دل دانشگاه ها بلکه از دل سیاست های غالب مارگارت تاچر در انگلستان و رونالد ریگان در آمریکای دهه ۸۰ میلادی بیرون آمده است. بنابراین نمیتوان نئولیبرالیسم را صرفا با ترجمه کتاب های هایک یا مناظرات رسانه های غالب در ایران تفسیر کرد درحالیکه این تفسیر از نگاهِ غالب شمال جهانی بیرون می آید.
در شمال جهانی، نئولیبرالیسم واکنشی به بحران رفاه و سودآوری سرمایه بود. در جنوب جهانی، نئولیبرالیسم بیشتر تحمیل شده از بیرون (نهادهای جهانی، بانک جهانی، صندوق بینالمللی پول) و ابزار وابستگی نوین بود. پیامدهای آن در جنوب جهانی شدیدتر، نابرابرتر و ویرانگرتر بوده است.
مقالات متعدد و دستاوردها و تحلیل های علمی بسیاری در این تفاوت نگاه به نئولیبرالیسم و آثار مخرب آن توسط اقتصاددان جنوب جهانی نوشته شده است. نگاه اقتصاددانان جنوب جهانی به نئولیبرالیسم عمدتاً انتقادی، ساختارگرا و پسااستعماری است. آنان نئولیبرالیسم را نه صرفاً یک نظریه اقتصادی، بلکه یک ابزار سلطه جهانی میدانند که از طریق آن ساختارهای قدرت اقتصادی و سیاسی نابرابریهای جهانی را بازتولید میکنند.
نئولیبرالیسم بهمثابه ابزار سلطه و وابستگی
اقتصاددانان جنوب جهانی نئولیبرالیسم را ادامهی استعمار اقتصادی میدانند، اما در شکلی مدرن و "نرم". نهادهایی مانند بانک جهانی، صندوق بینالمللی پول، و توافقات تجاری جهانی را ابزارهای تحمیل سیاستهای نئولیبرال به کشورهای ضعیف میدانند. این سیاستها معمولاً با «وام» همراهاند و کشورها را در چرخهی وابستگی و بدهی نگه میدارند.
تضعیف دولت و تشدید نابرابری
در جنوب، نئولیبرالیسم اغلب با تعدیل ساختاری همراه بوده است: خصوصیسازی آموزش و سلامت، و حذف یارانهها. این سیاستها باعث کاهش دسترسی اقشار فقیر به خدمات پایه و افزایش شدید نابرابری طبقاتی، منطقهای و جنسیتی شده است. برخلاف وعدههای رشد و کارایی، نئولیبرالیسم اغلب به تثبیت الیگارشی اقتصادی و فساد منجر شده است.
تخریب اقتصاد بومی و کشاورزی معیشتی
سیاستهای بازارمحور باعث وابستگی کشاورزان به بازارهای جهانی و محصولات صنعتی شدهاند. در نتیجه، بسیاری از اقتصادهای بومی، غیررسمی، و خودکفا نابود شدهاند. تجارت آزاد به ضرر تولیدکنندگان محلی تمام شده، چون نمیتوانند با واردات ارزان رقابت کنند.
بیتوجهی به بافت تاریخی، اجتماعی و فرهنگی جوامع جنوب
نئولیبرالیسم نسخهای «جهانشمول» و بیریشه ارائه میدهد، در حالی که جنوب جهانی ساختارهای خاص استعماری، قومی، و طبقاتی دارد. تلاش برای پیادهسازی یک الگوی یکسان در همه کشورها، به بحرانهای اجتماعی و مشروعیتزدایی از دولتها منجر شده است.
بنابراین از دید اقتصاددانان جنوب جهانی، نئولیبرالیسم نه نسخهای علمی یا بیطرف، بلکه پروژهای سیاسی و ایدئولوژیک است که نابرابری جهانی را تداوم میبخشد و نیازمند جایگزینهای مردمی، بومی و عادلانه است.
برای دانشجویان پیشنهاد میکنم مقالات علمی نوشته شده در این زمینه از جمله مقاله زیر رو مطالعه کنید:
https://www.jstor.org/stable/43694712
https://www.jstor.org/stable/43694712
جنوب جهانی یعنی چه؟
«جنوب جهانی» (Global South) مفهومی تحلیلی و سیاسی است که به کشورهایی اشاره دارد که در نظام بینالملل در موقعیت فرودست اقتصادی، سیاسی و تاریخی نسبت به «شمال جهانی» قرار دارند. این اصطلاح صرفاً جغرافیایی نیست، بلکه نشانهای از نابرابری ساختاری در نظام جهانی است.
اهمیت فهم این اصطلاح در این است که به ما کمک میکند نابرابری جهانی را نهتنها بهصورت عددی، بلکه بهعنوان ساختاری تاریخی و سیاسی درک کنیم. همچنین جنوب جهانی صدای نظری، انتقادی و مقاومتی در برابر سلطه سرمایهداری جهانی، نئولیبرالیسم و استعمار فکری است.
ویژگی های جنوب جهانی:
- کشورهای جنوب جهانی اغلب سابقهای طولانی از استعمار اروپایی دارند. ساختارهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی آنها در دوران استعمار شکل گرفت و پس از استقلال نیز تا حد زیادی تحت تأثیر آن باقی ماند. بسیاری از مرزهای ملی، نهادهای حکمرانی و روابط اقتصادی این کشورها، ساخته و پرداخته دوران سلطه خارجی است.
- اقتصاد این کشورها معمولاً بر پایه صادرات مواد خام (مثل نفت، گاز، قهوه، پنبه، سنگآهن) و واردات کالاهای صنعتی استوار است. این ساختار وابستگی آنها را به بازارهای جهانی افزایش داده و موجب شده در برابر نوسانات قیمت جهانی، بحرانهای مالی یا تحریمها بسیار آسیبپذیر باشند.
- دولتهای جنوب جهانی اغلب با چالشهایی مثل فساد گسترده، ناکارآمدی اداری، فقدان شفافیت، و مشروعیت سیاسی مواجهاند. این وضعیت باعث شده سیاستگذاری عمومی ناپایدار، کوتاهمدت و تابع فشارهای بیرونی باشد.
- جنوب جهانی معمولاً با شکافهای عمیق طبقاتی، جنسیتی، قومی و منطقهای مواجه است. بخش بزرگی از جمعیت این کشورها در فقر یا اشتغال غیررسمی زندگی میکنند. در بسیاری از آنها، یک اقلیت کوچک ثروتمند بر بخش عمدهای از منابع و قدرت حاکم است.
- بسیاری از کشورهای جنوب به وامهای خارجی، کمکهای توسعهای، و دستورالعملهای اقتصادی نهادهایی چون صندوق بینالمللی پول، بانک جهانی یا سازمان تجارت جهانی متکی هستند. این وابستگی باعث محدود شدن استقلال سیاستگذاری ملی شده است.
- کشورهای جنوب جهانی از نظر زبانی، فرهنگی و قومی بسیار متنوعاند. در این فضا، نقدهای جدی به مفاهیم غربمحور توسعه، پیشرفت و مدرنیزاسیون مطرح شده است و تلاشهایی برای تولید نظریههای بومی، پسااستعماری، و عدالتمحور در جریان است.
- جنبشهای اجتماعی، اتحادیههای دهقانی، فمینیسم جنوب، و نظریهپردازان پسااستعماری عمدتاً از دل جنوب جهانی برخاستهاند و بهدنبال ساختن بدیلهایی برای مدلهای اقتصادی و سیاسی مسلط هستند.
«جنوب جهانی» (Global South) مفهومی تحلیلی و سیاسی است که به کشورهایی اشاره دارد که در نظام بینالملل در موقعیت فرودست اقتصادی، سیاسی و تاریخی نسبت به «شمال جهانی» قرار دارند. این اصطلاح صرفاً جغرافیایی نیست، بلکه نشانهای از نابرابری ساختاری در نظام جهانی است.
اهمیت فهم این اصطلاح در این است که به ما کمک میکند نابرابری جهانی را نهتنها بهصورت عددی، بلکه بهعنوان ساختاری تاریخی و سیاسی درک کنیم. همچنین جنوب جهانی صدای نظری، انتقادی و مقاومتی در برابر سلطه سرمایهداری جهانی، نئولیبرالیسم و استعمار فکری است.
ویژگی های جنوب جهانی:
- کشورهای جنوب جهانی اغلب سابقهای طولانی از استعمار اروپایی دارند. ساختارهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی آنها در دوران استعمار شکل گرفت و پس از استقلال نیز تا حد زیادی تحت تأثیر آن باقی ماند. بسیاری از مرزهای ملی، نهادهای حکمرانی و روابط اقتصادی این کشورها، ساخته و پرداخته دوران سلطه خارجی است.
- اقتصاد این کشورها معمولاً بر پایه صادرات مواد خام (مثل نفت، گاز، قهوه، پنبه، سنگآهن) و واردات کالاهای صنعتی استوار است. این ساختار وابستگی آنها را به بازارهای جهانی افزایش داده و موجب شده در برابر نوسانات قیمت جهانی، بحرانهای مالی یا تحریمها بسیار آسیبپذیر باشند.
- دولتهای جنوب جهانی اغلب با چالشهایی مثل فساد گسترده، ناکارآمدی اداری، فقدان شفافیت، و مشروعیت سیاسی مواجهاند. این وضعیت باعث شده سیاستگذاری عمومی ناپایدار، کوتاهمدت و تابع فشارهای بیرونی باشد.
- جنوب جهانی معمولاً با شکافهای عمیق طبقاتی، جنسیتی، قومی و منطقهای مواجه است. بخش بزرگی از جمعیت این کشورها در فقر یا اشتغال غیررسمی زندگی میکنند. در بسیاری از آنها، یک اقلیت کوچک ثروتمند بر بخش عمدهای از منابع و قدرت حاکم است.
- بسیاری از کشورهای جنوب به وامهای خارجی، کمکهای توسعهای، و دستورالعملهای اقتصادی نهادهایی چون صندوق بینالمللی پول، بانک جهانی یا سازمان تجارت جهانی متکی هستند. این وابستگی باعث محدود شدن استقلال سیاستگذاری ملی شده است.
- کشورهای جنوب جهانی از نظر زبانی، فرهنگی و قومی بسیار متنوعاند. در این فضا، نقدهای جدی به مفاهیم غربمحور توسعه، پیشرفت و مدرنیزاسیون مطرح شده است و تلاشهایی برای تولید نظریههای بومی، پسااستعماری، و عدالتمحور در جریان است.
- جنبشهای اجتماعی، اتحادیههای دهقانی، فمینیسم جنوب، و نظریهپردازان پسااستعماری عمدتاً از دل جنوب جهانی برخاستهاند و بهدنبال ساختن بدیلهایی برای مدلهای اقتصادی و سیاسی مسلط هستند.
منابع پیشنهادی برای مطالعه دانشجویان درباره موضوع نشست:
Habermas, Jürgen. Between Facts and Norms: Contributions to a Discourse Theory of Law and Democracy. Translated by William Rehg. Cambridge, MA: MIT Press, 1996.
لینک دانلود
https://archive.org/details/betweenfactsnorm0000habe
Lijphart, Arend. Democracy in Plural Societies: A Comparative Exploration. New Haven: Yale University Press, 1977.
لینک دانلود
https://archive.org/details/democracyinplura0000lijp_j3s7
Rawls, John. Political Liberalism. New York: Columbia University Press, 1993.
لبنک دانلود
https://archive.org/details/politicalliberal0000john
Gramsci, Antonio. Selections from the Prison Notebooks. Edited and translated by Quintin Hoare and Geoffrey Nowell Smith. New York: International Publishers, 1971.
لینک دانلود
https://archive.org/details/AntonioGramsciSelectionsFromThePrisonNotebooks
Mouffe, Chantal. The Democratic Paradox. London: Verso Books, 2000.
لینک دانلود
https://archive.org/details/mouffe-chantal-the-democratic-paradox-2000
Habermas, Jürgen. Between Facts and Norms: Contributions to a Discourse Theory of Law and Democracy. Translated by William Rehg. Cambridge, MA: MIT Press, 1996.
لینک دانلود
https://archive.org/details/betweenfactsnorm0000habe
Lijphart, Arend. Democracy in Plural Societies: A Comparative Exploration. New Haven: Yale University Press, 1977.
لینک دانلود
https://archive.org/details/democracyinplura0000lijp_j3s7
Rawls, John. Political Liberalism. New York: Columbia University Press, 1993.
لبنک دانلود
https://archive.org/details/politicalliberal0000john
Gramsci, Antonio. Selections from the Prison Notebooks. Edited and translated by Quintin Hoare and Geoffrey Nowell Smith. New York: International Publishers, 1971.
لینک دانلود
https://archive.org/details/AntonioGramsciSelectionsFromThePrisonNotebooks
Mouffe, Chantal. The Democratic Paradox. London: Verso Books, 2000.
لینک دانلود
https://archive.org/details/mouffe-chantal-the-democratic-paradox-2000