علی‌رضا بازارگان
3.3K subscribers
449 photos
77 videos
23 files
341 links
با ۱۵ سال تجربه تحصیل و زندگی در خارج از کشور به ایران بازگشته‌ام، به امید اینکه میهن اسلامی را با هم بسازیم.

درباره مهاجرت:
https://t.me/drbazargan/1050

مصاحبه دوستانه:
https://t.me/drbazargan/1064

دکتر علی‌رضا بازارگان
عضو هیات علمی دانشگاه تهران
Download Telegram
#مالکیت_خدا

وقتی می‌گویم من "مالک" فلان چیز هستم به چه معنی است؟ مثلا می‌گویم من مالک این لباس یا این ماشین هستم؟ اگر کمی به آن فکر کنیم متوجه می‌شویم که این مالکیت یک نوع قرارداد است. یعنی تا وقتی که من مثلا یک برگ کاغذ به نام سند ماشین را دارم، من مالک آن هستم. اگر یک دزد ماشین را بدزدد، یا به هر دلیلی سند ماشین از نام من به نام فرد دیگری انتقال پیدا کند، دیگر من مالک ماشین نیستم. این نوع مالکیت، گرچه در جامعه و در قوانین به رسمیت شناخته می‌شود، ولی موقت، ضعیف، اعتباری و قراردادی است. به عبارت دیگر، این گونه مالکیت‌ها به هیچ وجه مطلق نیست. این نوع مالکیت می تواند با تغییر شرایط، از بین برود و عوض شود.

اگر به آن فکر کنیم، حتی متوجه می‌شویم مالکیت یک نفر بر روی بدن خودش هم موقت و غیر مطلق است. مثلا می‌گویم من مالک این دست و پا هستم. ولی اگر پاهایم در یک حادثه رانندگی از من گرفته شود چطور؟ اگر در یک آتش‌سوزی دست من تبدیل به ذغال و خاکستر بشود چطور؟ دیگر مالکیت من بر آن‌ها از بین رفته است. پس گرچه مالکیت بر بدن از مالکیت بر لباس و ماشین قوی‌تر هست، و سخت‌تر متلاشی می‌شود، ولی این نوع مالکیت هم می‌تواند در نهایت از بین برود پس مطلق نیست.

آنچه در زندگی‌ام از معارف اسلامی درک کرده‌ام این است که در جهان فقط و فقط یک نوع مالکیت است که می‌توان از آن به عنوان مالکیت مطلق و یا مالکیت حقیقی نام برد. آن مالکیت عبارت است از مالکیت خداوند بر همه چیز و همه کس. مالکیتی که تحت هیچ شرایطی از بین نمی‌رود. مالکیتی که اعتباری و قراردادی نیست و نمی‌توان آن را تغییر یا کاهش داد. در قرآن کریم به صورت مکرر این مالکیت بیان شده است و لطایف خاص خودش را دارد. ظرافت آیات زیر ابعاد موضوع را بیشتر مشخص می‌کند:

"اگر کافر شويد، به خدا زيانى نمى‌رسد؛ زيرا آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است براى خداست" (نساء ۱۳۲)

"آنچه در آسمانها و زمين است، از آن خداست؛ و خداوند به هر چيزى احاطه دارد" (نساء ۱۲۶)

{در جواب کسانی که می گویند مسیح خدا است} "بگو: اگر خدا بخواهد مسيح بن مريم و مادرش و همه كسانى را كه روى زمين هستند هلاک كند، چه كسى مى‌تواند مانع شود؟ آرى، ملک آسمانها و زمين، و آنچه ميان آن دو قرار دارد از آن خداست" (نساء ۱۷۰)

"بگو: كسانى را كه غير از خدا معبود خود مى‌پنداريد بخوانيد! آنها هرگز گرهى از كار شما نمى‌گشايند، چرا كه آنها به اندازه ذرّه‌اى در آسمانها و زمين مالک نيستند" (سبا ۲۲)

"آگاه باشيد همه كسانى كه در آسمانها و همه كسانى كه در زمين هستند، تعلق به خدا دارند" (یونس ۶۶)

اگر دقت کنیم می‌بینیم که در تفکر قرآنی حتی افراد هم متعلق به خدا هستند. نه فقط لباس و ماشین و بدن، حتی نفسِ ما هم متعلق به اوست. آنجا که می‌فرماید "انا لله و انا الیه راجعون" بعضی به اشتباه این طور ترجمه کرده‌اند که ما از سوی خداییم و به سوی او باز می‌گردیم. ولی ترجمه صحیح این است که ما از آنِ خداییم. ما متعلق به خداییم. به ترجمه قرآن مراجعه کنید، خواهید دید که این "لِ" در لله یعنی تعلق داشتن.

در آیه ۱۸۸ سوره اعراف خدا به پیامبر می‌گوید: "بگو: من مالک سود و زيان خود نيستم، مگر آنچه خدا خواسته باشد"

دیگر به چه زبانی باید گفت که ما مالک هیچ چیز نیستیم؟ حتی مالک خودمان نیستیم؟ ما فقط زمان محدودی داریم که با اختیاری که به ما داده شده است، امانت‌های خدا را راهبری کنیم. در این تفکر، آیا زندگی چیزی جز راهبری موقت املاک خدا است؟

و در چه صحنه‌ای از تاریخ می‌توان انسان‌هایی را یافت که مالکیت خدا بر خودشان را بهتر از کربلا نمایان کرده باشند؟ کجا می‌توان انسان‌هایی را یافت که با اختیار خودشان امانت‌داری از ملک خدا را به این شدت بر راحتی خودشان مقدم بدانند؟ هلال بن نافع می‌گوید: به خدا قسم کشته به خون آغشته‌ای را بهتر و خوش‌تر از او هرگز ندیده بودم. (او در لحظات آخر) چنین با خدا نجوا می‌کرد:

الهی رِضاً بِرِِضِاکَ صَبراً عَلی قَضائِکَ یا رَبِّ، لا إلهَ سِواکَ یا غِیاثَ المُستَغیثین، ما لی رَبُّ سِواکَ وَ لا مَعبُودُ غَیرَکَ ...
خدایا! راضی به رضای تو هستم و در برابر قضای تو صبر می‌کنم. ای پروردگار من! معبودی جز تو نیست ...

@drbazargan
www.t.me/drbazargan
www.instagram.com/bazarganlive