علی‌رضا بازارگان
3.3K subscribers
449 photos
77 videos
23 files
341 links
با ۱۵ سال تجربه تحصیل و زندگی در خارج از کشور به ایران بازگشته‌ام، به امید اینکه میهن اسلامی را با هم بسازیم.

درباره مهاجرت:
https://t.me/drbazargan/1050

مصاحبه دوستانه:
https://t.me/drbazargan/1064

دکتر علی‌رضا بازارگان
عضو هیات علمی دانشگاه تهران
Download Telegram
آشنایی اولیه با نرم‌افزار HELP از سازمان حفاظت محیط زیست آمریکا برای مدل‌سازی شیرابه
Hydrologic Evaluation of Landfill Performance (HELP)

زمان: سه‌شنبه ۱۷ خرداد ساعت ۱۳ الی ۱۷
لینک: https://vc.sharif.edu/ch/arbazargan
مدرس: مهندس محمد فتحی

این ورکشاپ فرصت بسیار خوبی برای آشنایی با اصول مدلسازی شیرابه‌های مدفن‌های زباله است که تهدید مهمی برای محیط زیست محسوب می‌شود. پیشنهاد می‌گردد قبل از حضور در جلسه آخرین ورژن نرم‌افزار را دانلود کرده تا بتوانید در حین ورکشاپ به صورت عملی نیز تمرین کنید (در بخش کامنت‌ها ارسال خواهد شد).

حضور در جلسه برای عموم علاقه‌مندان آزاد است.

@drbazargan
www.t.me/drbazargan
www.instagram.com/bazarganlive
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
فیلم کارگاه آموزشی هلپ EPA ارزیابی هیدرولیکی عملکرد مدفن
EPA HELP: Hydrologic Evaluation of Landfill Performance
مورخ: 1401/3/17
اندازه فایل: 281 مگابایت
طول فیلم ادیت شده: 3 ساعت

@drbazargan
www.t.me/drbazargan
www.instagram.com/bazarganlive
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دختر یکی از قربانی‌های تیراندازی در شیکاگو لحظات آخر عمر مادرش را توصیف می‌کند:

من به بالا نگاه کردم و تیرانداز (رابرت کریمو) را دیدم که پایین به سمت بچه‌ها تیراندازی می‌کرد. و من به او (مادرم) گفتم که یک تیرانداز آنجاست و باید فرار کنیم. پس با هم شروع به دویدن کردیم. ما کنار هم بودیم. و او به سینه مادرم تیر زد. مادرم افتاد و فهمیدم که دیگر مادرم زنده نیست. فقط توانستم به او بگویم که عاشقش هستم. ولی نمی‌توانستم با مادرم بمانم چون هنوز به همه افراد دور و برم تیراندازی می‌کرد. او مادر خوبی بود. و من ۲۲ سال او را داشتم. من ۲۲ سال بهترین مادر دنیا را داشتم.

🔴 تا دیر نشده است به عزیزانمان بگوییم که دوستشان داریم.

@drbazargan
www.t.me/drbazargan
www.instagram.com/bazarganlive
دو موقعیت برای مباحث پسماند به انرژی waste to energy

۱. پوزیشن سرباز نخبه در زمینه فرایندهای ترموشیمیایی جهت تولید انرژی از پسماند برای افرادی که پرونده بنیاد ملی نخبگان را جلو برده‌اند و دنبال ظرفیت در تهران برای سرباز نخبگی می‌گردند.

۲. حمایت معنوی از پایان‌نامه‌های ارشد و رساله‌های دکتری در زمینه پسماند به انرژی

🔴 علاقه‌مندان لطفا رزومه خود را به آدرس alireza.bazargan@ut.ac.ir ایمیل کرده و عنوان ایمیل را satba2022 درج نمایند. با تشکر.

@drbazargan
www.t.me/drbazargan
www.instagram.com/bazarganlive
#به_یاد_سیاوش_و_آرش

در هنگ‌کنگ دوستی داشتم به نام حامد. یکی از خاص‌ترین افرادی بود که در زندگی‌ام دیده‌ام. ورزشکار و بدنساز بود و قیافه و هیکل جذابی داشت. ولی متاسفانه از وقتی که به خارج آمده بود راهش را گم کرده بود. خودش میدانست که کارهایی که می‌کند صحیح نیست، ولی در برابر وسوسه‌ها شکست خورده بود.

بعد از مدتی متوجه شدیم که یکی از دوستان دیگرمان او را تشویق کرده است که در جلسات قرآنی ما شرکت کند. شاید شک داشت که با توجه به وضعیتش آیا مایل هستیم به جلسات قرآن بیاید یا نه. به او گفتیم که قدمش روی چشمان ماست. وقتی کسی می‌خواهد به جلسه قرآن بیاید مگر ما که هستیم که جلوی او را بگیریم؟ قرآن برای همه است نه فقط ما.

از آن روز به بعد در جلسات قرآنی دانشجویان شرکت کرد و کم کم به یکی از اعضای اصلی آن تبدیل شد. می‌گفت که در بچگی پدر و مادرش او را کلاس قرآن گذاشته بودند و به همین دلیل قرائت را بلد بود. شاید باورتان نشود ولی در آن فضای نامناسب، همین قرآن او را متحول کرد. کارهای خلاف را یکی یکی کنار گذاشت و به جرات می‌گویم که پاک شد. نمازخوان شد. تغییر کرد.

به شاهنامه علاقه شدیدی داشت. برای دانشجویان جلسات ادبیات فارسی گذاشته بود و به ما شاهنامه‌خوانی یاد میداد. اسم خودش را از شاهنامه انتخاب کرده بود: سیاوش. همان سیاوشی که در شاهنامه نماد پاکی است. هرگز یادم نمی‌رود که داستان آموزش دیدن سیاوش به دست رستم و گذر او از آتش تهمت‌ها را اولین بار او برایم تعریف کرد.

چند سال گذشت و اکثر بچه‌ها از هنگ‌کنگ فارغ التحصیل شدند و هر یک به گوشه ای از دنیا رفتند. من به انگلستان برای تکمیل دکتری رفته بودم و در نهایت به ایران بازگشته بودم. سیاوش هم به UCLA در آمریکا رفته بود.

یک روز صبح خانمم از خواب بیدارم کرد. دیدم چشمانش اشک آلود هست. ترسیدم. سراسیمه سوال کردم چه شده؟ گفت: سیاوش، دوستمان، در اثر تصادف به رحمت خدا رفته.

باورش سخت بود. حامد خودمان؟ همان حامدی که مانند سیاوش از آتش‌ها عبور کرده بود؟ همان سیاوشی که با چشمانمان دیدیم چگونه متحول شد؟ همان سیاوشی که برای ما نماد عاقبت به خیری شد؟ بلی. همان سیاوشی که هر وقت کسی دعا می کند "انشالله عاقبت به خیر شوی" تصویر او میاید جلوی چشمانم.

اسم جلساتمان را تغییر دادیم به "جلسات قرآن سیاوش". او با آمدن و رفتنش به همه ما درس بزرگی داد. به قول دوستمان امین "جای ایشون همیشه در قلب ما خالیه".

همین امین یکی از کسانی بود که تحت تاثیر سیاوش قرار گرفت. امین اسم خودش را گذاشته بود آرش. همان آرش کمانگیر که برای میهن جانش را در طبق اخلاص گذاشته بود. آرش هم به یکی از ارکان جلسات قرآن و شاهنامه تبدیل شد که حضورش در جلسات بسیار پر برکت بود. بعد از اتمام تحصیل، آرش به وطن برگشت، ازدواج کرد و بچه‌دار شد.

تاکید داشت که حتما جلسات قرآن سیاوش را در ایران نیز ادامه دهیم. قبل از کرونا خودش یکی از بانی‌های جلسات بود تا حدی که می‌گفت اصلا حاضر است همه جلسات به صورت هفتگی در خانه او باشد. با خنده گفتیم که نمی‌شود و باید برکتش به همه خانه‌ها برسد. چند روز پیش با آرش صحبت کردم. می‌گفت حتما حالا که کرونا فروکش کرده دوباره جلسات قرآن سیاوش را از سر بگیریم.

امروز در حال بستن چمدان برای سفر به مشهد مقدس بودم که برایم پیامی آمد:

دوستان گرامی
سلام؛
متاسفم که بهتون اطلاع بدم که دوست عزیزمان آرش کاظم پور در اثر تصادف به رحمت خدا رفت.
لطفا برای آمرزش ایشان و همه اموات، طلب مغفرت بفرمایید.

ما ماندیم و سوگ سیاوش.
ما ماندیم و سوگ آرش.
انا لله و انا الیه راجعون.

@drbazargan
www.t.me/drbazargan
www.instagram.com/bazarganlive
#مالکیت_خدا

وقتی می‌گویم من "مالک" فلان چیز هستم به چه معنی است؟ مثلا می‌گویم من مالک این لباس یا این ماشین هستم؟ اگر کمی به آن فکر کنیم متوجه می‌شویم که این مالکیت یک نوع قرارداد است. یعنی تا وقتی که من مثلا یک برگ کاغذ به نام سند ماشین را دارم، من مالک آن هستم. اگر یک دزد ماشین را بدزدد، یا به هر دلیلی سند ماشین از نام من به نام فرد دیگری انتقال پیدا کند، دیگر من مالک ماشین نیستم. این نوع مالکیت، گرچه در جامعه و در قوانین به رسمیت شناخته می‌شود، ولی موقت، ضعیف، اعتباری و قراردادی است. به عبارت دیگر، این گونه مالکیت‌ها به هیچ وجه مطلق نیست. این نوع مالکیت می تواند با تغییر شرایط، از بین برود و عوض شود.

اگر به آن فکر کنیم، حتی متوجه می‌شویم مالکیت یک نفر بر روی بدن خودش هم موقت و غیر مطلق است. مثلا می‌گویم من مالک این دست و پا هستم. ولی اگر پاهایم در یک حادثه رانندگی از من گرفته شود چطور؟ اگر در یک آتش‌سوزی دست من تبدیل به ذغال و خاکستر بشود چطور؟ دیگر مالکیت من بر آن‌ها از بین رفته است. پس گرچه مالکیت بر بدن از مالکیت بر لباس و ماشین قوی‌تر هست، و سخت‌تر متلاشی می‌شود، ولی این نوع مالکیت هم می‌تواند در نهایت از بین برود پس مطلق نیست.

آنچه در زندگی‌ام از معارف اسلامی درک کرده‌ام این است که در جهان فقط و فقط یک نوع مالکیت است که می‌توان از آن به عنوان مالکیت مطلق و یا مالکیت حقیقی نام برد. آن مالکیت عبارت است از مالکیت خداوند بر همه چیز و همه کس. مالکیتی که تحت هیچ شرایطی از بین نمی‌رود. مالکیتی که اعتباری و قراردادی نیست و نمی‌توان آن را تغییر یا کاهش داد. در قرآن کریم به صورت مکرر این مالکیت بیان شده است و لطایف خاص خودش را دارد. ظرافت آیات زیر ابعاد موضوع را بیشتر مشخص می‌کند:

"اگر کافر شويد، به خدا زيانى نمى‌رسد؛ زيرا آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است براى خداست" (نساء ۱۳۲)

"آنچه در آسمانها و زمين است، از آن خداست؛ و خداوند به هر چيزى احاطه دارد" (نساء ۱۲۶)

{در جواب کسانی که می گویند مسیح خدا است} "بگو: اگر خدا بخواهد مسيح بن مريم و مادرش و همه كسانى را كه روى زمين هستند هلاک كند، چه كسى مى‌تواند مانع شود؟ آرى، ملک آسمانها و زمين، و آنچه ميان آن دو قرار دارد از آن خداست" (نساء ۱۷۰)

"بگو: كسانى را كه غير از خدا معبود خود مى‌پنداريد بخوانيد! آنها هرگز گرهى از كار شما نمى‌گشايند، چرا كه آنها به اندازه ذرّه‌اى در آسمانها و زمين مالک نيستند" (سبا ۲۲)

"آگاه باشيد همه كسانى كه در آسمانها و همه كسانى كه در زمين هستند، تعلق به خدا دارند" (یونس ۶۶)

اگر دقت کنیم می‌بینیم که در تفکر قرآنی حتی افراد هم متعلق به خدا هستند. نه فقط لباس و ماشین و بدن، حتی نفسِ ما هم متعلق به اوست. آنجا که می‌فرماید "انا لله و انا الیه راجعون" بعضی به اشتباه این طور ترجمه کرده‌اند که ما از سوی خداییم و به سوی او باز می‌گردیم. ولی ترجمه صحیح این است که ما از آنِ خداییم. ما متعلق به خداییم. به ترجمه قرآن مراجعه کنید، خواهید دید که این "لِ" در لله یعنی تعلق داشتن.

در آیه ۱۸۸ سوره اعراف خدا به پیامبر می‌گوید: "بگو: من مالک سود و زيان خود نيستم، مگر آنچه خدا خواسته باشد"

دیگر به چه زبانی باید گفت که ما مالک هیچ چیز نیستیم؟ حتی مالک خودمان نیستیم؟ ما فقط زمان محدودی داریم که با اختیاری که به ما داده شده است، امانت‌های خدا را راهبری کنیم. در این تفکر، آیا زندگی چیزی جز راهبری موقت املاک خدا است؟

و در چه صحنه‌ای از تاریخ می‌توان انسان‌هایی را یافت که مالکیت خدا بر خودشان را بهتر از کربلا نمایان کرده باشند؟ کجا می‌توان انسان‌هایی را یافت که با اختیار خودشان امانت‌داری از ملک خدا را به این شدت بر راحتی خودشان مقدم بدانند؟ هلال بن نافع می‌گوید: به خدا قسم کشته به خون آغشته‌ای را بهتر و خوش‌تر از او هرگز ندیده بودم. (او در لحظات آخر) چنین با خدا نجوا می‌کرد:

الهی رِضاً بِرِِضِاکَ صَبراً عَلی قَضائِکَ یا رَبِّ، لا إلهَ سِواکَ یا غِیاثَ المُستَغیثین، ما لی رَبُّ سِواکَ وَ لا مَعبُودُ غَیرَکَ ...
خدایا! راضی به رضای تو هستم و در برابر قضای تو صبر می‌کنم. ای پروردگار من! معبودی جز تو نیست ...

@drbazargan
www.t.me/drbazargan
www.instagram.com/bazarganlive
دعوت به همکاری

یک شرکت تصفیه آب و فاضلاب به تعدادی مشاور و طراح برای احداث کارخانه تصفیه آب و فاضلاب به شرح زیر نیازمند است (بنده شخصا این شرکت را می‌شناسم و کار آن‌ها را تایید می‌کنم):

۱. نیاز به فردی که تجربه طراحی و بهره‌برداری از تانک‌های ته‌نشینی و لای‌روبی آن‌ها را داشته باشد به ویژه پل‌های لجن‌روب، سیستم ایرلیفت، و سیستم‌های اسکرو.

۲. نیاز به فردی که تجربه طراحی و بهره‌برداری از سیستم‌های جمع‌آوری، انتقال، پمپاژ و پردازش لجن داشته باشد. به ویژه لجن‌های ماسه‌ای، سنگین، چسب‌ناک و یا شیمیایی.

۳. نیاز به فردی که تجربه طراحی و محاسبات هیدرولوژی در تانک‌ها، لوله‌ها، حوضچه‌ها، کانال‌ها و غیره را داشته باشد.

خواهشمند است علاقه‌مندان رزومه خود را به ایمیل info@pyramoon.net ارسال فرمایند، به همراه توضیح از تجربیات خود در زمینه‌های فوق.

با تشکر

@drbazargan
www.t.me/drbazargan
www.instagram.com/bazarganlive
لیز تراس در سال 1994 در دانشگاه آکسفورد:
"من مشکل شخص با هیچ یک از خانواده سلطنتی ندارم. من مخالف این تفکر هستم که یک انسان به خاطر خانواده‌اش حق رهبری داشته باشد. یعنی یک فرد به خاطر خانواده‌ای که در آن به دنیا آمده است حق ریاست بر یک کشور را داشته باشد. به نظر من این شرم‌آور است."

لیز تراس نخست وزیر انگلستان در سال 2022 پس از مرگ ملکه الیزابت دوم:
"او سنگ صبوری بود که بریتانیای مدرن بر روی آن نهاده شد. در شرایط سخت و آسان، او به ما قدرت و ثباتی که نیاز داشتیم را می‌داد. او روحِ بریتانیای کبیر بود. خدا شاه را حفظ کند."

بدون شرح. منبع در بخش کامنت‌ها.

@drbazargan
www.t.me/drbazargan
www.instagram.com/bazarganlive
پاسخ به سوال دانشجویان:
محدودیت‌های پوشش و یا رفتار جنسی در جامعه با حقوق شهروندان و آزادی آن‌ها چه تناقضی دارد؟

@drbazargan
www.t.me/drbazargan
www.instagram.com/bazarganlive
کلاهبرداری وسط این روزهای پر التهاب

دیشب تلفنم زنگ خورد. اولش یک صدای پیام ضبط شده داشت، شبیه همان پیام‌هایی که در زنگ‌هایی که زندانیان می‌زنند اول پخش می‌شود. پیام گفت این تلفن از فلان زندان است، و بعد از آن وصل شد به یک نفر. صدای یک مرد بود. گفت شما دکتر بازارگان هستید؟ گفتم بلی. گفت چه نسبتی با فلان دانشجو دارید؟ توضیح دادم که استادش هستم و هفته پیش دستگیر شده است و ما در این مدت خیلی تلاش کرده‌ایم برای آزادی‌اش.

گفت برای اطمینان از سلامت دانشجو، باید یک تست پزشکی انجام شود که مطمئن باشیم که خدایی نکرده مشکلی ندارد. یک چیزهایی هم درباره کارت سلامت و دارو گفت. در نهایت صحبتش به اینجا رسید که ۳۸۰ هزار تومان باید سریعا واریز کنید به فلان کارت چون وقت کم است و اینجا شلوغ است و از این حرف‌ها. من که می‌دانستم دانشجو در صحت و سلامت است و صدمه‌ای ندیده، همانجا شک کردم که احتمالا کلاهبرداری باشد.

گفتم مگر این فرایندها رسمی نیست؟ اگر از زندان تماس می‌گیرید لطفا شماره حساب به نام زندان و یا خزانه دولت بدهید تا واریز کنم. کارت به کارت یعنی چه؟ اصلا شما از کدام واحد هستید؟ من شخصا الان می‌آیم زندان همانجا کارت می‌کشم!

این را که گفتم مانند فردی که وحشت کرده باشد به تته پته افتاد و سریع گوشی را قطع کرد. قبل از این هم شنیده بودم که عده‌ای دزد بی‌وجدان سعی می‌کنند این وسط از آب گل آلود ماهی بگیرند. ظاهرا این یکی از همان موردها بود.

شماره‌ای که دزدها با آن تماس گرفتند 91301809 بود با کد شهری 021. ساعت تماس هم 21:49 دقیقه بود. امروز با یک خط دیگر زنگ زدم ببینم به کجا وصل می‌شود یک پیام گفت "این شماره یک طرفه می‌باشد". اگر هر یک از مخاطبین دستش به جایی مثلا پلیس فتا می‌رسد ممنون می‌شوم اطلاع رسانی کند.

اگر دانشجو، دوست، همکار یا از اعضای خانواده کسی را دارید که در این ماجراها دستگیر شده است، ممکن است دزدها شما را هم هدف بگیرند. ما خوشبختانه فریب نخوردیم، لطفا به دیگران هم اطلاع رسانی کنید تا انشالله کسی فریب نخورد.

@drbazargan
www.t.me/drbazargan
www.instagram.com/bazarganlive
پرسش و پاسخ با دانشجویان
سوالات ۱ الی ۵
مورخ ۱۶ مهر ۱۴۰۱

مقدمه:
در بسیاری از مواقع دانشجویان، نظر به لطفی که دارند، جهت تحلیل مسائل مختلف به اینجانب رجوع می‌کنند. طبیعتا در این روزها که جامعه ملتهب است، این نوع مراجعات افزایش پیدا کرده است. با توجه به اهمیت تبیین و روشنگری، و همچنین در اثر فشار بی‌امان دانشجویان برای موضع‌گیری بنده که در مواقعی حتی شبیه تفتیش عقاید بوده (!)، بر خودم لازم دانستم که به تعدادی از سوالات به صورت عمومی پاسخ دهم.

سوال ۱:
رویدادهای اخیر را چطور توصیف می‌کنید؟
پاسخ ۱:
به نظرم رویدادهای اخیر بروز یک نارضایتی انباشته بود که وفات مرحوم امینی جرقه آن شد. گرچه مساله با گشت ارشاد شروع شد ولی نارضایتی‌ها منحصر به گشت ارشاد نیست. دامنه مشکلات گسترده است، از فشار اقتصادی گرفته تا مشکلات سیاسی و اجتماعی. از اختلاس و تورم و عدم پاسخ‌گویی تا هزار و یک مساله دیگر. شکاف بین نسلی هم یکی از مواردی است که امیدوارم بتوانم در آینده به آن بپردازم.

سوال ۲:
آیا استفاده از کلماتی مانند اغتشاش‌گر را برای معترضین مناسب می‌دانید؟
جواب ۲:
اکثر معترضین انسان‌های معمولی، سالم، و بدون گرایش به خشونت و یا آشوب هستند. پس نباید تصور شود که هر فردی که اعتراض دارد آشوب‌گر است. البته میان معترضین عده‌ای اغتشاش‌گر و حتی تروریست نیز وجود دارند که بقیه را هم بدنام می‌کنند. مثلا در تظاهرات لندن و حمله به سفارت ایران شاهد این بودیم که ده‌ها پلیس انگلستان به دست آشوب‌گرها صدمه دیدند و حال ۵ تن از پلیس‌ها به حدی وخیم بود که در بیمارستان بستری شدند. این نشان دهنده ماهیت بعضی از افراد افراطی است که به کمتر از خون‌ریزی راضی نمی‌شوند.

سوال ۳:
به نظرتان آیا این التهاب‌ها منشا داخلی دارد یا توطئه خارجی است؟
پاسخ ۳:
اینکه ناکارآمدی و بی‌کفایتی و باندبازی و ... مردم را اذیت می‌کند یک حقیقت است. پس نمی‌توانیم بگوییم اعتراضات فقط منشا خارجی دارد. به نظرم اکثر کسانی که اعتراض دارند اتفاقا به همین افتضاحات داخلی اعتراض دارند و طرفدار هیچ سازمان یا نهاد خارجی نیستند. ولی از طرفی نقش دشمن خارجی در این مسائل نیز غیر قابل انکار است. با خواندن گزارش‌های بین‌المللی مشخص است که هر ساله میلیون‌ها دلار خرج کله‌پا کردن جمهوری اسلامی می‌شود. سوال این است که پول‌های سی‌آی‌ای و موساد و غیره کجا می‌رود؟ حقوق کارمندان ایران اینترنشنال و رادیو فردا از کجا می‌آید؟ بعضی از این وطن‌فروش‌ها تقاضای تشدید تحریم‌ها و یا حتی لشکرکشی نظامی به ایران را دارند! طبیعتا نمی‌توان و نباید این مسائل را نادیده گرفت. یکی از مشکلات ما اصلا همین است که عملکرد ضعیف داخلی، منجر به جولان دادن این افراد شده است که خودشان را جای خیرخواهان جا می‌زنند.

سوال ۴:
شما خودتان جزء کدام دسته هستید؟
پاسخ ۴:
متاسفانه این روزها فضای دوقطبی به کمک اخبارهای هیجانی بسیار شدید شده است و می‌خواهد افراد را به دو دسته تقسیم کند. من انسان‌ها و عقاید آن‌ها را به صورت طیف می‌بینم و تقسیم آن‌ها به دو دسته موافق و مخالف را کار غلطی می‌دانم. دیدم که یکی از همین سلبریتی‌ها نوشنه بود یا با معترضین هستی یا با سرکوب‌گران، راه دیگری وجود ندارد! آه عمیقی از این بی‌خردی کشیدم. یاد جورج بوش افتادم که در آن سخنرانی معروفش گفت یا با ما هستید یا با تروریست‌ها، راه دیگری وجود ندارد! این نوع حرف زدن را نمی‌پسندم. به نظر بنده اکثر مسائل سیاه و سفید نیست. می‌توان دلسوز و علاقه‌مند به ایران اسلامی بود و در عین حال به صورت چشم و گوش بسته رفتارهای غیراسلامی را تایید نکرد.

سوال ۵:
پس شما کجای طیف قرار دارید؟
پاسخ ۵:
آن چیزی که برای من مهم است دانش و اخلاق و تقوا است. با هر فردی که از این دایره خارج نشود می‌توانم نقطه مشترکی پیدا کنم. شخصا سعی می‌کنم که موارد را یکی‌یکی بررسی کنم و درباره هر یک برداشت مستقل کنم. به عنوان مثال از آن نیروهایی که به دانشگاه شریف، که هم آنجا درس خوانده‌ام و هم آنجا درس داده‌ام، با ساچمه شلیک کردند ابراز برائت می‌کنم. و یا از آن افرادی که با چاقو به پلیس حمله می‌کنند و یا چادر از سر زنان می‌کشند هم ابراز برائت می‌کنم. حساب معاندین که مشخص است. ولی به عنوان کسی که اعتقاد دارم جمهوری اسلامی باید مزین به اخلاق و منش "اسلامی" باشد، ناراحت و نگران هستم. این خیلی بد است اگر بخواهیم به خاطر مقابله با تهدیدهای بزرگ، از کنار اشتباهات سیستم به راحتی بگذریم.

@drbazargan
www.t.me/drbazargan
www.instagram.com/bazarganlive
سفرنامه عمان ۲۰۲۲
قسمت اول

چند دقیقه پیش پروازم به مسقط پایتخت عمان نشست.

برای اجلاس جهانی گلوبال فوروم به اینجا دعوت شده‌ام. با اینکه این اجلاس صدها متخصص تراز اول از اقصی نقاط دنیا را دور هم جمع می‌کند و بیش از ۳۰ سال قدمت دارد، ولی دلم خیلی نمی‌خواست بیایم. در تهران کارهای زیادی دارم که میترسم عقب بیافتد. مهم‌تر از آن، بدون زن و بچه‌ام، انگیزه زیادی برای سفر ندارم.

از طرفی وقتی رییس اجلاس با من تماس گرفت و شخصا خودش دعوتم کرد دیگر دعوتش را پذیرفتم. گفت که همه هزینه‌ها از پرواز گرفته تا هتل و خورد و خوراک و ... همه چیز را آن‌ها پوشش خواهند داد اگر قبول کنم که به عنوان یک سخنران کلیدی درباره فن‌آوری‌های جدید تصفیه آب در اینجا صحبت کنم. نمی‌دانم چرا ولی یاد روزهای دانشجویی افتادم که برای کاهش هزینه‌ها مسیری که می‌شد با تاکسی خطی رفت را با پای پیاده یا با اتوبوس می‌رفتم. یادش بخیر.

در فرودگاه با یک بی‌ام‌و آخرین مدل سری هفت به دنبالم آمدند. ماشینی که اگر پیشنهادهایی که از قطر یا کشورهای دیگر دارم را بپذیرم توان خرید آن را خواهم داشت. ولی با توجه به تصمیم‌ام برای کار و زندگی و خدمت و در نهایت مرگ و دفن در وطن، بعید است هرگز در ایران بتوانم نصف آن را هم بخرم. منتی بر سر کسی نیست. خودم این تصمیم را گرفتم چون ایران اسلامی را دوست دارم. کسی که چیزی را دوست دارد برایش هزینه هم می‌دهد.

در راه که به هتل می‌آمدم راننده پرسید ببخشید شما چه کسی هستید؟ تعجب کردم! گفتم چطور مگه؟ گفت ببخشید سوال می‌کنم ولی آن قدر به من تاکید کرده‌اند که به شما احترام بگذارم و لحظه لحظه چک کرده‌اند برایم سوال شده است. گفتم چیز خاصی نیست، احتمالا می‌خواستند مطمئن شوند کسی که انقدر تبلیغش را کرده‌اند راحت به هتل می‌رسد تا فردا با انرژی سخنرانی کند.

برایم اتاق لوکس با تخت دو نفره بزرگ گرفته‌اند. میز را هم با میوه و شیرینی چیده‌اند که از هر چه خواستم استفاده کنم. سرعت اینترنت هم عالی است. ولی شاید باورتان نشود تلگرام فیلتر است!

البته این را هم بگویم که سیستم سایبری ایرانی خیلی قوی‌تر از سیستم فکستنی اینجا هست. هر فیلترشکنی که استفاده کنی سریع وصل می‌شود. انگار نه انگار. مثل دروازه‌بانی که هر شوتی که بیاید را گل می‌خورد! اگر واقعا برای فیلتر کردن انگیزه دارند، بهتر است این دوستان به ایران بیایند تا قشنگ از برادران یاد بگیرند چطور درست و حسابی با قدرت فیلتر کنند!

سعی می‌کنم در چند روز آینده مخاطبین را در جریان حال و هوای اجلاس بگذارم. خیلی خوابم می‌آید ولی بعد از نماز باید بروم لابی، یکی از اساتید پرتغالی از قبل از من وقت گرفته است تا کمی صحبت کنیم. فکر می‌کنم می‌خواهد درباره سخنرانی فردایم از من سوال کند.

@drbazargan
www.t.me/drbazargan
www.instagram.com/bazarganlive
سفرنامه عمان ۲۰۲۲
قسمت دوم

سخنران‌هایی که از آفریقای جنوبی آمده‌اند، وضعیت آفریقا را توضیح می‌دهند. می‌گویند حدود نیمی از مردم آب لوله‌کشی ندارند. می‌گویند فقط ۱۰٪ از مردم آفریقای زیرصحرایی دسترسی به آب با کیفیت استاندارد و تمیز دارند. می‌گویند حتی با وجود پیشرفت‌ها درصد افرادی که به آب تمیز دسترسی دارند به دلیل افزایش جمعیت، رو به کاهش است. یک نکته بسیار عجیب دیگر که می‌گویند راجع‌به مقطع زمانی چند سال پیش است که در کیپ‌تاون آفریقای جنوبی برای مدتی به دلیل مشکلاتی که برای منابع ایجاد شده بود هیچ آب تمیزی در کل شهر وجود نداشت! می‌گویند شرایط خیلی بحرانی بود تا جایی که در روزنامه‌ها نام و نشانی و مشخصات کسانی که بیشتر از حد معمول آب مصرف می‌کردند را به صورت عمومی منتشر می‌کردند تا آبرویشان را ببرند و تحت فشار قرار دهند! حیرت‌آور است.

@drbazargan
www.t.me/drbazargan
www.instagram.com/bazarganlive
سفرنامه عمان ۲۰۲۲
قسمت سوم

خانم تیلی استرو از wavemakers هلند که زیر نظر وزارت خارجه هلند و با تایید پادشاه این کشور فعالیت می‌کند حرف جالبی زد. می‌گوید که ما برای آموزش و اطلاع‌رسانی و فرهنگ‌سازی در زمینه محیط زیست کافی نیست که از افراد متفکر و متخصص استفاده کنیم، بلکه، ما برای اینکه ذهن افراد را شکل بدهیم و مسائلی که مهم است را "مخصوصا به جوانان" انتقال بدهیم، از افراد معروف و ورزشکاران استفاده می‌کنیم. می‌گوید ما متوجه شده‌ایم که برای اثرگذاری بالا، ورزشکاران می‌توانند سفیرهای ما باشند. آن‌ها را برای مدتی آموزش می‌دهیم، و سپس آن‌ها مطالب را به نسل‌های جوان انتقال می‌دهند و قدرتش این طور بیشتر است. حالا اگر حرف خانم استرو را در عرصه‌های دیگر در نظر بگیریم چطور؟ آیا می‌توان گفت که چه خوشمان بیاید چه بدمان بیاید در زمانه‌ای زندگی می‌کنیم که ورزشکار و بازیگر و رقاص و مانکن بیشتر از دانشمندان و محققین و متفکرین و علما بر افکار عمومی تاثیر می‌گذارند؟

@drbazargan
www.t.me/drbazargan
www.instagram.com/bazarganlive
سفرنامه عمان ۲۰۲۲
قسمت چهارم

دیروز سخنرانی‌ام را انجام دادم. قبل از اینکه نوبت من بشود نوبت دیگران بود. همانطور که دیگران ارائه می‌دادند متوجه شدم که ارائه‌ام از نظر فنی خیلی فراتر از چیزی هست که مخاطبین بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند. به عبارت دیگر همه راجع‌به توانمندی‌های "نرم" مانند مدیریت و همکاری بین بخش خصوصی و دولتی و آموزش و این طور مسائل صحبت می‌کردند، ولی، ارائه‌ای که من آماده کرده بودم نیاز به دید "سخت" فنی و مهندسی داشت.

به نظرم این عدم هماهنگی بیشتر تقصیر کسانی بود که اجلاس را برنامه‌ریزی کرده بودند چون آن‌ها عنوان سخرانی من و اسلایدهایم را دیده بودند و گفته بودند بسیار مناسب است! اگر گفته بودند ارائه نرم می‌خواهند من هم می‌توانستم از آن حرف‌های قشنگ بزنم. بگذریم.

خلاصه، در دقایقی که به سخنرانی‌ام مانده بود، نیاز بود که به سرعت خودم را با شرایط هماهنگ کنم. در انگلیسی به این کار می‌گویند reading the room . یعنی شما وقتی در یک اتاق قرار می‌گیرید حسی که در اتاق وجود دارد را رصد کنید و سپس حرفتان را متناسب با نیاز و روحیه افراد شکل دهید و این طور نباشد که tone deaf به نظرم برسید.

نوبتم شد. از همان اول که خودم را معرفی کردم با خنده گفتم می‌ترسم صحبت‌هایم بیش از حد فنی باشد (برای آماده کردن ذهنی مخاطب). و در ادامه گفتم که سعی می‌کنم بعضی از اسلایدها را به کلی رد کنم که اذیت نشوند (برای راحت کردن خیال آن‌ها) و بر روی اسلایدهایی تمرکز خواهم کرد که جنبه عمومی‌تر داشته باشند. با همین خوش و بش اولیه این امکان ایجاد شد که از نظر روحی مخاطبین با ارائه‌ام که با ارائه‌های قبلی فرق می‌کرد هماهنگ شوند.

در عمل، کاری که کردم این بود که با تمرکز بر روی یک بازی گروهی، اکثر وقت ارائه‌ام را به اسلایدهای مقدماتی اختصاص دادم. و اسلایدهای تخصصی که در نیمه دوم ارائه بود را ارائه ندادم. و با همین چند ترفند و تغییر استراتژی، توجه و علاقه مخاطبین را توانستم حفظ کنم. در نهایت به نظرم ارائه‌ی خوبی شد و مورد استقبال قرار گرفت.

چند آموزه از این داستان به ذهنم می‌رسد:
۱. تلاش برای شناخت نیاز مخاطب جهت تنظیم ارائه و حرف‌های خود
۲. آماده بودن برای شناوری و انعطاف‌پذیری در صورتی که شرایط تغییر کند
۳. مدیریت استرس مخصوصا در شرایطی که مشکلی پیش می‌آید
۴. ایجاد حس دوستی و خودمانی با مخاطبین جهت افزایش علاقه و توجه

@drbazargan
www.t.me/drbazargan
www.instagram.com/bazarganlive
سفرنامه عمان ۲۰۲۲
قسمت پنجم

در اجلاس با یک آقای دکتر از سوییس آشنا شدم که رابطه خوبی با سازمان‌های بین‌المللی داشت. ازش سوال کردم که چه همکاری‌هایی با ایران می‌توانیم داشته باشیم و دانشجوها و دانشگاه‌های ایران چطور می‌توانند از موقعیت‌های مختلف استفاده کنند؟

نکات مختلفی در جواب گفت، ولی دو چیز بود که روی آن‌ها تاکید کرد:

اول اینکه خیلی از تحریم‌ها و محدودیت‌ها شکایت داشت. می‌گفت قبلا کارهایی بوده است که شروع کرده‌اند و خیلی برایش وقت گذاشته‌اند و زحمت کشیده‌اند ولی با تشدید شدن تحریم‌ها خیلی از آن کارها گیر کرده است و عملا شکست خورده. ضمن انتقاد از ظلم و قلدری آمریکا، در نهایت می‌گفت که برای مدیران ما خیلی منطقی‌تر هست که انجام همکاری و پروژه در ایران را در اولویت قرار ندهند چون ما باید با کشورهایی کار کنیم که ریسک خراب شدن یا هوا رفتن پروژه در آن‌ها به دلایل سیاسی کم باشد.

نکته دوم این بود که اگر هم شدت تحریم‌ها کاهش پیدا کند، از بعضی از همکارهایش شنیده بود که وقتی مدیریت در ایران عوض می‌شود ممکن است پروژه‌ها از بین بروند. به عبارت دیگر سیستم وابسته به افراد است و با تغییر چند نفر ممکن است پیشرفت‌های قبلی خراب شود. می‌گفت تصورش این است که به خاطر تلاطم‌ها کار بلندمدت کردن در ایران خیلی دشوار است.

@drbazargan
www.t.me/drbazargan
www.instagram.com/bazarganlive
سفرنامه عمان ۲۰۲۲
قسمت ششم

یکی از جالب‌ترین ارائه‌ها به نظرم صبحت‌های دکتر لومیرز از دانشگاه پورتو با موضوع استفاده از طبیعت در شهرسازی بود.

ایشان توضیح داد که یکی از پروژه‌هایش احداث یک پارک به مبلغ ۱ میلیون دلار بوده است. این پارک با دیگر پارک‌ها فرق می‌کند چون با طراحی خاص به گونه‌ای ساخته شده است که وقتی باران بیاید، بجای ایجاد سیل، آب از خیابان‌های اطراف به این پارک سرازیر شده و در اینجا جمع شود. یعنی در پارک دریاچه‌های کوچک شکل بگیرد و شهر در امان باشد.

خیلی خوشم آمد. این طور هم شهرشان را سبز و زیبا کرده‌اند، هم جلوی صدمات سیل را گرفته‌اند. ولی در ادامه ایشان چیزی گفت که حتی حیرت‌انگیزتر بود! گفت که پس از افتتاح پارک یک باران سنگین آمد و پارک به خوبی عمل کرد و دریاچه‌هایی در آن شکل گرفت و شهر در امان بود. ولی اتفاقی که افتاد این بود که چون اطلاع رسانی به مردم درباره پارک ضعیف بود، در فضای مجازی و رسانه‌ها انتقاد شدید کردند که مسئولین بی‌کفایت هستند و بلد نیستند پارک بسازند و پارک جدیدشان غرق آب شده! یعنی اخبار غلط ممکن است حتی یک موفقیت را به صورت یک شکست جلوه دهد.

@drbazargan
www.t.me/drbazargan
انتخابات میان‌دوره آمریکا، و ارتباط آن با آینده ما در ایران

انتخابات میان‌دوره کنگره آمریکا شروع شده است و در هشتم نوامبر به اتمام خواهد رسید. با توجه به پیشبینی‌های صحیح ادوار گذشته، دوستان درخواست کرده‌اند که در این دوره نیز پیشبینی‌ام را اعلام کنم.

در این سال انتخاباتی، صندلی‌های مجلس نمایندگان (مجلس سفلا) و همچنین حدود یک سوم از صندلی‌های مجلم سنا (مجلس اعلا) به رقابت گذاشته شده‌است. مجلس سفلا یا همان house وظیفه‌هایی مانند تعیین بودجه و شروع فرایند قانون‌گذاری و یا استیضاح را دارد، در حالی که مجلس اعلا یا همان senate وظیفه‌هایی مانند تایید یا رد معاهده‌ها و تایید یا رد وزرا و دیگر مسئولین را دارد.

در حال حاضر حزب دموکرات (هم‌حزبی‌های بایدن) اوضاع خرابی دارند. اقتصاد و تورم آمریکا در وضعیت بدی است، و مردم این مشکلات را تا حدود زیادی تقصیر رئیس جمهور می‌دانند. مسائلی مانند کهولت سن بایدن، گرانی سوخت و مواد غذایی، و جنگ اوکراین همگی مردم را نگران و متقاضی تغییر کرده است.

با توجه به مسائل فوق، به عقیده بنده این دوره شاهد پدیده‌ای به نام "موج قرمز" خواهیم بود. تقریبا قطعی است که مجلس سفلا به دست جمهوری‌خواه‌ها (هم‌حزبی‌های ترامپ) خواهد افتاد که عملا سیاست‌گذاری بایدن در دو سال آینده را قفل می‌کند. وضعیت مجلس سنا حدود ۵۰/۵۰ است، ولی بدون house که مسئولیت تعیین بودجه و شروع فرایندهای قانون‌گذاری را دارد، دست بایدن تا حدود زیادی بسته خواهد بود. این یعنی دو سال کارشکنی بیشتر علیه بایدن، و مقدمه چینی جمهوری‌خواه‌ها برای انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۴.

از منظر یک ایرانی که در این وطن زندگی می‌کند، این موضوع برایم مهم است، چراکه احتمال گشایش و رسیدن به توافق با دموکرات‌ها برای ما بیشتر از جمهوری‌خواه‌ها به نظر می‌رسد. دموکرات‌ها به اصطلاح با پنبه سر می‌برند، و وقتی آن‌ها سر کار هستند تهدیدهای عریان علیه ما کمتر است.

از طرفی، یک پدیده به شدت ناراحت کننده این است که با توجه به اتفاقات اخیر، تعداد زیادی از ایرانی‌ها در آمریکا با تمام وجود به حمایت از جمهوری‌خواهان می‌پردازند! از ترس اینکه مبادا جمهوری اسلامی با دموکرات‌ها به آرامش یا توافقی برسد، به منظور براندازی و سرنگونی نظام، آنها ترجیح می‌دهند دار و دسته ترامپ سر کار بیایند، حتی اگر نتیجه‌اش این باشد که مردم ایران در فشار و تنگنا و تحریم و بدبختی و حتی حمله نظامی قرار گیرند.

چند روز پیش با یکی از دوستان که در زمان دانشجویی در دانشگاه شریف همکلاسی بودیم صحبت می‌کردم. ایشان سال‌هاست در آمریکا زندگی می‌کند و شهروند آنجا شده است. می‌گفت من همه تلاشم را می‌کنم که جمهوری‌خواه‌ها سر کار بیایند که فشار حداکثری اعمال کنند و یک گوشمالی شدید به ایران بدهند! قبلا این نوع استدلال منحصر به گروهک منافقین و امثالهم بود، ولی به لطف وقایع اخیر، دارد میان افراد ظاهرا تحصیل‌کرده نیز فراگیر می‌شود.

@drbazargan
www.t.me/drbazargan
www.instagram.com/bazarganlive

آپدیت: نتایج به این شکل شد که همانطور که عرض کرده بودم سنا ۴۹ به ۵۰ شد (یک کرسی هم به دور دوم رفت)، و جمهوری‌خواه‌ها مجلس سفلی رو برنده شدن و اکثریت کرسی‌ها رو گرفتن (گرچه اکثریتشون خیلی چشمگیر نشد).
جریمه ۱.۴۴ میلیارد دلاری برای ادعای #کارخودشونه

در روزهای آخر سال ۲۰۱۲ فردی در آمریکا پس از کشتن مادرش به یک مدرسه رفته و پس از به قتل رساندن ۲۶ نفر از معلمان و کودکان کلاس اولی، خودش را می‌کشد. این فاجعه یکی از مرگ‌بارترین تیراندازی‌های تاریخ آمریکا می‌شود.

در واکنش، یک چهره رسانه‌ای به نام الکس جونز ادعا می‌کند که این حادثه ساختگی است و #کار_خودشونه . این ادعا طبیعتا برای خانواده‌های داغدار بسیار رنج‌آور است و به همین دلیل او را به دادگاه می‌کشانند.

حالا با تحمل حدودا یک دهه سختی و عذاب و هزینه، خانواده‌ها توانسته‌اند در دادگاه پیروز شوند. آقای جونز محکوم به پرداخت مجموعا ۱.۴۴ میلیارد دلار برای نشر اخبار دروغ و ایجاد رنج برای بازماندگان شده است. این عدد نجومی یعنی حدودا ۵۵ میلیون دلار برای هر قربانی!

با توجه به حمله تروریستی در #شاهچراغ و انتشار هشتگ شوم #کارخودشونه در فضای مجازی فارسی، از خودم سوال می‌کنم که چطور می‌شود که در آن سر دنیا آن طور می‌شود در این سر دنیا این طور!؟ گمان نمی‌کنم پاسخ به سوال به آن سادگی باشد که بعضی تصور می‌کنند.

@drbazargan
www.t.me/drbazargan
www.instagram.com/bazarganlive
با پسرم رفته بودیم شهربازی. قرار شد فوتبال بازی کنیم. بچه فقط پنج سالش است و خیلی از تیم‌ها سر در نمی‌آورد. از روی پیراهن‌ها انتخاب می‌کرد. گفت من یک تیم زرد می‌خواهم. در بین گزینه‌ها گشت و وقتی دید که پیراهن بلژیک زرد است آن را انتخاب کرد. دستگاه یک قرعه‌کشی برای مسابقه انجام داد. پسرم پرسید علیه چه تیمی باید بازی کنم؟ در ناباوری گفتم حریفت "ایران" هست. گفت چی؟ کشور خودمون؟ گفتم آره. گفت پس هیچی من بازی نمی‌کنم شوت نمی‌زنم. گفتم آخه پول دادیم. این فقط بازی‌ه، مهم نیست. گفت من به تیم ایران نمی‌خوام گل بزنم! بغلش کردم. بوسش کردم. واقعا حرفی دیگر باقی نمانده بود.

جمعه ۴ آذر. روزی که ویلز را بردیم. روزی که یکی از بهترین بازی‌های فوتبال عمرم را دیدم.
@drbazargan
www.t.me/drbazargan