🔻مرگ آرمیتا گرواند بر فضای مطالباتی تاثیر خواهد گذاشت
چرا با وجود زمزمه ممنوعیت گفتگو درباره نقض حقوق دانش‌آموزان، هنوز معلمان به گفتگو در این باره ادامه می‌دهند؟

🔻آرمیتا گراوند کیست و چرا معلمان مهم‌ترین قشری هستند که درباره او گفتگو می‌کنند؟

رسانه‌های محلی نوشتند که «مرگ مغزی آرمیتا گراوند دانش‌آموز ۱۶ ساله‌ای که در مترو بیهوش شده بود قطعی است.» آرمیتا گراوند، متولد خرداد ۱۳۸۶ و محصل هنرستان عروة‌الوثقی در منطقه ۱۱ تهران بود، دانش‌آموز ۱۶ ساله‌‌ای که تقریبا در سالگرد کشته شدن مهسا امینی، در ۹ مهر ۱۴۰۲، درست به دلیل نافرمانی از پوشش دیکته‌شده از سوی حاکمیت به سرنوشت مهسا امینی دچار شد.
گفته شده که دختر نوجوان مقنعه نداشته و مأموران حجاب‌بان مترو به او‌ اخطار داده‌اند و سپس با هُل‌دادن او سرش به میله واگن برخورد می‌کند و بی‌هوش می‌شود و فضای امنیتی پس از آن از پوشش رسمی خبر از منابع مستقل‌تر پیشگیری می‌کند و با دستگیری خانواده و فشار بر دیگران، سکوت و معماری اخبار غیر موثق دولتی تا چند هفته، با سردرگم کردن مردم از واکنش آنان پیشگیری می‌کند.

به باور برخی، هم‌زمانی اعلام مرگ مغزی وی و احکام هفت سال و شش سال زندان برای نیلوفر حامدی و الهه محمدی که خبر کشتار مهسا امینی را پوشش داده بودند، احتمالا به گونه‌ای محاسبه شده بوده‌است که موجب بی‌عملی مردم شود و برای برخی از کنشگران در زمینه‌های دیگر مطالبه‌گری نیز زنگ هشدار امنیتی بودن فضا را به صدا درآورد و آنان را برای مدتی ساکت کند. اخباری که ممکن بود انتشار ناگهانی آن به به موج خشم مردم بیفزاید پس از اعلام قطره‌چکانی در چندین نوبت، حالا انرژی و خشم افراد را پراکنده کرده است و کسانی که منتشر واکنشی مشابه موج پسا کشتار مهسا امینی بودند را شاید برای مدتی با سرخوردگی و سکوت روبرو کند.

📣اما چه کسانی در این قضیه بیشترین زبان گویا را باید داشته باشند؟

معلمان می‌دانند که حق گفتگو و بیان، یک حق نهادینه بشری است و علاوه بر آن، بیشترین گروهی هستند که سرکوب دانش‌آموزان را از نزدیک شاهدند، پس بنا به وظیفه اخلاقی از آنان انتظار می‌رود که بیشتر از دیگران در این باره سخن بگویند و درباره کشف جزییات یک حادثه وسواس و دقت به خرج بدهند.

حقوق دانش‌آموز در تمام دنیا بخشی از حقوق صنفی معلمان است، معلمان در تمام دنیا آموزش می‌بینند که چگونه زندگی بهتری برای دانش‌آموزان بسازند؛ وجود شغل معلمی بدون تلاش برای تضمین آینده دانش‌آموزان توجیه نخواهد داشت.

معلمان نه تنها به دلیل مجوز اخلاقی که اجتماع به آن‌ها می‌دهد حق دارند که از امن بودن شرایط زندگی دانش‌آموزان در خارج از ساعات مدرسه پرس و جو و اطمینان حاصل کنند بلکه تعریف فضای کاری در تمام مشاغل شامل مسیر رفت و آمد نیز می‌شود.


امروز هر چند گفتگو درباره نقض حقوق دانش‌آموزان ممکن است با واکنش اقتدارگرایان روبرو شود ولی معلمان به شیوه‌های مختلفی دسترسی دارند که در این باره گفتگو کنند.

✅ خبرها و مسائل کارگری را در تارنمای داوطلب دنبال کنید.

اینستاگرام داوطلب
توییتر داوطلب
@davtalaborg

🔻وقتی بازنشستگان ندای «مسئول بی‌لیاقت، استعفا، استعفا» سر می‌دهند، جامعه چه می‌شنود؟

پس از ماه‌ها اعتراض بازنشستگان تامین اجتماعی، مخابرات و یا کشوری به تازگی شعار «استعفا، استعفا» تازه در برخی شهرها شنیده می‌شود ولی جدیت کافی در آن وجود ندارد که مقامی را برکنار کند.

اجتماع از این شعار حتمالا تنها «شکایت و انتقاد از عملکرد مقام مسئول» می‌شنود:

«ای مقامی که نام، عنوان، مدت مسئولیت و سابقه و دلیل دقیق بی‌لیاقتی‌ات اهمیت ندارد و قانون را در رابطه با حقوق ما نقض کرده‌ای یا نادیده گرفته‌ای، اگر می‌توانی مشکل پایمال شدن حقوق ما را برطرف کن و اگر نمی‌توانی، استعفا بده و برو» و این احتمالا به معنی مهلت دادن بدون سررسید به مقام مسئول است.

یک گروه مطالبه‌گر صنفی باید بتواند با پرس و جوی دقیق از بدنه به این درک برسد که بدنه کم‌فعالیت- و صاحب ایده- آیا می‌خواهد به مقام مسئول فرصت بدهد و یا فرصت وی سر رسیده و باید از مقام خود کناره‌گیری کند.

✅ خبرها و مسائل کارگری را در تارنمای داوطلب دنبال کنید.

اینستاگرام داوطلب
توییتر داوطلب
@davtalaborg

🔻خطاهای کنشگران و هزینه‌های فعالیت در محیط نامساعد، آنان را از فعالیت منصرف نمی‌کند

بیشتر کنشگران در برآورد زمان رسیدن به خواسته‌ها دچار خطا می‌شوند. چنین خطایی معمولا از دو گونه رویکرد ناشی می‌شود:

◾️خطای براورد نکردن زمان رسیدن به یک خواسته را معمولا می‌توان از نو-مطالبه‌گران دید. کسانی که برای اولین بار بر حسب شرایط در یک موج اعتراض صنفی، معیشتی یا مدنی براوردی از زمان مورد نیاز و اندازه فعالیت مورد نیاز برای رسیدن به خواسته‌های جمعی در نظر ندارند و با رویکرد ادامه اعلام مطالبات تا زمان رسیدن به نتیجه دست به عل جمعی می‌زنند.

◾️خطای براورد زمانی بسیار کوتاه‌تر یا اندازه فعالیت به مراتب ساده‌تر از آن‌چه واقعا برای رسیدن به تغییر مطلوب نیاز است خطای شایع‌تری در میان کنشگران است و از چنین مقایسه‌هایی ناشی می‌شود:

▫️احتمال به نتیجه رسیدن یک رفتار جمعی در محیط کنونی اجتماع در مقایسه با فعالیت در برهه‌ای دیگر
▫️احتمال به نتیجه رسیدن یک رفتار جمعی در محیط کنونی اجتماع در مقایسه با فعالیت در کشورها و محیط‌های دیگر

آماده نبودن بدنه کنشگری برای سناریوی پیگیری خواسته‌های جمعی برای زمان طولانی‌تر یا تمدید شده به نسبت براورد اعلام شده و اعلام دلسردی‌های مقطعی پس از به نتیجه نرسیدن خواسته‌ها در چهارچوب زمانی مورد انتظار، از واکنش‌های مطالبه‌گران در این شرایط است.

تغییر، یک جایگاه برازنده قامت بدنه کنشگری است که وجود ندارد ولی ساخته می‌شود
نکته مهم این جاست که مطالبه‌گران و کنشگرانی که مدتی را به مطالبه‌گری می‌گذرانند با تغییر رویکرد نتیجه‌محوری صرف و تلفیق آن با فرایندمحوری، به گونه‌ای آگاهی دست می‌یابند که برای تغییر دقیقا به چه اقداماتی نیاز است و هر کدام از آن اقدامات چه قدر ممکن است زمان ببرد. در این فرمول، کنشگران با واقعیات جامعه، گفتگو با ذی‌نفعان و رایزنی‌های طولانی میزان انرژی و زمان مورد نیاز برای ایجاد یک تغییر را می‌سنجند و سنجش‌های خود را پیوسته به واقعیت نزدیک می‌کنند.

با مرور زندگی برخی کنشگران، می‌توان دید که نه خطاها، نه دلسردی‌های ناشی از براوردهای به واقعیت‌نپیوسته، نه حتی خطرها و فشارهای محیط، نه تنها کنشگران را از فعالیت منصرف نمی‌کند بلکه آنان را نسبت به جایگاه خود هشیارتر و در مطالبه‌گری خود جدی‌تر می‌کند. گاهی یک جرقه یا حرف کافی است که کنشگرانی که به ظاهر به بی‌عملی رسیده‌اند فعال‌تر از همیشه شوند، به همین دلیل کارگزاران اقتدارگرایی تلاش می‌کنند که زمان وقوع آن را تا حد امکان به تعویق بیندازند.

✅ خبرها و مسائل کارگری را در تارنمای داوطلب دنبال کنید.

اینستاگرام داوطلب
توییتر داوطلب
@davtalaborg

◼️مرگ کارگر ۱۶ ساله به دلیل گیر کردن در چرخ‌دنده دستگاه سبدسازی
حوادث کار در نبود نظارت ایمنی تشکل‌ها کودکان را قربانی می‌کند

◼️مرگ کارگر ۱۶ ساله به دلیل گیر کردن در چرخ‌دنده دستگاه سبدسازی
حوادث کار در نبود نظارت ایمنی تشکل‌ها کودکان را قربانی می‌کند

دیروز یک کودک کار اهل دهگلان به نام مارتین حسین پناهی هنگام کار در یک واحد تولیدی در نزدیکی سنندج جان خود را از دست داد.

روز جمعه ٢٨ مهر ماه ١٤٠٢، مارتین حسین پناهی، اهل روستای تازه‌آباد بخش مرکزی دهگلان در یک کارگاه سبدسازی واقع در صلوات‌آباد سنندج به داخل چرخ‌دنده افتاد و جان باخت.
مارتین حسین پناهی در حین کار با یک دستگاه سبدسازی، در اثر سانح و جانش را از دست داده است.
مارتین پناهی تنها ١۶ سال داشت. هرچند قوانین کار در ایران سن بلوغ را در پسران پانزده سال دانسته است ولی کودکان زیر هجده سال نمی‌توانند حساب بانکی باز کنند، وارد خرید و فروش شوند، قرارداد استخدام رسمی داشته باشند، پرونده شکایت باز کنند یا برای خود وکیل بگیرند.

طبق قانون ارجاع هر نوع کار اضافی و انجام کار در شب و نیز ارجاع کارهای سخت و زیان‌آور و خطرناک و حمل بار با دست، بیش از حد مجاز و بدون استفاده از وسایل مکانیکی برای کارگر نوجوان ممنوع است و در نهایت در مشاغل و کارهایی که به علت ماهیت آن یا شرایطی که کار در آن انجام می‌شود برای سلامتی یا اخلاق کارآموزان و نوجوان زیان‌آور است، حداقل سن کار ۱۸ سال تمام خواهد بود که تشخیص این امر با وزارت کار و امور اجتماعی است.

✅ خبرها و مسائل کارگری را در تارنمای داوطلب دنبال کنید.

اینستاگرام داوطلب
توییتر داوطلب
@davtalaborg