This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ای مرغ آفتاب!
با خود مرا ببر به دیاری که همچو باد
آزاد و شاد، پای به هر جا توان نهاد!
گنجشک پر شکستۀ باغِ محبّتم
تا کی در این بیابان، سر زیر پر نهم!
با خود مرا ببر به چمنزارهای دور
شاید به یک درخت رسم، نغمه سر دهم...!
من بیقرار و تشنۀ پروازم
تا خود کجا رسم به هم آوازم...!
امّا... بگو کجاست؟
آنجا که، زیر بال تو_ در عالم وجود
یک دم به کام دل
بالی توان گشود
اشکی توان فشاند
شعری توان سرود.
#فریدون_مشیری
#عصرتان_بزیبایی_دوستیهای_ماندگار
با خود مرا ببر به دیاری که همچو باد
آزاد و شاد، پای به هر جا توان نهاد!
گنجشک پر شکستۀ باغِ محبّتم
تا کی در این بیابان، سر زیر پر نهم!
با خود مرا ببر به چمنزارهای دور
شاید به یک درخت رسم، نغمه سر دهم...!
من بیقرار و تشنۀ پروازم
تا خود کجا رسم به هم آوازم...!
امّا... بگو کجاست؟
آنجا که، زیر بال تو_ در عالم وجود
یک دم به کام دل
بالی توان گشود
اشکی توان فشاند
شعری توان سرود.
#فریدون_مشیری
#عصرتان_بزیبایی_دوستیهای_ماندگار