This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
من فکر میکنم خداوند قبل از خلقت #زنها دستهایش را با بهارنارنج شسته،
بعد تمام گلهای بهشت را بوییده،
نشسته خوش آب و هواترین نقطهی آسمان و در حالی که دمنوش مهتاب و انجیر مینوشیده و به الزام وجود عشق و وجود یک نگهبان تمام وقت برای آن و به سفیر زیبایی تمام بهشت در زمین و نیاز تمام غنچههای روییده و نروییده و آدمهای به دنیا آمده و نیامده، به معجزهای بهنام مادر خواهر دختر، فکر میکرده، طرح وجود #زن به دلش افتاده...
بعد در حالی که دستهایش بوی بهارنارنج میداده و نفسش بوی مهتاب و انجیر میداده #زن را خلق کرده
بعد با خودش گفته:
این همان شعبهی سیار بهشت است روی زمین، همان نگهبانِ تمام وقتِ نازک اما سرسخت "عشق"...
خدا دیگر خیالش راحت شد؛
نه دیگر مردی برای رفتن به سر کار خواب میماند، نه طفلی بیآغوش میماند، نه دلی از مهر دور میماند، نه کار عشق لحظهای لنگ میماند و نه دنیا لحظهای از زیبایی و معجزه وا میماند.
تقدیم به تمام #زنان سرزمینم
بعد تمام گلهای بهشت را بوییده،
نشسته خوش آب و هواترین نقطهی آسمان و در حالی که دمنوش مهتاب و انجیر مینوشیده و به الزام وجود عشق و وجود یک نگهبان تمام وقت برای آن و به سفیر زیبایی تمام بهشت در زمین و نیاز تمام غنچههای روییده و نروییده و آدمهای به دنیا آمده و نیامده، به معجزهای بهنام مادر خواهر دختر، فکر میکرده، طرح وجود #زن به دلش افتاده...
بعد در حالی که دستهایش بوی بهارنارنج میداده و نفسش بوی مهتاب و انجیر میداده #زن را خلق کرده
بعد با خودش گفته:
این همان شعبهی سیار بهشت است روی زمین، همان نگهبانِ تمام وقتِ نازک اما سرسخت "عشق"...
خدا دیگر خیالش راحت شد؛
نه دیگر مردی برای رفتن به سر کار خواب میماند، نه طفلی بیآغوش میماند، نه دلی از مهر دور میماند، نه کار عشق لحظهای لنگ میماند و نه دنیا لحظهای از زیبایی و معجزه وا میماند.
تقدیم به تمام #زنان سرزمینم