به روزگار شیرین رفاقت سفرهی خنده بگسترید و نان شادمانی قسمت کنید.
به شبنم این بهانههای کوچک است که در دل، سپیده میدمد و جان تازه میشود.
#جبران_خلیل_جبران
به شبنم این بهانههای کوچک است که در دل، سپیده میدمد و جان تازه میشود.
#جبران_خلیل_جبران
#عشق
همانطور که تاج بر سرتان می گذارد
بر صلیب تان نیز می کشد
عشق
همانطور که شما را می پروراند
شاخ و برگتان را نیز میزند و هرس می کند
عشق
شما را چون خوشه های گندم دسته می کند
آنگاه می کوبدتان تا برهنه شوید
به غربال بادتان می دهد
تا که از پوسته آزاد شوید
سپس در آتش قدسیش گرمتان می کند
تا که نانی مقدس شوید برای ضیافت بزرگ خداوند
عشق با شما چنین میکند
تا رازهای دل خود را بدانید
و بدین سان به پاره ای از قلب بزرگ زندگی بدل شوید
#جبران_خلیل_جبران
همانطور که تاج بر سرتان می گذارد
بر صلیب تان نیز می کشد
عشق
همانطور که شما را می پروراند
شاخ و برگتان را نیز میزند و هرس می کند
عشق
شما را چون خوشه های گندم دسته می کند
آنگاه می کوبدتان تا برهنه شوید
به غربال بادتان می دهد
تا که از پوسته آزاد شوید
سپس در آتش قدسیش گرمتان می کند
تا که نانی مقدس شوید برای ضیافت بزرگ خداوند
عشق با شما چنین میکند
تا رازهای دل خود را بدانید
و بدین سان به پاره ای از قلب بزرگ زندگی بدل شوید
#جبران_خلیل_جبران
بهار عمر، ملاقات دوستداران است
چه حظ کند خضر از عمر جاودان تنها؟
خانهام میگويد: ترکم مکن که گذشتهات در من نهفته است،
راه نيز میگويد: در پی من بيا که آيندهات منم.
اما من به خانه و راه میگويم:
مرا گذشته و آيندهای نيست؛
اگر بمانم، در ماندنم رفتن است
و اگر بروم، در رفتنم ماندن!
ماسه و کف
#جبران_خليل_جبران
چه حظ کند خضر از عمر جاودان تنها؟
خانهام میگويد: ترکم مکن که گذشتهات در من نهفته است،
راه نيز میگويد: در پی من بيا که آيندهات منم.
اما من به خانه و راه میگويم:
مرا گذشته و آيندهای نيست؛
اگر بمانم، در ماندنم رفتن است
و اگر بروم، در رفتنم ماندن!
ماسه و کف
#جبران_خليل_جبران
نظر به سوره نور است و دل به آیه فتح
به فال روی تو چون واکنند قران را...
به روزگار شیرین رفاقت سفرهی خنده بگسترید و نان شادمانی قسمت کنید.
به شبنم این بهانههای کوچک است که در دل، سپیده میدمد و جان تازه میشود.
#جبران_خلیل_جبران
به فال روی تو چون واکنند قران را...
به روزگار شیرین رفاقت سفرهی خنده بگسترید و نان شادمانی قسمت کنید.
به شبنم این بهانههای کوچک است که در دل، سپیده میدمد و جان تازه میشود.
#جبران_خلیل_جبران
آنگاه كشيش پيري پيامبر را گفت از دين بگو
و او چنين پاسخ داد :
و چون خدای را طلب كنيد از چيستان و معمّا دست بشوييد .
نيّت ديدار اگر كنيد...
باز در آسمان بنگريد و او را نظاره كنيد كه بر ابرها میگذرد ، در امتداد آذرخش دست برآرد و به همراه باران فرو بارد .
نگاه كنيد ، اين اوست كه در لبان هر گل میخندد ، به قامت هر درخت بَر میشود و در نبض هر برگ میلرزد...
... المیترا گفت: با ما از "مهر" سخن بگو.
پس پیامبر سر برداشت و مردمان را نگریست، و سکوت آنها را فرا گرفت. و او به
صدای بلند گفت:
هنگامی که مهر شما را فرا می خوانَد، از پی اش بروید،
اگرچه راهش دشوار و ناهموار است.
و چون بال هایش شما را در بر می گیرند،
وا بدهید،
اگرچه شمشیری در میان پرهایش نهفته باشد و شما را زخم برسانَد.
و چون با شما سخن می گوید او را باور کنید،
اگرچه صدایش رؤیاهای شما را برهم زند،
چنان که باد شمال باغ را ویران می کند.
همچنان که می پروراندَ، هَرَس می کند.
همچنان که از قامتِ شما بالا می رود و نازک ترین شاخه هاتان را که در آفتاب
می لرزند نوازش می کند،
به ریشه هاتان که در خاک چنگ انداخته اند فرود می آید و آن ها را تکان می دهد.
شما را مانند بافه های جو در بغل می گیرد.
شما را می کوبد تا برهنه کند.
شما را می بیزد تا از خس جدا سازد.
شما را می ساید تا سفید کند.
شما را می وَرزَد تا نرم شوید؛...
همهی این کارها را مهر با شما می کند تا رازهای دلِ خود را بدانید، و با این دانش به
پاره ای از دلِ زندگی مبدل شوید.
اما اگر از روی ترس فقط در پی آرامِ مهر و لذتِ مهر باشید،
پس آنگاه بهتر آن است که تنِ برهنی خود را بپوشانید و از زمین خرمن کوبیِ
مهر دور شوید،
و به آن جهان بی فصلی بروید که در آن می خندید،
اما نه خندهی تمام را،
و می گریید،
اما نه تمام اشک را.
مهر چیزی نمی دهد مگر خود را، و چیزی نمی گیرد مگر از خود.
مهر تصرف نمی کند، و به تصرف در نمی آید؛ زیرا که مهر بر پایهی مهر پایدار است.
هنگامی که مهر می ورزید مگویید «خدا در دلِ من است» ، بگویید «من در دلِ خدا هستم»...
#جبران خلیل جبران
و او چنين پاسخ داد :
و چون خدای را طلب كنيد از چيستان و معمّا دست بشوييد .
نيّت ديدار اگر كنيد...
باز در آسمان بنگريد و او را نظاره كنيد كه بر ابرها میگذرد ، در امتداد آذرخش دست برآرد و به همراه باران فرو بارد .
نگاه كنيد ، اين اوست كه در لبان هر گل میخندد ، به قامت هر درخت بَر میشود و در نبض هر برگ میلرزد...
... المیترا گفت: با ما از "مهر" سخن بگو.
پس پیامبر سر برداشت و مردمان را نگریست، و سکوت آنها را فرا گرفت. و او به
صدای بلند گفت:
هنگامی که مهر شما را فرا می خوانَد، از پی اش بروید،
اگرچه راهش دشوار و ناهموار است.
و چون بال هایش شما را در بر می گیرند،
وا بدهید،
اگرچه شمشیری در میان پرهایش نهفته باشد و شما را زخم برسانَد.
و چون با شما سخن می گوید او را باور کنید،
اگرچه صدایش رؤیاهای شما را برهم زند،
چنان که باد شمال باغ را ویران می کند.
همچنان که می پروراندَ، هَرَس می کند.
همچنان که از قامتِ شما بالا می رود و نازک ترین شاخه هاتان را که در آفتاب
می لرزند نوازش می کند،
به ریشه هاتان که در خاک چنگ انداخته اند فرود می آید و آن ها را تکان می دهد.
شما را مانند بافه های جو در بغل می گیرد.
شما را می کوبد تا برهنه کند.
شما را می بیزد تا از خس جدا سازد.
شما را می ساید تا سفید کند.
شما را می وَرزَد تا نرم شوید؛...
همهی این کارها را مهر با شما می کند تا رازهای دلِ خود را بدانید، و با این دانش به
پاره ای از دلِ زندگی مبدل شوید.
اما اگر از روی ترس فقط در پی آرامِ مهر و لذتِ مهر باشید،
پس آنگاه بهتر آن است که تنِ برهنی خود را بپوشانید و از زمین خرمن کوبیِ
مهر دور شوید،
و به آن جهان بی فصلی بروید که در آن می خندید،
اما نه خندهی تمام را،
و می گریید،
اما نه تمام اشک را.
مهر چیزی نمی دهد مگر خود را، و چیزی نمی گیرد مگر از خود.
مهر تصرف نمی کند، و به تصرف در نمی آید؛ زیرا که مهر بر پایهی مهر پایدار است.
هنگامی که مهر می ورزید مگویید «خدا در دلِ من است» ، بگویید «من در دلِ خدا هستم»...
#جبران خلیل جبران
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
و اکنون با تو بگویم که کار با عشق چیست؟
کار با عشق آن است که پارچهای را با تار و پود قلب خویش ببافی، بدین امید که معشوقِ تو آن را بر "تن" خواهد کرد.
کار با عشق آن است که خانهای را با خشتِ "محبت" بنا کنی، بدین امید که محبوبِ تو در آن زندگی خواهد کرد.
کار با عشق آن است که دانهای را با لطف و مهربانی بکاری و حاصل آن را با لذت درو کنی، چنانکه گویی معشوقِ تو آن را "تناول" خواهد کرد.
و بالاخره کار با عشق آن است که هر چیز را با "نَفَسِ خویش جان دهی" و بدانی که تمام پاکان و قدیسان عالم در "کار تو" مینگرند.
#جبران خلیل جبران
#پنجره دلتان به سلام گشوده باد
#بامداد چهارشنبه شادمانه
#گل لبخند شادی آفرین چهار فصل دلتان🙋♀️🙋
کار با عشق آن است که پارچهای را با تار و پود قلب خویش ببافی، بدین امید که معشوقِ تو آن را بر "تن" خواهد کرد.
کار با عشق آن است که خانهای را با خشتِ "محبت" بنا کنی، بدین امید که محبوبِ تو در آن زندگی خواهد کرد.
کار با عشق آن است که دانهای را با لطف و مهربانی بکاری و حاصل آن را با لذت درو کنی، چنانکه گویی معشوقِ تو آن را "تناول" خواهد کرد.
و بالاخره کار با عشق آن است که هر چیز را با "نَفَسِ خویش جان دهی" و بدانی که تمام پاکان و قدیسان عالم در "کار تو" مینگرند.
#جبران خلیل جبران
#پنجره دلتان به سلام گشوده باد
#بامداد چهارشنبه شادمانه
#گل لبخند شادی آفرین چهار فصل دلتان🙋♀️🙋
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
به شما گفته اند که زندگی تاریکی ست، و شما از فرط خستگی آنچه را خستگان می گویند تکرار می کنید.
من به شما می گویم که زندگی به راستی تاریکی ست، مگر آن که شوقی باشد،
و شوق همیشه کور است، مگر آن که دانشی باشد،
و دانش همیشه بیهوده ست، مگر آن که کاری باشد،
و کار همیشه تهی ست، مگر آن که مهری باشد؛
و هرگاه با مهر کار کنید خود را به خویشتن خویش می بندید، و به یکدیگر، و به خداوند خود.
#جبران_خلیل_جبران
#سلام_معبر_دوستیست
به تمام خورشید دلان شب شکن ، #درود...
به تمام منور دیدگان ساده وصادق ، #سلام
من به شما می گویم که زندگی به راستی تاریکی ست، مگر آن که شوقی باشد،
و شوق همیشه کور است، مگر آن که دانشی باشد،
و دانش همیشه بیهوده ست، مگر آن که کاری باشد،
و کار همیشه تهی ست، مگر آن که مهری باشد؛
و هرگاه با مهر کار کنید خود را به خویشتن خویش می بندید، و به یکدیگر، و به خداوند خود.
#جبران_خلیل_جبران
#سلام_معبر_دوستیست
به تمام خورشید دلان شب شکن ، #درود...
به تمام منور دیدگان ساده وصادق ، #سلام