بيدارزنى
Photo
🟣 گزارشی از زنان کولبر: مزد ۳۰۰ هزار تومان، مرگ همیشه در کمین است
سکوت همه را به اسارت بُرده. صدای خِشخِش برفها زیر کفشها تنها ملودی است. صدای نفسها هم هرازگاهی سکوت را به عقب میراند. نفسهای به تنگ آمده از سنگینی و سرمای هوا. دلشوره خانه کرده در چشمهایی که سفیدی برف را میپایند. از دور قابل شناسایی نیستند، معلوم نیست اویی که زیر کوله سبز زانو خم کرده «ساریسا»ست یا «ژینا».
صورتها با روسریها، قاب گرفته شدهاند. تنها خزیدهاند زیر چند لایه لباس ضخیم برای در امان ماندن از سرما. چادرها دور کمرها تاب خوردهاند برای راست کردن قامتشان شاید هم حفاظی باشند در برابر سرما؛ اما همگی کمر خم کردهاند. شالهای بافت هم دور پاها پیچاند تا نزدیکی زانوها. یکی تلویزیونی را به دوش میکشد؛ تلویزیون یکی از خانههای دور در شهری دورتر را. آن یکی زیر بار یخچال قامتش دوتا شده. کاروان اسباب خانه است که از میان برفها راه باز میکند برای چندرغازی که انتظارش را میکشد.
زنان محصورشده در لباسهای ضخیم و مردانه بار اجبار را بر دوش میکشند تا رسیدن به مقصد. نفس در سینه حبس میکنند برای تمام کردن سربالایی. بعد نوبت به کورهراهها میرسد؛ مسیرهای جاخوش کرده در سینه کوه. اینجا جای لغزش نیست. دستها از بارها کَنده میشوند و از هر صخرهای که نزدیک باشد آویزان میشوند. پاها روی هر لَبهای که دوام داشته باشد، جاگیر میشوند.
اینجا نامش قتلگاه است؛ جانهای بسیاری گرفته تا هراس بیندازد بر دل مسافرانش. سینه کوه را که بالا بیایند، کمی آن طرفتر نوبت به سرازیری میرسد. کولههای کَنده شده از جانشان سُر داده میشوند برای رسیدن به آن پایین. بعد از کولهها نوبت خودشان است تا کمی به زانوهایشان استراحت بدهند و سرسرهبازی روی برف را مزهمزه کنند.
▪️منبع: گزارش لیلا مهداد در «شهروند»
#زنان_کولبر #فقر_و_تبعیض
@bidarzani
سکوت همه را به اسارت بُرده. صدای خِشخِش برفها زیر کفشها تنها ملودی است. صدای نفسها هم هرازگاهی سکوت را به عقب میراند. نفسهای به تنگ آمده از سنگینی و سرمای هوا. دلشوره خانه کرده در چشمهایی که سفیدی برف را میپایند. از دور قابل شناسایی نیستند، معلوم نیست اویی که زیر کوله سبز زانو خم کرده «ساریسا»ست یا «ژینا».
صورتها با روسریها، قاب گرفته شدهاند. تنها خزیدهاند زیر چند لایه لباس ضخیم برای در امان ماندن از سرما. چادرها دور کمرها تاب خوردهاند برای راست کردن قامتشان شاید هم حفاظی باشند در برابر سرما؛ اما همگی کمر خم کردهاند. شالهای بافت هم دور پاها پیچاند تا نزدیکی زانوها. یکی تلویزیونی را به دوش میکشد؛ تلویزیون یکی از خانههای دور در شهری دورتر را. آن یکی زیر بار یخچال قامتش دوتا شده. کاروان اسباب خانه است که از میان برفها راه باز میکند برای چندرغازی که انتظارش را میکشد.
زنان محصورشده در لباسهای ضخیم و مردانه بار اجبار را بر دوش میکشند تا رسیدن به مقصد. نفس در سینه حبس میکنند برای تمام کردن سربالایی. بعد نوبت به کورهراهها میرسد؛ مسیرهای جاخوش کرده در سینه کوه. اینجا جای لغزش نیست. دستها از بارها کَنده میشوند و از هر صخرهای که نزدیک باشد آویزان میشوند. پاها روی هر لَبهای که دوام داشته باشد، جاگیر میشوند.
اینجا نامش قتلگاه است؛ جانهای بسیاری گرفته تا هراس بیندازد بر دل مسافرانش. سینه کوه را که بالا بیایند، کمی آن طرفتر نوبت به سرازیری میرسد. کولههای کَنده شده از جانشان سُر داده میشوند برای رسیدن به آن پایین. بعد از کولهها نوبت خودشان است تا کمی به زانوهایشان استراحت بدهند و سرسرهبازی روی برف را مزهمزه کنند.
▪️منبع: گزارش لیلا مهداد در «شهروند»
#زنان_کولبر #فقر_و_تبعیض
@bidarzani
📌روایتی از تبعیضها و فشارها بر «پرستاران زن»
🟡 گفتگوی ویژه با #زنان_پرستار، پیرامون تجمع اخیر پرستارانْ مقابل ساختمان وزارت بهداشت، وضعیت بیثباتکاری، معیشت و تبعیض جنسیتی علیه زنان پرستار
#بیدارزنی: شاغلان بهداشت و درمان، بهخصوص پرستاران، از آبان سال ۹۸، بهشدت درگیر یک همهگیری جهانی به نام ویروس« کرونا» شدند که جان بسیاری را ستانده و هنوز هم جانهای بسیاری را تهدید میکند. پرستاران در صف مقدم مبارزه با مرگومیر ناشی از این ویروس بودهاند. با شیوع ویروس، آنها در بیمارستانهایشان در چند شیفت متوالی کار کردهاند؛ تعداد بالای مرگومیر بیمارانشان را تاب آوردهاند؛ مشکلات روحی زیادی را متحمل شدهاند و طبق گزارشها تعداد ۴۰۰ پرستار بهدلیل مشکلات ریوی از چرخهی درمان خارج شدهاند[۱]. این فقط بخشی از مصائب شغلی آنهاست.
بسیاری از آنها، بهخصوص در اوایل بحران کرونا، تا چندین روز از دیدن فرزندان، پدر، مادر و خانوادهی خود محروم ماندند. در اوج این بیماری، برخی از آنها حداقل روزی بیست گواهی فوت مینوشتند که منجر به آمار بالای افسردگی و اضطراب در میان آنها شد. مشکلات معیشت، گرانی و آمار بالای تورم و مشکلات مربوط به مسکن نیز در این مدت آنها را آسیبپذیرتر کرده است.
▪️مدتی پیش، آنها موفق شدند تجمعی را در مقابل ساختمان وزارت بهداشت شکل دهند که تقریباً از سراسر کشور گرد آمده بودند. دو خواستهی عمده در این تجمع هم بر روی بنرها و هم در شعارهایشان دیده میشد: تبدیل وضعیت نیروهای قراردادی و برقراری فوقالعاده خاص برای شاغلان در مراکز بهداشتی درمانی و دانشگاههای علوم پزشکی کشور.
🟣 به همین بهانه با چند تن از زنان شاغل در این حوزه مصاحبه کردهایم. آنها از شرایط زندگی کاری و خانوادگی خود و اینکه چگونه به صفوف مطالبهگری این صنف پیوستهاند، میگویند.
از متن: «مریم» از شیفتهای طولانی، تعداد بالای مرگومیر و بغضی که دائم در گلوی کادر سلامت است میگوید. او پرستاری است که از سال ۹۰ تا کنون بهصورت قراردادی کار میکند.
او تصریح میکند: «با همهی این کمبود نیروی پرستار و نیازی که بیمارستانها دارند، تعداد زیادی از ما دارای ثبات شغلی نیستیم و هنوز، هرساله، ما قراردادیها را گزینش میکنند. این یعنی هربار ممکن است برای ادای توضیح به مدیریت گزینش برویم و مثلاً بگوییم چرا با فلان همکار مرد در حال خندیدن دیده شدهایم و یا چرا آرایش میکنیم یا چرا مقنعهمان عقب است و موهایمان دیده میشود.»
مریم ادامه میدهد: «واقعیت این است که در محیط کارِ ما، همیشه امکان تأمین خواستههای آنها وجود ندارد؛ تقصیر من نیست که موقع کار با این ماسکها و این گانها و دستکشها، امکان مرتب کردن این مقنعهی روی سرم، آنطور که آنها انتظار دارند، وجود ندارد. ما در محیط کارمان آنقدر استرس و نگرانی و آه و نالههای مریض داریم که این بیثباتی هرساله و گاهی هر شش ماه فقط بر استرس ما دامن میزند و هربار روحمان را میخراشد.»
مریم همچنین اضافه میکند: «این فشارها بیشتر بر روی زنان است. هم جامعه و هم بهتبعآن مسئولان مربوطه، مثل گزینش و حراست، روی زنها خیلی بیشتر حساساند. وضعیت پوشش و نحوهی ارتباط ما با همکار، بیمار و همراهانشان همیشه تحت کنترل بوده است. نه اینکه رسمیها آزاد بوده باشند، بلکه لزوم تأیید مدیریت گزینش برای ما، در ابتدای هر سال، برای بستن قرارداد جدید اهمیت اساسی دارد و این موقعیتمان را بیثبات و تابع سلایق کسانی میکند که شایستگی شغلی ملاک تأیید یا عدم تأییدشان نیست. آنها بارها به ما گفتهاندکه شما نیروهای قراردادی هستید و گزینش میتواند تأییدتان نکند.»
او در ادامه ماجرای دوستی را تعریف میکند که گویا عکسهای بدون حجابش در صفحهی اینستاگرامش توسط شخصی به گزینش گزارش میشود و گزینش بهدلیل داشتن عکس بیحجاب در شبکههای مجازی قراردادش را فسخ کرده است. او تأکید میکند که «سایهی ترس از عدم تمدید قراردادمان همیشه روی سر ماست.»
مریم توضیح میدهد: «علاوه بر این موارد، ما هیچگونه حق اعتراضی به هیچ وضعیت ناخوشایندی نداریم. اگر مثلاً گفتیم چرا تعداد شیفتمان زیاد است و یا چرا حقوقمان کم است و یا حرفی حاکی از اعتراض به زبان بیاوریم، بلافاصله به ما یادآوری میکنند که شماها قراردادی هستید و بهراحتی با یک عدم نیاز و یا هر بهانهی دیگر میتوانند قراردادمان را فسخ کنند.»
#اشتغال_زنان #پرستاران #فقر_و_تبعیض #بیثباتکاران #بهداشت_و_درمان_خصوصی
ادامهی متن را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:
https://bidarzani.com/43931
@bidarzani
🟡 گفتگوی ویژه با #زنان_پرستار، پیرامون تجمع اخیر پرستارانْ مقابل ساختمان وزارت بهداشت، وضعیت بیثباتکاری، معیشت و تبعیض جنسیتی علیه زنان پرستار
#بیدارزنی: شاغلان بهداشت و درمان، بهخصوص پرستاران، از آبان سال ۹۸، بهشدت درگیر یک همهگیری جهانی به نام ویروس« کرونا» شدند که جان بسیاری را ستانده و هنوز هم جانهای بسیاری را تهدید میکند. پرستاران در صف مقدم مبارزه با مرگومیر ناشی از این ویروس بودهاند. با شیوع ویروس، آنها در بیمارستانهایشان در چند شیفت متوالی کار کردهاند؛ تعداد بالای مرگومیر بیمارانشان را تاب آوردهاند؛ مشکلات روحی زیادی را متحمل شدهاند و طبق گزارشها تعداد ۴۰۰ پرستار بهدلیل مشکلات ریوی از چرخهی درمان خارج شدهاند[۱]. این فقط بخشی از مصائب شغلی آنهاست.
بسیاری از آنها، بهخصوص در اوایل بحران کرونا، تا چندین روز از دیدن فرزندان، پدر، مادر و خانوادهی خود محروم ماندند. در اوج این بیماری، برخی از آنها حداقل روزی بیست گواهی فوت مینوشتند که منجر به آمار بالای افسردگی و اضطراب در میان آنها شد. مشکلات معیشت، گرانی و آمار بالای تورم و مشکلات مربوط به مسکن نیز در این مدت آنها را آسیبپذیرتر کرده است.
▪️مدتی پیش، آنها موفق شدند تجمعی را در مقابل ساختمان وزارت بهداشت شکل دهند که تقریباً از سراسر کشور گرد آمده بودند. دو خواستهی عمده در این تجمع هم بر روی بنرها و هم در شعارهایشان دیده میشد: تبدیل وضعیت نیروهای قراردادی و برقراری فوقالعاده خاص برای شاغلان در مراکز بهداشتی درمانی و دانشگاههای علوم پزشکی کشور.
🟣 به همین بهانه با چند تن از زنان شاغل در این حوزه مصاحبه کردهایم. آنها از شرایط زندگی کاری و خانوادگی خود و اینکه چگونه به صفوف مطالبهگری این صنف پیوستهاند، میگویند.
از متن: «مریم» از شیفتهای طولانی، تعداد بالای مرگومیر و بغضی که دائم در گلوی کادر سلامت است میگوید. او پرستاری است که از سال ۹۰ تا کنون بهصورت قراردادی کار میکند.
او تصریح میکند: «با همهی این کمبود نیروی پرستار و نیازی که بیمارستانها دارند، تعداد زیادی از ما دارای ثبات شغلی نیستیم و هنوز، هرساله، ما قراردادیها را گزینش میکنند. این یعنی هربار ممکن است برای ادای توضیح به مدیریت گزینش برویم و مثلاً بگوییم چرا با فلان همکار مرد در حال خندیدن دیده شدهایم و یا چرا آرایش میکنیم یا چرا مقنعهمان عقب است و موهایمان دیده میشود.»
مریم ادامه میدهد: «واقعیت این است که در محیط کارِ ما، همیشه امکان تأمین خواستههای آنها وجود ندارد؛ تقصیر من نیست که موقع کار با این ماسکها و این گانها و دستکشها، امکان مرتب کردن این مقنعهی روی سرم، آنطور که آنها انتظار دارند، وجود ندارد. ما در محیط کارمان آنقدر استرس و نگرانی و آه و نالههای مریض داریم که این بیثباتی هرساله و گاهی هر شش ماه فقط بر استرس ما دامن میزند و هربار روحمان را میخراشد.»
مریم همچنین اضافه میکند: «این فشارها بیشتر بر روی زنان است. هم جامعه و هم بهتبعآن مسئولان مربوطه، مثل گزینش و حراست، روی زنها خیلی بیشتر حساساند. وضعیت پوشش و نحوهی ارتباط ما با همکار، بیمار و همراهانشان همیشه تحت کنترل بوده است. نه اینکه رسمیها آزاد بوده باشند، بلکه لزوم تأیید مدیریت گزینش برای ما، در ابتدای هر سال، برای بستن قرارداد جدید اهمیت اساسی دارد و این موقعیتمان را بیثبات و تابع سلایق کسانی میکند که شایستگی شغلی ملاک تأیید یا عدم تأییدشان نیست. آنها بارها به ما گفتهاندکه شما نیروهای قراردادی هستید و گزینش میتواند تأییدتان نکند.»
او در ادامه ماجرای دوستی را تعریف میکند که گویا عکسهای بدون حجابش در صفحهی اینستاگرامش توسط شخصی به گزینش گزارش میشود و گزینش بهدلیل داشتن عکس بیحجاب در شبکههای مجازی قراردادش را فسخ کرده است. او تأکید میکند که «سایهی ترس از عدم تمدید قراردادمان همیشه روی سر ماست.»
مریم توضیح میدهد: «علاوه بر این موارد، ما هیچگونه حق اعتراضی به هیچ وضعیت ناخوشایندی نداریم. اگر مثلاً گفتیم چرا تعداد شیفتمان زیاد است و یا چرا حقوقمان کم است و یا حرفی حاکی از اعتراض به زبان بیاوریم، بلافاصله به ما یادآوری میکنند که شماها قراردادی هستید و بهراحتی با یک عدم نیاز و یا هر بهانهی دیگر میتوانند قراردادمان را فسخ کنند.»
#اشتغال_زنان #پرستاران #فقر_و_تبعیض #بیثباتکاران #بهداشت_و_درمان_خصوصی
ادامهی متن را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:
https://bidarzani.com/43931
@bidarzani
بیدارزنی
روایتی از تبعیضها و فشارها بر پرستاران زن - بیدارزنی
با چند تن از بهیاران و پرستاران زن گفتگو کردهایم تا از شرایط زندگی کاری و خانوادگی آنها و چگونگی پیوستن به صفوف مطالبهگری بشنویم.