بيدارزنى
4.02K subscribers
5.12K photos
1.22K videos
173 files
4.18K links
«بیدارزنی» رسانه‌ای گروهی از کنشگران حقوق زنان است که در زمینه‌ی ارتقای آگاهی جامعه نسبت به برابری جنسیتی و احقاق حقوق زنان فعالیت می‌کنند.

تماس با ما:
@bidarzanitel
ایمیل:
bidarzani@gmail.com
Download Telegram
🟣 آیا ستم جنسیتی و طبقاتی در هم تنیده‌اند؟


✍🏽 سمیه رستم‌پور: «طبقه، جنسیت و بازتولید سرمایه‌داری

✍🏽 شهین غلامی: «درهم‌تنیدگی ستم جنسیتی و طبقاتی از منظر اینترسکشنالیتی»

اکثریت شرکت‌کنندگان در نظرسنجی زمانه بر این باورند که ستم طبقاتی و ستم جنسیتی در هم تنیده‌اند. سمیه رستم‌پور، پژوهشگر و فعال حوزه زنان، و شهین غلامی، پژوهشگر حوزه جنسیت، درباره درهم‌تنیدگی ستم جنسیتی و طبقاتی در نسبت با وضعیت ایران توضیح می‌دهند.


▪️سمیه رستم‌پور: «گرایش‌های چپ اینترسکشنالیتی به شکل مشخص با دست گذاشتن بر هم‌تنیدگی فرودستی طبقاتی با سرکوب جنسیتی و نژادی، از سرمایه‌داری نژادپرستانه یا سرمایه‌داری جنسیت‌زده سخن می‌گویند. باید به این موضوع توجه کرد که مناسبات مرد-پدرسالار نظامی واحد، مجزا و «خودآیین» نیست که به نحو بیرونی با مناسبات طبقاتی و استثمار پیوند خورده باشد، بلکه بازتولید نظام سرمایه‌داری به شکلی درون‌ماندگار بر ستم جنسیتی استوار است و ستم جنسیتی عنصر برسازنده بازتولید سرمایه‌داری است. این بدین معناست که رانه اجتماعی تولید و بازتولید مردسالاری مدرن، مناسبات سرمایه دارانه است، و همچنین پرداختن به تاریخ سرمایه‌داری (استثمار)، بدون لحاظ کردن انقیاد (و ستم-سلطه) جنسیتی و نظام مردسالارانه‌ای که شرط بازتولید نیروی کار است، مخدوش و یکسویه باقی می‌ماند.به عبارت دیگر، سرمایه داری بدون ستم جنسیتی قادر به شکلگیری و تداوم خود نیست. این موضوعی است که مورد بحث نظریه «بازتولید اجتماعی» (social reproduction theory) به عنوان یکی از مهمترین گرایشات فمینیسم مارکسیستی نیز است».

▪️شهین غلامی: «جامعه ایران ساختاری همگن و یکدست ندارد. تنوع گروه‌های قومیتی، مذهبی، جنسی و جنسیتی باعث می‌شود زنان از امکان‌های مادی متفاوتی برای ورود به بازار اشتغال برخوردار باشند. اغلب زنان مناطق حاشیه‌ای، که بر اساس سیاست‌های مرکزگرا از توسعه اقتصادی کمتری برخوردار و به اصطلاح «محروم‌سازی» می‌شوند، از نابرابری‌های مضاعفی هم‌چون عدم دسترسی عادلانه به آموزشِ (خصوصا آموزش عالی) رنج می‌برند و در نتیجه شانس کمتری برای ورود به بازار اشتغال دارند. فهم لیبرال و مرکزگرا عموما با نادیده گرفتن وضعیت این زنان، شانس‌های نابرابر آنان را به عواملی هم‌چون فرهنگ و سنت نسبت می‌دهد و از دولت به عنوان مهم‌ترین عامل توزیع منابع قدرت سلب مسئولیت می‌کند. قضیه آن‌جایی پیچیده‌تر می‌شود که شانس نابرابر در دسترسی به آموزش، چرخه‌ای از نابرابری‌های دیگر از جمله، ازدواج کودکان دختر، بارداری و زایمان‌های اجباری و نیز خشونت‌هایی از جمله خشونت خانگی را با خود به همراه می‌‌آورد که رهایی از آن برای اغلب زنان در این مناطق میسر نیست. تحلیل جنسیت به عنوان فاکتوری مستقل از طبقه، پیشاپیش تجربه چنین زنانی را حذف و به عبارت دقیق‌تر طرد می‌کند و به حاشیه می‌راند. اگر بخواهیم به پرسش بالا برگردیم باید بپرسیم وقتی از افزایش جذب زنان به بازار کار سخن می‌گوییم دقیقا از چه زنانی صحبت می‌کنیم؟ انتشار اخبار #فروش_موی_زنان طبقات فرودست اقتصادی در این روزها را شاید بتوان بارزترین مثال برای گیر افتادن در چرخه نابرابری و محرومیت اقتصادی دانست؛ چرخه‌ای که به هیچ عنوان در تحلیل‌های مرکزگرا که با تاکید بر آمار افزایش ورود زنان به دانشگاه، افزایش ورود آنان به بازار کار را نتیجه می‌گیرند در نظر گرفته نمی‌شود. پس همان‌گونه که جایگاه طبقاتی زنان متفاوت است، نمی‌توان از کلیتی یکدست و همگن به نام زنان حرف زد».

#اینترسکشنالیتی
#فقر_و_تبعیض #مارکسیسم_فمینیسم



ادامه‌ی متن را در لینک زیر بخوانید:


https://bit.ly/3mN6kfy


@bidarzani