بيدارزنى
4.26K subscribers
5.69K photos
1.27K videos
180 files
4.28K links
«بیدارزنی» رسانه‌ای گروهی از کنشگران حقوق زنان است که در زمینه‌ی ارتقای آگاهی جامعه نسبت به برابری جنسیتی و احقاق حقوق زنان فعالیت می‌کنند.

تماس با ما:
@bidarzanitel
Download Telegram
کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام
Photo
🔴 کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» با پیوستن زندان یزد در هفته هفتاد و هفتم، به ۴۸ زندان گسترش یافت.

در این هفته از کارزار، همچنان صدای اعتراض علیه اعدام و قتل حکومتی در زندان‌های ولایت فقیه بلند است.
در تازه‌ترین اخبار، برای سه زندانی سیاسی فرشاد اعتمادی‌فر، مسعود جامعی و علیرضا مرداسی، هر کدام دو بار حکم اعدام توسط شعبه یک «بی‌دادگاه» انقلاب اهواز صادر شده است. همچنین در روزهای اخیر، سه زندانی سیاسی‌–‌عقیدتی محکوم به اعدام از هم‌وطنان عرب به نام‌های علی مجدم، معین خنفری و محمدرضا مقدم در اهواز به سلول انفرادی منتقل شده‌اند و متأسفانه در خطر اجرای حکم اعدام قرار دارند. بی‌خبری کامل از وضعیت این سه زندانی، بر نگرانی‌های خانواده‌های آن‌ها افزوده است.
بی‌خبری از وضعیت این سه زندانی و ده‌ها زندانی دیگر، خطر «ناپدیدسازی قهری» را به‌شدت به‌ همراه دارد؛ اتفاقی که در گذشته بسیار شاهد آن بوده‌ایم.

خانم مای ساتو، گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور حقوق بشر ایران، با ابراز نگرانی از وضعیت سه زندانی عرب اهوازی، بار دیگر زنگ خطر بین‌المللی در مورد موج سرکوب در ایران را به صدا درآورده است. این هشدارها باید به مطالبه‌ای عمومی برای توقف فوری اعدام‌ها بدل شود.

هم‌زمان، اعاده دادرسی مهدی حسنی و بهروز احسانی، دو زندانی سیاسی محکوم به اعدام، برای چهارمین‌ بار رد شده است؛ این در حالی است که پرونده آن‌ها با ابهامات جدی حقوقی همراه بوده و پیش‌تر نیز با بهانه «سرّی بودن» پرونده، مانع دسترسی وکیل به جزئیات آن شده‌اند؛ عملی که خلاف قانون است.
اعدام‌ها در ماه تیر نیز بار دیگر شتاب گرفته است. تنها در تیرماه تاکنون، دست‌کم ۴۴ تن، از جمله یک زن هم‌وطن‌مان، اعدام شده‌اند. دو نفر از آن‌ها در ملأ عام در شهرهای میاندوآب و بوکان به دار آویخته شدند؛ یعنی هر روز دو نفر اعدام شده‌اند، و این تنها اعدام‌هایی است که رسانه‌ای شده‌اند. این‌ها صحنه‌های ارعاب و قدرت‌نمایی حکومتی است که از هر سو با بحران مواجه است و اعدام در ملأ عام را ابزار مهار قیام و خشم عمومی کرده است.

بنابر اخبار رسیده، در ادامه گسترش کارزار مردمی «نه به اعدام»، جمعی از زندانیان زندان یزد نیز به‌عنوان چهل‌وهشتمین زندان به جمع کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» پیوسته‌اند. امری که نشانگر بیداری و عزم مردم برای ایستادگی در برابر ماشین مرگ حکومت قرون‌وسطایی است.

خانواده‌های محکومان به اعدام و دادخواهان، با وجود فشارهای امنیتی فزاینده، همچنان برای نجات جان عزیزان‌شان هر هفته همراه با کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» فریاد می‌زنند. اعضای این کارزار ضمن محکومیت این فشارهای حکومتی بر خانواده‌های دادخواه، از مردم آزادی‌خواه سراسر ایران می‌خواهند که بساط این سرکوبگران جانی در صحنه‌های اعدام در ملأ عام را برهم بزنند؛ آن‌ها را به صحنه‌های مقاومت و افشاگری تبدیل کنند.

مردم شریف ایران! فریاد و اعتراض شما می‌تواند پرده از چهره جنایت‌کارانه این نظام ضد انسانی بردارد و صدای قربانیان را زنده نگه دارد.
ما مصرانه از همه می‌خواهیم خانواده‌های زندانیان محکوم به اعدام و دادخواه را تنها نگذارند.
قدرت ما در همبستگی و اتحاد ماست و بی‌شک بساط سرکوب و اعدام را جارو خواهیم کرد.

زندانیان در کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» در هفته هفتاد و هفتم، سه‌شنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۴، در ۴۸ زندان زیر در اعتصاب غذا می‌باشند:
زندان قزلحصار (واحد ۳ و ۴)، زندان مرکزی کرج، زندان فردیس کرج، زندان تهران بزرگ، زندان قرچک، زندان خورین ورامین، زندان چوبیندر قزوین، زندان اهر، زندان اراک، زندان خرم‌آباد، زندان یاسوج، زندان اسدآباد اصفهان، زندان دستگرد اصفهان، زندان شیبان اهواز، زندان سپیدار اهواز (بند زنان و مردان)، زندان نظام شیراز، زندان عادل‌آباد شیراز (بند زنان و مردان)، زندان فیروزآباد فارس، زندان زاهدان (بند زنان)، زندان برازجان، زندان رامهرمز، زندان بهبهان، زندان بم، زندان کهنوج، زندان طبس، زندان مشهد، زندان گنبدکاووس، زندان قائم‌شهر، زندان رشت (بند مردان و زنان)، زندان رودسر، زندان حویق تالش، زندان ازبرم لاهیجان، زندان دیزل‌آباد کرمانشاه، زندان اردبیل، زندان تبریز، زندان ارومیه، زندان سلماس، زندان خوی، زندان نقده، زندان میاندوآب، زندان مهاباد، زندان بوکان، زندان سقز، زندان بانه، زندان مریوان، زندان سنندج، زندان کامیاران، و زندان یزد.

هفته هفتاد و هفتم – ۲۴ تیر ۱۴۰۴
#کارزار_سه‌شنبه‌های_نه_به_اعدام


#کارزار_سه_شنبه_های_نه_به_اعدام
#نه_به_اعدام
🟣 بی‌اطلاعی از وضعیت سارا گوهری، دانشجوی افغانستانی بازداشت شده در مرز تایباد

سارا گوهری، ۲۹ ساله، ساکن تهران و دانشجوی جامعه‌شناسی دانشگاه تهران روز ۱۵ تیرماه در مرز تایباد توسط نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی بازداشت شده است.

بنا بر اطلاع‌رسانی دوستان و نزدیکان وی، سارا گوهری پیش از بازداشت در صفحه اینستاگرام خود اعلام کرده بود قصد دارد برای جمع‌آوری روایت‌ها و انجام پژوهشی مستقل درباره وضعیت مهاجران افغانستانی به مرز تایباد سفر کند.

خانواده سارا گوهری با گذشت ۱۰ روز از بازداشت، همچنان از محل نگهداری و وضعیت سلامتی او بی‌خبر هستند.

بر اساس اطلاعات موجود، این بازداشت بدون ارائه حکم قضایی صورت گرفته است. عدم برقراری تماس با خانواده و بی‌اطلاعی از نهاد بازداشت‌کننده و اتهامات مطروحه علیه وی، نگرانی‌ها پیرامون جان و سلامت او را افزایش داده است.

#ژن_ژيان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری

@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 بیانیه‌ی فعالان زنان ایران علیه اخراج مهاجران افغانستانی


مرز، ملیت، طبقه، جنسیت: ما علیه سیاست حذف می‌ایستیم

«در هفته‌های اخیر و در پی تجاوز اسرائیل، حکومت به‌دنبال بازسازی نوعی انسجام داخلی از طریق دیگری‌سازی است و پناهندگان، مهاجران و ایرانیان افغانستانی‌تبار باردیگر قربانی این فرافکنی سیاسی شده‌اند. سرکوب، به‌جای پاسخگویی و حرکت به سمت بازسازی امکان هم‌زیستی، مسیر همیشگی حاکمیت برای انحراف از بحران‌های ساختاری است.

ما، جمعی از فعالان حقوق زنان، با خشم و هشدار، سیاست‌های فزاینده‌ی اخراج مهاجران افغانستانی از ایران را محکوم می‌کنیم. آنچه تحت عنوان «ساماندهی اتباع غیرمجاز» معرفی می‌شود، در واقع پروژه‌ای هدفمند برای حذف بدن‌های به‌حاشیه‌رانده‌شده، سرکوب سیاسی، و بازتولید نظم ملی و جنسیتی در ایران است.

تقاطع ستم، و بار مضاعف بر دوش زنان

در میان همه‌ی مهاجران، زنان افغانستانی در موقعیتی به‌غایت آسیب‌پذیر قرار دارند. بسیاری از آنان در ایران در خانه‌ها، کارگاه‌ها و مزارع در شرایطی بی‌ثبات، بدون بیمه و بدون حمایت قانونی کار کرده‌اند. زنان سرپرست خانوار با اخراج به افغانستان با وضعیت فاجعه‌بارتری دست به گریبان خواهند بود. آنها به کشوری بازگردانده می‌شوند که در آن اجازه‌ی کار ندارند و از تأمین معیشت محروم‌اند. زنی که تنها نان‌آور خانواده است، در افغانستانِ تحت سلطه‌ی طالبان، راهی برای زنده ماندن خود و فرزندانش نخواهد داشت.

دخترانی که در مدارس ایرانی بزرگ شده‌اند، اکنون به کشوری رانده می‌شوند که در آن آموزش برایشان ممنوع است.

اخراج برای زنان فقط تغییر جغرافیا نیست؛ بازگشت اجباری‌ست به سیستمی زن‌ستیز که آن‌ها را از ابتدایی‌ترین حقوق انسانی محروم می‌کند.

برای بسیاری از اخراج‌شدگان، «بازگشت» معنایی ندارد. برخی در ایران به دنیا آمده‌اند و خانه‌ای جز اینجا نمی‌شناسند. برخی دیگر، با وجود تولد در افغانستان، پس از سال‌ها زندگی در ایران ریشه‌های تازه‌ای پیدا کرده‌اند: شبکه‌های اجتماعی، مدرسه‌ی فرزندان، امنیت نسبی یا شغلی که با زحمت به‌دست آمده. اخراج برای همه‌ی آن‌ها شکلی از تبعید، بی‌خانمانی‌ و برای برخی به معنای به خطر افتادن جان آنها ست.

♦️ما، امضاکنندگان این بیانیه اعلام می‌کنیم:

ما، در کنار مهاجران افغانستانی، به‌ویژه زنان و کودکان، ایستاده‌ایم.

ما، اخراج، تحقیر، حذف و بی‌حقوق‌سازی آنان را نه یک اقدام منفرد، که بخشی از پروژه‌ی سرکوب می‌دانیم، سرکوبی که با بدن ما، زندگی ما و آزادی ما نیز سر و کار دارد.

ما، از تمام نهادهای مدنی، دانشگاهیان، هنرمندان، روزنامه‌نگاران و فعالان اجتماعی می‌خواهیم که در برابر این «اخراج سیستماتیک دیگری‌» سکوت نکنند.

ما، بر تحقق مطالبات زیر پافشاری می کنیم، نه به عنوان امتیاز، که به مثابه حقوق بنیادین انسان‌های به حاشیه رانده شده:

توقف فوری روند اخراج‌ها و برخوردهای امنیتی با مهاجران؛

به‌رسمیت‌شناختن حق اقامت، تحصیل، اشتغال و زندگی برای تمامی مهاجران افغانستانی، به‌ویژه نسل‌هایی که در ایران متولد شده‌اند و در این سرزمین زندگی کرده‌اند؛

تضمین امنیت، آزادی و حق انتخاب برای زنان و دختران مهاجر؛

انجام بررسی مستقل درباره‌ی بازداشت‌ها، مرگ‌های مشکوک، و رفتارهای غیرقانونی و غیر بشردوستانه در فرآیند اخراج؛

رد صریح سیاست‌های دیگری‌سازی و مقابله با هرگونه گفتمان تبعیض‌آمیز مبتنی بر ملیت، جنسیت و طبقه؛

در روزگار جنبش ژن ژیان آزادی برای کرامت انسان‌های ساکن این سرزمین کنار هم می‌ایستیم.

♦️لینک برای امضا و مشاهده‌ی اسامی امضا کنندگان:

https://docs.google.com/forms/u/1/d/1do671HYanDynSYzyWKH-nIQuWjcwyD8rkEuQCVauvZo/edit?usp=drivesdk

#ژن_ژيان_ئازادی
#نه_به_فاشیسم


@bidarzani
بيدارزنى pinned «🟣 بیانیه‌ی فعالان زنان ایران علیه اخراج مهاجران افغانستانی مرز، ملیت، طبقه، جنسیت: ما علیه سیاست حذف می‌ایستیم «در هفته‌های اخیر و در پی تجاوز اسرائیل، حکومت به‌دنبال بازسازی نوعی انسجام داخلی از طریق دیگری‌سازی است و پناهندگان، مهاجران و ایرانیان افغانستانی‌تبار…»
بيدارزنى
Photo
🟣 تلاش و مقاومت زندانیان سیاسی جهت جلوگیری از ربایش سعید ماسوری


به گزارش کانون حقوق بشر ایران: «امروز چهارشنبه ۲۵ تیرماه ۱۴۰۴ - زندان قزل‌حصار کرج شاهد یک حمله ناگهانی و خشونت‌بار بود. مأموران امنیتی با یورش به بند واحد ۴ زندانیان سیاسی تلاش کردند سعید ماسوری، از قدیمی‌ترین و شناخته‌شده‌ترین زندانیان سیاسی ایران را بدون ارائه هیچ‌گونه حکم قضایی به مکان نامعلومی منتقل کنند. این حمله با مقاومت جمعی زندانیان سیاسی مواجه شد و در نهایت مأموران پس از درگیری و تنش، عقب‌نشینی کردند.

منابع مطلع از داخل زندان قزل‌حصار تأکید کرده‌اند که پس از این یورش، فضای امنیتی بسیار سنگینی بر بند زندانیان سیاسی حاکم شده است.

♦️مأموران گارد ویژه در محوطه مستقر شده‌اند و احتمال حمله دوباره برای ربودن سعید ماسوری یا سرکوب زندانیان وجود دارد.

این اقدام در شرایطی رخ می‌دهد که در هفته‌های اخیر موج تازه‌ای از سرکوب و فشار بر زندانیان سیاسی در سراسر ایران آغاز شده و مقامات قضایی و امنیتی با بهانه‌ «شرایط جنگی»، احکام اعدام و احضارهای فراقانونی را تسریع کرده‌اند.

♦️در روزهای پس از جنگ ۱۲ روزه، قوه قضاییه و سایر نهادهای امنیتی در کنار بازداشت‌های گسترده، اقدام به ربایش زندانیان سیاسی و انتقال آنان به مکان‌های نامعلوم کردند. تا کنون #ارغوان_فلاحی و #بیژن_کاظمی توسط ماموران اطلاعات به مکان‌هایی نامعلوم منتقل شدند.

♦️ اعلام رسمی قوه قضاییه مبنی بر اتخاذ سیاست حذف و سرکوب به شیوه کشتار ۶۷، بارها طی هفته‌های گذشته توسط رسانه‌های وابسته به سپاه و حکومت، منتشر شده است.

♦️در واقعیت امر، این ربایش‌های هدفمند، نه فقط تضییع حقوق ابتدایی زندانیان سیاسی، که جان آنان را نشانه گرفته است. به فریادشان برسیم.


#ژن_ژيان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری

@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 بیانیه زندانیان سیاسی قزل‌حصار در مورد نحوه گروگان‌گیری سعید ماسوری؛ استمداد و طلب یاری از مردم

مثل همیشه امروز هم با شنیدن یک خبر دیگر از فشار حداکثری حکومت به این مردم و نقض فاحش حقوق اولیه آنها صبح‌مان را شروع کردیم. این بار با آغاز وقت اداری زندان نوبت به سعید ماسوری قدیمی‌ترین زندانی سیاسی ایران رسیده بود که برای چندمین بار طعم انتقام سیستم زورگوی جمهوری اسلامی را بچشد." تبعید وی پس از ۲۵ سال حبس جانکاه به مکان نام معلوم".

با این ترفند که حفاظت و اطلاعات زندان با وی کار دارد او را از بند سیاسی بیرون کشاندند. پس از رد شدن از درب میله‌ای منتهی به دفتر ریاست واحد ۴ ماموران درب را پشت سر او قفل کردند که با توجه به تجارب تلخ گذشته سعید ماسوری پی برد که مسئله به زندان مربوط نمی‌شود و قصد جابه‌جایی وی به مکان نامعلوم را دارند. یکی از زندانیان سیاسی که همراه او بود به‌سرعت به سالن بازگشت و خبر تلاش نهادهای امنیتی برای ربودن سعید ماسوری را به ما داد. همگی به‌سرعت به سمت درب میله‌ای رفتیم و سعید را که از همراهی با ماموران سر باز زده بود آنجا یافتیم. تجمع زندانیان سیاسی پشت درب میله‌ای مسئولین زندان را به اطلاع‌رسانی غرض اصلی از بردن سعید ماسوری واداشت "تبعید به زندان یکی از استان‌های غرب یا جنوب غربی کشور".

♦️در این لحظه با باز شدن درب میله‌ای برای عبور یکی از زندانیان این فرصت به ما داده شد تا سعید را به این سمت درب بکشانیم و با سر دادن شعار او را به داخل سالن بازگردانیم. درب سالن را از داخل بستیم و با محصور کردن خود مخالفت صریح خود را با این تصمیم بزدلانه نهادهای امنیتی و شیوه برخورد گروگانگیرانه آنها اعلام کردیم. بعد از این مقاومت زندان به ما خبر داد که تبعید سعید ماسوری تا روز شنبه به تعویق افتاده اما در روز شنبه به هر وسیله‌ای این اتفاق باید بیفتد.

♦️ربودن زندانیان سیاسی و تبعید آنها به اماکن نامعلوم یکی از بارزترین مصادیق نقض حقوق بشر می‌باشد که جمهوری اسلامی از زمان تاسیس تا به امروز آن را به شکل وسیعی به کار گرفته و می‌گیرد اما در این شرایط جنگ دستاویزی دیگر برای حکومت فراهم کرده تا عرصه را بر مردم به‌ویژه زندانیان سیاسی تنگ کرده و به بهانه‌های مختلف با اعمال فشار و انواع شکنجه فضای خفقان را در کشور حاکم سازد.

♦️این در حالیست که برخی از فعالین سیاسی از جمله برخی از زندانیان سیاسی سابق ضرورت اتحاد ملی را در این شرایط مطرح نموده‌اند گویی خبر ندارند که جمهوری اسلامی طرف اصلی جنگ را مردم ایران می‌داند نه حکومت‌های بیگانه.

  فشار به مردم از زمان جنگ تا به امروز به بهانه‌های مختلف افزایش یافته است. سلب امنیت از مردم، بازداشت‌های خودسرانه و بی‌وقفه ،اتهام زنی‌های فله‌ای و فشار به زندانیان سیاسی تا حد مرگ نشان از آستین بالا زدن حکومت جهت گرفتن انتقام جنگ اخیر از مردم بی‌ سلاح است و امروز سعید ماسوری قدیمی‌ترین زندانی سیاسی حال حاضر کشور یکی از افرادی است که قرار است مزه این انتقام کور را بچشد.

ما زندانیان سیاسی زندان قزلحصار از تمام مردم آزاده می‌خواهیم که در کنار ما بایستند تا جلوی این نقض فاحش حقوق بشر در زندان را بگیریم.

اسامی :
مصطفی رمضانی، رضا محمد حسینی، لقمان امین پور، مهدی حسنی، احمدرضا حائری، اسماعیل احمدی راغب، آرشام رضایی، محمد شافعی، حمزه سواری، صلاح الدین ضیایی، ابوالحسن منتظر، میثم دهبان‌زاده، اکبر باقری، علی معزی، بهروز احسانی، سپهر امام جمعه، رضا سلمان‌زاده، اسدالله هادی و خسرو رهنما.

#ژن_ژيان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری

@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 بازداشت، بردن تا چوبه‌ی دار و شکنجه‌ی سحر ممی‌زاده فعال مدنی اهل اردبیل

سحر ممی‌زاده، فعال مدنی اهل اردبیل در تاریخ ۲۸ خرداد ۱۴۰۴ به‌شیوه‌ای خشونت‌بار توسط مامورين حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران بازداشت شده و از آن زمان تاکنون، تحت شدیدترین شکنجه‌های جسمی و روانی قرار دارد.

بر اساس اطلاع‌رسانی نزدیکان به وی: «ماموران در زمان بازداشت، با اسلحه وارد خانه او شده، اعضای خانواده را تهدید کردند و تمام تلفن‌های همراه را ضبط کردند. خانواده او تا مدت‌ها از محل نگهداری یا وضعیت جسمانی سحر هیچ اطلاعی نداشتند.

نخستین ملاقات، پس از هفته‌ها بی‌خبری، نشان داد که سحر با بدنی پر از زخم در سلول انفرادی و محیطی آلوده و غیربهداشتی نگهداری می‌شود. او در این دیدار به خانواده‌اش گفته که او را در طول بازجویی‌ها تا پای چوبه‌دار برده و سپس بازگردانده‌اند؛ اقدامی که شکنجه روانی آشکاری تلقی می‌شود»
.
سحر ممی‌زاده، ۲۹ ساله، پیش‌تر نیز در آبان ۱۴۰۳ به دلیل فعالیت‌های اعتراضی در فضای مجازی، از جمله حمایت از توماج صالحی و اشاره به نام مسعود پزشکیان، بازداشت و پس از مدتی با وثیقه آزاد شده بود.

♦️قطعی اینترنت، شرایط جنگ ۱۲ روزه و ترس و واهمه‌ی خانواده‌های بازداشت‌شدگان از اطلاع‌رسانی سریع و به‌موقع از اسامی عزیزان بازداشتی خود، روند پرونده‌سازی و اعمال اشد شکنجه‌ها را برای نهادهای امنیتی، تسهیل کرده است. در شرایطی که قوه قضاییه با بیان صریح از تسریع در پرونده‌‌سازی و اعدام فله‌ای سخن می‌گوید، در زندان‌ها و خانه‌های امن سراسر کشور نیز، این چنین فجایعی در جریان است.

#ژن_ژيان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری

@bidarzani
🟣 شش روز بازداشت و بی‌خبری از وضعیت روناک دشتی

روز یک‌شنبه بیست‌و‌دوم تیرماه ۱۴۰۴، روناک دشتی فعال مدنی اهل کامیاران توسط نیروهای امنیتی شهر کرمانشاه بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شده است. با گذشت شش روز از زمان دستگیری کماکان از سرنوشت وی اطلاعی در دسترس نیست.

عدم اطلاع از وضعیت روناک دشتی موجب افزایش نگرانی‌های خانواده شده است. همچنین نیروهای امنیتی بدون ارائه حکم قضایی اقدام به بازداشت او کرده‌اند.

♦️تا به امروز از دلایل بازداشت، ضابط پرونده، محل نگهداری و اتهامات مطروحه علیه وی اطلاعاتی در دسترس نیست.

#ژن_ژيان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری

@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🔴 طوفان توییتری برای نجات جان زندانیان در خطر
📅 جمعه ۲۷ تیر (۱۸ جولای)
🕘 ساعت:
۲۱:۳۰ به وقت ایران
۲۰:۰۰ به وقت اروپای مرکزی 🇪🇺
با هشتگ‌های:
#نجات_زندانیان
#SavePrisonersInIran
صدای کسانی باشیم که در زندان‌ها، زیر سایه اعدام و سرکوب هستند:
🟥 عرب‌های محکوم به اعدام در انتظار اجرای حکم
🟥 محاصره بند سیاسی قزلحصار، هشدار نسبت به جنایتی که در حال وقوع است
🟥 کردها و بلوچ‌ها که قربانی تبعیض و احکام و اعدام سنگین‌اند
🟥 زندان زنان قرچک؛ نماد شرایط غیرانسانی و بی‌حقوقی زنان زندانی

ما سکوت نمی‌کنیم.
شما هم صدای این زندانیان باشید.
همه با هم، در یک زمان، یک صدا.
📢 جمعه، ساعت ۲۱:۳۰ – منتظر توییت‌های شما هستیم.
بازنشر کنید، دعوت کنید، توییت بزنید!

🟡 منبع اصلی: صفحه‌ی اینستاگرام گلرخ ایرایی


@bidarzani
Forwarded from نقد
🔹نوشته‌های دریافتی 🔹

▫️ نوبت حذف «دیگری» است

نوشته‌ی: شکیبا عسگرپور

20 ژوئیه‌ 2025

🔸 اخراج هولناک هزاران مهاجر افغانستانی، شنیده شدن صدای پای فاشیسم، نه! خودِ فاشیسم است. برای حکومتی که پیش از جنگ ۱۲ روزه نیز با تعیین ضرب‌العجل تاریخ ۱۵ تیرماه از رد مرزِ ــ آن‌چه مهاجر غیرقانونی می‌نامد ــ خبر داده بود، گویی این جنگ، هم‌چون کاتالیروز یک «حذف» گسترده با تکیه بر گزاره‌ی «حفظ امنیت ملی» بود. این اخراج چند روزه، ماحصل قریب بر چهار سال بسترسازی‌ مختلف حاکمیت از طریق رسانه (با پروپاگاندایی چندوجهی)‌، بهره‌جویی از شرایط فقر گسترده و نابسامانی اقتصادی و در حقیقت، مانوری ژئوپولتیکی‌ در مرزهای شرقی و در قبال طالبان بود. تبلور این هم‌گرایی فاشیستی که به‌صورت هم‌زمان توانست طیف‌های بعضاً متخاصم سیاسی را حول یک خواست واحد ــ یعنی اخراج مهاجران افغانستانی ــ متحد کند، در دو بازه‌ی زمانی روزهای پساسرکوب قیام ژینا و در خلال جنگ ۱۲ روزه و پس از آتش‌‌بس، منسجم شد و سرانجام به وقوع پیوست.

🔸 در بخش پروپاگاندای رسانه‌ای، آن هم به‌مدد پا به میدان نهادن ارگان‌های خبری رسمی حاکمیت، نخستین قدم، تکیه بر گزاره‌هایی نظیر «تغییر بافت جمعیتی به دلیل جمعیت بالای افغانستانی‌ها در شهرهای ایران»، «آمار بالای زاد و ولد»، فوکوس چندجانبه بر امر «بزه‌کاری»، و جاسوس و عامل خراب‌کاری نامیدن افغانستانی‌ها در ایران تا مسائل اقتصادی، فرهنگی و «هویت ملی» بود.

🔸 این موارد، سرفصل‌های اصلی برنامه‌‌های ضدمهاجرتی و تخصیص بودجه‌های کلان، در اخراج مهاجران در کشورهای اروپایی و آمریکا نیز هست. به‌عنوان نمونه، پرداخت به سه مسئله‌ی اصلی تغییرات دموگرافیک، اقتصاد و امنیت جامعه، در کشوری مثل آمریکا منجر به تاسیس نهادی با هزاران کارمند و ایجنت و بودجه‌ای میلیون دلاری شده است که تمام توش و توان آن، اخراج ۲۰۰ هزار کارگر مکزیکی و سایر مهاجران بدون مدرک است. اما در جغرافیای ایران، این مدولار امنیتی/سیاسی/اقتصادی در قبال مهاجران افغانستانی با یک بسترسازی چندساله و متکی بر بحران‌های سیاسی و دست‌آخر در قالب «مطالبه‌ای ملی» به پیش رفته. اما این روند چگونه میسر شده است؟

🔸 در حالی که جهت‌گیری و گفتمان غالب حاکمیت در تمامی سال‌های گذشته، مهاجران افغانستانی را «بار اضافی بر دوش اقتصاد ملی» معرفی کرده است، اما تمامی آمار رسمی و داده‌های مالی حاکی از آن است که حضور و فروش نیروی کار ارزان‌قیمت زنان، مردان و کودکان افغانستانی ــ چه قانونی و چه آن‌چه غیرقانونی می‌نامند ــ سود هنگفت و فراوانی برای ارگان‌های اجرایی و اقتصاد کشور به هم‌راه داشته است...

🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:

https://wp.me/p9vUft-4S0

#شکیبا_عسگرپور #مهاجران_افغانستانی #نه_به_نژادپرستی #فاشیسم #دیگرستیزی

👇🏽

🖋@naghd_com
بيدارزنى
Photo
🟣 رزیتا رجایی نویسنده ساکن رشت بازداشت شد

روز شنبه ۲۸ تیر،ماه رزیتا رجایی، نویسنده‌ی ساکن رشت در پی دریافت احضاریه از شعبه ۴  بازپرسی دادسرای رشت جهت تفهیم اتهام به این شعبه مراجعه کرد.
«علیرضا بخشی‌پور» بازپرس شعبه، بعد از تفهیم اتهام برای وی قرار وثیقه ۵۰۰ میلیونی صادر و او را تا تامین وثیقه به زندان لاکان رشت منتقل کرد. همان روز خانواده با تامین وثیقه به شعبه مراجعه کردند ولی بازپرس شعبه ۴، وثیقه را نپذیرفت و پس از دو روز به خانواده اطلاع دادند که متهم تا تعیین شعبه دادگاه در زندان خواهد ماند و شعبه بازپرسی، وثیقه را قبول نمیکند.

♦️اتهام‌های رزیتا رجایی در این پرونده، تبلیغ علیه نظام، نشر اکاذیب، تردد بدون حجاب در معابر عمومی و افشای تحقیقات مقدماتی دادسرا عنوان شده است.

وی هم‌اکنون در زندان لاکان رشت است.

رزیتا رجایی پیشتر در آبان ۱۴۰۲ نیز بازداشت شده بود و در شعبه ۳ دادگاه انقلاب رشت، به چهار سال و یک ماه حبس محکوم شد که هنوز اجرایی نشده است.

#ژن_ژيان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری

@bidarzani
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🟣 به نام زن، زندگی، آزادی

ویدئوی ضمیمه شده، بخشی از صحبت‌های مهسا شفیعی، خواهر دادخواه پارسا شفیعی از جان‌باختگان قیام ژیناست.


نیروهای اطلاعات سپاه شهر یاسوج روز پنجشنبه ۲۶ تیر ۱۴۰۴ مهسا شفیعی را در منزل پدری و همراه با خشونت و ضرب و شتم بازداشت کردند. او خواهر نیما شفیعی (پارسا) متولد ۱۸شهریور۱۳۸۳ است که در خلال قیام ژینا در شهر یاسوج کشته شد.

در سه سال گذشته، مهسا شفیعی، دادخواه و صدای رسای برادر جان‌باخته‌اش بود. بازداشت خشونت‌بار او توسط ماموران وزارت اطلاعات، حلقه‌ای از زنجیر سرکوب حداکثری و شدت یافته‌ علیه خانواده‌های دادخواه در ایران است. صدای کسانی باشیم که حنجره‌شان هرگز در برابر نکبت ارتجاع و جنایت، خاموش نشد.

#ژن_ژيان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری

@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣در پس ِ زوزه گرسنگی
 
نویسنده: علاء القیسی
ترجمه: «بیدارزنی»



از متن: «لحظاتی وجود دارد که غزه کمتر شبیه یک شهر است و بیشتر شبیه باقیمانده کابوسی است که متعلق به دیگری بود، تماشاگر دوردستی که آن را در خواب آفرید و سپس فراموش کرد بیدار شود. احساس نمی‌شود که بخشی از جهان باشد، نه به روشی که شهرها به رودخانه‌ها، ملت‌ها یا زمان متصل هستند. در عوض، احساس می‌کنیم که به یک سناریوی موازی دوخته شده‌ایم، یک اسطوره که بی‌وقفه به نفع کسانی که بدون عواقب تماشا می‌کنند، بازسازی می‌شود. اما برخلاف اسطوره‌ها، این یکی هیچ پیچ اخلاقی، هیچ تعالی‌ای در پی ندارد. وحشت پایانی ندارد، سیاهی به پایان نمی‌رسد. بچه‌های اینجا بدون اینکه بزرگ شوند، همچنان پیر می‌شوند. پیرمردها از نان طوری صحبت می‌کنند که دیگران از معشوقه‌های از دست رفته صحبت می‌کنند. و در جایی، همیشه مخاطبانی هستند که می‌پرسند این داستان چگونه به پایان می‌رسد. اما برای ما که این را تجربه می‌کنیم، پایانی وجود ندارد - فقط عقب‌نشینی آهسته امکان با هر روز سکوت.
محاصره بر خود زبان نیز سنگینی می‌کند. حتی جملات من هم از آن رنج می‌برند. نحو تحت فشار شکم‌های گرسنه خم می‌شود. گرامر در برابر ناامیدی تاب نمی‌آورد. من پشت کیبوردم می‌نشینم و سعی می‌کنم آنچه زمانی اینقدر طبیعی می‌آمد را فراخوانم، اما کلمات در نیمه راه پراکنده می‌شوند، مثل پرنده‌هایی که از جا پریده‌اند و پرواز کردن را فراموش کرده‌اند. این فراموشی نیست، بلکه فرسایش است، گسستن پیوسته هر چیزی که باور داشتم متعلق به من است. و با این حال من همچنان ادامه می‌دهم. من صحبت می‌کنم. من می‌نویسم. چون سکوت شکستی عمیق‌تر خواهد بود. شهادت، حتی اگر شکسته و نامطمئن باشد، تنها هدیه‌ای است که هنوز می‌توانم تقدیم کنم. نگه داشتن آن در درون، به معنای این است که این گرسنگی حتی صدای نام‌گذارنده آن را نیز ببلعد…»


♦️متن کامل را در لینک زیر بخوانید:

https://shorturl.at/jm2z8

#ژن_ژيان_ئازادی


@bidarzani