بيدارزنى
4.26K subscribers
5.68K photos
1.27K videos
180 files
4.28K links
«بیدارزنی» رسانه‌ای گروهی از کنشگران حقوق زنان است که در زمینه‌ی ارتقای آگاهی جامعه نسبت به برابری جنسیتی و احقاق حقوق زنان فعالیت می‌کنند.

تماس با ما:
@bidarzanitel
Download Telegram
بيدارزنى
Photo
🟣‌‍ وریشه مرادی، پخشان عزیزی و هفت زن زندانی سیاسی، ممنوع‌الملاقات شدند


وریشه مرادی و پخشان عزیزی، دو زن مبارز کورد محکوم به اعدام به‌همراه هفت زن زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین، شامل:  #آنیشا_اسداللهی، #مریم_یحیوی، #گلرخ_ایرایی، #ویدا_ربانی، #زهرا_صفایی، #الهه_فولادی و #مطهره_گونه‌ای ممنوع‌الملاقات شدند و از حق برقراری تماس با خانواده و وکلای خود نیز محروم ماندند.

این محرومیت مضاعف، خاصه پس از پخش مستندسازی امنیتی خبرگزاری فارس علیه پخشان عزیزی و وریشه مرادی و تلاش در جهت سرکوب صدای اتحاد و همبستگی زنان زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین صورت گرفته است.

⚪️ ایستاده علیه احکام ارتجاعی اعدام _ برای هر نوع فرد و پرونده‌ای _ و هم‌صدا با مبارزان محبوس در تمامی زندان‌های سراسر کشور، علیه کلیت این حاکمیت سرکوبگر و چرخه‌ی بقای آن با فرامین اعدام باشیم.


#قیام_علیه_اعدام
#قسم_به_خون_یاران_ایستاده‌ایم_تا_پایان
#ژن_ژیان_آزادی
#اعتراضات_سراسری

@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣‌‍‍دو خاطره از قاضی‌های جنایت‌کار رازینی و مقیسه


⚪️ از صفحه اینستاگرام منصوره بهکیش

«رازینی: اوایل آبان سال ۱۳۶۰ بود، زمانی‌که اولین فرزندم (دختر بزرگم) را شش ماهه حامله بودم، در مشهد دستگیر شدم. آن زمان علی رازینی رئیس دادگاه انقلاب اسلامی مشهد بود و احکام اعدام پیاپی صادر می‌کرد. مرا نیز مرتب تحت شکنجه‌های روحی و جسمی قرار می‌دادند تا بتوانند سایر افرادی که با هم در مشهد فعالیت می‌کردیم را دستگیر کنند. یادم نیست آن زمان رئیس زندان مشهد که بود، فقط به خاطر دارم که قیافه‌ای به شدت کریه و زشت و لاغر داشت و چند بار به سلولم آمد و مرا وحشیانه تهدید کرد که اگر از سایر اعضای گروه نگویی تو را از پله‌ها به پائین پرتاب می‌کنیم تا بچه‌ات سقط شود و بعد هم تو را اعدام می‌کنیم، جنایت‌هایی که آن زمان انجام داده بودند، اما عاقبت نتوانستند از من حرفی بیرون بکشند. ولی فشارهای آن زمان به خودم و نوزاد در شکم‌ام و سایر اعضای خانواده و به ویژه مادرم را هیچ‌گاه فراموش نمی‌کنم که این ستمگران چه شرایط هولناکی را برای من و سایر فعالان و خانواده‌های‌شان در زندان مشهد و سایر زندان‌ها و در خیابان‌ها ایجاد کرده بودند و چه جان‌های عزیزی را گرفتند.

مقیسه: ۲۶ اسفند سال ۸۸ بود که در فرودگاه ممنوع الخروج شدم و پاسپورتم را ضبط کردند و نامه‌ای دادند که برای پیگیری رفع ممنوع الخروجی و دریافت پاسپورت به دادگاه انقلاب بروم. در فرودگاه آن‌قدر فریاد زدم و از جنایت‌های این جانیان گفتم که همه‌ی مسافران و کارکنان فرودگاه هاج و واج مرا نگاه و با همدیگر پچ‌پچ می‌کردند. بعد از تعطیلات نوروز سال ۸۹، قرار شد به دادگاه انقلاب تهران شعبه ۲۸ نزد مقیسه بروم که مثلاً "دادگاه" تشکیل شود و مقیسه ممنوع الخروجی مرا بررسی کند.

من وارد اتاق مقیسه در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی تهران شدم و هنوز در میانه در بودم و او ایستاده بود (این لحظه را دقیق به خاطر دارم) و حتی فرصت نداد که بنشینم. پرونده‌ای در دست‌اش بود و در عرض یک دقیقه، در حالی‌که پشت میزش ایستاده و من در میان در ایستاده بودم، پرونده‌ی قطوری را به سرعت ورق زد و آرام آرام با خود گفت: «برادرانت هم که در رجایی‌شهر اعدام شده اند (جایی که خودش، یکی از جنایت‌کاران قتل عام بود) و گفت: بهتر است به سفر نروی و این به اصطلاح "دادگاه" تمام شد. او از جلوی من رد شد و با پرونده‌ی در دست به اتاق منشی رفت تا پرونده را به همکارش بدهد.
من به شدت غضبناک به او زل زده بودم و دندان‌هایم را با خشم بسیار به هم می فشردم. وقتی از اتاق از جلوی من رد شد و می‌خواست پرونده را به همکارش بدهد، من با صدای بلند و با خشم بسیار چندین بار پشت سر هم گفتم: «بالاخره روزی، بالاخره روزی، باید جواب‌گوی تمام جنایت‌های‌تان باشید و باید پاسخ دهید. بالاخره روزی باید پاسخ دهید.» او و همکاران‌اش روی‌شان را به طرف من کرده و شوکه به من نگاه می‌کردند و مقیسه همین‌طور هاج و واج، عقب عقب رفت و گفت: بله بله باید پاسخ دهیم و عقب عقب بر روی صندلی همکارش عملاً افتاد. آن‌قدر ترسیده بود که رنگ‌اش مانند زردچوبه شده بود و همکاران‌اش نیز شوکه او و مرا نگاه می‌کردند. من خون جلوی چشمانم را گرفته بود و صورت‌ام از عصبانیت داشت منفجر می‌شد و با همان حال از اتاق خارج شدم.
بعدها در یکی از بازجویی‌ها، سربازجوی اوین از من پرسید تو می‌دانی با مقیسه چه کار کرده‌ای؟ ما با تو خیلی مدارا می‌کنیم. گفتم: این کمترین کاری بود که با او کردم و همگی‌تان بالاخره روزی باید پاسخ‌‌گو باشید.

امروز صبح خبر رسید که قاضی‌های مرگ رازینی و مقیسه کشته شده‌اند. از سویی خوشحال شدم و گفتم حق‌شان بود و شاید این عاقبت درس عبرتی باشد برای سایر جنایت‌کاران مثل #صلواتی که هر روز حکم اعدام و احکام سنگین صادر می‌کنند، اما در حقیقت دلم بیشتر می‌خواست که زنده می‌ماندند و پس از سرنگونی این حاکمیت فاشیستی محاکمه و به حبس ابد محکوم می‌شدند و پاسخ‌گوی جنایت‌ها و ستم‌های بیشمارشان در این ۴۶ سال بودند.
این جنایت‌کاران گمان می‌کنند که این صندلی‌های قدرت و قضاوت ابدی است، اما به‌خوبی متوجه شده‌اند، به ویژه پس از قیام قدرتمند، مترقی و سراسری زن، زندگی، آزادی - ژن، ژیان، ئازادی، و مقاومت‌های شجاعانه و کم‌ نظیر زنان، که صندلی‌های‌ قدرت‌شان به‌زودی واژگون خواهد شد و امیدوارم این سرنگونی به دست جنبش‌های مستقل و مردمی انجام شود و شاهد برگزاری دادگاه‌های عادلانه، علنی و مردمی در ایران باشیم. 
#نه_می‌بخشیم_نه_فراموش_می‌کنیم
منصوره بهکیش
۲۹ دی‌ماه ۱۴۰۳ برابر با ۱۸ ژانویه ۲۰۲۵»


#ژن_ژيان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
#دادخواهان_خاوران

@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 در آستانه سالگرد کارزار، «بند مردان زندان عادل‌آباد شیراز به کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام" در هفته پنجاه‌ودوم پیوست.»

در ادامه اعدام‌ها و سرکوب‌های سیستماتیک که روزانه علیه شهروندان ایران اعمال می‌شود، متأسفانه حاکمان ستمگر در دی‌ماه، بیش از ۱۱۰ زندانی را اعدام کردند و از ابتدای سال ۱۴۰۳ تاکنون نیز ۹۵۰ نفر از شهروندان زندانی را بر چوبه‌های دار آویخته‌اند. این آمار نشان‌دهنده افزایش بی‌سابقه استفاده از اعدام به‌عنوان ابزاری برای سرکوب جامعه است.

در آخرین اخبار، یک زندانی سیاسی به نام #مالک_داورشناس (موسوی)، ۲۶ ساله، اهل شهرستان کرخه، به اتهام بغی به اعدام محکوم شده است. این زندانی که از سال ۱۴۰۰ در بازداشت به سر می‌برد، تحت شکنجه‌های روحی و جسمی وادار به اعتراف شده و اکنون در خطر جدی اجرای حکم اعدام قرار دارد.
در مقابله با این احکام غیرانسانی، جامعه و زندانیان در برابر خشونت‌های حکومت مقاومت کرده‌اند. کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام" اکنون به ۳۴ زندان گسترش یافته است و شاهد حمایت‌های گسترده در داخل و خارج کشور از این کارزار هستیم.
از جمله این حمایت‌ها، ۱۱ تشکل صنفی معلمان در استان‌های مختلف، باوجود فشارهای امنیتی، شجاعانه از کارزار حمایت کرده‌اند و در تجمعات هفتگی خود نیز بارها شعار نه به اعدام سر دادند.همچنین شاهد موضعگیری ماموستاهای شهرهای مختلف کردستان علیه اعدام بودیم.
همچنین، در ۲۹ دی‌ماه، دو قاضی بدنام، محمد مقیسه و علی رازینی، که سابقه چهار دهه نقض حقوق بشر و صدور هزاران حکم اعدام برای زندانیان سیاسی و غیرسیاسی را در کارنامه خود داشتند، توسط یک شهروند به جان آمده پاسخ جنایات خود را دریافت کردند.شادمانی و استقبال جامعه بویژه دادخواهان هزاران اعدام سیاسی را به دنبال داشت که این نتیجه ۴۵ سال اعدام و قتل‌عام زندانیان و بیانگر انزجار مردم ایران از اعدام است و نشاندهنده این است که کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام" و هر نوع کنش علیه اعدام صدای اکثر مردم ایران و لغو این حکم قرون وسطایی اعدام خواسته آنها می‌باشد.

طبق آخرین گزارش‌ها، بند مردان زندان عادل‌آباد شیراز نیز به کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام" پیوسته‌اند. هفته گذشته نیز بند زنان همین زندان حمایت خود را از این کارزار اعلام کرده بودند.

کارزار ضمن محکومیت تمامی احکام اعدام، صرف‌نظر از اتهامات یا عقاید زندانیان، بار دیگر تأکید می‌کند که حکم اعدام غیرانسانی است و باید به‌طور کلی لغو شود. حکومت مستبد ایران با حربه‌های "شرعی و قانونی خودساخته" از اعدام برای سرکوب جامعه استفاده می‌کند. ضروری است که همه با اصل حکم اعدام به‌عنوان حکمی غیرانسانی مخالفت کنند تا بستری برای وقوع جرم و جنایت از بین برود؛ چراکه زمینه‌ساز بسیاری از جرم‌ها در جامعه، خود حکومت است.

ما به عنوان اعضای کارزار، ضمن قدردانی از حمایت‌های مردمی از کارزار، از اعتصاب عمومی علیه اعدام در روز چهارشنبه در شهرهای کردستان حمایت کرده و همه مردم را نیز به حمایت از آنها فرا میخوانیم. و بار دیگر از تمامی زندانیان در زندان‌های مختلف درخواست می‌کنیم به کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام" بپیوندند تا یک‌صدا و متحد برای دفاع از حق حیات محکومان به اعدام فریاد بزنیم.

کارزار‌ "سه‌شنبه‌های نه به اعدام" سه‌شنبه ۲ بهمن ۱۴۰۳ در هفته پنجاه‌ودوم در ۳۴ زندان زیر در اعتصاب غذا خواهند بود:

⚪️ زندان اوین (بند زنان، بند ۴ و ۸)، زندان قزلحصار (واحد ۳ و ۴)، زندان مرکزی کرج، زندان تهران بزرگ، زندان خورین ورامین، زندان اراک، زندان خرم‌آباد، زندان اسدآباد اصفهان، زندان دستگرد اصفهان، زندان شیبان اهواز، زندان نظام شیراز، زندان عادل‌آباد شیراز (بند زنان و مردان)، زندان برازجان، زندان بم، زندان کهنوج، زندان طبس، زندان جوین، زندان مشهد، زندان قائمشهر، زندان رشت (بند مردان و زنان)، زندان رودسر، زندان حویق تالش، زندان اردبیل، زندان تبریز، زندان ارومیه، زندان سلماس، زندان خوی، زندان نقده، زندان سقز، زندان بانه، زندان مریوان و زندان کامیاران.

#کارزار_سه‌شنبه‌های_نه_به_اعدام
هفته پنجاه‌ودوم - سه‌شنبه ۲ بهمن ۱۴۰۳

#قیام_علیه_اعدام
#ژن_ژیان_آزادی
#اعتراضات_سراسری


@bidarzani
بيدارزنى
Video
🟣 اعتصاب گسترده‌ی کسبه‌ی بسیاری از شهرهای کردستان نظیر پاوه، اسلام‌آباد غرب، سنندج، مریوان، سقز، دیواندره، مهاباد، بوکان و … در اعتراض به احکام اعدام #وریشه_مرادی و #پخشان_عزیزی دو زن مبارز کورد محبوس در زندان اوین.

⚪️ با آغاز اعتصاب فراگیر در کردستان از صبح امروز چهارشنبه ۳ بهمن‌ماه ۱۴۰۳، حاکمیت از حربه‌های امنیتی نظیر ارسال پیامک تهدیدآمیز و اختلال در دسترسی به اینترنت، استفاده کرده است.

همچنین صبح امروز، خبرگزاری تسنیم با انتشار اطلاعیه‌ای از به تعویق انداختن اجرای حکم پخشان عزیزی خبر داده است. این واکنش چیزی جز تلاش حاکمیت جهت توقف اعتصاب سراسری در کردستان و بی‌اعتبار جلوه دادن دلیل و ماهیت این اعتصاب نیست!

⚪️ در کنار اعتراضات گسترده و واکنش‌های جمعی، تداوم اعتصاب کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام در زندان‌های مختلف کشور، تجمعات اعتراضی فعالان حقوق زنان کردستان و سایر فعالین مدنی در دیگر شهرها، #اعتصاب_سراسری نیز یکی از مهم‌ترین تاکتیک‌های پیش‌برنده در لغو احکام ارتجاعی اعدام در کلیت خود می‌تواند باشد. این اتحاد و هم‌بستگی بی‌شک می‌تواند به رسیدن به تحقق حق تعیین سرنوشت و پایان هر شکلی از ارتجاع و استبداد، بیانجامد.

⚪️ #بژی_کوردستان

#قیام_علیه_اعدام
#ژن_ژیان_آزادی
#اعتراضات_سراسری


@bidarzani
🔴 اعتراض دانشجویان به صدور حکم اعدام

روز گذشته تعدادی از دانشجویان دانشگاه تربیت مدرس گردهم آمده و با انتشار بیانیه‌ای همبستگی خود با کارزار #سه‌شنبه‌های_نه_به_اعدام اعلام کرده و صدور حکم غیرانسانی اعدام را محکوم کردند.

متن بیانیه

#نه_به_اعدام
#زن_زندگی_آزادی
#دانشگاه_تربیت‌مدرس
منبع:
@tmutweet


4⃣2⃣8⃣2⃣
🆔 @senfi_uni_iran
بيدارزنى
Photo
🟣 پنجاه و سومین هفته اعتصاب غذای کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام در زندان‌های ایران

«آغاز دومین سال کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام، کارزاری فراگیر، ملی و بین‌المللی علیه اعدام»

ما، زندانیان سیاسی و غیرسیاسی در ۳۴ زندان از چهارگوشه ایرانِ در زنجیر، روز سه‌شنبه ۹ بهمن، دومین سال کارزار نه به اعدام را با شور و نشاط بیشتری آغاز می‌کنیم و در پنجاه و سومین سه‌شنبه کارزار نه به اعدام، دست به اعتصاب غذا می‌زنیم. باشد که صدای ما از پشت دیوارهای ستبر زندان با صدای زنان، مردان و جوانان ایران پیوند بخورد و سهمی در دفاع از حقوق بشر و برچیدن طناب‌های دار داشته باشیم.
ما در شرایطی سال دوم این کارزار را آغاز می‌کنیم که در سال گذشته میلادی، بیش از هزار زندانی اعدام شده‌اند و در دی‌ماه گذشته نیز شمار اعدام‌ها از ۱۱۰ نفر فراتر رفته است.
امروز، در سالگرد این کارزار، در حالی اعتصاب می‌کنیم که روز یکشنبه ۷ بهمن، دو تن از زندانیان سیاسی و اعضای کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام" به نام‌های بهروز احسانی و مهدی حسنی که به اعدام محکوم شده‌اند، با خشونت از زندان اوین ربوده و به زندان قزلحصار منتقل شدند. این در حالی است که طبق گفته وکلای آنان، روز دوشنبه ۸ بهمن، درخواست اعاده دادرسی در پرونده آن‌ها ثبت شده است. اما بر اساس اطلاعات رسیده به کارزار، این دو زندانی سیاسی هم‌اکنون در سلول‌های بند امن واحد ۳ قزلحصار، که محل نگهداری زندانیان در آستانه اجرای حکم اعدام است، به سر می‌برند و خطر اعدام، آنان را تهدید می‌کند.
زندانیان سیاسی قزلحصار، اولین اعتصاب غذای خود را در تاریخ سه‌شنبه ۹ بهمن ۱۴۰۲ اعلام کردند و از آن روز تاکنون، به مدت یک سال، بر اعتصاب غذای سه‌شنبه‌ها پایداری کرده‌اند. ابتدا شماری از زندانیان سیاسی در بندهای ۴ و ۸ اوین، سپس بند زنان زندان اوین، زندان مرکزی کرج، لاکان رشت، و به‌دنبال آن، در هفته‌های پی‌درپی، زندان‌های دیگر نیز به کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام پیوستند. تاکنون، یعنی آغاز دومین سال کارزار، تعداد زندان‌های پیوسته به این حرکت، به ۳۴ زندان رسیده است…

ادامه‌ی متن را در لینک زیر بخوانید:


https://shorturl.at/YhDnQ


#قیام_علیه_اعدام
#ژن_ژیان_آزادی
#اعتراضات_سراسری


@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 نامه زینب جلالیان در اعتراض به احکام اعدام وریشه مرادی و پخشان عزیزی: دیروز، شما علیه اعدام من نوشتید، اما امروز خودتان محکوم به اعدام شده‌اید


زینب جلالیان،
زندانی سیاسی کورد محکوم به حبس ابد که هفدهمین سال حبس خود را در زندان مرکزی یزد می‌گذراند، با انتشار نامه‌ای سرگشاده، صدور احکام اعدام برای پخشان عزیزی، وریشه مرادی و دیگر زندانیان سیاسی را به‌ شدت محکوم کرده و خواستار اقدام فوری برای لغو این احکام در ایران شده است.
متن کامل این نامه، که برای انتشار در اختیار شبکه حقوق بشر کردستان قرار گرفته، در ادامه آمده است:


«چگونه توانستی مهر مادری، محبت پدری و عشق به همنوع را نادیده بگیری؟
به‌ خاطر کدام مصلحت؟ تو وجدان و انسانیت خود را به چه فروختی؟ حق زیستن و نفس کشیدن دیگران را به چه قیمتی معامله کردی؟
به چه بهایی این همه آرزو را نابود می‌کنی؟ چگونه می‌توانی به این راحتی، جوانان سرزمین مادری‌ات را قربانی کنی؟ خودخواهی تو به جایی رسیده که تنها چیزی که تو را راضی می‌کند، حکم مرگ دیگران است.
تو که دستانت به خون دیگران آلوده است، بدان هیچ‌کس، حتی تو، صلاحیت گرفتن حق زندگی را از انسانی ندارد. چگونه توانستی وقتی قلم به دست گرفتی، احکام اعدام پخشان عزیزی، وریشه مرادی و برادران ما را صادر کنی؟ آیا جان آدمی این‌قدر برایت بی‌ارزش شده است؟ به کدام خطا؟ به کدام گناه؟ به استناد کدام حقوق بشر؟
ما را به قربانگاهی می‌فرستی که طناب نیمه ضخیمش از گیسوان بریده مادران قربانیانت بافته شده است. چه عاملی تو را به این وادی تاریک کشانده است؟ برایت اندوهگینم، برای تو که تمامی اصول انسانی را زیر پا گذاشته‌ای و همه پل‌های پشت سرت را ویران کرده‌ای.

ای شکنجه‌گر و قاضی ناعادل!

با وجود تمام ظلم‌هایی که بر ما روا داشته‌ای، بدان که من به دنبال انتقام نخواهم بود. من از حق خود می‌گذرم و تو را می‌بخشم. این تفاوت من و توست.
وریشه گیان، پخشان گیان، دلم می‌گیرد…
دلم می‌گیرد وقتی به من می‌گویند که دیروز، شما قلم در دست گرفتید و علیه اعدام من و همرزمانم نوشتید، اما امروز خودتان محکوم به اعدام شده‌اید. دلم می‌گیرد در شهری که پاداش انسانیت یا ذلت است یا مرگ با حکم حکام.
دلم می‌گیرد از سرزمینی که حق آزادی، حق اندیشیدن و حق زیستن را از مردمانش دریغ می‌کنند. دلم می‌گیرد وقتی دیر به مادران‌مان زنگ می‌زنیم و با ناباوری می‌پرسند: «روله، تویی؟» چون سایه شوم اعدام بر سر شهر و دیارمان سایه افکنده است.

من با تمام وجود، حکم اعدام را محکوم می‌کنم. از همه زنان جهان، آزادگان دنیا، سازمان‌های حقوق بشری و هر کسی که هر کاری از دستش برمی‌آید، می‌خواهم حمایت خود را از محکومان به اعدام دریغ نکنند. در برابر حکم اعدام همنوعان‌تان سکوت نکنید!

زینب جلالیان
سه‌شنبه ۹ بهمن‌ماه ۱۴۰۳، زندان مرکزی یزد»


#قیام_علیه_اعدام
#ژن_ژیان_آزادی
#اعتراضات_سراسری


@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 نامه‌ی وریشه مرادی از زندان اوین: باید با معنا و متعالی زیست

وریشه مرادی، زندانی سیاسی کورد محکوم به اعدام، در این نامه، ضمن حمایت از #اعتصاب_سراسری_کردستان، آغاز دومین سال کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام و همچین جایگاه مبارزاتی زنان در منطقه، ایران و عصر حاضر، از ضرورت ایستادگی و مقاومت، حتی زیر احکام اعدام‌ها و سرکوب‌ها گفت.

از متن: «هنگام بازجویی همان بازجوی #فرزاد_کمانگر در برابرم نشسته و گفت ۱۵ سال پیش فرزاد نیز همین جای تو نشسته بود اما نتوانست کاری کند و مرگ را برای خودش آفرید! گفتم اگر امروز من اینجا نشسته‌ام، نتیجه‌ی تلاش و مبارزه‌ی فرزاد است. فرزاد با مرگش راه «زیستن بامعنا» را برایمان ترسیم کرد، او دوباره به ما زندگی بخشید. اگر یک فرزاد را سر به دار کردید، صدها تن دیگر راه او را در پیش گرفتند.
زیرا فرزاد، شیرین، فرهاد، سوران و ما نیز ایمان داریم هر گام در راه آزادی می‌تواند یک آزمون باشد و ما با فدا کردن جانمان در راه آزادی از این آزمون سربلند بیرون می‌آییم.

اکنون نیز بیشتر از فکر کردن به حکمم، به مبارزه‌مان می‌اندیشم، به خلقم، خلق‌ها و روزهایی که در انتظار منطقه‌ی ماست. مبارزه مشغله‌ی اساسی ماست و حکم ما نیز بخشی از آن. پشتیبانی از ما و مخالفت با حکم ما بخشی از پیکار ارزشمندی است که انسانیت در راه حیاتی انسانی انجام می‌دهد، حیاتی نیک، زیبا، صحیح و آزاد.

دراین راه نیز سرلوحه‌ی مبارزاتم این است: «می‌خواهم آن تقدیری را که همیشه در بازی‌های تراژیک زندگی تکرار می‌شود به نفع آزادی بر هم زنم. در این بازی که عنوانش حقیقت است و تنها از طریق مبارزه به انجام می‌رسد، اینبار تقدیر شکست خواهد خورد…»

⚪️ متن کامل نامه را در لینک زیر بخوانید:


https://shorturl.at/WzPmS


#قیام_علیه_اعدام
#ژن_ژیان_آزادی
#اعتراضات_سراسری


@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 موج بازداشت گسترده فعالان سیاسی کردستان و تهدید خانواده‌های بازداشت‌شدگان

در پی بازداشت‌ فراگیر بیش از ۵۰ نفر از فعالان سیاسی، فعالان محیط‌زیستی و فعالان حقوق زنان در شهرهای مختلف کردستان، نیروهای امنیتی خانواده‌های بازداشت‌شدگان را تحت فشارهای امنیتی قرار داده‌اند. در آخرین نمونه، نهادهای امنیتی «آرزو صبوری» همسر «امجد گریا خیزی» را تهدید به بازداشت کرده‌اند.

امجد گریا خیزی، فعال کارگری و عضو کمپین «نه به اعدام»‌ در تاریخ چهارشنبه ۳ بهمن ۱۴۰۳ از سوی نیروهای امنیتی در سنندج بازداشت شده است. ماموران امنیتی بدون ارائه حکم قضایی او را به مکان نامعلومی منتقل کرده‌اند. 
در پی این بازداشت، آرزو صبوری، همسر این فعال کارگری روزهای متوالی برای پیگیری وضعیت همسر خود به اداره اطلاعات سنندج مراجعه کرده است. اما همچنان از شرایط و محل نگهداری پدر فرزندان خود بی‌خبر است. 
نیروهای اطلاعات آرزو صبوری را تهدید کرده‌اند که در صورت ادامه پیگیری، او را نیز بازداشت خواهند کرد.

⚪️ صدای فعالان سیاسی بازداشتی کردستان و خانواده‌های آنان باشیم. سکوت خبری در این‌باره، دست مقامات امنیتی و قضایی را در تداوم شکنجه و پرونده‌سازی امنیتی علیه این فعالان تسریع می‌کند.‌


#ژن_ژیان_آزادی
#اعتراضات_سراسری


@bidarzani
بيدارزنى pinned «🟣 نامه‌ی وریشه مرادی از زندان اوین: باید با معنا و متعالی زیست وریشه مرادی، زندانی سیاسی کورد محکوم به اعدام، در این نامه، ضمن حمایت از #اعتصاب_سراسری_کردستان، آغاز دومین سال کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام و همچین جایگاه مبارزاتی زنان در منطقه، ایران و عصر…»
🟣‌‍ توقف حکم حبس فروغ سمیع‌نیا، فعال حقوق زنان اهل گیلان

بر مبنای پذیرفته‌شدن اعاده‌ی دادرسی فروغ سمیع‌نیا، از فعالان زنان بازداشت‌شده‌ی استان گیلان در مردادماه ۱۴۰۲، حکم ۶ سال و سه‌ماه حبس او تا برگزاری مجدد دادگاه متوقف شده است.

این فعال حقوق زنان که از تاریخ ۲۳ تیر ۱۴۰۳ به همراه چند تن دیگر از فعالان زنان گیلان، در حال گذراندن دوران حبس خود در زندان زنان لاکان رشت بوده است، با گذشت بیش از ۶ ماه، در تاریخ نهم بهمن‌ماه موقتا آزاد شده است.

با آزادی وی، اکنون از فعالان بازداشتی گیلان #آزاده_چاوشیان، #شیوا_شاه‌سیاه، #زهره_دادرس و #زهرا_دادرس همچنان در زندان لاکان در حبس به سر می‌برند.

او در پست اینستاگرامی خود نوشته است: «از امروز قرار است این سوی میله ها منتظر آزادی دوستانم باشم. کاری که از حبس کشیدن در زندان لاکان سخت تر است. عکس جلوی زندان هم نگرفتم، عکس آزادی هم بماند تا آزادی همه.»

#ژن_ژیان_آزادی
#اعتراضات_سراسری


@bidarzani
🟣 پروین ادوایی، فعال حقوق زنان ساکن مریوان بازداشت شد


پروین ادوایی، فعال حقوق زنان و زندانی سیاسی سابق و ساکن روستای سلین سروآباد بازداشت شد.

پروین ادوایی، پیشتر در سال ۹۸ به اتهام عضویت در پژاک (حزب حیات آزاد کردستان) بازداشت و‌ به ۵ سال حبس محکوم شد، حکمی که در دادگاه تجدیدنظر به ۲ سال حبس تعزیری کاهش یافت. وی روز پنجشنبە ١٠ بهمن ١٣٩٨، جهت سپری نمودن دوران محکومیت ٢ سالە خود بازداشت و بە کانون اصلاح و تربیت سنندج منتقل شدە بود. او از فعالین حقوق زنان مریوان است و در زمینه‌های حقوق کودکان و محیط‌زیست نیز فعالیت داشته است.

روز اول بهمن‌ماه سال جاری، پروین ادوایی پس از احضار به اداره اطلاعات، بازداشت شد. تا کنون از محل نگهداری و دلایل بازداشت وی، اطلاعی در دست نیست.

#ژن_ژیان_آزادی
#اعتراضات_سراسری

@bidarzani
🟣 بازداشت مجدد ارغوان فلاحی و بی‌خبری از وضعیت وی


ارغوان فلاحی، زندانی سیاسی سابق، روز ۶ بهمن ۱۴۰۳، در شهرک پرند بازداشت و به مکانی نامعلوم منتقل شده است.

وی پیش از این در آبان ماه ۱۴۰۱، همراه با پدرش نصرالله فلاحی و برادرش اردوان به اتهام عضویت در «سازمان مجاهدین خلق» بازداشت شدند. آنها بیش از دو ماه در بازداشتگاه‌های اصفهان تحت شکنجه و بازجویی قرار داشتند.

بازداشت آنها هنگامی بود که در یک مسافرت خانوادگی از اصفهان به شیراز رفته بودند. آنها بعد از اداره اطلاعات اصفهان به زندان اوین منتقل شده و به اتهامات «عضویت سازمان در مجاهدین خلق»، «اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم بر ضد امنیت داخلی و خارجی» و «تبلیغ علیه نظام» توسط قاضی ایمان افشاری محاکمه شدند.

بازداشت مجدد او و عدم اطلاع از نهاد بازداشت‌کننده و محل نگهداری، نگرانی پیرامون وضعیت سلامت وی را تشدید کرده است.

#ژن_ژیان_آزادی
#اعتراضات_سراسری

@bidarzani