بيدارزنى
4.25K subscribers
5.69K photos
1.27K videos
180 files
4.28K links
«بیدارزنی» رسانه‌ای گروهی از کنشگران حقوق زنان است که در زمینه‌ی ارتقای آگاهی جامعه نسبت به برابری جنسیتی و احقاق حقوق زنان فعالیت می‌کنند.

تماس با ما:
@bidarzanitel
Download Telegram
🟣 آخرین گزارش از وضعیت مریم اکبری منفرد پس از تبعید به زندان سمنان

مریم اکبری منفرد، زندانی سیاسی یک روز پس از تبعید به زندان سمنان و پس از بازجویی توسط ماموران اداره اطلاعات بدون رعایت اصل تفکیک جرائم، در نبود امکانات بهداشتی و بدون دسترسی به لوازم شخصی به بند عمومی این زندان منتقل شده است. خانم اکبری منفرد در تاریخ ۱۹ اسفندماه از زندان اوین به زندان سمنان تبعید شد. او که دوازدهمین سال از دوران محکومیت خود را سپری می‌کند تاکنون بدون حتی یک روز مرخصی در زندان بسر برده است.
به گزارش خبرگزاری هرانا، مریم اکبری منفرد، زندانی سیاسی بدون رعایت اصل تفکیک جرائم و بدون دسترسی به لوازم شخصی خود در بند عمومی زندان سمنان به سر می برد.
خانم اکبری منفرد روز اول تبعید در بازداشتگاه موسوم به مبارزه با موادمخدر نگهداری شده و توسط ماموران اداره اطلاعات مورد بازجویی قرار گرفته است. او نهایتا بدون رعایت اصل تفکیک جرائم و در نبود امکانات بهداشتی به بند عمومی این زندان منتقل شده است.
به گفته یک منبع مطلع؛ “وضعیت بند عمومی زندان سمنان از نظر بهداشتی بسیار اسفبار است. با وجود شیوع گسترده کرونا در زندان ها، تمامی دمپایی ها به صورت عمومی استفاده می شود و مواد ضذعفونی و تمیز کننده در اختیار زندانیان قرار نمی‌گیرد. از روز انتقال به زندان سمنان وسایل شخصی خانم اکبری منفرد و همچنین کارت تلفن به او تحویل داده نشده و تماس روزانه وی به صورت محدود و در دفتر حفاظت زندان در حضور یک مامور انجام می شود”.
مریم اکبری منفرد در تاریخ ۱۹ اسفندماه ۹۹، از زندان اوین به زندان سمنان تبعید شد.
مریم اکبری منفرد ساعت ۳ بامداد ۱۰ دیماه سال ۱۳۸۸ و پس از حوادث عاشورای ۸۸ بازداشت و در خردادماه سال بعد توسط شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی ابوالقاسم صلواتی به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم شد.

#زنان_زندانی_سیاسی
@bidarzani
تفاوت «وومنیسم» و «فمینیسم»

شاید در سال‌‌های اخیر شما هم واژه‌ی Womanism را شنیده باشید و برای شما هم سوال پیش آمده باشد که این واژه به چه هدف و مفهومی اشاره دارد و چه فرقی با «فمینیسم» دارد؟‌

برای پاسخ به این سوال باید به سال ۱۹۷۹ برگردیم. آلیس واکر، شاعر و کنشگر سیاه‌پوست در آمریکا برای اولین‌بار این واژه را ساخت و استفاده کرد. واکر، از نبود تنوع نژادی در فمینیسم جریان اصلی آن زمان در آمریکا، خسته و شاکی بود. او فمینیسم جریان اصلی را متهم می‌کرد که از سال ۱۹۰۰ و موج اول و مطالبه‌ی حق رای زنان، پیشرفت و تغییر چندانی نکردند و فضا کماکان در غلبه‌ی زنان سفیدپوست طبقه متوسط با باورها و نگاه‌های آن‌ها است. او همچنین معتقد بود «فرهنگ زیسته‌ی» هر زن مهم است و نباید به دور از این فرهنگ زیسته، مبارزه کرد.
واکر در داستان کوتاه «Coming Apart» از واژه‌ی «وومنیست» استفاده کرد. واژه اما از معنای ابتدایی و موردنظر واکر تغییراتی داشته است.

واکر در تعریف واژه‌ی «وومنیست» نوشت که «وومنیست زنی است سیاه یا رنگین‌پوست، رفتار او "زنانه" است و ریشه در فرهنگ زیسته‌ی او دارد. زنی است که زنان دیگر را دوست دارد (چه با میل جنسی و چه بی‌میل جنسی)، زنی است که قدرت، توانایی و احساسات زنان دیگر را ارزش‌مند می‌داند. زنی که به همان‌اندازه که اسطوخودوس به رنگ بنفش است، او هم فمینیست است.»

آلیس واکر معتقد بود که وومنیسم چیزی وسیع‌تر و فراتر از فمینیسم است و فمینیسم، بخشی از وومنیسم است. وومنیسم برخلاف فمینیسم، تمرکز اصلی‌اش بر نابرابری جنسیتی نیست، بلکه بر نابرابری، تبعیض و سرکوب نژادی و طبقاتی تمرکز کرده و نابرابری جنسیتی را زیرشاخه‌ای از این انواع سرکوب می‌بیند. واکر وومنیسم را ایده‌ای جهانی و نه معطوف به کشور یا فرهنگ خاص می‌دانست.

واکر بعدها در مقالات و داستان‌های کوتاه دیگری به تبیین و گسترش مفهوم «وومنیسم» پرداخت؛ با این‌حال روایت و تبیین او از واژه‌ای که ساخت، یک‌دست و پیرو یک روند منطقی نبود. او گاهی چیزی را اضافه می‌کرد که ناقض حرف و توصیف پیشین خود او از مفهوم وومنیسم بود.

کلنورا هادسون ویمز، استاد ادبیات انگلیسی در دانشگاه میزوری، در سال ۱۹۹۵ زیرشاخه‌ی دیگری از واژه وومنیسم را تعریف کرد:«آفریکانا وومنیسم». هادسون ویمز آفریکانا وومنیسم را باوری تعریف کرد که معطوف به زنان سیاه‌پوست از تبار آفریقایی است. او ۱۸ ویژگی برای آفریکانا وومنیسم برشمرد که «تعریف هویت خود به دست خود، محوریت خانواده، احترام به زمین و پیش‌کسوتان، قدرت انعطاف و خواهری بین زنان سیاه» بعضی از این ویژگی‌هاست.

چیکونی اوکونجو اوگنیمی، استاد ادبیات نیجریه‌ای هم در مقاله‌ی دانشگاهی مهمی به تبیین گسترده‌تر وومنیسم پرداخت. او مدعی شد که وومنیسم پاسخ نهایی به سوال چگونگی تقسیم عادلانه‌ی قدرت میان نژادهای مختلف و جنسیت‌های گوناگون است. اوکونجو اوگنیمی در تعریف خود بیشتر به هادسون ویمز نزدیک بود و هر دو از تعریف ابتدایی واکر فاصله داشتند. واکر، اتحاد و نزدیکی بین فمینیست‌های سیاه‌پوست و سفیدپوست را ممکن می‌دید، اما این دو معتقد بودند درنهایت هرگز نمی‌شود با فمینیست‌های سفید واقعا متحد و هم‌صدا بود.

با این‌که از واکر تا کنشگران و اهالی آکادمی دیگر تا امروز بارها تاکید کردند که وومنیسم صرفا معطوف به زنان سیاه نیست، بلکه نقطه‌ی شروع و محوری‌اش زن سیاه است، اما وونیسم همیشه بیشتر از هرچیز صرفا با زنان سیاه گره خورده و در جذب زنان دیگر رنگین‌پوست چندان موفق نبوده است. مطالعات نشان می‌دهد در میان زنان سیاه‌پوست، اغلب زنان این را راحت‌تر و مقبول‌تر می‌بینند که خود را وومنیست بنامند و نه فمینیست. وومنیسم به آن‌ها فرصت بیشتری داده تا بتوانند هم‌زمان باورهای مذهبی، نقش کلیدی خانواده در فرهنگ‌شان، لزوم احترام به بزرگ‌ترها، معنویت و ...را نیز حفظ کنند و هم‌زمان علیه تبعیض موضع بگیرند.

تفاوت اصلی وومنیسم با فمینیسم را باید در ایدئولوژی دانست که هر یک علیه آن مبارزه می‌کنند. فمینیست‌ها علیه مردسالاری ریشه‌دار و انگ و کلیشه و نابرابری علیه زن می‌جنگند، وومنیست‌ها علیه تبعیض و نابرابری ریشه‌دار در نژاد، رنگ پوست و طبقه‌ی اجتماعی می‌جنگند. آیا وومنیست‌ها، لزوما فمینیست‌اند؟ خیر و اتفاقا بسیاری از آن‌ها آگاهانه از این‌که خود را فمینیست بنامند، فاصله گرفته و برخی تعاریف آن‌ها از مادری، مراقبت از دیگران و زن به مثابه محور خانواده در تضاد با باورهای فمینیستی است. وومنیست‌ها اغلب میانه‌ی خوبی هم با کلیسا دارند، چیزی که اکثر شاخه‌های فمینیسم به شکل تاریخی از آن دوری جسته و خود کلیسا و مذاهب را به درستی یکی از ارکان سرکوب زنان و اسباب نابرابری می‌بیند.
ادامه‌ی مطلب را در لینک زیر بخوانید:
https://telegra.ph/وومنیسم-03-27

@bidarzani
@FarnazSeifi
🟣 #بیدارزنی : برای تضییع حق کودکیِ کودکان کار، بد و بدتر نسازید

طی روزهای گذشته، رییس انجمن مددکاری اجتماعی ایران گفته است: «فشار برای جمع‌آوری کودکان کار و خیابان، آنان را به سمت مشاغل زیرزمینی می‌کشاند که اینگونه مشاغل سختی بیشتری برای این کودکان در پی خواهد داشت».

با توجه به افزایش آمار حاشیه‌نشینی، مهاجرت معکوس شهر به روستاها و تزریق فقر حداکثری در جامعه، برای بررسی جمعیت چند ده هزار نفری کودکان کار در خیابان‌ها به به‌روزرسانی هفتگی و چه بسا ماهانه‌ نیاز داریم. در بازه زمانی ۹۹ تا ۱۴۰۰ سال جاری، که آمار بیش از ۴ میلیون دانش‌آموز محروم از تحصیل به مجموع محرومیت از تحصیل کودکان مطرود و فرودست، اضافه شده است، باز هم نگاه سلبی به مجموع محرومیت‌های زیستی کودکان کار را شاهدیم.

آیا رشد یافتن کودک در خیابان‌ها واجد امنیت و آرامش این کودکان است که گزینه‌ی بدتر «کار در مشاغل زیرزمینی»، برابر نهادِ مشاغل کم‌تر سخت برای آنان در نظر گرفته شده است؟ و مگر کار کودک و تضییع حق کودکی، تحصیل و زیستی او به هر شکلی محکوم نیست؟

بسیاری از کودکان کار حاضر در خیابان‌ها، علاوه بر مجموع نابرابری‌ها به جمع‌آوری ضایعات آهنی، جمع‌آوری زباله‌ها و قرارگیری در مافیای اقتصادی شهرداری‌ها و یا تولید قطعات کوچک پیچ و مهره حتی در فضای چاردیواری خانه مشغولند. آیا رئیس مددکاری اجتماعی ایران از فقدان امنیت جانی و کاری حاکم بر فضای کارگاه‌های تولیدی زیرزمینی بی‌خبر است؟

کودکان کار دختر و ‌پسر، بلوغ خود را نیز در خیابان تجربه می‌کنند. کودکان کار دختر که بدون کمترین آموزش و حمایتی، مواجهه‌ی نخستین خود با قاعدگی را خواهند داشت، آیا جایی در مشروعیت‌بخشی به کار کودکان دارند؟ می‌بایست اشاره کرد که برای کارگزاران ذی‌ربط، کودکان کار، حق ابتدایی زندگی و حق کودکی‌شان از اساس فاقد اهمیت است و این محرومیتِ مشروع را از استثماری به استثماری دیگر به‌عنوان «راه‌حل» در برابر تبعات فروپاشی اقتصادی خانوادگی و محرومیت تحمیلی بر زندگی‌ این کودکان عنوان می‌کنند.

#کودکان_کار

@bidarzani
📌گورستان زنان گمنام؛ تراژدی قتل و ناموس

گوشه‌ای از گورستان سیوان سلیمانیه، مدفن هزاران زنی است که سنگ قبر ندارند و با شماره معرفی می‌شوند. اینجا خانه آخر قربانیان جنایات ناموسی است؛ زنانی که بستگان‌شان از خاکسپاری آنها ابا کرده ‌و کار را به شهرداری سپرده‌اند.

#زن_کشی

https://p.dw.com/p/3rIE0


@bidarzani
🟣 سه فعال محیط‌زیستی سام رجبی، سپیده کاشانی و امیرحسین خالقی به مرخصی اعزام شدند

سام رجبی، سپیده کاشانی و امیرحسین خالقی، فعالین محیط زیست زندانی امروز دوشنبه ۹ فروردین‌ماه از زندان اوین به مرخصی کوتاه مدت اعزام شدند. از میان این فعالین که از زمستان ۹۶ در بازداشت و زندان به سر برده‌اند، اعزام خانم کاشانی و آقای خالقی به مرخصی برای نخستین بار در دوره محکومیتشان صورت گرفته است.

سام رجبی در تاریخ ۲۰ دیماه ۹۹ برای نخستین بار در پی درگذشت مادر به مرخصی اعزام شده بود. لیلی هوشمند افشار، مادر آقای رجبی از مدت‌ها قبل به بیماری سرطان مبتلا بود و به دلیل وخامت حال حتی از رفتن به زندان و ملاقات با فرزندش نیز ناتوان بود؛ با این وجود دادستانی تهران همواره با درخواست مرخصی وی مخالفت می‌کرد. خانم هوشمندافشار روز جمعه ۱۹ دیماه ۹۹ درگذشت.

@bidarzani
🟣 #بیدارزنی : تبعات پاندمی کرونا برای مهاجران آسیایی در آمریکا به فاشیسمی روزمره بدل شده است.

۱۰ روز پس از کشتار ۶ زن آسیایی‌تبار در آتلانتا، هزاران نفر علیه نژادپرستی ضد آسیایی‌تباران در ۶۰ شهر ایالات متحده ازجمله آتلانتا، نیویورک، لس‌آنجلس، سانفرانسیسکو، دیترویت و شیکاگو راهپیمایی کردند.
۱۶ مارس یک مرد سفیدپوست با حمله به سه سالن ماساژ در منطقه آتلانتا واقع در ایالت جورجیای آمریکا ۸ نفر، از جمله ۶ زن آسیایی‌تبار را به قتل رساند.

به گفته برگزارکنندگان این راهپیمایی از سال گذشته و در جریان شیوع ویروس کرونا، که سرچشمه آن شهر ووهان چین بود، نفرت علیه آسیایی‌تباران در ایالات متحده افزایش یافته است. جودی چانگ یکی از اعضای این جمعیت می‌گوید: «اینکه چین همواره به عنوان یک تهدید نمایانده می‌شود، نقش مهمی در این تشدید این گونه از نژادپرستی داشته است».

درست در روزهای پس از اپیدمی کرونا، نام «ویروس چینی» را ابتدا دونالد ترامپ و سپس سایر رسانه‌های جریان مسلط به تیتر یک خود بدل کردند. طی یک سال گذشته، تبعات ناشی از این «پاندمی نژادپرستی» بیش از همه گریبان مهاجران آسیایی حاضر در آمریکا (و مواردی از برخوردهای نژادپرستانه در اروپا) را گرفته است. آنفولانزای خوکی در بازه شیوع خود، هرگز آنفولانزای آمریکایی نام نگرفت و ویروس جهش یافته‌ی کووید ۱۹، کمتر «کرونای انگلیسی» خوانده شد. با این همه، تحکم سیاست‌های سرمایه‌دارانه و رسانه‌های کلان وابسته به آنان، ضمن چپاول، غارت منابع طبیعی/زیرزمینی و تبعات ناشی از کپیتالیسم در جهان، تحقیر نژادی را نیز کماکان به عنوان اهرمی جهت تسلط فرهنگی و سیاسی، علیه دیگر کشورها می‌داند. چین که خود در تنظیم قراردادهای کلان تجاری با محوریت نابودی غنائم و زیست بوم داخلی و خارجی دیگر کشورها در صدر است، به تجارت و روادید با ابرکمپانی‌های جهانی مشغول است و دامنه‌ی فرهنگی پاندمی‌ها و ویروس‌ها را آسیب‌پذیرترین قشرها یعنی مهاجران و پناهندگان دیگر کشورها به جان می‌خرند. طوری که ساخت، انحصاری‌سازی فرمول و توزیع واکسن این ویروس نیز به تولید و چرخش سرمایه‌ای میلیارد دلاری بدل شده است، اما کماکان، نژادپرستی و تبعات آن، گریبانگیر نیروهای کار ارزن‌قیمت و مهاجران حاضر در ایالت آمریکا را می‌گیرد.

#نه_به_فاشیسم

@bidarzani
🟣 توییت انسیه دائمی، خواهر آتنا دائمی که از زندان اوین به زندان/کانون اصلاح و تربیت لاکان رشت تبعید شده است:

«‏تمام زندگی و جوونی آتنا توی اوین شد چند تا باکس و دو تا ساک که از زندان لاکان رشت تحویل گرفتیم، اون پتوی آتناست توی بغل مامان».

#زنان_زندانی_سیاسی

@bidarzani
🟣 توضیحات بابک پاک‌نیا پیرامون وضعیت سلامتی سمانه نوروز مرادی

▪️ علی رغم تأکید چند باره پزشکی قانونی مبنی بر لزوم تحت درمان قرار گرفتن ‎#سمانه_نوروز_مرادی با پیگیری مکرر، نهایتاً دادستانی تهران با تعویق مجازات حبس موافقت کرد، لیکن قاضی ناظر در زندان رشت آزادی را منوط به تودیع وثیقه در شهر رشت می داند.

▪️اعضای خانواده هیچ سندی برای تودیع وثیقه نداشتند و برای حفظ جان او‌حاضر به تهیه پول ربوی برای اجاره سند شدند اما قاضی ناظر اعلام کرده که وثیقه باید متعلق به اعضای خانواده باشد! تهران پاسخ گو نیست و رشت نیز به همین کیفیت!

▪️به قاضی ناظردرتهران گفتم جان موکلم درخطر است واگرچه به لحاظ حرفه ای صحیح نیست اماحاضرم تخلف کنم و شخصا کفیل او باشم و مسئولیتش را هم می پذیرم اما قرار را تغییر ندادند! جان موکلم در خطر است و برای اولین باراز شما خواهش می کنم توییتهایم را منتشر کنید بلکه تصمیم انسانی اتخاذ شود.

#زنان_زندانی_سیاسی

https://twitter.com/DrPaknia/status/1376786877882249222?s=19

@bidarzani
📌آموزه‌هایی برای سازماندهی اجتماعات- بخش دوم

برگردان و تلخیص: فروغ سمیع‌نیا

بیدارزنی: متنی که در ادامه می‌خوانید، دومین بخش از خلاصه‌ی ترجمه‌ی «راهنمای سازمان‌دهندگان اجتماع» است. این راهنما را گروه «منابعی برای سازماندهی و تغییر اجتماعی» (ROSE) منتشر کرده است. در ایران موانع بزرگی در راه تشکل‌یابی وجود دارد؛ از جمله سرکوب فعالان جنبش‌های اجتماعی. اما همچنان تنها راهی که می‌تواند ما را از سردرگمی و به بیراهه رفتن نجات دهد؛ سازماندهی برای تغییرات اجتماعی است.

📍شروع یک گروه

مردم گروه‌هایی را هر روز سازمان می‌دهند تا به مسائل مختلف از جمله آلودگی‌های سمی، فقدان حمایت‌ از حقوق مدنی، هزینه‌های هنگفت نظامی‌، نقض و انکار آزادی بیان، پایین بودن حداقل دستمزد و فساد مالی کمپین‌های تأمین مالی (برای برگزاری انتخابات) رسیدگی کنند.
اما قبل از تصمیم‌گیری برای راه‌اندازی یک گروه جدید، بهتر است ببینید آیا گروهی از قبل با هدفی مشابه با آنچه شما در ذهن دارید وجود دارد. با فعالان منطقه خود مشورت کنید، ببینید آیا کتاب راهنمایی هست که گروه‌های مترقی در اجتماع یا منطقه شما را فهرست کرده باشد.  در وب جستجو کنید، در نزدیک‌ترین کتابخانه فهرست سازمان‌ها را مرور کنید و پوسترهای تابلوهای اعلانات محلی را نگاه کنید.


⚡️⚡️ادامه مطلب را در لینک زیر بخوانید:

https://t.me/iv?url=http%3A%2F%2Fbidarzani.com/34843&rhash=3ec4f87be6d7d1
بيدارزنى pinned «📌آموزه‌هایی برای سازماندهی اجتماعات- بخش دوم برگردان و تلخیص: فروغ سمیع‌نیا بیدارزنی: متنی که در ادامه می‌خوانید، دومین بخش از خلاصه‌ی ترجمه‌ی «راهنمای سازمان‌دهندگان اجتماع» است. این راهنما را گروه «منابعی برای سازماندهی و تغییر اجتماعی» (ROSE) منتشر کرده…»
📌📌به مناسبت هشتم مارس روز جهانی زن

ویژه‌نامه جمعی از فعالین زنان: هم‌صدایی علیه سکوت

📍بیدارزنی: جریان روایتگری آزار جنسی را بی‌تردید باید یکی از مهم‌ترین مبارزات فمینیستی سال گذشته بخوانیم. زنان هم‌صدا شدند و شورشی جمعی و بی‌سابقه علیه خشونت جنسی رقم زدند. به بهانه ۸ مارس، روز جهانی زنان تصمیم گرفتیم گرد هم آییم و مروری بر آنچه که گذشت داشته باشیم. از چالش‌ها، کاستی‌ها، دستاوردها و مغفول‌مانده‌ها بگوییم و چگونگی تداوم‌بخشی به این جریان نوپا را به بحث بگذاریم. حاصل این گفت‌وگوها مجموعه مقالاتی تحت عنوان هم‌صدایی علیه سکوت است که در ادامه می‌خوانید و امیدواریم که انتشار آن به ادامه بحث در این حوزه کمک کند. لازم به ذکر است که برای انتخاب و انتشار متون، هیچ‌گونه سازوکار داوری در میان نبوده و متون فقط به لحاظ فنی به ویراستاری سپرده شده‌اند.

📍مطالبی که در این ویژه‌نامه می‌خوانید:

پیش روی در مسیری ناهموار/ دلارام علی

واکاوی ابعاد مغفول «من هم» در ایران/شهین غلامی

بعضی انتقادات به جنبش افشاگری، برای سرکوب زنان است/ الهه محمدی در گفتگو با آزاده کیان

مردانگی‌های جدید و خشونت یقه‌سفید/ سمیه رستم پور

آزار در زندگی شخصی: تاوان در زندگی شغلی؟!/ نوشین کشاورزنیا، محبوبه حسین زاده

الزام ایجاد «فضای امن زنانه» در جنبش «من هم» ایرانی/مهدیس صادقی پویا

جنبش «من هم» در ایران و بومی‌سازی آن/ مینو حیدری کایدان

وقتی با هویت خودت فریاد می‌زنی/ نیلوفر حامدی

فضایی ایجاد کنیم تا همه زنان روایتگر باشند/ شیوا نظرآهاری در گفتگو با سوسن طهماسبی

از «من هم» به‌سوی «ما هم»/ کالکتیو فمینیستی لیلیت

چگونه جنبش «من هم» شکاف اصلی درون فمینیسم را آشکار کرد/ برگردان: رها عسکری زاده

عدالت ترمیمی و جنبش «من هم»/ برگردان: منیژه موذن

رنج زنان را باور کنیم/الهه محمدی در گفتگو با کیمبرلی فیرچایلد

ما با «حق با آزار دیده است» و «عدالت ترمیمی» چگونه مواجه شده‌ایم؟ / مهسا اسداله نژاد

از کنش اتصالی به مواجهه انفجاری/ آتنا کامل

«من هم» و محدودیت‌های گفتمان حقوقی/غنچه قوامی

طراح جلد: روشنک روزبهانی

#جنبش_من_هم
#آزار_جنسی

این ویژه نامه را از لینک زیر دریافت کنید.

https://t.me/iv?url=http%3A%2F%2Fbidarzani.com/34847&rhash=3ec4f87be6d7d1
بيدارزنى pinned «📌📌به مناسبت هشتم مارس روز جهانی زن ویژه‌نامه جمعی از فعالین زنان: هم‌صدایی علیه سکوت 📍بیدارزنی: جریان روایتگری آزار جنسی را بی‌تردید باید یکی از مهم‌ترین مبارزات فمینیستی سال گذشته بخوانیم. زنان هم‌صدا شدند و شورشی جمعی و بی‌سابقه علیه خشونت جنسی رقم زدند.…»
iصد روایت، یک روایت📌
بیش از چهار دهه مقاومت و دادخواهی در زندان های جمهوری اسلامی ایران
 
صد روایت، یک روایت تلاشی جمعی‌ست در روایتگری از بیش از چهاردهه مقاومت و دادخواهی، سرکوب و شکنجه در زندانهای جمهوری اسلامی ایران. آنچه می‌شنوید و می‌بینید نمونه‌ای‌ست از گوناگونی و چندصدایی در روایت‌ها و نیز روایتگرانی که تباهی استبداد را با قلم و حضور خود «به چشم جهانیان پدیدار می کنند»*
 
امیدهای بردمیده از انقلاب ۱۳۵۷ (۱۹۷۹ میلادی) دیرپا نبود. با تثبیت جمهوری اسلامی در ۱۲ فروردین ۱۳۵۸ (اول آوریل ۱۹۷۹) و قدرت‌گیری اسلامگرایان، نظام حکومتی شرع‌محور در ایران ستون‌های خود را بر استبداد و سرکوب بنا کرد. اعدام، قتل‌های سیاسی، ناپدید کردن، شکنجه‌ی جسمی و روانی، شلاق و تعزیر، اعدام‌ نمایشی، سلول انفرادی، تبعید زندانیان، تواب‌سازی، اعتراف‌های اجباری، آزار و اِعمال تبعیض بر خانواده‌های زندانیان و کشته شدگان و...از جمله ابزارهای تثبیت و بقای این نظام بوده‌اند. 
 
صد روایت، یک روایت به ابتکار تعدادی از کنشگران فمینیست و عدالتخواه، اقدامی‌ست بر ضد فراموشی تا  مگر نوری بی‌افکند بر شرایط غیرانسانی زندان‌ها و وضعیت دشوار زندانیان سیاسی-عقیدتی در ایران، که از دیرباز یکی از ستون‌های مقاومت و دادخواهی بوده‌اند.
 
صد روایت، یک روایت، برشی است از گزارش‌ها، شهادت‌نامه‌ها، خاطره‌ها، نامه‌ها و طرح‌های کسانی که طی بیش از چهار دهه‌ی گذشته در زندان‌های جمهوری اسلامی بوده‌اند. متن‌ها از یک سو بیانگر گوناگونی سرکوب ساختاری در این نظام و از دیگر سو نشانگر تداوم ایستادگی برای تحقق آزادی و عدالت هستند. روایت خوانی زندانیان سابق و یا  خانواده‌های کشته‌شدگان و بازماندگانْ پژواک صدایی هم‌آوا و همبسته علیه سرکوب است. این روایت‌ها و راوی‌ها تنها نمونه‌هایی از سندها و شاهدان کارنامه‌ی تاریک این نظام هستند. 
 
*برگرفته از سرود انقلابی بهاران خجسته باد، نوشته عبدالله بهزادی و سروده کرامت دانشیان، شاعر و فعال سیاسی که در سال ۱۳۵۲ اعدام شد. 
 
درنگی بر این دنگ کنیم!
 
 
 
اجرا: آنلاین
زمان: ١٢ فروردین ١۴٠٠/ اول آوریل ٢٠٢١ 
شروع برنامه: ساعت ۴ بعدازظهر به وقت ایران
پلت فورم های پخش:
 
 
Twitter: https://twitter.com/1Revayat
Twitch: https://www.twitch.tv/100revayat1revayat (Not filtered in Iran)
Facebook: https://www.facebook.com/100revayat1revayat
Youtube: https://www.youtube.com/channel/UCBL_v_ey-BoLwW98DIyiqrA (Main Stream)

 
@bidarzani
‏توران شادپور نخستین رکورددار پرش طول زنان در ایران،
این رکورد با ثبت ۵.۵۱ سانتی متر در آبان ۱۳۵۲ ثبت شد
سپس در اردیبهشت ۱۳۵۶ در مسابقات انتخابی قهرمانی آسیای سئول ۶.۱۴ سانتی متر پرش طول انجام داد که برای ۳۸ سال بهترین رکورد در ایران بود.

#دومیدانی
#ورزش_زنان
@bidarzani
@varzeshnamezanan
« آیا آزاردیده می‌تواند سخن بگوید؟»

🖋️ آتنا کامل

حالا دیگر نُه ماه از آغاز آنچه جنبش من‌ـ‌هم ایران شناخته می‏‌شود، می‏‌گذرد. اگرچه آزارهای جنسی و تلاش برای مقابله با آن مدت‏‌ها پیش از شکل‌گیری این جنبش وجود داشت، نام‏‌گذاری مجدد جنبش ذیل جریانی همه‏‌گیر به ما امکان نزدیک‏‌تر شدن به تجربیات ما را داد. در این مدت زنان زیادی روایت‏ آزار‏شان را در محیط‏‌های کاری یا شخصی به اشتراک گذاشتند. زنانی از سنین مختلف، شناخته‏‌شده یا گمنام اما اغلب از طبقۀ متوسط، تحصیل‌کرده و با امکان دسترسی به فضای مجازی و شبکه‏‌های اجتماعی. از نقدهای مهمی که تا اینجا به این جریان وارد شده، در انحصارماندگی‏ و قشربندی اجتماعی‏ آن است. به این معنا که موفق نشده زنان از طبقات و گروه‌های مختلف اجتماعی را در خود ادغام کند. نبود مشارکت در جنبش من‌‌ـ‌هم دلایل مختلفی دارد که در اینجا آنها را در دو محور اصلی دسته‌بندی می‌کنیم: نتوانستن و نخواستن. گفته می‌شود برخی زنان «نمی‏‌توانند» یا «نمی‌خواهند» در جنبش من‌ـ‌هم مشارکت کنند. البته عده‌ای نیز معتقدند کسی از آنها نخواسته است. به این معنا که آگاهی‌رسانی‌ِ وسیعی دربارۀ این جنبش، اهدافش و طریقۀ مشارکت در آن صورت نگرفته است. بسیاری از زنان ممکن است از وجود چنین جنبشی بی‌اطلاع باشند، چه رسد به مشارکت در آن.

از بخش اجتماعی شماره ۴۱ «زنان امروز».

لینک خرید این شماره:

Store.zananemrooz.com

@bidarzani
@zanan_emrooz
زن- سوژه
🎬 یادداشتی بر فیلم ماریای سخاوتمند (Maria full of grace)

✍🏽 فرزانه راجی

🎞داستان فیلم:

قاطر حیوانی است آرام، سنگین و احمق که هرچه بارش کنند بدون اعتراض حمل می‌کند و وقتی این نام را برای انسان به کار می‌برند دقیقا به شخصی با همان خصوصیات اشاره دارند. در دنیای مواد مخدر «قاطر»ها برای حمل مواد مخدر از کشوری به کشور دیگر مورد استفاده قرار می‌گیرند بدون اینکه مورد بازرسی قرار گیرند. به جای اینکه این مواد مثل قاطر در خورجین‌هایی بارشان شود، شکم آن‌ها به عنوان کیسه‌ وخورجین حمل بار استفاده می‌شود. این خطرناک‌ترین نوع حمل مواد مخدر است چرا که درصورت باز شدن یکی از کپسول‌ها جان حمال به واقع به خطر می‌افتد. این انتخابی است که فقیرترین مردمان به آن گردن می‌نهند چرا که پول خوبی بابت آن دریافت می‌کنند.

ماریای سخاوتمند فیلمی از جاشوا مارستن داستان سه «قاطر» است که هرکدام با باری بیش از پنجاه عدد کپسول کوکائین در شکم‌هایشان از کلمبیا به مقصد نیویورک راه می‌افتند. فیلم با جزئیاتی بسیار دقیق روند بارگیری، حمل و ترخیص را نشان می‌دهد. اما موفقیت مارستن بیشتر در ارائه و ساختن شخصیت‌های فیلم است، به ویژه شخصیت ماریا که با بازی خوب کاتالینا ساندینو موره‌نه به بهترین شکلی ارائه شده و همدردی و همذات‌پنداری مخاطب را جلب می‌کند. شخصیت‌ چندبعدی ماریا و آگاهی و شعور وی در انتخاب‌هایش از او یک زن- سوژه در فیلم می‌سازد. به رغم اینکه او در قربانگاه فقر به شئی تبدیل شده است.

او در جایی که امکان انتخاب دارد به عنوان سوژه‌ای مختار عمل می‌کند و به کلی تسلیم نمی‌شود. نه به عنوان زن و نه عنوان نیروی کار در جامعه‌ی جهانی سرمایه. فقر او را واداشته بود تا همچون وسیله‌ای در خدمت سیرکردن شکم خواهر ازدواج نکرده، مادر، مادربزرگ و فرزند بیمار خواهرش درآید. در آن خانواده‌ی فقر زده که همگی در یک اتاق کوچک زندگی می‌کردند، ماریا ظاهرا تنها کسی بود که کارمی‌کرد و آن‌جا نیز کمتر از قاطر نبود. کاری سنگین و طاقت فرسا بارش شده بود که تمامی دستاورد آن نصیب خانواده‌ی گرسنه‌اش می‌شد.

اما در رابطه‌ی جنسی‌اش توانست خودمختار عمل کند. او در یک رابطه‌ی جنسی و نه لزوما عاشقانه باردار شده بود. اما هرگز به از بین بردن جنین فکر نکرد. شاید یکی از دلایل آن باورهای مذهبی موجود در جامعه بود و یا جوانی وبی‌تجربگی ماریا و یا انتخاب آگاهانه‌ی او برای حفظ آن جنین. از طرف دیگر فقر مفرط خود و خانواده‌اش امکان هزینه کردن در این مورد را به او نمی‌داد. او هم مثل دختران هم سن وسالش دوستی برگزیده بود اما عاشقش نبود. برایش فقط یک ارتباط جنسی بود، اما زمانی که مجبور شد بین ازدواج بین مردی که دوست ندارد و پذیرفتن مسئولیت بچه به تنهایی، یکی را انتخاب کند، مثل زنی مختار و آزاد ترجیح دهد آزادیش را انتخاب کند و حاضر نشد در ازدواجی ناخواسته و در فقر به شئی تبدیل شود. ابژه‌ی فقر و یا مادر و همسری در ارتباطی بدون عشق. انتخاب او کاملا آگاهانه بود. به صراحت به دوست پسرش می‌گوید که حاضر نیست بدون عشق ازدواج کند.

#نقدفیلم

ادامه در لینک زیر ⬇️
https://cinemaye-azad.com/1394/01/25/2248
@bidarzani
من هم سقط جنین داشته ام...

📌سقط جنین غیرایمن: رمانتیسیسم سقط و بدن زنانه

📍بیدارزنی: مدتی بود که حال خوبی نداشتم، ضعف جسمی و حالت تهوع‌های سر صبح کمی به حاملگی مشکوکم کرده بود اما فکر می‌کردم برای من اتفاق نخواهد افتاد. اولین بار با بیبی‌چک در خانه و از طریق مادرم آشنا شده بودم. زمانی که شاید ۱۲ سال داشتم. اما بعدتر در چند فیلم خارجی به آن برخوردم و بعدها هم به عنوان وسیله‌ی مراقبت روتین از بدنی که رابطه‌ی جنسی خارج از ازدواج دارد در زندگی من جای گرفت.

📍من و پارتنرم خانه نداشتیم و آن روز هم که بار دیگر از بیبی‌چک استفاده می‌کردم به توالت عمومی رفتم. تا زمانی که دو خط موازی را کنار هم ندیده بودم فکر می‌کردم این‌بار هم قرار است به خیر و خوشی تمام شود اما واقعیت همیشه آنی نیست که انتظار داریم. اولین تجربه‌ی حاملگی‌ام بود و خودم را باخته بودم.

📍نمی‌دانستم پارتنرم چه واکنشی خواهد داشت و مدام با خودم چنین و چنانش را بررسی می‌کردم،
حتی فکر کردم به او نگویم و خودم همه‌چیز را روبراه کنم چرا که توان توجیه دیگری را نداشتم اما در نهایت تصمیم گرفتم این بار را به تنهایی بر دوش نکشم و دقیق بخواهم بگویم، از رفتار حمایت‌گرانه و سرعت عمل پارتنرم متعجب شده بودم. خیلی زود برای اطمینان به یک آزمایشگاه رفتیم و با وجود استرس و نگرانی‌مان به تعجیل متصدی آزمایشگاه در تماس گرفتن و تبریک به ما خندیدیم. نسبت به بدنم سخت‌گیر نبودم و با کمال میل تغییرات را و تبعات ریسک‌هایی که در زندگی می‌کردم را می‌پذیرفتم.


#سقط_جنین

ادامه مطلب را در لینک زیر بخوانید:

https://t.me/iv?url=http%3A%2F%2Fbidarzani.com/34666&rhash=3ec4f87be6d7d1