📌توضیحات گروه بیدارزنی در مورد روایت ۳۲
#بیدارزنی:
با آغاز جنبش «می تو» در ایران بر اساس اهداف و رسالتی که در گروه بیدارزنی در میدان مبارزه برای احقاق حقوق زنان تعریف کردهایم، به انتشار روایتها و همچنین تحلیلهایی در مورد آزار جنسی زنان اقدام کردهایم. در این راستا همواره تلاش ما این بوده که با در نظر گرفتن عنصر صداقت و اعتماد و همچنین دوری از قضاوت و قرار دادن خود در جایگاه هیئتمنصفه، روایتهای ارسالی از سوی زنان به این گروه را در شبکههای اجتماعی خود منتشر کنیم که بخش اعظمی از این روایتها توسط خود آزاردیدهها و به صورت مستقیم برای بیدارزنی و در موارد معدودی نیز به واسطه برخی از فعالان این حوزه برای ما ارسال شده است.
از حدود دو هفته پیش روایتهایی در مورد آزارهای دبیر سابق سرویس سیاسی یکی از رسانههای اصلاحطلب به گروه بیدارزنی ارسال شد که پس از بررسی روایتها و تلاش برای راستیآزمایی آنها در حد توان، شروع به انتشار این روایتها در قالب روایت سیام و سی و یکم کردیم که البته روایت سیام دقایقی بعد از انتشار به خاطر درخواست آزار دیده و فشارهای وارد شده از سوی فردی که به عنوان آزارگر مطرح شده بود، از صفحه توییتر بیدارزنی حذف شد. این گروه در همان روز اقدام به انتشار روایت دیگری که درباره همان فرد مورد اشاره در روایت سیام بود، کرد. پس از انتشار این دو روایت تعداد قابل توجهی از روزنامهنگاران زن با ارسال پیامهایی آنچه که در این روایتها منتشر شده بود را تائید و روایتهای مشابهی را تعریف کردند که در آینده از سوی بیدارزنی بر اساس بررسیهای انجام شده، منتشر میشود.
با توجه به این حجم از روایتهای ارسالی از سوی مخاطبان بیدارزنی و روزنامهنگاران زن از دیدگاههای مختلف، روایتی از سوی یکی فعالان زنان برای ما ارسال شد که اقدام به انتشار آن کردیم؛ روایتی که به نظر میرسد مخدوش بوده و با قصد تخریب جریان جنبش می تو با یک اکانت جعلی به فردی که این روایت را به بیدارزنی ارسال کرد، فرستاده شده است. پس از چند ساعت ویدیویی از محتوای گفتگوی اینترنتی با این فرد در اکانت ناشناس دیگر به عنوان تحقیق! منتشر شد.
با آگاه شدن از این سناریو اعلام میکنیم که روایت سی و دوم مخدوش بوده و ضمن عذرخواهی از تمام مخاطبان خود اقدام به حذف این روایت از شبکههای اجتماعی بیدارزنی میکنیم. ولی این اقدام بیانگر مخدوش بودن روایتهای دیگر نیست و ما همچون گذشته بر اساس نگاه و تحلیل خود همچنان به انتشار روایتها و تحلیلها در این حوزه ادامه خواهیم داد.
#من_هم
#روایت_آزار
#metoo
@bidarzani
#بیدارزنی:
با آغاز جنبش «می تو» در ایران بر اساس اهداف و رسالتی که در گروه بیدارزنی در میدان مبارزه برای احقاق حقوق زنان تعریف کردهایم، به انتشار روایتها و همچنین تحلیلهایی در مورد آزار جنسی زنان اقدام کردهایم. در این راستا همواره تلاش ما این بوده که با در نظر گرفتن عنصر صداقت و اعتماد و همچنین دوری از قضاوت و قرار دادن خود در جایگاه هیئتمنصفه، روایتهای ارسالی از سوی زنان به این گروه را در شبکههای اجتماعی خود منتشر کنیم که بخش اعظمی از این روایتها توسط خود آزاردیدهها و به صورت مستقیم برای بیدارزنی و در موارد معدودی نیز به واسطه برخی از فعالان این حوزه برای ما ارسال شده است.
از حدود دو هفته پیش روایتهایی در مورد آزارهای دبیر سابق سرویس سیاسی یکی از رسانههای اصلاحطلب به گروه بیدارزنی ارسال شد که پس از بررسی روایتها و تلاش برای راستیآزمایی آنها در حد توان، شروع به انتشار این روایتها در قالب روایت سیام و سی و یکم کردیم که البته روایت سیام دقایقی بعد از انتشار به خاطر درخواست آزار دیده و فشارهای وارد شده از سوی فردی که به عنوان آزارگر مطرح شده بود، از صفحه توییتر بیدارزنی حذف شد. این گروه در همان روز اقدام به انتشار روایت دیگری که درباره همان فرد مورد اشاره در روایت سیام بود، کرد. پس از انتشار این دو روایت تعداد قابل توجهی از روزنامهنگاران زن با ارسال پیامهایی آنچه که در این روایتها منتشر شده بود را تائید و روایتهای مشابهی را تعریف کردند که در آینده از سوی بیدارزنی بر اساس بررسیهای انجام شده، منتشر میشود.
با توجه به این حجم از روایتهای ارسالی از سوی مخاطبان بیدارزنی و روزنامهنگاران زن از دیدگاههای مختلف، روایتی از سوی یکی فعالان زنان برای ما ارسال شد که اقدام به انتشار آن کردیم؛ روایتی که به نظر میرسد مخدوش بوده و با قصد تخریب جریان جنبش می تو با یک اکانت جعلی به فردی که این روایت را به بیدارزنی ارسال کرد، فرستاده شده است. پس از چند ساعت ویدیویی از محتوای گفتگوی اینترنتی با این فرد در اکانت ناشناس دیگر به عنوان تحقیق! منتشر شد.
با آگاه شدن از این سناریو اعلام میکنیم که روایت سی و دوم مخدوش بوده و ضمن عذرخواهی از تمام مخاطبان خود اقدام به حذف این روایت از شبکههای اجتماعی بیدارزنی میکنیم. ولی این اقدام بیانگر مخدوش بودن روایتهای دیگر نیست و ما همچون گذشته بر اساس نگاه و تحلیل خود همچنان به انتشار روایتها و تحلیلها در این حوزه ادامه خواهیم داد.
#من_هم
#روایت_آزار
#metoo
@bidarzani
📌بیانیهی ۲۳ روزنامهنگار زن درباره روایتهای اخیر آزارگری
سرانجام جنبش روایتگری آزار به دالانهای مطبوعات رسید؛ جایی که خیلیها باید از آن بترسند. دربارهی مورد اخیری که مطرح شده، چند روایت را شنیدهاید اما آنچه بر هیچ یک از روزنامهنگاران پوشیده نیست، این است که دهها روایت مشابه دیگر هم شنیدهایم و حتی برخی شاهد آزارها بودهایم. بسیاری از زنان روزنامهنگار و غیرروزنامهنگار راوی آزارها و تعرضهای آقای متجاوز بودهاند و خوشحالیم که حالا روایتها از پستو بیرون کشیده شده است.
ما بخش زیادی از این راویان آزار را میشناسیم و متاسفیم که احتمالا زنان دیگری هم هستند که رنج آزار و تعرض را محتمل شدهاند اما هنوز هم سکوت کردهاند. همهی آنها بدانند که متجاوز دیگر نمیتواند با تلهگذاری، خاک بر چشم قربانیان بپاشاند.
ما امضاکنندگان تا پایان، از تکتک شما زنان و راویان آزار حمایت میکنیم تا حرف بزنید و عقب ننشینید.
ما همچنین از مسوولان رسانهها نیز انتظار داریم چشم خود را بر روایتهای آزارگری متجاوز و برخی دیگر از مردان رسانهای نبندند. آزارگران باید موظف به پاسخگویی نسبت به اعمال خود شوند؛ فضای امن، حق ماست.
۱- انسان نگار
۲ -ایکدر سولماز
۳-باقری نگین
۴-بیات فرنگیس
۵-جمالپور فاطمه
۶- حاجیزاده مولود
۷-حامدی نیلوفر
۸- حسینزاده محبوبه
۹- رخش سودابه
۱٠- زارع سارا
۱۱- شعاعی شیما
۱۲- عباسی فائزه
۱۳- فرشید آرزو
۱۴-قلیزاده مهتاب
۱۵- قوامی غنچه
۱۶- کریمیان خاطره
۱۷- کیمیایی هدیه
۱۸- محسنی سارا
۱۹- محمدی الناز
۲٠-محمدی الهه
۲۱- ملکی شیدا
۲۲- نوبری صبا
۲۳- وحیدیان مریم
#روایت_آزار
#تجاوز
@bidarzani
سرانجام جنبش روایتگری آزار به دالانهای مطبوعات رسید؛ جایی که خیلیها باید از آن بترسند. دربارهی مورد اخیری که مطرح شده، چند روایت را شنیدهاید اما آنچه بر هیچ یک از روزنامهنگاران پوشیده نیست، این است که دهها روایت مشابه دیگر هم شنیدهایم و حتی برخی شاهد آزارها بودهایم. بسیاری از زنان روزنامهنگار و غیرروزنامهنگار راوی آزارها و تعرضهای آقای متجاوز بودهاند و خوشحالیم که حالا روایتها از پستو بیرون کشیده شده است.
ما بخش زیادی از این راویان آزار را میشناسیم و متاسفیم که احتمالا زنان دیگری هم هستند که رنج آزار و تعرض را محتمل شدهاند اما هنوز هم سکوت کردهاند. همهی آنها بدانند که متجاوز دیگر نمیتواند با تلهگذاری، خاک بر چشم قربانیان بپاشاند.
ما امضاکنندگان تا پایان، از تکتک شما زنان و راویان آزار حمایت میکنیم تا حرف بزنید و عقب ننشینید.
ما همچنین از مسوولان رسانهها نیز انتظار داریم چشم خود را بر روایتهای آزارگری متجاوز و برخی دیگر از مردان رسانهای نبندند. آزارگران باید موظف به پاسخگویی نسبت به اعمال خود شوند؛ فضای امن، حق ماست.
۱- انسان نگار
۲ -ایکدر سولماز
۳-باقری نگین
۴-بیات فرنگیس
۵-جمالپور فاطمه
۶- حاجیزاده مولود
۷-حامدی نیلوفر
۸- حسینزاده محبوبه
۹- رخش سودابه
۱٠- زارع سارا
۱۱- شعاعی شیما
۱۲- عباسی فائزه
۱۳- فرشید آرزو
۱۴-قلیزاده مهتاب
۱۵- قوامی غنچه
۱۶- کریمیان خاطره
۱۷- کیمیایی هدیه
۱۸- محسنی سارا
۱۹- محمدی الناز
۲٠-محمدی الهه
۲۱- ملکی شیدا
۲۲- نوبری صبا
۲۳- وحیدیان مریم
#روایت_آزار
#تجاوز
@bidarzani
📌 گزارش فرزانه زیلابی از وضعیت چهار کارگر بازداشتی نیشکر هفتتپه
فرزانه زیلابی، وکیل دادگستری در گفتگو با امتداد از تفهیم اتهام #یوسف_بهمنی، #حمید_ممبینی، #ابراهیم_عباسی منجزی و #مسعود_حیوری چهار کارگر بازداشتی #هفتتپه خبر داد و گفت: «اتهام آنها اخلال در نظم عمومی عنوان شده و هم اکنون پرونده این کارگران به شعبه دوم دادیاری دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان شوش ارجاع شده است».
وی با بیان اینکه روز یکشنبه ۱۰ آبان، در خصوص پرونده آنها اعلام وکالت کرده و با این کارگران در زندان ملاقات داشته، افزود: «مراسم تودیع و معارفه رئیس جدید دادگستری شوش در روز شنبه، عملا باعث تعطیلی دادگستری شده و امروز هم رئیس دادگستری و دادستان حضور نداشتند. پیگیری من و نمایندگان کارگری از جانشین رئیس دادگستری نیز بیپاسخ و بینتیجه ماند. ظاهرا وثیقه پنجاه میلیونی برای کارگران تعیین شده، ولی به آنها ابلاغ نشده است. همه موارد یاد شده و تعلل در ابلاغ قرار، موجبات طولانی شدن بازداشت کارگران را بدون هیچ ضرورتی فراهم کرده است. رقم وثیقه پنجاه میلیونی تاکنون به کارگران ابلاغ نشده و باید در نظر داشت که این قرار از نظر نوع و میزان، قرار متناسبی نیست. همچنین تامین آن از عهده کارگر نیز خارج است. با این همه، موافقت یا عدم موافقت دادستان با قرار وثیقه پنجاه میلیونی مشخص نیست».
فرزانه زیلابی در ادامه گفت: «امروز پس از ساعتها سردرگرمی در دادگستری شهرستان شوش و تا پایان وقت اداری، پرونده کارگران پیدا نشد و در نتیجه، امکان دسترسی وکیل به پرونده و مطالعه آن هم فراهم نشد. درحالی که این روزها، مسئله کارگران باید دغدغه اصلی مسئولان باشد، اما گویا همه در خواب به سر برده و این مسئله به عمد یا غیر عمد، جزو مسائل کم اهمیت ودسته چندم مسئولان دادگستری قرار گرفته است. ظاهرا تعدادی از زندانیان زندان دزفول، محل بازداشت کارگران، به بیماری کرونا مبتلا شدهاند و این مسئله نگرانی کارگران و خانوادههای آنها را به دنبال داشته است».
⚪️ یوسف بهمنی، حمید ممبینی، ابراهیم عباسی منجزی و مسعود حیوری روز پنجشنبه ۸ آبان ماه، توسط نیروهای امنیتی در منزل شخصی خود بازداشت شدند و روز شنبه ۱۰ آبان پس از اتمام مراحل بازجویی به زندان فجر دزفول منتقل شدند./امتداد
📍اعتصاب غذای کارگران بازداشتی هفت تپه در زندان دزفول
⭕️ یوسف بهمنی، حمید ممبینی، ابراهیم عباسی منجزی و مسعود حیوری کارگران بازداشتی نیشکر هفت تپه که هم اکنون در زندان دزفول به سر می برند، در اعتراض به تداوم بازداشت و عدم رسیدگی به پرونده آنها، دست به اعتصاب غذا زدند. این کارگران در روز پنجشنبه ۸ آبان، توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده بودند.
⭕️ #اسماعیل_بخشی فعال کارگری طی یادداشتی با اعلام این خبر علت اعتصاب کارگران مذکور را اعتراض به تداوم بازداشت و عدم رسیدگی به پرونده آنها در دادگستری شوش، عنوان کرد./هرانا
@bidarzani
فرزانه زیلابی، وکیل دادگستری در گفتگو با امتداد از تفهیم اتهام #یوسف_بهمنی، #حمید_ممبینی، #ابراهیم_عباسی منجزی و #مسعود_حیوری چهار کارگر بازداشتی #هفتتپه خبر داد و گفت: «اتهام آنها اخلال در نظم عمومی عنوان شده و هم اکنون پرونده این کارگران به شعبه دوم دادیاری دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان شوش ارجاع شده است».
وی با بیان اینکه روز یکشنبه ۱۰ آبان، در خصوص پرونده آنها اعلام وکالت کرده و با این کارگران در زندان ملاقات داشته، افزود: «مراسم تودیع و معارفه رئیس جدید دادگستری شوش در روز شنبه، عملا باعث تعطیلی دادگستری شده و امروز هم رئیس دادگستری و دادستان حضور نداشتند. پیگیری من و نمایندگان کارگری از جانشین رئیس دادگستری نیز بیپاسخ و بینتیجه ماند. ظاهرا وثیقه پنجاه میلیونی برای کارگران تعیین شده، ولی به آنها ابلاغ نشده است. همه موارد یاد شده و تعلل در ابلاغ قرار، موجبات طولانی شدن بازداشت کارگران را بدون هیچ ضرورتی فراهم کرده است. رقم وثیقه پنجاه میلیونی تاکنون به کارگران ابلاغ نشده و باید در نظر داشت که این قرار از نظر نوع و میزان، قرار متناسبی نیست. همچنین تامین آن از عهده کارگر نیز خارج است. با این همه، موافقت یا عدم موافقت دادستان با قرار وثیقه پنجاه میلیونی مشخص نیست».
فرزانه زیلابی در ادامه گفت: «امروز پس از ساعتها سردرگرمی در دادگستری شهرستان شوش و تا پایان وقت اداری، پرونده کارگران پیدا نشد و در نتیجه، امکان دسترسی وکیل به پرونده و مطالعه آن هم فراهم نشد. درحالی که این روزها، مسئله کارگران باید دغدغه اصلی مسئولان باشد، اما گویا همه در خواب به سر برده و این مسئله به عمد یا غیر عمد، جزو مسائل کم اهمیت ودسته چندم مسئولان دادگستری قرار گرفته است. ظاهرا تعدادی از زندانیان زندان دزفول، محل بازداشت کارگران، به بیماری کرونا مبتلا شدهاند و این مسئله نگرانی کارگران و خانوادههای آنها را به دنبال داشته است».
⚪️ یوسف بهمنی، حمید ممبینی، ابراهیم عباسی منجزی و مسعود حیوری روز پنجشنبه ۸ آبان ماه، توسط نیروهای امنیتی در منزل شخصی خود بازداشت شدند و روز شنبه ۱۰ آبان پس از اتمام مراحل بازجویی به زندان فجر دزفول منتقل شدند./امتداد
📍اعتصاب غذای کارگران بازداشتی هفت تپه در زندان دزفول
⭕️ یوسف بهمنی، حمید ممبینی، ابراهیم عباسی منجزی و مسعود حیوری کارگران بازداشتی نیشکر هفت تپه که هم اکنون در زندان دزفول به سر می برند، در اعتراض به تداوم بازداشت و عدم رسیدگی به پرونده آنها، دست به اعتصاب غذا زدند. این کارگران در روز پنجشنبه ۸ آبان، توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده بودند.
⭕️ #اسماعیل_بخشی فعال کارگری طی یادداشتی با اعلام این خبر علت اعتصاب کارگران مذکور را اعتراض به تداوم بازداشت و عدم رسیدگی به پرونده آنها در دادگستری شوش، عنوان کرد./هرانا
@bidarzani
📌درباره آزار جنسی در جامعهی کوهنوردی
📍در روایتهای آزار اولویت با شنیدن صدای بیصدایان است نه مدعیان
✍🏽مینا قربانی
#بیدارزنی: حالا که قلم به دست میگیرم تا در مورد تعرض و آزار جنسی در جامعهی کوهنوردی بنویسم میدانم پردهی نمایش این ناسازْ رفتارِ غیرانسانی، بزرگتر و متعلق به سازوکارهای معیوب یک جامعه است. میدانم که کوهنوردان نیز مانند سایر اقشار اجتماعی در فقدان آموزشهای آگاهانه و مترقی اجتماعی با مفاهیمی مانند حریم خصوصی، حفظ کرامت انسانی در روابط، دیدن روابط فارغ از جنسیت، رفتار جنسی آگاهانه و برابر و تعاریف درست از رابطه بر اساس رضایت طرفین، غریبه و دچار کاستی شناختی و اجتماعی هستند. درد و دریغ آنجا فزونی مییابد که در فقدان این آگاهی اجتماعی هیچگونه حمایت قانونی نیز از قربانیان آزار جنسی وجود ندارد. فقدان الزامات قانونی حمایتی اما لزوم ایجاد تغییرات خودجوشِ جمعی را افزایش میدهد.
🔹سال هشتاد و هفت زمانی که تنها نوزده سال داشتم برای اولین بار با جمع دوستانی که خود انتخاب کرده بودم و فارغ از گروههای کوهنوردی آشنا با پدرم بود برای صعود قلهی سبلان رفتم. تجربهای که با تعرض یکی از همنوردان آشنایم در اولین شبمانی در چادر برای همیشه متر و مقیاس حضور من در برنامههای جمعی را تغییر داد و دانستم اعتماد به همکیشان و آشنایان توان محافظت از من را ندارد. به خاطر دارم در آن برنامه که تا صبح در بیرون از چادر خوابیدم و منتظر بیدار شدن تک تک اعضا ماندم هیچ حمایتی ندیدم. سالها بعد فهمیدم این سازوکار مسکوت گذاشتن بخشی از تجربهی بزهدیده و آزارگر و فضای فرهنگیای است که فرد به آن احساس تعلق میکند.
🔹رویهی مرسوم به راویان آزار نشان داده که قدرتشان در قبال سازوکارهای تبعیضآمیز جمعی شکننده است و همین درهمپیچیدگی باعث سکوت بیشتر شده است.
#آزارجنسی
#تجاوز
👈🏽ادامهی مطلب را در INSTANT VIEW بخوانید👇🏽
https://t.me/iv?url=http%3A%2F%2Fbidarzani.com/30540&rhash=3ec4f87be6d7d1
📍در روایتهای آزار اولویت با شنیدن صدای بیصدایان است نه مدعیان
✍🏽مینا قربانی
#بیدارزنی: حالا که قلم به دست میگیرم تا در مورد تعرض و آزار جنسی در جامعهی کوهنوردی بنویسم میدانم پردهی نمایش این ناسازْ رفتارِ غیرانسانی، بزرگتر و متعلق به سازوکارهای معیوب یک جامعه است. میدانم که کوهنوردان نیز مانند سایر اقشار اجتماعی در فقدان آموزشهای آگاهانه و مترقی اجتماعی با مفاهیمی مانند حریم خصوصی، حفظ کرامت انسانی در روابط، دیدن روابط فارغ از جنسیت، رفتار جنسی آگاهانه و برابر و تعاریف درست از رابطه بر اساس رضایت طرفین، غریبه و دچار کاستی شناختی و اجتماعی هستند. درد و دریغ آنجا فزونی مییابد که در فقدان این آگاهی اجتماعی هیچگونه حمایت قانونی نیز از قربانیان آزار جنسی وجود ندارد. فقدان الزامات قانونی حمایتی اما لزوم ایجاد تغییرات خودجوشِ جمعی را افزایش میدهد.
🔹سال هشتاد و هفت زمانی که تنها نوزده سال داشتم برای اولین بار با جمع دوستانی که خود انتخاب کرده بودم و فارغ از گروههای کوهنوردی آشنا با پدرم بود برای صعود قلهی سبلان رفتم. تجربهای که با تعرض یکی از همنوردان آشنایم در اولین شبمانی در چادر برای همیشه متر و مقیاس حضور من در برنامههای جمعی را تغییر داد و دانستم اعتماد به همکیشان و آشنایان توان محافظت از من را ندارد. به خاطر دارم در آن برنامه که تا صبح در بیرون از چادر خوابیدم و منتظر بیدار شدن تک تک اعضا ماندم هیچ حمایتی ندیدم. سالها بعد فهمیدم این سازوکار مسکوت گذاشتن بخشی از تجربهی بزهدیده و آزارگر و فضای فرهنگیای است که فرد به آن احساس تعلق میکند.
🔹رویهی مرسوم به راویان آزار نشان داده که قدرتشان در قبال سازوکارهای تبعیضآمیز جمعی شکننده است و همین درهمپیچیدگی باعث سکوت بیشتر شده است.
#آزارجنسی
#تجاوز
👈🏽ادامهی مطلب را در INSTANT VIEW بخوانید👇🏽
https://t.me/iv?url=http%3A%2F%2Fbidarzani.com/30540&rhash=3ec4f87be6d7d1
بیدارزنی
در روایتهای آزار اولویت با شنیدن صدای بیصدایان است نه مدعیان - بیدارزنی
کوهنوردی بستری برای معاشرت و همنشینی افراد که فقدان آن در جامعه به دلیل تفکیک جنسیتی آشکارا وجود داشته است ایجاد کرده است؛ اما این جامعه نیز بیتأثیر از نگاه مردسالارانه و فقدان حقوق جمعی افراد در زمان مواجهه با آزارهای جنسی نبوده است. سازوکار جمعی و سازمانی…
📍تداوم بازداشت و بیخبری از وضعیت بهاره سلیمانی
🔺#بهاره_سلیمانی، شهروند ساکن تهران باگذشت ۱۹ روز از زمان دستگیری کماکان به صورت بلاتکلیف در بازداشت بسر میبرد. خانم سلیمانی پیشتر در تاریخ ۲۵ مهرماه توسط نیروهای امنیتی در کرج بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.
🔺ماموران در حین بازداشت اقدام به تفتیش منزل پدر و مادر این شهروند کرده و پس از آن به منزل خانم سلیمانی در تهران رفته و آنجا را نیز تفتیش کردند. در جریان این بازرسیها تعدادی از وسایل شخصی خانم سلیمانی و خانوادهاش توسط ماموران ضبط شد.
🔺خانم سلیمانی در بخش درمانی مشغول به کار بوده و طی هشت ماه اخیر در اثر ارتباط با بیماران مبتلا به کرونا دچار آسیبدیدگی ریه شده و نیاز به رسیدگی پزشکی دارد.
🔺سهشنبه ۱۳ آبانماه ۱۳۹۹، بهاره سلیمانی، شهروند ساکن تهران باگذشت ۱۹ روز از زمان بازداشت کماکان به صورت بلاتکلیف در بازداشت بسر میبرد.
🔺خانم سلیمانی طی این ۱۹ روز تنها ۲ بار اجازه تماس تلفنی کوتاه با پدر و مادر خود را داشته است و همین امر نگرانی خانواده در خصوص وضعیت وی را افزایش داده است. این شهروند در بخش درمانی مشغول به کار بوده و طی هشت ماه اخیر در اثر ارتباط با بیماران مبتلا به کرونا دچار آسیبدیدگی ریه شده و نیاز به رسیدگی پزشکی دارد./هرانا
#زنان_زندانی_سیاسی
@bidarzani
🔺#بهاره_سلیمانی، شهروند ساکن تهران باگذشت ۱۹ روز از زمان دستگیری کماکان به صورت بلاتکلیف در بازداشت بسر میبرد. خانم سلیمانی پیشتر در تاریخ ۲۵ مهرماه توسط نیروهای امنیتی در کرج بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.
🔺ماموران در حین بازداشت اقدام به تفتیش منزل پدر و مادر این شهروند کرده و پس از آن به منزل خانم سلیمانی در تهران رفته و آنجا را نیز تفتیش کردند. در جریان این بازرسیها تعدادی از وسایل شخصی خانم سلیمانی و خانوادهاش توسط ماموران ضبط شد.
🔺خانم سلیمانی در بخش درمانی مشغول به کار بوده و طی هشت ماه اخیر در اثر ارتباط با بیماران مبتلا به کرونا دچار آسیبدیدگی ریه شده و نیاز به رسیدگی پزشکی دارد.
🔺سهشنبه ۱۳ آبانماه ۱۳۹۹، بهاره سلیمانی، شهروند ساکن تهران باگذشت ۱۹ روز از زمان بازداشت کماکان به صورت بلاتکلیف در بازداشت بسر میبرد.
🔺خانم سلیمانی طی این ۱۹ روز تنها ۲ بار اجازه تماس تلفنی کوتاه با پدر و مادر خود را داشته است و همین امر نگرانی خانواده در خصوص وضعیت وی را افزایش داده است. این شهروند در بخش درمانی مشغول به کار بوده و طی هشت ماه اخیر در اثر ارتباط با بیماران مبتلا به کرونا دچار آسیبدیدگی ریه شده و نیاز به رسیدگی پزشکی دارد./هرانا
#زنان_زندانی_سیاسی
@bidarzani
📌روایت سی و سوم
#بیدارزنی:
چند سال پیش مدتی در همان روزنامه اصلاحطلب و همان سرویس دبیر سیاسی سابق به عنوان کارآموز مشغول شدم. از همان ابتدا شاخکهایم نسبت به شوخیها و رفتارهای غیرحرفهای او تیز شده بود اما خوشبختانه به واسطه حضور چند روزنامهنگار باسابقه در آن سرویس و شوق آموختن از آنها، چندان فرصتی برای ارتباط مستقیم با او دست نمیداد.
با این حال او و همپالکی دیگرش در همان سرویس، هرکدام به شیوهای، از «شوخیهای» جنسی و تحقیرآمیز خود دریغ نمیکردند. مدتی که گذشت چتهای مبتذل و چندشآور او هم شروع شد.
از جانفشانیها و شجاعتها و کتکهای زیر بازجویی به هم میبافت و اینکه «دختری مثل من باید با امثال او باشد که سیاسی و شجاعند!!» و کار را به جاهای باریک میرساند. واکنش من این بود که «خودم را به آن راه بزنم» و به کسی چیزی نگویم.
تقریبا همزمان با من، دختر جوان و تازهکاری به سرویس پیوست. اول، همه چیز در ظاهر خوب و خوش بود و شوخیهای آقای دبیر هم به جایی رسیده بود که میگفت «به فلانی و فلانی گفتهام این دو دختر جدید را بین خودتان تقسیم کنید» و «تو که برای من زیادی بچهای».
کم کم اما حال آن دختر بد و بدتر شد و به همان نسبت چتهای منزجرکننده او با من کم و کمتر. تا بالاخره «دختر جدید» به حرف آمد و معلوم شد آقای دبیر او را آزار داده و دختر هم به شدت نگران بود که چه پیش خواهد آمد.
از ذکر جزییات میگذرم هم به این خاطر که چند سالی گذشته و ممکن است در گفتن آنها ناخواسته اشتباه کنم و هم به این دلیل که پای حریم شخصی آن دختر در میان است. اما تا آنجا که به شخص من مربوط است؛ مستقیما هم شاهد رفتار آزاردهنده این فرد بودم و هم خودم از چنین رفتاری آزار دیدم و خیلی زود عطای حضور در آن سرویس را به لقایش بخشیدم. چون تحمل چنین فردی آن هم در قامت دبیر سرویس فلان و بهمان آسان نبود و از طرف دیگر، به خاطر حمایتِ هرچند ضمنی از «دختر جدید»، رفتار آقای دبیر شدیداً بد شده بود.
#آزارجنسی
@bidarzani
#بیدارزنی:
چند سال پیش مدتی در همان روزنامه اصلاحطلب و همان سرویس دبیر سیاسی سابق به عنوان کارآموز مشغول شدم. از همان ابتدا شاخکهایم نسبت به شوخیها و رفتارهای غیرحرفهای او تیز شده بود اما خوشبختانه به واسطه حضور چند روزنامهنگار باسابقه در آن سرویس و شوق آموختن از آنها، چندان فرصتی برای ارتباط مستقیم با او دست نمیداد.
با این حال او و همپالکی دیگرش در همان سرویس، هرکدام به شیوهای، از «شوخیهای» جنسی و تحقیرآمیز خود دریغ نمیکردند. مدتی که گذشت چتهای مبتذل و چندشآور او هم شروع شد.
از جانفشانیها و شجاعتها و کتکهای زیر بازجویی به هم میبافت و اینکه «دختری مثل من باید با امثال او باشد که سیاسی و شجاعند!!» و کار را به جاهای باریک میرساند. واکنش من این بود که «خودم را به آن راه بزنم» و به کسی چیزی نگویم.
تقریبا همزمان با من، دختر جوان و تازهکاری به سرویس پیوست. اول، همه چیز در ظاهر خوب و خوش بود و شوخیهای آقای دبیر هم به جایی رسیده بود که میگفت «به فلانی و فلانی گفتهام این دو دختر جدید را بین خودتان تقسیم کنید» و «تو که برای من زیادی بچهای».
کم کم اما حال آن دختر بد و بدتر شد و به همان نسبت چتهای منزجرکننده او با من کم و کمتر. تا بالاخره «دختر جدید» به حرف آمد و معلوم شد آقای دبیر او را آزار داده و دختر هم به شدت نگران بود که چه پیش خواهد آمد.
از ذکر جزییات میگذرم هم به این خاطر که چند سالی گذشته و ممکن است در گفتن آنها ناخواسته اشتباه کنم و هم به این دلیل که پای حریم شخصی آن دختر در میان است. اما تا آنجا که به شخص من مربوط است؛ مستقیما هم شاهد رفتار آزاردهنده این فرد بودم و هم خودم از چنین رفتاری آزار دیدم و خیلی زود عطای حضور در آن سرویس را به لقایش بخشیدم. چون تحمل چنین فردی آن هم در قامت دبیر سرویس فلان و بهمان آسان نبود و از طرف دیگر، به خاطر حمایتِ هرچند ضمنی از «دختر جدید»، رفتار آقای دبیر شدیداً بد شده بود.
#آزارجنسی
@bidarzani
📌 اعلامیه شروع به کار گروه تحقیقی درباره ماجرای آزار جنسی
🔺در پی نشر برخی روایات از آزار جنسی یکی از روزنامهنگاران در رسانهها و اکانتهای توییتری، گروهی از روزنامهنگاران با دغدغه صنفی و حرفهای پیش قدم شدند تا در این باره به طور مستقل تحقیق کنند.
🔺پیش از این تعدادی از روزنامهنگاران برای طرح مشکلات و مسائل صنفی از جمله دستمزد، بیمه و امنیت شغلی، فضایی برای گفتوگو و عمل مشترک را با عنوان «گروه مطالبات صنفی» تشکیل دادند، که صدور «بیانیه ۱۰۰ روزنامهنگار نسبت به انفعال انجمن صنفی روزنامهنگاران استان تهران» یکی از موضوعات مورد پیگیری این گروه بود.
🔺بهتازگی در پی نشر روایات آزار و تجاوز درباره یکی از اهالی مطبوعات، همین جمع از روزنامهنگاران، سعی کردند تا از طریق فعالیت صنفی مبتنی بر نظارت و تحقیق، هم نگاه عمیق و منصفانهای به ماجرا داشته باشند و هم گامی برای تغییر فضای فرادست مردان، تبعیض جنسیتی، پیشگیری و گزارش آزار جنسی در بین روزنامهنگاران یا فضای عمومی بردارند.
🔺بر این اساس بعد از بحث و تبادل نظر طی روزهای اخیر در فضاهای مختلف و بنا بر پیشنهادهای مطرح شده در گروه «مطالبات صنفی»، گروهی تشکیل دادهایم تا درباره روایتهای منتشر شده به طور مستقل تحقیق و پگیری کنیم.
🔺این گروه با اعتقاد به تشکلیابی و سازماندهی صنفی در همه امور از جمله موضوع آزار جنسی، تحقیقات خود را از امروز آغاز میکند.
🔺روایتهای منتشر شده از آزار جنسی یکی از روزنامهنگاران، هم از نظر صنفی و هم از نظر عمومی برای همه روزنامهنگاران اهمیت ویژه دارد از این رو ما قصد داریم بدون قضاوت و پیشداوری، تمام روایتهای موجود را بررسی و در نهایت از آن چه به عنوان شواهد پیدا و پنهان مربوط به این ماجرا وجود دارد یک گزارش تهیه و منتشر کنیم.
🔺هدف اعمال نظارت متشکل و سازمان یافته صنفی است، تا برای یک بار هم که شده اتحادمان را در رفع مسائل مربوط به خودمان نشان دهیم و فضای امنتری برای اشتغال و محیط کار و زیست خود بسازیم.
🔺این گروه خود را موظف میداند که درباره روند پیشرفت تحقیقات خود به «گروه مطالبات صنفی» گزارش دهد و در پایان تحقیقات، گزارشی حرفهای در فضای عمومی منتشر کند.
🔺اعضای این گروه عبارتاند از عاطفه مرادی، سارا محسنی، فرحناز غالبی، شیما شعاعی، مریم وحیدیان و مهدی روزبهانی. از همه کسانی که بهنوعی به این حوادث مربوط میشوند و در جریان آن هستند، دعوت میشود تا شواهد یا اطلاعاتی را که میتواند به روشنتر شدن موضوع کمک کند، در اختیار اعضای گروه قرار دهند.
🔺در این مسیر از کمک و یاری همه روزنامهنگاران استقبال میکنیم و امیدواریم که بتوانیم یک نقش حرفهای و مستقل در این حادثه ایفا کنیم.
#روایت_آزار
#آزارجنسی
@bidarzani
🔺در پی نشر برخی روایات از آزار جنسی یکی از روزنامهنگاران در رسانهها و اکانتهای توییتری، گروهی از روزنامهنگاران با دغدغه صنفی و حرفهای پیش قدم شدند تا در این باره به طور مستقل تحقیق کنند.
🔺پیش از این تعدادی از روزنامهنگاران برای طرح مشکلات و مسائل صنفی از جمله دستمزد، بیمه و امنیت شغلی، فضایی برای گفتوگو و عمل مشترک را با عنوان «گروه مطالبات صنفی» تشکیل دادند، که صدور «بیانیه ۱۰۰ روزنامهنگار نسبت به انفعال انجمن صنفی روزنامهنگاران استان تهران» یکی از موضوعات مورد پیگیری این گروه بود.
🔺بهتازگی در پی نشر روایات آزار و تجاوز درباره یکی از اهالی مطبوعات، همین جمع از روزنامهنگاران، سعی کردند تا از طریق فعالیت صنفی مبتنی بر نظارت و تحقیق، هم نگاه عمیق و منصفانهای به ماجرا داشته باشند و هم گامی برای تغییر فضای فرادست مردان، تبعیض جنسیتی، پیشگیری و گزارش آزار جنسی در بین روزنامهنگاران یا فضای عمومی بردارند.
🔺بر این اساس بعد از بحث و تبادل نظر طی روزهای اخیر در فضاهای مختلف و بنا بر پیشنهادهای مطرح شده در گروه «مطالبات صنفی»، گروهی تشکیل دادهایم تا درباره روایتهای منتشر شده به طور مستقل تحقیق و پگیری کنیم.
🔺این گروه با اعتقاد به تشکلیابی و سازماندهی صنفی در همه امور از جمله موضوع آزار جنسی، تحقیقات خود را از امروز آغاز میکند.
🔺روایتهای منتشر شده از آزار جنسی یکی از روزنامهنگاران، هم از نظر صنفی و هم از نظر عمومی برای همه روزنامهنگاران اهمیت ویژه دارد از این رو ما قصد داریم بدون قضاوت و پیشداوری، تمام روایتهای موجود را بررسی و در نهایت از آن چه به عنوان شواهد پیدا و پنهان مربوط به این ماجرا وجود دارد یک گزارش تهیه و منتشر کنیم.
🔺هدف اعمال نظارت متشکل و سازمان یافته صنفی است، تا برای یک بار هم که شده اتحادمان را در رفع مسائل مربوط به خودمان نشان دهیم و فضای امنتری برای اشتغال و محیط کار و زیست خود بسازیم.
🔺این گروه خود را موظف میداند که درباره روند پیشرفت تحقیقات خود به «گروه مطالبات صنفی» گزارش دهد و در پایان تحقیقات، گزارشی حرفهای در فضای عمومی منتشر کند.
🔺اعضای این گروه عبارتاند از عاطفه مرادی، سارا محسنی، فرحناز غالبی، شیما شعاعی، مریم وحیدیان و مهدی روزبهانی. از همه کسانی که بهنوعی به این حوادث مربوط میشوند و در جریان آن هستند، دعوت میشود تا شواهد یا اطلاعاتی را که میتواند به روشنتر شدن موضوع کمک کند، در اختیار اعضای گروه قرار دهند.
🔺در این مسیر از کمک و یاری همه روزنامهنگاران استقبال میکنیم و امیدواریم که بتوانیم یک نقش حرفهای و مستقل در این حادثه ایفا کنیم.
#روایت_آزار
#آزارجنسی
@bidarzani
مهرنوش طافیان بازداشت و به زندان سپیدار اهواز منتقل شد
#مهرنوش_طافیان، فعال رسانهای روز یکشنبه ۱۱ آبانماه پس از حضور در شعبه ۱۳ بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب اهواز به دلیل عدم تامین وثیقه بازداشت و به زندان سپیدار اهواز منتقل شد. منزل خانم طافیان حدود یک ماه پیش توسط ماموران اطلاعات سپاه مورد بازرسی قرار گرفت و تلفن همراه و برخی از وسایل شخصی وی ضبط شد. وی مدتی بعد به سازمان اطلاعات سپاه در اهواز احضار و بازجویی شد.
بازداشت خانم طافیان پس از حضور در شعبه ۱۳ بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب اهواز به ریاست قاضی احمدرضا مردانی دهکردی و به دلیل ناتوانی در تامین قرار وثیقه صورت گرفته است.
منزل خانم طافیان حدود یک ماه پیش توسط ماموران اطلاعات سپاه در اهواز مورد بازرسی قرار گرفت و تلفن همراه و برخی از وسایل شخصی وی ضبط شد. وی مدتی بعد به سازمان اطلاعات سپاه واقع در میدان چهارشیر اهواز احضار و بازجویی شد.
یک منبع مطلع از شرایط خانم طافیان در این خصوص به هرانا گفت: “مهرنوش طافیان پیشتر به عنوان خبرنگار با یک سایت محلی همکاری داشت اما مدتی بود که در پیج شخصی خود اطلاع رسانی میکرد. وی اخیرا درباره مسائلی چون روستای ابوالفضل، اخبار مناطق محروم و مسائل و مشکلات زنان در خوزستان اطلاع رسانی کرده بود. خانم طافیان چندی بعد از بازجویی به دادسرای اهواز احضار شد. اما پس از حضور روز یکشنبه وی در دادسرا تلفنش خاموش شد”.
مهرنوش طافیان، فارغ التحصیل دانشکده خبر، مادر یک پسر نوجوان به نام اهورا و ساکن اهواز است که با فرزند خود تنها زندگی میکرد. پدر خانم طایفان پیشتر فوت کرده و مادر او نیز بیمار و ساکن شهرستان اندیمشک است./هرانا
#زندان_سپیدار
@bidarzani
#مهرنوش_طافیان، فعال رسانهای روز یکشنبه ۱۱ آبانماه پس از حضور در شعبه ۱۳ بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب اهواز به دلیل عدم تامین وثیقه بازداشت و به زندان سپیدار اهواز منتقل شد. منزل خانم طافیان حدود یک ماه پیش توسط ماموران اطلاعات سپاه مورد بازرسی قرار گرفت و تلفن همراه و برخی از وسایل شخصی وی ضبط شد. وی مدتی بعد به سازمان اطلاعات سپاه در اهواز احضار و بازجویی شد.
بازداشت خانم طافیان پس از حضور در شعبه ۱۳ بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب اهواز به ریاست قاضی احمدرضا مردانی دهکردی و به دلیل ناتوانی در تامین قرار وثیقه صورت گرفته است.
منزل خانم طافیان حدود یک ماه پیش توسط ماموران اطلاعات سپاه در اهواز مورد بازرسی قرار گرفت و تلفن همراه و برخی از وسایل شخصی وی ضبط شد. وی مدتی بعد به سازمان اطلاعات سپاه واقع در میدان چهارشیر اهواز احضار و بازجویی شد.
یک منبع مطلع از شرایط خانم طافیان در این خصوص به هرانا گفت: “مهرنوش طافیان پیشتر به عنوان خبرنگار با یک سایت محلی همکاری داشت اما مدتی بود که در پیج شخصی خود اطلاع رسانی میکرد. وی اخیرا درباره مسائلی چون روستای ابوالفضل، اخبار مناطق محروم و مسائل و مشکلات زنان در خوزستان اطلاع رسانی کرده بود. خانم طافیان چندی بعد از بازجویی به دادسرای اهواز احضار شد. اما پس از حضور روز یکشنبه وی در دادسرا تلفنش خاموش شد”.
مهرنوش طافیان، فارغ التحصیل دانشکده خبر، مادر یک پسر نوجوان به نام اهورا و ساکن اهواز است که با فرزند خود تنها زندگی میکرد. پدر خانم طایفان پیشتر فوت کرده و مادر او نیز بیمار و ساکن شهرستان اندیمشک است./هرانا
#زندان_سپیدار
@bidarzani
📌جمعی از کنشگران جنبش زنان ایران: محکومیت ترور خونبار در دانشگاه کابل
صورتهای به خاک غلتیده، رؤیاهای گمشده و نگاههای خاموش زنان و مردان جوان افغانستان، در تصاویر سرخ منتشر شده از دانشگاه کابل، دلهای همگیمان را به نهایت به درد آورده است. دردی به وسعت نگاههایی که پیش از به خون نشستن، به آیندهای چشم دوخته بودند که نه از آنِ یک تن، که از آن نسلی میتوانست باشد. از آنِ نسلهایی که از دل خاک و خون و شیون و ظلم، قدم نهاده بودند به روزهای دانشگاه و کتاب و تحقیق و درس تا ستون بزنند به سقف میهنشان و آیندهای بنا کنند، روشنتر از دیروز، برای مردمانی که سنگینی دههها رنج و تبعیض، دلهایشان را به درد آورده است. جانهای عزیز مادرها و پدرهایی که جوانهایشان را به امید تعلیم و سازندگی روانهی دانشگاه کرده بودند، و اما کدورت کین و استثمار و افراطگرایی و فریب «صلح» میان دولتها و تشنگان به خون باز هم مجال وصال نداد و ما نیز در جای جای این کرهی خاکی و یا در این سوی مرزهای افغانستان، در ایران، در غم جوانان همسایه، شبانهروزی است که به سوگ نشستهایم.
ما، کنشگران حقوق زنان ایرانی، این واژگان نه چندان توانمند در وصف حزنمان را که حاوی پیام دلداری و تسلیت و همدلی با بازماندگان دانشجویان از دست رفتهی کشور افغانستان و تمام آنهایی است که در این کشور به عزا نشستهاند، با اندوهی وصفناپذیر به قلم میآوریم تا شاید مرهمی باشد بر زخم عمیقی که در دوازدهمین روز ماه عقرب سال ۱۳۹۹، بر تن دانشگاه کابل و مردم افغانستان نشست. به خون نشستن دانشگاه، کوی آموختن و آموزش و جستار و خلق آتیه، نه تجربهی دیروز افغانستان، که تجربهای به دفعات در کشورهای ماست، چرا که افراطگرایی و سلطهجویی و تمامیتخواهی، زبان دانش را نفهمیده و هیچگاه هم نخواهد فهمید. دانشگاهی که نه تنها میتواند مأمنی و بستری برای خلق جنبشهای رهاییبخش باشد، که دریچهای است به سوی آمال و آرزوهای یک خلق. و بیش و پیش از همه، آماج و انگیزههای زنانی که دههها گوش و چشم و دهانشان را با خاک و خون پر کردند؛ با سنگِ سنگسار و با سنگریزهی انفجار. زنانی که به درازای تاریخ، تن و نفسشان به انقیادِ استیلای فرمانروایان زنستیز در آمده است. فرمانروایانی که از درون مرزهای افغانستان، آرمانهای زنان را گردن زدهاند، و از بیرون مرزهای آن، به نامشان، لشگرکشیهایشان را توجیه کردهاند.
ما کنشگران زنان ایرانی اما باور داریم که افغانستان، این سیاهی را به سپیدهی روزهایی خواهند رساند که ملتی دست ترور، استثمار و دخالت را از آن کوتاه کرده باشند و در کنار مردم افغانستان، و به احترام مقاومت و ایستادگیشان، خواهیم ایستاد و مراتب عمیق همدردی و افسوسمان را از این ترور وحشیانه و خونبار اعلام میکنیم. باشد تا روزی دانشگاه، پناهگاهی امن باشد برای تمام علمجویان و علمورزان و آنهایی که رؤیای سازندگی کشورشان را در سر دارند.
@bidarzani
⬇️در صورت تمایل در لینک زیر بیانیه را امضا کنید⬇️
https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLSdnluGgGBFoo6cwxeDIZuoqJzIx86iKeapdFV2cNGEcfLOCXA/viewform?usp=sf_link
صورتهای به خاک غلتیده، رؤیاهای گمشده و نگاههای خاموش زنان و مردان جوان افغانستان، در تصاویر سرخ منتشر شده از دانشگاه کابل، دلهای همگیمان را به نهایت به درد آورده است. دردی به وسعت نگاههایی که پیش از به خون نشستن، به آیندهای چشم دوخته بودند که نه از آنِ یک تن، که از آن نسلی میتوانست باشد. از آنِ نسلهایی که از دل خاک و خون و شیون و ظلم، قدم نهاده بودند به روزهای دانشگاه و کتاب و تحقیق و درس تا ستون بزنند به سقف میهنشان و آیندهای بنا کنند، روشنتر از دیروز، برای مردمانی که سنگینی دههها رنج و تبعیض، دلهایشان را به درد آورده است. جانهای عزیز مادرها و پدرهایی که جوانهایشان را به امید تعلیم و سازندگی روانهی دانشگاه کرده بودند، و اما کدورت کین و استثمار و افراطگرایی و فریب «صلح» میان دولتها و تشنگان به خون باز هم مجال وصال نداد و ما نیز در جای جای این کرهی خاکی و یا در این سوی مرزهای افغانستان، در ایران، در غم جوانان همسایه، شبانهروزی است که به سوگ نشستهایم.
ما، کنشگران حقوق زنان ایرانی، این واژگان نه چندان توانمند در وصف حزنمان را که حاوی پیام دلداری و تسلیت و همدلی با بازماندگان دانشجویان از دست رفتهی کشور افغانستان و تمام آنهایی است که در این کشور به عزا نشستهاند، با اندوهی وصفناپذیر به قلم میآوریم تا شاید مرهمی باشد بر زخم عمیقی که در دوازدهمین روز ماه عقرب سال ۱۳۹۹، بر تن دانشگاه کابل و مردم افغانستان نشست. به خون نشستن دانشگاه، کوی آموختن و آموزش و جستار و خلق آتیه، نه تجربهی دیروز افغانستان، که تجربهای به دفعات در کشورهای ماست، چرا که افراطگرایی و سلطهجویی و تمامیتخواهی، زبان دانش را نفهمیده و هیچگاه هم نخواهد فهمید. دانشگاهی که نه تنها میتواند مأمنی و بستری برای خلق جنبشهای رهاییبخش باشد، که دریچهای است به سوی آمال و آرزوهای یک خلق. و بیش و پیش از همه، آماج و انگیزههای زنانی که دههها گوش و چشم و دهانشان را با خاک و خون پر کردند؛ با سنگِ سنگسار و با سنگریزهی انفجار. زنانی که به درازای تاریخ، تن و نفسشان به انقیادِ استیلای فرمانروایان زنستیز در آمده است. فرمانروایانی که از درون مرزهای افغانستان، آرمانهای زنان را گردن زدهاند، و از بیرون مرزهای آن، به نامشان، لشگرکشیهایشان را توجیه کردهاند.
ما کنشگران زنان ایرانی اما باور داریم که افغانستان، این سیاهی را به سپیدهی روزهایی خواهند رساند که ملتی دست ترور، استثمار و دخالت را از آن کوتاه کرده باشند و در کنار مردم افغانستان، و به احترام مقاومت و ایستادگیشان، خواهیم ایستاد و مراتب عمیق همدردی و افسوسمان را از این ترور وحشیانه و خونبار اعلام میکنیم. باشد تا روزی دانشگاه، پناهگاهی امن باشد برای تمام علمجویان و علمورزان و آنهایی که رؤیای سازندگی کشورشان را در سر دارند.
@bidarzani
⬇️در صورت تمایل در لینک زیر بیانیه را امضا کنید⬇️
https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLSdnluGgGBFoo6cwxeDIZuoqJzIx86iKeapdFV2cNGEcfLOCXA/viewform?usp=sf_link
Google Docs
این تاریکی را به سپیده روز خواهید رساند: پیام همدردی و تسلیت جمعی از کنشگران حقوق زنان ایران برای مردم افغانستان
صورتهای به خاک غلتیده، رؤیاهای گمشده و نگاههای خاموش زنان و مردان جوان افغانستان، در تصاویر سرخ منتشر شده از دانشگاه کابل، دلهای همگیمان را به نهایت به درد آورده است. دردی به وسعت نگاههایی که پیش از به خون نشستن، به آیندهای چشم دوخته بودند که نه از…
📌الهام خمسه از زندان اوین به مرخصی اعزام شد
#الهام_خمسه، زندانی سیاسی که از مردادماه امسال دوران محکومیت ۲ ساله خود را در بند زنان زندان اوین سپری میکند، امروز چهارشنبه ۱۴ آبانماه از زندان اوین به مرخصی کوتاه مدت اعزام شد.
الهام خمسه پیشتر در حین شعارنویسی در یکی از خیابانهای تهران بازداشت و نهایتا توسط دادگاه انقلاب تهران از بابت اتهام توهین به رهبری به ۲ سال حبس تعزیری محکوم شد.خانم خمسه نهایتا اواخر مردادماه امسال جهت تحمل دوران محکومیت خود به بند زنان زندان اوین منتقل شد.
الهام خمسه، حدودا ۴۰ ساله و شهروند ساکن تهران است./هرانا
#زنان_زندانی_سیاسی
@bidarzani
#الهام_خمسه، زندانی سیاسی که از مردادماه امسال دوران محکومیت ۲ ساله خود را در بند زنان زندان اوین سپری میکند، امروز چهارشنبه ۱۴ آبانماه از زندان اوین به مرخصی کوتاه مدت اعزام شد.
الهام خمسه پیشتر در حین شعارنویسی در یکی از خیابانهای تهران بازداشت و نهایتا توسط دادگاه انقلاب تهران از بابت اتهام توهین به رهبری به ۲ سال حبس تعزیری محکوم شد.خانم خمسه نهایتا اواخر مردادماه امسال جهت تحمل دوران محکومیت خود به بند زنان زندان اوین منتقل شد.
الهام خمسه، حدودا ۴۰ ساله و شهروند ساکن تهران است./هرانا
#زنان_زندانی_سیاسی
@bidarzani
بيدارزنى
📌 گزارش فرزانه زیلابی از وضعیت چهار کارگر بازداشتی نیشکر هفتتپه فرزانه زیلابی، وکیل دادگستری در گفتگو با امتداد از تفهیم اتهام #یوسف_بهمنی، #حمید_ممبینی، #ابراهیم_عباسی منجزی و #مسعود_حیوری چهار کارگر بازداشتی #هفتتپه خبر داد و گفت: «اتهام آنها اخلال…
📍کارگران بازداشتی هفتتپه به قید وثیقه آزاد شدند
کارگران بازداشتی #هفت_تپه ، حمید ممبینی، مسعود حیوری، ابراهیم عباسی و یوسف بهمنی، به قید وثیقه پنجاه میلیون تومانی و به صورت موقت آزاد شدند.
@bidarzani
@kargarane7tape
کارگران بازداشتی #هفت_تپه ، حمید ممبینی، مسعود حیوری، ابراهیم عباسی و یوسف بهمنی، به قید وثیقه پنجاه میلیون تومانی و به صورت موقت آزاد شدند.
@bidarzani
@kargarane7tape
📌تارانا بورکه میگوید من هم باید بر جماعتهای حاشیهای متمرکز شود
✍🏽الیزابت آدتیبا و تارانا بورکه
#بیدارزنی: هاروی واینستین. کوین اسپیسی. لوئیس سی کِی. خبری از فروکش کردن طغیان اتهامهای تعرض جنسی در هالیوود نیست. آلیسا میلانوی بازیگر باعث شد تا #من_هم فراگیر شود، با این حال در سراسر کشور زنان (همچنین عدهای از مردان) از این هشتگ برای به اشتراک گذاشتن تجربههای تجاوز، تعرض و خشونتشان استفاده کردهاند اما کمپین «من هم» دههها قبل شروع شده بود؛ خاستگاه جنبش به دو دههی قبل باز میگردد، زمانی که تارانا بورکه سرپرست یک کمپ جوانان بود، با دختر سیاهپوستی آشنا شد که مورد تجاوز قرار گرفته بود. طی تعاملشان، بورکه پی برد که عبارت «من هم» میتواند نجاتیافتگان را از شرمی که احساس میکنند رها کند و در خدمت قدرتافزایی آنها درآید – به خصوص در جماعتهای اقلیت. ده سال بعد، او کمپین «من هم» را به راه انداخت و امروز این کار را در سازمان غیرانتفاعی دختران خواهان برابری جنسیتی ادامه میدهد که کارش کمک به دختران جوان برای تعیین سرنوشت خود است.
🔷تعداد کمی از این موضوع ابراز ناامیدی کردهاند که #من_هم فاقد نقشهی عملی برای «آن چه بعد از این پیش میآید» است. چگونه این جریان را به تغییری واقعی و ساختارمند تبدیل کنیم؟
🔸من جنبش من هم را به صورت هشتگ آغاز نکردم و حتی اگر مجال این کار را داشتم، احتمالا به این نحو انجامش نمیدادم. به گمانم تماشای آنچه به طور موازی اتفاق افتاد زیباست، اما آنچه نگرانم میکند این است که حال تمام این نجاتیافتگان چه میخواهند بکنند؟ ما شاهد حجم بالای افشاگری در شبکههای اجتماعی هستیم و اگر هنوز درگیرودار کنار آمدن با افشاگری هستید، پس احتمالا آمادگی آن را
نداشتهاید.
💭روندش از این قرار است که باید به پاسگاه پلیس محلی بروید، جرم را گزارش کنید و بعد آنها شما را به مرکز مبارزه با بحران تجاوز ارجاع میدهند. زمانی که این روند را فهمیدم وحشت زده شدم. این فرایند مانع بزرگی برای ماست، زیرا به پلیس اعتماد نداریم. پس زمانی که میگویم باید به دنبال رویکردهای بدیل برای عدالت باشیم، از عدالت ترمیمی و عدالت تحول آفرین صحبت میکنم.
#آزرجنسی
#عدالت_ترمیمی
👈🏽ادامهی مطلب را در INSTANT VIEW بخوانید👇🏽
https://t.me/iv?url=http%3A%2F%2Fbidarzani.com/30553&rhash=3ec4f87be6d7d1
✍🏽الیزابت آدتیبا و تارانا بورکه
#بیدارزنی: هاروی واینستین. کوین اسپیسی. لوئیس سی کِی. خبری از فروکش کردن طغیان اتهامهای تعرض جنسی در هالیوود نیست. آلیسا میلانوی بازیگر باعث شد تا #من_هم فراگیر شود، با این حال در سراسر کشور زنان (همچنین عدهای از مردان) از این هشتگ برای به اشتراک گذاشتن تجربههای تجاوز، تعرض و خشونتشان استفاده کردهاند اما کمپین «من هم» دههها قبل شروع شده بود؛ خاستگاه جنبش به دو دههی قبل باز میگردد، زمانی که تارانا بورکه سرپرست یک کمپ جوانان بود، با دختر سیاهپوستی آشنا شد که مورد تجاوز قرار گرفته بود. طی تعاملشان، بورکه پی برد که عبارت «من هم» میتواند نجاتیافتگان را از شرمی که احساس میکنند رها کند و در خدمت قدرتافزایی آنها درآید – به خصوص در جماعتهای اقلیت. ده سال بعد، او کمپین «من هم» را به راه انداخت و امروز این کار را در سازمان غیرانتفاعی دختران خواهان برابری جنسیتی ادامه میدهد که کارش کمک به دختران جوان برای تعیین سرنوشت خود است.
🔷تعداد کمی از این موضوع ابراز ناامیدی کردهاند که #من_هم فاقد نقشهی عملی برای «آن چه بعد از این پیش میآید» است. چگونه این جریان را به تغییری واقعی و ساختارمند تبدیل کنیم؟
🔸من جنبش من هم را به صورت هشتگ آغاز نکردم و حتی اگر مجال این کار را داشتم، احتمالا به این نحو انجامش نمیدادم. به گمانم تماشای آنچه به طور موازی اتفاق افتاد زیباست، اما آنچه نگرانم میکند این است که حال تمام این نجاتیافتگان چه میخواهند بکنند؟ ما شاهد حجم بالای افشاگری در شبکههای اجتماعی هستیم و اگر هنوز درگیرودار کنار آمدن با افشاگری هستید، پس احتمالا آمادگی آن را
نداشتهاید.
💭روندش از این قرار است که باید به پاسگاه پلیس محلی بروید، جرم را گزارش کنید و بعد آنها شما را به مرکز مبارزه با بحران تجاوز ارجاع میدهند. زمانی که این روند را فهمیدم وحشت زده شدم. این فرایند مانع بزرگی برای ماست، زیرا به پلیس اعتماد نداریم. پس زمانی که میگویم باید به دنبال رویکردهای بدیل برای عدالت باشیم، از عدالت ترمیمی و عدالت تحول آفرین صحبت میکنم.
#آزرجنسی
#عدالت_ترمیمی
👈🏽ادامهی مطلب را در INSTANT VIEW بخوانید👇🏽
https://t.me/iv?url=http%3A%2F%2Fbidarzani.com/30553&rhash=3ec4f87be6d7d1
بیدارزنی
تارانا بورکه میگوید #من _هم باید بر جماعتهای حاشیهای متمرکز شود - بیدارزنی
باید فهم روشنتری از این پیدا کنیم که عدالت چیست و مردم برای اینکه حال خوبی داشته باشند به چه چیزی نیاز دارند؛ و اگر قرار است زمانی در اجتماعمان التیام پیدا کنیم، باید توامان مرتکبشدگان و نجات یافتگان را التیام دهیم، در غیر این صورت در دور باطل میافتیم.
#بیدارزنی: واژگونی مینیبوس حامل کارگران فصلی زن در آذربایجان غربی
یک مینیبوس حامل کارگران فصلی زن در محور جاده بوکان به میاندوآب در استان آذربایجان غربی واژگون شد.
به گزارش خبرگزاری ایلنا در این حادثه ۱۱ تن از جمله پنج کارگر زن مصدوم شدند.
این حادثه صبح چهارشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۹ و هنگامی که کارگران برای چیدن سیب از بوکان عازم مراغه بودند رخ داده است.
بنابه گزارش خبرگزاری ایلنا در این حادثه مینیبوس حامل کارگران در اثر برخورد به حاشیه سنگلاخ جاده سرنگون شده و راننده نیز در میان مجروحان است.
رییس هلال احمر بوکان گفته است: «در این سانحه مینیبوس از قسمت جلو به شدت با مانع کنار جاده که پر از سنگلاخ بود، برخورد کرد و شدت حادثه به حدی بود که بخشی از مینیبوس مچاله و برخی مسافران به بیرون پرت شدند»
حال چهار تن از مصدومان وخیم گزارش شده است.
@bidarzani
یک مینیبوس حامل کارگران فصلی زن در محور جاده بوکان به میاندوآب در استان آذربایجان غربی واژگون شد.
به گزارش خبرگزاری ایلنا در این حادثه ۱۱ تن از جمله پنج کارگر زن مصدوم شدند.
این حادثه صبح چهارشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۹ و هنگامی که کارگران برای چیدن سیب از بوکان عازم مراغه بودند رخ داده است.
بنابه گزارش خبرگزاری ایلنا در این حادثه مینیبوس حامل کارگران در اثر برخورد به حاشیه سنگلاخ جاده سرنگون شده و راننده نیز در میان مجروحان است.
رییس هلال احمر بوکان گفته است: «در این سانحه مینیبوس از قسمت جلو به شدت با مانع کنار جاده که پر از سنگلاخ بود، برخورد کرد و شدت حادثه به حدی بود که بخشی از مینیبوس مچاله و برخی مسافران به بیرون پرت شدند»
حال چهار تن از مصدومان وخیم گزارش شده است.
@bidarzani
یکی از مهمترین جنبههای سریال "خانم آمریکا" نشان دادن ضرورت وجود فمینیسم و چرایی و چگونگی ناکام ماندن جنبشهای فمینیستی در دهه ۱۹۷۰ است. در طول سریال میبینیم که چگونه زنان فمینیست و مخالف فمینیست با تکیه به مردانی که در مسند قدرت هستند، بازی و فریب میخورند. زنانی که در گردهماییهای انتخاباتی مردان و به امید رسیدن به مطالباتی که دارند، شرکت میکنند، تبلیغ میکنند، رأی جمع میکنند و درنهایت بیننده میبیند چگونه این زنان بعد از پیروزی مردان کنار گذاشته میشوند. فیلیس شلفلی علیرغم آنکه مانع تصویب متمم قانون برابر میشود، هرگز نمیتواند به بلندپروازیهای سیاسیاش برسد و با وجود تمام زیرکی و جسارتش در کُریدورهای واقعی قدرت، تنها به دلیل «زن بودنش» از سوی مردان صاحب منصب سیاسی کنار گذاشته میشود. همان تفاوت بیولوژیکی که شلفی به واسطه آن، زنان خانهدار را برای مخالفت با تصویب متمم قانون برابر بسیج کرده بود.
#نقد_فیلم
متن کامل را می توانید در سایت "کایه دو فمینیسم" از طریق لینک زیر بخوانید
http://cahiersdufeminisme.com/کارزاری-زنانه-برای-قانون-برابری
@bidarzani
#نقد_فیلم
متن کامل را می توانید در سایت "کایه دو فمینیسم" از طریق لینک زیر بخوانید
http://cahiersdufeminisme.com/کارزاری-زنانه-برای-قانون-برابری
@bidarzani
هفت تپه_1
<unknown>
🔴 نشست مجازی "مروری بر آنچه از دور دوم اعتصابات هفتتپه آموختیم"، روز دوشنبه ۱۲ آبان برگزار شد و فرشاد اسماعیلی به سوالات طرح شده در کانال "وبیداری" پاسخ داد.
در زیر فایل کامل سخنان ایشان برای استفادهی کاربران قرار داده شدهاست.
@bidarzani
@promete_mag
در زیر فایل کامل سخنان ایشان برای استفادهی کاربران قرار داده شدهاست.
@bidarzani
@promete_mag
وقتی رتبه ۵۰۰ کنکور نمیتواند وارد دانشگاه فرهنگیان شود!
#نرگس_خدادادی دانشآموز نابینا اهل شهرستان گناباد در خراسان جنوبی؛ رتبه ۵۰۰ کنکور را کسب کرده اما قانون دانشگاه فرهنگیان اجازه تحصیل در این دانشگاه را به این نخبه نابینا نداده است.
@bidarzani
@edalatxah
#نرگس_خدادادی دانشآموز نابینا اهل شهرستان گناباد در خراسان جنوبی؛ رتبه ۵۰۰ کنکور را کسب کرده اما قانون دانشگاه فرهنگیان اجازه تحصیل در این دانشگاه را به این نخبه نابینا نداده است.
@bidarzani
@edalatxah