بيدارزنى
4.27K subscribers
5.67K photos
1.27K videos
180 files
4.28K links
«بیدارزنی» رسانه‌ای گروهی از کنشگران حقوق زنان است که در زمینه‌ی ارتقای آگاهی جامعه نسبت به برابری جنسیتی و احقاق حقوق زنان فعالیت می‌کنند.

تماس با ما:
@bidarzanitel
Download Telegram
بيدارزنى
Photo
🟣 وضعیت بحرانی ارغوان فلاحی و تلاش نهادهای امنیتی جهت اخذ اعترافات اجباری از وی

ارغوان فلاحی، زندانی سیاسی که برای بار دوم در بهمن ۱۴۰۳ بازداشت شده بود، تحت شکنجه‌های شدید روانی به بندهای ۲۰۹ و ۲۴۱ (بند حفاظت اطلاعات قوه قضاییه) به‌سر بُرد.

در روز دوم تیرماه و پس از جنایت جنگی اسرائیل و حمله به زندان اوین، تا هشت روز هیچ گونه خبری از وضعیت سلامت ارغوان فلاحی و دیگر بازداشت‌شدگان حاضر در بند ۲۰۹ زندان اوین در دست نبود.

در پی پیگیری‌های خانواده، وکلا و فشار رسانه‌ای گسترده، چند تن از این عزیزان توانستند طی تماس کوتاهی خبری از زنده بودن خود و یا محل نگهداری‌شان اعلام کنند.

ارغوان فلاحی که طی پنج ماه گذشته تنها دو تماس تلفنی کوتاه داشت، اذعان کرده است که: «حالا در سلولی تاریک و بی‌نام و نشان نگهداری می‌شود». جایی که نمی‌توان آن را با قاطعیت زندان قرچک و یا بند یک الف شرق تهران دانست. چرا که این واحد امنیتی نیز در پی حملات اسرائیل، با تخریب گسترده همراه شده است.

گزارشات متعدد حاکی از آن است که ارغوان فلاحی همانند #امیرحسین_اکبری‌منفرد، #محمد_اکبری‌منفرد و #بیژن_کاظمی، تحت شکنجه‌های روانی شدید جهت اخذ اعترافات اجباری درباره‌ی دو قاضی ترور شده به‌نام‌های محمد مقیسه و علی رایزنی قرار دارد.

ماه‌ها تداوم بازداشت آنان در سلول‌های انفرادی، محرومیت از حق تماس و ملاقات با خانواده و وکلا و … همچنین نگهداری آنان در سلول‌های بی‌نام و نشان، نشانگر این است که این‌بار نه‌فقط برای حقوق سلب شده‌ی این زندانیان، بلکه باید برای حفظ جان‌شان کوشید.

همچنین براساس گزارش کانون حقوق بشر ایران: «در شامگاه پنجشنبه ۱۳ تیر، بیژن کاظمی در تماسی کوتاه با مادرش اعلام کرده است که در اقدامی نگران‌کننده و بدون اطلاع‌رسانی قبلی، به یکی از خانه‌های امن وزارت اطلاعات در خارج از استان تهران منتقل شده است». این اقدام که بدون روند قضایی شفاف صورت گرفته، زنگ خطری جدی برای امنیت جانی و حقوق انسانی وی و دیگر زندانیان سیاسی محسوب می‌شود.


♦️آنچه که بر سر زندانیان سیاسی و بازداشت‌شدگان حاضر در بندهای امنیتی وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه می‌گذرد، بسیار بحرانی و فاجعه‌بار است. صدای کسانی باشیم که در بحبوبه‌ی پسا جنگ ۱۲ روزه ، جان‌شان دستاویز سیاست‌های همیشگی سرکوبگرایانه‌ی حاکمیت میشود. حکومتی که در عین فساد ساختاری، چپاول و تزویر، تنها تیغ بُرنده‌اش برای مردم و زندانیان، _خاصه سیاسی - است.

#ژن_ژيان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری

@bidarzani
🔴 مقابل رد مرز کودکان مهاجر و بی‌پناه سکوت نکنیم
✍🏼 جعفر ابراهیمی
درباره جنگ و پیامدهایش موضع‌گیری‌های متعددی صورت گرفته است. شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران نیز که تشکلی مستقل در داخل است، موضعی گرفت بر مبنای اصول صنفی، آموزشی و رویکرد اجتماعی. بیانیه شورا را می‌شود در ادامه مسیر چندساله تشکل‌های صنفی عضو در راستای اجتماعی شدن بیشتر تحلیل و بررسی کرد.
با اینکه شورای هماهنگی قبلا بارها درباره‌ پیامدهای جنگ هشدار داده بود، اکنون که جنگ رخ داده و کشور نه در حالت آتش‌بس، که در تعلیق است و برخی پیامدها سریعا آشکار شده‌اند، شاهد موضع و نظر بخش متشکل جنبش معلمان در این زمینه نیستیم.
امنیتی شدن فضای عمومی کشور، نتیجه بلافصل جنگ بود که جامعه در آن نقشی نداشت. از نمودهای اصلی این وضعیت، فشار بر فعالان سیاسی و اجتماعی، گسترش اعدام‌ها، سرکوب و بازداشت‌های گسترده بود.
جلوه برجسته اجتماعیِ این فضای جدید، اجرای سیاست اخراج مهاجران به بهانه‌ مقابله با اتباع غیرقانونی است. این سیاست ضد انسانی و نژادپرستانه، چنان ضربتی و شتاب‌زده اجرا شد که طبق اخبار بیش از ۶هزار کودک بدون والد رد مرز شده‌اند. چه سرنوشت تلخی در انتظار این کودکان است!
در اقدام اخیر حکومت برای اخراج اتباع به اصطلاح غیرقانونی، مواد کنوانسیون حقوق کودک نقض شده‌است.
مهم‌ترین مواد کنوانسیون که مستقیماً به حقوق کودکان مهاجر مرتبطند:
ماده ۲ – کشورها باید تمام حقوق مندرج در این کنوانسیون را بدون تبعیض از جمله بر اساس نژاد، ملیت، وضعیت مهاجرتی، یا وضعیت والدین برای تمام کودکان تضمین کنند.
ماده ۳ – در تمام اقداماتی که بر کودک تأثیر می‌گذارد، منافع عالیه کودک باید در اولویت باشد.
ماده ۶ – همه کودکان حق دارند زنده بمانند و رشد کنند.
ماده ۷ – کودک حق دارد از بدو تولد دارای نام، تابعیت و در صورت امکان، والدین خود را بشناسد و تحت سرپرستی آنان باشد.
ماده ۹ – کودک نباید از والدین خود جدا شود، مگر به حکم دادگاه و فقط به دلیل منافع کودک
ماده ۲۲ – کشورها باید اقداماتی انجام دهند تا از کودکان پناهنده یا کودکانی که به‌تنهایی به کشور وارد شده‌اند حمایت و مراقبت شود و سازمان‌های بین‌المللی مسئول نیز در این روند مشارکت داشته باشند.
ماده ۲۸ – همه کودکان حق آموزش دارند و کشورها باید آموزش ابتدایی رایگان و اجباری را برای همه فراهم کنند.
ماده ۳۷ – کودک نباید تحت شکنجه، مجازات یا رفتار ظالمانه قرار گیرد. بازداشت فقط در شرایط استثنایی وبرای کوتاه‌ترین زمان ممکن باید انجام شود.
حکومت با سوار شدن بر موج ملی‌گرایی احساسی ناشی از جنگ و مقصر جلوه دادن مهاجران، نه‌تنها مسئولیت ناکامی خود در جنگ را نمی‌پذیرد، بلکه با کمک جریانات راست افراطی (حتی در میان برخی نیروهای اپوزیسیون) می‌کوشد مهاجران افغانستانی را عامل اصلی تمام مشکلات معرفی کند.
صحنه‌های زشت و نفرت‌آلودی که علیه مهاجران در نقاط مختلف کشور در جریان است، گواهی است بر موفقیت نسبی این رویکرد فاشیستی. پیش از اخراج از آموزش و پرورش، بیست سال در مناطق حاشیه‌ای تهران تدریس کرده‌ام. در این مدت، دانش‌آموزان افغانستانی بین ۵ تا۱۰ درصد از کلاس‌ها را تشکیل می‌دادند. با اینکه در مناطقی فقیر، حاشیه‌نشین و پرآسیب تدریس می‌کردم که نزاع‌های فردی و جمعی در آن رایج بود، هرگز شاهد صف‌بندی «افغانستانی/ایرانی» میان کودکان نبودم. اختلافات در همان سطحی بود که بچه‌های تُرک با کُرد یا لُر با دیگران داشتند. نه کینه‌ای بود و نه نفرتی.
این حاکمیت، رسانه‌ها، نظام آموزشی و برخی بزرگ‌ترها هستند که کودکان و نوجوانان را به‌ گرایش‌های فاشیستی سوق می‌دهند.
امروز شاهد ویدئوهایی هستیم که در آن نوجوانان ایرانی، نوجوان افغانستانی را کتک می‌زنند، تحقیر و تهدید می‌کنند و دیگران فقط تماشا می‌کنند.
منکر رشد گرایش‌های نژادپرستانه نیستم اما باور دارم که این تصویر کل جامعه نیست. این چهره‌ای است که با کمک حکومت و حامیان ناسیونالیسم افراطی برجسته می‌شود تا بر ناتوانی‌های حاکمیتی سرپوش بگذارد.
انگار در این وضعیت تعلیق، قرار است در سایه  ترسی که برای عموم ایجاد شده مناسبات انسانی نیز به محاق برود. ما چگونه می‌توانیم خود را «معلم» بنامیم، اما در برابر این وضعیت سکوت کنیم؟
چگونه می‌توانیم تحقق حقوق کودکان را آرمان خود بدانیم، اما در برابر چنین فجایعی خاموش بمانیم؟
کودک، کودک است و منافع عالیه‌ کودکان را هیچ مصلحت یا قانونی نمی‌تواند نادیده بگیرد. از همین رو، انتظار می‌رود فعالان صنفی، تشکل‌های مستقل معلمان و در رأس آن، شورای هماهنگی، نسبت خود را با وضعیت فاجعه‌بار کنونی روشن کنند:آیا با سکوت، در کنار نژادپرستان و فاشیست‌های در قدرت و بیرون از قدرت ایستاده‌ایم؟ یا در سمت درست تاریخ؟ آیا دفاع از حقوق کودکان فقط شعار است؟ یا بخشی اساسی از باور ما به احقاق حقوق همه‌ کودکان؟

@kashowranews
بيدارزنى
Photo
🟣 #بیدارزنی: دیشموک، همچنان در صدر آمار خودکشی زنان و دختران دانش‌آموز است


بنا بر گزارش شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان: «زیبا پذیره، دانش‌آموز کلاس دوازدهم، دو روز پیش در پی اختلاف با خانواده‌ی خود بر سر ازدواجی اجباری، با تفنگ شکاری خود را به قتل رسانده است».

♦️این نقطه از جغرافیای کهکیلویه و بویر احمد، از دهه‌های گذشته یکی از خون‌بارترین مناطق در زمینه‌ی خشنونت علیه زنان، زن‌کشی، قتل‌های ناموسی و‌ خودکشی زنان بوده است. دیشموک، نمادی از اشد خشونت‌های اعمال شده و قطب خودسوزی زنان بوده و هست. پس از موج‌ رسانه‌ای گسترده از آمار بالای خودسوزی در این خطه، بسیاری از بستگان این زنان کشته شده اعلام کردند که اعضا و یا بستگان و خویشاوندان دیگر آنان پیش از این توسط مردان خانواده به قتل رسیدند.

سال ۱۳۹۶ خودسوزی سریالی زنان در روستاهای اطراف دیشموک خبرساز شد، به‌طوری‌که در شش ماه نخست این سال بیش از ۱۱ مورد خودسوزی زنان در این منطقه به‌وقوع پیوست. نام یکی از قربانیان ثریا بود، کودک‌همسری که در ۱۱ سالگی با ازدواج اجباری مواجه شده بود و به دلیل ضرب‌وشتم بسیار شوهر، خود را به آتش کشید. 

یکی دیگر از قربانیان نیز زنی باردار بود که خود را هفت روز پیش از به دنیا آمدن فرزندش، سوزاند. اغلب زنانی که خودسوزی کردند ۱۴ تا ۱۷ سال سن داشتند و کودک‌همسر بودند و به دلیل اختلاف‌های خانوادگی، مسائل ناموسی و ازدواج‌های اجباری به زندگی خود پایان دادند.

♦️حالا خودکشی یک دانش‌آموز پایه دوازدهم دیگر نیز در این منطقه به وقوع پیوسته است. فاجعه‌‌ای که تنها در یک بستر عرفی و سنتی معنا نمی‌شود. مجلس قانون‌گذار که خود مجرای تصویب قوانین ضد زن و نابرابر علیه زنان است، وزارت آموزش و پرورش که بازوی اجرایی و ایدئولوژیک سیاست‌های حاکمیت در زمینه‌ی کودک‌همسری و تدریس مفاد زن‌ستیزانه و ارتجاعی علیه کودکان -خاصه دختر- است، در کنار پروپگاندای عظیم رسانه‌ای هم‌راستا با طرح جوانی جمعیت و ازدواج دختربچه‌های زیر ۱۸ سال، همگی دست به دست هم داده‌اند تا فجایعی این چنین رقم بخورد.

♦️کودک، امنیت، حق تحصیل و فضای امن برای رشد میخواهد. چگونه می‌توانند کماکان به نام فقر و عرف و سنت، این چنین خودکشی دختران دانش‌آموز را در قالب مسائل اتنیکی جا بزنند؟ در واقعیت امر، گلوله‌‌ی آن تفنگ شکاری که توسط زیبا پذیره جانش را گرفت، پیش از این توسط ارتجاع مذهب، دولت و نهاد خانواده پُر شده بود. برای هرمی اجرایی و خشونت‌بار که جان دختران و زنان، برایش فاقد اهمیت است، تنها نمی‌توان به آمار گاه و بیگاه رسانه‌ای بسنده کرد، چرا که جز ویرانی ریشه‌‌ای تمامی این ساختار ارتجاعی و خشونت‌بار، هیچ کودک، دختربچه، زن و در کلیت امر، هیچ انسانی از امنیت و زیستی انسانی، برخوردار نیست.

#ژن_ژيان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری

@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 محکومیت ۵ نفر از بازداشت‌شدگان قیام ژینا به ۱۲ بار اعدام

به گزارش شبکه حقوق بشر کردستان: «شعبه اول دادگاه انقلاب اسلامی ارومیه به ریاست قاضی رضا نجف‌زاده و مستشار، اسماعیل بذرکاری، پنج نفر از بازداشت‌شدگان قیام ژینا شامل (سوران) قاسمی، پژمان سلطانی و کاوه صالحی به اتهامات «بغی»، «محاربه» و «سردستگی و تشکیل گروه مجرمانه باغی» تحت عنوان «انجمن شورش‌گران، شاماران، کومله و پاک»، هر یک به ۳ بار اعدام محکوم شده‌اند.

همچنین رزگار بیگ‌زاده بابامیری به اتهام‌های «بغی» و «سردستگی و تشکیل گروه مجرمانه باغی» تحت عنوان «انجمن شورش‌گران، شاماران، کومله و پاک»، به ۲ بار اعدام، و تیفور سلیمی بابامیری، که پیش‌تر با قرار وثیقه به‌طور موقت آزاد شده بود، به اتهام «سردستگی و تشکیل گروه مجرمانه باغی» تحت عنوان «انجمن شورش‌گران، شاماران، کومله و پاک»، نیز به ۱ بار اعدام محکوم شده‌اند.

هشت تن دیگر از متهمان این پرونده به نام‌های سیامک هیاسی، سواره عزیززاده، هیمن کرمانج، حسین حسین‌زاده، جلیل مولودی، احمد مامه‌زاده، جوانمرد مام‌خسروی و سالار داغدار، به اتهاماتی از جمله «عضویت در گروه باغی» تحت عنوان «انجمن شورش‌گران، شاماران، کومله و پاک»، «همکاری با دولت متخاصم اسرائیل» و «توهین به رهبری» نیز از سوی شعبه اول دادگاه انقلاب ارومیه به حبس و جریمه نقدی محکوم شدند.

♦️این احکام پس از برگزاری سه جلسه‌ دادگاه آنلاین، طی روزهای اخیر صادر و امروز، دوشنبه ۱۶ تیر ۱۴۰۴ به وکلای متهمان در ارومیه ابلاغ شده است. طبق اطلاعات موجود، دادگاه بدون توجه به گزارش‌های مربوط به شکنجه، اعترافات اجباری و سناریو سازی امنیتی اخذ شده در بازداشتگاه اداره اطلاعات ارومیه، اقدام به صدور این احکام کرده است».

#ژن_ژيان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری

@bidarzani
🟣 حکم ۶ سال حبس زهره سرو، زندانی سیاسی، عینا تایید شد

علی شریف‌زاده اردکانی، با تایید این خبر گفت: «علیرغم پذیرش اعاده دادرسی ‌ زهره سرو⁩ در دیوان عالی کشور و ارجاع به شعبه هم‌عرض در دادگاه انقلاب، متاسفانه طی جلسه امروز شعبه هم عرض استدلال دیوان عالی کشور را نپذیرفت وحکم ۶ سال حبس قبلی را عینا تائید کرد.»

زهره سرو، زندانی سیاسی، در سال ۱۴۰۰ پس از گذراندن دو سال و نیم حبس در زندان قرچک ورامین، برای مدت ۴۵ روز آزاد شد، اما دوباره بازداشت شد و سه سال است که در زندان‌های اوین - و حالا قرچک ورامین- به‌سر می‌برد.

او توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی ایمان افشاری از بابت اتهامات “اجتماع و تبانی تبلیغ علیه نظام” به ۷ سال حبس تعزیری محکوم شد. با اعمال ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی، ۶ سال زندان در خصوص او قابل اجرا است.

#ژن_ژيان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری

@bidarzani