Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
در همان ابتدای کار با بمبهای شیمیایی دشمن مجروح شد اما او مرد راه بود و بعد از مداوا دوباره پا به میدان گذاشت درس پزشکی را در میدان جنگ بارها و بارها دوره کرد لحظه ها برای نجات جان مجروحان غنیمت بود و حسین قدر لحظه ها را خوب می دانست
یادی از طبیب میدان شهید دکتر حسین زکریا
#شهید_دکتر_حسین_زکریا #بمب_های_شیمیایی #امدادگری #عملیات_مرصاد #موسسه_بهداری_رزمی_دفاع_مقدس_و_مقاومت
یادی از طبیب میدان شهید دکتر حسین زکریا
#شهید_دکتر_حسین_زکریا #بمب_های_شیمیایی #امدادگری #عملیات_مرصاد #موسسه_بهداری_رزمی_دفاع_مقدس_و_مقاومت
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
لحظهها برای نجات جان مجروحان غنیمت بود و حسین قدر لحظهها را خوب میدانست
در بیستویکم تیرماه ۱۳۶۷ اسلامآباد با عملیات مرصاد راه را بر خیال خام منافقین بسته بود، باز دکتر حسین زکریا بود و مجروحان و آمبولانس، که ناگهان گلولهای سر و گردن او را نشانه رفت...
شهید دکتر حسین زکریا، شهید عملیات مرصاد
قسمتی از مجموعه طبیبان میدان؛ تولید موسسه بهداری رزمی دفاع مقدس و مقاومت
@behdarirazmi
#بهداری_رزمی_دفاع_مقدس_و_مقاومت
| #دفاع_مقدس | #بهداری | #اورژانس_خط_مقدم | #بیمارستان_صحرایی | #بمباران_شیمیایی | #عملیات_مرصاد | #منافقین | #تیپ_۵۵_هوابرد_شیراز | #طبیبان_میدان
در بیستویکم تیرماه ۱۳۶۷ اسلامآباد با عملیات مرصاد راه را بر خیال خام منافقین بسته بود، باز دکتر حسین زکریا بود و مجروحان و آمبولانس، که ناگهان گلولهای سر و گردن او را نشانه رفت...
شهید دکتر حسین زکریا، شهید عملیات مرصاد
قسمتی از مجموعه طبیبان میدان؛ تولید موسسه بهداری رزمی دفاع مقدس و مقاومت
@behdarirazmi
#بهداری_رزمی_دفاع_مقدس_و_مقاومت
| #دفاع_مقدس | #بهداری | #اورژانس_خط_مقدم | #بیمارستان_صحرایی | #بمباران_شیمیایی | #عملیات_مرصاد | #منافقین | #تیپ_۵۵_هوابرد_شیراز | #طبیبان_میدان
دو، سه نیروی دیگر مانده بودند و هیچ، ما بودیم و پنجاه مریض...
مرصاد هم یک خاطره بگویم. اول جنگ که رفتم کرمانشاه، سر پل ذهاب خط مقدم بود، آخر جنگ مرصاد بود دیگر، شب رفتم با هواپیما در کرمانشاه پیاده شدم، گفتند دشمن در کرمانشاه است. ستون پنجمش آمده بود، شایعه کرده بود، نصف مردم شهر فرار کرده بودند. شایعه کرده بودند البته نیروها تا اسلامآباد آمدند. ما هم که نمیدانستیم، شهر را که من درست نمیشناختم، من و آقای دکتر ظفرقندی، فقط ما دو جراح، گفتند آن جراحی که در فلان بیمارستان که اسمش را یادم نیست، رفته، نیست چون گفته بودند عراقیها در شهرند، شما را میگیرند منتها ما این را درست نمیدانستیم. رفتم دیدم هیچکس نیست. یک خانم باردار آنجا دیدم که واقعا برایم خیلی عجیب بود کار میکرد، دو، سه نیروی دیگر مانده بودند و هیچ، ما بودیم و پنجاه مریض
روایتی از دکتر عباس ربانی؛ استادتمام دانشکده علوم پزشکی تهران
@behdarirazmi
#بهداری_رزمی_دفاع_مقدس_و_مقاومت
| #دفاع_مقدس | #بهداری | #دکتر_عباس_ربانی | #دکتر_محمدرضا_ظفرقندی | #عملیات_مرصاد | #کرمانشاه | #اسلام_آباد_غرب
مرصاد هم یک خاطره بگویم. اول جنگ که رفتم کرمانشاه، سر پل ذهاب خط مقدم بود، آخر جنگ مرصاد بود دیگر، شب رفتم با هواپیما در کرمانشاه پیاده شدم، گفتند دشمن در کرمانشاه است. ستون پنجمش آمده بود، شایعه کرده بود، نصف مردم شهر فرار کرده بودند. شایعه کرده بودند البته نیروها تا اسلامآباد آمدند. ما هم که نمیدانستیم، شهر را که من درست نمیشناختم، من و آقای دکتر ظفرقندی، فقط ما دو جراح، گفتند آن جراحی که در فلان بیمارستان که اسمش را یادم نیست، رفته، نیست چون گفته بودند عراقیها در شهرند، شما را میگیرند منتها ما این را درست نمیدانستیم. رفتم دیدم هیچکس نیست. یک خانم باردار آنجا دیدم که واقعا برایم خیلی عجیب بود کار میکرد، دو، سه نیروی دیگر مانده بودند و هیچ، ما بودیم و پنجاه مریض
روایتی از دکتر عباس ربانی؛ استادتمام دانشکده علوم پزشکی تهران
@behdarirazmi
#بهداری_رزمی_دفاع_مقدس_و_مقاومت
| #دفاع_مقدس | #بهداری | #دکتر_عباس_ربانی | #دکتر_محمدرضا_ظفرقندی | #عملیات_مرصاد | #کرمانشاه | #اسلام_آباد_غرب