دو، سه نیروی دیگر مانده بودند و هیچ، ما بودیم و پنجاه مریض...
مرصاد هم یک خاطره بگویم. اول جنگ که رفتم کرمانشاه، سر پل ذهاب خط مقدم بود، آخر جنگ مرصاد بود دیگر، شب رفتم با هواپیما در کرمانشاه پیاده شدم، گفتند دشمن در کرمانشاه است. ستون پنجمش آمده بود، شایعه کرده بود، نصف مردم شهر فرار کرده بودند. شایعه کرده بودند البته نیروها تا اسلامآباد آمدند. ما هم که نمیدانستیم، شهر را که من درست نمیشناختم، من و آقای دکتر ظفرقندی، فقط ما دو جراح، گفتند آن جراحی که در فلان بیمارستان که اسمش را یادم نیست، رفته، نیست چون گفته بودند عراقیها در شهرند، شما را میگیرند منتها ما این را درست نمیدانستیم. رفتم دیدم هیچکس نیست. یک خانم باردار آنجا دیدم که واقعا برایم خیلی عجیب بود کار میکرد، دو، سه نیروی دیگر مانده بودند و هیچ، ما بودیم و پنجاه مریض
روایتی از دکتر عباس ربانی؛ استادتمام دانشکده علوم پزشکی تهران
@behdarirazmi
#بهداری_رزمی_دفاع_مقدس_و_مقاومت
| #دفاع_مقدس | #بهداری | #دکتر_عباس_ربانی | #دکتر_محمدرضا_ظفرقندی | #عملیات_مرصاد | #کرمانشاه | #اسلام_آباد_غرب
مرصاد هم یک خاطره بگویم. اول جنگ که رفتم کرمانشاه، سر پل ذهاب خط مقدم بود، آخر جنگ مرصاد بود دیگر، شب رفتم با هواپیما در کرمانشاه پیاده شدم، گفتند دشمن در کرمانشاه است. ستون پنجمش آمده بود، شایعه کرده بود، نصف مردم شهر فرار کرده بودند. شایعه کرده بودند البته نیروها تا اسلامآباد آمدند. ما هم که نمیدانستیم، شهر را که من درست نمیشناختم، من و آقای دکتر ظفرقندی، فقط ما دو جراح، گفتند آن جراحی که در فلان بیمارستان که اسمش را یادم نیست، رفته، نیست چون گفته بودند عراقیها در شهرند، شما را میگیرند منتها ما این را درست نمیدانستیم. رفتم دیدم هیچکس نیست. یک خانم باردار آنجا دیدم که واقعا برایم خیلی عجیب بود کار میکرد، دو، سه نیروی دیگر مانده بودند و هیچ، ما بودیم و پنجاه مریض
روایتی از دکتر عباس ربانی؛ استادتمام دانشکده علوم پزشکی تهران
@behdarirazmi
#بهداری_رزمی_دفاع_مقدس_و_مقاومت
| #دفاع_مقدس | #بهداری | #دکتر_عباس_ربانی | #دکتر_محمدرضا_ظفرقندی | #عملیات_مرصاد | #کرمانشاه | #اسلام_آباد_غرب