یاد خدا آرامش جان
در عملیات بیت المقدس مجروحان زیادی را به نقاهتگاه آوردند. یکی از مجروحان چهره ای بسیار نورانی داشت. وقتی او را به بیمارستان آوردند خون زیادی از دست داده بود. حتی رمق نداشت اسم و آدرس خودش را بگوید. تمام روز مراقبش بودم. شب هم چندبار به او سر زدم. نیمه های شب باز به سراغش رفتم، از من آب خواست از اینکه توانسته بود حرف بزند خیلی خوشحال شدم یک لیوان آب برایش اوردم خواستم کمکش کنم که آب را بخورد که با کمال تعجب دیدم باحالتی که تمام وجودش درد بود و توان نشستن نداشت آب را از من گرفت. نمی دانستم چه کاری می خواهد بکند. او با زحمت زیاد، آب لیوان را داخل دستش ریخت و با آن وضو گرفت. بعد به حالت نیم خیز شروع کر د به نماز شب خواندن. مبهوت حرکات او شده بودم اما او، اطرافش را نمی دید، آنچنان گریه و زاری می کرد و به درگاه خدا عاجزانه التماس می کرد که دل سنگ را آب می کرد. او، در آن حالت روحانی درد را احساس نمی کرد و فقط خدا را میدید تا اینکه نماز صبح شد. نمازش را خواند و راحت و بدون هیچ احساس دردی خوابید.
#کتاب_مستوران_روایت_فتح #خاطرات_خانم_سیفی_آذر #طاهره_قاسمی_امین #زنان_در_دفاع_مقدس #موسسه_بهداری_رزمی_
در عملیات بیت المقدس مجروحان زیادی را به نقاهتگاه آوردند. یکی از مجروحان چهره ای بسیار نورانی داشت. وقتی او را به بیمارستان آوردند خون زیادی از دست داده بود. حتی رمق نداشت اسم و آدرس خودش را بگوید. تمام روز مراقبش بودم. شب هم چندبار به او سر زدم. نیمه های شب باز به سراغش رفتم، از من آب خواست از اینکه توانسته بود حرف بزند خیلی خوشحال شدم یک لیوان آب برایش اوردم خواستم کمکش کنم که آب را بخورد که با کمال تعجب دیدم باحالتی که تمام وجودش درد بود و توان نشستن نداشت آب را از من گرفت. نمی دانستم چه کاری می خواهد بکند. او با زحمت زیاد، آب لیوان را داخل دستش ریخت و با آن وضو گرفت. بعد به حالت نیم خیز شروع کر د به نماز شب خواندن. مبهوت حرکات او شده بودم اما او، اطرافش را نمی دید، آنچنان گریه و زاری می کرد و به درگاه خدا عاجزانه التماس می کرد که دل سنگ را آب می کرد. او، در آن حالت روحانی درد را احساس نمی کرد و فقط خدا را میدید تا اینکه نماز صبح شد. نمازش را خواند و راحت و بدون هیچ احساس دردی خوابید.
#کتاب_مستوران_روایت_فتح #خاطرات_خانم_سیفی_آذر #طاهره_قاسمی_امین #زنان_در_دفاع_مقدس #موسسه_بهداری_رزمی_
وارد اردوگاه صلاح الدین شدیم. عراقیها، برای ایجاد وحشت مضاعف در ما، قبل از سوت «بیرون باش!» درها را باز کرده و جمعی را از بین اسرای قبلی انتخاب کردند؛ حاج آقا ابوترابی هم در میانشان بود. این افراد را به اتاق مخصوص بردند و به صورت انفرادی شکنجه کردند. سر و صدای بچه ها، خیلی دردناک بود، اما خوشحال بودیم که صدای حاج آقا را نمیشنویم. بچهها به آسایشگاه برگشتند. حاج آقا آخرین کسی بود که از اتاق شکنجه به آسایشگاه برگشت. ایشان به محض ورود، در حالیکه چهرهای مصمم داشت، با صدای نسبتا بلندی گفت: «آقایان می بخشید که ناراحتتان کردم!» این جمله موجب تأسف شدید و گریه بچهها شد.
من که پانسمان ایشان را انجام میدادم، اثرات کابل را بر بدنشان دیدم. ضربههای کابل، باعث هماتومهای متعدد (خونریزیهای وسیع زیر پوستی) شده بود. اما ایشان دم نمیزدند و بدون کمترین اعتراضی این مصایب را تحمل میکردند.
#موسسه_بهداری_دفاع_مقدس_و_مقاومت
#خاطرات_پزشکان_جنگ #بهداری_رزمی #پزشکی_جنگ
#اسیر_جنگی #کتاب_آزادی_در_اسارت #دکتر_مسعود_مولودی #حاج_آقا_ابوترابی #اردوگاه_صلاحالدین
من که پانسمان ایشان را انجام میدادم، اثرات کابل را بر بدنشان دیدم. ضربههای کابل، باعث هماتومهای متعدد (خونریزیهای وسیع زیر پوستی) شده بود. اما ایشان دم نمیزدند و بدون کمترین اعتراضی این مصایب را تحمل میکردند.
#موسسه_بهداری_دفاع_مقدس_و_مقاومت
#خاطرات_پزشکان_جنگ #بهداری_رزمی #پزشکی_جنگ
#اسیر_جنگی #کتاب_آزادی_در_اسارت #دکتر_مسعود_مولودی #حاج_آقا_ابوترابی #اردوگاه_صلاحالدین
Forwarded from به سوی قاف
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
با یک تیم 10 نفره شش ماه بعد از جنگ در منطقه ماندیم و بخش زیادی از اطلاعات عملیات و مصاحبه ها را جمع کردیم و مقدار زیادی از خاطرات بهداری جنگ را نوشتیم
#دکتر_حمید_رضا_جمشیدی #پزشکی_جنگ #بهداری_رزمی #خاطرات_جنگ #به_سوی_قاف
#دکتر_حمید_رضا_جمشیدی #پزشکی_جنگ #بهداری_رزمی #خاطرات_جنگ #به_سوی_قاف
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
بخش هایی از مراسم نکوداشت یاد و خاطره مرحوم عبدالحسین پوربشاش؛ مردی همیشه با لبخند
به مناسبت چهلمین روز سفرش
#عبدالحسین_پوربشاش #چهلم #بهداری_رزمی #خاطرات_جنگ #موسسه_بهداری_رزمی_دفاع_مقدس_و_مقاومت
به مناسبت چهلمین روز سفرش
#عبدالحسین_پوربشاش #چهلم #بهداری_رزمی #خاطرات_جنگ #موسسه_بهداری_رزمی_دفاع_مقدس_و_مقاومت
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
آقای پوربشاش حق کار را ادا میکرد
بخشهایی از سخنان سردار نصراله فتحیان در مراسم نکوداشت یاد و خاطره مرحوم عبدالحسین پوربشاش
به مناسبت چهلمین روز سفرش
#عبدالحسین_پوربشاش #چهلم #بهداری_رزمی #خاطرات_جنگ #موسسه_بهداری_رزمی_دفاع_مقدس_و_مقاومت
بخشهایی از سخنان سردار نصراله فتحیان در مراسم نکوداشت یاد و خاطره مرحوم عبدالحسین پوربشاش
به مناسبت چهلمین روز سفرش
#عبدالحسین_پوربشاش #چهلم #بهداری_رزمی #خاطرات_جنگ #موسسه_بهداری_رزمی_دفاع_مقدس_و_مقاومت
📚 معرفی کتاب
#بخیههای_نفتی
#خاطرات_احمد_خاکشور_از_هشت_سال_دفاع_مقدس
#خاطرات
#امدادگر
#مرزوبوم
#مرکز_اسناد_و_تحقیقات_دفاع_مقدس
🛒 خرید آسان از سایت:
http://shop.hdrdc.ir/product/633
🛒 خرید از فروشگاه:
خ انقلاب خ فخر رازی مجتمع ناشران فخر رازی
۰۲۱۶۶۴۸۱۵۳۲
🔹️🔹️🔹️🔹️🔹️🔹️
@behdarirazmi
🔹️🔹️🔹️🔹️🔹️🔹️
#بهداری_رزمی_دفاع_مقدس_و_مقاومت
#بخیههای_نفتی
#خاطرات_احمد_خاکشور_از_هشت_سال_دفاع_مقدس
#خاطرات
#امدادگر
#مرزوبوم
#مرکز_اسناد_و_تحقیقات_دفاع_مقدس
🛒 خرید آسان از سایت:
http://shop.hdrdc.ir/product/633
🛒 خرید از فروشگاه:
خ انقلاب خ فخر رازی مجتمع ناشران فخر رازی
۰۲۱۶۶۴۸۱۵۳۲
🔹️🔹️🔹️🔹️🔹️🔹️
@behdarirazmi
🔹️🔹️🔹️🔹️🔹️🔹️
#بهداری_رزمی_دفاع_مقدس_و_مقاومت