تبلیغات نقش مهمی در هر شغل و تجارتی ایفا میکند. این روزها به بهانه گل و گلاب، افراد و آژانسهای مختلفی زنگ میزنند. اما افراد کمی از بَرزُک شناخت دارند. شماره را یا از اینترنت پیدا کردهاند و یا دوستانشان دادهاند. اما نکته این است که اولویت بیشترشان رفتن به قمصر است یا نیاسر و برای خواب و استراحت برزک را انتخاب کردهاند.
خردهای بر کسی نیست که برزک را نمیشناسد، خرده بر ما هست که در معرفی این شهر نکوشیدهایم. تصمیم گرفتم از برزک و پتانسیلهایش در جذب گردشگر بگویم. دلیل تاخیر هم این بوده که من خود تازهواردم در این شهر. از سال گذشته که وارد این شهر و ساکن «خانه برزک»شدهام، تازه پایم از درون به بیرون خانه و درون خانه برزکیها باز شده است. تازه دارم میشناسم. شاید به همین زودیها بتوانم خودم را برزکی بخوانم.
خردهای بر کسی نیست که برزک را نمیشناسد، خرده بر ما هست که در معرفی این شهر نکوشیدهایم. تصمیم گرفتم از برزک و پتانسیلهایش در جذب گردشگر بگویم. دلیل تاخیر هم این بوده که من خود تازهواردم در این شهر. از سال گذشته که وارد این شهر و ساکن «خانه برزک»شدهام، تازه پایم از درون به بیرون خانه و درون خانه برزکیها باز شده است. تازه دارم میشناسم. شاید به همین زودیها بتوانم خودم را برزکی بخوانم.
اولین چیزی که می خواهم معرفی کنم، گلهای معطر و خوشرنگ و زیبای گل محمدی بَرزُک هست. گلهایی که رنگ و بویشان همگان را از سراسر کشور به کاشان و اطرافش میکشاند. «گل محمدی» که محصول ناب آن گلاب خوش عطری است که با فرهنگ و اعتقادات مردم عجین شده است. در طب سنتی و نزد مادربزرگها هم گلاب از محبوبیت زیادی برخوردار است.
برزک را بزرگترین تولید کننده گل و گلاب کشور میدانند که بیش از ۷۰٪ گلاب منطقه کاشان را تامین میکند. باغهای بزرگ و چندهکتاری در منطقه برزک، آن را در تولید گل و گلاب بینظیر کرده است. منطقهای معروف به ۴۰۰ هکتاری که با آبیاری قطرهای و توسط جمع بزرگی از کشاورزان برزک کشت و برداشت میشود. باغهای گلاب کارخانه ربیع که منطقه وسیعی را پوشاندهاند و گلابش به صورت مکانیزه و صنعتی تهیه میشود.
این دو باغستان بزرگ، در کم ارتفاعترین منطقه برزک، زودتر از سایر نقاط به گل مینشینند. با گرم شدن تدریجی هوا، باغستانهای مرتفعتر گل باز میکنند. تا در نهایت آخرین نقطه برزک با اختلاف ارتفاع بیش از ۱۰۰۰ متر از ابتدای آن در اواخر خرداد گل به دست میدهد.
در تمام مدت کارگاههای گلابگیری سنتی برزک به صورت شبانه روزی گلاب تولید میکنند و به نقاط مختلف میفرستند. دیگهای سنتی تا ۳۵ کیلو گل در خود جای میدهند. معمول آن است که ۳۰ کیلو گل در دیگ بریزند و حدود ۴ ساعت برای تهیه گلابش صبر کنند. در نهایت ۴۰ لیتر گلاب به دست میآید.
محصول دیگر گل محمدی، مربای خوشرنگ و معطر آن است، همنشین شیرین صبحانه شما در شهر برزک.
فصل گل و گلاب در برزک کوهستانی و خنک، از میانه اردیبهشت تا آخر خرداد است. دیدن باغهای زیبای برزک را به همراه دیگر دیدنیهای این شهر کهن از دست ندهید.
برزک را بزرگترین تولید کننده گل و گلاب کشور میدانند که بیش از ۷۰٪ گلاب منطقه کاشان را تامین میکند. باغهای بزرگ و چندهکتاری در منطقه برزک، آن را در تولید گل و گلاب بینظیر کرده است. منطقهای معروف به ۴۰۰ هکتاری که با آبیاری قطرهای و توسط جمع بزرگی از کشاورزان برزک کشت و برداشت میشود. باغهای گلاب کارخانه ربیع که منطقه وسیعی را پوشاندهاند و گلابش به صورت مکانیزه و صنعتی تهیه میشود.
این دو باغستان بزرگ، در کم ارتفاعترین منطقه برزک، زودتر از سایر نقاط به گل مینشینند. با گرم شدن تدریجی هوا، باغستانهای مرتفعتر گل باز میکنند. تا در نهایت آخرین نقطه برزک با اختلاف ارتفاع بیش از ۱۰۰۰ متر از ابتدای آن در اواخر خرداد گل به دست میدهد.
در تمام مدت کارگاههای گلابگیری سنتی برزک به صورت شبانه روزی گلاب تولید میکنند و به نقاط مختلف میفرستند. دیگهای سنتی تا ۳۵ کیلو گل در خود جای میدهند. معمول آن است که ۳۰ کیلو گل در دیگ بریزند و حدود ۴ ساعت برای تهیه گلابش صبر کنند. در نهایت ۴۰ لیتر گلاب به دست میآید.
محصول دیگر گل محمدی، مربای خوشرنگ و معطر آن است، همنشین شیرین صبحانه شما در شهر برزک.
فصل گل و گلاب در برزک کوهستانی و خنک، از میانه اردیبهشت تا آخر خرداد است. دیدن باغهای زیبای برزک را به همراه دیگر دیدنیهای این شهر کهن از دست ندهید.
«ــ نازلی! بهار خنده زد و ارغوان شکفت. در خانه، زیرِ پنجره گُل داد یاسِ پیر. دست از گمان بدار! با مرگِ نحس پنجه میفکن! بودن به از نبودشدن، خاصه در بهار…» درخت شاتوت کهنسال ما هم در خانه برزک برگ هایش رو به آسمان گشوده شدند.
اگر به بَرزُک میآیید سری به موزه مردمشناسی این شهر بزنید. موزه در خانهای متعلق به دوره قاجار و در بافت تاریخی شهر و پای تپه تاریخی «تپه قلعه» واقع شده است. در موزه برزک درب مسجد جامع برزُک، متعلق به سال 705 هجری قمری، اشیا و ادوات مورد استفاده مردم، صنایع دستی، لباس محلی مردم و ... نگهداری میشود. و البته لطف دیدن موزه به راهنمایی «خانم جهانی» مسوول موزه، چند برابر میشود.
شاید به جرات بگوییم موزه و اشیای آن به همت خانم جهانی، برپا شده و ادامه حیات میدهد. خانم جهانی که به گفته خودش وقتی اشیای قدیمی را جمع میکرده نه از تشویق و حمایت کسی برخوردار بوده و نه کسی موافق کارهایش. حالا موزه برزک یکی از موزههای برتر در بین موزههای دولتی کوچک است و در آیین روز جهانی موزه برای چندمین بار در بخشهای مختلف به عنوان موزه برتر شناخته شد. امسال در بخش خلاقیت و بازدید از این موزه تقدیر شد.
شاید به جرات بگوییم موزه و اشیای آن به همت خانم جهانی، برپا شده و ادامه حیات میدهد. خانم جهانی که به گفته خودش وقتی اشیای قدیمی را جمع میکرده نه از تشویق و حمایت کسی برخوردار بوده و نه کسی موافق کارهایش. حالا موزه برزک یکی از موزههای برتر در بین موزههای دولتی کوچک است و در آیین روز جهانی موزه برای چندمین بار در بخشهای مختلف به عنوان موزه برتر شناخته شد. امسال در بخش خلاقیت و بازدید از این موزه تقدیر شد.
یکی از آیینهایی که در کاشان و اطراف آن از جمله برزک برگزار میشود آیین «گل غلطان» است. این مراسم در اولین بهار زندگی کودک اجرا میشود و باور دارند که با این کار کودک را از بیماری و حساسیت دور کرده و به او طراوت و شادابی میبخشند.
اعضای فامیل با خواندن شعر و موسیقی صبح زود به برای چیدن گل به باغ گل میروند. گلهای چیده شده را پرپر کرده و در پارچهای سفید ریخته و کودک را در میان گلها قرار میدهند. چهار نفر اعضای خانواده چهار گوشه پارچه را گرفته با صلوات و شعرخوانی نوزاد را در گل می غلتانند.
🎼همه کوه و کمر بوی توداره؛ کدوم گل قامت روی تو داره- یا محمد
همون ماهی که از کوه میزنه سر نشان طاق ابروی تو داره - یا محمد
مشامم تازه از بوی محمد - به قربان گل روی محمد
البته این آیین در استان سمنان و شهر دامغان و امیریه هم برگزار میشود.
در هر کجا که باشد، لطف و حال و هوا خودش را دارد.
اعضای فامیل با خواندن شعر و موسیقی صبح زود به برای چیدن گل به باغ گل میروند. گلهای چیده شده را پرپر کرده و در پارچهای سفید ریخته و کودک را در میان گلها قرار میدهند. چهار نفر اعضای خانواده چهار گوشه پارچه را گرفته با صلوات و شعرخوانی نوزاد را در گل می غلتانند.
🎼همه کوه و کمر بوی توداره؛ کدوم گل قامت روی تو داره- یا محمد
همون ماهی که از کوه میزنه سر نشان طاق ابروی تو داره - یا محمد
مشامم تازه از بوی محمد - به قربان گل روی محمد
البته این آیین در استان سمنان و شهر دامغان و امیریه هم برگزار میشود.
در هر کجا که باشد، لطف و حال و هوا خودش را دارد.
در آخرین روزهای بهار فرصتی دست داد تا بعد از رفتن مهمانها گشتی در منطقه بزنیم. تصمیممان این بود که فقط راه بیافتیم و برویم هرکجا شد. این هرکجا شد روستای مرق که در ده کیلومتری برزک و در جاده کاشان - برزک قرار دارد. هوا هر چند گرمتر از برزک بود، اما همچنان مطبوع بود و لذت این هوای خوب کوهستان با فکر این که الان در شهرهای کشور گرما بیداد میکند دوچندان میشد.
همچنان میراندیم. از سهراهی مرق و سادیان وارد جاده فرعی روستا شدیم. سادیان چندان به دلمان نچسبید، اما مرق زیبا به نظر میرسید. سپیدارهایی که باد در گیسوانشان پیچیده بود و کوچههایی با خانههایی گلی. آب در جویهای روستا و رودخانهاش رسیدیم. از دور گنبدی زیبا با کاشیهای آبی سرک کشید. گشت بی هدفمان به جاهای خوبی رسیده بود.
هر کار که هست در جهان، پیشهٔ ماست
هر شیر دلی که هست، در بیشهٔ ماست
از ما مگذر که چون ببینی به یقین
زان خرم و خوب تر در اندیشهٔ ماست
اینجا مقبره باباافضل کاشانی،شاعر و عارف سده هفتم است. بنایی زیبا با مقرنس و نقاشیهایی زیبا که هنوز تیشه ساخت و سازهای اوقاف بر او نخورده است.
همچنان میراندیم. از سهراهی مرق و سادیان وارد جاده فرعی روستا شدیم. سادیان چندان به دلمان نچسبید، اما مرق زیبا به نظر میرسید. سپیدارهایی که باد در گیسوانشان پیچیده بود و کوچههایی با خانههایی گلی. آب در جویهای روستا و رودخانهاش رسیدیم. از دور گنبدی زیبا با کاشیهای آبی سرک کشید. گشت بی هدفمان به جاهای خوبی رسیده بود.
هر کار که هست در جهان، پیشهٔ ماست
هر شیر دلی که هست، در بیشهٔ ماست
از ما مگذر که چون ببینی به یقین
زان خرم و خوب تر در اندیشهٔ ماست
اینجا مقبره باباافضل کاشانی،شاعر و عارف سده هفتم است. بنایی زیبا با مقرنس و نقاشیهایی زیبا که هنوز تیشه ساخت و سازهای اوقاف بر او نخورده است.
خانه برزک کمتر از ۳۰۰ کیلومتر از میدان آزادی شهر تهران فاصله دارد. با انتخاب اتوبان تهران-قم-کاشان، پس از حدود ۳ ساعت به خانه برزک میرسید.
در این تابستان گرم، با فاصله کوتاهی از شهر تهران، روز و شب خنک و آرامی را در برزک سپری کنید.
اقامت در خانهای تاریخی و بومی، با خوراکهای خانگی و محلی اقامت شما را خاطره انگیز میکند.
منتظر دیدار شما در برزک سبز با هوایی مطبوع هستیم.
در این تابستان گرم، با فاصله کوتاهی از شهر تهران، روز و شب خنک و آرامی را در برزک سپری کنید.
اقامت در خانهای تاریخی و بومی، با خوراکهای خانگی و محلی اقامت شما را خاطره انگیز میکند.
منتظر دیدار شما در برزک سبز با هوایی مطبوع هستیم.
فاصله برزک از اصفهان کمتر از فاصله از تهران است و شما میتوانید پس از پیمودن حدود ۱۸۰ کیلومتر به برزک زیبا برسید.
در این تابستان گرم، با فاصله کوتاهی از شهر اصفهان و دیگر شهرهای گرم اطراف، روز و شب خنک و آرامی را در برزک سپری کنید.
اقامت در خانهای تاریخی و بومی، با خوراکهای خانگی و محلی اقامت شما را خاطره انگیز میکند.
منتظر دیدار شما در برزک سبز با هوایی مطبوع هستیم.
در این تابستان گرم، با فاصله کوتاهی از شهر اصفهان و دیگر شهرهای گرم اطراف، روز و شب خنک و آرامی را در برزک سپری کنید.
اقامت در خانهای تاریخی و بومی، با خوراکهای خانگی و محلی اقامت شما را خاطره انگیز میکند.
منتظر دیدار شما در برزک سبز با هوایی مطبوع هستیم.
هر گوشه این کشور گنجینههای پنهانی هست که دیدنشان چراغی در دل روشن میکند. در گشتهایی که در برزک میزنیم و سعی میکنیم گوشههای دنجش را کشف کنیم، با عمو رضا آشنا شدیم. داستان عمو رضا داستان حسرت فرهنگ است هنر و مسابقه نابرابر هنر دست و ماشین است. داستان هنرهای سنتی و فرهنگی است که چگونه باید به زیستش ادامه دهد؟ شاید بهتر باشد از اول قصه شروع کنم.
گشتهای من در برزک، با همراهی،حمایت و راهنماییهای زهرا جهانی است. زنی که دوست دارم داستان زندگیش را از زبان خودش بشنوید. به دنبال سبدبافی، چندی پیش با زهرا به دیدن رقیه رفتیم. هنرهای گوناگون پدر رقیه، که صد افسوس اکنون در بینمان نیست، را همه با حسرت به یاد میآورند و نقشه شهر برزک هنوز مزین به تصویرش در حال سبدبافی است. سبدبافی، تراش سنگ، تعمیر سنگهای آسیابهای برزک، چاقو سازی، تراش استخوان و خیلی چیزهای دیگر که من الان به خاطر نمیآورم. حالا رقیه، دختر خلف پدر، حاضر شده برای احیای سبدبافی برزک تلاش کند. با همه شلوغیهایی که اهالی برزک در فصل بهار دارند، رقیه چند سبد بافته است. سبدهایی که به نظر من برای بار اول بسیار خوب است. حیف که عکسی از سبدهایش نگرفتهام 😏
در دیدارهایمان در خانه و حیاط باصفای رقیه در محله مصلی که کارگاه گلابشان هم هست، #گلاب_تابان، در کنار عطر گل و گلاب دیگهای در حال جوش، صحبتها گل میانداخت و همه با اندوه و حسرت از گذشتگانی میگفتند که هنرمند بودند و اکنون نیستند و دیگر شانس دیدنشان را نداریم.در این بین صحبت از عمو رضا پیش آمد که به رضا نقاش معروف است و الان در کاشان زندگی میکند. عمو رضا نقشه فرش میکشیده است، فرش کاشان.
همان شب به عمو زنگ زدیم و خواستیم که برایمان یک نقشه بکشد، از ما اصرار و از او انکار. هر چه گفتیم راضی نشد که دست به قلم ببرد و طرحی بزند. میگفت الان نقشههای کامپیوتری اومده. 😢
دلم نمیآمد از خیرش بگذرم. اصرارهای ما ادامه داشت و بلخره توانستیم این هفته عمو رضا و همسرش را در خانه رقیه ببینیم. مردی عینکی، با موهایی سپید و صورتی خندان. با رویی خوش با همه چاق سلامتی کرد. پس از صحبتهای معمول حرف را کشاندم به نقشه فرش. حسرت در نگاه و غم در چهرهاش نشست .... ولی برایمان چند خاطره از آن زمانها تعریف کرد. زمانی که می گفت تا ۸ نفر در نوبت نقشههایش بودند و منتظر میماندند تا حاشیه را بکشد و آنها ببرند تا بومش آماده شود و ... . خاطرههایش هم شیرین بود. عمو رضا گرم صحبت و همه چشم به دهانش. زمان گم شده بود. ذهنم در گلهای قالیهای کاشان میچرخید و صفحه شطرنج سفیدی را تصور میکردم که او با مهارت آن را پر میکرده است. خاستیم که در انتها یک گل فقط برایمان بکشد. فکر کردم شاید گلهای نقشه خودشان عمو را از این سرخوردگی دربیاورند. و عمو هم سریع یک گل عباسی برایمان کشید و من با ذوقی بی حد امضا گرفتم و آن را با خود آوردم.
توانستم اجازه بگیرم که فردا به خانهاش بروم و گنجینه نقشههایش را نشان دهد.
تا فردا ... .🎈😊
گشتهای من در برزک، با همراهی،حمایت و راهنماییهای زهرا جهانی است. زنی که دوست دارم داستان زندگیش را از زبان خودش بشنوید. به دنبال سبدبافی، چندی پیش با زهرا به دیدن رقیه رفتیم. هنرهای گوناگون پدر رقیه، که صد افسوس اکنون در بینمان نیست، را همه با حسرت به یاد میآورند و نقشه شهر برزک هنوز مزین به تصویرش در حال سبدبافی است. سبدبافی، تراش سنگ، تعمیر سنگهای آسیابهای برزک، چاقو سازی، تراش استخوان و خیلی چیزهای دیگر که من الان به خاطر نمیآورم. حالا رقیه، دختر خلف پدر، حاضر شده برای احیای سبدبافی برزک تلاش کند. با همه شلوغیهایی که اهالی برزک در فصل بهار دارند، رقیه چند سبد بافته است. سبدهایی که به نظر من برای بار اول بسیار خوب است. حیف که عکسی از سبدهایش نگرفتهام 😏
در دیدارهایمان در خانه و حیاط باصفای رقیه در محله مصلی که کارگاه گلابشان هم هست، #گلاب_تابان، در کنار عطر گل و گلاب دیگهای در حال جوش، صحبتها گل میانداخت و همه با اندوه و حسرت از گذشتگانی میگفتند که هنرمند بودند و اکنون نیستند و دیگر شانس دیدنشان را نداریم.در این بین صحبت از عمو رضا پیش آمد که به رضا نقاش معروف است و الان در کاشان زندگی میکند. عمو رضا نقشه فرش میکشیده است، فرش کاشان.
همان شب به عمو زنگ زدیم و خواستیم که برایمان یک نقشه بکشد، از ما اصرار و از او انکار. هر چه گفتیم راضی نشد که دست به قلم ببرد و طرحی بزند. میگفت الان نقشههای کامپیوتری اومده. 😢
دلم نمیآمد از خیرش بگذرم. اصرارهای ما ادامه داشت و بلخره توانستیم این هفته عمو رضا و همسرش را در خانه رقیه ببینیم. مردی عینکی، با موهایی سپید و صورتی خندان. با رویی خوش با همه چاق سلامتی کرد. پس از صحبتهای معمول حرف را کشاندم به نقشه فرش. حسرت در نگاه و غم در چهرهاش نشست .... ولی برایمان چند خاطره از آن زمانها تعریف کرد. زمانی که می گفت تا ۸ نفر در نوبت نقشههایش بودند و منتظر میماندند تا حاشیه را بکشد و آنها ببرند تا بومش آماده شود و ... . خاطرههایش هم شیرین بود. عمو رضا گرم صحبت و همه چشم به دهانش. زمان گم شده بود. ذهنم در گلهای قالیهای کاشان میچرخید و صفحه شطرنج سفیدی را تصور میکردم که او با مهارت آن را پر میکرده است. خاستیم که در انتها یک گل فقط برایمان بکشد. فکر کردم شاید گلهای نقشه خودشان عمو را از این سرخوردگی دربیاورند. و عمو هم سریع یک گل عباسی برایمان کشید و من با ذوقی بی حد امضا گرفتم و آن را با خود آوردم.
توانستم اجازه بگیرم که فردا به خانهاش بروم و گنجینه نقشههایش را نشان دهد.
تا فردا ... .🎈😊
فردا رسید و ما شال و کلاه کردیم. خونه عمو رضا در محله کارگاه کوچه عصارخون قرار داشت. صفای حضور عمو و همسرش با زیبایی ایوان در هم آمیخته بود. اینجا گوشهای از بهشتی است که همه در آسمانها به دنبالش هستند. روی ایوانی بنشینی که صدای باد در لابلای شاخههای درخت گردو پیچیده باشد. کوچه باغهایی با دیوار سنگی کوتاه زیر پایت باشد و نسیم خنک به صورتت بخورد. خانواده عمو رضای نقاش در این آخر هفته دور هم جمع هستند و ما هم به جمعشان پیوستهایم. احوالش را میپرسیم و عمو با خنده میگوید خوب، خیلی خوب! میگوید چنین هوایی باشد و چنین صفایی باشد و تو باشی و خانواده به این خوبی داشته باشی و خوب نباشی!
فرصت اندک است و از او میخواهم ما را پیش نقشههایش ببرد. میگوید بیایید و جلوتر از ما با چالاکی به سمت زیرزمین میرود. خانم خانه دل نگران از به هم ریختگی زیرزمین عذرخواه است و نمیداند که چشم ما به دنبال چیز دیگری است. از پلهها پایین میرویم و درون یکی از اتاقها میشویم. بر روی تاقچه انتهای اتاق سه جعبه بزرگ، نقشههای لوله شده را در خود جای دادهاند. یکی از جعبهها را به پایین میآوریم و عمو یکی از کاغذها را درمیآورد. کاغذی شطرنجی که حاشیه یک قالی کاشان بر رویش نقش بسته است. کاغذ بعدی، بوم یک قالی کاشان دیگر. کاغذها از پس هم باز میشوند و همگان از دیدن این نقشهای زیبا ذوق زده میشوند. یکی از نوهها میگوید تا حالا ما هم این نقشهها را ندیده بودیم.
یک نقشه کامل قالی باز میشود و عمو رضا ساکت میشود. میشد در چهرهاش خواند که یاد روزهایی است که نقشه را میکشیده است. ساکت میشود و به هیچ سوالی پاسخ نمیدهد ... . اشک در چشمانم است و بغض در گلویم. ما را چه شده؟ به کجا چنین شتابان؟
میگویم عمو دوباره دست به قلم شو. پاسخی نمیآید. دخترش میگوید نقشه اول را من میبافم. خواهرزادهاش میگوید نقشه دوم را من.
همه در تلاشند و عمو همچنان در انکار.
در ذهنم به دنبال راهی هستم که برای حیات دوباره هنری گرانقدر. رضا نقاش، که زمانی در برزک برای نقشههایش از شهرهای دور و نزدیک صف میکشیدهاند آیا دوباره حاضر میشود نقشی بر کاغذ بکشد؟ و آیا میتوان دوباره فرشهایی با این نقشههای از دل برآمده بافت؟
داستان من و عمو رضا و نقشههای قالی ادامه دارد ....
آیا دوست دارید در فرآیند حفظ نقشههای عمو رضا به ما کمک کنید؟ تا چند روز دیگر میرویم تا شروع به باز کردن نقشهها و جداسازی آنها بشویم. دست یاری به سوی هر آنکس که بتواند ما را در مستند سازی و حفظ بهتر این نقشهها کمک کند، دراز میکنیم.
فرصت اندک است و از او میخواهم ما را پیش نقشههایش ببرد. میگوید بیایید و جلوتر از ما با چالاکی به سمت زیرزمین میرود. خانم خانه دل نگران از به هم ریختگی زیرزمین عذرخواه است و نمیداند که چشم ما به دنبال چیز دیگری است. از پلهها پایین میرویم و درون یکی از اتاقها میشویم. بر روی تاقچه انتهای اتاق سه جعبه بزرگ، نقشههای لوله شده را در خود جای دادهاند. یکی از جعبهها را به پایین میآوریم و عمو یکی از کاغذها را درمیآورد. کاغذی شطرنجی که حاشیه یک قالی کاشان بر رویش نقش بسته است. کاغذ بعدی، بوم یک قالی کاشان دیگر. کاغذها از پس هم باز میشوند و همگان از دیدن این نقشهای زیبا ذوق زده میشوند. یکی از نوهها میگوید تا حالا ما هم این نقشهها را ندیده بودیم.
یک نقشه کامل قالی باز میشود و عمو رضا ساکت میشود. میشد در چهرهاش خواند که یاد روزهایی است که نقشه را میکشیده است. ساکت میشود و به هیچ سوالی پاسخ نمیدهد ... . اشک در چشمانم است و بغض در گلویم. ما را چه شده؟ به کجا چنین شتابان؟
میگویم عمو دوباره دست به قلم شو. پاسخی نمیآید. دخترش میگوید نقشه اول را من میبافم. خواهرزادهاش میگوید نقشه دوم را من.
همه در تلاشند و عمو همچنان در انکار.
در ذهنم به دنبال راهی هستم که برای حیات دوباره هنری گرانقدر. رضا نقاش، که زمانی در برزک برای نقشههایش از شهرهای دور و نزدیک صف میکشیدهاند آیا دوباره حاضر میشود نقشی بر کاغذ بکشد؟ و آیا میتوان دوباره فرشهایی با این نقشههای از دل برآمده بافت؟
داستان من و عمو رضا و نقشههای قالی ادامه دارد ....
آیا دوست دارید در فرآیند حفظ نقشههای عمو رضا به ما کمک کنید؟ تا چند روز دیگر میرویم تا شروع به باز کردن نقشهها و جداسازی آنها بشویم. دست یاری به سوی هر آنکس که بتواند ما را در مستند سازی و حفظ بهتر این نقشهها کمک کند، دراز میکنیم.
اینروزها فصل شاتوت است و با توجه به خنکی نسبی هوا فصل شاتوت در برزک به نیمه رسیده است. در هر کوی و برزن شاتوت باغها برای فروش عرضه میشود و البته قیمتش نسبت به دیگر شهرها قابل مقایسه نیست.
درخت پیر حیاط ما هم شاتوتهای درشت و آبدارش را بر سر ما گسترده و هر از گاهی یکی از آن رسیدههایش را به پایین میاندازد، مبادا که از حضورشان غافل شویم. #خانم_ جهانی میگوید هر چه درخت پیرتر باشد، شاتوتش آبدارتر است، راست هم میگوید، این شاتوتها چنان آبدار و رسیده میشوند که هنگام برخورد به زمین مانند بمب خوشهای عمل میکنند 😋
در این روزهای گرم تابستانی، سری به شهر کوهستانی برزک بزنید و شاتوتهای خوشمزهاش را امتحان کنید.
درخت پیر حیاط ما هم شاتوتهای درشت و آبدارش را بر سر ما گسترده و هر از گاهی یکی از آن رسیدههایش را به پایین میاندازد، مبادا که از حضورشان غافل شویم. #خانم_ جهانی میگوید هر چه درخت پیرتر باشد، شاتوتش آبدارتر است، راست هم میگوید، این شاتوتها چنان آبدار و رسیده میشوند که هنگام برخورد به زمین مانند بمب خوشهای عمل میکنند 😋
در این روزهای گرم تابستانی، سری به شهر کوهستانی برزک بزنید و شاتوتهای خوشمزهاش را امتحان کنید.
داستان از آنجا شروع شد که این میوههای خوشرنگ و آبدار و درشت چونان بمبهای خوشهای بر سرمان میریختند. گفتم که شاتوت پیر ما شاتوتهایش هم درشت است و هم آبدار. خلاصه چه دردسرتان دهم که قصد چیدنشان کردیم. بالا بالاهای درخت پر از شاتوتهای آماده افتادن بود و ما امنیت رفت و آمد نداشتیم. دم پسین رفتم بالای درخت و چند کیلویی جای شما خالی چیدم که هم مهمانهای فردا رنگی نشوند و هم مربا بپزم و هم برای پذیرایی شاتوت تازه داشته باشیم. از آنجا که کار با یک سطل و دو سطل راه نمیافتاد، صبح به محض رفتن مهمانها، من و اهورا رفتیم و دوموتوره کار را شروع کردیم. هر یک شاخهای را گرفته و بر نوکش ایستاده بودیم و از میان برگها شاتوتهای رسیده را میچیدیم که به ناگهان صدای شکستن شاخهای آمد و در چشم به هم زدنی اهورا و شاخه هر دو بر کف حیاط نشستند. حالا معلوم نبود لباسها و صورت و دستهای اهورا خونین است یا شاتوتی!!!
کمکهای اولیه را انجام دادیم و اهورا خوشبختانه جراحت زیادی برنداشته بود، اما شاخه ۳۲ ساله درخت بر کف حیاط ماند. یواش یواش مهمانها رسیدند و االبته با وجود ناراحتی از حادثه پیش آمده، خوشحالیشان را از آنهمه میوه در دسترس پنهان نکردند.
کمکهای اولیه را انجام دادیم و اهورا خوشبختانه جراحت زیادی برنداشته بود، اما شاخه ۳۲ ساله درخت بر کف حیاط ماند. یواش یواش مهمانها رسیدند و االبته با وجود ناراحتی از حادثه پیش آمده، خوشحالیشان را از آنهمه میوه در دسترس پنهان نکردند.
گفتم که شاخه درخت ما شکست! 😓 حالا ما ماندهاییم و این شاخه شکسته، بر کف حیاط نشسته! شاخه درست افتاد وسط پلههای حیاط و یکی از باغچههای کوچک که در زیرش پناه گرفته بود. بساط شاتوت چینی قطع شد. اول که همه درگیر وضعیت اهورا و کمکهای اولیه بودیم. باید بگویم که حال اهورا الان خوب است و به جز خراش و کبودیهای سطحی، زخمی درون بینی و کوفتگی مشکل دیگری ندارد 😈 😎
مهمانها که آمدند، شاتوتهای ارتفاعات در دسترس قرار گرفت و خود صحنه را مجسم کنید. 😋 پس از اندکی شاخه شکسته ماند و شاتوتهای نارس قرمز. چه باید میکردیمشان؟ به ذهنم رسید که لواشک باید گزینه خوبی باشد. هم کودک پسند است و هم بزرگتر پسند! چه دردسرتان دهم که دیگ این بار جوشیدن گرفت. جوشید و جوشید و سرآخر در کف سینیهای فلزی آرام گرفت و در حیاط بر زیر پردهای پهن شد.
در این روزها که لواشکهای قرمز و ترش شاتوت آماده میشدند، فکر میکردم پیشینیان چقدر ارزش هر مادهای را می دانستند و از هر روشی برای نگهداری مواد غذایی بهره میبردند. زیر این آفتاب تابان همین شاتوتهای سرخ رنگ باز نور آفتاب را در خود ذخیره میکنند و چه بسا خاصیتی بر خواصشان افزوده میشود. به هر حال اکنون لواشکها آماده شدهاند.
اگر به فصل شاتوت برزک نرسیدهاید، که البته هنوز فرصت باقی است، میتوانید محصولاتش را مزه کنیدو لواشکای خوشرنگ، ترش و هوس انگیز یکی از این محصولات است.
🏵به برزک دیار درختهای کهن شاتوت سری بزنید.
مهمانها که آمدند، شاتوتهای ارتفاعات در دسترس قرار گرفت و خود صحنه را مجسم کنید. 😋 پس از اندکی شاخه شکسته ماند و شاتوتهای نارس قرمز. چه باید میکردیمشان؟ به ذهنم رسید که لواشک باید گزینه خوبی باشد. هم کودک پسند است و هم بزرگتر پسند! چه دردسرتان دهم که دیگ این بار جوشیدن گرفت. جوشید و جوشید و سرآخر در کف سینیهای فلزی آرام گرفت و در حیاط بر زیر پردهای پهن شد.
در این روزها که لواشکهای قرمز و ترش شاتوت آماده میشدند، فکر میکردم پیشینیان چقدر ارزش هر مادهای را می دانستند و از هر روشی برای نگهداری مواد غذایی بهره میبردند. زیر این آفتاب تابان همین شاتوتهای سرخ رنگ باز نور آفتاب را در خود ذخیره میکنند و چه بسا خاصیتی بر خواصشان افزوده میشود. به هر حال اکنون لواشکها آماده شدهاند.
اگر به فصل شاتوت برزک نرسیدهاید، که البته هنوز فرصت باقی است، میتوانید محصولاتش را مزه کنیدو لواشکای خوشرنگ، ترش و هوس انگیز یکی از این محصولات است.
🏵به برزک دیار درختهای کهن شاتوت سری بزنید.
اینجا در خانه برزک زندگی جریان دارد. دوستی میگفت خانهها به آدمها زنده هستند. یک سالی هست که ما در خانه برزک ساکن شدهایم. با این که خانه به لطف تلاشهای 👫«مرضیه و عمو اکبر» و «مسعود و لادن»👫 مرمت و چیده شده بود، اما لیست بلندبالایی از کارهایی که باید انجام شود تهیه شد و به آرامی در حال انجام است.
از آنجا که بیشتر آخر هفتهها و کمتر در روزهای میانی مهمان داریم ، از شنبه تا چهارشنبه خانه به هم میریزد و مشغول انجام کارها میشویم. لیست کارها، اولویتشان و نفر مسوول هر کار معلوم است و لیست هر چند هفته یکبار بازنگری میشود. 📝
📍معمولن دوخت و دوز و تزیینات بر عهده من است. از آن دست کارها که گاهی دوباره کاری دارد و گاهی وسیلهای کم میآید و معطل میشویم تا به کاشان یا تهران برویم و خریدهای لازم را انجام بدهم. گاهی برخی کارها در میانه کار طرحش عوض میشود و دوباره برایش طرح میریزم.
📍صمد، کارهای ساخت و ساز را انجام میدهد. از نقاشی و بنایی و خلاصه دردسرتان ندهم هر چه کار سخت است. از آن دسته کارهایی که در حوصله من نمیگنجد و البته کارهایی زیرساختی که بیشتر از همه نیازمان است.
📍مسعود، این وسط میانه را دارد. طرحهای فنی با اوست، تعمیرات و باز زنده کردن وسایل قدیمی و آنهایی که از دیگران گرفتهایم را اوست که انجام میدهد. غیر از این هر کاری که به دقت یا محاسبات زیادی احتیاج دارد را او انجام میدهد.
📍اهورا، هر کاری از دستش بربیاید را در این بین انجام میهد. اما علاقه اصلیش باغچه و گیاهانش است. هر باری که به خانه برزک میآید، اولین کارش رسیدگی به گلها، کندن علفهای هرز است. دستی به سر و گوش گلها میکشد و آبشان میدهد و حیاط را مصفا میکند.
به لطف این تلاشها، هر روز شاهد تغییری در خانه هستیم و گوشهای از خانه شکلی جدید به خود میگیرد. برای همین اگر دوباره به خانه برزک بیایید گوشههای جدیدی در خانه خواهید دید.
🏵منتظر دیدارتان در خانه برزک هستیم و از ایدههایتان برای بهتر شدن استقبال میکنیم.
پینوشت: عکس از باغچه دور درخت شاتوت، که همین دیروز به پیشنهاد یکی از مهمانانمان بهسازی شد و البته فضای بیشتری پیدا کرد و امیدواریم اینجوری بیشتز از گزند بیاحتیاطی مهمانان در لگدمال شدن امان بماند.
از آنجا که بیشتر آخر هفتهها و کمتر در روزهای میانی مهمان داریم ، از شنبه تا چهارشنبه خانه به هم میریزد و مشغول انجام کارها میشویم. لیست کارها، اولویتشان و نفر مسوول هر کار معلوم است و لیست هر چند هفته یکبار بازنگری میشود. 📝
📍معمولن دوخت و دوز و تزیینات بر عهده من است. از آن دست کارها که گاهی دوباره کاری دارد و گاهی وسیلهای کم میآید و معطل میشویم تا به کاشان یا تهران برویم و خریدهای لازم را انجام بدهم. گاهی برخی کارها در میانه کار طرحش عوض میشود و دوباره برایش طرح میریزم.
📍صمد، کارهای ساخت و ساز را انجام میدهد. از نقاشی و بنایی و خلاصه دردسرتان ندهم هر چه کار سخت است. از آن دسته کارهایی که در حوصله من نمیگنجد و البته کارهایی زیرساختی که بیشتر از همه نیازمان است.
📍مسعود، این وسط میانه را دارد. طرحهای فنی با اوست، تعمیرات و باز زنده کردن وسایل قدیمی و آنهایی که از دیگران گرفتهایم را اوست که انجام میدهد. غیر از این هر کاری که به دقت یا محاسبات زیادی احتیاج دارد را او انجام میدهد.
📍اهورا، هر کاری از دستش بربیاید را در این بین انجام میهد. اما علاقه اصلیش باغچه و گیاهانش است. هر باری که به خانه برزک میآید، اولین کارش رسیدگی به گلها، کندن علفهای هرز است. دستی به سر و گوش گلها میکشد و آبشان میدهد و حیاط را مصفا میکند.
به لطف این تلاشها، هر روز شاهد تغییری در خانه هستیم و گوشهای از خانه شکلی جدید به خود میگیرد. برای همین اگر دوباره به خانه برزک بیایید گوشههای جدیدی در خانه خواهید دید.
🏵منتظر دیدارتان در خانه برزک هستیم و از ایدههایتان برای بهتر شدن استقبال میکنیم.
پینوشت: عکس از باغچه دور درخت شاتوت، که همین دیروز به پیشنهاد یکی از مهمانانمان بهسازی شد و البته فضای بیشتری پیدا کرد و امیدواریم اینجوری بیشتز از گزند بیاحتیاطی مهمانان در لگدمال شدن امان بماند.
در هفته آینده کاشان میزبان جشنواره نمایشهای آیینی و سنتی است. این جشنواره امسال در دو بخش در تهران و کاشان برگزار میشود. با هماهنگی عمو اکبر (آقای رضوانیان) و همکاری شهرداری برزک، دو اجرای نقالی در برزک و در فرهنگسرای شهرداری برگزار میشود.
امیدواریم رخدادهایی اینچنین در همه شهرهای ایران و نه فقط در تهران یا شهرهای بزرگتر برگزار شود. نمیتوانیم از مردم انتظار داشته باشیم که تنها نظارهگر رخدادهای فرهنگی در شهرهای دیگر باشند و از آنها بخواهیم که آیینهایشان را پاس بدارند و در تهران نمایش دهند.
برای دیدن این نمایشها در کاشان و برزک هم دعوتید.
امیدواریم رخدادهایی اینچنین در همه شهرهای ایران و نه فقط در تهران یا شهرهای بزرگتر برگزار شود. نمیتوانیم از مردم انتظار داشته باشیم که تنها نظارهگر رخدادهای فرهنگی در شهرهای دیگر باشند و از آنها بخواهیم که آیینهایشان را پاس بدارند و در تهران نمایش دهند.
برای دیدن این نمایشها در کاشان و برزک هم دعوتید.
عادت کردهایم همیشه بشنویم جشنوارهها در تهران برگزار میشوند.
عادت کردهایم گروهها از شهرهای کوچک و بزرگ تنها برای ارایه کارشان و شرکت در مسابقات به تهران بروند.
عادت کردهایم نوای موسیقی بومی دیارمان را در سالنهای تهران بشنویم.
عادت کردهایم آیینها و مراسم سنتی روستاها و شهرهایمان را در تهران ببینیم و در خیابانهای تهران شاهد برگزاری نمایشهای خیابانیاش باشیم.
اما این هفته کاشان و شهرهای اطرافش میزبان بخشی از جشنواره نمایشهای آیینی و سنتی است. حالا ما در برزک رخدادی را شاهد هستیم که کمتر در خارج از تهران یا حتی شهرهای بزرگ برگزار میشود. فرصت غنیمت بود و توانستیم با همکاری عوامل جشنواره و شهرداری برزک، میزبان دو اجرای نقالی جشنواره در برزک باشیم. 🎉🎊
📢اگر به برزک آمدید، این دو نقالی را از دست ندهید. منتظر دیدارتان در فرهنگسرای برزک هستیم.
عادت کردهایم گروهها از شهرهای کوچک و بزرگ تنها برای ارایه کارشان و شرکت در مسابقات به تهران بروند.
عادت کردهایم نوای موسیقی بومی دیارمان را در سالنهای تهران بشنویم.
عادت کردهایم آیینها و مراسم سنتی روستاها و شهرهایمان را در تهران ببینیم و در خیابانهای تهران شاهد برگزاری نمایشهای خیابانیاش باشیم.
اما این هفته کاشان و شهرهای اطرافش میزبان بخشی از جشنواره نمایشهای آیینی و سنتی است. حالا ما در برزک رخدادی را شاهد هستیم که کمتر در خارج از تهران یا حتی شهرهای بزرگ برگزار میشود. فرصت غنیمت بود و توانستیم با همکاری عوامل جشنواره و شهرداری برزک، میزبان دو اجرای نقالی جشنواره در برزک باشیم. 🎉🎊
📢اگر به برزک آمدید، این دو نقالی را از دست ندهید. منتظر دیدارتان در فرهنگسرای برزک هستیم.
این هفته دو اجرای نقالی از جشنواره نمایشهای آیینی و سنتی، در برزک هست. نقالی کوش نامه و زال و سیمرغ. گفتم شاید بد نباشد که توضیحی کوتاه درباره هر یک بدهم. به ویژه کوش نامه که به اندازه شاهنامه مشهور نیست (توضیحات از ویکی پدیا برداشته شدهاند).
📝کوشنامه منظومهای حماسی اساطیری است که در قرن ششم هجری توسط ایرانشاهبنابیالخیر به زبان فارسی و به سبک شاهنامه سروده شده است. این تاریخنامه منظوم بخشی از رویدادهای تاریخ داستانی ایران باستان را به روایتی متفاوت با شاهنامه فردوسی و شاهنامههای پیش از آن بازمیگوید و اشارههای قابل توجهی درباره چین و ماچین دارد.
📝داستان کوشنامه مربوط به کوش پیل دندان است که برادرزاده ضحاک است که سالها در کشورهای چین و آفریقا و مغرب زمین با ستمگری و بیدادگری حکومت میکرده است. او همیشه با جمشیدیان دشمنی داشته و در پی تعقیب و آزار ایشان بودهاست. او با یک نسب نامه جعلی از سوی دارنوش
مانوش امپراتور روم را به پرداخت باج و خراج مجبور میکند. او زمانی که کوش پدرش-برادر ضحاک-قصد چین را میکند از زنی چینی متولد میشود و به سبب زشت بودن پدر او را رها میسازد. آبتین او را نزد خود بزرگ میکند. در جنگی میان آبتین و کوش او پسرش کوش پیل دندان را باز میشناسد و همین موجب میشود که کوش پیل دندان روبروی سپاه آبتین بایستد. آبتین به ماچین پناهنده شده و کوش پسرش کوش پیل دندان را شاه چین میکند. فریدون قدرت میگیرد به جنگ ایشان باز میگردد. کوش میمیرد و ضحاک و کوش پیل دندان هردو اسیر و در دماوند زندانی میشوند. چهل سال پس از حضورش در دماوند فریدون او را برای یاری در دفع آشوب سیاهان نوبی آزاد میکند. او اگرچه تا آندلس برای ایران پیشروی میکند اما ناگهان از راه برمیگردد و ایرانیان سپاهش را به بند میکشد. با همدستی تور و سلم اقدام به کشتن ایرج میکند و در نهایت منوچهر برای انتقام خون ایرج با او وارد جنگ میشود.
📢نقالی کوش نامه توسط استاد حسین مظاهری ساعت ۱۹ در فرهنگسرای برزک.
📝کوشنامه منظومهای حماسی اساطیری است که در قرن ششم هجری توسط ایرانشاهبنابیالخیر به زبان فارسی و به سبک شاهنامه سروده شده است. این تاریخنامه منظوم بخشی از رویدادهای تاریخ داستانی ایران باستان را به روایتی متفاوت با شاهنامه فردوسی و شاهنامههای پیش از آن بازمیگوید و اشارههای قابل توجهی درباره چین و ماچین دارد.
📝داستان کوشنامه مربوط به کوش پیل دندان است که برادرزاده ضحاک است که سالها در کشورهای چین و آفریقا و مغرب زمین با ستمگری و بیدادگری حکومت میکرده است. او همیشه با جمشیدیان دشمنی داشته و در پی تعقیب و آزار ایشان بودهاست. او با یک نسب نامه جعلی از سوی دارنوش
مانوش امپراتور روم را به پرداخت باج و خراج مجبور میکند. او زمانی که کوش پدرش-برادر ضحاک-قصد چین را میکند از زنی چینی متولد میشود و به سبب زشت بودن پدر او را رها میسازد. آبتین او را نزد خود بزرگ میکند. در جنگی میان آبتین و کوش او پسرش کوش پیل دندان را باز میشناسد و همین موجب میشود که کوش پیل دندان روبروی سپاه آبتین بایستد. آبتین به ماچین پناهنده شده و کوش پسرش کوش پیل دندان را شاه چین میکند. فریدون قدرت میگیرد به جنگ ایشان باز میگردد. کوش میمیرد و ضحاک و کوش پیل دندان هردو اسیر و در دماوند زندانی میشوند. چهل سال پس از حضورش در دماوند فریدون او را برای یاری در دفع آشوب سیاهان نوبی آزاد میکند. او اگرچه تا آندلس برای ایران پیشروی میکند اما ناگهان از راه برمیگردد و ایرانیان سپاهش را به بند میکشد. با همدستی تور و سلم اقدام به کشتن ایرج میکند و در نهایت منوچهر برای انتقام خون ایرج با او وارد جنگ میشود.
📢نقالی کوش نامه توسط استاد حسین مظاهری ساعت ۱۹ در فرهنگسرای برزک.