کوچه_شهید...
از خیابان شهدا آرام آرام در حال گذر بودم!
اولین کوچه به نام شهید همت؛
محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین!
نامم را صدا زد گفت:
توصیه ام اخلاص بود!
چه کردی؟🤔
جوابی نداشتم؛
سر به زیر انداخته و گذشتم...
دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی!
پرچم سبز یا زهرا سلام الله علیها؛
بر سر این کوچه،
حال و هوای عجیبی رقم زده بود!
انگار #مادر همین جا بود...
عبدالحسین آمد!
صدایم زد گفت:
سفارشم توسل بود به حضرت زهرا
و رعایت حدود خدا...
چه کردی؟
جوابی نداشتم و از شرم از کوچه گذشتم...
به سومین کوچه رسیدم؛
شهید محمد حسین علم الهدی!
به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند گفت: #قرآن و #نهج_البلاغه،
در کجای زندگی ات قرار دارد؟
چیزی نتوانستم جواب دهم!
با چشمانی که گوشه اش نمناک شد!
سر به گریبان؛ گذشتم...
به چهارمین کوچه؛
شهید عبدالحمید دیالمه!
بر خلاف ظاهر جدی اش در عکس ها!
بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت گفت:
چقدر برای روشن کردن مردم؛
مطالعه کردی؟
برای #بصیرت خودت چه کردی؟😔
برای دفاع از ولایت چطور؟😔
همچنان که دستانم در دستان شهید بود!
از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم...
به پنجمین کوچه؛
و شهید مصطفی چمران!
صدای نجوا و مناجات شهید می آمد!
صدای اشک و ناله در درگاه پروردگار...
حضورم را متوجه اش نکردم!
#شرمنده شدم،از رابطه ام با خداوند؛
از حال معنوی ام!😥
باز گذشتم...
ششمین کوچه؛
و شهید عباس بابایی!
هیبت خاصی داشت؛
مشغول تدریس بود!
مبارزه با #هوای_نفس،نگهبانی دل؛
کم آوردم گذشتم...
هفتمین کوچه انگارکانال بود...
بله؛
شهید ابراهیم هادی!
انگار مرکز کنترل دل ها بود؛
هم مدارس!
هم دانشگاه!
هم فضای مجازی!
مراقب دل های دختران و پسرانی بود؛
که در دنیا خطر لغزش و غفلت،
تهدیدشان میکرد!
ایثارش را دیدم؛
از کم کاری ام شرمنده شدم و گذشتم...😔
هشتمین کوچه؛
رسیدم به شهید محمودوند!
انگار #شهید پازوکی هم کنارش بود؛
پرونده های دوست داران شهدا را
تفحص میکردند!
آنها که اهل عمل به وصیت شهدا بودند.
شهید محمودوند پرونده ها را،
به شهید پازوکی می سپرد!
برای ارسال نزد ارباب...
پرونده های باقیمانده روی زمین!
دیدم #شهدای_گمنام؛
وساطت میکردند برایشان!
اسم من هم بود؛
وساطت فایده نداشت!
از حرف تا عمل!
فاصله زیاد بود...
دیگر پاهایم رمق نداشت!
افتادم...
خودم دیدم که با حالم چه کردم!
تمام شد...
تمام😭
تازه فهمیدم...
از کوچه پس کوچه های دنیا؛
بی شهدا،نمی توان گذشت!
#شهدا ، گاهی ، نگاهی…
#دلنوشته
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
👉 @Alamdarkomeil 👈
کوچه_شهید...
از خیابان شهدا آرام آرام در حال گذر بودم!
اولین کوچه به نام شهید همت؛
محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین!
نامم را صدا زد گفت:
توصیه ام اخلاص بود!
چه کردی؟🤔
جوابی نداشتم؛
سر به زیر انداخته و گذشتم...
دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی!
پرچم سبز یا زهرا سلام الله علیها؛
بر سر این کوچه،
حال و هوای عجیبی رقم زده بود!
انگار #مادر همین جا بود...
عبدالحسین آمد!
صدایم زد گفت:
سفارشم توسل بود به حضرت زهرا
و رعایت حدود خدا...
چه کردی؟
جوابی نداشتم و از شرم از کوچه گذشتم...
به سومین کوچه رسیدم؛
شهید محمد حسین علم الهدی!
به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند گفت: #قرآن و #نهج_البلاغه،
در کجای زندگی ات قرار دارد؟
چیزی نتوانستم جواب دهم!
با چشمانی که گوشه اش نمناک شد!
سر به گریبان؛ گذشتم...
به چهارمین کوچه؛
شهید عبدالحمید دیالمه!
بر خلاف ظاهر جدی اش در عکس ها!
بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت گفت:
چقدر برای روشن کردن مردم؛
مطالعه کردی؟
برای #بصیرت خودت چه کردی؟😔
برای دفاع از ولایت چطور؟😔
همچنان که دستانم در دستان شهید بود!
از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم...
به پنجمین کوچه؛
و شهید مصطفی چمران!
صدای نجوا و مناجات شهید می آمد!
صدای اشک و ناله در درگاه پروردگار...
حضورم را متوجه اش نکردم!
#شرمنده شدم،از رابطه ام با خداوند؛
از حال معنوی ام!😥
باز گذشتم...
ششمین کوچه؛
و شهید عباس بابایی!
هیبت خاصی داشت؛
مشغول تدریس بود!
مبارزه با #هوای_نفس،نگهبانی دل؛
کم آوردم گذشتم...
هفتمین کوچه انگارکانال بود...
بله؛
شهید ابراهیم هادی!
انگار مرکز کنترل دل ها بود؛
هم مدارس!
هم دانشگاه!
هم فضای مجازی!
مراقب دل های دختران و پسرانی بود؛
که در دنیا خطر لغزش و غفلت،
تهدیدشان میکرد!
ایثارش را دیدم؛
از کم کاری ام شرمنده شدم و گذشتم...😔
هشتمین کوچه؛
رسیدم به شهید محمودوند!
انگار #شهید پازوکی هم کنارش بود؛
پرونده های دوست داران شهدا را
تفحص میکردند!
آنها که اهل عمل به وصیت شهدا بودند.
شهید محمودوند پرونده ها را،
به شهید پازوکی می سپرد!
برای ارسال نزد ارباب...
پرونده های باقیمانده روی زمین!
دیدم #شهدای_گمنام؛
وساطت میکردند برایشان!
اسم من هم بود؛
وساطت فایده نداشت!
از حرف تا عمل!
فاصله زیاد بود...
دیگر پاهایم رمق نداشت!
افتادم...
خودم دیدم که با حالم چه کردم!
تمام شد...
تمام😭
تازه فهمیدم...
از کوچه پس کوچه های دنیا؛
بی شهدا،نمی توان گذشت!
#شهدا ، گاهی ، نگاهی…
#دلنوشته
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
👉 @Alamdarkomeil 👈
#پنجشنبه اخر سال که میشود
یاد خاطره عزیزانی که در بین ما نیستند
زنده میشود با یک #شاخه_گل کنار آنها
میرویم تا قلبها آرام بگیرند
روز پنجشنبه آخر سال
قطعه #شهدای_گمنام فراموش نشود🌷
👉 @Alamdarkomeil 👈
یاد خاطره عزیزانی که در بین ما نیستند
زنده میشود با یک #شاخه_گل کنار آنها
میرویم تا قلبها آرام بگیرند
روز پنجشنبه آخر سال
قطعه #شهدای_گمنام فراموش نشود🌷
👉 @Alamdarkomeil 👈
تا حالا فک کردی داستان کدوم شهید جذاب تره یا آدم رو بیشتر متحول میکنه؟؟؟🤔
بد نیست یه دور لیست پایین رو ببینی
گاهی واقعا انتخاب سخته
مگه نه....؟
💔شهیدی که با اذانش عراقی ها را هدایت کرد.
#شهید_ابراهیم_هادی🕊
💔شهیدی که نشانی قبر خود را داد.
#شهید_حمید_عرب_نژاد🕊
💔شهیدی که قرضهای یک نفر را داد.
#شهید_سیدمرتضی_دادگر🕊
💔شهیدی که بدنش با اسید هم از بین نرفت و پس از ۱۶ سال با پیکر سالم به میهن بازگشت.
#شهید_محمدرضا_شفیعی_۱۴ساله🕊
💔شهیدی که از بهشت برای فرزندش نامه نوشت.
#شهید_محمودرضا_ساعتیان🕊
💔شهیدی که در قبر خندید...
#شهید_محمدرضا_حقیقی🕊
💔شهیدی که عراقی ها برایش ختم گرفتند...
#شهید_عباس_صابری🕊
💔شهیدی که روز تولدش شهید شد...
#شهید_سیدمجتبی_علمدار🕊
💔شهیدی که هر هفته مادرش را سر قبر صدا میزد...
#شهید_مستجاب_الدعوه
#شهید_سیدمهدی_غزالی🕊
💔شهیدی که لحظه خاکسپاریش خندید
#شهید_علیرضا_حقیقت🕊
💔شهیدی که غرور آمریکایی ها را شکست...
#شهید_نادر_مهدوی🕊
💔شهیدی که عکسش در اتاق رهبر است
#شهید_هادی_ثنایی_مقدم_۱۵ساله🕊
💔دو شهیدی که پیکرشان هنگام نبش قبر سالم بود...
#شهید_بهنام_محمدی از دوران دفاع مقدس و #شهید_رخشانی از شهدای قبل از انقلاب که توسط ساواک شهید شد.
💔شهیدی که سیدحسن نصرالله سخنرانی خود را با نام او نامگذاری کرد.
#شهید_احمدعلی_یحیی🕊
💔شهیدی که قبرش بوی گلاب میدهد
#شهید_سیداحمد_پلارک🕊
💔شهیدی که پیکرش را کسی تحویل نگرفت.
#شهید_رجبعلی_غلامی🕊
💔شهیدی که سر بی تنش سخن گفت...
#شهید_علی_اکبر_دهقان🕊
💔شهیدی که بخاطر فاش نکردن رمز بی سیم بدنش قطعه قطعه شد.
#شهید_بروجعلی_شکری🕊
💔شهیدی که با وجود اینکه بدنش به استخوان تبدیل شده بود اما پاهایش درون پوتین سالم بود.
#شهید_محمدحسین_شیرزاد🕊
💔شهیدی که عاشورا متولد شد و اربعین به شهادت رسید.
#شهید_مهدی_خندان🕊
💔شهیدی که با پیشانی بند
" #یاحسین_شهید "
ایرانی بودنش محرز شد
از #شهدای_گمنام هستند🕊
💔شهیدی که بر بدنش عکس یک زن خالکوبی بود
ایشان غواص بودند دوست نداشت کسی آن تصویر را ببیند برای همین جاویدالاثر شدند و پیکرشان در اروند ماند و علیرغم ذکر داستانشان همرزمانشان اسم ایشان را ذکر نکردند.
💔شهیدی که به حرمت مادرش در قبر خندید....
#شهید_حاج_اکبر_صادقی🕊
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
👉 @AlamdarKomeil 👈
بد نیست یه دور لیست پایین رو ببینی
گاهی واقعا انتخاب سخته
مگه نه....؟
💔شهیدی که با اذانش عراقی ها را هدایت کرد.
#شهید_ابراهیم_هادی🕊
💔شهیدی که نشانی قبر خود را داد.
#شهید_حمید_عرب_نژاد🕊
💔شهیدی که قرضهای یک نفر را داد.
#شهید_سیدمرتضی_دادگر🕊
💔شهیدی که بدنش با اسید هم از بین نرفت و پس از ۱۶ سال با پیکر سالم به میهن بازگشت.
#شهید_محمدرضا_شفیعی_۱۴ساله🕊
💔شهیدی که از بهشت برای فرزندش نامه نوشت.
#شهید_محمودرضا_ساعتیان🕊
💔شهیدی که در قبر خندید...
#شهید_محمدرضا_حقیقی🕊
💔شهیدی که عراقی ها برایش ختم گرفتند...
#شهید_عباس_صابری🕊
💔شهیدی که روز تولدش شهید شد...
#شهید_سیدمجتبی_علمدار🕊
💔شهیدی که هر هفته مادرش را سر قبر صدا میزد...
#شهید_مستجاب_الدعوه
#شهید_سیدمهدی_غزالی🕊
💔شهیدی که لحظه خاکسپاریش خندید
#شهید_علیرضا_حقیقت🕊
💔شهیدی که غرور آمریکایی ها را شکست...
#شهید_نادر_مهدوی🕊
💔شهیدی که عکسش در اتاق رهبر است
#شهید_هادی_ثنایی_مقدم_۱۵ساله🕊
💔دو شهیدی که پیکرشان هنگام نبش قبر سالم بود...
#شهید_بهنام_محمدی از دوران دفاع مقدس و #شهید_رخشانی از شهدای قبل از انقلاب که توسط ساواک شهید شد.
💔شهیدی که سیدحسن نصرالله سخنرانی خود را با نام او نامگذاری کرد.
#شهید_احمدعلی_یحیی🕊
💔شهیدی که قبرش بوی گلاب میدهد
#شهید_سیداحمد_پلارک🕊
💔شهیدی که پیکرش را کسی تحویل نگرفت.
#شهید_رجبعلی_غلامی🕊
💔شهیدی که سر بی تنش سخن گفت...
#شهید_علی_اکبر_دهقان🕊
💔شهیدی که بخاطر فاش نکردن رمز بی سیم بدنش قطعه قطعه شد.
#شهید_بروجعلی_شکری🕊
💔شهیدی که با وجود اینکه بدنش به استخوان تبدیل شده بود اما پاهایش درون پوتین سالم بود.
#شهید_محمدحسین_شیرزاد🕊
💔شهیدی که عاشورا متولد شد و اربعین به شهادت رسید.
#شهید_مهدی_خندان🕊
💔شهیدی که با پیشانی بند
" #یاحسین_شهید "
ایرانی بودنش محرز شد
از #شهدای_گمنام هستند🕊
💔شهیدی که بر بدنش عکس یک زن خالکوبی بود
ایشان غواص بودند دوست نداشت کسی آن تصویر را ببیند برای همین جاویدالاثر شدند و پیکرشان در اروند ماند و علیرغم ذکر داستانشان همرزمانشان اسم ایشان را ذکر نکردند.
💔شهیدی که به حرمت مادرش در قبر خندید....
#شهید_حاج_اکبر_صادقی🕊
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
👉 @AlamdarKomeil 👈
🛑 دلتنگ که میشوی، بهترین مأوا مقبره #شهدای_گمنام است. گمنامیشان غمهایت را محو میکند کاش قدر اَرزنی عشقشان را بفهمیم.
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
👉 @AlamdarKomeil 👈
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
👉 @AlamdarKomeil 👈
✅ راه شهید ابراهیم هادی راهیست که باید رفت:
⚠️از خیابان شهدا؛
آرام آرام در حال گذر بودم!
🌷🍃اولین ڪوچه به نام شهید ابراهیم هادی بود...
هیبت خاصی داشت...
مشغول تدریس بود!
مبارزه با #هوای_نفس،نگهبانی #دل...
ڪم آوردم...
گذشتم...
🌷🍃ڪوچه انگار #ڪانال بود!
بله؛
شهید ابراهیم هادی...
انگار مرکز ڪنترل دل ها بود!!
هم مدارس!
هم دانشگاه!
هم فضای مجازی!
مراقب دل های دختران و پسرانی بود ڪه در #دنیا خطر لغزش و #غفلت تهدیدشان میڪرد!
#ایثارش را دیدم...
از ڪم ڪاری ام شرمنده شدم و گذشتم...
🌷🍃پرونده های باقیمانده روی زمین!
دیدم #شهدای_گمنام وساطت میڪردند،برایشان...
⚠️اسم من هم بود!
وساطت فایده نداشت...
از #حرف تا #عمل!
فاصله زیاد بود...
دیگر پاهایم رمق نداشت!
افتادم...
خودم دیدم ڪه با #حالم چه ڪردم!
تمام شد...
#تمام
💢از ڪوچه پس ڪوچه های دنیا!
بی شهدا،نمی توان گذشت...🚫
🔸#یادی_از_شهداء🔸
📌راهی که باید رفت
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
👉 @AlamdarKomeil 👈
⚠️از خیابان شهدا؛
آرام آرام در حال گذر بودم!
🌷🍃اولین ڪوچه به نام شهید ابراهیم هادی بود...
هیبت خاصی داشت...
مشغول تدریس بود!
مبارزه با #هوای_نفس،نگهبانی #دل...
ڪم آوردم...
گذشتم...
🌷🍃ڪوچه انگار #ڪانال بود!
بله؛
شهید ابراهیم هادی...
انگار مرکز ڪنترل دل ها بود!!
هم مدارس!
هم دانشگاه!
هم فضای مجازی!
مراقب دل های دختران و پسرانی بود ڪه در #دنیا خطر لغزش و #غفلت تهدیدشان میڪرد!
#ایثارش را دیدم...
از ڪم ڪاری ام شرمنده شدم و گذشتم...
🌷🍃پرونده های باقیمانده روی زمین!
دیدم #شهدای_گمنام وساطت میڪردند،برایشان...
⚠️اسم من هم بود!
وساطت فایده نداشت...
از #حرف تا #عمل!
فاصله زیاد بود...
دیگر پاهایم رمق نداشت!
افتادم...
خودم دیدم ڪه با #حالم چه ڪردم!
تمام شد...
#تمام
💢از ڪوچه پس ڪوچه های دنیا!
بی شهدا،نمی توان گذشت...🚫
🔸#یادی_از_شهداء🔸
📌راهی که باید رفت
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
👉 @AlamdarKomeil 👈
.
از خیابان شهدا آرام آرام در حال گذر بودم!
.
اولین کوچه به نام شهید همت؛
محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین...
نامم را صدا زد!
گفت: توصیه ام #اخلاص بود!
چه کردی...
جوابی نداشتم؛سر به زیر انداخته و گذشتم...
.
.
دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛
پرچم سبز یا زهرا سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود!
انگار #مادر همین جا بود...
عبدالحسین آمد!
صدایم زد!
گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت #حدود خدا...
چه کردی؟
جوابی نداشتم و از #شرم از کوچه گذشتم...
.
.
به سومین کوچه رسیدم!
شهید محمد حسین علم الهدی...
به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند!
گفت: #قرآن و #نهج_البلاغه در کجای زندگی ات قرار دارد؟!؟
چیزی نتوانستم جواب دهم!
با چشمانی که گوشه اش نمناک شد!
سر به گریبان؛ گذشتم...
.
.
به چهارمین کوچه!
شهید عبدالحمید دیالمه...
آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها!
بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛
گفت: چقدر برای روشن کردن مردم!
#مطالعه کردی؟!
برای #بصیرت خودت چه کردی!؟
برای دفاع از #ولایت!!؟
همچنان که دستانم در دستان شهید بود!
از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم...
.
.
به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران...
صدای نجوا و #مناجات شهید می آمد!
صدای #اشک و ناله در درگاه پروردگار...
حضورم را متوجه اش نکردم!
#شرمنده شدم،از رابطه ام با پروردگار...
از حال معنوی ام...
گذشتم...
.
.
ششمین کوچه و شهید عباس بابایی...
هیبت خاصی داشت...
مشغول تدریس بود!
مبارزه با #هوای_نفس،نگهبانی #دل...
کم آوردم...
گذشتم...
.
.
هفتمین کوچه انگار #کانال بود!
بله؛
شهید ابراهیم هادی...
انگار مرکز کنترل دل ها بود!!
هم مدارس!
هم دانشگاه!
هم فضای مجازی!
مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در #دنیا خطر لغزش و #غفلت تهدیدشان میکرد!
#ایثارش را دیدم...
از کم کاری ام شرمنده شدم و گذشتم...
.
.
هشتمین کوچه؛
رسیدم به شهید محمودوند...
انگار #شهید پازوکی هم کنارش بود!
پرونده های دوست داران شهدا را #تفحص میکردند!
آنها که اهل #عمل به وصیت شهدا بودند...
شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد!
برای ارسال نزد #ارباب...
.
پرونده های باقیمانده روی زمین!
دیدم #شهدای_گمنام وساطت میکردند،برایشان...
.
اسم من هم بود!
وساطت فایده نداشت...
از #حرف تا #عمل!
فاصله زیاد بود...
.
.
دیگر پاهایم رمق نداشت!
افتادم...
خودم دیدم که با #حالم چه کردم!
تمام شد...
#تمام
.
.
.
از کوچه پس کوچه های دنیا!
بی شهدا،نمی توان گذشت...
#شهدا
گاهی،نگاهی...😔
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸
👉 @AlamdarKomeil 👈
از خیابان شهدا آرام آرام در حال گذر بودم!
.
اولین کوچه به نام شهید همت؛
محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین...
نامم را صدا زد!
گفت: توصیه ام #اخلاص بود!
چه کردی...
جوابی نداشتم؛سر به زیر انداخته و گذشتم...
.
.
دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛
پرچم سبز یا زهرا سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود!
انگار #مادر همین جا بود...
عبدالحسین آمد!
صدایم زد!
گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت #حدود خدا...
چه کردی؟
جوابی نداشتم و از #شرم از کوچه گذشتم...
.
.
به سومین کوچه رسیدم!
شهید محمد حسین علم الهدی...
به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند!
گفت: #قرآن و #نهج_البلاغه در کجای زندگی ات قرار دارد؟!؟
چیزی نتوانستم جواب دهم!
با چشمانی که گوشه اش نمناک شد!
سر به گریبان؛ گذشتم...
.
.
به چهارمین کوچه!
شهید عبدالحمید دیالمه...
آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها!
بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛
گفت: چقدر برای روشن کردن مردم!
#مطالعه کردی؟!
برای #بصیرت خودت چه کردی!؟
برای دفاع از #ولایت!!؟
همچنان که دستانم در دستان شهید بود!
از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم...
.
.
به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران...
صدای نجوا و #مناجات شهید می آمد!
صدای #اشک و ناله در درگاه پروردگار...
حضورم را متوجه اش نکردم!
#شرمنده شدم،از رابطه ام با پروردگار...
از حال معنوی ام...
گذشتم...
.
.
ششمین کوچه و شهید عباس بابایی...
هیبت خاصی داشت...
مشغول تدریس بود!
مبارزه با #هوای_نفس،نگهبانی #دل...
کم آوردم...
گذشتم...
.
.
هفتمین کوچه انگار #کانال بود!
بله؛
شهید ابراهیم هادی...
انگار مرکز کنترل دل ها بود!!
هم مدارس!
هم دانشگاه!
هم فضای مجازی!
مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در #دنیا خطر لغزش و #غفلت تهدیدشان میکرد!
#ایثارش را دیدم...
از کم کاری ام شرمنده شدم و گذشتم...
.
.
هشتمین کوچه؛
رسیدم به شهید محمودوند...
انگار #شهید پازوکی هم کنارش بود!
پرونده های دوست داران شهدا را #تفحص میکردند!
آنها که اهل #عمل به وصیت شهدا بودند...
شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد!
برای ارسال نزد #ارباب...
.
پرونده های باقیمانده روی زمین!
دیدم #شهدای_گمنام وساطت میکردند،برایشان...
.
اسم من هم بود!
وساطت فایده نداشت...
از #حرف تا #عمل!
فاصله زیاد بود...
.
.
دیگر پاهایم رمق نداشت!
افتادم...
خودم دیدم که با #حالم چه کردم!
تمام شد...
#تمام
.
.
.
از کوچه پس کوچه های دنیا!
بی شهدا،نمی توان گذشت...
#شهدا
گاهی،نگاهی...😔
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸
👉 @AlamdarKomeil 👈