نگاه متفاوت (احمد زیدآبادی)
72.8K subscribers
357 photos
64 videos
58 files
1.99K links
احمد زیدآبادی
Download Telegram
نفس‌های آخر آتش‌بس در نوارغزه؟

آتش‌بس 42 روزه در نوارغزه، در میانۀ راه خود به صخره برخورده است. حماس با اعلام اینکه ارتش اسرائیل در سه هفتۀ گذشته، مفاد آتش‌بس را نقض کرده، از تعویق نامشخص تاریخ آزادی اسیران اسرائیلی خبر داده است.
در واکنش به اقدام حماس، ارتش اسرائیل به حال آماده‌باش درآمده و دونالد ترامپ نیز با تعیین ضرب‌الاجل اعلام کرده که «اگر حماس همۀ گروگان‌ها را تا ظهر شنبۀ آینده آزاد نکند» او خواهان لغو آتش‌بس خواهد شد. ترامپ آزادی «قطره‌چکانی گروگان‌ها» را رد کرده و گفته است که در صورت عدم آزادی آنها، درهای جهنم به روی حماس گشوده خواهد شد. او توضیح بیشتری درباره جهنم مورد نظرش ارائه نکرده است! در واقع درخواست ترامپ، ابطال توافق آتش‌بس جاری در نوارغزه است؛ توافقی که بر تحویل تدریجی اُسرا در قالب مبادلۀ آنها با زندانیان فلسطینی و جابه‌جایی ارتش اسرائیل در مناطق اشغالی نوارغزه تأکید دارد........
...........تصور ترامپ بر این است که اگر گذرگاه رفح باز شود، ساکنان نوارغزه برای فرار از بمباران و گرسنگی، از مرز می‌گذرند به‌خصوص اگر وعدۀ زندگی بهتری به آنها در نقطه‌ای در همان نزدیکی داده شود. اصرار ترامپ بر خروج ساکنان نوارغزه و خرید و بازسازی این باریکه، به‌رغم نارضایتی و خشم متحدان عرب او، بسیاری از ناظران سیاسی را حیرت‌زده کرده است.
مشاوران ترامپ ظاهراً او را متقاعد کرده‌اند که ادامۀ وضعیت گذشته و کنونی به معنای تداوم متناوب بی‌ثباتی در خاورمیانه و به خطر افتادن امنیت اسرائیل است. بدین لحاظ او با کله‌شقی تمام درصدد است که با تغییرات جغرافیایی و جمعیتی در نوارغزه و کرانۀ باختری و در واقع با پاک کردن صورت‌مسئلۀ فلسطین به‌زعم خود نظم دلخواهش را بر خاورمیانه حاکم کند.
این کاری بی‌نهایت دشوار و همراه با موانع بسیار است. ترامپ اما گویی از چالش‌های بزرگ لذت می‌برد. او گمان می‌کند که خدا برای انجام کاری بزرگ او را از ترور نجات داده و جانش را حفظ کرده است. با چنین تصوری او خود را رویین‌تن و مأمور به انجام مأموریت‌های بزرگ در جهت منافع آمریکا و مسیحیت مورد نظرش می‌داند و بنابراین اهل خطر کردن است. (متن کامل یادداشت در لینگ زیر)
@ahmadzeidabad
https://hammihanonline.ir/fa/tiny/news-32359
ترامپ به جای خود، خودت چی؟

شیخ‌حمید رسایی گفته است؛ هر کس حرف از مذاکره با آمریکا زد، بی‌هوش و بی‌عقل و بی‌شرف است!
اگر بپرسیم چرا؟ لابد خواهد گفت؛ چون ترامپ زورگو و قلدر و زیاده‌خواه است و حقوق دیگران را رعایت نمی‌کند.
یعنی می‌خواهد بگویدخودش و دوستانش زورگو و قلدر و زیاده‌خواه نیستند و حقوق دیگران را رعایت می‌کنند؟
اگر ترامپ در صحنۀ جهانی که قانون چندان روشنی هم ندارد، به رقبا و مخالفان و دشمنان خود زور می‌گوید؛ این افراد که حقوق قانونی و به رسمیت شناخته شدۀ هموطنان خود را هم نقض می‌کنند!
کسانی که فقط به عنوان یک نمونه، بعد از گذشت 14 سال از حصر غیرقانونی نامزدهای انتخابات ریاست‌جمهوری سال 88 همچنان بر ادامۀ آن اصرار دارند و اجازۀ کوچکترین تجمع آرام و مسالمت‌آمیزی را برای حمایت از آنها نمی‌دهند، با چه منطقی زورگویی ترامپ را محکوم می‌کنند؟
نمونۀ دیگرش، نشستن بر کرسی‌های مجلس از طریق حذف رقبا و مخالفان و با آراء ناچیز است!
آقای رسایی با کسب 485711 رأی به عنوان نمایندۀ سوم تهران، بر کرسی مجلس جلوس کرده است.
زنده‌یاد مهندس مهدی بازرگان 45 سال پیش در حالی که جمعیت ایران بسیار کمتر از نصف جمعیت امروز آن بود، با کسب 1447316 رأی یعنی حدود یک میلیون رأی بیش از رأی آقای رسایی، به عنوان منتخب سوم تهران وارد مجلس اول شد!
این اسمش عدالت و انصاف و رعایت حقوق دیگران است؟
با این حساب، اگر قرار باشد حرف از مذاکره با ترامپ بی‌هوشی و بی‌عقلی و بی‌شرفی باشد، مذاکره با خودِ آقای رسایی که حکم غلیظ‌تری پیدا می‌کند!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
تاریخ در دو خط موازی جریان ندارد!

برخی از شهروندانی که در کمپین انتخاباتی دکتر مسعود پزشکیان فعال بوده و دیگران را ترغیب به حضور در پای صندوق رأی کرده‌اند، با سرخوردگی از اوضاع پیش آمده، خود را مغبون می‌پندارند و می‌گویند هدفِ شماتت و سرزنش کسانی قرار می‌گیرند که آنها را تشویق به رأی دادن به آقای پزشکیان کرده‌اند. احساس بدی دارند و می‌پرسند در مقابل سرزنش‌ها چه بگوییم؟
آنها که به آقای پزشکیان رأی دادند و به نفع او تبلیغ کردند، عمدتاً دو دسته بودند؛ دستۀ نخست کسانی که تصور می‌کردند او می‌تواند به وعده‌های انتخاباتی خود عمل کند و کشور را از شر تحریم و تورم و گرانی نجات دهد. دستۀ دوم اما افرادی بودند که فقط برای جلوگیری از به قدرت رسیدن تیم سعید جلیلی رأی خود را به اسم آقای پزشکیان به صندوق انداختند.
دستۀ نخست، ریسک کرده‌اند و اینک به ناچار باید هزینۀ آن را بپردازند. دستۀ دوم اما در هر شرایطی می‌توانند از رأی خود دفاع کنند بدین صورت که:
فرض کنیم رأی نداده بودیم و الان آقای جلیلی رئیس جمهور بود. آیا وضع اقتصاد بهتر از این بود؟ سطح آزادی‌های سیاسی و اجتماعی بالاتر از این بود؟ روابط خارجی کشور گرم‌تر از این بود؟ اعصاب مردم راحت‌تر از این بود؟ روشن است که نه فقط بهتر و بالاتر و گرم‌تر و راحت‌تر نبود، بلکه اوضاع در همۀ این موارد به مراتب بدتر و سخت‌تر بود.
از این گذشته، با رأی دادن به آقای پزشکیان چیزی از دست نرفته که قابل جبران نباشد. آنها که از رأی دادن به او پشیمان شده‌اند، هر کاری که قرار بود در شرایط عدم حضور او در پاستور انجام دهند، حالا هم می‌توانند انجام دهند.
موضوع مهمتر اما این است که با رأی ندادن ما به آقای پزشکیان، الان آقای جلیلی در کاخ ریاست جمهوری نشسته بود. دستورکار و برنامۀ او و وزیران کابینه‌ا‌ش هم که از ابتدا مشخص بود. آیا با هر اقدام و تصمیم و سخن آقای جلیلی و همکارانش آه از نهاد عموم برنمی‌آمد؟ در آن صورت، "روزنه‌گشایان" ما را سرزنش و شماتت نمی‌کردند که حق‌تان است! با یک رأی ساده به آقای پزشکیان می‌توانستید جلوی این فاجعه را بگیرید اما تنبلی و خودخواهی به خرج دادید و با تحلیل نادرست، کشور را گرفتار بلا و مصیبت کردید در حالی که اگر پزشکیان پیروز انتخابات شده بود، اوضاع به مراتب بهتر می‌شد.
در مقابل اینگونه شماتت‌ها، چه پاسخی وجود داشت؟ به چه طریقی می‌شد اثبات کرد که اگر آقای پزشکیان هم رئیس جمهور شده بود، اوضاع کلی همین بود؟
در انتخابات سال 84 من بر این باور بودم که اگر مرحوم هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور می‌شد، کاری از پیش نمی‌برد و با کارشکنی بی‌سابقه‌ای هم روبرو می‌شد. به همین دلیل رأی ندادم. وقتی محمود احمدی‌نژاد رئیس جمهور شد، برخی از دوستان اصلاح‌طلب هر اقدام او را به پای ما می‌نوشتند و با قاطعیت می‌گفتند که اگر آقای هاشمی رئیس‌جمهور می‌شد، اینطور نمی‌شد! پس تقصیر شماست که رأی ندادید. این در حالی بود که از نظر من، اگر مرحوم هاشمی در آن مقطع رئیس‌جمهور می‌شد از جهاتی اوضاع حتی خطرناک‌تر می‌شد. اما چطور اتفاقِ نیفتاده را می‌شد اثبات کرد؟ هیچ راه اثباتی وجود نداشت چون تاریخ به دو صورت موازی جریان ندارد!
به هر حال، ما ایرانی‌ها که قدرت تأثیرگذاری منطقی خود را از دست داده‌ایم، فقط یکدیگر را شماتت می‌کنیم. در واقع، راه فراری از سرزنش و شماتت وجود ندارد. چه رأی دهیم و چه ندهیم در هر دو حال محکومیم! پس باید بی‌خیال سرزنش‌ها و شماتت‌ها شد!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
انقلاب و پلورالیسم!

گروه‌های سیاسی بسیاری در انقلاب 57 مشارکت داشتند، اما برندهٔ نهایی آن آیت‌الله خمینی بود. بعد از پیروزی انقلاب، اغلب آن گروه‌ها بنا به جبر حرکت انقلابی از گردونهٔ قدرت حذف شدند، حال آنکه می‌پنداشتند در معادله و منازعهٔ قدرت دست بالا را دارند.
انقلاب بنا به ماهیت خود ضدپلورالیسم است و خواه ناخواه سر از انحصار قدرت در می‌آورد. از این جهت، فقط یک نیروی مشارکت‌‌کننده در آن, قدرت را به دست می‌گیرد و باقی آنها حذف و قربانی می‌شوند!
خطر تکرار این داستان در ایران دوباره بالا گرفته است. الان هم گروه‌ها و افرادی دم از انقلاب می‌زنند که به فرض وقوع انقلاب و پیروزی آن، از روز هم روشن‌تر است که خود نخستین قربانیان آن توسط نیروی فائقه خواهند بود!
نیروی فائقه در انقلاب‌ها معمولاً همان نیرویی است که خود را به عنوان متضاد مطلقِ نظام حاکم در همهٔ زمینه‌ها معرفی می‌کند و درست به همین دلیل است که رفتار و گفتارش در منتهی‌درجهٔ افراط است.
کاملاً روشن است که نیروی فائقه در یک انقلاب فرضی در شرایط کنونی ایران چه نیرویی است! دیگر نیروهای حامی انقلاب، خواه ناخواه در خدمت آنند و نهایتاً هم توسط آن حذف می‌شوند، آن هم چه حذف شدنی!
ظاهراً تاریخ برای درس گرفتن نیست، برای تکرار دائمی است! چه می‌شود کرد؟
هیچکار!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
Forwarded from هم‌میهن
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 به سمت اتحاد یا انشقاق داخلی؟

در شرایطی که حکومت تصمیم گرفته با ترامپ مذاکره نکند، مجموعه دستگاههای داخلی برای کنترل تاب‌آوری جامعه درمقابل فشارهای اقتصادی، چه رفتاری خواهند داشت؟!

🎙️احمد زیدآبادی | نویسنده و مشاور هم‌میهن


@hammihanonline
hammihanonline.ir
WhatsApp
تمام مشکل همین است!

مملکت ایران متعلق به تک تک ایرانیان است یا جمعی که خود را "حزب‌اللهی" می‌نامند؟
صد البته که دربست متعلق به حزب‌اللهی‌هاست! اگر متعلق به همۀ ایرانیان و تک تک آنها بود که اصلاً مشکلی وجود نداشت. تمام مشکل جامعۀ ایران در همین یک جملۀ آن خانمی است که گفت: "مملکت مال ماست!" دروغ هم نگفت. به هر نقطه‌ای که نگاه کنی، این واقعیت خود را به نمایش می‌گذارد. بسان شتری بر نردبان قابل انکار نیست. نشنیده‌ام که در سطح رسمی، کسی هم منکر آن شود.
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
پرسشی از وزیر محترم کشور

اعلام برگزاری تجمع مسالمت‌آمیزِ عده‌ای از منتقدان نظام به منظور درخواست رفع حصر از سه چهرۀ برجستۀ سیاسی کشور، به سرنوشتی کم و بیش منتظره و غیرمنتظره دچار شد.
می‌توان از وزیر محترم کشور پرسید که چرا مجوز لازم برای برگزاری این تجمع داده نشد؟ درخواست‌کنندگان "غیرخودی" و "ناشهروند" بودند یا موضوع تجمع حساسیت‌برانگیز بود؟ یا هر دو؟
با رویکردی که آقای اسکندر مؤمنی در وزارت کشور در پیش گرفته، بسیار بعید است که قائل به دسته‌بندی اتباع کشور به خودی و غیرخودی و یا شهروند و ناشهروند بودن آنان باشد. گواه این مسئله نشستن وی در کنار مولوی عبدالحمید و جلب مشارکت هموطنان بلوچ برای ادارۀ استان سیستان و بلوچستان است. از این رو به احتمال بسیار، وی دلیل عدم صدور مجوز را به "حساسیت موضوع در شرایط حساس" مربوط خواهد دانست. چنانچه پاسخ همین باشد، آیا اگر جمعی دیگر از منتقدان نظام، برای تجمع به قصد اعتراض به برنامۀ ترامپ برای کوچاندن فلسطینی‌ها از نوارغزه درخواست مجوز کنند، به آنها داده خواهد شد؟ یا اینکه تجمع فقط حق انحصاری کسانی است که خود را "ارزشی" و کشور را "ملک شخصی" خود می‌دانند و تا بدان حد آزادند که حتی حکم اعدام مقام‌های رسمی ناهمسو با خود را در تجمعات‌شان اعلام کنند؟
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabadi
دستورکار تعطیل‌ناپذیر!

با آنکه مذاکره با آمریکا از دستور کار دولت خارج شده، اما از دستور کار برخی امامان جمعه خارج نشده است!
وقتی دیگر کسی دنبال مذاکره با ترامپ نیست، توپ و تشر برخی امامان جمعه در این باره علیه کیست؟
ظاهراً اگر سه موضوع مذاکره، حجاب و اینترنت به هر صورتی موضوعیت خود را از دست بدهند، برخی ائمهٔ جمعه دیگر مطلبی برای گفتن و بهانه‌ای برای توپ و تشر ندارند!
به همین دلیل هم که شده، صلاح نیست این سه مسئله از دستور کار خارج شوند!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
کشورهای عرب به دنبال حذف حماس

کشورهای عرب به تدریج از طرح جایگزین خود برای نوارغزه در تقابل با طرح ترامپ پرده برمی‌دارند.
احمد ابوالغیظ دبیرکل اتحادیۀ عرب در همین رابطه گفته است: «اگر به نفع فلسطینیان است که حماس کنار برود، پس باید کنار برود.»
انور قرقاش مشاور حاکم امارات متحدۀ عربی هم با اعلام حمایت از موضع ابوالغیظ تأکید کرده است: «تصمیمات حماس منجر به جنگی شد که غزه را ویران کرد و بافت انسانی و اجتماعی آن را از هم گسست.»
ظاهراً کشورهای عربی و در رأس آنان مصر و اردن و عربستان برای منصرف کردن ترامپ از کوچ دادن مردم نوار غزه و سلطۀ آمریکا بر آن، در صدد ارائۀ طرحی مبنی بر پایان هر نوع کنترل حماس بر این منطقه هستند تا بلکه ترامپ از "خر شیطان" پیاده شود!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
قتل دانشجو و مسئولیت پلیس

قتل دلخراش و ناجوانمردانۀ امیرمحمد خالقی دانشجوی دانشگاه تهران توسط زورگیران، دل عموم مردم بخصوص دانشجویان را به درد آورده و خشمگین کرده است.
متأسفانه پدیدۀ زورگیری مدت‌هاست در ایران رواج پیدا کرده و امنیت شهروندان را به خطر انداخته است. بخشی از این پدیده ناشی از گسترش فقر و به صرفه نبودن کار به دلیل نرخ پایین دستمزدهاست و بخش دیگر آن مربوط به فروریزی ارزش‌های اخلاقی و اجتماعی به علت سوءاستفادۀ سیاسی از آنهاست. بدبختانه فرهنگ خشونت و بی‌رحمی از همۀ تریبون‌ها چه رسمی و چه ضدرسمی، چه از داخل و چه از خارج، در حال ترویج است و نخستین پیامد اجتماعی آن، جسور شدن افراد بی‌رحم برای ارتکاب هر نوع جنایت است.
کنترل خشونت خیابانی، در درجۀ نخست وظیفۀ پلیس است . تأمین امنیت شهروندان وظیفۀ ذاتی پلیس است اما به نیروی پلیس وظایفی خارج از مسئولیت ذاتی آن تحمیل شده است که امکان و انرژی لازم برای ایفای این نقش و وظیفه را تا حدود زیادی از آن گرفته است. در سال‌های اخیر پلیس عمدتاً برای مقابله با نوع پوشش بانوان و یا متفرق کردن تجمعات آرام گروه‌های شغلی به کار گرفته شده و همین موضوع، هم به اقتدار و احترام پلیس آسیب رسانده و هم آن را از ایفای نقش ذاتی خود دور کرده است.
این موضوع وضعیتی تناقض‌آمیز در جامعه به وجود آورده است. بسیاری از مردم حضور پلیس در سطح جامعه حتی پلیس راهنمایی را نوعی مزاحمت تلقی می‌کنند، حال آنکه عدم حضور آن را هم برنمی‌تابند و به وقت بروز ناامنی و یا راه‌بندان از عدم حضور آن اظهار خشم و گلایه می‌کنند.
برای رفع این تناقض، از یک طرف لازم است پلیس به وظیفۀ ذاتی خود بپردازد و به صورت ارگانی شفاف و از هر جهت قانونمند و مسئولیت‌پذیر و فارغ از مجادلات سیاسی در آید و از طرف دیگر احترام و اقتدار مشروع پلیس از سوی مردم به رسمیت شناخته شود تا بدین وسیله اعتماد متقابلی شکل گیرد و امنیت بر جامعه حاکم شود. در غیر این صورت ناامنی روز به روز تشدید خواهد شد.
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
غریب معجون!

برخی از "براندازان" غریب معجونی هستند!
از یک طرف به حکومت می‌تازند که چرا مذاکره با ترامپ را نفی می‌کند و در همان حال، پیام‌شان به دولت ترامپ این است که مبادا با جمهوری اسلامی وارد مذاکره و تعامل شود، چون سبب مشروعیت و تداوم آن می‌شود!
به فرد یا افرادی که تناقض در این سطح را هم متوجه نمی‌شوند، چطور عده‌ای امید بسته‌اند؟
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
فرصت نهایی!

ترامپ به دوستان آمریکا هم زور می‌گوید چه رسد به رقبا و دشمنانش!
آیا می‌توان یک جبهۀ قدرتمند سیاسی متشکل از کشورهای عرب و اروپا و ایران در برابر ترامپ به وجود آورد؟
بله، می‌شود اما تمام آن بستگی به ایران دارد! اگر جمهوری اسلامی مواضع بین‌المللی خود را به طور رسمی در سطح کشورهای عربی و اروپایی تعدیل کند، این کار امکانپذیر است، اما اگر بر ادامۀ سیاست گذشته اصرار ورزد، تشکیل هیچ جبهه‌‌ای امکانپذیر نیست و روند امور به دلخواه ترامپ بخصوص در تغییر شکل خاورمیانه پیش خواهد رفت.
این هم در این شرایط وانفسا برای خودش فرصتی محسوب می‌شود. آیا این فرصت زودگذر غنیمت دانسته خواهد شد یا اینکه جماعتی از تندروها آن را هم خفه می‌کنند و خواسته یا ناخواسته به کمک ترامپ و نتانیاهو می‌شتابند؟
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
Forwarded from sanam K
«نفى مذاكره با آمريكا و راه‌های جایگزین»
به روايت احمد زيد‌آبادی

شنبه /۴ اسفند / ساعت ۱۸ تا ٢١

🎟ثبت‌نام در تیوال
https://www.tiwall.com/p/mozakereh

📌پس از منتفی شدن مذاکره با آمریکا برای رفع تحریم کشور، چه راه‌های جایگزینی برای جلوگیری از تقابل تمام‌عیار ایران و آمریکا وجود دارد؟


اطلاعات بیشتر به شكل پيام
( واتس‌اپ):
09944921267

📍وصال شیرازی/ بین کشاورز و ایتالیا/ کوچه شیرین بیانی/ موزه تصاویر معاصر

@MTMTehran
https://www.youtube.com/watch?v=eCwS79RPHOo
آنچه جامعۀ ایرانی امروز به آن نیاز دارد نه تکرار مشکلات و دردها و نه تکرار مجموعه‌ای از "بایدهای همیشگی و تاریخی" بلکه جستجوی راهی عملی برای برون‌رفت از این وضعیت بی نهایت پیچیده و بغرنج است. "استراتژی" یعنی مسیری عملی و حساب شده و فارغ از احساسات غلیظ و تکلیف‌گرا، برای دستیابی به نتایج مشخص و ملموس و پیشگیری از سقوط جامعه و کشور، گمشدۀ پدیده‌ای به اسم مبارزۀ سیاسی" در تاریخ معاصر ایران است.
در غیاب استراتژی، چه جان‌ها که بی‌دلیل گرفته شد، چه رنج‌ها که بی‌دلیل بر دل مادران و پدران نشست. چه سرمایه‌ها که به هدر رفت.....و همچنان می‌رود....
@ahmadzeidabad
جاه‌طلبی و فرار!

"مذاکره با جمهوری اسلامی نه فقط خیانت به مردم ایران بلکه خیانت به مردم خاورمیانه است."
کسی که جملۀ بالا را گفته، بن‌گویر یا اسموتریچ نیست، یک ایرانیِ به قول شادروان جواد طباطبایی "جاه‌طلب" است که مشخص نیست کدام احمق به چه انگیزه‌ای او را به کنفرانس امنیتی مونیخ دعوت کرده است!
جایگزین مذاکره، دو چیز است: اول تحریم کمرشکن اقتصادی به اندازه‌ای که شیرازۀ کشور را از هم بگسلد. دوم جنگ که کشتار و ویرانی و تباهی و نابودی به بار می‌آورد!
گویندۀ جملۀ بالا از کدامیک از این دو لذت می‌برد؟
ما در اینجا از شدت نگرانی، روزمان شب شده و بعد.... به این افراد چه باید گفت؟ به قول پدر خدابیامرزم....نه قول پدر خدابیامرزم مناسب نیست! به قول مرحوم عبید زاکانی....نه آن که اصلاً مناسب نیست! به قول حضرت مولانا....نه آن هم زیاد مناسب نیست!
پس چه بگویم که هم ناراحتی‌ام را بروز داده باشم و هم حق مطلب ادا شده باشد؟ به گمانم همان قول استاد طباطبایی از همه مناسبت‌تر باشد، آنجا که در همین رابطه گفت: "من‌ می‌دانم که جاه‌طلبی برخی از این بانوان مانند طاعون است که – به تعبیر زیبای یک رجلاسی ایتالیایی – تنها می‌توان از آن فرار کرد!"
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
راه جایگزین؛
تشکیل جبهه فراگیر علیه ترامپ ممکن است؟

بنیامین نتانیاهو نخست‌وزیر اسرائیل و مارکو روبیو وزیر خارجۀ آمریکا پس از دیدارشان در بیت‌المقدس، در مورد رویکرد دولت‌های خود در خاورمیانه، جای تردید و ابهامی باقی نگذاشتند. دو هدف اعلام‌شدۀ آنها مقابله با ایران به هر شکل ممکن و به تاریخ سپردن مسئلۀ فلسطین است.
جمهوری اسلامی به طور رسمی اعلام کرده است که حاضر به مذاکره با دونالد ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا نیست، زیرا طبق نظر نهادهای حاکم، وی نه به دنبال توافقی متوازن بلکه در پی تحمیل شرایط خود به تهران است.
این تلقی از خط مشی دولت ترامپ غیرواقع‌بینانه نیست، اما آیا قرار است نفی مذاکره، کار دو کشور را به رویارویی تمام‌عیار از جمله برخورد نظامی بکشاند و یا اینکه برای پیشگیری از برخورد، همچنان راه تازه‌ای قابل تصور است؟
در عرصۀ سیاست جهانی معمولاً اگر یک کشور در مواجهه با کشور دیگر، مسیری خاص را به زیان خود بداند، لاجرم باید مسیر تازه و جایگزینی را برای خنثی‌سازی تهدیدها معرفی کند وگرنه خواه‌ناخواه مغلوب شرایط خواهد شد.
پس از رد و نفی مذاکره با آمریکا، متأسفانه هنوز راه جایگزین از سوی افراد و نهادهای مسئول مطرح نشده و میدان سیاست داخلی عمدتاً به دست محافلی افتاده است که به طرزی غیرمسئولانه بر طبل تنش می‌کوبند و خود را در مقابل هر نوع تهدید و خطر داخلی و منطقه‌ای و بین‌المللی رویین‌تن می‌پندارند. شرایط کشور اما جایی برای هیچ نوع خوش‌خیالی و بی‌احتیاطی باقی نمی‌گذارد........
علاوه بر دستگاه‌های حکومتی و دولتی، همۀ شهروندان بخصوص اهل فکر و اندیشه و گروه‌های مرجع جامعه از هر قشر و طبقه‌ای، لازم است شرایط خطیر کشور را به درستی درک کنند و رفتاری از هر جهت مسئولانه در برابر جامعۀ خود در پیش گیرند و هر ابتکارعملی که به ذهن‌شان می‌رسد با لحنی آرام و منطقی استوار ارائه دهند تا شاید کشور از این گذرگاه بی‌نهایت لغزان و خطرناک تاریخی به سلامت عبور کند........
........واقعیت این است که نزدیکی کشورهای عرب به اسرائیل و انفعال کشورهای اروپایی در برابر مسئلۀ فلسطین، عمدتاً نتیجۀ تصوری است که از سیاست منطقه‌ای ایران پیدا کرده‌اند. به‌زعم آنها، ایران با نفی راه‌حل دوکشوری و تعقیب سیاست نابودی اسرائیل، در کنار گسترش نفوذ خود در منطقه و توسعۀ برنامۀ موشکی و اتمی خود، منافع اروپا و کشورهای عرب را نیز به چالش کشیده و تهدیدی علیه آنها هم محسوب می‌شود.
طبیعی است که تهران قاطعانه این تلقی را رد کند، اما آنها موضوع را جدی گرفته و حتی بعضاً برای خنثی‌سازی آنچه «تهدید ایران علیه خود» می‌دانند به آمریکا و اسرائیل پناه برده‌اند. به همین علت تا هنگامی که جمهوری اسلامی را در مسیر گذشتۀ آن ببینند، خود را ناچار به کوتاه آمدن در برابر ترامپ و حتی فداکردن مسئلۀ فلسطین می‌پندارند.........
........مادامی که جمهوری اسلامی بر سیاست نابودی اسرائیل اصرار ورزد، هیچ دولت عربی یا اروپایی امکان همسو شدن با آن را نخواهد داشت، زیرا پیامد نهایی این سیاست را سلطۀ ایران بر منطقه و علیه منافع و موجودیت خود می‌دانند. از این رو، آنها در صورتی حاضر به همراهی با ایران می‌شوند که سیاست نابودی اسرائیل به سیاست حمایت از تشکیل کشور مستقل فلسطینی با تمام تبعات و لوازم آن در دیگر حوزه‌ها همراه شود.
بدون تردید این موضوع مخالفان قدرتمندی در داخل ایران دارد که عملاً دست دستگاه دولت را برای هر نوع مانور و تحرک و انعطاف و ابتکار در این زمینه بسته‌اند. سیاست اما علم اولویت‌هاست. چسبیدن به سیاست نابودی اسرائیل مهمتر است یا جلوگیری از شاخ به شاخ شدن نظامی با آمریکا و اسرائیل و محو مسئلۀ فلسطین به ظالمانه‌ترین صورت؟ این پرسشی است که ارگان‌های رسمی مختلف باید به طور شفاف به آن پاسخ دهند.........(متن کامل یادداشت در لینک زیر)
@ahmadzeidabad
https://hammihanonline.ir/fa/tiny/news-32575
زندانِ بی‌دلیل!

ضیاء نبوی در نامه‌ای از داخل زندان به رئیس قوۀ قضائیه خواستار فراهم شدن تمهیداتی برای شرکت در آزمون مقطع دکترا شده است.
امیدوارم که نامۀ ضیاء به دست رئیس محترم قوه برسد و آقای محسنی اژه‌ای هنگام خواندن نامه از همکاران خود بپرسد که جوانی مثل این، چرا باید در زندان باشد و اصلاً پرونده‌اش مربوط به چیست؟
والله در پروندۀ ضیاء بر اساس همین قوانین جاری نیز، هیچ مورد مجرمانه‌ای وجود ندارد. او کاملاً بی‌دلیل یعنی بی‌دلیل‌تر از دیگر زندانیان سیاسی در زندان است! من مطمئنم که اگر رئیس قوه با او روبرو شود و لبخندش را ببیند، جا به جا او را به خانه‌اش می‌فرستد.
ضیاء از جمله زندانیانی است که طیفی از "براندازان" بخصوص حامیان آقای پهلوی از زندانی بودن او خیلی اظهار شادی و خوشحالی می‌کنند. به راستی که وضعیت بغرنجی است! از یک طرف در یک نظام به دلایل سیاسی زندان بودن و در همان حال، از سوی براندازان همان نظام فحش خوردن! ما ایرانیان همیشه درگیر تناقض بوده‌ایم اما در گذشته این یک نوع تناقض را نداشتیم که آن هم بحمدالله باب شده است!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
کلیشه‌ای!

مسئولان جمهوری اسلامی از هر گروه و جناح و دسته که باشند، وقتی در مقابل رسانه‌های خارجی قرار می‌گیرند، به یک زبان کلیشه‌ای واحد حرف می‌زنند!
عبدالناصر همتی وزیر اقتصاد در گفتگو با شبکۀ بلومبرگ همان سخنانی را گفته که در داخل کشور نیروهای جناح مقابل او می‌گویند و خودش منتقد آنهاست!
آیا پروتکل و بخش‌نامه‌ای در این باره وجود دارد یا اینکه مسئولان گمان می‌کنند که اگر در رویارویی با خارجی‌ها قدری متفاوت از کلیشه‌های رایج سخن بگویند مورد بازخواست قرار می‌گیرند؟
در همین کشورهای توسعه نیافته رهبرانی بافت می‌شوند که وقتی در برابر پرسش خبرنگاران خارجی قرار می‌گیرند، بدون کتمان مشکلات واقعی کشورشان به نحوی به آنها پاسخ می‌دهند که اگر هم قانع کننده نباشد، لااقل صادقانه جلوه می‌کند.
در کشور ما اما مسئولانش با هر گرایش جناحی و سیاسی، در مواجهه با رسانه‌های خارجی طوری حرف می‌زنند که انگار نه مردم داخل کشور از وضع اقتصادی خود باخبرند و نه در خارج از مرزها کسی از اوضاع بو برده است! چرا اینقدر کلیشه‌ای و کسالت‌بار؟
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
به این حرف گوش دهید!

سید محمدعلی ابطحی گفته است: "من خیلی قائل به این نیستم که الان جامعه متوقف به رفع حصر است. نسل جدید که خیلی نمی‌شناسند و خیلی‌ها هم از این مسائل در جامعه عبور کرده‌اند اما به صورت سمبلیک رفع حصر یک اتفاقی است که می‌تواند نشانه‌ای از وفاق در جامعه باشد."
از یک زاویه، سخنان آقای ابطحی شاید اشتباه نباشد، اما از زوایۀ دیگر، رفع حصر نیاز فوری و فوتی امروز جامعۀ ایران برای جلوگیری از فجایعی است که در کمین کشور نشسته است.
رفع حصر حداقل می‌تواند بخشی از جامعۀ سیاسی را که سخت دلبستۀ محصوران است، مقداری آرام کند و از شدت التهاب در جامعه بکاهد.
التهاب‌زدایی از جامعه و سیاست، مهمترین و فوری‌ترین وظیفۀ حکومت است و رفع حصر نشانۀ اراده برای تحقق آن به شمار می‌رود.
ای کاش من تخصصی در زمینۀ خاورمیانه نداشتم و مسائل این منطقه را دنبال نمی‌کردم! به راستی که جز غم و غصه و اتهام و بهتان برایم نداشته است. آنطور که من خبرها را رصد می‌کنم، نتانیاهو اسب خود را زین کرده است تا با حمایت دولت ترامپ، در ماه‌های آینده به خاک ایران حمله کند. همۀ حرف‌های رسمی و اشارات مستقیم و غیرمستقیم مسئولان اسرائیلی و آمریکایی حکایت از همین برنامه دارد. حمله شاید محدود باشد، اما عواقبش غیرقابل کنترل و با فرجامی بی‌نهایت ویرانگر است.
برای پیشگیری و یا به حداقل رساندن خطرات، لازم است همۀ ایران‌دوستان، آنها که دل‌شان برای این کشور می‌سوزد، آنها که مخاطرات بی‌ثباتی‌های جهنمی را درک می‌کنند، آنان که از رنج مردمان این سرزمین رنجور می‌شوند. همه و همه، کینه‌های موجه یا ناموجه خود را کنار بگذارند و از حقوق شخصی و فردی خود بگذرند و سطحی از همبستگی ملی را به نمایش بگذارند تا بلکه خداوند به کمک آید و کشور ما را از این گردنۀ خطرناک به سلامت عبور دهد.
هر فرد و نهادی که شرایط را درک نکند و به این مسئولیت تاریخی پشت کند، در تاریخ بدنام و در پیشگاه پروردگار مؤاخده خواهد شد.
به این حرف گوش دهید! از سر هوی و هوس نیست!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
باتلاق پاستور!

دولتی که حتی یک تریبون حامی و یا در اختیار خود به طور فراگیر ندارد، چطور ممکن است رنگ موفقیت به خود ببیند؟
دکتر پزشکیان و کابینه‌اش عملاً در ساختمان پاستور محصور شده‌اند و شب و روز هم بی‌وقفه توسط شبکه‌های تلویزیونی داخلی و فرامرزی بمباران می‌شوند!
هر دولتی نیاز به یک تیم کارشناس مسلط به مشکلات دارد که پیوسته مردم را نسبت به عملکرد و برنامۀ خود و به چالش کشیدن حرفه‌ای منتقدان، از طریق یک تریبون عمومی مثل یک شبکۀ چابک تلویزیونی آگاه و متقاعد کند.
دولت پزشکیان نه فقط از داشتن چنین تریبونی محروم است، بلکه زیر بار تبلیغات پرحجم شبکه‌های داخلی و خارجی، در گوشۀ رینگ گیر افتاده است!
از این جهت و از جهات متفاوت دیگر، دولت در حال غرق شدن در باتلاق پاستور است و خودش هم ظاهراً خبر ندارد!